💠ادامه 👇
2⃣اگر مطابق با ادعای معاند پیش رویم و بگوییم تعبیر " برادران خوک و میمون " فحاشی به یهودیان بوده است , باز هم مطابق همین ادعای معاند پاسخ می گوییم :
❕عایشه به یهودیان بدگویی می کرد و از آنان با تعبیر : " برادران میمون و خوک " یاد می کرد که با نهی پیامبر اسلام مواجه می شد .
👌در نقلی امام باقر ع فرمود :
" مردى يهودى وارد شد بر رسول خدا (ص) و عايشه هم در حضور آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله بود و گفت: «السام عليكم» (يعنى مرگ بر شما ) رسول خدا در پاسخ فرمود: «عليكم» (يعنى بر شما) سپس ديگرى (از يهود) آمد و مانند همان گفت و رسول خدا (ص) نيز مانند رفيقش به او پاسخ داد، پس سومى وارد شد و مانند آن گفت و رسول خدا (ص) همان طور كه به دو نفر رفقايش جواب داده بود جواب او را گفت، پس عايشه خشمگين شد و گفت:
" «سام» و خشم و لعنت بر شما باد اى گروه يهود و اى برادران ميمونها و خوكها "
👌 پس رسول خدا (ص) به عايشه فرمود:
" اى عايشه اگر فحش بصورتى مجسم ميشد هر آينه بد صورتى داشت، نرمش و مدارا بر هيچ چيز نهاده نشده جز اينكه آن چيز را آراسته است، و از هيچ چيز برداشته نشده جز اينكه آن را زشت ساخته است "
" فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ عَلَيْكُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَهُ وَ لَمْ يُرْفَعْ عَنْهُ قَطُّ إِلَّا شَانَه "
📚الکافی ج ٢ ص ٦٤٨
❕این روایت را علمای اهلسنت هم نقل کرده اند :
" عن عائشة أن اليهود دخلوا على رسول الله - صلى الله عليه وسلم - فقالوا : السام عليك ، فقال : وعليكم ، فقالت عائشة : عليكم السام وغضب الله ولعنته ، يا أخوة القردة و الخنازير . فقال رسول الله - صلى الله عليه وسلم - : " يا عائشة عليك بالحلم و إياك والجهل "
📚مسند ابن راهویه ج ٣ ص ٩٦٩ _ الاستذکار , ابن عبد البر , ج ٨ ص ٤٦٧
👌بنابراین عایشه اهل بدگویی به یهود بود که با نهی پیامبر مواجه می شد , علمای اهلسنت برای آنکه دامان عایشه را از این بدگویی پاک کنند , در نقلهای جعلی خود مدعی شدند که پیامبر هم در جریان غزوه بنی قریظه , خطاب به یهودیان از تعبیر " برادران میمون و خوک " استفاده کرده است , بنابراین اشکالی بر عایشه نیست , بلکه پیامبر نیز مطابق سخن عایشه , سخن می گفته است , لذا در نقلهای آنان آمد که پیامبر از تعبیر " برادران میمون و خوک " در جریان غزوه بنی قریظه استفاده کرده است :
📚عيون الأثر ج 2 ص 69 _ سبل الهدى و الرشاد ج 5 ص 12 و تاريخ الخميس ج 1 ص 494 و تاريخ الأمم و الملوك ج 2 ص 245 و السيرة الحلبية ج 2 ص 333 _ تاريخ الإسلام للذهبي (المغازي) ص 255 و 256 و السيرة النبوية لابن كثير ج 3 ص 226 و 228 و المصنف للصنعاني ج 5 ص 370 و راجع: دلائل النبوة لأبي نعيم ص 438 ( در گذشته بر اساس گفته های بزرگان اهلسنت , ثابت کرده ایم که علمای اهلسنت اهل کذب و دروغگویی به پیامبر بودند و جز موارد انگشت شماری , سایر نقلهای آنان از پیامبر جعلی و دروغین است : )
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2884
❕در حالی که در نقلهای شیعه و حتی اهلسنت ( که به آن اشاره کردیم ) , آمد که پیامبر از این بدگویی نهی کرده بود .
👌 بنابراین نقل بدگویی پیامبر اسلام در جریان غزوه بنی قریظه , بر خلاف نقل شیعه و حتی اهلسنت است که می گوید پیامبر از چنین بدگویی نهی کرده بود , لذا نقل بدگویی کردن پیامبر قابل پذیرش نمی باشد , چنان که مرحوم علامه سید جعفر عاملی می گوید :
" بسیار محل شک و تردید ما است که پیامبر اسلام با یهودیان به زبان فحش و ناسزا , سخن گفته باشد , به گونه ای که موجبات اعتراض آنان را فراهم کرده باشد " " إننا نرتاب كثيرا في دعوى أن يكون رسول اللّه «صلّى اللّه عليه و آله» قد كلمهم بكلام فاحش، برر اعتراضهم عليه "
📚الصحیح من سیره النبی الاعظم ج ١٢ ص ١٨
❕آنچه هم که در روایات شیعه نقل شده است که پیامبر اسلام تعبیر مذکور در قبال یهودیان بنی قریظه را استفاده کرده است , از روی تقیه و موافق با اعتقاد و نقلهای اهلسنت بیان شده است , بنابراین نمی تواند مستندی برای اشکال تراشی قرار گیرد , در ذیل پیرامون چنین نقلهای تقیه ای , توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4061
👌در رابطه با دو ادعای دیگر معاند , یعنی کشته شدن مردان بالغ بنی قریظه و اسارت زن و فرزندانشان , در ذیل توضیح مفصلی داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1789
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4056
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3195
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌پاسخ به شبهات پوسیده و تکراری کانالهای وهابی :
1⃣امامان علیهم السلام گفته اند که مقصود از رجس در آیه تطهیر که از ما برطرف شده است , کفر و شک است , نه همه گناهان :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3450
2⃣جناب عمار از کسانی بود که در جریان غصب خلافت , علی علیه السلام را یاری نکرد و از هلاک شدگان بود !!!!
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4379
3⃣در روایت شیعه آمده است که امام معصوم ع پاهایش را در وضو می شسته است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1716
4⃣وهابی روایتی را مورد اشکال قرار داده است که امام ع می گوید شیعیان گناهکار روز قیامت شفاعت می شوند و وارد بهشت می شوند , در حالی که روشن است که مقصود روایت فوق , شیعیان و مومنین واقعی اند , نه کسانی که تنها به زبان ادعای تشیع دارند , چنان که در ذیل گفته ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4364
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2937
❕این شیعیان واقعی یعنی آنانی که اعمالشان در مسیر فرامین اهلبیت ع است , اگر دچار لغزش و گناهی نیز در این مسیر شوند , انشاء الله مشمول شفاعت می شوند , اما آنانی که تنها به زبان ادعای تشیع دارند و اعمال آنان هیچ ارتباطی با فرامین اهلبیت ع ندارد , مشمول شفاعت نمی شوند , زیرا چنین کسانی معمولا بی ایمان از دنیا می روند , و بی ایمان نیز شفاعت نمی شود , در ذیل پیرامون آنچه هم اینک گفتیم , توضیحات و مستندات را ارائه داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2272
❕مساله شفاعت گناهکاران در قیامت نیز از مسلمات اسلامی است که ریشه در قرآن و روایات اهلسنت دارد , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2936
🌸برخی از پیامهای پر مهر شما عزیزان که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر شبهه زدایی و رسوایی معاندین می باشد .
@Rahnamye_Behesht
آیا کافر ذمی حق ندارد ساختمانی بلند تر از ساختمان مسلمان بسازد ?!!!!!
🤔#پرسش
❓عقدهگشایی اسلام علیه مسیحیان و یهودیان:
مسیحیان و یهودیان ساکن در جامعه اسلامی حق ندارند ساختمانی بلندتر از ساختمان های مسلمین بسازند!
📚منبع: مباحث حقوقى تحرير الوسيلة ٫ سید محمد موسوى بجنوردى ٫ جلد ۲ ٫ صفحه ۶۳۵
به نظر شما دینی که حتی تحمل نمیکند ارتفاع ساختمان غیرمسلمانان بلندتر از مال خودشان باشد میتواند دین صلح و دوستی باشد؟! ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌استناد معاند به فتوایی از مرحوم امام خمینی است که می فرماید :
" هر ساختمانى را كه ذمّى تجديد و احداث مىكند جايز نيست كه آن را بر مسلمانانى كه همسايه او هستند بالاتر قرار دهد "
📚تحرير الوسيلة(ترجمه فارسى)، ج2، ص: 537
❕این فتوا مورد تایید صاحب جواهر نیز قرار گرفته است و ایشان دو دلیل در این رابطه ارائه می کند :
1⃣پیامبر اسلام فرموده است که اسلام برتر است و چیزی بالاتر از آن قرار نمی گیرد .
2⃣خداوند فرموده است که عزت برای خدا و رسول و مومنین است .
❕از این ادله استفاده می شود که مسلمان عزیز و رفیع است و در مقابل کافر فرو دست و فرومایه است , که یک مصداق این حکم آن است که کافر ذمی نمی تواند منزلش را بلند تر از مسلمان قرار دهد :
"و هو الحجة بعد إمكان استفادته من قوله عليه السلام «الإسلام يعلو و لا يعلى عليه» و من قوله تعالى «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» و غير ذلك مما دل على رجحان رفعة المؤمن و ضعة الكافر في جميع الأحوال. "
📚جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج21، ص: 284
👌اما ما معتقدیم که این ادله برای اثبات حکم مذکور کافی نیست و دلالتی بر مقصود ندارد به این بیان :
1⃣اهل ذمه که در مملکت اسلامی زندگی می کنند ، می توانند آزادانه به آیین خودشان باشند و در معابد و کلیساهای خود ، عبادات خود را به جای آورند ، اما موظفند که تظاهر به فسق و فجور نکنند و پیامبر در معاهده خود با کفار ذمی , شروطی را لحاظ می کرد , اما هیچ نقلی نیست که شرط کرده باشند که کافر ذمی حق ندارد ساختمانی بلند تر از مسلمان بسازد !!!!
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« رسول خدا از اهل ذمّه ماليات را پذيرفتند مشروط به اين كه ربا نخورده و گوشت خوك تناول نكرده و با خواهران و دختران برادر و خواهر ازدواج نكنند و اگر كسى مبادرت به اين افعال نمود از امان خدا و رسولش خارج مى باشد و سپس فرمودندو امروز براى ايشان هيچ امانى نيست » " إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَبِل الْجِزْيَةَ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عَلَى أَنْ لَا يَأْكُلُوا الرِّبَا وَ لَا يَأْكُلُوا لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ لَا يَنْكِحُوا الْأَخَوَاتِ وَ لَا بَنَاتَ الْأَخِ وَ لَا بَنَاتَ الْأُخْتِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ مِنْهُمْ بَرِئَتْ مِنْهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ ص قَالَ وَ لَيْسَتْ لَهُمُ الْيَوْمَ ذِمَّةٌ. "
📚التهذیب ج 6 ص 158
👌شیخ حر عالمی در وسائل الشیعه بابی را گشوده است پیرامون شرائط ذمه و در آن باب هیچ روایتی مبنی بر ممنوعیت احداث ساختمان توسط ذمی , فراتر از خانه مسلمان نقل نمی کند و در هیچ جای وسائل الشیعه که دائره المعارف فقه شیعه است ، اثری از مضمون فوق وجود ندارد ؛
📚وسائل الشیعه ج 15 ص 124 باب 48 " بَابُ شَرَائِطِ الذِّمَّة "
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
2⃣در آیات و روایات تصریح شده که با اهل ذمه که با مسلمین زندگی مسالمت آمیز دارند , باید با نیکی و رفق و مدارا و احترام و خضوع رفتار کرد و این رفتار منافاتی با برتری و عزت مسلمان ندارد , بلکه نشانه بزرگواری و رفعت مقامی مسلمان هم است .
❕خداوند می فرماید :
"«خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمىكند چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد " " لايَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لمْ يُقاتِلُوكُمْ فِى الدّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ انْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا الَيْهِمْ انَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين " ( ممتحنه ٨ )
❕ در حديثی از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه:
«على عليه السلام با يك كافر ذمّى همسفر بود، ذمّى از آن حضرت پرسيد:" شما عازم كجا هستيد؟" فرمود:" كوفه"، هنگامى كه آن مرد ذمّى سر دو راهى از على عليه السلام جدا شد، اميرمؤمنان نيز همراه او آمد، مرد ذمّى گفت:" مگر نفرمودى كه شما عازم كوفه هستى؟!" فرمود:" آرى چنين است"، عرض كرد:" پس چرا راه كوفه را رها كردى؟" فرمود:" دانسته اين كار را كردم!"، عرض كرد:" پس چرا با اين كه مىدانستى چنين كردى؟" فرمود:" هذا مِنْ تَمامِ حُسْنِ الصُّحْبَةِ انْ يُشَيِّعَ الرَّجُلُ صاحِبَهُ هُنَيْئَةً اذا فارَقَهُ، وَ كَذلِكَ امَرنا نَبيُّنا!" " اين از كمال حسن معاشرت است كه انسان هنگامى كه همسفرش از او جدا شد، كمى او را بدرقه كند، اين گونه پيامبر ما به ما دستور داده است". مرد ذمّى ازروى تعجّب پرسيد:" راستى چنين است؟!" امام فرمود:" آرى، مرد ذمّى گفت: " بنابراين كسانى كه از او پيروى مىكنند به خاطر همين اعمال بزرگوارانه اوست، و من گواهى مىدهم كه به دين توام!"
📚الکافی ج ٢ ص ٦٧٠
👌می بینیم امیر مومنان با خضوع و خشوع و احترام با کافر ذمی رفتار می کند نه رفتار تحقیرانه که ذمی باید پست و فرومایه باشد و من باید از جایگاه بالا و برتر با او رفتار کنم !!!
❗️ خداوند نیز در آیه فوق الذکر دستور به نیکی و عدالت و رفتاری محترمانه با کافر ذمی را می دهد نه آنکه بگوید کافر ذمی فرومایه و پست مقام است و باید با او برخورد متکبرانه و تحقیر آمیز داشته باشیم !!!
❕یا در فرمان معروف به مالك اشتر مىفرمايد:
«وَ اشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعيَّةِ وَالَمحَبَّةَ لَهُمْ وَاللَّطْفَ بِهِمْ وَلا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضارياً تَغْتَنِمُ اكْلَهُمْ، فَانَّهُمْ صِنْفانِ، امّا اخٌ لَكَ فِى الدِّينَ اوْ نَظيرٌ لَكَ فِى الْخَلْقِ» «قلب خود را نسبت به ملّت خويش، سرشار از رحمت و محبّت و لطف كن و همچون حيوان درّندهاى مباش كه خوردن آنان را غنيمت بدانى؛ زيرا آنها دو گروهاند: یا برادر دينى تواند يا انسانى همانند تو»!
📚نهج البلاغه نامه ٥٣
❕در اینجا نیز امیر مومنان ع دستور می دهد که با کافر ذمی باید با رحمت و محبت و لطف رفتار کرد , نه رفتاری متکبرانه و تحقیر آمیز !!!
❕در نهج البلاغه تعبير جالب ديگرى در خطبه جهاد آمده است:
"هنگامى كه به امام اميرالمؤمنين عليه السلام خبر داند كه غارت گران سپاه معاويه به شهر مرزى انبار ريخته و نماينده آن حضرت، حسّان بن حسان را كشته و اموال مسلمانان و غير مسلمانان را غارت كردهاند، مردم را به جهاد دعوت فرمود، و خطبه معروف جهاد را خواند، و در اثناء اين خطبه چنين بيان كرد- «به من خبر دادهاند كه بعضى از مردان آنها به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه معاهَد بوده- و بايد جان و مال و ناموسش در پناه اسلام محفوظ بماند- وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههاى آنان را از تنشان بيرون آورده، در حالى كه هيچ وسيلهاى براى دفاع از خود، جز گريه و التماس كردن نداشتهاند ... اگر به خاطر اين حادثه دردناك، مسلمانى از روى تأسف دق كند و بميرد ملامت نخواهد شد، بلكه از نظر من شايسته سزاوار است».
📚نهج البلاغه خطبه ٢٧
❕ در اينجا امام عليه السلام زنان معاهد غير مسلمان را همطراز زنان مسلمان در لزوم دفاع و احترام قرارداده، و از غارت اموال آنان و هتک حرمت و شانشان آن چنان ناراحت شده كه مىفرمايد: «اگر كسى اين خبر را بشنود و از اندوه و غصّه بميرد، جاى سرزنش ندارد!»
❕بنابراین ما موظفیم که با اهل کتاب رفتار محترمانه و از روی خشوع و تکریم داشته باشیم , نه رفتار تحقیر آمیز و تکبر مابانه با این استدلال که چون مسلمان عزیز است و اسلام برتر , لذا غیر مسلمان باید خوار و فرومایه باشد !!!
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕یا می بینیم که امام صادق ع به یکی از اصحاب دستور می دهد که مادر مسیحی خود را گرامی بدارد و خود را در برابر مادرش , خوار و خاشع گرداند و به او رسیدگی کند !!!!
👌" زكريّا بن ابراهيم می گوید ؛
❗️« من مسيحى بودم و اسلام آوردم و حج گزاردم. آن گاه نزد امام صادق عليه السلام رفتم و گفتم: من بر دين مسيح بوده ام كه حال، اسلام آورده ام ...پدر و مادرم و خانواده ام مسيحى هستند و مادرم نابيناست. من با آنها هستم ...
👌امام فرمود ؛
«باكى نيست. مراقب مادرت باش و به او نيكى كن، و اگر از دنيا رفت، او را به ديگرى وا مگذار. تو خود، كار [تدفين] او را به عهده بگير » " فَقالَ: لا بَأسَ، فَانظُر امَّكَ فَبِرَّها، فَإِذا ماتَت فَلا تَكِلها إلى غَيرِكَ؛ كُن أنتَ الَّذي تَقومُ بِشَأنِها "
❕زکریا می گوید ؛
« هنگامى كه به كوفه رسيدم، به مادرم محبّت كردم و خودم به او غذا مى دادم و جامه و سرش را از شپش، پاك مى كردم و به او خدمت مى نمودم. مادرم به من گفت: اى پسركم! تو وقتى بر دين من بودى، اينچنين با من رفتار نمىكردى. اين، چه رفتارى است كه پس از مهاجرتت و پذيرش اسلام در تو مى بينم؟ گفتم: مردى از فرزندان پيامبرمان، مرا به اين رفتار، فرمان داده است...گفت: فرزندم ، دين تو، بهترين دين است. آن را بر من عرضه كن. من آن دين را بر او عرضه كردم و او_ اسلام را پذيرفت...»
📚الکافی ج 2 ص 160
👌امام صادق ع نفرمود که چون تو مسلمان هستی پس بر مادرت برتری داری و باید با او رفتار تحقیر آمیز کنی و تو نمی توانی زیر دست مادرت باشی و مادرت بالا دست تو , امام ع کاملا دستوری بر خلاف این سخن دادند .
3⃣مرحوم صاحب جواهر در ممنوعیت این که کافر ذمی حق ساختن ساختمانی فراتر از ساختمان مسلمان ندارد , به دو دلیل استدلال کرد که هر دو دلیل خالی از اشکال و مناقشه نیست .
❕در یک دلیل به روایت پیامبر گرامی استدلال کرد که فرمود :
" الإسلامُ يَعلُو ولا يُعلى علَيه " "اسلام، برتر است و ( آيينى ) بالا دستِ آن نيست. "
📚الفقیه ج ٤ ص ٣٣٤
👌می بینیم که این روایت ناظر به برتری دین اسلام بر تمام ادیان است , چنان که خداوند فرمود :
" «او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است، پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند». "( توبه ٣٣ ) " «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» "
❕بنابراین دین اسلام برتر از تمام ادیان است و به تبع , مسلمان نیز در نزد خداوند برتر از پیروان سایر مذاهب و ادیان است , اما این سخن به این معنا نیست که ما با پیروان سایر ادیان با تکبر و بزرگی و تحقیر , رفتار کنیم , بلکه به حسب ادله فوق الذکر , ما موظفیم در برابر کافر ذمی با خشوع و نیکی و رفق و مدارا رفتار کنیم , که اتفاقا این گونه رفتار , بر برتری و عزت ما می افزاید , چنان که پیامبر گرامی فرمود :
" در مدارا، فزونى ( قدرت ) و بركت است " " إنَّ فِي الرِّفقِ الزِّيادَةَ وَالبَرَكَةَ "
📚الكافي: ج 2 ص 119 ح 7
❗️بنابراین اگر در آیه شریفه هم که دلیل دوم مرحوم صاحب جواهر است, خداوند فرمود :
" عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است " "وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِين " ( منافقون ٨ )
👌این سخن خداوند به این معنا نیست که چون مسلمان در نزد خداوند عزیز است , پس باید کافر ذمی در برابر مسلمان , خوار و ذلیل باشند , بلکه تکریم و خشوع در برابر اهل کتاب , بر عزت و بزرگی ما می افزاید , لذا آیه و روایات فوق الذکر بر لزوم تکریم و احترام اهل کتاب تاکید دارد , روشن است که اگر این تکریم و خشوع با عزت ما در تضاد بود , این همه نسبت به آن تاکید و توصیه نمی شد .
❕بنابراین :
1⃣روایتی نیست که بالخصوص تصریح کند که ذمی حق ندارد ساختمانی فراتر از ساختمان مسلمان بسازد , و در شروط ذمه , چنین چیزی شرط نشده است .
2⃣اگر چه مسلمان در نزد خداوند , عزیز و برتر و والا مقام است , اما باز موظف است که با اهل کتاب برخورد محترمانه داشته با شد و این رفتار بر عزت و برتری او می افزاید .
3⃣این که مقام ذمی از مسلمان در نزد خداوند پایین تر است , به این معنا نیست که ما اجازه داشته باشیم که با او رفتار تحقیر آمیز داشته باشد و بگوییم که چون فرومایه و پست مقام هستی , من به تو هیچ احترامی نمی کنم و تو هم حق نداری حتی در ساختن خانه , خانه ای بالاتر از من بسازی , زیرا تو فرو مایه هستی و همواره باید این فرومایگی خود را حفظ کنی !!! آیه و روایات فوق الذکر به وضوح نافی این استدلال است .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
توضیحی در مورد تحقق بداء در امامت امام عسکری علیه السلام !!!!
🤔#پرسش
❓مطابق روایت اصول کافی , امامتِ امام عسکری، در سال 254 تصویب شد. نه قبل از آن ‼️
📚 اصول کافی 326/1
⚠️ این در حالی است که شیعیان مدّعی هستند که امامتِ امامها از زمان پیغمبر ﷺ و بلکه انبیاء قبل از او، تعیین و تصویب شده بود.
طبیعتاً باید لااقل امامهای معصوم، ترتیبِ ائمه و اسامی و اشخاصاش را میدانستند ❗️❗️❗️ در حدیث دیگر آمده است که خدا وقتی دید که فرزند بزرگتر امام هادی یعنی محمد از دنیا رفت؛ تصمیماش را عوض کرد و امامت را به امام عسکری [فرزند بعدی امام هادی] داد ‼️
#بداء
📚 اصول کافی 1 /327
💠#پاسخ💠
👌امامت دوازده امام علیهم السلام با نصوص و تصریحات پیامبر گرامی اسلام و نصوص ائمه قبلی بر ائمه بعدی , تثبیت و استوار شده است و این مساله ای قطعی و متواتر است که در ذیل پیرامون آن بحثهای مفصلی داشته ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5429
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11595
❕پیامبر گرامی اسلام قبل از تولد امامان ع بر امامت آنان و امامت امام عسکری علیهم السلام تصریح می کرد .
👌پیامبر گرامی ص در شرح واقعه معراج می فرمود :
" من سر بالا كردم. به ناگاه نورهاى على، فاطمه و حسن و حسين و على بن حسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن على و على بن محمّد و 👈 حسن بن على 👉 (و م ح م د) بن حسن قائم را در وسط آنان ديدم كه به مانند ستارهاى درخشان مىتابيد، گفتم پروردگارا اينها چه كسانى هستند؟ خداوند متعال فرمود: اينها امامان و پيشوايان هستند و اين همان قائمى است كه حلال مرا حلال و حرام مرا حرام مىكند و به واسطه او از دشمنان خود انتقام مىجويم. او مايه راحتى اولياى من است و او همان كسى است كه دل شيعيان تو را از ظالمان و منكران و كافران شفا مىبخشد ...»
📚كمال الدّين ج 1 ص 252 ح 2 _ عيون الاخبار ج 1 ص 58
❕یا در مقام بیان امامان پس از امام باقر ع فرمود :
" پس از او صادق، جعفر بن محمّد، سپس كاظم، موسى بن جعفر، سپس رضا، على بن موسى، سپس تقى، محمّد بن على، سپس نقى، على بن محمّد 👈و پس از او زكىّ، حسن بن على 👉 و پس از او فرزندش كه قائم به حق، مهدى امت من است. همان كه زمين را چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد خواهد كرد.
اى جابر، اينان خلفا، اوصيا، اولاد و عترت من مىباشند. هركس از آنان اطاعت و پيروى كند از من اطاعت نموده و هركس ايشان را نافرمانى نمايد مرا نافرمانى كرده است، هر كس آنان را يا يكى از آنان را انكار كند هر آينه مرا انكار نموده است، اينان همان كسانى هستند كه خداوند عزّ و جلّ به واسطه آنان آسمان را از افتادن بر روى زمين جز به فرمانش حفظ مىكند، و همانانند كه خداوند متعال به واسطه وجودشان زمين را از بلعيدن اهلش جلوگيرى مىنمايد "
📚كمال الدّين ج 1 ص 258
❕یا فرمود :
" ائمّه بعد از من نيز دوازده تن خواهند بود، اوّل آنها علىّ بن ابى طالب و پس از او دو سبط من حسن و حسين، و هنگامى كه حسين دار فانى را وداع گويد فرزندش على و پس از على پسرش محمّد و پس از محمّد پسرش جعفر و پس از جعفر پسرش موسى و پس از موسى پسرش على و پس از على پسرش محمّد و پس از محمّد پسرش على و 👈پس از على پسرش حسن👉 و پس از حسن پسرش كه حجّت است. "
📚كفاية الاثر فى النّص على الائمّة الاثنى عشر ص 16
❕یا امام سجاد ع خطاب به یکی از اصحاب در مورد لوحی که در نزدش بود , فرمود :
" اين نسخه لوح است كه خداوند متعال آن را به رسول خدا اهدا نموده و در آن اسم خداوند متعال و رسول خدا و امير المؤمنين على و عمويم حسن بن على و پدرم و اسم من در آن نوشته شده است همچنين اسم فرزندم محمّد باقر و فرزندش جعفر صادق و فرزندش موسى كاظم و فرزندش على الرّضا و پسرش محمّد تقى و پسرش على نقى و👉 پسرش حسن عسكرى 👉و پسرش حجّت قائم به امر خدا و انتقام كشنده از دشمنان خدا كه غيبتى طولانى خواهد داشت و سپس ظاهر خواهد شد و زمين را همچنانكه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد خواهد نمود "
📚اثبات الهداة ج 1 ص 651
❕روایات در این زمینه فراوان است که می توانید جهت آگاهی , به نمایه های آدرس داده شده در ابتدای کلام مراجعه فرمائید .
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌در رابطه با امامت امام عسکری ع نیز گفتنی است که ایشان برادری به نام محمد داشتند که از امام عسکری ع بزرگتر بود و برخی از شیعیان که توجه کافی به نصوص نداشتند , گمان می کردند که چون محمد فرزند بزرگتر امام هادی ع است , پس او امام است , خداوند در زمان حیات امام هادی ع , محمد را میراند , تا نشان دهد که محمد امام نیست , بلکه امام عسکری ع امام است .
❕چنان که این مساله در مورد فرزند امام صادق ع نیز مطرح شده بود که عده ای گمان می کردند که اسماعیل پس از امام صادق ع امام است , چون از امام کاظم ع بزرگتر است , خداوند اسماعیل را در زمان حیات پدر میراند , تا نشان دهد که اسماعیل امام نیست و امامت برای امام کاظم ع است , در ذیل بیشتر بخوانید :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12645
👌امام هادی ع نیز در زمان حیات فرزندش محمد , تصریح می کرد که محمد امام نیست , بلکه امام عسکری ع امام است تا شبهات در این رابطه را برطرف کند .
❕راوی می گوید :
"من به همراه حضرت امام هادى در حيات خانه آن حضرت بودم كه فرزندش محمّد از كنار ما گذشت. من به آن حضرت عرض كردم: خداوند مرا فداى شما كند، آيا اين امام ما بعد از شماست؟ آن حضرت پاسخ دادند: نه، امام شما بعد از من حسن مىباشد. " " كُنْتُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي صَحْنِ دَارِهِ فَمَرَّ بِنَا مُحَمَّدٌ ابْنُه فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا صَاحِبُنَا بَعْدَكَ فَقَالَ لَا صَاحِبُكُمْ بَعْدِيَ الْحَسَنُ. "
📚الکافی ج ١ ص ٣٢٥ _ الارشاد ج ٢ ص ٣١٤ _ اعلام الوری ص ٣٦٨ _ کشف الغمه ج ٢ ص ٤٠٤
❕در نقل دیگر آمده است که احمد بن عيسى علوى كه از فرزندان على بن جعفر است می گوید :
" روزى بر حضرت امام هادى عليه السّلام در شهر صريا داخل شده و بر آن حضرت سلام كرد. ناگاه ابو جعفر (محمد ) و ابو محمد ( امام عسکری ) هر دو باهم داخل شدند. شيعيان برخاسته به سمت ابو جعفر رفتند تا بر وى سلام كنند. در اينجا حضرت امام هادى عليه السّلام به آنان فرمود: اين امام شما نيست، بر شما باد به امامتان، و به سوى حضرت ابو محمّد امام حسن عسكرى عليه السّلام اشاره كرد "
" دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ ع بِصَرْيَا فَسَلَّمْنَا عَلَيْهِ فَإِذَا نَحْنُ بِأَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي مُحَمَّدٍ قَدْ دَخَلَا فَقُمْنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ لِنُسَلِّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع لَيْسَ هَذَا صَاحِبَكُمْ عَلَيْكُمْ بِصَاحِبِكُمْ وَ أَشَارَ إِلَى أَبِي مُحَمَّد "
📚الغیبه طوسی , ص ١٩٩ _ اثباه الهداه ج ٥ ص ٧ _ بحار الانوار ج ٥٠ ص ٢٤٢
👌وهابی دو نقل از کتاب کافی شریف را مورد استناد قرار داد که ذیلا بررسی می شود :
1⃣عبد اللّه بن مروان انبارى گويد:
" من در هنگام وفات ابو جعفر محمّد بن على ( برادر امام عسکری ع ) حاضر بودم. حضرت امام هادى عليه السّلام وارد شدند و براى آن حضرت صندلى گذاشته، آن حضرت بر آن جلوس فرمودند. اهل بيت آن حضرت در اطراف ايشان بوده و ابو محمّد در گوشهاى ايستاده بود. هنگامى كه حضرت امام هادى عليه السّلام از كار ابو جعفر فارغ شدند رو به ابو محمّد عليه السّلام نموده و به او فرمودند:
"پسرم، شكر خداوند متعال را به جاى آور كه درباره تو امر بزرگى ايجاد كرده است."
❕كسانى كه اينروايت را از آن حضرت شنيدند از آن فهميدند كه آن حضرت اشاره به امر امامت حضرت امام عسكرى عليه السّلام نموده است.... حضرت امام حسن عسكرى پس از اين سخنان گريسته، سپس شكر خدا را به جاى آورده و آيه استرجاع بر زبان جارى نموده و فرمودند: ... من از خداوند متعال مىخوانم تا نعمت خود را درباره تو بر ما تمام نمايد و انّا للّه و انّا اليه راجعون، در اين هنگام مردم [كه آن حضرت را تا آن روز نمىشناختند] درباره آن حضرت سؤال نمودند. گفته شد: اين پسر امام هادى، حسن است، و مردم در آن روز عمر آن حضرت را حدود بيست سال يا بيشتر تخمين مىزدند، راوى گويد: ما در آن روز او را شناخته و دانستيم كه امام هادى عليه السّلام به امامت او اشاره كرده و وى را به جاى خود نشانده است. "
📚الکافی ج ١ ص ٣٢٦
👌وهابی از تعبیر : " "پسرم، شكر خداوند متعال را به جاى آور كه درباره تو امر بزرگى ايجاد كرده است." "يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً "
❕نتیجه گیری کرده است که تازه در آن زمان امام عسکری امام شد , در حالی که این سخن صحیح نیست و ما روشن کردیم که امام هادی ع حتی در زمان حیات فرزندش محمد , امامت امام عسکری ع را بیان می نمود .
👌این که امام هادی ع فرمود که خداوند در مورد تو امری را ایجاد نمود , یعنی برادرت را میراند و به مردم نشان داد که او امام نیست , بلکه تو امامی , و این امر را در رابطه با تو ایجاد نمود , پس شکر خداوند را به جا آور , بنابراین این فراز روایت , ارتباطی با ادعای وهابی ندارد .
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
2⃣در روایت دوم ابو هاشم جعفرى می گوید :
" من بعد از وفات ابو جعفر محمد , فرزند حضرت امام هادى عليه السّلام در نزد آن حضرت بودم و در دل فكرى داشتم كه مىخواستم آن را به عرض ايشان برسانم و آن اين بود كه گويا ابا جعفر ( محمد ) و ابا محمّد ( امام عسکری ) در اين زمان مانند حضرت موسى بن جعفر و اسماعيل پسران حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام بوده و قضيه آنها شبيه به قضيه آن دو نفر شده است. چراكه ابو محمّد كسى بود كه همه اميد داشتند بعد از ابو جعفر به امامت برسد. در اينجا پيش از آنكه چيزى بگويم حضرت امام هادى عليه السّلام رو به من كرده فرمودند:
" آرى اى ابو هاشم، بعد از ابو جعفر ( محمد ) براى خداوند متعال درباره ابو محمد ( امام عسکری ) بداء حاصل گرديد تا امرى را در وى آشكار كند كه هيچكس آن را در وى نمىشناخت، همچنان كه در حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام نيز بعد از درگذشت اسماعيل براى او بداء روى داد كه كشف از حال او نمود، اگرچه باطل پويان آن را ناخوش دارند و اين همان فكرى بود كه تو مىكردى، و بدانكه پسرم ابو محمّد جانشين من است و علم آنچه را كه به آن نياز داشته باشد و وسايل امامت در نزد او موجود مىباشد. " " ْ يَا أَبَا هَاشِمٍ بَدَا لِلَّهِ فِي أَبِي مُحَمَّدٍ بَعْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع مَا لَمْ يَكُنْ يُعْرَفُ لَهُ كَمَا بَدَا لَهُ فِي مُوسَى بَعْدَ مُضِيِّ إِسْمَاعِيلَ مَا كَشَفَ بِهِ عَنْ حَالِهِ وَ هُوَ كَمَا حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ وَ إِنْ كَرِهَ الْمُبْطِلُونَ وَ أَبُو مُحَمَّدٍ ابْنِي الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي عِنْدَهُ عِلْمُ مَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ مَعَهُ آلَةُ الْإِمَامَة "
📚الکافی ج ١ ص ٣٢٧
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌وهابی گمان کرده است که مقصود از تعبیر امام ع که برای خداوند در امامت امام عسکری ع بداء حاصل شد , چنان که در قضیه اسماعیل بداء حاصل شد , این است که ابتدا قرار بود که محمد برادر امام عسکری امام شود که بعد خداوند پشیمان شد و نظرش را تغییر داد و امام عسکری را امام کرد , و ابتدا قرار بود که اسماعیل امام شود که بعد نظر خداوند تغییر کرد و امام کاظم ع امام شد . این تصور وهابی صحیح نیست و نشان می دهد که او معنای بداء را نفهمیده است ❗️❗️❗️
❕«بداء» در لغت به معناى آشكار شدن و وضوح كامل است و به معناى پشيمانى نيز آمده؛ زيرا شخصى كه پشيمان مى شود حتماً مطلب تازه اى براى او پيدا مى شود. بدون شك «بداء» به اين معنا در مورد خداوند معناى ندارد و هيچ آدم عاقل و دانايى ممكن نيست احتمال بدهد مطلبى بر خدا پوشيده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشكار گردد؛ اصولًا اين سخن كفر صريح و زننده اى است و لازمه آن نسبت دادن جهل و نادانى به ذات پاك خداوند است و ذات او را محل تغيير و حوادث دانستن. حاشا كه شيعه اماميه چنين احتمالى را درباره ذات مقدس خدا بدهند ، هنگامى كه « بداء » به خداوند نسبت داده مى شود بمعنى « ابداء » است يعنى آشكار ساختن چيزى كه قبلا ظاهر نبوده است »
📚تفسیر نمونه ، ج 10 ص 245
👌امام صادق ع فرمود ؛
« كسى كه گمان كند براى خدا چيزى امروز آشكار مى شود كه ديروز نمى دانست از او تنفر و بيزارى بجوئيد »
📚کمال الدین ج 1 ص 70
❕و فرمود ؛
« برای خدا هیچ بدائی حاصل نمی شود ، مگر آنکه از قبل نسبت به آن ، علم و آگاهی دارد »
📚الکافی ج 1 ص 148
❕بنابراین ، هر کجا بداء به خداوند نسبت داده می شود به معنای ابداء و آشکار ساختن است ، نه آنکه خداوند ، چیزی را نمی دانسته و پس از آن برای او آشکار شده باشد ، بر این اساس مفهوم روایت مذکور در مورد بدائی که در قضیه محمد و اسماعیل ایجاد شد این است که ؛ « هیچ آشکار کردنی از خداوند صادر نشد ، مانند آشکار کردنی که در مورد محمد و اسماعیل حاصل شد » .
👌زیرا به واسطه مرگ محمد و اسماعیل قبل از شهادت امام هادی و امام صادق ع ، برای کسانی که گمان کرده بودند محمد و اسماعیل جانشین امام هادی یا امام صادق ع هستند ، مطلب روشن و ظاهر گردید که آن دو امام نیستند ، بلکه امام عسکری و امام کاظم ع امام اند . بر همین اساس ، شیخ صدوق می نویسد ؛
«هر كه گمان كند كه براى خدا بداء روى داده از روی ، پشيمانى او نزد ما كافر است به خداوند عظيم، و اما قول امام صادق عليه السّلام كه فرمود ؛ « هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در باره اسماعيل پسر من » پس غرض آن حضرت اين بوده كه به ظهور نيامد و آشکار نشد ... مثل آنچه به ظهور آمد در اسماعيل پسر من، آنگاه كه نهال حياتش را از بن برآورد پيش از من ، تا معلوم شود كه او امام بعد از من نيست »
📚اعتقادات الامامیه ، ص 41
❕این سخن مورد تاکید شیخ طوسی نیز واقع شده و می گوید :
"جماعتی از شیعه , گمان می کردند که امام پس از امام هادی ع , محمد است زیرا او فرزند بزرگتر بود , چنان که برخی همین گمان را در مورد اسماعیل داشتند و گمان می کردند که او چون بزرگتر است , امام است و امام کاظم ع امام نیست , وقتی محمد مرد , امر خداوند در مورد او آشکار شد که او امام نیست , چنان که این آشکار کردن با مرگ اسماعیل نیز رخ داد که او امام نیست , نه آنکه خداوند ابتدا محمد ( یا اسماعیل ) را امام قرار داده باشد , بعد برایش آشکار شود که دیگری امام است , چرا که چنین سخنی بر خداوندی که عالم به عاقبت همه چیز است , روا نیست "
" فإن جماعة من الشيعة كانوا يظنون أن الأمر في محمد من حيث كان الأكبر كما كان يظن جماعة أن الأمر في إسماعيل بن جعفر دون موسى ع فلما مات محمد ظهر من أمر الله فيه و أنه لم ينصبه إماما كما ظهر في إسماعيل مثل ذلك لا أنه كان نص عليه ثم بدا له في النص على غيره فإن ذلك لا يجوز على الله تعالى العالم بالعواقب. "
📚الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 202
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
بررسی ادعای وهابی تحت عنوان " گردن کلفتی امام زمان ع "
🤔#پرسش :
❓شيخ کلینی : امام زمان، یک شخص گردنکلفت بود ‼️
📝 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ الْقَلَانِسِيِّ قَالَ : قُلْتُ لِلْعَمْرِيِّ قَدْ مَضَى أَبُومُحَمَّدٍ فَقَالَ لِي قَدْ مَضَى وَلَكِنْ قَدْ خَلَّفَ فِيكُمْ مَنْ رَقَبَتُهُ مِثْلُ هَذِهِ وَأَشَارَ بِيَدِهِ.
✍🏻 حمدان قلانسى میگويد : به اولين نايب امام زمان گفتم : آيا امام عسگری درگذشت؟
گفت : قطعا بله. ولى براى شما جانشينى گذاشت كه گردنش به اين كلفتى است، و با دست خود اشاره كرد.
📚 اصول کافی 329/1
🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆
در {ختم کتاب کافی} با ما همراه باشید ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌مطابق روایات ما , امام مهدی علیه السلام بر ذمه و گردن خود , بیعت هیچ یک از حکام جور را نخواهد داشت و یکی از فلسفه های غیبت امام عصر ع هم در همین نکته است , چرا که اگر امام مهدی ع غائب نمی شد , به خاطر نداشتن یاور و نیرو , مجبور به بیعت با حکام ظالم زمان خود می شد , چنان که سایر امامان به خاطر نداشتن نیروی کافی و از روی تقیه و ناچاری , تن به بیعت با حکام جور می دادند , اما امام مهدی ع مامور به کنار گذاشتن تقیه و قیام در برابر حکام جور است و ایشان بیعت هیچ حاکم ظالمی را بر ذمه و گردن خویش نخواهد پذیرفت .
❕بر این اساس , امام مهدی علیه السلام زمانی ظهور می کند که تمام عالم دستشان از همه جا کوتاه و برای اصلاح ظلم و فساد جهان ، دست به دامان یک منجی الهی بزنند و از همه چیز و همه کس دل بکنند ، و قدر وجود امام ع را بدانند ، آن موقع است که ظهور واقع می شود ، لذا می بینیم که در روایات ما به این نکته اشاره شده که زمان ظهور ، زمانی است که ناامیدی سراسری تمام عالم را فرا گیرد و همگان برای اصلاح عالم جز به یک منجی الهی ، امید نداشته باشند در این هنگام است که امام مهدی ع ظهور می کند و با کمک همه مردم طاغیان عالم را از بین می برد , چنان که در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3767
👌امیر مومنان ع فرمود :
"«قائم ما، هنگامى كه قيام مىكند، بيعت هيچ كس را به گردن ندارد و به اين خاطر است كه ولادتش پنهان و وجودش غايب مىماند»." إنَّ القائِمَ مِنّا إذا قامَ لَم يَكُن لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيعَةٌ؛ فَلِذلِكَ تَخفى وِلادَتُهُ ويَغيبُ شَخصُهُ. "
📚كمال الدين یک جلدی , ص 303 ح 14 ، إعلام الورى: ج 2 ص 229، بحار الأنوار: ج 51 ص 109 ح 1.
👌سعيد بن جبير می گوید :
" امام زين العابدين عليه السلام فرمود: «قائم ما، ولادتش بر مردم، پنهان مىماند، تا آن جا كه مردم مىگويند:" هنوز متولّد نشده است"، براى اين كه هنگامى كه قيام مىكند، بيعت هيچ كس را بر گردن نداشته باشد». " القائِمُ مِنّا، تَخفى وِلادَتُهُ عَلَى النّاسِ حَتّى يَقولوا: لَم يولَد بَعدُ؛ لِيَخرُجَ حينَ يَخرُجُ ولَيسَ لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيعَةٌ. "
📚كمال الدين: ص 322 ح 6 ، إعلام الورى: ج 2 ص 231، بحار الأنوار: ج 51 ص 135 ح 2.
❕امام مجتبى عليه السّلام آن هنگام كه به جهت مصالح اسلام و مسلمين تن به مصالحه با معاويه داد و مردم زبان به ملامت حضرتش گشودند- چنين فرمود:
" آيا ندانستيد كه هيچ يك از ما ائمه نيست، مگر اينكه بيعت با ستمگرى بر گردن او قرار مىگيرد؛ جز قائم كه عيسى بن مريم پشت سرش نماز مىگزارد. پس به درستى كه خداوند- تبارك و تعالى- ولادتش را پنهان و شخصش را مخفى مىسازد، تا آنگاه كه قيام مىكند، بيعت هيچكس بر گردنش نباشد. " " أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ عج الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ ع فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ "
📚الاحتجاج ج ٢ ص ٢٩٠
❕حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف در توقيعى در پاسخ به برخى پرسشها مىفرمايد:
" بدانيد كه هركدام از پدران من، بيعت يكى از طاغوتهاى زمان خويش را بر گردن داشتند؛ ولى من هنگامى قيام مىكنم، بيعت هيچ يك از گردنكشان و طاغوتهاى زمان را بر گردن ندارم. " " إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي "
📚الغیبه طوسی ص ٢٩٢
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕برخی از محققین در این باره می نویسند :
" كسانى كه با مسأله مهدويت آشنايى دارند مىدانند كه برنامه حضرت با برنامه ساير امامان تفاوت اساسى دارد. امامان ديگر مأمور بودند كه در ترويج دين تا سرحدّ امكان كوشش كنند، ولى مأمور به جنگ نبودند و لذا يك نوع بيعت و متاركه جنگ و پيمان عدم تعرض و صلحى بين آنان با حاكمان عصر خود، بسته بودند. ولى سيره حضرت مهدى عليه السّلام از ابتدا با روش ديگر امامان فرق مىكند. قرار بر اين است كه حضرت به مجرد ظهور، دست به مقابله با ظالمان زده و ظلم و بىعدالتى را از جامعه بركند و به جاى آن عدل و قسط را برپا نمايد. لذا بايد بيعت هيچكسى بر ذمّه او نباشد، زيرا هر لحظه احتمال ظهور است. "
📚موعود شناسى و پاسخ به شبهات، رضوانی , ص: 387
❕روایت مورد استناد وهابی از کتاب کافی شریف هم ناظر به همین موضوع است که وهابی جاهل متوجه این موضوع نشده است و با ترجمه اشتباه روایت , جهل و عناد و نادانی خود را به تصویر می کشد !!!!
👌مطابق روایت مذکور , راوی می گوید :
" به عمرى (عثمان بن سعيد) گفتم: آيا ابو محمد [امام حسن عسكرى عليه السّلام] از دنيا رفت؟ گفت: آرى او از دنيا رفت اما كسى را در ميان شما جانشين خود قرار داد كه گردن او اينچنين است؛ در اين حال به دست خود اشاره كرد. "
" قُلْتُ لِلْعَمْرِيِّ قَدْ مَضَى أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ لِي قَدْ مَضَى وَ لَكِنْ قَدْ خَلَّفَ فِيكُمْ مَنْ رَقَبَتُهُ مِثْلُ هَذِهِ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ. "
📚الکافی ج ١ ص ٣٢٩
❕وهابی جاهل و هرزه گو مدعی شده است که در این روایت , عمری گفته است که امام مهدی ع گردن کلفت است !!!!
👌در حالی که عثمان بن سعید عمری می گوید : همانطور که این دست من رها و آزاد است , گردن امام مهدی ع هم مانند این دست من است , یعنی رها و آزاد است و امام زمان ع بیعت هیچ حاکم ظالمی را به گردن و ذمه خود ندارد , و ذمه و گردنش از بیعت با حکام جور رها و آزاد است .
❕دیدیم که وهابی جاهل با ترجمه اشتباه روایت و بدون آنکه سواد لازم را داشته باشد , سعی در آن دارد که روایات کافی شریف را به نقد و چالش بکشد , به همین جهت در پایان این پاسخ , متذکر نکته ای می شویم و آن اینکه :
👌کتاب صحیح بخاری , که اهلسنت معتقدند تمام روایات موجود در آن صحیح است , در نزد اهلسنت و وهابیون جایگاه رفیعی دارد و هرساله نیز مراسمی تحت عنوان " ختم صحیح بخاری " برگزار کرده و کتاب مذکور را ارج نهاده و محمد بن اسماعیل بخاری , صاحب کتاب مذکور را گرامی می دارند .
❕با این حال کتاب صحیح بخاری پر است از روایات موهون و بی اساس و بخاری نیز روایاتش را از افراد کذاب و جاعل حدیث نقل می کند و اساسا خود محمد بن اسماعیل بخاری در نزد برخی از علمای بزرگ اهلسنت , فردی ضعیف و متروک الحدیث بوده است که ما در ذیل پیرامون این موضوع و برخی از روایات موهون کتاب صحیح بخاری , توضیحاتی ارائه داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4109
❕علمای شیعه نیز کتابهایی در نقد و بررسی محتویات کتاب صحیح بخاری تالیف کرده اند که می توان به کتاب " سیری در صحیحین " , آیت الله محمد صادق نجمی و کتاب " الصحیحان فی المیزان " , آیت الله میلانی , یا کتاب " القول الصراح فی البخاری و صحیحه الجامع " که با مقدمه " آیت الله سبحانی " چاپ شده است , اشاره کرد .
👌برخی از جوجه وهابیون فضای مجازی , از این عملکرد علمای شیعه در نقد و رد روایات کتاب بخاری , برآشفته اند و کانالی تاسیس کرده اند تا به زعم باطل خود روایات کافی شریف را به چالش و رد بکشند و اصطلاح " ختم کتاب کافی " را بر این عملکرد خود قرار داده اند , در حالی که مطالب آنان به طنز و مهمل بافی شبیه تر است تا به نقد علمی , و این عملکرد ناصواب نشان دهنده جهل و نادانی وهابیون به فهم روایات کافی شریف است که نمونه این نادانی را در پاسخ فوق و نیز پاسخهای دیگری که در جواب کانال مذکور نوشتیم , نشان داده ایم .
👌نهایت قدرت و توان وهابیون در نقد روایات شیعه در همین اندازه است !!!!
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕پاسخ به شبهات پوسیده کانالی که مدعی است کتاب کافی شریف را ختم می کند :
1⃣پربرکت بودن امام جواد علیه السلام :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4448
2⃣دوست داشتن افراد عادی , بیشتر از امام معصوم ع :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4432
3⃣امیر مومنان ع پس از مرگ پیامبر اسلام ص با او صحبت کرد :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4390
4⃣امام معصوم ع آگاه به علم جفر است :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4419
5⃣حرام بودن نام بردن از اسم خاص امام مهدی علیه السلام :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1426
6⃣نبودن شباهت بین امام جواد ع با امام رضا ع و شبهه پراکنی افرادی پیرامون انتساب امام جواد ع به امام رضا ع :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1989
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌پاسخی به احمدی نژاد که مدعی شده است : " خسرو پرویز نه تنها نامه پیامبر را پاره نکرد , بلکه پیامبر
پاسخی به احمدی نژاد پیرامون نامه پیامبر اسلام به خسرو پرویز پادشاه ایران !!!!
🤔پرسش
❓ دکتر احمدی نژاد:
به نظرم برخی خود شیطان هستند و برخی هم جهالت دارند. اما اصل آن شیطان است که می خواهد هویت تاریخی ملت ایران را از صحنه حذف کند! چرا می خواهند حذف کنند؟
ما یک روایت درست و حقیقی و قطعی داریم که نامه پیامبر خاتم(ص) که به خسرو پرویز رسید، نه تنها پاره نکرد، بلکه احترام کرد و برای پیامبر هدایایی مانند ابریشم و مشک و ... فرستاد اما چرا در گوش ما چنین خواندند که او نامه را پاره کرد؟ قرار بود بیایند به نام اسلام، ایران را اشغال و آن را ویران کنند. پس باید بهانه ای بسازند والّا ایرانی ها خودشان مسلمان می شدند و به استقبال پیامبر(ص) و حضرت مسیح(ع) میرفتند. ایرانی ها آن زمان همه دیندار، پیشرفته و متمدن بودند. البته اواخر، حکومتشان خراب و فاسد شده بود ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه رئیس جمهور سابق و مفلوک و ورشکسته امروز , جناب احمدی نژاد , بدون توجه به نصوص مسلم تاریخی , دست به جعل و دروغگویی زده است تا جایی که مدعی می شود : خسرو پرویز نه تنها نامه پیامبر را پاره نکرد , بلکه پیامبر را احترام کرد و برای ایشان هدایایی را نیز فرستاد ❗️
❗️ما برای اثبات کذب گویی جناب احمدی نژاد , به برخی از نصوص تاریخی اشاره می کنیم که خسرو پرویز پس از آنکه نامه پیامبر ص به او رسید , نامه پیامبر را پاره کرد و افرادی را مامور کرد تا پیامبر را دستگیر کرده و به سویش بفرستند ❗️❗️❗️
1⃣جناب راوندی , مورخ معروف ایرانی می نویسد :
" ( پیامبر اسلام ) نامهاى براى خسروپرويز، پادشاه ايران، فرستاد:
«بسم اللّه الرحمن الرحيم. از رسول خدا به خسرو بزرگ ايران. درود بر كسى باد كه از راه راست و حق پيروى كند و به خدا و رسول او ايمان آورد و گواهى دهد كه خدايى جز خداى يگانه نيست و من پيامبر او به سوى همه مردم هستم تا هر زندهاى را بيم و اميد دهم. پس ايمان بياور تا سالم بمانى و هرگاه نپذيرى گناه مجوس بر تو باد.»
❕چون در اين نامه اسم پيغمبر مقدم بر نام خسرو درج شده بود، خسرو در غضب شد و بدون اينكه نامه را بخواند پاره كرد و روى زمين ريخت و گفت: «اين غلام را ببينيد كه اسم خود را جلو اسم من مىنويسد. سپس فرمان داد حاكم يمن اين شخص (پيغمبر) را تحت الحفظ نزد او بفرستد، ولى قبل از آنكه اين دستور اجرا شود، خسرو به دست پسرش كشته شد "
📚تاريخ اجتماعى ايران، ج 2، ص: 28
2⃣مورخ نامی دیگری نیز می نویسد :
" اما خسرو پرويز از آن جهت كه حضرت رسالت اسم همايون خود را بر نام او مقدم نوشته بود غضبناك شده آن نامه نامى را پاره كرد مثنوى
بدست ستم خسرو بدنهاد بدريد مكتوب خير العباد
نشد محو از صفحه روزگار رقمهاى آن نامه نامدار
ولى طى شدش نامه زندگى نبردند نامش بفرخندگى
و پرويز بارتكاب آن سوء ادب قانع نگشته نشانى بباذان كه از قبل او حاكم يمن بود ارسال نمود مضمون آنكه چنان معلوم شد كه شخصى در ديار حجاز دعوى نبوت ميكند بايد كه دو كس را بدان جانب فرستى تا او را گرفته نزد من آورند "
📚تاريخ حبيب السير، ج1، ص: 374
3⃣مورخ دیگری نیز چنین می نویسد :
" اما اگرچه خسرو در تجمل اوضاع پادشاهى از جميع سلاطين كه نامشان در دفاتر ثبت است، پيش بود، و در اجراى لذات و استيفاى شهوات از همگنان بيش، ولى هم او مثلى است نيكو به جهت بىثباتى زمانه و ناپايدارى بخت انسانى. مؤلفين اسلام نكبات اواخر عمر خسرو را به جهت دريدن كاغذ پيغمبر خدا مىدانند، و هنوز اين خيال در اهالى ايران باقى است.
❕چنانچه در سنه هزار و هشتصد عيسوى، در كنار قراسو بودم به شخصى ايرانى گفتم: كناره رود خيلى بلند است و مشكل است كه آبش به كار زراعت استعمال شود، گفت: وقتى اين رودخانه جميع اين ملك را آب مىداد، لاكن چون خسرو ديوانه كاغذ پيغمبر را پاره كرده، در اين آب انداخت، آب فرورفت و قهر الهى بر آن رسيده بىفايده ماند. "
📚تاريخ كامل ايران، ج1، ص: 102
4⃣مورخ دیگری نیز می نویسد :
" چون خسرو پرويز قبول دين مبين حضرت سيد المرسلين و خاتم النبيين ننمود، دولت روى از عجم برتافته، ملك از اولاد او به عرب انتقال يافته و كسر به اولاد كسرى واقع شد. "
📚احياء الملوك، تاريخ سيستان تا عصر صفوى، ص: 55
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
5⃣و باز مورخ دیگری نیز می نویسد :
" در سال هفتم هجرى حضرت رسول با اينكه هنوز قريش و ساير قبايل عربستان را مطيع خود نساخته و مكّه و بلاد ديگر عرب را مسخر نكرده بود چند تن فرستاده پيش پادشاهان و امراى خارج عربستان روانه داشت و ايشان را باسلام و بگرويدن بخداى محمّد و رسول او خواند از آن جمله كسى را پيش خسرو پرويز پادشاه ساسانى ايران فرستاد و نمايندگانى را نيز نزد امپراطور روم شرقى و حكمران مصر و نجاشى حبشه و امير غساسنه و امير بحرين و يمامه بهمين عنوان مأمور كرد.
❗️خسرو پرويز دعوت پيغمبر اسلام را كه بر پاره استخوانى نوشته شده بود بدور افگند و بمرزبان ايرانى يمن دستور داد كه درصدد دستگيرى حضرت رسول برآيد.
پادشاهان و امراى ديگر بعضى اسلام آوردند و بعضى ديگر جوابى مناسب و مؤدّب بنامه پيغمبر عرب دادند. "
📚تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ، ص: 39
6⃣طبری نیز می نویسد :
" در همين سال پيمبر خداى صلى اللَّه عليه و سلم به خسرو نامه نوشت و نامه را با عبد اللَّه بن حذافه سهمى بفرستاد كه بدين مضمون بود:
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم از محمد پيمبر خدا به خسرو، بزرگ پارسيان، درود بر آنكه پيرو هدايت شود و به خدا و پيمبر وى ايمان آرد و شهادت دهد كه خدايى جز خداى يگانه نيست. من پيمبر خدا به سوى همه كسانم تا همه زندگان را بيم دهم، اسلام بيار تا سالم بمانى و اگر دريغ كنى گناه مجوسان به گردن تو است.» و خسرو نامه پيمبر را بدريد و پيمبر گفت: «ملكش پاره شود.» يزيد بن ابى حبيب گويد: پس از آن خسرو به باذان فرمانرواى يمن نوشت كه كه دو مرد دلير به نزد اين مرد حجازى فرست كه او را سوى من آرند و باذان بابويه پيشگار خود را كه خط فارسى مىنوشت و حساب مىدانست با يكى از پارسيان به نام خسرو فرستاد و نامهاى به پيمبر نوشت كه با آنها سوى خسرو شود و به بابويه گفت: «به ديار اين مرد شو و با او سخن كن و خبر او را براى من بيار.» فرستادگان باذان برفتند تا به طايف رسيدند و كسانى از قرشيان را آنجا ديدند و از كار پيمبر پرسيدند كه گفتند وى در مدينه است و از آمدن آنها خوشدل شدند و با همديگر گفتند: «بشارت كه خسرو، شاه شاهان، با او در افتاد و كارش به سر رسيد.» "
📚تاريخ طبري/ ترجمه، ج3، ص: 1142
7⃣ابن اثیر نیز می نویسد :
" اما كسرى (خسرو) كه نامه پيغمبر را از حذاقة گرفت و پاره كرد. پيغمبر فرمود: خداوند ملك او را پاره كند. آن نامه چنين بود:
بسم اللّه الرحمن الرحيم. از محمد رسول اللّه بكسرى بزرگ پارسيان. درود بر پيروان حق (هدى- هدايت رهنمائى) كه بخداوند و پيغمبر او ايمان نمايند بگويند: اشهد ان لا اله الا اللّه و محمد بنده و رسول خداست من ترا بدعوت خداوند ميخوانم. من پيغمبر خدا براى تمام مردم هستم. كه بزندگان اخطار و انذار كنم كه اين پيام حق بر كافرين حجت باشد. مسلمان شو كه بسلامت تمتع كنى و اگر رو برگردانى گناه مجوس (مغها) بر تو خواهد بود. چون او نامه را خواند پاره كرد و گفت: بمن چنين چيزى نوشته مىشود آن هم از بنده خودم سپس بباذان كه در يمن (امير ايرانى) بود نوشت: دو مرد چابك بحجاز بفرست كه او را گرفته نزد من آرند. "
📚تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران/ ترجمه، ج7، ص: 249
8⃣مورخ دیگری نیز می نویسد :
" آغاز آشنائى ايرانيان يمن را با نهضت اسلامى و پيغمبر اسلام، در سال هفتم هجرى و آن را هم به مناسبت نامهاى دانسته كه خسرو پرويز به كارگزار خود در يمن، يعنى همين باذان كه ذكرش گذشت، نوشته و در آن به او دستور داده كه دو نفر به مدينه بفرستد تا شخصى را كه در آنجا به دعوى پيغمبرى برخاسته به مدائن اعزام دارند "
📚تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، ج1، ص: 325
9⃣دیگری نیز می نویسد :
" و در آخر عهد او مصطفى صلّى اللّه عليه و سلم نامهاى نوشت و او را به اسلام دعوت كرد. چون پرويز در نامه نظر كرد، نام محمد بالاى نام خود ديد، در خشم شد و نامه بدريد. خبر به پيغمبر عليه السلام رسيد، گفت: مزق اللّه ملكه كما مزق كتابى . دعاى مصطفى عليه السلام مستجاب شد و پرويز به باذان پسر ساسان كه ملك يمن بود فرمان نوشت كه اين مرد كه در تهامه دعوى پيغامبرى مىكند بگو تا بازگردد به دين خود، و الا او را پيش من فرست. باذان فيروز ديلمى را بفرستاد "
📚روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب، تاريخ بناكتى، ص: 65
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔟حمد الله مستوفی نیز که وقایع تاریخی را به شعر در آورده , این جریان را چنین نقل می کند :
" چو نامه ختم شد صاحب نوردش به عنوان محمّد ختم كردش
به دست قاصدى جلد و سبكخيز فرستاد آن وثيقت سوى پرويز
چو قاصد عرضه كرد آن نامه نو بجوشيد از سياست خونِ خسرو
به هر حرفى كز آن منشور برخواند چو افيونخوردهاى مخمور درماند
ز تيزى گشت هر مويش سنانى ز گرمى هر رگش آتشفشانى
چو عنوانگاه عالمتاب را ديد تو گفتى سگ گزيده آب را ديد
خطى ديد از سواد هيبتانگيز نوشته: «از محمّد سوى پرويز»
غرور پادشاهى بردش از راه كه: «گستاخى كه يارد با چو من شاه
كه را زهره كه با اين احترامم نويسد نامِ خود بالاىِ نامم»
رخ از سرخى چو آتشگاهِ خود كرد ز خشم انديشه بد كرد و بد كرد
دريد آن نامه گردنشكن را نه نامه، بلكه نامِ خويشتن را ...
به باذان روان شو به ملكِ يمن بگو تا بيايد بدان انجمن
بگيرد مر او را و كرده به بند فرستد بدين بارگاهِ بلند»
📚ظفرنامه قسم الاسلاميه، ج 1 ، ص: 293
1⃣1⃣و دیگری نیز می نویسد :
"پس چون فرستاده پيغامبر بخسرو رسيد، و خسرو پرويز عنوان نامه بديد گفت: اين كيست كه نام خويش پيش يارد داشتن؟ و ناخوانده آن نامه بدريد، و سوى رسول انداخت، و همان ساعت سوى باذان ملك يمن نامه فرمود نوشتن، و گفت: دو مرد معتمد را پيش اين مرد فرست كه دعوى پيغامبرى مىكند، تا او را پند دهند، و پيش من آورند، تا بكار وى ايذر نگرم، و اگر چنانك نيايد، سپاه فرست تا او را بند كنند "
📚مجمل التواريخ و القصص، ملكالشعراء بهار، ، ص: 251 _ مجمل التواريخ و القصص، نجمالدين سيفآبادى، ص: 202
2⃣1⃣این نکته در کتاب نهایه الارب هم مورد تاکید واقع شده است که خسرو پرویز پس از آنکه نامه پیامبر به او رسید , بسیار غضبناک شد و گفت یکی از بندگان من نام خود را قبل نام من در نامه اش آورده است !!! او عاملش در یمن را مامور کرد که پیامبر را دستگیر کرده و به سویش بفرستد !!!
"فلما وصل كتابه الى كسرى، غضب من ذلك غضبا شديدا؛ فقال: عبد من عبيدى بدأ بنفسه فى كتابه الى قبلى. ايتونى بمن يقرأ كتابه، و دلّوه فى تلك البير. فبلغ ذلك رسول الله. ثم ان كسرى كتب الى باذان و كان عامله على ارض اليمن، اما بعد، اذا اتاك كتابى هذا، فسر بخيلك و رجلك، حتى تحلّ بمدينة يثرب، فتحارب هذا الرجل الذى يزعم انه رسول اللّه. فاذا ظفرت، به، فابعث به الىّ اسيرا. و السلام. "
📚نهاية الارب في اخبار الفرس و العرب، ، ص: 426
👌در رابطه اسلام و تشیع ایرانیان نیز در ذیل مفصل توضیح داده ایم که آنان با اختیار خودشان اسلام و تشیع را پذیرفتند و فتوحات نامشروع خلفا در این زمینه موثر نبوده است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3012
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2734
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
🌸برخی از پیامهای پر مهر کاربران گرامی که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است .
👌شما نیز نظرات بیشتر خود پیرامون کانال را با ما در میان بگذارید .
@Rahnamye_Behesht
نقش محیط و خانواده در سعادت و شقاوت انسان !!!!
🤔#پرسش :
❓فرق بین بچه های پولدار که در خانواده های مرفه و فرهنگی و باسواد بدنیا میان با بچه های خانواده هایی که از لحاظ فرهنگی و مالی و تربیتی در سطح پایین هستند و یا اعتیاد در آنجا وجود دارد که این امر میتواند در سرنوشت مادی و اخروی اکثر این بچه ها تاثیر بگذارد چیست , در حالی که بعصی بچه هایی هستند مستعد در زمینه های مختلف در خانوادهای کم بضاعت که امکان رشد و پیشرفت را ندارند که حتی امکان دارند به بی راهه بروند پس عدالت خدا هم به نظر شما اینجا صدق میکند !!!!
💠#پاسخ💠
1⃣باید توجه داشت که من و شما بر ذمه خداوند حقی نداریم که ما را چگونه و در چه خانواده ای بیافریند یا نیافریند , بنابراین چون حقی در این بین پایمال نمی شود , عدالت الهی نیز نمی تواند مورد شک و شبهه قرار گیرد , برخی از نویسندگان در این رابطه می نویسند :
" خدا عادل است، يعنى حقّ هيچ موجودى را پايمال نمىكند و به هر موجودى طبق نظام حكيمانه هستى لطف مىكند. ظلم، پايمال كردن حقّ است و عدل و ظلم در جايى معنا پيدا مىكند كه حقى در كار باشد.
❓اكنون مىپرسيم آيا كسى از خدا طلبى دارد و آيا موجودات از قبل حقّى داشتهاند تا پايمال شده باشد و ظلمى صورت گرفته باشد؟ مگر ما قبلًا بودهايم يا از خود چيزى داشتهايم تا از ما گرفته، يا پايمال شده باشد؟ البتّه تفاوتهايى در جهان هست، يكى جماد است، يكى گياه، يكى حيوان است وديگرى انسان، ولى هيچ موجودى قبلًا وجودى نداشته تا از او گرفته باشند.
👌اگر يك قالى بزرگ را پاره پاره كنند، مىتوان گفت: اين قالى قبلًا بزرگ بوده و اكنون با پاره شدن بزرگى خود را از دست داده است ولى اگر ما از اول يك قاليچه كوچك بافتيم، قاليچه حقّ ايراد ندارد كه چرا من كوچكم؟ زيرا او پيش از اين هيچ بود واصلًا از خود بزرگى نداشت تا كسى آن را گرفته باشد وبه او ظلمى كرده باشد. يا مثلًا حرف دال، زمانى مىتواند از نويسنده خود شكايت كند كه چرا او را كمر خميده قرار داده كه قبلًا صاف نوشته مىشد، در آن صورت بود كه يك كمال را از او گرفته بود و او حقّ اعتراض داشت.
❕بنابراين اگر خدا به يك نفر كه هيچ طلبى از او نداشته، چيزى بدهد و به فرد ديگرى از همان چيز، دو عدد بدهد، هرگز ظلم نيست. علاوه بر اينكه خداوند به آن كسى كه نعمت بيشترى داده مسئوليّت بيشترى نيز سپرده است. "
📚اصول عقاید , قرائتی ص ١١٨
2⃣محیطی که انسان در آن رشد و پرورش پیدا می کند , علت تامه و نهایی در ساخته شدن شخصیت انسان نیست , بلکه آنچه اصل اساسی در ساخته شدن شخصیت انسان است , همان اراده و اختیار انسان است , انسان با وجدان خود میابد که علت تامه در صادر شدن افعالش همان اراده و اختیار است , نه محیط و ... یعنی انسان تحت جبر محیط و تربیت و ... نیست , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2280
👌لذا می بینیم ساحران زمان موسی ع یا همسر فرعون , بر محیط ناشایست اطراف خود چیره شدند و توانستند در مسیر مستقیم قرار گیرند و از سوی دیگر فرزند نوح , قدر معاشرت با نوح نبی ع را ندانست و بد عاقبت شد : ( اعراف ١٢٠ _ تحریم ١١ _ هود ٤٦ )
3⃣دنیا محل امتحان و آزمایش است , و خداوند افراد انسانی را به گونه های مختلف ابتلاء و آزمایش می کند تا استعدادهایشان شکوفا شود , یکی از طرق امتحان همین تولد در خانواده ها با شرایط مختلف است , خداوند هرکس را با شرایط مختلف امتحان و آزمایش می کند تا انسان ظرفیت خود را برای کسب پاداش و ثواب الهی به ظهور برساند , و پاداش کسانی که امتحان سختتر داشتند , به مراتب بیشتر است .
❕روشن است کسانی که از امکانات بیشتری بهره مند هستند , تکلیف و مسئولیت بیشتری در ادای وظائف و پیشرفت دارند , و تکلیف و مسئولیت کسانی که از امکانات کمتری بهره مند هستند , کمتر است .
❕در رابطه با امتحان عمومی خداوند , قرآن می فرماید ؛
« إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا » « ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازمائيم كدامينشان بهتر عمل مى كنند » ( کهف 7 )
👌 و می فرماید ؛
« نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ » « ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مى كنيم، و سرانجام به سوى ما باز مى گرديد. » ( انبیاء 35 )
❕و می فرماید ؛
« همان كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مى کنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است. » ( ملک 2 )
👌و بالخصوص در آیه ای تصریح شده است که بهره مندی از امکانات مختلف برای امتحان و آزمایش است :
" بعضى را بر بعض ديگر، درجاتى، برترى داد تا شما را به آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد " "رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ ( انعام ١٦٥ )
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕و در رابطه با این که هرکس به اندازه امکاناتی که خداوند به او داده است , تکلیف و مسئولیت دارد , فرمود :
" خداوند هيچكس را جز به مقدار آنچه كه به او داده تكليف نمىكند " " لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها " ( طلاق ٧ ) _ " هيچ كس موظف به بيش از مقدار توانايى خود نيست " " لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها " ( مومنون ٦٢ ) _ " و ما هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمىكنيم " " وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها " ( اعراف ٤٢ )
❕در همین رابطه , امام صادق عليه السلام فرمود :
"بندگان، جز به كمتر از توانشان فرمان داده نشدهاند. پس، هر چيزى كه مردم به انجام آن مأمور شدهاند، توانايى آن را دارند و آنچه كه در توانشان نيست، از عهده آنان برداشته شده است." " ما امِرَ العِبادُ إلّابِدُونِ سَعَتِهِم، فُكلُّ شيءٍ امِرَ النّاسُ بأخذِهِ فهُم مُتَّسِعونَ لَهُ، وما لا يَتَّسِعونَ لَهُ فهُو مَوضوعٌ عَنهُم. "
📚التوحيد: , صدوق , ص 347 ح 6.
4⃣اگر فردی که از امکانات کمتری بهره مند است , با سعی و تلاش بیشتر , سختی را تحمل کرده و پیشرفت کند یعنی با تحمل سختی و مشقت و غالب شدن بر محیط و تربیت بد خانوادگی , در مسیر پیشرفت و سعادت قرار گیرد , به مراتب اجر و پاداش بیشتری دارد , چنان که پیامبر گرامی اسلام فرمود " برترين عمل، سخت ترین آنهاست. " " أفضَلُ الأعمالِ أحمَزُها "
📚بحار الأنوار: ج 70 ص 191
❕در این رابطه برخی می نویسند :
" «احمز» از ريشه «حمز» در لغت به معناى گزندگى و تندى و تيزى و سختى و سوزندگى چيزى است و اين تعبير نشان مىدهد كه اعمال پرزحمت و گزنده و سخت در پيشگاه خدا ارزش بيشترى دارد. دليل آن هم روشن است، زيرا نيروى بيشترى از نظر جسم و روح براى انجام آن لازم است و مىدانيم پاداش اعمال به اندازه نيروهايى است كه براى انجام آن به كار گرفته مىشود. "
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج7، ص: 432
5⃣اساسا از برخی از روایات استفاده می شود که انسان خودش انتخاب کرده است که در چه خانواده ای متولد شود یا نشود , چرا که ارواح انسانها قبل از بدنها خلق شده بود و ارواح در عالم ارواح , ارتباطاتی با هم داشتند , همان ارتباطات در عالم ارواح , در دنیا نیز ادامه دار شده است و انسان در دنیا با افرادی پیوند و معاشرت و ارتباط دارد که در عالم ارواح با آنها ارتباط داشته است !!!!!
❕ عماره می گوید :
" نزد امير المؤمنين عليه السّلام نشسته بودم و مردى آمد و بر او سلام داد، سپس گفت: اى امير المؤمنين بخدا كه دوستت دارم، و از او پرسش كرد و خطاب به او فرمود : " راستى ارواح دو هزار سال پيش از ابدان آفريده شدند، و در هوا جا داده شدند و هر كدام آنجا آشنا به هم شدند اينجا هم آشنا به هم باشند، و هر كدام ناشناس ماندند از هم جدا باشند و روح من ناشناس روح تو است "
" عُمَارَةَ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكَ فَسَأَلَهُ ثُمَّ قَالَ لَه الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا عِنْدَ اللَّهِ ائْتَلَفَ فِي الْأَرْضِ وَ مَا تَنَاكَرَ عِنْدَ اللَّهِ اخْتَلَفَ فِي الْأَرْضِ. "
📚بصائر الدرجات ج ١ ص ٨٨
👌در نقل دیگری , امام صادق ع فرمود :
"ارواح لشكرهاى آمادهاند هر كدام نزد خدا به هم آشنا شدند در زمين به هم الفت گيرند و هر كدام نزد خدا ناشناس هم بودند در زمين از هم جدا شوند. " "الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا عِنْدَ اللَّهِ ائْتَلَفَ فِي الْأَرْضِ وَ مَا تَنَاكَرَ عِنْدَ اللَّهِ اخْتَلَفَ فِي الْأَرْضِ. "
📚بحار الانوار ج ٥٨ ص ١٣٥
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
چرا به غلام و کنیز , حیوان می گویند ?!!!!
🤔#پرسش :
❓اكثر ائمه شيعه توسط حيوانات متولد شده اند و نيمه انسان، نيمه حيوان هستند!
با استناد به فتواهاى فقهى مؤسسين مذهب شيعه، اكثر ائمه دوازده گانه شيعه در شكم حيوانات پرورش يافته و متولد شده اند.
در ص ٣٦٣ از جلد دوم كتاب الغاية القصوى كه توسط علامه طباطبائى يزدى نوشته و توسط شيخ عباس قمى(استاد خمينى) ترجمه شده است، در احكام مربوط به خريد و فروش حيوانات ميخوانيم؛
در اقسام حيوان تفاوتى وجود ندارد، و غلام و كنيز نيز حكم حيوان را دارند
خوب با استناد به اين حكم فقهى كه كنيز در زمره حيوانات محسوب ميشود . همانطور كه ميدانيد اكثر ائمه شيعه از امام سجاد تا امام زمان همه توسط كنيزها بدنيا آمده اند، يعنى توسط موجوداتى كه در حكم حيوانات بوده اند.
چطور موجودى كه نيم حيوان و نيم انسان است براى تربيت و راهنمائى بشر انتخاب شده است؟ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌باز شاهدیم ملحدین مدعی علم و دانش و روشنفکری , بیسوادی و جهالت خود را به ما نمایانده اند و اشکالاتی که ناشی از جهل و بیسوادی می شود را مطرح کرده اند .
❕کلمه " حیوان " در اصل به معنای " حیات و زندگانی " است , چنان که برخی می نویسند :
" «حيوان» (بر وزن ضربان) به اعتقاد جمعى از مفسران و ارباب لغت، به معناى حيات است (معناى مصدرى دارد). اين كلمه در اصل از «حى» گرفته شده و «حييان» بوده كه ياء دوم تبديل به «واو» گشته و «حيوان» شده است. "
📚لغات در تفسير نمونه، ص: 198
👌بر این اساس , این کلمه بر هر موجود زنده و دارای حیاتی اطلاق می شود , چه انسان باشد یا غیر انسان , چنان که لغت شناس بزرگ , فراهیدی می گوید :
" مقصود از حیوان هر موجود زنده ای است " "و الحَيَوان: كل ذي روح. "
📚كتاب العين، ج 3، ص: 317
❕ابن منظور , لغت شناس نامی نیز به همین نکته تصریح می کند که معنای حیوان : " هر موجود زنده ای است " " الحَيَوانُ: اسم يقع على كل شيء حي "
📚لسان العرب، ج 14، ص: 214
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕در لسان فقه نیز با توجه به همین معنای لغوی , کلمه حیوان در مورد هر موجود زنده استعمال شده است چه می خواهد انسان باشد یا غیر انسان .
👌مثلا در بحث خیار حیوان , مقصود از حیوان هر موجود زنده ای است که قابلیت آن را دارد که مورد خرید و فروش واقع شود , چه گاو و گوسفند و بز باشد و چه غلام و کنیز , همه تحت عنوان حیوان به معنای موجود زنده ای که می تواند مورد خرید و فروش واقع شود , قرار می گیرد , لذا برخی در توضیح اصطلاحات فقهی می نویسند :
"حيوان: موجود زنده " " به هر موجود جاندار- اعم از انسان و غير انسان- حيوان اطلاق مىشود؛ ... "
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج 3، ص: 407
👌و ادامه می دهند :
"موضوع خيار حيوان، خريد و فروش هر موجود ذى روح، و مدّت آن بنابر مشهور- بلكه بر آن ادعاى اجماع شده- سه روز و دو شب است. برخى قدما مدت آن را در كنيز مدت استبراى او دانستهاند. آغاز خيار حيوان، زمان عقد است. برخى قدما مبدأ آن را زمان جدا شدن دو طرف معامله از يكديگر دانستهاند .
❕اسباب سقوط خیار حیوان : .... تصرف در حيوان يا نقل آن از ملك خود به عقد لازم همچون بيع يا غير لازم همچون هبه و يا به غير نقل، مانند آميزش كردن با كنيز. "
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج 3، ص: 545
❕بحث در کتاب غایه القصوی نیز پیرامون همین خیار حیوان و مصادیق آن است که می گوید :
" خيار حيوان است و آن عبارت است از اين كه هر گاه كسى حيوان بخرد از حين صيغه خواند تا سه روز اختيار دارد كه فسخ ان معامله كند وحيوان را بفروشنده رد كند ... ودر اينجا بسه مسئلة بايد اشاره شود : ... " سيم " ان كه فرق نيست در اقسام حيوان و غلام و كنيز نیز حكم حيوان دارد "
📚غایه القصوی ج ٢ ص ٣٦٤
👌یعنی اگر مشتری حیوانی را بخرد , تا سه روز حق دارد که آن عقد را بر هم زند در صورتی که تصرف در حیوان نکرده باشد و مقصود از حیوان هم هر موجود زنده ای است که قابلیت خرید و فروش را دارد که هم شامل غیر انسانهایی چون گاو و گوسفند و ... می شود و هم شامل انسانهایی چون غلام و کنیز , چرا که تمام این موارد حیوان به معنای موجود زنده اند که قابلیت خرید و فروش دارند , و حیواناتی ( یعنی موجودات زنده ای ) که قابل خرید و فروش نیستند , از محل بحث خارجند , مانند انسانهای آزاد یا حیوناتی که منافعی برای انسان ندارند .
❕در رابطه با این که مادران ائمه کنیز بوده اند , در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8030
❕کانال های معاند احکامی را که در مورد کنیز و برده در اسلام است را مورد حمله قرار داده و آن را توهین به شخصیت انسانی آنان می دانند که چون کالایی خرید و فروش می شود ، در ذیل مفصلا در این رابطه و فلسفه جواز برده داری در اسلام توضیح داده ایم و تقریر کرده ایم که جواز خرید و فروش بردگان و ازدواج با آنان ، یکی از برنامه های کلی اسلام برای آزاد سازی تدریجی بردگان بوده است که تفصیل مطلب را می توانید در سه نمایه ذیل مطالعه فرمایید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9613
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9717
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12036
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
مدعیان دروغین مهدویت !!!!
🤔#پرسش :
❓مهدى غايب، منجى بشريت و رقباى قدرتمندش در مذهبى سرتاسر جعل و تحريف و دروغ
براستى مذهب شيعه يا همان مذهب ساخته شده توسط شيادان اينقدر بى اساس و سست پايه است؟ شيعيان در طول تاريخ خود بيش از ٨ امام زمان و مهدى غايب داشته اند.
هرگاه يكى از ائمه شيعه فوت ميكرد، عده اى شياد به مردم ميگفتند كه اين امام به غيبت رفته است و روزى برخواهد گشت و يك مذهب جديد متولد ميشد…
در اين ويديو با استناد به معتبرترين كتب خود شيعيان به همه مهديهاى اين مذهب ميپردازيم و ثابت ميكنيم ادعاى مهدى غايب چقدر بى اساس، مضحك و فقط براى سركيسه كردن مردم نااگاه بوده است. ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌استدلال جعلی معاند بر پایه این مطلب است که چون از مهدویت سوء استفاده می شد و افرادی به دروغ دیگری یا خود را مهدی معرفی می کردند , پس اعتقاد به مهدویت از اساس باطل و بی پایه بوده است ❗️❗️❗️
❕او توجه ندارد که سوء استفاده از مفاهيم و باورهاى اصيل و پُرطرفدار، از دورههاى كهن وجود داشته است و رهزنان دين با تقلّب و ظاهرنمايى، منافع خويش را از اين طريق پيگيرى مىكردهاند.
👌بىترديد، عقيده به ظهور منجى، و بشارت به قيام امام مهدى عليه السلام در آخر الزمان، يكى از مفاهيم اصيل اسلامى است كه ريشه در كتاب و سنّت متواتر و قطعى بر اساس منابع شیعی و سنی دارد , چنان که در ذیل مفصل توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/26
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1098
👌 و سوء استفاده از مهدویت ، نه تنها به معناى سستى اين عقيده و باور نيست، بلكه به عكس، نشانه روشنى بر اصالت آن شمرده مىشود؛ زيرا باطل، تا با حقْ آميخته نگردد، هوادار پيدا نمىكند. از اين رو، گمراهان، همواره از مفاهيم اصيل براى گمراه كردن ديگران استفاده مىكنند.
❕موضوع منجى و مهدويت نيز از اين اصل كلّى، مستثنا نيست و سوء استفاده از اين مفهوم ريشهدار، شبيه سوء استفاده از اصل نبوّت است، چنان كه مدّعيان دروغين نبوّت با بهرهگيرى از اين مفهوم اصيل، توانستهاند عدّهاى را گمراه كنند و آيينهاى جديدى را پديد آورند.
👌سوء استفاده از عنوان «منجى موعود»، به مسلمانان اختصاص ندارد؛ بلكه در ميان همه ملل بزرگ جهان و اديان برجسته، جارى و سارى بوده است و از ديرباز تا كنون، منشأ تحوّلات، مهاجرتها، قيامها و بيم و اميدها براى تغيير و تحوّل بوده و هست.
📚در اين باره، ر. ك: انتظار مسيحا در آيين يهود.
❕همینطور , مدّعيان دروغين مهدويت، تنها در جوامع شيعى پديد نيامدهاند و تقريباً همه فرقههاى اسلامى از شيعه و اهل سنّت و صوفى، با موضوع مهديان دروغين، درگير بوده و هستند . بنا بر اين، اين كه تصوّر شود اين امر، فقط نقطه ضعف يا منطقه آسيبپذير براى اماميّه است، تصوّر نادرستى است.
📚دانش نامه امام مهدی ج ٤ ص ٩
❕مطابق برخی از نقلهای اهلسنت , سنی مسلکان در دوره ای از زمان معتقد بودند که عمر بن عبدالعزیز مهدی موعود است . در نقلى از يهودى سابق، وهب بن منبه، آمده است كه گفت:
«إن كان فى هذه الامّة مهدى فهو عمر بن عبد العزيز؛ اگر قرار باشد در اين امت، مهدى باشد او عمر بن عبد العزيز است».
📚المعرفه و التاریخ ج ١ ص ٦١٣ _ البدایه و النهایه ج ٩ ص ٢٠٠
👌 شبيه همين نقل نيز از حسن بصرى در باره عمر بن عبد العزيز نقل شده كه گفت: «إن كان مهدى فعمر بن عبد العزيز، و إلّافلا مهدى إلّاعيسى بن مريم؛ "
📚تاریخ الخلفاء ص ٢٧٩
❗️چنين مطالبى حتّى به سعيد بن مسيّب و قتاده نيز نسبت داده شده است.
📚البدایه و النهایه ج ٩ ص ٢٠٠
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌همینطور , ادّعاى مهدويت از سوى خلفای عبّاسيان که سنی مسلک بودند , مطرح می شد و آنان خود را مصداق مهدى مىدانستند. القابى مانند: منصور، مهدى، هادى و رشيد، از جمله القابى هستند كه نشان از نوعى باور به مهدويت است.
❕خلفای عباسی خود را مهدى مىدانستند و القابى را كه نشانى از مهدويت بود، درباره خود به كار مىبردند . در احاديث ساختگى اهلسنت كه برخى از آنها از ابن عبّاس نقل شده , روى مهدويت عبّاسيان، تأكيد شده است.
📚براى آگاهى از اين نقلها، ر. ك: أخبار الدولة العبّاسية: ص 29، 51- 52، 207 و 256، البدء و التاريخ: ج 6 ص 95
❕انتخاب نام محمّد و لقب مهدى (محمّد المهدى) براى سومين خليفه عبّاسى از سوى پدرش منصور، بر پایه همین سخن بوده است. نوشتهاند كه منصور عبّاسى در برابر آنچه از محمّد بن عبد اللَّه (نفس زكيّه) نقل مىشد كه گفته است مهدى است، گفت: «كذب عدوّ اللَّه، بل هو ابنى؛ "دشمن خدا دروغ مىگويد. مهدى فرزند من است»
📚مقاتل الطالبيّين: ص 212
❕یا ابو مسلم خراسانى که از دشمنان اهلبیت علیهم السلام بود , چنین بود كه پارهاى از فرقه «خرّميه» یعنی پيروان اتابك خرّمى پنداشتند او همان كسى باشد كه بايد زمين را پر از عدل و داد كند و كشته شدنش را بدست منصور دوانيقى تكذيب نمودند و به انتظار ظهورش بسر مىبردند .
📚المهديه فى الاسلام ص 184
❕یا يكى از مشهورترين جنبشهاى مهدىگرايانه سنّى در هند، متعلّق به محمّد جونپورى است كه پيروان وى تا به امروز نيز در هند زندگى مىكنند. در باره اين گروه، آثارى از قديم و جديد نوشته شده است كه از آن جمله يك رساله فارسى است كه با عنوان عقايد مهدويان در دفاع از مهدويت وى در برابر مخالفان نوشته است.
👌سيّد محمّد جونپورى، در سفر به حج در سال 901 ق (1495 م) جمله «من اتبعنى فهو مؤمن؛ هر كه از من پيروى كند، او مؤمن است» بر زبان راند و در 903 ق (1498 م) ادّعاى مهدويت خود را كامل ساخت. او تحت پيگرد قرار گرفت و به قندهار و فراه گريخت و در آن جا در گذشت. پيروانش پس از مرگ او نيز در هند نفوذ داشتهاند. يكى از ايشان، امير اللَّه داد بن جنيد است كه وى را خليفه ششم مهدويان مىخوانند .
📚فهرستواره كتابهاى فارسى: ج 11 ص 438.
❕ابن تيميّه در مورد کثرت مدعیان مهدویت در میان اهلسنت مىگويد:
" در روزگارمان، تعدادى از مشايخ را مىشناسم كه زاهد و عابدند و هر كدام بر اين باورند كه مهدى هستند و بسا كه بارها كسانى آنان را مهدى خطاب كردهاند، در حالى كه اين شيطان است كه آنان را بدين نام مىخواند، هرچند آنان بر اين باورند كه خدا آنان را به اين عنوان مخاطب ساخته است. نام يكى از آنان، احمد بن ابراهيم است. به او گفته مىشود: احمد و محمّد در واقع يك اسم است، و ابراهيم خليل هم كه جدّ رسول اللَّه بوده است. بنا بر اين، نام پدر تو ابراهيم است و بدين ترتيب، نام تو (احمد)، نام او (رسول) و نام پدر تو (ابراهيم)، نام پدر اوست! "
📚منهاج السنّة: ج 4 ص 211.
❕بنابراین , سوء استفاده از مفاهيم و باورهاى اصيل و پُرطرفداری چون مهدویت , دلیل بر بطلان آن باور و عقیده نیست , بلکه این سوء استفاده دلیلی بر اصالت و واقعیت آن عقیده است تا جایی که مدعیان دروغین , در صدد بودند که ادعاهای باطل خود را با باور اصیل مهدویت در هم بیامیزند و برای خود جایگاهی کسب کنند .
👌شايعترين و مهمترين انگيزه ادّعاى مهدويت توسط مدعیان دروغگو و برخی از طرفداران منحرف , قدرتطلبى و تسلّط بر امور سياسى جامعه است؛ چرا كه اساساً مهدويت، مفهومى دينى- سياسى است و كسى كه مدّعى مهدويت مىشود، كمترين نتيجهاى كه در ذهن دارد، به دست گرفتن رهبرى و قدرت سياسى است. بنا بر اين، فراوانىِ مدّعيان مهدويت، در درجه اوّل، معطوف به اين انگيزه است , پیروان منافق برخی از ائمه نیز برای کسب قدرت و بابیت , مدعی مهدی بودن برخی از ائمه می شدند و خود را نیز پل ارتباطی با آن امام معرفی می کردند و از این طریق کسب قدرت و اعتبار می کردند اما همواره مطرود جامعه شیعی بودند ,چرا که جامعه شیعی بر پایه نص خداوند و روایات پیامبر اسلام , معتقد به ائمه دوازده گانه و این که مهدی موعود امام دوازدهم است , بودند , در ذیل بخوانید :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3255
❕در کتابهای ذیل نیز , به صورت مفصل از مدعیان دروغگو مهدویت در میان اهلسنت , بحث شده است :
📚امام مهدی ع , رضوی , ص ١٤٣ _ اصالت مهدویت در اسلام از دیدگاه اهل تسنن , فقیه ایمانی , ص ١٤٤ _ تاریخ عصر غیبت , پور سید آقایی , ص ٤٠٥
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir