eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
205 ویدیو
48 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
👌پاسخ ای شبهه معاند را در مورد استفاده ابزای از زنان دربهشت را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1809 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1810
👌پاسخ این شبهه معاند را در مورد حرامزاده بودن غیر شیعه بر مبنای امام صادق علیه السلام را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1812
👌پاسخ این شبهه معاند را در مورد قرض دادن زنان به عنوان برده جنسی در اسلام را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1813
🤔 ❔علت عدم حضور ابراهیم بن مالک اشتر در همراه امام حسین چی بوده اصلا جایی ذکرشده ❗️❗️ 💠💠 👌 ابراهیم بن مالک اشتر مردی شجاع و سلحشور و با شهامت و رییس بود .او دارای طبعی عالی و بلند و طرفدار حق بود .او هوادار و دوستدار اهل بیت بوده و مانند پدرش دارای عالی بود . درباره زندگانی او جز این که همراه پدرش در نبرد صفین حاضر بود چیزی دیگری در دست نیست . 📚اعیان الشیعه ج2 ص200 👌برخی از رجالیون او را از لحاظ وثاقت و عدالت مجهول می شمارند . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 186 ❕در رابطه با علت عدم حضور او در میدان کربلا چیزی در تاریخ ذکر نشده است و احتمال کوتاهی کردن و عدم بصیرت او از قوت نیست چرا که اگر خلاف این بود حتما نام ابراهیم با توجه به جایگاهی که دارا بوده است ، به عنوان یاری کنندگان حسین علیه السلام ثبت می شده است ، حتی هیچ نامی از او به عنوان یاری کنندگان مسلم بن عقیل در کوفه ضبط نشده است . 🔸ابراهیم اشتر پس از فتح بزرگی که در مرز شام و عراق بدست آورد و عبیدالله و لشکر شام نابود شدند به دستور مختار در استان شمال غربی عراق به عنوان استاندار تام الاختیار ماند .در جریان جنگ بن زبیر و مختار نیز همان جا بود و در صحنه جنگ حضور نداشت. ❗️برخی می گویند دلیلی معتبری نیست که مختار از او کمک طلبیده باشد و او کوتاهی کرده باشد .مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به او نداد شاید به دلیل اهمیت منطقه موصل بود که مختار نمی خواست ابراهیم از آنجا خارج شود 📚ماهیت قیام مختار ص645 🔶مصعب پس از شکست مختار چون می دانست که ابراهیم مردی پر نفوذ است تصمیم گرفت که او را با خود همراه کند و وعده داد که اگر حکومت ابن زبیر را بپذیرد همه شمال عراق در او خواهد بود لذا برایش نامه ای نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد. ❗️در همان زمان عبدالملک مروان خلیفه اموی نیز برای او نامه نوشت و او را به سوی خود دعوت کرد و وعده حکومت عراق را به او داد . 👌ابراهیم متحیر شد که چه بکند لذا ماجرای دو نامه را با یاران خود در میان نهاد . 🔶نهایتا ابراهیم چنین عرضه داشت که اگر ابن زیاد و سران شام را نکشته بودم می توانستم با عبدالملک کنار بیایم ولی این کار را کرده ام و خوش ندارم مردم شام را بر مردم خودم ترجیح دهم لذا به ملحق شد 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص275 👌شیخ عباس قمی می نویسد: « چون مصعب از جانب برادرش عبدالله بن زبیر به دفع مختار مامور شد و به کوفه آمد و مختار را کشت کوفه را تحت تصرف گرفت و پیوسته در صدد جمع آوری نیرو بود تا در سال 72 سپاه خود را جمع کرده و به قصد جنگ با عبدالملک مروان راهی شام شد. ❗️عبدالملک نیز با لشکری به جنگ او آمد و در اراضی مسکن نزدیک سامرا حرب عظیمی بین آنها محقق شد . 🔴ابراهیم اشتر که در لشکر مصعب بود در آن جنگ کشته شد و سر او را ثابت بن زید جدا کرد و جسدش را به نزد عبدالملک حمل کردند .ثابت هیزم جمع کرد و بدن ابراهیم را سوزانید . 👌مصعب هم کشته شد و سرش جدا شد. ❗️مدفن ابراهیم هم اکنون در اراضی مسکن در طریق سامرا معروف است. 📚وقایع الایام ص369 👌ایشان همچنین می گوید نسب جماعتی از علما منتهی میشود به ابراهیم بن مالک اشتر کسانی چون اسکندر بن دربیس الخرقانی و ورام بن ابی فراس جد سید بن طاووس از طرف مادر و شیخ جعفر نجفی کشف الغطاء . 📚سفینه البحار ج 4 ص 389 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔گل در سر مالیدن در روز عاشورا و غیر شرعی نیست ❗️❗️ 💠💠 👌به گزارش خبرنگار خیمه گاه باشگاه خبرنگاران، در شهر خرم آباد لرها توجه زیادی به مراسم سوگواری ماه محرم دارند. ❕بنابراین گزارش؛ در این مراسم گل عزاداری و ماتم، از داغ سوگ سیاوش برای ایرانیان است که امروزه لرها وارث این رسم در روزهای عزا هستند.در این منطقه چند روز مانده به عاشورا عده‌ای جهت روشن کردن آتش در صبح عاشورا، هیزم جمع‌آوری می‌کنند. آنها پیش بینی می‌کنند اگر در روز عاشورا هوا سرد شده عزاداران از سرما حفظ شوند. 🔸براساس این گزارش؛ آنها در صبح عاشورا قبل از طلوع آفتاب با صدای آشنا و دلگیر ساز و دهل  جمعیت عزادار را به سوی میدان شهر و خره( گل) عاشورا فرا می‌خوانند.دسته‌های عزاداری سینه زنان به سمت میدان شهر می روند و در حالی که در گل هستند این مراسم را تا ظهر ادامه می‌دهند. 🌐http://yon.ir/6ch03 👌در روایات فراوانی آمده است که شیعیان باید الگویشان اهل البیت علیهم السلام باشند وسبب خوش نامی آنان شوند نه با انجام افعال موهن و سخیف وکلمات نامناسب سبب آنان و مذهبشان شوند 📚بحار الانوار،ج65 ص149 باب19 ❕بر این اساس آنچه امروزه به عنوان سنت گل مالی در عزاداری در برخی مناطق رواج دارد که گل ها تمام سر و روی عزادار را فرا می گیرد و موجبات تمسخر و خواری افراد و مذهب را نزد فراهم می کند از جمله اموری است که مورد نهی می تواند باشد با توجه به آنکه خداوند مومن را عزیز می شمارد و از انجام اموری که موجب خواری او می گردد نهی کرده است ؛ « عزت مخصوص خدا و رسول و است » ( منافقون 8) 🔸بله اگر مقدار کمی گل به عنوان نمادی برای عزاداری به سر با لباس مالیده شود اشکالی در آن نیست اما پوشاندن خود از گل به هیچ عنوان شرعی و عقلایی ندارد و بهتر پرهیز از آن است . ❕در فتوایی از مقام معظم رهبری نقل شده است ؛ « کیفیت گِل یا خاک به بدن مالیدن یا بعضی جاها کاه روی سر می‌ریزند فرق می‌کند. بعضی جاها روز عاشورا گلی بر سر می‌مالند یا کاه بر سر می‌ریزند که نشان دهند عزادار هستند. اما اگر به حدی برسد که سخیف باشد یا زشت باشد و طرف انگشت نما شود یا اینکه دشمنان از همین اعمال علیه اهل بیت پیروان مکتب اهل بیت سوءاستفاده کنند، موجب وهن باشد بله حرام است. بنابراین اگر در حد ساده‌ای باشد که به آن مراتب نرسد و طرف صرفا خود را عزادار نشان دهد این اشکالی ندارد. اما اگر در حدی باشد که طرف یا انگشت نما می‌شود و زشت و سبک است یا موجب وهن باشد، این جایز نیست » 🌐http://yon.ir/QZ8g8 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔حسين بن على, شيعيان را لعن و نفرين ميكند و ميگويد: ما را دعوت كردند و گفتند ياور توايم ولى ما را به آورده و به كشتن دادند مطلب بالا از كتاب الأرشاد شيخ مفيد ص 111 ميباشد ❗️❗️ 💠💠 ❕از امام ‏باقر عليه السلام چنين روايت شده كه فرمود ؛ «شيعيان، سه دسته‏ اند: دسته‏ اى با ما، خود را مى‏ آرايند. دسته‏ اى با ما، منافع مالى خود را به چنگ مى‏ آوردند، و دسته‏ اى، از و رو به كوى ما دارند.» 📚مشکاه الانوار ص 127 👌و در حديثى ديگر از ايشان، آمده است ؛ «مردم در باره ما، به سه گروه تقسيم مى ‏شوند: گروهى، دوستدار مايند و در انتظار قائم ما به سر مى‏ برند تا از دنياى ما بهره ‏اى ببرند. اينان، سخنان ما را مى ‏گويند و گفته ‏هاى ما را حفظ مى‏ كنند؛ امّا در عمل كردن به كردار ما، كوتاهى مى‏ كنند. خداوند، آنها را به زودى، به سوى آتش، گسيل مى‏ دارد. 🔸گروهى ديگر، دوستدار مايند، سخنان ما را گوش مى‏ دهند و در عمل كردن به كردار ما، كوتاهى نمى‏ كنند تا به ما، مردم را بچاپند. خداوند، شكمشان را از آتش سوزان، پُر مى‏ كند و گرسنگى و تشنگى بر آنان چيره مى‏ شود. 🔸گروهى نيز ما را دوست دارند، گفته ما را حفظ مى‏ كنند، دستورهاى ما را اطاعت مى ‏نمايند و با عمل ما، نمى‏ كنند. آنان، از مايند و ما، از آنهاييم.» 📚تحف العقول ص 514 👌بر اساس این مدّعيان پیروی از امام حسین ع در كوفه را مى ‏توان به سه دسته تقسيم كرد ؛ 1⃣دسته اوّل، كسانى كه دل آنها با اهل بيت عليهم السلام بود و در عمل نيز از آرمان‏هاى اين خاندان، دفاع مى‏ كردند. تعداد اين دسته، بسيار بود. 2⃣دسته دوم، كسانى كه اهل بيت عليهم السلام را به راستى دوست داشتند؛ ولى جرئت دفاع از ‏هاى آنان را نداشتند. تعداد اينان، بيش از دسته اوّل و كمتر از دسته سوم بود. 3⃣دسته سوم، كسانى كه براى رسيدن به منافع سياسى يا اجتماعى و يا اقتصادى، به اهل بيت عليهم السلام اظهار ارادت مى ‏كردند، ولى شمشيرهايشان در خدمت دشمنان آنها بود. بيشتر پیروان ظاهری كوفه، از اين دسته بودند؛ ولى اينان، پیرو واقعى نبودند و مى ‏توان آنان را پیروان سياسى و اقتصادى ناميد. چنين كسانى، در واقع، پيرو كسى هستند كه بتواند منافع آنها را تأمين كند. از اين رو، در فضايى كه مردم احساس مى‏ كردند كه امام حسين عليه السلام پيروز خواهد شد، اين دسته نيز با مسلم بيعت كردند؛ ولى در فضايى كه ديدند همراهى با امام عليه السلام براى آنها خطرناك است، در صف پيروان بنى اميّه قرار گرفتند، چنان كه بر پايه روايتى، امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، خطاب به آنان فرمود ؛ «واى بر شما، اى پيروان آل ابو سفيان! اگر نداريد و از روز معاد نمى ‏هراسيد، پس در دنيايتان، آزاده باشيد.» 📚لهوف ص 71 ❕دسته دوم و سوم یا همان پیروان بودند که بارها مورد ملامت امام حسین علیه السلام قرار گرفتند و اینان همان ها بودند که اهل بیت علیهم السلام در مورد آنان فرمودند ؛ « کسانی هستند که خود را شیعه می کنند که از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند » 📚بحار الانوار ج65 ص166 ❕اساسا اینان شایسته یدک کشیدن نام تشیع نیستند و از تشیع خارجند چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « شیعه بودن به زبان نیست که کسی به زبان بگوید من شیعه ام ولی در رفتار و در کردار با ما مخالفت کند .شیعه با زبان و دل با ما همراست » 📚وسایل الشیعه ج15 ص247 👌و فرمودند ؛ « شیعیان ما کسانی هستند که در برابر امر ما تسلیم هستند و از سخنان ما پیروی می کنند و با دشمنان ما در مخالفت هستند و هر کس نباشد شیعه نیست» 📚صفات الشیعه ص 162 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا گرانی و کساد تجارت و اقتصاد خراب که از علائم ظهور امام زمان گفته شده،مخصوص کشورهای اسلامی است و یا این اتفاقات باید در کل جهان و همه کشورها اعم از غیر مسلمان بیفتد ❗️❗️ 💠💠 👌از روايات استفاده مى شود، كه در آخر الزمان بر اثر گسترش فساد و تباهى ها و از بين رفتن رحم و عاطفه و ايجاد جنگ، جهان از نظر اقتصادى در وضعيت بدى به سر خواهد برد؛ به طورى كه آسمان نيز بر آنان رحم نمى كند و نزول باران كه رحمت الهى است نيز براى آنان به تبديل شده، ويرانگر مى شود. 👌در آخر الزمان باران كم مى شود و يا در غير موسم فرود مى آيد و باعث نابودى مى گردد. 📚مستدرک الوسائل ج 11 ص 375 👌 درياچه ها و رودخانه ها خشك مى گردد و به بار نمى نشيند و تجارت از رونق مى افتد. 📚الارشاد مفید ص 361 🔸فقر و گرسنگى گسترش مى يابد تا آنجا كه افراد براى سير كردن شكم خود، دختران و زنانشان را به مى آورند و آنان را با كمى غذا عوض مى كنند. 📚ملاحم ص 59 ( سند این نقل ضعیف است ) 👌مردى از پيامبر گرامی پرسيد ؛ اى رسول خدا قيامت چه وقت برپا خواهد شد؟ فرمود ؛ قيامت داراى نشانه هايى است: يكى از آنها تقارب بازارهاست».پرسيد: تقارب بازارها چيست؟ فرمود: «كساد بازارها و تجارت و بارش باران بدون آنكه گياهان و برويد». 📚الترغیب و الترهیب ج 3 ص 442 👌امير مؤمنان عليه السّلام به ابن عباس فرمود: «تجارت و معاملات زياد مى شود، ولى بهره اى اندك نصيب مى گردد و پس از آن قحطى سختى رخ مى دهد» 📚ملاحم ابن طاووس ص 125 🔸محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه فرمود: «پيش از ظهور حضرت قائم از سوى خداوند براى مؤمنان نشانه هايى است». گفتم: خدا مرا فداى تو گرداند؛ آن نشانه ها كدام است؟ فرمود: «آنها همان گفته خداوند است كه فرمود: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ ( بقره 155) « و شما (مؤمنان) را (پيش از ظهور قائم عجّل اللّه تعالى فرجه) به چيزى از ترس و گرسنگى و كمى دارايى ها و جانها و ميوه ها مىآزماييم؛ پس را مژده ده)» آنگاه فرمود: «خداوند مؤمنان را به سبب ترس از پادشاهان بنى فلان در دوران پايانى حكومتشان مى آزمايد و مراد از گرسنگى، گرانى قيمتهاست و منظور از كمى دارايى ها، كساد تجارت و كمبود درآمد است و مقصود از نقصان جانها، مرگهاى فراوان و سريع و پى درپى است و مراد از كمبود ميوه ها، كمبود و محصولات كشاورزى است. پس صابران را بشارت باد به تعجيل ظهور قائم عجّل اللّه تعالى فرجه در آن هنگام». 📚الغیبه نعمانی ص 250_ کمال الدین یک جلدی ص 649 🔸 به نقل از اعلام الورى، قلّة المعاملات به معناى كساد و كمى دادوستد است. 📚اعلام الوری ج 2 ص 280 ❕امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: «... در آن هنگام كه سفيانى خروج مى كند، مواد غذايى كم شده، قحطى به مردم مى آورد و باران كم مى بارد». 📚ملاحم ابن طاووس ص 133 🔸ابن مسعود مى گويد: هنگامى كه از بين برود و راهها ويران گردد، مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه ظهور مى كند. 📚برهان ، متقی هندی ص 142 ❕شايد وضعيت بد بازار در آن زمان، معلول ويرانى مراكز توليد و صنعت، كم شدن نيروى انسانى، كاهش قدرت خريد، ، ناامنى راهها و ... باشد ، این وضعیت اختصاص به مومنین ندارد و جوی حاکم بر تمام جهان است . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔شبهاتی در مورد واژه سید بین ملی گرایان مطرح می شود و از آن در مورد اسلام سوء استفاده می کنند ❗️اصلا واژه سید که به فرزندان حضرت زهرا اطلاق می شود از آمده است و چرا آنان را به این نام می خوانند ❕❕ 💠💠 👌كلمه ى «سيد» در اصل به معناى كسى است كه صاحب مجد و عظمت است. و به همين اعتبار، نسل پيامبر اسلام را سيد مى گويند. از سخنان ابن شهر آشوب به دست مى آيد كه در قرن ششم هجرى قمرى كلم هى سيد رواج كامل داشت و اولاد پيامبر را سيد مى گفتند. تحقيقات نشان مى دهد كه در قرن چهارم و پنجم كلمه «سيد» به همراه قرينه بر اولاد پيامبر اطلاق مى شد و در قرن ششم بدون قرينه استعمال مى گرديد. در عصر حاضر، در ايران به بنى هاشم سيد مى گويند و به غير آن به كسى سيد نمى گويند. در كسانى را كه از طريق امام حسين به پيامبر مى رسند، سيد مى گويند. در قسطنطنيه عموم مردم را سيد مى گويند و در آنجا كلمه سيد دلالت بر هاشمى بودن ندارد. در عهد صفوى به اولاد پيامبر كلمه ى ميرزا را اطلاق مى كردند ولى در زمان ما ميرزا دلالت بر هاشمى بودن ندارد . 📚جامع الأنساب، آيت الله روضاتى، ج 1، ص 32 . 🔸مامقانى مى نويسد ؛ « در غير حجاز كلمه سيد به بنى هاشم و بنى عبدالمطلب اطلاق مى شود. در كشورهاى عربى شيعيان اين كلمه را به اولاد هاشم و عبدالمطلب مى كنند ولى عرب غير شيعه در معناى لغوى آن بكار مى برند، 📚علم النسب، ج 1، ص 144. 👌امروزه از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها با تعبیر سید یا سادات یاد می شود چرا آنان منسوب به پیامبر گرامی هستند و در روایات متعددی دستور به اکرام و احترام آنان به خاطر پیامبر گرامی داده شده است ، تعبیر نیز نوعی و احترام آنان است . 📚وسایل الشیعه، ج16 ص332 باب 17 👌البته گرامی نیز باید توجه کنند که صرف انتساب آنها به پیامبر گرامی و حضرت زهرا سلام الله علیهما بهشتی شدن آنها نمی شود و نباید از احترام دیگران نسبت به خود سوء استفاده کنند . ❕در نقلی آمده است ؛ «زيد بن موسى بن جعفر عليه السّلام در مدينه خروج كرد، گروهى را آتش زد و گروهى را به قتل رسانيد. بدين لحاظ او را زيد النار ناميدند. مأمون فرستاد تا او را گرفتند و اسير نمودند و نزد مأمون بردند، دستور داد: وى را نزد امام رضا عليه السّلام ببريد.ياسر مى گويد: وقتى زيد به حضور حضرت رضا آمد امام به او فرمود: اى زيد ... تو اين طور گمان مى كنى كه اگر خداوند را معصيت كنى داخل بهشت خواهى شد و موسى بن جعفر هم اطاعت پيشه كند و داخل بهشت شود، آنگاه تو نزد خداوند از آن بزرگوار باشى؟ 👌به خداوند سوگند كسى از ما نزد خداوند به مقامى نخواهد رسيد مگر به اطاعت نمودن پروردگار، ولى تو گمان مى كنى كه اگر عصيان بورزى به اين مقام خواهى رسيد؟! زيد در جواب حضرت رضا گفت: من هم برادر و پسر پدر تو مى باشم. امام رضا فرمود: آرى، تو مادامى برادر من خواهى بود كه خداوند را اطاعت نمايى. حضرت نوح گفت: پروردگارا! پسر من هم از اهل من محسوب مىشود، وعده تو حق و تو بهترين حكم كنندگان بود. خداوند حكيم فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست، او معصيت كار است. خداوند او را براى اينكه مرتكب معصيت شد از اهل نوح ندانست. 📚عیون الاخبار ج 2 ص 234 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔امروزه شاهدیم که کسبه و حتی مردم اجناس مورد نیاز مردم را خریداری می کنند و در مغازه و خانه ها می کنند ❗️حکم این عمل چیست ❕جایز است یا خیر ❕❕ 💠💠 👌احتكار به معناى گردآورى احتياجات مردم و ذخيره كردن و به انتظار گرانى نشستن و منافع بردن است و در اصل از ريشه حَكْر (بر وزن مكر) به معناى ظلم و ستم و بد رفتارى گرفته شده و از آنجايى كه احتكار طعام از روشنترين مصداقهاى ظلم و بدرفتارى است اين واژه بر آن اطلاق شده است. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 54 🔸در فقه اسلام بحث مشروحى احتكار آمده و همه فقهاى اسلام آن را حرام شمرده اند و روايات بسيارى در اين زمينه وارد شده از جمله در حديثى كه در كتب اهل سنّت و اماميه وارد شده از رسول خدا مى خوانيم ؛ «محتكر رانده درگاه خداست». 📚بحار الانوار ج 59 ص 292 👌در حديث ديگرى از امام امير المؤمنين در غررالحكم آمده است ؛ «محتكر بخيل ثروتى جمع مى کند براى كه هرگز از او راضى نخواهند شد و بر خدايى (در محشر) وارد مى شود كه او را معذور نخواهد داشت». 📚غرر الحکم ح 8205 ❕در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم مى خوانيم ؛ «شخص محتكر در روز قيامت در حالى محشور مى شود كه در پيشانى او نوشته شده است: اى كافر خودت را در آتش دوزخ انتخاب كن». 📚کنزالعمال ح 43958 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر كس خوراك مسلمانان را احتكار كند، خداوند او را به و ورشكستگى تنبيه مى فرمايد.» 📚بحار الانوار ج 62 ص 292 👌و فرمود ؛ «هر انبار كردنى كه به مردم زيان رسانَد و را به ضرر ايشان گران كند، بى خير است.» 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 35 👌و فرمود ؛ « مايه بيزارى است كه خوراكى احتكار شود و مردم به حال خود رها گردند، در حالى كه چيزى از آن نداشته باشند.» 📚عوالی اللالی ج 2 ص 138 🔸و فرمود ؛ «هر كس يك شب گرانى را براى امّت من بخواهد، عملِ چهل سالش را تباه مى سازد.» 📚تاریخ بغداد ج 4 ص 60 ❕و فرمود ؛ « احتكار كنندگان و قاتلان مردم در يك رتبه [به روز قيامت] برانگيخته مى شوند. و هر كس در بخشى از [بازار و] قيمت [كالاهاى] مسلمانان راه يابد تا آن را بر ايشان گران كند، سزاوار است كه خداوند در روز ، او را در بخش بزرگ آتش درآورَد.» 📚الترغیب و الترهیب ج 2 ص 584 🔸علی علیه السلام در نامه اش به رفاعه نوشت ؛ « احتكار را نهى كن؛ و هر كس از اين نهى سرپيچيد، مجازاتش كن و آن گاه او را وادار كه آن چه را احتكار كرده، سازد.» 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 36 ❕و در نامه اش به مالک اشتر نخعى نوشت ؛ « آن گاه كه وى را به كارگزارىِ مصر گماشت: با اين همه، بدان كه بسيارى از ايشان [بازرگانان] مردمى تنگ نظر و سخت بخيل هستند و احتكار مى كنند و به ميل خود براى كالاها قيمت مى گذارند و با اين كار، به مردم زيان مى رسانند و براى واليان هم مايه ننگ و عيب هستند. پس از باز دار؛ كه رسول خدا آن را منع فرمود. و بايد خريد و فروش آسان و بر موازين عدل باشد، با قميتهايى كه نه به فروشنده زيان رسانَد و نه به خريدار. پس از آن كه احتكار را ممنوع كردى، اگر كسى باز به احتكار روى آورْد، مجازاتش كن، ولى در مجازات وى زياده روى مكن» 📚نهج البلاغه نامه 53 ❕مرحوم شيخ در مبسوط (بنا به نقل شهيد ثانى در كتاب مسالك) در كتاب الاطعمة مى گويد: «هرگاه صاحب طعام (در موارد اضطرار مردم) از بذل طعام خوددارى كند مگر به زيادتر از قيمت اگر شخص مضطر قادر باشد با او مى جنگد اگر مضطر كشته شود مظلوم است و او بايد پرداخت شود و اگر مالك طعام كشته شود خون او هدر است و اگر قادر به جنگيدن با او نباشد يا قادر باشد و نخواهد كار به خونريزى برسد مى تواند از طريق حيله با او وارد شود و طعام را به قيمتى كه او مى گويد (هرچند بسيار زياد) بدون قصد جدى خريدارى كند ولى بعداً تنها قيمة المثل را بپردازد» 📚مسالک ج 12 ص 121 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در ميان دانش آموختگان و شاگردان دو نام بزرگ به چشم ميخورد يا امام ابوحنيفه از ائمه اهل و پايه ريز مذهب حنفى از مذاهب اهل سنت٢- يا امام مالك از ائمه اهل سنت و پايه ريز مذهب مالكى از مذاهب اهل سنت سئوال: اگر امام صادق دانشمند و تئوريسين بزرگ شيعه و پايه گذار است، چگونه از بزرگان اهل سنت هستند ❗️❗️ 💠💠 👌این که بزرگان اهل سنت شاگرد امام صادق علیه السلام بوده است ادعای شیعه نیست بلکه بزرگان و علمای سنی مذهب این را در کتب خود نقل کرده اند . 🗯مالک بن انس امام مالکی ها درمورد امام صادق علیه السلام می گوید: «برتر وبالاتر از جعفر بن محمد را در علم وعبادت وپرهیزگاری، نه چشمی دیده ونه گوشی شنیده ونه به بشری خطور کرده است» 📚تهذیب التهذیب،ج2 ص104 🗯خوارزمی در مناقب از ابوحنیفه امام ها نقل می کند که درمورد امام صادق علیه السلام می گفت ؛ «من فقیه تر از جعفر بن محمد ندیده ام. وگفت :اگر آن دوسال ( شاگردی) نبود نعمان ( ابوحنیفه) هلاک می شد » 📚مناقب ابوحنیفه،ج1 ص172 _ تحفه اثنی عشریه،ص8 🗯محمد بن طلحه درمورد امام علیه السلام می گوید ؛ "او دارای دانشی سرشار، عبادتی بسیار، پارسایی آشکار وهمیشه درحال ذکر بود... گروه بسیاری از بزرگان دین از او نقل روایت کرده واز دانش او بهره برده اند وبر شاگردی او افتخار کرده اند...مناقب او چنان زیاد است که کسی را یارای شمارش آن نبوده... " 📚مطالب السوول،ج2 ص56 🗯حافظ ابو نعیم از بزرگان اهل سنت می اورد: « گروهی از تابعین و بزرگان و امامان اهل سنت از امام صادق کسب علم و نقل حدیث می کردند که از جمله انان ، بن انس ،شعبه بن حجاج،سفیان ثوری،ابن جریح و...می باشند» 📚حلیه الاولیائ،ج3 ص198 🗯مولف کتاب ائمه الهدی چنین می اورد: « امام صادق دریایی از علم بود تا جایی که چهار هزار نفر از او کسب علم و نقل حدیث می کردند که برخی از انان از بزرگان دین بودند مانند امام ابو حنیفه،امام مالک بن انس،امام سفیان ثوری،و دیگران از بزرگان » 📚ائمه الهدی ص117 🗯علامه شبراوی شافعی چنین می نویسد: « برای امام صادق مناقب فراوانی بود و فضائلش مشهور بود .امامان زیادی از او کسب علم و نقل حدیث کردند مانند مالک بن انس،ابو حنیفه،یحیی بن سعید،ابن جریح،ثوری،ابن عیینه،شعبه و » 📚الاتحاف بحب الاشراف،ص54 🗯ابن حجر نیز در صواعق می اورد: « از امام صادق مردم بسیاری کسب علم کردند تا جایی که علومش در تمام شهر ها منتشر شد و بزرگان علما او بودند مانند یحیی بن سعید،ابن جریح،مالک ،ابو حنیفه،شعبه،و ...» 📚الصواعق ص120 🔸شهید مطهری می آورد ؛ « تمام امامهاى اهل تسنن يا بلاواسطه و يا مع الواسطه شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردى كرده اند. در رأس ائمه اهل تسنن ابوحنيفه است، و نوشته اند ابوحنيفه دو سال شاگرد امام بوده، و اين جمله را ما در خود آنها مى خوانيم كه گفته اند او گفت: «لَوْ لَا السَّنَتانِ لَهَلَكَ نُعْمانُ» اگر آن دو سال نبود نعمان از بين رفته بود. مالك بن انس كه امام ديگر اهل تسنن است نيز معاصر امام صادق است. او هم نزد امام مى آمد و به شاگردى امام افتخار مى كرد. شافعى در دوره بعد بوده ولى او شاگردى كرده شاگردان ابوحنيفه را و خود مالك بن انس را. احمد حنبل نيز سلسله نسبش در شاگردى در يك جهت به امام مى رسد. و همينطور ديگران. حوزه درس فقهى امام صادق از حوزه درس تمام فقهاى ديگر بارونقتر بوده است. 📚مجموعه آثار ج 18 ص 73 ❔اما این که اینان چرا تن به امامت امام صادق علیه السلام ندادند پاسخ روشنی دارد .انسان موجودى است و براى اين كه جانب خير يا شر را برگزيند، تنها علم كافى نيست بلكه در كنار علم، بايد اراده نيز ضميمه شود. بسيارى از افراد در زمان پيامبر اكرم و ائمه اطهار حقيقت را مى شناختند. اما به دليل منافع مادى يا شهوات نفسانى خود را به جهالت مى زنند و حق را انكار مى كردند. عمر بن خطّاب در جريان قلم و دوات، در مقابل پيامبر جبهه گيرى كرد. ابليس در برابر خدا گردنكشى نمود. ابوحنيفه در برابر امام صادق علیه السلام باز كرد. كسانى نيز در زمان ما، شاگرد امام راحل و مريد او بودند ولى در نهايت، با دشمنان امام هم آواز گشتند. اين اقتضاى اختيار است كه انسان بتواند راه و دين يا راه نفس را در پيش بگيرد . 👌آرى آن كس كه خواب است را مى توان بيدار كرد اما آن كه خود را به خواب زده است هرگز نمى توان بيدار كرد چنان که قرآن می گوید ؛ « آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند در حالى كه در دل به آن داشتند.» ( نمل 14) https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
👌👌پاسخ این شبهه تکراری ملحد را در مورد ازدواج پبامبر گرامی اسلام با همسر پسر خوانده اش ، زینب را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1814
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که وکیل امام عسکری لواط کار بوده است ❗️چرا امام حسن عسکری که طبق ادعای علماى شیعه داراى هستند، نماینده و قائم مقامش لواط کارش را مجازات نكرده ؟ و اصولاً چرا یک شخص شرابخوار و همجنس باز را قائم مقام خود كرده بود ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است روایتی است که در کتاب کافی مرحوم کلینی به نقل از فردی به اسحاق و او نیز از یحیی القشیری ( القنبری) نقل شده است که می گوید ؛ « امام عسكرى علیه السلام وكيلى داشت كه خانه اى را به او اختصاص داده بود و براى او خدمتكارى سفيد پوست بود. وكيل پيوسته ميخواست با خادم آميزش جنسى داشته باشد اما او ميورزيد جز اينكه او را با شراب مست كند چاره اى نديد بالاخره به او شراب داد و غلام را پيش خود آورد بين او و حضرت عسكرى عليه السّلام سه درب فاصله بود كه هر سه قفل داشت. 🔸وكيل گفت: من هنوز بيدار بودم كه صداى قفل در بها را شنيدم كه باز ميشد تا بالاخره امام عليه السّلام آمد جلو درب خانه فرمود: از خدا . فردا صبح دستور داد غلام را بفروشند و مرا از خانه خارج كرد.» 📚الکافی ج 1 ص 511 ❕این روایت با همین سند در کتبی دیگری نیز نقل شده است اما دارای دو اشکال اساسی است . 1⃣مجهول و ضعیف بودن راوی جریان یعنی یحیی القشیری ( القنبری ) است که روایت را از درجه اعتبار ساقط می کند . 📚زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 553 2⃣همینطور راوی که روایت را از یحیی القشیری نقل می کند اسحاق بن محمد النخعی است که ابن غضائری درباره او می گوید ؛ « او فاسد المذهب و در نقل روایت بوده و اهل جعل روایت است . به روایات او توجه نمی شود » 📚الرجال ابن الغضائری ص 41 رقم 14 👌بزرگان دیگری چنین نجاشی و علامه حلی و ابن داوود و ... نیز او را فردی کذاب و دروغگو و در روایت معرفی کرده اند . 📚رجال نجاشی ص 73_ مجمع الرجال ج 1 ص 198_ خلاصه الاقوال ص 318_رجال ابن داوود ص 231_ رجال مجلسی ص 159_ اتقان المقال ص 260 ❕لذا علامه مجلسی ذیل روایت مذکور می گوید این روایت است . 📚مراه العقول ج 6 ص 162 👌بنابراین با ضعف روایت نوبت به پاسخ های بعدی نمی رسد و تکیه بر آن برای شبهه پراکنی بی اساس است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
👌پاسخ این شبهه معاند را در مورد دستور به کشتن کردها توسط امامان شیعه را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1816
🤔 ❔با توجه به شبهاتی که بهاییت در رابطه با خاتمیت پیامبر اسلام مطرح می کنند و ایشان را خاتم پیامبران نمی دانند این سوال را داشتم که اول لفظ به معنای انگشتر بوده یا پایان دادن به چیزی به معنای خاتم بوده ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً » « محمد پدر از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند به هر چيز آگاه است.» ( احزاب 40) ❕معناى خاتم با اينكه روشن است ( زيرا ماده خَتْم در تمام كتب لغت عرب به معناى پايان دادن به چيزى است ) ولى پاره اى از وسوسه هاى منحرفان ايجاب مى كند كه توضيح بيشترى درباره آن داده شود. ❕ابن فارس كه از علماى معروف لغت در قرن چهارم هجرى مى باشد در مُعْجَم مَقائيس اللّغة ذیل ماده ختم مى گويد: «ختم، يك معناى اصلى بيشتر ندارد و آن رسيدن به پايان چيزى است و اينكه مهر زدن بر چيزى را ختم مى گويند نيز از همين باب است، زيرا هميشه بعد ازپايان دادن چيزى بر آن مهر مى نهند». 👌خليل ابن احمد كه از قديمى ترين مولفان و لغت عرب است و در قرن دوم هجرى در عصر ائمه معصومين عليهم السلام مى زيسته است؛ در معناى خاتِم و خاتَم مى گويد: «خاتِم هر چيزى، پايان و آخر آن است؛ و خاتَم به معناى مُهرى است كه بر گِل مى زنند» 📚کتاب العین، ماده ختم 👌هنگامى كه نامه تمام مى شد و آن را مى بستند براى اينكه بيگانه اى آن را نگشايد، قطعه گِل نرمى بر محلّى كه شده بود مى زدند و روى آن را مهر مى كردند، بطورى كه براى گشودن آن راهى جز شكستن مهر نبود. ❕ساير ارباب لغت نيز همين معنى را تعقيب كرده اند، و خاتَم را به معناى چيزى كه سبب پايان است و يا كه در پايان مى زنند تفسير كرده اند. 🔸در كتاب التحقيق كه بررسى جامعى است روى منابع مهم لغت، بعد از نقل اقوال بزرگان لغت عربى مى گويد: «تحقيق اين است كه اين ماده ريشه واحدى دارد و آن در مقابل آغاز است؛ يعنى شدن چيزى و به آخر و انتها رسيدن » 📚التحقیق ماده ختم ❕گاه گفته مى شود خاتَم به معناى است؛ بنابراين مفهوم آيه چنين است كه پيامبر اسلام زينت تمام پيامبران بود، نه پايان دهنده آنها. 👌ولى بايد توجه داشت كه خاتَم هرگز به معناى زينت نيامده بلكه به معناى انگشتر است و اين تعبير بسيار نادرستى است كه گفته شود پيامبر اسلام انگشتر پيامبران است. تازه همان گونه كه گفتيم معنى اصلى خاتَم هرگز انگشتر نبوده بلكه به معناى مهرى بوده كه در پايان يا بر نامه ها و كتابهايى را كه لاك و مهر مى كردند مى زدند، و از آنجا كه مهر زدن در خاتَم و پايان قرار مى گيرد، نام خاتم بر وسيله اى كه به آن نامه را پايان مى دادند، گذارده شده است (توجه داشته باشيد كه خاتَم، به فتح تاء، به معناى «ما يَخْتِمُ بِهِ» يعنى: چيزى كه به آن ختم مى كنند مى باشد.) ❕قابل توجه اينكه در عصر نزول قرآن و قرنها بعد از آن، مهر اصلى اشخاص، روى انگشترهاى آنها بود، و به وسيله خود نامه ها را مهر مى كردند، به همين دليل در حالات پيامبر آمده «انَّ خاتَمَ رَسُولِ اللَّهِ كانَ مِنْ فِضَّةٍ نَقْشُهُ مَحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله»: «انگشتر پيامبر خدا از نقره بود و نقش آن محمد رسول اللَّه بود.» 📚سنن بیهقی ج 10 ص 128 👌در بعضى از تواريخ آمده كه از جمله حوادث سال ششم هجرى اين بود كه به پيامبر عرض كردند شما كه براى سران كشورها و پادشاهان نامه مى نويسيد، آنها نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند، به همين دليل پيامبر براى خود انتخاب كرد تا نامه ها را با آن مهر كند. 📚سفینه البحار ج 1 ص 367 👌در كتاب طبقات كبرى نيز آمده است كه پيامبر اسلام هنگامى كه تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و جهان نامه بنويسد دستور داد انگشترى براى او ساختند كه روى آن مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه نوشته شده بود و نامه هاى خود را با آن مهر مى كرد. 📚طبقات الکبری ج 1 ص 258 👌با اين توضيح روشن مى شود كه امروز گر چه خاتَم به انگشترهاى تزيينى نيز گفته مى شود، ولى در زمان نزول قرآن و بعد از آن به انگشترهايى مى گفتند كه با آن نامه ها را پايان مى دادند، و يا نامه ها را مى بستند و بر محل بسته شده مهر مى نهادند. 👌به هر حال کسی که كمترين آشنايى با معناى اين واژه در ادبيات عرب و ريشه اصلى اين لغت و مشتقات و موارد آن به وضوح اين معنا را اثبات مى كند كه كلمه خاتَمَ النَّبِييّنَ هيچ معنايى جز پايان دهنده پيامبران نمى تواند داشته باشد. 📚پیام قرآن ج 8 ص 442 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که در روایات آمده است که هر کس به بازی شطرنج نگاه کند مانند آن است که به فرج نگاه کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات متعددی از بازی کردن با شطرنج نهی شده است . ❕راوی می گوید به امام کاظم علیه السلام عرض کردم من با گروهی نشست و برخاست دارم که با شطرنج بازی می کنند اما خودم اهل بازی با شطرنج نیستم اما به بازی آنها نگاه می کنم ؟ 🔸امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « تو را چه می شود که در حضور پیدا می کنی که خداوند به اهلش نگاه نمی کند » 📚الکافی ج 6 ص 437 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « کسی که به شطرنج نظر اندازد ، گویی به آتش نظر انداخته است » 📚همان مدرک ❕در نقل دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « بیع شطرنج حرام است و مالی که از راه شطرنج بازی بدست آمده است سحت است و شطرنج بازی در حد کفر و شرک به خداوند است و سلام به شطرنج باز گناه و معصیت است و کسی که به شطرنج نگاه کند ، همانند آن است که به فرج مادرش نظر کرده است » 📚وسائل الشیعه ج 17 ص 323 👌تعبیر فوق اشاره به آن است که همانگونه که نگاه کردن به فرج محارم دارای قبح ذاتی است و هیچ کسی تن به چنین کار قبیحی نمیدهد ، نگاه کردن به صفحه شطرنج هم به همان اندازه دارد و هیچ کس نباید حتی به صفحه شطرنج نگاه کند تا چه برسد که با آن بازی کند . ❕اما باید توجه داشت که طبق تصریح بزرگ مورد این روایات در جایی است که شطرنج به عنوان ابزار و آلت قمار شناخته شود چنان که در گذشته چنین بوده است . 🔸برخی می نویسند ؛ « در ميان علماى ما معروف است كه بازى كردن با آلات قمار بطور كلّى اگر چه بدون شرط بندى باشد است و ممكن است فلسفه اين موضوع آن باشد كه سروكار داشتن با اين آلات خواه و ناخواه انسان را به قمار مى كشاند و مخصوصاً درباره بازى شطرنج اخبار متعدّدى از امامامن عليهم السلام به ما رسيده است كه استعمال آلات اين بازى به هر عنوان ممنوع است و عنوان «ورزش فكرى» به اين بازى دادن در حكم مزبور تأثيرى نمى گذارد؛ زيرا ممكن است ساير انواع قمار را نيز تحت اين عنوان و به اين عنوان و به اين نام انجام داد؛ چون در خيلى از انواع قمار از جمله بازى با ورق، اين فعّاليّت وجود دارد ولى مفاسد آنها جاى انكار ندارد. 💠شطرنج يك نوع قمار است و از آغاز به همين عنوان اختراع گرديده، منتها قمارها دو نوعند، گاهى نيازمند به تفكّر نيستند و تنها از تصادف در آنها استفاده مى شود در حالى كه در بعضى ديگر فكر لازم است كه شطرنج يكى از آنهاست. اسناد و مدارك اسلامى درباره حرمت بازى شطرنج، جاى شكّ و ترديد در حرمت آن باقى نمى گذارد ، ولى اگر روزى فرا رسد كه شطرنج در عرف عام از صورت قمار بيرون آيد و به عنوان يك ورزش شناخته شود حكم آن خواهد يافت. 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص 399 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 ❕توضیح اینکه ؛ 👌مى دانيم احكام بنابر اعتقاد محقّقان از اماميّه و اهل سنّت، تابع مصالح و مفاسد است. شراب از آن رو تحريم شده كه رجس و عمل شيطانى و موجب عداوت و كينه در ميان مردم و از نماز و ذكر اللَّه مى شود، چون عقل را زايل مى كند و زوال عقل اين پيامدها را به دنبال دارد و همچنين است مسأله قمار با آلات مخصوص. 🔸حال اگر در بعضى از موارد موضوع حكم وجود داشته باشد اما مصلحت و مفسده به موجب زمان يا مكان تغيير يابد، طبيعى است كه حكم نيز دگرگون مى شود، زيرا آن موضوع با وصف آن مصالح و مفاسد محلّ حكم بود و اگر اين وصف از بين برود ديگر محلّ آن حكم نخواهد بود. مثلًا در گذشته همه فقها حكم به تحريم خريدوفروش خون انسان و حيوانات مى كردند، زيرا هيچ مصلحتى در آن نبود، بلكه منبع انواع مفاسد معنوى و مادى محسوب مىشد؛ ولى امروز با گذشت زمان، خون انسان عامل نجات بسيارى از مردم (مجروحان و نيازمندان به عمل جراحى) از چنگال مرگ مى شود، بنابراين خون، همان خون است؛ ولى مفسده، تبديل به مصلحت مهمّى شده است. است در اين صورت خريدوفروش خون نمى تواند حرام باشد؛ يعنى ملاك حكم تغيير يافته است. 🔸همچنين هرگاه در زمان يا مكان خاصّى شطرنج به عنوان آلت قمار محسوب نشود و عامّه مردم آن را ورزش فكرى بدانند، به يقين در چنين فرضى مفاسد قمار بر آن مترتب نيست و به تعبير ديگر كلّى قمار كه داراى مفاسدى است از آن برداشته شده است، بنابراين دليلى ندارد كه حرام باشد. 👌به اين ترتيب، ملاحظه مى كنيم كه زمان و مكان مى تواند عاملى براى تغيير مصالح و مفاسد باشد و در سايه آن حكم دگرگون شود. 📚دائره المعارف فقه مقارن ج 1 ص 279 ❔مرحوم امام خمینی در برابر این سوال که اگر شطرنج، آلت قمار بودن خود را به طور كلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان يك ورزش فكرى از آن استفاده گردد، بازى با آن، چه دارد ❔پاسخ دادند ؛ 🔸بر فرض مذكور، اگر برد و باختى در بين نباشد، ندارد. 📚صحیفه نور ج 21 ص 15 🔸آیت الله مکارم شیرازی نیز فتوا می دهد ؛ « پاسور، شطرنج و بيليارد هر گاه آلات مذكور از آلت قمار خارج شده باشد، و در نزد توده مردم محل به عنوان يك وسيله يا تفريحى شناخته شود نه ابزار قمار، بازى با آن بدون برد و باخت مالى اشكال ندارد.» 📚رساله احکام جوانان ، ص 162 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا امام سجاد شهید شدن یا به مرگ از دنیا رفتند ❗️آیا حقیقت دارد که دلیلی بر شهادت ایشان نیست ❕❕ 💠💠 ❕بر پایه روایاتی که تصریح می کند تمام امامان با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته اند باید حکم کنیم که امام سجاد علیه السلام نیز شده اند . 🔸امام حسن علیه السلام فرمود: «هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود» 📚بحار الانوار ج27 ص217 _ کفایه الاثر ص227 👌امام رضا علیه السلام فرمود: «همه ما مقتول و از دنیا می رویم» 📚الفقیه ج2 ص585 _ عیون الاخبار ج2 ص203 🔸شیخ می نویسد ؛ « اعتقاد ما آن است که امام سجاد علیه السلام با زهر ولید بن عبدالملک از دنیا رفت » 📚اعتقادات ص 109 ❕البته بعضى دیگر گفته اند هشام بن عبد الملك از دنیا رفته است . 📚بحار الانوار ج 46 ص 153 _ جلاء العیون ص 841 💠 ممكن است كه هشام بن عبد الملك به جهت آن عداوت و بغضى كه از آن حضرت در دل گرفت از آن روزى كه آن حضرت در طواف كعبه استلام حجر كرد و هشام نتوانست، و فرزدق شاعر آن جناب را به آن اشعار مدح كرد ، به اين سبب و سببهاى ديگر برادر خود وليد بن عبد الملك را كه خليفه آن زمان بود وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر داده اند و صحيح است نسبت آن حضرت به هر دو تن. 📚منتهی الامال ج 2 ص 1168 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔اخیرا علمای اهل سنت حکم ارتداد و کشتن شایان مصلح بازیکن پرسپولیس را دادند چون شعری خوانده بود و گفته بود من از سه تن لطفا در این زمینه روشنگری کنید ❗️ 💠💠 👌چنان که اشاره شد برخی از علمای اهل سنت محب وهابیت به خاطر یک شعر کوتاه که بازیکن فوتبال به نام شایان در مجلسی ایراد کرد که « شیعه رافضی ام ، از سه نفر بیزارم » فتوا به ارتداد و لازم القتل بودن او دادند و برخی از آنان تشبیه کردند که همانگونه که سلمان رشدی به خاطر ارتداد در دستشویی نیز ندارد این بازیکن نیز از این پس هیچ گونه امنیت جانی ندارد . 🔹ما خطاب به این علمای وهابی مسلک در لباس اهل چند نکته را متذکر می شود ؛ 1⃣سخن شما برگرفته از این کلام ذهبی است که می گوید ؛ « کسی که کوچکترین طعنی به صحابه وارد کند یا آنها را مورد توهین و دشنام قرار دهد از دین و ملت اسلام خارج شده است » 📚الکبائر ج 1 ص 237 ❕یا سرخسی می گوید ؛ « هر کس به یکی از صحابه اشکال بگیرد کافر و اگر توبه نکند از اسلام بیرون رفته و چاره او است » 📚اصول السرخسی ج 2 ص 134 ❕و یا از سیوطی نقل شده است ؛ « حتی اگر کسی گمان برد که صحابه دشنام هستند باید او را سوزاند و حتی بیش از سوزاندن سزای اوست » 📚اقام الحجر ... ص 66 ❔آیا حب تمام جزو اصول دین است که کسی که از این حب بیزاری جوید کافر شود ❗️طبق کدام آیه قرآن اثبات می کنید چنین مطلبی جزء اصول دین است و کسی که آن را انکار کند از اسلام است . 2⃣بر اساس عقیده شما در درجه اول عمر باید باشند زیرا اهانت هایی که او به صحابه کرد کسی مانند آن را نکرد . ❕در شورای ساختگی سقیفه که به خلافت ابوبکر شد ، سعد بن عباده از بزرگترین مخالفان خلافت ابوبکر بود . عمر خطاب به او می گفت ؛ « خداوند را بکشد » 📚صحیح بخاری ج 6 ص 87 ❕آیا تعبیر فوق طعن به یک صحابی و اهانت به او نمی باشد . آیا بر اساس عقیده شما عمر کافر نمی باشد که به یک صحابی کرده است و باید سوزانده و کشته می شد ❗️ 3⃣آیا حضرت علی علیه السلام صحابی پیامبر گرامی نبود که معاویه لعن و دشنام به او را جزء آداب و منبر قرار داد ❗️ 🔸سیوطی در این باره می نویسد: 🗯« در زمان بنی امیه بر اساس سنتی که معاویه بنا نهاد بر فراز بیش از هفتاد هزار منبر،علی بن ابی طالب لعن قرار می گرفت» 📚النصائح الکافیه،ص105 ❕مسلم نیشابوری نقل می کند : « معاویه سعد را امر کرد و به او گفت چه چیز تو را از سب و دشنام به ابوتراب( علی) باز می دارد...» 📚صحیح مسلم،ج4 ص1871 _ سنن ترمذی،ج5 ص3724 🗯ابن ابی شیبه استاد بخاری نقل می کند: « سعد بن ابی وقاص گوید در یکی از سفرهای حج نزد معاویه رفتم و معاویه به آن حضرت داد» 📚المصنف ج6 ص366 🗯طبری می نویسد: ❗️هنگامی که معاویه مغیره را والی کوفه قرار داد به او چند توصیه کرد از جمله: « از فحش و ناسزا به علی مکن» 📚تاریخ طبری ج3 ص218 ❔آیا شما بر اساس عقیده خودتان نباید معاویه را کافر و واجب القتل بدانید که به صحابی والا مقامی چون علی علیه السلام توهین و می کرد ❗️پس چگونه جانتان را برای معاویه لعنه الله علیه می دهید ❕ 3⃣آیا برائت جویی و توهینی از این بالاتر که عایشه و طلحه و زبیر در برابر علی علیه السلام را به راه انداختند که هزاران هزار نفر کشته شدند ❗️آیا نباید از این سه تن بیزاری بجویید چون به علی علیه السلام صحابی پیامبر بزرگترین توهین ها را روا داشتند . 4⃣آیا توهین به یک صحابه از این بالاتر است که عایشه به خاطر شدن علی علیه السلام سجده شکر به جا آورد . 🔸ابوالفرج اصفهانی در خودش به نقل از ابو البختری می نویسد ؛ « چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به عایشه رسید کرد » 📚 ص55 5⃣ و دیگران از علمای اهل نیز می نویسند ؛ ❕« چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به رسید این شعر را خواند ؛ « پس را افکند و آرزوها بدان آرام گرفت ، همان گونه که با آمدن ، دیده روشن می گردد » سپس پرسید چه کسی او را ؟ گفتند مردی از قبیله . گفت اگر چه دور بود ولی اشکالی ندارد ، کسی که خبر او را آورد پاینده باشد . 📚تاریخ ج5 ص150 _ فی التاریخ ج2 ص438 ❔آیا شما از عایشه به خاطر این توهین و طعن به علی علیه السلام برائت می جویید ❗️ 🔸 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸 👇 6⃣آیا از عمر بیزاری می جویید و او را مرتد می نامید زیرا صحابیان رسول خدا را شلاق می زد و می کرد ❕ آیا توهین و طعنی از این بالاتر است ❕ 🔸دارمی نقل می کند ؛ « عمر بن خطاب ابی بن کعب را به خاطر روایت کردن از رسول خدا زد » 📚سنن الدارمی ج 1 ص 132 🔸هیثمی می نویسد ؛ « عمر ابن مسعود و ابا مسعود انصاری و ابو الدرداء را کرد چون از رسول خدا روایت می کردند » 📚مجمع الزوائد ج 1 ص 372 7⃣آیا از عایشه بیزاری می جویید و حکم به کفر او می دهید چرا که به سایر همسران پیامبر که صحابیه بودند می داد ❗️ 🔸می نویسید ؛ « عایشه به ام سلمه و سایر همسران پیامبر فحش و می داد » 📚احادیث عائشه ج 1 ص 63 ❕بخاری جریان مفصل از گویی عایشه به همسران پیامبر را نقل می کند ؛ 📚صحیح بخاری ج 2 ص 911 👌این موارد مشتی از خروار بود که نقل کردیم .شما قبل از اینکه فتوا به کفر و ارتداد دیگران دهید این تناقض های مکتب خود را پاسخ دهید . 8⃣مگر در روایات شما نیامده است که باید به مسلمان حسن داشت و افعال و گفتار او را به بهترین صورت توجیه و حمل کرد ؛ 📚سنن ابی داود ج 4 ص 2126 باب فی حسن الظن ❕آقای شایان مصلح گفته است از سه نفر بیزارم . آیا نامی از خلفای ثلاثه شما برده است .شاید منظورش از بیزاری جستن از سه تن اول ، قابیل باشد که هابیل را به قتل رساند ، دومی قیدار پی کننده شتر صالح است و سومی قاتل حضرت یحیی بن زکریا است که در کلام علمای ما توصیه لعنت کردن آنها آمده است . 📚الاستبصار ج1 ص16 ترجمه المولف ،تحقیق موسوی ❔چرا به روایات خود عمل نمی کنید و سخن آقای مصلح را خوب نمی کنید . 9⃣اگرچه سخن در این رابطه گسترده است و ما نقد های فراوانی به این عقیده شما داریم اما همین مقدار کافی است . شما قبل از این که دیگران را تکفیر کنید این تناقض های مکتبتان و سوالات ما را پاسخ دهید و با احساسات جوانان شیعه بازی نکنید که آنان هم مقابله به مثل کردن را هستند که در این صورت امنیت ملی مختل می شود . اگر اعتراضی است از طریق مراجع قانونی اقدام کنید نه آنکه عده ای را تحریک به قتل جوان بکنید . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔لطفا در مورد شخصیت کمیل بن زیاد توضیح دهید ❗️برخی در او تشکیک می کنند که او با امام علی مخالفت می کرده است و می گویند ما چگونه دعای کمیل چنین فردی را می خوانیم ❗️❗️ 💠💠 👌كميل بن زياد نخعى از ياران نزديك اميرمؤمنان على عليه السلام است و دعاى بسيار پر محتوايى كه اميرمؤمنان در اختيار او گذارد تا به وسيله او به شيعيانيش برسد دلالت بر او دارد که جهت بررسی سندی دعای او ، پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛ 🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/8043 ❕سخنانى نيز، امام عليه السلام در ضمن كلمات قصار (كلمه 147) خطاب به او فرمود كه مطالب بسيار بالا و دارد و حاكى از عنايت خاص امام به اوست، به ويژه اينكه براى بيان اينگونه سخنان اسرارگونه او را با خود به بيرون شهر برد سپس آهى كشيد و خطاب به او فرمود: «يَا كُمَيْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ» 👌 از سويى ديگر مطابق نقل بحار الانوار اميرمؤمنان على عليه السلام روزى به كاتب خود ابن ابى رافع فرمود ؛ ده نفر از افراد مورد من را حاضر كن. ابن ابى رافع عرض كرد: اى اميرمؤمنان نام آنها را ببر. امام نام جمعى را برد كه يكى از آنها كميل بن زياد بود. 📚بحار الانوار ج 30 ص 7 ❕بنابراين وثاقت كميل چيزى نيست كه باشد . مرحوم ديلمى نيز در كتاب ارشاد داستانى نقل مى كند كه آن نيز حاكى از جلالت مقام كميل است، مى گويد: اميرمؤمنان شبى از مسجد كوفه خارج شده به سوى خانه خود مى رفت، كميل بن زياد از شيعيان خوب و دوستان آن حضرت با او بود ..... 📚بحار الانوار ج 33 ص 399 🔸شيخ مفيد در كتاب اختصاص مى گويد او از پيشگامان نزد اميرمؤمنان على عليه السلام بود. 📚معجم رجال الحدیث ج 14 ص 128 👌كوتاه سخن اينكه قراين و شواهد فراوانى بر جلالت مقام كميل داريم كه كيفيت نيز يكى از آن شواهد مهم است. ❕مرحوم مفيد در ارشاد مى گويد: هنگامى كه حجاج زمامدار (كوفه) شد به سراغ كميل بن زياد فرستاد و او فرار كرد. حجاج حقوق اقوام و بستگان او را از بيت المال قطع كرد. هنگامى كه خبر به كميل رسيد گفت: من پيرمردى هستم كه عمرم رو به پايان است سزاوار نيست اقوام و من از حقشان محروم شوند. از مخفيگاه بيرون آمد و نزد حجاج حاضر شد. حجاج گفت: من دوست داشتم كه تو را پيدا كنم (چه بهتر كه خودت آمدى) ... مى دانم كه تو جزو قاتلان عثمان بودى. دستور داد گردنش را زدند. در اين حديث آمده است كه اميرمؤمنان على عليه السلام پيش از اين به او خبر داده بود كه به دست حجاج شهيد مى شود. 📚 بحار الانوار ج 42 ص 148 ❕البته کمیل جزء خلافت سلطنتی عثمان بوده است نه قاتلان او ، اما حجاج به بهانه اینکه قاتل عثمان بوده ، او را شهید کرد . ابن ابی الحدید معتزلی تصریح می کند که او به خاطر شیعه علی بودنش شد . 📚شرح نهج البلاغه ج 17 ص 149 🔸 👇👇 @Rahnamye_Behesht
🔸 👇 👌آنچه تحت عنوان مخالفت کمیل بن زیاد با علی علیه السلام عنوان شده است اشاره است به جریانی که در نامه 61 نهج البلاغه به آن اشاره شده است ‌.اين نامه نامه آميزى است كه امام عليه السلام به كميل بن زياد كه فرماندار منطقه آبادى در اطراف بغداد و در نزديكى شهر انبار بود مرقوم داشت، زيرا او مرتكب يك خطاى نظامى شده بود و مناطق حساس تحت نفوذ خود را رها كرده و به سراغ مناطق ديگرى رفته بود و همين امر سبب شد كه غارتگران لشكر شام و معاويه ضربه سنگينى بر مردم منطقه وارد سازند. 🔸ماجرا به گونه اى كه «ابن اثير» مورخ در كتاب «كامل» نوشته است چنين بود ؛ «در سال 39 هجرت، معاويه، سفيان بن عوف را با شش هزار مرد جنگى به مرزهاى عراق فرستاد و دستور داد به سراغ منطقه «هيت» بيايد و آنجا را از مناطق ديگر جدا سازد سپس به سراغ شهر «انبار» و بعد «مدائن» برود و ضرباتى بر مردم آنجا وارد سازد (و گروهى از اهل آنجا را به قتل برساند و خونهاى بى گناهان را بريزد) سفيان هنگامى كه به «هيت» آمد كسى را نديد كه از آنجا دفاع كند. به «انبار» آمد كه در آنجا يكى از پادگانهاى على عليه السلام براى حفظ مرزها مستقر بود و پانصد نفر از آن نگهدارى مى كردند در حالى كه بيشتر آن جمعيت پراكنده شده بودند و سبب پراكندگى آنها اين بود كه به «كميل بن زياد» خبر رسيد گروهى از اهل «قرقيسا»؛ (يكى از شهرهاى شام نزديك مرزهاى عراق كه مركز تجارى مهمى ميان عراق و شام محسوب مىشد) مى خواهند به «» حمله كنند او بدون كسب اجازه از اميرمؤمنان على عليه السلام به سوى «قرقيسا» رفت و «هيت» را خالى گذارد و همراهان سفيان آمدند و جنايات زيادى در آنجا مرتكب شدند؛ اموال زيادى را از انبار غارت كردند و به سوى معاويه برگشتند. به محض اينكه اين خبر به على عليه السلام رسيد، گروهى از سپاهيان خود را به تعقيب آنها فرستاد؛ ولى آنها منطقه را ترك كرده بودند. » 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 376 👌امام عليه السلام كميل را كرد و نامه مورد بحث را براى وى مرقوم داشت و فرمود ؛ « اما (بعد از حمد و ثناى الهى) تضييع انسان چيزى را كه بر عهده او واگذار شده و اصرار بر انجام آنچه وظيفه او نيست يك ناتوانى آشكار و فكر باطل و هلاك كننده است. مشغول شدن تو به حمله به اهل قرقيسيا و رها ساختن پادگان هايى كه حفظش را بر عهده تو واگذار كردهايم- در حالى كه هيچ كس از آن دفاع نمى كرد و لشكر دشمن را از آن دور نمى ساخت- يك فكر نادرست و پراكنده و بيهوده است. (بدان) تو در حقيقت پلى شده اى براى كه مى خواستند بر دوستانت حمله كنند. تو نه بازوى توانايى نشان دادى و نه هيبت و ابّهتى در دل دشمن ايجاد كردى؛ نه مرزى را حفظ نمودى و نه شوكت دشمنى را در هم شكستى؛ نه اهل شهر و ديارت را حمايت كردى و نه امير و پيشوايت را (از دخالت مستقيم در منطقه) بى نياز ساختى. » ❕بعيد به نظر نمى رسد كه ماجراى كار «كميل بن زياد» در اين حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاويه در تشكيلات او صورت گرفته باشد؛ بدين نحو كه او را تشويق كردند كه براى ايجاد وحشت در دل شاميان و حاميان معاويه به قرقيسيا حمله كند و در نتيجه منطقه تحت او خالى بماند و داستان را به معاويه خبر دهند تا به آنجا لشكركشى كند و بى گناهان را كشته و اموالى را غارت نمايد، منطقه را ناامن و مردم را وحشت زده سازد. 🔸امام عليه السلام در واقع با اين چند جمله مى خواهد صفات لازم را براى يك حكمران و فرمانده خوب بيان كند و بگويد وى بايد در برابر دشمنان بازويى توانا داشته باشد و هيبتش در دل دشمن ايجاد كند؛ از مرزها به خوبى دفاع كرده، شوكت دشمن را در هم بشكند و منطقه تحت نظارت خود را كاملًا حفاظت كند و به گونه اى عمل نمايد كه امير و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقيم در منطقه ننمايد و اضافه بر اينها از كارهايى كه به طور مستقيم و يا غير مستقيم به سود دشمن است و او را در شيطنت خود يارى مىكند جدّاً بپرهيزد. 👌البته كميل همواره چنين ضعفى از خود نشان نمى داد و گرنه امام هرگز او را براى چنين منصبى انتخاب نمى كرد، بلكه در اين واقعه يا بر اثر اشتباه در محاسبه و يا به واسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنين خطايى شد. ساير مقاطع زندگى اين مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و كه در برابر حجاج خونخوار نشان داد شاهد این مدعاست . ❕بنابراین نامه عتاب آميز فوق كه از اشتباه كميل در يك مقطع از مديريتش در سرزمين «هيت» حكايت مى كند از مقام و او نمى كاهد، زيرا افراد غير معصوم پيوسته در معرض پاره اى از اشتباهات هستند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 226 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهمترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى دانيم جز حق نمى گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد . 📚استیعاب ج 1 ص 268 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔پرسش ❔یکی از کانال های ضد دین شبهه کرده است که چرا بنی هاشم دختران خود را به دشمنانشان تزویج می کردند ، تزویج ام کلثوم دختر حضرت زینب و عبد الله جعفر به مروان یا حجاج و ... این تناقض نیست ❕ 💠💠 ❕بنى اميّه افراد منفور و آلوده ‏اى بودند كه مى ‏خواستند از طريق انتساب به بنى هاشم در ميان مردم كسب كنند وپايه‏ هاى قدرت شيطانى خود را از اين طريق تقويت نمايند؛ يك نمونه آن جريان خواستگارى امّ كلثوم دختر عبداللَّه بن جعفر بود. 🔸مرحوم ابن شهر نقل می کند ؛ « معاويه در نامه ‏اى به مروان (كارگزارش در حجاز) به او فرمان داد كه امّ كلثوم دختر عبد اللّه بن جعفر را براى پسرش يزيد، خواستگارى كند. او نزد عبد اللّه بن جعفر آمد و اين را به او خبر داد. عبد اللّه گفت: كار او با من نيست و تنها به دست سَرور ما حسين، دايى اوست. به حسين عليه السلام خبر دادند. فرمود: " ... خدايا! آن كس را كه از خاندان محمّد مى‏پسندى، نصيب اين دختر كن». هنگامى كه مردم در مسجد پيامبر گرد آمدند، مروان پيش آمد و نزديك حسين عليه السلام نشست و در حالى كه گروهى از بزرگان هم نزد حسين عليه السلام بودند، گفت: امير مؤمنان (معاويه)، مرا به اين فرمان داده تا مَهر او (امّ كلثوم) را هر آنچه مى ‏گويد، قرار دهم، هر اندازه كه باشد. اين ازدواج، مايه آشتى ميان اين دو عشيره و اداى بدهىِ پدر اوست... حسين عليه السلام فرمود: " امّا در باره" آشتى ميان دو عشيره"، ما قومى هستيم كه به خاطر خدا با شما دشمنى داريم و به خاطر دنيا با شما سازش نمى ‏كنيم. به جانم سوگند، خويشى نَسَبى ما، در مانده است، تا چه رسد به خويشىِ سببى! و گفته‏ ات كه:" شگفت از طلب كردن مهريّه از يزيد"، بهتر از يزيد و بهتر از پدر يزيد و بهتر از جدّ يزيد، مهر داده‏ اند. و سخنت كه:" يزيد، همتاى كسى است كه همتايى ندارد"، پس هر كس پيش‏تر، همتاى او بوده است، امروز هم همتاى اوست و فرمان‏روايى (ولايت‏عهدى) چيزى بر او نيفزوده است..... ❕حسين فرمود: «همه گواه باشيد كه من امّ كلثوم، دختر عبد اللّه بن جعفر را به همسرى پسر عمويش قاسم بن محمّد بن جعفر، در آوردم و مهرش را چهارصد و هشتاد درهم قرار دادم و مزرعه‏ ام در مدينه يا زمينم در وادى عقيقرا هديه ازدواجش كردم. غلّه ساليانه آن، هشت هزار دينار است و آنان را بى ‏نياز مى‏كند، إن شاء اللّه». رنگ مروان برگشت و گفت: اى بنى هاشم! آيا خيانت مى‏كنيد؟ جز دشمنى را نمى ‏پذيريد ...» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 38 _ بحار الانوار ج 44 ص 207 👌اين سخنان تيرى بود كه بر قلب ناپاك يزيد خصوصاً، و بنى اميّه عموماً، نشست و نقشه ‏اى را كه براى فريب مردم، از طريق نزديكى به بنى هاشم، بودند نقش بر آب كرد. 🔹اما گاهی دشمنان بنی هاشم به قدری عرصه را بر روی آنان تنگ می کردند تا با وصلت به بنی هاشم بر کارهای نامشروع خود پوششی بگذارند ، که بنی هاشم را مجبور به ازدواج می کردند ، و آنان نیز چاره ای جز تن دادن به این ازدواج ها نداشتند ، به خاطر همین است که در مجامع روایی ما بابی بنا شده است تحت عنوان ؛ « جواز ازدواج با ناصب و معاند در صورت ضرورت و تقیه » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 561 باب 12 🔸محمّد بن على حلبى می گوید ؛ مردى از طرفداران مروانيان، هزار دينار به من امانت سپرد و ناپديد شد. من مانده بودم كه با آن دينارها چه كنم. خدمت امام صادق عليه السلام رفتم و داستان را براى ايشان تعريف كردم و گفتم: شما به اينها سزاوارتريد.فرمود: «نه، پدرم عليه السلام مى‏ فرمود: ما با آنها همانند زمان صلح و آتش‏بس هستيم. امانت‏هايشان را پس مى‏ دهيم، گم‏شده‏ شان را بر مى ‏گردانيم، له و عليه آنها شهادت مى‏ دهيم ، « مناکحه با آنان نیز جایز است »زيرا اگر چند دستگى پيش آيد، هيچ كس نمى ‏تواند دوام آورد». 📚الفقیه ج 3 ص 472 👌بنابراین اگر نقل تاریخی در مورد ازدواج بنی هاشم با برخی ناصبیان و معاندان مشاهده می شود و به چرایی آن اشاره نشده است ، این ازدواج ها همه بر پایه ضرورت و تقیه و کاستن از فشارها بوده است ، البته در مواردی بنی هاشم تن به خواسته ازدواج آنان نمیدادند مانند جریانی که از کتاب مناقب نقل کردیم ، اما با توجه به مظلومیت و عدم قدرت بنی هاشم در برابر حکام ظالم و معاندان ، در مواردی آنان چاره ای جز تن دادن به این نوع ازدواج ها نداشتند , ❕چنان که در مورد ازدواج سکینه دختر امام حسین ع با مصعب آمده است : " بروايت سبط ابن جوزى و ديگران بتزويج مصعب رضا نمى‏داد چون مصعب سلطنت داشت برداشت كار بر آن مخدره سخت گرفت مصلحت چنين افتاد " 📚رياحين الشريعة ج 3، ص: 257 ❕یا عبدالله جعفر با اجبار دخترش را به حجاج داد و از حجاج مهلت یک ساله گرفت تا از شرش خلاص شود اما حجاج بی خیال قضیه نشد : " تزوج الحجاج ابنة عبد الله بن جعفر فاستأجل منه سنة حتى خلص نفسه من أذاه‏ " 📚مناقب ابن شهر آشوب ج‏ 2 ص 196
🤔 ❔ چرا پیامبر اکرم خیلی زودتر ازمرگشان جانشین خودرا اعلام نکردن تا تفرقه میان مسلمین بیفتد ❗️❗️ 💠💠 👌پیامبر گرامی بارها و بارها حتی در آغازین روزهای دعوت علنی خود ، علی علیه السلام را به عنوان خلیفه و خود اعلام نمودند . ❕پیامبر گرامی در آغازین روزهای دعوت خود خطاب به حاضرین در مجلس خود فرمودند ؛ « اي بني عبدالمطلب! به خدا سوگند! من جواني را در عرب نمي شناسم كه براي قومش چيزي بهتر از آنچه من آورده‌ام آورده باشد، من براي شما خير دنيا و آخرت را آورده‌ام و خداوند مرا امر كرده است كه شما را به آن نمايم. كدام يك از شما است كه مرا به اين امر كمك كند تا برادر و وصي و جانشين من در ميان شما باشد؟ همگي نسبت به اين درخواست پيامبر سكوت كردند. » 👌علی علیه السلام می گوید ؛ «ولي من در حالي كه سنّم از همه كمتر بود و... عرض كردم: اي پيامبر خدا! من وزير شما بر اين امر مي‌شوم. پيامبر دست بر گردن من گذارد و فرمود: «انّ هذا اخي و وصيي وخليفتي فيكم، فاسمعوا و اطيعوا»؛ «همانا اين شخص برادر و وصّي و من در ميان شما است. پس به دستورات او گوش فرا داده و او را اطاعت كنيد». حضرت مي‌فرمايد: آن قوم در حالي كه مي‌خنديدند از جاي برخاسته و به ابوطالب گفتند: محمّد تو را امر كرده تا به دستور فرزندت گوش فرا داده و او را اطاعت كني». 📚تاریخ طبری ج 2 ص 62_ کنزالعمال ج 6 ص 392 ❕و یا علمای اهل سنت در نقل دیگری از عبد الله بن مسعود می آورند ؛ « در شبی، رسول خدا مرا در رديف خود سوار بر مركب كرد تا به بالاترين مكان مكه رفتيم، در آنجا خطى براى من ترسيم نمود تا آنجا كه پيغمبر اكرم فرمود: به من وعده داده شده است كه جن و انس به من ايمان مى آوردند. بديهى است كه آدميان به من ايمان آوردند و جنيان را هم ديده ام كه به من ايمان آورده اند و سپس فرمود: چنان مى پندارم كه مرگ من نزديك است! عرض كردم: اگر ارتحال شما فرا رسيده است، آيا «ابو بكر» را به پس از خود معين نمى فرمائى؟ پيغمبر اكرم از پاسخ دادن به من اعراض نمود و با پيشنهاد من موافقت نكرد. گفتم: آيا «عمر» را به جانشينى خود بر نمى گزينى؟باز هم پيغمبر صورتش را از من برگردانيد و با پيشنهاد من موافقت ننمود ،پ رسيدم: آيا «عثمان» را به جانشينى خود انتخاب نمى فرمائى؟ اين بار هم پيغمبر اكرم از پاسخ دادن به من اعراض كرد و اظهار موافقتى نفرمود. پرسيدم: آيا على عليه السّلام را به جانشينى خود برنمىگزينى؟ در پاسخ فرمود سوگند به خدائى كه جز او خدائى نيست على، وصى و خليفه پس از من است اگر با او بيعت كنيد و از فرمان او سرپيچى ننمائيد، همگى شما را به بهشت خواهم برد. » 📚مجمع الزوائد هیثمی ج 8 ص 314 👌و فرمود ؛ « اگر علی را ولی و سرپرست قرار دهید ، اگر چه می بینم که نمی کنید ، او را هدایت کننده و هدایت شده می یابید که شما را می گیرد و در صراط قرار می دهد » 📚مسند احمد بن حنبل ج1 ص108 _ انساب الاشراف ج1 ص235 _ اسد الغابه ج4 ص121 _ المستدرک علی الصحیحین ، ج3 ص153 ❕و یا نقل می کنند که فرمود ؛ « كسى كه بر سر با على عليه السّلام پيكار نمايد، او را بكشيد، هر كس كه مى خواهد باشد » 📚کنوزالحقائق ، مناوی ، ص 145 🔸و فرمود ؛ « از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ على از من است و من از على و او پس از من، همه مؤمنان است.» 📚صحیح ترمذی ج 2 ص 297_ مسند احمد ج 4 ص 437 ❕و فرمود ؛ « كسى كه از من اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است، و كسى كه از فرمان من سرپيچى نمايد، از فرمان خدا سرپيچى كرده است؛ و كسى كه از على اطاعت نمايد، از من اطاعت كرده است؛ و كسى كه از فرمان على نمايد، از من سرپيچى كرده است.» 📚مستدرک حاکم ج 3 ص 121_ الریاض النضره ج 2 ص 167 🔸و فرمود ؛ « از راه وحى چنان دريافته ام كه على عليه السّلام داراى سه خصلت است: 1- سيّد مسلمانان است 2- پرهيزگاران است 3- راهبر سپيد چهرگان است.» 📚مستدرک حاکم ج 3 ص 137_ کنزالعمال ج 6 ص 157 ❕این نصوص و صدها و هزاران نصوص و صدها آیه قرآن ، گواه بر خلافت و جانشینی علی علیه السلام می باشد اما متاسفانه عده ای با چشم پوشی از این نصوص خلافت ایشان را غصب و عده ای دیگر پیوسته در طول تاریخ کورکورانه دنباله روی آنان را کردند . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔اذا السماء انشقت «آن گاه که آسمان از هم بشکافد » ❗️آسمان چه چیزی داره که بشه؟ همین فاصله یک متری زمین هم آسمانه. قابلیت شکافته شدن نداره ❕❕ 💠💠 👌در گذشته توضیح داده ایم که مراد از آسمان مجموعه ای از ستارگان و کواکب عالم است ؛ 🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/5359 ❕از نشانه هاى پايان جهان دگرگون شدن نظام كواكب و كرات آسمانى است كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد به آن اشاره شده و تعبيرات مختلفى درباره آن ديده مى شود ، آیه مورد سوال نیز ناظر به همین موضوع است . 👌گاه به «انشقاق» مى كند: اذَ السَّماءُ انْشَقَّتْ: «در آن هنگام كه آسمان (كرات آسمانى) شكافته شود». (انشقاق- 1). ❕نظير همين معنا در آيه 16 حاقّه نيز آمده است: وَانْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِىَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةُ: «و آسمانها از هم شكافته مى شوند و سست مى گردند؛ فرو مى ريزند». 🔸در آيه 25 سوره فرقان، همين معنا با مختصر تفاوتى منعكس است: وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ: «به خاطر بياور روزى را كه آسمان با ابرها از هم شكافته مى شود» . 👌منظور از «سماء» در اين آيات آسمانى است كه در پايان جهان بر اثر انفجارهاى پى درپى از هم شكافته مى شود . 🔸در حديثى از على عليه السلام مى خوانيم: «انَّها تَنْشَقُّ مِنَ الْمَجَرَّةِ!؛ آسمانها از قسمت شكافته مى شود». 📚مفاتیح الغیب ج 31 ص 103 👌اين تعبير جالب هماهنگ با آخرين اكتشافاتى است كه دانشمندان در زمينه كهكشان دارند و مى گويند منظومه شمسى و ستارگانى كه مشاهده مى كنيم جزئى از كهكشان بزرگ «راه شيرى» است كه با چشم غير مسلّح مشاهده مى شود، و انشقاق خورشيد و ماه و ستارگان همراه با شدن اين كهكشان بزرگ است ، و گاه مى فرمايد ؛ «يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً »«در آن روز كه آسمان شديد حركت كند» (طور- 9). ❕اين تعبير به معناى شدن كرات آسمانى و به هم ريختن نظام آنها و طبعاً متلاشى شدن است و سرانجام در يك تعبير تكان دهنده مى فرمايد ؛ «در آن روز كه آسمان را همچون طومار درهم مى پيچيم و همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم باز مى گردانيم»! (انبياء- 104). ❕اين تعبير ابعاد دگرگونى آسمان و كواكب آسمانى را در پايان جهان به خوبى روشن مى سازد، و نشان مى دهد كه تمام منظومه ها و ستارگان ثابت و سيار همگى مانند يك طومار بهم پيچيده مى شوند، و كه در آغاز آفرينش به صورت توده واحدى بودند در مى آيند، بار ديگر خداوند طرحى نوين در عالم هستى مى ريزد و قيامت در اين عالم نو برپا مى شود. 📚پیام قرآن ج 6 ص 30 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman