eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح حال #پدر: سخته پسرت بره و مدتی ازش خبری نشه و بری جبهه دنبال خودش یا جنازه اش بگَردی ... سخته سر پسرت قطع شده باشه و خودت بخوای پیکرشو بیاری واسه مادرش... شهید بی سر #شهید_یوسف_رضا_رضایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh ⬇️⬇
⬆️⬆️ 4⃣5⃣1⃣ 🌷 💠ماجرای پیکر شهید بی سری که با پدرش سخن گفت. 🔻بخش اول 🔹خبر آورده بودند که یوسف رضا شده است. من هم که در منطقه حضور داشتم برای گرفتن خبری و یافتن اثری به رفتم. 🔸صبح اول وقت جلوی در تعاون بودم تا ببینم اوضاع از چه قرار است. مسئول گفت: نام فرزند شما نه در لیست شهدا است و نه در لیست مجروحین، اینجا ما همه روزه با رادیو نام اسرا را گوش می دهیم نامش در بین اسرا نیز نبود. 🔹پرسیدم در این عملیات، شهدایی بوده اند که شناسایی نشده باشند؟ 🔸جواب داد: بیش از 20 پیکر شهید بوده اند که پلاک نداشته اند و همه را به همراه سایر شهدا به سنندج، پشت دریاچه منتقل کرده ایم تا توزیع شوند. 🔹به منطقه رفتم و به سردخانه محل نگهداری شهدا سر زدم، گفتم پسرم مفقود شده و خبردار شدم چند جنازه که هنوز هویت شان نشده در اینجا نگهداری می شود. 🔸گفتم ببینمشون شاید پسرم بین آنها باشد با احترام برخورد کردند و رفتیم تا جنازه ها را ببینیم. 🔹وضع وحشتناکی بود، بدن های متلاشی شده شهدا با اوضاع بسیار دردناکی در کف سردخانه انبار شده بود در میان اجساد بی هویت را نیافتم در حال برگشت بودم که جنازه ای که وضعیت درستی نداشت نظرم را جلب کرد 🔸پرسیدم: این پیکر کیست؟ گفتند: آن شهید دارد و شناسایی شده نگاهی به پیکرش کردم کاملا متلاشی و قابل تشخیص نبود گفتند اهل بابل است. 🔹در حال برگشت به سمت درب خروج بودیم که ناگهان پسرم را شنیدم که گفت: بابا یوسف رضا اینجاست، دوباره برگشتم همان شهید که گفته بودند اهل است دوباره صدایم کرد و گفت: نرو که گرفتار می شوی من یوسف رضا هستم. 🔸هرچه گفتم دوباره جنازه را کنیم قبول نکردند و گفتند ما کار داریم و باید برویم هرچه گفتم بابا پسرم با من سخن گفته. به حرفم گوش نداده و گفتند مگر مرده حرف می زند؟ 🔹گفتم شهدا اند آنها که نمرده اند اما در را بستند و رفتند و گفتند اگر باز هم کاری داری برو پیش مسئول که الان نیست و رفته دنبال گازوییل 🔸من هم همانجا روی پله کانکس های سردخانه نشستم خلاصه تا ساعت چهار روی پله نشستم تا مسئولش آمد کلی خواهش و تمنا کردم تا گفتند باز کنید دوباره جنازه را ببیند 🔹رفتم سر جنازه پلاکش را که در سینه اش فرو رفته بود خارج کردیم سپس پیکر را برگرداندم ناگهان دیدم بر روی لباس زیرش نوشته "یوسف رضارضایی" 🔸علی رغم بسیاری که مرا فرا گرفته بود از اینکه پسرم را یافته بودم و از ارتباطی که با او داشتم خوشحال بودم پلاک را هم بررسی کردیم دیدیم یک حروف را به ثبت کرده بودند و پلاک نیز متعلق به یوسف رضا بود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣2⃣ 🌷 می گفت:خود را زیر معیارهای قرار دهید و در و هایتان دقت داشته باشید، سر سوزنی از مسیر واقعی پس از مدتی شما را به جایی می رساند ڪه در می یابید نسبت به نقطه ڪه بر آن انطباق داشته اید بزرگی پدید آمد و شما را از ڪاملا ساخته است. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#دنیــــا... بہ وسعت #قفسی تنگ می شود وقتی #دلت💔 برای #ڪسی #تنگ🍁 می شود ... #جا_ماندن_حس_خوبی_نیست🍂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فکه که رفتی...⁉️ سر روی ها بگذار! هر ذره اش کلمه ای است! رمل ها را با تو حرفی است...🎤 یکی ... دیگری ... یکی ... دیگری ... یکی ... دیگری مُشتی از آن را که برداری، جمله را تمام می شنوی:🎧 «امروز روز پنجم است که در هستیم؛ را جیره بندی کرده اند!💧 را جیره بندی کرده اند! همه را هلاک کرده!😪 همه را، جز که در انتهای کانال خوابیده اند... فدای لب تشنه ات !» خطا کردی اگر گمان بردی که این جملات است؛ زبان است برادر... عشـ❣ـق! این را که با راز درآمیزی! نیک می شنوی نجوای عاشق دلسوخته ای را که با محبوبش می کند که: « عمری است عشقت مرا محاصره کرده...💞 این پنج روز که چیزی نیست! آب نمی خواهم شراب عشق کجاست؟! نان نمی خواهم جان جانانم کجاست؟! عطش دیدار تو محبوب😍، آخر می کشد مرا... 💢آری! جز ؛ همه خواب اند!😴 انتهای کانال جمع خوبان جمع است... پسر فاطمه به دادمان برس! دستمان را بگیر! دیگر راهی نمانده...»⛔️ لحظه ای بیش نمی گذرد که انتهای جمله اش را با قطره ی خونش می گذارد• و راز و رمز تمام وجود خود را در آن نقطه جا می گذارد که تفسیرش نه « » است و نه « » بلکه همچون از ازل تا ابد است...✅ 💢آری! رمل های فکه را همین نقطه ها ساخته است برادر! فکه پر است از نقطه هایی که کهکشان را به سخره گرفته است.. به یاد سردار کانال کمیل 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 از تـمـام بـودنےهـا ، تـو هـمـین از آن مـن بـاشـ😍 ڪہ بـہ غـیر بـاتـو بـودن ، دلـم آرزو نــدارد ...!🙈 #همسرانه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تاثیر گذار در مورد #حجاب #پیشنهاد_دانلود👌👌 💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج💖 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دارد زمان آمدنت دیر مے شود دارد جوان سینہ زنت پیر مے شود این کشتے شکستہ ی طوفان معصیت با ذوق دست توست کہ تعمیر مے شود ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_14292507.mp3
2.79M
✍کسی، معلّم کلاس می شود؛ که داناتر از همه ی اهلِ کلاس است! تو تنها معدن کامل علمِ خدایی! و داناتر از تو، کسی نیست. ✔️ببین؛ دنیا بدون تو شبیه کلاسِ بی معلم شده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 ما تمام دلتنگیےہایمان را بہ جاےِ تو در آغوش میےڪشیم چقدر جایت میان ما خالیست ... #شہید_محمودرضا_بیضایے🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣5⃣1⃣ 🌷 💠 🌷در عمليات والفجر ٨ در گردان امام حسين (ع) بوديم و با كاميون هاى كمپرسى غنيمتى، اسراى عراقى را به پشت جبهه انتقال مى داديم. دوستى داشتيم بسيجى به نام ايوب ياورى كه موقع بردن تعدادى از اسرا به پشت اروندرود فراموش كرده بود اسلحه اش را بردارد. 🌷مى گفت: “بين راه گاهى بعضى افراد وسوسه مى شدند و از خود تحركى نشان مى دادند و من با تظاهر به اين كه نارنجكى در جيب دارم دستم را با قيافه اى تهديدآميز به جيبم مى بردم و آنها از بيم، سر جاى خود مى نشستند. 🌷وقتى به اردوگاه رسيديم و سر و كله ى رفقا از دور پيدا شد و احساس امنيت كردم، نارنجك كذايى را كه حالا سيبى سحرآميز شده بود از جيبم بيرون آوردم و به نيش كشيدم. اگر به عراقيها آن لحظه كارد مى زدى، خونشان در نمى آمد”. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♨️ برای شهدا #مرگی نیست. 💠قرآن می فرماید: وقتی راجع به شهادت حرف می زنید دورِ مرگ،خط قرمز بکشید 🔰"لاتحسبن الذین قتلوا.." مبادا ، راجع به #شهدا طوری حرف بزنید که انگار راجع به اموات صحبت می کنید، اینها اموات نیستند!! 🔰"بَل اَحیاء" شهید اوج زندگی، #اصلِ_حیات است. اینها منشاء و سَمبل زندگی اند. راجع به شهید حرف می زنیم باید راجع به زنده ترین آدمها حرف بزنیم👌 🎤استاد ازغدی @shahidNazarzadeh
🕊🕊🕊🕊🕊✨﷽✨🕊🕊🕊🕊🕊 👈جريمه ای بهتر، معتدل تر، مؤثرتر از اجرای فرمان خدا برای وجود ندارد. ♨️ واجب را پياده كن. ♨️حرام را هم ترك كن. اين بزرگترين رياضت و جريمه برای نفس است.👌 🔹نمی‌خواهد شما نذر كنی که پای پياده مكه بروی،نه❌ همين که تصميم بگيری نماز بخوانی روزه بگيری را انجام بدهی اين بهترين رياضت است.✅ انسان را تربيت می‌كند. ايمان بالا می‌رود.💫 ايمان که بالا رفت همه‌ی داخل انسان اصلاح می‌شود.✨ 🔸كساني كه نذر سنگين و شاق می‌كنند، اما پاره ای از واجبات را انجام نمی‌دهند یا پاره ای از محرمات🔞 را مرتكب می‌شوند، تا آخر هم موفق نمی‌شوند. ✨چون گناه كارش تخريب است💥 ✨ 💎مرحوم حضرت آیت الله شیـخ عزیزالله خوشوقت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
👤 #شهیـد_مصطـفی_صـدرزاده: خـدایا؛ از تو بے‌انـدازه ممنونم ڪه در دل مـا، محبـت سیـد علے خامنـه‌اے را انداختـی! تا بیـاموزیم درس ایستـادگے را.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کلیپ شهید👣صدر زاده👣 معرفی کردن خودشون.... چیشد که رفتن.... ثبت نام کردنشون.... چرا ایران اجازه نمیداد.... 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 60 نماز باعث میشه انسان با ادب بشه، 🔷🔶🔷🔶 استاد پناهیان؛ ادب کنترل کننده ی هوای نفسه . تو مدارس این و به بچه ی من یاد بدهند ، بسه ✅🌺 تا بتونه سر نماز ادب رو رعایت کنه . ⭕ از صد تا فحش بدتره که برگرده بگه👈 دلم میخواد !!!! مگه آدم هر کاری دلش میخواد باید بکنه ؟ ❌❌ تو فیلما ادب یاد بدن ، نمیخواد خدا پیغمبرو نماز یاد بدن، ما بساط کفر و به هم خواهیم ریخت . ✅🌺 روایت بگم برات ؟ میفرماید بهترین چیزی که پدرها برای بچه ها به ارث میگذارند ، ادبه . من مودب بارش آوردم ، حالا بچه ی من هر کاری دلش بخواد نمیکنه ، سر نماز هم ادب رو رعایت میکنه. ✅🔶 طبق مقررات بلده عمل کنه ، نماز مودب شدن انسان است در خانه خدا . ⭕ نه عشق بازی با خدا ... بعد که مدتی مودب بود ،این عشق تولید میشه . پس ادب وقتی که شد ، نماز بناست حال ما رو بگیره ... دقیقه ای یه بار موذن بالای ماذنه ، میگه الله اکبر ...، وقتی که مشغولی . 💠🔶 میخوای حرف بزنی ... صدات درنیادها ، برو وضو بگیر ، ⭕آخه الان حال ندارم ، اتفاقا نماز یه جوری طراحی شده ، که حالت و بگیره . 🔶✅ برای اینکه با ادب باشی باید یه خورده ضد حال به خودت بزنی .😣 ✅🌺 یه مدت ادب و رعایت کن تا بتونی نماز مودبانه بخونی 😊 ✅🔰 امتحان کن 👌👌 ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در شما هر چه بخواهیم بدانیم باید که فقط سوره بخوانیم این لحظه‌ی ما لطف شماهاست رفتید که ما راحت و بمانیـم نثار ارواح مطهر شهیدان 🌷🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بانـــ🌸ــــو... نمیدانم در دلت چہ میگذرد اما احسنت👌 ڪہ با حجابت نه دل شهیدی را شڪستہ ای💔 و نه دل جــوانـی را لرزاندی... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⬆️⬆️ 4⃣5⃣1⃣ 🌷 💠ماجرای پیکر شهید بی سری که با پدرش سخن گفت. 🔻بخش دوم 🔹مسوول و کارکنان تعاون به شدت می کردند و من آنها را دلداری می دادم، آنها به من می گفتند که شما چرا گریه نمی کنی؟ 🔸گفتم اینها آمده اند که شهید شوند، شهیدی که با من می زند و خود را به من نشان می دهد جایی برای گریه ندارد. 🔹مسوول تعاونی گفت حاضر است بیست تومان هم پول به من داد گفت: این هم هزینه بنزین بین راه 🔸در همان ایام در روستا دو داشتیم گفتم پیکر شهیدم را فعلا منتقل نمی کنم و تصمیم دارم تا بعد عروسی ها صبر کنم و سپس مراسم را در روستایمان بر پا نماییم. 🔹باز هم گریه حاضرین بلند شد علی رغم اینکه سپاه آمبولانسش حاضر بود جنازه را در گذاشتم و خود برگشتم تا مقدمات کار را مهیا کنم. 🔸سوار شدم در راه نزدیکیهای گدوک بودیم که در وجودم رخنه کرد و با خود اندیشیدم بابا پسرم شهید شده، حالا من چرا باید منتظر عروسی دیگران باشم در همین کلنجار با خودم بودم که شیطان بر من شد، تصمیم گرفتم وقتی رسیدم خبر را بدهم و برگردم و جنازه را بیاورم. 🔹زیراب از اتوبوس پیاده شدم و برای رفتن به اَتو (روستای محل زندگیمان) سوار مینی بوس شدم، آن زمان جاده ها هنوز آسفالت نشده بود و خاکی بود و سرعت خودروها پایین بود 🔸سوار مینی بوس که شدم از بس که خسته بودم به رفتم در خواب را دیدم و باهم به گفتگو پرداختیم و به من گفت : پدرجان تو بهترین تصمیم را گرفتی که جنازه را گذاشتی تا صبر کنی که عروسی های روستا پایان یابد. 🔹گفتم حالا جواب را چه بدهم؟ گفت مردد نباش الان هم برسی خونه، مادرم روی پله دوم حیاط نشسته در گوشش جریان را بگو و از او بخواه باشد و تا پایان عروسی ها صبر نمایند و سپس به همه اطلاع دهید 🔸در همین گفتگو بودیم که در یک پیچ تند ماشین پیچید و من از روی صندلی پرت شدم و از خواب بیدار شدم و لذت هم کلامی با را از دست دادم 🔹با حال و هوای عجیبی به خانه رفتم هنوز کسی مطلع نبود دیدم همان طور که یوسف رضا گفته مادرش بر روی پله دوم حیاط نشسته است آرام به سمتش رفتم و در گوشش همان که یوسف رضا گفت، گفتم؛ پذیرفت. انگار خداوند سعه صدر و آن را داده بود 🔸به بستگان و دوستانی هم که همواره پرس و جو می کردند می گفتیم که گویا شده است و سپس بعد از پایان دو عروسی پیش رو، در تاریخ 24/4/1366 یعنی مصادف با سالروز تولدش، یوسف رضا در آرام گرفت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 ✍ ذکری سیاسی که شهید باکری بعد از نماز، یک دورِ تسبیح گفت، چه بود؟ قرار شد با آقا مهدی باکری بریم شناسایی برا پاکسازی منطقه، بعد از خوندن نماز ظهر راه افتادیم بریم سمت هلی کوپترها، توی مسیر دیدم آقا مهدی یک دور تسبیح مرگ بر آمریکا گفت... ایشون می گفت: آقای مشکینی فرمودند که ثوابِ گفتنِ مرگ بر آمریکا کمتر از نماز نیست... #شهید_مهدی_باکری🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹🍃🌹🍃 عشق رازیست ڪہ تنهابہ خدا باید گفتـــ .. دلم یڪـــ دنیـا میخـواهد شبیـہ #دنیاے شـما ڪـہ همـہ چیــزش بـوے خــــدا بدهـد... شهید محمد ابراهیم همت یادش با صلوات❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴خالص باش! 💢هرچیزی آن خوب است گلاب و عسل🍯 اگر خالص باشند ارزش دارند. حتی خود آب هم خالصش خوب است. آبی که بوی خربزه و طالبی و گوشت🍖 می دهد گوارا نیست∅. آبی گوارا است که طعم و رایحه ی آب💧 داشته باشد. هم همین طور است عبادتی ارزشمند است و در دستگاه الهی ارزش و بهایی دارد که 👈 باشد یعنی باشد این است که قرآن کریم می فرماید: 💠 ؛ ⚜جز برای خدا عبادت نکنید 📖هود/آیه(27) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاطره ای از شهید مدافع حرم #شهید_محمد_مرادی❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh ⬇️⬇️
⬆️⬆️ 6⃣5⃣1⃣ 🌷 ❤️🕊 ✍راوی: همکار شهید بزرگوار 🔰شهید تپه های جولان!!! 🔹وقتی تازه به یگانی که شهید مرادی در آن حضور داشت منتقل شده بودم. در دیداری که با بچه های برای آشنایی داشتم یکی از همکاران شروع به معرفی افراد یگان کرد. وقتی به شهید محمد مرادی رسید گفت که ایشون هم هستند. آقا محمد مرادی! 🔸تعجب کردم شهید تپه های جولان !!! گفتم جریان چیه ؟!؟! همگی خندیدند و گفتند که محمد قراره تو تپه های جولان شهید بشه و کلا به نام معروفه😐 🔹گفتم چطوری!!!، کو ، بعدش ایران کجا، جولان کجا بعد از این ماجرا که گذشت و با محمد رفیق شدیم تو صحبت هایی که با هم داشتیم محمد همیشه میگفت که من تو تپه های جولان شهید میشم. 🔸این ماجرا برای چند سال از جنگ بود و در آن زمان شاید هیچ یک از دوستان محمد فکر شهادت محمد را نمیکردند. ولی محمد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh