eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ⚜روبروی ایستاده ام و به نگاهت خیره مانده ام. هم چشمهایت مدتهاست به من خیره شده👀 و من مثل لجباز به هر سو میدوم تا به خیال خودم دیگر تحت تعقیب چشمهایت نباشم🚫...! ⚜گم میشوم میان دلبستگی های💞 روزانه ام... و با چشمهایی اشک الود😢 دوباره به التماس یک نگاه دیگر بر میگردم ... ⚜دوباره را به زندگی ام گره میزنی! راه روشن میکنی💡 برایم و من دوباره های کودکانه ام را از سر میگیرم و غفلت زده خودم را به میزنم! ⚜حس یک محروم از روشنایی رهایم نمیکند!نمی بینم ... و این درد دارد😭! ♨️این طور نمی شود! هنوز عاشق نشده ام❌...! هنوز فاصله دارم تا شدن! ⚜برای همین است که معنی نگاه هایت را ...گم شده ام... چون تورا گم کرده ام.. باید فکری به حال این دلـ❤️ کرد که فقط عشق است! ♨️وگرنه این دل کجا و... رسیدن به کجا ؟!😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5769183097723553046.mp3
4.1M
من عاشق اینم که هر شب تو خیالم ... بابای من از آسمون ها برگرده ... سهم من از بابام این سهمیه ها نیست ... 👈تقدیم به فرزندان شهدا🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌿🌷🌿 باز دلم بي هوا، #هوايت را ميڪند #بابا😔 چه قدر سخته آروم ڪردن #دلي ڪه #بهانه ی تو رومیگیره😭 #بابای_شهیدم #دلم_برایت_تنگ_شده😔😭 #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ میان #آسمان قلب زارم نوشتم نڪتہ اے را بر #نگارم بہ غیر از #دیدن آن روے ماهٺ امید و #آرزو در دل ندارم #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✍عطــــر ِ شما پیچیده میــان ِ خاطراتـــــم! پس عمیق تـــــر #نَفَس میکــشم! به امید وصال تان.. #شهید_جواد_الله_کرم #سلام_صبحتون_شهدایی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 4⃣9⃣ 💠 یه دور تسبيحی📿😅 🔹نشسته بوديم دور هم كنار آتش🔥 و درددل می‌كرديم. هر كی داشت درآورده بود و ذكر می‌گفت. 🔸تسبيح‌های دانه درشت و سنگين وقتی روی هم می افتادند صدای دل آدم را آب می‌كرد.  🔹من هم دست كردم داخل جيبم كه ديدم تسبيحی نيست🙁. از روی عادت دستم را بردم طرف تسبيح بغل دستيم تا تسبيح📿 او را بگيرم😁 كه دستش را كشيد به سمت ديگر😕. 🔸گفتم: «تو تسبيحت را بده بزنيم». كه برگشت گفت: « نداره،‌ اخوی!» گفتم شايد شوخی می‌كند 😅 🔹به ديگری گفتم: «او هم گفت ».  به ديگری گفتم:«گفت موتور پياده كردم😐»  و بالاخره آخرين نفر گفت: «نه داداش✋، يك‌وقت میبری چپ مي‌كنی، حال و حوصله و مرافه ندارم؛ تازه من حاجت دستم را به نمی‌دهم». 🔸همه خنديدند😂. چون عين عبارتی بود كه يادشان داده بودم. هر وقت می‌گفتند: تسبيح📿 يا انگشتر💍 و مهر و جانمازت را بده، اين بود.  فهميدم خانه‌خراب‌ها دارند می‌كنند.😅😅  😁 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دلم تنگ💔 است، برای یڪ دل‌تنگے از جنس جا ماندن😔... کہ درمانش " رسیدن " باشد رسیدن بہ قافلہ ی " یارانے سفرڪرده "... #شهادتم_آرزوست... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زمیــ🌏ـن حقیر بود برای داشتنت #آسمــان به تو بیشتر می آیــد👌... #شهید_عباس_دانشگــر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8⃣4⃣4⃣ 🌷 💠پرواز با پا 🔰برای توجیه به همراه همه فرماندهان گردان رفتیم ابتدای ارتفاعات . از ماشين🚙 پیاده شدیم سر غروب بود 🌥و هوا گرگ و ميش شده بود. يكى از بچه هاى اطلاعات شروع به منطقه کرد، در جواب یک سئوال که الان موقیعت ما دقیقاً کجاست کم مى آورد؛ او رفت. 🔰سر شب🌝 شد. قرار بود آنجا بمانیم تا و چندتاى دیگه نیروها رو بيارن. ⚡️ناگهان متوجه شدیم به صورت دشتبانی در ۵۰ مترى ما هستند و سلاح ها را پشت سر کرده بودند تا ما رو فريب داده، خوب نزدیک بشن، و بعد به رگبار💥 ببندنمون. بعضی مى گفتن؛ ! اما نزدیكتر شدن، شروع کردن. 🔰ما ضربتی موضع گرفته، شديم.‌ اونا مجبور به عقب نشینی شدن و ما ٢٠ نفر بيشتر نبوديم. باید تا که نیروها برای پیشروی مى آمدند؛ آنجا مى مانديم و از خودمون و منطقه مراقبت مى كرديم👌. من و در شيارى کوچک استراحت مى كرديم که عراقیها شروع کردن به آتش💥 ریختن. 🔰خمپارهای ٨١ و ١٢٠ بيشتر مى شد تا اینکه صوت خمپاره ۱۲۰ كه زوزه کشان پایئن مى آمد را روى سرمون احساس کردیم من و على تکیه داده بودیم و ته پوتین هامون بهم چسبیده بود خمپاره دقیقا👌 پاهای علی فرود آمد و ما به زمين چسبیده و دو دست را روی سرگذاشتیم🙆♂ که از خوردن به سرمان جلوگیری بشه ⚡️اما.... 🔰اما بعد از فرود خمپاره💥 سه بار تكبير گفت. بنده که متوجه شدم ترکشی به من اصابت نکرده دو_سه بار على رو صدا زدم🗣 جواب نداد🔇! کنارش نشستم؛ دیدم آرام به رفته. آثار تركش بر سر و صورت نبود. پائينتر رو نگاه کردم دیدم از بالاى زانو قطع شده بود. .... راوى: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
این‌دنیا با تمام زیبایی ها‌و انسانهای‌خوب ‌آن‌ #محل‌گذر است‌ نه ماندن🚫! وتمامی ما‌باید برویم‌ و راه‌ این‌ است👈 دیر یا زود فرقی نمیکند، اما‌ چه‌ بهترکه زیبا‌☺️برویم. #شهید_رسول_خلیلی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#شهیـــد🌷 نشانی ست از یک راه ناتمامـ🕊 یک فانوس که دارد🕯 خاموش می شود و حالا #تو مانده ای و یک #شهید و یک راه ناتمامـ⏪ فانوس رابردار و راه خونین شهید را ادامه بده✊ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾همین که بر مزارشانـ🌷 ایستاده ای ، یعنی تو را به حضور 🌾همین که اشک هایت روان 😭میشود ، یعنی میکنند 🌾همین که دست میگذاری بر مزارشان ، یعنی را گرفته اند👌 🌾همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت😔 ، یعنی وجودت را 🌾همین که قول میدهی ، یعنی تو را به قبول کرده اند😍 ♨️باور کن ، 🌾که میان این شلوغی های دنیا🌍 هنوز گوشه ی خلوتی برای دیدار داری.... ✨اللهم الرزقنی توفیق شهادت فی سبیلک✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دشمنان اسلام! بدانيد كه هر چيز فصل و زمان خاصى دارد و الآن فصل شكوفايى🌸 اسلام است. و پشت آن انقلاب «عج». و تلاش شمابى ثمر😏. پس به هوش آييد. و آتش🔥 جهنم را براى خويش فراهم نكنيد🚫.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣9⃣ به یاد #شهید_ابوالفضل_شیروانیان🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣4⃣4⃣ 🌷 🔹علاقه ی خاصی به (سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) داشت. ی اول فاطمیه هرسال صبح بعد از نماز📿، منزل پدرشهید ی حضرت زهرا(علیهاالسلام) و مراسم عزاداری 🏴حضرت برپاست. 🔸سال 92 که سال حضور ابوالفضل در مراسم بود، و روزهای آخر زمستان، و روز آخر مراسم، خیلی هوا بارانی🌧 بود، به این صورت که تمام فرشهای کف حیاط را برداشتیم و از باران و خیسی کف حیاط و سقف پارچه ای ،نمیشد🚫 فرشها را بچینیم. 🔹نیمه شب🌒 بود که دیدم سر سجاده نشسته و داره گریه میکنه😭.رفتم کنارشو 👥گفتم تا دیر وقت که بیدار بودی ، پاشو بخواب که برای مراسم فردا ،که روز هست، آماده باشی. 🔸گفت: چطور میخوای خوابم ببره وقتی که ی حضرت زهرا رو آب گرفته و جا برای عزادارای 🏴خانم کمه...(چون داخل حیاط و ایوان ،قسمت مردانه بود و داخل اتاق هم زنانه) 🔹گفتم: کاری که از دستت برنمیاد چون اخبار هواشناسی⛈ گفته این باران تا روز ادامه داره .گفت: میتونم که خدا رو به آبروی حضرت زهرا بدم که آبروی هیئت حضرت رو نگه داره😭، چون روز خیلی اینجا شلوغ میشه و ما شرمنده ی عزادارا میشیم😞. 🔸داشت گریه میکرد 😭و خدا رو قسم میداد و بلند شد دو رکعت نماز به حضرت زهرا(علیهالسلام)خوند و آروم شد و گفت دیگه سپردم به و خوابید😴.موقع اذان که بیدار شدم دیدم باران بند اومده☁️ 🔹ابوالفضل تمام فرشها رو پهن کرده و داره زیر خیمه ی بی بی میخونه و گفت دیشب از خدا خواستم بعد از روضه ی حضرت زهرا باران رحمتت 🌧رو برامون بفرست، و فعلا بارانی در کار نیست.❌ 🔸همه باریدن باران و خیس شدن خیمه بودند و ابوالفضل آرامِ آرام.مراسم که تموم شد و عزادار خداحافظی کرد👋 و رفت، ابوالفضل گفت زود باشید که از خدا تا آخر مراسم قول گرفتم و الان بارون ⛈شروع میشه. 🔹هنوز چند ثانیه ای⏱ از حرفش نگذشته بود که باریدن گرفت و تا سه روز ادامه داشت... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
برخی یادگاری های شهید که #هنگام_شهادت همراهشون بوده و الانم دست خانواده عزیزشون هست👌 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 #یاد_یاران8⃣8⃣ 💠 الان جواب سلام حرام است! 📌خاطره ای از #شهید_سیدعلی_اندرزگو🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#شهادت به خون و تیر و ترکش نیست برادرجان آن روز که #خدا را با همه چیز و در همه چیز دیدیم #شهید شده ایم❤️🌹🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#سلام_شــ‌هدا نمےدانم برق نگاهتان چہ داشت چگونہ با دلِ آقاے مان بازے ڪرد... چہ دید ڪہ برایتان انگشتر فرستاد.. چہ شد ڪہ عڪس یادگارے خواست.... شــ‌هیدان " #هادے_ڪجباف" و" #نادرحمید" 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣5⃣4⃣ 🌷 درخصوص شــ‌هادت دو رزمنده مدافع حرم! 🍃یک روز به همراه جمعی از در محضر حضور پیدا کردیم. پس از پایان دیدار و موقع خداحافظی، مسئولین ما را صدا زدند و گفتند حضرت آقا شما را خواسته است؛ لطفاً برگردید. 🍃همه تعجب کردند. دوباره به محضر حضرت آقا رسیدیم و آقا فرمودند به بگویید بیاید. از آقا سؤال کردیم جریان عکاس چیست؟ گفت آقا با کسانی که خیلی دارد عکس می‌گیرد. از حضرت آقا سوال کردم عکس ما را برای چه می‌خواهید؛ فرمودند: «جمع شما می‌دهد.» 🍃دو نفر در این جمع بودند که به اسم صدایشان کرد. حاج قاسم دو از آقا گرفته بود که به «سردار هادی کجباف و نادر حمید» داد و دستانشان را بوسید. کجباف و نادر حمید پس از گرفتن به شدت کردند. عملیات بعدی این دو به شیوه‌ی بسیار به شهادت رسیدند. 🌷 🌷 راوی : 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#شکستن_نفس... باران شدیدی درتهران باریده بود.خیابان17شهریور را آب گرفته بود؛ چند #پیرمرد میخواستند به سمت دیگرخیابان بروند، مانده بودند چه کنند، همان موقع #ابراهیم از راه رسید.پاچه #شلوار را بالازد؛ با #کول کردن پیرمردها آن هارا به طرف دیگرخیابان برد... ابراهیم ازاین کارها زیاد انجام میداد و هدفی جز #شکستن_نفس خود نداشت مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها #مطرح بود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzad
#ای_شهید هوای دلم ابری است ... #موج دلم را ❤️❤️ روی امواج #عاشقی تنظیم کن باشد خدای مهربان #خریدارم شود ... #شهید_حسین_معزغلامی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_8736315.mp3
13.24M
تو این روزای بےڪسی ڪارِ دلم صبـــــوریہ یعنے قسمت میشه منم شهیــــــد بشم تو سوریہ..😔 🔺آخرین مداحے ذاکراهل بیت(ع) مدافع حریـــم آل الله 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
در #عملیات کربلای دو محمود کاوه، #فرمانده لشکر،کار عجیبی کرد! نیروهای خط شکن رو که جلو فرستاد، اومد و نمازی دو رکعتی اقامه کرد. بعد از #نماز گفت: "این نماز رو فقط به دو دلیل خوندم اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد... یکی از بچه ها پرسید: "و بعد چه ؟ گفت: "دلم میخواد اگه خدا لایقم بدونه، این نماز، آخرین نمازم باشه... و خدا لایقش دانست محمود کاوه در همان عملیات شهید شد. 🍃🌹 @shahidNazarzadeh