eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#کلام_شهید #دشمنان👊نمی‌دانند و نمی‌فهمند ما برای #شهادت💔مسابقه‌میدهیم✌️ 🌺اعتقاد ما این است✊ که ازسوی #خدا💚آمده‌ایم وبه سوی او بازمیگردیم🕊 #سردارشهیدحیدر_سهرابی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📛بچہ‌ها .. بعد از جنـــگ، #دشمنان آرام نمی نشینند، یڪی از ڪارهایشان بی شڪ، جدا ڪردن و دور نگهداشتن💕 شما #بسیجی ها از خط #ولایت است... 🌷#شهیـد_عبـاس_علیــدادی #وصیت_شهدا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🔴در سخنی سراسر عظمت و عزت،#امام_مهدی (علیه السلام) به شیعیان خود فرمود: همانا ما کوتاهی در توجه به شما نمی یابیم🚫 و یادتان را فراموش #نمیکنیم که اگراین گونه نبود 👈به درستی که #بلا بر شما نازل 🔥می شد و #دشمنان مسلط بر شما می شدند⭕️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روزی که دلم شهید مذهبـ بشود خون رگ غیرتـم لبالب بشود💔 آموختم از «مدافعان حرمت» باید که سرم فداے«زین
#وصیت_شهید اگر #شهادت نصیبم شد و جنازه ام دست #دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول #بیت_المال را خرج گرفتن بنده #حقیر نکنید. #شهید_مدافع_حرم #شهید_سجاد_طاهرنیا🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ما #سینه زدیم، بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم، آنها #دیدند ما #مدعیان صف اول بودیم از #آخر مج
0⃣7⃣2⃣ 🌷 🔸 رفتار شهید نوروزی در عجیب بود زیرا غسل شهادتــ🕊 انجام دادو پیراهن مشکے که همه ساله برای اقامه به ویژه محرم و صفر🏴 می پوشید را برتن ڪرد. 🔹فردای آنروز در عملیات مهدی سکان فرماندهی را برعهده داشت و برایش به نتیجه رسیدن عملیات خیلی مهم بود♨️. با انرژی عجیبے که داشت از این سو به آن سو می رفت و را هدایت مےڪرد.👊 🔸ما تقریبا در ڪمین افتادیم و آتش سنگین🔥 از چند طرف به سمت ما می بارید، از سه طرف به ما تیراندازی می شد حتی آنقدر نزدیک شدند که نارنجک دستی💥 هم می انداختند.😨 🔹دریکے از آخرین ، مهدی شجاعانه ایستاد و به طرف آنان تیراندازی کرد اما ناگهان😔 باضربه به زمین خورد، کاپشنش را درآوردم تیر به سمت راست سینه اش خورده بودو از آنطرف در رفته بود😭 🔸 اما بسیار شدیدی داشت با همین حالت هنوز یک خشاب گلوله داشت بازهم شجاعانه ایستاد ✊و تا آخرین فشنگش را هم ایستاده و به زانو شلیک کرد 🔹 اما دیگر برایش نمانده بود😔 نفسش به شماره افتاده بود همه می دانستیم که مهدی چقدر عاشـقـ❤️ است مدام ذکر لبش یا حسین بود و این لحظه آخر هم یازهرا گفت 🔸 یکی دوتا از بچه های دیگه اومدن و پوشش دادن و من را کول کردم و کشان کشان آوردم عقب تر و صدایش هم آرام شنیده می شد👂 که می گفت: یا حسین 🔹 به رسیدیم نیم ساعت طول کشید اما مهدی 🌷 شده بود و من هم بی برادر...😭😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درباره و جواب کوبنده شهید به مادر شهید از ویژگی های میگوید:👇 علت انتخاب نام برای شهید و ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
پروردگارا! #رفتن در دست توست، من نمیدانم چه موقع خواهم رفت. ولی میدانم که از تو باید #بخواهم مرا در رکاب #امام_زمان(عج) قرار دهی و آنقدر با #دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض #شهادت برسم. #شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂پنجمین روز #شهادت عباس بود، دیدیم کسی به در خانه پدرم می‌کوبد. جلوی در رفتیم دیدیم یک آقای #روشن_
سالروز آسمانی شدن #خلبان_شهید_عباس_بابایی🌷 انسانی ایثارگر و شجاع که قلب آسمان جایگاه #پرواز عاشقانه اش بود #خلبانی غیور که پرواز های عاشقانه اش دلیل خنجری بر قلب #دشمنان ایران بود #فرمانده ای فروتن و متواضع که در #عید_قربان خود را برای خدا قربانی کرد و #عاشقانه در راه دفاع از دین و پرچم کشورش به سوی #آسمان پرکشید #یادش_باصلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃اگر با کاشتن بر پشت بام خانه ها، می توانی رفع احتیاج از کنی؛ بهتر است بر این کار اقدام کنی تا اینکه دست به سوی اسلام دراز کنی... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢تقریبا شب بود که رسید، لباس های نظامی تنش بود همه هم گل و مالی شده بودند 💢برای آماده سازی قبل از
⚜گاهی باید کاری انجام شود تا از آسیبی #مهمتر جلوگیری شود⛔️ که این آسیب می‌تواند ضربه💥 به #اسلام، ✘تجاوز، ✘تحریف، ✘تفرقه، ✘بی‌حرمتی و ✘بدبینی به اسلام باشد و جلوگیری از چنین آسیبی #امربه‌معروف و نهی از منکر است. ⚜عده‌ای کیلومترها آن سوی‌تر🗺 از مرز ایران🇮🇷 می‌جنگند تا آسیب این #دشمنان به کشور ما نرسد، از سوی دیگر کمک به مردم #سوریه واجب است؛ چراکه به فرموده #امام_علی(ع) اگر مردی بشنود خلخال از پای زن مسلمانی بازکرده‌اند، اگر آن شب #بمیرد بی‌دلیل نمرده است❌ ⚜این اعتقاد من و #همسرم است که در این شرایط نباید بی‌تفاوت نشست🚫 📝راوی: همسر شهید #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرازی_از_وصیت 4⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 ⚜از طرف من به جوانان👤 بگوئيد #چشم_شه
#فرازی_از_وصیت 5⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_سیدمحمود_موسوی🌷 ⚜این وصیت‌نامه📜 را در حالی می‌نویسم که عازم #ماموریت دشواری هستیم، امیدوارم ان‌شاءالله با پیروزی عزیزان روح‌الله و #سیدعلی به انجام برسد. یا رب! در نگاه دوستانم می‌نگرم در حالی که اشک😢 در چشمانشان حلقه زده، با یکدیگر #وداع می‌کنند، چون هیچ‌کس نمی‌داند چه کسی می‌ماند و چه کسی به دیدار معشوق🕊 می‌شتابد. ⚜ای دوستان! فریب دنیا را نخورید❌ زیرا این امر، مانع #خیر_اخروی می‌شود. پس در همه حال سعیتان به دست آوردن خیر اخروی باشد✅ کلامتان #کلام_رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا #امام_زمان(عج) است. ⚜پس همیشه حامی و #پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر❤️ به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید. به پدر و مادرتان #احترام بگذارید و دستشان را ببوسید، چون با دعای آنان زندگی شما خوب خواهد شد👌 ⚜به روحانیت احترام بگذارید، زیرا آنان #حافظان اسلامند. دشمنان از جدایی مردم و روحانیت خوشحال می‌شوند، پس #دشمنان را با پیروی از روحانیت، ناراحت کنید🚫 اگر می‌ خواهید از #فتنه آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر ولایت فقیه باشید. خانواده #شهدا را فراموش نکنید و برای آنان دلگرمی باشید. ⚜در پایان از همه شما #التماس_دعا دارم، محتاج دعای شما هستم. از دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید. 🔸رفیقان می‌روند #نوبت به نوبت 🔸خوشا روزی که نوبت #بر_من آید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
احمد الیاسی تو چون گلِ یاسے🌸 فدائےِ زینب(س)یاورِ عباسےع🍃 📸دانشجوی مدافع حرم #شهید_احمد_حاجیوند_الیا
🍂🌼🍂 🔹در همین ایام #دشمنان این مرز و بوم چشم طمع😈 به ثمرات انقلاب و جایگاه ولایت دوخته بودند. آنها به بهانه #انتخابات قصد برندازی نظام را داشتند😏 و برای دست یابی به این هدف شوم، #فتنه88 را راه اندازی کردند. 🔸احمد که درک درستی از ریشه های فتنه و #اهداف آن داشت با نوشتن شعار (جانم فدای رهبر)✌️ در مراسم #روزعاشورا سال 88 حاضر گردید در آن ایام به عنوان مسئول فرهنگی پایگاه مقاومت #بسیج، فعالیت فرهنگی را از هر چیز واجب تر میدانست. 🔹به همین منظور کانون فرهنگی، تبلیغی و آموزشی #رهروان_ولایت را تاسیس کرد. وی اقدام به برگزاری کلاس های روشنگری📝 در خصوص فتنه و معرفی کتاب های انقلابی📚 جهت شناخت بهتر جوانان و #نوجوانان از فتنه های آینده و اهداف فتنه گران🎯 نمود تا در حد توان به دغدغه های فرهنگی آن زمان #رهبر معظم انقلاب ( مدظله العالی ) جامه عمل بپوشاند. #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
این های زیبا و مهربان😍 همان چشم هایی ست که به هنگام زَهره از دین خدا😰 می ترکاند 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 3⃣#قسمت_سوم 🏴پرتودوم🏴 💢 بایست بر سر #حرفت زینب! که این
📚 ⛅️ 4⃣ 💢... اوست که ، و دوباره مى کند حیات مى بخشد و برمى انگیزد... من که از من برتر بود، زندگى را بدرود گفت. که از من بهتر بود، با دنیا وداع کرد. و که از من بودند، رخت خویش از این ورطه بیرون کشیدند. صبور باید بود، باید ورزید، باید داشت... 🖤تو در همان بى خویشى به سخن درمى آیى که:برادرم! تنها زیستنم! تو بودى وقتى که جان پیامبر از قفس تن پرکشید. 🦋گرماى# نفسهاى تو جاى مهر را پر مى کرد وقتى که مادرمان با شهادت به عالم غیب پیوند خورد. 💢 تو بودى براى من و حضور تو از جنس پدر بود وقتى که پرنده شوم یتیمى برگرد بام خانه🏘 مان مى گشت.وقتى که رفت ، همگان مرا به حضور تو سر سلامتى مى دادند. اکنون این تنها تو نیستى که مى روى،👈این من است که مى رود، این زهراى من است ، این من است ، این مجتباى من است. این من است که مى رود.... 🖤با رفتن تو گویى همه مى روند. اکنون عزاى یک بر دوش دل من است ، مصیبت تمام این سالها بر پشت من سنگینى مى کند. امروز عزاى مامضى تازه مى شود. که تو منى ، تو تنها نشانه همه گذشتگانى و تنها همه بازماندگان...🌱 💢 حسین اگر بگذارد، تو با او تمامى ندارد....سرت را بر سینه مى فشارد و داروى تلخ را جرعه جرعه در کامت مى ریزد:خواهرم ! روشنى 💥چشمم ! گرمى دلم 💓! مبادا بى تابى کنى ! 🖤مبادا روى بخراشى ! مبادا گریبان چاك دهى ! استوارى از توست . در کلاس تو درس مى خواند، در محضر تو تلمذ مى کند، در دستهاى تو پرورش مى یابد و دو کودکند که از دامان تو زاده مى شوند و جهان پس از تو را مى دهند. 💢راضى باش به خدا که بى رضاى تو این کار، ممکن نمى شود. در این شب 🌟غریب ، در این لحظات وهم انگیز، در این دیار فتنه خیز، در این شبى🌙 که آبستن حادثه آفرینش است ، 🍂 🖤در این دشت آکنده از و مصیبت و بلا، در این درماندگى و ابتلا، تنها 📿مى تواند چاره ساز باشد. پس بایست !... قامت به نماز برافراز و ماتم و را در زیر سجاده ات 🌸، مدفون کن . 💢نماز، از دار فنا و پیوستن به دار بقاست . نماز، از دام دنیا و اتصال به عالم عقبى است . تنها نماز مى تواند این دل❤️ افسرده و جگر دندان خورده باشد. انگار نیز به این دست یافته اند.... 🖤خیمه هاى کوچک و به هم پیوسته شان مثل زنبورهاى عسل شده است که از آنها فقط نواى و آواى 📖به گوش مى رسد. 🚩سپاه دشمن👹 غرق در است ، صداى ، صداى هاى مستانه ، صداى ساز و دهلهاى💕 رعب برانگیز، به آنها لحظه اى مجال تامل و تفکر و پرهیز و گریز نمى دهد. 💢 کاش به خود مى آمدند؛... کاش از این فتنه# مى گریختند، کاش دست و دامنشان را به این خون 💔عظیم نمى آلودند، کاش دنیا و آخرتشان را تباه نمى کردند، کاش فریب نمى خوردند؛ کاش تن نمى دادند؛ کاش دل به این دسیسه نمى سپردند.🥀 🖤اگر کشتن حسین است..، با این سپاه هم حادثه محقق مى شود.... مگر سپاه برادرت چقدر است ⁉️ چرا انسان ، دستشان را به این خون آلوده مى کنند؟ چرا اینهمه آمده اند تا در سپاه کفر رقم ؟ چرا بى جهت نامشان را در زمره اسلام ثبت مى کنند؟ 💢 نمى گویى به شما کمک کنند، شما از یارى آنها بى نیازید، خودشان را از دنیا و آخرت درببرند. جان خودشان را نجات دهند، ایمان 🌷خودشان را به دست باد نسپرند. یک نفر هم از اهل جهنم🔥 کم شود غنیمت است. 🖤این چه است که دامن دلشان را گرفته است؟ این چه است که سرمایه عقلشان را به غارت برده است ؟ چرا را بسته اند؟ چرا را گرفته اند؟ انگار مى تواند آنان را از این ورطه هلاکت برهاند. ....🥀🌱 ..... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 4⃣2⃣#قسمت_بیست_وچهارم 💢بى اختیار صدا زد:زینب! #جز_تو چ
📚 ⛅️ 💢پس خودت را کن زینب... که حادثه دارد به اوج خودش نزدیک مى شود.این است که پسش روى تو و پیش روى همه اهل خیام ایستاده است و با نوایى صدا مى زند: اى زینب! اى ام ! اى فاطمه ! اى سکینه ! سلام جاودانه من بر شما! از کلام و سلام در مى یابى که این،... 🖤 وداع با توست و با عزیزان دیگر:_خواهرم ! عزیزان دیگرم ! مهیا شوید براى و بدانید که حافظ و حامى شما است. و هم اوست که شما را از شر ، نجات مى بخشد و کارتان را به خیر مى کند. و دشمنانتان را به انواع دچار مى سازد. و در ازاء این بلیه، انواع نعمتها و را نثارتان مى کند.پس مکنید و به زبان چیزى میاورید که از قدر و در نزد خدا بکاهد... 💢سکینه هم به وضوح بوى و را از این کلام استشمام مى کند. اما نمى خواهد با از پشت پرده اشک😭 وداع کند.... چرا که خویش را در قلب💓 حسین مى داند و مى داند که گریه او با چه مى کند. ، راه گلویش را بسته است و سیل اشک به پشت سد پلکها هجوم آورده است. اما بغضش را با زحمتى طاقت سوز در سینه فرو مى برد، به اسب سرکش اشک مهار مى زند و باصداى شکسته در گلو مى گوید: 🖤پدر جان ! مرگ شدى ⁉️ پیداست که چنین آتشى🔥 پنهان کردنى نیست. با همین یک کلام شرر در خرمن وجود حسین مى افکند. حسین اما در آتش زدن جان عاشقان🌸🥀 خویش استادتر است... گداختگى حسین ، از درون سینه پیداست اما با پاسخ مى دهد: دخترم ! چگونه تسلیم مرگ نشود کسى که هیچ و براى او نمانده است !؟ 💢نشترى است انگار این کلام بر فرو 😢خورده سکینه... که اگر فرود نیاید این نشتر چه بسا سکینه در زیر این فشار بترکد... و نبضش از حرکت بایستد. صیحه مى زند، بغضش گشوده مى شود و سیل اشک ،سد پلکها را درهم مى شکند. احساس مى کند که فقط با بیان محال مى تواند، محال بودن تحمل فراق را بازگو کند:پس ما را برگردان به حرم جدمان پدر جان! 🖤او خوب مى فهمد که این یعنى برگرداندن شیر به سینه مادر. اما وقتى بیان این آرزو، نه براى محقق شدن که براى نشان دادن است ، چه باك از گفتن آن... حسین دوست دارد بگوید:با 💚 پدرت چنین مکن سکینه جان ! دل پدرت را به آتش نکش. نمک بر این طاقت سوز نریز. 💢 اما و مى گوید: _✨اگر این مرغ خسته را رها مى کردند..نه، کلام نمى تواند، هیچ کلامى نمى تواند آرامش را به قلب سکینه برگرداند، مگر فقط ! وقتى سکینه در آغوش حسین فرو مى رود... و گریه هایشان به هم پیوند مى خورد و درهم مى آمیزد، آه و شیون و فغانى است که از اهل خیمه🏕 بر مى خیزد. و تو در حالیکه همه را به صبر و سکوت و آرامش فرامى خوانى خودت سراپا به قلب زخم خورده مى مانى... 🖤و نمى دانى که بیشتر براى حسین نگرانى یا براى . اما اگر هر کدام از این دو جان بر سر این وداع جانسوز بگذارند، این تویى که باید براى وجدان خویش ، علم بردارى. این دو آغوش هم فقط کار توست. دختران دیگر هم سهمى دارند. این ، این ، این که به پهناى صورتش اشک مى ریزد.... و لبهایش را به هم مى فشرد تا صداى گریه اش ، جان پدر را نیاشوبد، 💢اینها هم از این واپسین جرعه هاى محبت ، سهمى مى . اگرچه سکوت مى کنند، اگر چه دم بر نمى آورند، اگرچه تقاضایشان را فرو مى خورند.. اما نگاههایشان غرق تمناست. سکینه را به مى کشى و سرش را بر شانه ات مى گذارى تا هم پناه اشکهاى او باشى و هم راه آغوش حسین را براى گشوده باشى. براى ماجرا است ... ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 0⃣4⃣#قسمت_چهلم 💢تو اگر بیفتى #پرچم_کربلا فرو مى افتد..
📚 ⛅️ 1⃣4⃣ 💢بلند شو ! هوا دارد تاریک مى شود.✨خانمم شما چرا اینجا نشسته اید؟ دست بچه ها را و به خیمه🏕 ببرید.گریه😭 نکن دخترکم ! شاد مى شوند. صبور باش سفارش پدرت را از یاد مبر!سکینه جان ! زیر بال این دو کودك را بگیر و تا خیمه یاریشان کن.مرد که نمى کند، جگر گوشه ام ! بلند شو و این دختر بچه ها را سرپرستى کن. مبادا دشمن🐲 اشک تو را ببیند. 🖤عمه جان ! این چه جاى خوابیدن است؟ را باز کن! بلند شو عزیز دلم!💗آرام آرام دانه ها برچیده مى شوند.... و به یارى در خیمه کوچک بازمانده ، کنار هم چیده مى شوند.تاسکینه همین اطراف را وارسى کند تو مى توانى سرى به اعماق بیابان بزنى و از شبح نگران کننده خبر بگیرى.... هرچه نزدیکتر مى شوى، پاهایت سست تر مى شود و ات افزونتر. است انگار که چنگ بر زمین زده و در خود مچاله شده است.... 💢به لاك پشتى مى ماند که سر و پا و دستش را در خود کرده باشد. آنچنان در خود پیچیده است که سر و پایش را نمى توانى از هم بشناسى. بازش مى گردانى و ناگهان چهره ات و قلبت💕 درهم فشرده مى شود. ، تماما به نشسته و درست مثل بیابان عطش زده، .... 🖤نیازى نیست که سرت را بر روى سینه اش بگذارى تا قلبش را دریابى. سکون چهره اش نشان مى دهد که فرسنگها از این جهان آشفته ، فاصله گرفته است.... مى فهمى که و دست به دست هم داده اند... و این نهال نازك را سوزانده اند. مى خواهى گریه نکنى،باید گریه نکنى. اما این بغضى که راه نفس را بسته است، اگر رها نشود، رهایت نمى کند.... 💢در این اطراف، نه از تو کسى هست و نازل شگردشمن.فقط_خداهست. خدایى که آغوش به رویت گشوده است و سینه خود را بستر ابتلاى تو کرده است.پس گریه😢 کن ! بزن و از خداى اشکهایت براى ادامه راه مدد بگیر. بگذار فرشتگان طوافگرت نیز ازاشکهایت براى ادامه حیات ، مدد بگیرند.... گریه کن ! 🖤چشم به تتمه خورشید بدوز و همچنان گریه کن.چه غروب🏜 دلگیرى! تو هم چشمهایت را ببند خورشید! که ، در دنیا چیزى براى وجود ندارد.... که حسین را در خود بر نمى تابد، دیدنى . 💢این صداى از کجاست که با ضجه هاى تو در آمیخته است؟... مگر نه فرشتگان بى صدا گریه مى کنند؟! سر بر مى گردانى و را مى بینى که در چند قدمى ایستاده است... و غبار بیابان ، با اشک چشمهایش در آمیخته است و گونه هایش را به گل نشانده است.وقتى او خود ضجه هاى تو را شنیده است... و تو را در حال و دیده است،... چگونه مى توانى از او بخواهى که گریه اش را فرو بخورد و اشکهایش را کند؟ 🖤از جا برمى خیزى، آغوش به روى مى گشایى ، او را سخت در بغل مى فشرى و مجال مى دهى تا او سینه تو را گریه هایش کند و اندوهش را بر سینه تو بگذارد.معطل چه هستى خورشید؟ ☀️این جانسوز چه دیدن دارد که تو از پشت بام افق ، با سماجت سرك کشیده اى... و این دلهاى سوخته را به تماشا ایستاده اى ؟! غروب کن خورشید!... ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 3⃣6⃣ 💢سر به 🌫 بلند مى کند و مى گوید:_خدایا پناه بر تو از شر دشمنان اهل بیت ، گواه باشد که من از آل محمد مى جویم.سپس صورت اشکبارش را بر پاهاى امام مى گذارد و مى پرسد:_آیا راهى براى توبه و بازگشت هست ؟امام مى فرماید: آرى ، خداوند توبه پذیر است. پیرمرد که انگار از یک کابوس وحشتناك شده است و جان و جوانى اش را دوباره پیدا کرده ، 🖤 را به زمین مى اندازد و همچون جنون زده ها مى دود و فریاد مى کشد:_مردم ! ما فریب خوردیم. اینها نیستند. اینها پیامبرند، اینها؛ دشمنان خدایند، دشمن خداست. آن پیامبرى که در اذانها شهادت، به رسالتش مى دهید، پدر اینهاست. توبه کنید! جبران کنید! برگردید! که از لحظاتى پیش ، کمر به قتل پیرمرد بسته و به او پرداخته ، اکنون به پیرمرد مى رسد و با شمشیرى میان سر و بدن او فاصله مى اندازد،... 💢آنچنانکه پیرمرد چند گامى را هم بى سر مى دود و سپس بر زمین مى افتد.... مردم، مردمى که شاهد این صحنه بوده اند، بیش از آنکه و متنبه شوند، مرعوب و مى شوند.بیش از این ، نگاه داشتن کاروان مصلحتنیست... کاروان را در زیر بار سنگین به سمت قصر یزید، حرکت مى دهند ، همه اعیان و و بزرگان و و و را براى شرکت در این جشن بزرگ دعوت کرده است... 🖤 را به انواع زینتها و گوناگون تدارك دیده است . پیداست که یزید به زندگى خود، دست یافته است.... یزید به هنگام شنیدن خبر ورود کاروان سرها و اسرا، در حین مستى وسرخوشى، ناگهان ناله شوم کلاغها را مى شنود و با خود آنچنان که دیگران بشنوند، زمزمه مى کند: _در این هنگام که محمل شتران رسید و آن خورشیدها بر تل جیران# درخشید، ✨کلاغ 🦅ناله کرد و من گفتم : 💢 چه ناله کنى ، چه نکنى ، من طلبم را وصول کردم و به آنچه مى خواستم رسیدم.هم اکنون نیز، با و تبختر بر تخت تکیه زده است و ورود کاروان شما را مى کند.... او که خود را براى این کاروان و دم و دستگاه خود به کار گرفته است،... اکنون به تماشاى و خود و و خوارى نشسته است. همه اهل کاروان را از بزرگ و کوچک ، با به یکدیگر بسته اند. 🖤یک سر طناب را برگردن سجاد افکنده اند و سر دیگر را به بازوى تو بسته اند.... طناب دیگر از بازوى تو به دستهاى سکینه... و طناب دیگر و دست دیگر و بازوى دیگر... و اهل کاروان به گونه اى به هم شده اند.... که اگر کسى و یا برود، را با خود و اسباب و شود.... به مجلس، رو مى کند و به یزید و با لحنى آمیخته از و و مى گوید: _✨اى یزید! گمان مى کنى که اگر رسول خدا ما را در این حال ببیند، چه مى کند⁉️ 💢با همین امام ، حال مجلس مى شود.... یزید فرمان مى دهد... که بند از دست و پاى شما و غل و زنجیر از دست و پا و گردن امام ، باز کنند.... یزید در دو سوى خود امرا و بزرگان را نشانده است....براى شما جایى درست مقابل خویش ، تدارك دیده است.... و سرها را در طبقهایى پیش روى خود چیده است.... و تا مى توانند مى برند... و به درون هم مى خزند... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰راوی: #پدر_شهید 🔸مادرش با رفتنش به سوریه مخالفت میکرد🚫 یک روز #جنایات داعش را در لپ تاپش💻 به ما نش
🌳دوستان امروز ۱ آبان سالروز شهادت مدافع حرم روح الله طالبی اقدم👇 در چنین روزی در سال ۱۳۹۴ 📅که مصادف با تاسوعای حسینی بود 🌳شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم در جبهه حلب سوریه در منطقه الحمراء ظهر تاسوعای حسینی در هنگام نبرد با اهل بیت و در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت بصورت مظلومانه به دست گروهک مزدور داعشی جبهه النصره زبون شهادت رسید👇👇 🌳شهیدی که خ💥ورده بود و زخمی همانند عمه زینب(س)، اسیر شد. همانند امام حسین (ع) سرش را بریدند... همانند ابوالفضل (ع) دستاش را بریدندهمانند علی اکبر حسین (ع) ارباً اربا شد...😭 جانباز شهید روز تاسوعای حسینی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
⇜عزتت ⇜شرفت ⇜شجاعتت بر‌تمامی‌نقشه‌‌های‌ چیره‌می‌شود.‌ آنها‌تو‌را‌ڪشتند اما‌ بہ‌زانویت‌درآورند چقدر‌این‌قصہ‌آشناست . . . 💔 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh