eitaa logo
شوق پرواز
271 دنبال‌کننده
2هزار عکس
802 ویدیو
27 فایل
بسم الله ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ #سیده_موسوی نویسنده(گاهی می‌نویسم) «نشر بدون لینک و نام نویسنده #جایز_نیست. «عاقاجان کلا کپی نکن والا » #کانالهای دیگر @seedammar @sodaneghramk @Eliidooz #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_17194984194365118018251.mp3
4.16M
برا چن دقیقه باعث میشه حس کنی هیچ نگرانی نداری... یاحسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
السَّلامُ عَلى الصغِيرة التي أوجَعها المُكوث فِي الأرض وأدرَكت أن لاَ حياة بعد الحُسَيْن درود بر دختر کوچولویی که از ماندن روی زمین به درد آمد و فهمید بعد از حسین جانی نیست. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
از صدای غربت، ‏از رنگ مرگ می ترسی؟ ‏برای دوست داشتن هر نفسِ زندگی، ‏دوست داشتنِ هر دمِ مرگ را بیاموز ‏و برای ساختن هرچیز نو، ‏خراب کردن هر چیز کهنه را بیاموز ‏و برای عاشق عشق بودن عاشق مرگ بودن را. 📚 📙 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝 @ShugheParvaz
آقا امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: لغزش عالِم مانند شكستن كشتى است! خود غرق مى شود و با خود، ديگران را هم غرق مى‌كند... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | غررالحکم،حدیث۵۴۷۴ @ShugheParvaz
... و غم دارم که چطور برگردم؟ _از کتاب به سفارش مادرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍉 @ShugheParvaz
• نکته‌ای که همه نویسندگان قدیمی به ما یاد دادند، نگاه دقیق به پیرامون است. • علاوه بر آن، خواندن، دیدن، گوش کردن و ... . ما نباید خودمان را از تماشای نقاشی‌ها، گوش دادن به موسیقی، نگاه کردن فیلم و مهم‌تر از همه خواندن متون مختلف محروم کنیم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚@ShugheParvaz
آقا امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: پارسایی و ، این نیست‌ که تو مالک چیزی نباشی، این است که؛ چیزی مالک تو نباشد....! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | علامه‌امینی،الغدیر،ج۲ @ShugheParvaz
«سه تار» ✍ سه تار که می‌نوازی تمام روح خسته‌ی من را نوازش می‌کنی!! کلمات پر از درد قلبم را جان دوباره می‌دهی! دوست دارم ساعت ها در اتاقم، با صدای تار تو و قلم و کاغذ حبس کنند. آه، چه غم ها می‌شود نوشت و چه کاغذ سیاه! راستش را بگویم:« خسته ام» بیخیال همینکه خدا هست، شکر 💚 خدا میداند چند قلم خسته یا زخمی را با تار که می‌نوازی جان دوباره دادی! تو فقط بنواز 🪕 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
«می‌نویسم» ✍ می‌نویسم که جان بیقرار  آرام بگیرد. می نویسم برای کسی که نمی‌خواند. می‌نویسم برای خاک خوردن! می‌نویسم برای یادگار بعد از نبودن! می‌نویسم برای خواندن یادش بخیر گفتن! می‌نویسم که بغضم باران شود دستی نباشد پاک کند.! می‌نویسم برای کسی که عمریست، نیست. می‌نویسم برای جانی که خسته است و همه امیدش شده نشانه ها!! می‌نویسم به امید روزی بیاید، بخواند بگویند:«خیلی منتظرت بود.» او بگوید می دانم می دانم! می‌نویسم برای روزی یاد کنند بگویند:«روحش شاد» قصد از نوشتنم همین بود، باقی الصالحات، گوش چشمی از مادر و مولا پس این همه موانع چیست؟!  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
. اینجاست که باید دل را هر روز پای دار اعدام ببری! هرچه دلبستگیی دنیا داری به دار بکشی! تا بشی، ابراهیم هادی، سلیمانی، هادی ذوالفقاری.... ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
" لا تخسر النفس والروح ‏في سبيل الطين والحجر ". «روح و روان خود را به خاطر خشت و سنگ از دست ندهید.» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
. مرداد ماه امسال پر از دلتنگی بود همه ساعاتش حکایت از دوری، فاصله، بغض و غم سنگین فراق بود. دلتنگم! ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
. بیچاره دل، هردم ندایی یار من کجایی؟! هر لحظه را من با غزل خواندم تو بی وفایی! گر هم نباشد ماهِ من، او هست هر دقیقه یارب! شکایت من ندارم گر نبود صفایی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
«دنیا» ✍🏻 شب است، دل بیقرار را بگو؛ چه کند که غم دارد. پی طبیب فرستادُ ! افسوس خود طبیب درد دارد چون درد او! درمان را می‌دانند، اما چه کنند، عاقبت برگ پاییز بودند افتادند که افتادند. هرچه امید بود پنبه شد. اما نا امید از رحمت خدا نشدند. بارها با دل به درد دل نشست. چون ابر بهار بارید، از حجم درد شکسته بود، ناچار به ادامه بود. شب است دوست دارد، بعضی لحظه‌ها همان لحظه متوقف شوند. همان لبخند! همان احساس خوشبختی! همان حس شیرین حال خوب! همان حس که احساس جوانه زدن از خروار خاک.... باید هم شیرین و هم تلخ را تجربه کرد. باید همچو پرنده در آسمان با وجود باد باز هم مسیر خود را ادامه می‌دهد. باید همچو ابر بارید گذشت. باید همچو شب جای خود به روز داد. دنیا همین است. محل گذر، محل تجربه، محل رسیدن به معبود قبل از سوت پایان دنیا! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ و من تورو میبینم وقتی که از شدت ناراحتی به آسمون نگاه میکنی... بقره ۱۴۴ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«حبیبی  حسین» کاش هیچوقت، قصه رفتن به کربلا، کلمه برگشت به خانه نداشت. چگونه برگردم وقتی قلبم در ضریح مولایم آرام گرفته! هرچند میدانم مثل همیشه تمام قلب  روحم را، در حرمش جا میگذارم به دیار خود  برمیگردمم. کاش تمام زندگیم در این رفت،آمدهای بین حرم امام حسین، بین الحرمین و حرم حضرت عباس ع خلاصه شد. آقا جانم میشه برنگردم! 😭😭 میشه بغلت نگه‌ام داری، تا در این دنیا پر از گلوله های قرمز، آغشته به زهر حب دنیا، در امان باشم. آقا جان مرا در آغوش گرم محبت و رحمتت نگه دار! میشه مثل آن مجنون بین الحرمین تو باشم. بگذار تمام زائرانت لباسهای کهنه‌‌ و جنونِ مرا نشانه بگیرند، ولی من خوب میدانم،  وقتی در صحن سرایت باشم، وقتی غرق رحمتت باشم! از اعماق قلبم احساس خوشبختی می‌کنم. آقا جانم! از همین الان احساس دلتنگی دارد مرا شکنجه می‌کند. حسین جانم! امشب، آخرین دیدار و عهد من با شما نباشد، بگذار، رزق هرساله این عبد روسیاه مجنون تو باشد.! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
«حقیقت زندگی» ✍ زندگی و حقیقت اینجاست که شهید آوینی می‌گوید:«چه میجویی، عشق همین اینجاست.» این همه ثانیه، ساعت، شب و روز که در پی آن هستیم اینجاست. همین اینجاست! که جان را در دو کف دست خویش بگیریم و خود را به قربانگاه برسانیم! تا جان، روح و حیاتمان را تسلیم رب و حجت اش کنیم!! عشق هزار رنگ نیست؛ بلکه یک رنگ است آن سرخی خونی است که پیراهن مان را گلدوزی می‌کند! . . . چه میجویی ای نفس سرکش من؟! در این دنیا چیزی برای بقا نیست. هرچند در این دنیا هر دم از آرزو و تمنای خود می‌زنم، اما یادم باشد، در طلب آن چیزی باشم که تو را به پرواز برساند.! پرواز در سینه‌ی آبی آسمان چه زیباست و هم پرواز پرستو های عاشق الی الله چه زیباتر است. ، به ما اهل قلم، درس بزرگی داد. آن هم: باید خواند! باید نوشت! باید گفت! باید رفت! تا کلمه کلمه متن خویش بوی خدا بگیرد، و در آخر به قربانگاه رساند. در خون غلتیدن و پرواز از میان دریای خون خود، فقط از بندگان اهل بر می آید. ای نفس من تا تسلیم رب نشوی پرواز محال است. 🌺 ۲۱ شهریور سالروز تولد دنیایی شهید سید مرتضی آوینی گرامی باد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @AFKAREHOWZAVI
‏نحن ضحايا الغفران المتكرر. «ما قربانیانِ بخشیدن‌هایِ مکرریم!» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ - عربیات🌱 @ShugheParvaz
برای ظالمِ زورمند، سخت است به سوی مرگ رفتن؛ بسیار سخت.. هرقدر عارف آسان میمیرد ستمگر، دشوار عارف نمی رود که پرواز می کند اما شقی، شورِ دیدنِ چه کسی را در سر داشته باشد؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ - نادر ابراهیمی @ShugheParvaz
📚عنوان: ساختار و مبانی ادبیات داستانی ✍نویسنده: نادر ابراهیمی ناشر: انتشارات سوره مهر نادر ابراهیمى نویسنده معاصر، کتاب حاضر را نتیجه سال‏ها تدریس و تحقیق خود در رشته ‏هاى ادبیات داستانى، فن فارسى‏ نویسى‏ و … مى‏ داند. وى در این کتاب که در مورد فن نویسندگى ونویسنده‏ شدن مى‏ باشد، با بهره ‏گیرى از بیانات و نقل‏ قول هاى‏ نویسندگان مشهور دنیا و ایران راه‏ هایى که منجر به نویسندگى ‏مى‏ شود، ارائه نموده است. فهرست مطالب عبارتست از: سخن‏ نویسنده، عریضه و درآمد کلام، یادداشت، آیا خبرى به نام استعداد وجود دارد؟ انگیزه، هدفمند بودن، اراده به نوشتن، احساس و عاطفه‏ خاص، جهان‏ بینى و اعتقاد، شرایط محیطى مناسب، تسلط بر زبان،سیاسى ‏اندیش بودن، صبورى بى ‏حساب، عشق و دوست‏ داشتن،مطالعه عمومى، جماعت‏ گرایى و خلوت‏ گزینى، طبیعت‏ گرایى، پایانه.(چاپ اول حوزه هنرى) یادداشت:چاپ اول کتاب در سال ۱۳۶۹ توسط «انتشارات‏ فرهنگان» منتشر شده است. این کتاب توسط پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامى تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است. @ShugheParvaz
بسم الله الرحمن الرحیم «7اکتبر» ✍🏻 امروز 7اکتبر است. در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حماس و چند گروه مبارز فلسطینی دیگر حملات مسلحانه هماهنگ‌ شده‌ای را از نوار غزه به غلاف غزه در جنوب اسرائیل آغاز کردند که اولین تهاجم به خاک اسرائیل از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بود. حماس و دیگر گروه‌های مسلح فلسطینی این حملات را عملیات طوفان الاقصی (یا سیل الاقصی؛ عربی: عملیة طوفان الأقصی) نامیدند. درحالی که در اسرائیل به آن شنبه سیاه (عبری: השבת השחורה‎) یا کشتار تورات سیمچات (عبری:הטבח בשמחת תורה) می‌گویند، و در سطح بین‌المللی با عنوان حمله ۷ اکتبر شناخته می‌شود. این حملات آغازگر جنگ جاری اسرائیل و حماس بود. یک سال گذشت، از بر ملا شدن حقیقت پنهان! آری حقیقت پنهان! نه بر من نه بر تو؛ بلکه بر مردم کشورهای عرب و حتی بر مردم فلسطین و غزه نمایان شد. سالها گفتند:« ما یک امت، یکصدا و یک مذهب هستیم.» اما در این مدت یکسال، چهره ی به ظاهر حق اما باطل! نمایان شد. معلوم شد، مردم کدام کشور انصار الله و مردم کدام کشور انصار شیطان!! یکسال هزاران معصوم بی گناه اهل غزه قتل عالم شدند، اما صدای هیچکدام از حکام عرب که به صندلی ریاست خود لم دادندن در نیامد. در طول این یکسال مردم غزه بارها از میان آتش، خون فریاد «وین عرب» سر دادند. ولی هیچ امتی دست یاری نداد، الا شیعیان علی‌ابی طالب(ع) شهدای طریق القدس زنده و همراه مجاهدان طوفان الاقصی هستند. خوشا کسانی که در این مسیر پا به پای مجاهدین هستند. چه با اسلحه چه با تحلیل چه با ذکر امن یجیب... اما وای به حال کسانی که با دشمن خدا دست دوستی دادند. هر روز از این خون بی گناه سیراب می‌شوند ترسی از خشم خدا ندارند. ما از این دریای خونی که اسراییل جاری کرده هراسی نداریم چون به کلام خدا ایمان داریم و خواندیم «الیس الصبح بقریب» @ShugheParvaz
چقدر سخت است... ✍ سیده الهام موسوی () فرق بین «بی‌تاب پرواز» و «شوق پرواز» در چیست؟! نمی‌دانم! حس می‌کنم حرارت و اشتیاق بال های بی «تاب پرواز» بیشتر از بالهای «شوق پرواز» باشد. شاید بر عکس و شاید هم یکسان باشند. دلم می‌گیرد از این همه شوق بی سرانجام!! خدایا بی تابم بی تاب پروازم! کاش شهید مجتبی علمدار بودم. برای تسکین درد، دلتنگی و راهی برای فرار از این دنیا، گریه و مناجات سلاحش بود. البته در دنیا نبود، بلکه تمام تمنایش پرواز الی الله بود. و در آخر به آرزویش رسید. چه سخت است حال عاشقی که نمی داند محبوبش نیز هوایش دارد یا نه!... شهدا صدایمان را می‌شنوید؟! دستمان را رها نکنید. 🥺😔 ای هادیان قلب های شکسته دعایمان کنید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
«مقصد پرواز است.» ✍ «سیده الهام موسوی» اگر قصد و مقصد پرواز است، ای جان مشتاق قربانگاه معشوق! خود را تا چه حد برای قربانی و پرواز، آماده ساختی؟! آیا دل را دو دستی تقدیم، حضرت معشوق کرده ای؟! آیا به این اندیشیده‌ای این همه تلاش،سختی در این دنیا برای چه است؟! اگر هدف پرواز الی الله است، رها کن آنچه تو را گرفتار دنیا کرده است. دل و روح خود را در مسیر پر نور عاشقان این مقصد رها کن! نترس! آنکه عاشق است به حکمت رب ایمان دارد. پس شتاب کن! خود را بساز! قبل آنکه دل اسیر پوچی و سیاهی دنیا شود. می‌شنویی!؟ دارد صدایت می‌کند، آنکه هر شب برای دلهای عاشق دست به دعا می‌شود. به گذر زمان شب و صبح نگاه نکن که زمان کوتاه‌تر از آنچه که می‌نگری و می اندیشی!! چشم، گوش، زبان را تسلیم رب کن تا ببینی! تا بشنوی! تا بگویی! آنچه را که نمی بینند، نمی شنوند و نمی گویند!  چه قشنگ فرمودند حضرت ابوتراب (علیه السلام):«دنیا سرايى است گذرگاه، نه سرايى كه در آن قرار توان يافت. مردم در دنيا دو گروهند. آنكه، خود را فروخت و به تباهى افكند و آنكه، خود را خريد و آزاد كرد.» رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ  پروردگارا! ما را [با همه وجود] تسلیم خود قرار ده، و نیز از دودمان ما امتی که تسلیم تو باشند پدید آر، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذیر، که تو بسیار توبه پذیر و مهربانی (بقرة ۱۲۸) @ShugheParvaz
«صدایت🎧» ✍ صدایت، هرچه باشد، آرامش جان، روح و قلب من است. این طنینِ زیبا، به تنهایی غزلی است که در گوشم می‌پیچد. مرا از این موسیقی دلنشین محروم نکن! اتاقم سرد نیست، اما تاریک است... و در این تاریکی، دلم نمی‌گیرد، وقتی صدای نبض من، با صدای تو تکرار می‌شود. با من حرف بزن، بشکن این سکوت را، ای تنها غزل زیبای من! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
بسم رب عبد مجاهد «مجاهدت» ✍🏻 . از کجا بنویسم؟ تاریخِ هر گوشه‌ای از دنیا داستان‌های زیبایی دارد، اما داستان‌های مردان و زنان خاورمیانه، رنگ و بویی دیگر دارد. این مردم، هرگز در برابر مزدوران سرزمینشان سر خم نمی‌کنند. چند سال است که غریبه‌ای در سرزمین زیتون، یعنی فلسطین، ادعای مالکیت کرده است. مردم این سرزمین، سال‌هاست که با سنگ‌های سجیل خود مقاومت می‌کنند. و حالا چند ماهی است که تبر به دست گرفته‌اند و به جان ریشه‌های درختان و نهال‌های زیتونِ غزه افتاده‌اند. می‌دانی درد کجاست؟ درد آنجاست که همسایگان، ناظر احوال ناخوش مردم این سرزمین‌اند. می‌بینند زیتون‌ها غرق در خون و آتش شده‌اند، اما کاری نمی‌کنند. آه فلسطین! آه غزه! سرزمینِ صبر، شکوه، ایثار و آزادگی! هر روز از این جنگ که گذشت، به ما درس دادی! درس استقامت، درس رضایت به رضای خدا، درس عزت و شکوه، درس تسلیم نشدن، درس شهادت، درس ایثار، درس صبر... هرچه بنویسم، باز هم کم است. به اندازه‌ی عمر دنیا به ما و نسل‌های آینده درس داده‌ای. و امروز خبر شهادت یحیی السنوار... در لحظه‌ی شهادت، تکیه بر مبل با جراحاتی عمیق اما باشکوه، شجاع و چون کوهی استوار، مردِ میدان بود. تا آخرین دقایق عمرش، در حال رزم و دفاع بود. باز می‌نویسم و می‌گویم: «این خون‌ها پر برکت است، گرچه چشمان ما را پر از اشک و قلب‌هایمان را پر از درد کرده است.» مردان این میدان تمام شدنی نیستند. (اذا غاب سید قام سید) چون مردی بیفتد، مردی دیگر تفنگ را برمی‌دارد. قرار نیست این سنگر خالی بماند. @ShugheParvaz