eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣5⃣1⃣ به یاد #شهید_مهدی_صابری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣0⃣2⃣1⃣ 🌷 نام و نام خانوادگی: مهدی صابری تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴ تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ سمت: فرمانده گردان حضرت علی‌اکبر (ع) از   🔰مهدی صابری یکی از شهدای مدافع حرم است. بیست و چهار پنج سال بیشتر نداشت اما توانای گروهان حضرت علی‌اکبر (ع) نیروی مخصوص👌 تیپ فاطمیون بود، تیپی که امروز تبدیل به لشکر👥 شده است. 🔰در ماجرای گرفتن که اهمیت فوق‌العاده‌ای در از بین بردن کمربند حائل رژیم صهیونیستی👹 در بلندی‌های جولان داشت، اواخر سال ۹۳ به رسید🌷 🔰شهید صابری، یک‌تنه👤 هر کاری انجام می‌داد به قول معروف همه فن حریف بود💪 از آشپزی در گرفته تا کارهای امدادی، فنی، مخابراتی و اقدامات تخصصی . همیشه سنگ تمام می‌گذاشت. 🔰برایش فرقی نداشت❌ کجا کار می‌کند، با کدام تیم شریک است یا کاری که می‌کند چه چیزی است. هرجایی که بود بود. بعد از شهادت🌷 او، سنگینی جای خالی‌اش روی دوش خیلی‌ها حس شد😔 این‌ها را «مهدی صابری» می‌گوید. 🔰همه او را به یک دل‌بستگی💞 خاص می‌شناختند؛ آن هم حُبّ (ع) بود. هر جا که به نام علی‌اکبر (ع) مزین بود هم یک‌گوشه‌ آن مشغول بود✅ فرقی نداشت هیئت محلی‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ . 🔰برای همین وصیتش را بعد از با «یا علی‌اکبر ِ لیلا» آغاز کرد. رفته بود که برای ایام فاطمیه🏴 برگردد، همین هم شد. روز حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند😔 🔰پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای هم‌زمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)🚩 با حضور مردم شهر مقدس تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم🌷 بهشت معصومه (س) به خاک سپرده شد. (افغانستانی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#آخرین_دیدار😔✋ 🌷معراج الشهدا🌷 شهادتت مبارک عزیزم😭 #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #یادت_باشه💔 🌹🍃🌹🍃 @sha
اینکه برای ک همسرتون💞 میکشه ازش میکنید خیلی خوبه... 💥اما تشکر فقط نباشه❌ گاهی به پاس تشکر او را به ابمیوه خوردن یا دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل💐 وحتی یک شاخه گل🌹 بخرید. 📝 🔰حمید شبهای جمعه میرفت چندین بار به من میگفت؛ ولی چون میکشیدم☺️ نمیرفتم این بار حرفش را نکردم. 🔰فردای آن روز بعد از کلاس طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با 💐 قشنگ 🔰پرسیدم، به چه مناسبت گرفتی⁉️ گفت این قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای برات گرفتم. ✍راوی: همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣کاش بودی ⇜تا دلمـ💕 تنها نبود ⇜تا اسير #غصه فردا نبود  ❣کاش بودی ⇜تا برای #قلب من زندگی ⇜اين گون
🌷 🔷شهید اکبری یکی از شروط ازدواجش💍 همراهی کردن با و شرکت منظم در برنامه روضه بود👌 🔶بهش میگن: میشه کمتر بری هیئت⁉️ اشاره میکنه به پسرش و میگه: اگه علی رو یه نفر ازتون بگیره چه حالی میشین؟ میگن: خب معلومه طاقت نمیاریم😢 میگه: (ع) و هیئت رو از من نگیرید چون طاقت نمیارم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
{ #پس_زمینه❤️🌿 #شهید_امیر_سیاوشی #ایام_ولادت🌸} 🍃🌹🍃🌹 @shahed_sticker
‍🔸اون ک چشیده طعم این عشقو♥️ 🔹غیر هیچکس و نمیشناسه 🔸هک میشه روی سنگ قبرم 🔹این سینه زن العباسه 🔰 خیلی بلند، قیافه تکیده، پیشانی بلند، همه و همه قطعا تو را یاد یک نمی‌اندازد⁉️ 🔹نامش بود. از وقتی کنجکاو ماجرایش شدم که تصویر مزارش را دیدم و یک بیت معروف نوحه‌های حاج محمود که مو بر تن آدم راست میکنه، فضولی ام گل کرد☺️ که ربط این به رایه العباس چیه؟ 🔸مثل همیشه راهکار علامه سرچ که کردم علامت سوال‌هایم❓ بیشتر شد. دیدم اُوهَع، همه ماها و بسیجی که توی ذهنمون داریم خود همین آقاست، یاد حرف افتادم وقتی مستند ملازمان حرم را دیدم که با مادرش صحبت کرده بود. حججی گفت: قبلنا یه جاده بود که میشد ازش گذشت 💥اما حالا شده یه تنگ که حتی مختصات روی نقشه‌اش هم نیست❌ 🔹 سیاوشی ته آرزوی مبارزاتی ما هیئتی‌ هاست؛ بی خیال دنیا و پر خیال و دغدغه امام حسین🚩همه‌ی ما دست و پا می‌زنیم برا پابوس آقامون. اما ، سال آخر به رفیقاش گفت که شماها برید من دیرتر میام. نیومد....🚷 🔸رفت ، پیش کسی که همه ما 80 کیلومتر🗺 به یاد اون قدم ور می‌داریم و آخر قبولی بدست اونه. رفت پیش عمه که بقول حاج محمود هیئتشون بی قرار بود و غصه و غم‌هاش😢 بی‌شمار 🔹ما اول مسیر و اون آخر مسیر، بی‌ صدا و بی‌ریا رسید به اون لعنتی؛ که من یکی خیلی وقته مختصات مکان الآنم را هم گم کردم😔 چه برسه به معبر . 🔸سیاوش وسط آتش🔥 اینبار بیرون نیومد؛ بلکه رها بیرون اومد بدون دسیسه تعصب. امیر جان ما مانده‌ایم راه که سرخ است از لخته خون شهیدان🌷 ما مانده‌ایم و پاشی ناامیدی لیبرال‌های سگ سفت غرب زده، ما مانده‌ایم و نادانی اهل منزل که ناامیدند، 🔹ما مانده‌ایم باسنگینی های پر از سرب و خردل، پاهای کِرِخت و بدون احساس😔 ما و آنهایی که ها در بدن های لاغر‌شان قایم باشک بازی می‌کنند و.... اما ته همه ما و حسرت و آه 😞 و پوزخند مدیران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾در روزگار تازه‌ی غفلت #شهید شد 🍂بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد🕊 🌾او بر کرانه‌های ازل #تا_ابد نشست 🍂
8⃣6⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰آقا حامد سال ها تو فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری🏴 مشغول بود. وقتی ایام می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها🔊 رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می‌گرفت. 🔰با عشقـ❤️ و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار🍲 میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار دیگ ها رو شروع کنه... 🔰با گریه😭 و حال عجیبی شروع به کار می کرد.بهش میگفتن آقا حامد شما و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی👌" 🔰و همینطور می گفت: "شفا تو مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها رو خواهم گرفت" که بالاخره این طور هم شد😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یادت #ای_دوست بخیر نازنینم خوبی⁉️ خبری نیست ز #تــو دل من میخواهد که بدانی #بی_تو دل منـ♥️ اندازه
‍ 💌محمد حسین جان سلام 🔮سالی دیگر نیز گذشت کوتاه برای تو و بلند و برای ما. فرصت های از دست داده هرسال زیادتر رخ می نماید. شاید آن دلیل که ها از روزگارمان رخت بر بسته اند😢 برکت هایی که یکی از آنان وجود و نفس امثال شماست. 🔮ردِّ‌پاهایت👣 را در شهر می بینم، تقریبا هرجا که سَرَکی کشیدی تمثال یا را جلوه دار زده اند. حتی کسانی که در حد سلام احوال گیرت بوده اند. 🔮تفریحم بود آن هم که به چشم برهم زدنی از دست رفت. سرگرمی هایم حال چرخ زدن است هم دور خود، هم دور شهر، هم دور ، هم ... سرگیجه گرفته ام از گشتن های بیهوده😓 و از سر بیکاری و سرگرمی. 🔮 روز به روز قد می کشد، رشید می شود. شاید او بتواند راهت را ادامه دهد. من هنوز در پیداکردن مسیری که در آن سیر کردی مانده ام. قبلا مزه تلخ قهوه های☕️ کافه ای که را به دیوار داشت هشیارم می کرد. اما الان ... همان قهوه برایم بی مزه است. 🔮اشتهایم را برای زندگی از دست داده ام. تو هرروز در تمام این چند سال سر سفره کرم بودی. اما من هر روز سر سفره گناه🔞 پرخوری می کنم و تنم فربه گناه است. آنقدر چاق شده ام که حال و حتی فردی را ندارم😔 🔮بی معرفت، حالا که در تلاطم دنیا دارم می شوم و امید به دستگیری ات دارم، دل کندی و رفتی🕊چسبیدی به ملکوت و من که زیر پاهایت، دست و پا می زنم را رها کرده ای. نگاه کن من به تو بسته ام. مهرت را به دل💖 🔮محمدحسین، زمانه بد فشار را به گلو رسانده. از زندگی فقط آرزوی مرگ می توان داشت. هرروز را وجدان و عمرمان نشویم روزمان شب نمی شود. با دین تیغ می زنند⚡️ و زخم می ماند از عمل و وای از مدعیان بی علم و گاها بی عمل. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مرگ را حقير میکنند عاشقـ♥️ـان زندگی را #بی_نهايت بی آنکه سخنی گفته باشند✘ جز "چشمهايشان" در اوج
🔰پنج پسر داشتم، اما چیز دیگری بود. ♦️یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم. زل زد تو چشم هایم. دلم را لرزاند. گفت: مامان من تو نمیخوای خمس رو بدی⁉️ ✳️گفتم: مادر نرو🚷 سوریه. عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت ها که چادرت رو می کشدی سرت و دست ما پنج تا رو می گرفتی و میکشوندی تو و مسجد🕌 ♦️در روضه ضجه می زدی😭 و می گفتی: کاش بودیم یاری ات می کردیم، یادته؟؟ بلند بلند داد می زدی که من و بچه هام فدات بشیم. ✳️بفرما الان شده. گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون💓 مگه هیچ کدام از اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن. آنقدر گفت و گفت تا ام کرد. ✍🏻راوی: مادر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹سال 1367 بود که #محمدهادی یا همان هادی به دنیا آمد. او در #شب_جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه🏴 به
⁉️ ️🌳ویژگی های هادی ذوالفقاری ۱- همیشه بود. ۲- میکرد. ۳- ذکر📿 میگفت. ۴- عاشق (علیه السلام) و گریه😭 برای ایشان بود. ۵- او زنبان زد رفقا بود. ۶- اگر کسی از او میکرد، خیلی بدش می آمد. ۷- وقتی که شخصی از زحمات او تشکر میکرد، میگفت: را خدا آزاد کرد! یعنی ما کاری نکردیم☺️ همه کاره وهمه ی کارها برای خداست‌. ۸- انرژی اش را وقف و کار فرهنگی کرده بود. ۹- روی صورتش چفیه می انداخت و میگفت: اگر به نگاه کنیم راه بسته میشود. ۱۰- خیلی دوست🌸 داشت از حرم (علیهاالسلام) دفاع کند و میگفت: نباید بگذاریم عمه ی سادات دست تروریست ها👹 بیفتد ۱۱- هیچ وقت از نگران کننده حرف نمیزد. آرامش😌 درکلامش جاری بود ۱۲-نمیگذاشت❌ کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پیش می آمد، از دل💗طرف در می آورد. هیچ وقت دوست🥀 نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥️♥️♥️ #پنجشنبه_های_شهدایی🌷 #سلام ما به لبخند ☺️شهیدان به #ذکر🥀 روی سربند #شهیدان   #سلام ما به #
9⃣1⃣3⃣1⃣🌷 ☘️ ☘️ 🔰ابراهيم در اول سال 1336📅 در محله الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود.😍 او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔰ابراهيم نوجوان بودکه تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ادبي نائل شود.✅ از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔰حضور در جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به و پرورش منتقل شد. 🔰ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد. در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد.مردانگي او را مي توان در سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان مشاهده کرد. 🔰حماسه هاي او در اين هنوز در اذهان ياران قديمي تداعي مي کند.در مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي 👥 هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. 🔰سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.او هميشه از مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش📿 را مستجاب كرد. سال هاست كه و غريب در فكه مانده تا خورشيدي ☀️باشد براي نور.💥 بࢪگࢪفتھ‌ازڪتاب‌سلام‌بࢪابراهیم📚 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•{ #پس_زمینه ♥️🌿 #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی 🌸} 🍃🌹🍃🌹 @shahed_sticker
شهید 🏴 🕊 🌸او بسیار اهل بود، کمربند مشکی جودو داشت، و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود.💪اهل 🕌 بود و به خیلی اهمیت می‌داد. همیشه مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد 🌸هیچ وقت در هیچ برنامه 🚩را ترک نمی‌کرد. ☝️ سید میلاد شخصیت داشت مشکلات همه رو حل میکرد، و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. و تا را بر طرف نمیکرد دست بردار نبود. 💠 : فضیلت پاداش بر طرف كردن , از هزار حجّی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزاد کردن یک بنده در راه خدا و صرف بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش, است. 🍁 🌸 ...😭😭 ۹۴ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺خوشبحال دل هر مَرد که #دختَر دارد ... کِی تواند پِسری #دُخملِ_بابا بشود 😎 نازدانه های شهید #زین
🖤آقا عبدالله پنج شنبه، شب🌙 حدود ساعت چهار به شهادت🕊🌷 رسیده بود. 🖤شب 🌟تاسوعا در 🚩خودشان اعلام کرده بودند که چند نفر شده‌اند و مادر و پدر همسرم که در آن هیئت داشتند، متوجه نشده، چون اسم نیاورده بودند. 🖤منتها من دیگری بودم. برادر همسرم،آقا مصطفی از طریق تماس تلفنی یکی از دوستان صمیمی‌اش از جریان با خبرشده بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣3⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷‍ 🌀متولد می‌شوند، #پر نور ✨چون #ستاره هر چه بیشتر می‌گذرد، شعاعِ نورشان وسیع
به سید می‌گفتن: اینا کی هستند مياري ؛😒 بهشون میدی؟!😟 می‌گُفت: ✨کسی که تو نیست، اگه بیاد توی مجلس و یه گوشه بشینـه 💥و شما بهش بها ندی❌، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی بگیری، جذب همین میشه!😍 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh