eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
لزوم شستن پاها در وضو با استدلال به آلودگی پاها !!!! 🤔 : ❓استدلال وهابی بر شستن پاها در وضو با استناد به سخنان آقا میری !!!! اهل سنت پاهاشون را می شویند دمشون هم گرم مساجد اهل سنت خیلی تمیزه فرش های مساجد شون هم بو نمیده خدا پدرتون را هم بیامرزه که مسجدهاتون اینقدر تمیزه 🎙 سخنان زیبای استاد حاج حسن آقا میری ❗️❗️ 💠 💠 👌ما در ذیل بر اساس آیه شریفه قرآن و روایات خود اهلسنت , ثابت کرده ایم که هم خداوند امر کرده است که در وضو پاها مسح شود و هم پیامبر گرامی اسلام چنین می کرده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1716 ❓حال آیا ما حق داریم که در برابر حکم خداوند و پیامبر اجتهاد کنیم و بگوییم که باید پاها را در وضو شست چون پاها از آلودگی پاک می شود !!!! 👌روشن است که چنین سخنی مردود و اجتهاد در برابر نص است , چرا که خداوند می فرماید : « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 ) 👌ما نمی توانیم با عقول ناقصه خود در احکام شرعی خداوند مداخله کنیم , این مساله هم در روایات شیعه ممنوع شده است و هم اهلسنت , که چون روی سخن ما با اهلسنت است , بحث را بر اساس مبنا و روایات اهلسنت پیش می بریم . ❕اساسا اهلسنت منکر حسن و قبح عقلی اند , و ابوالحسن اشعری که اهلسنت در اصول دینشان مقلد او هستند و اشعری مسلک اند , از منکرین جدی حسن و قبح عقلی بوده است و معتقد است که عقل نمی تواند خوبی و بدی را درک کند , حال اهلسنت چگونه در این بحث می توانند با استدلال به حکم عقل , شستن پاها در وضو را توجیه کنند و بگویند شستن خوب است !!!! 👌در کتاب فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی می خواهیم : "ابو الحسن اشعرى، مسألۀ حسن و قبح عقلى را تحت عنوان «التعديل و التجوير»، در كتاب خود به نام «اللمع»، عنوان كرده است، انكار اين مسأله، يكى از زيربناهاى كلام اشاعره را تشكيل مى‌دهد، آنان به پيروى از اهل حديث و حنابله، خرد را كوچكتر از آن مى‌دانند كه حسن و قبح اشياء را درك كند و يا اصلح را از غير اصلح جدا سازد، بلكه مى‌گويند، كسانى كه عقل را بر درك حسن و قبح افعال توانا مى‌شمارند، مشيت الهى را محدود مى‌سازند و از حريت و آزادى آن مى‌كاهند، زيرا پذيرفتن داورى عقل در اين قلمرو، سبب مى‌شود كه خدا آنچه را كه خرد «خوب» شمرد، انجام دهد و آنچه را «بد» دانست ترك كند، چه محدوديتى بالاتر و روشنتر از اين‌؟ آنگاه مى‌گويند، براى حفظ اطلاق ارادۀ خدا، چاره‌اى جز اين نيست كه بگوييم خوب و بد آنست كه خدا آن را خوب و بد بشمارد، و هرگاه خدا كافرى را به بهشت و مؤمنى را به دوزخ روانه كرد، خوب خواهد بود و اگر كودك معصومى را وارد آتش ساخت، كار خوبى به حساب خواهد آمد. " 📚فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۲۲۷ ❕اشعری مى‌گويد: «اگر كسى از ما بپرسد: آيا بر خدا شايسته است كه كودكان را در آخرت معذب سازد؟ در پاسخ گفته مى‌شود، آرى و اگر او اين كار را بكند، عادل و دادگر است، و همچنين بر او زشت نيست كه موءمنان را معذب سازد و كافران را وارد بهشت كند ( چون عقل خوبی و بدی را درک نمی کند تا در این رابطه حکمی کند ) " 📚اللمع، ص 116-117 ❕در کتاب صحیح بخاری در روایات متعددی , تاکید شده است که بندگان اجازه ندارند تا با رای و عقل خودشان در دین الهی مداخله کنند , و نقل می کند : " رای و عقلتان را در دینان متهم کنید ( و به حکم عقل عمل نکنید ) " " اتَّهِمُوا رَأْيَكُمْ عَلَى دِينِكُم‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ صحیح مسلم ج ٥ ص ١٧٦ ❕در نقل دیگری فرمود : " مردمان جاهلی می مانند که به رای و عقلشان به مردم فتوا می دهند , هم دیگران را گمراه می کنند و هم خود گمراه اند " " فَيَبْقَى نَاسٌ جُهَّالٌ، يُسْتَفْتَوْنَ فَيُفْتُونَ بِرَأْيِهِمْ، فَيُضِلُّونَ وَ يَضِلُّون‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ تفسیر قرطبی ج ١ ص ٢٨٥ ❕شعبی می گفت : " هر چه دیگران به نقل از پیامبر گفتند , بپذیر و آنچه که به رای و عقل خود گفتند , در بیابان پر علف انداز " "الشَّعْبِيُّ «مَا حَدَّثُوكَ هَؤُلَاءِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَخُذ بِهِ، وَ مَا قَالُوهُ بِرَأْيِهِمْ، فَأَلْقِهِ فِي الْحُشِّ» " 📚سنن دارمی ج ١ ص ٦٧ _ العلل احمد بن حنبل ج ١ ص ٢٨٣ 👌بنابراین هیچ اهلسنتی حق ندارد که در باب وضو با استدلال به رای و عقل خویش , رجحان شستن پاها را استخراج کند و در برابر حکم خدا و رسول موضع گیری کند . ❕اگر پاها در جوراب و کفش بوده است و مثلا بو گرفته است , فرد می تواند قبل از وضو گرفتن پاها را بشوید و بعد وضو بگیرد و بر روی پاها مسح کند , اما نمی تواند به بهانه کثیف بودن پاها , حکم شستن پا را در وضو وارد کند . 💠 👇
💠ادامه 👇 👌استاد گرانقدر , آیت الله مکارم شیرازی در این رابطه استدلال جالبی دارد و می گوید : " شايد بعضى فكر مى‏كردند، چه بهتر كه پاهايى كه غالباً در معرض آلودگى است بشويند، مسح كردن آن چه فايده‏اى دارد، به خصوص اين كه گروهى در آن اعصار اصلا پا برهنه بودند و كفش به پا نمى‏كردند، به همين دليل يكى از احترامات ميهمان اين بوده كه به هنگام ورود، آب مى‏آوردند و پاهاى او را مى‏شستند! 👌شاهد اين سخن گفتارى است كه نويسنده تفسير المنار در ذيل آيه وضو براى توجيه كلمات قائلين به غسل گفته است، او مى‏گويد: «كشيدن دست تر روى پاهايى كه غالباً غبارآلود يا كثيف است نه تنها فايده‏اى ندارد، بلكه آن را كثيف‏تر مى‏كند و دست هم آلوده و كثيف مى‏شود. " ❕و فقيه معروف اهل سنّت ابن قدامه (متوفّاى 620 قمرى) از بعضى نقل مى‏كند كه پاها در معرض آلودگى هستند ولى سر چنين نيست بنابراين مناسب است پاها شسته شود و سر مسح گردد. 📚المغنی ابن قدامه ج ١ ص ١١ 👌 به اين ترتيب اجتهاد و استحسان خود را بر ظاهر آيه قرآن ترجيح داده و مسح را رها كرده و آيه را توجيه غير وجيه كرده‏اند. ❕ولى اين گروه گويا فراموش كرده‏اند كه وضو تركيبى است از نظافت و عبادت، مسح كردن سر آن هم با يك انگشت كه بعضى فتوى داده‏اند نقشى در نظافت ندارد، همچنين مسح پاها. 👈در واقع مسح سر و پاها اشاره‏اى است به اين نكته كه شخص وضوگيرنده از فرق تا قدم مطيع فرمان خداست و الّا نه مسح سر موجب نظافت است نه مسح پا.👉 👌به هر حال ما تابع فرمان خدا هستيم و حق نداريم با عقل قاصر خود دستورات الهى را تغيير دهيم، هنگامى كه قرآن در آخرين‏ سوره‏اى كه بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل شده دستور مى‏دهد دست و صورت را بشوييم و سر و پاها را مسح كنيم، نبايد با فلسفه چينى‏هاى عقول قاصر انسانى با آن مخالفت نماييم و براى توجيه مخالفت‏ها دست به تفسيرهاى غير موجّهى براى كلام خدا بزنيم. ❕آرى تفسير به رأى و اجتهاد در مقابل نص، دو بلاى عظيم است كه متأسّفانه چهره فقه اسلامى را در بعضى از موارد مخدوش كرده است. " 📚شیعه پاسخ می گوید ص ١٨٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❗️جدای از آنچه که در کلام آیت الله مکارم شیرازی در مورد چرایی مسح سر و پا مورد بیان قرار گرفت , در روایتی امام صادق علیه السلام فرمود : " چند نفر يهودى محضر مبارك رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مشرف شدند و راجع به مسائلى از حضرتش سؤال كردند و در ضمن آنچه پرسيدند عرضه داشتند: اى محمّد بفرماييد: براى چه اعضاء چهارگانه (صورت، دست، پا، سر) را كه نظيف‏ترين و پاكيزه‏ترين مواضع جسد هستند وضوء مى‏دهند؟ ❗️نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: هنگامى كه شيطان آدم را وسوسه كرد و او را به درخت منهى نزديك كرد و آن حضرت به درخت نگريست آب رو و رونق و جلاء صورتش رفت، سپس ايستاد و به طرف درخت حركت كرد و اين اوّلين گامى بود كه در عالم وجود به طرف خطاء و لغزش برداشته شد، پس از آن با دستش از ميوه درخت تناول كرد پس زينت و پوشش از جسد و اندامش ريخت، آدم دست بر سر نهاد و گريست و زمانى كه حقّ تعالى توبه آدم را پذيرفت بر او و بر فرزندانش واجب كرد كه اين جوارح و اعضاء چهارگانه را وضوء دهند و شرحش چنين است: "چون به درخت نگريست به او امر كرد صورتش را بشويد و چون با دستها از درخت تناول نمود او را مأمور ساخت كه آنها را تا آرنج بشويد و به خاطر آن كه دست بر سر نهاد مسح سر را بر او واجب نمود و بالاخره چون با پاها به طرف لغزش و خطاء گام برداشت مسح قدمين را بر او لازم نمود. " َ " امَرَهُ بِغَسْلِ الْوَجْهِ لِمَا نَظَرَ إِلَى الشَّجَرَةِ وَ أَمَرَهُ بِغَسْلِ الْيَدَيْنِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ لِمَا تَنَاوَلَ مِنْهَا وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الرَّأْسِ لِمَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الْقَدَمَيْنِ لِمَا مَشَى بِهِمَا إِلَى الْخَطِيئَةِ. " 📚علل الشرایع ج ١ ص ٢٨٠ _ ( ترجمه علل الشرایع ذهنی ج ١ ص ٨٨٥ ) _ الاختصاص مفید , ص ٣٦ ❗️در روایت دیگری , امام رضا ع فرمود : " اگر گفته شود: چرا در وضوء شستن صورت و دست‏ها و مسح سر و پاها واجب گشته؟ 👌در جواب گفته مى‏شود: براى اين كه بنده وقتى در مقابل پروردگار جبّار ايستاد از جوارح و اعضائش مانع و حاجب را بر طرف كرده و آنچه را كه در وضوء واجب است شسته يا مسح كند ظاهر مى‏گرداند چه آن كه با صورت خود را رو به قبله قرار داده و سجده نموده و خضوع و خشوع مى‏نمايد و با دست سؤال كرده و از درگاه ربوبى طلب حاجت نموده و از غير خدا خود را منقطع قرار مى‏دهد و با سر در ركوع و سجود خود را مقابل قبله قرار مى‏دهد و با پاها ايستاده و مى‏نشيند. ❗️اگر گفته شود: چرا صورت و دو دست را بايد شست و سر و پاها را مسح نمود و جهت اين كه شستن تمام يا مسح همه واجب نشده چيست؟ 👌در جواب گفته شده: علّت‏هاى بسيار دارد: " از جمله آن كه: عبادت عبارتست از ركوع و سجود و اين دو با صورت و دو دست صورت مى‏گيرد نه با سر و پاها لذا صورت و دو دست لازم است شسته شوند و بدين وسيله طهارت و نظافت بيشترى پيدا مى‏كنند. ❗️ديگر آن كه: شستن سر و پاها در تمام اوقات نماز از طاقت مردم خارج بوده و تكليف به آن در همه حالات سرما و گرما، سفر و حضر، مرض و صحّت و جميع ازمان، شب و روز تكليف شاقّى است به خلاف شستن صورت و دست‏ها كه مشقّت چندانى ندارد و فرائض و عبادات واجب بر اساس طاقت ضعيف‏ترين افراد صحيح المزاج واجب گرديده و سپس تعميم داده شده و اشخاص قوى را نيز شامل گرديده است. 👌ديگر آن كه سر و پاها در تمام اوقات همچون صورت و دست‏ها منكشف و ظاهر نبوده بلكه با عمامه و كلاه يا جوراب و كفش مستور پوشيده هستند قهرا از آلودگى مصون‏تر و محفوظتر مى‏باشند لذا شستن آنها چندان لزومى ندارد. " " ... يَشْتَدُّ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فِي الْبَرْدِ وَ السَّفَرِ وَ الْمَرَضِ وَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ غَسْلُ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ أَخَفُّ مِنْ غَسْلِ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ وَ إِنَّمَا وُضِعَتِ الْفَرَائِضُ عَلَى قَدْرِ أَقَلِّ النَّاسِ طَاقَةً مِنْ أَهْلِ الصِّحَّةِ ثُمَّ عُمَّ فِيهَا الْقَوِيُّ وَ الضَّعِيفُ وَ مِنْهَا أَنَّ الرَّأْسَ وَ الرِّجْلَيْنِ لَيْسَ هُمَا فِي كُلِّ وَقْتٍ بَادِيَيْنِ وَ ظَاهِرَيْنِ كَالْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ لِمَوْضِعِ الْعِمَامَةِ وَ الْخُفَّيْنِ وَ غَيْرِ ذَلِك‏ " 📚علل الشرایع ج ١ ص ٢٥٧ ( ترجمه علل الشرایع ج ١ ص ٨١٧ ) _ بحار الانوار ج ٦ ص ٦٥ 👌و نکته پایانی این که استدلال به سخنان آقامیری خلع لباس شده در مورد شستن پاها در وضو , نشانه استیصال و بدبختی وهابیون و خالی بودن دستشان از دلائل متقن است و الا به سخنان یک فرد بیسواد و متروک استدلال نمی کردند , ما در ذیل نقدهایی به آقامیری داشته ایم و نشانه داده ایم که سوادش در چه سطحی است !!!!! 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2263 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2265 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2271 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی بیشتر در مورد دفاع حضرت علی از فاطمه سلام الله علیهما!!!! 🤔 : ❓در روایت شیعه آمده است که خداوند نفرت دارد از مردی که به خانه اش حمله کنند و نجنگد !!!! "وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ رَجُلًا يُدْخَلُ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ وَ لَا يُقَاتِلُ. " ( عيون أخبار الرضا ج‏2، ص: 28 ) ❓آیا امام علی جنگید با مهاجمین به فاطمه یا می گویید که سکوت کرد که متناقض میشود کدام را می پذیرید یا شیعه ❗️❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در روایت مورد استناد وهابی و روایات دیگری که در مجامع روایی ما نقل شده است آمده است : 📚وسائل الشیعه ج ١٥ ص ١١٩ باب ٤٦ ❕حکم اولیه آن است که انسان باید در برابر مهاجمنی که به خانه اش تعرض کرده اند , مقابله کند , اما روشن است که هر حکم اولیه ای می تواند توسط حکم ثانویه , وجوب عمل از آن برداشته شود . 👌مثلا خداوند می فرماید ؛ « خداوند تنها (گوشت) مردار و خون و گوشت خوك، و آنچه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است 👈(ولى) آن كس كه مجبور شود (در موقع ضرورت براى حفظ جان خود از آن بخورد) در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد گناهى بر او نيست، 👉 خداوند بخشنده و مهربان است.» ( بقره 173) ❕ از آنجا كه گاه ضرورتهايى پيش مى‏ آيد كه انسان براى حفظ جان خويش مجبور به استفاده از بعضى از غذاهاى حرام مى‏ شود , قرآن در ذيل آيه آن را استثنا كرده و مى‏ گويد ؛ « ولى كسى كه مجبور شود (براى نجات جان خويش از مرگ) از آنها بخورد گناهى بر او نيست، به شرط اينكه ستمگر و متجاوز نباشد » (فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ). 👌بنابراین حکم اولیه آن است که خوردن مردار و گوشت خوک حرام است , اما به حکم ثانویه و در هنگام اضطرار , انسان می تواند حتی گوشت مردار یا خوک را هم بخورد . ❕یا باز خداوند می فرماید ؛ " اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد، روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شده، تا پرهيزكار شويد - چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد) و كسانى كه از شما بيمار يا مسافر باشند روزهاى ديگرى را (بجاى آن روزه بگيرند) و بر كسانى كه قدرت انجام آن را ندارند (همچون پير مردان و پير زنان) لازم است كفاره بدهند، مسكينى را اطعام كنند " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ _ أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِين‏ " ( بقره ١٨٣ _ ١٨٤ ) ❕می بینیم که حکم اولیه آن است که بر همه واجب است که روزه بگیرند و اگر چنین نکنند , مغضوب الهی اند , اما به حکم ثانویه و اضطرار کسانی چون بیماران و مسافران و افراد کهنسال می توانند روزه نگیرند و مغضوب الهی هم نیستند . 👌یا باز خداوند می فرماید : " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد در حالى كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مى‏گوئيد و همچنين هنگامى كه جنب هستيد، مگر اينكه مسافر باشيد، تا غسل كنيد، و اگر بيماريد يا مسافر و يا" قضاى حاجت" كرده‏ايد و يا با زنان آميزش جنسى داشته‏ايد و در اين حال آب (براى وضو و غسل) نيابيد با خاك پاكى تيمم كنيد، به اين طريق كه صورتها و دستها را با آن مسح كنيد، خداوند بخشنده و آمرزنده است. " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً "( نساء ٤٣ ) 👌می بینیم که حکم اولیه آن است که باید طهارت با آب باشد , اما اگر اضطرار بود , به حکم ثانویه طهارت با آب برداشته می شود . ❕امام صادق ع فرمود ؛ « هيچ حرامى الهى نيست مگر اين كه خداوند آن را براى كسى كه مضطر شده است ، حلال فرموده‏ است » « لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْه » 📚بحار الانوار : ج 72 ص 411 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌دفاع کردن در برابر مهاجم نیز به حکم اولیه واجب است , اما اگر اضطراری پیش آید , به حکم ثانویه , وجوب دفاع برداشته می شود به گونه ای که دفاع نکردن موجب غضب الهی نمی گردد , بلکه اگر انسان دفاع کند , مغضوب الهی می گردد , چنان که در موارد فوق دیدیم که روزه نگرفتن یا خوردن گوشت خوک یا طهارت با آب نگرفتن , غضب الهی را در پی داشت , اما به حکم ثانویه و اضطرار این غضب برداشته می شود و اتفاقا اگر انسان به حکم ثانویه عمل نکند , مغضوب الهی می گردد . ❕در رابطه با دفاع امیر مومنان ع هم همین سخن مطرح است . امیر مومنان ع در ابتدای امر , از حضرت فاطمه س دفاع کرد , چنان که سلیم بن قیس می گوید : "على عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد. ولى سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و وصيتى را كه به او كرده بود بياد آورد و فرمود: «اى پسر صُهاك ، قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر نبود مقدّرى كه از طرف خداوند گذشته و عهدى كه پيامبر با من نموده است مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى». " 📚أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 227 👌بنابراین امیر مومنان دفاع کرد , اما این دفاع را ادامه نداد و متذکر سخن پیامبر گرامی شد که حضرت را به خاطر اضطرار و مصلحت اسلام , به صبر و خویشتن داری , دعوت کرده بود , لذا حضرت دفاعش را ادامه نداد , زیرا در صورت ادامه دادن , هرج و مرج و نزاع بزرگتری ایجاد می شد و اسلام در معرض زوال قرار می گرفت , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2309 ❕در روایت صحیح اهلسنت هم آمده است که امیر مومنان از طرف پیامبر گرامی اسلام , مامور به صبر و صلح شده بود , چنان که احمد بن حنبل نقل می کند که امیر مومنان ع فرمود : " پیامبر فرمود : که پس از من اختلاف و درگیری خواهد بود , اگر توانستی که صلح کنی , چنین کن " " عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم انه سيكون بعدي اختلاف أو أمر فان استطعت أن تكون السلم فافعل " 📚مسند احمد ج ١ ص ٩٠ _ کنزالعمال ج ١١ ص ١٤٨ _التاریخ الکبیر , بخاری , ج ١ ص ٤٤١ 👌ابن حجر تصریح می کند که این روایت صحیح است : "رواه عبد الله ورجاله ثقات . " 📚مجمع الزوائد ج ٧ ص ٢٣٤ ❕بنابراین امیر مومنان ع از جانب پیامبر و به حکم ثانویه و اضطرار و به خاطر مصلحت اسلام , مامور به صبر و صلح بود و از آنجایی که پیامبر , امر الهی را بیان می دارد : "وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی _ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » ( نجم4 _3) «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلکه گفتار او وحی الهی است که به او می ‌رسد». 👌یعنی خداوند امیر مومنان را مامور به صبر و صلح کرده بود و رضایت الهی در این امر بود و امیر مومنان ع هم به امر الهی خویشتن داری کرد و درگیری را ادامه نداد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️پاسخ به استناد وهابی به سخنان جناب وفسی برای رد عزاداری کردن برای حضرت محسن علیه السلام 👇👇👇👇
پاسخی به جناب وفسی در مورد عقیده به شهادت محسن ع و ضدیت آن با وحدت !!!! 🤔 : ❓عزاداری برای محسن وامثال اینها تفرقه است وتفرقه اندازان باید کشته شوند! 🎥 حامد وفسی (مدیر یکی از حوزه‌های علمیه تهران): 👈ایشان با استناد به جمله‌ای از «خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه» ؛ کسانی که برای محسن عزاداری می‌کنند را بدتر از مفسد فی الارض می‌داند و می‌گوید: مسلمان‌ها وظیفه دارند آنها را بکشند! ، چون عزاداری کردن برای محسن تفرقه و فتنه است!!!!! 💠💠 👌امیر مومنان در نهج البلاغه , خطاب به خوارج می فرماید : " ثمّ أنتم شرار النّاس، و من رمى به الشّيطان مراميه، و ضرب به تيهه! و سيهلك فيّ صنفان: محبّ مفرط يذهب به الحبّ إلى غير الحقّ، و مبغض مفرط يذهب به البغض إلى غير الحقّ، و خير النّاس فيّ حالا النّمط الأوسط فالزموه، و الزموا السّواد الأعظم فإنّ يد اللّه مع الجماعة. و إيّاكم و الفرقة! فإنّ الشّاذّ من النّاس للشّيطان، كما أنّ الشّاذّ من الغنم للذّئب. ألا من دعا إلى هذا الشّعار فاقتلوه، و لو كان تحت عمامتي هذه. " " شما (خوارج) شرورترين مردم و كسانى هستيد كه شيطان آنها را هدف تيرهاى خود قرار داده، و به سرگردانى كشانده است، (و افكار شيطانى و اعمال ضد انسانى شما، بهترين گواه بر اين معناست). و به زودى دو گروه درباره من هلاك (و گمراه) مى‏شوند: دوست افراطى كه محبّتش او را به غير حق مى‏كشاند و دشمن افراطى كه از سر دشمنى قدم در غير طريق حق مى‏نهد. بهترين مردم درباره من، گروه ميانه رو هستند، از آنها جدا نشويد و هميشه همراه جمعيّت‏هاى بزرگ (اكثريت طرفدار حق) باشيد، كه دست خدا با جمعيّت است. از جدايى بپرهيزيد (جدايى از توده‏هاى عظيم و مؤمن) زيرا افراد تنها و جدا، نصيب شيطانند، همان گونه كه گوسفند تك‏رو، طعمه گرگ است. 👈آگاه باشيد! هر كس به اين شعار (شعار خوارج لا حكم إلّا للّه) مردم را دعوت كند او را به قتل برسانيد هر چند زير عمامه من باشد (و به من پناهنده شود).👉 📚نهج البلاغه , خطبه ١٢٧ ❕جناب وفسی مدعی شده است که مقصود امیر مومنان از تعبیر " من دعا الی هذا الشعار فاقتلوه " , شعار تفرقه است که اگر کسی دعوت به تفرقه کند , باید کشته شود , و بحث کردن از حضرت محسن ع یا نهم ربیع , مصداق این شعار تفرقه انگیز است و حکمش قتل است !!!! 🔸١ _ متاسفانه جناب وفسی روی به چرند گویی آورده است و توجه ندارد که مخاطب کلام امیر مومنان ع خوارج بودند که شعار " لا حکم الا لله " سر می دادند و در پی آن روی به شورش و آشوب و آدمکشی آورده بودند و مصداق مفسد فی الارض شده بودند , و از آنجایی که حکم مفسد فی الارض , اعدام است , امیر مومنان ع هم می گوید که اگر کسی , مسیر خوارج را در پی گیرد و فتنه و آشوب و قتل به راه اندازد , باید کشته شود . ❕در ذیل در مورد حکم مفسد فی الارض و همینطور در مورد عملکرد خوارج , توضیحات کافی را داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1655 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1134 👌بنابراین سخن امیر مومنان ع ناظر به خوارج و فتنه و آشوب و قتلی است که آنان در جامعه اسلامی ایجاد می کردند و کلام مولا ع ارتباطی با بحث از شهادت محسن ع یا نهم ربیع و ... ندارد , چنان که علامه محقق , استاد مکارم شیرازی , در شرح کلام امیر مومنان ع می نویسد : " در اين كه منظور امام عليه السّلام از واژه «شعار» كه در عبارت بالا آمده كدام شعار است شارحان «نهج البلاغه» احتمالات گوناگونى داده‏اند، گاه گفته‏اند: منظور «شعار تفرقه» است و گاه «شعارى» كه در چگونگى اصلاح موى سر خود داشتند كه وسط آن را مى‏تراشيدند و دور آن را همچون تاجى كه بر سر بگذارند، باقى مى‏گذاشتند و گاه شعار لا حكم إلّا للّه دانسته‏اند ولى مناسبتر از همه , همان احتمال سوّم است كه همه جا به عنوان «شعار خوارج» محسوب مى‏شد، و در سايه آن فتنه‏ها و فسادهاى فراوانى كردند و آتش سوزانى در جامعه اسلامى بر پا نمودند و در واقع آنان با اين شعار اسباب تفرقه و جنگ و خونريزى و فساد فى الارض را فراهم مى‏ساختند و به همين دليل طرفداران اين شعار محكوم به اعدام شدند. " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏5، ص: 332 💠 👇
💠ادامه 👇 🔸٢ _ اصلا بگوییم که مقصود امیر مومنان از کلام فوق , شعار تفرقه است , باز هم روشن است که بحث از شهادت محسن ع یا نهم ربیع , با وحدت منافات ندارد و موجب تفرقه نمی گردد . ❕قرآن تصریح می کند که هرکسی آزاد است که هر دین و اعتقادی داشته باشد , چنان که می فرماید : «لا اكْراهَ فِى الدِّين قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَى؛ در قبول دين اكراهى نيست زيرا راه درست از نادرست آشكار شده است». ( سوره بقره، آيه 256 ) 👌حتی خطاب به کافران می فرماید که شما می توانید به اعتقادات و آیین خودتان باشید و مسلمین هم به آیین و اعتقاد خودشان : "بگو اى كافران! - آنچه را شما مى‏پرستيد من نمى‏پرستم - و نه شما آنچه را من پرستش مى‏كنم مى‏پرستيد - و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كرده‏ايد مى‏پرستم - و نه شما آنچه را كه من مى‏پرستم عبادت مى‏كنيد- (حال كه چنين است) آئين شما براى خودتان و آئين من براى خودم! " " قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ _ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ _ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ _ وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ _ و لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ _ لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ " ( سوره کافرون آیات ١ تا ٦ ) 👌بنابراین حتی کافران نیز آزادند که هر اعتقاد و آیینی داشته باشند , البته در مقام عمل حق ندارند به مسلمین به خاطر اعتقاداتشان حمله کنند و جنگ و نبرد ایجاد کنند , چنان که مسلمین هم این حق را ندارند که به کفار حمله کنند و آنان را به زور مسلمان کنند , در ذیل در این رابطه و دفاعی بودن جهاد در اسلام توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4622 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4202 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377 👌بنابراین وقتی کافران آزادند که هر اعتقاد و دیدگاهی داشته باشند , به طریق اولی , مسلمین هم آزادند که هر دیدگاه و اعتقادی داشته باشند , اما در مقام عمل نباید با هم دشمنی و جنگ و نزاع کنند و به اصطلاح تفرقه به راه بیندازند , چنان که خداوند فرمود : " ... لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ ..." " و اطاعت (فرمان) خدا و پيامبرش نمائيد و نزاع (و كشمكش) مكنيد تا سست نشوند و قدرت (و شوكت و هيبت) شما از ميان نرود و استقامت نمائيد كه خداوند با استقامت كنندگان است. " ( انفال٤٦ ) 👌بر این اساس , ما معتقد به شهادت محسن ع هستیم و در این رابطه مجلس برگزار می کنیم و مانند این اعتقادات که در ضدیت با عقاید اهلسنت است را دارا هستیم , اما در مقام عمل به خاطر اختلاف اعتقادی با اهلسنت نمی رویم با آنان جنگ و نزاع نمی کنیم و کشتار به راه نمی اندازیم , یعنی تنها اعتقاد خود را داریم , چنان که اهلسنت هم اعتقاد خود را دارند , این که تفرقه نیست , تنها اختلاف دیدگاه است , تفرقه یعنی جدا شدن از هم در مقام عمل و جنگ و نزاع کردن . ❕کلام امیر مومنان ع ناظر به تفرقه و جنگ و نزاع و دشمنی است که ما چنین تفرقه ای را با اهلسنت نداریم و بالعکس طرفدار حسن معاشرت و برادری با اهلسنت هستیم , علی رغم تمام اختلافاتی که با آنان داریم . 👌آنچه گفتیم در کلام بزرگانی هم که آقای وفسی سنگ تبعیت از آنان را به سینه می زند , مورد تاکید قرار گرفته است . ❕ رهبری انقلاب می گوید ؛ «معناى اتحاد بين ملت هاى اسلامى اين است كه در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حركت كنند و به يكديگر كمك كنند و در داخل اين ملت ها سرمايه هاى خودشان را بر عليه يكديگر به كار نبرند». 📚نرم افزار پرسمان ، کلید واژه وحدت اسلامی ❕شهید مطهری می گوید ؛ « مفهوم اتحاد اسلامی ... این نیست که فرقه های اسلامی ، به خاطر اتحاد اسلامی از اصول اعتقادی و یا غیر اعتقادی خود صرف نظر کنند ... چگونه ممکن است از پیرو یک مذهب تقاضا کرد که به خاطر مصلحت حفظ وحدت اسلام و مسلمین ، از فلان اصل اعتقادی یا عملی خود که به هر حال به نظر خود ، آن را جزء متن اسلام می داند صرف نظر کند ؟ در حکم این است که از او بخواهیم به نام اسلام از جزئی از اسلام چشم بپوشد .👈 ما خود شیعه هستیم و افتخاری پیروی اهل البیت علیهم السلام را داریم ، کوچکترین چیزی حتی یک مستحب و یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمی دانیم ... »👉 گذشته از همه اینها ، طراحان فکر عالی اتحاد اسلامی که در عصر ما مرحوم‌ آیة الله العظمی بروجردی قدس الله سره در شیعه و علامه شیخ عبدالمجید سلیم و علامه شیخ محمود شلتوت در اهل تسنن در رأس آن قرار داشتند ، چنان‌ طرحی را در نظر نداشتند . آنچه آن بزرگان در نظر داشتند این بود که‌ فرقه‌های اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام و فقه و غیره باهم دارند به‌ واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها هست می‌توانند در مقابل دشمنان‌ خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند . " 📚امامت و رهبری ، ص 15 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پیروی از پیامبری امی که صفاتش در تورات و انجیل آمده است !!!! 🤔 : ❓چه کسی و با چه هدفی قرآن را سروده است؟ آیا باید قبول کنیم خداوند اینقدر فراموشکار و خطا کار است؟ در آیه مذکور و آیه های قبل و بعد از آن میخوانیم که الله میگوید قوم بنی اسرائیل از موسی پیروی میکنند و دستورات تورات و انجیل را پیاده میکنند این در حالی است که انجیل کتابی است که منتسب به عیسی است و در زمان موسی انجیل وجود نداشته است و یهودیان کماکان تورات را به عنوان یگانه کتاب خداوند قبول دارند . "همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود👈 در تورات و انجيل نوشته مى‏ يابند پيروى مى كنند👉 [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‏ دهد و از كار ناپسند باز مى دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى‏ گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى دارد پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند ❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه معاندین کارشان به جایی رسیده است که برای شبهه پراکنی عمدا دروغ می گویند و آیات شریفه را به غلط ترجمه می کنند . ❕خداوند در آیات مذکور , در مقام توصیف بندگان صالح خداوند در تمام زمانهاست . 👌در آیات قبل می خوانیم که موسی ع به درگاه الهی چنین دعا کرد : " ، تو ولى مايى، ما را بيامرز و بر ما رحم كن و تو بهترين آمرزندگانى - و براى ما در اين دنيا و سراى ديگر نيكى مقرر دار، چه اينكه ما به سوى تو بازگشت كرده‏ايم " ( ١٥٥ _ ١٥٦ اعراف ) ❕ (خداوند در برابر اين تقاضا به موسى) گفت: " مجازاتم را به هر كس بخواهم مى‏رسانم و رحمتم همه چيز را فرا گرفته و آن را 👈براى آنها كه پرهيزكارند و زكات و صدقه را مى‏پردازند و آنها كه به آيات ما ايمان مى‏آورند، 👉 مقرر خواهم داشت. " أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ _ وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُون‏ " ( ١٥٦ اعراف ) ❕در این آیه خداوند می فرماید که رحمتش شامل پرهیزکاران و اهل زکات و صدقه و آنانی که به آیاتش ایمان آورده اند , می شود . ❕در ادامه خداوند می فرماید : "آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر" امى" ( پیامبر اسلام ) , پيروى مى‏كنند كسى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مى‏يابند و آنها را به معروف دستور مى‏دهد و از منكر باز مى‏دارد، پاكيزه‏ها را براى آنها حلال مى‏شمرد، ناپاكها را تحريم مى‏كند، و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمى‏دارد آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارانند. " " الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ .... " ( اعراف ١٥٧ ) 👌اين آيه در حقيقت، مكمل آيه گذشته درباره صفات كسانى است كه مشمول رحمت واسعه پروردگار هستند، يعنى پس از ذكر صفات سه‏گانه تقوى و اداء زكات و ايمان به آيات پروردگار، در اين آيه صفات ديگرى به عنوان توضيح براى آنها ذكر مى‏كند و آن پيروى از پيامبر اسلام ص است، زيرا ايمان به خدا از ايمان به پيامبر ص و پيروى از مكتبش جدايى‏ناپذير است، همچنين‏ تقوا و زكات نيز بدون پيروى از رهبرى او تكميل نمى‏شود. 📚تفسیر نمونه ج ٦ ص ٣٩٥ 👌در فرازی از آیه مذکور آمده است که بندگان شایسته از پيامبرى كه صفات و علامات و نشانه‏ها و دلائل حقانيت او تورات و انجيل وجود دارد و در نزدشان است , پیروی می کنند , یعنی نشانه های حقانیت پیامبر اسلام در تورات و انجیل بوده که بندگان صالح می توانستند با مطالعه آن نشانه های پیامبر اسلام را در آن بیابند , این نشانه ها به گونه واضح و روشن بوده است که کاملا منطبق بر پیامبر گرامی اسلام بوده است . ❕اگر چه اهل کتاب با دست بردن در تورات و انجیل در طول این قرن ها سعی کردند که این نشانه ها را از تورات و انجیل حذف کنند , اما خوشبختانه نتوانستند به صورت صد درصدی در این هدف موفق شوند و در همین تورات و اجیل تحریف شده کنونی که در دست ما است نیز نشانه های پیامبر گرامی اسلام وجود دارد که در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2988 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌اساسا در اینجا پاسخ دیگری نیز می توان اقامه کرد و آن اینکه , قرآن به حسب ترتیب نزول جمع آوری نشده است , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4648 ❕یعنی چنین نبوده است که ابتدا آیه ١٥٦ نازل شده باشد و بعد آیه ١٥٧ , در جمع قرآن این آیات به این صورت پشت سر هم قرار گرفتند , نه آنکه در هنگام نزول هم چنین نازل شده باشد . 👌بنابراین خداوند در آیه ١٥٦ اعراف توصیف بندگان شایسته را به موسی ع می گوید و بحث تمام می شود . در آیه ١٥٧ اعراف از کسانی سخن به میان می آورد که رستگار هستند و آنان کسانی هستند که از پیامبر اسلام تبعیت و پیروی می کنند . ❕در آیات مذکور بیان می دارد که رستگاران از پیامبری تبعیت می کنند که پنج ویژگی دارد , یعنی خداوند در همان آیه شریفه , پنج دلیل بر نبوت پیامبر گرامی اسلام اقامه می کند : 1⃣نخست اينكه او" امى" بود و درس نخوانده، اما با اينحال كتابى آورد كه نه تنها سرنوشت مردم حجاز را دگرگون ساخت، بلكه نقطه بازگشت مهمى در تاريخ بشريت بود، حتى آنها كه او را به نبوت نپذيرفته‏اند در عظمت كتاب و تعليماتش ترديد ندارند، آيا از يك انسان درس نخوانده، و مكتب نديده، و پرورش يافته يك محيط جهل و بربريت روى حسابهاى عادى ممكن است چنين كارى انجام پذيرد؟ 2⃣دوم اينكه دلائل نبوت او با تعبيرات مختلف در كتب آسمانى پيشين وجود دارد آن چنان كه انسان را به حقانيت او مطمئن مى‏سازد، بشاراتى در آنها آمده است كه تنها بر او تطبيق مى‏گردد. 3⃣سوم اينكه محتويات دعوت او با عقل و خرد سازگار است، زيرا دعوت به معروف و نهى از منكرات و زشتيها مى‏كند، و اين موضوع با مطالعه تعليماتش به خوبى روشن است. 4⃣چهارم محتويات دعوت او با طبع سليم و فطرت هماهنگ است. 5⃣پنجم اگر او از طرف خدا نبود، حتما به خاطر منافع خويش دست به چنين كارى مى‏زد و در اين صورت نه تنها نبايد غل و زنجيرها را از مردم بگشايد بلكه بايد آنها را هم چنان در جهل و بيخبرى نگهدارد تا بهتر بتواند آنها را استثمار كند، در حالى كه مى‏بينيم او زنجيرهاى گران را از دست و پاى بشريت گشود: زنجير جهل و نادانى از طريق دعوت پى‏گير و مستمر به علم و دانش. زنجير بت‏پرستى و خرافات از راه دعوت به توحيد. زنجير انواع تبعيضات و زندگى طبقاتى از طريق دعوت به اخوت دينى و برادرى اسلامى، و مساوات در برابر قانون و زنجيرهاى ديگر، هر يك از اينها به تنهايى دليلى است بر حقانيت دعوت او و مجموع آنها دليلى روشنتر. 📚تفسير نمونه، ج‏٦، ص: ٣٩٩ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ به خزعبلات نقویان پیرامون شرابخواری !!!! 👌نقویان چنین می گوید : ١ _ شراب از جنس نور است و روشن می کند !!! ٢ _ زیادی خوردن شراب تاریکی می آورد نه مقدار کمش !!! ٣ _ عده ای به نماز بایستند اما از دوستان دور باشند , در مقابل عده ای سفره شراب پهن کنند اما گرد هم باشند , خداوند به آن دورهمی و مجلس شراب , بیشتر توجه می کند , زیرا دست خدا با جماعت است !!!! 👌در ذیل پاسخ این خزعبلات را داده ایم و از آیات و روایات آورده ایم که شراب سراسر فساد و اثم و گناه و عملی شیطانی است که خوردنش عذاب الهی و غضب الهی و حد الهی را در پی دارد و سفره ای که در آن شراب باشد , مغضوب الهی است و فرقی نمی کند که کمی شراب خورده شود یا زیاد : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2390 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/89 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/713 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/156 ❗️و این که در روایت آمده است که دست خدا با جماعت است , مقصود جماعت اهل حق و بر صراط مستقیم است نه جماعت باطل و مفسد و شرابخوار , در ذیل توضیح داده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2941
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❕جناب نقویان در دفاع و تبیین کلیپ جنجالی خود صوتی منتشر کردند !!!!
نقدی مفصل بر جناب نقویان پیرامون محبوب بودن شراب خواران در نزد خداوند !!!! ❕در کلیپی که از آقای نقویان منتشر شده بود , او چنین گفته بود : ١ _ شراب از جنس نور است و روشن می کند !!! ٢ _ زیادی خوردن شراب تاریکی می آورد که مفهوم این سخن آن است که کم خوردنش تاریکی نمی آورد !!! ٣ _ من به عنوان یک طلبه و با اتکاء به مبانی دینی می گویم که اگر یک عده ای شب تا صبح به نماز بایستند اما از همه دوستان و بستگان دور باشند و یک عده ای سفره شراب پهن کنند اما دور هم باشند , خدا به آن دورهمی بیشتر عنایت و توجه دارد ( و آن جمع محبوب خداوند هستند ) , زیرا اساسا ید الله مع الجماعه است خدا آنجا است که شما خبری از دوستان و بستگان دارید . " ❕ما گفتیم که این جملات خزعبلات جناب نقویان است و مطابق آیات و روایات , شراب سراسر فساد و اثم و گناه و عملی شیطانی است که خوردنش عذاب الهی و غضب الهی و حد الهی را در پی دارد و سفره ای که در آن شراب باشد , مغضوب الهی است و فرقی نمی کند که کمی شراب خورده شود یا زیاد : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2390 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/89 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/713 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/156 ❗️و این که در روایت آمده است که دست خدا با جماعت است , مقصود جماعت اهل حق و بر صراط مستقیم است نه جماعت باطل و مفسد و شرابخوار , در ذیل توضیح داده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2941 ❕حال جناب نقویان یک صوتی از خود در دفاع از بیاناتش منتشر کرده است و در آن صوت متعرض نکاتی شده است که در ادامه مورد بحث ما قرار می گیرد . 👌چنان که گفتیم , شراب خواری گناه و عصیانی بزرگ است و فرد شراب خوار مورد غضب الهی است , روشن است کسی که مغضوب الهی باشد , دیگر نمی تواند محبوب الهی باشد , چنان که در نقلی امام صادق ع فرمود : "« كسى كه يك جرعه شراب بياشامد خدا و پيغمبران و مؤمنين او را لعنت ميكنند اگر بمقدارى بخورد كه مست شود روح ايمان از او دور مى‏ شود و بجايش روح كثيف شيطانى جايگزين مى ‏گردد پس نماز را ترك مى ‏كند و ملائكه او را سرزنش مى‏كنند و خداى تعالى به او خطاب مى ‏فرمايد اى بنده من كافر شدى بدا بحال تو پس امام فرمود بدا بحالش بدا بحالش بخدا سوگند يك سرزنش الهى از هزار سال عذاب سخت‏تر است. لعنت كرده شده خدا هستند هرجا بروند از پناه خدا بيرونند و هلاك خواهند شد. پس فرمود ملعون است كسى كه امر الهى را ترك ميكند اگر بصحرا رود صحرا هلاكش مى ‏كند، اگر بدريا رود غرقش مى ‏كند 👈پس او مغضوب به خشم خداوند بزرگ است‏ »👉 "أَنَّهُ مَنْ شَرِبَ جُرْعَةً مِنْ خَمْرٍ لَعَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَلَائِكَتُهُ وَ رُسُلُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ فَإِنْ شَرِبَهَا حَتَّى يَسْكَرَ مِنْهَا نُزِعَ رُوحُ الْإِيمَانِ مِنْ جَسَدِهِ وَ رَكِبَتْ فِيهِ رُوحٌ سَخِيفَةٌ خَبِيثَةٌ مَلْعُونَةٌ فَيَتْرُكُ الصَّلَاةَ فَإِذَا تَرَكَ الصَّلَاةَ عَيَّرَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَبْدِي كَفَرْتَ وَ عَيَّرَتْكَ الْمَلَائِكَةُ سَوْأَةً لَكَ عَبْدِي ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَوْأَةً سَوْأَةً كَمَا تَكُونُ السَّوْأَةَ وَ اللَّهِ لَتَوْبِيخُ الْجَلِيلِ جَلَّ اسْمُهُ سَاعَةً وَاحِدَةً أَشَدُّ مِنْ عَذَابِ أَلْفِ عَامٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا ثُمَّ قَالَ يَا يُونُسُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ تَرَكَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ أَخَذَ بَرّاً دَمَّرَتْهُ وَ إِنْ أَخَذَ بَحْراً غَرَّقَتْهُ 👈يُغْضَبُ لِغَضَبِ الْجَلِيلِ عَزَّ اسْمُهُ.👉 📚الکافی ج 6 ص 399 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در آیات قرآن نیز تصریح شده است که عاصیان مورد غضب الهی اند , و خداوند از آنان بدش می آید , طبیعی است که چنین کسانی دیگر نمی توانند محبوب الهی باشند مگر آنکه از عصیان خود توبه کنند . 👌خداوند می فرماید : " بخوريد از روزيهاى پاكيزه‏اى كه به شما داديم، ولى در آن طغيان نكنيد كه غضب من بر شما وارد خواهد شد، و هر كس غضبم بر او وارد شود سقوط مى‏كند. " "كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى‏ " ( طه ٨١ ) ❕در تفسیر نمونه می خوانیم : " طغيان در نعمتها آن است كه انسان به جاى اينكه از آنها در راه اطاعت خدا و طريق سعادت خويش استفاده كند، آنها را وسيله‏اى براى گناه، ناسپاسى و كفران و گردنكشى و اسير افكارى قرار دهد، همانگونه كه بنى اسرائيل چنين كردند، اينهمه نعمتهاى الهى را دريافت داشتند و سپس راه كفر و طغيان و گناه را پيمودند. " 📚تفسير نمونه، ج‏13، ص: 262 ❕بنابراین کسی که نعمات الهی را در مسیر شراب خواری و مستی صرف می کند , مغضوب الهی است و وارد دوزخ خواهد شد . 👌فرد شراب خوار و لا ابالی ممکن است کار خوبی هم انجام دهد , اما آن کار خوبش هم از او قبول نمیشود و باز وارد دوزخ می شود , زیرا خداوند تصریح می کند که اعمال خوب تنها از متقین و پرهیزکاران پذیرفته می شود , یعنی کسانی که اهل انجام منکرات و کارهای زشت نیستند : " إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِين‏ " ( مائده ٢٧ ) ❕امام معصوم عليه السلام فرمود: " بكوشيد و كوشا باشيد و اگر عمل نمى‏كنيد [دست كم‏] نافرمانى نكنيد؛ زيرا كسى كه مى‏سازد و ويران نمى‏كند، بنايش بالا مى‏رود اگر چه اندكى؛👉 اما كسى كه مى‏سازد و ويران مى‏كند، بنايش هيچ گاه بالا نمى‏رود. 👉" " جِدُّوا واجتَهِدوا، وإن لَم تَعمَلوا فلا تَعصُوا؛ فإنَّ مَن يَبني ولا يَهدِمُ يَرتَفِعُ بِناؤهُ وإن كانَ يَسيراً، وإنَّ مَن يَبني ويَهدِمُ يوُشِكُ أن لا يَرتَفِعَ بِناؤه‏ " 📚بحار الانوار ج ٦٧ ص ٢٨٦ ❕عمر بن حنظله گفت : " به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم يك آيه در قرآن مرا به شك انداخته فرمود: كدام آيه. عرض كردم " إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ " فرمود: در چه چيز اين آيه مشكوك‏ شده‏اى ? گفتم هر كس نماز بخواند و روزه بگيرد و خدا را بپرستد از او خداوند عملش را مى‏پذيرد ( حتی اگر عصیان کند ) ? ❕امام ع فرمود : " خداوند تنها از پرهيزكاران عارف مى‏پذيرد. " " قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): إن آية في القرآن تشككني؟ قال: «و ما هي؟» قلت: قول الله: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ قال: «و أي شي‏ء شككت فيها» قلت: من صلى و صام و عبد الله قبل منه؟ قال: «إنما يتقبل الله من المتقين العارفين» " 📚المحاسن ج ١ ص ١٦٨ ❕ابوحمزه می گوید : "نزد امام زين العابدين عليه السلام بودم كه مردى آمد و به حضرت گفت: اى ابا محمّد! من زن باره هستم، از همين رو يك روز زنا مى‏كنم و يك روز روزه مى‏گيرم. آيا اين مى‏تواند كفّاره آن باشد؟ حضرت فرمود: هيچ چيز نزد خداوند عزّوجلّ محبوبتر از اين نيست كه اطاعت شود و نافرمانى نشود. پس، نه زنا كن و نه [براى كفّاره‏] روزه بگير. سپس امام باقر عليه السلام آن مرد ا به طرف خود كشيد و دستش را گرفت و فرمود: ... كار دوزخيان را مى‏كنى و اميد دارى به بهشت روى؟! " ... " تَعمَلُ عَمَلَ أهلِ النَّارِ وتَرجو أن تَدخُلَ الجَنَّةَ؟! " 📚الکافی ج ٥ ص ٥٤٢ ❕خداوند در آیه ای دیگر از قرآن تصریح می کند : آنانی که با اعمال زشت چون شراب خواری , خداوند را به غضب می آورند , کارهای خوبشان نیز حبط و نابود می گردد : " اين بخاطر آن است كه آنها از آنچه خداوند را به خشم مى‏آورد پيروى كردند و آنچه را موجب خشنودى او است كراهت داشتند لذا اعمالشان را حبط و نابود كرد. " " ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ " ( محمد ٢٨ ) ❕بنابراین و بر اساس آیات قرآن و سنت پیامبر اسلام , شراب خواری غضب الهی را در پی دارد و کسی که مغضوب الهی است , دیگر نمی تواند محبوب خداوند باشد و چنین فردی حتی اگر کار خوبی هم انجام دهد , از او پذیرفته نمی شود و جایگاهش در دوزخ است . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕حال این آیات و روایات را مقایسه کنید با سخنان نقویان که می گوید شرابخوارانی که گرد هم جمع شده اند , به خاطر این گردهم بودن محبوب الهی اند و خداوند به آنان بیشتر توجه می کند !!!! 👌 در حالی که روشن کردیم که خداوند آن ثواب گرد هم بودن را هم به آنان نمی دهد و هیچ کار خوبی را از آنان قبول نمی کند . ❕همینطور نقویان گفت که اگر عده ای شب را تا صبح به عبادت سپری کنند اما از دوستان و بستگان دور باشند , محبوبیتی در نزد خداوند ندارند !!!! 👌در حالی که صرف دوری و بیخبری از بستگان مثلا , عصیان الهی نیست که موجب شود که انسان محبوبیتی در نزد خداوند نداشته باشد . عصیان آنجایی است که این دوری مصداق قطع رحم و بر پایه قهر و دشمنی باشد , یعنی انسان با بستگان قهر کرده باشد و رابطه خود را با آنان قطع کرده باشد و الا صرف دوری و بیخبری , مصداق قطع رحم نیست تا در پی آن غضب الهی به همراه باشد , در روایات از این نکته با عنوان " القاطع لرحمه " یاد شده است : 📚وسائل الشیعه ج ١٢ ص ٣٢ ❕در استفتائی از آیت الله مکارم شیرازی سوال شد : سؤال 1787- به نظر جنابعالى «حدّ اقل» صله رحم و قطع رحم، چه مقدار است؟ 👌جواب: حدّ اقل صله رحم آن است كه در عرف گفته شود: «فلان كس با خويشاوندانش ارتباط دارد» و👈 اگر طورى رفتار كند كه بگويند: «قطع رابطه كرده» قطع رحم محسوب مى‏شود "👉 📚استفتاءات جديد، ج‏1، ص: 544 ❕انسان ممکن است مدتی از بستگانش بی خبر باشد و از آنان خبری نگرفته باشد , اما با آنان قهر نیست و دشمنی نکرده است تا عرف بگوید که قطع رابطه کرده است , در چنین مواردی عرف می گوید که ارتباط فرد با خویشانش کمرنگ و کم رمق است نه آنکه قطع رابطه کرده باشد , بنابراین هر بی خبری مساوی با قطع رحم نیست , در این استدلال نیز جناب نقویان مطالب اشتباهی بیان کرده اند . 👌تا اینجا نقد خود را به کلیپ تصویری آقای نقویان ایراد کردیم . ❕آقای نقویان صوتی از خود منتشر کردند و مدعی شدند که سخنانش در آن کلیپ تقطیع شده است و در ابتدای کلیپ هم نوشته شده بود که شراب مطلقا حرام است یعنی چه زیاد و چه کمش و همینطور جناب نقویان در آن صوت به صورت مکرر می گوید که منتقدین در این قضیه بیسواد هستند !!!! 👌با کمال تعجب وقتی صوت آغاز می شود , می شنویم که آقای نقویان از گفته های خود در کلیپ جنجالی دفاع می کند تا جایی که به روایاتی برای اثبات درستی کلامش در کلیپ جنجالی استدلال می کند و هیچ سخنی هم از حرمت مطلق شراب به میان نمی آورند , بنابراین منتشر کردن صوت نیز مشکلی را حل نکرد و ما هم اینک روایاتی که آقای نقویان به آن استدلال می کند را بررسی می کنیم : ❕جناب نقویان در کلیپ مذکور گفته بود که آنانی که گرد هم جمع شده اند و شراب می خورند , از آن عابدی که تا صبح عبادت می کند اما از بستگان و دوستان دور است , نزد خداوند آن شرابخواران مثلا محبوبترند . 👌در صوت مذکور جناب نقویان دو روایت را به عنوان شاهد سخن خود ذکر می کند : 🔸١ _ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: "شَابٌّ سَخِيٌّ مُرَهَّقٌ فِي الذُّنُوبِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ شَيْخٍ عَابِدٍ بَخِيلٍ." امام صادق ع فرمود : " جوان بخشنده فرو رفته در گناه، نزدِ خداوند، از پيرِ عابد بخيل، محبوب‏تر است. " 📚الکافی ج ٤ ص ٤١ 👌نکته : قبل از آنکه پیرامون این روایت توضیح دهیم لازم است نکته ای را متذکر شویم و آن اینکه جناب نقویان در صوت مذکور می گوید آنانی که به او اشکال گرفته اند , اهل فکر و دقت و مطالعه و سواد نیستند !!!! ❕با این حال خودش همین روایت را اشتباه می خوانند و " مرهق " را که اسم مفعول است , به صورت اسم فاعلی و به کسر " هاء " و سکون "راء " اداء می کند و عملا نشان می دهد که چه کسی بیسواد است !!!! 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕اما نقد این روایت : 🔸اولا : این روایت سندش ضعیف است , چنان که علامه مجلسی به این نکته تصریح می کند : " الحديث الرابع عشر: ضعيف على المشهور. " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏16، ص: 170 ❕بنابراین شما که ظاهرا مبنایتان آن است که روایات کافی نیز باید بررسی سندی شود , نمی توانید به این روایت استناد کنید . 🔸دوما : این روایت خلاف قرآن است , زیرا از آیات قرآن بیان کردیم که عاصیان و خصوصا شراب خواران مغضوب الهی اند و حتی اگر کار خوبی هم کنند , خدا از آنان قبول نمی کند و آنان محبوب خداوند نمی گردند , بنابراین روایت مذکور که از محبوبیت گناهکار سخن به میان می آورد, خلاف قرآن است و روایت خلاف قرآن هم مردود است " لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ ص. " 📚وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 123 🔸سوما : اصلا این روایت چه ارتباطی به بحث شما دارد , شما گفتید که شرابخوارانی که دور هم هستند , از عابدی که از بستگان دور است , محبوبترند , اما این روایت می گوید که جوان گناهکار بخشنده از عابد پیر بخیل محبوبتر است . ❕صفت سخاوت و بخشندگی یعنی جوان گناهکاری که اهل جود است و به نیازمندان بخشش و ایثار می کند و بخشش و سخاوتش در مسیر درست است , نه آنکه برود شراب بخرد و به دیگران بنوشاند , چنین فردی مفسد است نه بخشنده , چنانکه خداوند می گوید : "تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان‏ " " در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد و (هرگز) در راه گناه و تعدى همكارى ننمائيد " ( مائده ٢ ) ❕از سوی دیگر این روایت می گوید که جوان گناهکار بخشنده از عابد پیر بخیل محبوبتر است , در حالی که در استدلال شما آمده بود که شرابخواران از عابد بی خبر از بستگان بالاتر ند , یعنی فرقی نمیکند که آن عابدان پیر باشند یا جوان , بخیل باشند یا غیر بخیل , تنها ملاک شما بی خبری از اقوام بود , اما این روایت تنها دست می گذارد بر روی عابد پیر , آن هم عابد پیر بخیل نه بی خبر از دوستان , بنابراین این روایت بیگانه با بیان و ادعای شما است یعنی در مثال شرابخواری شما و روایتی که به آن استناد کردید , نه بخشندگی مصداقی دارد زیرا کسی که به دیگران شراب می دهد مفسد است نه بخشنده و نه برتری بر تمام عباد بی خبر از اقوام مصداق پیدا می کند , زیرا روایت تنها از عابد پیر بخیل سخن به میان می آورد . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸٢ _ دومین روایتی که مورد استناد آقای نقویان قرار گرفت , این نقل است که اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه خويش فرمود: ❕«پناه مى‏برم به خدا از گناهانى كه نيستى را پيش مى‏اندازد». عبداللّه بن كواء يشكرى برخاست و گفت: «اى اميرالمؤمنين! آيا گناهانى هم هستند كه نيستى را پيش اندازند؟» فرمود: «آرى واى بر تو! و آن، پيوند گسستن از خويشان است. همانا شود كه خانواده‏اى گرد هم آيند و يكديگر را يارى كنند و با آن كه بدكارند، خداوند روزى‏شان دهد؛ و خانواده‏اى پراكنده باشند و از هم جدا باشند و با آن كه پرهيزگارند، خدا از روزى محرومشان سازد». " .... نَعَم وَيلَكَ! قَطيعَةُ الرَّحِمِ؛ إنَّ أهلَ البَيتِ لَيَجتَمِعونَ ويَتَواسَونَ وهُم فَجَرَةٌ فَيَرزُقُهُمُ اللّهُ، وإنَّ أهلَ البَيتِ لَيَتَفَرَّقونَ ويَقطَعُ بَعضُهُم بَعضا فَيَحرِمُهُمُ اللّهُ وهُم أتقِياء " 📚الکافی ج ٢ ص ٣٤٨ ❕استناد شما به این روایت هم صحیح نیست , زیرا : 🔸اولا : این روایت نیز سند صحیحی ندارد و مرفوعه است : 📚مراه العقول ج ١٠ ص ٣٧٠ 🔸ثانیا : طبق تفسیر شما از این روایت , آن فاجرانی که صله رحم می کنند , نزد خدا محبوبیت دارد , در حالی که این سخن خلاف قرآن است , چنان که توضیح دادیم , قرآن می گوید که عاصیان مغضوب الهی اند و عمل خوبشان نیز از آنان پذیرفته نمی شود , بنابراین این روایت با تفسیر شما , چون خلاف قرآن است , باطل است . 🔸ثالثا : این روایت در بحث صله رحم و اقوام است , نه صله با دوستان , اگر محبوبیت فاجران است , در صله رحمشان است , اما شما به این روایت در صله و ارتباط با دوستان احتجاج کردید , بنابراین این روایت نیز با ادعای شما همخوانی ندارد . 🔸رابعا : شما می گویید که آن فاجران اهل صله رحم از پرهیزگاران قاطع رحم نزد خداوند محبوبترند , در حالی که در روایت نیامده است که آنان محبوبترند , تنها در روایت آمده است که خداوند به فاجران اهل صله رحم رزق می دهد و پرهیزگاران قاطع رحم را از رزق محروم می کند , رزق دادن که دلیل بر محبوبیت نیست , خداوند به کفار و دشمنان دین نیز رزق می دهد , آیا آنان محبوب الهی اند !!!! 👌مثلا در نقلی آمده است که خداوند به خاطر آنکه سامری بخشنده بود , به موسی ع فرمود که او را نکشد : "أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى أَنْ لَا تَقْتُلِ السَّامِرِيَّ فَإِنَّهُ سَخِيٌّ. " 📚وسائل الشیعه ج ٢١ ص ٥٤٦ ❕آیا نکشتن سامری به این دلیل بود که او محبوب خداوند است ?!!! روشن است که خیر , سامری بنی اسرائیل را کافر و مشرک کرده بود و مورد غضب الهی قرار داشت و جایگاهش دوزخ است , چنان که در قرآن به این نکات تصریح شده است : ( طه ٩٥ _ ٩٧ ) 👌اما خداوند چون تفضل دارد , به خاطر سخاوت سامری به او لطفی کرد که کشته نشود , نه آنکه سامری در نزد خداوند محبوبیتی داشته باشد . ❕فاجران نیز مغضوب الهی اند , حتی اگر صله رحم کنند , خداوند این کار خوبشان را هم از آنان قبول نمی کند و آنان را وارد دوزخ می کند , اما باز خداوند از باب لطف و تفضلش به این فاجران در دنیا به خاطر صله رحم رزق می دهد بدون آنکه آنان محبوبیتی در نزدش داشته باشند . 👌بنابراین از این روایت محبوبیت فاجران استفاده نمی شود و اصلا در روایت سخنی از محبوبیت آنان نیامده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بررسی تفصیلی شهادت فاطمه سلام الله علیها در روایات شیعه !!!! 🤔 ❓وهابی ها شبهه می کنند که شیعه روایت قابل استنادی مبنی بر شهادت حضرت زهرا ندارند !!!!! پاسخ شما به آنان چیست ❗️❗️ 💠💠 👌در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها در کتب شیعه , روایات متعدد و فراوانی است و انسان عاقل نمی تواند این روایات فراوان را انکار کند , ما در گذشته در مورد این روایات مباحث مفصلی داشته ایم و این روایات به چند دسته تقسیم می شود : 1⃣در دسته ای روایات امامان علیهم السلام را بیان کرده ایم که آن بزرگواران متذکر مصائب فاطمه س و شهادت ایشان شده بودند : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2305 2⃣در دسته ای دیگر , بالخصوص روایاتی که از علی علیه السلام در موضوع مصائب و شهادت فاطمه س نقل شده است را بررسی کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2306 3⃣در دسته ای دیگر , روایات متعددی که از سقط شدن محسن ع توسط عمر سخن به میان آمده آورده است را مورد بررسی قرار داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2301 4⃣در دسته ای دیگر , روایات متعددی که در رابطه با شهادت حضرت فاطمه س در کتاب سلیم بن قیس نقل شده است را بررسی کرده ایم که در ذیل می توانید این روایات و اعتبار کتاب سلیم بن قیس را مشاهده کنید : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3395 5⃣در بحث دیگری متذکر کتاب دلائل الامامه طبری شیعی شده ایم که روایتی را نقل می کند که در آن با امام صادق ع تصریح می کند که فاطمه س به شهادت رسید , در ذیل این روایت و اعتبار کتاب دلائل الامامه را بررسی کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3391 6⃣و در دسته ای دیگر متذکر شده ایم به اینکه فاطمه س دستور داد که ابوبکر و عمر بر او نماز نخوانند و پنهانی دفن شود, این دسته روایات , شاهد دیگری بر قضیه شهادت فاطمه س توسط ابوبکر و عمر است که در ذیل این موضوع را طبق روایات شیعه و سنی بررسی کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2308 7⃣و در دسته ای دیگر متذکر روایاتی شده ایم که می گوید فاطمه س اجازه ملاقات به ابوبکر و عمر نمی داد و وقتی با اصرار اجازه داد , سلام آنان را جواب نداد و از ظلم آنان به خودش سخن گفت , و آنان را نفرین می کرد , این دسته از روایات هم شاهدی دیگری بر قضیه شهات فاطمه س است : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2389 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2349 8⃣و در دسته ای دیگر , متذکر روایاتی شده ایم که می گوید : عمر نامه فدک را از فاطمه گرفت و فاطمه س را با دست و لگدش زد که حضرت س محسن ع را سقط کرد , این دسته از روایات هم شاهدی دیگر بر قضیه شهادت فاطمه س است : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2380 9⃣و دسته ای دیگر , روایاتی است که می گوید بر خانه علی ع هجوم بردند و حضرت را دست بسته و به زور برای بیعت بردند , این دسته نیز شاهدی دیگر بر قضیه شهادت است : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2361 🔟و بالاخره متذکر روایت کافی شریف شده ایم که خبر از درگیری عمر با فاطمه س می دهد و صراحتا تصریح شده است که فاطمه شهیده شده است , در ذیل پیرامون این روایات و شبهات حول آن بحث کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2406 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2395 ❗️ده دسته فوق برای کسی در شهادت فاطمه سلام الله علیها جای شک و شبهه ای نمی گذارد , با این وجود ما برای آنکه حجت را بر معاندین در این رابطه تمام کنیم , روایات فراوان دیگری نیز که در این رابطه در کتب شیعه است را متذکر می شویم . 💠ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌در روایات متعددی بیان شده است که خداوند به پیامبر گرامی ص خبر داد که فاطمه س مورد هجوم واقع می شود و پهلویش می شکند و فرزندش سقط می شود و خود فاطمه س هم کشته می شود . 🔸١١ _ در روایت ابن عباس آمده است که پیامبر گرامی ص متذکر شدند که فاطمه س توسط بدترین افراد امت مورد ظلم واقع می شود و مرا صدا می زند اما فریاد رسی ندارد : " عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ، قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) الْوَفَاةُ بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ، فَقِيلَ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ: أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي، وَ 👈مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي، كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ ابْنَتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي👉 وَ هِيَ تُنَادِي" يَا أَبَتَاهْ، يَا أَبَتَاهْ" فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي. " 📚امالی طوسی ص ١٨٨ 🔸١٢ _ در روایت دیگر پیامبر گرامی تصریح می کند که فاطمه بعد از شهادت پیامبر ص , حرمتش شکسته می شود و پهلویش را می شکند و در حالی که مقتول و کشته شده است , به پیامبر ص ملحق می شود : " كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ ارْثَهَا وَ 👈كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ 👉فَلَا تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِيَة فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً 👈مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً👉 فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين‏ " 📚امالی صدوق ص ١١٤ _ فضائل ابن شاذان ص ٩ _ ارشاد القلوب ج ٢ ص ٢٩٥ 🔸 ١٣ _ در روایت دیگر آمده است که پیامبر گرامی ص به خاطر ضربه ای که به صورت فاطمه زده خواهد شد , گریه می کردند : "قَالَ أَبْكِي مِنْ ضَرْبَتِكَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا " 📚امالی صدوق ص ١٣٤ _ مناقب آل ابی طالب ج ٢ ص ٢٠٩ 🔸١٤ _ در روایت دیگر آمده است که خداوند به پیامبر گرامی ص خبر می دهد که فاطمه مورد هجوم واقع می شود و ضربه ای می خورد که فرزندش را سقط می کند و به وسیله همان ضربه از دنیا می رود : " أَمَّا ابْنَتُكَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ يُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِي تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِيَ حَامِلٌ وَ يُدْخَلُ عَلَيْهَا وَ عَلَى حَرِيمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَيْرِ إِذْنٍ ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِي بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ👈 تَمُوتُ مِنْ ذَلِكَ الضَّرْبِ👉 قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون‏ " 📚کامل الزیارات ص ٣٣٣ _ تاویل الایات ص ٨٣٨ 🔸١٥ _ و در روایت دیگر پیامبر گرامی ص نفرین می کند بر کسی که خانه فاطمه س را آتش خواهد زد و حرمت فاطمه را می شکند : "يا علي ويل لمن ظلمها، و ويل لمن ابتزّها حقّها، و ويل لمن هتك حرمتها، و ويل لمن أحرق بابها " 📚طرف من الانباء و المناقب ص ١٦٩ _ بحار الانوار ج ٢٢ ص ٤٨٥ 🔸١٦ _ و در روایت دیگر فرمود که ملعون است کسی که حق فاطمه را غصب خواهد کرد و او را خواهد کشت : "عن الصادق (ع)، «يا يونس، قال جدي رسول الله (ص) ملعون من يظلم بعدي فاطمة ابنتي، و يغصبها حقها و يقتلها» " 📚کنزالفوائد ج ١ ص ١٥٠ _ الدر النظیم ص ٤٥٨ _ العدد القویه ص ٢٢٥ 🔸١٧ _ در نقل دیگر آمده است که علی ع صحیفه ای داشت که پیامبر گرامی کیفیت شهادت فاطمه س را گفته بود و علی ع نوشته بود : " قَالَ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ هَذِهِ الصَّحِيفَةُ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطِّي بِيَدِي قَالَ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْرَأْهَا عَلَيَّ فَقَرَأَهَا وَ إِذَا فِيهَا كُلُّ شَيْ‏ءٍ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى يَوْمَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع وَ كَيْفَ يُقْتَلُ وَ مَنْ يَقْتُلُهُ وَ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ مَنْ يُسْتَشْهَدُ مَعَهُ فِيهَا ثُمَّ بَكَى بُكَاءً شَدِيداً وَ أَبْكَانِي وَ كَانَ فِيمَا قَرَأَهُ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ وَ 👈كَيْفَ تُسْتَشْهَدُ فَاطِمَة👉 📚فضائل ابن شاذان ص ١٤١ _ اثباه الهدی ج ١ ص ٢٩٧ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸١٨ _ در نقل دیگر آمده است که به پیامبر از طریق وحی خبر داده شد که فاطمه س مورد ظلم واقع می شود و حقش گرفته می شود و ارثش را از او منع می کنند و پهلویش را می شکنند : "أَمَّا ابْنَتُكَ فَهِيَ أَوَّلُ أَهْلِكَ لَحَاقاً بِكَ بَعْدَ أَنْ تُظْلَمَ وَ يُؤْخَذَ حَقُّهَا وَ تُمْنَعَ إِرْثَهَا وَ يُظْلَمَ بَعْلُهَا وَ يُكْسَرَ ضِلْعُهَا " 📚بحار الانوار ج٩٨ ص ٤٤ _ مستدرک الوسائل ج ١٠ ص ٢٧٦ 🔸١٩ _ و در نقل دیگر آمده است که پیامبر ص به فاطمه س خبر داد که مورد ظلم واقع می شود و دنده اش شکسته می شود , و فرمود خداوند قاتل تو را لعنت کند : " سترين بعدي ظلما و غيظا، حتى تضربي، و يكسر ضلع من أضلاعك، لعن الله قاتلك‏ " 📚کتاب سلیم ج ٢ ص ٩٠٧ 🔸٢٠ _ در نقل دیگر آمده است که خداوند به فاطمه س می گوید که قاتلین تو را وارد آتش خواهم کرد : " فَمَا تَرَيْنَ اللَّهَ صَانِعٌ بِقَاتِلِ وَلَدِكِ وَ قَاتِلِيكِ إِذَا أفلحت [فَلَجَتْ‏] حُجَّتُهُ عَلَى الْخَلَائِقِ وَ أُمِرَتِ النَّارُ أَنْ تُطِيعَه‏ " 📚تفسیر فرات کوفی ص ١٧٢ 🔸٢١ _ در نقل دیگر آمده است که فاطمه س پس از پیامبر مورد هجوم و هتک حرمت واقع شد و به واسطه ضربات وارده , گرفتار بیماری شد که روز به روز ضعف و سستی بر او چیره می کرد : " أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَسَرَّ إِلَى فَاطِمَةَ ع أَنَّهَا أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِهِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى كَانَ كَالْخَيَال‏ " 📚دعائم الاسلام ج ١ ص ٢٣٢ 🔸٢٢ _ در روایت دیگر آمده است که عمر به خانه علی ع حمله کرد و درب خانه را شکست , در حالی که فاطمه در را به رویشان بسته بود : " فرأتهم فاطمة ص أغلقت الباب في وجوههم، و هي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا بإذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره و كان من سعف ثم دخلوا فأخرجوا عليا ع ملببا " 📚تفسیر عیاشی ج ٢ ص ٦٧ _ الاختصاص ص ١٨٦ 🔸٢٣ _ در نقل دیگر آمده است که فاطمه س بین علی و قنفذ فاصله شد که قنفذ فاطمه س را زد : " فقامت فاطمة بنت رسول الله ص عليها- تحول بينه و بين علي ع‏ فضربها فانطلق قنفذ " 📚تفسیر عیاشی ج ٢ ص٣٠٨ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ٥٦٣ 🔸٢٤ _ در روایت دیگر آمده است که عمر به پهلوی فاطمه س زد و با تازیانه به بازوی فاطمه س نواخت : " دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ ع وَ صَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَ هُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّه‏ " 📚طرف من الانباء ص ٣٩٥ _ بحار الانوار ج ٢٨ ص ٢٦٩ 🔸٢٥ _ در نقل دیگر آمده است که فاطمه س را بین در و دیوار فشردند تا محسن را سقط کرد : " فوجهوا الى منزله فهجموا عليه، و أحرقوا بابه، و استخرجوه منه كرها، و ضغطوا سيّدة النساء بالباب حتى اسقطت (محسنا) " 📚اثباه الوصیه ص ١٤٦ _ طرف من الانباء ص ٣٩٥ 🔸٢٦ _ در نقل دیگر آمده است که عمر لگدی به فاطمه س زد که محسن را سقط کرد و به صورت فاطمه س هم سیلی زد که گوشواره حضرت س شکست : " فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ مِنْ بَطْنِهَا ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَت‏ " 📚الاختصاص ص ١٨٥ _ بحار الانوار ج ٢٩ ص ١٩٢ 🔸٢٧ _ در نقل دیگر نیز خود فاطمه س واقعه را شرح می دهد که عمر با تازیانه به بازویشان زد و مرا با صورت به زمین انداخت و گوشواره هایم شکست و محسن را سقط کردم : " فَأَخَذَ عُمَرُ السَّوْطَ مِنْ قُنْفُذٍ مَوْلَى أَبِي بَكْرٍ، فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِي فَالْتَوَى السَّوْطُ عَلَى يَدِي حَتَّى صَارَ كَالدُّمْلُجِ، وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ النَّارُ تَسَعَّرُ، وَ صَفَقَ وَجْهِي بِيَدِهِ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي وَ جَاءَنِي الْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحَسِّناً قَتِيلًا بِغَيْرِ جُرْم‏ " 📚طرف من الانباء ص ٣٩٤ _ بحار الانوار ج ٣٠ ص ٣٤٨ 🔸٢٨ _ در نقل دیگر آمده است که علی ع می فرمود که فاطمه س در روز روشن زده شد و برای علی ع سخت است که شکم فاطمه س بر اثر ضربات وارده سیاه و کبود شود : " فقد عزّ على عليّ بن أبي طالب أن يسودّ متن فاطمة ضربا و قد عرف مقامه و شوهدت أيّامه ... " 📚نوائب الدهور ج ٣ ص ١٥٧ _ عوالم العلوم ج ١١ قسم ٢ ص ٥٧٦ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸٢٩ _ در نقل دیگر آمده است که عمر به کتف فاطمه س زد و او را مجروح کرد : " . أخذ عمر من خالد بن وليد سيفا، فجعل يضرب بغمده على كتفها، حتّى صارت مجروحة " 📚ملتقی البحرین ص ٨١ _ الجنه العاصمه ص ٢٥١ 🔸٣٠ _ در نقل دیگری نیز آمده است که قنفذ با تازیانه به پشت و پهلوی فاطمه س زد که محسن را سقط کرد : " فتركه أكثر القوم لأجلها، فأمر عمر قنفذ بن عمر لعنه اللّه أن يضربها بسوطه، فضربها قنفذ بالسّوط على ظهرها و جنبيها إلى أن أنهكها و أثر في جسمها الشريف و كان ذلك الضرب أقوى سبب في إسقاط جنينها و قد كان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله سمّاه محسنا " 📚نوادر الاخبار ص ١٨٣ 🔸٣١ _ در نقل دیگری نیز از ضربه تازیانه عمر به بازوی فاطمه س و ضرباتی که بر صورتش وارد شد , سخن به میان آمده است : " ضَرْبِ عُمَرَ لَهَا بِالسَّوْطِ عَلَى عَضُدِهَا حَتَّى صَارَ كَالدُّمْلُجِ الْأَسْوَدِ وَ رَكْلِ الْبَابِ بِرِجْلِهِ حَتَّى أَصَابَ بَطْنَهَا وَ هِيَ حَامِلَةٌ بِالْمُحَسِّنِ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ وَ إِسْقَاطِهَا إِيَّاهُ وَ هُجُومِ عُمَرَ وَ قُنْفُذٍ وَ خَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ وَ صَفْقِهِ خَدَّهَا حَتَّى بَدَا قُرْطَاهَا تَحْتَ خِمَارِهَا " 📚ریاض الابرار ج ٣ ص ٢٢٧ _ بحار الانوار ج ٥٣ ص ١٩ 🔸٣٢ _ در نقل دیگر آمده است که فاطمه س پشت در بود که عمر با پایش ضربتی به در زد که شکم فاطمه س مورد آسیب واقع شد و محسن سقط شد : " أخذت فاطمة عليها السّلام باب الدار و لزمتها عن ورائها، فمنعتهم عن الدخول، ضرب عمر برجله على الباب؛ فقلعت فوقعت على بطنها سلام اللّه عليها، فسقط جنينها المحسن. " 📚ملتقی البحرین ص ٨١ _ الجنه العاصمه ص ٢٥١ _ عوالم العلوم ج ١١ قسم ٢ ص ٥٦٧ 🔸٣٣ _ در نقل دیگر آمده است که فاطمه س به زنان مهاجرین و انصار می فرمودید که از مردانتان به خاطر ظلم هایی که در حق من کردند , راضی نیستم و آنان را نفرین می کرد : " لَمَّا اشْتَدَّتْ عِلَّةُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ غَلَبَهَا اجْتَمَعَ عِنْدَهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَقُلْنَ لَهَا يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ عِلَّتِكِ فَقَالَتْ ع أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لَدُنْيَاكُمْ قَالِيَةً لِرِجَالِكُمْ لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَئْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ وَ خَطَلِ الرَّأْيِ وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَيْهِمْ غَارَهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِين‏ " 📚امالی طوسی ص ٣٧٤ _ الاحتجاج طبرسی ج ١ ص ١٠٨ 🔸٣٤ _ در نقل دیگری نیز از ضربه عمر به پهلوی فاطمه و تازیانه قنفذ به شکم فاطمه س سخن به میان آمده است : " فأخذ عمر سيفه، و هو في قرابه و ضربها به على جنبها. و ضربها قنفذ بالسوط على متنها، فصاحت فاطمة: يا أبتاه ما لقي أهل بيتك من أبي بكر و عمر بعدك» " 📚كامل بهائي لعماد الدين الطبري: ص 306، (ط مكتبة المصطفوي) ( به نقل از ماساه الزهراء ج ٢ ص ١٧٥ ) 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸٣٥ _ در نقل دیگری نیز از زبان مقداد آمده است که آنان فاطمه را زدند که خون از پشت و پهلویش خارج می شد به خاطر ضربات شمشیر و تازیانه " فقال له المقداد: «لقد ذهبت بنت رسول الله (ص) من الدنيا، و كان الدم يخرج من ظهرها و جنبها بسبب ضربك لها بالسيف و السوط». 📚كامل بهائي: ج 1 ص 312 و 313. ( به نقل از ماساه الزهراء , عاملی ) 🔸٣٦ _ مقدس اردبیلی نیز نقل می کند : " چون به حكم او آتش بردند كه خانه فاطمه زهرا را بسوزانند ديدند و دانستند كه فاطمه عليها السّلام در پشت در نشسته است حكم به زدن او كرد و عمر در به شكمش زد و غلام تازيانه بر كتفش‏ زد كه از آن جهت فرزندش ساقط شد و اثر آن مدتى بماند و به همان سبب بيمار شده رحلت يافت‏ " 📚حديقة الشيعة، ج‏1، ص: 362 🔸٣٧ _ در نقل دیگری آمده است که آنان به فاطمه س هجوم بردند و فاطمه س صیحه و فریاد زد که ای پدرجان , چه ها که بعد از تو از جانب ابوبکر و عمر دیدیم : " فلم يلتفت الى مقالها، و هجم فصاحت: يا أبه. ما لقينا بعدك من أبي بكر و عمر. " 📚الرسائل الاعتقادية للخواجوئي المازندراني: ص 447 رسالة طريق الارشاد. 🔸٣٨ _ در نقل دیگری آمده است که عمر نامه ای به معاویه نوشت و متعرض جنایاتی شد که در قبال فاطمه س مرتکب شده بود و می گفت که با تازیانه به دو کتف فاطمه زدم که او به گریه و فریاد افتاد و به من می گفت دشمن خدا و پیامبر و امیر المومنین : " و أخذت سوط قنفذ فضربت و قلت لخالد بن الوليد: أنت و رجالنا هلمّوا في جمع الحطب، فقلت: إني مضرمها. فقالت: يا عدوّ الله و عدوّ رسوله و عدوّ أمير المؤمنين. فضربت فاطمة يديها من الباب تمنعني من فتحه، فرمته فتصعب عليّ، فضربت كفّيها بالسوط فآلمها، فسمعت لها زفيرا و بكاء " 📚بحار الانوار ج ٣٠ ص ٢٩٣ 🔸٣٩ _ در نقل دیگری نیز ضربه به صورت فاطمه س و شکستن گوشواره اش مورد تاکید قرار گرفته است : " فصفقت صفقة على خدّيها من ظاهر الخمار فانقطع قرطها و تناثرت الى الارض‏ " 📚بحار الانوار ج ٣٠ ص ٢٩٤ _ عوالم العلوم ج ١١ قسم ٢ ص ٦٠٦ 🔸٤٠ _ علامه مجلسی در کتاب فارسی خود نقل می کند : " ريسمانى در گردن آن حضرت انداختند و بسوى مسجد كشيدند، چون به در خانه رسيدند حضرت فاطمه عليها السّلام مانع شد، پس قنفذ- و به روايت ديگر عمر- تازيانه‏اى به بازوى فاطمه زد كه شكست و ورم كرد، باز آن حضرت دست از على عليه السّلام برنمى‏داشت تا آنكه در را بر شكم آن حضرت فشردند و دنده‏ها و پهلوى آن حضرت را شكستند، فرزندى كه در شكم داشت كه پيغمبر او را محسن نام كرده بود شهيد كردند، در آن ساعت سقط شد و فاطمه عليها السّلام بر آن ضربت از دنيا رفت. به روايتى ديگر: مغيرة بن شعبه با عمر در بر شكم مبارك آن حضرت زد و فرزند او را شهيد كرد، پس على عليه السّلام را به مسجد كشيدند، آن جفاكاران از پى او مى‏رفتند و هيچ‏يك او را يارى نمى‏كردند. " 📚جلاء العیون ص ٢٥٠ 🔸٤١ _ در نقل دیگری نیز متذکر شده است که فاطمه س را بین در و دیوار فشردند و قنفذ با تازیانه ای به او زد که به همین سبب فاطمه س از دنیا رفت : "فدفعه عمر فاختفت هي من وراء الباب، فعصرها بالباب فكان‏ ذلك سبب إسقاطها، و نقل انه سبب موتها.فأمر عمر بن الخطاب قنفذا فضربها بسوط حتى أثر في جسمها» 📚التتمة في تواريخ الأئمة: ص 35. 🔸٤٢ _ همین نکته در نقل دیگری نیز مورد تاکید قرار گرفته است : " أ ترى تكون فاطمة (ع) راضية حين عصرها خالد بن الوليد، فأسقطت محسنا. و ضربها قنفذ مولى أبي بكر، فأثر فيها الضرب. " 📚المنتخب للطريحي: ص 136. 🔸٤٣ _ در نقل دیگری نیز آمده است که فاطمه بین درب و دیوار قرار گرفت و میخ درب به سینه اش فرو رفت و فریادش بلند شد , فاطمه به سبب ضربات عمر از دنیا رفت " " عصر عمر فاطمة بين الحائط و الباب عصرة شديدة قاسية حتى أسقطت جنينها، و نبت مسمار الباب في صدرها. و صاحت فاطمة: يا أبتاه يا رسول الله، أنظر ما ذا لقينا بعدك من ابن الخطاب، و ابن أبي قحافة. فالتفت عمر الى من حوله، و قال: اضربوا فاطمة. فانهالت السياط على حبيبة رسول الله و بضعته حتى أدموا جسمها. و بقيت آثار العصرة القاسية، و الصدمة المريرة تنخر في جسم فاطمة، فأصبحت مريضة عليلة، حزينة حتى فارقت الحياة بعد أبيها بأيام. ففاطمة بيت النبوة. فاطمة قتلت بسبب عمر بن الخطاب‏ " 📚مؤتمر علماء بغداد: ص 135/ 137 (ط سنة 1415 ه. ق) دار الارشاد الاسلامي- بيروت- لبنان. 🔸٤٤ _ در نقل دیگری آمده است که قنفذ به صورت فاطمه س ضربه زد که چشمانش نیز آسیب دید : " ضربها قنفذ على وجهها، و أصاب عينها " 📚سيرة الائمة الاثني عشر: ج 1 ص 132. 🔸٤٥ _ در نقل دیگری امام صادق ع از قاتل فاطمه س سخن به میان می آورد : " «قاتل أمير المؤمنين (ع)، و قاتل فاطمة (ع)، و قاتل المحسّن، و قاتل الحسن و الحسين‏ " 📚الاختصاص: ص 343 و 344، و كامل الزيارات: ص 326 و 327. و البحار: ج 25، ص 373 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸٤٦ _ در نقل دیگری نیز آمده است که قاضی عبد الجبار عالم سنی مسلک تصریح می کند که شیعه روایاتی از امام صادق ع و دیگر امامان علیهم السلام دارد که عمر فاطمه را با تازیانه زد : "إن الشيعة قد ادعوا رواية رووها عن جعفر بن محمد (ع) و غيره: ان عمر ضرب فاطمة بالسوط " 📚المغني للقاضي عبد الجبار: ج 20 ق 1 ص 335، و الشافي للسيد المرتضى: ج 4 ص 110/ 119 و شرح نهج البلاغة للمعتزلي: ج 16 ص 271. 🔸٤٧ _ در نقل دیگری نیز امام کاظم ع گریه می کرد و تصریح می کرد که خانه فاطمه س را هتک کردند : " عن موسى بن جعفر عن أبيه، قال: لما حضرت رسول الله (ص) الوفاة دعا الانصار، و قال: يا معشر الانصار، قد حان الفراق .. الى أن قال: ألا إن فاطمة بابها بابي، و بيتها بيتي، فمن هتكه، فقد هتك حجاب الله». قال عيسى: فبكى أبو الحسن (ع) طويلا، و قطع بقية كلامه، و قال: هتك- و الله- حجاب الله، هتك- و الله- حجاب الله، هتك- و الله- حجاب الله، يا أمّه صلوات الله عليها " 📚طرف من الانباء ص ١٤٦ _ بحار الانوار ج ٢٢ ص ٤٧٧ 🔸٤٨ _ در نقل دیگری از دلائل الامامه طبرى منقول است كه روايت كرده از محمّد بن هارون بن موسى از پدرش از ابن الوليد از برقى از زكريّا بن آدم كه می گوید ؛ ❕ « وقتى در خدمت حضرت امام رضا عليه السّلام بودم كه حضرت جواد عليه السّلام را خدمت آن حضرت آوردند در حالى كه سنّ شريفش از چهار سال كمتر بود . 🔸پس آن جناب دست خود را بر زمين زد و سر مبارك را به جانب آسمان بلند كرد و مدّت طويلى فكر نمود، حضرت امام رضا عليه السّلام فرمود: جان من فداى تو باد، براى چه اين قدر فكر مى ‏كنى ؟ 👌عرض كرد: فكرم در آن چيزى است كه با مادرم فاطمه عليها السّلام به جا آوردند. ❕اما و اللّه لأخرجنّهما ثمّ لاحرقنّهما، ثمّ لاذرينّهما، ثمّ لانسفنّهما فى اليمّ نسفا. « بخدا قسم آن دو را خارج ميكنم و ميسوزانم و خاكسترشان را بباد ميدهم و به دريا ميريزم‏ » 👌 امام رضا عليه السّلام او را نزديك خود طلبيد و ما بين ديدگان او را بوسيد و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد، تويى شايسته از براى امامت‏ ❕ 📚دلائل الامامه ص 401 _ اثباه الوصیه ص 218 _ بحار الانوار ج 50 ص 59 _ مدینه المعاجز ج 7 ص 325 و ... 🔸٤٩ _ در نقل دیگری نیز امام عسکری ع متذکر ضربه ای می شد که به صورت فاطمه س زده شد : " أحرق بيت الوحي ... الى أن قال: و لطم وجه الزكية ...» 📚بحار الانوار ج ٩٥ ص ٣٥٤ 🔸٥٠ _ امام حسن عليه السّلام به مغيرة بن شعبه فرمود: «... و تو بودى كه فاطمه دختر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را زدى تا مجروح شد و بچه‏اش را سقط كرد. تو در تحقير رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و مخالفت با فرمان او، و هتك حرمت، مرتكب اين جنايت شدى. در حالى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به او فرمود: يا فاطمه! تو سرور زنان اهل بهشتى ...» " أنت الذي ضربت فاطمة بنت رسول الله (ص)، حتى أدميتها، و ألقت ما في بطنها، استذلالا منك لرسول الله (ص)، و مخالفة منك لأمره، و انتهاكا لحرمته، و قد قال لها رسول الله (ص): یا فاطمة، أنت سيدة نساء أهل الجنة " 📚احتجاج طبرسی ج ١ ص ٢٧٨ _ طرف من الانباء ص ٣٩٠ 🔸٥١ _ خود فاطمه س می فرمود : " مصيبتهايى بر من وارد شد كه اگر بر روزها وارد مى‏شد، به شب بدل مى‏گشت. من امروز در مقابل افراد ذليل تسليم مى‏شوم و ظلم و ستم ظالمان را با ردايم دفع مى‏كنم. " " صبت عليّ مصائب لو أنها صبّت على الايام صرن لياليا .... فاليوم أخشع للذليل، و أتقي ضيمي، و أدفع ظالمي بردائيا " 📚مناقب آل ابی طالب ج ١ ص ٢٤٢ _ روضه الواعظین ج ١ ص ٧٥ _ الدر النظیم فی مناقب الائمه ص ١٩٨ ❕نهایت امر آن شد که به خاطر ضربات وارده , فاطمه س به شهادت رسید . 🔸٥٢ _ در نقلی آمده است که آنان پهلوی فاطمه س را شکستند و فرزندش را سقط کرد و به این خاطر شهیده شد و از دنیا رفت : " فَأَرْسَلَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى قُنْفُذٍ اضْرِبْهَا فَأَلْجَأَهَا إِلَى عِضَادَةِ بَيْتِهَا فَدَفَعَهَا فَكَسَرَ ضِلْعاً مِنْ جَنْبِهَا وَ أَلْقَتْ جَنِيناً مِنْ بَطْنِهَا فَلَمْ تَزَلْ صَاحِبَةَ فِرَاشٍ 👈حَتَّى مَاتَتْ مِنْ ذَلِكَ شَهِيدَة "👉 📚الاحتجاج ج ١ ص ٨٣ _ مراه العقول ج ٥ ص ٣٢٠ ❕بخشی از روایاتی که در مصائب و شهادت فاطمه س بیان کردیم , از کتاب احتجاج مرحوم طبرسی بود , مرحوم طبرسی پیرامون روایاتش می گوید : " «سند بيشتر اخبارى را كه در اين كتاب آورده‏ايم بيان ننموده‏ايم. زيرا با مورد اجماع است و يا موافق مدلول عقل، و يا در كتب و سير بين مخالف و موافق مشهور است ... " " «و لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده، إما لوجود الإجماع عليه، أو موافقته لما دلّت العقول إليه، أو لاشتهاره في السير و الكتب بين المخالف و المؤالف " 📚الاحتجاج: ج 1 ص 4. ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 🔸٥٣ _ در روایت دیگری نیز امام صادق ع تصریح می کرد که فاطمه س به خاطر ضربات وارده از دنیا رفت : " وَ جَرَى مَا جَرَى فِي يَوْمِ دُخُولِ الْقَوْمِ عَلَيْهَا دَارَهَا، وَ إِخْرَاجِ ابْنِ عَمِّهَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، وَ مَا لَحِقَهَا مِنَ الرَّجُلِ أَسْقَطَتْ بِهِ وَلَداً تَمَاماً، وَ👈 كَانَ ذَلِكَ أَصْلَ مَرَضِهَا وَ وَفَاتِهَا (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا) "👉 📚دلائل الامامه ص ١٠٤ _ مدینه معاجز الائمه ج ١ ص ٣٦٩ 🔸٥٤ _ در کتاب ملتقی البحرین نیز نقل شده است که علت وفات فاطمه س هجوم عمر با جمعیتی سیصد نفره به خانه فاطمه س بود : " علّة وفاتها عليها السّلام أنّ عمر هجم مع ثلاثمائة رجل على بيتها." 📚ملتقی البحرین ص ٨١ _ عوالم العلوم ج ١١ قسم ٢ ص ٥٨٠ 🔸٥٥ _ لذا در زیارتنامه هایی که برای فاطمه س ذکر شده است , از ایشان با عنوان شهیده و کسی که ارثش منع شد و پهلویش شکسته شد و کودکش کشته شد , یاد شده است : " «السلام عليك أيتها الصديقة الشهيدة، الممنوعة إرثها، المكسور ضلعها، المظلوم بعلها، المقتول ولدها» 📚إقبال الاعمال: ص 625، و البحار: ج 97، ص 199/ 200. _ الفقیه ج 2 ص 573 _ تهذیب الاحکام ج 6 ص 10 ❕دیدیم که روایات شهادت فاطمه سلام الله علیها متواتر است , در ده دسته ای که در ابتدای کلام ذکر کردیم , انبوهی از روایات نهفته است که با سایر روایاتی که بیان کردیم , چیزی در حدود ١٠٠ روایت می شود که این اندازه از روایات فوق حد تواتر است و ضعف سندی یک روایت , ضرری به صحت قضیه نمی زند . ❕بر همین اساس است که محدثین بزرگ شیعه تصریح می کردند که روایات شهات فاطمه سلام الله علیها , متواتر است . 👌محمد تقی مجلسی , معروف به مجلسی اول می گوید : " اما شهيده👈 نزد شيعه متواتر است👉 از ائمه اهل البيت صلوات اللَّه عليهم كه عمر در بر شكم آن حضرت زد به شركت قنفذ و فرزندى كه حضرت المرسلين صلى اللَّه عليه و آله او را محسن ناميده بودند ساقط شد و آن حضرت بيمار شد و از دنيا با اعلى عليين رحلت فرمودند " 📚لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج‏8، ص: 507 ❕ایشان همین سخن را در کتاب روضه المتقین خود نیز تکرار می کند : "شهادتها صلوات الله علیها کانت من ضرب عمر .... و الحکایه مشهور عند العامه و الخاصه " 📚روضه المتقین ج ٥ ص ٣٤٢ ❕علامه محمد باقر مجلسی هم تصریح می کند که روایات در این زمینه متواتر است : " 👈ثم إن هذا الخبر يدل على أن فاطمة صلوات الله عليها كانت شهيدة و هو من المتواترات👉 و كان سبب ذلك أنهم لما غصبوا الخلافة و بايعهم أكثر الناس بعثوا إلى أمير المؤمنين عليه السلام ليحضر للبيعة، فأبى فبعث عمر بنار ليحرق على أهل البيت بيتهم و أرادوا الدخول عليه قهرا، فمنعتهم فاطمة عند الباب فضرب قنفذ غلام عمر الباب على بطن فاطمة عليها السلام فكسر جنبيها و أسقطت لذلك جنينا كان سماه رسول الله صلى الله عليه و آله محسنا، فمرضت لذلك و توفيت صلوات الله عليها في ذلك المرض. " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏5، ص: 318 👌علامه سید جعفر عاملی هم به این تواتر تصریح می کند : " الروايات بمجموعها متواترة عن أهل بيت العصمة، فإذا ضم إليها ما سواها من نصوص فإنها تفوق حد التواتر. " 📚مأساة الزهراء عليها السلام، ج‏1، ص: 314 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕اگر هم فرض بگیریم که نقلهای شهادت فاطمه سلام الله علیها متواتر نیست ( که این فرض رد می شود , چون ثابت کردیم که متواتر است ) , باز هم گفتنی است : 👌صاحبان کتابهای فوق الذکر که روایات فوق را بیان کرده اند , مقید بوده اند که روایات معتبر را نقل کنند , چنان که محدث بزرگ , علامه مجلسی به این نکته در مقدمه بحار الانوار تصریح می کند و بر پایه همین معتقد است که منابع کتاب بحار الانوار که کتابهای فوق هستند , از اصول و روایات معتبره در نزد شیعه اخذ شده اند : " « تتبعت الاصول المعتبره » 📚بحار الانوار ج 1 ص 3 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1878 ❕بنابراین صاحبان کتابهای فوق معتقد بودند که راویان روایتی که از آنان نقل روایت می کنند , در نقلشان راستگو هستند , این بزرگان شیعه با نقل روایت از راویان مذکور , آن راوی را در آن نقلش توثیق کرده اند , بی شک توثیق این بزرگان شیعه از توثیق و جرح یک عالم رجالی برتر و بالاتر است , و تا جایی که ما توثیق این بزرگان را بر صحت نقلشان داریم , به جرح یک عالم رجالی که قرنها بعد از این علماء بزرگ بوده اند , توجه نمی کنیم . ❕به بیان دیگر : صاحبان روایات فوق معتقد بودند که روایتشان مورد اعتماد و موثوق الصدور است , اگر چه یک راوی آنان به تصریح یک عالم رجالی ضعیف است , اما این علماء بزرگ و حدیث شناس قرینه داشتند که آن راوی در آن نقلش راستگو است , بر پایه این قرینه حکم به اعتبار روایتشان کرده اند و حکم این عالمان بزرگ و حدیث شناس برای ما در این موضوع حجت بوده و نقلشان را موثوق الصدور و مورد اعتماد می کند , در ذیل پیرامون این نقلهای موثوق الصدوری توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2438 ❗️بر پایه همین در برخی از روایات وارد شده است که روایت یک عالم ثقه و مورد اعتماد ( که موافق با اصول و ادله است ) نباید مورد شک و تردید واقع شود و رد شود , امام عصر علیه السلام فرمود ؛ « برای هیچ کس از شیعیان ما عذری نیست که تشکیک کنند در آنچه که ثقات ما ( یعنی محدثین مورد وثوق ) از ما برایشان نقل می کنند » " لا عذر لاحد من موالینا فی التشکیک فیما یرویه عنا ثقاتنا " 📚رجال کشی ج 2 ص 535 _ وسائل الشیعه ج 27 ص 150 ❗️باز اگر از این بیان هم کوتاه بیاییم , با توجه به آنکه روایات فوق تعدد نقل دارد , و مشهور می باشند , همین تعدد نقل قرینه و دلیلی بر صحت و اعتبارشان می باشد , چنان که آیت الله سبحانی تصریح می کند که طبق مبانی حدیثی شیعه خبر واحد محفوف به قرائن بر صحت قابل شک و تردید نیست : " فکم من خبر تویده القرائن فیصبح خبرا ملموسا لا یشک فیه احد " 📚اصول الحدیث و احکامه ص ٣٩ _ ٩١ 👌شهید ثانی نیز تصریح می کند که جماعت کثیری از علمای شیعه به خبری که نقلش در نزد محدثین مشهور باشد و زیاد نقل شده باشد , عمل می کنند و خبر واحد همراه با قرائن را می پذیرند و مقبول می دانند : : " اجازه آخرون و هم جماعه کثیره .... بان یکثر تدوینها و روایتها بلفظ واحد او الفاظ متغایره متقاربه المعنی " _ المقبول ... الخبر المحتف بالقرائن " 📚الرعایه فی علم الدرایه ص ٩٢ _ ٧١ ❗️و می گوید که قرائن موجب علم به صحت خبر می شود : " فان القرائن الخارجیه قد توجب العلم بمضمونه " 📚رسائل شهید ثانی ج ١ ص ٥٧٥ ❗️در کتاب دراسات فی علم الدرایه هم آمده است که خبر واحد محفوف به قرائن حجت است : " قضاء الوجدان بحصول العلم عند احتفاف القرائن یکفینا حجه " 📚دراسات فی علم الدرایه , غفاری , ص ٢٣ 👌در کتاب قواعد الحدیث آقای غریفی نیز همین نکته تصریح شده است : 📚قواعد الحدیث ص ١٢ ❗️این نکته در علم حدیث اهلسنت هم قطعی است که روایتی که متعدد نقل شده است , قرینه بر صحت دارد , حتی اگر راویان آن ضعیف باشند , چنان که ابن تیمیه می گوید : "«زیادی و تعدد راه های نقل حدیث ، برخی از آنها ، برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه یقین و اطمینان به آن حدیث را فراهم می کند ، اگر چه راویان آن گروهی از فاسقان و فاجران باشند » " فَإِنَّ تَعَدُّدَ الطُّرُقِ وَكَثْرَتَهَا يُقَوِّي بَعْضَهَا بَعْضًا حَتَّى قَدْ يَحْصُلُ الْعِلْمُ بِهَا وَلَوْ كَانَ النَّاقِلُونَ فُجَّارًا فُسَّاقًا " 📚مجموع فتاوی ابن تیمیه ج ٤ ص ٣٥ ❗️بدر الدین عینی هم به نقل از نووی می گوید : " اگر روایتی با سندهای گوناگون نقل شده باشد ولی برخی از راویان آن ضعیف باشند باز هم به آن احتجاج می شود ... تعدادی حدیث از صحابه و از راههای گوناگون نقل شده که برخی از آنها برخی دیگر را تقویت می کند اگر چه هریک از آن احادیث ضعیف باشند " " ان الحدیث اذا روی من طرق و مفردات ضعاف یحتج به .... " 📚عمده القاری ج ٣ ص ٣٠٧ ❕بنابراین نقلهای مذکور متواترند و یا چون با طرق متعدد نقل شده اند مورد اعتمادند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir