eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 را سر کن ! از اینجای کار به بعد👈 با توست ! باید شهر را بوی بردارد ! باید هر طرف را که نگاه کردی👀 ، فرزندان فاطمه را ببینی ، که دارند برای آماده میشوند✊ ! را سر کن چادر لباس فرم ! ⚡️اصلا زین پس چادر ✨ ! آنهایی که میخواهند در امامشان را یاری کنند را با بشناسیم👌 ! نشانه ای باشد برای کسانی که دیگر فکر💭 دیده شدن نیستند ؛ اینبار فکر شدن هستند ! (سلام الله علیها) باید بپسنددت و زیر چادرت را امضا✍ کند ! باید بدی که در گردان فاطمی ها✌️ حیا و عفت باشی ! باید حواست باشد که امام ؛ از تو سان میبیند ! در کوچه و بازار و خیابان🏙 ! چادر تو ، این جبهه ی جنگ نرمِ ! علمدار حیا مبادا💥 دشمن از سرت بردارد ! گردان فاطمی باید با چادرش بوی را در شهر پخش کند😌 ! علم 📚را تصرف کند... و سفیر صلح فاطمه در جهان باشد✊ ! " " اسم رمز گردان فاطمی مهدی است... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝 دلگیر دلم گفت بگویم،بنویسم✍ که چرا به انسان نرسیده است   چرا آب به گلدان نرسیده است چرا لحظه باران🌧 نرسیده است هر کس که در این دوران  به لبش جان نرسیده است به نرسیده است🚫 و هنوزم که هنوز است عشق به پایان نرسیده است بگو دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف به کنعان نرسیده است چرا کلبه احزان به گلستان🌺 نرسیده است😔 خداوند گواه است دلمـ❤️ چشم به راه است ودرحسرت یک پلک است ولی حیف نصیبم فقط آه است تویی آئینه ،روی من بیچاره سیاه است😭 وجا دارد از این شرم که بمیرم عصر این   وجود تو کنار دل هر بی دل آشفته شود حس  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻شهیدی که بعد از شهادتش شناخته شد شهید مدافع حرم اکبر شهریاری #مداح اهل بیت و #حافظ کل قرآن بود. 🔻مادر شهید: من نمیدانستم که وی مداح اهل بیت، قاری و حافظ کل قرآن کریم است و #پس از شهادت پسرم متوجه شدم. در واقع من فرزندم را پس از شهادتش #شناختم 🔻همسر شهید: او حافظ کل قرآن بود اما از آنجایی که انسان #متواضعی بود نگذاشت کسی این قضیه را بداند. #شهید_اکبر_شهریاری🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 يك دلگيـ💔ـر دلم گفت: بگويم، بنويسم✍ كه ↫چرا به انسان نرسيدست ↫چرا آب💧 به انسان نرسيدست ↫و هنوزم كه هنوز است، عشق به پايان نرسيدست⁉️ بگو دل‌خسته ز شيراز بيايد بنويسد📝 كه هنوزم كه هنوز است چرا گم‌گشته به كنعان نرسيدست❓ وچرا كلبه احزان به گلستـ🌸ـان نرسيدست عصر اين وجود كنار دل هر بي‌دل💕 آشفته شود حس كجايي ؟😭 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
2⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 🔻راوی: مادر شهید 🔰محمد حسین پسری بسیار و کم‌صحبت، صادق و خوش اخلاق بود👌 در تمام طول زندگی به یاد ندارم در هیچ‌گونه شرکت کند❌ و احترام زیادی به پدر و مادرش می‌ گذاشت✔️ 🔰بسیار به درس بود. در کنار درس📚 به کلاس‌های و کلاس‌های ورزشی🏋 علاقه داشت و آن را دنبال می‌کرد. وی سه جزء از قرآن کریم بود و در ورزش‌های پینگ پنگ🏓 و فوتبال مهارت بسیاری داشت. 🔰پسرم در خانواده‌ای به دنیا آمد. روحانیت جدای از ولایت فقیه نیست🚫 و مسئله از خردسالی در زندگی وی جریان داشت. طبیعتا در نوجوانی نیز رهرو راه ولایت فقیه شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃در تار و پودِ زندگی همه آنها، انقطاع دیده می‌شود. همه آنهایی که عاقبتشان وصال شد، قبل از همه چیز از حب دنیا منقطع شدند! مثلا شهید ناصر بهداشت، در اش می‌نویسد: "پروردگارا! با قلبى خالى از علايق به سويت آمده‏ ام. مى ‏خواهم همچون عاشقانت به لقايت بپيوندم. " 🍃از حب دنیا دست کشید، به روی آسایش و راحتی چشم بست و در دریایِ عاشقان غرق شد تا بتواند خود را لقاءالله برساند. از اولین هایی بود که عضو سپاه شد و مسئولیتِ گروه گشت عملیاتی را بر عهده گرفت. 🍃پایش که به باز شد، فرماندهی گردانِ "حمزه سیدالشهدا" شد مسئولیتش. دلاور مرد جبهه ها، بود اما احترام به دیگران حتی مامورانِ تحت‌امرش را واجب می‌دانست. 🍃علاقه داشت بخواند و شاید در یکی از این زمزمه ها، تفالی هم محضِ شهادت زده باشد. سرانجام در ماهِ عاشقان، اردیبهشت، کبوترِ بر بامِ عمر ناصر نشست اما چه مرگی! مرگی تاجرانه، شهادت🕊 🍃و روحِ بلندش را به قصد ، از جسم به آسمان برد. برای رسیدن، باید از هرچه پیش‌سر از جدا شوی باید منقطع؛ مانند ناصر و همه آنهایی که مقصدشان آسمان بود. ✨ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۵ تیر ۱٣۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱٩ اردیبهشت ۱٣۶۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۴ تیر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : مهران 🥀مزار شهید : گلزار قائمشهر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂در کلبه تنهایی‌ام بر روی فرش بافته شده از تارو پود انتظار نشسته ام، تقویم روزگار را می نگرم. هرهفته، روزها را می شمارم و منتظر ام. خانه ی دل را آب و جارو می کنم. را آماده می کنم، در کلبه را باز میگذارم تا مهمان عزیزم پشت در نماند و ذکر لبم می شود. 🍂بی تابی ام را با تفأل بر کتاب آرام می کنم. نگاه می کنم به عقربه های ساعت و زیر لب ای می خوانم و نیت می کنم برای امام مظلومم. پلک می زنم و کتاب را می گشایم. اشک هایم بر روی مصرع های فالم می ریزد. دلم خسته از و حسرت دیدار غائب از نظر، بیقرارش کرده است. 🍂یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه شود روزی گلستان غم مخور. بازهم حافظ امیدوارم می کند و را درمان درد دلم می داند. میترسم عمر این صبر بیشتر از عمر من باشد. می ترسم چشم هایم به جرم این روزها، محروم شود از دیدن امامم و آرزو به دل بمانم. می ترسم آسمان در روزهای زندگی ام همیشه ابری بماند و خورشید ظهور را نبینم. 🍂باد مرا به خود می آورد و با صفحه های کتاب بازی می کند.چشمانم به دل گویه های حافظ می افتد. دلم میگیرد، می شکند و ناله میزنم. 🍂ای غایب از نظر به می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت :) ✍نویسنده : ♡ 📅تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠پسرک فلافل فروش💠 . 🔸خیلی‌ها با رفتنشون از این دنیا فراموش میشن و نهایتا در اولین سالگردشون یادشون زنده میشه. اما خیلی‌ها نه تنها یادشون فراموش نمیشه بلکه ستاره ثاقبی در شب‌های تار گمراهی می‌شوند. انگار همیشه زنده‌اند. 🔸درباره چنین آدم‌هایی باید گفت: وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ، ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ. و به قول : "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما" 🔸کتاب درباره چنین مردمانیست. روایتی‌ از زندگی‌ و خاطرات ، طلبه شهید که از زبان پدر و مادر و نزدیکانش روایت می‌شود. روایتی از مردی که عاشق شهید ابراهیم هادی بود و دلش به عشق خدا زنده شد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂در کلبه تنهایی‌ام بر روی فرش بافته شده از تارو پود انتظار نشسته ام، تقویم روزگار را می نگرم. هرهفته، روزها را می شمارم و منتظر ام. خانه ی دل را آب و جارو می کنم. را آماده می کنم، در کلبه را باز میگذارم تا مهمان عزیزم پشت در نماند و ذکر لبم می شود. 🍂بی تابی ام را با تفأل بر کتاب آرام می کنم. نگاه می کنم به عقربه های ساعت و زیر لب ای می خوانم و نیت می کنم برای امام مظلومم. پلک می زنم و کتاب را می گشایم. اشک هایم بر روی مصرع های فالم می ریزد. دلم خسته از و حسرت دیدار غائب از نظر، بیقرارش کرده است. 🍂یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه شود روزی گلستان غم مخور. بازهم حافظ امیدوارم می کند و را درمان درد دلم می داند. میترسم عمر این صبر بیشتر از عمر من باشد. می ترسم چشم هایم به جرم این روزها، محروم شود از دیدن امامم و آرزو به دل بمانم. می ترسم آسمان در روزهای زندگی ام همیشه ابری بماند و خورشید ظهور را نبینم. 🍂باد مرا به خود می آورد و با صفحه های کتاب بازی می کند.چشمانم به دل گویه های حافظ می افتد. دلم میگیرد، می شکند و ناله میزنم. 🍂ای غایب از نظر به می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت :) ✍نویسنده: ♡ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh