eitaa logo
تماشاگه راز
278 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری 🍁🍁 @TAMASHAGAH
ای کاش درد عشقت درمان‌ پذیر بودی یا از تو جان و دل را یک‌دم گزیر بودی 🍁🍂 @TAMASHAGAH
بیچاره‌تر از عاشق بیصبر کجاست کاین عشق گرفتاری بی‌هیچ دواست @TAMASHAGAH
جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید وین عجب‌تر که تو خود روی به کس ننمایی @TAMASHAGAH
«مبادا بشکنی در زیر پا دل» @TAMASHAGAH
هوالنور🌱 دوش وقتِ سَحَر از غُصّه نجاتم دادند واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند باده از جامِ تَجَلّیِّ صفاتم دادند چه مبارک‌سَحَری بود و چه فرخنده‌شبی آن شبِ قدر که این تازه‌براتم دادند بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال که در آن‌جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شِکر کز سخنم می‌ریزد اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند همّتِ و انفاسِ سحرخیزان بود که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند @TAMASHAGAH
4_5989913450023752704.mp3
881.8K
تنها راه شادی… دکتر الهی قمشه ای @TAMASHAGAH
هوالعزیز💐 🌱لطفي كن و نپرس چرا عاشقت شديم؟ حتما دليل داشت كه ما عاشقت شديم 🌱در حيرتم كه عشق از آثار ديدن است ما كورها نديده چرا عاشقت شديم؟ 🌱اثبات مي‌كنيم؛ بفرما ! قسم كه هست باور نمي كني؟ به خدا ! عاشقت شديم!؟ 🌱كي عاشقت شديم فراموشمان شده بابا ! مهم كه نيست كجا عاشقت شديم 🌱گفتند پشت ابري و ما خوش خيال‌ها چون كودكان سر به هوا عاشقت شديم 🌱ديديم سخت بود كمي لايقت شويم رفتيم و با دو بند دعا عاشقت شديم 🌱يك ذره عقل هم كه خدا لطف كرده بود كرديم نذر عشق تو تا عاشقت شديم 🌱بي اعتنا به ميل تو و آبروي تو گفتيم مثل شاه و گدا عاشقت شديم 🌱اين ميوه‌ها رسيده و ياران گرسنه‌اند اينجا كه كوفه نيست، بيا ! عاشقت شديم صرافان @TAMASHAGAH
🍃هوالنور چو اَنْدَرآید یارم چه خوش بُوَد به خدا چو گیرد او به کنارم چه خوش بُوَد به خدا چو شیر پَنْجه نَهَد بر شِکَسته آهویِ خویش که ای عزیز شکارم چه خوش بُوَد به خدا گُریزپایِ رَهَش را کَشان کَشان بِبَرَند بر آسْمانِ چهارَم چه خوش بُوَد به خدا بدان دو نَرگسِ مَستَش عَظیمْ مَخْمورَم چو بِشْکَنَند خُمارم چه خوش بُوَد به خدا چو جانِ زارِ بَلادیده با خدا گوید که جُز تو هیچ ندارم چه خوش بُوَد به خدا جوابش آید از آن سو که من تو را پس از این به هیچ کَس نگُذارم چه خوش بُوَد به خدا شبِ وصال بیاید شَبَم چو روز شود که روز و شب نَشِمارم چه خوش بُوَد به خدا چو گُل شِکُفته شَوَم در وصالِ گُلْرُخِ خویش رَسَد نَسیمِ بهارم چه خوش بُوَد به خدا بیابم آن شِکَرِسْتانِ بی‌نهایت را که بُرد صَبر و قَرارَم چه خوش بُوَد به خدا اَمانتی که به نُه چَرخ در نمی‌گُنْجَد به مُسْتَحِق بِسِپارم چه خوش بُوَد به خدا خراب و مَست شَوَم در کمَالِ بی‌خویشی نه بِدْرَوَم نه بِکارم چه خوش بُوَد به خدا به گفت هیچ نَیایَم چو پُر بَوَد دَهَنَم سَرِ حَدیث نَخارم چه خوش بُوَد به خدا شمس_مولانای جان @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمهای زیادی را در بستر مرگ شاهد بودم؛که در آخرین لحظات زندگی،کاشکی های فراوان داشتند... می گفتند کاش کمتر حرص می خوردم و کمتر رقابت می کردم، برای یادآوری خودم به دیگران خود را کمتر به در و دیوار می کوبیدم و برای حفظ آدم های ارزان خودم را کمتر خوار و خفیف می کردم. از آن تجارب تلخ من بسیار آموختم‌‌که راحت بگذرم و راحت نفس بکشم، برای در یاد ماندن کسی زور نزنم و هیاهو نکنم ،در مهربانی کم نگذارم و کرده هایم را نشمارم، چُرتکه و وزن نیکی ها را به جوی آب بسپارم؛ و زندگی را سیرِ سیر بنوشم... که موقع کوچ و خداحافظی ای کاش نکنم. تو مرا استاد راه شدی؛ سپاسگزارم عشق جان سپاسگزارم 🙏 ‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌ @TAMASHAGAH
طبعی نه که با دوست درآمیزم من عقلی، نه که از عشق بپرهیزم من دستی، نه که باقضا در اویزم من پایی ، نه که از میانه بگریزم من جان _رباعی ۱۵۰۱ @TAMASHAGAH
من در این خانه به گُم نامیِ نمناکِ علفْ نزدیکم من صدایِ نفسِ باغچه را می شنوم و صدایِ ظلمت را، وقتی از برگی می ریزد و صدایِ سرفۀ روشنی از پشتِ درخت، عطسۀ آب از هر رِخْنۀ سنگ، چِکْچِکِ چِلْچِلِه از سقفِ بهار. و صدایِ صافِ باز و بسته شدنِ پنجرۀ تنهایی و صدایِ پاکِ پوست انداختنِ مبهمِ عشق، متراکم شدنِ ذوقِ پریدن در بال و تَرَک خوردنِ خودداریِ روح. من صدایِ قدمِ خواهش را می شنوم و صدایِ پایِ قانونیِ خون را در رگ، ضربانِ سَحَرِ چاهِ کبوترها، تپشِ قلبِ شبِ آدینه، جریانِ گلِ میخک در فکر، شِیْهِۀ پاکِ حقیقت از دور من صدایِ وزشِ مادِّه را می شنوم و صدایِ کفشِ ایمان را در کوچۀ شوق و صدایِ باران را، رویِ پلکِ تَرِ عشق، رویِ موسیقیِ غمناکِ بلوغ، رویِ آوازِ انارستان ها. و صدایِ متلاشی شدنِ شیشۀ شادی در شب، پاره پاره شدنِ کاغذِ زیبایی، پُر و خالی شدنِ کاسۀ غربت از باد... سپهری @TAMASHAGAH
‍ ‍ به کوی میکده هر سالکی که ره دانست دری دگر زدن اندیشه تبه دانست حضرت حافظ شماره ی ۴۷ @TAMASHAGAH
درون توست اگر خلوتی و انجمنی ست برون ز خویش کجا میروی؟جهان خالی ست دهلوی👌 @TAMASHAGAH
منتظر نباش، زمان مناسب وقت کافی و... هیچوقت نمی‌رسه... از همون جایی که الان ایستادی و با هر ابزار و امکاناتی که الان داری شروع کن... مطمئن باش در طول مسیر هرچی نیاز داری پیدا می‌کنی... چرا؟؟؟ چون حرکت کردی👌 حرکت خودش بزرگترین عامل هست. بقول استاد: مقصود اين نيست كه برسيم مقصود اين است كه كنيم و هجرت‌مان را شروع كنيم كه باشروع‌مان رسيده‌ايم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱 @TAMASHAGAH
سلام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم @TAMASHAGAH
راز شکیبایی🌱 🔆به یک عشق معمّایی قسم خورد به راز یک شکیبایی قسم خورد 🔆خدا «والعصر» گفت و از سر شوق به آن روزی که می‌آیی،‌ قسم خورد 🔆شب آمد، آفتاب خانه‌ها باش بیا و تکیه‌گاه شانه‌ها باش 🔆نسیم دل‌کش اردیبهشتی! تسلّای دل پروانه‌ها باش 🔆اگر چه مثل مردم، دردمندی نمی‌روید بهاری تا نخندی 🔆نگاهت، آخرین فانوس دریاست مبادا چشم‌هایت را ببندی! 🔆تو پنهان هستی، امّا جلوه داری فراتر از تماشا جلوه داری 🔆برای دیدن تو چشم بس نیست گلی هستی که صدها جلوه داری 🔆تو را که بر لبت آیات عشق است نگاه روشنت، مرآت عشق است 🔆فقط با دیدۀ دل می‌توان دید نهان از چشم بودن، ذات عشق است 🔆تو یک خورشیدِ عالم‌گیر هستی شکوه وحی را تفسیر هستی 🔆می‌آیی، بعد از این شب‌های تاریک تو تنها صبحِ بی‌تأخیر هستی 🔆شنیدم مژدۀ تابیدنت را ندارم فرصت فهمیدنت را 🔆به خورشید زمینی خیره ماندم که تمرین کرده باشم دیدنت را 🔆بیا طی کن شب لب‌تشنگی را ببین تاب و تب لب‌تشنگی را 🔆هزاران سال شد چشم‌انتظاریم بنازم مکتب لب‌تشنگی را حبیب نظاری @TAMASHAGAH
آن شد اکنون که ز اَبنای عوام اندیشم محتسب نیز در این عیشِ نهانی دانست آن زمان گذشت که از مردمِ عوام بترسم و عشق و مستیِ خویش را پنهان سازم. این نترسیدن از عوام، حالت خوشی و سرمستی در من ایجاد کرده است که محتسب [نهی‌کننده از منکر] هم از آن آگاه است؛ به عبارت دیگر خواجه می‌خواهد بگوید که از عوام و از محتسب نمی‌ترسم؛ چنان که در جای دیگر می فرماید: با محتسبم عیب مگویید، که او نیز پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مُدام است ✍ 📕 "شرح غزل‌ها همراه با مقدمه، تلفظ واژگان دشوار، درست‌خوانی ابیات و فرهنگ اصطلاحات عرفانی" @TAMASHAGAH
«نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال لیک تو باری به نقد ساختهٔ کار باش» @TAMASHAGAH
تماشاگه راز
منتظر نباش، زمان مناسب وقت کافی و... هیچوقت نمی‌رسه... از همون جایی که الان ایستادی و با هر ابزار
حرکت فکری یعنی از سطح عادت‌‌ها و تعصب‌‌ها و تلقین‌‌ها فراتر بیاییم و این حرکت را شروع کنیم... 🍃🍃 انسان مادامی که این حرکت را شروع نکرده باشد ولو خیلی هم بداند و خیلی هم کتاب خوانده باشد هنوز مایه‌‌‌‌‌‌ای ندارد چون این کتاب‌‌‌‌‌‌‌‌ها همه موادند... انسان تا از سطح این مواد حرکت نکند و تعالی نیابد انسان نیست بارکش و حمال است! 🍃🍃 حرکت فکری به این نیست که یک مقدار مطالب بدانیم باید این مطالب را لمس کنیم یعنی منهای همه حرف‌‌‌‌‌‌‌‌ها با خودمان مرور کنیم و ببینیم واقعاً لازم است که راه بیفتیم؟ لازم است قله‌‌‌‌‌‌ای داشته باشیم؟ لازم است برای رسیدن به آن قله، ابزاری تهیه کنیم؟... 🍃🍃 مادامی که این طلب در ما نیامده باشد هیچ مسئله‌‌‌‌‌‌ای برایمان مفهوم نخواهد شد... این حرکتِ فکری، خیلی هم ساده به‌دست می‌‌آید و خصوصیتش این است که می‌‌تواند انسان را در برابر مکتب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و تشکیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که در راهش سبز می‌‌شوند، ثبات دهد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🍃
غلام چشم آن ترک ام که در خواب خوش مستی نگارین گلشن اش روی است و مشکین سایبان ابرو رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو ‌‌تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو @TAMASHAGAH