eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
183 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
♣️ ✅ رابطه گرم شهید بهشتی با محمد منتظری به نقل از علی اکبر پرورش: «یک شب که به جلسه شورای عالی دفاع نیامد و جلسه تشکیل نشد، به پیشنهاد که در آن زمان نماینده ی امام در شورای عالی دفاع بودند قرار شد به منزل آقای برویم تا درباره ی نحوه ی مدیریت بنی صدر و شیوه ها و برنامه های او در جنگ بحثی داشته باشیم. آقای خامنه ای به من گفتند به آقای بهشتی هم تلفن بزن تا در این جلسه شرکت کند. ساعت 9 شب بود که تلفن زدیم و ایشان گفتند من تازه به منزل رسیده ام، اگر مسئله مهم است بیایم. تا گفتم نظر آیت الله خامنه ای این است که شما در این جلسه باشید، پذیرفتند و گفتند من خودم را به سرعت به جلسه می رسانم. به شهید محمد منتظری که در جلسات شورای عالی دفاع و جنگ حضور داشت و در آن روزها خیلی با آقای بهشتی بد بود و علیه ایشان صحبت می کرد، گفتم بیا به خانه آقای رفسنجانی برویم. پرسید آقای بهشتی هم می آید؟ گفتم: بله. گفت: پس من نمی آیم. پیدا بود از ایشان خجالت میکشید. چون حتی علیه آقای بهشتی هم اعلامیه ای داده بود. به او گفتم حالا که به جلسه نمی آیی، چون من ماشین ندارم لااقل مرا به جلسه برسان، پذیرفت. وقتی به منزل آقای هاشمی رفسنجانی رسیدیم به او گفتم: باید در این جلسه باشی. او قبول نمی کرد. خلاصه موفق شدم به زور او را به جلسه ببرم و پشت سر من حرکت می کرد. وقتی به آقای بهشتی رسیدیم، سلام کردم و نشستم. آقای منتظری هم تا چشمش به آقای بهشتی افتاد آهسته سلام کرد. در این لحظه آقای بهشتی به احترام شهید منتظری از جای خود تمام قامت بلند شد و با گرمی جواب سلام او را داد و او را به گرمی در آغوش کشید و بوسید. منظره ی عجیبی بود. کسانی که در آن جلسه شاهد آن رفتار بزرگوارانه و بزرگ منشانه شهید بهشتی با شهید منتظری بودند احساسات بر آنها غلبه کرد و به گریه افتادند. من شاهد بودم آقای منتظری وقتی از آغوش شهید بهشتی بیرون آمد و احوالپرسی اش با ایشان تمام شد آرام به عقب آمد و روی صندلی کنار دست من نشست و شنیدم که این عبارت را گفت که: «عجب است». ایشان می دانست به رغم آن همه بدگویی هایی که از آقای بهشتی کرده بود حتی یک حرف تند از او درباره ی خود نشنیده است.» 📚 صخره سخت، ص539 🆔@TarikhDEF
◀️ماجرای قهر آیت الله طالقانی 🔰23 فروردین 1358، ابوالحسن و مجتبی پسران آیت الله طالقانی توسط از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و سپاه دستگیر میشوند. مجتبی عضو سازمان مجاهدین خلق بود که سال 1355 در نامه ای به پدرش اعلام میکند مارکسیست شده است. او همچنین متهم به کارهای خلافی مانند قتل یکی از دختران سازمان مجاهدین بود لذا به همین جهت او را برای تحقیق میگیرند. همین مسئله موجب ناراحتی آقای شده و ایشان دفاتر خود را تعطیل کرده و بدون اطلاع چند روزی را به خارج تهران میروند. 🔰مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، جبهه ملی و... از فضا استفاده کرده و اعلامیه هایی جداگانه صادر کرده و دست به اعتراض هایی در حمایت از آقای طالقانی میزنند. عده ای هم دست به راهپیمایی هایی در حمایت از اقدام سپاه میزنند که جمعیتشان حدودا 500 هزار نفر تخمین زده شد. خلاصه با پخش خبر قهر آیت الله طالقانی و راهپیمایی های دو طرف، فضای کشور به هم میریزد. 