eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
229 ویدیو
55 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ادامه 👇 👌در رابطه با امامت امام عسکری ع نیز گفتنی است که ایشان برادری به نام محمد داشتند که از امام عسکری ع بزرگتر بود و برخی از شیعیان که توجه کافی به نصوص نداشتند , گمان می کردند که چون محمد فرزند بزرگتر امام هادی ع است , پس او امام است , خداوند در زمان حیات امام هادی ع , محمد را میراند , تا نشان دهد که محمد امام نیست , بلکه امام عسکری ع امام است . ❕چنان که این مساله در مورد فرزند امام صادق ع نیز مطرح شده بود که عده ای گمان می کردند که اسماعیل پس از امام صادق ع امام است , چون از امام کاظم ع بزرگتر است , خداوند اسماعیل را در زمان حیات پدر میراند , تا نشان دهد که اسماعیل امام نیست و امامت برای امام کاظم ع است , در ذیل بیشتر بخوانید : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12645 👌امام هادی ع نیز در زمان حیات فرزندش محمد , تصریح می کرد که محمد امام نیست , بلکه امام عسکری ع امام است تا شبهات در این رابطه را برطرف کند . ❕راوی می گوید : "من به همراه حضرت امام هادى در حيات خانه آن حضرت بودم كه فرزندش محمّد از كنار ما گذشت. من به آن حضرت عرض كردم: خداوند مرا فداى شما كند، آيا اين امام ما بعد از شماست؟ آن حضرت پاسخ دادند: نه، امام شما بعد از من حسن مى‏باشد. " " كُنْتُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي صَحْنِ دَارِهِ فَمَرَّ بِنَا مُحَمَّدٌ ابْنُه‏ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا صَاحِبُنَا بَعْدَكَ فَقَالَ لَا صَاحِبُكُمْ بَعْدِيَ الْحَسَنُ. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٥ _ الارشاد ج ٢ ص ٣١٤ _ اعلام الوری ص ٣٦٨ _ کشف الغمه ج ٢ ص ٤٠٤ ❕در نقل دیگر آمده است که احمد بن عيسى علوى كه از فرزندان على بن جعفر است می گوید : " روزى بر حضرت امام هادى عليه السّلام در شهر صريا داخل شده و بر آن حضرت سلام كرد. ناگاه ابو جعفر (محمد ) و ابو محمد ( امام عسکری ) هر دو باهم داخل شدند. شيعيان برخاسته به سمت ابو جعفر رفتند تا بر وى سلام كنند. در اينجا حضرت امام هادى عليه السّلام به آنان فرمود: اين امام شما نيست، بر شما باد به امامتان، و به سوى حضرت ابو محمّد امام حسن عسكرى عليه السّلام اشاره كرد " " دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ ع بِصَرْيَا فَسَلَّمْنَا عَلَيْهِ فَإِذَا نَحْنُ بِأَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي مُحَمَّدٍ قَدْ دَخَلَا فَقُمْنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ لِنُسَلِّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع لَيْسَ هَذَا صَاحِبَكُمْ عَلَيْكُمْ بِصَاحِبِكُمْ وَ أَشَارَ إِلَى أَبِي مُحَمَّد " 📚الغیبه طوسی , ص ١٩٩ _ اثباه الهداه ج ٥ ص ٧ _ بحار الانوار ج ٥٠ ص ٢٤٢ 👌وهابی دو نقل از کتاب کافی شریف را مورد استناد قرار داد که ذیلا بررسی می شود : 1⃣عبد اللّه بن مروان انبارى گويد: " من در هنگام وفات ابو جعفر محمّد بن على ( برادر امام عسکری ع ) حاضر بودم. حضرت امام هادى عليه السّلام وارد شدند و براى آن حضرت صندلى گذاشته، آن حضرت بر آن جلوس فرمودند. اهل بيت آن حضرت در اطراف ايشان بوده و ابو محمّد در گوشه‏اى ايستاده بود. هنگامى كه حضرت امام هادى عليه السّلام از كار ابو جعفر فارغ شدند رو به ابو محمّد عليه السّلام نموده و به او فرمودند: "پسرم، شكر خداوند متعال را به جاى آور كه درباره تو امر بزرگى ايجاد كرده است." ❕كسانى كه اين‏روايت را از آن حضرت شنيدند از آن فهميدند كه آن حضرت اشاره به امر امامت حضرت امام عسكرى عليه السّلام نموده است.... حضرت امام حسن عسكرى پس از اين سخنان گريسته، سپس شكر خدا را به جاى آورده و آيه استرجاع بر زبان جارى نموده و فرمودند: ... من از خداوند متعال مى‏خوانم تا نعمت خود را درباره تو بر ما تمام نمايد و انّا للّه و انّا اليه راجعون، در اين هنگام مردم [كه آن حضرت را تا آن روز نمى‏شناختند] درباره آن حضرت سؤال نمودند. گفته شد: اين پسر امام هادى، حسن است، و مردم در آن روز عمر آن حضرت را حدود بيست سال يا بيشتر تخمين مى‏زدند، راوى گويد: ما در آن روز او را شناخته و دانستيم كه امام هادى عليه السّلام به امامت او اشاره كرده و وى را به جاى خود نشانده است. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٦ 👌وهابی از تعبیر : " "پسرم، شكر خداوند متعال را به جاى آور كه درباره تو امر بزرگى ايجاد كرده است." "يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً " ❕نتیجه گیری کرده است که تازه در آن زمان امام عسکری امام شد , در حالی که این سخن صحیح نیست و ما روشن کردیم که امام هادی ع حتی در زمان حیات فرزندش محمد , امامت امام عسکری ع را بیان می نمود . 👌این که امام هادی ع فرمود که خداوند در مورد تو امری را ایجاد نمود , یعنی برادرت را میراند و به مردم نشان داد که او امام نیست , بلکه تو امامی , و این امر را در رابطه با تو ایجاد نمود , پس شکر خداوند را به جا آور , بنابراین این فراز روایت , ارتباطی با ادعای وهابی ندارد . 💠 👇
💠ادامه 👇 2⃣در روایت دوم ابو هاشم جعفرى می گوید : " من بعد از وفات ابو جعفر محمد , فرزند حضرت امام هادى عليه السّلام در نزد آن حضرت بودم و در دل فكرى داشتم كه مى‏خواستم آن را به عرض ايشان برسانم و آن اين بود كه گويا ابا جعفر ( محمد ) و ابا محمّد ( امام عسکری ) در اين زمان مانند حضرت موسى بن جعفر و اسماعيل پسران حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام بوده و قضيه آن‏ها شبيه به قضيه آن دو نفر شده است. چراكه ابو محمّد كسى بود كه همه اميد داشتند بعد از ابو جعفر به امامت برسد. در اينجا پيش از آن‏كه چيزى بگويم حضرت امام هادى عليه السّلام رو به من كرده فرمودند: " آرى اى ابو هاشم، بعد از ابو جعفر ( محمد ) براى خداوند متعال درباره ابو محمد ( امام عسکری ) بداء حاصل گرديد تا امرى را در وى آشكار كند كه هيچ‏كس آن را در وى نمى‏شناخت، هم‏چنان كه در حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام نيز بعد از درگذشت اسماعيل براى او بداء روى داد كه كشف از حال او نمود، اگرچه باطل‏ پويان آن را ناخوش دارند و اين همان فكرى بود كه تو مى‏كردى، و بدان‏كه پسرم ابو محمّد جانشين من است و علم آنچه را كه به آن نياز داشته باشد و وسايل امامت در نزد او موجود مى‏باشد. " " ْ يَا أَبَا هَاشِمٍ بَدَا لِلَّهِ فِي أَبِي مُحَمَّدٍ بَعْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع مَا لَمْ يَكُنْ يُعْرَفُ لَهُ كَمَا بَدَا لَهُ فِي مُوسَى بَعْدَ مُضِيِّ إِسْمَاعِيلَ مَا كَشَفَ بِهِ عَنْ حَالِهِ وَ هُوَ كَمَا حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ وَ إِنْ كَرِهَ الْمُبْطِلُونَ وَ أَبُو مُحَمَّدٍ ابْنِي الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي عِنْدَهُ عِلْمُ مَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ مَعَهُ آلَةُ الْإِمَامَة " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٧ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌وهابی گمان کرده است که مقصود از تعبیر امام ع که برای خداوند در امامت امام عسکری ع بداء حاصل شد , چنان که در قضیه اسماعیل بداء حاصل شد , این است که ابتدا قرار بود که محمد برادر امام عسکری امام شود که بعد خداوند پشیمان شد و نظرش را تغییر داد و امام عسکری را امام کرد , و ابتدا قرار بود که اسماعیل امام شود که بعد نظر خداوند تغییر کرد و امام کاظم ع امام شد . این تصور وهابی صحیح نیست و نشان می دهد که او معنای بداء را نفهمیده است ❗️❗️❗️ ❕«بداء» در لغت به معناى آشكار شدن و وضوح كامل است و به معناى پشيمانى نيز آمده؛ زيرا شخصى كه پشيمان مى ‏شود حتماً مطلب تازه ‏اى براى او پيدا مى‏ شود. بدون شك «بداء» به اين معنا در مورد خداوند معناى ندارد و هيچ آدم عاقل و دانايى ممكن نيست احتمال بدهد مطلبى بر خدا پوشيده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشكار گردد؛ اصولًا اين سخن كفر صريح و زننده ‏اى است و لازمه آن نسبت دادن جهل و نادانى به ذات پاك خداوند است و ذات او را محل تغيير و حوادث دانستن. حاشا كه شيعه اماميه چنين احتمالى را درباره ذات مقدس خدا بدهند ، هنگامى كه « بداء » به خداوند نسبت داده مى ‏شود بمعنى « ابداء » است يعنى آشكار ساختن چيزى كه قبلا ظاهر نبوده است » 📚تفسیر نمونه ، ج 10 ص 245 👌امام صادق ع فرمود ؛ « كسى كه گمان كند براى خدا چيزى امروز آشكار مى‏ شود كه ديروز نمى ‏دانست از او تنفر و بيزارى بجوئيد » 📚کمال الدین ج 1 ص 70 ❕و فرمود ؛ « برای خدا هیچ بدائی حاصل نمی شود ، مگر آنکه از قبل نسبت به آن ، علم و آگاهی دارد » 📚الکافی ج 1 ص 148 ❕بنابراین ، هر کجا بداء به خداوند نسبت داده می شود به معنای ابداء و آشکار ساختن است ، نه آنکه خداوند ، چیزی را نمی دانسته و پس از آن برای او آشکار شده باشد ، بر این اساس مفهوم روایت مذکور در مورد بدائی که در قضیه محمد و اسماعیل ایجاد شد این است که ؛ « هیچ آشکار کردنی از خداوند صادر نشد ، مانند آشکار کردنی که در مورد محمد و اسماعیل حاصل شد » . 👌زیرا به واسطه مرگ محمد و اسماعیل قبل از شهادت امام هادی و امام صادق ع ، برای کسانی که گمان کرده بودند محمد و اسماعیل جانشین امام هادی یا امام صادق ع هستند ، مطلب روشن و ظاهر گردید که آن دو امام نیستند ، بلکه امام عسکری و امام کاظم ع امام اند . بر همین اساس ، شیخ صدوق می نویسد ؛ «هر كه گمان كند كه براى خدا بداء روى داده از روی ، پشيمانى او نزد ما كافر است به خداوند عظيم، و اما قول امام صادق عليه السّلام كه فرمود ؛ « هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در باره اسماعيل پسر من » پس غرض آن حضرت اين بوده كه به ظهور نيامد و آشکار نشد ... مثل آنچه به ظهور آمد در اسماعيل پسر من، آنگاه كه نهال حياتش را از بن برآورد پيش از من ، تا معلوم شود كه او امام بعد از من نيست‏ » 📚اعتقادات الامامیه ، ص 41 ❕این سخن مورد تاکید شیخ طوسی نیز واقع شده و می گوید : "جماعتی از شیعه , گمان می کردند که امام پس از امام هادی ع , محمد است زیرا او فرزند بزرگتر بود , چنان که برخی همین گمان را در مورد اسماعیل داشتند و گمان می کردند که او چون بزرگتر است , امام است و امام کاظم ع امام نیست , وقتی محمد مرد , امر خداوند در مورد او آشکار شد که او امام نیست , چنان که این آشکار کردن با مرگ اسماعیل نیز رخ داد که او امام نیست , نه آنکه خداوند ابتدا محمد ( یا اسماعیل ) را امام قرار داده باشد , بعد برایش آشکار شود که دیگری امام است , چرا که چنین سخنی بر خداوندی که عالم به عاقبت همه چیز است , روا نیست " " فإن جماعة من الشيعة كانوا يظنون أن الأمر في محمد من حيث كان الأكبر كما كان يظن جماعة أن الأمر في إسماعيل بن جعفر دون موسى ع فلما مات محمد ظهر من أمر الله فيه و أنه لم ينصبه إماما كما ظهر في إسماعيل مثل ذلك لا أنه كان نص عليه ثم بدا له في النص على غيره فإن ذلك لا يجوز على الله تعالى العالم بالعواقب. " 📚الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 202 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بررسی ادعای وهابی تحت عنوان " گردن کلفتی امام زمان ع " 🤔 : ❓شيخ کلینی : امام زمان، یک شخص گردن‌کلفت بود ‼️ 📝 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ الْقَلَانِسِيِّ قَالَ : قُلْتُ لِلْعَمْرِيِّ قَدْ مَضَى أَبُومُحَمَّدٍ فَقَالَ لِي قَدْ مَضَى وَلَكِنْ قَدْ خَلَّفَ فِيكُمْ مَنْ رَقَبَتُهُ مِثْلُ هَذِهِ وَأَشَارَ بِيَدِهِ. ✍🏻 حمدان قلانسى می‌گويد : به اولين نايب امام زمان گفتم : آيا امام عسگری درگذشت‌؟ گفت : قطعا بله. ولى براى شما جانشينى گذاشت كه گردنش به اين كلفتى است، و با دست خود اشاره كرد. 📚 اصول کافی 329/1 🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆 در {ختم کتاب کافی} با ما همراه باشید ❗️❗️ 💠💠 👌مطابق روایات ما , امام مهدی علیه السلام بر ذمه و گردن خود , بیعت هیچ یک از حکام جور را نخواهد داشت و یکی از فلسفه های غیبت امام عصر ع هم در همین نکته است , چرا که اگر امام مهدی ع غائب نمی شد , به خاطر نداشتن یاور و نیرو , مجبور به بیعت با حکام ظالم زمان خود می شد , چنان که سایر امامان به خاطر نداشتن نیروی کافی و از روی تقیه و ناچاری , تن به بیعت با حکام جور می دادند , اما امام مهدی ع مامور به کنار گذاشتن تقیه و قیام در برابر حکام جور است و ایشان بیعت هیچ حاکم ظالمی را بر ذمه و گردن خویش نخواهد پذیرفت . ❕بر این اساس , امام مهدی علیه السلام زمانی ظهور می کند که تمام عالم دستشان از همه جا کوتاه و برای اصلاح ظلم و فساد جهان ، دست به دامان یک منجی الهی بزنند و از همه چیز و همه کس دل بکنند ، و قدر وجود امام ع را بدانند ، آن موقع است که ظهور واقع می شود ، لذا می بینیم که در روایات ما به این نکته اشاره شده که زمان ظهور ، زمانی است که ناامیدی سراسری تمام عالم را فرا گیرد و همگان برای اصلاح عالم جز به یک منجی الهی ، امید نداشته باشند در این هنگام است که امام مهدی ع ظهور می کند و با کمک همه مردم طاغیان عالم را از بین می برد , چنان که در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3767 👌امیر مومنان ع فرمود : "«قائم ما، هنگامى كه قيام مى‏كند، بيعت هيچ كس را به گردن ندارد و به اين خاطر است كه ولادتش پنهان و وجودش غايب مى‏ماند»." إنَّ القائِمَ مِنّا إذا قامَ لَم يَكُن لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيعَةٌ؛ فَلِذلِكَ تَخفى‏ وِلادَتُهُ ويَغيبُ شَخصُهُ. " 📚كمال الدين یک جلدی , ص 303 ح 14 ، إعلام الورى‏: ج 2 ص 229، بحار الأنوار: ج 51 ص 109 ح 1. 👌سعيد بن جبير می گوید : " امام زين العابدين عليه السلام فرمود: «قائم ما، ولادتش بر مردم، پنهان مى‏ماند، تا آن جا كه مردم مى‏گويند:" هنوز متولّد نشده است"، براى اين كه هنگامى كه قيام مى‏كند، بيعت هيچ كس را بر گردن نداشته باشد». " القائِمُ مِنّا، تَخفى‏ وِلادَتُهُ عَلَى النّاسِ حَتّى‏ يَقولوا: لَم يولَد بَعدُ؛ لِيَخرُجَ حينَ يَخرُجُ ولَيسَ لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيعَةٌ. " 📚كمال الدين: ص 322 ح 6 ، إعلام الورى‏: ج 2 ص 231، بحار الأنوار: ج 51 ص 135 ح 2. ❕امام مجتبى عليه السّلام آن هنگام كه به جهت مصالح اسلام و مسلمين تن به مصالحه با معاويه داد و مردم زبان به ملامت حضرتش گشودند- چنين فرمود: " آيا ندانستيد كه هيچ يك از ما ائمه نيست، مگر اين‏كه بيعت با ستمگرى بر گردن او قرار مى‏گيرد؛ جز قائم كه عيسى بن مريم پشت سرش نماز مى‏گزارد. پس به درستى كه خداوند- تبارك و تعالى- ولادتش را پنهان و شخصش را مخفى مى‏سازد، تا آن‏گاه كه قيام مى‏كند، بيعت هيچ‏كس بر گردنش نباشد. " " أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ عج الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ ع فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ " 📚الاحتجاج ج ٢ ص ٢٩٠ ❕حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف در توقيعى در پاسخ به برخى پرسش‏ها مى‏فرمايد: " بدانيد كه هركدام از پدران من، بيعت يكى از طاغوت‏هاى زمان خويش را بر گردن داشتند؛ ولى من هنگامى قيام مى‏كنم، بيعت هيچ يك از گردنكشان و طاغوت‏هاى زمان را بر گردن ندارم. " " إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏ " 📚الغیبه طوسی ص ٢٩٢ 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕برخی از محققین در این باره می نویسند : " كسانى كه با مسأله مهدويت آشنايى دارند مى‏دانند كه برنامه حضرت با برنامه ساير امامان تفاوت اساسى دارد. امامان ديگر مأمور بودند كه در ترويج دين تا سرحدّ امكان كوشش كنند، ولى مأمور به جنگ نبودند و لذا يك نوع بيعت و متاركه جنگ و پيمان عدم تعرض و صلحى بين آنان با حاكمان عصر خود، بسته بودند. ولى سيره حضرت‏ مهدى عليه السّلام از ابتدا با روش ديگر امامان فرق مى‏كند. قرار بر اين است كه حضرت به مجرد ظهور، دست به مقابله با ظالمان زده و ظلم و بى‏عدالتى را از جامعه بركند و به جاى آن عدل و قسط را برپا نمايد. لذا بايد بيعت هيچ‏كسى بر ذمّه او نباشد، زيرا هر لحظه احتمال ظهور است. " 📚موعود شناسى و پاسخ به شبهات، رضوانی , ص: 387 ❕روایت مورد استناد وهابی از کتاب کافی شریف هم ناظر به همین موضوع است که وهابی جاهل متوجه این موضوع نشده است و با ترجمه اشتباه روایت , جهل و عناد و نادانی خود را به تصویر می کشد !!!! 👌مطابق روایت مذکور , راوی می گوید : " به عمرى (عثمان بن سعيد) گفتم: آيا ابو محمد [امام حسن عسكرى عليه السّلام‏] از دنيا رفت؟ گفت: آرى او از دنيا رفت اما كسى را در ميان شما جانشين خود قرار داد كه گردن او اين‏چنين است؛ در اين حال به دست خود اشاره كرد. " " قُلْتُ لِلْعَمْرِيِّ قَدْ مَضَى أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ لِي قَدْ مَضَى وَ لَكِنْ قَدْ خَلَّفَ فِيكُمْ مَنْ رَقَبَتُهُ مِثْلُ هَذِهِ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٢٩ ❕وهابی جاهل و هرزه گو مدعی شده است که در این روایت , عمری گفته است که امام مهدی ع گردن کلفت است !!!! 👌در حالی که عثمان بن سعید عمری می گوید : همانطور که این دست من رها و آزاد است , گردن امام مهدی ع هم مانند این دست من است , یعنی رها و آزاد است و امام زمان ع بیعت هیچ حاکم ظالمی را به گردن و ذمه خود ندارد , و ذمه و گردنش از بیعت با حکام جور رها و آزاد است . ❕دیدیم که وهابی جاهل با ترجمه اشتباه روایت و بدون آنکه سواد لازم را داشته باشد , سعی در آن دارد که روایات کافی شریف را به نقد و چالش بکشد , به همین جهت در پایان این پاسخ , متذکر نکته ای می شویم و آن اینکه : 👌کتاب صحیح بخاری , که اهلسنت معتقدند تمام روایات موجود در آن صحیح است , در نزد اهلسنت و وهابیون جایگاه رفیعی دارد و هرساله نیز مراسمی تحت عنوان " ختم صحیح بخاری " برگزار کرده و کتاب مذکور را ارج نهاده و محمد بن اسماعیل بخاری , صاحب کتاب مذکور را گرامی می دارند . ❕با این حال کتاب صحیح بخاری پر است از روایات موهون و بی اساس و بخاری نیز روایاتش را از افراد کذاب و جاعل حدیث نقل می کند و اساسا خود محمد بن اسماعیل بخاری در نزد برخی از علمای بزرگ اهلسنت , فردی ضعیف و متروک الحدیث بوده است که ما در ذیل پیرامون این موضوع و برخی از روایات موهون کتاب صحیح بخاری , توضیحاتی ارائه داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4109 ❕علمای شیعه نیز کتابهایی در نقد و بررسی محتویات کتاب صحیح بخاری تالیف کرده اند که می توان به کتاب " سیری در صحیحین " , آیت الله محمد صادق نجمی و کتاب " الصحیحان فی المیزان " , آیت الله میلانی , یا کتاب " القول الصراح فی البخاری و صحیحه الجامع " که با مقدمه " آیت الله سبحانی " چاپ شده است , اشاره کرد . 👌برخی از جوجه وهابیون فضای مجازی , از این عملکرد علمای شیعه در نقد و رد روایات کتاب بخاری , برآشفته اند و کانالی تاسیس کرده اند تا به زعم باطل خود روایات کافی شریف را به چالش و رد بکشند و اصطلاح " ختم کتاب کافی " را بر این عملکرد خود قرار داده اند , در حالی که مطالب آنان به طنز و مهمل بافی شبیه تر است تا به نقد علمی , و این عملکرد ناصواب نشان دهنده جهل و نادانی وهابیون به فهم روایات کافی شریف است که نمونه این نادانی را در پاسخ فوق و نیز پاسخهای دیگری که در جواب کانال مذکور نوشتیم , نشان داده ایم . 👌نهایت قدرت و توان وهابیون در نقد روایات شیعه در همین اندازه است !!!! @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕پاسخ به شبهات پوسیده کانالی که مدعی است کتاب کافی شریف را ختم می کند : 1⃣پربرکت بودن امام جواد علیه السلام : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4448 2⃣دوست داشتن افراد عادی , بیشتر از امام معصوم ع : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4432 3⃣امیر مومنان ع پس از مرگ پیامبر اسلام ص با او صحبت کرد : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4390 4⃣امام معصوم ع آگاه به علم جفر است : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4419 5⃣حرام بودن نام بردن از اسم خاص امام مهدی علیه السلام : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1426 6⃣نبودن شباهت بین امام جواد ع با امام رضا ع و شبهه پراکنی افرادی پیرامون انتساب امام جواد ع به امام رضا ع : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1989
👌پاسخی به احمدی نژاد که مدعی شده است : " خسرو پرویز نه تنها نامه پیامبر را پاره نکرد , بلکه پیامبر را احترام کرد و برای ایشان هدایایی را نیز فرستاد " ❗️ 👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌پاسخی به احمدی نژاد که مدعی شده است : " خسرو پرویز نه تنها نامه پیامبر را پاره نکرد , بلکه پیامبر
پاسخی به احمدی نژاد پیرامون نامه پیامبر اسلام به خسرو پرویز پادشاه ایران !!!! 🤔پرسش ❓ دکتر احمدی نژاد: به نظرم برخی خود شیطان هستند و برخی هم جهالت دارند. اما اصل آن شیطان است که می خواهد هویت تاریخی ملت ایران را از صحنه حذف کند! چرا می خواهند حذف کنند؟ ما یک روایت درست و حقیقی و قطعی داریم که نامه پیامبر خاتم(ص) که به خسرو پرویز رسید، نه تنها پاره نکرد، بلکه احترام کرد و برای پیامبر هدایایی مانند ابریشم و مشک و ... فرستاد اما چرا در گوش ما چنین خواندند که او نامه را پاره کرد؟ قرار بود بیایند به نام اسلام، ایران را اشغال و آن را ویران کنند. پس باید بهانه ای بسازند والّا ایرانی ها خودشان مسلمان می شدند و به استقبال پیامبر(ص) و حضرت مسیح(ع) می‌رفتند. ایرانی ها آن زمان همه دیندار، پیشرفته و متمدن بودند. البته اواخر، حکومتشان خراب و فاسد شده بود ❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه رئیس جمهور سابق و مفلوک و ورشکسته امروز , جناب احمدی نژاد , بدون توجه به نصوص مسلم تاریخی , دست به جعل و دروغگویی زده است تا جایی که مدعی می شود : خسرو پرویز نه تنها نامه پیامبر را پاره نکرد , بلکه پیامبر را احترام کرد و برای ایشان هدایایی را نیز فرستاد ❗️ ❗️ما برای اثبات کذب گویی جناب احمدی نژاد , به برخی از نصوص تاریخی اشاره می کنیم که خسرو پرویز پس از آنکه نامه پیامبر ص به او رسید , نامه پیامبر را پاره کرد و افرادی را مامور کرد تا پیامبر را دستگیر کرده و به سویش بفرستند ❗️❗️❗️ 1⃣جناب راوندی , مورخ معروف ایرانی می نویسد : " ( پیامبر اسلام ) نامه‏اى براى خسروپرويز، پادشاه ايران، فرستاد: «بسم اللّه الرحمن الرحيم. از رسول خدا به خسرو بزرگ ايران. درود بر كسى باد كه از راه راست و حق پيروى كند و به خدا و رسول او ايمان آورد و گواهى دهد كه خدايى جز خداى يگانه نيست و من پيامبر او به سوى همه مردم هستم تا هر زنده‏اى را بيم و اميد دهم. پس ايمان بياور تا سالم بمانى و هرگاه نپذيرى گناه مجوس بر تو باد.» ❕چون در اين نامه اسم پيغمبر مقدم بر نام خسرو درج شده بود، خسرو در غضب شد و بدون اينكه نامه را بخواند پاره كرد و روى زمين ريخت و گفت: «اين غلام را ببينيد كه اسم خود را جلو اسم من مى‏نويسد. سپس فرمان داد حاكم يمن اين شخص (پيغمبر) را تحت الحفظ نزد او بفرستد، ولى قبل از آنكه اين دستور اجرا شود، خسرو به دست پسرش كشته شد " 📚تاريخ اجتماعى ايران، ج‏ 2، ص: 28 2⃣مورخ نامی دیگری نیز می نویسد : " اما خسرو پرويز از آن جهت كه حضرت رسالت اسم همايون خود را بر نام او مقدم نوشته بود غضبناك شده آن نامه نامى را پاره كرد مثنوى‏ بدست ستم خسرو بدنهاد بدريد مكتوب خير العباد نشد محو از صفحه روزگار رقمهاى آن نامه نامدار ولى طى شدش نامه زندگى نبردند نامش بفرخندگى‏ و پرويز بارتكاب آن سوء ادب قانع نگشته نشانى بباذان كه از قبل او حاكم يمن بود ارسال نمود مضمون آنكه چنان معلوم شد كه شخصى در ديار حجاز دعوى نبوت ميكند بايد كه دو كس را بدان جانب فرستى تا او را گرفته نزد من آورند " 📚تاريخ حبيب السير، ج‏1، ص: 374 3⃣مورخ دیگری نیز چنین می نویسد : " اما اگرچه خسرو در تجمل اوضاع پادشاهى از جميع سلاطين كه نامشان در دفاتر ثبت است، پيش بود، و در اجراى لذات و استيفاى شهوات از همگنان بيش، ولى هم او مثلى است نيكو به جهت بى‏ثباتى زمانه و ناپايدارى بخت انسانى. مؤلفين اسلام نكبات اواخر عمر خسرو را به جهت دريدن كاغذ پيغمبر خدا مى‏دانند، و هنوز اين خيال در اهالى ايران باقى است. ❕چنانچه در سنه هزار و هشتصد عيسوى، در كنار قراسو بودم به شخصى ايرانى گفتم: كناره رود خيلى بلند است و مشكل است كه آبش به كار زراعت استعمال شود، گفت: وقتى اين رودخانه جميع اين ملك را آب مى‏داد، لاكن چون خسرو ديوانه كاغذ پيغمبر را پاره كرده، در اين آب انداخت، آب فرورفت و قهر الهى بر آن رسيده بى‏فايده ماند. " 📚تاريخ كامل ايران، ج‏1، ص: 102 4⃣مورخ دیگری نیز می نویسد : " چون خسرو پرويز قبول دين مبين حضرت سيد المرسلين و خاتم النبيين ننمود، دولت روى از عجم برتافته، ملك از اولاد او به عرب انتقال يافته و كسر به اولاد كسرى واقع شد. " 📚احياء الملوك، تاريخ سيستان تا عصر صفوى، ص: 55 💠 👇
💠ادامه 👇 5⃣و باز مورخ دیگری نیز می نویسد : " در سال هفتم هجرى حضرت رسول با اينكه هنوز قريش و ساير قبايل عربستان را مطيع خود نساخته و مكّه و بلاد ديگر عرب را مسخر نكرده بود چند تن فرستاده پيش پادشاهان و امراى خارج عربستان روانه داشت و ايشان را باسلام و بگرويدن بخداى محمّد و رسول او خواند از آن جمله كسى را پيش خسرو پرويز پادشاه ساسانى ايران فرستاد و نمايندگانى را نيز نزد امپراطور روم شرقى و حكمران مصر و نجاشى حبشه و امير غساسنه و امير بحرين و يمامه بهمين عنوان مأمور كرد. ❗️خسرو پرويز دعوت پيغمبر اسلام را كه بر پاره استخوانى نوشته شده بود بدور افگند و بمرزبان ايرانى يمن دستور داد كه درصدد دستگيرى حضرت رسول برآيد. پادشاهان و امراى ديگر بعضى اسلام آوردند و بعضى ديگر جوابى مناسب و مؤدّب بنامه پيغمبر عرب دادند. " 📚تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ، ص: 39 6⃣طبری نیز می نویسد : " در همين سال پيمبر خداى صلى اللَّه عليه و سلم به خسرو نامه نوشت و نامه را با عبد اللَّه بن حذافه سهمى بفرستاد كه بدين مضمون بود: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم از محمد پيمبر خدا به خسرو، بزرگ پارسيان، درود بر آنكه پيرو هدايت شود و به خدا و پيمبر وى ايمان آرد و شهادت دهد كه خدايى جز خداى يگانه نيست. من پيمبر خدا به سوى همه كسانم تا همه زندگان را بيم دهم، اسلام بيار تا سالم بمانى و اگر دريغ كنى گناه مجوسان به گردن تو است.» و خسرو نامه پيمبر را بدريد و پيمبر گفت: «ملكش پاره شود.» يزيد بن ابى حبيب گويد: پس از آن خسرو به باذان فرمانرواى يمن نوشت كه كه دو مرد دلير به نزد اين مرد حجازى فرست كه او را سوى من آرند و باذان بابويه پيشگار خود را كه خط فارسى مى‏نوشت و حساب مى‏دانست با يكى از پارسيان به نام خسرو فرستاد و نامه‏اى به پيمبر نوشت كه با آنها سوى خسرو شود و به بابويه گفت: «به ديار اين مرد شو و با او سخن كن و خبر او را براى من بيار.» فرستادگان باذان برفتند تا به طايف رسيدند و كسانى از قرشيان را آنجا ديدند و از كار پيمبر پرسيدند كه گفتند وى در مدينه است و از آمدن آنها خوشدل شدند و با همديگر گفتند: «بشارت كه خسرو، شاه شاهان، با او در افتاد و كارش به سر رسيد.» " 📚تاريخ طبري/ ترجمه، ج‏3، ص: 1142 7⃣ابن اثیر نیز می نویسد : " اما كسرى (خسرو) كه نامه پيغمبر را از حذاقة گرفت و پاره كرد. پيغمبر فرمود: خداوند ملك او را پاره كند. آن نامه چنين بود: بسم اللّه الرحمن الرحيم. از محمد رسول اللّه بكسرى بزرگ پارسيان. درود بر پيروان حق (هدى- هدايت رهنمائى) كه بخداوند و پيغمبر او ايمان نمايند بگويند: اشهد ان لا اله الا اللّه و محمد بنده و رسول خداست من ترا بدعوت خداوند ميخوانم. من پيغمبر خدا براى تمام مردم هستم. كه بزندگان اخطار و انذار كنم كه اين پيام حق بر كافرين حجت باشد. مسلمان شو كه بسلامت تمتع كنى و اگر رو برگردانى گناه مجوس (مغها) بر تو خواهد بود. چون او نامه را خواند پاره كرد و گفت: بمن چنين چيزى نوشته مى‏شود آن هم از بنده خودم سپس بباذان كه در يمن (امير ايرانى) بود نوشت: دو مرد چابك بحجاز بفرست كه او را گرفته نزد من آرند. " 📚تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران/ ترجمه، ج‏7، ص: 249 8⃣مورخ دیگری نیز می نویسد : " آغاز آشنائى ايرانيان يمن را با نهضت اسلامى و پيغمبر اسلام، در سال هفتم هجرى و آن را هم به مناسبت نامه‏اى‏ دانسته كه خسرو پرويز به كارگزار خود در يمن، يعنى همين باذان كه ذكرش گذشت، نوشته و در آن به او دستور داده كه دو نفر به مدينه بفرستد تا شخصى را كه در آنجا به دعوى پيغمبرى برخاسته به مدائن اعزام دارند " 📚تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، ج‏1، ص: 325 9⃣دیگری نیز می نویسد : " و در آخر عهد او مصطفى صلّى اللّه عليه و سلم نامه‏اى نوشت و او را به اسلام دعوت كرد. چون پرويز در نامه نظر كرد، نام محمد بالاى نام خود ديد، در خشم شد و نامه بدريد. خبر به پيغمبر عليه السلام رسيد، گفت: مزق اللّه ملكه كما مزق كتابى . دعاى مصطفى عليه السلام مستجاب شد و پرويز به باذان پسر ساسان كه ملك يمن بود فرمان نوشت كه اين مرد كه در تهامه دعوى پيغامبرى مى‏كند بگو تا بازگردد به دين خود، و الا او را پيش من فرست. باذان فيروز ديلمى را بفرستاد " 📚روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب، تاريخ بناكتى، ص: 65 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔟حمد الله مستوفی نیز که وقایع تاریخی را به شعر در آورده , این جریان را چنین نقل می کند : " چو نامه ختم شد صاحب نوردش به عنوان محمّد ختم كردش‏ به دست قاصدى جلد و سبك‏خيز فرستاد آن وثيقت سوى پرويز چو قاصد عرضه كرد آن نامه نو بجوشيد از سياست خونِ خسرو به هر حرفى كز آن منشور برخواند چو افيون‏خورده‏اى مخمور درماند ز تيزى گشت هر مويش سنانى ز گرمى هر رگش آتشفشانى‏ چو عنوان‏گاه عالمتاب را ديد تو گفتى سگ گزيده آب را ديد خطى ديد از سواد هيبت‏انگيز نوشته: «از محمّد سوى پرويز» غرور پادشاهى بردش از راه كه: «گستاخى كه يارد با چو من شاه‏ كه را زهره كه با اين احترامم نويسد نامِ خود بالاىِ نامم» رخ از سرخى چو آتشگاهِ خود كرد ز خشم انديشه بد كرد و بد كرد دريد آن نامه گردن‏شكن را نه نامه، بلكه نامِ خويشتن را ... به باذان روان شو به ملكِ يمن بگو تا بيايد بدان انجمن‏ بگيرد مر او را و كرده به بند فرستد بدين بارگاهِ بلند» 📚ظفرنامه قسم الاسلاميه، ج‏ 1 ، ص: 293 1⃣1⃣و دیگری نیز می نویسد : "پس چون فرستاده پيغامبر بخسرو رسيد، و خسرو پرويز عنوان نامه بديد گفت: اين كيست كه نام خويش پيش يارد داشتن؟ و ناخوانده آن نامه بدريد، و سوى رسول انداخت، و همان ساعت سوى باذان ملك يمن نامه فرمود نوشتن، و گفت: دو مرد معتمد را پيش اين مرد فرست كه دعوى پيغامبرى مى‏كند، تا او را پند دهند، و پيش من آورند، تا بكار وى ايذر نگرم، و اگر چنانك نيايد، سپاه فرست تا او را بند كنند " 📚مجمل التواريخ و القصص، ملك‏الشعراء بهار، ، ص: 251 _ مجمل التواريخ و القصص، نجم‏الدين سيف‏آبادى، ص: 202 2⃣1⃣این نکته در کتاب نهایه الارب هم مورد تاکید واقع شده است که خسرو پرویز پس از آنکه نامه پیامبر به او رسید , بسیار غضبناک شد و گفت یکی از بندگان من نام خود را قبل نام من در نامه اش آورده است !!! او عاملش در یمن را مامور کرد که پیامبر را دستگیر کرده و به سویش بفرستد !!! "فلما وصل كتابه الى كسرى، غضب من ذلك غضبا شديدا؛ فقال: عبد من عبيدى بدأ بنفسه فى كتابه الى قبلى. ايتونى بمن يقرأ كتابه، و دلّوه فى تلك البير. فبلغ ذلك رسول الله. ثم ان كسرى كتب الى باذان و كان عامله على ارض اليمن، اما بعد، اذا اتاك كتابى هذا، فسر بخيلك و رجلك، حتى تحلّ بمدينة يثرب، فتحارب هذا الرجل الذى يزعم انه رسول اللّه. فاذا ظفرت، به، فابعث به الىّ اسيرا. و السلام. " 📚نهاية الارب في اخبار الفرس و العرب، ، ص: 426 👌در رابطه اسلام و تشیع ایرانیان نیز در ذیل مفصل توضیح داده ایم که آنان با اختیار خودشان اسلام و تشیع را پذیرفتند و فتوحات نامشروع خلفا در این زمینه موثر نبوده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3012 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2734 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🌸برخی از پیامهای پر مهر کاربران گرامی که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است . 👌شما نیز نظرات بیشتر خود پیرامون کانال را با ما در میان بگذارید . @Rahnamye_Behesht
نقش محیط و خانواده در سعادت و شقاوت انسان !!!! 🤔 : ❓فرق بین بچه های پولدار که در خانواده های مرفه و فرهنگی و باسواد بدنیا میان با بچه های خانواده هایی که از لحاظ فرهنگی و مالی و تربیتی در سطح پایین هستند و یا اعتیاد در آنجا وجود دارد که این امر میتواند در سرنوشت مادی و اخروی اکثر این بچه ها تاثیر بگذارد چیست , در حالی که بعصی بچه هایی هستند مستعد در زمینه های مختلف در خانوادهای کم بضاعت که امکان رشد و پیشرفت را ندارند که حتی امکان دارند به بی راهه بروند پس عدالت خدا هم‌ به نظر شما اینجا صدق میکند !!!! 💠💠 1⃣باید توجه داشت که من و شما بر ذمه خداوند حقی نداریم که ما را چگونه و در چه خانواده ای بیافریند یا نیافریند , بنابراین چون حقی در این بین پایمال نمی شود , عدالت الهی نیز نمی تواند مورد شک و شبهه قرار گیرد , برخی از نویسندگان در این رابطه می نویسند : " خدا عادل است، يعنى حقّ هيچ موجودى را پايمال نمى‏كند و به هر موجودى طبق نظام حكيمانه هستى لطف مى‏كند. ظلم، پايمال كردن حقّ است و عدل و ظلم در جايى معنا پيدا مى‏كند كه حقى در كار باشد. ❓اكنون مى‏پرسيم آيا كسى از خدا طلبى دارد و آيا موجودات از قبل حقّى داشته‏اند تا پايمال شده باشد و ظلمى صورت گرفته باشد؟ مگر ما قبلًا بوده‏ايم يا از خود چيزى داشته‏ايم تا از ما گرفته، يا پايمال شده باشد؟ البتّه تفاوت‏هايى در جهان هست، يكى جماد است، يكى گياه، يكى حيوان است وديگرى انسان، ولى هيچ موجودى قبلًا وجودى نداشته تا از او گرفته باشند. 👌اگر يك قالى بزرگ را پاره پاره كنند، مى‏توان گفت: اين قالى قبلًا بزرگ بوده و اكنون با پاره شدن بزرگى خود را از دست داده است ولى اگر ما از اول يك قاليچه‏ كوچك بافتيم، قاليچه حقّ ايراد ندارد كه چرا من كوچكم؟ زيرا او پيش از اين هيچ بود واصلًا از خود بزرگى نداشت تا كسى آن را گرفته باشد وبه او ظلمى كرده باشد. يا مثلًا حرف دال، زمانى مى‏تواند از نويسنده خود شكايت كند كه چرا او را كمر خميده قرار داده كه قبلًا صاف نوشته مى‏شد، در آن صورت بود كه يك كمال را از او گرفته بود و او حقّ اعتراض داشت. ❕بنابراين اگر خدا به يك نفر كه هيچ طلبى از او نداشته، چيزى بدهد و به فرد ديگرى از همان چيز، دو عدد بدهد، هرگز ظلم نيست. علاوه بر اينكه خداوند به آن كسى كه نعمت بيشترى داده مسئوليّت بيشترى نيز سپرده است. " 📚اصول عقاید , قرائتی ص ١١٨ 2⃣محیطی که انسان در آن رشد و پرورش پیدا می کند , علت تامه و نهایی در ساخته شدن شخصیت انسان نیست , بلکه آنچه اصل اساسی در ساخته شدن شخصیت انسان است , همان اراده و اختیار انسان است , انسان با وجدان خود میابد که علت تامه در صادر شدن افعالش همان اراده و اختیار است , نه محیط و ... یعنی انسان تحت جبر محیط و تربیت و ... نیست , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2280 👌لذا می بینیم ساحران زمان موسی ع یا همسر فرعون , بر محیط ناشایست اطراف خود چیره شدند و توانستند در مسیر مستقیم قرار گیرند و از سوی دیگر فرزند نوح , قدر معاشرت با نوح نبی ع را ندانست و بد عاقبت شد : ( اعراف ١٢٠ _ تحریم ١١ _ هود ٤٦ ) 3⃣دنیا محل امتحان و آزمایش است , و خداوند افراد انسانی را به گونه های مختلف ابتلاء و آزمایش می کند تا استعدادهایشان شکوفا شود , یکی از طرق امتحان همین تولد در خانواده ها با شرایط مختلف است , خداوند هرکس را با شرایط مختلف امتحان و آزمایش می کند تا انسان ظرفیت خود را برای کسب پاداش و ثواب الهی به ظهور برساند , و پاداش کسانی که امتحان سختتر داشتند , به مراتب بیشتر است . ❕روشن است کسانی که از امکانات بیشتری بهره مند هستند , تکلیف و مسئولیت بیشتری در ادای وظائف و پیشرفت دارند , و تکلیف و مسئولیت کسانی که از امکانات کمتری بهره مند هستند , کمتر است . ❕در رابطه با امتحان عمومی خداوند , قرآن می فرماید ؛ « إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا » « ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازمائيم كدامينشان بهتر عمل مى‏ كنند » ( کهف 7 ) 👌 و می فرماید ؛ « نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ » « ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مى‏ كنيم، و سرانجام به سوى ما باز مى‏ گرديد. » ( انبیاء 35 ) ❕و می فرماید ؛ « همان كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مى‏ کنيد و او شكست‏ ناپذير و بخشنده است. » ( ملک 2 ) 👌و بالخصوص در آیه ای تصریح شده است که بهره مندی از امکانات مختلف برای امتحان و آزمایش است : " بعضى را بر بعض ديگر، درجاتى، برترى داد تا شما را به آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد " "رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ ( انعام ١٦٥ ) 💠ادامه 👇