eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
141 دنبال‌کننده
340 عکس
183 ویدیو
30 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ تحریری حم؛ ⚖️ دو تا اسلام ⚖️ دو تا ایران! وقتی که دو تا اسلام متناقض و دو تا ایران متضاد داریم، ناچاریم به یکی از آن‌ها ایمان آورده و به دیگری بورزیم! و البته منافقینی هم هستند که همیشه و کفرشان معکوس می‌نماید! و و ایران نامطلوب مسئله، زمانی پیچیده‌تر می‌شود که در ضریب ماتریسی اسلام و ایران (هر کدام به توان ۲)، شاهد چهار نوع گرایش کاملا مختلف از همدیگر باشیم: اسلام موافق ایران اسلام مخالف ایران ایران موافق اسلام ایران مخالف اسلام اگر بخوبی دقت کنیم، آنچه که واقعیت دارد، یک مثلث است. زیرا اسلام موافق ایران با ایران موافق اسلام، یکی‌ست. فلذا اضلاع این مثلث عبارتند از: ۱) اسلام و ایران موافق ۲) اسلام مخالف ایران ۳) ایران مخالف اسلام از منظر ، گروه اول رابطه اسلام و ایران را و دو گروه بعدی آنرا می‌دانند. این متعدد را عجالتا کوتوله‌های فکری نمایندگی می‌کنند: کوتوله‌ای مثل اسفندیار مشاعی دم از «مکتب ایرانی» می‌زند با این توجیه که حاوی اسلام است. یعنی اگر به مکتب ایرانی بچسبیم، چیزی از اسلام را از دست نمی‌دهیم. بنابراین اسلام را که مورد سوءاستفاده از مدعیان آن قرار گرفته و می‌گیرد، اساسا دور بریزیم و مکتب ایرانی ما را کفایت می‌کند. حسبنا مکتبة الایرانیة! نگران از کف رفتن هم نباشیم که همه آنرا در مکتب ایرانی داریم! دیگری بنام امید دانا هم تقریبا همین نگرش را به گونه دیگری می‌پردازد. وی هم معتقد است که مکتب ایران در مقام إکمال و إتمام بوده و هیچ نیازی به نداریم و اینکه ایرانی‌ها خیلی هوشمندانه، اسلام را کرده و اسمش را گذاشته‌اند و ! وگرنه اسلام بدون ایرانیزاسیون، اسلام داعش است! ولیکن هر دو گرایش خام‌اندیشانه (نخواستم از واژه‌های تندتری که باید به کار برد استفاده کنم!) در مواجهه با قرآن دچار تحیر و رسوائی می‌شوند! جریان بر این باور هستند که قرآن کتابی است که نیازمند تفسیر است و از آنجا که بهترین و بیشترین تفاسیر را نوشته‌اند، لذا به همین دلیل، گلیم قرآن هم در از آب کشیده می‌شود و جای نگرانی نیست! اما معتقد است که (وارث اسلام اموی و عباسی) زاده همین قرآن است و لذا باید را به آتش بکشیم! (العیاذ بالله) همچنین آورنده این کتاب و نخستین مؤمن بدان (رسول‌الله الاعظم‌ص) را هم باید گردن بزنیم. البته اهل بیت او بویژه را که همسری اختیار کرد، حفظ می‌کنیم فقط بخاطر اینکه آنان را ایرانی تلقی می‌کنیم! و حتی می‌توانیم دایره ایرانیت خود را بازتر کنیم و حضرت ابراهیم(ع) را هم که ایرانی (از کرد یا آذری) بوده متعلق به خود بدانیم اما زیر بار ذریه او نمی‌رویم. زیرا نوادگان اسحاق(ع) که با آمیختند و اصالت پدری خود را از دست دادند، در سودای نابودی ملت ایران بوده و هستند و خواهند بود، و نوادگان اسماعیل(ع) که با قریشیان و اعراب آمیختند و اصالت پدری خود را از کف دادند، در حمله عرب‌ها به و فروپاشی باستانی ما نقش داشتند. اینگونه مباحث آمیخته به برخی جهالت‌ها و لجاجت‌ها ایجاب می‌کند که دقیقا در صدد ترسیم رابطه و برآئیم. از نظر نگارنده این سطور، نسبت اسلام و ایران، نه تساوی است و نه تباین بلکه عموم‌وخصوص من‌وجه است. یعنی؛ ۱- بخشی از ، معادل ایرانیت است. ۲- بخشی از ، معادل اسلامیت است. ۳- بخشی از اسلامیت، ناسازگار با ایرانیت است. ۴- بخشی از ایرانیت، ناسازگار با اسلامیت است. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) 💠
☫﷽☫ 😳 استبدال و ! (بخش ۱): 🦓🦓🦓 🦓🦓 🦓 🦓 کاندیدهائی که در ۱۴۰۰ بی‌توجه به ، بدنبال تحمیل بر هستند!!! ⁉️ «اقتصاد مال خر است»! این عبارت عرفانی عمیق (که برای نیمی از دهه ۵۰ مطلب کاملا قابل درکی بود و برای نیمی دیگر غیرقابل هضم!) در سالهائی که گرفتار «رنجهای اقتصادی» گشتند، مورد طعن دشمنان و نابخردان به قرار گرفت! و اینک بعد از چهار دهه، گویا به همان نقطه‌ای باز گشتیم که اگر امام راحلمان، زنده بودند، مجددا همین عبارت را به کار می‌بردند! ⁉️ آیا وعده همان افزایش جو و یونجه اهل آغل و آخور است؟ آیا کماکان ما گرفتار «وعده‌های خرکی» هستیم؟! 👌هر انقلاب جامع و فراگیری معمولا نتیجه اتحاد دو جریان اجتماعی است؛ ۱. دردمندان ۲. دردمندان همیشه هستند عده‌ای که از «تبعیض‌های اقتصادی» و مادی در جامعه رنج می‌برند و لذا دنبال هستند. همچنانکه همیشه عده‌ای هم از «تذلیل‌های ارزشی» و معنوی در جامعه رنجور هستند و ایضا در جستجوی آمرین و عاملین اصلی هنجارشکنی‌های گستاخانه. هر جامعه‌ای دارای هنجارها، ارزشها، اعتقادات، پرستش‌ها و حساسیت‌هائی هستند (غلط یا صحیح/ درست یا نادرست/ معقول یا نامعقول/ زشت یا زیبا) که آن جامعه را تشکیل می‌دهند. هر گاه که این دو جریان (مادی‌گرا و معنی‌گرا)، در شناسائی باعثان و بانیان اوضاعی که مطالبات آنها را تهدید و تحدید می‌کند، به نتیجه مشترکی برسند، بدون تردید دست به همدیگر داده و انقلاب برپا می‌کنند. معمولا هیچکدام هم به تنهائی قادر به نبوده و نیستند. 🤝 در انقلاب ۱۳۵۷ هم دقیقا همین اتفاق روی داد و «دردمندان مادی» و «دردمندان معنوی» به این نتیجه مشترک رسیدند که مقصر اصلی این نابسامانی‌ها و بلکه «فلاکت‌های مادی و معنوی»، همانا است و لذا دست به اتحاد و بالطبع انقلاب زدند تا هر کدام به اهداف مادی یا معنوی (اقتصادی یا ارزشی) خود برسند. ولیکن چنین اتحادی بعد از پیروزی انقلاب، قطعا شکننده و ناپایدار است. زیرا عده‌ای بدنبال «تأمین مادیات کامل‌تر از پیش» برای خصوص خود هستند و عده‌ای هم بدنبال «تضمین معنویات أکمل برای عموم جامعه» هستند که معمولا هم این دو، هووی همدیگر هستند و ناسازگار و نهایتا باید یکی را حفظ کرد و دیگری را ناچارا طلاق داد! امام خمینی(رضوان‌الله تعالی علیه)، «انقلاب عظیم ملت ایران» علیه رژیم پلید ۲۵۰۰ ساله و حامیان اجنبی آن را نامیدند تا برجستگی و تمایز «ابعاد معنوی انقلاب» بر «مطالبات مادی دنیوی» را در صدر توجهات جهانی قرار دهند و اینکه چنین طلاقی صورت نگیرد ولیکن وقتی که شنیدند، اولین دولت محصول انقلاب، اقدام به طرح «وعده‌های مادی» (ارزانی در حد مجانی شدن و و و...) نموده است، نگران شدند که مبادا بمرور زمان، «آرمانهای و انقلاب ایران»، تحت‌الشعاع «پایداری حاکمان» در از طریق «وعده‌های مادی» قرار گرفته و «انقلابی برای تعالی اسلامی» تبدیل گردد به «انقلابی برای اسافل شکمی» که در آن‌صورت، «ماهیت آدمیتی(الهی)» ملت به حضیض «ماهیت بشریتی(حیوانیتی)» تنزل می‌یافت. حیوانیتی که به آب و علف خود دل‌خوش باشد و... که مفهومی بجز «خریّت» ندارد. اساسا که در خدمت «خریت» و وجه حیوانیتی (رفاه و آسایش و مادیتی) است، حاضر است در این راستا حتی طمأنینه روحی و آرامش روانی انسان و بدتر از همه، را هم قربانی خود سازد. خریتی که بخاطر مشتی یونجه بیشتر به دیگران لگد بپراند و با مصرف بیش از حد جو بدمستی نماید و چارجفتک‌های بیشتری بزند! «اقتصاد مال خر است» مفهومی از انکار «مایحتاج بشریتی» ندارد (که کف مطالبات انسان بماهو انسان است) بلکه می‌خواهد بی‌توجهی به «نیازهای » و مهمتر از آن؛ غفلت از «حوائج » را بر نتابد. و اگر اسلامیتی برای انقلاب و ، متصور نبود، چه ضرورتی داشت، شخصیتی همانند امام خمینی (ثم الامثل فالامثل)، هست و نیست خودشان را برای پیشبرد و پایداری آن هزینه کنند؟! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بازرس ویژه ستاد انتخاباتی خیزش‌های مردمی؛ حامی آ.سیدابراهیم رئیسی ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ بخش بعدی 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1894 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 یاد ایامی (بخش ۱) اولین سالگرد پیروزی ایران (۱۳۵۸/۱۱/۲۲) من وارد اولین روز از ۱۸ سالگی خودم شده بودم (متولد ۲۱ بهمن ۱۳۴۱ هستم) که طی پیام تبریک خود فرمودند؛ «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم» + «باید همه بپا خیزیم و را نابود کنیم»!! این سخن ( + ) از دو جهت برای من مهم بود: ۱) رؤیای «شهادت در حوالی » شریف (قبل از ، خواب دیده بودم که در نبرد آزادسازی ، کشته می‌شوم) ۲) شعار اصلی من در تظاهرات ۲۲بهمن۱۳۵۷ لغایت ۲۲بهمن۱۳۵۸ تأکید بر این بود؛ «بعد از نوبت آمریکاست»! در آن‌مقطع، معمولاً هر روز آ.سیدمرتضی را می‌دیدم (در مجیدیه هم‌محل بودیم) و یادمه که اولین موضوع صحبت ما راجع به همین مطالبه امام خمینی بود و اینکه ما (دو نوجوان ۱۷ ساله) چه می‌توانیم بکنیم؟! پسرعمو گفت: من شنیده‌ام داره نیرویی تشکیل می‌شه بنام و من به آن نیرو خواهم پیوست! اتفاقاً خبر تشکیل (از ۱۳۵۸/۲/۲) کاملاً درست بود و سیدمرتضی هم به آن پیوست و تا زمان بازنشستگی خود هم در آن نیرو خدمت کرد. ولیکن نگاه من برای صدور انقلاب، نظامی‌گری نبود و بیشتر به راهکارهای و و رسانه‌ای می‌اندیشیدم. (چنان که یکی دو سال هم بصورت غیررسمی به پرداختم! برای تمرین، معمولاً دوربین عکاسی خود را همراه داشتم و مشغول گزارش‌نویسی از اوضاع پیرامونی خود بودم که گزارشی از روستای (زادگاهم از توابع شهرستان قزوین) در شماره ۵۹ مجله هفتگی در سال ۵۹ نمونه‌ای از آن اهتمام بود.) البته برداشت من از صرفاً «نظامی‌گری تلقی کردن سپاه»، ناقص و اشتباه بود وگرنه آمادگی کارهای فرهنگی بنده در ضریب با ظرفیت‌های سپاه، قطعاً اوضاع متفاوتی را رقم می‌زد. اگرچه بعداً در قالب همکاری‌های مقطعی (بعنوان یا برای نهاد نمایندگی ولی‌فقیه در و یا عضویت در شورای راهبردی فرهنگی/سیاسی سپاه تهران)، داشتم ولیکن هرگز به آن نمی‌رسید که از ابتدای امر بصورت سازمانی به در می‌آمدم تا «زمان و هزینه» خود را بیهوده مصروف فعالیت‌های انفرادی و پراکنده نکنم. «صدور انقلاب اسلامی به تمام جهان»، مطلبی نبود که امام خمینی، ناگهان مطرح کرده باشند. بلکه از همان لحظه سقوط ، این مطلب در ذهن ، امر جا افتاده‌ای بود و سخن امام صرفاً به مثابه به رسمیت شناختن و بازتاب آن تفکر بود. چنان‌که اشاره کردم، شعارهای ما بعد از فرار شاه (۱۳۵۷/۱۰/۲۶)، عبارت بودند از؛ «بعد از شاه، نوبت آمریکاست»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر ارتجاع» و «سرنگون‌باد حکام مرتجع عرب»! چنانکه دیدن یک ، برای من نقطه عطف مهمی در این قضیه شد! من قبل از حتی یک‌بار هم پای در هیچ سینمایی نگذاشته بودم (در خانواده‌ام، و حرام بود) بعد از انقلاب، داشتم از خبرنگاری اولین تهران به امامت آیةالله (۱۳۵۸/۵/۵) برمی‌گشتم به منزلمان (که در محله جی - جنوب‌غربی - بود) دیدم در سینمای جنوب‌غربی ، فیلم به نمایش گذاشته شده که برایم جلب توجه کرد و لذا برای اولین‌بار قدم به سینما گذاشتم و با دیدن آن فیلم (اسم اصلی آن، ۲۱ ساعت در مونیخ و در موضوع گروگانگیری ورزشکاران در المپیک بود تا بدینوسیله توجه رسانه‌های دنیا به مسئله جلب شود) و از همان‌جا مصمم شدم که سینما را پایگاه صدور انقلاب اسلامی بپندارم. نفس نمایش فیلمی با موضوع آزادی فلسطین، خود گویای گرایش عمومی جامعه به نبردهای فراسرزمینی هم بود. بعد از خروج از سینما برگشتم به کتاب‌فروشی‌های ضلع جنوبی تهران و تمام پول خودم (اندوخته حقوقم از در تهران) را صرف خرید کتاب‌هایی نمودم که مرا با صنعت و هنر سینما آشنا می‌کرد! بنابراین، اولین گام من برای ورود به امر صدور انقلاب اسلامی، مطالعه سینما بود و گام دوم من، نوشتن فیلم‌نامه سینمایی از قصه‌ای بنام «نبرد تا آزادی» از استاد بود و سومین گام من، تأسیس ! تأسیس و تشکیل و سپس انحلال «مرکز سینمایی فجر» (۶۰-۱۳۵۹)، ماجرای مفصل و مستقلی دارد که بعداً به آن خواهم پرداخت. ولیکن با آغاز ، تدریجاً خود را آماده شرکت در نمودم و در ماه پایانی ۱۳۵۹ اسمم را در نوشته و ماه آغازین ۱۳۶۰ عازم مناطق جنگی شدم. یکی از علل ورودم به «کشتیرانی ج.ا.ا.» هم آشنایی با جهانی بود که انقلاب باید به آن‌ها صادر می‌شد! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۳۱ فروردین۱۴۰۳ (۰۳/۰۲/۰۱)! 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۲): 👈(بخش قبلی)👉 سازش و مدارا! مهم‌تر و چشم‌گيرتر از «تنوع آب و هوايي» اين سرزمين «تنوع ضرب‌المثل‌ها»، «تنوع مطايبات و لطيفه‌ها و جوكها»، «تنوع لهجه‌ها»، «تنوع گويشي»، «تنوع غذايي»، «تنوع لباسي» مردمان آن است كه مجموعاً اگر در سطح جهان بي‌نظير نباشد قطعا كم‌نظير است. مردمان مختلفي با فرهنگ‌ها و آداب و رسوم و اخلاقيات متفاوتي از روي اين گذشته‌اند و هر كدام به نوبه خود تأثيراتي از خود بجاي گذاشته‌اند كه بعضاً بسيار عميق و ماندگار بوده است و بعضاً هم سطحي و گذرا و البته چه‌بسا مسافرين نيز از اين تأثيرپذير بوده‌اند. و آنچه كه از همه مهم‌تر است آن بوده كه مردمان اين سرزمين در راستاي تنازع براي بقاي خود در قبال و عكس‌العمل‌هاي متفاوتي داشته‌اند و از جمله آنكه در بسياري از مقاطع از راه تسليم و سازش و وارد شده‌اند. «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» از شعارهاي اصيل اين ملت بوده است. زيرا و به اين و بويژه اين ملت معمولاً تمناهاي خود را تحميل مي‌كرده‌اند و اگر از طرف ، مدارايي صورت نمي‌گرفت نابودي اين ملت چه بسا امر محتومي مي‌بود. فلذا با ضرس قاطع مي‌توان ادعا كرد كه «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» يك شعار برخاسته از جان و دل شخصيت و در عين‌حال ساده ايرانيان است و در واقع راز بقاي اين در طول آن بوده است. و چه بسا در بسياري از موارد مدارا و جمع بستن بين آداب و اخلاق و رسوم غربي‌ها با شرقي‌ها و آميزش آنها بسادگي ميسر نبوده است و التقاطي از آنها مضحكه‌هايي را پديد آورده است؛ تعارفات تكراري، رودربايستي‌هاي بيجا، ملاحظه‌كردن‌هاي عجيب، حساسيت‌هاي شگفت‌انگيز، عصبانيت‌هاي افراطي، مصلحت‌انديشي‌هاي تفريطي، و دورويي‌ها و بسياري از صفات و خصائل مشهود و ملموس در خُلق و خوي اين ملت حتي و ايشان عمدتاً از جمله محصولات اصلي اهتمام به سازش و كنار آمدن و با انواع تأثيرگذاران بوده است. بنابراين لازمه حفظ و بقاي و يا ، مدارا و و است كه البته امري اجتناب‌ناپذير مي‌باشد. و اين انعطاف و مدارا گاهي هم چيزي نيست جز نفاق و دورويي و بلكه چند رويي! همچنانكه بدان متهم هستند و ايرانيان بعد از معاصر بسيار سعي مي‌كنند كه خود را از اين مبرا سازند! اهل كوفه! علت اينكه اهل كوفه متهم به نفاق شده‌اند به همان معجون آن شهر بر مي‌گردد. كوفه در ابتداي تأسيس، و قرارگاهي نظامي بيش نبوده است كه براي تجميع و تمركز و براي فتح احداث شده بود كه سرانجام هم با ساقط كردن سلسله‌هاي بستر لازم و فضاي مناسبي براي انتخاب فراهم ساختند تا ايشان را پذيرا گردند. وليكن مستقر در مردماني بودند كه از اقصي نقاط شهرها و باديه‌ها و سرزمينهاي بدانجا گسيل شده بودند. فلذا بر كوفه معجوني بوده است از فرهنگ‌هاي گوناگون شمال و جنوب و مركز و شرق و غرب شبه جزيره كه بالتبع بلحاظ هدف مشترك ناچار بوده‌اند با يكديگر مدارا داشته و منعطف باشند. و همين انعطاف‌پذيري موجب نهادينه شدن نفاق در شخصيت آنها گرديد و تا بدانجا پيش رفت كه از سويي (عليه‌السلام) را به و دعوت نمودند و از طرفي شمشيرهايشان را در خدمت قرار دادند و فرزندان (صلي‌الله عليه وآله و سلم) را فجيعانه و رذيلانه سر بريدند و در انجام آن بزرگترين ظلم از يكديگر سبقت گرفتند. البته امام حسين(ع) همچون پدر و برادر بزرگوارش (عليهما السلام) بخوبي بر واقف و آگاه بود وليكن گويي افشاي ، آنچنان مهم بوده است كه لازم بوده صحنه‌اي چون و براي آن تدارك ديده شود! و چه نيكو فرمود كه: «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»! آري در عصرها و مصرهاي ديگري نيز صحنه‌هايي مشابه صحنه كربلا و عاشورا تكرار خواهد شد و شده است. و نيز كوفه ديگري است وليكن بسيار بزرگتر از آن كوفه مدفون در و سده اول اسلامي. همچنانكه نحوه دعوت و استقبال و سپس شهادت عليه‌السلام نيز نمونه ديگري از همين رفتار است كه ايرانيان مرتكب گرديدند و پاي در جاي پاي اهل كوفه نهادند! ادعاي ميزباني و دعوت و استقبال و حتي سپردن مقام بديشان و آنگاه و و ! آيا آتش هم همين‌گونه نيست؟! ... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