eitaa logo
پژوهشگاه حم
270 دنبال‌کننده
795 عکس
859 ویدیو
37 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 انتخاب با قرعه‌کشی! (بخش ۱۹): ۞ «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» ۞ امکان‌پذیر نيست كه همه‌ مؤمنان رهسپار شوند، ولیکن چرا از هر گروهى از ايشان دسته‌اى كوچ نمى‌كنند تا در دين خدا فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از خطا و خلاف) حذر كنند. (آیه شریفه ۱۲۲ از سوره توبه) امروز گرفتار شدم و متأسفانه مجالی نیافتم که مباحث پر پر کردن دسته‌گل‌های شورای نگهبان را دنبال بکنم و الآن هم که کمتر از ۹ ساعت به پایان نامزدهای ، باقی مانده است و چنانچه مطلبی را بنویسم، قاعدتاً پرپر شده‌ها مجالی برای ترمیم خود نخواهند یافت و لذا به دور از انصاف و است. فلذا این مقوله را متوقف می‌کنم تا بعداً اگر ضرورتی رخ داد مجدداً بدان برگردم. امید می‌رفت، نامزدهایی که خود را در طیف موسوم به می‌دانستند، تا امشب به اجماعی برسند که کم‌وبیش وعده آن داده می‌شد یا انتظار می‌رفت و حال آنکه عملی نشد! نمی‌دانم این اصرار در نامزدی ریاست باقی ماندن را خودخواهی و خود بزرگ‌بینی آن‌ها تلقی بکنیم یا مبتنی بر برآورد واقع‌بینانه آن‌ها؟! پس‌فرداشب کاملاً معلوم خواهد شد که کدامیک از این چهار نفر واقع‌بین بوده و بقیه در چه اوهامی به سر برده‌اند که حاضر به کناره‌گیری نشدند!؟ و خدا نکند که از ناحیه لج‌بازی آن‌ها لطمه‌ای به جبهه «نهضت+نظام اسلامی» () و‌ وارد گردد که قطعاً ابدی را برای متکبران مغرور، بدنبال خواهد داشت. بر طبل‌ها پیوسته کوفته شد که رقابت و نسبت به بقیه، در اوج است و بالتبع از این دو نفر توقع بیشتری می‌رفت که یکی از این دو پیشتاز، پس بنشیند ولیکن هیچ‌کدام کوتاه نیامدند و عجالتاً هم نمی‌شود حق را به یکی داد و دیگری را مورد نواخت شماتت و مذمت و... قرار داد. اگر واقعاً این دو در اوج غیرقابل قیاسی با بقیه هستند، بدیهی‌ست کوتاه آمدن دو نفر دیگر ( و ) چندان تأثیرگذار نیست و بهتر است که بر قرار خود بمانند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد! فقط در یک صورت، هیچ‌کدام قابل مذمت نخواهند شد و آن اینکه آرای هر شش نامزد، مساوی در بیاید! که بسیار بعید است. بنده غیر از قالیباف و جلیلی، ندیدم کسی را که ادعا بکند مورد بیشترین قرار گرفته است که می‌تواند کلاً یک بازی روانی هم باشد! هیچ‌کدام از نظرسنجی‌ها هم‌ چندان قابل اعتماد نیستند. بنابراین می‌توان پرسید؛ از کجا معلوم که زاکانی و قاضی‌زاده در اوج استقبال ملی نباشند و حتی ؟! تظاهرات‌های میدانی هم نمی‌تواند آینه تمام‌نمای واقعیت باشد. ای‌بسا که اکثریت، با ملاحظه و خود، انتخاب خود را کرده و صرفاً منتظر روز هستند تا آراء خود را روانه صندوق‌ها نمایند و لزومی هم نمی‌بینند که وارد سالنی و خیابانی بشوند که معمولاً در زمان و مکان، بسیار محدودی برپا می‌شوند. از اینهمه ابهامات می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که؛ زاکانی، تو بمان! خدا را چه دیدی! شاید معجزه‌ای الهی، نصیب تو گردد که تا اینجای داستان، «مبارزی صدیق» هستی و ان‌شاءالله که تا ابد بمانی 🤲 بنابراین خوانندگان محترم تحلیل‌های بنده حقیر، هم می‌توانند به زاکانی رأی بدهند و هم می‌توانند متوسل به بشوند، همانطور که در پیام اول خود متذکر شدم، البته با این تفاوت که حداقل پزشکیان را از قرعه‌کشی خود حذف کرده باشند! و اما اگر ملت ما مجدداً خود را گرفتار کردند، می‌شود فهمید که خدای سبحان، امتحانات آخرالزمانی سخت‌تری را برای در نظر گرفته است! الهی رضاً برضائک🙏 ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۶ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۴): 👈(بخش قبلی)👉 چنانكه مي‌بينيم؛ انواع توانائي‌هاي و گرامي (ص) دو برابر غير ايشان است. در و ، در و ، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همه‌چيز! حتي ديرتر از ، مي‌شوند. زيرا اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداش‌شان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند و عقاب‌شان هم دو برابر ديگران است! و هم مي‌فرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسان‌ها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است. فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسان‌ها است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسل‌هاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع ، ، ، و ، رنگ و لعاب‌هاي مختلفي به خود مي‌گيرد. خصوصيات ژنتيكي انسان‌ها بسيار فراگيرتر و عميق‌تر از خصلت‌هاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها مي‌باشد. ايرانيان: با عنايت به دو مقدمه مذكور مي‌توان نتيجه گرفت كه ، چگونه مردماني هستند؟! ، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به در وجود آن‌ها رخنه كرده و در ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه مي‌توان آنرا به صورت يك تجسم نمود. زندگي در ميان اين ، زندگي در ميان آتش است با همه خوبي‌ها و با همه بدي‌هايش. كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر مي‌كند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي مي‌خواهد تمام جهان‌را بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي بر آن بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي بر آن بپاشي! بايد كه بسيار فراوان و فوق‌العاده‌اي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان يا و یا باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد! حكومت بر جهان! كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرت‌انگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين ، مهارت فوق‌العاده‌اي را مي‌طلبد. بناگاه بلندت مي‌كند و بناگاه بر زمين مي‌كوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت! زين ...! بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموخته‌اند كه با هر از راه رسيده‌اي رفتاري داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چه‌بسا كه بر روي شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در خويش بفشارند! و چه‌بسا در آغوش استقبال‌شان از ، دشنه‌اي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند و عصرش زمزمه بر شاه‌شان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضرب‌المثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي را محبوب‌ترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف بزنند. روزي براي خميني، زيارت‌گاهي بنا كنند كه را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به بسپارند. شگفتا و يا للعجب! والسلام سید محمد حسینی مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی زمستان ۱۳۷۹/تهران 💠 این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربه‌ای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آن‌را بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آن‌را بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند. مدعای این مقاله، غیرقابل پیش‌بینی بودن است! فلذا می‌توان این را ملتی نامید! ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 استعمار⏪ سازندگی⏪توسعه پیچیدگی‌های هاشمی رفسنجانی (بخش اول): یکی از الزامات موضوعیت یافتن محوریت در یک کشوری مثل ایران، قاعدتاً عادی‌سازی روابط خارجی با همه کشورها از جمله آمریکا و حتی است. و حال آنکه «عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا به منظور نیل به توسعه همه‌جانبه»، پوشش و نیرنگی برای پیشبرد کابالاها و ماسون‌ها در ایران است که خلاصه آن اینست؛ «در ایران بگونه‌ای باید و صورت بگیرد که مردمان آن هیچ‌گونه ناترازی با سیاست‌های جهانی نداشته باشند»! وقتی حرف از عادی‌سازی می‌شود، ذهن‌ها بسوی ماجرای هم توجه پیدا می‌کند و بد نیست در اینجا از منظر خاصی که بنده دارم، آن ماجرا مجدداً بازنگری شود: نمی‌خواهم بروم سراغ اول ماجرا و نقشی که و اعوان و انصار او در آن ماجرا داشتند. بلکه مایلم از آخر ماجرا نگاهم را پیگیری بکنم که؛ طی حکمی به او را در جایگاه به مقام «مشاور در امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی مجمع تشخیص مصلحت نظام» منصوب کرد تا کل قضیه رابطه و را در قالب بررسی و گزارش ماجرای مک‌فارلین، بصورت کتاب منتشر نماید ولیکن با عدم همکاری (در جایگاه رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک نظام)، این کار ابتر می‌ماند! گویا روابط آمریکا و ایران از طریق انتشار چنان کتابی، مورد اختلاف روحانی و هاشمی بوده است. یعنی هاشمی گمان داشته که این کتاب کمک می‌کند و روحانی بر این باور بوده که گره‌ها را کورتر می‌سازد! قدیری ابیانه معتقد است: «در آن ایام همه شرایط نشانگر و شکست قطعی بود و هدف دیگر امریکا نزدیکی به جنگ بود، به هر حال بعد از افشای این ماجرا در قالب کمیته بررسی و ارزیابی تعدادی از رجال سیاسی امریکا تحت لوای با بررسی این ماجرا آن را به صورت کتاب و گزارش منتشر کردند، یکی از اهداف بزرگ گزارش «تاور» سرپوش گذاشتن بر این بود. بنابراین تصمیم گرفته شد تا این ماجرای بزرگ تاریخی و دیپلماتیک از دیدگاه ایران نیز منتشر شود.» ولیکن بنده این ساده‌انگاری جناب قدیری را باور ندارم. زیرا ماجرای مک‌فارلین را چند لایه می‌دانم که نگاه ایشان ظاهراً به یکی از آن لایه‌هاست! البته با توجه به عدم همکاری مرکز تحقیقاتی تحت سلطه روحانی با وی، شاید نشاید ایشان را متهم به ساده‌انگاری کرد. ولیکن علیرغم استعفای ایشان از مشاورت هاشمی و عدم تقبل هاشمی و باقی ماندن او در آن جایگاه، جای چندان خوش‌بینی نیست و همین که القاء شود آن ماجرا در سطح همین لایه بوده که ابیانه می‌گوید، محصول کمی برای مشتاقان عادی‌سازی روابط نیست! بلی! در این مسئله که وقتی در اجرای یکی از نقشه‌های خود شکست می‌خورد، و انزوا پیشه نمی‌کند و بلکه بلافاصله به سراغ خود می‌رود، هیچ شکی نیست. فلذا آمریکا () هم علیرغم پشتیبانی‌های همه‌جانبه از صدام، وقتی که باور کرد، طرف پیروز میدان، ایران است، بجای «قهر و ماتم»، آمد سراغ نقشه جدیدش که ارتباط با ایران و عادی‌سازی روابط با بود، تردیدی نیست ولیکن مسئله اینست که این قضایا را نباید به همین لایه، محدود کرد و از ابعاد دیگر آن اغماض نمود. بنابراین نمی‌توان باور کرد؛ به صرف اینکه آمریکا اقدام به چاپی کتابی کرد، لازم شد ما هم کتابی چاپ بکنیم! هاشمی ساده نبود. در یادداشت‌های قبلی اشاره شد که در تشکیل «حزب اعتدال و توسعه»، سنگ تمام گذاشت! ولیکن این معما را هم کلید زد که چرا هاشمی علیرغم داشتن حزبی بنام ، مبادرت به تشکیل حزب جدیدی نمود که آن حزب توانست آقایان ، روحانی و را به ریاست جمهوری برساند (ولو اینکه در قضیه ریاست جمهوری و باز رسانی مجدد هاشمی به ریاست)، ناکام شد؟! در این گردونه، این سؤال بیشتر برجسته می‌شود که در همکاری هاشمی برای تشکیل ، آیا هاشمی به هر دلیلی مستقلاً مصمم به این کار شد یا اینکه از جایی دستور گرفت؟! بنده می‌گوید که به او دستور داده شده بود که طبق برنامه پیش برود! کدام سناریو؟ برنامه‌ای که کابالاها طراحی کرده‌اند. زیرا اگرچه مفهومی از و ) و حتی توسعه را دارد ولیکن به اندازه ، مبهم نیست! مفهوم و مصداق سازندگی را همه راحت‌تر می‌فهمند اما مسئله توسعه می‌تواند بسی مبهم و بالتبع قابل تفسیر و تأویل باشد. و شاید به همین علت بود که توصیه فرمودند در بجای توسعه از کلمه ، استفاده شود. زیرا پیشرفت، گویاتر و شفاف‌تر و مصداقی‌تر و رساتر و مفهوم‌تر از توسعه و حتی از سازندگی است. اما با اصرار... ...ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۳/۱۴