🔰 نقل میکند: «امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم. امام خوب مطالعه کردند و فرمودند: «اگر این پرونده متعلق به احمد، پسر من بود و شما او را دستگیر می کردید، من از شما تشکر می کردم. اما چه کنم که مربوط به آقای طالقانی است و ایشان گردن انقلاب خیلی حق دارند.» بعد گفتند که شما بروید پسر ایشان را آزاد کنید و به هر نحو از ایشان دلجویی کنید.»» خاطرات رفیق دوست، ج1، ص81 🔰امام در 29 فروردین نیز شبیه همین کلام را می گویند که: «اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم». که دستور این دستگیری را داده بود نیز شبیه چنین بیانی را از امام نقل کرده اند. البته نقل های دیگری نیز در این ماجرا شده که در فایل ضمائم می توانید بخوانید. امام، سید احمد را به سراغ آقای طالقانی میفرستد تا ایشان را پیدا کند و هر چه زودتر به قم بیاورد. میگوید: «امام به حاج احمد تاکید کرد مرتب کنار آیت الله باشد و او را ترک نکند. نگران بود دور او جمع شوند و با ایجاد مسائل تازه، هیاهو و جنجال دیگری بپا شود.» انقلاب و پیروزی[عباس بشیری]،ص259 آیت الله طالقانی به قم و نزد امام می آیند. آیت الله طالقانی وقتی فضا را غبارآلود میبینند چندین موضع و صحبت محکم در دفاع از کمیته ها و تمام شدن راهپیمایی ها انجام میدهند که در نهایت منجر به پایان یافتن این غائله میشود. 🔰مسئله مهم در این ماجرا، مواجهه حضرت امام با این مسئله است. ایشان میتوانستند به نحو دیگری با این مسئله برخورد کنند مثلا در قامت یک ورود کرده و بگویند فرزند من و فرزند طالقانی ندارد، اگر فرزند او خطایی کرده باید محاکمه شود همانگونه که اگر فرزند من هم بود باید چنین میکردند اما ایشان چنین نمیکند چون در کنار اعتقاد به ، معتقد به اصل دیگری به نام نیز هست، فضای به هم ریخته کشور را میبیند، پخش خبر تفرقه بین رهبران انقلاب را میبیند و... ایشان طی چندین صحبت تمام تلاش خود را میکنند تا پشت پرده این تفرقه اندازی ها را روشن کنند. 🔰همه اینها دست به دست هم میدهند تا امام با مشی فقهی اجتماعی خود چنین مواجهه ای داشته باشند و این غائله را که ممکن بود مسائلی را ایجاد کند پایان بدهند. بله ممکن است کسی بگوید کلام و سیره امام برای من حجت نیست و این کار او اشتباه بوده اما تمام حرف این است که باید اولا این مواجهه او را فهمید، درک کرد، او که در قامت و ظهور کرده بود چرا چنین مواجهه ای داشت، بعد از فهم این مسئله، اشکال ندارد، حالا بیاییم و بگوییم به فلان دلیل به نظر می رسد اگر ایشان چنین میکردند بهتر بود یا کار ایشان اشتباه بود. 🔰اما چیزی که در صحنه عمل دیده میشود این است که طرف هنوز عُمر کار سیاسی اش به دو سه سال نمیرسد، مطالعات خاصی در این زمینه نداشته، فهم صحیحی از اسلام ندارد و... آنگاه محکم میگوید خمینی برای خودش خمینی بود و من برای من، او متفکر بود و من هم متفکر لذا قرار نیست تابع او باشم اما بحث سر تبعیت از او نیست، بحث سر این است که هیچ انسان عاقلی به خود حق نمیدهد به راحتی و بدون درک کلام چنین شخصیتی از کنار او به راحتی عبور کند. ◀️مطالعه فایل ضمائم: 1. اولین روایت مستقیم توسط مرتضی الویری:https://eitaa.com/TarikhDEF/46 2. روایت آیت الله مهدوی کنی مسئول کمیته:https://eitaa.com/TarikhDEF/47 3. روایت محمد علی بشارتی مسئول وقت اطلاعات سپاه:https://eitaa.com/TarikhDEF/48 4. روایت مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/49 5. مواضع آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/50 6. مواضع امام خمینی: https://eitaa.com/TarikhDEF/51 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
◀️شناخت دستگاه فکری ولیّ(1) 🔰سیره امام در پاریس براین بود که هیچ یک از مقامات دولتی را نمیپذیرفت الا اینکه اول از مسئولیتش استعفا بدهد. تمام تلاشش بر حفظ نخست وزیریش بود. هرکاری میتوانست کرد تا امام به ایران نیاید، یا دیرتر بیاید تا او همچنان بر مَسند بماند. بعد از مدتی دید راهی جز با امام و استفاده از اش نمانده. شرط امام استعفای او بود. اما خبرهای ضد و نقیضی پخش میشد که مثلا بختیار در حال مذاکره با امام است چه اینکه خود بختیار گفته بود: «ما برای فراهم آوردن امکانات بازگشت آیت الله با وی در حال مذاکره هستیم.» 🔰در همین گیر و دارها بود که خبر آمد امام با دیدار بختیار بدون شرط استعفا، موافقت کرده است. این ماجرا را چنین نقل میکند: «عصر یکی از روزها در مدرسه رفاه با آقایان ، ، و نشسته بودیم و طبق معمول غرق در کارها بودیم که و ... وارد شدند و گفتند از پاریس با ما تماس گرفته و خبر داده که امام ملاقات با بختیار را بدون شرط استعفا پذیرفته. آن دو از ما خواستند اعلامیه بنویسیم و این موضوع را به اطلاع مردم برسانیم. ما آن را بعید دانستیم. حاج سید جوادی گفت من دروغ میگویم یا یزدی؟ گفتم نه ولی موضوع را بسیار بعید میدانیم. خبرهای پی در پی که تا شب می رسید همگی از موافقت امام میگفت. یادم می آید نیز همین را میگفت. از خواستیم مستقیما با پاریس تماس بگیرد [و از چند و چون ماجرا آگاه شود.] تماس گرفت. یزدی گوشی را برداشت. [موضوع را] از او پرسید. او هم موافقت امام را با بختیار، بدون استعفا اعلام کرد.» 🔰باور این مسئله برای اندیشمندان و بسیار سخت بود اما چه کنند که در ظاهر، خبر درست است. بعضی موافق دادن اعلامیه بودند و بعضی مخالفت. یکی گفته بود: چرا ما باید کاسه داغ تر از آش باشیم؟ اگر امام میخواهد بختیار را بدون استعفا بپذیرد، چرا ما مخالفت کنیم؟ 🔰ظاهرا بنا میشود اعلامیه ای نوشته و موافقت امام با این دیدار اعلام بشود و چند خطی مینویسد و آن نوشته را کامل میکند. عده ای دیگر از علما که تازه از قم رسیده بودند با نوشتن اعلامیه مخالفت میکنند و میگویند مُحال است امام چنین گفته باشد. 🔰آیت الله خامنه ای نقل میکند: «این نخستین باری بود که آراء انقلابیون را با آنچه که [ظاهرا] از امام شنیده بودم در تعارض میدیدیم. آقای مطهری از پاریس سوال کرده بود. پس این پافشاری بر مخالفت از چه رو بود؟ گفتگوها تا حد مشاجره ادامه یافت تا اینکه دو ساعت بعد زنگ تلفن به صدا در آمد. پشت خط از پاریس بود. گفت امام اعلامیه ای [در این مورد] صادر کرده. دل ها و گوش ها آماده شنیدن شد.» شرح اسم، ص646-648 🔰امام نوشته بود: «آنچه ذكر شده است كه شاپور بختيار را با سمت نخست‏وزيرى من مى‏پذيرم، دروغ است بلكه تا استعفا ندهد او را نمى‏پذيرم؛ چون او را قانونى نمى‏دانم. حضرات آقايان به ملت ابلاغ فرماييد كه توطئه‏اى در دست اجراست و از اين امور جاريه گول نخوريد. من با بختيار تفاهمى نكرده‏ام و آنچه سابق گفته است كه گفتگو بين او و من بوده، دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ بکند و مراقب توطئه ها باشد.» 📌پ.ن: این ماجرا اشاره به مسئله ای مهم و اساسی دارد و آن چیزی نیست جز تعارض فکری امام و امت، همانگونه که آیت الله خامنه ای نیز به آن اشاره میکنند. نکته مهم رسیدن امت، به و کشف جامعه است. به همین بهانه در ادامه اندکی به آن خواهیم پرداخت. ➕ بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/63 ➕ بخش سوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/65 🆔 @TarikhDEF
◀️ماجرای قهر آیت الله طالقانی / 🔰23 فروردین 1358، ابوالحسن و مجتبی پسران آیت الله طالقانی توسط از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و سپاه دستگیر میشوند. مجتبی عضو سازمان مجاهدین خلق بود که سال 1355 در نامه ای به پدرش اعلام میکند مارکسیست شده است. او همچنین متهم به کارهای خلافی مانند قتل یکی از دختران سازمان مجاهدین بود لذا به همین جهت او را برای تحقیق میگیرند. همین مسئله موجب ناراحتی آقای شده و ایشان دفاتر خود را تعطیل کرده و بدون اطلاع چند روزی را به خارج تهران میروند. 🔰مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، جبهه ملی و... از فضا استفاده کرده و اعلامیه هایی جداگانه صادر کرده و دست به اعتراض هایی در حمایت از آقای طالقانی میزنند. عده ای هم دست به راهپیمایی هایی در حمایت از اقدام سپاه میزنند که جمعیتشان حدودا 500 هزار نفر تخمین زده شد. خلاصه با پخش خبر قهر آیت الله طالقانی و راهپیمایی های دو طرف، فضای کشور به هم میریزد. 🔰 نقل میکند: «امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم. امام خوب مطالعه کردند و فرمودند: «اگر این پرونده متعلق به احمد، پسر من بود و شما او را دستگیر می کردید، من از شما تشکر می کردم. اما چه کنم که مربوط به آقای طالقانی است و ایشان گردن انقلاب خیلی حق دارند.» بعد گفتند که شما بروید پسر ایشان را آزاد کنید و به هر نحو از ایشان دلجویی کنید.»» خاطرات رفیق دوست، ج1، ص81 🔰امام در 29 فروردین نیز شبیه همین کلام را می گویند که: «اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم». که دستور این دستگیری را داده بود نیز شبیه چنین بیانی را از امام نقل کرده اند. البته نقل های دیگری نیز در این ماجرا شده که در فایل ضمائم می توانید بخوانید. امام، سید احمد را به سراغ آقای طالقانی میفرستد تا ایشان را پیدا کند و هر چه زودتر به قم بیاورد. میگوید: «امام به حاج احمد تاکید کرد مرتب کنار آیت الله باشد و او را ترک نکند. نگران بود دور او جمع شوند و با ایجاد مسائل تازه، هیاهو و جنجال دیگری بپا شود.» انقلاب و پیروزی[عباس بشیری]،ص259 آیت الله طالقانی به قم و نزد امام می آیند. آیت الله طالقانی وقتی فضا را غبارآلود میبینند چندین موضع و صحبت محکم در دفاع از کمیته ها و تمام شدن راهپیمایی ها انجام میدهند که در نهایت منجر به پایان یافتن این غائله میشود. 🔰مسئله مهم در این ماجرا، مواجهه حضرت امام با این مسئله است. ایشان میتوانستند به نحو دیگری با این مسئله برخورد کنند مثلا در قامت یک ورود کرده و بگویند فرزند من و فرزند طالقانی ندارد، اگر فرزند او خطایی کرده باید محاکمه شود همانگونه که اگر فرزند من هم بود باید چنین میکردند اما ایشان چنین نمیکند چون در کنار اعتقاد به ، معتقد به اصل دیگری به نام نیز هست، فضای به هم ریخته کشور را میبیند، پخش خبر تفرقه بین رهبران انقلاب را میبیند و... ایشان طی چندین صحبت تمام تلاش خود را میکنند تا پشت پرده این تفرقه اندازی ها را روشن کنند. 🔰همه اینها دست به دست هم میدهند تا امام با مشی فقهی اجتماعی خود چنین مواجهه ای داشته باشند و این غائله را که ممکن بود مسائلی را ایجاد کند پایان بدهند. بله ممکن است کسی بگوید کلام و سیره امام برای من حجت نیست و این کار او اشتباه بوده اما تمام حرف این است که باید اولا این مواجهه او را فهمید، درک کرد، او که در قامت و ظهور کرده بود چرا چنین مواجهه ای داشت، بعد از فهم این مسئله، اشکال ندارد، حالا بیاییم و بگوییم به فلان دلیل به نظر می رسد اگر ایشان چنین میکردند بهتر بود یا کار ایشان اشتباه بود. 