eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
188 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
♣️ ✅ مصاحبه شهید محمد منتظری چند روز قبل از انفجار حزب جمهوری و اعلام برائت از مواضع گذشته خود: «در مورد آقای دکتر بهشتی، من ایشان را فرد لایق و مفیدی میدانم. البته ممکن است ایشان اشکالاتی هم داشته باشد، ولی در مورد تعبیرهایی که کرده ام و اهانت هایی که از طرف بنده به ایشان شده، به عنوان مثال من تعبیر کرده ام که ایشان در خط آمریکا هستند و امثال اینها و حالا به این نتیجه رسیده ام که اینها غلط است. در آن زمان تصور من این بود که در جریان دولت موقت، ایشان همگام با دولت موقت هستند، ولی بعد در عمل و با مسائلی که من به آنها رسیدم، کشف کردم که ایشان با دولت موقت همگام نبوده اند و با آنها اختلافاتی هم داشته اند، ولی به دلیل شرایط انقلاب، اینها در کنار هم قرار گرفته اند و البته من بیش از یک سال است که به این نظر رسیده ام و به هیچ وجه راضی نیستم برخی از افراد ضدانقلاب که هم با اسلام و هم با روحانیت و هم با امام مخالف اند و نقشه های امریکا را در کشور پیاده می کنند، تعابیر گذشته مرا بگیرند و در جهت خط آمریکا از آن استفاده کنند این یک حرکت مزورانه است» 📚 نشریه شاهد یاران، شماره 48، ص107 🆔@TarikhDEF
☘️پدیده ای به نام / اختلاف با شهید بهشتی☘️ 🔹محمد شخصیتی سخت کوش و انقلابی بود. مبارزه را از همان جوانی و شروع نهضت آغاز کرد. از جهات متعدد بررسی شخصیت او برای جوانان انقلابی امروز، لازم و ضروری است. در این یادداشت اجمالا به اختلافات او با خواهیم پرداخت. محمد با تاسیس ، عضو شورای مرکزی حزب شد اما پس از مدت کوتاهی از حزب جدا شد. دلیلش اقدامات خودسرانه و عدم تبعیت او از تشکیلات حزبی بود، مثلا در سفرهای خارجی خود را بدون هماهنگی نماینده حزب معرفی می کرد و... 🔸با روی کارآمدن ، دو رویکرد کلان در مواجهه با آن در بین انقلابیون بوجود آمد: عده ای مانند محمد معتقد بودند دولت با سپردن امور به عناصر وابسته به غرب مانند ، و... آگاهانه یا ناآگاهانه در حال خیانت است لذا اقدامات متعددی در تقابل با دولت انجام میدادند. از آن طرف عده ای که شهید بهشتی در رأسشان بود دغدغه محوری خود را تقابل با دولت قرار نمیدادند بلکه تمرکزشان و رفع بحران های قومی و تجزیه طلبانه بود. 🔹محمد این مواجهه شهیدبهشتی را قبول نداشت و به شدت نقد میکرد، تا آنجا که به تقابل کشیده شد. محمد معتقد بود بهشتی در و خائنی است که هیچ سابقه انقلابیگری در ضدیت با رژیم شاه ندارد. او در نشریه خود به نام «پیام شهید» در مرداد58 مینویسد: «چگونه است که تا دیروز، خائنینی چون دکتر بهشتی ها، با دستگاه حاکمه نرد عشق میباختند و با هر ضد و نقیضی از در دوستی و ارتباط و کوشش داشتند که جوانان و کادرهای این مردم مستضعف را به درس خواندن وادارند و به ترجمه کردن هگل و امثال آن مشغول باشند...» 🔸این انتقادات محمد همزمان با تخریب ها و شایعات ضدانقلاب علیه بهشتی بود: خانه اشرافی و چندهزارمتری بهشتی، زیرسیگاری طلا، همسر آلمانی و... . معروفترین توهین محمد به شهید بهشتی مطلبی بود که او در نشریه خود با عنوان «» منتشر کرد. 🔹اما شهید بهشتی در مقابل همه این تهمت ها را در پیش گرفته بود: «ایشان[امام خمینی] فرموده اند در این زمینه ها[شایعات و اختلافات] مطلقا سخنی نگویید و من تا ایشان اجازه ندهد یک کلمه سخن نخواهم گفت... به خدا سوگند که در برابر شما از طرح هرگونه جمله ای که بوی اختلاف بدهد، احساس شرم میکنم و به همین جهت تا آنجا که ضرورت ایجاب بکند و امام و امت نخواهد، شعار من و یاران همفکرمان فقط یک شعار است، سکوت! سکوت! الهام بخش وحدت!» 🔸این اختلاف و تقابل بود تا چند هفته قبل از فاجعه هفت تیر و انفجار حزب جمهوری. برخی اطرافیان بهشتی که دوست محمد هم بودند، تلاش میکردند ذهنیت محمد را نسبت به بهشتی اصلاح کنند اما محمد گوشش بدهکار نبود، تا اینکه پس از مدتی بالاخره روشنگری های دوستان جواب داد و محمد متوجه اشتباهش شد لذا برای حلالیت طلبیدن و عذر خواهی نزد شهید بهشتی رفت. 🔹محمد به دوستش گفته بود: «من از ظلمی که در حق دکتر بهشتی کردم، توبه کردم. این مرد چقدر آقا و با کرامت است.» 💬پ.ن: یکی از عادات بدی که امروزه خصوصا در فضای سیاسی-اجتماعی بروز زیادی دارد، قضاوت های غیر دقیق و دور از انصاف است، قضاوت برمبنای حبّ و بغض ها، قضاوت برمبنای حزب و قبیله. طرف فقط شنیده که فلانی مثلا دزدی کرده، همین کافی است تا حکم قطعی را صادر کرده و همه جا علیه او حرف بزند و... . همانگونه که محمد منتظری فکر می کرد همکاری بهشتی با دولت بازرگان نشان دهنده در خط امریکا بودن بهشتی است، امروزه نیز بعضی به صرف اینکه فلانی در دولت روحانی بوده یا با او همکاری داشته، حکم قطعی صادر میکنند که پس او هم غربزده است! بله گاهی با بررسی کلمات و سیره فلان شخص به این نتیجه میرسیم که او غربزده است، اینجا مسئله ای نیست اما مسئله مهم این است که این روش غلط برای بعضی تبدیل به یک رویکرد کلان و یک اصل ثابت شده است که همه را با همین عینک تحلیل میکنند. ای کاش در قضاوت ها و تحلیل هایمان و دقیق باشیم. ◀️ فایل ضمائم را در مطلب بعد بخوانید. 1. بهشتی خائن و در خط امریکا: https://eitaa.com/TarikhDEF/35 2. مواجهه شهید بهشتی با منتقدین: https://eitaa.com/TarikhDEF/36 و https://eitaa.com/TarikhDEF/38 3. ماجرای آشتی: https://eitaa.com/TarikhDEF/37 و https://eitaa.com/TarikhDEF/39 4. اعلام برائت از مواضع گذشته: https://eitaa.com/TarikhDEF/40 🆔@TarikhDEF
هدایت شده از بینش راهبردی
پاسخ سوال یکی از دوستان پیرامون اوکراین و موضع جمهوری اسلامی حوادث در سطح جهانی را زمانی می شود درست تحلیل کرد که آنها را ذیل کلان نظریه جنگ سرد یا جنگ هیبریدی ایران و آمریکا قرار دهیم تمام دنیا میدان رقابت ایران و آمریکاست اما از بین میدان های جهانی برخی میدان ها مثل خاورمیانه، آمریکای جنوبی و شمالی، شرق اروپا و شرق آسیا دارای اهمیت بیشتری هستند لذا تمام تلاش آمریکا این است که حتما در مناطق فوق الذکر حضور گسترده و تسلط فراگیری داشته باشد. از جمله این مناطق شرق اروپاست شرق اروپا که یک بخش از منطقه اورآسیا محسوب می شود، برای آمریکا بسیار حساس و حیاتی است بدین منظور سعی در تحت سلطه قرار دادن اوکراین و افزایش چتر امنیتی ناتو به سمت اوراسیا دارد. با عنایت به این مساله ما از نزاع روسیه علیه غرب در اوکراین که گامی است در جهت تضعیف آمریکا و بر هم زدن نظم جهانی آمریکایی استقبال می کنیم چون در کلیت کار به نفع جبهه مقاومت است ضمنا مشغول شدن ظالمین به هم باعث غانم شدن و سالم ماندن ما می شود بدون فهم راهبردی از مسائل مواضع ایران را پارادوکسیکال می خوانیم و فکر می کنیم که چرا حمله طالبان برای فتح کابل را محکوم نمی کنیم چرا حمله روسیه به اوکراین را محکوم نمی کنیم چرا حمله انصارالله به دولت منصور هادی را محکوم نمی کنیم و حتی حمایت می کنیم چرا حمله بشار به افرادی که غربی ها آنها را مردم سوریه می دانستند محکوم نمی کنیم و بلکه کنار بشار می ایستیم؟ و... لذا ظالم و مظلوم را باید با عنایت به این نبرد و صحنه و آرایش جنگی و جنگ روایتها تفسیر و تبیین کرد. دستگاه تبلیغاتی غرب هنرمندانه سعی می کند در هر جبهه ای که حضور دارد جبهه مقابلش را ظالم و جبهه همراهش را مظلوم معرفی کند خب در این شرایط ما نیز باید حواسمان باشد که اسیر این فضاسازی نشویم مثلا چندی پیش چگونه هنرمندانه اشغال 20 ساله افغانستان را حق خودشان می دانستند و طالبان را ظالمینی معرفی می کردند که می خواهند مردم مظلوم افغانستان را اسیر کنند لذا آنجا هم برخی توقع داشتند که ما اولا خروج آمریکا از افغانستان را یک خروج غیرمسئولانه بخوانیم و ثانیا از جبهه مقاومت ملی پنجشیر که جبهه صرفا ساخته غربی ها بود دفاع کنیم در نتیجه موضع گیری ما باید با عنایت به این مسائل باشد تا تکمیل کننده پازل دشمن نباشیم بعض مواقع نیز سیاست اعلامی و اعمالی ما باید متفاوت باشد ضمنا نباید فراموش کرد که مردم اوکراین جمعیت بسیار بالایی از روس تباران هستند و از اینکه کشورشان ذیل غرب حرکت کند ناراحتند و قطعا بدانید اگر حکومت مردمی در کشوری باشد دشمن متخاصم این قدر زود نمی تواند در خاک کشوری پیشروی کند 🔺با کانال همراه باشید. http://eitaa.com/joinchat/2579496960C994bde62e8
تاریخ دیروز، امروز، فردا
پاسخ سوال یکی از دوستان پیرامون اوکراین و موضع جمهوری اسلامی حوادث در سطح جهانی را زمانی می شود درس
کانال بینش راهبردی متعلق به استاد رنجبر هست، میتونید از تحلیل های خوب و عالمانه ایشون استفاده کنید.
◀️ سپاهی باید مقلد باشد!؟ 🔰 اوایل سپاه، همان موقع که تازه داشتیم ثبت نام می کردیم، یک روز زنگ زدند امام فرموده اند بگویید حاج محسن بیاید. رفتم. امام پرسیدند: «شما چرا از افرادی که می خواهند به سپاه بیایند می پرسید از کی تقلید می کنید؟ به شما چه مربوط است.» 🔰 گفتم: «آقا، بالاخره اینها می خواهند به سپاه بیایند که بروند شهید بشوند.» گفتند: «مگر مقلدین مراجع دیگر نمی توانند بروند شهید بشوند؟ » گفتم: «به نظر ما آمد که سپاهی باید مقلد حضرت عالی باشد.» گفتند: «از قول من به آقایان بگویید این سؤال را حذف کنند.» 📚 خاطرات ، ج۱، ص۷۵ 💬 پ.ن: اوایل انقلاب از این دست ها که اتفاقا مورد تایید رهبران انقلاب هم نبوده، کم نبودند. جالب آنجاست که عده ای از همان افراد که دیروز دچار افراط بودند اما خود را حق میدانستند، امروز از آن دست افراط ها اعلام برائت کرده و آن افراط ها را به انقلاب منتسب میکنند و باز خود را حق میدانند. حقیقت آن است که این افراد دیروز دچار افراط بودند و امروز دچار تفریط. ای کاش از سرگذشت این افراد عبرت بگیریم... تذکر: مراد بنده امثال محسن رفیق دوست نیست بلکه به بهانه خاطره ایشان عرایضی گفته شد بلکه مراد آن دسته ای هستند که اوایل انقلاب خود را و می‌دانستند و خصوصا در دهه هفتاد خمینی را به موزه سپرده و ۱۸۰ درجه تغییر رویکرد دادند، و نیز کسانی که دهه هفتاد و هشتاد خود را مرید می‌دانستند اما امروز عملا مقابل ولایت... 🆔 @TarikhDEF
◀️ بعثت 🔰 «بعثت به معنای برانگیختگی است. برانگیختگی یعنی چه؟ یعنی تحرک، حرکت بعد از رخوت و سستی و رکود... وقتی بر اثر این فکرها انسان بیدار شد، هوشیار شد، تلاش پیدا کرد، حرکت پیدا کرد، این انسان را می‌گویند برانگیخته شد... 🔰 در پیغمبری باید بگوییم دو تحول و دگرگونی است: اول در وجود خود پیغمبر؛ ، ، ، ، اول در درون و ذات خود پیغمبر، در باطن خود نبی به وجود می آید. اول او عوض می‌شود... بعد همین سرچشمه، همین تحول، همین شور، همین انقلاب، همین رستاخیز، از این چشمه فیّاضِ جوشان، که روح نبی و باطن نبی است، می ریزد به اجتماع، منتقل می‌شود به متن جامعه بشری... و این درسی است برای پیروان پیغمبر، تا بدانند که تا خودشان عوض نشوند، نمی‌توانند دنیا را عوض کنند.» رهبر انقلاب، طرح کلی، ج15 🔰 فهم مفهوم بعثت و پشتوانه های معرفتی آن، تحلیل های امروزی ما را به نحو جدی تحت تاثیر قرار خواهد داد. را باید در همین دستگاه فهمید. قطعا در قرن حاضر، را باید دانست، کسی که برای امروز ما مبعوث شده بود. اساسا او چیزی جز نبود، یعنی همان امت سرگردان و متحر برای حرکت به سمت مقصودی الهی. البته که سرآغاز این حرکت در گام اول قیام و تحول درونی است و در گام بعد قیام اجتماعی: 🔰 «همه چيز در قيام للَّه است. قيام للَّه معرفت اللَّه مى‏آورد. قيام للَّه فدايى براى اللَّه مى‏آورد. قيام للَّه فداكارى براى اسلام مى‏آورد. همه چيز در اين قيام للَّه است، و لهذا تنها موعظه‏اى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظه‏ها همين موعظه است كه‏ «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى،(سبأ:46)»‏ اجتماعى‏ و انفرادى‏ قيام للَّه بكنيد. انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه، اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه» صحیفه امام، ج18، ص126 🔰 اگر برای تحقق مقاصد الله، تابع اش شد، آنگاه قطعا معجزه ای اجتماعی رخ خواهد داد. اگر میخواهیم عدالت عملی بشود، نیاز به اراده امت داریم، اگر میخواهیم اقتصاد شکوفا بشود، نیاز به اراده امت داریم، اساسا برای تحقق هر امر اجتماعی به نحو احسنش، نیاز به اراده امت داریم، البته اراده ای که برخواسته و به تبع اراده امامش باشد. 🔰 «معجزه‏هاى‏ اجتماعى‏ برخلاف معجزه‏ى اژدها شدنِ عصاى موسى است؛ چون آن‏طور معجزه‏ها ربطى به اراده‏ى انسان ندارد؛ اما معجزه‏هاى‏ اجتماعى‏ به‏طور مستقيم به اراده‏ى انسانها ارتباط پيدا مى‏كند؛ «انّ اللَّه لا يغيّر ما بقوم حتّى يغيّروا ما بأنفسهم». هرگاه ملتى تصميم بگيرد، اراده كند، اقدام كند، حركت متناسب با هدفش را انجام دهد، آن وقت معجزه‏ى اجتماعى اتفاق مى‏افتد. البته در تحولات اجتماعى حق بودن كافى نيست. خيلى اوقات امواج باطل مى‏آيد حق را لگدكوب مى‏كند و عبور مى‏كند. حق بودن به اضافه‏ى اقدام، عمل، اراده و به اضافه‏ى ايستادگى و پايدارى است كه آن معجزه را تحقق مى‏بخشد.» رهبرانقلاب، 16/4/1383 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ اولین روایت مستقیم توسط (عضو وقت شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب): 🔹ﺧﺒﺮ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﻲ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻳﻚ ﮔﺮﻭﻫﻚ ﭼﭙﻲ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ، ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺩﺭ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺳـﻼﺣﻬﺎ ﻗـﺼﺪ ﺗـﺪﺍﺭﻙ ﺣﻤﻠـﻪ ﺑـﻪﺟﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳـﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑـﻮﺩ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑـﻮﺩ ﻛـﻪ ﭘـﺴﺮ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺭﺍﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩ . 🔸ﺩﻛﺘﺮ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻛﺎﺑﻴﻨﺔ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ ﻫﻢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﺍﻳـﻦ ﻋﻤـﻞﺁﻗﺎﻱ ﻏﺮﺿﻲ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﻗﺪﺭﺕ ﺗ ﺒﻠﻴﻐﺎﺗﻲ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺑﻲ ﺩﺍﺷـﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳـﻦ ﺭﻭ ﺩﺭﺑـﺎﺭﺓ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬـﺎ ﺗﺒﻠﻴـﻎ ﻣـﻲ ﻛﺮﺩﻧـﺪ ﻛـﻪ ﺑـﺎ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻫﻢ ، ﺑﻲ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﻛﺠـﺎ ﻣـﻲ ﺭﻭﺩ ، ﺗﻬـﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗـﺮﻙ ﻛـﺮﺩ. ﺳـﺎﺯﻣﺎﻥﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﻫﻢ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ به ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮﺵ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﺪ. 🔹ﺣﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻛـﺮﺩﻥ ﻗـﻀﻴﻪ ، ﺗﻈـﺎﻫﺮﺍﺕ ﭘﺮﺍﻛﻨـﺪﻩ ﺍﻱ ﻫـﻢ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ . ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻭﻗﺖ ﺗﻴﺘﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻣﻲ ﺩﻫﻢ ﻣﺨﻔﻲ ﺷﺪﻥ ﺁﻳﺖ ﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻭ ﺗﺮﻙ ﺗﻬـﺮﺍﻥ ﻧـﻪ ﺑـﺮﺍﻱ ﺍﻋﺘـﺮﺍﺽ ﺑـﻪﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺯ ﺟﺰﺋﻴـﺎﺕ ﭘﺮﻭﻧـﺪﻩ ﺧﺒـﺮﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﺷـﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻧـﺪﻭ ﮔﻔﺘﻨـﺪ : "ﺍﮔـﺮﺍﺣﻤﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﻦ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﻤﻲ ﺯﺩﻡ " . ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑـﺎ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﻣﻼﻗـﺎﺕﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻳﺎﻓﺖ. ﺑﻌﺪﺍ" ﻧﻴﺰ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻃﻲ ﺣﻜﻤﻲ ، ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺭﺍﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﻌﺔ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻨصوب ﻛﺮﺩﻧﺪ . 🔸ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﮔﺮﻭﻫﻚ ﻫﺎﻱ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺷـﺪﻩ ﻭﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻱ ﺿﺪ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺑﺮﻧﺎﻣﺔ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺭﻳﺨﺘﻴﻢ. ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﺩﺭ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﻨﻴﻢ . ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﻋـﻼﻡ ﺷـﺪ ﻛـﻪ ﻫـﻴﭻﮔﻮﻧـﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ . ﻣﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﺿﻊ ﭼﻪ ﻛﻨﻴﻢ . ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺤﻖ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔـﺮﻭﻩ ﻫـﺎﻱ ﺿـﺪ ﺍﻧﻘـﻼﺏ ﻫـﻢ ﺗﻈـﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺩﺭﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪﻭ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻬﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧـﺪ ﻭ ﺣـﻖ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ، ﭘﺎﺳﺨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ، ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﺩ ﻣﺤﺘﺮﻣﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣـﺎﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ، ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﻨﻴﻢ. 🔹ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻗـﺎﻱ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﺘﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺧﻼﺻﺔ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﻨﻨﺪ . ایشان ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛـﻪ ﺗﻠﻔـﻦﻛﻨﺪ، ﮔﻔﺖ: "ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻧﻈﺮﻱ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﻼﻑ ﺭﺃﻱ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻔﺮﻗﻪ ﭘـﻴﺶ ﻣـﻲ ﺍﻳـﺪ ﻭﺍﻳﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﻮﺩ ." ﺍﻣﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭﻡ منجر به تماسش شد. ﮔﻮﺷـﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﻱ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨﻲ ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: "ﻧﻈﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ؛ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺍﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺑﺸﻮﺩ" . ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑـﻮﺩﻩ ﻧﻈـﺮ ﺣـﻀﺮﺕﺍﻣﺎﻡ ﺧﻼﻑ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻗﺎ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ. 🔸ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻗﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨﻲ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺗﻠﻔﻦ ﻛـﺮﺩﻩ ﺍﻧـﺪ ﻭ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﺍﻧﻘـﻼﺏ ﻣـﻲ ﺧﻮﺍﻫﻨـﺪ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻳـﺖ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻜـﺮﺩ ﺳـﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳـﺪﺍﺭﺍﻥ ، ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ" . ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ، ﺑﻪ ﺧﻼﻑ ﻧﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺍﻧﺪﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻫﻴﭻ ﺍﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ . 🔹ﻣﻦ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﻧﻈﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻱ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ، ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨـﻲ ﻛـﻪ ﺩﺭﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍﻱ ﻣﻠﻲ ﺳﺎﺑﻖ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺩﺭ ﺳـﻪ ﺭﺍﻩ ﮊﺍﻟـﻪ ﻳﻜـﺴﺮﻩ ﺩﻭﻳﺪﻡ ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻓﻮﺭﺍ" ﺍﻧﺠـﺎﻡ ﺷـﻮﺩ . ﻣـﻦ ﻟﺒﺨﻨـﺪﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻲ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺑﺨﻮﺑﻲ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺭﻡ. ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺔ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣـﻪ ﻫـﺎﻱ ﻓـﺮﺩﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ، ﺣـﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ. 🔸ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺐ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﻴﺪﻡ ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﮔﻔﺖ: "ﺁﻗﺎﻱ ﺗﻠﻔـﻦ ﻛﺮﺩﻧـﺪﻭ ﺧﻮﺍستند ﺑـﺎﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻱ. ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻄﻬﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻄﻬﺮﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺑـﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﺴﺮﺕ ﻭ ﺷﺎﺩﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ آیت الله ، سرپرست کل کمیته های انقلاب در مصاحبه با روزنامه کیهان در رابطه با دستگیری فرزندان ایت الله طالقانی میگوید: 🔹 این دستگیری از طرف کمیته های چهارده گانه و کمیته مرکزی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی نبوده و به وسیله افراد مسلح خاصی صورت گرفته است که هیچ ارتباطی با کمیته ها ندارند و هدفشان صرفا ایجاد تحریک و تفرقه است... انتقال مکان ایت الله طالقانی ربطی به دستگیری فرزندانشان ندارد و ایشان مدتهاست به خاطر ازدحام بیش از حد مراجعین از منزل اصلی خود نقل مکان کرده اند. 📚 کیهان، 25 فروردین، صفحه1 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ محمد علی مسئول وقت اطلاعات سپاه در نشستی میگوید: 🔸دستگیری آقای قبل از عید 58 با حکم من اتفاق افتاد و کار مهمی هم بود. آن موقع آقای مسئول عملیات بود و من هم مسئول اطلاعات. دلیلش هم آن بود که هنگامی که ما در زندان بودیم؛ شایع بود که آقای مجتبی طالقانی افرادی را که حاضر به پذیرش تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین نبودند کشته است؛ که ، از جمله آن ها بود. 🔹سوال: یعنی قول مشهور که معتقد به دیدگاه های کمونیستی ایشان بود؛ مسئله شما نبود. پاسخ: «مسئله ما اصلا مسئله عقیده ایشان نبود.» سوال: شما چه دلیلی داشتید که ثابت کنید آقای مجتبی طالقانی در کشته شدن این افراد نقش دارد؟ در جایی گفته شده که شما ایشان را متهم به قتل خانم کرده اید؟ 🔸پاسخ: «این حرف را من نگفتم؛ من گفتم از شورای مرکزی مجاهدین خلق آن هایی که با تغییر ایدئولوژیک مخالف بودند کشته شدند وسند من هم اسناد درونی خود سازمان است. خیلی مشهور بود که آقای مجتبی طالقانی این کار را انجام داده اند. خانواده افرا از خانواده های بسیار محترم جهرم بودند و ما هم یک آشنایی دورادوری با آن ها داشتیم. اسناد درونی منافقین هم بر این تاکید دارند که مجتبی در قتل ایشان نقش داشته است.» 🔹سوال: شما در این زمینه به نتیجه قطعی و حکم رسیدید؟ پاسخ: «ما هیچ حکمی در مورد فرزند آقای طالقانی صادر نکردیم و صرفا کارمان دستگیری و بازجویی بود.» سوال: تنها در حد بازجویی بود؛ قصد زندانی کردن ایشان را نداشتید؟ پاسخ: «ما خدمت امام هم گفتیم که ایشان را احضار کردیم و دستگیر کردیم که ببینیم موضوع چیست. اما آقای طالقانی به نشانه اعتراض تهران را ترک کردند رفتند طالقان و خوب ایشان عضو شورای انقلاب هم بود.همه حتی حزب جمهوری را ما را محکوم کردند و بعد مشکلات زیادی به وجود آمد و منافقین اعلامیه های فراوانی ظاهرا در حمایت از آقای طالقانی صادر کردند. 🔸ما با همان ماشین بلیزر معروف که امام را به بهشت زهرا برد و اتفاقا راننده آن هم آقای بود، رفتیم خدمت امام به همراه یک گروه از سپاه شامل آقای (1)، غرضی و رفیق دوست. بنده که سخنگوی آن ها بودم و عمده ی صحبت ها را در آنجا من انجام می دادم و وقتی رفتیم خدمت امام گزارش دادیم بنده استعفایم را تحویل امام دادم و گفتم آقا ما به نظر خودمان هیچ خبط و خطایی نکردیم و بنابر وظیفه دیدیم که این آقا متهم است به قتل خواستیم که ایشان دستگیر شود و از ایشان سوال پرسیده شود. 🔹همین منافقین که این همه داد و فریاد در کشور به راه انداخته اند نه به خاطر آیت الله طالقانی یا مجتبی طالقانی بلکه به منظور ترساندن مقامات کشور که نکند فردا سراغ اعضا و کادر منافقین بروند و آنها را به دلایل متعدد دستگیر کنند خلاصه آنکه ما فقط بازجویی می‌کردیم و هیچ وقت در مسند قضا ننشستیم.» 🔸سوال: یعنی مسئله‌ای که شما در حضور امام مطرح کردید؛ اتهام قتل بود؟ پاسخ: «این اتهام او بود. امام هم در جواب ما فرمودند: حتی اگر این احمد هم خلاف کرد بازداشتش کنید، هیچ‌کس هم نباید در کار شما دخالت کند؛ اما بروید و رضایت آقای طالقانی را جلب کنید.» 📚 https://psri.ir/?id=p0m3g1cg ————————————————- (1) در خاطرات خود صفحه91 نقل میکند: وقتی پسر آیت الله طالقانی و همسر غیر ایرانی اش به خاطر ارتباط با روبروی سفارت فلسطین دستگیر شدند، فردای آن روز از این آب گل آلود ماهی گرفت و به تلافی این اقدام، آقای عضو شورای فرماندهی سپاه را بازداشت کرد. منافقین هم آیت الله طالقانی را که از دستگیری پسرشان ناراحت بود، به جای نامعلومی بردند... وقتی پیش امام رفتیم ایشان گفتند: «اسلام و انقلاب از همه چیز مهمتر است، اگر شما فرزند مرا در رابطه با انقلاب گرفتید، من عکس العملی نشان نمیدهم ولی سعی کنید از ایشان دلجویی شود.» فرمان امام انجام شد و به تدریج هم آیت الله طالقانی ماهیت منافقین را شناخت و به صراحت در نماز جمعه تهران در مقابل آنها موضع گرفت. 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ روایت فرزند آیت الله طالقانی: 🔹روزی خبری به دفتر آقای طالقانی می‌دهند که نامه‌ای از طرف به سفارت فلسطین آمده، کسی را بفرستید تا نامه را دریافت کند. مجتبی چون عربی می‌دانست و همسرش نیز عرب بود به اتفاق ابوالحسن که ماشین داشت به سفارت فلسطین می‌روند؛ در مسیر برگشت ظاهرا چند ماشین آن‌ها را محاصره و دستگیر می‌کنند. آن موقع ما از این اتفاق با خبر نشدیم، ما در خیابان ایرانشهر یک مرکز امداد داشتیم که من مسئول آن بودم و یک نفر آمد و گفت این دفتر مربوط به آقای طالقانی است؟ 🔸چند نفر دور یک ماشین ریختند و سه نفر را دستگیر کردند و دستگیر شده‌ها فریاد می‌زدند: "ملت! ما فرزندان آقای طالقانی هستیم به ایشان اطلاع دهید." پس از شنیدن این خبر با آقای طالقانی تماس گرفتم و گفتم بچه‌ها جای خاصی رفته‌اند؟ که گفتند بله آ‌ن‌ها را به سفارت فلسطین فرستاده‌ام که هنوز برنگشتند؛ که خبر را به ایشان گفتم و فرمودند تحقیق کنید. 🔹شک اول ما به تجزیه‌طلبان کردستان و ساواکی‌ها بود که شاید این‌ها را گروگان گرفته‌اند. حتی در رادیو اطلاعیه دادیم که چنین شماره ماشینی را هر کسی دید به نیروهای مسلح آن را معرفی کنند و هیچ خبری نشد بعد از چند روز آقای و اعضای شورای انقلاب و اعضای نخست وزیری آمدند و هیچکس چیزی نمی‌دانست؛ من به برادرم پیشنهاد کردم سری به سپاه بزند که ایشان به سپاه می‌رود و اول او را راه نمی‌دهند بعد نگهبان‌ها را کنار می‌زند و وارد حیاط می‌شود، در حیاط سپاه می‌بیند ماشینی با پلاک مورد نظر ما آنجاست و سراغ مسئول آنجا می‌رود که آقای غرضی بود. 🔸 می‌گوید از این ماشین‌ها در کشور زیاد است برادرم می‌گوید مزخرف نگو یک پلاک در کشور چگونه زیاد است. غرضی را با ... به منزل آقای طالقانی می‌آورند و اول هر چه به او می‌گویند چیزی نمی‌گوید تا یکی از پاسداران ما به نام که خیلی نسبت به آقا حساس بود وقتی دید آقای طالقانی ناراحت هستند به غرضی گفت می‌برمت بالای پشت بام و دو تیر در سرت می‌زنم تا راحت شوی؛ این را که گفت غرضی به حرف آمد و خلاصه بچه‌ها را آزاد کردند و ما هم غرضی را تحویل زندان دژبان دادیم. 🔹بعد از این اتفاق آقای طالقانی به شدت ناراحت شدند و گفتند ما با ساواک مشکل داشتیم چون مردم را در خیابان‌ها بی‌جهت دستگیر می‌کرد و حالا می‌بینیم در مملکت خودمان هم اینگونه شده است. من هم به ایشان پیشنهاد کردم به شمال برویم و چند روزی به شمال رفتیم تا احمد آقا به آنجا آمد و دست و پای آقا را ماچ کرد و گفت آقای خمینی گفتند آقای طالقانی نباشند فاجعه است. خلاصه آقا هم برگشتند و مستقیم به قم رفتیم چون قرار بود با امام دیدار کنند. 🔸ما اول وارد منزل احمد آقا شدیم، منزل امام هم رو به روی آن منزل بود، غروب که شد آقا در حال وضو گرفتن بود که دیدیم امام آمد و همدیگر را بغل کردند و هر دو شروع به گریه کردند، بعد آقای طالقانی و آقای خمینی به اتاق رفتند و یک ساعتی صحبت کردند و قرار شد مرحوم طالقانی فردای آن روز در مدرسه فیضیه سخنرانی کند که در همین سخنرانی طرح ایجاد شوراها از سوی آقای طالقانی مطرح شد. 🔹می‌گفتند ایشان[مجتبی] مرتکب قتل شده است. گویا سه خواهر بوده‌اند که با سازمان مجاهدین در ارتباط بوده‌اند و به طرز مشکوک مرده‌اند، سال‌ها بعد همسر آن خانم به ایران می‌آید و در محاکمه دادگاه نظامی می‌گوید که همسرش خودکشی کرده است. خلاصه یک بهانه ابلهانه‌ای گرفتند تا مجتبی دستگیر شود، البته بنظر من مقصودشان مجتبی نبود و می‌خواستند به مرحوم طالقانی صدمه بزنند. آن زمان ما بزرگترین مرکز مسلح را داشتیم و همافرها نیز با ما خیلی همکاری می‌کردند. 🔸مجتبی هنگام دستگیری از سازمان جدا شده بود و آقا می‌گفت چون سابقه‌ات خراب است در اجتماعات حاضر نشو؛ بر فرض هم اگر مجاهد بوده باشد در آن زمان که مشکلی نبود. مجاهدین خلق تا سال ۶۰ آزاد بودند. 📚https://www.mostaghelonline.com/fa/tiny/news-74053 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅مواضع آیت الله طالقانی در این ماجرا: 🔹28 فروردین: ایشان در پیامی با تشکر از مردم از آنان خواستند احساسات خود را کنترل کنند و گفتند: «از انجام کارهایی که باعث سو استفاده عناصر فرصت طلب و ماجراجو قرار گیرد خودداری کنید.» اطلاعات، 27 فروردین، ص32 🔸29 فروردین: «با یاری خداوند در همین روزها میان شما خواهم بود و لذا تقاضا دارم از تظاهرات و راهپیمایی در این روز و پس از آن خودداری کنید.» 🔹31 فروردین: ایشان پس از دیدار دیروز با امام خمینی، امروز طی پیامی گفتند: «ربودن[دستگیری] فرزندانم در روز روشن و آن هم بعد از ملاقاتی که از جانب من با نماینده فلسطین داشتند از طرف من باعث نگرانی شد و من صلاح در این دیدم که چند روزی تهران را ترک کنم و دفترها بسته باشد... متاسفانه غیبت چند روزه من باعث سو استفاده برخی ها شد... رهبری حضرت آیت الله خمینی را نه ما بلکه دنیا پذیرفته است، همه می دانند که این رهبری، رهبری غیرعادی بود، بر طبق موازینی که دنیا در رهبری دارد نبود... به کسانی که آگاهانه و یا ناآگاهانه به دنبال ایجاد تفرقه هستند باید خاطر نشان کنم ما تا وقتی زنده هستیم و تا زمانی که اصول مان را و اصول مکتب مان را قرآن و سنت مشخص کرده و هدف هایمان مشخص است اختلافی پیش نمی آید... در مسائل اجتماعی و اصولی هیچ یک از رهبری های دینی که در این مکتب تربیت شده اند نمیتوانند اختلاف داشته باشند. درباره کمیته ها و پاسداران در روزنامه ها مطالبی نوشته شده و حمله هایی به اینها شده که به نظر من این حمله ها یا ناآگاهانه است یا مغرضانه... راست افراطی و چپ افراطی هر دو مقصرند... نه دولت میتواند مقابل امر ایشان[حضرت امام خمینی] که امر معتبر و مرجعی است و مردم به مرجعیت قبولش دارند مخالفت کند و نه هیچ کس دیگر، مخالفت با رهبری و شخص ایشان مخالفت با دین اسلام است... کمونیست ها چیزی نیستند، هرچه تو سری بیشتر بخورد، هرچه بیشتر به او فشار بیاید، قوی تر میشود، چون اسلحه مظلومیت از هر سلاحی قوی تر است. کمونیسم محصول استبداد سیاسی، اجتماعی و دینی است. از فردا [روز شنبه] دفاتر من باز است.» 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅مواضع امام خمینی در این ماجرا: 🔹 27 فروردین: «امروز دست های مرموزی از آستین بیرون آمده است و بین اقشار ملت تفرقه می اندازد. باید شما پاسداران اسلام، شما جوانان که سرباز امام زمان سلام الله علیه هستید، باید با هوشیاری، با اراده قوی، با مشت محکم، جلوی این توطئه ها را بگیرید... با اسمهاى مختلف، با بهانه‏هاى مختلف، با نيتهاى فاسد، با اغراض بسيار و شيطانى، قيام مى‏كنند، راهپيمايى مى‏كنند و مى‏خواهند ملت ما را نگذارند وحدت كلمه داشته باشد.» 🔸29 فروردین: «اين مردمى كه در مسئله آقاى طالقانى -كه مورد احترام همه ما هست- اين مردمى كه جلو افتادند و اين تظاهرات را كردند، اينها براى خاطر آقاى طالقانى اين كار را كردند؟! يعنى اينها علاقه دارند به آقاى طالقانى؟! آن كسى كه خدا را قبول ندارد، با آقاى طالقانى كه خدا را قبول دارد و- عرض مى‏كنم كه- شخص روحانى است و متعبد به اسلام است، براى او اين كارها را كردند؟! يا براى اينكه نگذارند يك محيط سالم باشد؟! ...خود آنها با آقاى طالقانى مخالفند. هر روزى كه دستشان برسد سَرِ او را مى‏بُرند و سر امثال او را! لكن حالا بهانه دستشان افتاده است كه مثلًا آقاى طالقانى رفته‏اند بيرون! اين بهانه دستشان افتاده، و آن بساط را در مدرسه‏هاى ما و در خيابانهاى ما اينها درست كردند، و براى كميته‏ها شروع كردند تبليغات سوء كردن. 🔹30 فروردین: «در اين چند روز ديديد كه با بهانه بسيار مبتذل- كه خود آن آقا [آیت الله طالقانی] با آن مخالف بود- در خيابانها ريختند و مدارس را تعطيل كردند و مردم را اغفال كردند براى اينكه آشوب بپا بشود. آنها متوجه باشند كه قدرت اين را ندارند كه تفرقه ما بين ما و آقايان ديگر بيندازند. و آقايان با هوشيارى جلو اين تفرقه‏ها را مى‏گيرند. شما ملت مأموريد كه با هوشيارى جلو اين تفرقه‏ها را بگيريد. جوانان عزيز ما در دانشگاه و در ساير مدارس موظفند كه از اين توطئه‏ها جلوگيرى كنند.» 🆔 @TarikhDEF
◀️ماجرای قهر آیت الله طالقانی 🔰23 فروردین 1358، ابوالحسن و مجتبی پسران آیت الله طالقانی توسط از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و سپاه دستگیر میشوند. مجتبی عضو سازمان مجاهدین خلق بود که سال 1355 در نامه ای به پدرش اعلام میکند مارکسیست شده است. او همچنین متهم به کارهای خلافی مانند قتل یکی از دختران سازمان مجاهدین بود لذا به همین جهت او را برای تحقیق میگیرند. همین مسئله موجب ناراحتی آقای شده و ایشان دفاتر خود را تعطیل کرده و بدون اطلاع چند روزی را به خارج تهران میروند. 🔰مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، جبهه ملی و... از فضا استفاده کرده و اعلامیه هایی جداگانه صادر کرده و دست به اعتراض هایی در حمایت از آقای طالقانی میزنند. عده ای هم دست به راهپیمایی هایی در حمایت از اقدام سپاه میزنند که جمعیتشان حدودا 500 هزار نفر تخمین زده شد. خلاصه با پخش خبر قهر آیت الله طالقانی و راهپیمایی های دو طرف، فضای کشور به هم میریزد. 🔰 نقل میکند: «امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم. امام خوب مطالعه کردند و فرمودند: «اگر این پرونده متعلق به احمد، پسر من بود و شما او را دستگیر می کردید، من از شما تشکر می کردم. اما چه کنم که مربوط به آقای طالقانی است و ایشان گردن انقلاب خیلی حق دارند.» بعد گفتند که شما بروید پسر ایشان را آزاد کنید و به هر نحو از ایشان دلجویی کنید.»» خاطرات رفیق دوست، ج1، ص81 🔰امام در 29 فروردین نیز شبیه همین کلام را می گویند که: «اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم». که دستور این دستگیری را داده بود نیز شبیه چنین بیانی را از امام نقل کرده اند. البته نقل های دیگری نیز در این ماجرا شده که در فایل ضمائم می توانید بخوانید. امام، سید احمد را به سراغ آقای طالقانی میفرستد تا ایشان را پیدا کند و هر چه زودتر به قم بیاورد. میگوید: «امام به حاج احمد تاکید کرد مرتب کنار آیت الله باشد و او را ترک نکند. نگران بود دور او جمع شوند و با ایجاد مسائل تازه، هیاهو و جنجال دیگری بپا شود.» انقلاب و پیروزی[عباس بشیری]،ص259 آیت الله طالقانی به قم و نزد امام می آیند. آیت الله طالقانی وقتی فضا را غبارآلود میبینند چندین موضع و صحبت محکم در دفاع از کمیته ها و تمام شدن راهپیمایی ها انجام میدهند که در نهایت منجر به پایان یافتن این غائله میشود. 🔰مسئله مهم در این ماجرا، مواجهه حضرت امام با این مسئله است. ایشان میتوانستند به نحو دیگری با این مسئله برخورد کنند مثلا در قامت یک ورود کرده و بگویند فرزند من و فرزند طالقانی ندارد، اگر فرزند او خطایی کرده باید محاکمه شود همانگونه که اگر فرزند من هم بود باید چنین میکردند اما ایشان چنین نمیکند چون در کنار اعتقاد به ، معتقد به اصل دیگری به نام نیز هست، فضای به هم ریخته کشور را میبیند، پخش خبر تفرقه بین رهبران انقلاب را میبیند و... ایشان طی چندین صحبت تمام تلاش خود را میکنند تا پشت پرده این تفرقه اندازی ها را روشن کنند. 🔰همه اینها دست به دست هم میدهند تا امام با مشی فقهی اجتماعی خود چنین مواجهه ای داشته باشند و این غائله را که ممکن بود مسائلی را ایجاد کند پایان بدهند. بله ممکن است کسی بگوید کلام و سیره امام برای من حجت نیست و این کار او اشتباه بوده اما تمام حرف این است که باید اولا این مواجهه او را فهمید، درک کرد، او که در قامت و ظهور کرده بود چرا چنین مواجهه ای داشت، بعد از فهم این مسئله، اشکال ندارد، حالا بیاییم و بگوییم به فلان دلیل به نظر می رسد اگر ایشان چنین میکردند بهتر بود یا کار ایشان اشتباه بود. 🔰اما چیزی که در صحنه عمل دیده میشود این است که طرف هنوز عُمر کار سیاسی اش به دو سه سال نمیرسد، مطالعات خاصی در این زمینه نداشته، فهم صحیحی از اسلام ندارد و... آنگاه محکم میگوید خمینی برای خودش خمینی بود و من برای من، او متفکر بود و من هم متفکر لذا قرار نیست تابع او باشم اما بحث سر تبعیت از او نیست، بحث سر این است که هیچ انسان عاقلی به خود حق نمیدهد به راحتی و بدون درک کلام چنین شخصیتی از کنار او به راحتی عبور کند. ◀️مطالعه فایل ضمائم: 1. اولین روایت مستقیم توسط مرتضی الویری:https://eitaa.com/TarikhDEF/46 2. روایت آیت الله مهدوی کنی مسئول کمیته:https://eitaa.com/TarikhDEF/47 3. روایت محمد علی بشارتی مسئول وقت اطلاعات سپاه:https://eitaa.com/TarikhDEF/48 4. روایت مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/49 5. مواضع آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/50 6. مواضع امام خمینی: https://eitaa.com/TarikhDEF/51 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
◀️ آقا تو از اسلام چه اطلاعی داری؟! 🔰 دکتر 6 اسفند57 در مصاحبه با میگوید: «ایران نمیتواند به قرن اول اسلام بازگردد، باید در این کشور یک دولت مورد قبول از نقطه نظر بین الملل روی کار بیاید... در ایران باید دولتی سر کار بیاید که قدرت خود را از یک مجلس ملی گرفته است... ایشان[آیت الله خمینی] هیچ مقام رسمی را عهده دار نخواهند شد و فقط به ارشاد ملت خواهند پرداخت... ارتش رژیم شاه باید به صورت کامل برچیده شود و با یک نیروی جدید جابجا گردد.» اطلاعات، 6 اسفند57، صفحه8 🔰 همکار نزدیک و یکی از بنیان گذاران است که بعد از ورودش به ایران اعلام شده بود او صالح ترین فرد برای ریاست جمهوری است و در سال های گذشته هرگز با شاه سازش نکرده است و او قطعا رئیس جمهور خواهد شد. 🔰 او 5 اسفند57 نیز در دیدار با امام، اشاره به شایعه ریاست جمهوریش که در روزنامه ها مطرح شده میکند و میگوید از طرف من نبوده و من تکذیب میکنم. جالب اینجاست که امام نیز در پاسخش میگوید: «میدانم که از شما چنین کاری ساخته نیست.» صحیفه امام، ج6، ص217 🔰 شایگان پس از دیدار با امام در مصاحبه ای نیز می گوید: «این دیدار یک دیدار کاملا معمولی است و من خبری پیرامون کاندیداتوری ریاست جمهوری ندارم.» همچنین در پاسخ به سوالی درباره تمایلشان به ریاست جمهوری می گوید: «هر چه امام بفرمایند من انجام میدهم، چه این دستور انجام یک کار ساده باشد، چه یک کار عظیم.» اطلاعات، 5 اسفند57، صفحه2 🔰اما پاسخ امام به دیدگاه شایگاه جالب است: «شنيدم كه يكى از اينهايى كه تازه آمده است[=شایگان]، براى اينكه دلش مى‏خواهد يك چيزى بشود[=ظاهرا ریاست جمهوری]، گفته است كه نمى‏شود اسلام را درست كرد! آقا تو از اسلام چه اطلاعى دارى كه مى‏گويى نمى‏شود؟ چه مى‏دانى اسلام چه هست و نمى‏شود. همين حرف است كه من مى‏گويم كه اسلام را مخفى كردند نگذاشتند به مردم برسد. اسلام همين طور در بسته. خيال كردند همين است كه بروند صبح نماز بخوانند! خوب ما ببينيم كه رؤساى اسلام ما چه بودند. حضرت امير نمازش را مى‏خواند، شمشيرش را هم مى‏كشيد. شمشيرش دستش بود، نماز هم مى‏خواند؛ هر دو بود. قضاوت هم مى‏كرد. همه كارها را مى‏كرد. البته حالا توسعه پيدا كرده...» 💬پ.ن: این سوال، سوال جدی ای است: آیا با اسلامی که اکنون در دست ماست میشود دنیا را آباد کرد؟ ساخت؟ حکومت داری کرد؟ اتفاقا امروزه عده ای میگویند اول انقلاب گرم بودیم و نمیدانستیم چه میگوییم اما امروز بعد از 40 سال تجربه حکومت داری، عینا میبینیم که با اسلام نمیشود حکومت داری کرد. پس نسخه چیست؟ روشن است، اسلام را واگذاریم برای اخلاق و آخرت اما ساخت دنیا را به دست علم بشری و متخصصین امروز بدهیم. این کلمات صرفا حرف چند دانشگاهی نیست بلکه از حوزه نیز اخیرا این حرف ها بیشتر شنیده میشود. حقیقتا و باید روی این مسئله فکر و تعمق کرد، اسلام را عمیقا شناخت، نه صرفا گزاره های فقهی اسلام را، بلکه نگاهی ، ، و به اسلام داشت، و پیامبر اکرم و ائمه معصومین(ع) را مو به مو رصد کرد، توجه جدی به و مقاصدی که ترسیم میکند داشت،همچنین باید با و به دین حرکت کرد. بعید میدانم شخصی با این داشته ها و نگاهی راهبردی به دین، به این نتیجه برسد که با اسلام نمیشود حکومت داری کرد، نمیشود تمدن ساخت بلکه آنگاه خواهد دید اساسا چالش اساسی امروز ما با بر سر همین نکته است که آنها با نگاه مادی خود میخواهند دنیا را بسازند اما جمهوری اسلامی تمام ادعایش این است که من میخواهم «» بکنم. اساسا برای دنیا چیزی جز این نکته نیست. بازخوانی تجربه حکومت داری 40 ساله انقلاب نیز حرف خوبی است، اما نباید سطحی با آن برخورد کرد بلکه نیاز به کار فنی دارد. 🆔 @TarikhDEF
◀️ استقامت درمقابل عذرهای شرعی 🔰يكى از عواملى كه در كارهاى بزرگ، جلوِ انسان را سدّ مى‏كند، است. گاهی انسان باید كار واجب و تكليفى را انجام دهد اما انجام چنین کاری مستلزم یک اشکال بزرگ است، مثلا لازمه چنین کاری کشته شدن عده زیادی است، اینجا آن شخص احساس مى‏كند كه ديگر تكليف ندارد. در مقابل امام حسين(ع) از اين‏گونه عذرهاى شرعى كه مى‏توانست هر انسان ظاهر بينى را از ادامه راه منصرف كند، خیلی زیاد بود: 🔰از اعراض مردم كوفه و كشته شدن مسلم گرفته تا حادثه کربلا، از شهادت اصحاب گرفته تا اسارت آل الله. امام حسین(ع) میتوانست بگوید شرایط محیا نیست، مردم تحمّل نمى‏كنند، مصلحت اقتضا میکند کنار بیاییم. يك‏وقت به كسى مى‏گويند: «اين راه را نرو؛ ممكن است شكنجه یا کشته شوى.» انسانِ قوى مى‏گويد: «شكنجه شوم! کشته شوم، چه مانعى دارد؟» 🔰اما يك‏وقت مى‏گويند: «نرو؛ ممكن است گروهى از مردم، به‏خاطر اين حركت تو سختی کشده و كشته شوند.» اينجا ديگر پاى جان ديگران در میان است. مصلحت چه اقتضا میکند؟ مگر دیگر بزرگان اسلام، مصلحت سنجی نکردند؟ ، ، و... چگونه با این مسئله برخورد کردند؟ تمام تلاش خود را کردند تا این مصلحت سنجی خود را بر امام خود نیز تحمیل کنند اما زورشان نرسید. چه اینکه امروز نیز عده ای مشی شان چنین است. 🔰مطلب مهم و اساسی این است که اگر امام حسين(ع) مى‏خواست در مقابل حوادثِ بسيار تلخ و دشواری که برای او پیش آمد با ديدِ يك متشرّعِ معمولى نگاه كند و عظمتِ رسالتِ خود را به فراموشى بسپارد، قدم‏به‏قدم مى‏توانست عقب‏نشينى كند و بگويد ديگر تكليف نداريم. مصلحت در بیعت با یزید است. اما ایشان چنين نكرد. اين، نشان از او دارد، اما نه استقامت به نحو مرسوم بلکه استقامت در مقابل ، عرفی و عقلی. تحمل این سنخ مشکلات، خیلی سخت تر از دیگر مشکلات است چرا که در ظاهر خلاف به نظر می آيد. 🔰کسی میتواند در مقابل این مصلحت سنجی ها و عذرهای به ظاهر شرعی استقامت کند که اوّلًا در حد اعلى داشته و بفهمد چه كار بزرگى انجام مى‏دهد. ثانياً داشته و ضعفِ نفسش او را نگيرد، چنین شخصی دیگر پایش نخواهد لرزید. امام حسين(ع) اين دو خصوصيت را در كربلا به خوبی از خود نشان داد. لذا حادثه‏ى كربلا مثل خورشيدى بر تارك تاريخ درخشيد؛ هنوز هم مى‏درخشد، و تا ابدالدّهر هم خواهد درخشيد. 🔰امام راحل نیز در اين خصوصيت، به طور كامل دنباله‏رو امام حسين(ع) شد. یک روز به او گفتند با این کارت، حوزه علمیه قم را به تعطیلی میکشانی، روز دیگر گفتند همه علما و مراجع علیه شما تحریک میشوند و بین علما اختلاف می افتد، روز دیگر گفتند جواب این خون های ریخته شده را چه کسی میدهد؟ اين طرز فكرهاست که فشار مى‏آورد و ممكن است هركسى را از ادامه حركت منصرف كند. اما امام، استقامت ورزيد و پای او در هیچ کدام از این موارد نلرزيد. عظمت روح او و عمق بصيرتى كه بر او حاكم بود، در اين جاها ديده میشود. 📌پ.ن1: از همان ابتدای انقلاب عده ای از مبارزه با امریکا میترسیدند. به مرور در این چهل سال افراد زیادی به این نتیجه رسیدند که نمیشود با امریکا مبارزه کرد، حتی همان هایی که اول انقلاب برای مبارزه با امریکا دو آتیشه بودند. همان ها که دیروز خود را فرزندان امام میدانستند و شعار مرگ بر امریکایشان گوش آدم و عالم را پُر کرده بود اما امروز در آغوش امریکا روزگار سپری میکنند. آن وقت میکردند و امروز . بهانه میکنند که مردم تحمل تهاجم امریکا را ندارند، اما حقیقت این است که خود بریده اند. بله قطعا همراهی مردم بسیار مهم و اساسی است اما مشکل ما همیشه در خواص ترسو و بی بصیرت بوده، نه مردمی که همراه نبوده اند. تمام حرف این است که راه، همان است که خمینی به تبع حسین(ع) رفت. امروز نیز شنیده میشود که بعضی میگویند هرچه سریعتر توافق برجام را احیا و نهایی کنید، مردم دیگر تحمل ندارند. تصریح میکنند که هر توافقی بهتر از عدم توافق است. انسان حقیقتا تعجب میکند. بله خیلی مهم و اساسی است اما این نگاه بیشتر شبیه به است، تا عقلانیت. قطعا توافقی که همه تحریم ها را برندارد و تضمینی عملی برای اجرای آن گرفته نشود، توافقی خوب نخواهد بود. البته ما به تیم مذاکره کننده خود خوش بین بوده و به آنها اعتماد داریم اما قرار نیست اگر نقدی بود، بیان نکنیم. هرچند بنده بعید میدانم حتی اگر توافقی هم بشود، امریکا پای آن بماند. 📌پ.ن2: مصلحت جزو عناصر مهم و اساسی فقه شیعه و فقاهت حضرت امام خمینی میباشد اما قرار نیست به بهانه مصلحت، هر جا که مشکلی پیش آمد عَلَم مصلحت به دست گیریم. البته لازم است به صورت فنی و علمی دنبال شود تا بتوان در چارچوبی صحیح آن را پیاده کرد. 🆔 @TarikhDEF
◀️ به بهانه بزرگداشت سیدجمال اسدآبادی 🔰در عصری که خود را حاکم بر کل دنیا کرده بود و همه حتی مسلمانان راه حل عبور از مشکلاتشان را در آن تفکر جستجو میکردند و عملا به گوشه رینگ رانده شده بود و هیچ کس برای رفع نیازهایش خود را محتاج نگاه اسلامی نمیدید، سوالی مهم نگاه ها را به خود معطوف کرده بود: اینکه چگونه میتوان در عین حفظ آموزه های اسلامی، بروز و پویا بود؟ نوع نگاه صحیح به چیست؟ اسلام چه کارکردی برای امروز ما دارد؟ 🔰پاسخ به این سوال در ایران و جهان اسلام ذهن برخی عالمان و را به خود معطوف کرده بود که سرسلسله همه آنان بدون شک است. معتقد است: ➕«بدون‏ ترديد سلسله‏جنبان نهضتهاى اصلاحى صدساله اخير، سيد جمال الدين اسدآبادى معروف به افغانى است. او بود كه را در كشورهاى اسلامى آغاز كرد، دردهاى اجتماعى مسلمين را با واقع‏بينى خاصى بازگو نمود، راه اصلاح و چاره‏جويى را نشان داد... سيد جمال در پى آن‏ بود كه‏ ثابت‏ كند اسلام توانايى دارد كه به صورت يك و يك ، راهنما و تكيه‏گاه انديشه جامعه اسلامى قرار گيرد و آنها را به عزت دنيايى و سعادت اخروى برساند.»(مجموعه آثار، ج24، ص28) 🔰تلاش‌های اصلاحی سید در جهان اسلام مقارن است با آغاز دوران بلوغ . در واقع پس‌از ده‌ها سال که فضای روشن‌فکری غرب‌زده بر جهان اسلام حاکم بود و تنها مسیر پیشرفت را در جستجو می‌کردند، سید جمال را به روی گشود و در این راه تلاش‌های بسیار گسترده‌ای کرد که در عمل موجب شکل‌گیری جریان جدیدی از متفکران در جهان اسلام تا امروز شده است؛ جریان اسلام‌گرایی و جنبش‌های اسلامی در برابر جریان روشن فکری غرب زده. معتقد است: ➕«سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد. کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد.»(30/3/1360) 🔰البته سید جمال، نقطه ‌ضعف های مهمی داشت: یکی از مهمترین نقاط ضعف او، نداشتن است، به خلاف نهضت امام راحل که اتفاقا این مسئله یکی از نقاط قوتش بود. امام راحل میفرمود: ➕«جمال‏ الدين‏ مرد لايقى بوده است، لكن نقاط ضعفى هم داشته است؛ و چون پايگاه ملى و مذهبى در بين مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه كوششها، به نتيجه نرسيد.»(صحیفه امام، ج5، ص290) یکی از مهمترین و اساسی ترین اشکالات دیگر سید جمال و عمده علما و مصلحان، نوع نگاه آنها به مسئله و است که همین نکته تمایز جدی آنها با است: ➕«مصلحان اسلامى و متفكّرانى كه در يكصدوپنجاه سال گذشته، تحت تأثير عوامل گوناگون قيام كرده و پرچم دعوت اسلامى و احياء و تفكّر اسلامى را بردوش گرفتند - از قبيل و و ديگران - با همه‌ى خدمات ارجمند و گرانبهايشان، همگى اين نقص بزرگ را در كار خود داشتند كه به‌جاى برپا كردن يك ، به يك اكتفا كردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوّت و انقلاب، كه با تلاش روشنفكرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جستجو كردند. اين شيوه، البتّه ممدوح و مأجور بوده و هست؛ امّا هرگز از آن، توقع نتايجى همچون نتيجه‌ى عمل پيامبران اولوالعزم را - كه سازندگان مقاطع اصلى تاريخ بوده‌اند - نبايد داشت... امام ما براى ، درست همان راهى را پيمود كه رسول معظّم صلّى الله عليه و اله و سلّم پيموده بود؛ يعنى را. در انقلاب، اصل بر حركت است؛ حركتى هدف‌دار، سنجيده، پيوسته، خستگى‌ناپذير و سرشار از ايمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبيين اكتفا نميشود؛ بلكه پيمودن و سنگربه‌سنگر پيش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار ميگيرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همين حركت درمى‌آيد.»(رهبرانقلاب، 10/3/1369) 🆔 @TarikhDEF
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
کلیشه ای غلط در ذهن خیلی ها وجود دارد که سیاست خارجی جای ایدئولوژی نیست و چون جمهوری اسلامی سیاست خارجی اش ایدئولوژیک است، بعضی از مشکلات به وجود آمده! همین جمله ساده رییس جمهور امریکا، مثال نقض بزرگی برای این تصور عوامانه و به شدت مبتذل است و به جرات میتوان گفت که اگر سیاست خارجی امریکا از جمهوری اسلامی ایدئولوژیک تر نباشد، کمتر نیست. فقط تفاوت میان محتوای آرمان ها و ایدئولوژی هاست نه اصل آنها. امریکا از دید خودش برای اصل آزادی و گسترش لیبرالیسم هزینه میدهد و قدرت خود را تابعی از بسط این ایدئولوژی میداند و جمهوری اسلامی برای مبارزه و محو استکبار هزینه میدهد و افزایش قدرتش تابعی از گسترش و همه گیری همین ایدئولوژی است. اساسا ایدئولوزی مولد قدرت است و نمی توان تصور کرد قدرتی در جهان وجود داشته باشد که متکی به یک ایدئولوژی مشخص نباشد. حرفهای بسیار زیادی در این باره است که در گفتگوی اخیرم با علی علیزاده نیز به آن اشاره کردم. شاید بعدا بیشتر در این باره بنویسم... @Sabeti
تاریخ دیروز، امروز، فردا
کلیشه ای غلط در ذهن خیلی ها وجود دارد که سیاست خارجی جای ایدئولوژی نیست و چون جمهوری اسلامی سیاست خا
قبلاً در نوشته ای اجمالا اشاره ای به این نکته کرده بودم. مسئله ای که توجه به آن در تحلیل مسائل بسیار کمک خواهد کرد.
آسمانی شدن نه بال میخواهد و نه پر، دلی میخواهد به وسعت خود آسمان... از اینجا هم میشود آسمانی شد... شلمچه و طلائیه به یاد همه دوستان و اعضای کانال بودم، امروز هم فکه و کانال کمیل ان شاالله...
◀️شناخت دستگاه فکری ولیّ(1) 🔰سیره امام در پاریس براین بود که هیچ یک از مقامات دولتی را نمیپذیرفت الا اینکه اول از مسئولیتش استعفا بدهد. تمام تلاشش بر حفظ نخست وزیریش بود. هرکاری میتوانست کرد تا امام به ایران نیاید، یا دیرتر بیاید تا او همچنان بر مَسند بماند. بعد از مدتی دید راهی جز با امام و استفاده از اش نمانده. شرط امام استعفای او بود. اما خبرهای ضد و نقیضی پخش میشد که مثلا بختیار در حال مذاکره با امام است چه اینکه خود بختیار گفته بود: «ما برای فراهم آوردن امکانات بازگشت آیت الله با وی در حال مذاکره هستیم.» 🔰در همین گیر و دارها بود که خبر آمد امام با دیدار بختیار بدون شرط استعفا، موافقت کرده است. این ماجرا را چنین نقل میکند: «عصر یکی از روزها در مدرسه رفاه با آقایان ، ، و نشسته بودیم و طبق معمول غرق در کارها بودیم که و ... وارد شدند و گفتند از پاریس با ما تماس گرفته و خبر داده که امام ملاقات با بختیار را بدون شرط استعفا پذیرفته. آن دو از ما خواستند اعلامیه بنویسیم و این موضوع را به اطلاع مردم برسانیم. ما آن را بعید دانستیم. حاج سید جوادی گفت من دروغ میگویم یا یزدی؟ گفتم نه ولی موضوع را بسیار بعید میدانیم. خبرهای پی در پی که تا شب می رسید همگی از موافقت امام میگفت. یادم می آید نیز همین را میگفت. از خواستیم مستقیما با پاریس تماس بگیرد [و از چند و چون ماجرا آگاه شود.] تماس گرفت. یزدی گوشی را برداشت. [موضوع را] از او پرسید. او هم موافقت امام را با بختیار، بدون استعفا اعلام کرد.» 🔰باور این مسئله برای اندیشمندان و بسیار سخت بود اما چه کنند که در ظاهر، خبر درست است. بعضی موافق دادن اعلامیه بودند و بعضی مخالفت. یکی گفته بود: چرا ما باید کاسه داغ تر از آش باشیم؟ اگر امام میخواهد بختیار را بدون استعفا بپذیرد، چرا ما مخالفت کنیم؟ 🔰ظاهرا بنا میشود اعلامیه ای نوشته و موافقت امام با این دیدار اعلام بشود و چند خطی مینویسد و آن نوشته را کامل میکند. عده ای دیگر از علما که تازه از قم رسیده بودند با نوشتن اعلامیه مخالفت میکنند و میگویند مُحال است امام چنین گفته باشد. 🔰آیت الله خامنه ای نقل میکند: «این نخستین باری بود که آراء انقلابیون را با آنچه که [ظاهرا] از امام شنیده بودم در تعارض میدیدیم. آقای مطهری از پاریس سوال کرده بود. پس این پافشاری بر مخالفت از چه رو بود؟ گفتگوها تا حد مشاجره ادامه یافت تا اینکه دو ساعت بعد زنگ تلفن به صدا در آمد. پشت خط از پاریس بود. گفت امام اعلامیه ای [در این مورد] صادر کرده. دل ها و گوش ها آماده شنیدن شد.» شرح اسم، ص646-648 🔰امام نوشته بود: «آنچه ذكر شده است كه شاپور بختيار را با سمت نخست‏وزيرى من مى‏پذيرم، دروغ است بلكه تا استعفا ندهد او را نمى‏پذيرم؛ چون او را قانونى نمى‏دانم. حضرات آقايان به ملت ابلاغ فرماييد كه توطئه‏اى در دست اجراست و از اين امور جاريه گول نخوريد. من با بختيار تفاهمى نكرده‏ام و آنچه سابق گفته است كه گفتگو بين او و من بوده، دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ بکند و مراقب توطئه ها باشد.» 📌پ.ن: این ماجرا اشاره به مسئله ای مهم و اساسی دارد و آن چیزی نیست جز تعارض فکری امام و امت، همانگونه که آیت الله خامنه ای نیز به آن اشاره میکنند. نکته مهم رسیدن امت، به و کشف جامعه است. به همین بهانه در ادامه اندکی به آن خواهیم پرداخت. ➕ بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/63 ➕ بخش سوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/65 🆔 @TarikhDEF
◀️شناخت دستگاه فکری ولیّ(2) 🔰یکی از اساسی‌ترین مشکلاتی که در طول تاریخ دچار آن بوده و جبهه حق نیز همیشه از آن آسیب های اساسی دیده، تفاوت خواص با امامشان است. امام و ولیّ جامعه دارای چارچوب، نظام فکری و توحیدی است که خواص جامعه باید نظام فکری خود را با نظام فکری ولیّ، تنظیم کرده و برای هدایت توده مردم خود را هم افق با وی کنند اما متاسفانه این اتفاق در تاریخ کمتر رخ داده لذا در حوادث مختلف دیده میشود ولیّ، تصمیمی گرفته که خواص به بهانه‌های مختلف، با آن همراهی نکرده‌اند. 🔰حسین‌بن علی(ع) میدانست که اگر قیام نکند، اسلام و حقیقت میمیرد لذا این مسیر را انتخاب کرد اما اکثر خواصِ اهل حق، نه چنین فهم و تحلیلی داشتند و نه تسلیم محض امامشان بودند: ➕«شمّ انسانى و عميق يك ملت بايد حوادث را قبل از وقوع آن احساس كند و بفهمد كه چه اتفاقى دارد مى‏افتد، و عكس‏العمل نشان بدهد. در طول تاريخ اسلام وقتى نگاه مى‏كنيم، نداشتن‏ اين‏ درك‏ و درست، ملتها را هميشه در خواب نگه داشته است و به دشمنان ملتها امكان داده است كه هر كارى كه مى‏خواهند، بر سر ملتها بياورند و از عكس‏العمل آن‏ها در امان و مصون بمانند. با اين نگاه، شما به حادثه‏ى كربلا نگاه كنيد. بسيارى از مسلمانانِ... پنجاه‏ساله‏ی بعد از رحلت نبى مكرم، از حوادثى كه مى‏گذشت، تحليل درستى نداشتند. چون تحليل نداشتند، عكس‏العمل نداشتند... خواص احساس خطر نكردند. بعضى هم كه شايد احساس خطر مى‏كردند، منافع شخصى‏شان، عافيتشان، راحتشان، اجازه نداد كه عكس‏العملى نشان بدهند.» بیانات رهبری، 19/10/87 🔰عظمت و بزرگی (ع)، در چنین بستری جلوه کرده و همگان را مبهوت خود میکند، تا آنجا که تمام شهدا در قیامت به مقام او غبطه خواهند خورد. عظمت عباس(ع) را می‌توان چنین خلاصه کرد: تسلیم محض امام بودن، تابعِ بی چون و چرای ولیّ بودن، البته نه تسلیمِ خالیِ از معرفت، بلکه تبعیتی که ناشی از شناخت و معرفت او، نسبت به نظام فکری امامش بود. عباس بزرگترین و برجسته ترین، الگوی اطاعت و ولایت پذیری است. به همین دلیل مکتب ابوالفضل(ع) برای همیشه تاریخ، کارخانه پرورش و ساخت سربازان ولایت و معرفت جویان طریق هدایت، در گِرد ولیّ زمان است. تربیت شدهِ در مکتبِ عباس(ع)، هم را به خوبی میداند، هم را به خوبی میشناسد و هم در لحظه‌ سخت، پشت پایِ رندانه ای به میزند: ➕«مهم این است که ما صحنه نبرد را درست مجسم کنیم. تا صحنه نبرد، از منطقه بلندی، باتلاقی، جنگلی، لغزنده، از منطقه‌ای که از فلان ابزار نظامی... میشود استفاده کرد، برای جنگاور روشن نباشد، قدرت بر جنگ، آن طور که باید، نخواهد بود. نقشه است که موجب می‌شود ما لوله‌ی تفنگ را به قلب دشمن و به آن نقطه‌ای که باید، متوجه کنیم. نقشه است که به ما یاد می دهد به کدام طرف رو کنیم، سلاحمان را به کدام طرف بکشیم، کجا خطرناک تر است، کجا واجب تر است، کجا دشمن کمین کرده، کجا برای ما نقطه‌ی ضعف است که اگر نپوشانیم، دشمن خواهد پوشاند. تا چشم به این نقشه نداشته باشیم، جنگ درست ممکن نیست. در عاشورای حسینی، نقشه دست بعضی‌ها بود و دست بعضی از دوستان نبود. دریای عمیق دشمن با لُجّه‌های خطرناک و مهیب آمده بود؛ اما در جمع دوستان یک عده نقشه دستشان بود، حسین‌به علی را در لحظه حساس دریافتند؛ یک عده کنار دست حسین(ع) هم نشسته بودند، نقشه دستشان نبود؛ اشتباه کردند. چه کسی می‌تواند بگوید و از اسلام و از محبت خاندان پیغمبر نصیبی نداشتند؟ اینها در دامان آل پیغمبر بزرگ شده بودند، اما نقشه‌ی اشتباه در دستشان بود؛ نمی دانستند آن سرزمینی که باید از آن دفاع بشود و آن نقطه‌ای که باید برایش فداکاری بشود، کجاست؛ در مدینه نشستند به امید اینکه چهار تا مسئله بگویند! اسلام مجسم را، قرآن ناطق را، حسین فاطمه را تنها گذاشتند... هنر بزرگ شناخت صحنه است. ها و چند نفر صحابی مخصوص امام حسین(ع) نقشه را خوب فهمیدند. لذا شما دیدید خواهرش (س)، حتی بچه‌های خودش را هم با خودش آورد؛ در حالی که پدرشان در مدینه یا مکه مانده بود و نیامده بود... این، آن کسی است که بصیرت دارد و می داند چه باید بکند... امروز بزرگترین وظیفه ما این است که را بشناسیم... مسئله عمیق_اسلامی را جدی بگیرید... اگر آگاهی نباشد، آدم اشتباه می‌کند. آگاهی که نبود، انسان یک جا اشتباه می‌کند. آدم آگاه نیز گاه اشتباه می‌کند، اما اشتباهات او ماندگار نمی‌شود. البته شرط اصلی هم و ؛ که تا انسان فهمید اشتباه کرده، برگردد.» بیانات رهبری، 2/7/64 🆔 @TarikhDEF
◀️شناخت دستگاه فکری ولیّ(3) 🔰یکی از بارزترین صفاتی که برای عباس(ع) شمرده شده، و تیزبینی اوست. امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصيرَةِ، صُلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه‌السلام، و أبلى بَلاءً حَسَنا، ومَضى شَهيدا.» بصیرت و تیزبینی، پیامدِ استواریِ رای و اصالتِ فکر و اندیشه است و کسی به آن دست پیدا نمی‌کند مگر پس از پاکیزگیِ روان، خلوصِ نیت و از خود راندنِ غرور و هواهای نفسانی و عدمِ سلطهِ آن‌ها بر درون آدمی و خلاصه در یک کلام، فقط به آن نائل می‌شوند، چه اینکه قرآن کریم می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا». 🔰برای مورخان عجیب است که چرا بعد از تصمیم سید الشهدا برای خروج از مدینه، کلامی از عباس(ع) نقل نشده و او سخنی با حسین(ع) نگفته! اما از سوی مقابل ، ، ، ، و عَدَوِی، چقدر راه و چاه نشان امام شان دادند! آه چقدر «عبدالله» مقابل «أباعبدالله»! 🔰«از نظر امام حسین(ع) هدفی روشن وجود داشت؛ اما دیگران در این هدف، مرتب خدشه می‌کردند. آن‌ها آدم‌های کوچکی نبودند؛ آقا زاده‌های درجه یک دنیای اسلام- مثل ، و - بودند! کسانی که شما امروز هر‌کدامشان را نگاه کنید، می بینید که در دنیای اسلام چقدر ارزش دارند. آن‌ها یکی یکی با امام حسین(ع) مینشستند و بر سر این هدف مناقشه و خدشه وارد کردند! گفتند: آقا! به چه دلیل امروز، همان روزی است که شما باید بروید و در مقابل یزید بایستید؟ آن‌قدر هم برای اثبات نظریه‌ی خودشان شواهد داشتند که هر‌کسی را تکان می داد! می‌گفتند: شما فرزند پیغمبر باشید و احکام الهی را بگویید. آیا این بهتر است، یا اینکه کشته شوید؟» رهبر انقلاب، ۸/۱۰/۷۶ 🔰این‌گونه سلوک است که عباس را، عباس می‌کند و امام صادق(ع) در زیارت نامه‌ ایشان می‌فرماید: «أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِك‏» . این سلوک او ناشی از همین «نافذ البصیرة» بودنش بود، او می داند حکم آن است که حسین(ع) گوید. حسین(ع) از ، عبور کرده و اکنون در ایستاده، اما عده‌ای همچنان به او مشورت میدهند اما دریغ از ذره‌ای عزم و اراده! حال آنکه امروز، روز عزم است، عزم کربلایی شدن. حسین(ع) راهش را انتخاب کرده و فقط به دنبال همراه می‌گردد: «مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ فَإِنِّي‏ رَاحِلٌ‏ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّه‏» و چه زیبا همراه ولیّ شد و مطیع او شد، این است بصیرت نافذ عباس(ع). قهرمان میدان شد و ها عبرتی ابدی برای امروز ما. 🆔 @TarikhDEF
◀️اصلاحات امریکایی و اصلاحات انقلابی(1) 🔰من به تعبيرهاى رايج و و امثال اين‏ها هيچ كارى ندارم؛ اصلاح‏طلبى به عنوان يك پُز سياسى، مورد نظر من نيست. بعضى كسان دم از اصلاح‏طلبى مى‏زنند، در حالى كه اصلًا نمى‏دانند چه‏ مى‏خواهند و دنبال چه هستند. 🔰بعضى كسان دم از اصلاح‏طلبى مى‏زنند، در حالى كه آن چيزى كه ته ذهنشان قرار دارد، در واقع اصلاح‏طلبى نيست؛ نوعى و است... 🔰البته بعضى افراد هم هستند كه اسم اصلاح‏طلبى را مى‏آورند؛ اما مقصودشان است! ...ما داريم و اصلاحات امريكايى. اصلاح امريكايى مظهرش اين است كه جرثومه فسادى مثل محمّد رضاى پهلوى، دوباره به ايران برگردد و امور را در قبضه خود بگيرد... اينكه شما مى‏بينيد رسانه‏هاى امريكايى و انگليسى و سياستمدارانشان دم از اصلاحات در ايران مى‏زنند، منظورشان چنين چيزى است... 🔰البته بعضى هم هستند كه صادقانه اصلاح طلبند؛ در اين شكّى نيست. واقعاً از كمبودها، نارساييها، عقده‏ها و انحرافها رنج مى‏برند و دنبال اصلاح آن‏ها هستند، كه اين به جاى خود مطلوب است... 🔰يكى[از مهمترین نقاط ضعف] مسئله سستى بينش و ايمان انقلابى و اسلامى در بعضى از مسئولان است. اين‏ها مجذوب نسخه‏هاى سياسى غربند؛ آن هم نسخه‏هاى غلط از آب درآمده... 🔰در حوزه انديشه، قانون‏شكنى مى‏كنند. حوزه انديشه و فكر هم قوانينى دارد و بايد از آن قوانين پيروى كرد. اگر كسى درباره يك مبناى فكرى شبهه‏اى دارد، قانونش اين است كه آن را در مراكز تخصّصى و محافل علمى مطرح كند. يا بايد شبهه را برطرف كرد و از ذهن خود زدود، يا اگر شبهه اشكال واقعى است، آن را به يك نظريّه تبديل كرد و ذهنهاى اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد نمود. اين حضرات از اين قانون پيروى نمى‏كنند. 🔰شبهه‏اى به ذهن آن‏ها مى‏آيد، خودشان دچار بى‏اعتقادى مى‏شوند و بر اثر هزارگونه ابتلاء و گرفتارى، پايه‏هاى ايمان عميق قلبى‏شان را موريانه هوى و هوس و رفاه‏زدگى و دنياطلبى مى‏جود و مى‏خورد و شبهه‏دار مى‏شوند؛ آن‏گاه مى‏آيند شبهه را در افكار عمومى مطرح مى‏كنند و اسمش را هم مى‏گذارند! اين است... يك‏وقت معناى تجديد نظر اين است كه انسان از خطايى، انديشمندانه و منصفانه برمى‏گردد. اين امر بسيار خوبى است؛ اما تجديدنظرهاى سياسى، مصلحتى و ناشى از تغيير موقعيّتها و تطميع دشمن، تجديد نظر نيست؛ اين‏ها است. 🔰ما در اسلام اجتهادِ دائم داريم. اجتهاد دائم، يعنى انسانِ صاحب‏نظر هميشه در صدد تكميل فكر خود است. در راه تكامل، گاهى انسان خطايى را تصحيح مى‏كند؛ اين درست و خوب است. در طريق فكر اسلامى، صاحب‏نظران، انديشمندان و انسان‏هايى كه قدرت اجتهاد و استنباط در مبانى فكرى و نظرى انقلاب را دارند- نه هركسى كه ادّعا دارد، نه كسى كه صلاحيتهاى علمى و فكرى لازم را كسب نكرده است- دائم بايد فكر كنند و انديشه را تكميل نمايند. اين امر خوبى است. 🔰نبايد تابع باشيم و هر روز، باد به هر طرف كه وزيد، آن‏گونه تصميم بگيريم؛ يا نگاه كنيم ببينيم دشمن چه ژستى مى‏گيرد، ما هم ژست خود را با او تطبيق‏ كنيم؛ اگر او اخم كرد، ما چهره ترس‏آلود بگيريم؛ اگر او حرف تندى زد، ما چهره معذرت‏طلبانه به خود بگيريم! اينكه نشد. ➕ بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/67 📚بیانات در ديدار جوانان استان اصفهان، 12/8/1380 🆔 @TarikhDEF