eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
👌طبق نظر شیعه قبل از تحلیل کنیز و خرید او هیچ گونه رابطه ای چون رابطه جنسی با کنیز جایز نیست ، نقل مورد استناد معاند از نقل های اهل سنت و گواه بر انحراف عبد الله بن عمر است که رویه آنان ارتباطی با اسلام ندارد ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1924
🤔 ❔مذهب شيعه توسط چند آخوند تدوين شده است كه همه همديگر را ديوانه، بى عقل و بى دين خطاب ميكنند. در اين ويديو آيت الله سيد کمال حیدری از روى كتابهاى شيخ مفيد نقل قول ميكند: ▪️شیخ مفید معتقد بود شیخ صدوق دین نداشته، تابع هوا و هوس، ناقص العقل و ضعيف الرای بوده و اصلا دیوانه بوده! نكته جالب اینجاست که: اين شیخ مفید خودش شاگرد شیخ صدوق بوده و جالبتر از آن اینکه هر دو نفر آنها از ستونهای فکری حوزه های علمیه هستند و تقریبا ۹۰ درصد مباحث کلامی حوزه از شیخ مفید و بالای ۵۰ درصد مباحث روایی حوزه از شیخ صدوق ميباشد. همانطور که آيت الله کمال حیدری در کلیپ میگوید: اگر این اتهامات شیخ مفید راست باشد نزدیک به ۵۰ درصد فقه حوزه بر باد است و اگر این ادعا دروغ باشد شیخ مفید از عدالت خارج است و ۹۰ درصد مبانی کلامی حوزه بر باد است ❗️❗️ 💠💠 1⃣در مورد سید کمال حیدری گفتنی است که ایشان نزد تشیع جایگاهی ندارد و مراجع و علمای بزرگ حوزه علمیه قم ، بیانیه در گمراهی و ضلالت او صادر کردند که می توانید در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2407 2⃣شیخ صدوق از بزرگان علمای شیعه بوده است که با دعای امام عصر علیه السلام به دنیا آمد . ❕رجالی معروف نجاشی در مورد شیخ صدوق چنین می گوید ؛ « او شیخ و فقیه ما و آبروی و چهره درخشان شیعه در خراسان بود.در حالی که جوانی کم سن و سال بود بزرگان شیعه از او استماع حدیث و اخذ معارف کرده اند» 📚رجال النجاشی،ص389 2⃣شیخ طوسی ،شیخ الطائفه در رجال خود از صدوق چنین یاد می کند ؛ « او جلیل القدر ،حافظ ،آگاه به فقه و اخبار و رجال و دارای تالیفات زیادی می باشد» 📚رجال الطوسی، ص495 ❗️و در کتاب فهرست خود چنین می آورد ؛ « او جلیل القدر و حافظ حدیث و بصیر و آگاه به رجال و ناقد و صاحب نظر در اخبار است که در میان علما و دانشمندان اهل قم همانند او در فراوانی و سرشاری علم و از حفظ داشتن حدیث دیده نشده است و دارای حدود سیصد تصنیف و کتاب است» 📚الفهرست ص157 ❕نجاشی نقل می کند ؛ « ابو الحسن على بن حسين بن موسى بن بابوُيِه قمى ( پدر شیخ صدوق ) شيخ قمى‏ ها در روزگار خود و پيشوا و فقيه و معتمَد آنان، به عراق آمده بود و با ابو القاسم حسين بن روح ( نائب امام عصر علیه السلام ) كه خدايش رحمت كناد ملاقات كرد و مسائلى از او پرسيد و بعد از آن، توسّط على بن جعفر بن اسود، نامه‏ اى برايش نوشت و خواهش كرد كه از جانب او نوشته‏ اى به صاحب عليه السلام برساند و در آن از ايشان بخواهد كه دعا كند خداوند، به او پسرى روزى كند. امام عليه السلام به او نوشت: «در اين خصوص، برايت دعا كرديم و به زودى دو فرزند پسر نيك، روزى خواهى شد». پس، ابو جعفر ( شیخ صدوق ) و ابو عبد اللّه، از كنيزى برايش متولّد شدند.ابو عبد اللّه حسين بن عبيد اللّه مى‏ گفت: از ابو جعفر شنيدم كه مى ‏گويد: من، با دعاى صاحب الأمر عليه السلام متولّد شده ‏ام، و به اين مى‏ باليد. » 📚رجال نجاشی ص 261 _ بحار الانوار ج 51 ص 306 👌ذهبی رجالی اهل سنت هم در مورد شیخ صدوق می نویسد ؛ « رییس امامیه و دارای تصانیف مشهور بین شیعه بوده است » 📚سیر اعلام النبلاء ج 16 ص 303 👌و در فضل او همین بس که شیخ مفید شاگرد او بوده است ؛ 📚السرائر ، ابن ادریس ج 2 ص 529 3⃣شیخ مفید نیز از بزرگان شیعه بوده است . شيخ طوسى يكى از شاگردان مفيد در كتاب فهرست ميگويد ؛ « محمّد بن محمّد بن نعمان مكنى بابى عبد اللَّه و معروف بابن معلم از متكلمين شيعه است كه در زمان او رياست شيعه به او منتهى شد، و در علم و صناعت كلام مقدم بر ديگران بود، و در فقه نيز سرآمد فقهاى زمان بوده، مردى سريع الانتقال و با فطانت و حاضر جواب بود، و او نزديك بدويست جلد كتاب كوچك و بزرگ تأليف كرده است » 📚الفهرست ص 186 ❕ابن حجر سنی در كتاب لسان الميزان در باره او گويد ؛ « او عالم شيعه و داراى تأليفات بسيارى است كه به دويست كتاب ميرسد ... و بسبب عضد الدولة داراى صولتى عظيم بود، در سال 413 از دنيا رفت، و هشتاد هزار شيعه جنازه ‏اش را تشييع كردند، مردى بود بسيار زاهد و با خشوع و حريص در فرا گرفتن علم و دانش، گروه زيادى از او استفاده علمى كردند، و خود او در ميان شيعه مقام ارجمندى را دارا شد تا بدان جا كه گويند بر همه ما منت نهاد ... شبها اندکی می خوابید سپس بر می خواست و به نماز یا مطالعه و یا درس و یا قرائت قرآن مشغول می شد » 📚لسان المیزان ج 5 ص 386 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕شیخ مفید در مقام خدمت گزارى به ساحت قدس امام عصر علیه السلام بدان پايه رسد كه در توقیعاتی مورد مدح و ثنای امام قرار گرفت به این تعابیر ؛ 🔸‏ « سلام بر تو، اى دوستدار مخلص در دين كه در باره ما به جايگاه والاى يقين، دست يافته‏ اى (به ما يقين دارى)! ما براى تو خدايى را مى‏ ستاييم كه جز او خدايى نيست و از او مى‏ خواهيم كه بر سَرور و مولا و پيامبرمان، محمّد، و خاندان پاكش درود فرستد. خدا توفيقت را در يارى حق مستدام بدارد و پاداشت را در گفتار راستينت از طرف ما فراوان كند! به تو اعلام مى‏ کنيم كه به ما اجازه داده شده است كه تو را با اين نامه (مكاتبه) گرامى بداريم و آنچه را از جانب ما بايد به دوستدارانمان برسد، به تو بگوييم. خداوند، عزّت اطاعتش را به آنان ارزانى دارد و با مراقبت و محافظت خودش، آنچه را انديشناك آن هستند، كفايت كند. خداوند، تأييدت كند! به يارى او در برابر دشمنانِ از دين بيرون رفته‏ اش، آن گونه كه به تو مى‏ گوييم، ايستادگى كن، و در رساندن آن به كسى كه اطمينان دارى، آن گونه كه برايت ترسيم مى ‏كنيم، عمل نما، إن شاء اللَّه تعالى. » 📚احتجاج ج 2 ص 596 👌و فرمود ؛ «اين نامه ما، به توست اى برادر ولايت ‏مدار، دوست پاكباز بى ‏زنگار و يار وفادار ما! خداوند، تو را با ديده بى ‏نياز به خوابش، نگاه دارد! از نامه محافظت كن و دست‏خطّ آنچه را برايت نگاشتيم، به هيچ كس نشان مده و مضمون آن را به كسى كه اطمينان دارى، برسان و آنان را به عمل بر طبق آن سفارش كن، إن شاء اللَّه. و خدا بر محمّد و خاندان پاكش درود فرستد». 📚همان منبع 4⃣شیخ مفید نهایت احترام را نسبت به استادش شیخ صدوق رعایت می کرده است و هر جا از او نقل قول یا روایتی می کرده است با تعبیر « رحمه الله » رحمت و غفران الهی را برای شیخ صدوق طلب می کرده است ؛ 📚امالی مفید ص 285 _ المسائل السرویه ص 71 و ... 5⃣کانال معاند به نقل از کمال حیدری می آورد که شیخ مفید در کتاب « عدم سهو النبی » گفته است که شیخ صدوق ناقص الرای و تابع هوا و هوس بوده است . ❕با توجه به آنچه گذشت و مقام علمی و عملی شیخ مفید که امام عصر علیه السلام هم او را ستوده است ، روشن می شود که چنین نسبتهایی به شیخ مفید کاملا مردود است . ❕انتساب کتاب « عدم سهو النبی » به شیخ مفید که گفته می شود در رد شیخ صدوق نوشته است ، و مطالب فوق در آن آمده است قطعی نیست ؛ 1⃣ نجاشی رجالی معروف با آن اطلاعات وسیعی که نسبت به آثار شیخ مفید داشته که در کتاب رجال خود از عموم آنها نام می برد ، کتابی به نام عدم سهو النبی را جزء آثار شیخ مفید بر نمی شمرد که این گواه بر عدم انتساب کتاب مذکور به شیخ مفید است ؛ 📚رجال نجاشی ص 399 2⃣شیخ طوسی نیز که از کتب شیخ مفید نام می برد ، اشاره به کتاب « عدم سهو النبی » نمی کند ؛ 📚الفهرست ص 445 3⃣ابن شهر آشوب نیز با این که از آثار شیخ مفید سخن می گوید ، اما از کتاب « عدم سهو النبی » سخنی به میان نمی آورد ؛ 📚معالم العلماء ص 112 4⃣مولف کتاب رجالی « منتهی المقال » نیز تصریح می کند که کتاب « عدم سهو النبی » از شیخ مفید نمی باشد . 📚منتهی المقال ج 6 ص 188 5⃣مولف کتاب « مستدرکات اعیان الشیعه » هم از نسبت دادن قطعی کتاب عدم سهو النبی به شیخ مفید خودداری می کند ؛ 📚مستدرکات اعیان الشیعه ج 7 ص 292 6⃣و بالاخره کتاب شناس معروف و بزرگ ، شیخ آقا بزرگ تهرانی ، تصریح می کند که کتاب مذکور از آثار شیخ مفید نمی باشد « بذلک کله یوید احتمال کون المولف غیر المفید » 📚الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 5 ص 176 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد چرایی ممنوعیت ازدواج همزمان با دو خواهر را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2828
👌پاسخ شبهه پراکنی وهابی در مورد اعتبار کتاب « سلیم بن قیس » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2829
👌پاسخ وهابی در مورد چرایی امتناع علی علیه السلام از قبول خلافت پس از قتل عثمان را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2830
🤔 ❔عقیل عاشمی ؛ گر حضرات ابوبکر و عمر و عثمان دنیاپرست بودند چرا مثل حضرت علی خلافت را به فرزندانشان نسپردند ❗️❗️ 💠💠 👌مطابق عهد نامه ای که میان سران نفاق در زمان حیات پیامبر گرامی بسته شده است ، آنان عهد و پیمان کرده بودند که از رسیدن خلافت به اهل بیت پیامبر علیهم السلام خود داری کنند و خلافت را بین خودشان دست گردان کنند ، بر این اساس آنان چاره جز عمل به آن عهد نامه نداشتند تا بخواهند فرزندان خود را جانشین خود کنند ، از این عهد نامه در روایات ما به عنوان « الصحیفه الملعونه » یاد شده است که شواهد آن در کتب اهل سنت هم می باشد . ❕تفصیل جریان صحیفه ملعونه به نقل از روایات متعددی در بحار الانوار ج 28 ص 85 تا 129 آمده است که خلاصه جریان به نقل از حذیفه چنین است ؛ « اوّل كسانى كه بر غصب خلافت هم پيمان شدند ابو بكر و عمر بودند، و اساس و پايه ‏اى كه طبق آن پيمان بستند و ساير پيمانهايشان هم بر آن پايه بود اين بود كه «اگر محمّد بميرد يا كشته شود اين امر خلافت را از اهل بيتش بگيريم بطورى كه تا ما هستيم احدى از آنان به خلافت دست نيابد». 👌بعد از آن ابو عبيده جراح و معاذ بن جبل و در آخر سالم مولى ابى حذيفه هم به آنان پيوستند و پنج نفر شدند. اينان جمع شدند و داخل كعبه رفتند و در بين خود نوشته ‏اى در اين باره نوشتند كه: «اگر محمد بميرد يا كشته شود ...». و در تمام اين قضايا عايشه و حفصه جاسوس پدرانشان در خانه پيامبر بودند. ❕سپس ابو بكر و عمر جمع شدند و سراغ منافقين و آزادشدگان فرستادند و ما بين خود مشورت و نظر خواهى كردند و بر اين رأى متّفق شدند كه هنگام بازگشت پيامبر از حجة الوداع در گردنه «هرشى» كه در راه مكه در نزديكى جحفه است شتر حضرت را بر مانند و به اين طريق حضرت را بقتل برسانند. کسانی که اجرای نقشه را به عهد داشتند چهارده نفر بودند که تبوک هم این نقشه را عهده داشتند ولى اين نقشه آنان بر آب شد. ❕امير المؤمنين عليه السّلام از طرف خداوند در غدير خم منصوب شد و سپس پيامبر حركت كرد تا به گردنه «هرشى» رسيد و آن عده جلوتر رفتند و بر سر راه پنهان شدند، ولى اين بار هم خداوند آنان را مفتضح كرد و پيامبرش را حفظ نمود. وقتى وارد مدينه شدند همگى در خانه ابو بكر جمع شدند و در بين خود نوشته‏ اى نوشتند و آنچه در باره خلافت تعهّد كرده بودند در آن ذكر كردند، و اوّلين مطلب آن شكستن پيمان و ولايت على بن ابى طالب عليه السّلام بود، و اينكه خلافت از آن ابو بكر و عمر و ابو عبيده است و سالم نيز با آنان است و از اين عده خارج نمى ‏شود. ❕اين صحيفه دوم را سى و چهار نفر امضاء كردند كه چهارده نفر همان كمين‏ كنندگان در گردنه هرشى بودند كه عبارت بودند از ابو بكر و عمر و عثمان و معاويه و عمرو عاص و طلحه و ابو عبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل و ابو موسى اشعرى و مغيرة بن شعبه و سعد بن ابى وقاص و اوس بن حدثان و بيست نفر ديگر عبارت بودند از: ابو سفيان، عكرمه پسر ابو جهل، خالد بن وليد، بشير بن سعيد، سهيل بن عمرو، صهيب بن سنان، ابو الاعور اسلمى، صفوان بن اميّه، سعيد بن عاص، عيّاش بن ابى ربيعه، حكيم بن حزام، مطيع بن اسود مدرى و چند نفر ديگر كه هر كدام از اينان جمعيّت عظيمى را بدنبال خود داشتند كه سخنشان را مى‏ پذيرفتند و از آنان اطاعت مى‏ كردند. نويسنده اين صحيفه سعيد بن عاص اموى بود و در محرم سال دهم هجرت آن را نوشت. سپس آن را به ابو عبيده جراح سپردند و او آن را به مكه فرستاد. آن صحيفه همچنان در كعبه مدفون بود تا زمان عمر كه آن را از محلش بيرون آورد. ❕شواهد وجود این عهد نامه در منابع اهل سنت ؛ 1⃣ابی بن کعب در مسجد از عقد و عهدی می گفت که توسط امراء و فرماندهان بسته شد که به واسطه آن مردم گمراه شدند و می گفت اگر تا روز جمعه زنده باشم انچه از پیامبر در این رابطه شنیدم را می گویم که به ناگاه دیدند ابی از دنیا رفته است و ( توسط اصحاب عقد نامه ) کشته شده است . ❕حاکم نیشابوری نقل می کند ؛ « ابی بن کعب در مسجد می گفت به خدای کعبه سوگند که اصحاب عقد و پیمان هلاک شدند اما من بر آنان تاسف نمی خورم ( بلکه بر مردمی که گمراه شدند تاسف می خورم ) ، با تو پیمان می بندم که اگر تا روز جمعه زنده بودم آنچه از پیامبر شنیدم را می گویم و از سرزنش هیچ کس هم نمی ترسم . راوی می گوید منتظر روز جمعه بودم که وقتی روز پنج شنبه برای انجام کارهایم از منزل خارج شدم دیدم که مردم می گویند سید مسلمین ابی بن کعب از دنیا رفته است » 📚مستدرک علی الصحیحین ج 2 ص 226 ❕ابن سعد می آورد که ابی می گفت ؛ « به خدا سوگند اگر تا جمعه زنده بمانم سخنی را می گویم که برایم فرقی نمی کند مرا زنده بدارید یا بکشید ، روز جمعه دیدند که ابی از دنیا رفته است » 📚طبقات ابن سعد ج 3 ص 500 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕احمد در مسندش می آورد که ابی می گفت ؛ « قسم به خدای کعبه، اهل عقد و پیمان هلاک شدند اما من بر آنان تاسف نمی خورم اما بر مسلمینی که هلاک ( و گمراه ) شدند تاسف می خورم » 📚مسند احمد ج 5 ص 140 👌« وقتی از او سوال کردند که منظورت از اهل عقد و پیمان چه کسانی اند گفت امراء و فرمانروایان » 📚صحیح ابن خزیمه ج 3 ص 33 👌این مضمون در سایر کتب اهل سنت چون تهذیب الکمال ج 2 ص 270 ، المعجم الاوسط ج 7 ص 217 ، نیل الاوطار ج 3 ص 222 نقل شده است و به این ترتیب قبل از آنکه ابی سخنی به میان بیاورید ، اصحاب صحیفه ملعونه او را کشتند . 2⃣در زمان حیات ابوبکر ، افرادی می دانستند که جانشین او عمر است ( مطابق آنچه بر آن عهد و پیمان کرده بودند ) . ❕مطابق نقل علمای اهل سنت ؛ « ابو بكر به اقرع بن حابس و زِبْرِقان، دو قطعه زمين بخشيد و نوشته ‏اى هم برايشان نوشت. عثمان به آن دو گفت: عمر را گواه بگيريد كه او حافظ شما و خليفه بعدى است » 📚تاریخ دمشق ج 9 ص 196 _ کنزالعمال ج 12 ص 583 ❕طبری نقل می کند ؛ « ابو بكر، عثمان را در خلوت فرا خواند و گفت: بنويس: «به نام خداوند بخشنده مهربان. اين، سفارشى است كه ابو بكر بن ابى قُحافه به مسلمانان مى‏ كند. امّا بعد».سپس به حالت اغما افتاد و از حال رفت. پس، عثمان نوشت: «امّا بعد، من عمر بن خطّاب را جانشين خود در ميان شما مى‏ سازم و بهتر از او برايتان نيافتم». پس، ابو بكر به هوش آمد و گفت: برايم بخوان. او [نيز] خواند.ابو بكر، صدايش را به تكبير بلند كرد ( و نوشته عثمان را تایید کرد )» 📚تاريخ طبري ج 3 ص 429 _ الكامل في التاريخ ج 2 ص 79 ❕می بینیم که عثمان مطابق توافق قبلی از خلافت عمر بن خطاب خبر داشت و حتی بدون آنکه ابوبکر چیزی بگوید ، نام او را به عنوان خلیفه بعدی ثبت و ضبط کرد . 3⃣پس از آنکه ابولولو به عمر جراحت وارد کرد و عمر رو به موت شد ، به او گفتند برای بعد از خودت خلیفه تعیین کن ، او می گفت ؛ « اگر یکی از دو تن زنده بودند آنان را خلیفه می کردم ، ابوعبیده بن جراح و سالم مولی ابی حذیفه » 📚تاریخ مدینه دمشق ج 3 ص 881 _ 922 ❕این دو تن همانانی بودند که قرار بود بعد از عمر خلیفه شوند که بیانش در بالا گذشت . 👌نهایتا هم عمر به شورایی ساختگی وصیت کرد و با قرار دادن حق رایی که برای عبدالرحمان بن عوف قائل شد ، عثمان را به خلافت رساند و مطابق عهد و پیمان گذشته خویش عمل نمود که تفصیل جریان را بخوانید ؛ 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 220 _ تاریخ طبری ج 4 ص 228 ❕عثمان نیز توسط انقلابیون کشته شد و مجال پیدا نکرد که مطابق عهد نامه مذکور جانشین خود را تعیین کند که تفصیل این جریان را نیز در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2832 👌وهابی گستاخ چنین وانمود می کند که چون علی علیه السلام ، امامت و خلافت را میان فرزندانش قرار داده است ، پس دنیا پرست است ، ما در گذشته مفصلا شبهه امامت موروثی را پاسخ داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2833 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2834 👌و اضافه می کنیم که مطابق نقل های اهل سنت ، امامت و خلافت عهد الهی است که به نص الهی تعیین می شود نه رای و نظر شخصی . ❕علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته قبایل عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست وجانشینی پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود ؛ « جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به صلاحدید خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد »«الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚الکامل فی التاریخ،ج1 ص609 _ تاریخ طبری،ج1 ص556 👌لذا می بینیم که امامان اهل بیت علیهم السلام می فرمودند ؛ « آیا گمان می کنید که امر ( امامت ) به ما واگذار شده است تا هر که را بخواهیم امام کنیم ؟ خیر هرگز بلکه عهدی از جانب پیامبر است که به علی بن ابی طالب واگذار شد و پس از آن یکی به جای دیگری ( به نص پیامبر ) تا آنکه منتهی می شود به صاحب امر » 📚 بصائر الدرجات ج 1 ص 471 _ بحار الانوار ج 23 ص 71 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را که مدعی است ؛ « امام عسکری می گوید کردها را باید فقط با شمشیر تنبیه کرد » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1977
👌پاسخ وهابی را که با مطرح کردن شبهه ای از صلوات فرستادن بر آل پیامبر خودداری می کنند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/812
👌پاسخ وهابی را در مورد تبریک گفتن عمر بن خطاب در روز غدیر را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2835
🤔 ❔ویدیوی اجرای حکم اسلامی تخریب اماکن مقدس مسیحیان توسط داعش امام خمینی: اهل كتاب (=مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان) كسى كه در حكم آن‌ها است، جايز نيست كه معابدى مانند بيعه‌ها و كنيسه‌ها و صومعه‌ها و آتشكده‌ها و غير آن‌ها را در بلاد اسلام، احداث نمايند؛ و اگر آن‌ها را احداث نمودند بر والى مسلمين واجب است كه آن‌ها را از بين ببرد. : تحرير الوسيلة ٫ جلد۲ ٫ صفحه۵۳۷ ❗️❗️ 💠💠 👌رابطه اسلام و مسلمين را با غير مسلمانان مى ‏توان در چهار صورت خلاصه كرد ؛ 1⃣ اهل ذمه ؛ ❕آنها صاحبان كتب آسمانى هستند كه در داخل كشورهاى اسلامى به صورت اقليتى مذهبى زندگى مى ‏كنند هر گاه آنها تظاهر بر خلاف قوانين اسلام نكنند و به مسلمين احترام بگذارند مسلمانان نيز موظّفند آنها را محترم بشمارند. 👌حكومت اسلامى نيز موظف است جان و مال و ناموس آنها را حفظ كند. ذمه به معناى پيمان است در واقع آنها پيمان هم‏زيستى مسالمت آميز با مسلمين دارند كه يكى از شرايطش پرداختن ماليات كوچك و مختصرى است به نام «جزيه» كه در برابر اين وجه مختصر؛ حكومت اسلامى خدمات مهمى را در مورد آنها متعهد است .احكام اهل ذمه در كتب فقهى در ذيل كتاب جهاد به صورت گسترده آمده است. 2⃣ كفار حربى ؛ 👌آنها همان گونه كه از نامشان پيداست كسانى هستند كه در حال جنگ با مسلمانانند و به همين دليل نه تنها احترامى ندارند بلكه مسلمانان مأمور به جهاد در مقابل آنان هستند. احكام كفار حربى نيز در فقه اسلام در كتاب الجهاد به طور مشروح آمده است. 3⃣كفار معاهد ؛ 👌 آنهايى هستند كه در داخل كشورهاى اسلامى زندگى نمى‏ كنند ولى روابطى با مسلمانان از نظر تجارى، سياسى و امثال آن دارند و حقوق يكديگر را محترم مى ‏شمارند. مصداق بارز آن زمان ماست؛ تمام كشورهايى كه‏ رابطه سياسى با مسلمانان دارند و مبادله سفير، كاردار و امثال آن در كشور يكديگر انجام مى‏دهند. آنها نيز در هر كجا باشند چه به داخل كشورهاى اسلامى سفر كنند چه در خارج تماس داشته باشند، همه چيزشان محترم است.احكام اين گروه نيز در همان كتاب جهاد و در كتب تفسير، در تفسير سوره برائت آمده است. 4⃣ كفار مهادن ؛ ❕ آنهايى هستند كه در بيرون كشورهاى اسلامى زندگى مى‏ كنند و معاهده و رابطه خاص سياسى با مسلمانان ندارند ولى در حال جنگ و پيكار و مبارزه و مخالفت نيز نيستند. اسلام درباره آنها نيز دستور به خوش‏رفتارى و مسالمت داده از جمله در آيه 8 سوره ممتحنه درباره آنها فرموده است كه نهى نمى‏ كند خداوند از نيكى كردن و رفتار عادلانه با كسانى كه با شما در حال جنگ نيستند و شما را از خانه و كاشانه خود بيرون نراندند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 243 ❕اهل ذمه که در مملکت اسلامی زندگی می کنند ، می توانند آزادانه به آیین خودشان باشند و در معابد و کلیساهای خود ، عبادات خود را به جای آورند ، اما موظفند که تظاهر به فسق و فجور نکنند . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « رسول خدا از اهل ذمّه ماليات را پذيرفتند مشروط به اين كه ربا نخورده و گوشت خوك تناول نكرده و با خواهران و دختران برادر و خواهر ازدواج نكنند و اگر كسى مبادرت به اين افعال نمود از امان خدا و رسولش خارج مى‏ باشد و سپس فرمودندو امروز براى ايشان هيچ امانى نيست » 📚التهذیب ج 6 ص 158 👌شیخ حر عالمی در وسائل الشیعه بابی را گشوده است پیرامون شرائط ذمه و در آن باب هیچ روایتی مبنی بر ممنوعیت اهل کتاب از احداث معابد و تخریب آن توسط والی وجود ندارد و در هیچ جای وسائل الشیعه که دائره المعارف فقه شیعه است ، اثری از مضمون فوق وجود ندارد ؛ 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 124 باب 48 ❕اما در برخی از نقل های اهل سنت آمده است که اهل جزیه حق احداث معابد در ممالک اسلامی را ندارند واگر احداث کنند ، باید تخریب شود ، مگر معابدی که قبل از فتح مسلمین ساخته باشند که در این صورت به حال خود رها می شود و تخریب نمی شود . 📚سنن الکبری ج 9 ص 202 _ الشرح الکبیر ، ابن قدامه ج 10 ص 618 👌شرط مذکور از شرائط ذمه ، از روایات اهل سنت استفاده شده است که متاسفانه برخی از فقهای شیعه نیز مطابق آن فتوا داده اند ، در حالی که چنین شرطی در روایات شیعه نمی باشد . ❕البته در نقلی که در کتاب جعفریات آمده است ، علی علیه السلام فرموده است ؛ « در اسلام کلیسای ساخته شده و احداث شده وجود ندارد ( و نباید در مملکت اسلامی کلیسا ساخته شود )» 📚الجعفریات ص 80 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 👌این روایت به نقل از کتاب جعفریات در کتاب مستدرک الوسائل ج 11 ص 101 و نوادر راوندی ص 32 آمده است ، اما متاسفانه کتاب جعفریات به مرور زمان از گزند تحریف دور نبوده و برخی از روایات اهل سنت به آن اضافه شده است که نقل فوق از همین قسم است که از فرد مجهولی به نام « عبد الله » روایت شده است و صاحب جواهر تصریح می کند که آنچه هم اینک از کتاب جعفریات در دست ما است ، اکثرش مطابق روایات اهل سنت است « انما تطابق روایته فی الاکثریه روایه العامه » 📚جواهر الکلام ج 21 ص 398 ❕در نقل دیگری در کتاب دعائم الاسلام از علی علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « پیامبر نهی کرد از ایجاد کنیسه و کلیسا در دار اسلام » 📚دعائم الاسلام ج 1 ص 381 👌این روایت هم بدون سند بوده است و از آنجایی که نویسنده کتاب دعائم الاسلام در ابتدا مالکی مذهب بوده که پس از آن مستبصر شده است ، استفاده می شود که نقل مذکور را از اهل سنت گرفته است ، شاهد آن این است که شیخ حر عاملی از این دو نقل در بیان شرایط اهل ذمه استفاده نمی کند و علامه مجلسی هم آنجایی که مباحث جزیه و ذمه و احکام آن را مطرح می کند ، این دو نقل را نمی آورد که این روشن ترین گواه بر آن است که این دو نقل قابل استناد نمی باشد . 📚بحار الانوار ج 97 ص 63 باب 12 👌مرحوم امام ره هم نظر فقهی خود را به این نحو بیان می کند ؛ « اهل كتاب و كسى كه در حكم آن‏ها است، جايز نيست كه معابدى مانند بيعه‏ ها و كنيسه‏ ها و صومعه ‏ها و آتشكده‏ ها و غير آن‏ها را در بلاد اسلام، احداث نمايند؛ و اگر آن‏ها را احداث نمودند بر والى مسلمين واجب است كه آن‏ها را از بين ببرد . معابدى كه آن‏ها قبل از فتح مسلمين داشتند و مسلمان‏ها آن‏ها را خراب نكرده بودند برقرار گذاردن ايشان بر آن معابد- با تأمل و اشكالى كه دارد- جايز است.» 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 537 👌این نظر فقهی ایشان است که ظاهرا مرحوم امام ره از این نظریه عدول کرده اند ، زیرا ایشان در مدت 10 سالی که رهبری انقلاب را در دست داشتند ، معابد اهل کتاب در ایران را از بین نبردند ، معابدی که در دوره اسلامی بودن ایران ساخته شده بود یعنی دوره صفویه ، قاجاریه ، پهلوی ، در حالی که مطابق فتوای فوق ایشان باید معابد اهل کتاب را از تخریب می کردند ، در ذیل می توانید لیست کلیساهای اهل کتاب در ایران و تاریخ تاسیس آن را مشاهده کنید ؛ 💠https://b2n.ir/946695 ❕در قانون اساسی نیز در اصل سیزدهم ، برای اقلیت های مذهبی ، حق آزادی انجام مراسم دینی لحاظ شده است که از جمله آن می تواند تاسیس معابد در صورت نیازشان با اجازه حکومت اسلامی باشد . ❕اقليت را چنين تعريف كرده‏ اند ؛ « گروهى از اتباع يك كشور كه از لحاظ نژادى، زبانى و يا مذهبى از ديگر قشارها متمايز بوده و از نظر تعداد نيز كمترند و قدرت حكومت را در دست ندارند. در اصل 13 قانون اساسى حقوق اقليت‏ها به‏ رسميت شناخته شده است؛ بدين بيان كه ايرانيان زرتشتى، كليمى و مسيحى مى ‏توانند طبق آيين خود در احوال شخصيه، آزادانه به انجام مراسم و اعمال دينى بپردازند. ديگر افراد جامعه به لحاظ دينى مشمول اصل 14 هستند. اين اصل، دولت و ملت مسلمان ايران را موظف نموده است كه اخلاق اسلامى، رفتار عادلانه و حقوق انسانى را رعايت كنند. » 📚آشنایی با قانون اساسی ص 95 👌به هر حال ما ماموریم که در برداشت های فقهی ، روایات اهل بیت علیهم السلام را مبنا قرار دهیم و از رجوع به روایات اهل سنت نهی شده ایم ، جز در مواردی که شاهدی در روایات خودمان مبنی بر صحت روایت اهل سنت داشته باشم . علامه مجلسی در بحار الانوار شریف بابی را گشوده است تحت عنوان ؛ « باب در نهی از رجوع به اخبار مخالفین ( اهل سنت )» 📚بحار الانوار ج 2 ص 214 👌و در این باب روایات متعددی نقل می کند ، از جمله از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « به نزد آنان ( اهل سنت ) نرو و از آنان روایت مشنو » 📚همان ، ص 216 👌این مضمون روایت را شیخ حر عاملی نیز در بابی اختصاصی در وسائل الشیعه نقل می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 77 باب 8 ❕چنان که گفتیم در آیات قرآن و روایات متعددی دستور به حسن معاشرت با اهل کتاب و اهل ذمه داده شده است که می توانید نمایه های ذیل را مطالعه کنید ؛ 🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/777 🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/204 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌 این گونه روایات که سخن از تحریف قرآن به میان آورده اند ناظر به تحریف معنوی و عملی قرآن و نادیده گرفتن احکام آن است نه تحریف لفظی ، در ذیل بخوانید ؛ 🔸https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2836
🤔 ❔دانش بی مرز امام جعفر صادق در مورد رگهای بدن انسان ❗️ امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هر روز سیصد و شصت بار، به تعداد رگهای بدن، حمد خدا می کردو می گفت «الحمدلله رب العالمین کثیراً علی کل حال» «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد» 📚(الکافی 2/503) _ امام صادق(ع) 🔴از قول رسول خدا(ص) فرمود: در بدن آدمی سیصد و شصت رگ وجود دارد، که یکصد و هشتاد رگ آن متحرک و یکصد و هشتاد رگ دیگر ساکن است، اگر رگ های متحرک ساکن شوند یا بالعکس رگ های ساکن متحرک گردند آدمی خوابش نمی برد. از این رو رسول خدا(ص) چون صبح می کرد سیصد و شصت مرتبه می گفت «الحمدلله رب العالمین کثیراً علی کل حال» «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد» و چون شب فرا می رسید ذکر گذشته را نیز به همان شماره تکرار می فرمود. 📚(الکافی 2/503) سنن النبی صفحه 325 💠💠 👌یکی از دستگاه های اساسی بدن که با ظرافت خاصی آفریده شده است و حیات انسان وابسته به آن است قلب می باشد که تامل در شگفتی های خلقت آن ، انسان را به سوی خالق و آفریینده ، راهنمایی می کند . ❕پيامبر گرامی فرمود ؛ « در انسان، پاره ْ‏گوشتى است كه اگر سالم باشد، همه بدن به سلامت آن، سالم است و اگر گرفتار بيمارى باشد، همه بدن به بيمارى آن، بيمار است: قلب انسان » 📚میزان الحکمه ج 9 ص 503 ❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛ « خداوند، بدن را به هيچ دردى گرفتار نساخته، مگر اين كه براى آن، دارويى هم قرار داده است كه بدان، درمان شود. هر نوع درد نيز نوعى درمان و چاره دارد؛ چرا كه اين بدن‏ها بر سياق يك مملكت، ساخته شده ‏اند. پادشاه اين سرزمين، قلب است. رگ‏هايى كه در بدن و مغز وجود دارد، كارگران ‏اند. خانه آن پادشاه، قلب انسان است. سرزمين آن پادشاه، بدن انسان است، و دستان، پاها، چشمان، لب‏ها، زبان و گوش‏ها نيز ياران اويند. » 📚بحار الانوار ج 62 ص 309 ❕كارهاى اساسى قلب را مى‏ توان در دو قسمت زير خلاصه كرد ؛ 1⃣ پس از آنكه خون، پاكيزه و تصفيه شد، در اثر حركت‏هاى مخصوص حفره ‏هاى فوقانى، به وسيله سياه رگ‏هاى شش، وارد دهليز چپ (تحويل دار قلب) مى‏ شود؛ ❕ حفره مزبور (دهليز چپ) به وسيله انقباض و جمع شدن با باز شدن دريچه، خون محتوى خود را به حفره پايين (بطن چپ) خالى مى‏ كند و بطن چپ نيز (وكيل خرج قلب) در اثر انقباض شديد، خون را به وسيله لوله بزرگى به نام سرخرگ آئورت، با فشار تمام به داخل شريان‏ها و مويرگ‏هاى بدن مى ‏فرستد و به اين وسيله، خون در لوله ‏هاى پرپيچ و خم و باريك بدن به راه افتاده و عادلانه در تمام قسمت‏هاى بدن تقسيم مى ‏گردد. 👌اينجاست كه رازِ بزرگى و استحكام بطن چپ نيز روشن مى‏شود، زيرا بطن چپ، بايد در يك انقباض، با فشار زياد، سيل خون را به تمام نقاط بدن برساند. به همين خاطر بايد ساختمان آن نيز از جهت استحكام و ظرفيّت متناسب با اين وضع باشد، يعنى ديواره ‏هايش محكم باشد تا هنگام انقباض، بتواند فشار بيشترى را تحمّل كند و حجمش هم بيشتر باشد تا در هر مرتبه مقدار زيادى خون در رگ‏ها به جريان افتد . 2⃣ خون كه حامل موادّ غذايى و حياتى است، بعد از آنكه به اين ترتيب با سرعت و نشاط، سيل ‏آسا در تمام بدن منتشر شد و با يك بخشش بى‏ دريغ موادّ حياتى لازم سلّول‏ها را به آنها داد، بار ديگر به سوى وطن اصلى (قلب) حركت مى ‏كند و به وسيله دو مجراى مخصوص به نام «سياهرگ زيرين» و «زبرين»، وارد دهليز راست مى‏ گردد. ❕خون در اين بازگشت ديگر آن سرعت، نشاط و شفّافيّت گذشته را ندارد و علاوه بر اينكه موادّ حياتى را از دست داده، حامل موادّ سمّى است كه از سلّول‏ها جمع ‏آورى كرده و به همين خاطر رنگ آن تيره و كبود است. 👌دهليز راست هم كه خون كثيف و افسرده را دريافت داشته، به نوبه خود با يك ضربه (انقباض)، آن را به بطن راست مى‏ ريزد و سپس خون مزبور در اثر انقباض ديواره‏ هاى بطن راست به طرف ريه‏ ها رانده مى‏ شود و همان طور كه در ادامه خواهيم ديد خون كثيف، پس از عبور از سرخرگ شش، در مويرگ‏هاى بيشمار ريه‏ ها پخش شده، در آنجا تصفيه مى‏ شود و دوباره با نشاط و رنگ روشن به دهليز چپ قلب باز مى‏ گردد و فعّاليّت حياتى خود را از نو شروع مى ‏كند. بنابراين خون در بدن، دو گردش دارد ؛ 🔸الف) گردش بزرگ و طولانى، كه در تمام بدن انجام گرفته و از بطن چپ آغاز و در بطن راست پايان مى ‏يابد. 🔸ب) گردش كوچك و كوتاه، كه از بطن راست شروع شده، پس از تصفيه در پالايشگاه شش‏ها، در دهليز چپ خاتمه پيدا مى‏ كند و قلب با قدرت و پشت‏كار عجيبى مانند دو دستگاه تلمبه قوى خودكار به وسيله ضربات متوالى، اين دو گردش خون را اداره مى ‏كند. 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕رگها به منزله لوله ‏هاى بزرگ و كوچك براى تقسيم عادلانه خون هستند و شكل ساختمان و موقعيّت آنها در گردش خون، اهميّت بسزايى دارد و سه نوع رگ خونی در بدن ديده مى ‏شود، سرخرگ ‏ها،سياه رگ‏ ها و مويرگ ها . 👌سرخرگ‏ها، لوله ‏هاى قابل ارتجاعى هستند كه خون را از قلب گرفته و از خود عبور مى‏ دهند و به جهت ارتجاعى بودن مى‏ توانند باز و بسته شده و عمل قلب را تكميل كنند و خون را با فشار به جلو برانند. ❕اين نوع از رگ‏ها كه «شريان» ناميده مى ‏شوند اغلب در اعماق بدن جا دارند و پس از مرگ به علّت انتقال خون آنها به سياه رگ‏ها، خالى مانده و به صورت لوله‏ هاى زردرنگى در مى ‏آيند. 👌 قسمت ديگر از رگ‏ها كه به نام سياه رگ‏ها و وريدها ناميده مى‏ شوند، خون تيره رنگ در آنها به سوى قلب جريان دارد. رنگ اين لوله‏ ها قرمز و قابليت ارتجاعى آنها كمتر است و مهم‏ترين سياه رگ‏هاى بدن، چهار سياهرگ گردن و دو سياهرگ زيرين و زبرين قلب مى‏ باشد. ❕نوع سوم كه به علّت ظريفى و نازكى، آنها را «مويرگ» مى ‏نامند به تعداد فوق العاده زيادى در تمام قسمت‏هاى بدن پخش شده و عدّه ‏اى از آنها به قدرى نازك و باريكند كه با چشم ديده نمى ‏شوند. قطر مويرگ‏ها اغلب از 6 تا 12 ميكرون است. جالب آنكه موادّ غذايى و حياتى از ديواره اين مويرگ‏ها به خارج نفوذ كرده و موادّ دفعى و سمّى نيز به داخل آنها نفوذ مى‏ كند و به اين وسيله عمل جذب و دفع سلّول‏ها انجام مى‏ گيرد. 📚آفریدگار جهان ص 133 👌تعداد این رگ های خونی به قدری زیاد است که علم نتوانسته است که آنها را به شماره در آورد اما می گویند طول مجموع رگ‌های بدن انسان برابر با ۱۰۰٬۰۰۰ کیلومتر‏(۶۰٬۰۰۰ مایل) می‌شود که دو و نیم برابر دور زمین است. 🌐https://b2n.ir/725678 👌چنان که گذشت از این رگ های خونین سرخرگ ها ارتجاعی بوده و حرکت و نبض دارند و از این طریق وظیفه خود را اجرایی می کنند ؛ 🌐https://b2n.ir/111163 ❕با توجه به این توضیح روایات مورد استناد معاند را مرور کنیم . 👌پيامبر گرامی فرمود ؛ « در آدمى ‏زاده، سيصد و شصت رگ است و از اين شمار، صد و هشتاد تا متحرّك، و صد و هشتاد تا ساكن ‏اند. اگر آن رگ‏هاى متحرّك، ساكن مى‏ بود، انسان باقى نبود و اگر هم آن رگ‏هاى ساكن، تحرّك مى‏ يافت، انسان از ميان مى ‏رفت » 📚امالی طوسی ص 597 ❕ امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « پيامبر خدا، در هر روز، سيصد و شصت بار، به شمارِ رگ‏هاى بدن، خداوند را سپاس مى‏ گفت و مى ‏فرمود: «پروردگار جهانيان را به فراوانى و در هر حال، سپاس!». 📚الکافی ج 2 ص 503 👌و فرمود ؛ «در بدن آدمي زاد، سيصد و شصت رگ است: صد و هشتاد تاى آن متحرّك، و صد و هشتاد تاى ديگر، ساكن ‏اند. اگر آن رگ‏هاى متحرّك، ساكن بودند، انسان نمى ‏خفت؛ و اگر آن رگ‏هاى ساكن، متحرّك بودند نيز انسان نمى‏ خفت». پيامبر خدا، هر روز صبح، سيصد و شصت بار مى‏ گفت: «خداوندِ جهانيان را به فراوانى و در هر حال، سپاس!» و شامگاهان نيز چنين مى ‏گفت. » 📚الکافی ج 2 ص 503 👌چنان که گفتیم تعداد رگ های بدن انسان فراوان است و هنوز علم نتوانسته است شماره دقیقی از آن ارائه کند ، و از این رگ ها ، سرخرگ ها خاصیت حرکتی و ارتجاعی دارند . ❕چه مانعی دارد که روایات فوق ، اشاره به 360 رگ حیاتی باشد که نقش اصلی را در جریان گردش خون و حیات متداول انسان ، ایفاء می کنند که از این 360 رگ ، برخی سرخرگ هستند که حرکتی و ارتجاعی اند و برخی غیر سرخرگ اند که غیر حرکتی اند ، اما هنوز علم نسبت به این رگ های اصلی و حیاتی ، و کارکرد آن ، آگاهی تفصیلی پیدا نکرده است چرا که معلومات فعلى انسان نسبت به مجهولات او بسيار كم و بى ارزش است و در پيرامون هر مسأله حل شده علمى، هزاران مسأله مجهول وجود دارد كه به تدريج با مجاهدات فراوان دانشمندان پرده از روى آنها برداشته مى‏ شود. به راستى اگر بخواهيم نسبت‏ معلومات و مجهولات كنونى را با هم مقايسه كنيم، نتيجه آن يك كسر فوق العاده كوچكى مى ‏شود كه با صفر فاصله زيادى ندارد. ❕از همه چيز نزديك‏تر به خود ما، حيات و زندگى ماست و بايد با كمال تأسّف اعتراف كرد كه هنوز از حقيقت آن كمترين اطّلاعى نداريم. يكى از دانشمندان مى ‏گويد زندگى و كيفيّات حياتى جانداران، مانند درياى وسيع و پهناورى است كه ما فقط از دور، پرتوى از امواج آن را مشاهده مى ‏كنيم. 👌الكسيس كارل- دانشمند بزرگ فرانسوى- در كتاب انسان موجود ناشناخته مى‏ گويد ؛ «انسان در واقع يك مجموعه سرا پا راز و ابهام است كه نمى‏ توان او را به سادگى درك كرد.» و در جاى ديگر مى‏ گويد: «در واقع جهل ما از خود، زياد و هنوز نواحى وسيعى از دنياى درونى ما ناشناخته مانده است و بيشتر پرسش هايى كه محقّقين و مطالعه كنندگان زندگى انسان، طرح مى‏ كنند بدون پاسخ مى‏ ماند». 📚خدا را چگونه بشناسیم ، ص 218 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ وهابی در مورد توسل کردن امامان علیهم السلام را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2837
👌پاسخ کانال معاند در مورد تعداد حیواناتی که به همراه نوح نبی در کشتی سوار شدند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2838
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد لعن دشمنان اهل بیت و لعن علنی را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2839 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2840
👌پاسخ وهابی در مورد نذر کردن برای غیر خدا و شرک بودن نذرهای شیعیان را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2283
👌پاسخ معاند در مورد شراب بهشتی و کیفیت آن را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2842
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد امتناع امام حسین علیه السلام از پذیرش یاری فرشتگان و فلسفه آن را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2843
🤔 ❔آیا علی ابن ابیطالب آدم بی تربیت و فحاشی بوده است ❗️❗️❗️❗️ در کتاب سفینه البحار شیخ عباس قمی جلد ۸ صفحه ۴۷۳ امده : روی ابومخنف ( از شیعیان ثقه می باشد ) من عبدالله علی امیر المومنین الی عبدالله بن قیس اما بعد 👈یا ابن الحائک یا عاض ایر ابیه👉 علی در نامه ای به ابوموسی اشعری می نویسد : از بنده خدا علی بن ابی طالب امیر مومنان به ابوموسی اشعری والی کوفه ، ای بافنده زاده ، ای کسی که آلت پدرت را خورده ای ❗️❗️ 💠💠 1⃣در مورد سب و دشنام به دیگران و حرمت و موارد استثناء آن ، در گذشته بحث مفصلی داشته ایم ، نمایه ذیل را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2844 2⃣شیخ عباس قمی در کتاب سفینه البحار ، نقل مذکور را از کتاب بحار الانوار علامه مجلسی می آورد . 📚بحار الانوار ج 32 ص 86 ❕علامه مجلسی هم نقل مذکور را از کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید سنی مذهب می آورد ؛ 📚شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج 14 ص 10 👌در ذیل ثابت کرده ایم که ابن ابی الحدید سنی مذهب بوده است : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4719 ❕ابن ابی الحدید هم بدون ذکر سند ، به نقل از « ابو مخنف » نقل مذکور را می آورد . 👌 بنابراین ؛ 🔸1 _ مستند اصلی نقل فوق یکی از کتب اهل سنت است نه تشیع . 🔸2_ در کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید هم نقل مذکور بدون سند آمده است که این گواه بر ضعف روایت مذکور است . 3⃣ جریان نامه علی علیه السلام به عبد الله بن قیس یا همان ابوموسی اشعری ، در نهج البلاغه نامه 63 هم آمده است ، اما تعبیر مذکور در آن نیست . ❕ماجراى نامه چنين است كه وقتى امام امير المؤمنين عليه السلام با لشكر خود به سوى‏ بصره آمد و آتش جنگى را كه طلحه و زبير و عايشه برافروخته بودند خاموش كند دو نفر از ياران خود به نام محمد بن جعفر و محمد بن ابى بكر را براى بسيج مردم كوفه فرستاد. گروهى از مردم كوفه بعد از شنيدن پيام على عليه السلام شبانه به سراغ ابوموسى‏ اشعرى رفتند تا با او در اين زمينه مشورت كنند كه آيا همراه اين دو نفر به سوى على عليه السلام حركت كنند يا نه. ابو موسى (با لحن شيطنت ‏آميزى) گفت: اگر راه آخرت را مى‏ خواهيد در خانه‏ هاى خود بنشينيد و تكان نخوريد و اگر راه دنيا را مى‏ خواهيد همراه اين دو نفر حركت كنيد و به اين ترتيب مانع از خروج اهل كوفه شد. اين سخن به نمايندگان على عليه السلام رسيد. آنها شديدا به ابو موسى اعتراض كردند. او در پاسخ گفت: بيعت عثمان بر گردن على و بر گردن من و گردن‏هاى شماست‏ و مطابق نقل دیگر گفت مردم! ياران محمد و اصحاب او، نسبت به مسائل از ديگران آشناترند و اين فتنه‏اى كه برپا شده انسان خواب در آن بهتر از بيدار و بيدار نشسته بهتر از ايستاده است ... بنابراين‏ شمشيرها را در غلاف كنيد و وارد اين معركه نشويد (او با اين شيطنت مى ‏خواست امام را در حكومت و خلافتش به ضعف بكشاند، زيرا از پرونده تاريك خود باخبر بود) ❕به ‏هرحال هنگامى كه سخنان نابخردانه ابوموسى به على عليه السلام رسيد، امام نامه فوق را براى او نوشت. خلاصه نامه توبيخ شديد ابوموسى و دعوت به حركت كردن با مردم كوفه به‏ سوى امام و عزل او از فرماندارى كوفه در صورت عدم شركت و نكوهش او به سبب موضع‏ گيرى‏ هاى نابخردانه اوست. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 249 4⃣تعبیر « یا عاض ایر ابیه » با توجه به آنکه « عاض » به معنای « گاز گیرنده » و « ایر » هم به معنای « آلت تناسلی » است چنین معنا می شود ؛ « ای کسی که گاز گیرنده آلت پدرش است » چنین تعبیر در زبان عرب ، ضرب المثلی است برای کسی که قدم در جای پای پدران گمراهش بر می دارد و از طریقه پدرانش جدا نمی شود ، چنان که علامه مجلسی در شرح عبارت مذکور می نویسد ؛ « شاید معنای سخن مذکور ، اخذ و گرفتن سنت پدر کافر و تن دادن به رویه جهل گونه و تعصب گونه و پر عیب پدر باشد » 📚بحار الانوار ج 32 ص 91 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخی به معاند که از روی عجز و ناتوانی ما را متهم به دروغگویی می کند در مورد سند نهج البلاغه ؛ 1⃣ما معتقدیم که روایات نهج البلاغه « موثوق الصدور » است ، یعنی مطابق آیات قرآن و روایات متواتر اهل بیت علیهم السلام است و همین روشن ترین قرینه بر صحت آن می باشد ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845 2⃣ فصاحت و بلاغت بی نظیر نهج البلاغه ، گواه بر آن است که از غیر معصوم صادر نشده است ، چنان که ابن ابی الحدید می گوید ؛ « امّا فصاحت، او پيشواى فصيحان و سرور بليغان است و لذا در باره كلام او گفته شده پايين‏ تر از كلام خالق و برتر از كلام مخلوقين است و مردم از او راه و رسم خطابه و نوشتن را آموخته ‏اند» ( شرح نهج البلاغه ، ج 1 ص 24) 3⃣آنچه در نهج البلاغه آمده است ، قبل از سید رضی در کتب علمای بزرگ شیعه و سنی نقل شده است و سید رضی آنها را جمع آوری کرده است ، تمام آنچه در نهج البلاغه آمده است دارای سند است که جهت اطلاع از اسناد آن به كتاب «مصادر نهج البلاغة و أسانيده»، «السيّد عبد الزهراء الحسينى الخطيب» مراجعه کنید . 4⃣در ذیل در مورد سند نهج البلاغه بحث مفصلی داشته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2847
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد چرایی حرمت استفاده مرد از زینت آلات پر زرق و برق چون طلا را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2848 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2849