🔰اما چیزی که در صحنه عمل دیده میشود این است که طرف هنوز عُمر کار سیاسی اش به دو سه سال نمیرسد، مطالعات خاصی در این زمینه نداشته، فهم صحیحی از اسلام ندارد و... آنگاه محکم میگوید خمینی برای خودش خمینی بود و من برای من، او متفکر بود و من هم متفکر لذا قرار نیست تابع او باشم اما بحث سر تبعیت از او نیست، بحث سر این است که هیچ انسان عاقلی به خود حق نمیدهد به راحتی و بدون درک کلام چنین شخصیتی از کنار او به راحتی عبور کند. ◀️مطالعه فایل ضمائم: 1. اولین روایت مستقیم توسط مرتضی الویری:https://eitaa.com/TarikhDEF/46 2. روایت آیت الله مهدوی کنی مسئول کمیته:https://eitaa.com/TarikhDEF/47 3. روایت محمد علی بشارتی مسئول وقت اطلاعات سپاه:https://eitaa.com/TarikhDEF/48 4. روایت مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/49 5. مواضع آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/50 6. مواضع امام خمینی: https://eitaa.com/TarikhDEF/51 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
▪️هاشمی و بهزاد نبوی و نوع برخورد با معترضین ▫️ ▫️5 اسفند 59 🔰 روز 5 اسفند برخی و دیگر کارگران به دلیل تاخیر در پرداخت پاداش و عیدی آخر سال دست به میزنند. 🔰 بهزاد نبوی، سخنگوی دولت نسبت به این مسئله واکنش تندی نشان داده و تاکید میکند: «اعتصابات کارگران اتوبوسرانی است و ما قاطعانه در مقابل آن می ایستیم.» (جمهوری اسلامی، 5 اسفند59، ص12) 🔰 ، رئیس مجلس نیز تاکید میکند: «کسانی که کارهای عمومی را تعطیل میکنند، باید به شدت شوند... باید با برخورد کرد، حتی اگر کارگر باشند و اعتصاب کرده باشند، نباید رحم کرد. اینها قابل ترحم نیستند و باید به شدت تنبیه بشوند.» (کیهان، 5 اسفند59، ص11) 🔰 ، روز بعدش نیز در مصاحبه ای میگوید: ➕«در حال حاضر به جای اینکه دست دولت را بگیرند و جبران کمبود درآمد نفت را بکنند، انتظار نداشتیم این چنین بعضی برادران و خواهران برخورد کنند... دولت با افرادی که در چنین شرایطی دست به میزنند، برخورد میکند... تلاش ما آن است که بودجه سال جدید را با توجه به هزینه های جنگی و ثابت نگه داشتن هزینه های جاری وزارتخانه ها و کم کردن در بعضی موارد و بالا بردن میزان بودجه عمرانی تنظیم کنیم... آن دسته از روزنامه هایی که سعی در تحریک مردم دارند، هستند.» [روزنامه جمهوری اسلامی، 6 اسفند59، ص5] 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
▪️هاشمی: مذاکره، غرورِ انقلابیِ ملتِ ایران را میشکند ▫️ ▫️10 اسفند59 ➕ ، رئیس مجلس در مصاحبه ای گفت: 🔹« در مورد جنگ، به نجات کمک میکند... ما مطمئن هستیم که پیروز میشویم و بنابراین نمیخواهیم به متجاوز جایزه تجاوز بدهیم و به همین دلیل مذاکره هم نمیکنیم. 🔸چرا که آخرین چیزی که صدام میتواند به دست بیاورد این است که بگوید من توانستم ایران را پای میز مذاکره بنشانم و ایران را بشکنم... 🔹پس ما نباید به صدام امتیاز بدهیم. ما برحقیم و آنها بر باطل؛ و حق همیشه نیرومندتر است. پس صدام باید شکست خورده از جنگ خارج شود، که این شکست مساوی خواهد بود با سقوطش... 🔸تهدیدات داخلی و خارجی با هم در ارتباطند. یعنی در داخل خطری بدون اتکا به خارج ما را تهدید نمیکند و از خارج هم خطری بدون داخلی کاری نمیتواند بکند.» (کیهان، 10 اسفند، ص2) 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
تاریخ دیروز، امروز، فردا
🔳 ماجرای قهر آیت الله طالقانی ▫️ ▫️25 فروردین 58 🔰23 فروردین 1358، ابوالحسن و مجتبی پسران آیت الله طالقانی توسط از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و سپاه دستگیر میشوند. مجتبی عضو سازمان مجاهدین خلق بود که سال55 در نامه ای به پدرش اعلام میکند مارکسیست شده. او همچنین متهم به کارهای خلافی مانند قتل یکی از دختران سازمان مجاهدین بود لذا به همین جهت او را برای تحقیق میگیرند. همین مسئله موجب ناراحتی آقای شده و ایشان دفاتر خود را تعطیل کرده و بدون اطلاع چند روزی را به خارج تهران میروند. 🔰مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، جبهه ملی و... از فضا استفاده کرده و اعلامیه هایی جداگانه صادر کرده و دست به اعتراض هایی در حمایت از آقای طالقانی میزنند. عده ای هم دست به راهپیمایی هایی در حمایت از اقدام سپاه میزنند که جمعیتشان حدودا 500 هزار نفر تخمین زده شد. خلاصه با پخش خبر قهر آیت الله طالقانی و راهپیمایی های دو طرف، فضای کشور به هم میریزد. 🔰 نقل میکند: ➕امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم.امام خوب مطالعه کردند و فرمودند: «اگر این پرونده متعلق به ، پسر من بود و شما او را دستگیر می کردید، من از شما تشکر می کردم. اما چه کنم که مربوط به آقای طالقانی است و ایشان گردن انقلاب خیلی حق دارند.» بعد گفتند که شما بروید پسر ایشان را آزاد کنید و به هر نحو از ایشان دلجویی کنید.»خاطرات رفیق دوست،ج1،ص81 🔰امام در 29 فروردین نیز شبیه همین کلام را می گویند که: «اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم». که دستور این دستگیری را داده بود نیز شبیه چنین بیانی را از امام نقل کرده اند. البته نقل های دیگری نیز در این ماجرا شده که در فایل ضمائم می توانید بخوانید. 🔰امام، سید احمد را به سراغ آقای طالقانی میفرستد تا ایشان را پیدا کند و هر چه زودتر به قم بیاورد. میگوید: ➕«امام به حاج احمد تاکید کرد مرتب کنار آیت الله باشد و او را ترک نکند. نگران بود دور او جمع شوند و با ایجاد مسائل تازه، هیاهو و جنجال دیگری بپا شود.» انقلاب و پیروزی[عباس بشیری]،ص259 🔰آیت الله طالقانی به قم و نزد امام می آیند. ایشان وقتی فضا را غبارآلود میبینند چندین موضع و صحبت محکم در دفاع از کمیته ها و تمام شدن راهپیمایی ها انجام میدهند که در نهایت منجر به پایان یافتن این غائله میشود. 🔰مسئله مهم در این ماجرا، مواجهه حضرت امام با این مسئله است. ایشان میتوانستند به نحو دیگری با این مسئله برخورد کنند مثلا در قامت یک ورود کرده و بگویند فرزند من و فرزند طالقانی ندارد، اگر فرزند او خطایی کرده باید محاکمه شود همانگونه که اگر فرزند من هم بود باید چنین میکردند اما ایشان چنین نمیکند چون در کنار اعتقاد به ، معتقد به اصل دیگری به نام نیز هست، فضای بهم ریخته کشور را میبیند، پخش خبر تفرقه بین رهبران انقلاب را میبیند و... ایشان طی چندین صحبت تمام تلاش خود را میکنند تا پشت پرده این تفرقه اندازی ها را روشن کنند. 🔰همه اینها دست به دست هم میدهند تا امام با مشی فقهی اجتماعی خود چنین مواجهه ای داشته باشند و این غائله را که ممکن بود مسائلی را ایجاد کند پایان بدهند. بله ممکن است کسی بگوید کلام و سیره امام برای من حجت نیست و این کار او اشتباه بوده اما تمام حرف این است که باید اولا این مواجهه او را فهمید، درک کرد، او که در قامت و ظهور کرده بود چرا چنین مواجهه ای داشت، بعد از فهم این مسئله، اشکال ندارد، حالا بیاییم و بگوییم به فلان دلیل به نظر می رسد اگر ایشان چنین میکردند بهتر بود یا کار ایشان اشتباه بود. 🔰اما چیزی که در صحنه عمل دیده میشود این است که طرف هنوز عُمر کار سیاسی اش به دو سه سال نمیرسد، مطالعات خاصی در این زمینه نداشته، فهم صحیحی از اسلام ندارد و... آنگاه محکم میگوید خمینی برای خودش خمینی بود و من برای خودم، او متفکر بود و من هم متفکر لذا قرار نیست تابع او باشم اما بحث سر تبعیت از او نیست، بحث سر این است که هیچ انسان عاقلی به خود حق نمیدهد به راحتی و بدون درک کلام چنین شخصیتی از کنار او به راحتی عبور کند. ◀️فایل ضمائم: 1.اولین روایت مستقیم توسط مرتضی الویری:https://eitaa.com/TarikhDEF/46 2.روایت آیت الله مهدوی کنی مسئول کمیته:https://eitaa.com/TarikhDEF/47 3.روایت محمد علی بشارتی مسئول وقت اطلاعات سپاه:https://eitaa.com/TarikhDEF/48 4.روایت مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/49 5.مواضع آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/50 6.مواضع امام خمینی: https://eitaa.com/TarikhDEF/51 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
🔳 هاشمی: طبیعت انقلاب ما، دشمن ساز است. ▫️ ▫️4 خرداد 58 💠 امروز صبح یکی از بزرگترین تجمعات ضد امریکایی در سراسر کشور برگذار شد. پیش از ماجرای ترورش، در یکی از این تجمعات گفته بود: ➕ «این ما است که دشمن ساز است. آنها که انقلاب ما را آزمایش کردند می دانند که این انقلاب نه رنگ می پذیرد و نه رنگ . ما تا به حال در رابطه با چه سودی برده ایم که امروز از آنها بترسیم؟» اطلاعات، 5 خرداد، ص4 📌پ.ن1: وزارت امور خارجه امریکا نسبت به تظاهرات سنگینی که در این دو روز مقابل برگذار شد، از مقامات ایرانی خواست احساسات برآشفته مردم را آرام و کنترل کنند. یکی از دلایل این تظاهرات، محکومیت اعدام های انقلابی عناصر پهلوی توسط بود. 📌پ.ن2: وزیر امورخارجه 12 خرداد میگوید اگر واشنگتن به مداخله در امور ایران ادامه دهد، تهران روابط خود را با امریکا قطع خواهد کرد. او ادامه میدهد: «محکوم کردن آراء دادگاه های انقلابی ایران توسط سنای امریکا یک در امور ایران تلقی میشود.» 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
تاریخ دیروز، امروز، فردا
🔳 تولد روزنامه حزب جمهوری اسلامی ▫️#مرور_اتفاقات_مهم_روز ▫️9 خرداد 58 🌱 در این روز #روزنامه_حزب_جمه
🔳 امام و کمک مالی به حزب جمهوری اسلامی ▫️ ▫️خرداد 58 💠 بعد از مدتی فعالیت کردن و نیز انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، نشریه حزب، به جهت ارائه گزارشی از فعالیت های این حزب و مطرح کردن مشکلات مالی خدمت امام میرسد. او ماجرا را چنین نقل میکند: ➕«در روزهایی که امام در منزل آقای [در قم] اقامت داشتند، من به ملاقات ایشان رفتم و پس از آنکه گزارشی از فعالیت های حزب به ایشان دادم گفتم که ما برای تامین هزینه های حزب و گسترش فعالیت های آن چار مشکل شده ایم و نیازمند مساعدت شما هستیم. ▫️ایشان با اظهار از کارهای حزب، چمدان پولی را که به عنوان وجوه شرعی و سهم امام برای ایشان آورده بودند به من دادند و گفتند همین را ببرید. ▫️وقتی به تهران آمدم یکسره به دفتر حزب در سرچشمه تهران رفتم و خودم را به جلسه شورای مرکزی رساندم و در آنجا آن پول ها را شمارش کردیم، دیدیم که ایشان تومان به حزب کمک کرده اند. ▫️امام همچنین مصرف سهم امام را برای امور تبلیغی، فرهنگی و اسلامی حزب، مجاز دانستند.» 📚 انقلاب و پیروزی، ص332. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF