eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
❔پرسش ❓رؤيت الله تعالي درقيامت? ❗️الله تعالي مي فرمايد: (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) القيامه ٢٢-٢٣ آن روز چهره‌هایی تازه و شاداب است. به سوی پروردگارش می‌نگرد. 👌در اين آيه كريمه نعمت ديدن الله تعالي براي بهشتيان ثابت شده و كاملا با صراحت بيان شده 💠پاسخ: 💠توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣لازمه رویت ودیده شدن آن است که خداوند جسم باشد،دارای مکان باشد در حالی که خداوند مبرا از این نسبت ها ونیازهاست. ⁉️چگونه می توان گفت که او جسم است در حالی که جسم موجودی مرکب است واز اجزای مختلف تشکیل شده است ووجود موجود مرکب وابسته به اجزای خود است در حالی که خداوند موجودی بی نیاز است. 2⃣ایات قرآن صراحتا می گوید خداوند به هیچ عنوان دیده نمیشود. ❗️خداوند می فرماید: 🗯«اورا هیچ چشمی درک نمی کند وحال آنکه او بینندگان را مشاهده میکند » 🔷انعام 103 ❗️و می فرماید: «هیچ کس به او احاطه علمی ندارد» 🔷طه 109 ❗️روشن است که رویت نوعی احاطه علمی از بشر بر خداوند است که خداوند آن را از خودش نفی میکند 3⃣عقیده به دیده شدن خداوند در قیامت مخالف روایات خود اهل سنت است. 🔷مسلم از عایشه نقل می کند: "هرکس گمان کند که محمد پروردگارش را دیده بر خداوند نسبت ناروا داده است" 📚صحیح مسلم،ج1 ص110 ❗طبری از ابن عباس روایت می کند: "من اولین کسی هستم که ایمان می آورم به این که هیچکس از مخلوقات اورا نخواهد دید" 📚جامع البیان،ج9 ص38 4⃣عقیده به دیده شدن خداوند در مخالفت با عقیده اهل بیت پیامبر است. ❗️علامه مجلسی روایات فراوانی دراین زمینه نقل می کند که پرودگار به هیچ عنوان چه در این دنیا و چه در اخرت دیده نمیشود. 📚بحار الانوار،ج4 ص26 باب 5 🗯در روایتی اسماعیل بن الفضل از امام صادق سوال کرد ایا خدا روز قیامت دیده میشود؟ ❗️فرمود :سبحان الله وخداوند پاک ومنزه است از این نسبت ها " 📚امالی،صدوق،ص410 ♻️حال با توجه به این نکات در مورد ایه مورد استدلال می گوییم؛ ❗️«ناظره» از ماده نظر هم به معنای نگاه کردن آمده است و هم به معنای انتظار کشیدن و به هر حال باید این آیه را در کنار آیات دیگر قرآن که می گوید« هیچ چشمی خداوند را نمی بیند »گذاشت . واین متشابه را به وسیله محکمات قرآن تفسیر کرد. 👌اتفاقا این گونه تعبیرات به صورت کنائی زیاد به کار می رود مانند این که می گوییم « فلان کس چشم به تو دوخته و تمام نگاهش به تو است» ❗️یعنی از تو انتظار محبت و لطف و مرحمت دارد. 🔶بهشتیان نیز روز قیامت تمام توجهشان به سوی خداست و از او انتظار هرگونه لطف و محبت دارند. 📚پیام قرآن ج4 ص273 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔دیده می شود که زندگی برخی فوق حد عموم مردم است و سوار ماشین های چند ده و ساکن خانه های مجلل هستند ❗️نظر شما در این رابطه چیست ❕آیا به آنها این حق را داده است ❕❕ 💠💠 👌از روایات اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود که زندگی و مکتب اهل بیت علیهم السلام باید مساوی با ضعیفترین و متوسط افراد جامعه باشد ،و به هیچ عنوان از ساده زیستی نکنند. 🔷علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند پیشوایان حق را موظف ساخته است که خود را با مردم تهی دست سازند تا ناداری تهی دست او را به جوش نیاورد » 📚 ج1 ص411 📚 خطبه 209 👌و ؛ « خداوند مرا پیشوای آفریدگان خود قرار داده است ؛ از این رو بر من واجب فرموده که درباره خودم و خورد و خوراک و پوشاکم ، همانند مردم تهی دست باشم تا فقیر به من جوید و توانگر را هم توانگری اش به سرکشی نکشاند » 📚 ج1 ص410 ❕و ؛ « بر حق است که در خوراک و پوشاک از ضعیف ترین قشر مردم پیروی کنند و به خود چیزی را اختصاص ندهند که آنان قادر به تهیه آن برای خود نباشند تا فقیر ( سر و وضع ) آنان را ببیند و به وضعی که دارد از خداوند متعال خرسند باشد ، و توانگر آنها را ببیند و بر سپاسگزاری و اش افزوده شود » 📚 ص110 @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔آيا در قيامت مشركان كورند(ناآگاه)يا بينا (آگاه)؟ 🌀يكي از تناقضات ديگر قرآن اينست كه آيات مي گويند كه مجرمان در قيامت ناآگاه و كورند ولي آيات متعدد ديگر مي گويند كه در قيامت چشم مجرمان تيز بين مي شود و به حقايق آگاه مي شوند. براي نمونه آيات زير را نگاه كنيد. 🔻مشركان در قيامت : ➖وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۷۲ اسرا﴾ ترجمه: و هر كه در اين [دنيا] كور باشد در آخرت [هم]كور و گمراهتر خواهد بود. 🔻مشركان در قيامت كامل و حقايق را درمي يابند. ➖لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴿۲۲ ق﴾ ترجمه:[به او مىگويند] واقعا كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى وما پرده ات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديده ات امروز(قيامت) تيزبين است. ➖وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ﴿۱۲ سجده﴾ ترجمه: و كاش هنگامى را كه مجرمان (در قيامت) پيش پروردگارشان سرهاشان را به زير افكندهاند مىديدى [كه مىگويند] پروردگارا ديديم و شنيديم ما را بازگردان تا كار شايسته كنيم چرا كه ما يقين داریم ❕ 💠💠 1⃣روشن است که منظور از کوری در دنیا که مستلزم کوری آخرت است ، کوردلی و نابینایی است نه ظاهری چرا که بسیاری از نیکان و پاکان در دنیا نابینا بوده اند اما در آخرت جزء دسته صالحین محشور می شوند . ❕لذا در روایات متعددی آمده است که منظور از کوری در دنیا ، کوردلی نسبت به خداوند و فرائض او می باشد . 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 558 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز و گردش ستارگان و خورشيد و ماه و نشانه ‏هاى شگفت‏ انگيز او را از حقيقت بزرگترى كه وراى آن است آگاه نسازد او در آخرت اعمى‏ و گمراه‏تر است » 📚تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 196 2⃣براى كسانى كه از ياد روى مى ‏گردانند دو مجازات در آيات فوق تعيين شده يكى معيشت ضنك در اين است و ديگرى نابينايى در جهان ديگر. ❕عالم آخرت تجسم وسيع و گسترده ‏اى از عالم دنيا است، و همه حقايق اين جهان در آنجا به صورت مجسم مى‏ گردد، آنها كه چشم جانشان در اين عالم از ديدن حقايق نابيناست در آنجا چشم جسمشان نيز نابينا خواهد بود، لذا هنگامى كه مى ‏گويند ما قبلا بينا بوديم چرا نابينا محشور شديم؟ به آنها گفته مى‏ شود اين به خاطر آنست كه آيات الهى را بدست سپرديد (و اين حالت انعكاس آن حالت است). «مى‏ گويد پروردگارا چرا مرا نابينا محشور كردى؟ من كه بينا بودم . مى‏ فرمايد اين بخاطر آن است كه آيات من به تو رسيد و آنها را فراموش كردى‏ امروز نيز تو خواهى شد» ( طه 124_125) ❔در اينجا اين پيش مى‏ آيد كه ظاهر بعضى از آيات قرآن آنست كه همه مردم در قيامت بينا هستند و به آنها گفته مى‏ شود نامه اعمالتان را بخوانيد (اقْرَأْ كِتابَكَ ... اسراء- 14) يا اينكه گنهكاران آتش جهنم را با چشم خود مى ‏بينند (وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ ... كهف- 53) اين تعبيرات با بودن گروهى چگونه سازگار است؟ 👌پاسخ آن است که آن جهان با اين جهان متفاوت است چه بسا افرادى نسبت به مشاهده بعضى از امور بينا هستند و از مشاهده بعضى ديگر نابينا و چنان که در روایات آمده است « انهم اعمى عن جهات الخير لا يهتدى لشى‏ء منها » « آنها در برابر آنچه خير و سعادت و نعمت است نابينا هستند ( و آنچه عذاب و شر و مايه حسرت و بدبختى است مى ‏باشند ) » 📚الکافی ج 4 ص 269 ❕ چرا كه نظام آن جهان با نظام اين جهان است. 👌پاسخ دیگر آنکه قيامت مراحل و مختلفى دارد . روز قیامت یک روز بسیار طولانی است و انسان از مواقف و گذرگاههای متعددی باید بگذرد و در هر صحنه و باید بایستد .طبق بعضی از روایات این مواقف و مراحل موقف است. 📚نور الثقلین ج5 ص413 ❕این احتمال است كه آنها در پاره ‏اى از منازل و مواقف هستند و در پاره‏ اى مى‏ شوند. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 330 @Rahnamaye_Behesht
⁉️سوال چرا زن مسلمان نميتواند با مرد غير مسلمان و يا كافر ازدواج كند، ولى مرد مسلمان ميتواند با زن غير مسلمان(اهل كتاب) ازدواج كند؟ 🗯پاسخ ❗️مرد مسلمان تنها می تواند با زنان اهل کتاب ازدواج موقت کند 📚وسائل الشیعه ج21 ص37 باب 13 🗯ونمی تواند با انان ازدواج دائم کند 📚وسائل الشیعه ج20 ص533 باب 1 🗯اما زن مسلمان چه دائم و چه موقت نمی تواند به ازدواج غیر مسلمان در آید 📚وسائل الشیعه ج20 ص544 باب 7 🗯از انجایی که روح دین تعبد است چرا که از جانب خداوند حکیم تشریع شده است وظیفه ما اطاعت است اگر چه فلسفه برخی از دستوراتش را ندانیم چنان که امام صادق فرمود: « از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش از روی حکمت است اگر چه فلسفه ان را ندانیم» 📚بحار الانوار ج52 ص91 ❗️با این وجود ممکن است درباره حکمت عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد کافر چنین بگوییم: 🗯 «قرآن هر گونه تسلط، حكمرانى و امر و نهى كفار بر مسلمانان را در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى نفى مى کند و دستور مى دهد مسلمانان عزتشان را حفظ كنند و زير دست آنان قرار نگيرند. چنان که مى فرماید: ❗️« خداوند هيچ گاه براى كافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است » 📓نسائ141 🔷و ازدواج زن مسلمان با مرد کافر نوعی قرار دادن تسلط برای کافر در برابر مسلمان است ❗️ و چون اطاعت زن از مرد، زندگى خانوادگى را استحكام مى بخشد اگر زن مسلمان با مردى از اهل كتاب ازدواج كند، بايد اوامر و نواهى او را در زندگى بپذيرد. در نتيجه، طبيعى است كه اخلاق و رفتار او را قبول مى کند چنان که امام صادق مى فرماید: « زن تربيت و رفتار همسرش را مى پذیرد و مرد او را به قبول دين خود مجبور مى کند» 📚الکافی ج 5 ص349 💢بنابراين زن مسلمان چه بسا پس از ازدواج با اهل كتاب از يكتاپرستى روى بگرداند و كافر شود؛ از اين رو اسلام چنين پيوند زناشويى را به صلاح زن مسلمان ندانسته و او را از اين عمل باز داشته است 🗯پرسمان اعتقادی @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔میشه لطفا بفرمایید که بر چه اساسی گفته میشه که از نظر انجام کارهای به هیچ وجه وظیفه ی زن نیست و هم حق نداره زن رو به انجام این کارها کنه❕ ❓این مورد که در هیچ نیومده! بلکه به نوعی برعکسش گفته شده❕❕لطفا بفرمایید که دقیقا بر چه اساسی هم چنین فتوایی داده اند❕❕ 💠پاسخ💠 👌مستند روایی برای این حکم روایات متعددی است که واجب مرد بر زن را بر آورده ساختن نیازهای و خروج از با اذن شوهر می داند . 🔷امام علیه السلام فرمود : « زنی به نزد پیامبر آمد و سوال کرد ، حق بر زن چه چیزهایی است؟ 🔶پیامبر پاسخ داد: « از شوهر اطاعت کند و ( در مسائل جنسی و خروج از منزل ) را نکند ، و جز با اجازه او از منزلش ندهد ، و روزه را با اجازه شوهر بگیرد ، و خود را برای لذت شوهر آماده سازد ، و بدون اجازه شوهر از خارج نشود ، که اگر بدون اجازه او خارج شود ، فرشتگان و ، و فرشتگان و ، او را لعنت می کنند تا زمانی که به منزل باز گردد » 📚 ج5 ص506 👌در روایت دیگر : « زن نمی تواند بدون اجازه روزه بگیرد ، و بدون اجازه او از خارج شود ، و باید خود را کند و لباس های بپوشد ، و به بهترین وجه خود را برای شوهر کند ، و صبح و شام برای بر آوردن نیاز شوهر ، خود را بر او عرضه کند » 📚 ج5 ص508 ❗️این مضمون در روایات متعدد دیگری تحت عنوان شوهر بر زن آمده است؛ 📚وسائل الشیعه ج20 ص157 ❕بنابراین خدمت کردن زن در منزل شوهر جزء وظائف زن نیست اگر چه می باشد . 🔶امام علیه السلام فرمود : « هر زنی که در منزل شوهرش روز خدمت کند ، خداوند باب جهنم را بر او می بندد و باب بهشت را برای او می گشاید تا از هر دری که بخواهد وارد شود » 📚 الشیعه ج20 ص172 👌و : « پیامبر کارهای منزل را بر عهده فاطمه و کارهای منزل را بر عهده علی گذاشت » 📚 الاسناد ص25 👌و : « ( هر زنی که در منزل شوهرش کند ) و یک لیوان به شوهرش دهد برای او از یک سال که روزهایش روزه باشد و شب هایش شب زنده داری کند بهتر و است ، و خداوند در ازای هر بار آب دادن به شوهر ، در بهشت برای او بنا می کند ، و گناه و او را می آمرزد » 📚 الشیعه ج20 ص172 @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔مولوی اهل سنت آمده بود در برای جوانان این شبهه را می کرد که شیعه پس از پیامبر بسیار بدعت بوجود آورده است که یکی از آنها در نماز است ❕ ❗️می گفت نه پیامبر و نه صحابه قنوت نمی گرفتند و اهل سنت هم نمازش را بدون می خواند شیعه به چه دلیلی قنوت در نمازها می گیرد ❕❕ 💠💠 👌شیعیان بر اساس حدیث ثقلین ، سنت پیامبر گرامی را از طریق اهل بیت پاک و می گیرد ، و امامان اهل بیت علیهم السلام تصریح به استحباب گرفتن قنوت ، در نماز ها کرده اند . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « قنوت در تمام نماز ها اعم از نافله و فریضه ، وجود دارد » 📚الفقیه ج1 ص316 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « قنوت واجب در نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء است » 📚عیون الاخبار ج2 ص123 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس با بی توجهی به قنوت ، در نماز قنوت نگیرد ، برای او نیست » 📚الکافی ج3 ص339 👌در روایات اهل سنت هم آمده است که پیامبر گرامی و صحابه ایشان در نمازهای خود می گرفته اند . 🔶بخاری و نسایی از ابو هریره نقل می کند که گفت ؛ « به شما نماز رسول خدا را نشان می دهم ، پس از آن در نماز ظهر و عشاء و صبح قنوت می گرفت و برای مومنین دعا و کافرین را لعن می کرد » 📚صحیح بخاری ج2 ص112 📚السنن الکبری ج1 ص225 ❕از براء بن عازب نقل می کنند ؛ « پیامبر در نماز صبح و مغرب قنوت می گرفت » 📚سنن الکبری ج1 ص225 📚سنن ترمذی ج2 ص195 👌ابی داود از ابن عباس نقل می کند ؛ « پیامبر یک ماه پشت سر هم در نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح قنوت میگرفت » 📚سنن ابی داود ج2 ص626 👌ابن ماجه از ابی بن کعب نقل می کند ؛ « پیامبر قبل از قنوت می گرفت » 📚سنن ابن ماجه ج2 ص361 👌مسلم نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ « برترین نماز ، نمازی است که آن طولانی تر باشد» 📚صحیح مسلم ج1 ص520 💠بخاری از عاصم الاحول نقل می کند که گفت ؛ « از انس بن مالک در مورد قنوت در نماز سوال کردم ، گفت بله قنوت خوب است .گفتم قبل رکوع یا بعد آن ؟ گفت بعد رکوع ...» 📚صحیح بخاری ج6 ص318 ❕ما ها و اهل سنت را دعوت می کنیم اندکی در منابع و روایات خودشان نظر بکنند آنگاه در رابطه با موضوعات اظهار فضل کنند . @Rahnamaye_Behesht
❓پرسش ❔استادی داریم که می گوید من تمام روایات شیعه را دیده ام .هیچ روایتی که دلالت بر آن کند که ما می توانیم بین نماز ها جمع کنیم وجود ندارد حق همان نظر اهل سنت است که جمع کردن بین نمازها را جایز نمی دانند و هر یک را در وقت خودش می خوانند❗️ 💠پاسخ💠 🔷شیعه بر اساس روایات ائمه گرامی معتقد است وقتی هنگام ظهر زوال شد وقت هر دو نماز ظهر و عصر وارد شده الا اینکه نماز ظهر را باید پیش از عصر به جا آورد. ❗️بنابراین بین ظهر تا غروب وقت مشترک دو نماز است جز اینکه به اندازه چهار رکعت پس از زوال وقت مختص به ظهر است و به اندازه چهار رکعت آخر وقت اختصاصی عصر است و بین این دو وقت مشترک است. 👌وقت مغرب و عشائ نیز همین گونه است .پس از غروب آفتاب تا نیمه شب وقت مغرب و عشائ است.وقت خاص مغرب به اندازه ادای آن از اول وقت است و وقت خاص عشائ به اندازه ادای آن از آخر وقت و میان این دو وقت مشترک است. 👌امام باقر فرمود: « هرگاه زوال خورشید شد وقت ظهر و عصر داخل شده است و چون خورشید غروب کرد وقت مغرب و عشائ وارد شده است» 📚الفقیه ج1 ص140 👌امام صادق فرمود: « زمانی که خورشید غروب کند وقت نماز مغرب و عشائ رسیده است» 📚الکافی ج3 ص281 ❗️به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز می باشد؛ 📚وسائل الشیعه ج4 ص125 باب 4 📚وسائل الشیعه ج4 ص183 باب 17 👌پس وقتی نماز ها سه وقت دارد روشن می شود که جمع بین نمازها اشکالی ندارد به این معنی که نماز عصر را با نماز ظهر در زمان زوال خورشید بجا آورد و نماز عشائ را به همراه نماز مغرب در زمان غروب خورشید بجا آورد. 