🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣5⃣به یاد #شهید_سید_مجتبی_علمدار🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
0⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#ماجراى_اسلام_آوردن_یك_دختر_مسیحى
#توسط_شهید_علمدار🌹
🌷☘🌷☘
#قسمت_اول (٢ / ١)
🌷 #ژاکلین_زکریا یکی از دختران مسیحی خاطرهای در رابطه با شهید علمدار نقل می کند که نشان دهنده تأثيرگذارى این شهید حتی پس از شهادتش است. شهید سید مجتبی علمدار که از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود؛ چندین سال پس از جنگ و در سال ١٣٧٥ بر اثر جراحت های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست.
🌷خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم، اما مشکل پدر و مادرم بودند. به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می رویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است می رویم؛ اما باز مخالفت کردند.
🌷دو روز قهر کردم؛ لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم. ٢٨ اسفند ساعت ٣ نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم: خوب است دعای توسل بخوانم. کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم؛ خواندن. هر چه بیشتر در دعا غرق می شدم؛ احساس می کردم حالم بهتر می شود؛ نمی دانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد....
🌷در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: #زهرا، بیا بیا. بعد ادامه داد: می خواهم چیزی نشانت بدهم. با تعجب گفتم: آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است. ولی هرچه می گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب می کرد.
🌷راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطه ای از زمین چالهای بود؛ اشاره کرد به آنجا و گفت: داخل شو. گفتم: این چاله کوچک است گفت: دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم. آن پایین جای عجیبی بود! یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند و سفيدش، نور آبی رنگی پخش می شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود.
🌷انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا #سیدعلی_خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم می دیدم که انگار با من حرف می زنند ولی من چیزی نمی فهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا....
🌷آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: شهدا یک #سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند؛ مانند شهید #جهانآرا، شهيد #همت، شهید #باکری، شهید #علمدار و.... همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد؛ پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند....
#ادامه_در_شماره_بعدى....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خـــداونـــدا❤️
#باکری نیستم برایت گمنام بمانم ❢
#چمران نیستم برایت عارفانه باشم ❢
#آوینی نیستم عاشقانه برایت قلم بزنم ❢
#همت نیستم که برایت زیبا بمیرم ❢
مرا ببخش باهمه نقص هایم .. .
با تمام گناهانم... لیاقت ندارم ولی ..
دلــــم #شہــادت میخواهد...
آری #شهادت...
شہادت ڪجایے؟؟؟ کـــــــــــــم آورده ام...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
9⃣1⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#عاشقانه
#شهید_مهدی_زین_الدین❤️🕊
🌷میخواستم همونجوری باشم که دلش میخواست...
قرص و #محکم...
سعی میکردم گریه و زاری راه نندازم...
تموم مدت هم بالا سرش بودم...
وقتی تو خاک میذاشتنش...😔
وقتی #تلقین میخوندن...
وقتی روش خاک میریختن...😢
گاهی وقتا...
خدا آدمو پوست کلفت میکنه...
بچه های #سپاه و لشکرش...
میزدن تو سر و صورتشون...
نمیدونستم که ایییین همهههه آدم دوسش داشتن...❤️
🌷حرم بی بی #معصومه (س)...
پر شده بود از سینه زن و نوحه خون...
بهت زده بودم...
مدام با خود میگفتم...
آخه چرا نفهمیدم که #شهید میشه...!😞
خیلیا میگفتن...
"چرا #گریه نمیکنه....😕
چرا به سر و صورتش نمیزنه...؟!"
یه مدت تو خونه ی آقا مهدی موندم...
بعدش برگشتم پیش #خانوم #همت و #باکری...
حالا منم شده بودم مثه اونا...
دیگه منتظر کسی و چیزی نبودم...
اتفاقی که نباید،اتفاق افتاده بود...💔
🌷خیلی #هوامو داشتن و...
تجربه هاشونو بهم میگفتن...
بعد یه مدت #صبر اومد سراغم و آرومتر شدم...
میشِستیم و از خاطرات #شهیدامون میگفتیم...
اون روزا اونقده #مصیبت ریخته بود...
که گریه کردن کار خنده داری به نظر میرسید...
🌷یادگاریهای زندگی باهاش...💕
همین #خاطرات ریز و درشتیه که...
گاهی وقتا یادم میان و...
یه مرجان بزرگ و...
یه #قرآن و #تسبیح هم که بهم داده بود...💕
از دوستش گرفته بود که شهید شده...
🌷بازم انگار #اتاق ذهنم دو قسمت شده و...
داره پشت اون دیوار #کمیل میخونه...
باورتون میشه...
صدای کمیل خوندشو میشنوم...؟😔💚
#شهید_مهدے_زین_الدین🌸
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
👌راه، همان هست که ما رفتیم... 👈از همین راه بروید گم نشوید!... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣2⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#شهید_همت❤️🕊
🔹مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج #همت دربارهی برگشتنم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه #خاطره برات بگم⁉️ گفتم بگو
🔸حاجیگفت: وقتیتوی #پاوه مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر #کاظمی گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر
پرسید: #بریده_ای؟ از سوالش تعجب کردم😳 وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده...
🔹ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت #مأموریت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا #تسویه_حساب کن و برو، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...😇
🔸منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم... ☺️💚
#شهید_ابراهیم_همت 🌸
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣7⃣ به یاد #شهید_محمدحسین_محمدخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
6⃣4⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💢همتی برای حاج قاسم
🔸حضور وی در #سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع شد.
اما چنان در بین نیروها درخشید✨ که مورد توجه #فرماندهان ارشد نظامی واقع شد و بعد از مدتی به عنوان فرمانده تیپ هجومی #سیدالشهدا(ع) منصوب شد.
🔹 محمدحسین را در سوریه به نام مستعار « #حاج_عمار» میشناختند. #حاج_قاسم سلیمانی نگاه ویژهای به محمدحسین داشت و در یکی از دیدارهایش گفته بود: « #عمار برای من مثل « #همت» بود.»
🔸شجاعت💪 و دلاوری محمدخانی باعث شده بود که همواره او را در خط مقدم ببینند. دلــ❤️ بیباک و سر نترس محمدحسین در بین نیروهایش مشهور بود. در عین فرماندهی و هوش نظامی💭، همیشه در میانه میدان بود.
🔹 تا اینکه نیمه #آبان سال 94، آرزوی دیرینهاش تحقق یافت و در حومه شهر #حلب به خون سرخ خویش آغشته گشت 🌷و خود را به قافله #شهدا رسانید.
🔸پیکر پاکـ🕊 #محمدحسین_محمدخانی پس از چند روز به #تهران بازگشت و با حضور پر شور و با شکوه دوستان و رفقای دور و نزدیکش در بهشت زهرا(س)🌷 و در جوار مزار عموی شهیدش به خاک سپرده شد.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#طلاییـــــــــه😔
🔰صدای حاج ابراهیم #همت درون گوشم میپیچد !
مهدی #باکری دارد از آخرین دیدار با برادرش میگذرد و میگوید همه شهدا🌷 برادرهای من هستند اگر همه را میتوانید بیاورید #حمید را هم بیاورید!
.
🔰هنوز ابراهیم همت تاکید میکند که ♨️ما همچون #حسین وارد شدیم و همچون حسین هم باید به شهادتــ🕊 برسیم...
💯به شهادت برسیم ...
💯به شهادت برسیم...
.
🔰حسین #خرازی وسط عملیات دستش قطع میشود و با یک دست تا آخر عملیات #میجنگد...
حس میکنم خنکای خاک #طلائیه را زیر پاهایم !
باید خاک معطرش را در مشت هایم پنهان کنم و ب سر و صورت بریزم!!😔
.
🔰نه اصلا باید #سجده ای طولانی بروم روی خاک پاکش تا عجین بشود با روح و پوست و استخوانم😌 ...!
.
💥صدای خمپاره و ترکش!
💥گویی که عملیات آغاز شده است!
🔰شوق #وصال_معبود در وجودم طنین انداز میشود...😭
⚡️ناگهان؛رشته افکارم را در هم می ریزند بوق ماشین ها🚙🚕!!
📣صدا!
صدای خمپاره و گلوله نبود...🚫
.
🔰صدای #آهنگ لس آنجلسی ماشین مدل بالایی🏎 بود ک دلش میخواست تمام من را به انضمام افکارم زیر بگیرد!!😖😖
هندزفری🎧 و مداحی بعدی...
چ به موقع پلی میشود👌!
.
🔰مداح میخواند:🔊
یه #شهید،یه پرچم عشـقــ❤️،توی شهر ما غریبه
نه فقط نام و نشونش...خودشم خیلی #غریبه!😭😭
.
🔰و اینجا بود ک فهمیدم وسط دورترین نقطه• به #طلائیه هستم !😭😔
وسط هوای دود آلود شهر که آدمهایش از هوایش دود آلوده تر اند!!😔
اینجا عده زیادی رنگ بوی #خدایی ندارند...📛
اینجا برای خیلی ها افتخار است که راه شهدا را برعکس بروند↪️!!
🔰اینجا عده ای همه قرار هایمان را با شهدا فراموش کرده اند!🗯
عده ای دیگر که دم از خدا و امام و شهدا میزنند!⭕️فقط شده اند ظاهر و در باطن...😔
.
🔰اینجا بی منت ببخشید و از هیچکس هیچ نخواهید!
اینجا دیگر منش و رفتار #شهدایی نیست...📛
اینجا فقط نام شهدا را یدک میکشیم!!😭😔
باز هم بگویم!😭
👈ریا
👈تظاهر
👈حسادت
👈تهمت
👈بی اخلاقی!!
دلــــــــم پر است آی آدم هاااااا...😭😭
.
🔰خوش ب حال آنهایی ک در این حال و هوای آلوده حال هوای #دلشان آفتابی و بدون ابر است...
.
🔰دل من انقدر بهانه نگیر!
اینجا که #طلائیه نیست...
اینجا آسمان شهر است، #شهر!!😔
.
یازهرا(س)
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج😭😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باباے من یه خونه تو شمال و یه ماشین شاسے بلند به نامم کرده🔖😃 بابای تو چی؟ -بابای من ؟ یه پوتین تو ط
#طلاییـــــــــــــه😔
🔰صدای حاج ابراهیم #همت درون گوشم میپیچد !
مهدی #باکری دارد از آخرین دیدار با برادرش میگذرد و میگوید همه شهدا🌷 برادرهای من هستند اگر همه را میتوانید بیاورید #حمید را هم بیاورید!
🔰هنوز ابراهیم همت تاکید میکند که ♨️ما همچون #حسین وارد شدیم و همچون حسین هم باید به شهادتــ🕊 برسیم...
💯به شهادت برسیم ...
💯به شهادت برسیم...
🔰حسین #خرازی وسط عملیات دستش قطع میشود و با یک دست تا آخر عملیات #میجنگد...
حس میکنم 💭خنکای خاک #طلائیه را زیر پاهایم !
باید خاک معطرش را در مشت هایم👊 پنهان کنم و ب سر و صورت بریزم!!
🔰نه اصلا باید #سجده ای طولانی بروم روی خاک پاکش تا عجین بشود با روح و پوست و استخوانم😌 ...!
💥صدای خمپاره و ترکش!
💥گویی که عملیات آغاز شده است!
🔰شوق #وصال_معبود در وجودم طنین انداز میشود...😭
ناگهان؛رشته افکارم را در هم می ریزند🗯 بوق ماشین ها🚙!!
صدا!
صدای خمپاره و گلوله نبود...🚫
🔰صدای #آهنگ لس آنجلسی ماشین مدل بالایی🏎 بود ک دلش میخواست تمام من را به انضمام افکارم زیر بگیرد!!😖😖
هندزفری🎧 و مداحی بعدی...
چ به موقع پلی میشود👌!
🔰مداح میخواند:🔊
یه #شهید،یه پرچم عشـقــ❤️،
توی شهر ما غریبه
نه فقط نام و نشونش...
خودشم خیلی #غریبه!😭😭
🔰و اینجا بود ک فهمیدم وسط دورترین نقطه• به #طلائیه هستم !😭😔
وسط هوای دود آلود شهر که آدمهایش از هوایش دود آلوده تر اند!!😔
اینجا عده زیادی رنگ بوی #خدایی ندارند...📛
اینجا برای خیلی ها #افتخار است که راه شهدا را برعکس بروند↪️!!
🔰اینجا عده ای همه قرار هایمان را با #شهدا فراموش کرده اند!🗯
عده ای دیگر که دم از خدا و امام و شهدا میزنند!
♨️فقط شده اند ظاهر و در باطن...😔
🔰اینجا بی منت ببخشید و از هیچکس هیچ نخواهید!
اینجا دیگر منش و رفتار #شهدایی نیست...📛
اینجا فقط نام شهدا را یدک میکشیم!!😭😔
باز هم بگویم!😭
👈ریا
👈تظاهر
👈حسادت
👈تهمت
👈بی اخلاقی!!
دلــــــــم پر است آی آدم هاااااا...😭😭
🔰خوش ب حال آنهایی ک در این حال و هوای آلوده حال هوای #دلشان آفتابی و بدون ابر است...
🔰دل من انقدر بهانه نگیر!
اینجا که #طلائیه نیست...
اینجا آسمان شهر است، #شهر!!😔
یازهرا(س)
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج😭😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹اینجا #دوکوهـــه است 🔸جایی که احساس می کنی یک گام به #امام_زمان نزدیک تر شده ای. #شهید_حاج_ابراهی
#دوکوهـــه
#موقعیت_همت
🌾این جا #دوکوهه است
جایی که احساس می کنی یک گام به #امام_زمان نزدیک تر شده ای👌
🌿بعضی ها می گویند دلیلش #انتظار مقدسی✨ است که #رزمندگان اسلام در این پادگان برای رسیدن به این عملیات و برای رسیدن به صف 👥مجاهدان الله چشیده اند...
🌾این جا #انتظار یک بار تجربه شده است؛ انتظار مقدسی که تو حالا باید برای رسیدن به صف یاوران #مهدی_موعود مزه مزه اش کنی...
بی دلیل نیست که #سید_شهیدان_اهل_قلم خطاب به دوکوهه می گوید:
🌿دوکوهه!
آیا دوست داری که پادگان یاوران مهدی نیز باشی⁉️پس #منتظرباش...
🌾دوکوهه را با نام های زیادی می شناسند:
#همت، #متوسلیان،✓ کریمی، ✓چراغی،✓ زین الدین، ✓دستواره، ✓خرازی، ✓کاظمی و هزاران #شهید دیگر که هر کدامشان می توانند #الگویی باشند برای رسیدنِ تو، به صف یاوران امام زمان❤️...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🌷🕊 هر کاری مى كردن دکترا، سید به #هوش نمی اومد. اگر هم می اومد.. یه #یازهرا (س) می گفت؛ دوباره ا
⭕️ #مطیع_امرولی
برهمه واجبست
مطیع محض فرمایشات رهبر باشند
#دشمنان_اسلام کمر همت بستند
تا #ولایت رااز ما بگیرند
شما #همت کنید متحدباشید
تا کمر دشمنان بشکند✌️
#شهیدسیدمجتبی_علمدار🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣6⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 📖برشی از کتاب عمارحلب زندگینامه #شهید_محمدحسین_محمدخانی 🔹چهار پنج نفری ر
در #سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع کرد، اما چنان در بین نیروها #درخشید که مورد توجه فرماندهان ارشد نظامی واقع شد و بعد از مدتی به عنوان #فرمانده #تیپ هجومی سیدالشهدا(ع) منصوب شد.
محمدحسین را در سوریه بنام مستعار «#حاج_عمار» میشناختند.
حاج قاسم #سلیمانی نگاه ویژهای به محمدحسین داشت و در یکی از دیدارهایش گفته بود: «عمار برای من مثل #همت بود»
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روز سوم عمليات بود. آن روز، نماز ظهر را به او اقتدا كرديم. سر نماز عصر، يك حاج آقاي روحاني آمد.نما
#همت است دراسم ورسمت
همتے در ڪار و ڪسبت
ڪسب تو ڪسب #الهے
ڪاسبے با #يار_عالے
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بیسیمچی گردان حنظله، حاج #همت رو خواست، حاجی اومد پای بیسیم و گوشی رو به دست گرفت، صدای ضعیف و پر از خشخش رو از اون طرف خط شنیدم که میگه:
"احمد رفت، حسین هم رفت، باطری بیسیم داره تموم میشه عراقیها عنقریب میان تا ما رو #خلاص کنن من هم خداحافظی می کنم..."
حاج همت همانطور که به پهنای صورت #اشک می ریخت، گفت: "بیسیم رو قطع نکن، حرف بزن هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت رو قطع نکن"
صدای بیسیمچی رو شنیدم که میگفت: "سلام ما رو به #امام برسونید از قول ما به امام بگید همانطور که فرموده بودید #حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺟﻨﮕﻴﺪﻳﻢ."
و صدای بیسیم قطع شد...
📸 #شهیدحسینعلی_یاری_نسب🌷
#فرمانده_گردان_حنظله
#یادش_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✊هستیم بر آن #عهد که بستیم...
🌾 #قسم به فیض #شهادت قسم به سرخی خون
به #خیبر و #نی و #هور و #جزیره_ے_مجنون
🌾 قسم به روح #خمینی قسم به #سید_علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی
🌾 قسم به #عارف جبهه به #مصطفی_چمران
به گریه در دل سنگر، تلاوت قرآن
🌾 قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای #حسین_خرازی
🌾 قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در #محراب
🌾 به انتهای افق، سرگذشت #حاج_احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم #اروند
🌾 قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج #همت
به چادر و به #حجاب زنان با عفت
🌾 به صبحگاه #دوکوهه، به درد و صبر از رنج
غروب دشت #شلمچه، به #کربلای_پنج
🌾 قسم به #سید_حسن شیرمرد #حزب_الله
به جنگ سی و سه روزه، نبرد حزب الله
🌾 قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به #رمل های روان و به #مقتل_فکه
🌾 قسم به #باکری و #باقری و #زین_الدین
به غرش #نهم_دی به فتنه ی رنگین
🌾 قسم به تنگه ی #مرصاد و عقده از #صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
🌾 قسم به روح هنر از نگاه #آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی
🌾 قسم به قدرت #خون در برابر #شمشیر
به یک #پدر که نیامد پسر، و شد او پیر
🌾 به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در #مصاف رو در رو
🌾 به دست خالی #رزمنده ای که میجنگید
به آن جنازه که با چشم باز میخندید
🌾 قسم به خون #خلیلی شهید راه #حیا
به #ندبه و به #کمیل و #زیارت_عاشورا
🌾 که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم
#حسینی_ام #حسنی_ام، و #زینبی هستم
🌾 و سر سپرده ام و از تبار #عمارم
به #انقلاب و #شهیدان حق #وفادارم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشق_شهید_همت_بود. یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف
#حاج_قاسم_سلیمانی:
رشادت ها و شجاعت های #شهید_عمار مانند #همت بود؛
عمار مثل پسرم بود.
همیشه برایشان #صدقه کنار می گذاشتم و می گفتم مراقب خودتان باشید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
#عمار_حلب
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_کاظمی یار صادق و راستین سرداران ⇜شهید باکری 🌷 ⇜زینالدین ⇜ #خرازی ⇜همت ⇜بقایی و... بود و تم
7⃣5⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠خاطره سردار حاج قاسم سلیمانی
از سردار شهید حاج احمد کاظمی🌷
🔰هیچ #جلسه ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت🚫 كه او #یاد باكری و خرازی و همت و این شهدا🌷 را نكند.
🔰هیچ نمازی📿 ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند😭 وپیوسته این ذكر:⇜«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان #احمد بود و بعد گریه می كرد.
🔰از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد😔 اما آن چیزی كه بچه های جبهه با احمد #دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود كه، احمد #تداعی رفتارهای جنگ بود✊ تداعی خلوص، صفا، پاكی، صداقت بود.
🔰وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد #خرازی می انداخت💭 به یاد #همت🌷 می انداخت حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از #حیای جنگ می انداخت.
#شهید_احمد_کاظمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زندگــے ... از #شہادت آغاز میشود آنانڪہ یڪ عمر #مرده_اند ، 💥یڪ لحظہ هم شهید #نخواهندشد❌ #رزقک_شه
9⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🗓تولد: 9 #تیر 1364 / تهران
📋مسئولیت: فرمانده تیپ سیدالشهدا (ع)
🌷شهادت: 16 #آبان 1394 / حلب
🔰شهید محمدحسین #محمدخانی، متولد نهم تیرماه 1364 دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه آزاد🏢 واحد یزد، از فعالان #بسیج دانشجویی و از فعالان ستاد تدفین #شهدای_گمنام🌷 این دانشگاه بود
🔰حضور وی در #سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع شد، 💥اما چنان در بین نیروها درخشید که مورد توجه #فرماندهان ارشد نظامی واقع شد👌 و بعد از مدتی به عنوان فرمانده تیپ هجومی #سیدالشهدا(ع) منصوب شد.
🔰محمدحسین را در سوریه به نام مستعار « #حاج_عمار» میشناختند. حاج قاسم سلیمانی نگاه ویژهای به محمدحسین داشت☺️ و در یکی از دیدارهایش گفته بود: عمار برای من مثل « #همت» بود. شجاعت💪 و دلاوری محمدخانی باعث شده بود که همواره او را در #خط_مقدم ببینند.
🔰دل بیباک و سر نترس❤️ محمدحسین در بین نیروهایش مشهور بود. تا جایی که می توانست از خواب و #استراحتش میگذاشت که ♨️حتما خودش در خط حضور داشته باشد. فرمانده بارها بهش میگفت: «شما وقتی فرمانده هستی، #حق_نداری بری خطِ اول و بجنگی. اگه اتفاقی برای شما بیفته، شیرازهٔ کار از هم می پاشه💥 »
🔰اما قبول نمی کرد❌ میخواست حتماً کنار نیروهایش وسط معرکه #حاضر باشد. خیلی راحت می توانست بیاید عقب خط بنشیند، بی سیم📞 دستش بگیرد و با بیسیم نیروها را کنترل و مدیریت کند؛ ولی این کار را نمی کرد.
🔰 #اسلحه به دست میگرفت و می رفت خطِ اول جبهه. در عین فرماندهی و هوش نظامی💬همیشه در میانه میدان بود. تا اینکه نیمه #آبان سال 94، آرزوی دیرینهاش تحقق یافت و در حومه شهر #حلب به خون سرخ❣ خویش آغشته گشت و خود را به قافله #شهدا رسانید🕊
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#چرا_خانــمها_شهـــید_نمیشن⁉️
🔰 چون به شهادت #احتیاج_ندارن این
آقایونن که باید شهید بشن، تا به سعادت
برسن😊
🔰خانم ها یه #تحمل بکنند تو خونه،
اجر یه شهید🕊 رو بهشون میدن
دیگه نمیخواد کار زیادے بڪنن
🔰خانمها واقعا امکانات معنویشون بالاست ⚡️فقط باید بدونند ڪجا باید چیڪار ڪنند
مرد بداخلاقشو😠 تحمل ڪنه
👈بچه " #ولایتمدار " میشه...
🔰همون روز اول ڪه حضرت ام البنین(س)
اومدن تو خونه حضرت ، #حسنین ڪسالت داشتند، شروع ڪرد به تیمار ڪردن...
🔰 تا سالها به #احترام بچه هاے حضرت،
خودشون بچه دار نشدند...
🔰بعد ڪه چهار پسر آورد،
همیشه به پسرانش #تاڪید میڪرد؛↓
📌 من #ڪنیز بچه هاے امیرالمومنین(ع) هستم و شماها #خدمتگزاران بچه های آقا هستید...
🔰 " #مــادر" ولایتمدار تربیت میڪنه
مادرهاے بزرگوار! نقشتون ویژه هست
به حق حضرت ام البنین یه #همت بزرگے بڪنید،در تربیت بچه ها...😊
🔰پدر اگر امیرالمؤمنین هم باشه،
نمیشه نقش" #مادر " رو انڪار ڪرد...
🔰 #دخترها رو دارید تربیت میڪنید،
به گونه ای خاص تربیت بڪنید
ڪه پس فردا #ام_البنین باشند.
🎤 #حاج_آقا_پناهیــــان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنــگـــــــــــر🔔🔔
♦️نگاه کن...
خوب نگاه کن👀
ببین #کجا زندگی میکنی⁉️
♦️اینجا سرزمینی است که در #دفاع_مقدس مردان و زنانی #فدای آن شدند تا ذره ای👌 از خاک و ناموسش را ندهد✘
♦️جوان ها و نوجوانانی که در #اوج_زیبایی و قدرت بودند و از لذت ها گذشتند و #رفتند و آسمانی🕊شدند.
↮این طرف تر را نگاه کن↮
♦️گفتیم دفاع مقدسی ها از جنس ما #نیستند🚫 ما نسل موبایل📱 و اینترنت و ماهواره و کلش و هزار چیز دیگریم. آن زمان که این ها نبوده.
شاید اگر بود آنها هم #نمیگذشتند😏
♦️نگاه کن↯↯
متولد چه دهه ای هستی⁉️
#دهه_شصت؟
#شهید_رسول_خلیلی 🌷
↫هم که هم سن تو بود...
#محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
↫که رفت و از همه خوشی هایش گذشت.
#مسعود_عسگری 🌷
↫با قد و بالای رشیدش...
دهه #هفتادی⁉️
#شهید_محسن_حججی 🌷
↫هم دهه ای تو بود...#سرش را داد
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
↫همان افتخار دهه هفتادی ها!
↫همان که از همه چیزش حتی موتورش🏍 گذشت...
یا #شهید_احمد_مشلب🌷
↫جوان پولدار💶 لبنانی...
♦️یا چرا راه دور برویم...
اصلا همین #شهید_جهاد_مغنیه
↫آقازاده ای که همه چیزش فراهم بود...
♦️خب حالا #بهانه ات چیست؟
⇜این ها که هم دهه ای #تو هستند...
⇜این ها هم که موبایل📱 و کلش و هزار چیز دیگر را مثل تو دیدند...
⇜این ها هم که در همین اوضاع و احوال بد جامعه بودند...
♨️نه عزیز من
این ها همه #بهانه ست...
#شهادت همت و حال👌 میخواهد.
وگرنه این ها هم بالــ🕊 نداشتند
فقط ( #همت) داشتند...
♦️شهید که #معصوم نیست
فقط از سیم خاردار #نفسش عبور کرده.
بیا قول بده تو هم از سیم خاردار #نفست عبور کنی.
اراده داشته باش و همت کن💪
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار رحیم صفوی درباره #شهید_همت چنین میگوید: «او انسانی بود كه برای خدا كار میكرد و #اخلاص در عمل
🌷مادر شهید می گوید: سختیهایی که #همسر شهید همت کشید، فکر نکنم🗯 در زمان ما کسی کشیده باشد❌
🌷خودش می گفت: خدایا من چه کنم
⇜با این همه #تنهایی (روزها، ماهها)
⇜و دزد (چند بار در نبود همت)
⇜و عقرب (یک روز 25 عقرب کشتم حتی در رختخواب #کودکم)
⇜و موشک🚀 (خانه شان در معرض موشک باران و او تنها در شهر #دزفول غریب بود)
🌷امّا در پرتو زندگی با #همّت که اینچنین با محبت💖 بود، می گفت: «در اوج تمام آن #سختیها، محرومیتها، ترسها😰 و حتی ناامیدیها، خودم را #خوشبخت ترین زن دنیا می دانستم.😍
به نقل از: مادرشهید
#شهید_ابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh