eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانمردا... اندر رهِ عشق یا تو گُنجی یا او... از عشق او آتشی برافروز آن گاه بدان آتش، دنیا را بسوز، پس عُقبیٰ را. چون دنیا و عقبی سوختی پس خود را بسوز، که در راه او همچنان که دنیا و عقبی زحمتند، نهاد تو هم زحمت است... 🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
نمانده چرا، در زمانه ما، رنگ مهر و وفا، عشق و صدق و صفائی؟ كشد به كجا، كار اهل صفا، ای رقم زن ما، تابه كی ناروائی؟ كجا بگریزم كه غم نشناسد نشان مرا؟ چه چاره كنم تا زمانه بفهمد زبان مرا؟ غمم به سر و آتشم به دل و بسته لب ناله كردم دلی نشود تا خبر زغمم نیمه شب ناله كردم به جلوه همی در دل جمع خوبان نشسته تویی! به شكوه همی در پی عمر كوته فتاده منم! به خنده همی دامن از دست یاران كشیده توئی! به گریه همی سر به دامان صحرا نهاده منم! دگر چه بود لطف این زندگانی تهی چو شود ساغر مهربانی! کرمانشاهی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
که مقصود از جهان عشق است و باقی سر به‌ سر بازی! مراغه ای https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐 اگر اینجا دلت تنگ است و هرسازی که می بینی بدآهنگ است ایراد از زمین و آسمانت نیست! دلت را زیر و روکن پاک کن زنگار غم از آن مرو برراه بی برگشت! راهی نومهیا کن! هوای آسمان هرجا روی رنگ خدا دارد هوای تازه میخواهی؟ دلی بی غصه میخواهی ؟ دلت را آسمانی کن !https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
هوالعزیز💐 اگر اینجا دلت تنگ است و هرسازی که می بینی بدآهنگ است ایراد از زمین و آسمانت نیست! دلت را ز
با یادت سرمستم ای نگار آسمانی یادم کن تا هستم ای امیـد زندگانی، شور عاشقانه من، حال دل می‌گویم با زبان بی زبانی؛ هر لبخندت، با من گوید: بنشین با عشق، تا گل روید، زین شب خزانی؛ با تو خزان من، بهاران؛ با تو شبم، ستاره باران چه بخواهی، چه نخواهی، دل عاشق ره تو پوید، به هر نشانی؛ دل و جان سرمست از شوق نگاه تو همه جا حیرانم دیده به راه تو؛ چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر؟ می‌رسدم جان دگر، دیده کِشد سوی تو پَر، همسفرم شو که می توانی؛ پر و بالم را، با دیدارت کِی بگشایی؟ تب و تابم را، با لبخندت کِی بنشانی؟ 🍂 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
از ابویزید بسطامی رضی الله عنه حکایتی آرند که: یحیی ابن مُعاذ بدو نامه‌ای نبشت که: «چه گویی اندر کسی که به یک قطره از بحرِ محبت مست گردد؟» بایزید جواب نبشت که: «چه گویی در کسی که جملهٔ دریاهای عالم، شربتِ محبت گردد؛ همه را درآشامد و هنوز از تشنگی می‌خروشد؟!» کشف المحجوب هجویری https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ نقل است که جوانی بود عظیم مفسد و نابکار در همسایگیِ مالک و مالک پیوسته ازو می‌رنجید، از سبب فساد. اما صبر می‌کرد تا دیگری گوید. القصه دیگران به شکایت بیرون آمدند. مالک برخاست و بر او آمد تا امر معروف کند. جوان سخت جبار و مسلط بود. مالک را گفت: من کسِ سلطانم. هیچ کس را زَهره آن نبود که مرا دفع کند یا از اینم بازدارد. مالک گفت: ما با سلطان بگوییم. جوان گفت: سلطان هرگز رضای من فروننهد. هرچه من کنم بدان راضی بود. مالک گفت: اگر سلطان نمی‌تواند با رحمان بگویم. و اشارت به آسمان کرد. جوان گفت: او از آن کریمتر است که مرا بگیرد. مالک درماند... باز بیرون آمد. روزی چند برآمد. فساد از حد درگذشت. مالک برخاست تا او را ادب کند،در راه که می‌رفت آوازی شنید که: دست از دوست ما بدار! مالک تعجب کرد، به برِ جوان درآمد. جوان که او را بدید گفت: چه بودست که بار دیگر آمدی؟ گفت: این بار از برای آن نیامدم که تو را زجر کنم. آمده تا تورا خبر کنم که چنین آوازی شنیدم. جوان که آن بشنود گفت: اکنون چون چنین است، سرای خویش در راه او نهادم و از هرچه دارم بیزار شدم. این بگفت و همه برانداخت و روی به عالم عشق درنهاد. : ذکر مالک دینار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️ ناصح! از بیماریِ عشق از چه بیم آری مرا خوشتر از صِحَّت بود این گونه بیماری مرا تا گرفتارم به عشق، آزادم از کُون و مکان کرده آزاد از دو عالم این گرفتاری مرا صغیر اصفهانی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅 در تمام کارها خود را به خدا واگذار که به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده‌ای. در دعا، با اخلاص پروردگارت را بخوان که بخشیدن و محروم کردن به دست اوست و فراوان از خدا درخواست خیر و نیکی داشته باش. وصیت مرا به درستی دریاب و به سادگی از آن نگذر، زیرا بهترین سخن آنست که سودمند باشد. نامه ۳۱ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
💜 قصد من از حیات، تماشای چشم توست ای جان فدای چشم تو، با قصد جان بیا چشم حسود کور، سخن با کسی مگو از من نشان بپرس ولی‌ بی نشان بیا ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن بی‌ آن که دلبری کنی از این و آن بیا قلب مرا هنوز به یغما نبرده ای ای راهزن دوباره به این کاروان بیا     https://eitaa.com/TAMASHAGAH
‍ محبوبم... ! تكه‌ای از آسمان ميان لحظه‌‌های ماست. امشب مُتورمم و گل ياس نزديك است. منتظر می‌مانم تا صبح شود و دلم را ترانه كنم كه سپيده‌ی شورانگيزی در همين نزديكی پرسه می‌زند. امروز خورشيد از ياد تو طلوع می‌کند. اين همان صبحی است كه با هم چشيده‌ايم. اين همان آهی است كه با هم كشيده‌ايم. چه شبی بود! حيف كه روز ما را غارت كرد. شب اختراع عاشق هاست. ✨🌹✨ محمد صالح علاء https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🕊 کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب وان حدیث چو شکر کز تو شنیدم همه شب گر چه از شمع تو می‌سوخت چو پروانه دلم گردِ شمعِ رخِ خوبِ تو پریدم همه شب دام شب آمد جان‌های خلایق بربود چون دل مرغ در آن دام، طپیدم همه شب آنک جان‌ها چو کبوتر همه در حکم ویند اندر آن دام مر او را طلبیدم همه شب https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
هوالعزیز💐 اگر اینجا دلت تنگ است و هرسازی که می بینی بدآهنگ است ایراد از زمین و آسمانت نیست! دلت را ز
در شبِ من خنده‌ی خورشید باش آفتابِ ظلمتِ تردید باش ای همای پرفشان در اوج‌ها  سایه‌ی عشق منی جاوید باش ای صبوحی بخشِ مِی‌خوارانِ عشق،  در شبانِ غم صباحِ عید باش آسمانِ آرزوهای مرا  روشنای خنده‌ی ناهید باش با خیالت خلوتی آراستم  خود بیا و ساغر امید باش https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب آن است که دارندهٔ آن پیراهن از آن هیچ بویی نیافت و یعقوب از مسافت هشتاد فرسنگ بیافت زیرا که بوی عشق بود و بوی عشق جز بر عاشق ندمد و بوی یوسف، عشق بود که با آن صفای بصر بازآمد، تا بدانی که از روی حقیقت که محبوب به جای چشم و روح است، فراق او نقصان و وصال وی مدد چشم و روح است... کشف الاسرار میبدی نگارگری استاد فرشچیان: رایحهٔ عشق https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️ الهی! الهی! در آن خلوتِ باشکوه و غریبت که خالی‌ست حتی ز پروردگانِ نجیبت در آن گوشهٔ خالی از هرچه باد و مبادا که دیروزِ او واپسین‌تر ز فردا که تاریکِ او روشناتر ز خورشید که بیمش همان چشمهٔ سبزِ امید در آن جمعِ خلوت در آن بی‌نیازی ز معنا و صورت در آن شب که روشن‌تر است از طلوعِ شقایق در آن انقلابِ حقایق در آن بیشهٔ ناتمامِ رسیدن در آن لحظهٔ غفلتِ گندم و میوه چیدن در آن آرزوی ز فرجامْ دورِ پریدن الهی نمی‌دانم آیا که روحِ عزیزِ تو در ما چه دیده است؟ نمی‌دانم آیا که بوی خوشت همچنان بر گِلِ ما وزیده است؟ نمی‌دانم اما تو می‌دانی اما ولی، کاش، اما در آن لحظه‌هایی که در حضرتت آهی از ما رسیده است که پیری به یک نیم‌شعری به عرشِ بلندت پریده است بپردازی از غم زمان را که ما خسته‌ایم و ندانیم جز تو امان را الهی! ببخشای بر عشق، کلِ جهان را https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا ، سخن ِ آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد سلاااام یاران ِجان عصر زیبای پاییزتان دلبرانه درپناه لطف بیکران حضرت یار دلارام باشید و تندرست💐✋ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عشق تو بهر گدا و سلطان نرسد وین ملک بهر مورسلمان نرسد تا دولت عشق تو کرا دست دهد کاین تاج بهر خسرو و خاقان نرسد رازی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بیقراری سپهر از عشق است گرم رفتاری مهر از عشق است خاک یک جرعه از آن جام گرفت که درین دایره آرام گرفت دل بی‌عشق ؛ تن بی‌جان است جان از او زندهٔ جاویدان است گوهر زندگی از عشق طلب ! گنج پایندگی از عشق طلب ! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
از_ پر_و _بال_ خویشتن_ در_ قفسیم آملی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
دل تنگی هایِ آدمی را باد ترانه ای می خواند رؤیاهایٓش را آسمانِ پُر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه یِ برفی، به اشکی نریخته می مانَد... سکوت سرشار از سخنانِ ناگفته است از حرکاتِ ناکرده اعتراف به عشق هایِ نهان و شگفتی هایِ بر زبان نیامده در این سکوت حقیقتِ ما نهفته است حقیقتِ تو و من...! شاعر: برگردانِ : ــ محمد زرین بال مجموعه آثارِاحمدشاملو. دفترِ دوم. ترجمه ها. صفحه یِ :501 https://eitaa.com/TAMASHAGAH