🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
انتخاب با قرعهکشی!
(بخش ۱۹):
#خصائل_اصلح
۞ «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» ۞
امکانپذیر نيست كه همه مؤمنان رهسپار شوند، ولیکن چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين خدا فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از خطا و خلاف) حذر كنند.
(آیه شریفه ۱۲۲ از سوره توبه)
امروز گرفتار شدم و متأسفانه مجالی نیافتم که مباحث پر پر کردن دستهگلهای شورای نگهبان را دنبال بکنم و الآن هم که کمتر از ۹ ساعت به پایان #مهلت_تبلیغات نامزدهای #ریاست_جمهوری، باقی مانده است و چنانچه مطلبی را بنویسم، قاعدتاً پرپر شدهها مجالی برای ترمیم خود نخواهند یافت و لذا به دور از انصاف و #عدالت است. فلذا این مقوله را متوقف میکنم تا بعداً اگر ضرورتی رخ داد مجدداً بدان برگردم.
امید میرفت، نامزدهایی که خود را در طیف موسوم به #جبهه_انقلاب میدانستند، تا امشب به اجماعی برسند که کموبیش وعده آن داده میشد یا انتظار میرفت و حال آنکه عملی نشد!
نمیدانم این اصرار در نامزدی ریاست باقی ماندن را خودخواهی و خود بزرگبینی آنها تلقی بکنیم یا مبتنی بر برآورد واقعبینانه آنها؟!
پسفرداشب کاملاً معلوم خواهد شد که کدامیک از این چهار نفر واقعبین بوده و بقیه در چه اوهامی به سر بردهاند که حاضر به کنارهگیری نشدند!؟
و خدا نکند که از ناحیه لجبازی آنها لطمهای به جبهه «نهضت+نظام اسلامی» (#نظام_ولایی) و #محور_مقاومت وارد گردد که قطعاً #لعنت ابدی را برای متکبران مغرور، بدنبال خواهد داشت.
بر طبلها پیوسته کوفته شد که رقابت #قالیباف و #جلیلی نسبت به بقیه، در اوج است و بالتبع از این دو نفر توقع بیشتری میرفت که یکی از این دو پیشتاز، پس بنشیند ولیکن هیچکدام کوتاه نیامدند و عجالتاً هم نمیشود حق را به یکی داد و دیگری را مورد نواخت شماتت و مذمت و... قرار داد.
اگر واقعاً این دو در اوج غیرقابل قیاسی با بقیه هستند، بدیهیست کوتاه آمدن دو نفر دیگر (#زاکانی و #قاضی_زاده) چندان تأثیرگذار نیست و بهتر است که بر قرار خود بمانند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!
فقط در یک صورت، هیچکدام قابل مذمت نخواهند شد و آن اینکه آرای هر شش نامزد، مساوی در بیاید! که بسیار بعید است.
بنده غیر از قالیباف و جلیلی، ندیدم کسی را که ادعا بکند مورد بیشترین #استقبال_ملی قرار گرفته است که میتواند کلاً یک بازی روانی هم باشد!
هیچکدام از نظرسنجیها هم چندان قابل اعتماد نیستند. بنابراین میتوان پرسید؛ از کجا معلوم که زاکانی و قاضیزاده در اوج استقبال ملی نباشند و حتی #پورمحمدی؟!
تظاهراتهای میدانی هم نمیتواند آینه تمامنمای واقعیت باشد. ایبسا که اکثریت، با ملاحظه #مناظرات و #شمّ_سیاسی خود، انتخاب خود را کرده و صرفاً منتظر روز #جمعه هستند تا آراء خود را روانه صندوقها نمایند و لزومی هم نمیبینند که وارد #تظاهرات_هیجانی سالنی و خیابانی بشوند که معمولاً در زمان و مکان، بسیار محدودی برپا میشوند.
از اینهمه ابهامات میخواهم این نتیجه را بگیرم که؛ زاکانی، تو بمان!
خدا را چه دیدی! شاید معجزهای الهی، نصیب تو گردد که تا اینجای داستان، «مبارزی صدیق» هستی و انشاءالله که تا ابد بمانی 🤲
بنابراین خوانندگان محترم تحلیلهای بنده حقیر، هم میتوانند به زاکانی رأی بدهند و هم میتوانند متوسل به #قرعه_کشی بشوند، همانطور که در پیام اول خود متذکر شدم، البته با این تفاوت که حداقل پزشکیان را از قرعهکشی خود حذف کرده باشند!
و اما اگر ملت ما مجدداً خود را گرفتار #سرطان_بدخیم_غرب_گدا کردند، میشود فهمید که خدای سبحان، امتحانات آخرالزمانی سختتری را برای #ایرانیان در نظر گرفته است! الهی رضاً برضائک🙏
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۶
🆔 @chelcheraaqHM
💠
🎲گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
ملتی آتشین در گذرگاه ایران
👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد:
(بخش ۰۴):
👈(بخش قبلی)👉
چنانكه ميبينيم؛ انواع توانائيهاي #سادات و #ذريه_رسول گرامي #اسلام(ص) دو برابر غير ايشان است. در #مطالب_علمي و #كشفيات_ذوقي، در #جسارت و #شجاعت، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همهچيز! حتي #نسوان_سادات ديرتر از #زنان_عوام، #يائسه ميشوند. زيرا #تكوين اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در #تشريع هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداششان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند #عذاب و عقابشان هم دو برابر ديگران است!
و #قرآن_كريم هم ميفرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسانها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است.
فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسانها #وراثت است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسلهاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع #زيست_محيطي، #شرايط_اجتماعي، #اقتصادي، #فرهنگي و #عوامل_تقويمي، رنگ و لعابهاي مختلفي به خود ميگيرد. خصوصيات ژنتيكي انسانها بسيار فراگيرتر و عميقتر از خصلتهاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها ميباشد.
ايرانيان:
با عنايت به دو مقدمه مذكور ميتوان نتيجه گرفت كه #ايرانيان، چگونه مردماني هستند؟! #ايرانيان_معاصر، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به #وراثت در وجود آنها رخنه كرده و در #شخصيت ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه ميتوان آنرا به صورت يك #آتش تجسم نمود. زندگي در ميان اين #ملت، زندگي در ميان آتش است با همه خوبيها و با همه بديهايش. #حكومت كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر ميكند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي ميخواهد تمام جهانرا بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي #آب بر آن #بنزين بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي #نفت بر آن #خاك بپاشي! بايد كه #شمّ_سياسي بسيار فراوان و فوقالعادهاي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان #حاكم يا #همسايه و یا #رفيق باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد!
حكومت بر جهان!
كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا #سلطنت نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرتانگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين #قوم، مهارت فوقالعادهاي را ميطلبد. بناگاه بلندت ميكند و بناگاه بر زمين ميكوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت!
زين ...!
بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموختهاند كه با هر از راه رسيدهاي رفتاري #مسالمت_آميز داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چهبسا كه بر روي #دشمن شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در #آغوش_محبت خويش بفشارند! و چهبسا در آغوش استقبالشان از #دوست، دشنهاي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند #جاويد_شاه و عصرش زمزمه #مرگ بر شاهشان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضربالمثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي #خميني را محبوبترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف #ولايت_فقيه بزنند. روزي براي خميني، زيارتگاهي بنا كنند كه #چشم_جهانيان را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به #موزه_تاريخ بسپارند. شگفتا و يا للعجب!
والسلام
سید محمد حسینی
مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره
حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی
زمستان ۱۳۷۹/تهران
💠
این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربهای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آنرا بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آنرا بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند.
مدعای این مقاله، غیرقابل پیشبینی بودن #شخصیت_ایرانیان است! فلذا میتوان این #ملت را ملتی #شگفت_انگیز نامید!
#ملغمه_ایرانی
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۴
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
استعمار⏪ سازندگی⏪توسعه
پیچیدگیهای هاشمی رفسنجانی
(بخش اول):
یکی از الزامات موضوعیت یافتن محوریت #توسعه در یک کشوری مثل ایران، قاعدتاً عادیسازی روابط خارجی با همه کشورها از جمله آمریکا و حتی #اسراعیل است.
و حال آنکه «عادیسازی روابط ایران و آمریکا به منظور نیل به توسعه همهجانبه»، پوشش و نیرنگی برای پیشبرد #طرح_ماشیح کابالاها و ماسونها در ایران است که خلاصه آن اینست؛ «در ایران بگونهای باید #مذهب_ستیزی و #حیا_زدایی صورت بگیرد که مردمان آن هیچگونه ناترازی با سیاستهای جهانی #صهیونیزم_شیطانی نداشته باشند»!
وقتی حرف از عادیسازی میشود، ذهنها بسوی ماجرای #مک_فارلین هم توجه پیدا میکند و بد نیست در اینجا از منظر خاصی که بنده دارم، آن ماجرا مجدداً بازنگری شود:
نمیخواهم بروم سراغ اول ماجرا و نقشی که #منتظری و اعوان و انصار او در آن ماجرا داشتند. بلکه مایلم از آخر ماجرا نگاهم را پیگیری بکنم که؛
#هاشمی طی حکمی به #قدیری_ابیانه او را در جایگاه #ریاست_مجمع به مقام «مشاور در امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی مجمع تشخیص مصلحت نظام» منصوب کرد تا کل قضیه رابطه #ایران و #آمریکا را در قالب بررسی و گزارش ماجرای مکفارلین، بصورت کتاب منتشر نماید ولیکن با عدم همکاری #روحانی (در جایگاه رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک نظام)، این کار ابتر میماند!
گویا #عادی_سازی روابط آمریکا و ایران از طریق انتشار چنان کتابی، مورد اختلاف روحانی و هاشمی بوده است. یعنی هاشمی گمان داشته که این کتاب کمک میکند و روحانی بر این باور بوده که گرهها را کورتر میسازد!
قدیری ابیانه معتقد است: «در آن ایام همه شرایط نشانگر #پیروزی_ایران و شکست قطعی #صدام بود و هدف دیگر امریکا نزدیکی به #طرف_پیروز جنگ بود، به هر حال بعد از افشای این ماجرا در قالب کمیته بررسی و ارزیابی تعدادی از رجال سیاسی امریکا تحت لوای #مجلس_سنا با بررسی این ماجرا آن را به صورت کتاب و گزارش منتشر کردند، یکی از اهداف بزرگ گزارش «تاور» سرپوش گذاشتن بر این #شکست_بزرگ بود. بنابراین تصمیم گرفته شد تا این ماجرای بزرگ تاریخی و دیپلماتیک از دیدگاه ایران نیز منتشر شود.»
ولیکن بنده این سادهانگاری جناب قدیری را باور ندارم. زیرا ماجرای مکفارلین را چند لایه میدانم که نگاه ایشان ظاهراً به یکی از آن لایههاست! البته با توجه به عدم همکاری مرکز تحقیقاتی تحت سلطه روحانی با وی، شاید نشاید ایشان را متهم به سادهانگاری کرد. ولیکن علیرغم استعفای ایشان از مشاورت هاشمی و عدم تقبل هاشمی و باقی ماندن او در آن جایگاه، جای چندان خوشبینی نیست و همین که القاء شود آن ماجرا در سطح همین لایه بوده که ابیانه میگوید، محصول کمی برای مشتاقان عادیسازی روابط نیست!
بلی! در این مسئله که #شیطان وقتی در اجرای یکی از نقشههای خود شکست میخورد، #قهر و انزوا پیشه نمیکند و بلکه بلافاصله به سراغ #نقشه_بعدی خود میرود، هیچ شکی نیست. فلذا آمریکا (#شیطان_بزرگ) هم علیرغم پشتیبانیهای همهجانبه از صدام، وقتی که باور کرد، طرف پیروز میدان، ایران است، بجای «قهر و ماتم»، آمد سراغ نقشه جدیدش که ارتباط با ایران و عادیسازی روابط با #آقای_منطقه بود، تردیدی نیست ولیکن مسئله اینست که این قضایا را نباید به همین لایه، محدود کرد و از ابعاد دیگر آن اغماض نمود.
بنابراین نمیتوان باور کرد؛ به صرف اینکه آمریکا اقدام به چاپی کتابی کرد، لازم شد ما هم کتابی چاپ بکنیم! هاشمی ساده نبود.
در یادداشتهای قبلی اشاره شد که #هاشمی_رفسنجانی در تشکیل «حزب اعتدال و توسعه»، سنگ تمام گذاشت! ولیکن این معما را هم کلید زد که چرا هاشمی علیرغم داشتن حزبی بنام #کارگزاران_سازندگی، مبادرت به تشکیل حزب جدیدی نمود که آن حزب توانست آقایان #خاتمی، روحانی و #پزشکیان را به ریاست جمهوری برساند (ولو اینکه در قضیه ریاست جمهوری #میرنورد و باز رسانی مجدد هاشمی به ریاست)، ناکام شد؟!
در این گردونه، این سؤال بیشتر برجسته میشود که در همکاری هاشمی برای تشکیل #حزب_روحانی، آیا هاشمی به هر دلیلی مستقلاً مصمم به این کار شد یا اینکه از جایی دستور گرفت؟!
#شم_سیاسی بنده میگوید که به او دستور داده شده بود که طبق برنامه پیش برود! کدام سناریو؟ برنامهای که کابالاها طراحی کردهاند. زیرا #سازندگی اگرچه مفهومی از #آبادگری و #عمران (و #استعمار) و حتی توسعه را دارد ولیکن به اندازه #توسعه، مبهم نیست! مفهوم و مصداق سازندگی را همه راحتتر میفهمند اما مسئله توسعه میتواند بسی مبهم و بالتبع قابل تفسیر و تأویل باشد. و شاید به همین علت بود که #حضرت_آقا توصیه فرمودند در #ادبیات_حکمرانی بجای توسعه از کلمه #پیشرفت، استفاده شود. زیرا پیشرفت، گویاتر و شفافتر و مصداقیتر و رساتر و مفهومتر از توسعه و حتی از سازندگی است. اما با اصرار...
...ادامه دارد.
✍حسینی(منتظر)
🌐
حیفه نبینی | نظرات
۱۴۰۴/۳/۱۴