شیعه پاسخ
❗️پاسخ به جوابیه ملحد در مورد مذهب گنجی شافعی !!!!👇
توضیحاتی در مورد گنجی شافعی و مذهب او !!!!
👌پس از آنکه ما ملحد را تحت فشار قرار دادیم که چرا متعرض بحث گنجی شافعی نمی شود چرا که او نیز نقل ابن شهر آشوب در مورد ابن قتیبه را تایید کرده است و از علمای بزرگ اهلسنت هم است , در ذیل بخوانید :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14566
❕ملحد در صدد بر آمد تا پاسخی در این رابطه تهیه کند , اما با این پاسخ بیشتر موجب رسوایی خودش را فراهم کرد .
👌ملحد از صفدی و ابن کثیر نقل کرده است که گنجی شافعی متمایل به تشیع یا اصلا رافضی و شیعه بوده است , لذا نتیجه گرفته است که نقل گنجی شافعی حجت نیست !!!!! یا مدعی شده است که گنجی شافعی احادیثی در محبت امیر مومنان ع نقل کرده است که نشان از آن دارد که گنجی سنی نیست !!!!
❓در ابتدای امر از ملحد سوال می کنیم که اگر گنجی شیعه بوده است , چرا خودت از او با عنوان گنجی شافعی یاد می کنی !!!! با خودت چند چندی !!!!!
👌همین که تو می گویی گنجی شافعی , یعنی گنجی شیعه نبوده است و از علمای بزرگ اهلسنت بوده است .
❕گنجی شافعی از علمای بزرگ و فاضل شافعی مسلک بوده است و خود اهلسنت به این قضیه و بزرگی گنجی شافعی تصریح کرده اند :
" كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب _ للشيخ الحافظ ابى عبد اللّه محمد بن يوسف بن محمد👈 الكنجى الشافعى 👉 "
📚كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون، ج2، ص: 1497
❕"محمد بن يوسف بن محمد، أبو عبد اللَّه ابن الفخر الكنجي: 👈محدث من الشافعية👉 "
📚الأعلام ، ج7، ص: 150
❕" محمد بن يوسف الكنجي (ابو عبد اللّه)👈 فاضل "👉
📚معجم المؤلفين، ج12، ص: 134
👌" الحافظ أبو عبد اللّه الكنجي الشافعي (المتوفّى 658 ه) 👈كان إماما محدّثا "👉
📚الوافي بالوفيات، ج5، ص: 254
❕ذهبی نیز از گنجی شافعی با عنوان " محدث مفید " یاد می کند :
" 🤏والمحدث المفيد👉 فخر الدين محمد بن يوسف الكنجي "
📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1441
❕بنابراین سنی و شافعی بودن گنجی از مسلمات است و قابل شک و تردید نیست .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌حال پاسخ ملحد :
❕متاسفانه برخی از علمای اهلسنت به صرف این که عالمی از خودشان نقل فضائل اهلبیت و علی علیهم السلام را می کردند , با او برخورد می کردند و او را متهم به شیعه بودن می کردند , مانند همان کاری که با گنجی شافعی کردند که نهایت امر هم او را کشتند !!!!! بنابراین سخن و رفتار چنین عالمانی در این موضوع نمی تواند مستمسک برای تو باشد .
❕نسائی عالم بزرگ اهلسنت است , اما متاسفانه برخی از متعصبین اهلسنت این عالم بزرگ خودشان را به خاطر نقل فضائل امیر مومنان ع و محبت به او کشتند !!!!
👌ابن کثیر مینویسد :
" نسایی کتاب خصائص را در برتری علی و اهل بیت او نوشت زیرا او مردم دمشق را دید که از علی نفرت دارند , از او خواستند که درباره معاویه نیز فضائلی نقل کند , اما او چیزهایی که نباید می گفت را گفت , به همین رو آنقدر به بیضههای او ضربه وارد کردند که او جان داد " " إنما صنف الخصائص في فضل علي وأهل البيت ، لأنه رأى أهل دمشق حين قدمها في سنة ثنتين وثلاثمائة عندهم نفرة من
علي ، وسألوه عن معاوية فقال ما قال ، فدققوه في خصيتيه فمات . "
📚البدایه و النهایه , ج ١١ ص ١٤١
👌یا باز نقل می کنند که متعصبین اهلسنت , منبر حاکم نیشابوری , عالم بزرگ خودشان را شکستند , چون فضائل امیر مومنان ع را نقل کرد : " ذلک انهم کسروا منبره و منعوه من الخروج ... "
📚سیر اعلام النبلاء ج ١٧ ص ١٧٥ _ الوافی بالوفیات ج ٣ ص ٢٦٠
❕کار به جایی رسید که حتی حاکم نیشابوری عالم بزرگ اهلسنت را متهم می کردند که شیعه است , که محمد بن طاهر مقدسی در جواب آنان میگفت که خداوند انصاف را دوست دارد , حاکم نیشابوری رافضی نیست :
"«إنّ اللّه يحبّ الإنصاف، ما الرجل برافضي ...»
📚لسان المیزان ج ٥ ص ٢٣٣
❕ابوالحسن دارقطنى بغدادى از بزرگان اهل سنّت و محدثان بغداد بوده است. از وى به عنوان «شيخ الاسلام» يا «اميرالمؤمنين في الحديث» تعبير مىكنند. دار قطنى را به خاطر حفظ ديوان سيد حميرى به تشيع متهم كردهاند؛ چرا كه سيد حميرى اشعارى در فضايل و مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام سروده است.
📚سير اعلام النبلاء: ج 16 ص 452، تذكرة الحفاظ: ج 3 ص 132: شماره 925.
❕یا عالم دیگر اهلسنت ابن سقاء است که از او با تعبیر " الامام الحافظ الثقه " یاد می شود :
📚سیر اعلام النبلاء ج ١٦ ص٣٥١
👌او بالای منبر رفت و حدیث طیر مشوی را که از پیامبر در شان امیر مومنان ع صادر شده بود , بیان کرد , مردم نتوانستند که تحملش کنند و به روی او پریدند و او را از منبر پایین کشیدند , منبر را آب کشیدند و از آن به بعد او را نیز خانه نشین کردند . " " أملى حديث الطائر ، فلم تحتمله انفسهم فوثبوا به ، وأقاموه ، وغسلوا موضعه ، فمضى ولزم بيته ... "
📚سیر اعلام النبلاء ج ١٦ ص ٣٥٢
❕یا ابوجعفر طبرى مؤلف دو كتاب معروف يعنى تاريخ طبرى و تفسير طبرى مىباشد.
👌اين شخص كتابى نگاشته و در آن به جمع آورى اسانيد حديث غدير پرداخته است، به همين جهت او را به تشيع متهم كردهاند، حال آن كه طبرى هيچ نشانى از تشيع ندارد. او از فقها و محدثان سنّى به علاوه رئيس مذهب و داراى مقلّد در احكام فقهى بوده، و فقط جرمش جمع آورى اسانيد يكى از احاديث پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله است. از آن جا كه اين كتاب موجب تقويت شيعه است، پس مؤلف آن بايد به تشيع متهم شود و مورد طعن متعصّبين قرار گيرد تا كتاب وى مخدوش شود! در اين باره نوشتهاند:👈 وإنّما نبز بالتشيّع لأنه صَحَّحَ حديث غدير خم؛ " 👉" چوون حديث غدير را تصحيح نموده متّهم به تشيع شده است. "
📚لسان الميزان: ج 5 ص 100: ش 344، ميزان الاعتدال: ج 3 ص 498: ش 7306
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕یا می بینیم که اینان حتی شافعی امام یکی از مذاهب اهلسنت را هم متهم به شیعه بودن کردند , زیرا چنین می گفت :
" إن كان رفضاً حبّ آل محمّد فليشهد الثقلان أنّي رافضي "
" اگر کسی که محبت آل محمد را داشته باشد , رافضی است , پس جن و انس شاهد باشند که من رافضی ام "
📚معجم الادباء ج ٦ ص ٢٤٠٨ _ الوافی بالوفیات ج ٢ ص ١٧٨ _ تاریخ مدینه دمشق ج ٥١ ص ٣١٧
❕چنان که گفتیم تعدادى از بزرگان اهل سنّت، شافعى را به تشيع متهم كردهاند، و او را مورد قبول و اعتماد ندانستهاند. امّا ذهبى در پاسخ آنها مىگويد:
" من زعم أنّ الشافعي يتشيع، فهو مفترٍ لا يدري ما يقول، لو كان شيعياً وحاشاه من ذلك لما قال: الخلفاء الراشدون خمسة، بدء بالصديق وختم بعمر بن عبدالعزيز "
" كسى كه معتقد است شافعى تشيع دارد، افترا گويى است كه نمىداند چه مىگويد؛ اگر او شيعى بود- حاشا از اين كه او اين گونه باشد- هرگز نمىگفت: خلفاء راشدين پنج نفر هستند و از ابوبكر شروع و به عمر بن عبدالعزيز ختم مىكند. "
📚سير اعلام النبلاء: ج 10 ص 58- 59
❕با این وجود باز یحیی بن معین نتوانسته است که خودش را کنترل کند و در مورد شافعى مىگويد: الشافعي ليس بثقة؛ " شافعى ثقه نيست. "
📚 الرواة الثقات المتكلم فيه: ج 1 ص 29- 31، جامع بيان العلم وفضله: ج 2 ص 291 و 310- 311، طبقات الشافعيّة الكبرى: ج 2 ص 12 و ج 9 ص 114.
❕بر همین اساس ابن قتیبه از شعبی شیخ و بزرگ محدثان عراق نقل می کند که می گفت :
" از خاندان ابو طالب چه ها کشیدیم , اگر با آنها دوستی کنیم ما را می کشند و اگر دشمنی کنیم , به دوزخ می رویم " " ما لقینا من آل ابی طالب , ان احببناهم قتلونا و ان ابغضناهم ادخلونا النار "
📚عیون الاخبار , ابن قتیبه , ج ١ ص ٣١١
❗️بنابراین می بینیم که علمای متعصب اهلسنت به محض اینکه فردی از محبت امیر مومنان ع دم می زد او را به دروغ متهم به رافضی بودن می کردند و در صدد تنبیه او بر می آمدند مانند همان کاری که با گنجی شافعی , عالم بزرگ خودشان کردند .
