زخم بیالتیام
دریغا دلی را بهاری نکرد
کسی را به لبخند یاری نکرد
زمانه به جز یک دقیقه سکوت
برای بشر سوگواری نکرد
فغان بود و خون بود و غم بود و مرگ
ولی هیچکس جاننثاری نکرد
مگر میشود دید و از غم نسوخت؟
مگر میشود بیقراری نکرد؟
مگر میشود دید و ساکت نشست؟
مگر میشود دید و کاری نکرد؟
دریغا دریغا که دست کسی
برای کمک پافشاری نکرد
زمین بانگ «هَل مِن مُعین» برنداشت
جهان نالۀ انتحاری نکرد
مبادا بر این زخم بیالتیام
از این اشکها سیل جاری نکرد
مبادا اگر خشک شد اشک چشم
به خونِ دلِ خویش زاری نکرد
مبادا دعای فرج را نخواند
شب و روز چشمانتظاری نکرد
✍🏻#رضا_ابوذری
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آن روز...
آن روز چهقدر آسمان زیبا بود
باران امید، هر کران پیدا بود
شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت
خورشید هنوز در هواپیما بود
✍🏻 #مسعود_یوسفپور
🏷 #دهه_فجر | #امام_خمینی قدسسره
🇮🇷 @Shere_Enghelab
حرف عشق
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار
بیتو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت
دلها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت
✍🏻 #سلمان_هراتی
🏷 #دهه_فجر | #امام_خمینی قدسسره
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهار تازه
برخیز و نقش تازهتری بر جهان بزن
حرفی از اتفاق جدید زمان بزن
برخیز و با صدای رسایت اذان بگو
با خاک خستهجان سخن از آسمان بگو
از یک بهار تازه و از یک شروع خوب
بعد از غم غروب، بگو از طلوع خوب
روح خدا! که در تن قرن معاصری
تو اتفاق روشن قرن معاصری
باید که نور چشم تو را انتشار داد
عطر تو را میان فضا انتشار داد
باید به قلب حادثه چون تو نشانه رفت
جایی فراتر از قفس این زمانه رفت
تاریخ با نگاه تو زیر و زبر شده
این خاک مرده از نفست معتبر شده
آرام در میانۀ طوفان نشستهای
بر منبر سپید جماران نشستهای
ای خطبههای سرخ تو آیات انقلاب
هم آیۀ مَوَدّت و هم آیۀ عذاب
رودیم و پا به پای تو ما بیکران شدیم
کابوس تلخ هر شب فرعونیان شدیم
تا یاد مهربان تو در خاطرات ماست
در گوش باغ، لهجۀ شیرین آن صداست
در جذر و مد حادثهها ایستادهایم
با بال زخم خورده، رها ایستادهایم
روشنتر از حماسۀ آتشفشان شدیم
یک کوه سربلند میان جهان شدیم
ما در میان جمع خود از «من» گذشتهایم
از التهاب آن همه بهمن گذشتهایم
دنیا! ببین که باغ پر از لاله ماندنیست
تاریخ عاشقانۀ این باغ خواندنیست
این باغِ ریشهدار به اصل «تو» میرسد
پایان خوب قصه به فصل «تو» میرسد
✍🏻 #عاطفه_خرّمی
🏷 #دهه_فجر | #امام_خمینی قدسسره
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بوی خدا
به سجده بودی و انگار وقت خواب نمیشد
نماز صبح نمیخواندی آفتاب نمیشد
تو شعله بودی و در حیرتم مقابل ِهُرمت
چطور تاج ِطلاکوب ِشاه آب نمیشد؟
تو تیغ بودی و طوفان، وگرنه بر سر ِتاریخ
به محض باد وزیدن، طبس خراب نمیشد
اگر به خاک نمیریخت دانه دانۀ انگور
که هشت سالۀ این خوشهها شراب نمیشد
کلاسهای دبستان چگونه بوی خدا داشت؟
اگر که عکس ِتو بالای تخته قاب نمیشد
اگر معلم مردان ِاین دیار نبودی
ترانههای شهادت دوباره باب نمیشد
تو آمدی و به هم ریختی محاسبهها را
وگرنه با مردم شاه بیحساب نمیشد
اگر امام زمان میرسید جز تو در این خاک
کسی برای پذیرایی انتخاب نمیشد
اگرچه قلب همه تشنۀ جوانه زدن بود
تو انقلاب نمیکردی، انقلاب نمیشد
✍🏻 #امیرعلی_سلیمانی
🏷 #دهه_فجر | #امام_خمینی قدسسره
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سلام بر خمینی
مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد
تو را اندیشهات مانای تاریخ معاصر کرد
میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر
تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟!
تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی
تو را همپای ابراهیم میباید مجاور کرد
پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه
کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد
جوانها را مرامت کربلا در کربلا قاسم
غمت پیران عاشق را حبیب بن مظاهر کرد
به راه افتادی و با تو بیابانها خیابان شد
جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد
سپاه فیل آوردهست دنیا و نمیفهمد
ابابیل آنچه را با لشکر بیدین و کافر کرد
به تحریف تو در ذلت نشستند و نمیدانند
که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد
زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری
مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد
✍🏻 #محسن_ناصحی
🏷 #دهه_فجر | #امام_خمینی قدسسره
🇮🇷 @Shere_Enghelab
جهانهای تازه
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
پر از شوق کشف است منظومههامان
پر از حیرت کهکشانهای تازه
پریدن به آغوش فصلی دگرگون
دویدن به سوی زمانهای تازه
به مرز علوم: اکتشافات بیحد
به بام فنون: نردبانهای تازه
رصد کردهاند آن طرفتر هدف را
سر برجها دیدهبانهای تازه
اگر چاه و چالهست در راه مقصد...
اگر ترس و شک و گمانهای تازه...
اگر خار در چشم و صبر است دستور...
اگر در گلو استخوانهای تازه...
ببین هفتخان را گذشتهست و حالا
رسیدهست رستم به خانهای تازه
وطن لشکری آرش آورده با خود
مسلح به تیر و کمانهای تازه
تویی وارث پهلوانهای پیشین
تویی نسلی از قهرمانهای تازه
بیا و بخوان دست افسانهها را
بیا و بگو داستانهای تازه..
به شوق صدور جهانبینی نور
بخوان صبح را با زبانهای تازه
کمی مشق کن لذت سادگی را
اگر سخت شد امتحانهای تازه
شهیدان میآیند و دارند بر تن
از آن عهد دیرین نشانهای تازه
که جادهست و این تکسوارانِ غیرت
که دشت است و این ارغوانهای تازه
به بذری که باور در این خاکدان کاشت
پدید آمده بوستانهای تازه
و خواهد رسید آخر آن صبح موعود
که ماییم و فتح جهانهای تازه
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #دهه_فجر | #انقلاب_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نبرد خیبر
از نعرهٔ ما گوش فلک کر باید
در دل، ما را زَهرهٔ حیدر باید
تا زهر به کام غاصب قدس کنیم
یک بار دگر نبرد خیبر باید
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🗓 ۲۴ رجب؛ سالروز فتح قلعۀ خیبر به دست مبارک امیرالمؤمنین علی علیهالسلام [سال هفتم هجری قمری]
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فریاد رسای استقامت
چون سرو همیشه راستقامت بودی
معنای شرافت و شهامت بودی
در بهت سکوت و ظلم هارون، عمری
فریاد رسای استقامت بودی
✍🏻 #سیدهاشم_وفایی
🏷 #امام_کاظم علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
قیام تویی
سلام بر تو که صبح مرا سلام تویی
سلام بر تو که آغاز هر کلام تویی..
به هفت کوه، به هفت آسمان، به هفت اقلیم
به هفت چرخ فلک، هفتمین امام تویی
جهان و اهل جهان نیستند و رفتنیاند
ولی همیشه و همواره و مدام تویی
به سجده ماندی و زندانیان چه میدانند
پر از رهایی و قد قامت و قیام تویی
تو هفت مرتبه طوفان، هزار مرتبه نور
طواف کعبه تویی، مسجدالحرام تویی
سلام بر تو که از صبح نور تا شب حشر
تو بودهای و تو هستی و والسّلام تویی
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #امام_کاظم علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فراتر از همه
سلام، حامی پیک و پیام، ابوطالب!
سلام، ای ملکوت کلام، ابوطالب!
نبود اگر کرم کامل تو، گُم میشد
یتیمِ آمنه در ازدحام، ابوطالب!
به کیش خویش، خدا را نظاره میکردی
فراتر از همهٔ ننگ و نام، ابوطالب!
کتیبهایست نگاهت به قدمت انسان
سلام ای جبروتِ تمام، ابوطالب!
نداشت کعبه اگر حفظ حرمت تو، نبود،
میان آنهمه بت احترام، ابوطالب!
چه گفت با تو بُحَیرا در آن شب شفّاف
چه گفت با تو؟ کجا؟ از کدام؟ ابوطالب!...
چه گفت با تو محمد به او چه گفتی تو؟
که گفته بود سخن از قیام، ابوطالب!؟
پدربزرگِ مُدارا! مُروّت خالص!
کهنتر از همه هرچه مرام، ابوطالب!
حسین خون تو دارد به رگ که میجوشد
علی گرفته به نام تو نام، ابوطالب!
فقط نبود محمد، که بود سایهٔ تو
مدام بر سر هر خاص و عام، ابوطالب!
تو سایهبان سَرِ تشنگان توحیدی
به پشتگرمی غیرت مدام، ابوطالب!
سلام ای کلمات کهن... سلام، سلام
سلام ای ملکوت کلام، ابوطالب!
✍🏻 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🏷 #حضرت_ابوطالب علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
❤️ فراخوان ارسال عکس و فیلم؛ پویش #پرچم_افتخار برای عید انقلاب 🌷
🔹️ بخش پویشهای تعاملی رسانه KHAMENEI.IR "همگام"، در دهه فجر دهه بزرگداشت عید انقلاب اسلامی، از کاربران شبکه های اجتماعی دعوت میکند که از نصب پرچم ایران در سر در خانهها، مدارس، مغازهها و محلکار خود، یا معابر عمومی و راهپیماییهای ۲۲ بهمن در سراسر ایران عکس بگیرند و آن را با عنوان #پرچم_افتخار منتشر کنند.
🌷 حضرت آیتالله خامنهای درباره گرامیداشت ایام پیروزی انقلاب اسلامی توسط همه اقشار ملت و «نصب و اهتزاز پرچم ایران» تاکید کردهاند و به مردم ایران توصیه کردند که «در دههی فجر بر سَر در هر خانهاى پرچم بزنید، پرچم جمهورى اسلامى را در سطح شهرها و روستاها به اهتزاز در بیاورید. نشان بدهید که ملّت این خاطره را گرامى مىدارد.» ۵۹/۱۱/۱۷
💻 تصاویر ارسالی در حساب شبکههای اجتماعی رسانه KHAMENEI.IR تجمیع و منتشر خواهد شد.
🌷 Farsi.Khamenei.ir
پرچم افتخار
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
از گرگ و میش مبهم اسطورههای دور
از روشن حماسۀ این کشور آمدهست
در دستهای رستم دستان در اهتزاز
بر شانۀ سیاوش از آتش درآمدهست
با سرخِ لعل و سبزِ زمرد، سپیدِ دُر
در جلوهزار عشق به صد زیور آمدهست
خون دل از خیانت تاریخ خورده است
از خاک و خون و خنجر و خاکستر آمدهست...
در موجخیز حادثه افتاده است و باز
خیزان به عزم معرکهای دیگر آمدهست
تنها نه با مَوالی مختار بوده است
هر جای در حمایت حق با سر آمدهست
با سربهدارها به سر دار رفته است
چنگیز در برابر او مضطر آمدهست
گاهی برای قوت قلب رئیسعلی
در رزمگاه دشمن افسونگر آمدهست
گاهی انیس جنگلیان بوده است و گاه
مشروطهخواه را عَلَم لشکر آمدهست
حبلالمتین وحدت مستضعفان شدهست
آیینهدار هیمنۀ رهبر آمدهست
در جبهه تیر و ترکش و خمپاره خورده است
شبزندهدار خلوت همسنگر آمدهست
گاهی شدهست زینت تابوت لالهای
با عطر و بوی دستهگلی پرپر آمدهست
چون بیرقی که در کف سردار کربلاست
گاهی مدافع حرم حیدر آمدهست
زخم سنان دشمن و زخم زبان دوست
از هر طرف به پیکر او خنجر آمدهست
با این همه همیشه سرافراز و پایدار
در اهتزاز بر سر این کشور آمدهست
✍🏻 #جواد_جعفری_نسب
🏷 #ایران_اسلامی | #پرچم_ایران | #پرچم_افتخار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
«آینۀ تمامنمای خدا»
با ریگهای رهگذر باد
با بوتههای خار
در خیمههای خسته بخوانید
در دشتهای تشنه
با اهل هر قبیله بگویید:
لات و منات و عزی را
دیگر عزیز و پاک مدارید
این مهر و ماه را مپرستید
اینک
ماهی دگر برآمد و خورشید دیگری
آه ای امین آمنه، ای ایمان!
باری اگر دوباره درآیی
روی تو را
خورشیدها چنان که ببینند
گلها آفتابپرست تو میشوند
ای آتش هزارۀ زرتشت
از معبد دهان تو خاموش!
ای امّی امین!
میلاد تو ولادت انسان است
-انسان راستین -
آن شب چه رفت با تو، نمیدانم
شاید
خود نیز این حدیث ندانی
با تو خدا به راز چه میگفت؟
باری تو خود اگر نه خداگونه بودهای
یارایی کلام خدا را نداشتی!
گر بعثت تو سبب عصمت تو بود
آنک چگونه کودک عصمت را
تا موسم بلوغ نبوت رساندهای؟
میلاد تو اگر نه همان بعثت تو بود!
هان ای پرندههای مهاجر
آنک پرندهای که به هجرت رفت
بیآنکه آشیانه تهی ماند
آن شب مشام خالی بستر
از بوی هجرت تن او پر بود
اما به جای او
ایثار
زیر عبای خوف و خطر خوابید
تا چشمهای خویش فرو بست
گفتی
آینۀ تمامنمای خدا شکست!
آه ای یتیم آمنه، ای ایمان!
دنیا یتیم آمدنت بود
دنیا یتیم رفتنت آمد!
خیل فرشتگان
با حسرتی ز پاکی جبرآلود
در اختیار پاک تو حیراناند
تو
اسطورهای ز نسل خدایانی؟
یا از تبار آدمیانی؟
تردید در تو نیست
در خویش بنگریم و ببینیم
آیا خود از قبیلۀ انسانیم؟
در وقت هر نماز
من با خدا سخن ز تو بسیار گفتهام
بس میکنم دگر که تو را باید
تنها همان خدا بسراید!
✍🏻 #قیصر_امینپور
🏷 #شعر_نبوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
زنده تا ابد
ای آفرینش از تو گرفتهست تار و پود
ای وسعت مقام تو بیمرز و بیحدود
ای کوهها به بردن نام تو در قیام
ای رودها به گفتن ذکر تو در قعود
ای در اذان مأذنهها زنده تا ابد
ای در گلوی هرچه مؤذن پر از سرود
برگرد و از دوباره حرایی بیافرین
پرشد دوباره عرصۀ تاریخ از یهود..
وقتش رسیده، باز اَلَم یَجعَلی بخوان
شد وقت آنکه باز ابابیلها فرود...
✍🏻 #محسن_ناصحی
🏷 #شعر_نبوی | #مقاومت_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
دیروز، امروز، فردا
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
«خویشی» که سر به دامن تقدیر میگذاشت
کاری جز اعتراف به درماندگی نداشت
از راه مرگ با هدفی پوچ میگذشت
عمری که در تصوّر یک کوچ میگذشت
این شعر نیست، قسمتی از درد مردم است
تاریخ قرنها غم و غربت در آن گم است
دنیا به رغم محکمهها، قیل و قالها
در بند گرگ بود به حکم شغالها
این حکم شوم، نقشۀ دنیای دیگریست
طرح شروع فتنه و بلوای دیگریست
شیطانیان که فاتح این ماجرا شدند
وقت سقوط دهکدهها کدخدا شدند
از خیرشان رسیده فقط شر به دهکده
این قصّه آب میخورد از غرب دهکده
آری، جهان به شوق تکامل فریب خورد
آدم دوباره خیرهسری کرد و سیب خورد
تقصیر ما: حکومت سرکردۀ دروغ
تقدیر ما: جنایت پروردۀ دروغ
آزادی و حقوق برابر بهانه بود
تا که شود برادرمان بردۀ دروغ
افسونِ قرن -کورۀ آتش- غم یهود
افسانه بود غربت گستردۀ دروغ
توحید را به مسلخ تثلیث میکشند
نفرین به این تجلّی بیپردۀ دروغ
::
هرچند فتنه صبح جهان را سیاه کرد
خورشید سر رسید و فُسون را تباه کرد
آغاز شد حماسۀ آتش عتابها
وسعت گرفت شعلۀ این انقلاب، تا -
- در روزگار سلطۀ صحرای دورهگرد
مردی به نام نامیِ دریا قیام کرد
گلزار جان گرفت به دست بهاریاش
ایمان بیاوریم به لبخند جاریاش
از بند تن رهاست طنین دعای او
«آزادگیست» شِمّهای از ربّنای او
اندیشهاش تجسّم احکام دین ماست
اُسطورۀ مقاومت سرزمین ماست
با این وجود، در دل او غم گذاشتند
آن بیوجودها که سرِ فتنه داشتند
میخواستند بر سر ما سروری کنند
«دینِ نو» آورند که پیغمبری کنند
امّا...نه! مرد باج به گردنکشان نداد
در اوج غم حقارتی از خود نشان نداد
تا که بساط گرگ به هم خورد و جنگ شد
روباه پیر شعبده کرد و پلنگ شد
میخواستند باز بگیرند ماه را
برپا کنند گسترههایی سیاه را
امّا به یُمن مرد و مریدان پاکباز
بدسیرتان شدند هم آغوش خاک، باز
چندی گذشت... حادثه رخ داد و بعد از آن
آمد عزای نیمۀ خرداد و بعد از آن -
- با شوق مرگ، لحظۀ رفتن فرا رسید
از خود گذشت مرد و به درک خدا رسید
::
او رفته و حکایت او مانده تا هنوز
فرهنگ استقامت او مانده تا هنوز
«امروز» هم فدایی راه ولایتیم
دستی پر از قنوت، پر از استجابتیم
باید که در ادامۀ راهش خطر کنیم
نفرین به ما اگر که دمی فکر سر کنیم
ما «عهد» کردهایم که با «عدل» انقلاب
در محکمه مقابله با زور و زر کنیم
ما عهد کردهایم که در عصر احتمال
فکری به حال «گرچه و امّا - اگر» کنیم
حالا زمان گذشته و کاری نکردهایم!
دیگر چگونه میشود از خود گذر کنیم؟...
باید دوباره دست به دامان او شویم
بیعت کنیم، بلکه مسلمان او شویم
وقتی علی به مسند غربت نشسته است
عمّار او، ابوذر و سلمان او شویم
باید که در صیانتِ از مرد، جان دهیم
در راه او مقاومت از خود نشان دهیم
مردان مرد، دست به دشمن نمیدهند
آزادهها به بند کسی تن نمیدهند
فرقی نمیکند پس از این «ما»، «تو»، یا «منم»!
چوب حراج خورده مگر خاک میهنم؟
شمشیر باستانیِ شرقیم در مصاف
پروردۀ حماسه و بیزار از غلاف
بعد از حماسه، نوبت عشق و تغزّل است
آری، بهار فصل دگردیسیِ گُل است
با اینکه در مُحاق زمان است، میرسد
روزی که خاستگاه جهان است، میرسد
آن روز ناگزیر که «فرداست» بیگمان
در انحصار چشم کسی نیست آسمان
روز نزول نور به جان جوانهها
روز سقوط سلطۀ تاریکخانهها
روزی که عدل حاصل خواب و خیال نیست
این یک حقیقت است، مجاز و محال نیست!
روزی که ماه، مژدۀ چشمانتظارهاست
خورشید، چشم روشنیِ بیقرارهاست
روزی که مردِ منتظرِ سالها سکوت
فریاد استجابت شبزندهدارهاست
عشقش، دلیل رفتن سرها به روی دار
آن مردِ مرد، منتقمِ سربهدارهاست
آغاز عدلگستری حاکمیّتش
پایان حکمرانی دنیاتبارهاست
✍🏻 #حسن_خسرویوقار
🏷 #شعر_پایداری | #انقلاب_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
انقلاب
طوفان، حریف ساحل این انقلاب نیست
آیینهای مقابل این انقلاب نیست
از ابر، آفتاب، هراسان نمیشود
یک ذرّه ترس در دل این انقلاب نیست
با دشمنش بگو که درختی تناور است
دیگر بگو اوایل این انقلاب نیست
وادادگی و سازش و تسلیم مطلقا
راه امام راحل این انقلاب نیست
از آرمان خود هم اگر دور مانده است
تقصیر ماست، مشکل این انقلاب نیست..
✍🏻 #زهرا_سپهکار
🏷 #شعر_پایداری | #انقلاب_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
تقدیرهای تازه
تا نشکفد بر پای ما زنجیرهای تازهای
رویید بر دستان ما شمشیرهای تازهای
ای قصههای راستین، ای خوابهای پیش از این
امروز داریم از شما تعبیرهای تازهای
از جنگ و صلح و عشق و کین، از شوکتِ این سرزمین
در قاب چشم ما ببین تصویرهای تازهای
با غربت یاران خود، با خون سرداران خود
داریم از کار جهان تفسیرهای تازهای
این خون که راه افتاده تا جاری شود در قلبها
بیشک گذارد بر زمین تأثیرهای تازهای
گر هست کیدِ کاهنان، درهم بپیچد ناگهان
تقویمهای کهنه را تقدیرهای تازهای
بانگ سروش آید همی، بشنو بهگوش آید همی
آوازهایی تازه با تحریرهای تازهای
خندد به مکر روبهان امروز لبهای جهان
پر کرده وقتی بیشهها را شیرهای تازهای
هنگام طوفان آمده، دیوان! سلیمان آمده
آرش به میدان آمده با تیرهای تازهای
شد دولت شب سرنگون، شد تخت شیطان باژگون
صبح است و بر بام جهان تکبیرهای تازهای
✍🏻 #حسن_صنوبری
🏷 #دهه_فجر | #انقلاب_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
چلۀ فجر
چو رود گرم خروشیم، التهابی اگر هست
مسیر وصلت دریاست، پیچ و تابی اگر هست
به صبح، قول شرف دادهایم خواب نمانیم
که خو به شب نگرفتیم، چشمِ خوابی اگر هست
به کفش، تهمت ریگ است، ای خوشا که از اول
برهنه است قدمهای ما، شتابی اگر هست
هزار سال شب از پشت بام خانه نمیرفت
طفیل چلۀ فجر است آفتابی اگر هست
غم تو میخورم و شادی تو زیر زبانم
تبرک است در این خاک، نان و آبی اگر هست
هزار جان چو ببخشند میدهم سر و جان را
هزار بار برای تو انتخابی اگر هست
دلم خوش است به عمامۀ سیاه رشیدی...
رهین چادر زهراست انقلابی اگر هست
✍🏻 #سعید_تاجمحمدی
🏷 #دهه_فجر | #انقلاب_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
همیشه در میدان
ما مردم انقلابی ایرانیم
مشتاق نبرد با ستمکارانیم
امسال در این بیست و دوِ بهمن ماه
پرشورتر از همیشه در میدانیم
✍🏻 #مهدی_شریفی
🏷 #دهه_فجر | #انقلاب_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
«جان من ایران!»
خیابانهای شادی را
بیابانهای حیرت را
تو را چون جان شیرین، خاک میهن دوستت دارم
نماز سبز جنگلها
شکوه کوههایت را
تو را من روز و شب، تاریک و روشن دوستت دارم
دلم فوارۀ رنگین میدان چراغانت
نگاهم شادی لبخندهای نوجوانانت
سلام ای بندر، ای تبریز، ای اهواز، ای تهران
سلام ای پاوه، ای مشهد، سلام ای جان من ایران!
بهار چابهارت را، شکوه رودبارت را
کویر و درّه و دریاکنارت را
سرود دختران کارگر در صبح شالیزار
خروش مرزبانان تو را در سنگر پیکار
تو را زیبا و دیرین، میهن من دوستت دارم
شب آرامش دلچسب بارانها
میان غرّش بسیار طوفانها
به شادیها به ماتمها
تو را در آتش بیرحم بحرانها
تو را ای جان من، با جان و با تن دوستت دارم
صدای من، سکوت من
پناه من، گریز من
بمانی تا ابد آباد ایران عزیز من
✍🏻 #علیمحمد_مؤدب
🏷 #شعر_پایداری | #ایران_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرفرازان
دلیرانه وطن در خود هزاران داستان دارد
غم و شادی، شرنگ و شهدهای توامان دارد
شهیدانش سخن گفتند از آن روز، آن پیمان
همان عهدی که جا در قلبهای مهربان دارد
نشسته قلب ما، در پای عهدش سالهای سال
به پای عهد مردی که نشان از آسمان دارد
همان مردی، که همراهش سپاهی از شهیدان است
همان مردی که در دل داغ باغ ارغوان دارد
اگر از دوستان و دشمنان رنجیده اما او
صبور و مقتدر همچون دماوندش توان دارد
چهل سال است، این کوه تنومندِ فلکآسا
سرافراز است و بِشکوه و به دل آتشفشان دارد
کجا دارند ملتها شبیه سربدارانش؟
کدامین قوم حتی یک «سلیمانی» چنان دارد
حماسه، هیبت و شوکت... جوانانش دلیراناند
وطن، در خود جوانانی ز جنس «آرمان» دارد
نمیداند جهان راز مگوی سرفرازان را
که هر بانوی او از حضرت زهرا نشان دارد
روایت میکند از عشق، از ایثار مردانش
چه بیاندازه در تاریخ خود نامآوران دارد
✍🏻 #الهام_نجمی
🏷 #شعر_پایداری | #ایران_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شکوه کوه الوندم
چهل سال است میگریم، چهل سال است میخندم
کتاب خاطرات تلخ و شیرین پر از پندم
من از آغاز دل بستم، به استقلال و آزادی
ز هرچه زرق و برق آورد شرق و غرب دل کندم
من آن باغم که دستانی خدایی کاشت بذرم را
سپس ساقه به ساقه زد به ساق عرش پیوندم
نهال کوچکی بودم که از طوفان گذر کردم
تعجب میکند عالم، اگر سروی تنومندم
مرا فکه، طلائیه، شلمچه، فاو میفهمد
چنانکه لحظههای داغ سرخاخون اروندم
در این عالم که دنیا از زر و سیم آبرومند است
من از خون جوانان برومند آبرومندم
کبوترهای خونینپر ز دوشم میپرند و من
به پای بال و پرهاشان هزاران بوسه میبندم
شعار «میروم تا انتقام سیلی زهرا،
بگیرم» را زدم با سربلندی روی سربندم
زمین مات ثباتم شد، زمان حیران جریانم
سرود رود کارونم، شکوه کوه الوندم
درون پیکرم روح جوانی میدود امروز
که پر شور است چشمانم، که پر شوق است لبخندم
جهان زیباتر از این روزگاران میشود روزی
و من چشم انتظار وعدۀ حق خداوندم
بهارا! بیتو فروردین فقط تکرار تقویم است
از این تکرار میسوزد همیشه جان اسفندم
✍🏻 #هادی_قاسمی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
إنَّ وَعدَاللهِ حَق
روز ایران است، هنگام امید و شادی است
روز اسلام است، جشن عزت و آزادی است
شاد باش ایران من! چشم بد از تو دور باد
چشم تو پر نور و جشن شادیات پرشور باد
ای سرود تو زده آتش به جان دشمنان
شادباش و ایمن از زخم زبان این و آن
از خطرها از گذرهای فراوان آمدیم
دید دنیا بار دیگر ما به میدان آمدیم..
پیش ما دریای دشمنها سرابی بیش نیست
مرد میدان شهادت عافیتاندیش نیست
قله نزدیک است از ماندن سخن گفتن خطاست
میدرخشد دم به دم نور سحر، خفتن خطاست
انقلاب امروز گستردهست هر سوی زمین
آفتاب روشن امید در مستضعفین
از فلسطین تا یمن تا نیجریه شوق و شور
اهتزاز پرچم حق است اینک با غرور
از فلسطین گفتم آری، داغهایی تازه شد
دستخط سرخ غزه، ماجرایی تازه شد
یا محمد دیده بگشا رنج انسان را ببین
در نوار غزه شور عشق و ایمان را ببین
دیده بگشا معجزِ طوفانِ اَلاَقصی نگر
باز هم معراج را در لیلةالاسری نگر
کودکانی را که تا عرش خدایی رفتهاند
از یمن تا قدس راهی کربلایی رفتهاند
در دل آوارها ایمان مردم دیدنیست
بعد بمباران به لبهاشان تبسم دیدنیست
چیست جز دیوانگی تدبیر دشمن در جواب
نقشههاشان شد در این طوفان همه نقش بر آب..
یک طرف «آل سعود» از پشت خنجر میزند
یک طرف «بحرین» و «باکو» زخم دیگر میزند
یک طرف دست «امارات» است آغشته به خون
یک طرف «ترکیه» و «اردن» ز بخت واژگون..
یوسف ما را برادرها به چاه انداختند
«مصریان» هم دور او دیوار زندان ساختند
این میان اما سپاه غیرتی برخاسته
خنجر خود را به نام مرتضی آراسته
میفشارد حلق اسرائیل را دست یمن
روز و شب کابوس آمریکاست دریای عدن
مرحبا رزم یمن، طوفان خنجرهای سرخ
غرق شد ارابۀ فرعون در دریای سرخ..
مرحبا غوغای حزبالله لبنان در نبرد
مرحبا شور عراق و سوریه، مردان مرد
سورۀ والشمس میخوانیم در خون شفق
غزه پیروز است آری؛ إنَّ وَعدَاللهِ حَق
نیست از جنگنده و ناو کسی پروای ما
ناز شست فوج تهرانیمقدمهای ما
دانش ما میزند پرچم بر اوج آسمان
ماندهاند انگشت بر لب دشمنان و دوستان..
قفلها را انقلاب از پای ایران باز کرد
بیگمان انفاس روحالله این اعجاز کرد
ملتی که مینهد در هر نفس گامی به پیش
میشناسد قدر استقلال و آزادی خویش..
گرچه مردم دیدهاند از دست نااهلان عذاب
ماندهاند و باز میمانند پای انقلاب
ما صفوف محکم عشقیم، عمّاریم ما
از صف اول نشینان، پرسشی داریم ما:
خون ما تضمین رأی و حرمت فریاد ماست
وعدههای فصل تبلیغاتتان در یاد ماست
رونق تولید و شوق کاردانیها چه شد؟
وعدۀ پی در پی رفع گرانیها چه شد؟..
پیش رویت آزمونی سخت و سنگین را ببین
عبرت آموزند، دولتهای پیشین را ببین..
در تعلل، کار این دولت مبادا بگذرد
فرصت تاریخی خدمت، مبادا بگذرد
این طرف یکعده با جان، سختکوشی میکنند
آن طرف، برخی کماکان کمفروشی می کنند
وای بر آنکس که پشت منصب و میزش خزید
کمفروشی کرد و با مزدش جهنم را خرید
زندهباد آن کس که محکم ایستاد و کار کرد
از حصار خویش رد شد، وقف شد، ایثار کرد
ای صف اول نشسته! آخرت را یاد کن
چون ابوذر بر سر اصحاب زر فریاد کن
چون علی در کارزار سهمگین امتحان
نشتری بر نفس خود زن، وانگهی بر دیگران
بشکن از طوفان غیرت، گردن گردنکشان
نوشنوش مفسدان را زهر کن در کامشان..
ای صف اول نشینان! شور ایرانی کجاست؟
کارها بسیار و فرصت کم، سلیمانی کجاست؟
حاج قاسم دردهایش، دردهای مردم است
وای اگر مسئول ما با درد خود سردرگم است
خون ما تضمین رأی ماست! هان! جرات کنید
خلق را از شرّ ایل کدخدا راحت کنید
مردم این خطه را جز رخت خون، احرام نیست
هیچ خطّ قرمزی جز عزت اسلام نیست
لالهزار تازۀ گلزار کرمان را ببین
معجزات جاری خون شهیدان را ببین
شد مدال افتخار ملت مظلوم ما
گوشوار قلبی آن دختر معصوم ما
اهل این وادی به راه عشق، جان بر کف شدند
پیش روی خصم، با هر لهجهای، یک صف شدند
خصم، صدها جبهۀ خونین گشود آن روزها
کس جز این مردم «صف اول» نبود آن روزها
هرکجا که جنگ و فتنه جار زد در شهر و دشت
عمر این مردم سراسر در «صف اول» گذشت
ای مدیران! حکمرانان! آی کرسیدارها!
از «صف اول» توقع نیست جز ایثارها
خون قاسم گفت با ما: جلوه، در گمنامی است
رأی ما مردم، فقط «جمهوری اسلامی» است
خون قاسم گفت از ما تا خدا یک «یاعلی»ست
گفت معیار سعادت، نسبت ما با ولیست
نسبت دلهای ما با آن حکیم راستین
او که سُکّاندار این کشتیست با صبر و یقین
مردم ما مرد میداناند روز انتخاب
تا مبادا دست نااهلان بیفتد انقلاب
برگههای رأی، رمز اقتدار ما شود
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود..
ناامیدان را بگو فردای ایران، روشن است
راه با فانوسی از خون شهیدان، روشن است..
صبح نزدیک است آری، صبح زیبای ظهور
سربرآور قله نزدیک است، بسمالله نور
✍🏻 #جمعی_از_شاعران
🏷 #فلسطین | #انقلاب_اسلامی | #انتخابات
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مقتدا
عالم همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا! بایدمان
تا پاک شود زمین ز ابناء یزید
همواره حسین مقتدا بایدمان
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🇮🇷 @Shere_Enghelab