eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
141 دنبال‌کننده
340 عکس
183 ویدیو
30 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۷ پیام انقلابی جهت گرامیداشت برای (فراز ۵۲) 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷 🇮🇷 : و : به معنی و از تحمیل و زورگوئی قدرت‌های سلطه‌گر جهان است. و به معنای حق تصمیم‌گیری و کردن و برای همه‌ افراد است؛ و این هر دو از جمله‌ ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو به انسانهایند و هیچکدام تفضّل حکومت‌ها به نیستند. حکومت‌ها موظف به این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر می‌دانند که برای آن جنگیده‌اند. با چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ آنها است. (بیانیه انقلاب ۱۳۹۷) 🇮🇷 🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 بررسی «مسائل روز و » و «کرسی آزاداندیشی» در گروه‌های: «چلچراغ معارف و احکام» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe «چلچراغ معارف و احکام» در روبیکا: https://rubika.ir/joing/DDBHJACA0QARVBJZNAEWUAVDHIBEZOEF
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش ۰۲): ... غرض از ذکر تموجات شخصی مذکور، اشاره به اینست که اشغال که در همان مقطع انجام گرفت، برای بنده، نگاه مطلوبی را رقم زد و تا حدودی در ابعاد نظری مرا از آن (پارادوکسیکال بودن نهضت و نظام) رهائی بخشید. بدین‌صورت که؛ وقتی که در (بویژه در حوالی بازار تهران و نیز) بصورت شهادت‌طلبانه، در بودم، دائماً این دغدغه را داشتم که آیا ما هم مثل همه انقلاب‌ها (طبق تحلیل جامعه‌شناسانه دکتر شریعتی) روزی تبدیل به خود خواهد شد؟! آیا انقلاب ما هم روزی فرزندان خود را خواهد خورد؟! زیرا گویا که از است که هر انقلابی بعد از روی کار آمدن انقلابیون و ، تدریجاً و بلکه تسریعاً تبدیل به می‌گردد!!! این تشویش بعد از ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ که ایران به نظام جمهوری اسلامی ایران، رأی مثبت دادند، جدی‌ترین بنده بود که وقتی امام خمینی‌ره فتح را «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» تعبیر کردند، فروکش کرد. آری! می‌شود که ضمن (بعنوان شرعی)، ماند و آنرا قربانی نکرد و چنین اعتدالی، نیست ولو اینکه قضیه؛ بسیار پیچیده و ظریف است و هر کسی هم بسادگی قادر به تشخیص ظرافت آن نیست. کجا باید گاز داد و کجا باید ترمز کشید؟! مهارتی حیاتی است. گاز بی‌جا همان‌قدر خطرناک است که ترمز بی‌جا! چنین دعوائی در سال‌های اخیر تبدیل گردید به تقابل ظاهری و ! در بخش ۰۱ ( https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433 ) به بودن ابوی اشاره کردم ولیکن آن‌مرحوم به علت آنکه قبل از ، مدتی طلبه او بودند، دارای گشته و لذا در اجتماعات، معمولا علیه موضع‌گیری علنی هم داشت و به همین علت هم مورد یکی از بود که به خدمت (ساواک) در آمده بود. ولیکن ابوی و اخوی در بودن، قدری متفاوت بودند. ابوی به ، نه تنها خوش‌بین نبودند بلکه او را از مصادیق ضد دین و حداقل تلقی می‌کردند! فلذا شبانه آن‌دو معمولا به کشیده می‌شد! البته بنده در «مشاجرات مذهبی-سیاسی اخوی و ابوی»، عمدتاً بودم. مضافاً که در آن مقطع، چیزی در چنته نداشتم! استنادات ابوی، آیات و روایاتی بودند که بر آن‌ها تسلط داشت و استنادات اخوی هم مقالات و مطالبی بود که از جزوه‌ها و نوارهای شریعتی به سلطه خود در آورده بود. آن‌ها از سال ۱۳۵۵ تقریبا هر روز (از ساعت ۸ شب که از کار به منزل برمی‌گشتند لغایت ۱۲ نیمه‌شب که خاموشی مادرانه بود!) مباحثات متنوع و فراوانی عمدتاً در مسائل تاریخی، دینی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حکومتی داشتند و متأسفانه هیچکدام هم از گفته‌های متعصبانه خود کوتاه نمی‌آمدند! تعصبات شدید آنها مرا بلاتکلیف ساخته بود! روایت متفاوت آنها از مطالب شریعتی بنظر می‌رسیدند و رفع تنش و تناقض مذکور تدریجا مرا واداشت که رأساً مکتوبات دکتر را مستقیما مطالعه و ارزیابی نمایم! آنهم در سن نوجوانی و جالب‌تر آنکه شروع به نقادی آثار دکتر نمودم (که شاید روزی تحت عنوان منتشر سازم)! ناگفته نماند که یکی از مهمترین شعارهای اولیه ما «استقلال، آزادی، اسلامی» بود که بعدا با تأکید و تصریح بر «جمهوری» تبدیل به مطالبه «استقلال، آزادی، اسلامی» گردید. تغییر عنوان حکومت به جمهوری برای بنده به مفهوم آن بود که؛ در حکومتی که در قفای خمینی بدنبال آنست، ، نقش بازری خواهد داشت و همین حکومت می‌تواند مایه امیدواری باشد که ما قربانی ما نخواهد گشت. (علت حساسیت بنده به کلمات و بار معنائی و حقوقی آنها به مقطع پنج سالگی‌م بر می‌گشت که وقتی ابوی، روخوانی و روان‌خوانی قرآن را کلمه به کلمه به بنده می‌آموخت، عمیقا متوجه شدم که باید بصورت دقیق، مراقب چینش حروف و صداهای آنها در کلمه باشم که با کمترین تغییری، غلط می‌شوند یا معنای آنها تغییر می‌کنند! فلذا طبیعی بود که در مقطع ۱۵ سالگی خود عمیقا به این مطلب بیاندیشم که بین حکومت و جمهوریت چه تفاوتی برقرار است؟!) ولیکن تحول ادبیاتی و شعاری حکومت به جمهوری، برای پیشگیری از تبدیل نهضت به نظام، بنظرم کافی نبود و لذا دغدغه مذکور کماکان به قوت خود باقی بود. ... ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار۱۳۹۸ چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش ۰۴): ... بزرگم در مباحثات تندوتیز قبل از خود با ، تا آنجا پیش رفته بود که به پدرمان توصیه می‌کرد تا خود را از (بعنوان نماد تشیع صفوی!)، نماید! و به همین علت، وقتی که بنده هم معمم شدم، با حقیر هم تا حدودی تندخوئی پیشه کرد! اگرچه تدریجاً متوجه خبط و خطای خود گردید و در دفاع از از ما هم پیشی گرفت! که شاید بشود به کاسه داغ‌تر از آش هم تعبیر کرد!! ولیکن در دوران بودن او علیه (بعنوان نماد و بالتبع دشمن !) باعث گردید که بنده این را خیلی حساس‌تر دنبال نمایم و عمیق‌تر و دقیق‌تر بکاوم و نهایتاً خود به در آیم! اگر اخوی، شجاعانه به با نپرداخته بود، شاید بنده به امر مطالعه و ، حساس و علاقمند نمی‌شدم! در بخش قبلی این سلسله مقالات، قسمت اول سخنرانی دکتر شریعتی در موضوع نهضت و نظام تقدیم گردید و اینک تکمله آن: و (در بیان ): (قسمت دوم): ... حال با این پیش‌زمینه که گفته شد نگاهی اجمالی به می‌اندازیم: دارای دو دوره کاملا منفک و جدا از هم است یکی دوره‌ای از قرن اول – که خود تعبیری از است در برابر (= تسنن) تا اوائل ، دوره و حرکت شیعه است و یکی دوره‌ای از زمان صفویه تاکنون که، دوره تبدیل شدن است به . شیعه در زمان پیشین اقلیتی بود محکوم و بی‌قدرت که نمی‌توانست با به برود نمی‌توانست نام را بر زبان بیاورد و حتی نمی‌توانست خودش را در معرض چشمها انجام بدهد. همیشه تحت تعقیب بود و همیشه در و و پنهان در . حالا همان شیعه تبدیل شده به یک بر کشور که بزرگترین نیروهای رسمی از او حمایت میکند... همان و شیعه که همواره جبهه پیشتاز با حکومت‌ها بودند و پیوسته سپر و آماج تیرهای ، همانها در عزیزترین و مجلل‌ترین و مرفه‌ترین شرایط، زندگی میکنند و دوش به دوش حاکم می‌نشینند و در مورد حاکم قرار میگیرند و حتی حاکم قدرت خودش را به عنوان قدرتی تلقی میکند که به از که زمان‌اند و ، گرفته و اینها هم به از به او کرده‌اند.! پیروزی بزرگ. شیعه درست از همین موقع که همه پیروزیها را به دست آورد، خورد و از زمانی که همه موانع انجام اعمال مذهبیش و مشکلات ابراز احساسات شیعه برطرف شد و از هنگامی که عوامل قدرتهای کوبنده او به تشویقش پرداختند و با او همگام شدند از حرکت ایستاد و به یک اجتماعی حاکم تبدیل شد. این «قانون تبدیل حرکت به نظام» است که بدین صورت یک ایمان جوشان که همه را به هیجان و حرکت دگرگونی انقلابی می‌آورد و تبدیل میشود به یک انتیتوسیون. (از کتاب و دکتر شریعتی) چنانکه ملاحظه شد؛ ، را نماد و و را نتیجه و سازمانی‌شدن و تلقی می‌کند. در باره دکتر شریعتی، متعاقبا توضیحاتی تقدیم خواهم کرد. همانطور که اشاره کردم؛ مطالعه این مقاله، دغدغه عجیبی به جانم افکنده بود و مرا در خود مچاله می‌کرد و لذا در صدد آن بودم که این را بنحوی حل نمایم که نه سیخ بسوزد نه کباب! البته تعبیه در عنوان و (و بالتبع؛ حکومت) تا حدودی مایه بود ولیکن بنظرم کافی نبود! حتی شعار فراگیر «تا نهضت ادامه دارد» و «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از محافظت بفرما» در دعای همگانی ) برای فرونشاندن بنده، کفایت نمی‌کرد و دنبال تضمینی مطمئن‌تر بودم! آن‌زمان، چندان دقت و تمرکزی روی هر دو کفه ترازوی نهضت و نظام، نداشتم! فلذا دلهره مذکور چنان در ذهنم خلیده بود که به هر بهانه‌ای مترصد آن بودم که نتیجه بگیرم، انقلاب تمام شد و الفاتحه!! یعنی هرچه از روز ایران که می‌گذشت، این در بنده عمیق‌تر می‌گردید و گویا برای آن روزشماری می‌کردم! اما فتح و عبارت «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» در تعبیر آن، همچون آبی بر حقیر بود اما .. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار۱۳۹۸ بخش 01 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433 بخش 02 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434 بخش 03 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/435 مندرج در کانال چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
☫﷽☫ (از سخنرانی‌های مکرّر حم از سال ۱۳۶۴ تاکنون!): جای‌گاه‌ ابدی ! (بمناسبت سالیاد علیه و علی آبائه الثناء و السلام) ⁉️ اگر همه را جمع کرده و به بریزیم چه می‌شود؟! جوابهای محتمل: ۱) همه آنها غرق می‌شوند زیرا اگر هم بلد باشند، لباسشان اجازه شناگری نمی‌دهد! ۲) این کار ثقیل، ناشدنی است زیرا نیازمند چنان «زمان+هزینه» و مدیریتی است که فقط یک قدرتمند، قادر به انجام آنست! ۳) انجام این نافرجام، اساسا امکان‌پذیر نیست. زیرا (ص) فرمودند: «العلماء باقون ما بقی الدهر» یعنی تا روزگار برقرار است، هم باقی هستند. (ولو اینکه و جمع شوند تا علماء را محو و نابود سازند. هرگز نخواهند توانست!) فلذا اقدامی کاملا عبث و پوچ است. ۴) بعد از امحاء کامل روحانیون فعلی، مجددا همانند اینها عینا و بلکه بصورت مضاعف جایگزین خواهند شد. زیرا ... (این مقاله در صدد توضیح همین بند از جواب است): سال ۱۳۶۴ نقطه عطفی در کار و زندگی بنده بود. زیرا مأموریت یافتم که به شهرستان ، عزیمت کرده و به و آن خطّه بپردازم. برای فراخوان ، دنبال عبارت مناسبی می‌گشتم که دوستان آیه ۳۹ از سوره ؛ «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَ كَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا» (كسانى كه پيام‌هاى الهى را مى‌كنند و از مى‌ترسند، و از هيچ‌كس جز خدا بيم ندارند، و خداوند براى كافى است.) را پیشنهاد دادند ولیکن بنده آیه ۱۲۳ از سوره بدون را ترجیح دادم: «۞ وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ۞» (و سزامند نیست همگی باهم نمایند. پس چرا از هر قومی، طایفه‌ای برای مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند دهند؟، باشد که کنند.) زیرا این آیه شریفه (۱۲۲/توبه) به سه ضرورت اشاره می‌کند که عبارتند از: ۱) «لِيَتَفَقَّهُوا» (ضرورت خدا بصورت و و ) ۲) «لِيُنْذِرُوا» (وجوب هشدار به همزبان ولو اینکه ترتیب‌اثری ندهند!) ۳) «رَجَعُوا» (لزوم بازگشت «فقهآء منذر» بسوی مردمان همزبان خویش) (در دین خدا) و (بسوی مردم) جهت خطرات (أخروی و دنیوی) سه از است که آنها را باید تلقی کرد. تا زمانی که این آیه شریفه برجاست، و تشکیل و تشکل قشری در همه (ولو بدون یونیفورم متحدالشکل) هم برپاست که آنرا باید یا نامید. فلذا اگر شخصی حقیقی یا حقوقی اراده کند که علماء و روحانیت (اعم از شیعه و سنی) را ریشه‌کن سازد باید ابتدائاً این آیه شریفه را محو یا نماید که هیچکسی هرگز قادر به انجام آن نبوده و نیست و نخواهد بود. زیرا این آیه در و کتابی ثبت شده که الی الابد است و خود از آن محافظت کرده و می‌کند و خواهد کرد. چنانکه فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (آیه ۹/سوره حجر) بنابراین به فعالان خام‌اندیش عدم و محو روحانیت از جامعه باید گفت: ای مگس! عرصه نه جولانگه توست عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری! و به آنها که پیوسته یا گسسته در صدد فریب روحانیون یا هواداران هستند باید گفت: برو این دام بر مرغی دگر نِه که عنقا را بلند است آشیانه شاید بیهوده نباشد که عده‌ای هم می‌گویند: «العلماء باقون...بقیه درب‌وداغون»!!! 😇 👌 و صد البته که سه دسته‌اند: ۱) علمای ربّانی ۲) جاهلان متنسک ۳) عالمان متهتک و در تعبیر شریعتی؛ «پاک، پوک و پلید» فلذا اگرچه روحانیت (محصلین حوزات علمیه) آلوده به متنسکین جاهل (پوک‌ها) و متهتکین عالم (پلیدها) هستند (که کمر اسلام ناب را می‌شکنند) ولیکن مفتخر به علمای ربّانی و پاک هم است. نفرت‌پراکنی مطلق (عدم استثناء ربّانیّون) علیه روحانیت و حوزات علمیه، اگر ریشه در نطفه حرام نداشته باشد قطعا ریشه در لقمه حرام دارد که هر دو معمولاً به استخدام رسمی و غیررسمی صهیونیزم سفّاک و مفسد در می‌آیند و استفراغات آن‌ها را نشخوار می‌کنند. زیرا «علمای ربّانی پاک» از راسخین در و هستند و تالی‌تِلوِ معصومین(ع) و مراد از روحانیت هم همین علمای ربّانی است که فرمود: «اسلام بدون روحانیت، کشور بدون طبیب است». و مکلفند به اینکه ضمن حفظ ، «مبلّغین رسالات الله» باشند. صهیونیزم سردسته دشمنان روحانیت است. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM
✍️ راز «انتظار فرج» و «نیمه خرداد»! فریدالدین ، سخت در تکاپوی شغل (داروسازی و داروشناسی و فروش عطر و ادویه) در مغازه خود بود و احیاناً مشغول چرتکه انداختن دخل و خرجش و «درگیر تن‌ها بود تا دل‌ها» که عارفی وارد شد و وابستگی او به دنیا و را به رخش کشید و اینکه از دارد و بعد از طی صحبتی که مبادله شد، ناشناس، دراز کشید و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد! عطار به شدت متأثر شد و دست از کشید و و را پیشه کرد و در وادی‌های عرفان تا آنجا تاخت که را گشت در حالی که دیگر مدعیان، اندر خم یک کوچه بودند! او دانشمندی است که به شهادت آثارش علاوه بر و ادویه، در ، و نیز تبحر دارد. دلپذیرترین و مقبول‌ترین ، کتاب اوست که مجموعه کاملی از عرفان، حکمت و است. بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم»، از جمله ابیاتی است که به منسوب شده اما در انتساب آن تردید است و علامه حسن‌زاده آملی در کتاب «نامه‌ها برنامه‌ها» (مشتمل بر ۴۷ نامه و دستورالعمل) آن را به «عارف جامی» نسبت داده‌اند. اگرچه هم در جای جای آثار خود از عطار به نیکی یاد کرده و بی هیچ اغراقی او را می‌ستاید؛ چراکه شاید ارزش وجودی آثار خود را وام‌دار این و عارف بلندآوازه می‌داند. معروف است که بهاءالدین محمد –پدر مولوی- در مهاجرت خود، زمانی که از نیشابور می‌گذرد به ملاقات عطار رفته و عطار نسخه‌ای از کتاب خود را به مولوی که در آن زمان خردسال بود می‌بخشد. در کتاب درباره دگرگون شدن عطار و گرایش او به عرفان می‌نویسد: «گویند سبب وی آن بود که روزی در دکّان عطّاری مشغول و مشغوف(=غرق در) معامله بود. درویشی به آنجا رسید و چند بار شیءالله گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت: ای خواجه! تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مُرد. درویش گفت: تو همچون من می‌توانی مُرد؟! عطار گفت: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت، زیر سر نهاد و گفت: و جان بداد. عطار را متغیّر شد و برهم زد و به این در آمد.» و سرانجام به دست سربازهای مهاجم به به رسید. که در دوره دوم مغول‌ها مدتی ساکن نیشابور بوده‌اند، بی‌تأثیر از نبودند و بلکه بر او پیشی گرفتند. نیز (همچون درویشی که عطار را منقلب و ساخت)، چنان کرده و با به ، بود که می‌توانست (رحلت) خود را خودش انتخاب کند. زیرا که دعای همیشگی «الهی! هب لی الیک» حضرتش، بود و اجابت شد که در شب ، جان به جان‌آفرین تقدیم نماید تا از عالم شهود به عالم غیب کند. او خودش به خودش داد که توانست کند عبارات پایانی خود را به ! خالق حماسه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (که سالگرد آنرا برای همیشه، اعلام فرمودند) آن مردمی در نظرش، دردناک‌ترین بود و سرانجام هم خود را به آن ، پیوند زد تا را برای پیروانش، مضاعف سازد. او از همان زمان که سینه خود را به سرنیزه‌های به گشود، منتظر فرج (شهادت) خود بود. البته ظاهر عبارت « از کشم»، اشاره به انتظار ظهور و فرج (عج) دارد ولیکن برای عارف کم‌نظیری مثل او فرج می‌تواند و مرگ خودخواسته‌ای باشد که انتظارش را از نیمه خرداد ۱۳۴۲ تا نیمه خرداد ۱۳۶۸ کشیدند: از غم دوست در این می‌کده فریاد کشم‏ ‏‏دادرسی نیست که در هجر رخش داد کشم‏ ‏‏عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری‏ ‏‏بار هجران و وصالت به دل شاد کشم‏ ‏‏مُردم از زندگی بی‌تو که با من هستی‏ ‏‏طرفه سری است که باید بر استاد کشم‏ ‏‏سال‌ها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آیند‏ ‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم!! امام خمینی در پیامی (به‏‎ ‎‏تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۵۸) اعلام کردند: «ملت ما نه را که شاهد قتل‌عام‌های‏‎ ‎‏وحشیانه است، فراموش می‌کند و نه (سال ۱۳۴۲) را که سرآغاز ‏‎ است» و تأکید کردند: «ملت ما این روز را عزیز می‌شمارد و من‏ را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‌کنم.»‏‎ نام و یادش در این سال‌یاد مبارک، گرامی‌باد. 🔹 امام خامنه‌ای (نیمه خرداد۱۴۰۲): «امام بزرگوار ما ابعاد شخصیتش از و بزرگتر و متنوع‌تر است. را نه می‌شود حذف کرد و نه کرد. امام خمینی سرآمد همه‌جانبه است.» ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) نیمه خرداد۱۴۰۲ 💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ ✍ ارزش در نزد ؟ 💠 نمازجماعت؛ بنیاد ⁉️ اهلی یا وحشی؟ مسئله اینست! انسان‌های دنیا به تبعیت از ادیان اعتقادی خود، در خصوص إقبال یا إدبار نسبت به انسان‌های دیگر دنیا دارای دو دیدگاه و رفتار کاملاً متضاد هستند؛ ۱) طرفداران حذفیت ۲) طرفداران جمعیت پیروان خط حذفیت، تحمل زندگی دیگران را ندارند و به هر شکل ممکن در صدد حذف آن‌ها از قید و هستند. این جماعت، هر لحظه آماده ارتکاب و هستند. و متاسفانه در طول تاریخ، معمولاً جریان غالبی‌ست! (به همین علت هم، قرآن، اکثریت انسان‌ها را زیان‌کار و جهنمی معرفی می‌کند!) تا آنجا که ویل‌دورانت (صاحب کتاب عظیم ) طی گزارشی گفته است: «دنیا در طول ۳/۴۲۱ سال گذشته، فقط و فقط ۲۶۸ سال آن‌را در بوده است!!» و بعنوان نمونه؛ از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۰ کره زمین فقط ۳ هفته بدون بوده است! با توجه به چنین در اکثریت انسان‌ها باید گفت: «انسان حیوانی جانی است و ناطق به جنایت»! فلذا قرآن هم صریحاً می‌فرماید: «إنّ الانسان لفی خسر»؛ همانا انسان‌ها در خسران و خسارت هستند. زیرا که دائماً در اندیشه و تکاپوی حذف و‌ ورود خسارت به دیگران و خودشان هستند. متقابلاً پیروان خط جمعیت، آرزومند تداوم زندگانی دیگران و خودشان هستند و برای ادامه حیات و سلامت آن‌ها آماده انواع ایثارگری‌ها هستند و حتی حاضرند جان، نان و نام خود را هم از کف بدهند. ✅ اسلام؛ دینی جمعیت‌طلب! اسلام؛ دینی جمعیت‌گرا است و پیروان خود را به گونه‌ای و می‌کند که مشتاق افزایش هرچه بیشتر جمعیت و تداوم حیات و سلامت حداکثری جمعیت باشند. نمونه‌ای از این خط : 👌 پیامبر اعظم(ص) به نقل از حضرت جبرئیل(ع) می‌فرمایند: «در نماز جماعت اگر ۲ نفر اقتداء کند، خداوند برای هر یک نفر در هر یک رکعت، یکصد و پنجاه (۱۵۰) نماز می‌نویسد. زمانی که در نماز جماعت سه نفر اقتداء کنند، خداوند برای هر یک نفر در یک رکعت ششصد (۶۰۰) نماز می‌نویسد و هم‌چنان ثواب آن زیاد می‌شود به طوری که وقتی تعداد افراد از ۱۰ نفر گذشت، در این صورت اگر ، صفحه و کاغذ و درختان، و و و ، نویسنده باشند، نمی‌توانند یک آن را بنویسند! درک نماز با ، فضیلت دارد بر 600/000 و عمره و 70/000 بار بهتر است از دنیا و آن چه در دنیا هست، و یک رکعت نماز پشت سر امام به جماعت خواندن، بهتر است از 100/000 دینار به مساکین دادن، و یک با امام در نماز جماعت بهتر است از 100 بنده آزاد کردن». (بحارالأنوار، ج۸۵، ص۱۵) به همین دلیل، چنان مشتاق افزودن دیگران به جماعت خود هستند که مایل نیستند حتی یک نفر را از دست بدهند! زیرا حذف حتی یک‌نفر، خسارت قابل توجهی است که نباید از خیر آن صرف‌نظر کرد. قرآن کریم چرا می‌فرماید: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ...»؟ (سوره حج/آیه ۴۱) چرا برپائی نماز، اولویت اول مؤمنین و ناصرین دین خداست؟ زیرا ، پیوسته بدنبال و اهالی خود هستند. خوشا آنان که دائم در نمازند ، هرگاه به و امکانات برسند، زیرساخت و خود را جماعت قرار می‌دهند تا تکاپوی کثرت‌طلبی نمازجماعت، منجر به استحکام دگردوستی و گردد. و هر نوع بی‌تفاوتی و کم‌لطفی در جماعت، انسان‌های دنیا را به ورطه حذفیت، سوق می‌دهد. ✌️ انسان‌های دنیا بطور کلی دو دسته هستند: ۱) اکثریت که همچون پیوسته از دیگران گریزان هستند. ۲) اقلیت که پیوسته بدنبال هستند و کثرت هرچه بیشتر جمعیت خود در دنیای زودگذر را معادل افزایش مضاعف و تصاعدی ثوابی می‌دانند که در عالم ماندگار ، برایشان مایه و و است. و اگر نبود هیچ مرام و کلامی بجز همین یک حدیث، پیروان حقیقی محمدی(ص) را باید کثرت‌طلب در جمعیت، دانست و هر شخص حقیقی یا حقوقی که ذره‌ای در صدد نابودی و حذف و یا خسارت در سلامت دیگران باشد، قاعدتاً از زمره پیروان این دین ناب الهی، خارج است. اصیل و اهل «سلام»، اهالی را محترم می‌دارند ولیکن الباقی انسان‌ها هیچ ارزش و احترامی برای اهالی پیرامونی خود قائل نیستند و بجز و در حق آنان به چیزی نمی‌اندیشند و پیغمبر به همه سلام می‌داد. اگر می‌خواهی بدانی که چقدر به اهلی‌ها نزدیک هستی و از وحشی‌ها دور، به میزان التفات و اهتمام خود در امر نماز جمعه و جماعت خود بنگر که یکی از قوی‌ترین معیارهای سنجش این مطلب خطیر است. اللهم إنا نعوذ بک من الشیاطین اللعین فتأمل! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 💠چلچراغ معارف و احکام حم: 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ 😳 استبدال و ! (بخش ۱): 🦓🦓🦓 🦓🦓 🦓 🦓 کاندیدهائی که در ۱۴۰۰ بی‌توجه به ، بدنبال تحمیل بر هستند!!! ⁉️ «اقتصاد مال خر است»! این عبارت عرفانی عمیق (که برای نیمی از دهه ۵۰ مطلب کاملا قابل درکی بود و برای نیمی دیگر غیرقابل هضم!) در سالهائی که گرفتار «رنجهای اقتصادی» گشتند، مورد طعن دشمنان و نابخردان به قرار گرفت! و اینک بعد از چهار دهه، گویا به همان نقطه‌ای باز گشتیم که اگر امام راحلمان، زنده بودند، مجددا همین عبارت را به کار می‌بردند! ⁉️ آیا وعده همان افزایش جو و یونجه اهل آغل و آخور است؟ آیا کماکان ما گرفتار «وعده‌های خرکی» هستیم؟! 👌هر انقلاب جامع و فراگیری معمولا نتیجه اتحاد دو جریان اجتماعی است؛ ۱. دردمندان ۲. دردمندان همیشه هستند عده‌ای که از «تبعیض‌های اقتصادی» و مادی در جامعه رنج می‌برند و لذا دنبال هستند. همچنانکه همیشه عده‌ای هم از «تذلیل‌های ارزشی» و معنوی در جامعه رنجور هستند و ایضا در جستجوی آمرین و عاملین اصلی هنجارشکنی‌های گستاخانه. هر جامعه‌ای دارای هنجارها، ارزشها، اعتقادات، پرستش‌ها و حساسیت‌هائی هستند (غلط یا صحیح/ درست یا نادرست/ معقول یا نامعقول/ زشت یا زیبا) که آن جامعه را تشکیل می‌دهند. هر گاه که این دو جریان (مادی‌گرا و معنی‌گرا)، در شناسائی باعثان و بانیان اوضاعی که مطالبات آنها را تهدید و تحدید می‌کند، به نتیجه مشترکی برسند، بدون تردید دست به همدیگر داده و انقلاب برپا می‌کنند. معمولا هیچکدام هم به تنهائی قادر به نبوده و نیستند. 🤝 در انقلاب ۱۳۵۷ هم دقیقا همین اتفاق روی داد و «دردمندان مادی» و «دردمندان معنوی» به این نتیجه مشترک رسیدند که مقصر اصلی این نابسامانی‌ها و بلکه «فلاکت‌های مادی و معنوی»، همانا است و لذا دست به اتحاد و بالطبع انقلاب زدند تا هر کدام به اهداف مادی یا معنوی (اقتصادی یا ارزشی) خود برسند. ولیکن چنین اتحادی بعد از پیروزی انقلاب، قطعا شکننده و ناپایدار است. زیرا عده‌ای بدنبال «تأمین مادیات کامل‌تر از پیش» برای خصوص خود هستند و عده‌ای هم بدنبال «تضمین معنویات أکمل برای عموم جامعه» هستند که معمولا هم این دو، هووی همدیگر هستند و ناسازگار و نهایتا باید یکی را حفظ کرد و دیگری را ناچارا طلاق داد! امام خمینی(رضوان‌الله تعالی علیه)، «انقلاب عظیم ملت ایران» علیه رژیم پلید ۲۵۰۰ ساله و حامیان اجنبی آن را نامیدند تا برجستگی و تمایز «ابعاد معنوی انقلاب» بر «مطالبات مادی دنیوی» را در صدر توجهات جهانی قرار دهند و اینکه چنین طلاقی صورت نگیرد ولیکن وقتی که شنیدند، اولین دولت محصول انقلاب، اقدام به طرح «وعده‌های مادی» (ارزانی در حد مجانی شدن و و و...) نموده است، نگران شدند که مبادا بمرور زمان، «آرمانهای و انقلاب ایران»، تحت‌الشعاع «پایداری حاکمان» در از طریق «وعده‌های مادی» قرار گرفته و «انقلابی برای تعالی اسلامی» تبدیل گردد به «انقلابی برای اسافل شکمی» که در آن‌صورت، «ماهیت آدمیتی(الهی)» ملت به حضیض «ماهیت بشریتی(حیوانیتی)» تنزل می‌یافت. حیوانیتی که به آب و علف خود دل‌خوش باشد و... که مفهومی بجز «خریّت» ندارد. اساسا که در خدمت «خریت» و وجه حیوانیتی (رفاه و آسایش و مادیتی) است، حاضر است در این راستا حتی طمأنینه روحی و آرامش روانی انسان و بدتر از همه، را هم قربانی خود سازد. خریتی که بخاطر مشتی یونجه بیشتر به دیگران لگد بپراند و با مصرف بیش از حد جو بدمستی نماید و چارجفتک‌های بیشتری بزند! «اقتصاد مال خر است» مفهومی از انکار «مایحتاج بشریتی» ندارد (که کف مطالبات انسان بماهو انسان است) بلکه می‌خواهد بی‌توجهی به «نیازهای » و مهمتر از آن؛ غفلت از «حوائج » را بر نتابد. و اگر اسلامیتی برای انقلاب و ، متصور نبود، چه ضرورتی داشت، شخصیتی همانند امام خمینی (ثم الامثل فالامثل)، هست و نیست خودشان را برای پیشبرد و پایداری آن هزینه کنند؟! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بازرس ویژه ستاد انتخاباتی خیزش‌های مردمی؛ حامی آ.سیدابراهیم رئیسی ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ بخش بعدی 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1894 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ ؛ عامل اصلی ! با نضج‌گیری نهضت برای کردن ، ناچار به عقب‌نشینی بود ولیکن عقب‌نشینی خود را کرد که فوق‌العاده بود. فلذا یکی از نفوذی‌های جنجالی خود را وارد صحنه کرد و ملی شدن نفت را بنام او تمام کرد تا با یک تیر چند نشان بزند: - را به اولین مدرک رسانید. ( سابق را به تبدیل کرد) - را به و سپس به رسانید. - طی یک البته دارای سناریوئی هوشمندانه، دکتر مصدق را به سکوی رسانید تا برای توسعه ، بستر و عقبه پیشروتری را فراهم نماید. تا اینکه نهایتاً به این رسانیدن‌ها برسد که دو پیامد مهم آنها عبارت بودند از: ۱) آثار - مشارکت روزافزون در و - را در قالب کودتائی نابود سازد که زمینه‌های حقوقی توسط خود دکتر مصدق انجام گرفت و وی را پول‌خورده‌ها و گول‌خورده‌های رسانه‌های در حد یک کوچک تنزل دادند! (که از آن با عنوان یاد می‌شود) ۲) در ایران، مجدداً به شاهی واگذار شد که اجازه داد کماکان بر و سایر معادن و منابع آن بماند. فلذا نه تنها به اوضاع قبل از ملی شدن نفت که به اوضاع قبل از نهضت مشروطه برگشت! طرز رفتار در هم از سناریوهای انگلیسی‌های همیشه و خبیث بود که خیلی ماهرانه به درآمد. در مسئله نفت این نکته را هم نباید فراموش کرد که قبل از نفت در ایران عمده درآمد از محل مالیات‌ها بود که تحصیل آنها بر عهده مستوفی‌ها بود و مصدق از ۹ سالگی شد در و سپس و... با ارزش یافتن نفت بعنوان تارک‌نشین منابع مالی حکومت، بساط مستوفیان و مالیات‌ها تقریبا جمع شد و به پیوست! و آن‌ها را به بی‌کارالدوله‌ها ملحق نمود. ولیکن بعد از نهضت مشروطه ملت به رهبری و تشکیل و ، مسئله اینجا بود که در اختیار قرار بگیرد یا در اختیار منتخب ؟ بنظر می‌رسید مصدق با و خود در نهضت و طرح ملی کردن نفت دنبال آن بود که نفت در اختیار دولت باشد و لذا خود را از کف می‌داد و بستری جهت بازگشت قدرت به قاجار! از طرفی () دنبال چپاول بودند. آنها ترجیح می‌دادند که نفت در اختیار باشد نه دولت و مجلس. لذا مصدق (با که موجب بی‌اعتبار شدن دولت خودش شد و شاه را مجاز به کرد ولو با !) قطعه‌ای از پازل اجانب را بازی کرد تا قدرت مطلقه مجددا به منحوس برگردد. بنابراین نفت در ایران صرفا یک ابزار سیاسی بود. (خیانت) مصدق فراتر از مسئله نفت بود. وی که فرزند پیشکار بود و از ۹ سالگی شده بود بعد از اخذ اولین مدرک دکترای حقوق، از طرف مأموریت یافت تا با نقشه کاملا حساب‌شده‌ای، کلیه دستاوردهای نهضت مشروطه را نابود کند و ۱۰۰٪ را به رژیم سلطنتی برگرداند که با حمایت مشترک انگلیس و موفق هم شد. زیرا رژیم سلطنتی بمراتب راحت‌تر به سلطه در می‌آمد و می‌آید تا متمایل به . بنابراین؛ ملی شدن نفت خواست بود و سکه‌ای دارای دو طرف: _ «ممانعت از غارت آن توسط اجانب» و _ «ممانعت از چنگ‌اندازی سلطنت بر آن». کودتای ۲۸ مرداد هر دو طرف این سکه ملی را نابود کرد. و مصدق هم بود که با انحلال مجلس، وجاهت و اعتبار دولت خود را از کف داد و بهانه به شاه و برای کودتا. «ساقط شدن اعتبار دولت با انحلال مجلس» یک مقوله کاملا حقوقی بود و چیزی نبود که مصدق آنرا نداند یا به سادگی بتواند از آن بورزد! اگر نمی‌دانست و توجه نداشت، حقوقدانی و دکترایش پوچ بوده است. و اگر می‌دانسته که بالتبع بخشی از بوده است. اگرچه تلاش برای بازداشت حامل را هم نباید نادیده گرفت که احتمالا نشانگر توجه دیرهنگام مصدق به بزرگ خود بوده اما بی‌ثمر بود. شاید هم برای واقع‌نمائی حیله‌گرانه‌اش صرفاً بازی کرد تا تمام حلقات دغل‌کارانه‌اش را پوشش فریبکارانه بدهد. «الا لعنة الله علی القوم الظالمین»سیدمحمدحسینی(منتظر) مرداد ۱۴۰۰ این را هم ببینید 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2004 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۳): قدمت و سبقت چنین دغدغه‌ای به سال ۱۳۵۷ برمی‌گردد. به زمانی که ، سرکوب خونین را در دستور کار خود قرار داده و پیاپی بدان مبادرت ورزید و متقابلاً هم در قالب مراسم گرامی‌داشت ، زنجیره‌ای گسست‌ناپذیر در انقلاب توفنده خود دنبال کرد. رژیم شاهنشاهی بمنظور حفظ و تداوم و تباهی اعوان و انصار آن، فرجامی بجز نداشت. لذا از همان زمان کشتارهای وحشیانه مردم که طلیعه و نشانه‌های سقوط ، پدیدار شد، مطلب ، تبدیل به جدّیّت در تحقق آن و بالتبع کیفیت تشکیل آن گشت. نشان به آن نشان که، تا آن‌زمان (نیمه اول ۱۳۵۷) ؛ و بود و هنوز به شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تغییر نیافته بود. چنانکه خود امام هم در کتاب خود از همین عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده بودند و حتی یکبار هم از ترکیب «جمهوری اسلامی» یادی نکرده بودند! با مراجعه به کتاب مذکور (انتشارات امیرکبیر/چاپ۱۳۵۷/با همکاری نمایشگاه کتاب قم/چاپ و صحافی چاپخانه سپهر تهران البته این کتاب مشتمل بر گفتارهای درس خارج امام در نجف در سال ۱۳۴۷ است که در سال ۱۳۴۸ نوشته و برای نخستین‌بار در سال ۱۳۴۹ در بیروت چاپ شد) می‌بینم که؛ حضرت امام، حدود ۲۸۰ بار کلمه (اعم از موصوف و صفت و مضاف و مضاف‌الیه و...) را به کار برده است که آن‌را در حداقل ۶۰ مورد با کلمه (حکومت اسلامی) توصیف کرده است. عبارات؛ تشکیلات اسلامی/حکومتی صالح حکومت صالح/صالح و لایق نظام/انقلاب سیاسی اسلام حاکمیت اسلام تنظیم امور جامعه نظام/نظم اسلام/اسلامی نظام/حکومت عادلانه اسلام/اسلامی حکومت عدل عمومی/عدل و قانون حکومت عدل/عدل اسلامی حکومت قانون الهی بر مردم حکومت شرعی/عمومی و سراسری عدالت اجتماعی/نظام اجتماعی اسلام ولایت/خلافت/ریاست/فرماندهی/حکومت حکومت الهی/انبیاء حکومت مشروطه دولت حقه اسلامی» نیز توصیفات دیگری هستند برای مفهوم «حکومت اسلامی» که متعدداً استفاده شده‌اند ولیکن عبارت «جمهوری اسلامی» را حتی یک بار هم به کار نبرده‌اند! نه تنها این، بلکه کلمه را که فقط ۲ بار استفاده کرده‌اند، در هر دو مورد آن‌را در ردیف حکومت‌های مشروطه و نامشروع و مذمومی مثل سلطنت‌طلبی و شاهنشاهی و... برشمرده‌اند(!): ۱) «فرق اساسی حکومت اسلامی با حکومت‌های مشروطه سلطنتی و جمهوری در همین است. در این که نمایندگان مردم یا شاه در اینگونه رژیمها به قانونگزاری می‌پردازند در صورتیکه قدرت مقننه و اختیار تشریع در اسلام به خداوند متعال اختصاص یافته است. شارع مقدس اسلام یگانه قدرت مقننه است. هیچکس «حق قانونگذاری» ندارد و هیچ قانونی جز حکم شرع را نمیتوان بمورد اجرا گذاشت. بهمین سبب در حکومت اسلامی بجای مجلس قانونگذاری که یکی از سه دسته حکومت‌کنندگان را تشکیل می‌دهد، «مجلس برنامه‌ریزی» وجود دارد.» (ص ۵۳) ۲) «در رژیم‌های دنیا (چه سلطنتی و چه جمهوری یا هر شکل دیگر) [هم] اگر رئیس جمهور یا سلطان وقت از دنیا رفت، بر اوضاع دگرگون شد و رژیم تغییر کرد مقامات و منصب‌های نظامی بهم نمی‌خورد.» (ص ۱۲۶) ⁉️ ولیکن چه می‌شود که معظم‌له در دیدگاه خود (بعد از حدود ۱۰ سال و از ۲۰مهر۱۳۵۷)، تجدیدنظر نموده و چنان بر ترکیب «جمهوری+اسلامی» تصریح و تأکید می‌ورزند که حاضر نیستند کلمه‌ای از آن، کم یا بر آن، زیاد شود؟! زیرا که مسئله، صرفاً تأسیس و تشکیل حکومت نیست بلکه پایایی و پویایی آن هم باندازه اصل تشکیل آن، موضوعیّت دارد. بهترین و کارآمدترین تضمینی که برای تداوم سالم و مطمئن حکومت، پیدا می‌کند همانا است. یعنی مردمی‌سازی حکومت و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ مردم‌سالاری دینی. زیرا که نظام بدون نهضت، فرجام نیک و مطلوبی ندارد و مانائی و زیبائی نهضت را در نباید جستجو کرد! زیرا که در ، نهفته است ولیکن لازمست که پیاپی جلوه‌گری نماید. البته با قاطعیت نمی‌توان ادعا کرد که مردمی‌سازی حکومت یا برافراشتن نظام انقلابی، ابتکاری از جانب امامین انقلاب بود. زیرا که چنین الگوئی از در قالب ، مطمح نظر و مهبط عمل بوده است. نشان به آن نشان که؛ پیامبر اعظم(ص) علیرغم آنکه گزینش و انتصاب امیرالمؤمنین علی(ع) بر حکومت را مستند به اراده الهی فرمودند، را هم بر تثبیت مطلب افزودند حتی بیعت را. زیرا که در حکومت اسلامی، نقش‌آفرینی دارند و ضرورت آن در حدی است که باید در عنوان و ساختار تشکیل نظام نیز، بصورت صریح ملاحظه شود تا هرگز راه گم نگردد. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حم در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۵): صیرورتی از حکومت به جمهوریت؛ (عدول یا استبصار؟! و یا نظام؟) اشاره شد؛ عدول امام از به ، لابد مزیّت خطیری داشته است که معظم‌له بعد از ۳۵ سال (از ۱۳۲۲)، قلم زدن و سخن گفتن از «حکومت اسلامی تحت امر »، چنین تحولی را در آستانه ، رقم می‌زنند. وقوع بزرگترین انحراف در جمهوری اسلامی ایران (که از همان زمان ، آغاز شد و همچنان ادامه دارد!)، بهترین دلیل برای صحّت ژرف‌اندیشی حضرت امام بود. یکی از علل ایجاد و تداوم انحراف (پایان‌پنداری نهضت با مستقرپنداری نظام!) عدم توجه دقیق به معنا و مفهوم بود و است. آیا جمهوری مد نظر امام (در ترکیب «جمهوری اسلامی» بدون کلمه‌ای کمتر یا بیشتر) همان جمهوری بود که معظم‌له، قبل از تاریخ ۱۳۵۷/۷/۲۰ آن‌را در ردیف حکومت‌های مشروطه و سلطنتی و... یاد می‌کردند؟! یا اینکه امام تعریف خاصی از جمهوری دارند که متمایز از مفهوم سابق و جاری این واژه است؟! تحلیل‌گری نوشته: «در نظر امام خمینی(س) رژیم جمهوری اسلامی مانند دیگر جمهوری‌هاست؛ با این تفاوت که قانون آن باید باشد و همین تکیه بر ، نظام جمهوری اسلامی ایران را از دیگر رژیم‌های جمهوری جدا می‌کند؛ بنابراین نظیری در ندارد. همچنین ایشان معتقد بود «جمهوری اسلامی» الهام گرفته از رویه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) و متکی به و نتیجه نهضتی اسلامی است که بر اساس  و  رسول الله(ص) شکل گرفته است. ایشان خاطرنشان کرده است ، جمهوری اسلامی را می‌خواهد نه و نه و نه جمهوری تنها را» همچنین در فراز دیگری افزوده: «جمهوری اسلامی ایران، همان‌گونه که امام خمینی(س) نیز خاطرنشان کرده است، نظامی و است که مردم ایران با اعتقاد دیرینه خود به ، محتوای را در برگزیده‌اند و میان و پیوندی تنگاتنگ ایجاد کرده‌اند.» (سایت پرتال امام خمینی) «جمهوری الهام‌گرفته از رویّه نَبَوی و وَلَوی و سنت محمدی و علوی»، تعریفی دارد که قاعدتاً آن‌را از سایر رژیم‌های جمهوری، متمایز می‌سازد. بنابراین؛ خمینی را باید در سپهر سیاسی متفاوتی، تعریف کرد! برای تقریب و تفهیم بهتر مطلب، نکته دیگری، قابل توجه و تأمل است. امام در طی ۳۵ سال، در قالب عناوین «حکومت اسلامی»، «ولایت فقیه»، مردم و را به حاکمیتی دعوت می‌کند که قاعدتاً اگر تحقق یابد، عالی‌ترین قامت برای چنین ردایی، همانا خود امام (بعنوان بهترین مصداق ولی‌فقیه) است ولیکن ایشان از این عناوین، بیزاری جسته‌اند و می‌جویند: «خاک بر سر من که بخوام از شما بکنم‌. خاک بر سر من که بخوام خون شما ریخته بشود و من استفاده‌ش رو ببرم»! استفاده عنوانی از «ولی فقیه» و «حاکم اسلام» را امام منزجرانه پس می‌زند! چرا؟! اگر شخصی مثل حضرت امام، از پذیرش چنین عنوانی، پرهیز نماید، پس چه کسی دیگر باید این مسئولیت را بر عهده بگیرد؟! آیا امام تعارف می‌کرد یا اینکه جدی می‌گفت و نگاه خاصی به قضایا داشت؟! بهتر است برگردیم به طرح سؤالاتی کلی‌تر، مقدم‌تر و کلیدی‌تر! ۱) آیا امامی که مدت ۳۵ سال از «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه»، قلم زد و سخن گفت، در نیمه دوم سال منتهی به ، ناگهان از این ادعای خود، عقب‌نشینی کرد؟! آیا از اسلامی گشتن حکومت منصرف شد یا از ولایت یافتن فقیه؟! آیا او با دیدن خال لب دوست، از مسجد و از مدرسه بیزار شد؟! من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم‏ ‏‏چشم بیمٰار تو را دیدم و بیمار شدم‏ .. ‏‏غم دلدار فکنده است بجانم شرری‏ ... ‏‏که من از مَسجد و از مَدرسه بیزار شُدم‏ (سایت پرتال امام خمینی) ۲) آیا در ارزیابی قبلی خود که جمهوری را همردیف سلطنت، منحوس و پلید و حداقل نامشروع قلمداد می‌کرد، ناگهان طی فرایندی سریع از استبصار به این نتیجه رسیدند که در باره جمهوری، برداشت اشتباهی داشته است و بلکه ضرورت دارد که همان جمهوری را بالا آورد (یا در جای‌گاه واقعی خود ببیند!) و هدف ۳۵ ساله و بلکه بیشتر خود را در آن متمرکز سازد بدون کلمه‌ای کم یا بیش؟! بنظر حقیر؛ حضرت امام بعنوان انقلاب و نظام، نه از استدعای ۳۵ ساله خود در امر خطیر تشکیل حکومت اسلامی و ولایت فقیه، دست کشیدند و نه در تعریف جمهوری، به جدیدی دست یافتند. بنابراین نه عدولی صورت گرفت و نه تغییر و تحولی رخ داد، بلکه قضیه غیر از اینهاست که بنده آن‌را «غنی‌سازی نهضت+نظام» تلقی می‌کنم که نیازمند توضیح است. ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۷): عدول هدف‌مند و هوش‌مند امام مباحثی در بخش ۰۰۵ سلسله مقالات «چالش‌های امام در تشکیل نظام»، ظاهراً موجب بروز دو مورد سوءتفاهم شده و لذا نیازمند توضیح مختصری است: ۱) حضرت امام (رضوان‌الله علیه)، وقتی که پذیرش عنوان ولایت فقیهی و برآمده از نهضت+نظام خونین ، را برای خودشان پس می‌زنند، لابداً آن‌را برای سایر نیز صلاح نمی‌دانند! ۲) اگر در امر جایگزینی جمهوری (بجای حکومت و ولایت)، توسط امام، عدولی صورت نگرفت، لابداً امام، اهل عدول نبودند یا نباید می‌بودند!! ولیکن آن گفته‌های بنده بدین مفهوم نیستند که امام، اهل عدول نبودند. چنانکه در همین فرمایش خود (نماهنگ ضمیمه)، صریحاً اعتراف به می‌کنند. زیرا که و ، فراتر از سلیقه‌های شخصی در «نحوه پیشبرد امر خطیر نهضت+نظام» است. بله زمانی بوده که معظم‌له تمایلی به ورود فقهاء و علمای صالح (از جمله خودشان) به نداشتند و آن‌را به صلاح و نمی‌دانستند ولیکن با ملاحظه شرایط خطرناکی که شکل گرفت، ایشان از آن مصلحت‌اندیشی خویش، عدول کردند به وجوب در . بنابراین امام هم اهل عدول بودند و هم ورود «روحانیت عالم و عادل و صالح» در «جای‌گاه‌های مورد نیاز نهضت+نظام» را می‌دانستد. ولیکن در قضیه بجای ، عدولی در میان نبود و بلکه دلیل آن، غنی‌سازی نهضت+نظام بود. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 ✅ چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۸): غنی‌سازی نهضت+نظام؛ راز تبدیل حکومت به جمهوری!؟ «سلام مرا به همهٔ کسانی که برای اسلام و در تلاش می‌کنند ابلاغ نمائید. ... برای پیاده کردن طرح و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. و شوید؛ و شده و صفوف خود را فشرده‌تر سازيد... ...نقشه‌های شوم و خانمان‌سوز را برملا نمائید، را بیاموزید و به کار بندید، با در نشر و و معرفی اسلام به دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید. (پاسخ‌ رضوان‌اللّه‌ تعالی‌علیه به نامهٔ مقیم و در تاریخ ۲۱تیر۱۳۵۱/صحیفه امام/ج۲/ص۴۳۷تا۴۳۹) چنانکه قابل ملاحظه است؛ در سال ۱۳۵۱ هم حضرت امام، از عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده و اسمی از نمی‌برند. ممکنست عده‌ای بر این باور باشند که امام اهل عدول از نقاط ضعف به نقاط قوت بودند فلذا بعد از ۳۵ سال مداوم، دم از زدن، نهایتاً از نیمه دوم ۱۳۵۷ هـ.ش. دیدگاه خود را متناسب با شرایط و ملاحظه ، تصحیح و تکمیل نموده و لذا به ، عدول فرمودند! عده‌ای هم ممکنست معتقد باشند که اساساً عدولی صورت نگرفته است. بلکه آن‌حضرت برای برجسته‌سازی بُعد حکومتی اسلام، ناچاراً از این عبارت استفاده می‌کرده‌اند. زیرا که دشمنان و دوستان نادان، تدریجاً را در طی تحدیدی به قدمت ، چنان به سطح سخیفی تنزل داده بودند که گویا اسلام چیزی بیش از مسئله حیض و نفاس نیست! و نهایتاً چند توصیه اخلاقی و عبادی فردی صرفاً آخرت‌نگر و حداکثر خارج شدن از خانه برای و گذشته‌نگر! و اوج آن‌ها و و ، دعا برای سلامت و عافیت و ظهور امامی بود که روزی خواهد آمد و خودش امور مردم جهان را به سامان خواهد کرد! در چنان وضعیت ضعیف و ناقص و بلکه شرم‌آورانه‌ای، بدیهی‌ست که هر کسی برای عیان‌سازی ابعاد سیاسی اسلام (بعنوان ) و زنگارزدایی از غبارهای سنگینی که چهره نورانی اسلام را پوشانده بود، لابداً از عنوان حکومت اسلامی، استفاده می‌کرد که برای اذهان عمومی، رساتر بود تا اینکه بخواهد نوع حکومت (ترجیح جمهوری بر سلطنت) را برجسته نماید. یعنی اول باید ضرورت و اصل تشکیل حکومت اسلامی، تبیین و تثبیت می‌گردید و هر گاه که زمینه لازمه آن در جامعه پدیدار می‌گشت، بالتبع نوبت به برجسته‌سازی نوع حکومت هم می‌رسید. نشان به آن نشان که در همان مقدمه کتاب «ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی» که در صدد توجیه تدریس یا تحریر آن هستند، آورده‌اند: «... [دشمنان اسلام] همه دست بدست هم داده در تحریف کار کردند. بطوریکه بسیاری از مردم و افراد تحصیل کرده نسبت به ، گمراه و دچار اشتباه شده‌اند. اسلام؛ دین افراد مجاهدی است که بدنبال و هستند، دین کسانی است که و می‌خواهند، و مردم ضد است. اما این‌ها اسلام را طور دیگری معرفی کرده‌اند و می‌کنند. تصور نادرستی که از اسلام در بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه، عرضه می‌شود برای این منظور است که و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند در کوشش و جنبش و باشند، باشند، دنبال اجرای باشند، حکومتی بوجود بیاورند که سعادت‌شان را تأمین کند، چنان زندگی داشته باشند که در است. مثلاً تبلیغ کردند که؛ اسلام دین جامعی نیست، نیست، برای و ندارد. و نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه، چیزی ندارد! آن‌ها متاسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از ، طبقه تحصیل‌کرده (چه و چه بسیاری از ) اسلام را درست نفهمیده‌اند و از آن، تصور خطائی دارند. همانطور که مردم، افراد را نمی‌شناسند، اسلام را هم نمی‌شناسند و در میان مردم دنیا به وضع زندگی می‌کند. چنانچه کسی بخواهد اسلام را آن‌طور که هست، معرفی کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمی‌آید! بلکه ...» بنابراین فرایندی که امام راحل‌مان طی کردند، تابع الگویی کاملاً راهبردی و منطقی و مرسوم بوده است و هیچ نیازی به استفاده از برچسب‌هایی از قبیل عدول و تغییر و امثالهم نیست. امام ناچار بودند اول، اندیشه‌ها را چنان بارور سازند که تشکیل حکومت اسلامی، تبدیل به گردد تا نوبت به تعیین نوع حکومت برسد که جمهوری باشد یا ولایت و امارت و یا چیزی دیگر. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۹): پارادوکس حکومت و جمهوری! در مقالات ۱۳‌گانه قبلی، اشاره کردیم که پارادوکس و (از موضوعات مهم جامعه‌شناسی) به دلیل هر دو، در ایران مدخلیتی ندارد. در حال تبیین این مطلب بودیم که حاشیه‌ای رخ داد و لازمست نگاهی بدان بشود: میزان دخالت روحانیت در حکومت!؟ یکی دیگر از «چالش‌های امام در تشکیل نظام»؛ مسئله در و میزان آن بود. این مسئله را مستقلاً در جای خود، مورد بررسی قرار خواهیم داد اما در این‌جا هم طرداً للباب، پیش‌درآمدی لازم آمد: یکی از دوستان در واکنش به بخش ۰۰۷ این سلسله مقالات، نوشتند: «سلام برادر عزیز در مورد عدول و ورود امام ره از فرمایش خود و ورود روحانیت عادل و عالم وصالح در جایگاههای مورد نیاز نظام فقط در مورد ولایت فقیه می‌تواند اجرا گردد آن هم به واسطه وجود مجلس خبرگان رهبری که عده زیادی از کارشناسان زیر نظر دارند فرد مورد نظر را اما این در جایگاههای اجرایی دیگر نظام نمیتواند صادق باشد چرا ؟ چون تمامی مناسب اجرایی به دست روحانیت هیچ گونه جایگاهی ندارد چرا ؟ چون روحانیت در کار خود که همان راهنمایی دینی ‌معنوی جامعه کارشناس هستند ان هم معلوم نیست عادل یا صالح باشند فقط عالم هستند لذا اگر سعی کنید ورود روحانیت را به سیستم اداری کشور امری لازم بدانیم این مانند شمشیری دولبه عمل میکند که یک لبه ان به شخص برمیگردد و لبه دیگر ان به دین هرطرف بچرخد خسران است و بس اجازه ندهیم که اشکالات اداره کشور که امری عادی در تمام جوامع دنیاست به پای دین گذاشته شود اگر قرار باشد فردی از علما در امور اجرایی مشارکت کند بهتر نیست لباس معممی را کنار بگذارد و خدمت نماید در عمل آنچه در مورد ورود امام در امر سیاست میبینیم در کل تاریخ زندگی پربرکتشان راه و گفتارشان فقط راهنمایی بود و ایشان در امور جاری هیچ دخالتی نداشت کاری که ولایت فقیه در قانون اساسی و در اجرا اقا هم همین کار را میکند شما ببینید حضرت اقا در تمام دولت‌ها در عین حمایت چقدر در اجرای امور توصیه داشتند وچقدر دولت‌ها ان توصیه ها را توجه نمودند مابقی باشد در بررسی میدانی جنابتان» (پایان نقد) چنانکه ملاحظه می‌کنید، اگرچه ایراد قابل تأملی است ولیکن ایشان بدون آنکه، قرینه‌ای برای ادعای خود ارائه بفرمایند، در صدد تفسیر حضرت امام، برآمده و ورود روحانیت به مناصب حکومتی را محدود به حوزه ولی‌فقیه و نهایتاً مجلس ، می‌کنند! قاعدتاً چنین تحدیدی در انجام ، نیازمند بررسی‌های دقیق‌تر و عمیق‌تری است. فرضاً آیا روحانیت صاحب اهلیت و صلاحیت هم همانند انقلاب اسلامی، موظف به پاسداری عملی و میدانی از است؟ پاسخ به چنین مسائلی، نیازمند نگرشی کلان به آن‌هاست. زیرا بعد از پیروزی انقلاب، «محدودسازی ورود روحانیت به نظام و امور حکومتی»، مجدداً تبدیل به جریانی گردید که بازنمائی وجه دیگری از منکوب روحانیت در دوران شاهنشاهی بود که حتی توسط (موسوم به اصولگرا!) هم دنبال شد! شاید تندتر از باند افسادطلب (موسوم به اصلاح‌طلب!) که ضمن شگفت‌انگیز بودن چنین وحدت رویه‌ای بین ضدانقلاب و انقلابیون دیروز، تا حدودی قابل درک بود! شاید تنها وحدتی که بین و ، صورت گرفت، اخراج و بلکه عدم ورود و حضور مطلق روحانیت در حکومت بود که در دوره ریاست به اوج خود رسید! زیرا دعوا بر سر بود! خاطرم هست که دبیرکل حزب مؤتلفه هم با حضور در یکی از جلسات (که معمولاً در آستانه انتخابات، سروکله‌شان پیدا می‌شود!) ادعا کرد؛ آقایون علماء، توجه داشته باشند که اصلاح‌طلب‌های چپ‌گرا در پدر سوختگی سیاسی، هیچ فرقی با عمال شاه و آمریکا ندارند و از آن‌جا که روحانیون محترم، به همه انسان‌ها خوش‌بینی ذاتی دارند، قاعدتاً در برابر این‌ها هم قطعاً رکب می‌خورند! بنابراین بهتر است علمای اعلام بجای مطرح کردن خودشان در انتخابات، ماها را که به شگردها و شیطنت‌های این فرقه، واقف‌تریم، به مردم معرفی و توصیه کنند که از زمان زندان این‌ها را می‌شناسیم! توجیه مدعیان اصول‌گرایی «در خارج از گود نگهداشتن روحانیت» همان نظریه بود که ادعا و القاء می‌کرد: روحانیون هم همانند همه انسان‌ها در معرض ارتکاب خطا و خلاف هستند و چنانچه در مناصب و مصادر حکومتی، مرتکب خلاف شوند، به پای دین نوشته می‌شود و لذا مردم را نسبت به اصل دین و دیانت، بدبین و متنفر می‌سازد. بنابراین بهتر است بمنظور حفظ اعتقادات مذهبی مردم، روحانیت اساساً در هیچ رده‌ای از مسئولیت‌های معطوف به حکومت و حتی نهادهای عمومی و اجتماعی، ورود نداشته باشند! این توجیه مشوّش،... ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۱۲): قلب حقیقت و قلب حقیقت! و اصل چیست؟ و چرا عده‌ای خواسته یا ناخواسته در صدد قلب و در آن هستند؟! ✅ امام‌ خمینی: 💠 حفظ جمهوری اسلامی از جان بالاتر است. 💠 همه و فدای حفظ اصل و می‌شدند. (صحیفه امام/ج۱۵/ص۳۶۴) 💠 اگر از بین برود، صدها و حتی هزاران سال طول می‌کشد تا اسلام بتواند خودش را بلند کند و اینکه توقع داشته باشیم، این نظام با این‌همه دشمنان داخلی (منافقین و نفوذی‌ها) و خارجی، مشکلی نداشته باشد غلط است و خود نیز انواع مشکلات را داشته است. (صحیفه امام/ج۲۱/ص۴۴۷) ⁉️ جمهوری اسلامی ایران بعنوان نظامی که حفظ آن است و حتی ارزش فدا شدن زمان(عج) را دارد و به مفهوم «مشارکت همه مردم در رهبری امور خویش» است، آیا استحقاق تحقیر شدن توسط آیات عظامی چون مصباح یزدی را دارد؟! و آیا جمهوری خمینی؛ همان نظریه آبراهام لینکلن (موصوف به در تعبیر یکی از رؤسای جمهوری اسلامی ایران!) نیست که دکترین او، بود و مورد حمایت دنیا بویژه آمریکا قرار گرفت؟! و اساساً آیا امام خمینی پس از مدت‌ها، جمهوری (از جمله آمریکایی) را در ردیف حکومت‌های سلطنتی و فاشیستی تلقی کردن، چنان از آن نظریه صائب خود، عدول کردند که آن‌را چنان سبّوحٌ قدّوس تلقی نمودند که امام زمان(ارواح‌العالمین له‌الفدا) هم باید برای حفظ و بقای آن، جان مقدس خود را ببازند؟! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۶بهمن۱۴۰۲ 🆔@chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ حم 🙏
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش۰۱۴): اصلی‌ترین دلایل حضور روحانیت در حکومت و نهضت+نظام جمهوری اسلامی ایران، رهین حضور و زعامت میدانی فقهای جامع شرایط (دانایی، دلسوزی و دلیری دیندارانه)، در معارک ارکان و اجزاء است که بالطبع حضوری خونین و جان‌بازی است. عدم ورود و حضور میدانی روحانیت در نهضت+نظام، چیزی بجز تباه‌سازی پویایی و پایایی نهضت و نظام و روحانیت نیست. طی بخش‌های قبلی مبحث «چالش‌های امام در تشکیل نظام»، به مسئله تبدیل به در عنوان مد نظر پرداختیم و اینکه؛ در دیدگاه ۳۵ ساله حضرت امام، آیا عدولی صورت گرفت؟ (با عنایت به اینکه ایشان، اهل عدول هم بودند و بعنوان نمونه به مقوله ورود به ، اشاره شد) یـا اینکه معظم‌له در خود، به تعبیر و تعریف جدیدی از «جمهوری» نائل گشتند که متمایز بر جمهوری معروفی است که در دنیا مطرح شده و امام قبلاً آن‌را در ردیف حکومت‌های جائر می‌شمردند؟ در نتیجه بمنظور تفکیک آن از سایر جمهوری‌ها سزامند است که آنرا بنامیم! بله اگر بپذیریم که تمایزی در مفهوم جمهوری در نزد ایشان، حاصل نشده و چیزی بنام «جمهوری خمینی»، عاری از حقیقت است، ناچاریم نظریه را بپذیریم ولو اینکه گفته شود امام حداقل ۳۵ سال از مفهوم جمهوری، برداشت اشتباهی داشته‌اند (همچون برداشتی که از ضرورت عدم در داشتند و بعد از عدول فرمودند که اشتباه می‌کردیم!) ولیکن چنانچه بپذیریم که جمهوری خمینی، مفهوم نوینی است که قاعدتاً باید به تعریف و تبیین تمایزات آن بر جمهوری مرسوم دنیا بپردازیم. بنده معتقدم که امام راحل‌مان؛ اولاً بخاطر نهضت+نظام، جمهوری را جایگزین حکومت نمودند و ثانیاً «جمهوری تقویت‌کننده نهضت+نظام» متمایز از سایر جماهیری است که مألوف مردمان است. با این نظریه، قاعدتاً کار خود را سخت می‌کنم! زیرا باید به تعریف و تبیین آن بپردازم وگرنه قابل اثبات نخواهد بود! تعریف و تبیینی که شاید تاکنون، کسی بدان، مبادرت نورزیده و بالتبع مبحث نوآورانه‌ای در قرائت از است و چنانچه در بیان مکنون قلبی خویش، موفق بشوم، بنظرم پارادوکس مطروحه در بیانات اشخاصی از قبیل؛ آیة‌الله شهیدسیدمحمدحسینی‌ بهشتی و آیة‌الله مرحوم محمدتقی مصباح‌زاده یزدی، نیز مرتفع خواهد شد! یعنی اگر عدولی بودن حکومت به جمهوری را بپذیریم، بالطبع مخالفت آقای مصباح با جمهوریت را، ناچاریم در مغایرت مواضع سیاسی ایشان با نظرات امام و سایر یاران آنحضرت مثل شهید بهشتی، ارزیابی کنیم که کار چندان آسانی نیست. و اگر به نظریه «قرائت جدیدی از جمهوری» در نظرات امام، قائل شویم، آنگاه در می‌یابیم که صف‌آرائی آقای مصباح در برابر جماهیری بوده است که امام هم از اول با آنها مشکل داشت و آنرا در ردیف ، قلمداد می‌کرد. ولیکن در این‌صورت، این اشکال بر جناب مصباح، قابل ایراد است که چرا جمهوری نامطلوب در نزد امام را پیوسته کوبیدید و یکبار در صدد تبیین جمهوری مطلوب امام برنیامدید؟! شهیدبهشتی، سعی نمودند که از جمهوری خمینی، تعریفی ارائه بدهند ولیکن آنرا از سایر جماهیر، تفکیک نکردند! فلذا بنظر می‌رسد که اختلاف هر دو بزرگوار، بعلت استفاده از بدون اشاره‌ای به مرزبندی دقیق جمهوری مد نظرشان با سایر جماهیر بوده است! شاید بشود جمهوری خمینی را در دو نکته مهم، مورد توجه قرار داد که؛ ۱) در سایر جماهیر، اسم و ادعایی از مبدأ و معادی بنام خدا و آخرت و دینی که دنیای جامعه را با آخرت آن، تنظیم نماید، نیست ولیکن جمهوری خمینی (که خودشان آن‌را بدون کلمه‌ای کم یا بیش نامیدند) آکنده از خدا و پیغمبر و قیامت و سعادت ابدی انسان‌هاست. ۲) حکومت در سایر جمهوری‌ها همانند ، حکومت افراد بر جامعه است ولیکن در جمهوری اسلامی (مد نظر حضرت امام) حاکمیت بر مردم، واقعاً مردمی است و بلحاظ بودن آحاد مردم در «فریضتین امربمعروف و نهی از منکر» (حتی نسبت به حاکمان و مدیران) آنان قادر به إعمال حاکمیت هستند. بنابراین، این است که تعیین‌کننده مفهوم جمهوریتی می‌باشد که حضرت امام در طی دهها سال در صدد ظهور و بروز آن بودند و البته در بیستم مهر ۱۳۵۷ آن‌را جمهوری اسلامی نامیدند. در واقع این عبارت را از شیاطین سابق و اسبق، پس گرفتند! بنابراین نباید اجازه بدهیم، کسانی دانسته یا نادانسته قلب حقیقت کرده و را نشانه بروند! قلب حقیقت اینست که؛ مردمان مسلمان (و همسو با مسلمانان) صاحب اختیار در امر و نهی مشروع جامعه و حکومت، مجاز به إعمال حاکمیت بوده و «کلهم راع و کلهم مسئول عن رعیته» هستند و .. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۴بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 جامعه ایرانی همچون جامعه جهانی در سراشیبی سقوط به «حیوانیت»! (بخش ۵): ... فلذا این ، همواره وجود دارد که ای‌بسا تنظیم‌کنندگان و تکمیل‌کنندگان لایحه مطرح فعلی (که مورد انتقاد بحق صاحب‌نظران قرار گرفته است)، صرفاً از زمره یا باشند و از حتی یک‌نفر هم در حلقه مؤلفین نباشد! (همچنانکه در زمان تألیف برنامه چشم‌انداز ۲۰ ساله جمهوری ایران، حتی یک‌نفر در بین آن ۶۰٫۰۰۰ نفر+ساعت، دعوت نشده بود!!! گویا که فراموش کرده بودند این جمهوری، قرار است اسلامی هم باشد!) تا برسیم به که همین خطر همواره تهدیدکننده خواهد بود. شعبه سوم تیر سه‌شعبه بدحجابی به قلب و‌ اما بُعد ؛ از است. زیرا این قرار است بر مبنای (و بالتبع اجرای ) و آرمان‌های انقلابی به بپردازد و اگر قرار باشد که تجاوزات آشکار به و بدحجابان را برتابد، دیگر چه داعیه‌ای خواهد داشت که خود را بنامد؟! تحمل بدحجابی تیشه به ریشه نهضت+نظام است که قاعدتاً هرگز نباید کمترین نرمشی در برابر آن بخرج بدهد و نمی‌دهد إن‌شاءالله. چنانکه سخنان گهربار (از جمله در مورخه ۱۳۹۶/۱۲/۱۷ بعنوان نمونه که بغضی از را هم در خود دارد!) گواه بر این مطلب است. ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۰ اردیبهشت۱۴۰۳ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 💎 غدیر؛ منشوری چند وجهی (قسمت اول): مقدمه؛ مبحث را شاید و بلکه باید به کهکشانی از معارف تشبیه کرد. زیرا هرگاه سخن از غدیر برود، قاعدتا از مباحث و مضامین گسترده؛ ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، و امثالهم نیز باید سخن گفت. فلذا مبحث غدیر یک مقوله ذوالوجوه است. و اما در اینجا معدودی از این وجوه و مناظر این منشور چند وجهی را به اجمال مروری می‌کنیم: الف) غدیر در وجه استفهامی ب) غدیر در منظر تاریخی ج) غدیر در منظر قرآنی الف) وجه استفهامی غدیر؛ (اگر غدیر نبود!): ۱- آیا واقعه در ، اساسا رخ نداد؟! (کلیه کتب تاریخی کلیه ، اذعان کامل به وقوع قطعی آن دارند) ۲- آیا تجمیع عظیم در آن بیابان (که به دستور پیامبر(ص) کلیه تندروها به عقب‌گرد و کندروها به سرعت فراخوانده شدند تا همایش عظیمی شکل بگیرد) صرفا برای این مطلب بود که آن‌حضرت را به محض دوست داشتن (ع) توصیه نمایند؟! آیا هیچگونه بیعتی با (ع) صورت نگرفت؟! (طبق روایت کتب تاریخی کلیه ، با علی بعنوان (ص) در طی سه روز انجام گرفت) ۳) گیریم که توصیه (ص) در آن مراسم کم‌نظیر، صرفا برای محبت به علی و آن حضرت بود و اینکه عداوت با آنان در حکم عداوت با و اوست! آیا مراتب «محبت و پرهیز از عداوت» نسبت به اکرم(ص) مراعات شد و می‌شود؟! (به گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ نه تنها هیچگونه محبتی صورت نگرفت بلکه بدترین عداوت‌ها در حق تک تک اشخاص این خاندان مظلوم بعمل آمد!!) ۴) فرض می‌کنیم که واقعه غدیر بر خلاف تصریح کتب تاریخی کلیه فرق و مذاهب اسلامی، اساسا رخ نداده است و اگر هم اتفاق افتاده است (و بر فرض محال) برای آن بوده که (ص) مسلمانان را به نهایت عداوت‌ورزی (العیاذ بالله) در حق خاندان خود فرموده است، فلذا مسلمانان هم بجز عده قلیلی موسوم به ، در دشمنی با اهل بیت مصطفی (از دختر آن حضرت گرفته تا دوازدهمین نواده او) سنگ تمام گذاشتند! از این مسئله گذشته، آیا پیامبری که با و بعد از مجاهدت‌های شبانه‌روزی طاقت‌فرسای خود در طی حداقل سه دهه، حکومتی را در شبه‌جزیره تشکیل دادند، در آستانه ارتحال خود، هیچگونه تدبیری برای جانشینی خود نفرمودند؟! پیامبری که هنگام اعزام به غزوات و سرایا علاوه بر تعیین فرمانده، جانشین آنان (و بعضا چندین جانشین!) را تعیین می‌فرمودند و همچنین خودشان هنگام ترک ، برای خود تعیین و منصوب می‌کردند، آیا هنگام ارتحال خود، هیچگونه جانشینی معین نفرمودند؟! و نیز پیامبری که هنگام سخن گفتن وحیانی از (ع) برای او جانشینی چون را به رخ می‌کشیدند، برای خود هیچگونه جانشین و خلیفه‌ای تعیین نفرمودند؟! اگر اساسا تعیین خلیفه‌ای صورت نگرفت، پس وجاهت صدها ساله بعد از رحلت آنحضرت از کجا در آمد؟! (طبق گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ پیامبر از نخستین روز آغاز علنی مردم به اسلام، مبحث خلافت خود را هم کاملا رسا مطرح و دقیقا با تعیین مصداق واقعی، بیان فرمودند. حتی برای ۱۲ نسل بعد از خود را) ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) یوم‌الغدیر ۱۴۰۱ 💠 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 💎 غدیر؛ منشوری چند وجهی (قسمت اول): ادامه مقدمه؛ ۵) اگر ادعای در مورد تعیین خلفای (ص) که مکررا صورت گرفته (از بلافصل خود؛ علی‌بن‌ابیطالب گرفته تا عشره مبشره از فرزندان آنحضرت و تا آخرین ایشان؛ (عج) با اسامی دقیق) دروغ و فریب بوده باشد (العیاذ بالله) و آنان خلائف رسمی آن حضرت نبوده‌اند، پس چه کسانی بوده‌اند؟ با چه شرائطی؟! و مدارک اثباتی ادعاهای احتمالی ذیربط در کدام کتب معتبر آمده است؟! آیا هر کسی که بتواند با اتکاء به «مثلث زر، زور و تزویر» (یا وراثت بدون ضابطه مشروع و‌ معقول) خود را به و بر برساند، (العیاذ بالله)؛ «خلیفة الرسول» محسوب شده و مصداق «اولو الامر»ی می‌شوند که اطاعتشان در تراز اطاعت واجب از و خداست؟! بر مبنای کدام وجاهت و ادله شرعی، عقلی و عرفی؟! ۶) بر فرض محال که واقعه غدیر و محتوای آن، (العیاذ بالله) از ریشه کذب و دروغ بوده است و همه در این مسئله گرفتار اعوجاج شده‌اند، حال چه کنیم با امر امامتی که (طبق آیه ۱۲۴ سوره بقره قرآن) بر عهده (ع) و «ذریه غیرظالم» آن حضرت؟! آیا حضرت از ذریه شیخ الانبیآء و الأئمه نیست؟ اگر امر خطیر «امامت الناس» یک مطلب مستمری است که تا در مستقر گشته است، آیا بعد از رسول‌الله الاعظم(ص) این «امر مستمر» در کدام تیره از ذریه آن حضرات، تداوم یافته است؟ آنهم با این شرط که دارای عصمتی بوده باشند که مرتکب هیچگونه ظلمی نشده باشند؟ (لا ینال عهدی الظالمین) کدام خلیفه و ذریه، جرأت ادعای غیرظالم بودن داشته و دارد؟! آیا و بودن بمفهوم «خاتم الذراری و خاتم الائمه» هم است؟! اگر آری، پس تکلیف الناس تا چه می‌شود؟! (آیا پرونده (ع) با رحلت (ص) بسته شد؟! و مطلب ، مسئله ابتری بود؟!) و اگر نه، پس مصادیق ذیربط چه اشخاصی بوده و هستند؟! لطفا مصادیق واقعی و حقیقی و راستین و حضرت ابراهیم بعد از (ص) را به ما نشان بدهید. (ص) در این ذریه پاک ابراهیمی و محمدی را صریحا به ما نشان دادند. فتأمل! ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) یوم‌الغدیر ۱۴۰۱ 💠 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 دولت سالمند؛ فرصت یا تهدید؟! (۱) گزینش سالمندان برای قریب باتفاق اعضای انتصابی و اعتمادی ، موجب شگفتی همگانی شده است و عده‌ای گمان می‌کنند که مقصر اصلی، است! و حال آنکه واقعیت را باید از زاویه دقیق‌تری نگریست. ۱) انتخاب ریاست جمهوری ۲) انتصاب پیرترین معاونان رئیس جمهور ۳) معرفی وزرایی با میانگین سنی ۶۰ سال این آفت‌ها تماماً نشان از این دارد که خود ، دولت چهاردهم خود را تعمداً به یک سپردند! (فارغ از سایر ویژگی‌های قابل توجه و تأمل آن) دولت پیر؛ گزینش جوانان ایران! بر خلاف خود که از زبان حافظ شیرازی، نیکو سروده: «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد عالم دگرباره خواهد شد»، نخواستند که عالم ایران دگرباره، جوان شود تا شاید نفس باد صبا مشک‌فشان گردد! و چنین مسئله‌ای، نیازمند بررسی‌های مختلف روانشناسی اجتماعی و سیاسی و حتی مذهبی است و نباید از آن بسادگی عبور کرد. امام جواد(ع) فرمودند: «لان اهل الجنة يكونون شباناً» ... زیرا که اهل بهشت همه (مرد و زن) جوان محشور مي‏شوند (و در بين آنها پير مرد و پير زن وجود ندارد). در روايتي از پيامبر اسلام(ص)، این مسأله، مشخص‏تر بيان شده است: «مردان بهشتي در سن ۳۳ سالگي و زنان بهشتي در سن ۱۶ سالگي مي‏باشند.» سالمندی دولتمردان پزشکیان، نه تنها نیست بلکه بزرگی برای است و حداقل دو تهدید جدی آن‌را مورد بررسی قرار می‌دهیم. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۲۱ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۳): 👈(بخش قبلی)👉 آيا هم همين‌گونه نيست؟! به گرماي خويش فرا مي‌خواند و ناگهان همه چيزت را در مي‌نشاند! مثال‌هاي ديگري نيز از تفاوت بلاد، قابل ذكر است كه به عنوان نمونه زنده و حاضر، اشاره مي‌كنم به تفاوت شخصيت اجتماعي مردم دو شهر و كه فاصله اين دو شهر از يكديگر يك رودخانه و يك بيشتر نيست وليكن متفاوت مردمان اين دو شهر به صورتي بارز و كاملا محسوس قابل مشاهده است. زيرا يكي از اين دو شهر تقريبا در بن‌بست جغرافيايي افتاده است و تقريبا دست‌نخورده‌اي دارد و ديگري گذرگاهي است بين فرضاً و ساير شهرهاي فلذا فرهنگي دارد كه لگدكوب شده فرهنگ‌هاي بلاد ديگر است و [که در و هم مشهود بود! و متمایزی نسبت به سایر اهالی خوزستان داشتند!]. نگارنده زماني كه مسئول بود متوجه اين نكته شد. نمونه ديگري كه سراغ دارم، منقول از ابوي است كه؛ در جوار روستايشان دهكده‌اي بوده است با مردماني از . از ز. ش. دعوت نمودند و چنان از وي استقبال نمودند كه وقتي مي‌ساخته اصحابش از باب ، اجازه نمي‌دادند قطره‌اي از آن بر زمين بريزد. حتي به دنبال سخنراني ملايم در مذمت وقت، مردم چنان به جوش و خروش آمدند و با بيل و تيشه آماده جهاد و حمله به شهرستان شدند كه آن به زحمت توانست آنها را از حركات غيرقابل كنترل بازدارد! وليكن ديري نپائيد كه اگر آن‌مرحوم از كوچه‌اي عبور مي‌كرد مردمانش تغيير مسير مي‌دادند تا مبادا به او حتی سلامي بدهند! ووو... فوّاره! گر بلند گردد عاقبت سرنگون شود. در آغاز حركت چنان با فشار و تندي و توفنده و سنگين اوج مي‌گيرد كه گويي هيچ چيزي جلودار او نخواهد بود و هر مانعي را درهم خواهد شكست ولي طولي نمي‌كشد كه از سرعتش مي‌كاهد و آنقدر بي‌حال و ناتوان مي‌شود كه گويي مفهومي بنام و جهش در قاموسش وجود ندارد و بلكه برعكس راه بازگشت مي‌گيرد و در يك حركت ارتجاعي آنچنان مي‌كند كه از جايگاه قبل از حركتش هم پست‌تر مي‌رود! و چه مشابهتي دارد با شعله‌هاي آتش كه ابتدائا چنان بالا مي‌رود كه گويي مي‌خواهد را نيز به كام خود بركشد وليكن مقطعي ديگر كه بدان مي‌نگري خاكستري است اسير زوزه‌هاي باد و پراكنده در دشتي پهناور! از اين سوي بدان سوي و... آيا چيزي بود؟! [هیچاً پوچا!!!] ۲) وراثت از خويش مي‌برند. انتقال ويژگيهاي شكلي و محتوايي، خصائل ظاهري و باطني، صفات جسماني، رواني و خصائص اخلاقي، رفتاري، افكاري، اعتقادي و حتي ذوائق، سلايق، روش‌ها، شيوه‌ها، منش‌هاي زندگي و امثالهم در انسان‌ها از به فرزندان و فرزندان و از نسلي به نسلي ديگر، امري مقتضي و گويا از انسان‌هاست و هيچ بني‌بشري نيست كه از و و از سلسله و خود ارثي نبرده باشد. چه بسيار انسان‌هايي كه قيافه و حتي آناتومي بدنشان شباهت فراواني به والدين و يا والدين والدين خود دارند، حتي رنگ چشمانشان و بافت موهايشان و تُن صدايشان و طرز راه رفتن‌شان و حتي نحوه انديشيدن و برگزيدن راهكارهاي عملي مربوطه تا آنجا كه به مرور زمان برخي از مسائل در وجود انسانها بصورت نهادينه در مي‌آيد و گويي جزو ذات تفكيك‌ناپذير ايشان مي‌گردد. چه بسيار صفاتي كه به مرور و در توالي نسل‌ها مبدّل به ذات افراد مي‌گردد. استعداد انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان مشغوليات علمي، فرهنگي، فني، صنعتي داشته‌اند در زمينه‌هاي نرم‌افزاري بالاتر است و انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان درگيري‌هاي فيزيكي و بدني داشته‌اند در زمينه‌هاي ورزشي، رزمي و تحركات اعضاء و جوارح و قواي جسماني مستعدتر مي‌باشند. هنرمندان نيز نشانه‌هايي از استعدادهاي هنري والدين خود دارند و فرزندان تجار و كسبه نيز در گرايش‌هاي اقتصادي و بازاري چه بسا موفق‌تر هستند و هكذا ساير اقشار در ساير زمينه‌ها و گرايش‌ها. و صد البته «چرخه‌هاي اقتصادي» روزگاران و گردش و «تداول قدرتهاي سياسي» هر زمان در انتخاب شغل‌ها و گرايش‌ها تأثير بسزايي داشته و دارند كه ممكن است بر ارثيه روحي و رواني و حتي مادي افراد غلبه كرده باشد. وليكن به ذات، هر كسي را تشكيل مي‌دهد. البته افراد تحت تأثير عوامل مختلفي از قبيل و نيز هست وليكن ، نقش بارزتري دارد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۴): 👈(بخش قبلی)👉 چنانكه مي‌بينيم؛ انواع توانائي‌هاي و گرامي (ص) دو برابر غير ايشان است. در و ، در و ، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همه‌چيز! حتي ديرتر از ، مي‌شوند. زيرا اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداش‌شان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند و عقاب‌شان هم دو برابر ديگران است! و هم مي‌فرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسان‌ها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است. فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسان‌ها است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسل‌هاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع ، ، ، و ، رنگ و لعاب‌هاي مختلفي به خود مي‌گيرد. خصوصيات ژنتيكي انسان‌ها بسيار فراگيرتر و عميق‌تر از خصلت‌هاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها مي‌باشد. ايرانيان: با عنايت به دو مقدمه مذكور مي‌توان نتيجه گرفت كه ، چگونه مردماني هستند؟! ، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به در وجود آن‌ها رخنه كرده و در ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه مي‌توان آنرا به صورت يك تجسم نمود. زندگي در ميان اين ، زندگي در ميان آتش است با همه خوبي‌ها و با همه بدي‌هايش. كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر مي‌كند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي مي‌خواهد تمام جهان‌را بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي بر آن بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي بر آن بپاشي! بايد كه بسيار فراوان و فوق‌العاده‌اي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان يا و یا باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد! حكومت بر جهان! كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرت‌انگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين ، مهارت فوق‌العاده‌اي را مي‌طلبد. بناگاه بلندت مي‌كند و بناگاه بر زمين مي‌كوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت! زين ...! بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموخته‌اند كه با هر از راه رسيده‌اي رفتاري داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چه‌بسا كه بر روي شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در خويش بفشارند! و چه‌بسا در آغوش استقبال‌شان از ، دشنه‌اي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند و عصرش زمزمه بر شاه‌شان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضرب‌المثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي را محبوب‌ترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف بزنند. روزي براي خميني، زيارت‌گاهي بنا كنند كه را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به بسپارند. شگفتا و يا للعجب! والسلام سید محمد حسینی مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی زمستان ۱۳۷۹/تهران 💠 این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربه‌ای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آن‌را بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آن‌را بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند. مدعای این مقاله، غیرقابل پیش‌بینی بودن است! فلذا می‌توان این را ملتی نامید! ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 امام معصوم در خدمت ولی‌فقیه حقی را که باید به سختی گرفت قبلش باید به نرمی مطالبه کرد! : «و قضینا الى بنى‌اسرائیل فى‌الکتاب لَتُفسِدُنّ فى‌الارض مرّتین و لَتَعلُنّ عُلوّاً کبیرا» (الاسراء/آیه۴) و در به فرزندان اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد مى‌کنید و سرکشى مى‌کنید، ! (ع): «گویا گروهی را می‌بینم که از مشرق قیام کرده‌اند و حق را طلب می‌کنند که به آن‌ها داده نمی‌شود و دوباره طلب می‌کنند باز هم به آنها داده نمی‌شود وقتی وضع را چنین دیدند به دست گرفته و نبرد می‌کنند و دشمنان‌شان به خواسته‌های آنها تن می‌دهند، ولی آنها قبول نمی‌کنند تا این که خودشان به [جهانی] برسند و [بین‌المللی] تشکیل دهند و آن حکومت را به کسی مگر به شما (یعنی (عج) واگذار نمی‌کنند و کشته‌های آن‌ها شهیدند. بدانید که اگر من آن‌زمان را درک می‌کردم خود را در خدمت و اختیار رهبر آن‌ها قرار می‌دادم.» (کتاب الغیب للنعمانی/ص۲۷۳) (ع): «فارسیان را گرامی بدارید که دولت ما در میان آن‌ها می‌باشد» (غیبت شیخ طوسی/ص۲۶۲) (ص): «یخرُجُ اُناسٌ من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه» مردمی از نمایند و را برای آماده سازند» (بحار/ج۵۱/ص۸۷) 👌 بعینه بود که ، حق را به نرمی مطالبه کرد اما ، سرکشی بزرگی کرده و () را و آن‌را کرد! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۸ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