❕جناب ملحد محبت آل محمد علیهم السلام جرم نیست که فرد به خاطر آن لزوما شیعه شود و قتلش لازم باشد , بلکه علمای اهلسنت معتقدند که محب اهلبیت علیهم السلام هستند و بزرگان اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی اسلام فرمود :
" «هر كس با محبت آل محمد بميرد شهيد از دنيا رفته است؛ آگاه باشيد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود بخشوده است؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود با توبه از دنيا رفته است؛ آگاه باشيد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود مؤمن كامل الايمان از دنيا رفته است؛ آگاه باشد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مىدهد و سپس منكر و نكير ( فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت مىدهند؛ آگاه باشد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود او را با احترام به سوى بهشت مىبرند آنچنانكه عروسى را به خانه داماد مىبرند؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود در قبر او، دو در به سوى بهشت گشوده مىشود؛ آگاه باشيد هر كس با محبت ال محمد از دنيا برود قبر او را فرشتگان زيارتگاه رحمت قرار مىدهند؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا برود بر سنت و جماعت از دنيا رفته است.
آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد از دنيا رود، روز قيامت در حالى وارد عرصه محشر مىشود كه در پيشانى او نوشته شده مأيوس از رحمت خدا!
آگاه باشيد هر كس با بغض آل محمد از دنيا برود كافر از دنيا رفته. آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد از دنيا برود بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد». "
«مَن ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحمّد ماتَ شَهيدا- الا وَ مَن ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَدَّ ماتَ مَغْفُوراً لَه .... َ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جاءَ يَوْم الْقِيامَة مَكْتوبُ بَيْنَ عَينيهِ آيسُ مِنْ رَحْمَة اللَّه، الا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ كافِرا، الا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشُمُّ رائِحَةَ الْجَنَّةِ»"
📚تفسير كشاف ج ٤ ص ٢٢٠ - تفسير فخر رازى، ج ٢٧ ص ٥٩٥ - تفسير قرطبى، ج ١٦ ص ٢٣
👌اساسا محبت به آل محمد علیهم السلام اجر رسالت پیامبر گرامی اسلام است که در آیه ٢٣ شوری و روایات اهلسنت مفصلا مورد بیان قرار گرفته است که در ذیل در این رابطه توضیحات مفصلی داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2887
👌در ذیل نیز توضیح داده ایم که اهلسنت هم عقیده به ظهور مهدی موعود در آخر الزمان دارند و حتی برخی از علمای اهلسنت معتقدند که مهدی موعود همان فرزند امام عسکری ع است , بنابراین صرف چنین اعتقادی به معنای خروج فرد از سنی بودن نیست , در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2604
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پاسخ به شبهه وهابی پیرامون نامگذاری فرزند به نام محمد !!!!
🤔#پرسش :
❓ وقتی عصمت معصوم پنجم روافض به باد میرود !!!
در روایت صحیحی در کتب رافضی ها آمده است بدین مضمون که :
و في القوي كالصحيح، عن عاصم الكوزي، عن أبي عبد الله عليه السلام أن النبي صلى الله عليه و آله و سلم قال: من ولد له أربعة أولاد و لم يسم أحدهم باسمي فقد جفاني.
پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
هركس چهار فرزند داشته باشد، ولى هيچكدام از آنان را به نام من نامگذارى ننمايد، به راستى به من جفا كرده است.
📚📘نام کتاب : روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة) نویسنده : المجلسي، محمد تقى جلد : 8 صفحه : 625
🔴 اما طبق مرجع معتبر رافضی ، امام محمد باقر ، همان کسی که به باقر العلوم [ شکافنده علم ها ] مشهور است ، پنج فرزند ذکور دارد و نام هیچ کدام نیز محمد نمیباشد 🔴
نام فرزندان ذکور معصوم پنجم رافضه بدین صورت است :
¹) جعفر
²) عبدالله
³) ابراهیم
⁴) عبیدالله
⁵) علی
🔸 همانطور که دیدید در بین فرزندان ذکور معصوم پنجم روافض نام محمد وجود ندارد 🔸
🔚👁🗨 نتیجه : معصوم پنجم روافض در حق پیامبر جفا کرده اند و عاصی محسوب میشود و عصمتش ساقط میشود ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌از قدیم گفته اند : " کسی که خانه اش از شیشه است , به خانه دیگری سنگ نمی زند " .
❕این سخن شرح حال وهابی است که اشکال فوق را مطرح کرده است , در حالی که علمای اهلسنت هم از پیامبر گرامی ص نقل کرده اند که فرمود :
"کسی که برایش سه فرزند متولد شود و یکی را به نام من اسمم ننهد , به من جفا کرده است " "قال رسول الله ص من ولد له ثلاثة فلم يسم أحدهم باسمى فقد جفاني "
📚فضایل التسمیه باحمد و محمد , ابن بکیر البغدادی الصیرفی ص 32
❕یا نقل می کنند که فرمود :
" کسی که برایش سه فرزند متولد شود و یکی را به نام من نگذارد , جهالت ورزیده است ( و جاهل و نادان است ) " قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من ولد له ثلاثة أولاد لم يسم احدهم محمدا فقد جهل . "
📚المعجم الکبیر , طبرانی , ج ١١ ص ٥٩ _ الجامع الصغیر , سیوطی , ج ٢ ص ٦٥٣ _ کنزالعمال ج ١٦ ص ٤١٩ _ فیض القدیر ج ٦ ص ٣٠٨
❕حال می بینیم که عمر و عثمان بیشتر از سه پسر داشتند , اما نام هیچکدام را محمد نگذاشتند و طبق استدلال وهابی و به حسب این نقلها هم عاصی و گنهکار و ظالم هستند و هم جاهل و نادان !!!!!
👌ابن قتیبه فرزندان عمر را نام می برد و هیچ فرزندی از عمر نامش محمد نبوده است :
" ولد «عمر بن الخطاب»: 👈عبد الله، 👉و حفصة- أمّهما: زينب بنت مظعون- و 👈عبيد الله- 👉و أمّه: مليكة بنت جرول الخزاعية- و👈 عاصما-👉 و أمّه: جميلة بنت عاصم بن ثابت، 👈حمىّ الدّبر 👉و فاطمة، و 👈زيدا-👉 و أمّهما: أمّ كلثوم بنت عليّ بن أبى طالب، من فاطمة بنت رسول الله- صلّى الله عليه و سلم- و يقال: إن اسم بنت «أمّ كلثوم» من «عمر»: رقيّة، و أن «عمر» زوّجها: إبراهيم بن نعيم النّحّام فماتت عنده و لم تترك ولدا- و👈 مجبّرا- و اسمه: عبد الرّحمن- 👉👈و أبا شحمة- و اسمه أيضا: عبد الرّحمن-👉 و فاطمة، و بنات أخر. "
📚المعارف ابن قتیبه ص ١٨٤
👌و در مورد فرزندان عثمان هم می نویسد :
"فولد «عثمان»: 👈عبد الله الأكبر-👉 أمه: فاختة بنت غزوان- و 👈عبد الله الأصغر-👉 أمه: رقية بنت رسول الله- صلّى الله عليه و سلّم- و 👈عمرا، 👉و 👈أبانا، 👉و 👈خالدا، 👉و 👈عمر، 👉و 👈سعيدا،👉 و👈 الوليد، 👉و أم سعيد، و👈 المغيرة، 👉و 👈عبد الملك، 👉و أم أبان، و أم عمرو، و عائشة. "
📚المعارف ابن قتیبه ص198
👌اما پاسخ وهابی در مورد روایت مورد اشکال :
❕ائمه علیهم السلام نام همه فرزندان خود را " محمد " نامگذاری می کردند و به روایت مورد استناد وهابی عمل می کردند .
🔸امام صادق علیه السلام فرمود :
" لا يُولَدُ لَنا وَلَدٌ إلّاسَمَّيناهُ مُحَمَّداً فَإِذا مَضىٰ لَنا سَبعَةُ أيّامٍ فَإِن شِئنا غَيَّرنا وَ إن شِئنا تَرَكنا. "
" فرزند پسرى براى ما متولّد نمىشود، مگر آن كه او را محمّد مىناميم و چون هفت روز بر ما بگذرد، اگر خواستيم، نامش را تغيير مىدهيم و اگر خواستيم، به همان حال وا مىنهيم. "
📚الكافى: ج 6 ص 18 ح 4
👌بنابراین جفای به پیامبر گرامی از نظر روایات ائمه علیهم السلام آنجایی محقق می شود که یا از اساس نامگذاری به محمد صورت نگیرد , یا حد اقل تا روز هفتم نامگذاری مولود به محمد صورت نگیرد , اما اگر تا روز هفتم نام فرزند محمد نهاده شود و پس از آن تغییر داده شود , در این صورت جفایی رخ نداده است , امام باقر علیه السلام چنین کرده اند و شیخ حر عاملی هم متذکر این نکته می شود :
"اسْتِحْبَابِ التَّسْمِيَةِ بِاسْمِ مُحَمَّدٍ وَ👈 أَقَلُّهُ إِلَى الْيَوْمِ السَّابِعِ ثُمَّ إِنْ شَاءَ غَيَّرَه👉 "
📚وسائل الشيعة، ج21، ص: 392
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
زمان ازدواج امیر مومنان علیه السلام با امامه !!!!!
🤔#پرسش :
❓در برخی منابع اهل سنت آمده که حضرت علی سه سال بعد از شهادت حضرت زهرا ازدواج کرد با امامه آیا این نقل مورد قبول شماست؟ ابن جوزی در المنتظم میگه حضرت بعد از دو سال با امامه ازدواج کرد , آیا با این نقل موافقید ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در کتاب محدثات شیعه در شرح حال امامه آمده است :
" امامه دختر ابى العاص بن ربيع بن عبد العزى قرشية عبشمية (خواهر زاده خديجه س ) است و مادرش زينب دختر رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله است و در زمان رسالت آن حضرت به دنيا آمد. پس از رحلت فاطمه عليها السّلام، طبق سفارش آن حضرت، على عليه السّلام با امامه ازدواج كرد و پس از شهادت امير المؤمنين، مطابق فرمايش آن حضرت، وى با نوفل بن حارث بن عبد المطلب ازدواج كرد. زبان امامه هنگام وفات سنگين شد و قادر به تكلّم نبود، حسنين عليهما السّلام در كنارش بودند و در سال پنجاه ق رحلت يافت.
📚تنقیح المقال ج ٣ ص ٦٩
❕فضايل: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله امامه را از كودكى بسيار دوست داشت تا حدى كه در نماز هم او را بر گردن حمل مىكرد و در ركوع و سجود او را به زمين مىگذاشت. وى نوه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و خواهر زاده فاطمه عليها السّلام است. فاطمه عليها السّلام به امامه علاقه خاصى داشت و هنگام رحلت، به امير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه بعد از وى با دختر خواهرش ازدواج كند , زيرا كه براى اولاد آن حضرت، مثل مادر بود.
📚محدثات شیعه ص ١٢١
❕برخی دیگر می نویسند :
" ابن عبد البر در استيعاب گويد امامه در عهد رسول خدا متولد گرديد و قلادهاى از جزع براى حضرت بهديه آوردند حضرت آن را بگردن امامه انداخت .
👌و عسقلانى در اصابه گويد كه نجاشى هديهاى براى رسول خدا فرستاد كه در ميان آنها انگشترى بود از طلا و نگين حبشى داشت آن حضرت امامه را طلبيد و انگشتر را باو بخشيد .
❕و صديقه طاهره فاطمه زهرا علاقه تام تمامى باين دختر داشت فلذا هنگام رحلت بحضرت امير ع فرمود كه بعد از من امامه را تزويج كن كه او دختر خواهر من است و در محبت بفرزندان من مثل من باشد و آن حضرت باين وصيت عمل نمود و امامه را تزويج كرد و فرزندى از او آورد چنانچه در كافى در باب نكاح و در عوالم از امام باقر حديث كند كه در اولاد امير المؤمنين محمد بن على الاوسط مادرش امامه بنت ابى العاص است....
❕امير المؤمنين هنگام رحلت امامه را فرمود بعد از من اين طاغى معاوية بن ابى سفيان ترا خطبه خواهد كرد مبادا در حباله نكاح او درآئى و اگر خواستى شوهر بنمائى مغيرة بن نوفل را اختيار كن چون امامه عدة او منقضى شد معاويه بمروان نوشت كه امامه را براى من خطبه كن چون اين خبر بامامه رسيد امامه حكايت را با مغيرة بن نوفل در ميان نهاد مغيره گفت آيا راضى مىشوى كه اين آكلة الاكباد ترا خطبه كند امامه گفت من اختيار خود را بدست تو دادم سپس مغيره او را تزويج كرد براى خود و با هم زندگانى كردند تا در سنه پنجاه از هجرت امامه وفات نمود.
❕و در رجال مامقانى مىفرمايد امام حسن و امام حسين در هنگام حال احتضار او حاضر شدند و بوصاياى او كوش دادند كه از شدت مرض زبان او از كار افتاده بود و باشاره وصيت مىكرد و باو مىگفتهاند فلان عبد را آزاد كردى بسر اشاره مىكرد بلى و آن بزرگوار اين وصيت را امضا فرمودند .
👌 و لا يخفى كه مغيرة بن نوفل از اصحاب امير المؤمنين است ولى در كتب رجال نامى از او مذكور نيست ."
📚ریاحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، ج 3، ص: 350
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❓حال پرسش اینجاست که امام علی علیه السلام چه مدت بعد از شهادت فاطمه سلام الله علیها با امامه ازدواج کرد !!!!
👌در برخی از نقلها آمده است بعد از گذشت سه شب و در برخی از نقلها آمده است که بعد از گذشت نه شب این ازدواج صورت گرفته است :
" به روايتى: تزويج امامه از پس سه شب گذشته از وفات حضرت فاطمه عليها السّلام واقع شد. "
📚منتهی الامال , شیخ عباس قمی , ج ١ ص ٤٥٣
" في قوت القلوب أنه تزوج بعد وفاتها بتسع ليال "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص: 305
❕پذیرش این نقلها محذوری ایجاد نمی کند , زیرا :
🔸١ _ حضرت زهرا سلام الله علیها به خاطر لزوم رسیدگی به فرزندان و این که شایسته نیست که مرد بدون همسر روزگارش را طی کند , وصیت به ازدواج کردن امیر مومنان ع کرده بودند , از ظاهر این وصیت و علت های ذکر شده استفاده می شود که حضرت زهرا سلام الله علیها تاکید داشتند که این ازدواج در زودترین زمان ممکن رخ دهد .
❕در نقل آمده است که حضرت فاطمه س فرمود:
" اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مىكنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چارهاى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. لذا حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام مىفرمايد: چهار چيز است كه من نمىتوانم از آنها مفارقت نمايم. يكى از آنها امامه دختر ابو العاص است. زيرا حضرت زهرا وصيّت كرده من با وى ازدواج كنم. "
"يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَرْبَعٌ لَيْسَ لِي إِلَى فِرَاقِهِ سَبِيلٌ- بِنْتُ أَبِي الْعَاصِ أُمَامَةُ أَوْصَتْنِي بِهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص "
📚روضه الواعظین ج ١ ص ١٥١ _ بحار الانوار ج ٤٣ ص ١٥١
🔸٢ _ از روایات استفاده می شود که تعطیل کردن شوونات زندگی به خاطر در گذشت یک عزیز تا سه روز باید باشد , پس از آن فرد باید به زندگی طبیعی برگردد , اگر چه غم و اندوه و حزن و گریه در فراق محبوب سر جایش خودش همیشگی است : " یصنع للمیت ماتم ثلاثه ایام من یوم مات "
📚وسائل الشیعه ج ٣ ص ٢٣٦
🔸٣ _ امیر مومنان به تصریح خودشان , حزن و اندوه و عزاداریشان برای فاطمه صدیقه سلام الله علیها همیشگی بوده است , چنان که در نقل معروف آمد که وقتی علی ع فاطمه س را دفن می کرد , خطاب به پیامبر گرامی س فرمود :
"( ای رسول خدا ) , امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون باز پس داده شده و گروگانی که نزد من بود , گرفته شد ولی 👈 اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بىقرارى؛ تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيدهاى برايم برگزيند (و به تو ملحق شوم) 👉 "
" .... أمّا حزني فسرمد، و أمّا ليلي فمسهّد، إلى أن يختار اللّه لي دارك الّتي أنت بها مقيم "
📚نهج البلاغه خطبه ٢٠٢
👌نتیجه نکات فوق آن است که مانعی نیست که امیر مومنان پس از گذشت سه روز از شهادت فاطمه سلام الله علیها به زندگی طبیعی بازگشته باشد و به وصیت فاطمه س که ظاهر در ازدواج سریع و فوری است عمل کرده باشد , اما این به معنای فراموشی فاطمه س از سوی علی ع نیست , بلکه امیر مومنان ع پس از فاطمه س همواره در گریه و ندبه بودند .
❕با این وجود برخی از مورخین چون مرحوم سید جعفر عاملی , ازدواج علی ع با امامه را در سال ١٢ هجری می داند , یعنی تقریبا دو سال پس از شهادت فاطمه س : في سنة اثنتي عشرة للهجرة "
📚الصحيح من سيرة الإمام علي عليه السلام , ج1، ص: 267
❕و منابع ذیل را به عنوان مستند برای این قول ذکر می کند :
📚تهذيب الكمال ج 35 ص 127 و سير أعلام النبلاء للذهبي ج 2 ص 282- 287 و الإصابة لابن حجر ج 8 ص 14- 16 و الأعلام للزركلي ج 1 ص 306 و المحبر للبغدادي ص 107 و تاريخ الإسلام للذهبي ج 4 ص 178 و الوافي بالوفيات للصفدي ج 9 ص 33 و موسوعة الإمام علي بن أبي طالب «عليه السلام» في الكتاب و السنة و التاريخ ج 1 ص 112.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
شیعه پاسخ
❗️ملحد به استناد ما به کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در مورد سقط شدن محسن ع جواب داده است که د
بررسی شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها در بیان ابن ابی الحدید معتزلی و استادش ابو جعفر نقیب !!!!!
👌متاسفانه ملحد در ردیه ای که بر مطلب ما زده است دقت کافی را به خرج نداده است و مجددا موجبات رسوایی خودش را فراهم ساخته است .
❕مقدمتا یاد آور می شویم که ابن ابی الحدید , عالم بزرگ اهلسنت است که در اصول دینش پیرو مذهب اعتزال بوده و در فروع دینش , شافعی مسلک بوده است و خود علمای بزرگ اهلسنت به این مطلب تصریح کرده اند :
" عبد الحميد بن هبة اللّه بن محمد بن محمد ابن أبي الحديد، عز الدين أبو حامد المدائني👈 المعتزلي👉 الفقيه الشاعر أخو موفّق الدين. "
📚الوافي بالوفيات، ج18، ص: 76
❕" أخوه عز الدين الآتي ذكره في أسماء عبد الحميد 👈كان معتزليا. "👉
📚الوافي بالوفيات، ج8، ص: 225
❕"عبد الحميد بن هبة اللَّه بن محمد بن الحسين بن أبي الحديد، أبو حامد، عز الدين: عالم بالأدب، 👈من أعيان المعتزلة👉 "
📚الأعلام(قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين)، ج3، ص: 289
👌چنان که گفتیم ابن ابی الحدید در فروعات پیرو امام شافعی بوده است :
❕" عز الدين ابن أبي الحديد ... 👈و اشتغل بفقه الإمام الشافعي👉 "
📚وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان، ج7، ص: 342
❕" اشتغل بفقه الإمام الشافعي "
📚موسوعة أعلام العلماء و الأدباء العرب و المسلمين، ج6، ص: 274
👌همینطور ابن ابی الحدید استادش ابوجعفر نقیب را می ستاید و در مورد او می گوید :
" انسان منصف و دور از هوای نفس و تعصب بوده است " "كان منصفا بعيدا عن الهوى و العصبية "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج7، ص: 174
❕و در فراز دیگری می گوید که ابو جعفر نقیب به فضائل صحابه اعتراف می کرد و بر ابوبکر و عمر , درود و ثنا می فرستاد : " كان يعترف بفضائل الصحابة و يثني على الشيخين. "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص: 222
👌ابو جعفر نقیب تصریح می کرد که ابوبکر و عمر و عثمان اهل بهشت هستند و بر آنان درود می فرستاد : " فتقول أنهما من أهل الجنة فقال إي و الله أعتقد ذلك .... فقلت له فعثمان قال و كذلك عثمان ثم قال رحم الله عثمان "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص: 226
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕ابن ابی الحدید منکر اصل هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و مصائب ایشان نبود , و این قضایا را تایید می کرد , فقط می گفت من تمام آنچه که شیعه در این رابطه می گوید را نمی پذیرم اما بعضی را قبول دارم : " أما حديث الهجوم على بيت فاطمة ع فقد تقدم الكلام فيه و الظاهر عندي صحة ما يرويه المرتضى و الشيعة و لكن لا كل ما يزعمونه بل كان بعض ذلك "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج17، ص: 168
👌و استادش ابو جعفر نقیب نیز منکر ضربات وارده بر فاطمه سلام الله علیها و سقط محسن نبود و👈 صراحتا به ابن ابی الحدید می گفت باطل بودن این قضیه را از من نقل نکن👉 و باز صراحتا می گفت که 👈اگر پیامبر زنده بود , خون کسانی را که موجب شدند تا جنین فاطمه س سقط شود را حلال می کرد .👉
❕ابن ابی الحدید می گوید :
" وقتى ماجراى هَبّار بن الأسود كه _ زينب، دختر رسول خدا را ترساند و او سقط جنين كرد و رسول خدا هَبّار را مهدور الدّم خواند _ در نزد او نقل شد؛ ابوجعفر نقیب گفت :
" اگر هنگامى كه اينان به خانه فاطمه هجوم آوردند و او را ترساندند تا آنچه در شكم داشت سقط شد , اگر رسول خدا زنده بود؛ به يقين، به مهدور الدّم بودن كسى كه فاطمه را ترسانده بود، حكم مىفرمود. "
❕ابن ابى الحديد به او مىگويد: آيا آنچه را كه برخى روايت كردهاند كه: «فاطمه ترسيد و محسن سقط شد» از قول شما روايت كنيم؟
👌ابو جعفر نقیب به او گفت: از من، نه اين روايت و نه بطلان آن را نقل نكنيد "
" قلت و هذا الخبر أيضا قرأته على النقيب أبي جعفر رحمه الله فقال إذا كان رسول الله ص أباح دم هبار بن الأسود لأنه روع زينب فألقت ذا بطنها فظهر الحال أنه لو كان حيا لأباح دم من روع فاطمة حتى ألقت ذا بطنها فقلت أروي عنك ما يقوله قوم إن فاطمة روعت فألقت المحسن " "فقال لا تروه عني و لا ترو عني بطلانه "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج14، ص: 192
❕تا اینجا می بینیم که ابو جعفر نقیب تصریح می کند که اگر پیامبر بود حکم به مهدور الدم بودن کسانی می داد که موجبات سقط جنین فاطمه س را فراهم کردند , یعنی ابو جعفر نقیب سقط جنین فاطمه را مسلم می دانست و بر این اساس بیان می کرد که اگر پیامبر زنده بود , عاملان این قضیه را مهدور الدم اعلام می داشت .
❗️و نیز ابو جعفر نقیب با صراحتا می گوید که من منکر این قضیه نیستم و نمی گویم که این قضیه باطل است و بطلان این قضیه را از من روایت نکن .
❕ابو جعفر نقیب با این که این قضایا را تصریح می کرد , اما گویی ترسید که اگر دیدگاهش در این رابطه به دیگران برسد , خطراتی متوجه او شود و مثلا علمای اهلسنت به او تعرض کنند , لذا به ابن ابی الحدید گفت که این قضیه را از من روایت نکن , و بطلان این قضیه را هم از من روایت نکن ( یعنی من منکر این قضیه نیستم و نمی گویم که این قضیه باطل است ) .
❕در ادامه می گوید که من در این قضیه توقف می کنم و نظری نمی دهم , چون اخبار در این رابطه متعارض است " " فانی متوقف فی هذا الموضع لتعارض الاخبار عندی فیه "
📚همان منبع
❕از مطالعه این سطور به خوبی روشن می شود که :
🔸١ _ ابوجعفر نقیب قضیه مورد هجوم واقعه شدن فاطمه س و سقط جنینش را قبول داشت و می گفت که اگر پیامبر بود , عاملان این جریان را مهدور الدم اعلام می کرد .
🔸٢ _ به ابن ابی الحدید می گوید که باطل بودن این قضیه را از من روایت نکن یعنی من منکر این قضیه نیستم .
🔸٣ _ تنها در پایان کلامش گویی از عواقب این دیدگاه آگاه شده بود , گفت که من در این قضیه توقف می کنم , با این بهانه که اخبار متعارض است , در حالی که در فرازهای قبلی سخنانش با صراحت این قضیه را پذیرفته بود و توقفش توجیه دیگری ندارد جز ترس از علمای اهلسنت , چنان که اهلسنت گنجی شافعی و نسائی را کشتند و دیگران از علمای اهلسنت را هم که نسبت به قضایای تاریخی منصف تر بودند , مورد تنبیه و آزار قرار می دادند , چنان که در پاسخ های گذشته متذکر این قضیه شدیم , در ذیل بخوانید :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4712
❕گویی ابو جعفر نقیب به خاطر همین نکته ترسید و تعارض اخبار را بهانه کرد و گفت که من قائل به توقفم , در حالی که در فرازهای قبلی سخنانش با صراحت این جریان را پذیرفته بود .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
⚫️ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت می گوییم :
1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1933
2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!!
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4224
شیعه پاسخ
❕پاسخ به جوابیه ملحد پیرامون دیدگاه ابن ابی الحدید و مصائب فاطمه سلام الله علیها !!!!!👇👇👇👇
❕توضیحاتی بیشتر پیرامون دیدگاه ابن ابی الحدید در مورد مصائب وارده بر فاطمه صدیقه سلام الله علیها و پاسخ به جوابیه ملحد !!!!!
👌ملحد نتوانست پاسخ ما را نسبت به دیدگاه ابو جعفر نقیب , استاد ابن ابی الحدید رد کند و تنها متعرض این سخن ما شده است که گفتیم :
" ❕ابن ابی الحدید منکر اصل هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و مصائب ایشان نبود , و این قضایا را تایید می کرد , فقط می گفت من تمام آنچه که شیعه در این رابطه می گوید را نمی پذیرم اما بعضی را قبول دارم : " أما حديث الهجوم على بيت فاطمة ع فقد تقدم الكلام فيه و الظاهر عندي صحة ما يرويه المرتضى و الشيعة و لكن لا كل ما يزعمونه بل كان بعض ذلك "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج17، ص: 168
❕شیعه می گوید که آنان به خانه فاطمه سلام الله علیها هجوم بردند و خانه را آتش زدند و فاطمه را مجروح کردند و فرزندش را سقط کردند , ابن ابی الحدید می گوید من بعضی از این مسائل را قبول دارم , که مطابق آنچه که در ادامه می آید , ابن ابی الحدید اصل هجوم به خانه فاطمه س و برخورد با زبیر و علی ع و عصبانیت فاطمه س از این جریان و غضب او بر ابوبکر و عمر و پشیمانی ابوبکر از کشف بیت فاطمه س را تایید میکند , اما آتش زدن خانه و سایر قضایایی که شیعه می گوید را تایید نمی کند و میگوید اینها خبر واحد است .
❕ابن ابی الحدید تصریح می کند که کثیری از محدثین جریان هجوم به خانه فاطمه س و شکستن شمشیر زبیر و داد و فریاد فاطمه س را نقل کرده اند , و طبری بسیار زیاد از این قضایا را نقل کرده است , ( یعنی این قضایا خبر واحد نیست ) :
" اختلفت الروايات في قصة السقيفة فالذي تقوله الشيعة و قد قال قوم من المحدثين بعضه و رووا كثيرا منه أن عليا ع امتنع من البيعة حتى أخرج كرها و أن الزبير بن العوام امتنع من البيعة و قال لا أبايع إلا عليا ع و كذلك أبو سفيان بن حرب و خالد بن سعيد بن العاص بن أمية بن عبد شمس و العباس بن عبد المطلب و بنوه و أبو سفيان بن الحارث بن عبد المطلب و جميع بني هاشم و قالوا إن الزبير شهر سيفه فلما جاء عمر و معه جماعة من الأنصار و غيرهم قال في جملة ما قال خذوا سيف هذا فاضربوا به الحجر و يقال إنه أخذ السيف من يد الزبير فضرب به حجرا فكسره و ساقهم كلهم بين يديه إلى أبي بكر فحملهم على بيعته و لم يتخلف إلا علي ع وحده فإنه اعتصم ببيت فاطمة ع فتحاموا إخراجه منه قسرا و قامت فاطمة ع إلى باب البيت فأسمعت من جاء يطلبه فتفرقوا و علموا أنه بمفرده لا يضر شيئا فتركوه و قيل إنهم أخرجوه فيمن أخرج و حمل إلى أبي بكر فبايعه.
و 👈قد روى أبو جعفر محمد بن جرير الطبري كثيرا من هذا "👉
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص: 21
👌ابن ابی الحدید در موارد متعددی متعرض نقل هجوم به خانه فاطمه س و برخورد با زبیر و علی ع و عصبانیت و داد و فریاد فاطمه س و تهدید به سوزاندن خانه فاطمه س توسط عمر می شود :
"و روى أحمد بن عبد العزيز قال لما بويع لأبي بكر كان الزبير و المقداد يختلفان في جماعة من الناس إلى علي و هو في بيت فاطمة فيتشاورون و يتراجعون أمورهم فخرج عمر حتى دخل على فاطمة ع و قال يا بنت رسول الله ما من أحد من الخلق أحب إلينا من أبيك و ما من أحد أحب إلينا منك بعد أبيك و ايم الله ما ذاك بمانعي إن اجتمع هؤلاء النفر عندك أن آمر بتحريق البيت عليهم فلما خرج عمر جاءوها فقالت تعلمون أن عمر جاءني و حلف لي بالله إن عدتم ليحرقن عليكم البيت و ايم الله ليمضين لما حلف له فانصرفوا عنا راشدين فلم يرجعوا إلى بيتها و ذهبوا فبايعوا لأبي بكر. "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص: 45
" قال أبو بكر أحمد بن عبد العزيز و أخبرنا أبو زيد عمر بن شبة قال حدثنا إبراهيم بن المنذر عن ابن وهب عن ابن لهيعة عن أبي الأسود قال غضب رجال من المهاجرين في بيعة أبي بكر بغير مشورة و غضب علي و الزبير فدخلا بيت فاطمة ع معهما السلاح فجاء عمر في عصابة منهم أسيد بن حضير و سلمة بن سلامة بن وقش و هما من بني عبد الأشهل فصاحت فاطمة ع و ناشدتهم الله فأخذوا سيفي علي و الزبير فضربوا بهما الجدار حتى كسروهما ثم أخرجهما عمر يسوقهما "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص: 50
❕" قال أبو بكر و قد روي بإسناد آخر ذكره أن ثابت بن قيس بن شماس كان مع الجماعة الذين حضروا مع عمر في بيت فاطمة ع و ثابت هذا أخو بني الحارث بن الخزرج. "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص: 50
❕" و روي أيضا أن محمد بن مسلمة كان معهم و أن محمدا هو الذي كسر سيف الزبير. "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص: 51
💠ادامه 👇