هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
📣 پویش همگانی | نذر صلوات و حدیث کساء
به نیت سلامتی خادم بارگاه امام رضا(ع) رئیس جمهور مردمی و همراهانش
در شب ولادت امام رئوف🌹
#نذر_صلوات
#حدیث_کساء
#امام_رئوف
#خادم_امام_رضا
#خادم_مردم
💠 جامعهایمانیمشعر
✅ @www1542org
کاش اسم تو آخرین کلامم باشد
پروانه شدن حُسن ختامم باشد
مانند کبوترانِ در خون خفته
عنوان «شهید» قبل نامم باشد
📝 #سیدعلیرضا_شفیعی
✅ @ShereHeyat
خوشا آنان که جانان میشناسند
طریق عشق و ایمان میشناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان میشناسند
📝 #علیرضا_قزوه
✅ @ShereHeyat
#شهدا
#غزل
🔹شهیدان خدایید🔹
بیمرگسوارانِ شبِ حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
مرداب کجا فرصت پیدا شدنش هست؟
آنگاه که چون موج از این بحر برآیید
چون صخره صبورید، شبِ شیطنت باد
رنجوریتان نیست از این فکر رهایید
در سینهتان زَهرۀ صد موج نهفتهست
حالی که سبکبارتر از ابر شمایید
شب تا برسد، یاد شما میرسد از راه
در یاد شماییم که آیینۀ مایید
آن روز نبودیم که این قافله میرفت
با ما که نبودیم بگویید کجایید
ماندیم و نراندیم و نشستیم و شکستیم
رفتید و شنیدیم شهیدان خدایید
📝 #سلمان_هراتی
🌐 shereheyat.ir/node/1486
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹قبلۀ هفتم🔹
گاهی دلم به سمت خدا میبرد مرا
یعنی به آستان رضا میبرد مرا
مثل کبوتری که به پرواز آمدهست
تا کوی دوست، بال دعا میبرد مرا
هرگاه رو به «قبلۀ هفتم» میآورم
تا شاهراه سعی و صفا میبرد مرا
تا محضر «سپیدۀ هشتم» به صد امید
ایمان جدا و عشق جدا میبرد مرا
نزدیکتر شدن به ضریح امام نور
تا دوردست خاطرهها میبرد مرا
از خود در این حرم به خدا میتوان رسید
این جذبه از کجا به کجا میبرد مرا؟
آن پرچمی که دست تکان میدهد به ناز
تا صحن سیدالشهدا میبرد مرا
ای اهلبیت نور! به سرچشمۀ شهود
دلبستگی به مهر شما میبرد مرا
توحید ناب، رنگ «أنَا مِن شُرُوطِها»ست
این شرط تا حضور خدا میبرد مرا
اشکم که رنگ لاله شود یا اباالحسن!
با خود به دشت کربوبلا میبرد مرا
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3396
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹رسم جاودانه🔹
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
عطری که میوزد به فضا در حریم قدس
چون عطر یاس و یاسمن و عطر سیب نیست
اینجا که میرسی نفست تازه میشود
دلداده میشوی و دلت بیشکیب نیست
بازار عاشقی و محبت همیشگیست
این رسم جاودانه در اینجا عجیب نیست
آب حیات، آب شفا دارد این حریم
این خطّه را نیاز به ناز طبیب نیست
اینجا دعا به اوج تمنّا رسیده است
اینجا دمی به جز دم «اَمّن یجیب» نیست
هرکس به گوشهای به نیایش نشسته است
سنگ صبور این همه دل جز حبیب نیست
اینجا پر از هجوم صدای ملائک است
اینجا صدای هیچ غریبی غریب نیست
📝 #وجیهه_کلیدری
🌐 shereheyat.ir/node/3976
✅ @ShereHeyat
کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان
کاش بیدار شوم، اول اخبار تو باشی
سرزده، سر زده باشی به دو تا شهر و دهستان
رفته باشی سفر خارجه و زود بیایی
بروی باز به محرومترین نقطۀ ایران
با عبای گِلی و عینک و عمامۀ خاکی
پای درد دل مردم بنشینی کف میدان!
-زاهدان- تا به کسی خسته نباشید بگویی
یا کلنگی بزنی مدرسهای را به مریوان...
::
کاش بیدار شوم، زائر مشهد شده باشم
شب میلاد رضا باشد و خوش باشم و خندان
کاش بیدار شوم، زیرنویس خبر امشب
فقط از باد بگوید، فقط از بارش باران
📝 #مهدی_جهاندار
✅ @ShereHeyat
سبکبال بر موجی از مه
به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید
به دیدار فردا رسیدند..
«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ...»
که دنیا شب قدرشان بود
شنیدند «مَن یَنتَظِرْ...» را
به قرآن، به احیا رسیدند
به تاریکِ شب، هدیه دادند
درخشیدن اشکشان را
از آن تیرگیها گذشتند
به این روشنیها رسیدند
به دل، زخم و بر لب، تبسم...
همه دردشان درد مردم
به آغوش گرم شهادت
برای مداوا رسیدند
پس از سالها رنج دنیا
نیفتاده بودند از پا
مقام رضا رزقشان شد
به لبخند زهرا رسیدند
دریغا و دردا که ماندیم
عجب سهمگین است ماندن
چه جانانه از جان گذشتند
شگفتا چه زیبا رسیدند
نه از مدعیها نبودند
گرفتار دنیا نبودند
ببین این صف اولیها
به آغوش مولا رسیدند
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران
به گریه رد شدیم از کوه و جنگل، برف میبارید
سکوت شب به هم میخورد، نمنم حرف میبارید
در آن کوه و کمر، پژواک ایمان سخت دیدن داشت
صدای یا رضای مردم ایران شنیدن داشت
صدا، همراه بوران، در سکوت دشت میپیچید
دعا، با نام پیچک، بر قنوت دشت میپیچید
نمیآمد به چشم هیچکس از بیقراری، خواب
کجا چیره شده یکبار بر چشمانتظاری، خواب
به ظلمت تاختیم و صفحۀ تقویم فردا شد
گذشتیم از شبِ ناباور و خورشید پیدا شد
چه خورشیدی که صبحش در شفق انگار مقتل بود
طلوعش از ته یک درّه در اعماق جنگل بود
چه خورشیدی که رمز ذکر یا قدّوس میدانست
که خود را خادم شمسالشّموسِ طوس میدانست
شهادت آرزویش بود و شد تعبیر رؤیایش
پس از یک عمر خدمت، رفت در آغوش مولایش
📝 #میثم_داودی
✅ @ShereHeyat
خبر داری که با این دل، دل عاشق چهها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی
اگرچه باورش سخت است از تو اینچنین کاری
ولی باور کن عید مردم ما را عزا کردی
دل مستضعفین در جای جای این جهان شد گرم
همین که کفشهای آهنینت را به پا کردی
گره افتاده بود از رنجها در کار محرومان
تو اما بی کلید آن قفلهای بسته وا کردی
اگرچه دردهای کهنه جا خوش کرد بر دوشت
ولی تو خستگیهای جهان را نخنما کردی
همه امروز از همراهی با تو سخن گویند
چه رندانه نفاق عدهای را برملا کردی
گرفتی از امام مهربانت اجر خدمت را
کنار مضجعش از بس همیشه گریهها کردی
شهید، این واژۀ زخمی برای تو برازندهست
چه زیبا این صفت را در خبرها مبتدا کردی
بهشتی در بهشت آماده و مشتاق دیدار است
که در اردیبهشت خود به او خوب اقتدا کردی
تویی که فکر و ذکرت خندهای از مقتدایت بود
خبر داری که او را با غم خود آشنا کردی؟
نبودم لحظههای آخرت اما یقین دارم
میان نمنم باران برای او دعا کردی
نبودم لحظههای آخرت اما یقین دارم
رفیقت حاج قاسم را میان مه صدا کردی
📝 #رضا_خورشیدیفرد
✅ @ShereHeyat
#شهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
#مثنوی
🔹صف اول🔹
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
عشق وارستگی از فتنۀ دلبستگی است
شوق برخاستن از مهلکۀ خستگی است
عشق! ما را برهان از خودمان دیر شدهست
سفر از گردنۀ نَفْس، نفسگیر شدهست
باز هم قافلهای آمد، از آن قافلهها
مردهایی همه دلداده، از آن یکدلهها
وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته
همه از مشغلۀ خویش به او پیوسته
با شهیدان، همه از روز ازل همکیشاند
همه فرماندهِ میدان گذشت از خویشاند
سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند
از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند
همه بیتاب، که پروانۀ شمعاند همه
سخن از شعلۀ عشق آمده، جمعاند همه
گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه
گفت لا حول و لا قوة الا بالله
پیکر سوختهشان را سحری خواهی دید
پیشمرگاند که از راه بیاید خورشید
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
آن دو سیّد چه شنیدند شتابان رفتند
در دل کوه چه دیدند شتابان رفتند
مگر آن لحظه کسی روضۀ اکبر خوانده؟
که به هرگوشه، نشان از تن آنها مانده
به چه عطریست که در جنگل و مه پیچیدهست
آهویی میدود... انگار رضا را دیدهست
قصۀ عشق بنا شد به شنیدن برسد
کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد
حاج قاسم پی آنهاست چراغی با اوست
برف میبارد و سنگینی داغی با اوست
برف میبارد و دنبال تنی میگردد
مثل یعقوب پی پیرهنی میگردد
برف میبارد و سردش شده انگار جهان
دست گرم تو کجا مانده؟ خودت را برسان
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست، که دشواری خود را دارد
ایستادی صف اول، صف خدمت، ای مرد
چه میآید به تو امروز، شهادت، ای مرد!
خادمی در حرم عشق، که حرمت داری
هرچه داری همه از صدق و امانت داری
گرچه محبوبی و چشم همگان دنبالت
ننشستی که بیایند به استقبالت..
دیگر از طعنه و تهمت، خبری نیست عزیز
ملتی آمده تشییع تو، سیّد! برخیز
رفتهای... باز تو را گرم دعاییم همه
خادم کوی رضا! از تو رضاییم همه
دل ما از لب تو تشنۀ آموختن است
آخرین مرحلۀ عشق، همین سوختن است
در صف اول اگر مرد بمانی هنر است
و خودت را به شهیدان برسانی هنر است
هنر آن است که دلبستۀ خدمت باشی
در صف عشق، صف صدق و شهادت باشی
زخمها را همه با جان بپذیری بروی
هنر آن است که نشنیده بگیری بروی
ولی ای مرد! جهانیست تو را مرثیهخوان
میر این قافله را داغ زیاد است، بمان
::
رهبرا ای که بر این درد، تسلا دادی
پدری کردی و طاقت به دل ما دادی
ما که از داغ تو -کتمان نکنیم- آگاهیم
از خدا صبر برای دل تو میخواهیم
چشم این رود چهلساله به دریاست هنوز
یک جهان نهر دعا، پشت سر ماست هنوز
رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود
رود، آن است که در راه مردد نشود
عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد
فتح قلهست که دشواری خود را دارد
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#شهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
#غزل
🔹یا رضا🔹
از عمق چشمهای زلالت به ما بگو
از آن دو رود تا به ابد بیریا بگو
ای ماه با تبسم باران وضو بگیر
همناله با نسیم بخوان ربنا بگو
حالا که مقتدای هزاران ستارهای
در گوش آسمان و زمین از خدا بگو
پرواز کن نفس به نفس با فرشتهها
لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو
در سینههای ما نفسی تازهتر بکش
ای نبض ما دوباره بزن «یا رضا» بگو
ای حس با شکوه غریبانه پر زده
پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو
با بند بند پیکر آتش گرفتهات
از خیمههای سوختۀ کربلا بگو
گودال را ورق بزن و روضهای بخوان
حالا برای فاطمه از بوریا بگو
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
✅ @ShereHeyat
#شهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
#غزل
🔹مهربانترین🔹
صبح آمد و شب نگرانی سحر نشد
یلدای دوری تو دریغا به سر نشد
از هر کرانه تیر دعایی روانه بود
از این میانه آه یکی کارگر نشد
از ما چرا گرفت دلت مهربانترین
بر ما دوباره ماه چرا جلوهگر نشد
در آتش فراق، دویدن به دشت و کوه
دردا حریف تاب و تب این جگر نشد..
لبخند تو که دلخوشی ماست از جهان
باشد برای روز قیامت اگر نشد
چون من نفس نداشت قلم در غمت دریغ
میخواست تا که گریه کند بیشتر نشد
📝 #علیمحمد_مؤدب
✅ @ShereHeyat
#شهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
#غزل
🔹شهیدانه🔹
عبادت قبول و شهادت مبارک
مبارک تو را این سعادت؛ مبارک
شهیدانه ماندی، شهیدانه رفتی
تو ای ناتمام! امتدادت مبارک
شهادت اگر ابتدای شهود است
چنین مردنی چون ولادت مبارک
مبادا که عادت شود زنده بودن
شهیدا! تو را خرقِ عادت مبارک
سیاست مبارک شد از راه و رسمت
به دوشت ردای سیادت مبارک
به خدمت کمر بستهای؛ خستهای؟ نه
خداقوت! اجر جهادت مبارک
شهیدا! سعیدا! امیدا! مریدا!
رسیدی به کام مرادت؛ مبارک
خوشا نام و یادی که ماند از تو با ما
که نامت عزیز است و یادت مبارک
📝 #سیدمحمد_بهشتی
✅ @ShereHeyat
#شهدای_خدمت
#رئیسی_عزیز
#مثنوی
🔹شهادتنامه🔹
ای با خلائق روز و شب همدرد سیّد
آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد
داغت عیان در اشک دانهدانۀ ماست
هجران تو باری گران بر شانۀ ماست
تلفیق کردی خادمی را با ریاست
یعنی دیانت داشتی عین سیاست
استان به استان رفتهای با سختکوشی
دیگر به پایان آمده خانهبهدوشی
ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو
با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو
دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی
راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی
اما تو مردمداری و بیداری امروز
چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز..
گفتی که زیر سایۀ شمسالشموسم
گفتی به عالم خادم سلطان طوسم
این هشت گل، دستهگلی از مردم ما
با عشق تقدیم امام هشتم ما
اینان که همتعداد درهای بهشتند
با خون شهادتنامۀ خود را نوشتند
این هشت تن از نور تقوا جامه دارند
مهر رضا را در شهادتنامه دارند
وقت سفر دیدند امامان را یکایک
«قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک
این هشت گل دلدادگان هشت و چارند
نیمی از اینان سیّد والاتبارند
اینان که درس از مکتبالزهرا گرفتند
سرمشق از منشور عاشورا گرفتند
وقتی حساب کار با «رب الکریم» است
فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است
یکسو قلوب مردم از دنبال آمد
یکسو امام هشتم استقبال آمد
راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست
هم اول و هم آخر این راه اینجاست
این افتخار این عزت دائم مبارک
فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک
دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند
گفتی که این مردم عزیزان خدایند
در عین مردمداریات، دشمنستیزی
در چشم آقایت، رئیسی عزیزی
در راه خدمت خستگی نشناختی تو
با مردمت دل بردی و دل باختی تو
با مؤمنین عمری برادروار بودی
اما «اشداء علی الکفار» بودی
کشتیات از طوفان کنار ساحل آمد
در جنت اوقات فراغت حاصل آمد
اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است
اجر جهاد فی سبیل الله این است
تو رنجها از جور نااهلان کشیدی
زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی
این غربت و مظلومیات در راه دین بود
اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود
با شادی ملت فقط مسرور بودی
تو در حقیقت خادم جمهور بودی
عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران
بیوقفه کوشیدی به آبادی ایران
گفتی امید اهلبیت این سرزمین است
ایران ما ملک امیرالمؤمنین است
در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفتهست
در ابجد این نام، اسراری نهفتهست
نهجالبلاغه این زمان لب باز کرده
از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده
این حکمت از نور امیرالمؤمنین است
اینجا سخن از مؤمنان راستین است
هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آنهاست
هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آنهاست
صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد
مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد
بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی
الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی
باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم
در روز سوم، ماه سوم، سال سوم
ما فتح خرمشهرها در پیش داریم
تا سجده بر بیتالمقدس بیقراریم
دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز
هر انتخاب ما جهانآراست امروز
وقتی تبر در دست ابراهیم باقیست
یعنی به قلب بتپرستان، بیم باقیست
اکنون که اشک ما روانه از دو عین است
در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است
هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر
اجساد این گلها شناسایی شد آخر
باید به جای اشک، خون دل فشانیم
قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم
یارب «گلی گم کردهام میجویم او را»
یارب «به هر گل میرسم میبویم او را»
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
✅ @ShereHeyat
#مقاومت_اسلامی
#فلسطین
#مثنوی
🔹به کدامین گناه؟🔹
چگونه رنج زمین را زمان نمیبیند؟
چگونه این همه خون را جهان نمیبیند؟
چرا نمیشنود رعد و برق ایمان را؟
صدای عشق به اقصی کشانده طوفان را
قیامتی شده برپا چرا نمیپرسند؟
از این تقابل خونین که میشود خرسند؟
چقدر کودک و زن بیپناه کشته شدند!
به راستی به کدامین گناه کشته شدند؟
جهان و عافیتش ارزنی نمیارزد
به اینکه کودکی از هول مرگ میلرزد
منادیان حقوق بشر نمیشنوند
به حجتی که تمام است اگر نمیشنوند
زمان، زمان رسیدن به داد مظلوم است
- شکست ظلم - خدا وعده داده، محتوم است
یکی بیاید و مرهم شود فلسطین را
به سُرب پر کند این گوشهای سنگین را
به دست قهر ببندد درِ سیاست را
به سنگ خشم بکوبد سرِ سیاست را
سیاستی که به جز نیش مار و کژدم نیست
سیاستی که به نفع حقوق مردم نیست
سیاستی که به اشغالگر امان دادهست
به این نژاد پراکنده سازمان دادهست
سیاستی که اگر بوده حق، به جانب تو،
ربوده حقِ تو را با فریب حقِ وتو
سیاستی که چنان غرق در مرض شده است
که جای ظالم و مظلوم هم عوض شده است
سیاستی که در آن روزن امیدی نیست
به دست هیچ زبانبستهای کلیدی نیست..
سیاستی که ندارد دیانت، آلودهست
مگر نه این که، همین بوده تا جهان بودهست
همیشه راه رسیدن به حق، سیاسی نیست
که گاه، چاره به جز حملهای حماسی نیست
نشان عشق و جنون بینشانه رفتنهاست
میان آتش و خون عاشقانه رفتنهاست
کنون که قرعه به نام حماس افتادهست
به جان اهل سیاست هراس افتادهست
یکی برآمده بر بام خون علم بزند
بساط این همه تزویر را به هم بزند
چنان کند که جهان بشنود فلسطین را
به چشم صدق ببیند صلابت دین را
قسم به اَشهدِ آن کودک سرا پا آه
که گفت: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا الله»
حرم که سوخت کسی محترم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
📝 #ناصر_فیض
✅ @ShereHeyat
ای عمر تو در خدمت اسلام، تمام
همسایهٔ دیوار به دیوارِ امام!
آنان که به پابوسِ رضا میآیند
گویند سلام بر تو، در «دارِ سلام»
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹تسبیح کائنات🔹
دلا بکوش که با عشق آشنات کنند
چو عاشقان به غم دوست مبتلات کنند
همیشه دست دعا سوی آسمان بردار
که در زمین خراسان ز غم رهات کنند
دعا کن ای دل مسکین! که چون کبوترها
سفیر نامهبرِ روضۀ رضات کنند
ستارگان همه شب در طواف این خورشید
نظر به سجده و تسبیح کائنات کنند
صف نماز ببندند آهوان در دشت
سحر، که گوش به «قَد قامتِ الصلوة» کنند
اگر به حرمت این قبله آشنا باشند
مجاوران حرم، ترک سیئات کنند
تو چون حباب فراموش میکنی خود را
به جرعهنوشی این بزم اگر صدات کنند
اگر چو آینههای حرم، شکستهدلی
فرشتگان مقرّب همه دعات کنند
حوالۀ دل ما را نوشتهاند اینجا
مباد آنکه بهجای دگر برات کنند
چو گردباد، در این شهر دربهدر گردی
خدانکرده از این در اگر جدات کنند
غبارروبی این روضه اشک میخواهد
برو که چشم تو را چشمۀ فرات کنند
کنار پنجرهاش آب میشود فولاد
خدا کند به دل ما هم التفات کنند
به عشق حضرت شمس الشموس باز «شفق»
بخوان قصیده که چاووش کربلات کنند
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3397
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹ابر عنایت🔹
در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است
چون دشتهای تشنه در این آستان قدس
در انتظار ابر عنایت نشسته است
چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب!
ما را قبول کن که دل ما شکسته است
فوج کبوتران تو آموخت عشق را
پرواز نور در حرمت دسته دسته است
دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک
دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است
میآید از تراکم عالم به این دیار
قلبی که از تزاحم اندوه خسته است
📝 #غلامرضا_شکوهی
🌐 shereheyat.ir/node/1519
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹ترنم نقارهخانه🔹
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از بس بر آستان تو روی ادب نهاد
خورشید را غبار رهت سرفراز کرد
مردم، نیازمند بهشتاند و شاد از آن
ما را غم تو از دو جهان بینیاز کرد
از معجز ترنّم نقّارهخانهات
ساز شکستۀ دل ما نغمه ساز کرد...
هر کس که رنجه کرد به راه تو یک دو گام
لطف تواش هزار قدم پیشواز کرد
کوتاه کرد راه خود و «رستگار» شد
دست طلب به سوی تو هر کس دراز کرد
📝 #سیدمحمد_رستگار
🌐 shereheyat.ir/node/3781
✅ @ShereHeyat
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
از هرچه غصه دارد و غم، میشود رها
هر سائلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند
از سینههای شعلهزده آه میرود
اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست
از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست
هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
بابالجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه میرود
📝 #فاطمه_نانیزاد
🌐 shereheyat.ir/node/575
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹امامنامه🔹
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟..
به سویت آمدهام از هوای شاهچراغ
نوای هوهوی خیل کبوتران با من
به سویت آمدهام از مسیر جادۀ ابر
کویرها به هوایت نفسزنان، با من
از این طرف غم شاه شهید در جگرم
از آن طرف عطشِ ماه جمکران با من
از این طرف شعفی سبز در منازل دل
از آن طرف خبر شوق دوستان با من
به مشهد آمدهام، نبضنبض شاعرخیز
کمیت و دعبل و حَسّان، دوان دوان با من..
هزار حافظ و سعدی غزلسُرای دلت
هزار فردوسی، شاهنامهخوان با من
ولی به وصف تو باید امامنامه سرود
اگر که بار معانی کشد بیان با من..
به یک قدم منم و شاعری که کهنهسراست
به یک قدم عطش شاعری جوان با من..
به پیشت آمدهام، با لبان مضمونساز
کلیم و صائب و بیدل نقارهخوان، با من
شبیه شعر، تو را بیت بیت خواهم یافت
اگر که صبر کند، لفظ ناتوان با من
مگر ستارۀ مهرت طلوع کرده به دل
که در مدار تو افتاده کهکشان با من؟
نه من به پای زیارت دویدهام تنها
که رو به توست: زمین با من و زمان با من
به سمت مبدأ تو ذهن بادها جاری
به سوی مقصد تو رودها روان با من
درختها به تولای مشرقت پر گل
بهارها به تمنات، گلفشان با من..
من از مکان تحیر رسیدهام اینجا
به جستجوی تو جانهای لامکان با من
من از زمین محبت به سویت آمدهام
اگر چه در سفر توست، آسمان با من
به دستگیر ملائک رسیدهام اینجا
صدای ممتد بال فرشتگان با من
من ایستادهام اینک میان حیرت خلق
جهانیان همه انگشت بر دهان با من
من ایستادهام اینجا کنار ثقل جهان
ملالنامۀ تقدیر اِنس و جان با من
من ایستادهام اینجا میان گوهرشاد
طنین لحظۀ گلدسته و اذان با من
به خلسه دست رساندم به نقرهکوب ضریح
خروش و غلغل انبوه زائران با من
درود! ای نفست روحبخش سینۀ ما!
سلام! ضامن نام تو بیامان با من!
تو شاهراه یقین منی اگر یک روز
به جنگ، صد تنه رو آورد گمان با من
تو یار و حافظ دین و دل منی حتی
اگر که دشمن خونی شود جهان با من..
ببین بدون تو و سفرۀ ولایت تو
چه کرده است غم آبرو و نان با من؟..
ولی چه جای شکایت؟ که اینک اینجایم
مقابل تو و خورشید خاوران با من..
به خود میآیم و یک بغض... آب مینوشم
هزار چشمه عطش میزند فغان با من
زمان به ساعت آخر رسیده، باید رفت
ببار اشک خوش آخرالزمان با من
بخوان صداقت پندار، جاودان در جان
بمان سعادت دیدار، همچنان با من
درود حس شفاعت، مرا ببر با خود
سلام حال زیارت، کمی بمان با من
سفر تمام شد و در کنار سفرۀ صبح
نشستهام من و یک داغ بینشان با من..
📝 #محمد_مرادی
🌐 shereheyat.ir/node/5255
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹یا امان الخائفین🔹
سیر من سیر الیالله است تا مقصد تویی
کیستم؟ دست نیازم، لطف بیش از حد تویی
کیستم؟ عرض سلامم، بال در بالِ نسیم
میکشد آنکه مرا هر صبح تا مشهد تویی
صبح مشهد زندگی تازهای در من دمید
حس شیرینی که در خود زندگی دارد تویی
ای نگاه لطف تو بیابتدا بیانتها
من چه میفهمم، گمانم معنی سرمد تویی
یا امان الخائفین! آیا امانم میدهی؟
آنکه نگذارد تفاوت بین خوب و بد تویی
آمدم از خویش تا تو ای نگاه بیکران
سیر من سیر الیالله است تا مقصد تویی
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/5254
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹عشقآباد🔹
یک نفر پیدا کند اینجا مسیر باد را
باد بهتر میشناسد راه عشقآباد را
باد اگر هر روز از سمت موافق میوزید
میفرستادم برایش اینهمه فریاد را
بهتر است این دفعه از غمها نگویم، یک پدر
تا به کی باید ببیند هی غم اولاد را؟
او که هم لبخندهای زائران را دیده است
هم شنیده نالههای تکتک افراد را
هم شفا دادهست ظاهربین دنیادوست را
هم شفا دادهست بیشک کور مادرزاد را
ما چرا وقتی به مشهد میرویم، از شهرمان
غصهها را میبریم و مشکلات حاد را؟
من ولی شاید به این خاطر میان صحنها
دوست دارم خاطرات صحن گوهرشاد را
گرچه وقتی هم که میگیرد دلم وا میکنم
در خیالم قفلهای پنجره فولاد را...
📝 #مریم_کرباسی
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹هوای زیارت🔹
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
شاید هنوز بندۀ خاکم که گنبدت
من را به آستان تو دعوت نمیکند
مولا نگو که این پر و بال شکسته را
باران مرهم تو شفاعت نمیکند
دیگر کبوتر دل من آب و دانه را
جز با کبوتران تو قسمت نمیکند
آخر بدون مرحمت چشمهای تو
این خسته را خدا هم اجابت نمیکند
خواندی مرا، وگرنه بدون اشارهات
قلبم چنین هوای زیارت نمیکند
📝 #محبوبه_بزمآرا
🌐 shereheyat.ir/node/3973
✅ @ShereHeyat