🔶امام صادق فرمود: « رسول خدا با یک اذان و دو اقامه نماز ظهر و عصر را با هم خواند و نیز با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشائ را در حضر با هم خواند بی آنکه بیماری یا علت خاصی باشد» 📚الفقیه ج1 ص186 🔶وفرمود: « رسول خدا نماز ظهر و عصر را در یک جا خواند بدون آنکه علت و سببی باشد .عمر که از دیگران نسبت به او بی باک تر بود گفت آیا در نماز چیز تازه ای رخ داده است؟ 🔷فرمود نه خواستم بر امتم توسعه داده باشم و بر آنان سخت نگیرم» 📚علل الشرایع ج2 ص321 👌وفرمود: « پیامبر دو نماز ظهر و عصر را هنگام زوال خورشید و مغرب و عشائ را هنگام غروب آفتاب با هم خواند به صورت جماعت بدون عذر خاصی زیرا می خواست بر امت خود سخت نگیرد» 📚وسائل الشیعه ج4 ص221 📚الکافی ج3 ص286 🔶در جواز جمع کردن بین نمازها روایات متعدد دیگری در مجامع روایی ما آمده است که جهت اگاهی رجوع فرمایید: 📚وسائل الشیعه ج4 ص221 باب 32 📚مستدرک الوسائل ج3 ص142 باب26 📚بحار الانوار ج79 ص312 باب5 👌اهل سنت نیز در روایات متعددی نقل کرده اند که پیامبر گرامی بدون آنکه عذری داشته باشد بین نماز ها جمع کرده و نماز ظهر و عصر را در یک وقت و نماز مغرب و عشائ را در یک وقت ادا می کرد تا امتش به سختی نیفتند. 🔷بخاری از ابن عباس روایت می کند: «با رسول خدا هشت رکعت ( یعنی ظهر وعصر) ونیز هفت رکعت ( یعنی مغرب وعشا) را به طور جمع در یک وقت خواندم» 📚صحیح بخاری،ج1 ص148 🔶بخاری باز نقل می کند: «رسول خدا در حالی که مقیم بود نه مسافر، نماز ظهر وعصر، مغرب وعشا را به جمع در یک وقت خواند» 📚همان مدرک 🔶وباز روایت کرده اند: «پیامبر بین ظهر وعصر و مغرب وعشا در مدینه جمع کرد و در یک وقت خواند بدون آنکه خوفی باشد یا بارانی آمده باشد» 📚صحیح مسلم ج2 ص152 📚صحیح ترمذی،ج1 ص354 📚مسند احمد،ج1 ص223 👌وباز نقل می کنند: « پیامبر نماز ظهر و عصر را با یکدیگر خواند بدون آنکه خوف یا سفری در کار باشد به دلیل آنکه امتش به سختی نیفتند» 📚صحیح مسلم ج2 ص151 👌البته باید توجه کرد که با توجه به روایات متعدد جدا خواندن نمازها و بجا آوردن آنها در وقت فضیلتش افضل و بهتر است. 📚وسائل الشیعه ج4 ص140 باب 8 ❗️اما با توجه به روایات بالا جمع کردن بین نمازها نیز اشکالی ندارد و پیامبر گرامی به دلیل آنکه امتش در سختی نیفتند این جمع کردن را تجویز فرمودند. 📝پرسمان اعتقادی @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔در رابطه با جریان حضرت آدم این پرسش پیش آمده که چرا خداوند از ابتدا آدم را روی زمین و در بهشت قرار داد ❗️چرا آدم رو کاملا آزاد نگذاشت و به او گفت حق نداری به درخت ممنوعه نزدیک شوی ❕ خداوند از این امر و نهی چه بوده است ❕ 💠💠 👌چنان که در گذشته توضیح داده ایم از آيات قرآن استفاده مى‏ شود كه آدم براى زندگى در روى زمين، همين زمين آفريده شده بود، ولى در آغاز خداوند او را ساكن بهشت كه يكى از باغهاى سرسبز پر نعمت همین جهان بود ساخت، محيطى كه در آن براى آدم هيچ گونه ناراحتى وجود نداشت. 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/2286 ❕شاید علت اين جريان آن بوده كه آدم با كردن روى زمين هيچگونه آشنايى نداشت، و زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشكل بود، و از چگونگى كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيشترى پيدا كند، بنا بر اين مى‏ بايست مدتى كوتاه تعليمات لازم را در محيط بهشت ببيند و بداند زندگى روى زمين توام با برنامه‏ ها و تكاليف و مسئوليتها است كه انجام صحيح آنها باعث و تكامل و بقاى نعمت است، و سرباز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى. 👌و نيز بداند هر چند او آزاد آفريده شده، اما اين آزادى بطور مطلق و نامحدود نيست كه هر چه انجام دهد او مى‏ بايست از پاره ‏اى از اشياء روى زمين چشم بپوشد. ❕و نيز لازم بود بداند چنان نيست كه اگر خطا و لغزشى دامنگيرش شود درهاى سعادت براى هميشه به روى او مى‏ شود، نه مى‏ تواند بازگشت كند و پيمان به بندد كه بر خلاف دستور خدا عملى انجام نخواهد داد تا دوباره به نعمتهاى الهى باز گردد. 👌او در اين محيط مى‏ بايست تا حدى پخته شود، دوست و دشمن خويش را بشناسد، و نسبت به ابلیس که قسم خورده او است آگاهی های لازم را به دست آورد و چگونگى زندگى در زمين را ياد گيرد، آرى اين خود يك سلسله تعليمات لازم بود كه مى‏ بايست فرا گيرد، و با داشتن اين آمادگى به روى قدم بگذارد. ❕اينها مطالبى بود كه هم آدم و هم فرزندان او در زندگى آينده خود به آن احتياج داشتند، بنا بر اين شايد علت اينكه آدم در عين اينكه براى خلافت زمين آفريده شده بود مدتى در درنگ مى‏ كند و دستورهايى به او داده مى‏ شود جنبه و آموزش داشته باشد. 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 184 @Rahnamaye_Behesht
🤔پرسش ❔ اختلاف نظر متکلمین و بر سر مسئله حادث یا قدیم بودن ممکنات رو چطور میشه حل کرد❕ ❗️طبق علم، انرژی ازلی بوده و این رو با فلسفه می توان حل کرد اما طبق کلام نمیشه و اینطور برهان حدوث اشکال میشه لطفا توضیح دهید ❕❕ 💠💠 👌آنچه از ادله عقلی و تجربی و روایی به وضوح آشکار می شود ، صحت مساله حدوث عالم است و حکم به قدیم بودن عالم ماده خلاف بدیهیات و تلقی می شود . 🗯جهت دیدن روایات اهل بیت علیهم السلام در اثبات حدوث عالم به نمایه زیر مراجعه فرمایید ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6141 ❕دلیلی و بر حدوث عالم ؛ 💠 جهان مادّه دائماً در حال تغییر است و تغییر و دگرگونى نشانه حدوث است زیرا اگر ازلى باشد و در عین حال همواره دستخوش تغییرات و حوادث گردد، جمع میان حدوث و قدم خواهد شد یعنى باید تغییرات را که امور اند ازلى بدانیم و این یک تناقض آشکار است. ❕امّا دلیل علمى دلیلى است که مى گوید عالم به طور دائم در حال فرسودگى و «آنتروپى» است و دلایل فراوان علمى این فرسودگى دائمى را به اثبات رسانده، سیّارات، ثوابت، کهکشانها، زمین و آنچه بر روى زمین است مشمول این قانون مى باشند. این فرسودگى مستمر دلیل بر این است که جهان پایان و سرانجامى دارد. زیرا فرسودگى تا بى نهایت نمى تواند ادامه یابد و هنگامى که قبول کنیم پایانى دارد، باید قبول کنیم آغازى هم دارد. زیرا اگر چیزى ابدى نباشد حتماً ازلى هم نیست. چرا که ابدیّت به معناى بى انتها بودن است و چیزى که بى انتهاست، نامحدود است و نامحدود آغازى ندارد بنابراین آنچه ابدى نیست هم نخواهد بود. 👌این سخن را به تعبیر دیگرى مى توان بیان کرد و آن این که اگر جهان ازلى باشد و در حال فرسودگى، باید این عمر جهان را پایان داده باشد، چرا که بى نهایت فرسودگى، مساوى است با عدم. 🔶باز به تعبیر دیگر آخرین نظریات علمى، جهان مادّه به سوى یکنواختى مى رود. اتمها تدریجاً متلاشى و مبدّل به انرژى مى شوند و انرژیها به سوى یکنواختى پیش مى روند (درست مثل این که شعله آتشى در اتاقى روشن کرده باشیم مادّه آتش زا تبدیل به حرارت مى شود وحرارت در فضاى اتاق تدریجاً پخش مى گردد و به صورت یکنواخت و بى تفاوت در مى آید). ❕هرگاه بى نهایت زمان بر گذشته باشد، باید این حالت ( تبدیل تمام مواد به انرژى و انرژیهاى فعّال به صورت انرژى یکنواخت و مرده ) حاصل شده باشد. 🔴این که شما می گویید علم یافته است که ماده و انرژی ازلی است ، گذشته از آنکه خلاف ادله بالا می باشد ، اشکال دیگری نیز بر آن مترتب می شود و آن اینکه ؛ 🔷ازلی و ابدی بودن ماده و انرژی بر اساس دلائل علمی و قابل اثبات نیست زیرا برد تجربه محدود است و هیچ تجربه ای نمی تواند ازلی بودن ماده را ثابت کند ، ازل از محدوده تجربه و حس ما خارج است و هیچ کس از دانشمندان علم طبیعی از ازل نبوده است ، تا ازلی بودن ماده و انرژی را ببیند و تجربه کند . 👌با توجه به این نکات است که علامه می نویسد ؛ 🔷 « جز دهریه و ملحدان و کسی سخن از قدیم بودن عالم نمی گفت ولذا شیخ کلینی در کافی و بعضی محدثین بابی جدا در اثبات حدوث عالم نمی گشودند بلکه در باب حدوث عالم اخبار اثبات خداوند را می اوردند با این اعتقاد که بعد از اقرار به وجود خداوند دیگر جایی برای اعتقاد به قدیم بودن عالم وجود ندارد چرا که تمام مردم متفق القول در حدوث عالم هستند 👌اما در ایام نزدیک به عصر ما از انجایی که مردم ولع و میل به مطالعه کتب فلسفی پیدا کردند واز غوطه ور شدن در قرآ ن وسنت واخبار امامان باز ماندند این مساله محل اختلاف آراء واقع شد و من در این باب اکثر آیات و احادیث را در حادث بودن عالم آوردم تا شک و تردید را از دل ها برکنم چرا که پیامبر فرمود : «زمانی که بدعت ها در امتم ظاهر شد بر عالم واجب است علمش را ظاهر کند » 📚بحار الانوار ج54 ص234 @Rahnamaye_Behesht
🤔 ❔این وحدت وجود چیه که طلبه ها روی آن زیاد بحث می کنند و زیادی هم قائل به آن هستند ❗️ 💠💠 👌وحدت وجود عقیده ای است که بسیاری از صوفیان و جمعی از فلاسفه و از طرفداران جدی آن هستند و غیر آن عقیده را شرک می دانند و می گویند تا کسی به وحدت وجود نرسد ، طعم عرفان واقعی را نخواهد چشید . ❕از سخنان آنان چنین استفاده می شود که در عالم هستى يك وجود شخصى که است ، بيش نيست و غير او هر چه هست جلوه‏ هاى او و تطوّرات ذات اوست يا به تعبير ديگر در حقيقت يك چيز بيش نيست و كثرتها و تعدّدها خيالات و پندارها و سرابهايى است كه خود را آب نشان مى‏دهد، امّا هيچ نيست. 👌گاه به جاى وحدت و اتّحاد، تعبير به مى‏ کنند و مى‏ گويند او ذاتى است كه در همه اشيا حلول كرده و هر زمان به لباسى در مى ‏آيد و بى‏ خبران، دوگانگى احساس مى ‏كنند در حالى كه همه يك چيز بيش نيست‏. ❕ در دیوان شمس تبریزی می‌گوید: 💠هر لحظه به شکلی عیار برآمد، دل برد و نهان شد***هر دم به لباس دگر آن یار برآمد، گه پیر و جوان شد ، می گشت دمی چند بر این روی زمین از بهر تفرّج***عیسی شد و بر گنبد دوار برآمد، تسبیح کنان شد ، یوسف شد و از مصر فرستاد قمیصی، روشن کن عالم***از دیده یعقوب چون انوار برآمد، تا دیده عیان شد ،حقّا همو بود که می‌کرد شبانی، اندر ید بیضا***گه چوب شد و بر صفت مار برآمد، زان بحر کفان شدصالح شد و دعوت همه زان کرد به خلقان، از بهر صلاحی***ناقه شد و از دل کهسار برآمد، فی الحال عیان شد . 👌تا گوید: ❕یونس شد و در بطن سمک بود به دریا، از بهر طهارت***موسی شد و خواهنده دیار برآمد، بر طور روان شد ، عیسی شد و در مهد دادگواهی زان روح مقدس***از معجز او نخل پر از بار برآمد، زان روح روان شد ،بالله همو بود که می‌گفت أنا الحق، در صوت الهی***منصور نبود آنکه بر آن دار برآمد، نادان به گمان شد ،رومی ( مولوی ) سخن کفر نگفته است و نگوید، منکر نشویدش***کافر شده آنکس که به انکار برآمد، از دوزخیان شد 📚 غزلیات شورانگیز شمس تبریزی، ص ۱۸۷. 👌در این اشعار زننده می خوانیم که از خداوند به عنوان عيّار (يك وجود مرموز) ياد مى‏ كند كه يك روز به لباس آدم در آمد ،و روزى به شكل نوح و روز ديگر در كسوت موسى و عيسى ،و سرانجام در شكل محمّد و روزى هم در لباس على و شمشير ذو الفقارش ظاهر شد و بالاخره روز ديگرى در قالب منصور شد و بر سر دار رفت‏. 👌در دفتر چهارم مثنوى طىّ يك داستان طولانى، قصّه «سبحانى ما أعظم شأنى» گفتن «بايزيد» را نقل مى ‏كند كه مريدانش به او اعتراض كردند، اين چه سخن ناروايى است كه مى‏گويى و «لا إله إلّا انا فاعبدون، معبودى جز من نيست مرا پرستش كنيد» سر مى ‏دهى؟! او گفت اگر من بار ديگر اين سخن را گفتم كاردها برداريد و به من حمله كنيد. بار ديگر چنين گفت و نغمه «نيست اندر جبّه‏ ام غير از خدا ، چند جويى در زمين و در سما» را سر داد، مريدان با كاردها به او حمله ‏ور شدند، ولى ديدند هر كاردى كه به او مى ‏زنند، خويش را مى‏ درند. ❕ابن عربی در فصوص الحکم، فصّ هارونیه در بیان داستان موسی و هارون علیهم السلام ادعا دارد: 👌« زمانی که موسی علیه السلام به سوی قوم خود برگشت و قوم خویش را گوساله پرست دید و برادر خود را مورد مؤاخذه قرار داد، به این علت بود که وی انکار عبادت گوساله (بت) را می‌کرد و قلب او مانند موسی علیه السلام وسعت نداشت تا بداند که گوساله پرستی هم خدا پرستی است؛ زیرا خدا حکم کرده است که جز او پرستش نشود لذا را به دلیل این عدم وسعت قلب ملامت می کرد . «و کان موسی [علیه السلام] أعلم بالأمر من هارون [علیه السلام] لأنّه علم ما عبده أصحاب العجل، لعلمه بأنّ الله قد قضی الا یعبد الا إیّاه، و ما حکم الله بشیء الا وقع. فکان عتب موسی [علیه السلام] أخاه هارون [علیه السلام] لما وقع الأمر فی إنکاره و عدم إتّساعه؛ فإنّ العارف من یری الحقّ فی کلّ شیء، بل یراه عین کلّ شیء. 👌ادامه 👇👇👇 @Rahnamaye_Behesht
👌استاد حسن زاده آملی ، در و شرح سخن ابن عربی می‌نویسد ؛ «موسی علیه السلام به واقع و نفس الأمر و به امر توحید اعلم از هارون علیه السلام بود، چه اینکه می‌دانست اصحاب عجل (گوساله) چه کسی را پرستش می‌کردند [یعنی موسی می‌دانست که بت پرستان در واقع خدا را می‌پرستیدند] زیرا او عالم بود که خداوند حکم فرموده که جز او پرستش نشود و آنچه را حکم فرموده، غیر آن نخواهد شد. پس جمیع عبادت‌ها [حتی بت پرستی] عبادت حق تعالی است و لکن «ای بسا کس را که صورت راه زد»؛ بنابراین موسی علیه السلام به برادرش هارون علیه السلام از این جهت بود که هارون علیه السلام انکار عبادت عجل می‌نمود و قلب او چون موسی علیه السلام اتساع نداشت؛ چه اینکه عارف، حق را در هر چیزی می‌بیند؛ بلکه او را عین هر چیزی می‌بیند. » 📚ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص ۵۱۴. 👌و سپس : ❕« غرض شیخ در این گونه مسائل در فصوص و فتوحات و دیگر زبر و رسائلشان بیان اسرار ولایت و باطن است برای کسانی که اهل سرّاند؛ هر چند به حسب نبوت تشریع مقر است که باید توده مردم را از عبادت اصنام (بتها) باز داشت. چنانکه انبیاء عبادت اصنام را انکار می‌فرمودند. 📚ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص ۵۱۴. ❕فقیه ارجمند مکارم می نویسد ؛ 👌« مى ‏گويند در عالم هستى يك وجود بيشتر نيست و بقيّه خيال و پندار است و حتّى تصريح مى‏ كنند كه بت ‏پرستى هم اگر به شكل محدود در نيايد عين خداپرستى است، چرا كه همه عالم اوست و او همه عالم است. ❕اين سخن از هر كس كه باشد، علاوه بر اين كه مخالف وجدان بلكه بديهيّات است و يكسره علّت و معلول و خالق و مخلوق و عابد و معبود را انكار مى ‏كند از نظر عقايد اسلامى نيز لوازم دارد كه بر كسى پوشيده نيست. چرا كه در اين صورت، خدا و بنده و پيامبر و امّت و عابد و معبود و شارع و مكلّف مفهومى نخواهد داشت و حتّى بهشت و دوزخ و بهشتيان و دوزخيان همه يكى است و همه عين ذات اوست و اين دوگانگى‏ ها همه زاييده وهم و خيال و پندار است كه اگر پرده‏ هاى پندار را پاره كنيم چيزى جز وجود او باقى نمى ‏ماند ، و نيز لازمه آن، اعتقاد به جسم بودن خداوند، يا حلول و مانند آن مى‏شود. 👌به اين ترتيب نه با وجدانيّات و دلايل عقل سازگار است و نه با عقايد اسلامى و قرآن مجيد و از همين جاست كه فقيه نامدار مرحوم محقّق در متن عروة الوثقى در بحث مربوط به كفّار مى‏ نويسد: ❕«شكّى در ناپاك بودن غلات و خوارج و نواصب نيست. امّا آنها كه قائل به جسميّت خدا و جبر هستند و همچنين گروهى از صوفيّه كه اعتقاد به وحدت وجود دارند، اگر به احكام اسلام ملتزم باشند اقوى اين است كه نجس نيستند، مگر اين كه بدانى مفاسدى كه لازمه مذهب آنهاست به آن پايبندند». 📚عروه الوثقی بحث نجاست کافر مساله 2 👌در اين عبارت دو نكته جلب مى‏ کند؛ 1⃣يكى عطف طرفداران عقيده وحدت وجود بر جبريّين و كسانى كه قائل به جسميّت خدا هستند و همه را در يك صف شمردن . 2⃣ ديگر تصريح به اين كه اعتقاد آنها داراى دينى است كه اگر به آن توجّه داشته باشند و پايبند باشند، مسلمان نيستند و اگر نسبت به آن لوازم پايبند نباشند در زمره مسلمانانند. ❕اين سخن به وضوح مى‏ فهماند كه مذهب آنها آن چنان مفاسدى دارد كه اگر به آن ملتزم شوند، از صف مسلمانان خارج مى‏ شوند.قابل توجّه اين كه تمام كسانى كه بر عروه حاشيه دارند، تا آنجا كه ما اطلاع داريم اين مطلب را پذيرفته و يا تنها قيودى بر آن افزوده ‏اند. (مانند اين كه موجب انكار توحيد و رسالت نشود). 📚پیام امام امیر المومنین ، مکارم شیرازی ج1 ص 103 @Rahnamaye_Behesht