eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🐚⭐️🐚⭐️🐚⭐️🐚⭐️🐚⭐️🐚⭐️ دوستان رفته، من خسته جگر #جاماندم  آه و صد آه کز آن #قافله تنها ماندم😔 آخر انصاف نه این است #رفیقان مددی  با شما بودم و از جمع شما #واماندم😥 ای #شهیدان به من خفته نظر اندازید  که در این دایره من بس تک و تنها ماندم😥 #شهید_حسین_معز_غلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
این را بی بهاری تابه کی شیعیان را بی قراری تابه کی کی میایی با کدامین ؟ چشم انتظاری تابه کی؟ ای_تشنہ_ڪامان روح باران خواهـد آمد اوبا سپاهی از خواهدآمد 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
گَردی ست بجا مانده از آن #قافله سالار هیهات #دویدیم و به یاران نرسیدیم😔😔... #شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸عشق مهمان مقدسی است و قلب، میزبان مهربانی. که باشی، جان تازه میگیری از وجودش. گاهی دل با شنیدن روضه ای، ذکری هم چون ، یارقیه، یازهرا(س) می لرزد💓 و ناگهان می بینی "عاشق اهل بیت" شده ای. 💖صادق عاشق (س) بود. برای ازدواجش شرط کرد شریک زندگی اش حتما از باشد. با یک بانوی سیده ازدواج💍 کرد. به قول همسرش در جلسات خواستگاری هم حرف از بود. 🌸به یاد از همسرش خواست تا در روز عقد برای شهادتش دعا کند🤲 پس از بله گفتن، و شهیدی هم اسم ، دل عروس خانم را به بازی گرفت و او برای نیمه گمشده اش که به تازگی پیدا کرده بود با اشک خواند😢 💖با شهادت ، چهره آقای خانه، حسرت های دل اش را رسوا کرد😞 و آنجا بود که همسرش فهمید خودخواهی است را فقط برای خودش بخواهد. 🌸برات کربلای نوکر ارباب در امضا شد. همسرش نامه ای💌 نوشت و به جدش قسم داد که پاره تنش به آرزویش برسد و از اهل کربلا خواست که همچون شهد شیرین شهادت🌷 نصیب رفیق زندگی‌اش شود. نامه را به او داد تا در حرم امانتی را به "صاحبش" بسپارد. 💖صادق عاشق خدا♥️ بود و همسرش . می گویند دعای عاشق ها در حق هم می شود. راه شهادت🕊 برایش باز شد. در اسفند ماه عازم سوریه شد. همسرش لحظه وداع، در حضور وابستگی ها و دوست داشتن هایش، او را با قرآن📖 بدرقه کرد. می دانست او رفتنی بود. ندایی در درونش می گفت: من با دو خویشتن دیدم که می رود😔 💖۵۷ روز برای دعا کرد. گریه کرد😭 در ذهنش بارها مراسمی را تصور کرد که با حضور یار سفرکرده و خودش و خدا برگزار می شود. اما همین ۵۷ روز کافی بود برای کبوتر🕊 مدافع حرم 🌸بعضی آدم ها اهل زمین نیستند فقط می آیند تا تلنگری💥 باشند برای آن ها که قلب هایشان، شده است. صادق عدالت اکبری هم اهل همین بود. مراسم ‌، استقبال همسرش با "لباس سفید" و بی قراری دوستانش، دلهای بسیاری را منقلب کرد💗 💖حال یک سنگ قبر، لبخند زیبای شهید یک با دنیایی دلتنگی💔 قصه عشق را برای ساکنان زمین روایت می کند.. ✍نویسنده: منتظر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺🖤🌺 🔆خوشا به حال آنان كه با رفتند 🔆خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور جان و باختند! 🔆خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها💎را در خود پروراندند! 📿خداوندا، اين دفتر و كتاب را همچنان به روى مشتاقان🕊 باز، و ما را هم از به آن محروم مكن🤲 📿خداوندا، كشور ما🇮🇷 و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نيازمند به ، تو خود اين چراغ پر فروغ✨ را حافظ و نگهبان باش. ↫خوشا به حال شما ! ↫خوشا به حال شما زنان و مردان! ↫خوشا به حال جانبازان♿️ و اسرا و مفقودين و هاى معظم شهدا🌷 ⇜و بدا به حال كه هنوز مانده ام😔 و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده ام، و در برابر عظمت و اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى كنم ⇜و بدا به حال آنانى كه در اين نبودند! بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ جنگ و و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى تفاوت🤫 و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند! (ره) تسلیت باد🖤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زيباي يك رزمنده برای نسلهای بعد 💢ما می خواستیم محکوم تاریخ نشویم و نسل بعد ما را نداند و جنگ آمد ... میدانی چه میگویم؟؟ آری جنگ آمد. ما به دنبال جنگ نرفته بودیم🚫 او آمد 🔰تعدادی از ما تحت امر امام و ولی مان جنگیدیم👊 شدیم. عده ای رنگ رزمنده گرفتند. عده ای نیز رنگ رزمندگی به خود پاشیدند. و تعدادی نیز رنگ جبهه را ندیدند و جنگ شدند. عده ای . عده ای . اما یا ز برتن یا داغ بر دل و عده ای نیز داغ بر پیشانی زدند. ↫عده ای ↫عده ای مظلوم ↫عده ای مغموم ↫وعده ای نیز مذموم 💢تعدادی آمده بودند تا بروند. قرار را بر گذاشته بودند. عده ای نیز آمده بودند تا بمانند. چاره ای نبود. شهیدی گفته بود: "از یک طرف باید بمیریم تا آینده شهید🌷 نشود و از طرفی باید شویم تا آینده زنده بماند. 🔰عده ای آمده بودند تا از خود بکشند. عده ای تا حساب های خود را تسویه کنند. عده ای آمده بودند تا آدم حسابی شوند👌 عده ای نیز حساب باز کردند. عده ای نیز آمده بودند تا حسابی آدم شوند. عده ای آمدند تا بی پیکر شوند ... عده ای نیز تراش عده ای نیز پیکره ی یک "بت" عده ای ویلچری♿️ تعدادی ویلایی عده ای حاضر✌️ تعدادی ناظر قومی نیز 💥واما.. 💢دیوانگی ما با جنگ مصادف شد. در ما میل به زیستن زنده بود. حس عاشقی و معشوقی نیز جریان داشت. اما جنگ آمده بود.چه باید میکردیم؟ آیا جز جنگیدن چاره ای داشتیم⁉️ ما هم آینده را برای خود ترسیم کرده بودیم. اما نزدیکتر از دور بود. 🔰جنگ بود. باید این نزدیک را پاسخ میدادیم و نزدیکمان دور شد و دور و دور و دور به ساعات ۸ سال باید میرفتیم به دنبال این . مگر چاره ای جز جنگیدن داشتیم❓ 💢برای ما هم عزیز بود. از توپ وتفنگ و ترکش💥 میترسیدیم. باید جرأت می یافتیم. عشق و عاشقی و معشوقه را به امید از تمامی عاشقان ومعشوقانی مانند شما رها کردیم ...و رفتیم ...چه باید میکردیم؟ 🔰ما بدنبال شدن نرفتیم🚷 خواستیم محکوم تاریخ آینده نشویم. خواستیم فردا از نگاه تیز و شماتت بار شما فرار نکنیم. ما خونخواری نیاموخته بودیم. باور کن از رنگ خون میترسیدیم. اما به رفتیم. خونخواهی سرهای به ناحق بریده شده. مگر چه باید میکردیم؟؟؟ 💢از جنگ به بعد شکل عاشقی مانیز تغییر کرد. ما با دلتنگی و دلبستگی به محبوبه های شب♥️محبوبه های شب عملیات. محبوبه های جا مانده در ارتفاعات میمک، قلاویزان "ماووت" و جاماندگان در زیر خاک ریزهای و رفیقان رفته تا دهانه ی خلیج و نبرد های نابرابر جبهه ها 🔰باور کنید قطار قطار رفتیم👥 واگن واگن برگشتیم جوان رفتیم پیر پیر برگشتیم راست راست رفتیم شکسته شکسته🥀 بر گشتیم گروه گروه رفتیم.دسته دسته برگشتیم دسته دسته رفتیم، برگشتیم 💥اما 💢آری من و تو حق داریم همدیگر را نشناسیم. از دو نسل ، دوستان ما آنسوی دردها ورنج ها به ساحل و ما این سمت چشم دوخته به افق های نامعلوم😭 🔰راستی اگر نمیرفتیم چه میکردیم⁉️ باور کنید ما هم دل داشتیم😢 ↵با دل رفتیم، بیدل برگشتیم ↵با رفتیم، با بار بر گشتیم ↵با پا👣 رفتیم، بی پا برگشتیم ↵با عزم رفتیم، با زخم💔 برگشتیم ↵پر شور رفتیم، برگشتیم ⇜ما پریشانیم ...اما نه ⇜شکسته ایم ... اما نشسته نه❌ ⇜دلخسته ایم ...اما دست بسته نه 💢ما همان پیاده ایم. سواری نیاموخته ایم. سوای شما نیز نیستیم✘ ما همان دیروزی هستیم. تعداد ما میدانید در ۸سال چه تعداد بود؟ ۳ونیم درصد از جمعیت . اما مردم تنهایمان نگذاشتند. 🔰آری همه ی ما ۸ سال بودیم، با هم در کنار هم. هم بودی. آری همه بودند. نگاه محبت آمیز آن دوران به ما؛ هدایای مادران و پدران شما به جبهه♥️ گذشتن از شام شب و هدیه به جبهه. گذشتن از فرزند و اعزام فرزند دیگر. بمباران. تشییع رفیقان ما. دیدار وعیادت و دلجویی از جانبازان ما. 💢آری مردم بودند..ایستادند، مقاومت کردند👊 تلخی چشیدند اما به رخ ما نکشیدند. ما هنوز لقمه های سفره های شما هستیم که بیدریغ به سنگر های ماهدیه کردید. 🔰ما هنوز به آنسو و این سو بدهکاریم. طلبی نداریم❌ اما بدانید... قرار "دیروز" آنچنان بود. از امروز شرمنده ایم. ما غارت را آموزش ندیده بودیم. را تجربه کردیم. از امروز 😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍀✨🍀✨🍀✨🍀 ♥️برادر باید باشه ♥️هم خودش بشه،🕊 هم شو برسونه به شهدا 🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🕊🍂 💐اگر تمام شود و ما زنده باشیم ، چه کار کنیم⁉️ واقعا نمی شود زندگی کرد و به خانوادهای نگاه کرد... 🌾و این جاست که ما و جاماندگان از نور باید بگوییم خوشا به حال آنان که با رفتند ..."💥 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍃خبر رسید که قافله توقف کوتاهی داشته و سبک بالان عاشق پیوسته اند به و عاقبت بخیر شده اند. 🍃گفتند مثل همیشه جان بر کف، عَلَم بر دوش راهی شده اند. گفتند درگیری شده و دو روز طول کشیده. گفتند داده ایم. چیز دیگری نمیدانم از برادرهای و غریبم جز نامشان. 🍃به این می اندیشم که دو روز چه گذشته بر خانواده هایشان. چند نفر بی تابی کرده اند و چند دور تسبیح نذرکرده اند. چند جفت چشم به در خیره مانده. چند امید شده است. چند کودک ، با لالایی انتظار به خواب رفته، کابوس دیده و با گریه بیدار شده اند و بهانه را گرفته اند. 🍃در بدرقه پیکر اشک هایی دیدم که کاسه آب شد و بدرقه راه تابوت ها به سوی . کمرهایی دیدم که شده بود از شنیدن خبر و زمزمه می کرد کاکام کجایی و ناله میزد. شانه هایی دیدم که از درد دوستان شهید، افتاده شده و در حسرت می سوختند. دل هایی دیدم که کرده بودند کنار تابوت و با رفیق دیروزی که امروز شهید شده بود می کردند. 🍃چشم هایم بارانی شده اند برای که تا آخرین قطره خون خود را برای و این مرز و بوم فدا کردند و بسیار مظلوم اند. در آرامشی که تنمان نمی لرزد و بهایش است، شاید هنوز عده ای از شهادت سبک بالان عاشق بی خبرند اما کاش قدر بدانیم را که اتفاقی نیست... ✍نویسنده : 🕊به مناسبت شهدای ناجا 📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۴۰۰ 📅تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهیدان : گلزار شهدای ماهان( شهید توسنگ) گلزار شهدای بم( شهید شیرخانی) گلزار شهدای بافت(شهید خدادادی) 🔰علت شهادت : درگیری با کاروان اشرار و قاچاقچیان مسلح 🕊محل شهادت : دشت سمسور ( مرز استان های کرمان و سیستان بلوچستان ) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم رب الشهید♡ 🍃 ها کم غم ندارد ، از شب قبلش دلمان پر میکشد به ؛ گوش ها و دلهایمان را به ناله های میسپاریم و چشم هایمان بارانیِ غم (ع) و اصحابش میشود ... 🍃اصلا تا نام شبِ جمعه می آید ، بی اراده انگشت و انگشتر میان لب هایمان جاری میشود ، چشمه گریه هایمان مسیرش را از دیده های سرخی که به خیره شده اند آغاز میکند و ردِ داغ ها شکستگیِ قلبمان را بیشتر میکند . 🍃اینبار هم یکی از همان جمعه های دلهره آور کشورمان شد ؛ ردِ را گرفت و هدفش مجاهدی بود که همچنان طرحِ لبخندش دل های بیقرار است !سال گذشته ، هفتمین روز آذر مزین به پر کشیدن محسن فخری زاده شد. با رفتنش ، روضه های سیزدهم دی تداعی شد و کمرها هر چند شکست اما سرها بالا رفت !غرورها گرفت و اشک هایمان نشان از او داشت . 🍃هفتم آذر سالروز دانشمندِ ایران زمین است اما جایی در کنار این مناسبت باید# ترس رژیم صهیونیستی را در این روز به خاطرها نشاند و در جهان فریاد زد که احدی توان مقابله ی رو در رو با سربازانِ سیدعلی را ندارد ؛ برای آن ها از پا درآمدن بی معناست و تنها راه مقابله خنجرهایی است که از پشت آن هارا میگیرد ، همان رویه ی این روزهای دشمنانی بزدل که از سایه ی عباس های نیز هراس دارند . 🍃محسن فخری زاده با قدم هایی استوار به ی عاشوراییانِ (عج) رسید و دشمن با به شهادت رساندنش ، اورا زنده تر کرد . پذیر بودنِ او را فراموش نمیکنیم ، هر یک به نیتِ شهیدِ مفتخرِ کشور ، جان هایمان را در دست گرفته و پیشکشِ سیدِ خراسانیِ خواهیم کرد ✌️🏻 🍃سربازانِ سیدعلی را به تهدید نکنید ، ما مشتاقانه به سمت خنثی سازیِ هایی که مانع ظهورند قدم برمیداریم و نهایت روسیاهیِ این نصیب چهره های منفورِ غاصبان است ! ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز م.ح.س.ن.ف.خ.ر.ی.ز.ا.د.ه 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۹۹ 📅تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید :امامزاده صالح تهران 🕊محل شهادت : آبسرد دماوند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃خبر رسید که قافله توقف کوتاهی داشته و سبک بالان عاشق پیوسته اند به و عاقبت بخیر شده اند. 🍃گفتند مثل همیشه جان بر کف، عَلَم بر دوش راهی شده اند. گفتند درگیری شده و دو روز طول کشیده. گفتند داده ایم. چیز دیگری نمیدانم از برادرهای و غریبم جز نامشان. 🍃به این می اندیشم که دو روز چه گذشته بر خانواده هایشان. چند نفر بی تابی کرده اند و چند دور تسبیح نذرکرده اند. چند جفت چشم به در خیره مانده. چند امید شده است. چند کودک ، با لالایی انتظار به خواب رفته، کابوس دیده و با گریه بیدار شده اند و بهانه را گرفته اند. 🍃در بدرقه پیکر اشک هایی دیدم که کاسه آب شد و بدرقه راه تابوت ها به سوی . کمرهایی دیدم که شده بود از شنیدن خبر و زمزمه می کرد کاکام کجایی و ناله میزد. شانه هایی دیدم که از درد دوستان شهید، افتاده شده و در حسرت می سوختند. دل هایی دیدم که کرده بودند کنار تابوت و با رفیق دیروزی که امروز شهید شده بود می کردند. 🍃چشم هایم بارانی شده اند برای که تا آخرین قطره خون خود را برای و این مرز و بوم فدا کردند و بسیار مظلوم اند. در آرامشی که تنمان نمی لرزد و بهایش است، شاید هنوز عده ای از شهادت سبک بالان عاشق بی خبرند اما کاش قدر بدانیم را که اتفاقی نیست... ✍نویسنده : 🕊 📅تاریخ شهادت: ۲۵ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهیدان: گلزار شهدای ماهان( شهید توسنگ) گلزار شهدای بم( شهید شیرخانی) گلزار شهدای بافت(شهید خدادادی) 🔰علت شهادت: درگیری با کاروان اشرار و قاچاقچیان مسلح 🕊محل شهادت: دشت سمسور ( مرز استان های کرمان و سیستان بلوچستان ) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم رب الشهید♡ 🍃 ها کم غم ندارد ، از شب قبلش دلمان پر میکشد به ؛ گوش ها و دلهایمان را به ناله های میسپاریم و چشم هایمان بارانیِ غم (ع) و اصحابش میشود ... 🍃اصلا تا نام شبِ جمعه می آید ، بی اراده انگشت و انگشتر میان لب هایمان جاری میشود ، چشمه گریه هایمان مسیرش را از دیده های سرخی که به خیره شده اند آغاز میکند و ردِ داغ ها شکستگیِ قلبمان را بیشتر میکند . 🍃اینبار هم یکی از همان جمعه های دلهره آور کشورمان شد ؛ ردِ را گرفت و هدفش مجاهدی بود که همچنان طرحِ لبخندش دل های بیقرار است !سال گذشته ، هفتمین روز آذر مزین به پر کشیدن محسن فخری زاده شد. با رفتنش ، روضه های سیزدهم دی تداعی شد و کمرها هر چند شکست اما سرها بالا رفت !غرورها گرفت و اشک هایمان نشان از او داشت . 🍃هفتم آذر سالروز دانشمندِ ایران زمین است اما جایی در کنار این مناسبت باید# ترس رژیم صهیونیستی را در این روز به خاطرها نشاند و در جهان فریاد زد که احدی توان مقابله ی رو در رو با سربازانِ سیدعلی را ندارد ؛ برای آن ها از پا درآمدن بی معناست و تنها راه مقابله خنجرهایی است که از پشت آن هارا میگیرد ، همان رویه ی این روزهای دشمنانی بزدل که از سایه ی عباس های نیز هراس دارند . 🍃محسن فخری زاده با قدم هایی استوار به ی عاشوراییانِ (عج) رسید و دشمن با به شهادت رساندنش ، اورا زنده تر کرد . پذیر بودنِ او را فراموش نمیکنیم ، هر یک به نیتِ شهیدِ مفتخرِ کشور ، جان هایمان را در دست گرفته و پیشکشِ سیدِ خراسانیِ خواهیم کرد ✌️🏻 🍃سربازانِ سیدعلی را به تهدید نکنید ، ما مشتاقانه به سمت خنثی سازیِ هایی که مانع ظهورند قدم برمیداریم و نهایت روسیاهیِ این نصیب چهره های منفورِ غاصبان است ! ✍️نویسنده: 🌷 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۹۹ 🥀مزار شهید :امامزاده صالح تهران 🕊محل شهادت : آبسرد دماوند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh