3⃣3⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_ایوب_رحیم_پور
#شهید_مدافع_حرم
✍چندماه قبل از شهادتش، برا سفر کاری رفته بود ترکیه.نماز هاش رو تو هتل نمی خوند. میگفت معلوم نیست اینجا چه کارهایی کردن. شاید نجس باشه.
✍هتل دار بهش گفته بود اولین ایرانی هستی که میبینم برا نماز صبح هم میری مسجد. همه اون ساعت، مست از دیسکو ها بیرون میومدن!
یه مسجد پیدا کرده بود. نماز هاش رو میرفت اونجا میخوند. با اینکه مسجد اهل تسنن بود. با چند نفر رفیق شده بود و هدایتشون کرده بود.
با یه نفر از کشور هلند دوست شده بود و دعوتش کرده بود به سمت شیعه. بهش گفته بود برو سرچ کن نهج البلاغه رو پیدا کن بخون ببین علی چی گفته. بهش دعای کمیل رو نشون داده بود....
انسان وقتی آماده پرواز باشه فرق نمیکنه چند ماه آخر رو کجای این کره خاکی باشه...ایوب آماده بود...باند پرواز مهم نیست...ترکیه یا سوریه......
#شهید_ایوب_رحیم_پور
#استانبول
چند ماه قبل از شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#برو_نهج_البلاغہ_علی_را_بخون
🌸چند ماه قبل از #شهادتش،
برا سفر ڪاری رفتہ بود ترڪیہ.
نماز هاش رو تو هتل نمی خوند.
یہ #مسجد اهل تسنن پیدا ڪرده بود و
نمازهاش را اونجا می خوند.
🌸حتی برای نماز صبح هم،
موقعی ڪہ بقیہ #مست
از دیسڪوها بیرون میومدند،
اون برای نماز بہ مسجد میرفت.
🌸اونجا با چند نفر #رفیق شده بود و
هدایتشون ڪرده بود.
با یہ نفر از ڪشور #هلند دوست شده بود و
دعوتش ڪرده بود بہ سمت #شیعہ.
بهش گفتہ بود برو سرچ ڪن
و #نهج_البلاغہ رو پیدا ڪن بخون
ببین علی چی گفتہ و
بهش دعای ڪمیل رو یاد داده بود ...
🔴👈 انسان وقتی آماده #پرواز باشہ فرق نمیڪنہ ڪجای این ڪره خاڪی باشہ ... باند پرواز مهم نیست ... ترڪیہ یا سوریہ
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_ایوب_رحیم_پور🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#آخرین_شب ...
🌺غسل کرد و از همه #حلالیت گرفت و با همه خداحافظی کرد و گفت بچه ها من دیگه برنمیگردم،
🌺همه #خندیدند و دستش انداختند و با #خنده میگفتند:
ایوب برو #منتظریم برگردی؛
ولی اون گفت: من میبینم که برگشتنی نیستم منتظرم نباشید ...
🌺کسی #باور نکرد ...
اما سحرگاه، بعد از همه #عبادتهایی که اون شب توی اون خونه با پروردگار خودش انجام داد، برنگشتنش رو به همه دوستانش #ثابت کرد ...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_ایوب_رحیم_پور🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
6⃣1⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠ثبت نام برای سوریه
🔸دو سال پیش به خانه آمد و گفت، برای #سوریه ثبت نام میکنند، و نیرو میبرند برای خدمت و #دفاع از حرم خانم حضرت زینب ( سلام الله علیها)
🔹گفتم: چه خوب☺️، منم با خودت ببر، #هرکاری که از دستم بر بیاید انجام میدهم☝️. از آشپزی تا هر کار دیگری، که در حد توانم باشد. گفت: آنجا منطقه #جنگی است و خانم نمیبرند😒.
🔸بعد از آن ثبت نام حالات و روحیاتش به کل #تغییر کرد، #نماز_شبش ترک نشد👌، اعمال #مستحبی انجام میداد، همیشه به من میگفت فلان دعا و یا نماز مستحبی را بخوان🍃. هیچ وقت چیزهای #مادی از خدا نخواه، همیشه چیزهای #بزرگ بزرگ از خدا بخواه🌺. آخر همه دعاهایش همیشه شهادت بود.
🔹وقتی تایید شد که ببرندش آنقدر خوشحال بود😍 که من تعجب کردم، تا حالا اینقدر #خوشحال ندیده بودمش. با خنده و شادمانی گفت: ما هم پریدیم خانمی، #خداحافظ...✋🕊
🔸گفتم: تو داری میروی #جنگ💣 چرا اینقدر خوشحالی😳، گفت: نمیدانی من دارم کجا میروم، خانم دنیا برام #قفس شده😔، من دارم از این قفس نجات مییابم😍.
#شهید_ایوب_رحیم_پور🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔸محمد پارسا سه ساله با لحن بچه گانه و با عصبانیت😠 و ناراحتی میگفت: مامان نذار #شوهرت بره، گناه داره، میره شهید میشه🌷 ایوب فقط میخندید
🔹 #نیایش بعد از رفتن پدرش جیغ میزد و گریه میکرد😭 و به من میگفت: بابا اگر #شهید بشه تقصیر توئه، من رفتن بابام رو از چشم تو میبینم، همه بابا دارن من ندارم😔
🔸حالا بعد از "شهادت پدرشون" می گویند: دلم برای #بابام میسوزه که تیر به سرش زدن💥 ایوب میگفت: مریم جان، من میدانم #شهید میشوم عکس و فیلم از من زیاد بگیر📸 بچهها بزرگ شدند پدرشان را ببینن
🔹روزهای آخر #شهید_زنده صدایش میکردم، موقع رفتن گفتم: ایوب جان وصیتنامه ننوشتی⁉️ گفت: #نمازت را اول وقت بخوان همه چیز خود به خود حل میشود👌 فقط من را ببخش که نتوانستم مهریه ات را کامل بدهم، عکس های حضرت آقا و سید حسن نصرالله را قبل از رفتن خرید و گفت: اینها تمام #سرمایه من هستند، وقتی نگاه به عکس آقا میکنم انرژی میگیرم، و همه آن عکسها را با خودش به سوریه برد.
#شهید_ایوب_رحیم_پور
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh