eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت_و_هشت راوی: مادر شهید عینک ا
✨ انتشار برای اولین بار✨

  

راوی: مادر شهید
عینک

...من سال ها بود خودم را برای شنیدن خبر شهادت او آماده کرده بودم، اما در همه ی این سال ها به این فکر بودم که فراقش را چگونه تحمل کنم.

او حتی محل خاکسپاری پیکر پاکش را به برادرش نشان داده بود، اما باورش برای من سخت بود.


یکی از روزهایی که محمدحسین به مرخصی آمد، قرار شد که برای درمان چشمانش به تهران برود، چون حال عمومی اش خوب نبود و چشمانش درد داشت. تصمیم چنین شد که برادرش، محمدعلی به من گفت :«مادر! خیلی به حال محمدحسین غبطه می خورم.»


گفتم :«چرا؟ چی شده؟»
گفت :«در طول مسیر  که می رفتیم ، حال محمدحسین بدتر شد. چشمانش به شدت درد گرفته بود و اذیتش می کرد. او همیشه با صحبت های شیرینش برای من راه را کوتاه و سختی های سفر را آسان می کرد، اما آن روز ساکت و آرام نشسته بود و چیزی نمی گفت.

فهمیدم که خیلی درد دارد. پیشنهاد دادم کمی استراحت کند. او هم قبول کرد.

 یک مسّکن خورد و روی صندلی عقب ماشین خوابید.
من پتویی را رویش کشیدم و گفتم :«راحت بخواب» و دوباره به رانندگی ادامه دادم. به شهر نائین رسیدیم. برای نماز و شام توقف کردیم. بعد از شام دیدم هر دو نفر خسته ایم.


 گفتم :«محمدحسین! بهتر است شب را همین جا داخل ماشین بخوابیم و صبح دوباره به راهمان ادامه دهیم.» قبول کرد.
 در کوچه ای، کنار مسجد جامع نائین، ماشین را پارک کردیم و هر دو داخل آن خوابیدیم. رانندگی خسته ام کرده بود.


 وضعیت محمدحسین هم آنقدر ناراحتم کرده بود که یک لحظه نمی توانستم فکر او را از ذهنم خارج کنم و این خستگی مرا دوچندان کرده بود ؛ به همین دلیل تا چشمانم را روی هم گذاشتم، خوابم برد.

نیمه های شب یک مرتبه از خواب بیدار شدم. خواستم ببینم در چه وضعیتی است؟
حالش خوب است یا نه؟
نگاه کردم داخل ماشین نبود! ترسیدم....😳
با خودم فکر کردم حتما حالش بد تر شده است و نخواسته مرا بیدار کند. چون همیشه سعی داشت مزاحم کسی نباشد. با عجله از ماشین پیاده شدم. نگاهی به اطراف انداختم. اثری از او نبود.

 
... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
💔 تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
شهید شو 🌷
💔 کم توفیقی نیست #شهادت، چرا که مراقبه میخواهد و #ظاهر و #باطنی_پاک. #مراقبه هایش تنها مادی نیست،
💔 خسته ام از همه ے آنهایی ڪه حالشان خوب است... اگر حسادت به شما بد نیست حسادت مےڪنم به تو به آن بهشتے ڪه ساختی برای خودت و و خسته ام از آن جهنمی ڪه ساختم برای خودم و .... دستم را بگیر....💔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 📜فلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلي‏ طَعامِهِ آیه 24 سوره عبس ترجمه: پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد ✨ تصویربازشود ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز سی و پنجم امروز بی توقع بودن رو تمرین کنیم! بی توقع خوب باشیم بی تو
💔 ⏪👌 🗓 روز سی و ششم 📛اگه گناه امونت رو بریده؛ سعی کن تو زندگیت انقدر با خدا سرو کار داشته باشی انقدر با خدا حرف بزنی انقدر کارهاتو بخاطرش انجام بدی که وقتی موقعیت گناه جور شد، حالت خراب شه❗️🤢 💢دیدی وقتی میری یه جای خیلی سرد، لرز میکنی❓ حتما یه لباسی ژاکتی باید پیدا کنی تا خودتو گرم کنی... 👈یه جور خودتو با خدا گره بزن خودتو با خدا سِت کن که وقتی گناه اومد سراغت، لرز کنی‼️ دنبال خدا بگردی که تو رو از سرمای گناه نجات بده ...🔆 امروز نماز اول وقت بخونیم❤️ هوای گیرنده ها رو داشته باشیم😎 (چشم و گوش....) خدا رو شکر کنیم برا همه نعمتهاش😍 (+برا اون نعمت‌هایی که خیلیا حسرتشو دارن) غرغر نکنیم 🙃 منفی نبافیم 🥰 یه جوری امروز از خودمون مایه بزاریم که شرمنده نشیم ... با مهربونی کردن و بی توقع بودن با صبوری کردن و... با کنترل همه جوره لبخند امام زمان نصیبت 🌹 فراموش نشه👌 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مجاهد پاسدار محمد هادی امینی دیروز در حین تمرینات میدانی جهت خدمت به جبهه مقاومت دچار مجروحیت شد و امروز بر اثر شدت جراحات پس از دو مرحله عمل جراحی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ارادت قهرمان کشتی اوکراینی نسبت به امام خامنه ای عشق به امام خامنه ای جهانی است در المپیک هم نام معظم له و در بین ورزشکاران دنیا با عظمت یاد میشود ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 قهرمان المپیک به آرزویش رسید.. جوادفروغی قهرمان مدال طلای المپیک درحرم رضوی خادم افتخاری حرم مطهرامام رضا(ع) شد. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خانواده اقای ابراهیم پوردرباره مهریه حرفی نزدند.ازآنجایی که مهریه عروس بزرگم فاطمه خانم ودخترم سیصدسکه طلابود،این تعدادراپیشنهاددادم. مصطفی نه آورد و می گفت:من بایدبتونم مهریه روپرداخت کنم یانه؟! بایدچیزی باشه که درتوانم باشه. من اگرداشته باشم بیشتراز سیصد سکه طلاپای سمیه خانم می ریزم اماالان ندارم! اماچون من اصرارکردم، دیگرمصطفی حرفی نزد.آن قدرنگران این بود که بدهکار از دنیا برود که همسرش ناراحت می شد و می گفت:این بدهی نیست! بالاخره۱۳اردیبهشت۱۳۸۶عقدکردند وسمیه خانم سرسفره عقد برای راحتی خیال مصطفی، مهریه اش را بخشید،۱۹شهریور همان سال هم عروسی کردند. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ۱۴ مرداد سالروز شهادت شهید مصطفی مازح نخستین شهید در راه عمل به فرمان امام_خمینی (ره) برای کشتن سلمان رشدی. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۲۷۴) الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ
✨﷽✨ (۲۷۵) الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‌ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ‌ كسانى كه ربا مى‌خورند، (در قيامت از قبرها) بر نمى‌خيزند مگر همانند برخاستن كسى كه بر اثر تماس شيطان، آشفته وديوانه شده است. (نمى‌تواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمين مى‌خورد و گاهى بر مى‌خيزد.) اين (آسيب) بدان سبب است كه گفتند: داد و ستد نيز مانند ربا است. در حالى كه خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است. پس هر كس موعظه‌اى از پروردگارش به او رسيد و (از رباخوارى) خوددارى كرد، آنچه در گذشته (از طريق ربا بدست آورده) مال اوست، و كار او به خدا واگذار مى‌شود. امّا كسانى كه (دوباره به رباخوارى) بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه مى‌مانند. ✅ نکته ها «ربا»، در لغت به معناى زيادى وافزايش است. و در شريعت اسلام به معناى زياده گرفتن در وام يا بيع است. مورد ربا، يا پول است يا جنس. گاهى پول را قرض مى‌دهد و بيش از آنچه داده باز پس مى‌گيرد، كه اين رباى در وام است و گاهى جنسى را مى‌دهد و مقدار بيشترى از همان جنس را تحويل مى‌گيرد، كه اين نيز در مواردى ربا مى‌شود. مانند فروش با وزن يا پيمانه. رباخوار، به كسى تشبيه شده كه شيطان او را خبط كرده است. «خَبط» به معناى افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حركت است. رباخوار در قيامت همچون ديوانگان محشور مى‌شود، چرا كه در دنيا روش او باعث بهم خوردن تعادل جامعه گرديده است. ثروت پرستى، چشم عقلش را كور كرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتى و كينه را بر مى‌انگيزد كه فقر و كينه سبب انفجار شده و اصل مالكيّت را نيز متزلزل مى‌كند. براى اين افراد، گويا ربا اصل و خريد و فروش فرع است، فلذا مى‌گويند: بيع و معامله هم مثل رباست و تفاوتى ندارند. آيات مربوط به ربا، بدنبال آيات انفاق آمد، تا دو جهت خير وشر را كه توسط مال و ثروت پديد مى‌آيد مطرح كند. انفاق يعنى دادن بلاعوض و ربا يعنى گرفتن بلاعوض. هر آثار خوبى كه انفاق دارد، مقابلش آثار سوئى است كه ربا در جامعه پديد مى‌آورد. به همين جهت قرآن مى‌فرمايد: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ» خداوند ثروت بدست آمده از ربا را نابود، ولى صدقات را افزايش مى‌دهد. تهديدهايى كه در قرآن براى اخذ ربا و پذيرش حاكميّت طاغوت آمده، براى قتل، ظلم، شرب خمر، قمار و زنا نيامده است. حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامى، قطعى واز گناهان كبيره است. وقتى به امام صادق عليه السلام خبر دادند كه فلانى رباخوار است، فرمود: اگر قدرت مى‌داشتم گردنش را مى‌زدم. آثار ربا: گرفتن پول اضافى، بدون انجام كارى مفيد و يا مشاركت در توليد، نوعى ظلم و اجحاف است كه موجب پيدايش دشمنى و قساوت مى‌شود. ربا دهنده به جهت بدهى‌هاى تصاعدى، گاهى ورشكست و مجبور به قبول انواع ذلّت‌ها و اسارت‌ها مى‌شود. ربا، تعادل جامعه را بهم زده و موجب تقسيم جامعه به دو قطب مستكبر و مستضعف مى‌شود. با توجّه به اين آثار تخريبى، نه تنها در شريعت اسلام، بلكه در تمام اديان آسمانى ربا تحريم شده است. ربا، آثار تخريبى خود را دارد هرچند كه جوامع انسانى آن را در سيستم اقتصادى خودپذيرفته باشند. علّت پيشرفت جوامع غربى، توجّه به علم و صنعت است، نه اينكه رباخوارى موجب ترقّى آنها شده باشد. 🔊 پیام ها - رباخواران، از تعادل روحى و روانى برخوردار نيستند و جامعه را نيز از تعادل‌ اقتصادى خارج مى‌سازند. «كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ» - تشبيه بيع حلال به رباى حرام، نشانه‌ى عدم تعادل فكرى آنان است. «يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ ... بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا» - توجيه گناه، راه را براى انجام گناه باز مى‌كند. «إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا» - تا قبل از ابلاغ تكيف، مسئوليّتى نيست. «فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ» - قانون امروز، شامل گذشته افراد نمى‌شود. «فَلَهُ ما سَلَفَ» - از گناه ناآگاهان اغماض مى‌شود، ولى از آگاهانِ مغرض و مُصرّ هرگز. «وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 | عشق به شهادت 🔶 ما شهید می‌شیم و تو تنها می‌مونی محسن 🔰 مجموعه کلیپ‌های برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم همیشه و همه جا همینطور بود با ی لبخند که آب بود روی آتیش ...!!! خ
💔 یا مولای من لا مولای له ای مولایی که غیر تو مولایی نیست ... آی مردم !!! علی(ع) بابامه ...🙌🙌🙌 ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
💔 حسن یزدانی در حال دوپینگ!!! الحمدلله به خاطر وجود چنین جوون هایی... ولی اونایی که افتخار می کنند به آتئیست بودنشون بدونن که حتما در طول زندگیشون گرفتاری بزرگی براشون پیش میاد و به همون کسی که منکرش شدن پناه می برند... و اون حیّ لایموت آن مهربان بخشنده آن کریم خطاپوش حتما دستشونو می گیره و پناهشون میده👌 هر چند بعدها باز هم به جای "خدا کمکم کرد" بگن "شانس آوردم" ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت_و_نه راوی: مادر شهید عینک ...م
✨ انتشار برای اولین بار✨

  

راوی: مادر شهید
عینک



با خودم فکر کردم حتما حالش بد تر شده است و نخواسته مرا بیدار کند. چون همیشه سعی داشت مزاحم کسی نباشد.

 با عجله از ماشین پیاده شدم. نگاهی به اطراف انداختم. اثری از او نبود. نمی دانستم چه کار کنم. خودم را به خیابان اصلی رساندم، دو طرف را نگاه کردم، اما نبود.
داخل کوچه، کنار ماشین، هیچ جا نبود.


یک دفعه متوجه مسجد شدم. جلو رفتم.
 در مسجد باز بود، آهسته داخل شدم، در حالی که با نگاه مرتب اطراف را جستجو می کردم، آهسته آهسته جلوتر می رفتم. یک مرتبه سایه ی یک نفر در گوشه ی شبستان مسجد، توجه ام را جلب کرد. یک نفر در حال راز و نیاز در گوشه ی دنجی از مسجد بود. 


جلوتر رفتم، محمدحسین در حالت قنوت بود. با خودم فکر می کردم بهتر است مزاحمش نشوم، اما نمی توانستم دل بکنم و بروم.

آرام گوشه ای رفتم و به تماشایش نشستم.
حالت عجیبی داشت.، گریه می کرد، اشک می ریخت، دعا می خواند و بدنش به شدت می لرزید.
 برای لحظاتی خودم را فراموش کرده بود. چنان غرق در حالت عارفانه ی او شده بودم که اصلا نمی فهمیدم کجا هستم و در اطرافم چه می گذرد.

وقتی نمازش تمام شد، چیزی به اذان صبح نمانده بود. رفتم وضو گرفتم و دوباره به شبستان برگشتم. وضعیت محمدحسین دیگر عادی شده بود.


نماز صبح را که خواندیم، دوباره راه افتادیم، اما این بار محمدحسین حالش خیلی بهتر شده بود. مناجات شب او را سرحال کرده بود. انگار دیگر دردی وجود نداشت، شروع به صحبت کرد؛ حرف هایی که برای لحظاتی انسان را از دنیای مادی اطراف خودش دور می کرد. وقتی از حالش پرسیدم، گفت :
«خداوند همه ی انسان ها را در بوته ی آزمایش قرار می دهد، حتی آن هایی که به مقام و منزلت بالایی رسیده اند. اینها همه اش امتحان الهی است. خوشا به حال آن هایی که سربلند و پیروز از این امتحانات بیرون آمدند و رستگار شدند و رفتند!» 

بعد شروع به خواندن شعر مورد علاقه اش کرد :
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی



وقتی حرف هایش تمام شد، اشاره ای به وضعیت جسمی و بدن مجروحش کرد و فقط این مصرع را خواند که:
ما نداریم از رضای حق گله


شاید باورتان نشود مادر جان! وقتی این حالات محمدحسین را دیدم تا تهران دیگر حواسم به خودم و جاده نبود.»



محمدعلی راست می گفت. آنچه ما از حالات او می دیدیم، ارزش غبطه خوردن را داست. 




 
... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🍃🍃🌼 ...🌹🕊هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است یک شب خوابش را دیدم. گفتم: چرا دیر کردی؟ گفت: کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم. گفتم: از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟ گفت: راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت: بایست ایستادم. پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: در غربت یک پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم گفت: پس بنشین. گفتم: سرم سنگین است، گفت: ابوالفضل سرت را روی من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم بلند شدم، دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت: آقا ابوالفضل چند تا از این بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم.بعد هم رفتیم و . ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 خسته ام از همه ے آنهایی ڪه حالشان خوب است... اگر حسادت به شما بد نیست حسادت مےڪنم به تو به آن به
💔 ! میشه برگردم به حال و هوای روزهایی که تازه باهات آشنا شده بودم؟ من چند ساله باهات رفیقم؟ چند ساله باهات حرف می زنم؟ چند ساله باهات اومد و رفت دارم؟ پس چرا به جای آدم شدن، دارم پسرفت می کنم؟ ! میشه یه پادرمیونی کنی که بدتر از این نشم...😔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 بذار سایه‌ات همیشه رو سرم باشه قرار ما شب جمعه حرم باشه... #شب_جمعه #شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمی
💔 داده ام دل به سر به و او واقعا این چنین بود که شد زاده🥀 اگر من و تو هم از دل و جان دل در بند داشتیم پیشوند اسم هر کداممان یک نوشته شده بود... این تصویر را چند وقت پیش دیدم و نمی دانم چه شد که ماند و ماند تا امشب ... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ و فرمود: من مات من العشق فقد مات شهیدا هر ڪه از عشق بمیرد شهید است... خدایا شهادت....💔 #آ
💔 ‍... کاش حرف های ما هم از عمق بود جوری حرف می زدیم که در عمل ثابت می شد و اگر این طور بود چه فرقی می کرد دیگر مرد باشیم یا زن؟ یا حتی چند ساله... یا اینکه محل زندگی مان کجاست... در همین کوچه پس کوچه های شهر هم به دنبالمان می آمد🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ و چه بسا چيزى را ناخوش داريد، در حالى كه خير شما در آن است و چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) مى‌داند و شما نمى‌دانيد. شاید چیزی رو به ضررت بدونی ولی همیشه برات بهترینارو میخواد بهش اعتماد کن همه چیز درست میشه...🍃 سوره بقره، آیه ۲۱۶ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز سی و ششم 📛اگه گناه امونت رو بریده؛ سعی کن تو زندگیت انقدر با خدا س
💔 ⏪👌 🗓 روز سی و هفتم سلام رفیق خدا...🌺 امروز تمرین شکرگزاری داریم✅ قراره فقط قشنگیارو ببینیم☺️ بگردیم نکته مثبتای دور و برمونو پیدا کنیم👌 داشته های خودمونو ردیف کنیم😊 و فقط خدا رو شکر کنیم🤲 پس امروز غر زدن و ناشکری ممنوعه❌ بقیه قرارامون هم سرجاشه! موفق باشی رفیق فراموش نشه👌 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 این خاطره را شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو برای آزاده و شهید حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی نقل کرده‌اند: یک بار مجبور شدیم به صورت از طریق مشهد به افغانستان برویم. بین راه رودخانه وسیع و عمیقی وجود داشت که ما خبر نداشتیم. آب موج می‌زد بر سر ما و من دیدم با زن و بچه نمی‌توانم عبور کنم. راه بر گشت هم نبود، چون همه جا در ایران دنبال من بودند. همان جا به وجود امام زمان_عجل الله فرجه_شدیم. نمی‌دانم چه طور توسل پیدا کردیم. گفتیم: «آقا! این زن و بچه توی این بیابان غربت امشب در نمانند، آقا! اگر من مقصرم این‌ها تقصیری ندارند.». در همان وقت اسب سواری رسید و از ما سوال کرد این جا چه می‌کنید؟ گفتم می‌خواهیم از آب عبور کنیم. بچه را بلند کرد و در سینه‌ی خودش گرفت. من پشت سر او، خانم هم پشت سر من سوار شد. ایشان با اسب زدند به آب؛ در حالی که می‌کرد راه نمی‌رفت. آن طرف آب ما را گذاشتند زمین و تشریف بردند. من سجده‌ی شکری به جا آوردم و درهمان حال گفتم بهتر [است] از او بیشتر تشکر کنم. از سجده بر خاستم دیدم اسب سوار نیست و رفته است. در همین حال به خودم گفتم لباس‌هایمان را دربیاوریم تا خشک شود. نگاه کردیم دیدیم به لباس‌هایمان یک قطره آب هم نپاشیده [است]! به کفش و لباس و چادر همسرم نگاه کردم دیدم خشک است. دو مرتبه بر سجده‌ی شکر افتادم و حالت خاصی به من دست داد. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 میاین با هم بریم یه عملیات؟ از حنابندون و تشریح نقشه عملیات و... تا برگشت از عملیات با سر و روی زخمی و روی دست بقیه... بریم؟ با پای دل...💔 عملیات در هفت تپه اسمشم مثل شهداش غریبه #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