eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
476 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله #توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش
✍پس ریشه‌ی آزادی در اسلام عبارت است از شخصیت و ارزش ذاتی انسان که بنده‌ی هیچ کس غیر خدا نمیشود و در حقیقت ریشه‌ی آزادی انسان توحید و معرفت خدا و شناخت خداوند است. ریشه‌ی آزادی در اسلام انواع و اقسام آزادی‌های تازه‌ای را برای انسان به بار می‌آورد. دیگر انسان آزاد در فرهنگ اسلامی نمیتواند و حق ندارد از غیر خدا اطاعت کند - که در آن تفاوت سوم با آزادی غربی بعداً این را مشروحتر عرض خواهم کرد - لذا شما می‌بینید انبیا همه و بخصوص اسلام بر روی عبودیت انحصاری پروردگار تکیه کرده. قرآن خطاب به اهل کتاب - یعنی یهود و نصاری - این پیشنهاد را در زمان پیغمبر مطرح میکند: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم»؛ ای اهل کتاب، ای یهود و نصاری، بیائید بر یک کلمه با هم توافق کنید و آن این است که: «ألّا نعبد إلّا اللّه»، به غیر خدا هیچ کسی دیگر را عبادت نکنید. این چیزی است که در ادیان یهود و مسیحیت بوده و در همه‌ی ادیان الهی بوده؛ اسلام هم که پرچمدار این توحید خالص است. بعد به این اکتفا نمیکند، با جمله‌ی دیگری عبودیت خدا را روشنتر میکند: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را - نه فقط هیچ کسی را - شریک خداوند قرار ندهید. یعنی خواستها، هوی‌ها، هوسها، خودخواهی‌ها، خودرأیی‌ها، استبدادها، سنتها، و آداب و عادات غلط جاهلی، هیچ کدام از اینها را ما شریک خدا در عبودیت قرار ندهیم. باز مطلب را در صحنه‌ی زندگی روشنتر و عینی‌تر میکند: «و لا یتّخذ بعضنا بعضا اربابا من دون اللّه»؛(۳) هیچ کدام از ما آن دیگری را پروردگار خودمان و ارباب خودمان و سرور خودمان نگیریم، مگر خدا؛ یعنی فقط سرور همه‌ی ما خدا باشد و بس؛ هیچ انسانی هیچ سرور و بالاسر دیگری غیر از خدا نداشته باشد. این آن شعار اسلام است و منشور جهانی اسلام این است. آزادی‌ای که ما دعوت میکنیم بشریت را به آن، این است. اگر امروز هم بشر بتواند این آزادی را مورد توجه قرار بدهد و عمل بکند، اگر نظامهای فاسد نتوانند بر دوش بشر سنگینی بکنند، اگر انسانهای ظالم و خودکامه در سراسر عالم نتوانند انسانها را اسیر و برده‌ی خودشان بکنند، اگر کمپانی‌های اقتصادی بزرگ دنیا و شرکتهای چند ملیتی و کسانی که به خاطر پول و به خاطر سود میلیونها انسان را در سراسر دنیا حیران و سرگردان و زندانی خودشان کردند، اگر بشر بتواند سنگینی بار اینها را از دوش خودش بردارد، همان آزادی است که اسلام میخواهد. ✍آزادیِ اسلامی یعنی آزادی از غیر خدا و اسلام که انسان را بنده‌ی خدا میداند، این رجحان را بر همه‌ی ادیان و مکاتب دیگر دارد. در بعضی از ادیان انسان فرزند خداست، این فرزند خدا بودن یک تعارف است، فرزند خداست و اسیر هزاران انسان دیگر؛ این چه جور فرزند خدائی است؟ اسلام میگوید انسان بنده‌ی فقط خداست، یعنی بنده‌ی هیچ کس نباش؛ فرزند هر کی میخواهی باش، از کس دیگری اطاعت نکن. جهاد اسلامی اصلاً برای همین است و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) درباره‌ی جهاد اسلامی میفرماید: «لیخرج النّاس من عبادة العباد الی عبادة اللّه و من طاعة العباد الی طاعة اللّه و من ولایة العباد الی ولایة اللّه»؛(۴) اصلاً جهاد برای این است؛ جهاد برای کشورگشائی نیست، برای فتح سرزمین نیست، برای به دست آوردن غنائم جنگی نیست، جهاد برای این است که انسانها را از بردگی بندگان به عبودیت خدا سوق بدهند؛ از اطاعت و فرمانبری بندگان و نظامهای ساخته‌ی دست بندگان به اطاعت خدا بکشانند؛ از ولایت و حاکمیت و سرپرستی بندگان و انسانهای ضعیف که خودشان برده‌ی هوا و هوس و شهوت و غضب خودشان هستند، انسانها را خارج کنند و به ولایت‌اللّه و سرپرستی خدا ببرند. کدام افتخار برای انسان از این بالاتر است؟ این آن انسان آزاد ایده‌آل است که میتواند ادعا بکند که من آزادم. ✍آن انسانی که ادعا میکند من آزادم، فقط آزادی‌اش در این است که توی خیابان مثل حیوانات جلوی چشم مردم میتواند جفتگیری بکند یا آزادی‌اش در این است که یک صندوقی را آنجا میگذارند و تمام امکانات فهم و شعور او را در دست میگیرند و او را هُل میدهند که برود توی این صندوق به نام یک کسی، یک کارتی، یک ورقه‌ی رأیی بیندازد، آزادی او فقط همین است، اما هزاران اسارت دست و پای او را بسته، این آزاد نیست. این انسان چطور ادعا میکند من آزادم؟ اسارت شغل، اسارت نظامهای فاسد، اسارت هوی‌ و هوس، اسارتهای پلیسی، اسارتهای گوناگون ناشی از فشار قدرتها، اسارت اقتصادی به دست تشکیلاتهای گوناگون اقتصادی دنیا، این ملتهائی که این همه اسارت دارند، چطور میتوانند بگویند ما آزادیم؟ چطور میتوانند ادعا بکنند که آنی که دارند این آزادی است، این چه آزادی است؟ این همان چیزی است که اسلام قبول ندارد. آزادی اسلام، ریشه‌اش آزادی انسان از عبودیت هر آنچه غیر خداست. در حالی که آزادی غربی ریشه‌اش عبارت بود از تمنیات و تمایلات و خواستهای پست انسانی یا همه جور خواست انسانی.۱۳۶۵/۱۰/۱۹
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله #توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش
۱ ) سوره مبارکه الأعراف آیه ۶۵ وَإِلىٰ عادٍ أَخاهُم هودًا ۗ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۚ أَفَلا تَتَّقونَ ترجمه: و به سوی قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمی‌کنید؟!» ۲ ) سوره مبارکه النحل آیه ۳۶ وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ ۖ فَمِنهُم مَن هَدَى اللَّهُ وَمِنهُم مَن حَقَّت عَلَيهِ الضَّلالَةُ ۚ فَسيروا فِي الأَرضِ فَانظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبينَ ترجمه: ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد؛ و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بود! ۳ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴ قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ ترجمه: بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!» ۴ )الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج ۵، ص ۳، ح ۴؛ الوافی، فیض كاشانی، ج ۱۵، ص ۴۵؛ الحياة، محمدرضا حكیمی، ترجمه احمد آرام، ج ۱، ص ۴۰۲. كَتَبَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فِی رِسَالَةٍ إِلَى بَعْضِ خُلَفَاءِ بَنِی أُمَيَّةَ وَ مِنْ ذَلِكَ مَا ضَيَّعَ الْجِهَادَ الَّذِی فَضَّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْأَعْمَال ...ِ وَ أَوَّلُ ذَلِكَ الدُّعَاءُ إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ طَاعَةِ الْعِبَادِ وَ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ مِنْ عِبَادَةِ الْعِبَادِ وَ إِلَى وَلَايَةِ اللَّهِ مِنْ وَلَايَةِ الْعِبَاد. ترجمه: امام باقر(علیه‌السلام): در نامه‌اى به يكى از خلفاى بنى اميه: و از جمله چيزهايى كه خليفه ضايع گذارده جهاد است، كه خداى متعال آن را بر اعمال فضيلت داده است ... و اول آن خواندن مردمان است از طاعت بندگان به طاعت خدا، و از پرستش بتان به پرستش خدا، و از دوستى بندگان به دوستى خدا. .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بالندگی درخت عقل و خرد ذیل سپهر ولایت الهی #اندیشه_توحیدی #توحیدی_اندیشی #اصول_معماری_اندیشه_متعالی_
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰توحید؛ یکتا حقیقت هستی توحید یکتا حقیقت هستیست. بلکه تنها حقیقت هستی است. همه عالم را توحید پر کرده است. هیچ جایی نیست که از این حقیقت هستی خالی باشد. به بیان دیگر تکوین و حقیقت عالم بُوِش اش(اسم مصدر از بودن) را محتاج به الله است. پس توحید تمام ساحات حیات انسانی یعنی عقل و قلب و عمل را تکوینا در می نوردد. در این میانه انسان به عنوان خلیفة الله به او اختیار و اراده داده شده تا اراده الهی را در حیات خود جاری سازد همانگونه که تکوینا اراده الهی جاریست. بدو این شرافت داده شده تا منتهای هستی سیر کند و صیرورت وجودی خویش به کمال رساند: و الی الله المصیر. 🔰گستره ولایت الله ربوبیت و ولایت الهی را پذیرفتن به معنای جاری ساختن اراده الهی در تمام ساحات حیات انسان می باشد. هر جا که محصول اراده باشد و محل جریان اراده آدمی باشد آنجا محل جریان و سریان ولایت است. فعل انسان نیز محصول و ولیده اراده و امتداد وجودی اراده می باشد. تمام افعال آدمی ولایت بردار است چرا که فعل ولیده اراده است و اراده ذیل ولایت معنا می شود. لکن ولایت را بایستی به حسب آن ساحت تقریر و معنا نمود. اندیشه و تفکر فعل عقل است. حبّ و بغض و میل فعل قلب است و رفتار فعل جوارح ماست. هماره فعل انسان جاری مجرای اراده و بسط ربوبیت چیزیست. حال یا مجرای اراده الهی و بسط ربوبیت و ولایت حق سبحانه می باشد یا مجرای اراده طواغیت و بسط ربوبیت و ولایت ایشان. 🔰معنای ولایت در ساحت فکر اما چگونه ولایت در ساحت تفکر و تعقل راه دارد و قابل تصویر می باشد؟! با یک مثال شروع میکنم: وقتی شما سوار ماشین می شوید که رانندگی کنید در خیابان و یا جاده به چه جراتی این کار رو میکنید؟ از کجا نمی ترسید که بقیه به شما بزنند؟ نمی ترسید چون میدانید همه تحت سیطره یک عقلانیت رانندگی هستند؛ نمی ترسید چون می دانید همه تحت سیطره یک فرهنگ رانندگی هستند؛ نمی ترسید چون می دانید همه ذیل یک طرح واره خاص رانندگی می کنند. حال اگر در این صحنه کسی بگوید من این عقلانیت و فرهنگ و طرح واره را قبول ندارم چه صحنه ای پدید می آید؟ هیچ اتفاق خاصی پدید نمی آید فقط هرج و مرج می شود!!! به یک معنا داده ها انباشته از نظریه و نظریه ها انباشته از پارادایم ها و پارادایم ها انباشته از فرهنگ و جهان فرهنگی ای هستند که ما در آن قرار داریم، جهان فرهنگی ما را نیز ارتباطات ما و نحوه زیستن ما شکل میدهد. حال اگر تفکر و تعقل را بسان همان رانندگی در نظر بگیریم؛ چنانچه تفکر و تعقل ما ذیل فرهنگ برتر و حیات طیبه رشد نکند سرانجام حیات و زندگی ما چیزی جز هرج و مرج نخواهد بود اگر امروز کمی از این هرج و مرج را می چشیم به دلیل آنست که مشخص نکردیم ذیل کدام فرهنگ و حیات میخواهیم بیندیشم. به عبارت دیگر تفکر و تعقل آدمی ولیده نوع زیستن و حیات اوست. همانگونه که زیست می کنیم فکر می کنیم، همانگونه که حیات خودمان را سامان می دهیم تعقل می کنیم. به من بگویید چه فرهنگی را پذیرفته و تحت سیطره چه فرهنگ و خرده فرهنگ هایی هستید تا به شما بگویم چگونه فکر می کنید!!! اینکه ما تحت هر پارادایمی تحلیل و اندیشه ورزی کنیم، خواه ناخواه ولایت آن را پذیرفته ایم... اینکه ما یک گفتمان سیاسی اجتماعی را بپذیریم و ذیل آن و در جهت بسط آن تفکر کنیم ولایت آن را پذیرفته ایم. اینکه ما حتی یک نظریه را بپذیریم و دستگاه تحلیلمان را با آن سامان بدهیم ولایت آن را پذیرفته ایم. حتی و حتی اگر یک ادبیاتی را بپذیریم تحت همان ولایت شده ایم و تفکر و تعقل خودمان را ذیل آن ادبیات تعریف کرده ایم.چرا که واژگان و ادبیات یک منطق و بار معنایی مختص به خود را همراه خود دارند. اینها همه مراتب معنای تشکیکی ولایت در تفکر است ... حال این ولایت، ولایت طاغوت و شیطان است یا ولایت الله. ما می توانیم پاردایم توحیدی، گفتمان توحیدی و نظریه های توحیدی و ادبیات توحیدی را بپذیریم یا نپذیریم لکن نپذیرفتن به معنای آنست که در آن ساحت ذیل ولایت طاغوت و شیطان حیات خودمان را شکل داده ایم. معنای ولایت در بسط تام معنای توحید حضور دارد و همه مراتب حیات انسانی را در بر می گیرد و اصلا اختصاص به ساحت عمل ندارد یا بهتر بگویم تمام ساحت اعمال جوانحی و جوارحی را شامل می شود. فلذا اگر تعقل فعل عقل است و عمل عقل است پس ولایت در ساحت تفکر نیز قابل تبیین و ترسیم می باشد. .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰توحید؛ یکتا حقیقت هستی توحید یکتا حقیقت هستیست. بلکه تنها حقیقت هستی است.
🔰، ، توضیح بیشتر آنکه ما براساس ارتباطاتی که سامان می دهیم خودمان را ذیل گفتمان ها و خرده فرهنگها تعریف می کنیم. به واسطه پدیده های متفاوت میتوان این تعریف شدن را توضیح داد یکی از این پدیده ها پدیده یادگیری اسمزی می باشد که به واسطه محیط و جهان فرهنگی ای که ما در آن قرار داریم شکل میگیرد. "بیش از نیمی از یادگیری های ما به صورت ناخودآگاه و در اثر نوعی الگوبرداری ناخودآگاه، عمیق و درونی سازی آن از محیط اطرافمان شکل می گیرد. درست مانند یک اسفنج که وقتی در یک مایع قرار گیرد، به دلیل خاصیت اسمزی، مایع را به خودش می کشد . ما هم وقتی با شخصیت های تاریخ ساز معاشرت می کنیم ناخودآگاه خلاق تر و جسورتر و آینده ساز تر می شویم، وقتی با کسانی که تفکرات عمیق و فلسفی دارند تعامل می کنیم ناخودآگاه دیدگاه مان به مسائل عمیق تر می شود و زمانی که با آدمهای پرتلاش حشر و نشر داریم ناخودآگاه عمل گراتر می شویم. اگر با مدیران سیاسی- امنیتی دم خور باشید بعد از مدتی همه چیز را از نگاه سیاست و امنیت تحلیل می کنید!!!"(کانال شبکه استراتژیست) ما بر اساس اینکه با چه اشخاصی عمرمان را سپری میکنیم و ارتباطات کاری و غیر کاری و حقیقی و مجازی مان را سامان می دهیم تحت سیطره و ولایت گفتمانها و خرده فرهنگها قرار می گیریم و دستگاه تحلیلی و فکری مان قبله ای برای خود می یابد. حال این قبله یا سوی الله دارد یا سوی طاغوت. به عبارت دیگر ما با ارتباطات انسانی، و تمامی عوامل حیات انسانی که در این ارتباطات رقم میخورد یک متفاوتی را رقم میزنیم، که نظام اندیشه و نظام محاسبه، نظام ارزشی و عاطفی و نظام رفتاری مختص به آن در این زیست جهان شکل میگیرد. کار ما آنست که در پی مهندسی و معماری توحیدی باشیم. اما در مقابل پروژه غرب آنست که زیست جهان های اجتماعی-فرهنگی تمدن زا را به آشوب بکشد. استعداد زایش نظام اندیشه و نظام ارزشی و نظام رفتاری تمدن زا را داراست و به عبارت بهتر حامل هویت تمدنی فرداست. لکن تمام مأموریت غرب آنست که نگذارد این زیست جهان به وحدت خود باقی بماند و در پی آنست که آنر ا به آشوب بکشد تا این هویت تمدنی عرصه بروز و ظهور پیدا نکند و در هیاهوها و غوغاها گم شود. آشوبناکی زیست جهان های اجتماعی بستر ساز ربوبیت هر چه مطلق تر نظام سلطه است. چرا که در هنگامه آشوبناکی یک زیست جهان، اساسا استعداد زایش نظام اندیشه و نظام ارزشی تمدن زا آن زیست جهان از دست می دهد و در یک کلام توان عزم و ایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه نخواهد داشت. 🔰💠🔰در این زمانه عاقله نخبگانی انقلابی به همراه رهبری بایستی در حال تدارک عقلانیت انقلابی باشد تا با این آشوبناکی مقابله نماید. همانگونه که رهبری با معماری شخصیت جوانهای این سرزمین و سرودن امید و آرمان و نیز کاشتن عبرتهای تاریخی در پی محو این آشوب و تشتت فکری فرهنگی می باشد. اصلی ترین پروژه عاقله نخبگانی انقلابی در هنگامه کنونی آنست که با بسط درخت عقل و خرد را ذیل سپهر ولایت الله بارور سازند. .
#هیئت #خویشاوندی_فطری #عدالت #آزادی #زیست_نهاد_مردمی .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#هیئت #خویشاوندی_فطری #عدالت #آزادی #زیست_نهاد_مردمی .
، ، و . بسم الله 🏴🏴🏴 🏴🏴🏴 💢پیشتر توضیح داده بودم که لازم بیّن و است. 🔰 و یا به عبارت دیگر جایگاهی ویژه در اندیشه دارد: 💠اگر حكومت كنندگان كشورهاى اسلامى نماينده مردمِ با ايمان و مجرى احكام اسلام مىبودند، اختلافات جزئى را كنار مىگذاشتند، دست از خرابكارى و تفرقهاندازى برمىداشتند، و مىشدند و مىبودند، در آن صورت مشتى يهودى بدبخت، كه عمال امريكا و انگليس و اجانبند، نمىتوانستند اين كارها را بكنند، هر چند امريكا و انگليس پشتيبان آنها باشند. 💠 امام خمینی ره در درسهای ولایت فقیه 💠 یک نسخه امروز دارد و آن است. در درون کشورها هم همین نسخه وجود دارد؛ ملّتها باید باشند. باید باشد.💠 امام خامنه ای 1394/04/27 🔰البته تذکرات و بیانات بسیار بسیار زیاد است که مجال پرداخت بدان در این مقال نمی گنجد لکن لب مطلب همین است که اگر انقلاب اسلامی آرمانی جز ندارد این آرمان در سایه سار حاصل می شود. 🔰اما مقوله زمانی رقم میخورد که بر اساس انسانی رقم بخورد. این ساخت در هیئات مذهبی ما به طول پنهان وجود دارد این نوشتار سعی دارد ضمن ایجاد خودآگاهی نسبت بدین زمینه برای مراقبت از این ساخت پدید آورد. 🔰انسان و است. هیئات با فراهم آوردن یک بستر و و یکسان در حالیکه هیچ کس بر دیگری برتری ندارد و هر فرد آزاد است تا به اندازه ظرفیت روحی و صفای معنوی خویش بهره بگیرد. 🔰در بستر هیئت به همه اجازه داده شده که از و سلاح خود یعنی و بهره بگیرد و عواطف خود را با دیگران به بگذارد. در بستر هیئت همه تا یک در دریای عواطف انسانی داشته باشند و بدون اینکه غل و غش ای در کار باشد انکسار و تاثر خود را بیان کنند. در بستر هیئت هر کس به اندازه ظرفی که آورده از شهد معنوی هیئت می نوشد بدون هر گونه غرض ورزی یا بی عدالتی. 🔰در هیئت انسانها از عمق جان خود جاری می شوند و این مهم یک بین انسانها رقم میزند. خود و ابزار این خویشاوندی فطری است. به عبارت دیگر از طرفی ، و با است و وحدت این همه بستری است برای رقم خوردن . 🔰آن زمان که همه نام را صدا می زنند فقط یک لفظ نیست که فریاد می زنند بلکه جان ایشان است که به سخن آمده و در قالب یک لفظ بروز پیدا می کند. در این زمان است که زمان خود را به نظاره می نشیند و هستی انسانیت مظهر اسم الهی می شود. به علت همین و انسانی است که زیست نهادی نظیر ، از دل جوشیده و در دل زیسته و برآمده از است.(1) فلذا هر چقدر این در بستری و به قبله آرمانی به نام رقم بخورد هیئات موفق ترند(2). همان طور که در جریان رخداد انقلاب اسلامی در سال 57 هیئات نقش ویژه ای داشتند، در هر زمان و زمانه ای هیئات می توانند محملی باشند برای ایجاد به منظور ایجاد . 🏴🏴🏴حدود یک اربعین به ماه محرم باقی مانده است ضروری است اولا حضرت حق را به خاطر نعمت عظیم هیئت شکرگذاری بکنیم ثانیا نهایت تلاش خالصانه خود را برای بهره بری و بهره رسانی هر چه بیشتر هیئات به کار بندیم.🏴🏴🏴 پ.ن: 1. بهره گیری و الگوگیری از ساخت زیست نهادهای نظیر هیئت لازمه پیشبرد نهضت مردمی انقلاب اسلامی است. 2.فلذا مودّت ها و دوستیهایی که در هیئات شکل میگیرند ماندگار ترند و از عمق انسانی بیشتری بهره می برند. .
#کردستان، #مرزهای_جغرافیایی، #حصارهای_نظام_سلطه و #اربعین!!! .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#کردستان، #مرزهای_جغرافیایی، #حصارهای_نظام_سلطه و #اربعین!!! .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: کردستان و راهبرد و در صد ساله اخیر اگر به تاریخ غرب و سیاست های نظام سلطه خاصه آمریکا نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که همواره آمریکا در حال دوختن بوده است! قاره اروپای امروزی با تقسیمات جغرافیایی فعلی نیز محصول اختلاف افکنی آمریکا و انقلابهای مخملین در کشورهایی نظیر یوگسلاوی و چکسلواکی سابق می‌باشد. هر چند پیش از این تاریخ قاره سبز خود مهیای هرگونه تجزیه و چندپارگی بوده است. نه تنها قاره اروپا بلکه غرب آسیا و آسیای میانه نیز از این سیاست پلید نتوانست جان سالم به در ببرد. مرزهای کشورهای عربی که امروز شاهدش هستیم محصول توافق سایکس – پیکو می باشد. این توافق بین سایکس (Mark Sykes) دیپلمات و پیکو (George Picot) دیپلمات در نه می 1915 تنظیم و توسط وزرای خارجه دو کشور امضا شد و به قرارداد “سایکس – پیکو” معروف است و هنوز مرزهای کشورهای عربی در چارچوب آن قرارداد تعریف می‌شوند. مرزها طوری تعیین شده‌اند که کشورها دارای مذاهب و قومیت‌های مختلف باشند، تا استخوان لای زخم برای روز مبادا حفظ شود! و اکنون غده سرطانی اسرائیل در پی آنست که کار نیمه تمام سایکس - پیکو در سال 1915 را به اتمام برساند! در جون 2006، خانم رایس، وزیر امور خارجه‌ بوش پسر، در تل‌آویو و در حضور نخست وزیر اسرائیل، اولمرت، اصطلاح “خاورمیانه جدید” را به جای اصطلاح قبلی “خاورمیانه بزرگ”، مطرح کرد . این بیان، تأییدی بود بر “نقشه‌ راه نظامی”آمریکا- اسرائیل- انگلیس در خاورمیانه. این طرح تدوین شده بود که طبق آن، مراحل متعددی برای سالیان متمادی ناپایداری، آشوب و خشونت از لبنان، فلسطین، سوریه، عراق تا خلیج فارس، ایران و افغانستان را در بر خواهد گرفت. این طرح که به وسیله وزیر خارجه آمریکا و نخست وزیر اسرائیل معرفی شد و از حمله به لبنان شروع شد؛ در صدد اعمال فشار برای “آشوب سازنده” (Constructive chaos) در تمام منطقه است. “آشوب سازنده” توسط سه کشور فوق‌الذکر شرایط را طوری فراهم خواهد کرد تا نقشه‌ جغرافیایی جدیدی برای منطقه برای نیازهای ژئواستراتژیک، فراهم سازند. و حال بعد از گذشت یک دهه این پروژه با موضوع پیگیری شد. 🔰پرده دوم: تبدیل تهدید به وقتی رفراندوم کردستان صورت گرفت، با خودم گفتم واقعا ما برای معکوس ساختن این روند چه می توانیم بکنیم. چگونه این تهدید را میتوانیم به یک فرصت ناب تاریخی بدل ساخته و تاریخ را از نو بسازیم؟ چگونه می توانیم مرزها را برداریم؟ چگونه میتوانیم امتها را به امور والاتر و متعالی تری رهنمون سازیم که به جای قومیت و نژاد خود، این امور را را مدار تصمیمات خود قرار بدهند؟! اساسا میتوانیم چنین چیزی را تخیل کنیم؟ آیا روزی می رسد که مردمان این منطقه خود پیشتاز برداشتن مرزها شوند و اراده های سیاسی مستکبرانه را در هم شکنند؟!! حتی تخیل چنین چیزی هم بسیار شورانگیز و حماسی است.... 🔰پرده سوم: و فرصت تاریخ سازی شیعه وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ/قصص، آیه 5 شیعه یعنی زبان گویای فطرت شیعه یعنی ازدهار و شکوفایی شیعه یعنی اثاره و جوشش عقلانیت متعالی به نظر می رسد فرصت تاریخی اربعین بستری بسیار عالی برای شکوفایی میان همه انسانهایی است که ارزشهای فطری برای ایشان معنا دارد. در زمانه کنونی که جریان باطل ظلم و جنایت را به حد اعلای خود رسانده، زمینه شنیدن شدن ندای فطری حضرت سیدالشهداء علیه السلام برای قیام علیه ظلم و ستم و استبداد توسط جهانیان فراهم شده است. محبت اهل بیت علیهم السلام خاصه حضرت سیدالشهداء علیه السلام نه منحصر به مذهب شیعه بلکه متعلق به تمام مستضعفان جهان می باشد. ضروریست امت ایران رسالت و نقش تاریخی خود در استفاده از بستر اربعین برای ایجاد بر محور سیدالشهداء علیه السلام ایفا کند. .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: کردستان و راهبرد #تجزیه_کشورها و #تقسیمات_قومیتی در صد ساله اخیر ا
🔰💠🔰نه تنها در جریان انقلاب اسلامی بلکه در سراسر مسیر نهضت، سخنان امام خمینی به عنوان آغازگر عصر نوینی از خردمندی همواره روشنای مسیر ما بوده و هست؛ امام رمز بقای انقلاب اسلامی را چنین تصویر می کند: 💠بىترديد رمز بقاى انقلاب اسلامى همان رمز پيروزى است؛ و رمز پيروزى را ملت مىداند و نسلهاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن: 1. انگيزه الهى و مقصد عالى حكومت اسلامى؛ 2. و در سراسر كشور با براى همان انگيزه و مقصد.💠 و این چنین به ملت ایران توصیه می کنند: 💠توصيه اين جانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر، آن است كه در مقابل اين توطئهها عكس العمل نشان داده و به و خود، به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.💠 این کلام بسیار گیرا و رساست: . وحدت یک ملت سبب یأس کفار و منافقان است و وحدت ملتها برای نظام سلطه یقینا کمرشکن خواهد بود! پیوند ایمانی و عاطفی میان جمهوری اسلامی و دیگر ملتهای مستضعف زمینه ساز وحدت بین ملتها و عمق راهبردی ماست که میتوانیم از بستر اربعین نهایت استفاده را برای تقویت این عمق راهبردی بهره‌برداری بکنیم. همان طور که رهبری در این باره می فرمایند: 💠تکیه‌گاه یک ملت به عمق استراتژیک اوست دشمنان نمی خواهند ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی از این حمایت و طرفداری‌ای که از او در کشورهای مختلف میشود - که البته بی‌نظیر هم هست - برخوردار باشد. دشمن نمی خواهد این ارتباط برقرار باشد. جمهوری اسلامی باید حفظ این عمق راهبردی را از وظائف خودش بداند. این جزو آن شاخصه های اصلی است.💠87/9/24 💠من همیشه تأکید کرده‌ام که ملّت ایران یک عمق راهبردى‌اى دارد که اختصاصى او است و هیچ کشورى را و هیچ نظامى را ما سراغ نداریم که در خارج از مرزهاى خودش این‌همه ریشه‌هاى لطف و محبّت و پیوند عاطفى و پیوند اعتقادى و ایمانى، آنها را به‌هم وصل بکند، [ولى‌] ما این را داریم - هم در این چند روز این را مشاهده کرده‌ایم.💠۹۳/۰۶/24 💠🔴💠پیشنهاد راهبردی بنده این است که گروههای جهادی و هیئات متعهد و انقلابی، کاروانهای زیارت اربعین را برای مستضعفان کشورهای آذربایجان، ترکیه، ارمنستان، افغانستان، پاکستان، کشمیر، سوریه، کویت، عربستان، یمن، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و حتی تبت ... را راه اندازی نموده و این عمل صالح را با رفتار اخلاقی و پسندیده و فرهنگ غنی شیعه به سرانجام برسانند و این مهم را به عنوان طلیعه و سرآغازی برای پیوند فطری ملتها و شکل گیری تمدن نوین اسلامی قرار بدهند. .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#استقلال 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری #استقلال با رویکرد #توحیدی
بسم الله ، ، ، / 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری با رویکرد 🔰 🔰پرده اول: کنکاشی در معنای استقلال را شاید بتوان اینگونه معنا کرد که یک ملت مبتنی بر هویت تاریخی خودش فلسفه زندگی مستقلی داشته باشد و بتواند برای سرنوشت خود مستقلانه تصمیم بگیرد. به یک معنا شاید بتوان آزادی در ابعاد یک ملت را استقلال نامید اما بایستی توجه داشت که لوازم معنای ملت یا امت در معنای استقلال اخذ می شود که در ادامه بدان می پردازیم. اما پیش از آن بایستی توجه داشت که استقلال نه تنها متعلق به ملت یعنی افرادی که داخل مرزهای جغرافیایی و سیاسی هستند می باشد بلکه استقلال متعلق به یک امت نیز هست. فلسفه مستقل حیات داشتن یعنی هویت مستقل داشتن یعنی یک ملت/امت بتواند نگرشها، آرمانها و خواستهای خود را مستقلا تشخیص داده و تحقق آنها را دنبال کند. 🔰پرده دوم: نسبت ارزش فطری و وقتی میگوییم استقلال یعنی تصمیم و اراده مستقلانه مبتنی بر یک فلسفه و عقلانیت به عبارت دیگر میگوییم اراده فعل عقل است و این اراده میتواند تحت اجبار و اکراه و اغوا شکل بگیرد یا مختارانه و آگاهانه. همچنین یک ملت خود تصمیم بگیرد که ذیل کدام عقلانیت اراده و تصمیم جمعی اش را سامان بدهد. ذیل عقلانیت مادی گرا که همه انسانیت انسان در قامت یک حیوان ترسیم و تصویر میگردد یا ذیل عقلانیت توحیدی که انسانیت انسان تا مراتب اعلای تألّه و الوهیت اوج گرفته و متکامل می شود. فلذا سخن این است که استقلال یک ملت وقتی استقلال حقیقی و واقعی است که ذیل عقلانیت توحیدی و به واسطه جنود عقل شکل بگیرد. هرگونه استقلالی که غیر از این باشد توهم و خیال استقلال است. همان طور که آزادی اختیار واقعی انسان در و دشمنی تمام با شیطان و عبودیت تمام ذیل ولایت الله شکل میگیرد استقلال یک ملت/امت نیز در عداوت تامّه با شیطان بزرگ است که شکل میگیرد. آمریکا به عنوان مصداق اتمّ استکبار کشوری در کنار باقی کشورها نیست بلکه او رأس نظامی است که میخواهد سلطه خود را بر تمامی کشورها بگستراند و فلسفه و عقلانیّت مد نظر خود را حاکم بر تصمیم و اراده ملّتها/امّتها بگرداند. 🔰پرده سوم: راهبرد نظام سلطه در سلب استقلال ملّتها/امّتها شاید بنیادی ترین راهبرد دستگاه استکبار و نظام سلطه در برابر مستضعفان را بتوان استراتژی و تحقیر ملل بیان کرد... حق سبحانه در آیه 54 سوره زخرف می فرماید: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#استقلال 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری #استقلال با رویکرد #توحیدی
فرعون با استخفاف و تحقیر شخصیت قوم خود، عقول قوم خود را دزدید و بر ایشان استعلا یافت!(حضرت علامه طباطبایی در المیزان اینگونه معنی می کنند آیه را: أي استخف عقول قومه و أحلامهم) در طول تاریخ و رئیسی نظام سلطه و طواغیت آن بوده که و تاریخی ملل و امم را از ایشان گرفته تا بتواند یوغ بردگی و بندگی بر گرده آنان بنهد. وقتی یک ملتی بی شخصیت شد، احساس حقارت می کند، وقتی احساس حقارت کرد کار برای مستبد مستکبر بسی آسان است. برای اینکه کسی را تصرف کنی اول کوچکش کن، تحقیرش کن، به او بفهمان که چیزی نیست و قدر و منزلتی ندارد و هیچ نقطه مثبتی در زندگی او وجود ندارد و با این کار او را در گرداب و لجّه یاس و ناامیدی قرار بده، وقتی که خوب باور کرد که بی شخصیت است، حقیر و بی ریشه است، به راحتی می شود او را تصرف کرد و به اطاعت کشاند. و از این روست که زاییده شد. استعمار ضد است. استعمار یعنی یک ملتی/امتی اراده و تصمیمش از جانب غیر و دیگری از روی اجبار و اکراه و اغوا شکل بگیرد. استعمار در طول تاریخ دوره هایی را پشت سر گذاشته است. دوره اول: استعمار نظامی(استعمار کهنه) دوره اول استعمار اینگونه بود که کشورهای نظام سلطه به کشور دیگری حمله میکردند آن کشور را به واسطه نیروی نظامی خود اشغال میکردند و منابع آن کشور را به یغما برده و اراده خود را بر سرنوشت ملّت آن کشور تحمیل میکردند. دوره دوم: استعمار نو دوره دوم استعمار اما آن بود که دست نشانده های خود را در کشورهای هدف بر سر کار آورده و با آن دست نشان بسان عروسک خیمه شب بازی تعامل کرده و اراده خودشان را در ذهن و فکر دست نشانده ها حقنه می کردند. به عبارت دیگر در استعمار نو عقل مسئولان و کارگزاران از ایشان سلب شده و آنچه که نظام سلطه بدیشان دیکته می نمود اجرا می کردند. دوره سوم: استعمار فرانو اما دوره سوم استعمار، استعمار فرانو هست که در آن قدرت تفکر و تحلیل به واسطه حجم دیتا و اطلاعات درست و غلط مخلوط به هم از انسان گرفته می شود. به تعبیر مرحوم آیت الله حائری شیرازی: «استعمار فرا نو یعنی تعطیل فکر. نه به آن معنا که اجازه ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که فرصت ندهد شما فکر کنید؛ آن‌هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه، بلکه اجازه ندهد نیازها، شما را به فکر وادارد. می‌خواهد به ‌مجرد اینکه نیازی پیدا کنید، از شما رفع نیاز کند؛ این یعنی تعطیلی فکر... استعمار به همین روش جلوی تفکر را می گیرد. استعمار می‌خواهد اصلاً تو «نیازی» به فکر نداشته باشی» پس نظام سلطه در عصر جدید برآنست که به بشریت فرصت ندهد مستقلانه بیندیشد مستقلانه تصمیم بگیرد و مستقلانه عمل بکند. 🔰پرده چهارم: مراتب تشکیکی استقلال بر اساس 5 رویکرد مادر در مکتب امام ره ما معتقدیم که مکتب امام ره مبتنی بر 5 رویکرد مادر می باشد: 1. رویکرد توحیدی : هویت‌بخش(مبدأ و مقصدی، بلکه موطنی)؛ 2. رویکرد تربیتی : جنس و جوهره‌ساز(در افق فردی)؛ 3. رویکرد فرهنگی : جنس و جوهره‌ساز(در افق اجتماعی)؛ 4. رویکرد تمدنی : گونه و گستره‌آفرین(در امتداد رویکرد غلیظ اجتماعی)؛ 5. رویکرد حکومتی : چهرۀ قاهر عملیاتی آفرین(چون یک خروجی تعیّن‌بخش).
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#استقلال 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری #استقلال با رویکرد #توحیدی
بر اساس این 5 رویکرد میتوان گفت که استقلال به لحاظ عمقی از مراتب تشکیکی برخوردار است. پیشتر گفته بودیم به لحاظ گستره استقلال هم برای یک مطرح می باشد و هم برای یک . بر اساس این 5 رویکرد اصلی ترین مرتبه استقلال آنست که یک ملت بر اساس هویت فطری و توحیدی خود برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. یعنی بدترین نوع سلب استقلال یک ملت سلب استقلال هویتی و شخصیتی او می باشد. اگر یک ملتی هویت و شخصیت خود را از دست نداده باشد هر چه در مراتب رویین تر استقلال خودش را از دست داده باشد باز هم میتواند استقلال خود را در تمامی مراتب باز به دست بیاورد. استقلال تربیتی آنست که یک ملت بتواند بر اساس هویت تاریخی خودش و نیز بر اساس فلسفه حیات خویش به تربیت نسلهای پس از خود بپردازد. اگر این مهم روی ندهد ما شاهد یک انقطاع نسلی خواهیم بود. شاهد نسلی خواهیم بود که با گذشته خود بیگانه است و با فردای خود ناآشنا فلذا استقلال تربیتی برای یک ملت نیز به شدت زیرساختی و مهم است. استقلال فرهنگی که به نوعی امتداد اجتماعی استقلال تربیتی می باشد بدین معناست که یک ملت بایستی در تعلقات فرهنگی خودش مستقل باشد نه از آنکه از روی تقلید و غربزدگی هر آنچه که امپراتوری رسانه ای غرب بر سر دست گرفت آن را به عنوان تعلقّات فرهنگی خودش بپذیرد. زبان فارسی یکی از اصلی ترین تعلقات فرهنگی ماست که بایستی به شدت از آن حراست کنیم. استقلال تمدنی نیز آنست که یک ملّت بر اساس هویت و تربیت و فرهنگ خویش تعلقات تمدنی خود را سامان بدهد. اینکه یک ملتی را دست بسته تسلیم تعلقات تمدنی غرب نظیر اسناد توسعه پایدار و مجامع به اصطلاح بین المللی کنیم عملا تن به استعمار نوینی داده ایم که در ساحت تمدنی از جانب غرب تحمیل می شود. رویین ترین سطح استقلال، استقلال حکومتی می باشد که شامل عرصه های متنوع سیاسی، اقتصادی، بهداشتی، علمی، صنعتی و نظامی می باشد. ما پس از انقلاب اسلامی با تشکیل نظام اسلامی توانستیم به استقلال سیاسی دست یابیم و به تدریج در ساحات دیگر استقلال خود را گسترش دهیم. اما بایستی توجه داشت تا رسیدن به قله اقتصاد راه پر پیچ و خمی پیش روی جمهوری اسلامی می باشد. سید مصطفی مدرس .
🗓سالروز تصویب قانون اساسی 🔰رهبرانقلاب 💠بنده دأبم نیست که از سیاستمداران غربى چیزى بگویم اما یک جمله جالبى از یک مقام غربى نقل کنم، او میگوید: دو چیز است که اگر ملتهاى مسلمان از آن آگاه شوند، دیگر همه‌ى تابوها و اصول غرب در هم خواهد شکست، یکى قانون اساسى جمهورى اسلامى است؛ که این قانون اساسى، یک حکومت مردمى و پیشرفته امروزى و در عین حال دینى را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد و دوم، کارنامه موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهورى اسلامى است! ۸۹/۱۱/۱۵ .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
🗓سالروز تصویب قانون اساسی 🔰رهبرانقلاب 💠بنده دأبم نیست که از سیاستمداران غربى چیزى بگویم اما یک جمله
بارها عرض کرده‌ایم که تجسم انقلاب در «جمهوری اسلامی» و در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» است.۱۳۸۵/۰۳/۱۴ به نظرم یک معروف اساسی را ما خیلی رها کرده ایم و آن هم است!!! یکی از جدی ترین خللهای ما در مواجهه های فنی با وضعیت موجود بیگانگی ما با قانون اساسی است که این مهم، خود بیگانگی ما با روح نظام اسلامی (که همین قانون اساسی است) را رقم زده است. اتصال فکری با قانون اساسی یعنی اتصال فکری به جمهوری اسلامی. قانون اساسی ماست. و همچنین تکرار مکرر و تبیین اصول قانون اساسی و تدریس و بررسی اجتهادی آن یکی از جدی ترین مقولاتی است که بایستی در دستورات کار ما قرار بگیرد. قانون اساسی پتانسیل تبدیل شدن به متن درسی حوزه را دارد(هیچ جای تاریخ شیعه 70 مجتهد جمع نشده اند و یک متنی را بنویسند و این مسئله خود معجزه است!!!) و بلکه یکی از ظرفیت های جدی برای انقلابی ماندن حوزه را حقیر در تدریس متونی نظیر میدانم. چه بسا که تدریس این متن فاخر زمینه ساز تحول حوزه علمیه شود. حلقه های صالحین و پایگاههای بسیج و ... یکی از جدی ترین کارکردهایشان را بایستی تبیین و تکرار همین قرار بدهند. همچنین بین دو نماز، ائمه جماعات یکی از اصول را بگویند و توضیح بدهند. ائمه جمعه نیز هر هفته یک یا دو اصل را بخوانند و توضیح بدهند!!! خلاصه یک نهضت اساسی در خوانش قانون اساسی راه بندازیم!!!() یکی از نقاط کانونی در تربیت اسلامی دادن اختیار و استقلال به مخاطب در عین رشد عقلانیت مخاطب است. و قانون اساسی به نظرم ظرفیت عظیمی در رشد عقلانیت انقلابی مردم و خود ما دارد. و البته به نظرم قانون اساسی یک ظرفیت ویژه راهبردی در دارد. متاسفانه ما قانون اساسی خودمان را به جهان معرفی نکردیم. درهمین رابطه صحبتی از رهبری خواندنی است👇👇👇 من یک جمله‌ای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جمله‌ی جالبی است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همه‌ی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفته‌ی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک. دوم، کارنامه‌ی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، می‌بینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظام‌سازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسله‌ی انقلابها را نمیتوان گرفت. خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۸۹/۱۱/۱۵ سید مصطفی مدرس پ.ن: شاید بر همین اساس تدارک ایده پرتی نباشد. .
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» حاصل یک طرح پژوهشی است که در مرکز تحقیقات حکومت اسلامی به پایان رسیده است. هدف از این طرح، دسترسی آسان اساتید، محققان و پژوهشگران در زمینه حقوق اساسی به نظرات قانونگذار و مبانی و مستندات هر یک از اصول قانون اساسی است. در این پژوهش مباحث پراکنده سخنرانان پیش از دستور و جلسات علنی «مجلس خبرگان قانون اساسی» جمع‌آوری شده و پس از تنظیم و تنقیح به صورتی انسجام یافته همراه با دلایل توجیهی موافقان و مخالفانِ هر اصل، همراه با مبانی و مستندات آن ارائه گردیده؛ همچنین سابقه هر اصلی در نخستین پیش‌نویس رسمی قانون اساسی و پیش‌نویسی که مبنای کار مجلس خبرگان قانون اساسی قرار گرفت، پی‌گیری شده است. افزون بر آن به منظور مقایسه بین نظر قانونگذار و دیدگاه مفسّر قانون اساسی، نظریّات تفسیری و مشورتی شورای نگهبان در ذیل هر اصلی نقل شده است. گفتنی است این طرح پژوهشی دارای مقدمه‌ای مبسوط از روند تهیه پیش‌نویس و نقد و بررسی آن توسط صاحبنظران، عالمان، اندیشمندان و حقوقدانان در سالهای ۵۷ و ۵۸ با تکیه بر اسناد، مدارک، جزوات، نامه‌ها و بیانیه‌هاست.
mabani.pdf
4.38M
کتاب مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
بسم الله هر چند در مصادیق مطرح شده در نوشته جناب رنانی همراه نیستم اما تحلیل ویژه از امید اجتماعی و توجه به سوء هاضمه روانی جامعه ایران و نیز کرختی و اینرسی پدید آمده از آن قابل تقدیر است. از سویی دیگر توجه دکتر رنانی به خطای راهبردی خود مبنی بر ناامیدی پراکنی هر چند خود را حائز بالاترین مراتب امید فردی و اجتماعی میخواند نیز قابل ستایش است. اما صد اسف او نخواهد فهمید که این خطای راهبردی به خاطر پایگاه فکری او یعنی علوم انسانی غربیست! او چنان علوم انسانی را در آغوش کشیده همچون فرزندی که در آغوش مادر خویش آرمیده... علوم انسانی غربی چیزی جز ظلمات نمی زاید. صد اسف او نخواهد فهمید برای رفع خطای راهبردی خود بایستی از وجود خود توبه کند از همه پارادایم فکری خود بایستی توبه کند. صد اسف نخواهد فهمید فکری که ذیل پارادایم توحیدی تکون نیابد نه تنها امید اجتماعی نخواهد آفرید بلکه امیدهای فردی را نیز خواهد خشکانید. و الذی خبث لا یخرج الا نکدا... و صد اسف اینکه او خود نفهمیده که کارش چه اثری داشته است بلکه دیگرانی به او گفته اند و این بسیار جالب است که عقل عملی محسن رنانی از عقل نظری او پیروی نمی کرده است او هر چند به جایگاه استراتژیک و رئیسی امید اجتماعی آگاه بود اما در عمل او این سرمایه اصلی و اصالی را به آتش کشیده است. سید مصطفی مدرس آخرین یادداشت محسن رنانی با عنوان سکوت ملی امید ملی https://telegra.ph/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%84%DB%8C-11-30 .
🤔تاملی در پیچ و خم عدالتخواهی امروز ⁉️نیاز امروز ما: صدرای عدالت یا کاوه (آهنگر) عدالت؟
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
🤔تاملی در پیچ و خم عدالتخواهی امروز ⁉️نیاز امروز ما: صدرای عدالت یا کاوه (آهنگر) عدالت؟
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰هر چند عالمانه بود یادداشتی در مبادی تصوری از عدالت و عدالتخواهی بپردازم لکن عاقلانه این است که با توجه به فضای کنونی به کنکاشی در مسئله بپردازیم: 💠عدالت آرزوی دیرپای بشریت است. هر چند و الحق اوسعها فی التواصف و اضیقها فی التناصف است و در باب عدالت سخن گفتن و نوشتن بسیار سهل الوصول تر از تحقق عدالت است اما باز ضروریست در باب عدالت به کنکاش و تامل بپردازیم تا صحنه پیچیده عدالتخواهی برایمان واضح تر شود. 💠سلطنت عقل صاعد بر ارض وجودی انسان به همراهی جنود عقل عدل را برای ما به ارمغان می آورد چرا که به بیان امیر عدالت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام عدل چیزی جز وضع کل شی ء فی موضعه و اعطاء کل ذی حقّ حقّه نیست و این عقل به همراهی جنود عقل است که چنین رهاوردی را برای بشریت می تواند به ارمغان بیاورد. 💠شرافت عدل تا آنجاست که حضرت می فرمایند: «وَالْعَدْلُ اَساسٌ بِهِ قِوامُ الْعالَمِ؛ عدل پایه و ستونی است که هستی بدان پابرجا و استوار است.» تا آنجا که عدل در بیان حضرت سبب عمران و آبادانی شهرها دانسته شده است: «ماعُمِّرَتِ الْبُلْدانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ؛(2) هیچ چیز مانند عدل باعث آبادانی شهرها نیست.» 💠اما اگر عقل نازل(یعنی وهم) سلطنت بر ارض وجودی انسان و تمام سرمایه های چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی در دست بگیرد چیزی جز ظلم و خرابی و ... رهاورد دیگری برای بشریت به ارمغان نخواهد آورد. 💠سخن انقلاب اسلامی به عنوان کاروانی از بشریت که سوی عبودیت همه جانبه و حداکثری حضرت حق سبحانه انتخاب کرده و داعی بشریت به این سو و مسیر و راه هست این است که: 💢ای آدمیان نظام سلطه چیزی جز تجسد و تمثل جنود جهل نیست! مصداق اعظم و اتم ظلم در عالم بشریت نظام سلطه و در راس آن آمریکا و اسرائیل هستند. 💢ای بنی آدم! بدانید و آگاه باشید که دستگاه استکبار ولیده ابلیس ملعون است! و به یادآورید که خدای سبحان فرمود: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿یس/۶۰﴾ اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست. 💠امت ایران به همراهی و همدلی تمامی مستضعفان جهان با این دیدگاه و بینش عزم چالش تاریخی و تمدنی با نظام سلطه غربی را کرده و رژیم دست نشانده و مستعمره پهلوی را سرنگون کردند. هدف این امت چیزی جز حاکمیت الله نبود و به همین دلیل در پی آن بودند که جنود عقل را بر ارض وجودی فردی و اجتماعی حاکم کنند. چون می دانستند هر گاه وهم(عقل نازل) عهده دار سرنوشت بشری شود چیزی جز ظلم و ستم و خرابی و ذلت و شقاوت به بار نمی آورد. 💠فلذا از سویی بایستی دانست در زمانه کنونی تمامی مسائل ما جهانی است فلذا سرمنشأ تمامی ظلم و ستمها نیز از سوی نظام سلطه است و به همین دلیل است که ما به دنبال چالش همه جانبه با نظام سلطه خاصه آمریکا هستیم. چرا که میخواهیم ربوبیت و حاکمیت بر سرنوشت بشریت را به ید تدبیر حق سبحانه بدهیم و به همین دلیل نظام سلطه تمام هویت خود را در معرض چالش می بیند. 💠اما بعد از گذشت 40 سال از حادثه بهمن 57 اکنون چالشی برپا شده است که گروهی مدعی فقر نظری و خلا تئوریک در باب عدالتخواهی و تحقق عدالت هستند از سوی دیگر عده ای نیز برآنند که ما بر انباشتی از گزاره های نظری یقینی ایستاده ایم تنها چیزی که امروز نداریم کنشگری شجاعانه در برابر مصادیق بیّن الغی می باشد. ◀️به عبارت دیگر دسته اول معتقدند نیاز زمانه ملاصدرا یی است که تمام مشارب عدالتخواه را به یک وحدت جمعی نظری رسانده تا بتوان کنشگری عدالتخواهانه متکامل رقم زد. ◀️اما دسته دوم معتقدند که نه!!! ضحاک ظلم و فساد آنچنان به دست و پای انقلاب اسلامی پیچیده است که ضروریست کاوه آهنگر با قیام خود انقلاب اسلامی را از ورطه هلاکت نجات دهد. اما گمانه هایی درباره نظرات این دو دسته: 1⃣ منظور از فقر نظری این نیست که صرفا بیاییم کنفرانس و سمینار برگزار کنیم و دور هم خوش باشیم بلکه بدان معناست که عدالتخواهی برای آنکه به جنبشی فراگیر و کنشگری ای همه جانبه شود نیازمند تفکر اجتماعی و عقلانیتی مترقی مشترکی است که هر کسی که دلداه انقلاب اسلامی و مکتب امام ره است خود را بدین تفکر اجتماعی در باب عدالت مجهز ببیند. 2⃣ نشانه فقر نظری آنست که هنوز که هنوز است بعد از دو دهه پرسش از رهبری در باب پرداخت به مصداق آری یا نه؟ ما هنوز شاهد یک جمع بندی متقن و منسجم در این باب نیستیم. چرا که عده ای پرداختن به مصداق بیّن الغی را راهی برای تحقق عدالت دانسته و از سوی دیگر عداه ای مصداق بسندگی و نفی وضع موجود و اکتفا به خشم از وضع موجود را نوعی به مذبح بردن عدالتخواهی قلم داد می کنند چرا که معتقدند عدالخواهی واقعی به دنبال تحقق عدالت است به دنبال تغییر به نفع عدالت است و نه صرفا نمایش و راحتی از عذاب وجدان. .