eitaa logo
پژوهشگاه حم
268 دنبال‌کننده
780 عکس
847 ویدیو
35 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
تحریری حم بسمه تعالی حضرت روح در حریم ممنوعه! (۱) ، فرصت کم‌نظیری برای است. نزول روح و ملائکه، درخشان‌ترین واقعه امشب است. «تنزل الملائکة و الروح فی‌ها باذن ربهم، من کل أمر سلام هی حتی مطلع الفجر» چند نکته حائز اهمیت معطوف به «روح»: ۱) ملائکه قبل از روح، نازل می‌شوند. (تا زمین را زمینه‌سازی کنند برای نزول حضرت روح) و نزول آنان به و اجازه پروردگارشان انجام می‌گیرد. ۲) حضرت جبرئیل(ع) بعنوان قوی‌ترین ملک از ملائک، از پیش‌قراولان حضرت روح است. فلذا حضرت روح مافوق ملائکه از جمله؛ جناب جبرئیل است. (در بعضی از ترجمه‌های قرآن که ادعا شده «روح؛ اعظم ملائکه است»! از اشتباهات رایج است.) ۳) معراج پیامبر اعظم(ص) مکرراً (۲الی۱۲بار) رخ داده است. ولیکن همه آنها دارای سه مرحله کلی بوده‌اند: ۳/۱- «من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی» ۳/۲- «من المسجد الاقصی الی سدرة المنتهی» ۳/۳- «من سدرة المنتهی الی القرب الاعلیٰ» ۴) بزرگترین فرشتگان خدا (از جمله اعظم آنان؛ جبرئیل) در معیت معراجیه پیامبر اکرم(ص) بودند. ولیکن بدون آن! ۵) هیچ فرشته‌ای باندازه حضرت جبرئیل(ع) و تیزپرواز و بلندپرواز نیست. ۶) مرحله سوم معراج برای کلیه ملائکه (حتی برای که أبَرقدرت است) ممنوعه است. فلذا فرمود: «لو دنوت أنملة لاحترقت»! جبرئیل وقتی از رسول‌الله الاعظم(ص) بازماند گفت: اگر به اندازه یک بند انگشت نزدیک شوم بلافاصله آتش می‌گیرم! فلذا مرحله سوم را پیامبر به تنهائی ادامه دادند. مسئلة: قرب الهی که اندک نزدیکی بدان، حتی جبرئیل را زده و نابود می‌کند، چگونه است که برای پیغمبر اکرم(ص) مبدل به «برداً و سلاما» می‌گردد!؟! سرآغاز قصه در (سوره دوم از آیات ۳۰ به بعد)؛ «.. فقال أنبئونی بِأسماء هؤلاء إن کنتم صادقین»! «.. قال أ لم أقل لکم إنی أعلم ... و أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون»؟! نکات حائز اهمیت معطوف به کتمان ملائکه: ۷) خالق متعال، قبل از آفرینش مخلوقی سه وجهی بنام «آدم، انسان و بشر»، جعل او در زمین را به ملائکة‌الله، اطلاع‌رسانی می‌کند! (چه ضرورتی داشته؟!) ۸) پروردگار متعال، مخلوق جدید خود را خلیفه می‌نامد که قرار است «جانشین جنّ» گردد. (عنوان مجعول «خلیفة+الله» مورد تأیید و نیست و بنظر می‌رسد از مطلوب است که وارد اسلام شده و از ادبای و غیرمسلمان گشته است!) ۹) پدیده خلیفه در زمین، با اعتراضیه ملائکه مواجه می‌شود! زیرا او را پیشاپیش متهم می‌کنند به اینکه موجودی و (فسادگر و خون‌ریز) است! (البته اتهام ملائکه قرین واقعیتی است که با انتشار در رخ عیان کرده و هنوز هم ادامه دارد!) ۱۰) شگفتی ظاهری ملائکه، از آن‌جهت، وجاهت دارد که «پدیده مفسد و سفاک» با «سبحانیت و قداست الله»، ناساز است. فلذا گفتند: «نسبح بحمدک و نقدس لک»! ۱۱) خالق متعال، بدون ردّ ادعای ملائکه می‌فرماید: «إنی أعلم ما لا تعلمون»؛ من می‌دانم چیزی را که شما نمی‌دانید! مسئلة: آن‌چه را که خدا می‌داند اما ملائکه نمی‌دانند، چیست؟ آیا مربوط به است؟ یا مربوط به ؟ بنظر می‌رسد که مجهول ملائکه در «الاسمآء» است. زیرا خدا بلافاصله بعد از اشاره به چیزی که ملائکه نمی‌دانند، اقدام به تعلیم اسماء می‌کند؛ «و علَّم آدم الاسماء کل‌ها»؛ و آموخت به آدم همه اسم‌ها را! ۱۱/۱- ظاهراً منظور از «الاسماء کل‌ها»، اسماءالله است که هم نامیده شده‌اند. ۱۱/۲- مجهول در بین بوده است. ولیکن نه مطلق آن‌ها بلکه برخی از آن‌ها و شاید فقط یکی از آن‌ها! ۱۱/۳- «اسم الله» مجهول در نزد ملائکه، کدامین اسم خدا بوده است؟! (البته بنظر می‌رسد که اسم‌الله خاص خدا، برای ملائکه، نبوده است بلکه آنان به این اسم‌الله خاص، می‌ورزیده‌اند! لذا فرمود؛ «ما کنتم تکتمون» و به صراحت، تردید در را با عبارت «إن کنتم صادقین»، برجسته فرمود! ۱۲) اولین اسمی که پروردگار متعال به خلیفه، اطلاق می‌کند کلمه است. (علّم آدم الاسماء) و این عنوان تا زمانی که آدم و حوا در بهشت هستند، پایدار است و بمحض آنکه به زمین می‌کنند، به و هم مسمی می‌گردند. ۱۳) تقدیم آدم بر در امر ، دلیل خاصی دارد که در جای خود قابل توضیح است. ۱۴) ملائکه علیرغم فراگیری اسماءالله، هنگام بازگوئی آن‌ها، گویا از اشاره به یکی از اسماءالله، تعمداً تجاهل می‌کنند! مسئلة: کدام اسم‌الله، و بلکه ملائکة‌الله است؟! آنان چیست؟! ..ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) شب قدر ۱۴۰۲ کانال «چلچراغ معارف و احکام حم» https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
✍️ تحریری حم بسمه تعالی حضرت روح در حریم ممنوعه! (۲) ملائکه بمحض اطلاع از خبر «آفرینش پدیده‌ای بنام »، ترازوئی بر می‌افرازند که در یک کفه آن، ثقلین «سبحانیت+قداست» خالق متعال قرار دارد و در کفه دیگر آن، ثقلین «مفسد+سفّاک» بودن خلیفه! بدین‌مفهوم که؛ و الهی (پاکی درونی و بیرونی/ذاتی و صفاتی) و «خیر مطلق» چگونه می‌تواند در عالم آفرینش، «مخلوق شرّ»ی را بیافریند و برتابد که براحتی مرتکب و می‌شود؟! و پیوسته می‌ورزد؟! مسئله مبدأیت «خیر» و مبدأیت «شرّ»، مسئله بسیار غامضی بوده است (که قبل از ، توسط مورد توجه قرار گرفت) و از نخستین دغدغه‌های انسان در بوده است. ایرانیان (بعنوان صاحبان نخستین و در زمین) شاید اولین کسانی بودند که در صدد حل معمای پیچیده مذکور برآمده و با خلق موجود موهومی بنام در مقابل بزعم خود، گره‌گشائی کردند!! و بدینوسیله ثنویت (شرک به الله) را در جهان پایه‌گذاری کرده و دنبال کردند. ثنویت ایرانیان (شرک اهورامزدا+اهریمن) ظاهرا وقتی به رسید در قالب «بَرَهما+ماهایا» دنبال گردید! همین ثنویت، وقتی به رسید، در قالب «یانگ+یین» و بالاخره همین ثنویت، وقتی به رسید در قالب «دو آلیسم» دنبال گردید! آری! «ثنویت»؛ بزرگترین خبطی بود که ایرانیان در سطح جهانی علیه بشریت، مرتکب شدند ولیکن در آخرالزمان، بزرگترین خدمت به بشریت هم به تعلق خواهد گرفت که در ، موفق به توسعه و تحکیم در خواهند گردید. پیروان ادیانی که از مخلوقی بنام در امان نیستند، ای‌بسا گرفتار کهنی باشند که بر سایه افکنده است با این پندار که مبدأیت هر شرّی و شرارتی به برمی‌گردد! و حال آنکه و صریحاً خلقت هر شرّی را به خودش نسبت می‌دهد؛ «قل أعوذ بر الفلق* من شرّ ما خلق* و من شرّ غاسق إذا وقب»! و مایا و یین و امثالهم، و پوچی هستند که قاعدتاً هیچ نقشی در و توسعه و شرورات ندارند و ساخته پرداخته ذهن انسان‌هائی هستند که بزعم خود خواسته‌اند، انتساب هر شری را از ساحت اقدس حضرت سبحان، دور سازند! علت چنین خبطی () در همان چیزی نهفته است که مورد بود! و شاید به همین علت است که خدای قادر در ، را در ردیف اول متهمین خود نشانده و قبل از و ، آنان را به می‌کشاند! (دو آیه در قرآن داریم که دقیقاً با عبارت «و یوم یحشرهم جمیعا» آغاز می‌شوند و مجموعاً از وقایع کلی بزرگترین در پرده‌برداری می‌کنند) و حال آنکه این در «تعلیم کل اسماء به آدم و ملائکه» حل شده است. ولیکن اسم‌الله حلاّل این مسئله، از شدت وحشت‌آفرینی آن، مورد کتمان و اغماض همه خلایق از جمله ملائکه است! آن اسم کدام است؟! «اسم الله الحریق» = «اسم الله المکتوم عندالملائکه»؛ اسمی است که از شدت ترس و هراس خود، آنرا کتمان می‌کنند! ملائکه همه را آشکار می‌کنند (ما تبدون) ولیکن یکی از آن‌ها را می‌کنند (ما کنتم تکتمون)! همان اسم فوق‌العاده وحشت‌انگیز و خطرناکی که اگر باندازه یک بند انگشت بدان نزدیک شوند بلافاصله آتش می‌گیرند! اسم‌الله (موحش و محرق!) از لغایت را فرا گرفته است که حتی جبرئیل هم بدان را ندارد ولو باندازه یک بند انگشت! (فرمود: «لو دنوت أنملة لاحترقت»!) چنانچه به اندازه یک بند انگشت، نزدیک شوم، بلافاصله می‌گیرم! این مقدمات از آن‌جهت به رشته تحریر در آمد تا ببینیم معمای ناسازی «مفسد و سفاکی خلیفه» با «سبحانیت و قداست الله» چگونه قابل جمع و است؟! اسم الله خاصی وجود دارد که عدم دو کفه ترازوی مذکور را توجیه می‌کند ولو اینکه ملائکه از بیان آن دارند، چنان وحشتی که باعث می‌شود تا آن را کتمان نمایند! «اسم‌الله»ی که هر چیزی و هر کسی (ولو جبرئیل) را سریعاً و شدیداً می‌سوزاند و محو می‌سازد تا چه رسد به مفسدین و سفّاک‌ها! بنابراین و و هر «شرّ»ی که هر لحظه در معرض و محو است، هیچگونه تهدید و تحدیدی علیه «سبحانیت و قداست الله» نیست و لزومی به اعتراضیه و اظهار شگفتی نیست. آیا این اسم الله خاص، در قرآن هم ذکر شده است؟ ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) شب قدر ۱۴۰۲ کانال چلچراغ معارف و احکام حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff جهت گفتگوهای دینی و سیاسی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام (و هم‌اندیشی پیرامون پیام‌های کانال مذکور☝️) لطفا در گروه ذیل👇به ما بپیوندید: گروه چلچراغ معارف و احکام: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe ❤️
✍ تحریری حم بسمه تعالی حضرت روح در حریم ممنوعه! (۰۳) اشاره شد که سقف پروازی (ع) و بالطبع سایر تا «سدرة‌المنتهیٰ» است که نقطه انتهائی و پایانی بهشت اعظم است. اشاره شد که ملائکه و حتی جبرئیل به عالمی فراتر از ، توان و حق ندارند وگرنه می‌گیرند! ملائکه طبق اشاره ، دارای بال‌های پرواز متفاوتی هستند؛ بعضی دو بال و برخی سه بال و بعضاً چهار باله هستند. (جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ؛ مَثْنَىٰ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ (فاطر/۱) قرار دهنده است ملائکه را پیک بالدار دو بال و سه بال و چهار بال) حال با ملاحظه «بال‌دار بودن» و «پرواز در عالم ذیل سدرة‌المنتهی» و «آتش گرفتن و سوختن و محو شدن»، می‌توان تصور کرد که ملائکه، دارای جسمی هستند که صد البته متفاوت از جسم بشر و حتی جن است. جسم بشر از ، جسم جن از و جسم ملک از است. ولیکن نوری که جنبه مادی دارد و وقتی که نار برای چشم بشر، قابل مشاهده نیست بنحو اولیٰ نور ملائکه هم قابل مشاهده نیست. اگرچه اینطور هم نیست که مطلقا قابل مشاهده نباشند وگرنه هم قادر به مشاهده آنها نبودند و حال آنکه به هر دو مخلوق مذکور را رؤیت می‌کرده‌اند. بحث‌مان به این‌جا کشید که، بعد از سدرة‌المنتهی تا مقام ، ممنوعه الهی است حتی برای جبرئیل که اگر به اندازه یک بند انگشت هم فراتر برود، بلافاصله آتش می‌گیرد! حال سؤال اینجاست که؛ جبرئیل از کجا می‌داند که نباید وارد شود؟! - آیا پیشاپیش به آن‌حضرت (و سایر ملائکه) تعلیم داده شده است؟ - آیا ملائکه تجربه دارند و در عمل فهمیده‌اند که نباید وارد آن حریم شوند وگرنه آتش می‌گیرند؟ - چرا پیامبر اعظم(ص)، هنگام ورود به حریم ممنوعه و سیر در آن حتی تا قرب اعلی «أو أدنیٰ» آسیبی نمی‌بیند؟! و آتش نمی‌گیرد؟! بنظر می‌رسد که ملائکه قبل از به آدم (و «ثم عرضهم علی الملائکه») از خطر ورود به حریم ممنوعه، اطلاع داشتند ولیکن آنرا می‌کردند! و اشاره کردیم که حل معمای ناسازی و عدم بین «سبوح+قدوس» بودن و «مفسد+سفّاک» بودن و و «قابل جمع» بودن مذکور را باید در یکی از اسماءالله جستجو کرد. همان اسمی که ملائکه ترجیح می‌دهند آنرا کتمان نمایند! ولیکن خدای متعال ترجیح می‌دهد که آنرا مورد اشاره قرار دهد. همچنانکه انجام هر کاری، نیازمند ابزار خاص آن کار است، خالق متعال هم انجام هر امری را با اسم خاص (و متناسب با آن امر) خود انجام می‌دهد. و در اینجاست که به این نکته باید بیاندیشیم که ، تضاد مذکور بعنوان «بزرگترین معمای هستی» را با کدام اسم خاص خود، حل می‌کند؟ و چنانچه به این اسم خاص، بی‌اطلاع باشیم یا از آن، چنان وحشت داشته باشیم که از شدت ترس و هراس، آنرا کتمان نمائیم، آنگاه در حل این معمای عجیب و عظیم عاجز خواهیم شد! همان‌قدر که جنس ساختاری بشر و جن متفاوت است (و البته گمان می‌کرد که آتش بر طین متمایز است!) و بمراتب بیشتر؛ جنس ساختاری ملائکه بر ساختار مادی جن و بشر متمایز است، جنس ساختاری حضرت روح بر ملائکه متمایز است. نشان به آن نشان که ورود روح در حریم ممنوعه نه منع می‌شود و نه هنگام حضور و سیر در آن، آتش می‌گیرد و حال آنکه جبرئیل(ع) بمحض نزدیک شدن باندازه یک بند انگشت به آن ، بلافاصله آتش گرفته و نابود می‌شود! با عنایت به این تمایزات در قیاسات است که وقتی از کیفیت ساختاری روح سؤال شود، بی‌جواب می‌ماند مگر در این حد که فرمود: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلّا قَلِيلاً» [۸۵] و از تو در باره روح سؤال مى‌كنند، بگو: روح از من است و از علم و دانش، جز اندكى به شما داده ‌نشده‌ است! (س.اسراء) وقتی که از درک «روح» عاجز باشند (بلحاظ نداشتن ابزار فهم ذیربط) بنحو اولیٰ، از درک ذات الهی، عاجزترند! فلذا می‌فرماید؛ «لیس کمثله شیء»! یعنی که در شباهت حتی با روح هم، مثل او نیست تا چه رسد به ملائکه که از نور هستند! عبارت «لیس کمثله شیء» در دعای ۱۰۰۰ اسم‌الله (جوشن کبیر) دو بار به کار رفته است. در این دعا که دارای عبارت «یا من له الاسماء الحسنی» نیز است، به و الهی، دو بار اشاره شده است؛ «یا ذا القدس و السبحان» و «یا سبوح یا قدوس». «یا من تقدست اسمائه» و «یا من قدر و » در دعای مذکور از دیگر عبارت‌های مرتبط با مبحثی‌ست که ما در این سلسله دنبال می‌کنیم. با همه این احوال، در این دعای مشهوره که خواندن آن در ماه مبارک ، رسم است، حتی یک بار هم اسم‌الله «رمضان» استفاده نشده است! چرا؟! ..ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) شب قدر ۱۴۰۲ https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
☫﷽☫ ✍ ارزش در نزد ؟ 💠 نمازجماعت؛ بنیاد ⁉️ اهلی یا وحشی؟ مسئله اینست! انسان‌های دنیا به تبعیت از ادیان اعتقادی خود، در خصوص إقبال یا إدبار نسبت به انسان‌های دیگر دنیا دارای دو دیدگاه و رفتار کاملاً متضاد هستند؛ ۱) طرفداران حذفیت ۲) طرفداران جمعیت پیروان خط حذفیت، تحمل زندگی دیگران را ندارند و به هر شکل ممکن در صدد حذف آن‌ها از قید و هستند. این جماعت، هر لحظه آماده ارتکاب و هستند. و متاسفانه در طول تاریخ، معمولاً جریان غالبی‌ست! (به همین علت هم، قرآن، اکثریت انسان‌ها را زیان‌کار و جهنمی معرفی می‌کند!) تا آنجا که ویل‌دورانت (صاحب کتاب عظیم ) طی گزارشی گفته است: «دنیا در طول ۳/۴۲۱ سال گذشته، فقط و فقط ۲۶۸ سال آن‌را در بوده است!!» و بعنوان نمونه؛ از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۰ کره زمین فقط ۳ هفته بدون بوده است! با توجه به چنین در اکثریت انسان‌ها باید گفت: «انسان حیوانی جانی است و ناطق به جنایت»! فلذا قرآن هم صریحاً می‌فرماید: «إنّ الانسان لفی خسر»؛ همانا انسان‌ها در خسران و خسارت هستند. زیرا که دائماً در اندیشه و تکاپوی حذف و‌ ورود خسارت به دیگران و خودشان هستند. متقابلاً پیروان خط جمعیت، آرزومند تداوم زندگانی دیگران و خودشان هستند و برای ادامه حیات و سلامت آن‌ها آماده انواع ایثارگری‌ها هستند و حتی حاضرند جان، نان و نام خود را هم از کف بدهند. ✅ اسلام؛ دینی جمعیت‌طلب! اسلام؛ دینی جمعیت‌گرا است و پیروان خود را به گونه‌ای و می‌کند که مشتاق افزایش هرچه بیشتر جمعیت و تداوم حیات و سلامت حداکثری جمعیت باشند. نمونه‌ای از این خط : 👌 پیامبر اعظم(ص) به نقل از حضرت جبرئیل(ع) می‌فرمایند: «در نماز جماعت اگر ۲ نفر اقتداء کند، خداوند برای هر یک نفر در هر یک رکعت، یکصد و پنجاه (۱۵۰) نماز می‌نویسد. زمانی که در نماز جماعت سه نفر اقتداء کنند، خداوند برای هر یک نفر در یک رکعت ششصد (۶۰۰) نماز می‌نویسد و هم‌چنان ثواب آن زیاد می‌شود به طوری که وقتی تعداد افراد از ۱۰ نفر گذشت، در این صورت اگر ، صفحه و کاغذ و درختان، و و و ، نویسنده باشند، نمی‌توانند یک آن را بنویسند! درک نماز با ، فضیلت دارد بر 600/000 و عمره و 70/000 بار بهتر است از دنیا و آن چه در دنیا هست، و یک رکعت نماز پشت سر امام به جماعت خواندن، بهتر است از 100/000 دینار به مساکین دادن، و یک با امام در نماز جماعت بهتر است از 100 بنده آزاد کردن». (بحارالأنوار، ج۸۵، ص۱۵) به همین دلیل، چنان مشتاق افزودن دیگران به جماعت خود هستند که مایل نیستند حتی یک نفر را از دست بدهند! زیرا حذف حتی یک‌نفر، خسارت قابل توجهی است که نباید از خیر آن صرف‌نظر کرد. قرآن کریم چرا می‌فرماید: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ...»؟ (سوره حج/آیه ۴۱) چرا برپائی نماز، اولویت اول مؤمنین و ناصرین دین خداست؟ زیرا ، پیوسته بدنبال و اهالی خود هستند. خوشا آنان که دائم در نمازند ، هرگاه به و امکانات برسند، زیرساخت و خود را جماعت قرار می‌دهند تا تکاپوی کثرت‌طلبی نمازجماعت، منجر به استحکام دگردوستی و گردد. و هر نوع بی‌تفاوتی و کم‌لطفی در جماعت، انسان‌های دنیا را به ورطه حذفیت، سوق می‌دهد. ✌️ انسان‌های دنیا بطور کلی دو دسته هستند: ۱) اکثریت که همچون پیوسته از دیگران گریزان هستند. ۲) اقلیت که پیوسته بدنبال هستند و کثرت هرچه بیشتر جمعیت خود در دنیای زودگذر را معادل افزایش مضاعف و تصاعدی ثوابی می‌دانند که در عالم ماندگار ، برایشان مایه و و است. و اگر نبود هیچ مرام و کلامی بجز همین یک حدیث، پیروان حقیقی محمدی(ص) را باید کثرت‌طلب در جمعیت، دانست و هر شخص حقیقی یا حقوقی که ذره‌ای در صدد نابودی و حذف و یا خسارت در سلامت دیگران باشد، قاعدتاً از زمره پیروان این دین ناب الهی، خارج است. اصیل و اهل «سلام»، اهالی را محترم می‌دارند ولیکن الباقی انسان‌ها هیچ ارزش و احترامی برای اهالی پیرامونی خود قائل نیستند و بجز و در حق آنان به چیزی نمی‌اندیشند و پیغمبر به همه سلام می‌داد. اگر می‌خواهی بدانی که چقدر به اهلی‌ها نزدیک هستی و از وحشی‌ها دور، به میزان التفات و اهتمام خود در امر نماز جمعه و جماعت خود بنگر که یکی از قوی‌ترین معیارهای سنجش این مطلب خطیر است. اللهم إنا نعوذ بک من الشیاطین اللعین فتأمل! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 💠چلچراغ معارف و احکام حم: 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش دوم): 👈 بنابراین چیزی (از قبیل؛ بشریت، انسانیت و حرّیت) بنیادی‌تر از گرایشات و اعتقادات نژادی و مذهبی هم وجود دارد که می‌تواند تعیین‌کننده رفتار اجتماعی انسانها باشد و آنان را به همگرایی و رفتار صحیح سوق دهد. 👌 ب) اشکالات قضیه: ۱- بشریت؛ در افواه عوام ممکنست در مقابل و پایبندی به و بالتبع عاری از صفات نیک انسانی و نوعدوستی به کار برود ولیکن بنده بعنوان یک محقق لازمست توضیح بدهم که؛ در نگاه قرآن کریم؛ بشریت همان حیوانیت است که البته شامل همه مشترکاتی می‌شود که همه انسانها با حیوانات دارند از قبیل؛ جسم و پیکر و اعضاء و‌ جوارح و نیز غرائزی که موجب حیات و بقای این مخلوق (حیوان ناطق؟!) می‌گردد. از بشره (و جمع آن) بمعنای پوست، مشعر بر کالبد ظاهری این موجود است. در واقع هم همان مجموعه‌ای از ترکیبات بافتهای حیوانی است که پوستی بر آنها کشیده شده است و آنچه از آن مشهود است پوست و جنبه فیزیکی آنست. فلذا بهتر است هنگام استفاده از کلماتی که قصد تخطئه حیوانیت و غرائز حیوانی را دارد بجای واژه بشریت از عبارت استفاده شود. ولیکن انسانیت هم (که در متون مشابه معمولا بعنوان یک «دین کامل» یاد می‌شود!) عبارت چندان مناسبی نیست. زیرا ایضا در ؛ بشر (در مقابل و و ؟) دارای دو بُعد وجودی دیگر هم است که وجوه افتراق این مخلوق از سایر خلائق است. انسان/انسانیت (از سه ریشه نسیان یا نَوَسان و یا إنس) بر خلاف بشر/بشریت (که جنبه دارد) دارای جنبه است. به عبارتی؛ بشریت ابعاد سخت‌افزاری و انسانیت ابعاد نرم‌افزاری ما را تشکیل می‌دهد. در نتیجه معمولا بشریت (=حیوانیت) در مقابل انسانیت (=معنویت) است که قاعدتا ترجیح بشریت بر انسانیت، در واقع ترجیح حیوانیت (سبُعیّت و بهیمیّت) بر انسانیت (عقلانیت و فرزانگی) است. 👈 انسان موجودی است که با دیگران و غیر خود و یا هوای نفس خود اُنس می‌گیرد. جویای انس و پذیرنده انس است و از آنجا که سریعا مأنوس می‌گردد، انسان نامیده شده است. این موجود حتی با و یا ترکیبی از این دو هم مأنوس می‌گردد (و و می‌شود!) تا آنجا که با آنها همذات‌پنداری پیدا کرده و یگانگی می‌جوید و معمولا دل کندن از آنها را هم بر نمی‌تابد! چنانکه هم‌اکنون حتی که داعیه (ص) دارد، متاسفانه دارای ماه‌هایی است که اسامی آنها عمدتا یادآور الهه‌های موهوم نیاکان آنهاست و حتی نظامی ایدئولوژیک مثل هم جرأت تغییر این اسامی کهنه‌پرستانه و موهوم را ندارد! 👈 انسان موجودی است که معمولا گرفتار نسیان و فراموشی است و همه چیز را براحتی فراموش می‌کند. فلذا انسان نامیده شده است. این تعریف در مقابل تعریف قبلی است و البته شگفت‌انگیز! 👌 طبق این تعاریف؛ انسان موجودی است که هم اهل أُنس آسان با همه‌چیز است و در عین‌حال اهل نسیان و فراموشی همان چیزهایی که با آنها مأنوس گردیده است! خلاصه: انسان موجودی است که با خود أنس می‌جوید ولیکن همزمان او می‌شود در حد «نسیاً منسیّا»! 👈 در وجه تسمیه انسان، انتساب انسان به نوسان هم خالی از وجه نیست! زیرا این موجود بعد از تعلق بر ، دارای مرتبه وجودی سومی می‌گردد متفاوت از روح و جسم و لذا نامیده می‌شود. نفس حالتی متغیّر در میزان وابستگی به روح یا جسم است. نفس گاهی به جسمانیت (حیوانیت) گرایش پیدا می‌کند و مظهر بشریت و پوستین‌گی و کدورت می‌گردد و لذا بهیمیت (گوسفندصفتی) و سَبُعیّت (گرگ‌صفتی) می‌ورزد که در این حالت نامیده می‌شود آنهم أماره به سوء! (إنّ النفس لَأمّارة بالسوء) ولیکن این نفس بلحاظ نوسانی که در طبیعت خود دارد گاهی هم به (معنویت) گرایش یافته و مظهر و آدمیّت می‌گردد فلذا حُرّیت و و عشقیت می‌ورزد که در این حالت نام می‌یابد. حد فاصل «نفس أمارة» تا «نفس مرضیة»، مراتبی است که به ترتیب از سطح بشریت لغایت آدمیت، عبارتند از: نفس لوّامة نفس عاقلة نفس ملهمة نفس مطمئنة نفس راضیة (قرآن: یآ أیّتها النفس المطمئنة إرجعی إلی ربّک راضیة مرضیة) بنابراین همان «نفس»ی است که در مراتب خود دائما در است. امروز است و فردا و پس‌فردا و شاید روزی با توجه به الهامات الهی بتواند به مرتبه و شاید و حتی به برسد که است. و ایضا ممکنست در یک سیر قهقرائی و ارتجاعی پیاپی سقوط کند و تا خود را به نیافکند، بیقرار باشد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش دوم): پیش‌بینی‌های تحقق‌یافته مرحله اول و ابهامات پیش‌بینی‌های مرحله دوم! ... از طرفی قابل انکار نیست که هیچ حکومتی (حتی حکومت (ص) و (ع) و (عج) ثم الامثل فالامثل) نمی‌تواند مورد تأیید ۱۰۰٪ی آحاد «جامعه مختار به انتخاب» باشد. از این بالاتر مگر داریم که وقتی خود خدای ، مسئله را با خودش در میان گذاشت، آن‌ها «إن‌قلت»ی آوردند! (که در جای خود قابل تفسیر است و اینکه چه تعابیر خطایی هم از آن صورت گرفته که بماند!) و خدا آن بگومگوی خود‌ با فرشتگان خود (در زمانی قبل از ) را در ، حکیمانه ذکر کرده است و بسی قابل تأمل است. و از آن شفاف‌تر ماجرای دیگری در ، زمانی بود که خدا از خود بر او دمید و پیشاپیش بر آدم داده بود ولیکن یکی از مخلوقات (عزازیل؛ عزیز خدا) تمرد کرد ولو اینکه پیامدی از نصیب او شد؛ «قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ» (س.حجر/آ.۳۴)! یعنی کل ملائکه که تعداد آنها را فقط خدا می‌داند، تمکین و همراهی کردند ولیکن شیطان، مخالفت ورزید! 😳 حتی در کار خدای شایسته‌ی «نسبح بحمدک و نقدس لک»، مخالف پیدا شد! خدای قادر قهار از عزازیل (که حالا تبدیل شده به ابلیس!) می‌پرسد؛ چرا از فرمان من سرپیچی کردی؟! برتری خلقت بر را بهانه کرد و حال آنکه خدا آنرا ناشی از او معرفی می‌کند. «... فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ ...» 👈این آیات را ببینید👉 یعنی هر نهضت و نظامی بعید است مخالف و معاندی نداشته باشد و هیچ‌گاه بعید نیست مشارکت صددرصدی تحقق نیابد یا اینکه مشارکت حداکثری به مشارکت حداقلی نیانجامد. مهم آنست که عده‌ای ولو قلیل، پای کار باشند. قرآن را می‌نامد. نه اکثریت است و نه اقلیت بلکه عده‌ای هماهنگ است که مسیر و مقصد واحدی را دنبال می‌کنند ولو اینکه در باشند و حتی وعده پیروزی به آن‌ها می‌دهد؛ «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» (بقره/۲۴۹) چه‌بسا که گروه قلیلی بر گروه کثیری، پیروز شوند با و خدا با است. امت اسلام در هر بلادی، پیدا می‌شود و خوشبختانه در ایران بیش از سایر بلاد است. فلذا عدم تحقق مشارکت ۱۰۰٪ی نه عیب است و نه غلط و نه قابل خودخوری برای خودی و نه قابل بهانه برای سوءاستفاده ناخودی! ولیکن ، برای نیکی و تقوی (تعاونوا علی البرّ و التقوی) کاملاً مطلوب است بشرطی که قرین و نباشد (و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان) مشارکت ۹۸٫۲٪ی ملت ایران در اصل حکومت «جمهوری اسلامی» (فروردین ۱۳۵۸) و مشارکت ۹۹٫۵٪ی آنان در همه‌پرسی جمهوری اسلامی (آذر ۱۳۵۹) استثنایی‌ترین مشارکت در طول تاریخ بشریت بود که می‌توان آن را نامید! حتی برای چنین مشارکت بی‌نظیری، باز هم بعداً شیاطینی پیدا شدند که إن‌قلت آوردند! در هر حال توقع مشارکت ۱۰۰٪ی وجاهت شرعی و قانونی و حتی عرفی ندارد ولیکن مشارکت حداکثری، مطلوب است و لذا با علل عدم مشارکت ۶۰٪ی که به هر علتی پای کار نیامدند (صرف‌نظر از آن‌ها که مصداق شیطان هستند و هدایت‌ناپذیر و نیامدن آن‌ها عجیب نیست بلکه آمدنشان، شگفت‌انگیز است)، کار داریم. وگرنه خدای صبار هم ماجرای سجده بر آدم را چنان طولانی می‌کرد تا بالاخره شیطان را با خود از خرش پیاده کند و متقاعد سازد که فرمان سجده بر آدم را انجام دهد! و حال آنکه خدای مهربان با «فاخرج» و «فاهبط» متوسل به خشونت و تحقیر شد و در قیامت هم آن‌ها را با «اخْسَئُوا فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (۲۳/۱۰۸/ق) مورد تحقیر و تذلیل قرار می‌دهد. و اما پیش‌بینی‌های درست و نادرست: در خصوص حدس می‌زدم ۵۰۰٫۰۰۰ نفر را جذب نماید (با توجه به روند کاهشی آراء ری‌شهری از ۹۰۰٫۰۰۰ به ۷۰۰٫۰۰۰ فلاحیان! و نیز برنامه و کارنامه خوبی که از خود ارائه داد) اما خوش‌خیالی بود. اگرچه این حرف را جایی ننوشته بودم! خوش‌خیالی دوم بنده این بود که جلیلی اول و پزشکیان دوم می‌شوند اما برعکس شد! و به مرحله دوم رفتن انتخابات، قابل پیش‌بینی بود و بنده هم اشاره کردم. در باره قالیباف تصورم درست بود که می‌شود و ورود وی به انتخابات را زمان ثبت‌نام، غلط ارزیابی کردم اما در ادامه به او حق دادم و خوب شد که آمد و ماند تا یک میلیون نفر از ۳ میلیون نفری که به او رأی دادند نروند دنبال پزشکیان! ولیکن در خصوص این ۳ میلیون نفر حامی وی، خیلی حرف دارم که اگر مجالی شد اشاره خواهم کرد. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۰ 🆔کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲گروه چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 سلام، اسلام و مسلمان بعید است دکتر تا این حد، کودن، بی‌سواد و نفهم بوده که چنین اراجیفی را در کتابش نوشته باشد و احتمال بیشتر آنست که توسط و برای کم‌توانان ذهنی و ایرانیانی که حتی یک بار هم لای قرآن را باز نکرده‌اند، تولید شده و توسط پارسی‌زبان و و و تهی از اندیشه نیک، در بازنشر می‌شود! و متأسفانه همیشه خود را پیدا می‌کند! یکی از است و دین برای ، نامیده شده و لذا هر کسی که شود، نامیده می‌شود. فلذا در قرآن دستور بر اینست که (گروندگان به )، هنگام مواجهه با همدیگر و حتی با غیرمؤمنین برای (آرزوی حیات و سلامتی)، از کلمه سلام استفاده نمایند. و خود خدا در قرآن (و نیز او)، مکرراً به پیامبران و بندگان خالص خود، سلام می‌دهد و از هم می‌خواهد که با خدا و‌ ملائکه، هماهنگ شده و به (ص) سلام و بفرستند. : «إن الله و ملائکته یصلون علی النبی یا أیها الذین آمنوا صلوا علیه و سَلِّمُوا تسلیما» (۳۳/۵۶) ولیکن «تحمل سلام و اسلام و مسلم» (با ده‌ها بار تکرار در ) برای و (جنی و انسی) و ، شدیداً دردناک است و تلخ‌تر از زهرمار و لذا و می‌کنند! و اما اینکه چرا بجای سلام، اصطلاحات سنتی دیگری دارند، مسئله دیگری است! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۱۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 حضرت جبرئیل که روح اعظم است مکرر بر حضرت نازل می‌شده است و مسائل آینده که بر ذریه او می‌گذرد را با او در میان می‌گذاشته و حضرت امیر هم ثبت می‌کرده است! ❗️و شاید یکی از آن مسائل که در عهد ذریه او حضرت صاحب به حضرت زهرا گفته شده، مسائل باشد! 💬 امام خمینی قدس سره ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌روح مافوق جبرئیل حضرت یکی از و أعظم آنان است ولیکن حضرت مافوق همه ملائکه از جمله مافوق است. روح؛ با و الهی خود، عملاً واسطه است. ملائکه؛ هستند و حال آنکه روح را نمی‌توان مخلوق تلقی کرد. : «و یسألونک عن الروح ۖ قل الروح من أمر ربی و ما أوتیتم من العلم إلا قلیلا» (۱۷/۸۵) و تو را از حقیقت روح می‌پرسند، بگو روح از امر خداست (و بی‌واسطه جسمانیات به امر الهی به بدنها تعلق می‌گیرد) و (شما پی به حقیقت آن نمی‌برید زیرا) آنچه از علم به شما دادند بسیار اندک است. بنابراین «روح» اساساً در زمره ملائکه نیست که بخواهد «أعظم» آن‌ها باشد. از طرفی روح، یکتاست و دومی ندارد که بشود او را با «اعظم» و مابقی را عظیم توصیف کرد. البته علم و دانش انسان، در خصوص روح بسیار ناچیز است. قرآن: «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل امر» (۹۷/۴) خدا در قرآن، بین روح و ملائکه، تمایز و استقلال قائل شده و نزول فرشتگان را بسترساز نزول روح تلقی کرده است. بنده هیچ دلیلی پیدا نکردم که جبرئیل، همان روح تلقی شود ولو اینکه اعظم ملائکه است. مابقی سخنان، کاملاً صحیح است.حسینی(منتظر) ۰۳/۸/۲۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 محکمه فراگیر قیامت و مؤاخذه عدم عبادت 👌لذت‌پرستی بشر عامل اصلی بدبختی! ⁉️ چرا اکثریت «مخلوقات مکلف به عبادت الله» (جن و انس) در دنیا، کرده‌اند؟! موضوع بزرگترین ، اینست که چرا متعال، نشده است؟! در سوره سبأ: «وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ» (۳۴/۴۰) و (یاد آر از آن) روزی که خدا همه مردم را به عرصه محشر جمع آورد آن گاه به فرشتگان گوید: آیا این گروه شما را معبود خود می‌گرفتند؟ + «قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ» (۳۴/۴۱) فرشتگان گویند: بار الها، تو از هر شرک و نقصی پاک و منزّهی، تو خدا و یاور مایی نه ایشان، بلکه اینان جنّ و شیاطین را می‌پرستیدند و به طوری که اکثرشان گرویده به آنها بودند. + «فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعًا وَ لَا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ» (۳۵/۴۲) (و به مشرکان خطاب شود) پس امروز شما هیچ مالک نفع و ضرر یکدیگر نیستند. و ما آنان را که ظلم و ستم کردند گوییم: اینک بچشید عذاب آتشی را که تکذیب آن می‌کردید. و در سوره انعام: «وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ ۖ وَ قَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ» (۶/۱۲۸) و (یاد آر) روزی که همه آنها را محشور می‌کند (و به شیاطین خطاب کند که) ای گروه جن، شما بسیاری از انسانها را پیرو خود ساختید. در آن حال دوستداران شیاطین از جنس بشر گویند: پروردگارا، ما بعضی از (اضلال) بعضی دیگر بهره‌مند گردیده و به اجلی که معین نموده‌ای رسیدیم. خدا گوید: آتش منزلگاه شماست و همیشه در آن خواهید بود مگر آنچه خدا بخواهد (که برخی را بیرون آورد)، که پروردگار تو درست کردار و داناست. به بررسی این فاجعه می‌پردازد و چنانکه قابل ملاحظه است؛ فقط دو آیه در قرآن داریم که دقیقاً با عبارت «وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا» شروع شده‌اند (سوره انعام/آیه ۱۲۸ و سوره سبأ/آیه ۴۰) طبق این آیات؛ متهمین «بزرگترین محکمه عالم خلقت»، سه ردیف هستند: متهمین ردیف اول: متهمین ردیف دوم: متهمین ردیف سوم: ملائکه؛ جمع ملک (فرشتگان) جن؛ جمع اجنه (جنیان) إنس؛ جمع انسان (بشر/انسان/آدم) و محاکمه با استنطاق ملائکه، آغاز می‌شود و آنان ناچار می‌شوند برای دفاع از خودشان، را با ارائه مستندات، معرفی نمایند. تنها ، بعد از ملائکه، جنیان را به استنطاق می‌کشد ولیکن بجای جواب آن‌ها، انسان‌ها به نطق در می‌آیند مبنی بر این که مقصر اصلی خود ما انسان‌ها هستیم که بجای ، مشغول شدیم! اگرچه پیشاپیش ملائکه، افشاء کرده‌اند که علت عدم عبادت انسان‌ها، این بوده که اکثریت انسان‌ها به ، چسبیده بودند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که؛ علت وقوع فاجعه عظیم عدم عبادت خدا، ریشه در لذت‌پرستی انسان‌هاست ولیکن گرایش شدید انسان‌ها به لذت‌پرستی عمدتاً ناشی از این بوده است که ، در این تلذذ نقش مؤثری داشته‌اند و در واقع شیاطین از لذت‌گرائی انسان‌ها بعنوان حربه‌ای بهره برده‌اند که موجب غفلت انسان‌ها از عبادت الهی گشته است! فلذا خدای اصلی اکثریت انسان‌ها، همانا (به دور از و بلکه قرین !) بوده است که به اشکال گوناگون از آن بهره برده‌اند و کار شیاطین هم و زیبا و جذاب جلوه دادن آن لذت‌ها بوده است. در واقع انسان‌ها عمدتاً قربانی لذت‌پرستی افراطی و نامشروع خود شده و گرفتار جهنم خودساخته می‌شوند. در اینجاست که می‌توان تصور کرد که فرضاً جنایتکاران صرفاً به علت این که بناحق کسی/کسانی را کشتار کرده‌اند، مجازات نمی‌شوند بلکه بیشتر بعلت اینست که از خود لذت برده‌اند! همچنانکه کسی فرضاً روزه نمی‌گیرد و نماز نمی‌خواند صرفاً به علت این که از روزه‌خواری خود لذت می‌برد همانطور که لذت راحت بودن را بر سختی (تکلف) نماز خواندن ترجیح می‌دهد. بنابراین خطرناک‌ترین دشمن جهنمی‌ساز برای انسان‌ها چیزی بجز لذت‌پرستی آن‌ها نیست. فلذا می‌طلبد که انسان‌ها حتی‌الامکان از هرگونه لذت بردن، متواری باشند! حال مقایسه کنید وضعیت «فرار از لذت» و «شتاب بسوی لذت»، کدامیک بر انسان‌ها حکمرانی می‌کند و سلطه دارد؟! فرضاً در ورای مسئله ، آیا بجز لذت‌پرستی چیزی است؟ ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۰ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
3.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزی شیطان با یک نفر همسفر شد @mohem_tarin_ha شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد خود را برای سجده آدم رضا نکرد شیطان هزار بار بهتر ز بی‌نماز او سجده بر آدم و این بر خدا نکرد ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌سجده بهانه بود مشکل جای دگر بود (رانده شدن ) از درگاه ، قطعاً علتی داشت ولیکن ظاهر و باطن آن علت، متفاوت است. ❌علت ظاهری آن، عدم بر و به عبارتی دقیق‌تر؛ تمرد از انجام بود. ، با انجام عبادت‌ها و بویژه سجده‌های طولانی (که فقط یک مورد آن ۶٫۰۰۰ سال طول کشید آن‌جا که در معراج خود با عظمت مواجه شد!)، وانمود می‌کرد که است! در حالی‌که، وقتی به مقام ملاحظه رسید و از مفاد آن، آگه شد، مأیوس گشت! و حال آنکه در سوره عشق همان لوح، دید که نوشته: «و لا تیأسوا من روح الله إنه لا ییأس من روح الله إلا القوم الکافرون» (۱۲/۸۷) ... و از رحمت خدا مأیوس نباشید؛ زیرا جز مردم کافر، از رحمت خدا مأیوس نمی‌شوند. ⁉️چرا عزازیل که داعیه داشت، به یأس و إبلاس افتاد و مأیوس و ابلیس گشت؟! عزازیل (عزیز خدا) با اینکه دانست، نشانه است و پیوستن به ، پیوستن به است، از قواعد خارج شد! زیرا عشق او اساساً نبود و نمی‌توانست باشد. فلذا صوری و دروغین و بود ولو اینکه هم آن‌را باور کرده بودند! ولیکن بالاخره شد! ✅علت باطنی آن (که باعث فریبندگی و إبلاس عزازیل گردید)، نیازمند تحریر مقاله مستقلی است. ...ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | محل نظرات ۱۴۰۳/۱۲/۱۹
🇺🇦🏳️‍🌈📹 — امروز، ۱۴ ژوئن ۲۰۲۵، دولت کیف اعلام قرنطینه در مناطق مرکزی خود کرد، این بار نه به دلیل حملات روسیه، بلکه برای برگزاری رژه کثيف همجنسگرایان. این به اصطلاح راهپیمایی از مرکز کیف شروع می‌شود. صدها مامور نیروی انتظامی امنیت این مراسم را زیر نظر دارند، چرا که پیش از این تجمع مخالفان این مراسم اعلام شده بود. 🔸 🇺🇦 ملی‌گرایان اوکراینی عهد کردند که آنها را سرکوب و به آن حمله کنند، زیرا آنها نیز مانند اکثریت قریب به اتفاق اوکراینی‌ها، چنین رویدادی را نفرت‌انگیز می‌دانند. البته، هیچ چیز به اندازه اجازه دادن به رژه همجنسگرایان در پایتخت، در حالی که ارتش آن در خطوط مقدم می‌جنگد، گویای فشل بودن رهبری یک کشور در حال جنگ نیست. @CITYOFSUN ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر ⁉️کدام گزینه در خصوص این صحیح است: 🔲 قرار بود در ، تظاهرات کنند که به علت موشک‌های ایران، به اکراین منتقل شدند. 🔲 دنبال این بود که این تظاهرات را هم‌زمان در اسراعیل و اکراین انجام دهد که اولی نشد و دومی شد. 🔲 هر دو 🔲 هیچکدام 👌به لجن کشیدن جوامع برای ، چنان مهم است که حتی در هم آن‌را دنبال می‌کند! اساساً مأموریت به اینست که هر روز ارتکاب شنیع‌ترین و زشت‌ترین اقدام خود در دو عرصه و را برجسته نماید. چنانکه هم بمحض شنیدن در زمین، همین دو مشمئزکننده را مطرح کردند: «أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها و يَسْفِكُ الدِّماء»؟! (۲/۳۰) ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۳/۲۴
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 انحراف یهودی‌ها؛ نتیجه تزریق توهمات خاخام‌ها (بخش دوم): عطف به کلیپ‌های نمونه مندرج در 👈بخش قبلی👉 و ادامه مطالب آن: ... و حال آنکه آن‌ها اگر و را نمی‌کردند، این گفته‌های قرآنی را در آن‌ها هم می‌یافتند که: ۱) «لا ینال عهدی الظالمین» (۲/۱۲۴) ... عهد من، به ستمگران نمی‌رسد. و آن‌حضرت بر دنیا، صرفاً متعلق به معصومین(ع) و عادلان(س) از (ع)، است نه هر کسی که ستمی بورزد و ظلمی مرتکب شود. بنی‌اسرائیل (و صد البته از و 👈دارای انواع برتری‌ها بر مردمان جهان)،👉 کدامین ظلم و ستم را تاکنون در حق بشریت، مرتکب نشده‌اند؟! آن‌ها طبق ؛ حتی هیچ ابایی از قتل‌عام پیامبران الهی نداشتند! ۲) «أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین» (۳/۱۳۹) ... شما بالاترین مردمان هستید اگر/مادام که اهل ایمان باشید ... این آیه الهی، مخاطبینی غیر از و دارد. و و خبیث که طبق آموزه‌های شیطانی خاخام‌های ابله خود، گمان می‌کنند که می‌توانند حتی را هم شکست داده و وادار به عقب‌نشینی نموده تا سرنوشت خود را بنحو دلخواه خود تغییر دهند! هرگز نمی‌توانند به مقام «الأعلون» برسند. عالی‌ترین شدن، رهین است که در ادامه آن فرمود: «إن کنتم مؤمنین». مؤمنین به چه؟ جواب: ایمان و و بر پنج «یُـ» استوار است: ۲٫۱- «یُــؤمنون بالغیب» ۲٫۲- «یُــقیمون الصلاة» ۲٫۳- «مما رزقناهم یُــنفقون» ۲٫۴- «یُــؤمنون بـما اُنزل ...» ۲٫۵- «و بالآخرة هم یُــوقنون» طبق قرآن، رهیافت به و در ۵ امر نهفته است: 👌ایمان به غیب، 👌ارتباط با عالم غیب (نماز)، 👌انفاق از آنچه رزق است، 👌ایمان به وحی مُنزَل 👌یقین به آخرت. توضیحات بیشتر 👈این‌جا👉 تنها چیزی که (بازماندگان یهودِ بجای مانده از بنی‌اسرائیل)، بدان‌ها هیچ ایمانی ندارند همین‌ها هستند. البته آن‌ها ضمن تردید به وجود ، معتقدند؛ اگر احیاناً جهنمی باشد متعلق به غیریهودیان است و اگر بهشتی باشد، مطلقاً و ۱۰۰٪ متعلق به یهودیان است! یهودیان هم فقط آن‌هایی هستند که مادرشان از اول، یهودی مادرزاد بوده است! ۳) «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ۚ إن أکرمکم عند الله أتقاکم ۚ إن الله علیم خبیر» (۴۹/۱۳) ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی‌تردید گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است. ۴) «قل یا أیها الذین هادوا إن زعمتم أنکم أولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت إن کنتم صادقین» (۶۲/۶) بگو: ای یهودیان! اگر گمان می‌کنید که فقط شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس آرزوی مرگ کنید اگر راستگویید [چون دوستان خدا برای رسیدن به لقاء او مشتاق مرگ هستند].» و هکذا ده‌ها سخن صریح و مکرر در قرآن (و سایر کتب آسمانی تحریف ناشده!) که هیچ حرمت و حیثیت و اعتبار و احترامی برای یهودیان (و به یهود)، باقی نگذاشته است. بدبختی بدتری که رجیم (متشکل به أشکال خاخام‌ها!)، بر سر (ع) آورده است؛ تزریق توهم است که بعداً بحث می‌کنیم ولیکن این قوم پلید نه تنها الهی نیست، بلکه دشمن‌ترین دشمنان خدا، (بویژه حضرت جبرائیل‌ع!) و (بویژه حضرت محمد) هستند. مضافاً که این‌ها حتی به تواصی همین کتب تحریف شده خودشان هم، هیچ‌گونه پایبندی ندارند و عمدتاً و بلکه فقط به دنبال هواهای نفسانی و شیطانی خود هستند! و اما امت اسراعیلی ایران؛ 👌تک تک آن‌هایی که 👈طبق نمونه‌های پیوست👉 می‌گویند: 🔥 نباید با اسراعیل، مبارزه بکند (یا از مبارزه خسته‌اند! در حالی‌که ملت از پفیوزی نفوذی‌ها که حکومت را ناکارآمد کرده‌اند، ناراضی و خسته‌اند) 🔥در ضدیت با (که نیازمند است تا به این ، آسیبی نرسد)، را خطاکار تلقی کرده و اینکه باید از کنار بکشد (تا راه بر بر ایران، بیشتر باز شود) 🔥با نادیده گرفتن دشمنی ۳٫۸۰۰ ساله با ایرانیان با دروغی شاخدار ادعا می‌کنند؛ دشمنی اسراعیل و ایران را ، آغاز کرد! 🔥(و اراجیفی از این قبیل توسط سایر و تفاله‌های شاهنشاهی متعفن پالانی) بدون تردید، خبیث هستند و هرچه زودتر باید این ، بازداشت و (اعدام یا تبعید و یا حصر) شوند. زیرا که طبق ؛ «حق حیات و زندگی در جامعه» را با اراجیفی که مرتکب شده‌اند از خود سلب کرده‌اند. ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۴/۹