eitaa logo
پژوهشگاه حم
271 دنبال‌کننده
799 عکس
859 ویدیو
37 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گنبد فیروزه
☫﷽☫ ! پارسال قبل از وقوع فتنه که مسئله تحقیق و تفحص مجلس در قضیه «فساد ۹۲ همت فولاد مبارکه» رسانه‌ای شد (و موجب تشدید فتنه مذکور گردید)، بنده سعی کردم اذهان مخاطبین خود را در قالب مقاله ذیل، به «فساد عظیم‌تر اوقاف» هم جلب بکنم و حال بعنوان یک نمونه بسیار کوچک؛ وقتی می‌بینیم که یکی از موقوفه‌های یکی از شهرستان‌ها به مبلغی معادل قیمت یک بطری شیر پاستوریزه، اجاره داده شده است، معلوم می‌شود؛ حق داشتم توصیه کنم که ملت، موقوفات خود را به «سازمان لوطی‌خور اوقاف» نسپارند. در «بحران روانی ناشی از فساد فولاد مبارکه» همه گمان کردند که زیر سر دولت روحانی و باند تبهکار اصلاح‌طلب‌های خائن است و لذا بر طبل رسواسازی آن کوبیده شد و رئیس جمهور دستور برکناری کلیه دست‌اندرکاران آنرا صادر کرد ولیکن وقتی معلوم شد که قریب باتفاق آن‌ها از جناح اصولگراهای خائن است، ورق برگشت و شمرده شد و رئیس مجلس، نوای دگری ساز کرد ووو... این مقاله 👇 را پارسال در واتساپ به اشتراک گذاشتم: 👇 🤔 سازمان اوقاف و امور خیریه (یا شرّیّه؟!) (بخش اول): آهای مردم! در نشسته‌اند. لذا هنگام اموال و املاک خود، هرگز از کلمه استفاده نکنید! تا مبادا بهانه‌ای به دست بدهید که کل یا بخشی از وقفیات و شما را قانوناً بالا بکشند! اجازه بدهید عمق مسئله و بلکه فاجعه را در قالب یکی از خاطراتم بیان کنم: در نیمه اول دهه ۱۳۶۰ بعد از شلتاق‌ها و خیانت‌های بنی‌صدر و تروریستی و سرانجام آیت‌الله و آیت‌الله و یارانشان و نیز شهادت جمعی دیگر از و بدتر از همه «ترور شخصیتی انقلابیون توسط قلم بمزدها» (بویژه علمای اعلام را)، تعدادی از روحانیون تهرانی گرد هم آمده و با راه‌اندازی و شرکت در جلسات هفتگی آن، به هم‌اندیشی پرداختند که اخیرا به بهانه تعطیل گردیده است! ریاست این تشکیلات را حجت‌الاسلام والمسلمین بر عهده داشت که آنرا بعداً به حجت‌الاسلام والمسلمین اکرمی سپرد. هم که ابتدائا حامی ۱۰۰٪ی منحرف بود در ۱۳۸۸ با چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای آشکار حامی ۱۰۰٪ی گشت (که قصه آنرا قبلا گفته‌ام) و بعنوان اعتراض به (رمز فتنه ۸۸) را خودسرانه تعطیل کرد! لابد وی گمان می‌کرد «فتنه سید میرماسون» از «فتنه سید ابوالحسن»، برای و و ، کم‌رنگ‌تر و کم‌خطرتر است! (البته بعضی هم معتقدند که وی با اشاره ناطق نوری این کار را انجام داد!) ایشان در دوره به مسئولیت نهاد فرهنگی منصوب شد و جایگزین گردید. عباس امیری‌فر در زمان ریاست اکرمی، دبیر اجرایی جامعه وعاظ بود و در زمان ریاست جمهوری مشانژاد منصب ریاست نهاد فرهنگی ریاست جمهوری را بدست آورد و همزمان با تشکیل «جامعه وعاظ ولائی» (اما مشهور به جامعه وعاظ مشائی!) اقدام به انشعاب جامعه وعاظ کرد ولیکن بعد از تولید فیلم بازداشت و مدتی محبوس شد. در طی فیلم مذکور، فقیهی بنام بعنوان قوای امام زمان(عج) در آخرالزمان معرفی شد!!! (ناگفته نماند که این شیخ، بعد از فروافتادن طشت مشانژاد ، از آنها تبری جست!) بعد از تعطیلی توسط اکرمی، چند نفری از جمع شدیم و جلسات هفتگی آنرا در یکی از مساجد حوالی راه‌اندازی کردیم و حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر را که از همه ما مسن‌تر بود بعنوان دبیر جلسات بر تخت ریاست نشاندیم. ولیکن بعد از مدتی، آن مرحوم، از ریاست جامعه وعاظ داد و در توجیه آن، نکته عجیبی را مطرح نمود که تمام این مقدمات برای اشاره به همین توجیه استعفای ایشان مرقوم شد. وی گفت: «برخی از و کم‌بضاعت به من مراجعه می‌کنند که به آنها کمک مالی بکنم اما من شخصا که قادر به اجابت نبودم رفتم سراغ «سازمان اوقاف و امور خیریه» تا شاید از طریق آنجا بتوانم برای به ، آب باریکه‌ای راه‌اندازی کنم اما موفق نشدم! در حالیکه نیمی از تهران؛ از نوک قله دماوند تا بیابان‌های پائین قرچک و ورامین، وقف امور خیریه بویژه مساعدت به طلاب و علمای و و و مدارس علمیه شده است. زیرا سازمان اوقاف عمدتا در اختیار دزدهای قهاری افتاده است که حاضر نیستند حتی نم پس بدهند و به غارت ۱۰۰٪ی اموال و مشغول هستند و دزدترین دزدها در اوقاف جمع شده‌اند! من که ... ...ادامه دارد در: https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/538 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) تابستان ۱۴۰۱ 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۹): پارادوکس حکومت و جمهوری! در مقالات ۱۳‌گانه قبلی، اشاره کردیم که پارادوکس و (از موضوعات مهم جامعه‌شناسی) به دلیل هر دو، در ایران مدخلیتی ندارد. در حال تبیین این مطلب بودیم که حاشیه‌ای رخ داد و لازمست نگاهی بدان بشود: میزان دخالت روحانیت در حکومت!؟ یکی دیگر از «چالش‌های امام در تشکیل نظام»؛ مسئله در و میزان آن بود. این مسئله را مستقلاً در جای خود، مورد بررسی قرار خواهیم داد اما در این‌جا هم طرداً للباب، پیش‌درآمدی لازم آمد: یکی از دوستان در واکنش به بخش ۰۰۷ این سلسله مقالات، نوشتند: «سلام برادر عزیز در مورد عدول و ورود امام ره از فرمایش خود و ورود روحانیت عادل و عالم وصالح در جایگاههای مورد نیاز نظام فقط در مورد ولایت فقیه می‌تواند اجرا گردد آن هم به واسطه وجود مجلس خبرگان رهبری که عده زیادی از کارشناسان زیر نظر دارند فرد مورد نظر را اما این در جایگاههای اجرایی دیگر نظام نمیتواند صادق باشد چرا ؟ چون تمامی مناسب اجرایی به دست روحانیت هیچ گونه جایگاهی ندارد چرا ؟ چون روحانیت در کار خود که همان راهنمایی دینی ‌معنوی جامعه کارشناس هستند ان هم معلوم نیست عادل یا صالح باشند فقط عالم هستند لذا اگر سعی کنید ورود روحانیت را به سیستم اداری کشور امری لازم بدانیم این مانند شمشیری دولبه عمل میکند که یک لبه ان به شخص برمیگردد و لبه دیگر ان به دین هرطرف بچرخد خسران است و بس اجازه ندهیم که اشکالات اداره کشور که امری عادی در تمام جوامع دنیاست به پای دین گذاشته شود اگر قرار باشد فردی از علما در امور اجرایی مشارکت کند بهتر نیست لباس معممی را کنار بگذارد و خدمت نماید در عمل آنچه در مورد ورود امام در امر سیاست میبینیم در کل تاریخ زندگی پربرکتشان راه و گفتارشان فقط راهنمایی بود و ایشان در امور جاری هیچ دخالتی نداشت کاری که ولایت فقیه در قانون اساسی و در اجرا اقا هم همین کار را میکند شما ببینید حضرت اقا در تمام دولت‌ها در عین حمایت چقدر در اجرای امور توصیه داشتند وچقدر دولت‌ها ان توصیه ها را توجه نمودند مابقی باشد در بررسی میدانی جنابتان» (پایان نقد) چنانکه ملاحظه می‌کنید، اگرچه ایراد قابل تأملی است ولیکن ایشان بدون آنکه، قرینه‌ای برای ادعای خود ارائه بفرمایند، در صدد تفسیر حضرت امام، برآمده و ورود روحانیت به مناصب حکومتی را محدود به حوزه ولی‌فقیه و نهایتاً مجلس ، می‌کنند! قاعدتاً چنین تحدیدی در انجام ، نیازمند بررسی‌های دقیق‌تر و عمیق‌تری است. فرضاً آیا روحانیت صاحب اهلیت و صلاحیت هم همانند انقلاب اسلامی، موظف به پاسداری عملی و میدانی از است؟ پاسخ به چنین مسائلی، نیازمند نگرشی کلان به آن‌هاست. زیرا بعد از پیروزی انقلاب، «محدودسازی ورود روحانیت به نظام و امور حکومتی»، مجدداً تبدیل به جریانی گردید که بازنمائی وجه دیگری از منکوب روحانیت در دوران شاهنشاهی بود که حتی توسط (موسوم به اصولگرا!) هم دنبال شد! شاید تندتر از باند افسادطلب (موسوم به اصلاح‌طلب!) که ضمن شگفت‌انگیز بودن چنین وحدت رویه‌ای بین ضدانقلاب و انقلابیون دیروز، تا حدودی قابل درک بود! شاید تنها وحدتی که بین و ، صورت گرفت، اخراج و بلکه عدم ورود و حضور مطلق روحانیت در حکومت بود که در دوره ریاست به اوج خود رسید! زیرا دعوا بر سر بود! خاطرم هست که دبیرکل حزب مؤتلفه هم با حضور در یکی از جلسات (که معمولاً در آستانه انتخابات، سروکله‌شان پیدا می‌شود!) ادعا کرد؛ آقایون علماء، توجه داشته باشند که اصلاح‌طلب‌های چپ‌گرا در پدر سوختگی سیاسی، هیچ فرقی با عمال شاه و آمریکا ندارند و از آن‌جا که روحانیون محترم، به همه انسان‌ها خوش‌بینی ذاتی دارند، قاعدتاً در برابر این‌ها هم قطعاً رکب می‌خورند! بنابراین بهتر است علمای اعلام بجای مطرح کردن خودشان در انتخابات، ماها را که به شگردها و شیطنت‌های این فرقه، واقف‌تریم، به مردم معرفی و توصیه کنند که از زمان زندان این‌ها را می‌شناسیم! توجیه مدعیان اصول‌گرایی «در خارج از گود نگهداشتن روحانیت» همان نظریه بود که ادعا و القاء می‌کرد: روحانیون هم همانند همه انسان‌ها در معرض ارتکاب خطا و خلاف هستند و چنانچه در مناصب و مصادر حکومتی، مرتکب خلاف شوند، به پای دین نوشته می‌شود و لذا مردم را نسبت به اصل دین و دیانت، بدبین و متنفر می‌سازد. بنابراین بهتر است بمنظور حفظ اعتقادات مذهبی مردم، روحانیت اساساً در هیچ رده‌ای از مسئولیت‌های معطوف به حکومت و حتی نهادهای عمومی و اجتماعی، ورود نداشته باشند! این توجیه مشوّش،... ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 «فمعکم، معکم لا مع عدوکم» (بخش ۰۱): جلسات هفتگی رسمی (متشکل از تهران با قدمتی بیش از ۶۰ ساله از نهضت ۱۳۴۲ تاکنون)، معمولاً در ماه‌های و تعطیل می‌شود تا به کار اصلی خود بپردازند. بنظرم در اولین جلسه بعد از سال ۱۳۹۴ بود که یکی از شیوخ جلسه، بدون مقدمه و با عصبانیت از جمع پرسید: ما در داریم چه غلطی می‌کنیم؟! سؤال عجیب وی را کسی جواب نداد و جلسه وارد مسائل دیگری شد!! بنده گمان کردم لابد از طرف جامعه وعاظ در سوریه، برنامه بدی انجام گرفته که آن شیخ را شاکی کرده است! هنگام بازگشت از یکی از دوستان پرسیدم؛ ماجرای سوریه چه بوده؟! پرسید: چطور؟ گفتم: منظور فلانی چی بود؟! گفت: منظورش دخالت در جنگ‌های است! پرسیدم: یعنی منظورش تخطئه عملکرد بود؟! پس چرا کسی پاسخی نداد؟! گفت: منظورش این بود که از دعوت شود که بیایند برای هم توضیح دهند! سؤال معترضه مشارالیه بهانه‌ای شد تا بنده که سخنرانی‌های دهه‌های اول و آخر صفر آن‌سال خود را (که به همین مسائل از جمله حضور چند ساله در سوریه، اختصاص داده بودم)، به تحریر و تنظیم و تکثیر و توزیع آن‌ها بپردازم. ضمناً از طرفی مصالحه ۱+۵ که از دولت شروع شده بود و رهبری تیم مذاکرات بر عهده بود که تعهدی به و اعتماد به دشمنان نداشت. ولیکن دولت () بنا را بر اعتماد گذاشت! و برای امکان دشمن، ظاهراً هیچ احتیاطی در نظر نگرفت! سال ۱۳۹۴ مصادف بود با و لذا از طرف ، معنون گشته بود به سال «همدلی و همزبانی دولت و ملت» و گزینش چنین عنوانی، بسی معنی‌دار بود که از نظر بنده، این امر واجب، رهین معیت با ولایت بود (و هست) و بدون معیت با ولایت، نمی‌توان به همدلی و... رسید. «مُصالحه با طاغیه جهت مَصالح عالیه»؛ در «نهضت+نظام اسلامی»، موضوعیت و وجاهت داشت ولیکن امر مشروطی بود. معمولاً «تلقی از به » موجب سوءاستفاده دو عده قرار می‌گیرد؛ ۱) خودی‌ها که گمان می‌کنند، کلیه اصول نهضت و مقاومت، به دور افکنده شد و مکتب بر باد رفت! و لذا عزادار می‌شوند! ۲) که گمان می‌کنند، دیگر هیچ مرزی با دشمنان برپا نیست و همه محدودیت‌ها برداشته شد! لذا خوشحالی کرده و جشن می‌گیرند و حتی مبارزین را هم به طعنه و تمسخر می‌گیرند! در حالی که مُصالحه با دشمنان، هرگز به مفهوم آشتی نیست و نرمش قهرمانانه‌ای برای مدت و وضعیتی موقت است و لذا لزومی به یا نیست و این نکات مهم باید به خوبی شود. فلذا بنده در سال ۱۳۹۴ عمدتاً معطوف به همین امر بود؛ اوج مباحث برجامی و اوج مسائل نظامی برون‌مرزی. «همدلی و همزبانی دولت و ملت» ضرورت اقتضائی این مسئله است که بعلت سوء تفسیر از مصالحه، به خطر می‌افتند و از دل این اختلافات، تولید می‌شوند که هست و نیست کیان اسلام را به باد می‌دهند. و اما بعد؛ جزواتی که از سخنرانی‌های عاشورایی آن‌سال بنده پیاده شد، در جامعه وعاظ و سایر محافل سیاسی توزیع گردید و در فضای مجازی - تلگرام و واتساپ؛ قبل از فیلتر آن‌ها - هم به اشتراک گذاشته شد که عیناً در اینجا هم به اشتراک می‌گذارم. با تاکید بر این تذکر که جغرافیای زمانی طرح این سلسله مقالات برگرفته از سخنرانی‌ها، مصادف با وقایع سال ۱۳۹۴ بود که متاسفانه ۱۰ قسمت اول آن، از دست رفت و ۱۰ قسمت دوم آن عیناً تقدیم می‌گردد: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصلوه علی محمّد و آله و سلّم مقاله ذیل، متن یکی از سخنرانی‌های است که در مجالس مختلفی همچون؛ «هیئت مذهبی x»، «پایگاه بسیج x»، «حزب سیاسی x» و «نمازخانه اداره x» ایراد گردیده و اینک (۱۳۹۴) بصورت مکتوب به «جامعه x» هم تقدیم می‌گردد: معیّت با ولایت؛ (شمّه‌ای از علیه‌السلام) ... و اما بعد؛ آرزوی قبولی دارم شرکت و مشارکت شما حضار گرامی را در بزرگداشت [شهادت امام حسین(ع)]؛ اربعینی که بعد از دهها قرن شاهد آفرینش شاهکارهایی از آن در سالهای اخیر هستیم. (با الگوبرداری از ) و نیز «حضور در کربلا» (با الگوگیری از بازگشت زینب(س) در حال تبدیل شدن به نهضت عظیم «بزرگترین جریان با شکوه جهانی در همآیشی انسانی» است. «راهپیمائی و حضور»ی بی‌نظیر در کمّیّت و کیفیّتی سال‌افزون که امسال هم میلیون‌ها نفر بدان اقدام خواهند نمود. و بر آن اضافه کنید دهها میلیون نفری را که به همین مناسبت در سایر نقاط دور و نزدیک و جهان به حرکتی مشابه می‌پردازند؛ چنانکه ... ...ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) اربعین ۱۴۰۳ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۳): شاید مراد از ، اهل «کلان‌شهر تهران» باشد که وسعت آن قاعدتاً تا «کهن‌شهر ری» امتداد یافته و به همدیگر متصل هستند و شاید هم بعد از ، نوبت همان اهل ری باشد که (العیاذ بالله) به جنگ با (ع) برخیزند! سقوط اخلاقی تهران؛ توهم یا واقعیت؟! «مراعات » موضوعی بود که جناب حجه‌الاسلام والمسلمین ابوترابی‌فرد آنرا در سخنرانی جلسه ۱۳۹۰/۱۲/۷ (= در آستانه دوره نهم ) محترم ، مورد توجه و اشاعه آن توسط محترم را مورد مطالبه بحق خود قرار دادند و به نمونه‌هایی از بداخلاقی‌های تبلیغاتی هم اشاره کردند که در واقع ترسیمی شکوِه‌آمیز از «سقوط اخلاقی برخی از رسانه‌ها در امر خطیر انتخابات» بود و بنده هم برای تأکید بر «حسن انتخاب موضوع و ضرورت پیگیری جدی آن» جسارتاً عرض کردم که؛ البته ما فراتر از سطح رسانه‌هاست و ظاهراً بسیاری از و عموم را هم فرا گرفته است. خصوصاً که مختص ایام انتخابات هم نیست و متأسفانه یک مسئله جاری و فراگیری است و بنظر می‌رسد که روز افزون هم خواهد شد و جدّاً لازمست که ضمن آسیب‌شناسی، هشدارباش در این حوزه تبدیل به امر مستمری گردد و باید در اندیشه طرحهای بنیادی و ممتدی باشد. خصوصاً در تهران که آینده بسیار اسفباری دارد و اگر از این «سقوط اخلاقی دارای روند فزاینده» پیشگیری نشود، طبق برخی از روایات منسوب به (ع)؛ (بعداز بار اول که در شکست) برای بار دوم در تهران شکسته خواهد شد! در زمره (عج) حتی یکنفر هم از تهران نخواهد بود. از لحاظ ، و ، تهران تبدیل به «ام‌القرای ظلم و فساد» خواهد شد و از لحاظ ، جایگزین گردیده و در فرجام، چیزی نخواهد شد جز مظهری از «لقمه‌های حرام و نطفه‌های حرام» و در نتیجه از طوائف ۱۳گانه دشمنان سرسخت (عج) به شمار خواهند رفت و لذا عمق تا آنجاست که تهران از امام(عج) تلقی شده و تا نابود نگردد (ع) ظهور نخواهند کرد! چنین است که خرابی آن از آنحضرت می‌باشد و مقاومت در برابر سیل آن بیهوده است و باید با نگرانی از آن گریخت و... صحّت این ادعاهای تند و تیز بنده شدیداً مورد تکذیب و انکار و بالتبع اشاره به آنها مورد اعتراض شدید اکثریّت علماء حاضر در جلسه قرار گرفت و متأسفانه چنان جنجالی بپا شد که اصل مطلب بنده که «هشدار نسبت به تهران» و ضرورت «تلاش برای بررسی و پیشگیری از سقوط اخلاقی بیشتر» بود به محاق افتاد و ردّ «اتهامات بنده به تهران» (ولو در آینده دور آن) موضوعیت پیدا کرد و فاضلی هم گفت: اینها مال است که اشاره به بغداد دارد! و... و گویا آقایان فراموش کردند که: ـ «وضعیّت روزافزون واقعی و عاطفی» در جامعه، در حال ورود به حالت بحرانی است و اگر فروکش نکند مقدمات شومی را برای این شهر رقم خواهد زد. ـ «روند افزایش اختلاس‌های میلیاردی» (از ۱۲۰ به ۳٫۰۰۰) از بیماری‌های اقتصادی و اخلاقی ما حکایت دارد که اگر قاطعانه محو نگردد ... [مبلغ سه همتی که اشاره شده بزرگترین اختلاس لو رفته تا سال ۱۳۹۰ بوده که زمان سخنرانی بنده بوده] ـ «بداخلاقی‌های انتخاباتی» مستتر در محافل و رسانه‌های جمعی ما حتی از طرف شخص خود کاندیداها بسیار تأثر و تأسف‌انگیز است و اگر اصلاح نشود ... ـ ووو... و امثالهم که همگی نشان از آن دارد که گرداب پدیده تهدید کننده‌ای برای است و این همه را به کام خود خواهد کشید. آری این مسائل را (که بسیاری از مظاهر و مصادیق زشت آنرا خود آقایان هم بارها و بارها در همین جلسات مورد اشاره قرار داده و شکایت‌ها کرده‌اند) فراموش کردند و به زعم خود، بی‌حرمتی! بنده به این جلسه معزز و معظم را محکوم نمودند و حتی برخی در حق بنده توهین هم روا داشتند و... تا آنجا که جناب (مردد در صحّت ادعاهای بنده و نامیدن آنها) عالمانه از بنده خواستند که در این خصوص (اصرار در وهم و دروغ و تهمت نبودن مذکور) مکفی به عمل آورده و خیال خود و دیگران را راحت نمایم. لذا حسب‌الامر معظم‌له این سلسله نوشتار پژوهشی را تدریجاً تقدیم حضور سرورانم می‌کنم و بدینوسیله از یکایک عزیزان هم می‌خواهم که گفته‌های بنده را در حدّ پندارهای یک کودک خیالاتی پنداشته و فقط همینقدر ترتیب اثر بدهند که خود مطمئن گردند این حرفهای نگران‌کننده اوهامی بیش نیستند و اتفاقاً بنده هم بسیار خوشحال خواهم شد که پوچ بودن این اتهامات اثبات گردد. والامر الیکم ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۶): ! در امتداد «پلید و اسلام‌شکن گشتن تهران» مسئله کوچکی نیست که و ما بخواهد از کنار آن بسادگی عبور نماید. آیا آن در حذف رسمیّت در است؟ چنانکه امروز هم این زمزمه‌ها جسته و گریخته به گوش می‌رسد! یا از آنست؟ شاید هم (نعوذبالله) تصویب می‌کنند که اسم و نشان بردن از (علیه و علی آبآئه الصلوات و السلام) و دعا کردن برای ظهورش جرم است! شاید هم (زبانم لال) مسئله‌ای معطوف به حذف باشد! کدامیک؟ اما چه فرقی می‌کند؟ هر کدام که باشد شامل الباقی آنها هم هست. اینطور نیست؟ البته لازمست دقت کنیم که وقتی صحابی حاضر از (ع) راجع به اولین باری که می‌شکند می‌پرسد، امام به «شورای سقیفه» اشاره می‌کنند. با توجه به اینکه جنس کارکرد شورای سقیفه، و محروم ساختن جامعه از (ع) بود براحتی می‌توان حدس زد که کارکرد «شورای تهران» هم از همان جنس خواهد بود یعنی محروم کردن مردم از «نعمت عظمای ولایت فقیه» و غصب «مقام امامت جامعه» (العیاذ بالله). اگرچه با توجه به قرارداشتن اسم در «دشمنان ۱۳گانه امام زمان» و همردیف و همجنس بودن عملکرد «شورای سقیفه» با «شورای تهران» به این نتیجه هم می‌توان رسید که مشکل اصلی تهرانی‌ها در این خصوص خود امام زمان(ع) و نوّاب عام آنحضرت (ایّدهم الله تعالی) هستند و مدیریّت و جامعه که بر نمی‌تابند! اما باید دقت کنیم که اعضای آن شورای کذایی و مردمانی که آنها را انتخاب خواهند کرد ناگهان به این نتیجه نمی‌رسند بلکه امری است که تدریجاً رخ خواهد داد. یعنی مردم گام به گام را پیروی می‌کنند و سرانجام به درجه‌ای از پستی و می‌رسند که در مقابل و امامت می‌ایستند و آنرا حذف می‌کنند! با است که شکسته می‌شود. گامها و مسیرهای که مردم می‌پیمایند و امام(ع) آنها را یکی یکی بر می‌شمارند، موارد متعددی است که عمدتاً [سلطه] و [بر اهالی و تهران] هستند و توضیح آنها فرصت دیگری را می‌طلبد ولیکن حائز اهمیّت است که بدانیم (همانطور که از روایت مذکور هم معلوم است)؛ متأسفانه ، پیشتاز این و تهران هستند و در سوق دادن مردمان این شهر بسوی «ضدیّت با امام زمان» را بر عهده خواهند داشت و اکثریت اهالی آنرا به ، و خواهند افکند. [در سال ۱۳۹۰ که این سخنرانی و این مقاله بنده در مطرح شد، هنوز خبری از نبود] آنچه که در این مجال مد نظر ماست صرفاً آگاهی به این مطلب است که آینده این شهر بسیار شوم و خطرناک است. اگرچه باید گفت که هیچ آینده‌ای از لحاظ پایایی برای آن قابل تصور نیست! زیرا در روایتی هم داریم؛ زمانی می‌رسد که کاروانی از سرزمینی در حال عبور هستند و تعدادی از مسافرین برای بقیه نقل می‌کنند که در اینجا زمانی شهر بزرگی بوده به نام تهران! عده دیگری هم جواب می‌دهند که این حرفها افسانه‌ای بیش نیستند! و عده‌ای هم می‌پرسند که اگر اینجا شهر بزرگی بوده پس چرا هیچ اثری و علامتی از آن کاخها و بناهای برافراشته باقی نمانده است؟! حالا شما هی بروید در این شهر قصر بسازید و برج‌های سر به فلک کشیده و خیلی کارهای دیگر! حالا تکلیف ما بعنوان اهالی تهران و بعنوان شیعیان (ع) و امام زمان(عج) در این شهر و نسبت به این شهر چیست؟ صحابی از امام می‌پرسد: چنانکه من به چنین شهری برخورد کردم تکلیفم چیست؟ امام علیه‌السلام می‌فرمایند: «فرّوا منها» از آن شهر فرار کنید، «کالثعلب باشباله» همچون روباهی که بچه‌هایش را از خطر دور می‌سازد و از زیر تخته سنگی به زیر تخته سنگ دیگری به دندان می‌کشد تا آنها را به محل امنی برساند. فرار کنید که این شهر جای ماندن و زندگی شرافتمندانه و بلکه اساساً محلی برای زیست نیست. یعنی به دو علت باید از این شهر بگریزید: یکی بخاطر و پلید و و فضاحت‌باری که در آن به بار خواهد آمد و دیگری بخاطر آنکه این شهر پایداری ندارد و دیر یا زود خواهد شد. یعنی خرابی فقط نیست بلکه هم رخ خواهد داد. ماندن در این شهر حماقت و خیانت و جنایت است. نسلتان را بردارید و بگریزید و تا می‌توانید از آن دور شوید. آنهم نه به شهرهای دیگر بلکه به بالای قله کوهها که در آنزمان ظاهراً از همه جا أمن‌تر و مطمئن‌تر خواهند بود! ..ادامه دارد. ؛ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۷): لزومی هم ندارد که را در دشمنان بیرونی ببینید (لااقل به این زودیها) زیرا اول باید آن صورت بگیرد. ظاهراً خرابی آن به غرق شدن این شهر در متعفنی است که خود پدید می آورند. شاید هم در پی یک سنگین رخ بدهد که اتفاقاً یکی از تهدیدات جدی و فعلی این شهر هم است. بنده چند سال پیش شنیدم که حتی گروهی ژاپنی از متخصصین زلزله وقتی دعوت شدند که زلزله احتمالی تهران را مورد بررسی علمی قرار بدهند و قرار بوده که دو ماه در اینجا مطالعه میدانی داشته باشند ناگهان بعد از دو هفته عازم فرودگاه می‌شوند تا را ترک کنند. آنها قراردادشان را عملاً ابطال می‌کنند و می‌گویند حضور در این شهر دیوانگی است! تهران یک بیش نیست که هر لحظه ممکن است همه اهالی آنرا معدوم سازد! [طبق برخی مطالعات؛ طبقات زیرین ، همانند غار و مغاره، خالی است و پیش‌بینی می‌شود که طاقدیس‌های آن، روزی درهم شکسته و کل کلانشهر تهران (العیاذ بالله) در قعر زمین که مملو از است، فرو می‌رود! و لذا تا تهران از صفحه روزگار، و و متعفن و آن، نشوند، (عج) هم تشریف فرما نخواهند شد!] البته اگر را ملاک تصمیم‌گیری خود بدانیم فعلاً جای نگرانی نیست زیرا هنوز آن تشکیل نشده و هنوز تبدیل به نشده است! و هنوز ... اگرچه سایر مقدمات منتهی به این مسائل در حال شکل‌گیری هستند و بنده نشانه‌های آنها را آشکارا می‌بینم و برای شما هم خواهم گفت. شاید کسی گمان کند که این روایات معتبر نباشند. چه بسا ممکن است که فرضاً روزی کسی آمده به تهران و در اینجا مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش آن قرار گرفته و از جانب دیگران هم حمایتی نشده و دستی هم به قلم داشته و لذا نشسته در وصف این شهر و مردمانش چنین حرفهایی را نوشته! آیا چنین چیزی یا امثال آن در میان بوده است؟ باید عرض کنم که خیر! زیرا بخشی از این روایات در کتبی مثل ، و درج شده‌اند؛ کتابهایی که قبل از بوجود آمدن تهران (بعنوان شهر) تألیف گشته‌اند. تهران حدود ۳۰۰ سال است که شهر شده و از خود اسم در کرده وگرنه در زمان نوشتن آن کتابها معلوم نیست حتی یک روستای کوچکی بوده است. مطلب دیگر نامیدن این شهر در برخی از روایات است و اینکه در تفسیر آن از هم اسم برده شده (و جالب آنکه اسم تیم ملی هم در حال حاضر است!) ولیکن بازهم متأسفم که به‌اطلاع برسانم خیر! این ، خود تهران است. زیرا (ع) نشانی دقیقی می‌دهند و صریحاً می‌فرمایند: در آینده شهری بنا نهاده خواهد شد در حوالی (سرزمین و در آنزمان مشهور بوده و شهر ری وجود خارجی داشته و حتی عمربن‌سعد (علیه اللعنة) در رؤیای استانداری آن تن به مشارکت و آغاز در قتل (ع) داد)، آدرس شفاف‌تری می‌دهند: در دامنه کوهی بلند و «تسمی بالطهران»! تهران نامیده خواهد شد. آیا کوهی بلندتر از کوههای شمال تهران و دامنه در حوالی ری سراغ دارید. آری همینجاست. همین شهری که بنده و شما آن به شمار می‌رویم! و فراموش نکنیم که امام صادق(ع) بعد از آدرسي‌كه مي‌دهند (در مضمون «في حوالي الري ... تبني ... بلدة ... تسمي بالطهران» يعني در آينده شهري بنياد نهاده خواهد شد در حومه شهر ري و در دامنه كوهي بزرگ كه ناميده خواهد شد)، در باره طهران فرموده‌اند؛ «فـرّوا منـها» (از آنجا فرار كنيد). یعنی هر گونه مقاومتی هم بی‌فایده است! حال اگر این روایت باشد و ما واعظین که مقتدایمان امام صادق(ع) است آیا مکلفیم که این را به اطلاع برسانیم یا خیر؟! و چگونه این کار را به انجام برسانیم؟ فرار از تهران به کجا؟! سرانجام چیست؟ روایات می‌گویند: «[سید] در پی نبرد با وی وارد می‌شود و نیروهای یمنی و جهت رویاروی با سفیانی وارد عمل می‌شوند و از چنین ظاهر می‌شود که نقش نیروهای یمن در نبرد سفیانی، نقش پشتیبانی از نیروهای ایرانی است؛ زیرا از لحن اخبار چنین فهمیده می‌شود که طرف درگیر با سفیانی، مردم مشرق‌زمین یعنی و هستند و گویا یمنی‌ها پس از یاری رساندن به آنان به باز می‌گردند.» (فرهنگ الفبایی مهدویت؛ موعودنامه/ چاپ۲۴/ مجتبی تونه‌ای/۱۳۹۰/ ص۷۸۵) ... ادامه دارد. 👌تذکر: این مقاله در سال ۱۳۹۰ تألیف شده (که بازنویسی بنده در همان سال بود که در محل انجام گرفت و مورد اعتراض شدید واقع شد!) و نکات داخل کروشه [...] را جهت توضیحات بیشتر، امروز بر آن‌ها افزودم. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 آخرالزمان تهران سقوط و فقدان! بعد از سخنرانی بنده در آستانه (۱۳۹۰) که به مسائل آخرالزمانی (سقوط اخلاقی و اقتصادی و ضدیت اهالی آن با «نهضت+نظام اسلامی» و نهایتاً محو این کلان‌شهر از روی زمین) هم اشاره کردم، قریب باتفاق حاضر در جلسه (همایش هفتگی علمای انقلابی تهران)، به نحو عجیبی چنان جنجالی بپا کردند که حتی دبیر جلسه که وظیفه کنترل جلسه را بر عهده داشت، هم به آن‌ها پیوست و صدا به صدا نمی‌رسید! مفاد مورد اشاره بنده (مبنی بر اینکه و وحشتناکی در انتظار شهر تهران و اهالی آن است!) در کام آقایان، چنان تلخ بود که حتی ملای باسوادی مثل آ.سیدمحمدحسن ابوترابی‌فرد (دبیرکل جامعه وعاظ و محترم تهران) هم صدایش در آمده بود و می‌گفت: مگر می‌شود که ، به چنین فرجامی برسد؟! فلذا بنده ناچاراً برای اثبات گفته‌های خود، سلسله مقالاتی را تهیه و تکثیر و در جلسات بعدی، توزیع کردم (که البته آن تألیفات، متأسفانه ناتمام مانده) و جناب ابوترابی با ملاحظه آن‌ها اعتراف کردند که این روایت‌ها و احادیث را ندیده بودند! شماره‌های اول و دوم آن سلسله مقالات را در این‌جا به اشتراک می‌گذارم و اگر شماره سوم آن‌را هم از لابلای تحریرات خود یافتم متعاقباً به اشتراک خواهم گذاشت ان‌شاءالله. اگرچه حدود ۱۳ سال از تحریر این تألیفات، گذشته است ولیکن با توجه به شرایط جدید منطقه و ایران، تازگی خود را دارد و توصیه می‌کنم مفاد آن‌ها را با دقت ملاحظه بفرمائید. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
۱) دعای فرج (اللهم کن لولیک الحجة ...) با صدای محسن فرهمند ۲) مداحی «به طاها به یاسین» با اجرای آقای محمود کریمی (در سال ۱۳۹۰ در امامزاده علی اکبر چیذر) ۳) مداحی «چشم امید(۱)» با اجرای آقای علی فانی ۴) مداحی «چشم امید(۲)» با اجرای آقای علی فانی ۵) مصاحبه با آقای «مجتبی روشن‌روان»؛ سراینده شعر «به طاها به یاسین» در قالب بحر طویل و... التماس دعا🙏 ✍️حسینی منتظر | حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۳/۱۱/۲۶ جواب سؤالی که تکرار می‌شود: 👌«منتظر» اسم مستعاری است که بنده از ابتدای طلبگی (۱۳۶۳) در برای خود برگزیدم (بلحاظ بازشناسی از دیگری که آن‌ها هم بودند) اما «عزرائیل»؛ لقبی بود که دبیر اسبق (۱۳۸۳) به بنده دادند (بلحاظ آنکه عملکرد مدعو به جلسات - اعم از وزرای دولت‌ها و وکلای مجالس و...- را مورد نقادی‌های تندوتیزی قرار می‌دادم!) و قبل از ایشان، یک در شهر بعد از یک و لذا برخی از دوستان و روحانیون محترم بنده را «حسینی عزرائیل» می‌نامند! البته انکار نمی‌کنم که در مواجهه با پلیدی‌ها و پلشتی‌ها چندان اهل ملاحظه نبوده و نیستم و مدیرانی هم که (اعم از چپ و راست و...) مرتکب آن‌ها شده و می‌شوند، مرا در مقابل خود می‌پندارند و توصیف می‌کنند! و بعضاً به دبیران جامعه وعاظ پیام داده‌اند که دیگر حاضر به شرکت در جلسات تهران نیستند! فلذا از بنده هم استدعا شد که قدری ملایم‌تر ملاطفت بورزم! و اما علت گزینش کلمه بعنوان 👈اسم مستعار (و ماجراهای آن)، قبلاً توضیح داده‌ام.👉/حم (= مخفف حسینی منتظر) 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
۱) دعای فرج (اللهم کن لولیک الحجة ...) با صدای محسن فرهمند ۲) مداحی «به طاها به یاسین» با اجرای آقای محمود کریمی (در سال ۱۳۹۰ در امامزاده علی اکبر چیذر) ۳) مداحی «چشم امید(۱)» با اجرای آقای علی فانی ۴) مداحی «چشم امید(۲)» با اجرای آقای علی فانی ۵) مصاحبه با آقای «مجتبی روشن‌روان»؛ سراینده شعر «به طاها به یاسین» در قالب بحر طویل و... التماس دعا🙏 ✍️حسینی منتظر | حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۳/۱۱/۲۶ جواب سؤالی که تکرار می‌شود: 👌«منتظر» اسم مستعاری است که بنده از ابتدای طلبگی (۱۳۶۳) در برای خود برگزیدم (بلحاظ بازشناسی از دیگری که آن‌ها هم بودند) اما «عزرائیل»؛ لقبی بود که دبیر اسبق (۱۳۸۳) به بنده دادند (بلحاظ آنکه عملکرد مدعو به جلسات - اعم از وزرای دولت‌ها و وکلای مجالس و...- را مورد نقادی‌های تندوتیزی قرار می‌دادم!) و قبل از ایشان، یک در شهر بعد از یک و لذا برخی از دوستان و روحانیون محترم بنده را «حسینی عزرائیل» می‌نامند! البته انکار نمی‌کنم که در مواجهه با پلیدی‌ها و پلشتی‌ها چندان اهل ملاحظه نبوده و نیستم و مدیرانی هم که (اعم از چپ و راست و...) مرتکب آن‌ها شده و می‌شوند، مرا در مقابل خود می‌پندارند و توصیف می‌کنند! و بعضاً به دبیران جامعه وعاظ پیام داده‌اند که دیگر حاضر به شرکت در جلسات تهران نیستند! فلذا از بنده هم استدعا شد که قدری ملایم‌تر ملاطفت بورزم! و اما علت گزینش کلمه بعنوان 👈اسم مستعار (و ماجراهای آن)، قبلاً توضیح داده‌ام.👉/حم (= مخفف حسینی منتظر) 🙏
💠 : ✅ از نترسید، از توطئه‌هایش بترسید! 👌 چون خودش را که سالهای طولانی تربیت کرده، آن‌ها را می‌آورد این‌جا که اوضاع ما را به هم بریزد. ... تهران را مغشوش می‌کند و... دانشگاه‌ها را به هم می‌زند و... توی خیابان‌ها می‌ریزد و... نمی‌آورد اینجا ... بدتر از نظامی می‌فرستد... ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌عمال تکراری امریکا! بعضی از دوستان، به بنده، اشکال می‌گیرند که؛ شما گویا رئیس‌ستیز به دنیا آمده‌اید! زیرا از وقتی که یادمان می‌آید شما به همه رؤسای جمهور ایران، تاخته‌اید! و... همین دیشب هم یکی از عزیزان ، هشدار داد که؛ انتقاد لازمست اما در شأن شما نیست که توی شکم مسئولان بروید! و... 👌این اشکالات، هم وارد است و هم نیست! از این‌جهت، وارد است که بله! بنده از همان ساعتی که آقای در تهران، حزب‌اللهی‌ها و و نیروهای ارزشی را توصیف کرد، شده و کشیدم و تاکنون قریب باتفاق (حتی علیه روحانی و رئیسی که برای پیروزیشان کار کردم) و دولت‌های آن‌ها را مورد انواع سرزنش‌ها قرار داده‌ام! و اصلاً هم انکار نمی‌کنم و‌ بابت آن‌ها در هر محکمه‌ای حاضرم، پاسخگو باشم. ولیکن وارد نیست از این‌جهت که؛ بنده در طی نیم‌قرن، مبارزه با پلیدی‌ها و پلشتی‌ها بوده است ولو در قامت ! کارکرد بنده؛ در مسیر بوده است. بنده چه گناهی دارم که آب‌نمک‌خوابیده‌های ، بی‌پایان هستند؟! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۳۰ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۵۰): 👈بخش قبلی👉 پیشگفتار: بنده حقیر سراپا تقصیر، طبق برآوردها و پیش‌بینی‌های سیاسی خود، سال ۱۳۸۷ را آبستن «فتنه‌های ترکیبی ۱۳گانه‌ای» دیدم که می‌رفت تا در انتخابات ۱۳۸۸ رخ عیان نماید و نمود! فلذا کرده و دست به کار شدم و موضوع سخنرانی‌های محفلی و عمومی خود را تبیین ۱۲ فتنه‌ای قرار دادم که مجموعه آن‌ها را «شش قیچی صهیونیزم» نامیدم! و ابواب ۱۲گانه آن سخنرانی‌ها را هم در قالب مقاله «موانع تحقق جمهوری اسلامی ایران»، خلاصه کرده و بعد از تایپ و تکثیر در برخی محافلی که رفت‌وآمد داشتم (از جمله )، توزیع نمودم. مقاله مذکور را 👈در ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ در کانال «گلچین یک از هزاران/حیفه نبینی»👉 💠 و 👈در ۱۲ آبان همان سال در کانال «مقالات حسینی منتظر» (پژوهشگاه حم)👉 هم به اشتراک گذاشتم. و بیان این موانع را با سخنرانی در انواع مجالس (از جمله در جلسات هفتگی جبهه که در تهران برگزار می‌شد و بنده سخنگو و تحلیل‌گر و قائم‌مقام آن تشکیلات بودم) تا انتخابات ۱۳۹۲ دنبال نمودم. اولین سخنرانی خود در موضوع فتنه‌های مذکور را در جلسه هفتگی روحانیون شرق تهران انجام دادم که با هماهنگی قبلی با آیةالله صورت گرفت. در آن سخنرانی که وقتی نوبت به بیان دشنه «جمهوری اسلامی منهای روحانیت»، رسید و حضار محترم (که همگی از روحانیان شرق و شمال تهران بودند)، خواستار ذکر مصداقی برای آن شدند، بنده به اشخاصی حقیقی و حقوقی متعددی اشاره کردم که سردار هم در بین آن‌ها بود. غافل از اینکه از بستگان سردار با بستگان حاج‌جلالی، وصلتی شده بود و لذا بعد از آن رابطه مرحوم جلالی با بنده تقریباً شکرآب شد! و اما بعد؛ حال که بصورت ناخواسته، مبحث کنکاشی در «چرخش‌های سیاسی علامه مصباح»، پیش آمده، لازم دیدم، بخش ششم مقاله «بیان فتن» را مجدداً به اشتراک بگذارم. زیرا مصداق دشنه ۶ در تحلیل ۱۳۸۷ بنده؛ همین جریان تحت لوای جناب مصباح بود: موانع تحقق جمهوری اسلامی ایران تیغه/دشنه ششم قیچی صهیونیزم (قسمت اول): ششمین دسته (دشنه) از موانع درونی نظام در امر تحقق جمهوری اسلامی در عرصه «جمهوری اسلامی منهای جمهوریّت» فعال است. این فرقه نیز همانند فرقه قبلی نه تنها «جمهوری اسلامی» را کم و ناقص نمی‌داند بلکه آنرا زیاد هم می‌بینید و معتقد است که برای ملت ایران یکی از اینها کافیست و دیگری باید حذف شود ولیکن این فرقه (تیغه) بر خلاف تیغه قبلی ترجیح می‌دهد که «جمهوریت» را حذف نموده و قربانی «اسلامیت» سازد. لذا این موج نیز گرایش خطرناک دیگری است که هواداران آن از جمهوريت وحشت دارند و حتی ترجیح می‌دهند بجای عنوان جمهوری اسلامی» از عنوان «حكومت اسلامی» بمعنای خاص آن استفاده نمایند. از آنجاکه جمهوریت را به رسمیّت نمی‌شناسند بالتبع فرآورده‌های آنرا هم قبول ندارند و در نتیجه با انتخاب ولایت فقیه هم مشکل و بلکه ضدّیّت دارند اگرچه برای تصاحب آن شبانه‌روز در تلاشند! و از آنجاکه دم از ضرورت «عدالت مطلق» برای «ولایت و امامت» می‌زنند ناچار جز امام معصوم(ع) را برای امارت بر مردم و قضاوت در میان آنان جایگاهی قائل نیستند. اینست که از امام زمان(عج) بسیار یاد می‌کنند و آنقدر تکرار می‌کنند تا اولاً با توهّم حضور ظهوری آنحضرت (ولو با القائ دروغین دیدار او و بلکه اتصال مستمر با او) ولایت فقیه را تضعیف نمایند و ثانیاً باورشان گردد که او را می‌بینند و حتی حلقه اتصال و رابطه مردم با آن‌حضرت(عج) هستند و حق ملاقات با حضرت حجت(ع) نیز در انحصار ایشان است! البته دست‌آویزها این‌ها از ادعاهایی که رنگ و لعاب امام زمانی(عج) دارد، علت دیگری هم دارد که در ادامه مورد اشاره خواهیم داد. این‌ها اسلامیت را آنچنان مطرح می‌کنند که گویا این «دین مردمی» و «پیامبر امی» آن هیچ ارزش، حرمت و توجهی به میزان بودن «آراء مردم» و «رأی ملت» ندارد و در کتاب آسمانی و قاموس آن کلمه‌ای با عنوان «الناس» وجود ندارد و مفهومی بنام «بیعت» هم (العیاذ بالله) چیز کهنه و مزخرفی است. اینها از آن‌جهت زیر بار «جمهوریت» نمی‌روند کیه نمی‌خواهند در دست‌یابی به «حاکمیت بر مردم»، نقشی برای «ديگران» قائل باشند و معتقدند که حتماً بایستی اسلام و اسلام‌شناسان، حکومت کنند و (البته سخن حقّی است ولیکن کاملاً واضح و آشکار است که) از طرفی غیر از خودشان هیچکس دیگر را اسلام‌شناس نمی‌دانند! حاکمیت را قبایی می‌دانند که فقط برازنده قامت اعوجاجی آنهاست و دیگران بایستی صرفاً مطیع و فرمانبردار اذهان معلول اینها باشند و لا غیر. اینها شاید در زبانشان بگویند جمهوری اسلامی اما در نهان خویش برای جمهوریت هیچ شأن و اعتباری قایل نیستند مگر بعنوان یک امر تشریفاتی. اینها برای آنکه بتوانند... ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) (دبیرکل جبهه حامیان ولایت) 🌐 گلچین 💠 نظرات ۱۴۰۴/۵/۲۰