eitaa logo
آرشیو شیعه پاسخ
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش کانال ضد دین ❓ ‌💠ادعای و رد این ادعا در آیه وضو امده است که: ۚمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَٰكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (۶-مائدہ) : الله نمی‌خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند، بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر او را بجا آورید! ایا هر کس وضو بگیرد است؟ اگر طبق ایه تطهیر اهل بیت باشند پس طبق این دو ایه همه مسلمانان جهان معصوم هستند. 💠پاسخ💠 👌خداوند در آیه 33 احزاب در مورد اهل بیت می فرماید: « خداوند فقط می خواهد و اراده کرده است پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد» ❗️خداوند دو نوع اراده دارد؛ 1⃣اراده تکوینی: 🔶اراده ای است که سرچشمه وجود کائنات و هستی موجودات است و عین ایجاد آنها است چنان که می فرماید: « هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند می گوید موجود باش و آن فورا موجود می شود» 🔶بقره 117 2⃣اراده تشریعی: 🔶اراده ای است که سرچشمه اوامر و نواهی الهی و احکام و قوانین دینی است ❗️توضیح بیشتر: 👌منظور از اراده تشریعی همان اوامر و نواهی الهی است .فی المثل خداوند از ما نماز و روزه و حج و جهاد و وضو را خواسته است این اراده تشریعی است .اراده تشریعی به افعال ما تعلق می گیرد نه افعال خداوند اما اراده تکوینی به افعال خداوند تعلق می گیرد . 👌چون در اراده تشریعی افعال مکلف شرط است تا فعل مکلف صادر نشود اراده الهی محقق نمی شود .در آیه وضو تا مکلف وضو و تیمم و غسل را انجام ندهد اراده الهی به طهارت او صورت نمی گیرد اما در آیه تطهیر اراده خداوند تکوینی است یعنی منظور این این نیست که خدا به شما دستور داده است گرد گناه نگردید تا پاک شوید بلکه مستقیما خبر از پاکی اهل بیت داده است و بر این مطلب شواهد چندی دلالت می کند؛ 1⃣در آیه تطهیر متعلق اراده فعل خدا است می گوید خدا اراده کرده است که پلیدی را از شما ببرد .چنین اراده ای اراده تکوینی و مربوط به خواست خداوند در عالم تکوین است اما در آیه وضو اراده تشریعی است و تا زمانی که فعل مکلف نباشد اراده الهی که همان طهارت حاصل از وضو و غسل و تیمم و انجام دستورات خداوند است حاصل نمیشود. 2⃣تعبیر به انما در آیه تطهیر دلالت بر حصر می کند و این نشان از تکوینی بودن اراده است .در حالی که اراده تشریعی خداوند بر پاکی و تقوای بندگان اختصاص به اهل بیت ندارد و شامل همگان می شود چرا که خداوند به همه دستور داده است پاک باشند و با تقوا و این مزیتی برای آنها نیست زیرا همه مکلفان مشمول این فرمانند. 3⃣ایه تطهیر با توجه به روایات وارد در شان نزول آن در مقام مدح و ستایش اهل بیت است و اگر اراده در مورد آیه اراده تشریعی باشد که درباره دیگر بندگان نیز است هرگز مایه ستایش اهل بیت نخواهد بود. ❗️بنابراین مقایسه آیه تطهیر که اراده در آن تکوینی است با آیه وضو که اراده در آن تشریعی است صحیح نمی باشد. 📚تفسیر نمونه ج17 ص303 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
💠ادامه 👇👇 4⃣ائمه گرامی نیز در زندگی خود به یک بسنده نکرده و برای تربیت نسلی پاک که مبلغ شیعه و اسلام باشند ، اقدام به ازدواج های می کردند . ❕شیخ عباس می نویسد ؛ « چون امير المؤمنين عليه السّلام شهيد گشت چهار زن از آن جناب باقى مانده بود و اسامى اين چهار زن چنين به شمار رفته: امامه، و اسماء بنت عميس، و ليلى التّميميّة، و امّ البنين » 📚منتهی الامال ج 1 ص 453 ❕همینطور در بیان زوجات امام علیه السلام می نویسد ؛ « يكى شهربانو يا شاه زنان است كه والده ماجده حضرت امام زين العابدين عليه السّلام است و ديگر رباب دختر امرء القيس است كه مادر حضرت سكينه عليه السّلام بوده، و حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام تعلّق و رعايت تمامى از وى داشت.و ديگر از زوجات آن حضرت، ليلى بنت ابو مرّة بن عروة بن مسعود ثقفيّه است كه مادرش ميمونة بنت ابو سفيان بوده. و او والده ماجده جناب علىّ اكبر است، و ديگر از زوجات حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام زنى بوده كه نام او معلوم نيست و در كربلا همراه بوده و بعد از شهادت اسير شده و حامله بوده و هنگامى كه اهل بيت عليهم السّلام را از كوفه به شام مى ‏بردند در نزديكى به جبل جوشن طفل خود را سقط كرد» 📚همان مدرک ج2 ص 1059 ❕مساله تعدد نسبت به بقیه امامان هم ثابت بوده است که ما به خاطر پرهیز از اطناب از ذکر آن خود داری می کنیم ، در مورد فلسفه تعدد همسران امامان در گذشته تر توضیح داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3962 ❕از آنجایی که سیره معصوم برای همگان حجت است و یکی از منابع استنباط احکام ، همین فعل و سیره است ، می توان بر استحباب تعدد همسران ، به سیره معصومین نیز استدلال کرد . ❕البته قائلین به استحباب تعدد همسر در اسلام دلائل دیگری نیز ذکر کرده اند ، اما از آن جایی که دلائل زیاد محکم نبوده از ذکر آن خود داری می کنیم . 👌 جواهر می نویسد ؛ « تعدد همسران در صورت حاجت و نیاز مستحب است و بدون حاجت و نیاز نیز ( بر پایه دلائل فوق الذکر ) مستحب است و این که شیخ طوسی می گوید بیشتر از یک همسر اختیار کردن مکروه است ، است » 📚جواهر الکلام ج29 ص 35 👌روشن است که برخی از فقهای گذشته و معاصر دلائل مذکور را کافی ندانسته و حکم به استحباب تعدد زوجات نمی دهند ، به هر حال چه بگوییم تعدد در اسلام تنها جایز است و چه بگوییم مستحب است ، این جواز یا استحباب روشنی دارد که در گذشته مفصلا در مورد آن توضیح داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3878 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❓آیا داستان توسل ملک به امام حسین در زمان تولد ایشان صحت دارد❗️مگر فرشتگان معصوم نیستند❕❕ 💠💠 👌شیخ روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود : «چون امام حسين متولد شد حق تعالي جبرئيل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک براي آن که تهنيت گويد حضرت رسول را از جانب خداوند و از جانب خود چون جبرئيل نازل مي شد گذشت در جزيره اي از جزيره هاي دريا به ملکي که او را فطرس مي گفتند و از حاملان عرش الهي بود وقتي حق تعالي او را امري فرمود و او كندي کرده بود پس تعالي بالش را در هم شکسته و او را در آن جزيره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آن جا عبادت حق تعالي کرد تا روزي که حضرت امام حسين (ع) متولد شد... چون ديد که جبرئيل با ملائکه فرود مي آيند از جبرئيل پرسيد که اراده کجا داريد؟ 🔶 گفت: حق تعالي نعمتي به محمد کرامت فرموده است مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگويم. ملک گفت اي جبرئيل مرا نيز با خود ببر شايد که آن حضرت براي من دعا کند تا حق تعالي از من بگذرد پس جبرئيل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسيد تهنيت و تحيت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانيد. 🔶حضرت پيامبر فرمود که به او بگو که خود را به اين مولود مبارک بمالد و به مکان خود برگردد. 🔷فطرس خويشتن را به امام حسين ماليد بال برآورد و اين کلمات را گفت و بالا رفت عرض کرد يا رسول الله همانا زود باشد که اين مولود را امت تو شهيد کنند او را بر من جهت اين نعمتي که از او به من رسيد مکافاتي است که هر که او را زيارت کند من او را به حضرت برسانم. هر که بر او سلام کند من سلام او را برسانم و هرکه بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او مي رسانم . 📚امالی صدوق ص138 📚کامل الزیارات ص66 📚مناقب ال ابی طالب ج4 ص74 🔶و در دیگر آمده است که : « چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت کیست من و حال آنکه من آزاده شده حسین بن علی و فاطمه و محمد هستم» 📚بحار الانوار ج43 ص245 ❕باید توجه داشت که فرشتگان از گناه و معصیت هستند. 🔷خداوند می فرماید؛ « آنها بندگان شایسته خدا هستند که هرگز در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند» 📓انبیاء 26 و 27 ❗️و می فرماید: « هرگز مخالفت او نمی کنند» 📓تحریم6 ❗️ علی علیه السلام فرمود: « هر گز در میان فرشتگان خداوند وجود ندارد» 📚بحار الانوار ج56 ص175 👌اما گفتنی است که درست است که انگیزه های گناه مانند شهوت و غضب در نیست یا بسیار ضعیف است ولی نباید فراموش کرد که آنها فاعل هستند و قدرت بر مخالفت دارند و حتی از ایات قران استفاده می شود که آنها از بیم مجازات خداوند در وحشت هستند 📓انبیائ 28 🔶این تعبیرات همه نشان می دهد که آنها در عین قدرت بر معصیت ، معصوم و پاک از گناهند. 👌از این جا روشن می شود که اگر در بعضی از روایات مانند داستان مذکور در مورد ، درباره کندی بعضی از فرشتگان در اطاعت فرمان حق و تنبیه انان به خاطر این مطالبی آمده است همانند « ترک اولی هایی» است که در مورد انبیا نیز گفته شده است و می دانیم ترک اولی هرگز به معنی نیست . 👌فطرس معصیت و عصیان خداوند را نکرد اما در اجرای دستور الهی با کندی پیش رفت و چون این کردن با شان و مقامش مناسبت نداشت خداوند به سبب آن او را مورد مواخذه قرار داد. 📚پیام امام امیر المومنین ،ج1 ص169 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔با توجه به اینکه ِکلمه القدر تنها در دعای مختصره روز بیست و هفتم امده ایا نمیتوان به شب بودن ان شک کرد❕❕ 💠💠 👌مشهور نزد اهل سنت آن است که شب قدر ، شب بیست و از ماه مبارک رمضان است و آنان این شب را به احیاء و دعا و بندگی می گذرانند اما ما معتقدیم که شب بین یکی از شب های و بیست و و بیست و می باشد و احادیثی صراحتا تصریح می کند که شب قدر ، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1162 🔷حال اشکال این است که در دعای روز بیست و ماه رمضان چنین آمده است ؛ « خدایا در این روز فضیلت شب قدر را نصیب من کن و امور مرا از سختی به آسانی هموار کن و عذر مرا بپذیر و گناهان من را ببخش » 📚الاقبال ج1 ص404 ❓آیا این دعا احتمال این که شب قدر ، شب بیست و هفتم باشد را نمی کند ❕ 💠برای باید توجه کنیم که دعای مذکور ، دعایی است که هیچ گونه ندارد و بدون سند نقل شده است و حتی به نیز استناد داده نشده است . ❕بنابراین با دعایی که بدون است و به هم مستند نشده است نمی توان بر مطلبی چنین مهم استدلال کرد . 🗯گذشته از آن که این دعا تنها می گوید خدایا از تو می خواهم که در روز بیست و ماه رمضان ثواب و فضیلتی که شب قدر به بندگانت می دهی ، به من هم در این روز کن و این جمله دلالتی بر این که شب قدر ، شب بیست و هفتم ماه رمضان است ندارد خصوصا با توجه به این که ادله و روایات ، شب قدر را در یکی از شب های نوزدهم و بیست و یکم و خصوصا بیست و سوم منحصر می داند جایی برای تردید نمی ماند. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
ه کلام وی کلامی الهی است به همین جهت است که ابن عربی در فتوحات آورده است که اگر بندگان خالص الهی بخواهند از هر کدام از درهای بهشت وارد شوند وارد می‌شوند، اما ابوبکر از تمام درهای بهشت وارد می‌شود: «وجوه زیادی در ابوبکر وجود دارد که موجب برتری او بر دیگرانی است که این وجوه در آنان نیست؛ از این رو است که چون پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلم» فرمود: بهشت را هشت در است که از هر دری که بخواهند وارد می‌شوند. ابوبکر گفت: چه می‌شد که انسان از همه درها وارد می‌شد؟ پیامبر فرمود: «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» امیدوارم تو از آنان باشی! 📚الفتوحات المکیّة، ج ۱، باب الخامس و الستّون، ص ۳۱۸. ❕وی در شأن و عمر بن خطاب هم سخنان فراوانی دارد، به عنوان نمونه: محی الدین معتقد است که ملائکه با عمر سخن می‌گویند و به اصطلاح وی، او محدّث است. او از قول پیامبر در فتوحات مکیه می‌گوید: «پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» فرمود: اگر در امت من محدَّث‌هایی (کسانی که ملائکه با آنان سخن می‌گویند) باشند، عمر از آنان است. پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» ثابت کرده است که حتماً کسانی هستند که با ملائکه سخن می‌گویند و پیامبر نیستند و این چنین سخن گفتن تشریع احکام از قبیل حلال و حرام کردن نیست... خدا درباره کسانی از ما که به آنچه خدا تشریع نموده [است] عمل می‌کنند، می‌گوید: خدا او را تعلیم می‌دهد و خود برای وی آموزش علومی را عهده می‌گیرد که اعمالش را برای او انتخاب کرده است. خدا فرموده است: (از خدا بپرهیزید و خدا به شما می‌آموزد و خدا به هر چیزی آگاه است) و نیز فرموده است: (اگر تقوا پیشه کنید خدا برای شما فرقان (وسیله شناخت حق از باطل) قرار می‌دهد). عمر بن الخطاب و احمد بن حبنل از اقطاب این مقام اند. 📚فتوحات المکیّه، ج ۱، باب الثلاثون، ص ۲۰۰ 5⃣ابن عربی عمر را می‌داند. ❕محی الدین عربی برای عمر بن خطاب مقام ویژه ای از تقوا و کمالات قائل شده است و آن را منشأ عصمت وی می‌داند، در فتوحات می‌گوید: ... به همین جهت پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» هنگامی که نیرویی را که خدا به عمر بن خطاب داده است به یاد آورد، درباره او فرمود: ای عمر! شیطان تو را در راهی ملاقات نمی کند مگر اینکه راهی غیر از راه تو را می‌پیماید. این حقیقت دلالت دارد که به شهادت معصوم [پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم] عمر معصوم است. زیرا ما می‌دانیم که هیچ گاه ما را به راهی نمی برد مگر راه باطل و آن راه غیر از راه عمر است، پس عمر به دلالت این نص معصوم است و راه‌های حق را می‌پیماید؛ پس او از کسانی است که در تمام روش هایش در راه خدا، از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نمی هراسد. » 📚الفتوحات المکیّة، ج ۱، باب الثلاثون، ص ۲۰۰. 💠ادامه 👇👇👇 6⃣ابن عربی را نفس پیامبر خدا و خلیفه حق از جانب وی می‌داند محی الدین در منقبت عثمان در صلح حدیبیه فضیلتی را بازگو می‌کند که بزرگان مفسرین اهل سنت همچون طبری، فخر رازی و ابن کثیر و... از آن بی خبرند! او می‌خواهد با این فضیلت عثمان را که در حدیبیه حضور نداشته است در بالاترین مرتبه اصحاب بیعت رضوان قرار دهد و لذا می‌گوید: «پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» در بیعت رضوان خودش با خودش بیعت کرد، دستش را بر دستش نهاد، و را با دستش گرفت و فرمود این از طرف عثمان، و حال آنکه عثمان در این بیعت غائب بود... و جامع بین پیامبرو عثمان انسانی است که آن منشأ حقیقت عبودیت است؛ پس رواست که پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» و عثمان از یکدیگر نیابت کنند و در مقام و جایگاه هم قرار گیرند.» 📚الفتوحات المکیّة، ج ۱، ص ۷۵۲. 👌ابن عربی عثمان را به حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌داند، وی در کتاب فتوحات مکیه می‌گوید: «مانند عثمان که جامه خلافت را بیرون نیاورد تا کشته شد، چون می‌دانست حق در بقای او در جامه خلافت است، زیرا رسول خدا «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» او را نهی فرموده بود که از جامه خلافت به درآید. » 📚الفتوحات المکیّه، ج ۲، ص ۳۰۸. 7⃣بی حرمتی به امام علی علیه السلام با نقل حدیث ؛ 👌محی الدین که برای منقبت سازی هر یک از خلفای سه گانه، به احادیث یا مکاشفاتی استشهاد می‌کند، برای امیرمؤمنان علی علیه السلام منقبتی نیافته است جز روایت ساختگی خواستگاری آن حضرت از دختر ابوجهل!! وی در فتوحات می‌گوید: «چون به پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلم» گفته شد که علی [علیه السلام] از دختر ابوجهل خواستگاری کرده است آن حضرت برای مردم در مورد علی [علیه السلام] خطبه خواند و فرمود: فاطمه [علیها السلام] پاره ای از من است: مرا ناراحت می‌کند هر چه که فاطمه [علیها السلام] را ناراحت کند و شادمان کند مرا آنچه که فاطمه [علیها السلام] را شادمان کند. من حق ندارم آنچه را خدا حلال کرده حرام و
🤔 ❔با توجه به این ایه:لاینال عهدی الظالمین اگر کسی کرد و سپس توبه کرد، آیا میتواند شود یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ ❕« (به خاطر بياوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او بخوبى از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‏ رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند).» 🔰بقره 124 👌شکی نیست که منظور از" ظلم" در جمله" لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ" تنها به ديگران كردن نيست، بلكه ظلم (در برابر عدل) در اينجا به معنى وسيع كلمه به كار رفته و نقطه مقابل عدالت به معنى گذاردن هر چيز به جاى خويش است ، بنا بر اين ظلم آن است كه شخص يا كار يا چيزى را در موقعيتى كه شايسته آن نيست قرار دهند ، از آنجا كه مقام امامت و رهبرى ظاهرى و باطنى خلق، مقام فوق العاده پر مسئوليت و با عظمتى است، يك لحظه گناه و نافرمانى و سوء پيشينه سبب مى ‏گردد كه لياقت اين مقام سلب گردد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص442 ❕ این بحث شده است كه آيا عدالت به معنى ترك هر گونه گناه در تمام عمر شرط است يا در هنگام تصدى مقام امامت كافى است ❕ 👌بعضى با توجه به بحث اصولى معروف كه مشتق حقيقت در «مَنْ تَلَبَّسَ بِالْمَبْدَءْ» در حال است (يعنى: هر وصفى از اوصاف را هنگامى كه به كسى نسبت مى ‏دهيم بايد در همان حال نسبت، داراى آن وصف باشد، مثلًا قائم (ايستاده) به كسى گفته مى‏ شود كه در حال نسبت صفت قيام را دارا باشد و به كسى كه قبلًا ايستاده بود و حالا نشسته قائم نمى‏ گويند) معتقدند مفهوم آيه اين است كه در حال امامت بايد داراى صفت ظلم نباشد، نه مشرك باشد نه گناهكار، و نه آلوده به هيچ معصيت ديگر، بنابراين عدالت و عصمت از آغاز را شامل نمى ‏شود. ❕ولى در احاديث مى‏ خوانيم كه امامان اهلبيت عليهم السلام به پيروى از پيامبر گرامی به اين آيه براى عدالت در تمام عمر استدلال كرده ‏اند. 🔰 عبداللَّه بن مسعود از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏ كند كه خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمود: «من پيمان (امامت) را به آن دسته از فرزندان تو كه ظالم هستند عطا نمى ‏كنم». «ابراهيم گفت: پروردگارا، ستمكاران از فرزندان من كه پيمان تو (پيمان امامت) به آنها نمىی رسد كيستند؟ فرمود : «كسى كه براى بتى سجده كرده باشد هرگز او را امام قرار نخواهم داد و شايسته نيست كه باشد». 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ص151 👌همين معنى را دانشمند معروف اهل سنت ابن مغازلى در كتاب مناقب از ابن مسعود از پيغمبر اكرم با كمى تفاوت نقل كرده است. مى‏ گويد پيغمبر اكرم در تفسير اين آيه گفت: خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمود: «كسى كه بتى را (معبودى را) جز من بپرستد من او را هرگز امام قرار نمى ‏دهم». ❕ سپس افزود: «سرانجام نتيجه دعاى ابراهيم عليه السلام به من و برادرم على عليه السلام رسيد، هيچيك از ما هرگز براى بتى سجده نكرديم» 📚 ابن المغازلی ص276 ❕ در اين زمينه روايات ديگرى نيز از طرق ائمه اهل بيت عليهم السلام در كتب معتبر نقل شده است ( البرهان فی تفسیر القرآن ذیل آیه مذکور )و مجموعه اين روايات در واقع نكته ‏اى در بردارد که مفسّر معروف علامه طباطبايى در به آن اشاره می کند و می گوید ؛ 👌 درباره چگونگى دلالت اين آيه بر لزوم معصوم بودن امام (در تمام عمر) از يكى از اساتيد ما سؤال شد و ايشان در پاسخ چنين گفت؛ ❕مردم يك تقسيم منطقى عقلى بر چهار گروهند: 1⃣ كسى كه در تمام عمرش ظالم و ستمگر بوده 2⃣كسى كه در تمام عمرش پاك از هر گونه ظلم و گناه بوده 3⃣كسى كه در اول عمر ظالم بوده و در آخر نبوده است 4⃣ كسى كه به عكس در آغاز عادل و معصوم بوده و سپس ظالم شده است. 👌به يقين مقام ابراهيم عليه السلام از آن بالاتر است كه امامت را براى گروه و از فرزندانش تقاضا كند، بنابراين دو گروه بيشتر باقى نمى ‏ماند، خداوند يك گروه را نفى كرده (گروهى كه در آغاز عمر در خط ظالمان بوده و سپس از آن خارج شده ‏اند) بنابراين تنها قسم ديگر يعنی گروهى كه در تمام عمر بوده ‏اند باقى مى ‏مانند . 📚المیزان ج1 ص274 👌فخر رازى عالم بزرگ اهل سنت در تفسير خود به اين اندازه اعتراف مى ‏كند كه آيه دلالت بر بودن پيامبران دارد و جالب اينكه: «اين مطلب را از طريق لزوم معصوم بودن امام و اينكه هر پيامبرى امام است ثابت مى ‏كند» 📚تفسیر کبیر ج4 ص43 📚پیام قرآن ج9 ص32 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که پیامبر به خلافت ابوبکر و عمر بشارت داده است ❗️می گویند درتفسیر قمی این مطلب آمده است ❕❕ 💠💠 👌برخی علمای اهل سنت با استناد به مطلبی در تفسیر قمی معتقدند که بشارت به خلافت ابوبکر و عمر مورد بیان پیامبر گرامی قرار گرفته است و می نویسند مطلبی چنین ساده و روشن در تفسیر قمی بر خلافت ابوبکر و عمر چگونه برشیعیان مخفی مانده است ؛ 📚راز دلبران ، مولوی چابهاری ، ص 23 ❕آنچه مورد اینان قرار گرفته است این نقل تفسیر قمی در مورد شان نزول سوره تحریم است که می گوید ؛ « اين آيات به اين جهت نازل شد كه رسول خدا در خانه همسرش حفصه دختر عمر بود و همسر ديگر پيامبر بنام ماريه نزد آن حضرت بود حفصه از اين واقعه ناراحت شد و به رسول خدا اعتراض كرد و گفت: امروز متعلق به من بود و اينجا هم خانه من است. پيامبر خجالت كشيد و فرمود : آرام باش ماريه را بر خودم حرام كردم. مي خواهم مطلبي را بگويم كه نبايد آن را افشا كني و به كسي ديگر بگويي . وبدانكه اگر آن را افشا كني به لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم گرفتار خواهي شد . حفصه پذيرفت و قول داد كه سر پيامبر را افشا نكند. فرمود: پس از من ابو بكر و سپس پدرت عمر خلافت را بدست خواهند گرفت. حفصه پرسيد: چه كسي اين خبر را به تو داده است. فرمود: خدا اينگونه به من خبر داده است. حفصه همان لحظه به عائشه خبر داد و او به پدرش ابوبكر. ابوبكر نزد عمر آمد و گفت: عائشه سخني از زبان و او از پيغمبر نقل كرد كه من اعتماد به حرف او ندارم تو خودت از حفصه سوال كن. عمر نزد دخترش حفصه آمد و جريان را مطرح كرد. ابتدا حفصه انكار كرد اما با اصرار عمر خبر را تاييد كرد » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 376 🔸برای پاسخ باید داشت که علمای اهل سنت نقل می کنند که پیامبر گرامی پیوسته از هایی که پس از ایشان تا روز قیامت دامنگیر امت اسلامی می شود خبر می داده است . ❕مسلم نقل می کند که می گفت ؛ « به خدا سوگند من آگاه هستم به هر فتنه ای که تا روز قیامت اتفاق می افتد چرا که پیامبر من را به آن آگاه کرده است » 📚صحیح مسلم ج 4 ص 2216 ❔آیا خبر دادن پیامبر از فتنه ها تا روز قیامت به معنای دادن به آن فتنه ها است که دامنگیر مسلمین می شود و روزگار آنها را سیاه می کند ؟ آیا می توان گفت پیامبر از وقوع این فتنه ها بوده و به آن بشارت داده است ! آیا کسی می تواند چنین حرفی را بزند ❗️پیامبر گرامی تنها از فتنه ها خبر می دهد بی آنکه هیچ در آن باشد ❕ 👌هر گاه پیامبر گرامی قصد بشارت دادن به امت اسلامی را داشتند ، از تعبیر استفاده می کردند و می فرمودند ؛ « شما را به مهدی می دهم که در میان امت من در آن هنگام که امتم گرفتار اختلاف و زلازل است ، ظهور می کند و زمین را از قسط و عدل پر می کند ، چنان که از ظلم و جور پر شده باشد و تمام آسمان و زمین از او راضی می گردند ...» 📚مسند احمد بن حنبل ج 18 ص 62 ❕پیامبر گرامی طبق نقل تفسیر خبر می دهند که ابوبکر و عمر خلافت اسلامی را به دست می گیرند . این سخن پیامبر گرامی تنها خبر دادن از ای است که پس از ایشان امت اسلامی را فرا می گیرد . 👌همانطور که پیامبر گرامی از امت نسبت به علی علی علیه السلام خبر داده و فرمود ؛ « کینه هایی مردم نسبت به تو در دل دارند که هنگامی آنها را آشکار خواهند کرد که من از دنیا رفته باشم» 📚المعجم الکبیر ج11 ص73 _ مسند ابی یعلی ج1 ص426 👌پیامبر گرامی خبر می دهد که ابوبکر و عمر بر اساس کینه ای که از علی علیه السلام به و دل داشتند ، در میان امت اسلامی بر پا کرده پس از شهادت ایشان ، خلافت را غصب کرده و به دست می گیرند . 🔸 پیامبر گرامی از بنی امیه نیز پس از خود خبر داده است چنان که در آمده است ؛ « پیامبر در خواب دیدند میمون هایی از منبر او پایین می آیند و بالا می روند . بسیار از این مساله غمگین شد زیرا این خواب از حوادث ناگواری در آینده در رهبری بعد از پیامبر خبر میداد » 📚تفسیر فخر رازی ج20 ص236 ❔آیا اهل سنت بر اساس نقل فوق می گویند که پیامبر گرامی به خلافت بنی امیه بشارت داده است یا تنها خبر از آنچه داده است که واقع خواهد شد ❗️ ❕از این گذشته اساسا نقلی که در تفسیر قمی آمده است روایت و مستند به علیه السلام نیست ، بلکه سخن و نقل خود مرحوم قمی است که به صورت مرسل و بدون سلسله بیان شده است ❗️ ❔چگونه اهل سنت می تواند با نقل بسیار ضعیفی همانند نقل فوق به بشارت به خلافت ابوبکر و عمر استناد کرد ❕ https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman