سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
#ویراست #عید_غدیر #سکولاریسم 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 غدیر در کلام سید بصیر و مجاهد، حجة الاسلام سید هاشم الحیدری
🆔 @Smh_Doaei
🔰 دست پوچ جامعهنشناسها
▪️ نقدی بر یادداشتِ «محسنحسام مظاهری» دربارۀ «مهمانی ده کیلومتری غدیر» با عنوانِ «رقابت پوچ کیلومترها»
✍️ سید محمدحسین دعائی
[بخش ۱ از ۲]
وقتی فکر میکردی «زمستان دینداری» آغاز شده است، اما چشم باز میکنی و میبینی که «بهار دینداری» کمکم دارد از راه میرسد؛
وقتی تمام تلاشت را میکنی که بگویی میخواهم یک «تحلیل بیطرفانه و علمی» ارائه بدهم، اما دم خروسِ «عصبانیت» و «عوامزدگی» از لابهلای جملاتت بیرون میزند؛
وقتی «تلاش حاکمیت برای بازسازی دستگاه فرهنگی خود» را نمیبینی و بهجای کمک به تکمیل این تلاش، فقط غُر میزنی.
وقتی بهجای آنکه مرهمی باشی بر زخمها، روی آنها مینشینی؛
وقتی اصلا معلوم نیست دغدغهات چیست؛
وقتی نه به «ایران قوی» تعلق داری، نه به «انقلاب اسلامی»؛
وقتی خودت هم نمیدانی که مادهگرایی یا معناگرا، قالبگرایی یا محتواگرا، عقلگرایی یا تجربهگرا، سنتگرایی یا تجددگرا؛
وقتی برای «اعتبارسنجی کمی» گریبان چاک میدهی، اما زیر بار هیچ کمیتی ـ حتی رکوردهای ثبتشده در گینس ـ نمیروی؛
وقتی ناغافل، «شکل مناسک در عصر صفویه» را بهعنوانِ «شاخص» معرفی میکنی و توضیح نمیدهی که علت این انتخاب چیست؛
وقتی متوجه نیستی که ادغام هیئات و دستههای عزاداری کوچک در یکدیگر ـ مثل ادغام بعضی از بنگاههای خُرد اقتصادی ـ «لازمۀ قهری زندگی امروز» است؛
وقتی در تاریخ جا ماندهای و خیال میکنی که قرار است «جامعۀ شیعه» برای همیشه یک «اقلیت بدون قدرت» باقی بماند؛
وقتی متوجه نیستی که «تشیع» دیگر یک «هویت خُرد و متکثر» نیست؛
وقتی چشمانت را بستهای و «تکثر چشمگیر افراد حاضر در جشنهای خیابانی غدیر» را نمیبینی؛
وقتی هر تکثری را نشانۀ «مردمیبودن» میدانی و از هر وحدتی «حکومتیبودن» را نتیجه میگیری؛
وقتی اصلا متوجه نیستی که «فلسفۀ تشکیل حکومت» چیست یا «کارویژۀ حکومت اسلامی» کدام است؛
وقتی عملکردن حکومت اسلامی به سادهترین وظیفۀ خود، یعنی «میداندادن به اهل ایمان و زمینهسازی برای بروز حداکثری آنها» را تقبیح میکنی؛
وقتی نمیتوانی بفهمی که با شکلگیریِ «حاکمیت دینی»، بسیاری از «مناسبات اجتماعی» تغییر میکنند؛
وقتی طوری سخن میگویی که گویا هیچ درکی از «مختصات دنیای جدید»، «معادلات قدرت» و «قانون تنازع بقاء» نداری؛
وقتی بیآنکه خودت بفهمی، در «تناقض» دست و پا میزنی؛
وقتی برای تغییر شکل بخشی از مناسک دینی در عصر صفویه نوحهسرایی میکنی، اما نه تنها در مواجهه با تخریبِ «بُعد سیاسی و اجتماعی دین» ـ که اساس دین را سامان میدهد ـ هیچ واکنشی نداری، بلکه گاه بر آتش آن میدمی؛
وقتی در مواجهه با «تحولات طبیعی مناسک عرفی دین»، نگران مناسکسازی و تکثیر آیینهای نوظهور دینی میشوی، اما اگر «حکم ثابت و فراگیر حجاب»، بازیچۀ اغراض سیاسی و امنیتی شود، از سیّالیّت احکام دین و ماهیت موزاییکی دینداریها در دنیای معاصر دم میزنی؛
وقتی در مقابل دستور اجتماعی حجاب ـ بهعنوان نماد زن مسلمان در جامعه ـ طرفدار «فردیّت»ها شده و طغیان بخشی از جامعه در برابر آن را طبیعی میدانی، ولی در مواجهه با جشن خیابانی غدیر ـ که اساسا برای آحاد مردم طراحی شده ـ به یاد «جمعیت»ها و تشکلهای مذهبی میافتی؛
وقتی اغتشاش سازماندهیشدۀ یک اقلیت محض توسط دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی دشمن را نشاندهندۀ گرایشهای اصیل مردم دانسته و طرف آنها میایستی، اما جمعیتی چندبرابری که با ریلگذاری فرهنگی حاکمیت به خیابان آمدهاند را «خمیری بیاراده در دست قدرت» و «اسیر پروپاگاندا» معرفی میکنی؛
وقتی اصرار داری که حضور چنددههزارنفری مردم در اغتشاشات، نشانۀ «نارضایتی اکثریت از حکومت یا عبور آنها از دینداری» است، اما حضور میلیونی مردم در اجتماعات معنوی و مذهبی هیچ دلالتی ندارد؛
[بخش ۲ از ۲]
وقتی به «عالیترین مفاهیم الهی، معنوی و کیفی»، «نگاه بشری، مادی و کمی» داری؛
وقتی نگاهت به «دین»، نگاه یک «باستانشناس» یا «کارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» است؛
وقتی نه «دین» را درست میشناسی، نه «جامعه» را؛
وقتی قرار است «جامعهشناس» باشی، اما از «واقعیتهای اجتماعی» بیخبری و از «روند تحولات اجتماعی» جا میمانی؛
وقتی فرمولهایی که آموختهای، تو را در تحلیلِ «واقعیتهای جامعۀ اسلامی» به بیراهه میبرند؛
وقتی از بُن دندان به «سکولاریسم» اعتقاد داری، وقتی «لیبرالیسم فرهنگی» را تقدیس میکنی، وقتی سر بر آستان «پلورالیسم» میسایی، وقتی در برابر «ایندیویدوالیسم» سجده میکنی و وقتی تا کمر پیش «پوزیتویسم» خم میشوی؛
وقتی از کلِ «منظومۀ معارف حسینی»، به یک برش سطحی از مناسک آن اکتفاء کردهای؛
وقتی «دستگاه عزاداری بر سید مظلومان» را در حد یک آیین متداول مذهبی فرومیکاهی؛
وقتی میخواهی «حرارت عشق علوی و حسینی در قلبها» را با فازمتر یا کیلومتر اندازه بگیری؛
وقتی «دست قدرت خدا» را در رونق بازار دین نمیبینی؛
وقتی بهطور همزمان، هم از «مردم» عصبانی هستی، هم از «حاکمیت»؛
وقتی توان حاکمیت برای «بازیابی و بازسازی سرمایۀ اجتماعی»اش را باور نمیکنی؛
وقتی کنشها و واکنشهای اجتماعی برخاسته از «بنیه قوی ملی و دینی مردم» برایت قابل هضم نیست؛
وقتی اینکه مردم «غصههای اقتصادی»، «دلخوریهای اجتماعی» و «اختلافسلیقههای سیاسی» را کنار گذاشته و برای دفاع از «دین» و «کشور»شان به خیابان آمدهاند، همۀ بافتههای ذهنیات را به هم میریزد؛
وقتی علیرغم ژست علمیات، شروع میکنی به «نیتخوانیهای عوامانه»؛
وقتی «جوشش انگیزههای پاک و مؤمنانه» را نادیده میگیری و بهخاطر دشمنی با «اسلام سیاسی»، مردم را به باد توهین میگیری؛
وقتی «فوران عشق علوی» را به چشموهمچشمی، ریاکاری و فرصتطلبی ترجمه میکنی؛
وقتی در تحلیلِ «پیادهروی اربعین» پیادهای و نمیفهمی که هیچ حکومتی توان راهاندازی چنین پویشی را ندارد؛
وقتی کیلومترها از فهم جشنهای چندکیلومتری غدیر عقبتری؛
وقتی جاده میپیچد، اما تو نمیپیچی؛
وقتی زمین میخوری و تصمیم میگیری تا ناکجاآباد سینهخیز بروی؛
وقتی دستت پوچ است، اما میخواهی مچ مخاطب را بپیچانی و برای جامعه نسخه بپیچی؛
آن موقع است که قلم به دست میگیری و از «سبقتگرفتن مؤمنان در جادۀ خیرات»، با عنوانِ «رقابت پوچ کیلومترها» یاد میکنی؛
غافل از اینکه با هیچ پرچ و پیچی نمیتوان این برچسب چیپ را به این اتفاق بزرگ چسباند.
آری؛
این قبیل «کجفهمی»ها و «کوررنگی»ها، به لطف خدا نمیتواند در «حرکت جهانی جبهۀ اهل حق» خللی وارد کند؛
اما بیم آن میرود که مبتلایان به خود را از حضور در کشتی نجات اهل بیت علیهم السلام محروم سازد.
ای کاش متنبه شوند.
📌 منتشرشده در:
▫️ خبرگزاری صدای حوزه: v-o-h.ir/?p=43979
▫️ خبرگزاری مهر: mehrnews.com/x32ztS
🏷 #نوشتار #یادداشت #محسنحسام_مظاهری #مهمانی_ده_کیلومتری #عید_غدیر #پیادهروی_اربعین #مناسک_دینی #جامعهشناسی #سکولاریسم
🆔 @Smh_Doaei
جناب مستطاب عماد الاعلام آقای شیخ محمدتقی مصباح دامت برکاته؛
جلد پنجم تفسیر را اگر چنانچه وسائل چاپ فراهم شد، مشغول تصحیح و غلطگیری بشوید.
دیگر هیچگونه مراجعه به اینجانب لزوم نداشته و در تصحیح و اتّخاذ کمک و اجازه چاپ و غیره، کاملا مختارید.
و السلام علیکم
محمدحسین طباطبائی
#یاد_خوبان #علامه_طباطبایی #آیة_الله_مصباح_یزدی
🆔 @Smh_Doaei
سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
🔸 حدود دو سال قبل، به توفیق الهی، ترجمۀ دعای شریفِ «جوشن کبیر» را شروع کرده و تقریبا همزمان با اولین
﴿۳۰﴾ يَا عاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ، يَا راحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ، يَا غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ، يَا ناصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ، يَا حافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ، يَا مُكْرِمَ مَنِ اسْتَكْرَمَهُ، يَا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ، يَا صَرِيخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ، يَا مُعِينَ مَنِ اسْتَعانَهُ، يَا مُغِيثَ مَنِ اسْتَغاثَهُ.
سُبْحانَكَ يَا لَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ.
(٣٠) ای پناهگاه هر بیپناه!
ای دلسوز هر خستهدل!
ای پشتیبان هر پشیمان!
ای همیار هر بییار!
ای پاسبان هر آس و پاس!
ای تاجبخش هر تاجدوست!
ای رویشآفرین هر دانۀ سبزاندیش!
ای فریادرس هر فریادخواه!
ای مددکار هر مددجو!
و ای چارهساز هر بیچاره!
تو از تمام پلشتیها پاک و از همۀ پستیها پیراستهای، ای آنکه هیچ خدایی جز تو نیست! ببین که از فرط بیچارگی، فریادم به آسمان بلند است! فریادم را بشنو، دستم را بگیر و با وصال خود، آتش فراقت را فروبنشان، ای یگانه پروردگار من!
🏷 #ترجمه #دعای_جوشن_کبیر #شب_جمعه #شهید_سلیمانی
🆔 @Smh_Doaei
🔰 درباره دیدار رهبر انقلاب با حوزویان - ۱
تقریبا تمام مطالبی که رهبر معظم انقلاب در دیدار با حوزویان بیان کردند، یعنی: هویت تبلیغ، ضرورت تبلیغ، اولویت تبلیغ، وضعیت نامناسب تبلیغ در حوزه، دست برتر جبهه دشمن در عرصه تبلیغ، نتیجه عدم توجه به تبلیغ، اهمیت مخاطبشناسی، ضرورت برخورداری از رویکرد تهاجمی و روحیه جهادی، اهمیت شناخت صحنه درگیری و جبهه دشمن، ضرورت توجه ویژه به نسل جوان و ضرورت ایجاد یک کانون حوزوی برای راهبری امر تبلیغ، همه و همه «واضحات» و بدیهیاتی بود که قبلاً هم گفته بودند و حالا آنها را «تکرار» فرمودند. «قبلاً» نه یعنی دو سه سال قبل؛ بلکه یعنی حدود ۳۰ سال قبل:
«حوزه یک عیب اساسی در امر تبلیغ دارد و آن این است که تبلیغ از آن جدا شده است. ... حوزه، تبلیغ و درس مربوط به آن را ندارد. تبلیغ هم یک کار و فّن است و میتواند یک علم باشد و هست و باید تدریس شود. یکی خوب و یکی بد در میآید؛ یکی حرفی که میخواهد بزند، عکس او را میزند. ... یا مثلاً میرود تبلیغ کند؛ ولی روانشناسی تبلیغی ندارد و با مردم حرفی را میزند که حرف آنها نیست. حرفی را که باید در دانشگاه زد، در روستا میزند و حرفی که باید در روستا زده شود، در کارخانه میزند! بنابراین، تعلیم و روشیابی علمی و فراهمکردن مقدّمات علمی برای تبلیغ ــ مثل روانشناسی اجتماعی ــ در حوزه نیست. فراهمکردن مواد تبلیغ، مثل دستهبندی و مشخّصکردنِ مباحثی که لازم است برای انواع مستمعین انجام گیرد، وجود ندارد. ... این دستهبندی در حوزه انجام نگرفته است. انواع تبلیغ ـ صوتی و تصویری ـ باید از اینجا صادر شود. ... کلیسا دارای علمِ دین، بهصورت مدوّن و عمیق و استدلالی نیست؛ ولی در عین حال، از لحاظ تبلیغی جلو است. آنها بسیاری از فیلمها را ساختهاند که ظاهرش هم نشان نمیدهد؛ اما تبلیغِ مسیحیت است. ... این کارها، کارهایی نیست که یکشبه انجام گیرد. امروز اگر شما در این زمینهها شروع به کار کردید و تولید امواج صوتی و تصویری ــ بهخصوص تصویری ــ داشتید، شاید ده سال دیگر، این توانایی برای حوزه به وجود آید؛ ولی ما فعلاً این را نداریم. از هنر استفاده نمیکنیم؛ کتاب و مقاله و مجلّه هم نداریم. ... اهتمام به امر تبلیغ به عنوان امری که مربوط به نظام است، در حوزه نیست.»
این سخنان مربوط به سال ۷۴ است. بله؛ سال ۷۴؛ و امروز ــ بعد از حدود ۳۰ سال ــ رهبر انقلاب برای چندمینبار همین مطالب را تکرار کردند و در پایان، با تأکید بر ضرورت تشکیل کانونی برای راهبری امر تبلیغ در حوزه، فرمودند:
«آنچه حتماً باید دنبال بشود و جزو کارهای اساسی است و امروز که شما شروع کنید، ممکن است پنج سال دیگر یا بیشتر نتیجه بدهد، این است که یک چنین کانونی به وجود بیاید با این چند مأموریّتی که گفته شد.»
ایشان همچنین در سال ۷۰، با گلایه از عدم توجه طلاب به امر تبلیغ، به روحانینداشتنِ «روستایی در بوشهر» اشاره کرده بودند:
«از کشورهای مختلف میآیند و از ما مبلّغ میخواهند؛ اما نداریم. از داخل شهرهای ایران میآیند و از ما مبلّغ و امام جمعه میخواهند؛ اما نداریم؛ خیلی عجیب است! ... جاهایی هست که گاهی شش ماه یا یک سال بدون امام جمعه میماند. این در حالی است که ما حوزۀ به این عظمت را داریم. مگر ما گفتیم به جنگلهای آمازون بروید و تبلیغ کنید؟! آقایان نمیروند. می گوییم چرا نمیروید، میگویند میخواهیم درس بخوانیم! برادران! من این روش را قبول ندارم؛ حالا شما هرچه میخواهید بگویید، بگویید؛ من واللَّه این را الهی نمیدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسی و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید؛ حوزه را طوری راه بیندازید که بعداً هزار نفر مثل خودتان را بهوجود بیاورید. تبلیغ که اولیترین کار ماست، حوزۀ علمیۀ قم این کار را نمیکند. ... جاهایی هست که اصلاً روحانی پایش به آنجا نمیرسد. در سفر به استان بوشهر به منطقهیی رفتیم و وارد ده بزرگی شدیم؛ گفتیم روحانی و عالم شما کیست؟ گفتند ما روحانی نداریم. پرسیدیم چرا؟! گفتند نمیآیند بمانند. من از شما سؤال میکنم که چرا نمیروید بمانید؟ این واقعاً سؤال جدی است؛ چرا نمیروید بمانید؟ بروید در یک ده بمانید؛ چه اشکالی دارد؟»
اما امسال از نیاز به طلاب مبلغ در «تهران» سخن گفتند:
«یک جاهایی را، یک مراکزی را انسان سراغ دارد ــ یعنی بنده سراغ دارم ــ که اینها از بودن یک روحانیِ فعّال بین مردم محرومند؛ یکی دو جا [هم] نیست، خیلی زیاد است؛ مثلاً در مرکز کشور، مِنبابمثال در خود تهران، مواردی از این قبیل داریم.»
آری؛ با این اوصاف، شاید همین دیدار چند سال یکبار حوزویان با رهبر انقلاب هم زیاد باشد.
🆔 @Smh_Doaei