eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
دستی #تو را از شاخه ام 🌷 چید و نمی دانست گلـ🌺ـها پس از #پرپر شدن هم عطرشان باقی
و شهید 20 تیرماه سال 95🌼🍃 رسماً به عقد یکدیگر درآمدیم.😍 بعد از یک ماه قصد رفتن به سوریه را کرد که حتی دوستانش به او گفتند شما عقد کردی برای چه می‌خواهی بروی🌼🍃 در همین حین از تهران پرونده اعزامی‌اش برگشت خورد، چون حسین در سوریه نزد تروریست‌ها شناخته شده بود.🌼🍃 برای اعزام مجددش به او اجازه ندادند که برود تا اینکه با تلاش بسیار موفق شدند. آبان‌ماه 95 با نام قمر فاطمیون و از طریق فاطمیون توانست اعزام داشته باشد🌼🍃 آبان‌ماه هم به شهادت ‌رسیدند کلاً دوران نامزدی ما با هم طول کشید و در اصل خدا خواسته بود در کنار بیشتر باشم تا از او بیشتر درس بگیرم.🌼🍃 🌼🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
💞ـــلام بر تـــــ🌺ـــو بلنـــــــد ام که از خاک‌ها به اوج می کشانی ام 💐🍃 از تبار تـــــ✨ـند سير زنــــــدگی 🕊🌱 💞ــــو از تبار ديگری، 🌱 جاودانی ام💐🍃   🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
،❤️🕊 نفـسـت را می‌دانم؛🍃 که آفتـاب☀️ اولین بار به دانه‌ی گـــندم داد ...🌾 کمتر دیده شده 🌷 🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊 🍃🌷 🍃🌷 🍃🌷 🍃🌷 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 #انفاق‌_به‌_سبک‌_شهدا🌷 🔹 ابراهیم معلم عربی یکی از مدارس محروم تهران شده بود. اما تدریس عربی #ابرا
✨﷽✨ 🥀🍃 🔰📌‌يکبار به گفتم: داداش، اينهمــه پول 💶از کجا مياري⁉️ از و پــرورش ماهي هزار تومان حقوق ميگيري، ولــي چند برابرش را براي ديگران خرج ميکني❗️ 🔰📍نگاهي به صورتم انداخت و گفت: روزي رسان . در اين برنامه ها فقط وسيله‌ام. من از خواستم هيچوقت جيبم خالي نماند.🥀🍃 هم از جایی که فکرش را نميکنم اسباب خير را برايم فراهم ميکند.💞 🥀🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠شهید مجید پازوکی : 🍃🌸#آدم ها سه دسته اند: خام، پخته، سوخته 🍃🌸خام ها که هیچ❌ 🍃🌸پخته ها عقل #مع
5⃣7⃣2⃣1⃣🕊❣ 💢 شهدا 🌸🍃 🌸🍃نیمه 🌙کنار یک خاکریز نشسته بود. تا رفیقم👥 هم دورش حلقه زده بودند. همین که نزدیکشون شدم صورتش رو توی تاریکی برگردوند سمت من و از این جای جمله او را خوب به یاد دارم. چون صاف شد توی رگم. مو به تنم سیخ شد. هنوز هم که یادم میافتد میریزد.💓 🌸🍃جمله ساده ای بود بارها بودم. اما وقتی پازوکی گوینده باشد. جمله ها حجاب ذهن را سریع پاره میکند و به جانت مینشیند. آری مجید پازوکی. و شما چه میدانید چه ای دارد یک #🌛شب کنار مجید پازوکی بودن را. پشت خاکریز آرام از 💞پاک و اش سخن بگوید و تو را مست کند. چه مزه ای دارد 📚را از اولیای بشنوی.👌 🌸🍃همینکه رسیدم رو کرد سوی من. و با یقین گفت «بچه ها خیال نکنید مرده اند زنده اند من خودم دیدمشان. » قلبم 💖داشت میایستاد فقط نگاهش میکردم. بعد ادامه داد.👌 🌸🍃«همینجا یک ⭐️ دیدم صدای میآید. رفتم به سمت گودال شهدای فکه. دیدم یک دسته عزادار از بچه ها را که دم گرفته بودند. خواب نبودم. بیدار بودم. همه شان شده بودند» او داشت ماجرای مکاشفه ای را برای ما تعریف میکرد. باورنکردنی. 🌸🍃عجب 🌙 بود آن شب. خدا🕋 رحمت کند شهید مجید پازوکی را. یادم میآید شب هنگام رخت خوابمان را او پهن کرد رو بروی شهدای فکه. موقع خواب صورتم رو به شهدایی بود که تازه تفحص شده بودند. و این جمله در جانم وجودم را شرحه شرحه میکرد که؛« نکنید شهدا مرده اند همه شان زنده اند.» 🌸🍃 پازوکی شهید شد. حین تفحص در فکه. اما این جمله او در جانم نقش بسته. بچه ها ! امروز هزار شهید مراقب این انقلابند با دستهایی بازتر و بیناتر. دست به دامنشان شویم شاید# ماه رمضان بعدی نبودیم. این 🌟 بخواهیم ما را نیز بلند کنند از این حالی که داریم. 🌸🍃آه «ای شهید ای آن که بر کرانه ازلی و ابدی بر نشسته ای دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» علی مهدیان 🍃🌸 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❗️ از 🌎ـا دل💓 ڪند و رفت زیارت حرم🕊 💥رو سنگ نوشتن ... مثل 👤 اسیرِ دنیاست باید بشه سهمش فقط دیدن عکسای مدافع حرم😔🌹 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📝شعر هایم را زیر رو نکنید‼️ غم نبودنش را😞 لابه لای آنها کرده ام... 🌷 ایام ولادت 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌙*🌙*🌙*🌙*🌙 🌟خــدایـا هـمه را از سر باز کن ، تا مــن به ذکر تـو باشـم . . . 🌷 💞 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠محبت به همسر و خرید گل🌺 💟شهید سیاهکالی سعی می کردند #محبت خود به همسرشان را به صورت عملی نشان بدهن
0⃣9⃣2⃣1⃣ 🌷 💠 یانگوم سرآشپز😅 🔰فردای روز حمید را برای شام🍲 دعوت کرده بودیم، تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوها🥙 که زنگ خانه به صدا درآمد، می زدم که امروز هم مثل روزهای قبل خیلی زود به خانه ما بیاید🏘 🔰از روزی که شده بودیم هر بار ناهار یا شام دعوت کرده بودیم، زودتر می آمد☺️ دوست داشت هم کاری بکند، این طور نبود که دقیقا وقت ناهار یا شام بیاید❌ 🔰بعد از سلام و احوال پرسی با بقیه، همراه من به آمد و گفت: به به😋 ببین چه کرده سر آشپز! گفتم: نه بابا! زحمت کوکوهارو کشیده، من فقط می خوام سرخشون کنم🍳 🔰روغن که حسابی داغ♨️ شد، شروع کردم به سرخ کردن ، حمید گفت: اگر کمکی از دست من بر میاد بگو، گفتم: مرغ🍗 پاک کردن بلدی⁉️ بابا چنتا گرفته، می خوام پاک کنم، کمی روی صندلی جابه جا شد و گفت: دوست دارم و کمک حالت باشم. 🔰خندیدم و گفتم: معلومه تو خونه ای که کدبانویی مثل من باشه و دختر عمه ها همه ی کارهارو انجام بدن👌 شما نباید هم از خونه داری سر رشته ای داشته باشین😄 گفت: این طورها هم نیست . 🔰باز من پیش بقیه آقایون یه پا حساب میشم😎 وقت هایی که میرم سنبل آباد، آشپزی🍜 می کنم، برادرهام به شوخی بهم میگن 😅 📚کتاب یادت باشد 🌷 زیباست اگر 💖 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💥‏" با طمأنینه گفت: کجا برم عقب ❓عقب به مردم بگویم من بچه‌های شما را گذاشتم و آمدم عقب، نه، من همین جا می‌مانم " ؛ 💫 " شما امّت استوره صبر و ایستادگی هستید؛ مبادا کاری کنید که در چشم دشمنان خود را نشان دهید " 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❣ ☀️خورشــید ٺــــویے وبے حضورٺـــ💥ــــو صبحم بخیرنمےشود❌ ☀️اے آفٺاب من گرچهره نڪنے ازنقاب خود دمیده نگردد بہ خواب من 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌧بغضِ ؛ گریه 😭شد و راہ تماشا را بست 🌨از تـ✨ـو جز 🏞 تار ندارم در یاد  🌷 🌷 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh