eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
188 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️ 🔹 امروز مستند «» به کاگردانی داوود مرادیان رو دیدم. بسیار مستند مفید و زیبایی بود. این مستند به داستان ۴۳ روز نخست انقلاب اسلامی ایران و ماجرای درگیری های کردستان می پردازد. در این مستند می توانید دو راهبرد متفاوت در مواجهه با قضیه کردستان رو با یکدیگر مقایسه و نتایج اون رو ببینید. 🔶 کوموله و دموکرات شروع به اشغال شهرها کرده‌اند. رئیس ستاد ارتش اعتقاد به مقابله دارد، اما ترجیحش به مذاکره است. در این مستند شخصیت شهید قرنی و مهندس بازرگان و راهبردی که در این اتفاق اتخاذ کرده اند را بهتر خواهید شناخت. 🔹 شهید قرنی، نخستين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران بود. او در تيرماه 1337 در پى كشف طرح كودتا عليه رژيم پادشاهى دستگير و پس از محاكمه و سه سال زندان از ارتش اخراج شد. قرنى پس از انقلاب از سوى امام خمينى (ره) به‌عنوان عضو شوراى انقلاب و با درجه‌ى سرلشكرى به‌عنوان رئيس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد. ➕ دانلود مستند: https://ammaryar.ir/product/%DA%86%D9%87%D9%84-%D9%88-%D8%B3%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2/ 🌐 در کانال «تاریخ دیروز، امروز، فردا» با ما همراه باشید 👇👇👇 @TarikhDEF
☘️ ولایت پذیری حداکثری(2) ☘️ 🔹 در نوشته قبل، اجمالا معنای و اهمیت امام تبیین شد. اساسا سبک آرایش اجتماعی شیعه برای دریا شدن قطره های پراکنده و تبدیل شدن اراده های متکثر به یک اراده واحد و قوی، آن است که توده های مردم به تدریج بر گِرد مردان الهی جمع شوند و به مرور تبدیل به یک «» شوند، اما کلید مهم و عملیاتی در این میان آن است که هویت امام در چنین جامعه ای گره خورده به طرح هایی است که وی برای حرکت و دارد و اگر مردم نیز آن طرح ها را بشناسند و بر محور آن طرح ها گِرد هم آیند، دارای روح واحد و هدفی مشترک میگردند. اینجاست که از آن ها تعبیر به «امت» میشود. لذا یعنی شناخت جنبه های امامت او که این خود را در طرح های عملیاتی رهبر جلوه میدهد، نه صرفا شناخت شناسنامه ای. پس ( و نه صرفا احکام حکومتی اش) مساله ای مهم و است. 🔸 «آن مطالبات حقیقی انقلاب را شناسایی کنید. ببینید انقلاب از ما چی مطالبه میکند؛ کما اینکه اشتباه در شناخت مطالبات گوناگون، درخواست ها، خواست ها و شعارها، اشکالات بزرگی به وجود می آورد... -که یک خدمتگزار، یک طلبه ضعیف بیش نیستم- مطالبات و درخواست هایی که به اقتضای مسولیت خودم دارم، این مطالبات باید شناخته بشود. با مطالبات دسته های سیاسی و گروه های سیاسی و جناح های سیاسی نباید مخلوط بشود. باید دید چه می‌خواهیم ما؟ دنبال چه هستیم؟ هدف چیست؟ این‌ها خیلی مهم است؛ این ها آن چیزهایی است که می تواند شما جوان های عزیز را -ان شاالله- در صراط مستقیم الهی پیش ببرد.» رهبرمعظم انقلاب، 28/2/1379 🔹 «اين حرف ها را بايد بگوييم، تكرار بكنيم و اين‏ها را فقط موعظه هم تلقى نكنيد... سخنانى كه ما به شما عرض كرديم، موعظه نيست و اين‏طور نيست كه يك منبر رفتيم و حالا يك تذكراتى داديم؛ نه، اين‏ها اجرائياتى است كه و است. بايد اين كارها را بكنيد. اگر نكرديد، در قانون مجازات معينى ندارد كه بگويند چنانچه اين كار انجام نگرفت، فلان وزير يا فلان مسئول، بايد مجازات بشود؛ اما مجازات سخت‏ترى دارد و آن قضاوتهايى است كه درباره‏ى شما خواهد شد.» رهبرمعظم انقلاب، 23/5/1385 🔸 حقیقت آن است که انحصار ولایت پذیری در رهبر، یکی از تمدن سوزترین تفکراتی است که جامعه انقلابی ما گرفتار آن است و راهکار برون رفت از این وضعیت، آشنایی با رهبران انقلاب و یافتن «» در آن میان است. این نحوه ولایت پذیری و مواجهه نسبت به طرح های رهبر، عین اجتماعی است. 🔹 «یک بار برای حضرت آیت الله توضیح دادم و به ایشان عرض کردم که ما ولایت را اینگونه می فهمیم... ما اینگونه اعتقاد داریم که اگر ولیِّ امر دستوری داد، باید آن را اطاعت کنیم و از او پیروی کنیم. اگر از کاری نهی کرد، نباید آن کار را انجام دهیم و آن کار را انجام نمی دهیم. تا اینجا قدر متیقن و مسلّم است اما براساس شناختی که ما از مبانی، اصول و مزاج ایشان داریم -یعنی اینکه چگونه می اندیشد و چه چیزی باعث خوشحالی یا ناراحتی او می شود- در این مواقع مثلا هنگامی که مسئله ای را بررسی می کنیم و احتمال می دهیم، و کافی است احتمال بدهیم، که این کار مورد رضایت ایشان است، آن کار را انجام می دهیم. به صرف آنکه احتمال بدهیم که یک کار باعث رنجش خاطر یا ناراحتی یا غضب ایشان می شود، از آن کار پرهیز می کنیم. ایشان فرمودند: این همان است. مثلا افراد بسیاری در زمان حیات امام(ره) بودند و نیز در زمان حیات مقام معظم رهبری وجود دارند که در چنین موقعیت هایی می گویند: «خب، امر نفرمودند، بلکه فرمودند این نظر من است.» از دیدگاه بنده، این سخن که: «این نظر من است»، کار را تمام می کند. اصلا این معنای حقیقی ولایت است. انسان نباید منتظر بماند تا امامش به او امر و نهی کند. گاهی اوقات امام از روی مهربانی اش، ایده ای را در قالبی ساده به تو ارائه می دهد و امر نمی کند تا تو به زحمت نیفتی و به سختی نیفتی و به تو الزام نکرده باشد و این از رحمت و عطوفت پدرانه اوست. به آیت الله مصباح عرض کردم: ما اینگونه ولایت مداری می کنیم. نظر شما چیست؟ فرمودند: این همان ولایت حقیقی است.» بیانات در دیدار مجتبی مصباح 🌐 در کانال «تاریخ دیروز، امروز، فردا» با ما همراه باشید 👇👇👇 @TarikhDEF
☘️ ولایت فقیه با رویکرد تمدنی(1) ☘️ 🔹 آثاری که پیرامون مسئله تولید می شود، عموما یا رویکردشان فقهی کلامی است و یا حقوقی سیاسی. عمده نویسندگان دسته اول را حوزویان تشکیل می دهند و دسته دوم را دانشگاهیان. اما به نظر می رسد با ارتقاهای معرفتی اندیشمندان اسلامی معاصر(خصوصا امامین انقلاب) و نوع نگاه نویی که به اسلام ارائه داده اند، بتوان این مسئله را به نحو دیگری تقریر کرد که از آن تعبیر به «» می کنیم. 🔸 در واقع چه بسا بشود سه تقریر از مسئله ولایت فقیه و حکومت دینی ارائه داد: 1️⃣ حکومت لازمه حفظ نظامات انسانی: این سطح از تقریر با توجه به نیازهای مشترک انسانی برای زندگی اجتماعی شکل گرفته است. همانطور که تمام اقوام و جهان بینی ها، معمولا برای اداره جامعه و حفظ نظامات انسانی برنامه و دستوراتی دارند، اسلام نیز برای این سوال مشترک با مبانی خود قواعد و برنامه هایی دارد. 2️⃣ حکومت اصلی ترین ابزار تحقق اهداف اسلامی: این سطح از تقریر قائل است حکومت علاوه بر آنکه حفظ نظامات انسانی می کند، عظیم ترین _انسان_سازی است یعنی لازمه پیاده سازی همه احکام اسلامی، ایجاد یک حکومت اسلامی است. در واقع برای تربیت جامعه به سوی کمالات توحیدی و مقاصد قرآنی، به حکومتی جامع الاطراف نیاز داریم. 3️⃣ حکومت تنها مسیر رسیدن به «»: این سطح از تقریر، تمرکز بر هدف اصلی «عصر غیبت» دارد یعنی ویژگی و هدف اختصاصی «حکومت اسلامی در عصر غیبت»، زمینه سازی و فراهم کردن مقدمات راهبردی و عاقلانه حضرت حجت(عج) میباشد. در واقع ائمه معصومین(ع) چه راهبرد محوری برای عصر غیبت و مدیریت آن داشته اند و چه طرح عملیاتی از سوی ایشان برای زمینه سازی ظهور به شیعیان القا شده است؟ این تقریر قائل است: «ولایت فقیه، ائمه(ع) در عصر غیبت برای رسیدن به تمدنِ زمینه سازِ ظهور» می باشد. ما این سطح از تقریر حکومت را تعبیر به «ولایت فقیه با رویکرد تمدنی» می کنیم. 🔹 تذکر: البته این تقریر ناقص است لذا حتما نوشته های بعدی که تکمیل کننده این نوشته است را دنبال کنید. ➕بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/31 ➕بخش سوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/32 ➕بخش پایانی: https://eitaa.com/TarikhDEF/33 🌐 در کانال «تاریخ دیروز، امروز، فردا» با ما همراه باشید 👇👇👇 @TarikhDEF
☘️ ولایت فقیه با رویکرد تمدنی(2) ☘️ 🔹هدف از نوشته قبل، تغییر نگرش به مسئله ولایت فقیه بود، اینکه آیا می توان نگاهی حداکثری به مسئله ولایت فقیه داشت؟ اگر بلی، آن نگاه چیست که سعی شد اجمالا گفته شود. به نظر می رسد احیا کننده این تفکر و نگرش در عصر معاصر، امام خمینی(ره) باشد. انقلاب اسلامی ایران خروجی همین اندیشه و تفکر بود. شاید برای خیلی ها این سوال باشد که امام چرا انقلاب کرد؟ او چه بود؟ محوری ترین امری که او از همان جوانی تا آخر عمر دغدغه اش را داشت و دنبال می کرد چه بود؟ برای پاسخ به این سوال، دو کلام از ایشان ذکر می شود: یکی از جلد اول صحیفه و مربوط به تاریخی ترین سند مبارزاتی موجود از ایشان(تاریخ 15 اردیبهشت 1323) و دیگری از جلد 21 صحیفه و مربوط به وصیت نامه ایشان. 1️⃣بیان اول: «قال اللَّه تعالى: قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏. خداى تعالى در اين كلام شريف، از سرمنزل تاريك طبيعت تا منتهاى سير انسانيت را بيان كرده، و بهترين موعظه‏هايى است كه خداى عالم از ميانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده. اين كلمه است... است كه موسى كليم را با يك عصا به فرعونيان چيره كرد... قيام براى خداست كه خاتم النبيين- صلى اللَّه عليه و آله- را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جاى آن توحيد و تقوا را گذاشت... و ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاى اسلامى را زير نفوذ ديگران درآورده. قيام براى منافع شخصى است كه و برادرى را در ملت اسلامى خفه كرده. قيام براى نفس است كه بيش از ده ميليون جمعيت شيعه را به طورى از هم متفرق و جدا كرده كه طعمه مشتى شهوت‏پرست پشت ميزنشين شدند... امروز روزى است كه نسيم روحانى الهى وزيدن گرفته و براى قيام اصلاحى بهترين روز است، اگر مجال را از دست بدهيد و قيام براى خدا نكنيد و مراسم دينى را عودت ندهيد، فرداست كه مشتى هرزه گرد شهوت‏ران بر شما چيره شوند و تمام آيين و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود كنند... امروز چه عذرى در محكمه خدا داريد؟ اين چه ضعف و بيچارگى است كه شماها را فرا گرفته؟ اى آقاى محترم كه اين صفحات را جمع‏آورى نموديد و به نظر علماى بلاد و گويندگان رسانديد! خوب است يك كتابى هم فراهم آوريد كه جمع تفرقه آنان را كند و همه آنان را در همراه كرده از همه امضا مى‏گرفتيد كه اگر در يك گوشه مملكت به دين جسارتى مى‏شد، همه يكدل و جهت از تمام كشور قيام مى‏كردند... شماها كه به حق مشروع خود قيام نكرديد، خيره‏سران بى‏دين از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه بى‏دينى را آغاز كردند و به همين زودى بر شما تفرقه زده‏ها چنان چيره شوند كه از زمان رضا خان روزگارتان سخت تر شود.» 🔸حضرت امام علت تمام مشکلات را ترک قیام لله و مشغول شدن به قیام للنفس بیان می‌کند. ایشان برمبنای عمق نگاه عرفانی سیاسی خود و آسیب شناسی ای که از حرکت‌های سیاسی-اجتماعی دارند معتقدند آن‌ها حرکتشان تهیِ از قیام لله است لذا به نتیجه‌ مطلوب نخواهد رسید. در نگاه ایشان همین قیام للنفس است که روح وحدت و برادری را نابود کرده و منجر به تفرق امت اسلامی شده است. اما راهکار چیست؟ امام، است در قالب وحدت و برادری برای تحقق مقاصد اسلامی و حرکت در این مسیر. 2️⃣بیان دوم: «و شما اى و اى كشورهاى اسلامى و مسلمانان جهان بپاخيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوى تبليغاتى ابرقدرتها و عمّال سرسپرده‏ آنان نترسيد؛ و حكام‏ جنايتكار كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزيز تسليم مى‏كنند از كشور خود برانيد؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گيريد و همه در زير پرچم پر افتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد؛ و به سوى يك به پيش رويد كه با تحقق آن، همه مستكبران جهان را به جاى خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند. به اميد آن روز كه خداوند تعالى وعده فرموده است.» 🔸ایشان قائلند در حیطه جهان اسلام، وحدت کشورهای اسلامی و اصول و مبانی مشترک اسلامی، نقطه ای است که میتواند تمامی جهان اسلام را در کنار هم مجتمع سازد، امری که هم اکنون باتوجه به حکمرانی سیاستمداران ظالم حتی در مسئله ای بدیهی و مشترک مانند مسئله فلسطین که مسئله اول جهان اسلام است، هنوز محقق نشده است. اما باید دقیقا مراد امام از «یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل» را دانست و برای ابعاد آن طرحی داشت که در نوشته های بعد به آن خواهیم پرداخت. ➕مطالعه بخش اول: https://eitaa.com/TarikhDEF/28 @TarikhDEF
☘️ ولایت فقیه با رویکرد تمدنی(3) ☘️ 🔹 در نوشته قبل اشاره ای به آسیب شناسی کلان جهان اسلام توسط حضرت امام شد و اینکه ایشان راهبرد عملیاتی عبور از این بستر را اتحاد و برادری مسلمین در قالب تشکیل «دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل» دانستند. برای فهم دقیق این راهبرد، باید به سراغ جانشین و شاگرد خلف ایشان رفت. رهبرمعظم انقلاب نیز همین تفکر و بینش امام راحل را اخذ کرده و به خوبی تبیین و دنبال کرده اند. 🔸 «ما آرزو داريم‏ كه‏ اين‏ يك ميليارد مسلمان، حقيقتاً يك واحد باشند؛ نه اينكه دولتها و كشورها وجود نداشته باشند. چنين چيزى، على‏الظّاهر، تا قبل از ولىّ‏عصر أرواحنا فداه، نخواهد شد. اما مى‏گوييم در يك جهت حركت كنند. با يك روحيه حركت كنند. ملتها و دولتهاى مسلمان، با يك‏دل حركت كنند.» رهبر معظم انقلاب، 24/6/71 🔹 ایشان حرکت گام به گام این طرح را چنین ترسیم می کنند: «اتّحاد دنیای اسلام مراتبی دارد: 1️⃣ پایین‌ترین مرتبه‌اش این است که جوامع اسلامی، کشورهای اسلامی، دولتهای اسلامی، اقوام اسلامی، مذاهب اسلامی، علیه هم دست به تعرّض نزنند، با هم معارضه نکنند، به یکدیگر ضربه نزنند؛ این قدم اوّل است. 2️⃣ البتّه بالاتر از این، این است که دنیای اسلام علاوه بر اینکه به یکدیگر ضربه نمیزنند، در مقابل دشمن مشترک هم دست به دست هم بدهند، اتّحاد واقعی و کافی داشته باشند، از یکدیگر دفاع کنند. این هم یک قدم بالاتر است؛ 3️⃣ از این بالاتر هم این است که کشورهای اسلامی،‌ ملّتهای اسلامی هم‌افزایی کنند. کشورهای اسلامی از لحاظ علمی، از لحاظ ثروت، از لحاظ امنیّت، از لحاظ قدرت سیاسی در یک سطح نیستند، میتوانند به یکدیگر کمک کنند، هم‌افزایی کنند، آنهایی که بالاترند در هر بخشی، دست آن کسانی را که پایین‌تر هستند بگیرند؛ این هم یک مرحله‌ای از وحدت است. 4️⃣ مرحله‌ی بالاتر هم این است که همه‌ی دنیای اسلام متّحد بشوند در جهت رسیدن به تمدّن نوین اسلامی.» رهبرمعظم انقلاب، 24/8/98 🔸 بنابراین مراد امام از تشکیل «دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل»، همان ایجاد تمدن نوین اسلامی است. در واقع این دو، دو اصطلاح برای یک محتوا هستند. این راهبرد، همان حقیقتی است که دشمنان مکتب اسلام زودتر از ما به آن رسیده و دنبال کردند. چه بسا بتوان مهمترین عامل قدرت را همین اتحاد تمدنی آنان دانست: امریکا = ایالات متحده امریکا شوروی: اتحاد جماهیر شوروی اتحادیه اروپا انگلیس= UK(پادشاهی متحد) لذا اگر بخواهیم یک تصویر حداقلی از تمدن نوین اسلامی در ذهن داشته باشیم، باید گفت مراد از این اتحاد تمدنی چیزی شبیه به اتحادیه اروپا یا اتحاد جماهیر شوروی است. 🔹 مرحوم خاطره ای از حضرت امام نقل می کنند که مربوط به اوایل نهضت بوده و نشان از ایشان از همان ابتدا میباشد: «زمانی من [= مرحوم ] از مرحوم عسگراولادی خاطره ای از امام(ره) شنیدم و از ایشان خواستم این خاطره را برای من مکتوب کنند. ایشان گفتند من در اسفند سال 1341 و بعد از غائله انجمن های ایالتی و ولایتی که مراجع و علما در مقابل نظام شاه ایستادند در قم با امام ملاقات کردم و به امام عرض کردم شرایط خیلی سخت شده است و همه مبارزین را سایه به سایه تعقیب می‌کنند. امام در پاسخ به مرحوم عسگراولادی می‌گویند: آقای عسگراولادی! شما می‌دانید مقصود ما از این نهضت چیست؟ نهضت ما سه مرحله دارد: یک) اسلامی کردن ایران، دو) اسلامی شدن جهان اسلام سه) جهانی شدن اسلام و آنگاه است که خدمت (عج) عرض می‌کنیم که مولا جان کره زمین آماده قدوم مبارک شماست.» ➕مطالعه بخش اول: https://eitaa.com/TarikhDEF/28 ➕مطالعه بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/31 @TarikhDEF
☘️ولایت فقیه با رویکرد تمدنی(بخش پایانی)☘️ 🔹با توجه به مطالبی که گذشت، تشکیل تمدنِ زمینه ساز ظهور در سه لایه تعریف می شود: 1️⃣تشکیل و قلب تپنده تمدن: طرح اسلام برای مدیریت کلان حکومت و اجتماع در عصر غیبت، نظام «امت و امامت» بوده که محور آن با راهبری «» دنبال میشود. در واقع «ولایت فقیه» ائمه(ع) در عصر غیبت به عنوان کلان سیستم مدیریت حکومت و اجتماع برای ساخت میباشد. 🔸ماموریت اصلی ولیّ در چنین نظامی، مجتمع کردن همۀ حق‌طلبان و شیعیان و مسلمانان زیر پرچم اطاعت از صاحب‌الزمان(عج) برای ظهور آن حضرت، در سه لایه ایران، جهان اسلام و مستضعفین عالم است. 🔹امروزه شرایط به نحوی شده که جمهوری اسلامی حکم حکومت ام القری را پیدا کرده و تبدیل به هستۀ سخت این هویتِ عظیمِ بین‌المللی و هادی کل جبهۀ حق در عالم به‌ سمت ظهور منجی عالم شده است. البته لازمه شکل گیری این اتحاد تمدنی، ایران اسلامی است. 2️⃣اتحاد تمدنی با کشورهای مسلمان و ملت اسلامی 3️⃣اتحاد تمدنی با کشورها و ملل تحت ستم و مستضعفین عالم 🔹اگر لازم بود ساختار حکومتی لایه اول، ساختار «امت و امامت» با محوریت «ولایت مطلقه فقیه» باشد، اما در دو لایه دیگر چنین نیست. در واقع ساختاری که بخواهد در قالب ولایت اسلامی بروز پیدا بکند، لزوما ساختار «ولایت مطلقه فقیه» نخواهد بود بلکه این نکته به شدت وابسته به شرایط زمانی و مکانی است. 🔸به عبارت دیگر ولایت اسلامی حالتی تشکیکی دارد که در حکومت امّ القری به نحو کامل یعنی در قالب «ولایت مطلقه فقیه» بروز پیدا می کند و در دیگر کشورها به حسب شرایط به انحا دیگر جلوه میکند که نقطه کف آن، حکومت صالحان و عادلان می باشد. ▫️«اگر ملتها، قطع نظر از مذاهب و اديانى كه بر آن‏ها حاكم است، بخواهند راه سعادت را پيدا كنند، بايد به برگردند. البته اين ولايت اسلامى به ، در يك جامعه‏ ى اسلامى عملى است؛ چون ولايت براساس ارزشهاى اسلامى يعنى عدالت اسلامى، علم اسلامى و دين اسلامى است؛ اما به ، در همه‏ ى ملتها و در ميان همه‏ ى جوامع عملى است. اگر مى‏خواهند كسى را به عنوان رهبر و حاكم بر جامعه انتخاب كنند، سراغ آن كسى كه سرمايه‏داران معرفى مى‏كنند، نروند؛ سراغ و پاك‏ترين و بى‏اعتناترين انسانها به دنيا بروند؛ آن كسى كه قدرت را سرمايه‏ى شخصى خود به حساب نمى‏آورد و از آن براى سود شخصى خويش استفاده نمى‏كند. اين، رشحه ‏اى از در اسلام است و دمكراسى‏ هاى جارى عالم از آن بى‏ نصيبند.» رهبرانقلاب، 10/4/70 🔸اساسا اسلامی برای جهان اسلام و مستضعفین عالم که در موارد متعددی امامین انقلاب به آن تاکید کرده اند، در همین لایه قرار میگیرد، یعنی نظامی مبتنی بر «» که خود دارای مراتبی است: ▫️«ملتهاى انقلاب كرده و آزاد شده، يكى از مهمترين خواسته‏هايشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مديريت كشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «» است؛ يعنى حاكمان با رأى مردم برگزيده مى‏شوند و ارزشها و اصول حاكم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شريعت اسلامى است. اين خود مى‏تواند در كشورهاى گوناگون به اقتضاى شرائط، با شيوه‏ها و شكلهاى گوناگون تحقق يابد، ولى با حساسيت كامل بايد مراقب بود كه اين با ليبرال غربى اشتباه نشود.» رهبرانقلاب، 26/6/90 ▫️«آن چيزى كه اينجا مى‏تواند به اين كشورها[ی انقلاب کرده در جریان بیداری اسلامی] كمك كند، است. مردم‏سالارى دينى كه ابتكار امام بزرگوار ماست، مى‏تواند نسخه‏اى براى همه‏ى اين كشورها باشد... البته ممكن است فقهاى اهل سنت... معتقد به نباشند؛ خيلى خوب، ما نمى‏خواهيم حتماً مبناى فقهى خودمان را به آنها عرضه كنيم يا اصرار بورزيم؛ اما مردم‏سالارى دينى ممكن است شكلهاى‏ گوناگونى‏ پيدا كند. بايد اين مبناى مردم‏سالارى دينى را ما براى اينها كنيم.»رهبرانقلاب،17/6/90 🔹این نکته، مسئله ای بسیار مهم و اساسی است که با این نگاه ولایت اسلامی، ولایتی بسیط نخواهد بود بلکه حالتی تشکیکی دارد. به تبع، مشروعیت نیز حالتی تشکیکی پیدا خواهد کرد، شبیه چارچوبی که در مطرح میکند یا شبیه بیانی که در کتاب دارند. 🔸در واقع فقهای اسلامی در طول اعصار مختلف همیشه به دنبال بسط ولایت اسلامی بوده اند اما به و . امروزه نیز برای تشکیل لایه دوم و سوم تمدن زمینه ساز ظهور، کشورهای اسلامی و غیر اسلامی باید همین راهبرد را دنبال کنند یعنی به تبع شرایط مکانی و زمانی خود، حکومتی با این نگاه را طراحی کنند. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
♣️ ✅ بهشتی خائن و در خط امریکا در کلام محمد منتظری: «فرصت طلبانی که تا دیروز به هیچ عمل مبارزاتی دست نمی آلودند و در کناری نشسته و نان شرایط و روز را میخوردند و تماشاگر درو شدن انقلابیون به دست جلادان تاریخ بودند و خود را در این مجلس و آن مجلس، به می آراستند و و خود را با ایراد اشکالات و یا بزرگ کردن اشتباهات انقلابیون توجیه میکردند و با همه کس دوست بودند... آری! ، ساکتین و عوامل و مزدور دوران گذشته، هم اکنون مراکزی از قدرت را اشغال و لباس خمینی را بر تن، و افراطی تر از انقلابیون حقیقی مدح و ثنای امام خمینی را گویند... و از امکانات بیشتری هم برخوردار... ما هم اکنون میبینیم که ناکسان و ناکثین از دم میزنند... تا خود را در امام اسلام و خمینی و حس وحدت طلبی توده مستضعف، مصون نگاه بدارند... چگونه است که تا دیروز، خائنینی چون ها، با دستگاه حاکمه نرد عشق میباختند و با هر ضد و نقیضی از در دوستی و ارتباط و کوشش داشتند که جوانان و کادرهای این مردم مستضعف را به درس خواندن وادارند و به ترجمه کردن هگل و امثال آن مشغول باشند... و چند سالی که به هامبورگ میروند، هیچ کار مثبتی را انجام ندهند... و کوشش کنند که برادران و خواهران دانشجوی اسلامی خارج از کشور را همچون انجمن های ضدبهائی در داخل کشور بسازند و «مکتب مبارز» انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا را مانع شوند از اینکه کوچکترین مطلب ضد رژیمی بنویسد و همین که سال 1348 به کشور مراجعت میکنند، دانشجویان عزیز ما نسبتا از قید و بند فکری و طمطراقیسم آقای دکتر بهشتی آزاد میشوند.» 📚 مجله «پیام شهید» مرداد 1358 🆔@TarikhDEF
♣️ ✅ مواجهه شهید بهشتی با معروف ترین توهین شهید محمد منتظری: از دوستان مشترک و درباره نسبت زشت محمد منتظری تحت عنوان «» به شهید بهشتی می گوید: «شاید کمتر کسی از یاران امام به اندازه ی شهید بهشتی از مخالفین و حتی دوستان ناآگاه فحش و تهمت و ناسزا و توهین شنید، ولی انصافا سر سوزنی عکس العمل نشان نداد. بعضی ها به خاطر دارند وقتی خبرنگاری با کمال جسارت از ایشان سؤال می کرد: آقای بهشتی شنیده ایم شما «» هستید، ایشان در جواب این خبرنگار خیلی از خود و نشان داد و فرمود: بله آقا! من هم این را شنیده ام، اما حق نیست.» ✅ مواجهه گرم شهید بهشتی با مخالفین و منتقدینش: حجت الاسلام در این باره میگوید: «در همان ایام یک روز با شیخ محمد به (مجلس شورای ملی قبل و شورای اسلامی بعد) رفتیم. داشتیم از پله ها بالا می رفتیم که آقای بهشتی از بالای پله ها پیدا شد. برای من لحظه سنگین و سختی بود که چه خواهد شد و برخورد آقای بهشتی با کسی که تیتر اول نشریه اش علیه او بوده چه خواهد بود؟ و ... اما لحظه ای بعد در حالی که هنوز بیش از ده پله فاصله بود، شهید بهشتی با صوت پرطنین و در عین حال دلپذیر و محبت آمیز خود گفت: «سلام عليكم آشیخ محمد عزیز ما» و در میان پله ها به هم رسیدند و شهید بهشتی، شهید محمد را در آغوش گرفت.» 📚 نشریه شاهد یاران، آبان 1388، ش48، ص19 ✅ تحلیل خود شهید بهشتی از این برخورد مخالفین و منتقدینش چنین بود: «اما آنچه باعث تأسف است این است که انسان می بیند بعضی از دوستان هم به وسیله تحت تأثیر قرار می گیرند و پای آنها هم به این ها کشانده می شود که این برای ما تعجب آور است. به خصوص که انسان در برابر این گونه چهره ها نمی خواهد حتى سخن درشتی بگوید و واکنشی مطابق کنش آنها از خود نشان دهد. من همواره سعی داشته ام و خواهم داشت که با و که اسلام از هر مسلمانی انتظار دارد ملتزم باشم و در برابر لغزش دوستان هم به دیده و اغماض بنگرم و امیدوارم این افراد هم به زودی متوجه شوند که دشمنان از آنها سوءاستفاده کرده اند.» 📚 صخره سخت، ص535 🆔@TarikhDEF
♣️ ✅ ماجرای آشتی محمد منتظری و شهید بهشتی به نقل از محسن رفیق دوست: «تقریبا دو هفته قبل از ۷ تیر سال 60 و قبل از ۳۰ خرداد، روزی در (محل سابق مستشاری آمریکا که در دست سپاه بود و من هم دفترم در آنجا بود)، نشسته بودم که دیدم محمد منتظری آمد. سرم خیلی شلوغ بود و او اصرار داشت با من صحبت کند. ناهار را با هم خوردیم و حدود ۵ ساعت در مورد اینکه تو با ما بد کردی و اینکه روابط خود را با دکتر بهشتی به هم زدی، کار درستی نبود، با او صحبت و او را متقاعد کردم که بیاید و با ایشان آشتی کند. من این موضوع را با مرحوم بهشتی هماهنگ نکرده بودم. قرار شد بروم و قرار بگذارم و بعد رو در رو شوند. شب، بعد از اینکه کارم تمام شد، رفتم به حزب و داستان را برای شهید بهشتی تعریف کردم. همین که اسم او را بردم، ایشان گفت: «محمد خودمان را می گویی؟» گفتم: «بله»، بعد از چند روز هم با محمد به حزب رفتیم و در پله ها به شهید بهشتی گفتم: «حاج آقا! محمد تحویل شما.» و از پله ها آمدم پایین و رفتم. آن دو یکدیگر را بغل کردند و محمد خیلی گریه کرد. دو سه روز بعد محمد نزد من آمد که آخرین دیدار ما با هم بود و گفت: «من از ظلمی که در حق دکتر بهشتی کردم، توبه کردم. این مرد چقدر آقا و باکرامت است.» گفتم: «به شرطی که دیگر رهایش نکنی.»» 📚 نشریه شاهد یاران، آبان 1388، ش48، ص36 🆔@TarikhDEF
♣️ ✅ رابطه گرم شهید بهشتی با محمد منتظری به نقل از علی اکبر پرورش: «یک شب که به جلسه شورای عالی دفاع نیامد و جلسه تشکیل نشد، به پیشنهاد که در آن زمان نماینده ی امام در شورای عالی دفاع بودند قرار شد به منزل آقای برویم تا درباره ی نحوه ی مدیریت بنی صدر و شیوه ها و برنامه های او در جنگ بحثی داشته باشیم. آقای خامنه ای به من گفتند به آقای بهشتی هم تلفن بزن تا در این جلسه شرکت کند. ساعت 9 شب بود که تلفن زدیم و ایشان گفتند من تازه به منزل رسیده ام، اگر مسئله مهم است بیایم. تا گفتم نظر آیت الله خامنه ای این است که شما در این جلسه باشید، پذیرفتند و گفتند من خودم را به سرعت به جلسه می رسانم. به شهید محمد منتظری که در جلسات شورای عالی دفاع و جنگ حضور داشت و در آن روزها خیلی با آقای بهشتی بد بود و علیه ایشان صحبت می کرد، گفتم بیا به خانه آقای رفسنجانی برویم. پرسید آقای بهشتی هم می آید؟ گفتم: بله. گفت: پس من نمی آیم. پیدا بود از ایشان خجالت میکشید. چون حتی علیه آقای بهشتی هم اعلامیه ای داده بود. به او گفتم حالا که به جلسه نمی آیی، چون من ماشین ندارم لااقل مرا به جلسه برسان، پذیرفت. وقتی به منزل آقای هاشمی رفسنجانی رسیدیم به او گفتم: باید در این جلسه باشی. او قبول نمی کرد. خلاصه موفق شدم به زور او را به جلسه ببرم و پشت سر من حرکت می کرد. وقتی به آقای بهشتی رسیدیم، سلام کردم و نشستم. آقای منتظری هم تا چشمش به آقای بهشتی افتاد آهسته سلام کرد. در این لحظه آقای بهشتی به احترام شهید منتظری از جای خود تمام قامت بلند شد و با گرمی جواب سلام او را داد و او را به گرمی در آغوش کشید و بوسید. منظره ی عجیبی بود. کسانی که در آن جلسه شاهد آن رفتار بزرگوارانه و بزرگ منشانه شهید بهشتی با شهید منتظری بودند احساسات بر آنها غلبه کرد و به گریه افتادند. من شاهد بودم آقای منتظری وقتی از آغوش شهید بهشتی بیرون آمد و احوالپرسی اش با ایشان تمام شد آرام به عقب آمد و روی صندلی کنار دست من نشست و شنیدم که این عبارت را گفت که: «عجب است». ایشان می دانست به رغم آن همه بدگویی هایی که از آقای بهشتی کرده بود حتی یک حرف تند از او درباره ی خود نشنیده است.» 📚 صخره سخت، ص539 🆔@TarikhDEF
♣️ ✅ ماجرای آشتی شهید منتظری با شهید بهشتی به نقل از عضو وقت شورای مرکزی حزب جمهوری: «قرار بود محمد پس از آشتی دوباره به حزب بیاید. چهار پنج روز مانده به ، اعضای دفتر سیاسی در ساختمانی... جمع شده بودیم. در آنجا درباره ی مسائل و تحلیل های سیاسی و همچنین تحلیل های لازم روز که خوراک تشکیلات حزب بود، بحث می شد. همگی در سالن بزرگی منتظر نشسته بودیم تا آقای بهشتی بیایند. همان طور که میدانید ایشان بسیار منظم بودند و هیچ گاه یک ثانیه تأخیر در وعده هایشان نبود... هیچ وقت تأخیر نمی کردند. آن روز یک دقیقه، دو دقیقه تا یک ربع منتظر شدیم، دیدیم نیامدند. برای ما همان یک دقیقه تأخیر هم بسیار تعجب آور بود و چند دقیقه در قانون وعده های دکتر بهشتی نمی گنجید، چه برسد به یک ربع! ...ضمن صحبت با یکدیگر بودیم که ناگهان در باز شد و آقای بهشتی وارد شدند. به محض ورود با صدای بلند گفتند: سلام علیکم! آقا عذر می خواهم، ببخشید... و به این ترتیب از همان بدو ورود شروع به عذرخواهی کردند. ایشان آمدند و نشستند و منتظر ما هم نشدند که علت تأخیرشان را بپرسیم و خودشان شروع به توضیح دادن کردند... آقای بهشتی بسیار خوشحال بودند. کمتر ایشان را آن قدر شاد و مسرور دیده بودیم. چهره شان بشاش و خوش رنگ شده بود و دائما لبخند می زدند. گفتند: «علت اینکه دیر آمدم این بود که محمد آقا آمده بود.» ما تعجب کردیم که محمدآقا کیست؟ ...پرسیدیم محمدآقا کیست؟» پاسخ دادند: «محمد آقای منتظری». بسیار تعجب کردیم، چون علاقه دکتر بهشتی به محمد منتظری بیشتر شده بود و از او ناراحت نبودند با توجه به سابقه ی برخورد محمد منتظری با ایشان و اینکه طرف اصلی حملاتش، ایشان بودند. تا آن روز نشنیده بودیم که آقای محمد منتظری قصد داشته باشد نزد آقای بهشتی برود. حتی به ما هم نگفته بود که قبلا موضوع را به ایشان منتقل و زمینه سازی کنیم. خودش یکباره پیش آقای بهشتی رفت که این موضوع برای خود آقای بهشتی هم بسیار عجیب بود. آقای بهشتی گفتند: من از اتاق بیرون نیامده بودم که آمدند و اطلاع دادند آقای محمد منتظری آمده است و می خواهد شما را ببیند. من بین دو محذور گیر کردم: یکی اینکه ایشان را بپذیرم و در اینجا تأخیر داشته باشم و یکی اینکه ایشان را نپذیرم و به موقع به اینجا برسم. سرانجام بهتر دیدم ایشان را بپذیرم و با ایشان صحبت کنم تا تصور نکند قصد دارم به ایشان بی اعتنایی کنم. من از اینکه محمد آقا بیاید و با ایشان دیداری داشته باشم استقبال کردم. ایشان وارد اتاق شد و سلام کرد. من جلو رفتم و محمدآقا را بغل کردم. (مرتبا از محمد منتظری با لفظ محمدآقا یاد می کرد.) ایشان را بوسیدم و گفتم: «خوش آمدید محمد آقا!» و ایشان هم شروع به صحبت کرد و به من گفت: «آقای بهشتی! من امروز آمده ام تا از شما عذرخواهی کنم، چون در مورد شما اشتباه می کردم و قصد و غرضی هم نداشتم.» ما به آقای بهشتی گفتیم: «شما چه گفتید؟» در جواب گفتند: «محمدآقا! من از اول هم می دانستم که شما قصد و غرضی ندارید و اشتباه می کنید. منتظر چنین روزی هم بودم که متوجه شوید و خودتان برگردید. حالا هم خیلی خوشحالم و هیچ چیز در دل ندارم و نیازی به عذرخواهی نیست... آقای بهشتی بسیار بزرگوار و با سعه صدر بود. آقای بهشتی از محمد منتظری دعوت کرد که دوباره به حزب بیاید... ایشان برای شرکت در جلساتی که شنبه ها که نخستین جلسه اش هم روز فاجعه هفت تیر بود، از آقای محمد منتظری دعوت کرد و ایشان هم شرکت کرد و به فاجعه چند روز بعد از عذرخواهی از شهید بهشتی و آشتی با ایشان، در همان جلسه شهید شد.» 📚 نشریه شاهد یاران، اسفند1388، ش48، ص60 🆔@TarikhDEF
♣️ ✅ مصاحبه شهید محمد منتظری چند روز قبل از انفجار حزب جمهوری و اعلام برائت از مواضع گذشته خود: «در مورد آقای دکتر بهشتی، من ایشان را فرد لایق و مفیدی میدانم. البته ممکن است ایشان اشکالاتی هم داشته باشد، ولی در مورد تعبیرهایی که کرده ام و اهانت هایی که از طرف بنده به ایشان شده، به عنوان مثال من تعبیر کرده ام که ایشان در خط آمریکا هستند و امثال اینها و حالا به این نتیجه رسیده ام که اینها غلط است. در آن زمان تصور من این بود که در جریان دولت موقت، ایشان همگام با دولت موقت هستند، ولی بعد در عمل و با مسائلی که من به آنها رسیدم، کشف کردم که ایشان با دولت موقت همگام نبوده اند و با آنها اختلافاتی هم داشته اند، ولی به دلیل شرایط انقلاب، اینها در کنار هم قرار گرفته اند و البته من بیش از یک سال است که به این نظر رسیده ام و به هیچ وجه راضی نیستم برخی از افراد ضدانقلاب که هم با اسلام و هم با روحانیت و هم با امام مخالف اند و نقشه های امریکا را در کشور پیاده می کنند، تعابیر گذشته مرا بگیرند و در جهت خط آمریکا از آن استفاده کنند این یک حرکت مزورانه است» 📚 نشریه شاهد یاران، شماره 48، ص107 🆔@TarikhDEF
☘️پدیده ای به نام / اختلاف با شهید بهشتی☘️ 🔹محمد شخصیتی سخت کوش و انقلابی بود. مبارزه را از همان جوانی و شروع نهضت آغاز کرد. از جهات متعدد بررسی شخصیت او برای جوانان انقلابی امروز، لازم و ضروری است. در این یادداشت اجمالا به اختلافات او با خواهیم پرداخت. محمد با تاسیس ، عضو شورای مرکزی حزب شد اما پس از مدت کوتاهی از حزب جدا شد. دلیلش اقدامات خودسرانه و عدم تبعیت او از تشکیلات حزبی بود، مثلا در سفرهای خارجی خود را بدون هماهنگی نماینده حزب معرفی می کرد و... 🔸با روی کارآمدن ، دو رویکرد کلان در مواجهه با آن در بین انقلابیون بوجود آمد: عده ای مانند محمد معتقد بودند دولت با سپردن امور به عناصر وابسته به غرب مانند ، و... آگاهانه یا ناآگاهانه در حال خیانت است لذا اقدامات متعددی در تقابل با دولت انجام میدادند. از آن طرف عده ای که شهید بهشتی در رأسشان بود دغدغه محوری خود را تقابل با دولت قرار نمیدادند بلکه تمرکزشان و رفع بحران های قومی و تجزیه طلبانه بود. 🔹محمد این مواجهه شهیدبهشتی را قبول نداشت و به شدت نقد میکرد، تا آنجا که به تقابل کشیده شد. محمد معتقد بود بهشتی در و خائنی است که هیچ سابقه انقلابیگری در ضدیت با رژیم شاه ندارد. او در نشریه خود به نام «پیام شهید» در مرداد58 مینویسد: «چگونه است که تا دیروز، خائنینی چون دکتر بهشتی ها، با دستگاه حاکمه نرد عشق میباختند و با هر ضد و نقیضی از در دوستی و ارتباط و کوشش داشتند که جوانان و کادرهای این مردم مستضعف را به درس خواندن وادارند و به ترجمه کردن هگل و امثال آن مشغول باشند...» 🔸این انتقادات محمد همزمان با تخریب ها و شایعات ضدانقلاب علیه بهشتی بود: خانه اشرافی و چندهزارمتری بهشتی، زیرسیگاری طلا، همسر آلمانی و... . معروفترین توهین محمد به شهید بهشتی مطلبی بود که او در نشریه خود با عنوان «» منتشر کرد. 🔹اما شهید بهشتی در مقابل همه این تهمت ها را در پیش گرفته بود: «ایشان[امام خمینی] فرموده اند در این زمینه ها[شایعات و اختلافات] مطلقا سخنی نگویید و من تا ایشان اجازه ندهد یک کلمه سخن نخواهم گفت... به خدا سوگند که در برابر شما از طرح هرگونه جمله ای که بوی اختلاف بدهد، احساس شرم میکنم و به همین جهت تا آنجا که ضرورت ایجاب بکند و امام و امت نخواهد، شعار من و یاران همفکرمان فقط یک شعار است، سکوت! سکوت! الهام بخش وحدت!» 🔸این اختلاف و تقابل بود تا چند هفته قبل از فاجعه هفت تیر و انفجار حزب جمهوری. برخی اطرافیان بهشتی که دوست محمد هم بودند، تلاش میکردند ذهنیت محمد را نسبت به بهشتی اصلاح کنند اما محمد گوشش بدهکار نبود، تا اینکه پس از مدتی بالاخره روشنگری های دوستان جواب داد و محمد متوجه اشتباهش شد لذا برای حلالیت طلبیدن و عذر خواهی نزد شهید بهشتی رفت. 🔹محمد به دوستش گفته بود: «من از ظلمی که در حق دکتر بهشتی کردم، توبه کردم. این مرد چقدر آقا و با کرامت است.» 💬پ.ن: یکی از عادات بدی که امروزه خصوصا در فضای سیاسی-اجتماعی بروز زیادی دارد، قضاوت های غیر دقیق و دور از انصاف است، قضاوت برمبنای حبّ و بغض ها، قضاوت برمبنای حزب و قبیله. طرف فقط شنیده که فلانی مثلا دزدی کرده، همین کافی است تا حکم قطعی را صادر کرده و همه جا علیه او حرف بزند و... . همانگونه که محمد منتظری فکر می کرد همکاری بهشتی با دولت بازرگان نشان دهنده در خط امریکا بودن بهشتی است، امروزه نیز بعضی به صرف اینکه فلانی در دولت روحانی بوده یا با او همکاری داشته، حکم قطعی صادر میکنند که پس او هم غربزده است! بله گاهی با بررسی کلمات و سیره فلان شخص به این نتیجه میرسیم که او غربزده است، اینجا مسئله ای نیست اما مسئله مهم این است که این روش غلط برای بعضی تبدیل به یک رویکرد کلان و یک اصل ثابت شده است که همه را با همین عینک تحلیل میکنند. ای کاش در قضاوت ها و تحلیل هایمان و دقیق باشیم. ◀️ فایل ضمائم را در مطلب بعد بخوانید. 1. بهشتی خائن و در خط امریکا: https://eitaa.com/TarikhDEF/35 2. مواجهه شهید بهشتی با منتقدین: https://eitaa.com/TarikhDEF/36 و https://eitaa.com/TarikhDEF/38 3. ماجرای آشتی: https://eitaa.com/TarikhDEF/37 و https://eitaa.com/TarikhDEF/39 4. اعلام برائت از مواضع گذشته: https://eitaa.com/TarikhDEF/40 🆔@TarikhDEF
هدایت شده از بینش راهبردی
پاسخ سوال یکی از دوستان پیرامون اوکراین و موضع جمهوری اسلامی حوادث در سطح جهانی را زمانی می شود درست تحلیل کرد که آنها را ذیل کلان نظریه جنگ سرد یا جنگ هیبریدی ایران و آمریکا قرار دهیم تمام دنیا میدان رقابت ایران و آمریکاست اما از بین میدان های جهانی برخی میدان ها مثل خاورمیانه، آمریکای جنوبی و شمالی، شرق اروپا و شرق آسیا دارای اهمیت بیشتری هستند لذا تمام تلاش آمریکا این است که حتما در مناطق فوق الذکر حضور گسترده و تسلط فراگیری داشته باشد. از جمله این مناطق شرق اروپاست شرق اروپا که یک بخش از منطقه اورآسیا محسوب می شود، برای آمریکا بسیار حساس و حیاتی است بدین منظور سعی در تحت سلطه قرار دادن اوکراین و افزایش چتر امنیتی ناتو به سمت اوراسیا دارد. با عنایت به این مساله ما از نزاع روسیه علیه غرب در اوکراین که گامی است در جهت تضعیف آمریکا و بر هم زدن نظم جهانی آمریکایی استقبال می کنیم چون در کلیت کار به نفع جبهه مقاومت است ضمنا مشغول شدن ظالمین به هم باعث غانم شدن و سالم ماندن ما می شود بدون فهم راهبردی از مسائل مواضع ایران را پارادوکسیکال می خوانیم و فکر می کنیم که چرا حمله طالبان برای فتح کابل را محکوم نمی کنیم چرا حمله روسیه به اوکراین را محکوم نمی کنیم چرا حمله انصارالله به دولت منصور هادی را محکوم نمی کنیم و حتی حمایت می کنیم چرا حمله بشار به افرادی که غربی ها آنها را مردم سوریه می دانستند محکوم نمی کنیم و بلکه کنار بشار می ایستیم؟ و... لذا ظالم و مظلوم را باید با عنایت به این نبرد و صحنه و آرایش جنگی و جنگ روایتها تفسیر و تبیین کرد. دستگاه تبلیغاتی غرب هنرمندانه سعی می کند در هر جبهه ای که حضور دارد جبهه مقابلش را ظالم و جبهه همراهش را مظلوم معرفی کند خب در این شرایط ما نیز باید حواسمان باشد که اسیر این فضاسازی نشویم مثلا چندی پیش چگونه هنرمندانه اشغال 20 ساله افغانستان را حق خودشان می دانستند و طالبان را ظالمینی معرفی می کردند که می خواهند مردم مظلوم افغانستان را اسیر کنند لذا آنجا هم برخی توقع داشتند که ما اولا خروج آمریکا از افغانستان را یک خروج غیرمسئولانه بخوانیم و ثانیا از جبهه مقاومت ملی پنجشیر که جبهه صرفا ساخته غربی ها بود دفاع کنیم در نتیجه موضع گیری ما باید با عنایت به این مسائل باشد تا تکمیل کننده پازل دشمن نباشیم بعض مواقع نیز سیاست اعلامی و اعمالی ما باید متفاوت باشد ضمنا نباید فراموش کرد که مردم اوکراین جمعیت بسیار بالایی از روس تباران هستند و از اینکه کشورشان ذیل غرب حرکت کند ناراحتند و قطعا بدانید اگر حکومت مردمی در کشوری باشد دشمن متخاصم این قدر زود نمی تواند در خاک کشوری پیشروی کند 🔺با کانال همراه باشید. http://eitaa.com/joinchat/2579496960C994bde62e8
تاریخ دیروز، امروز، فردا
پاسخ سوال یکی از دوستان پیرامون اوکراین و موضع جمهوری اسلامی حوادث در سطح جهانی را زمانی می شود درس
کانال بینش راهبردی متعلق به استاد رنجبر هست، میتونید از تحلیل های خوب و عالمانه ایشون استفاده کنید.
◀️ سپاهی باید مقلد باشد!؟ 🔰 اوایل سپاه، همان موقع که تازه داشتیم ثبت نام می کردیم، یک روز زنگ زدند امام فرموده اند بگویید حاج محسن بیاید. رفتم. امام پرسیدند: «شما چرا از افرادی که می خواهند به سپاه بیایند می پرسید از کی تقلید می کنید؟ به شما چه مربوط است.» 🔰 گفتم: «آقا، بالاخره اینها می خواهند به سپاه بیایند که بروند شهید بشوند.» گفتند: «مگر مقلدین مراجع دیگر نمی توانند بروند شهید بشوند؟ » گفتم: «به نظر ما آمد که سپاهی باید مقلد حضرت عالی باشد.» گفتند: «از قول من به آقایان بگویید این سؤال را حذف کنند.» 📚 خاطرات ، ج۱، ص۷۵ 💬 پ.ن: اوایل انقلاب از این دست ها که اتفاقا مورد تایید رهبران انقلاب هم نبوده، کم نبودند. جالب آنجاست که عده ای از همان افراد که دیروز دچار افراط بودند اما خود را حق میدانستند، امروز از آن دست افراط ها اعلام برائت کرده و آن افراط ها را به انقلاب منتسب میکنند و باز خود را حق میدانند. حقیقت آن است که این افراد دیروز دچار افراط بودند و امروز دچار تفریط. ای کاش از سرگذشت این افراد عبرت بگیریم... تذکر: مراد بنده امثال محسن رفیق دوست نیست بلکه به بهانه خاطره ایشان عرایضی گفته شد بلکه مراد آن دسته ای هستند که اوایل انقلاب خود را و می‌دانستند و خصوصا در دهه هفتاد خمینی را به موزه سپرده و ۱۸۰ درجه تغییر رویکرد دادند، و نیز کسانی که دهه هفتاد و هشتاد خود را مرید می‌دانستند اما امروز عملا مقابل ولایت... 🆔 @TarikhDEF
◀️ بعثت 🔰 «بعثت به معنای برانگیختگی است. برانگیختگی یعنی چه؟ یعنی تحرک، حرکت بعد از رخوت و سستی و رکود... وقتی بر اثر این فکرها انسان بیدار شد، هوشیار شد، تلاش پیدا کرد، حرکت پیدا کرد، این انسان را می‌گویند برانگیخته شد... 🔰 در پیغمبری باید بگوییم دو تحول و دگرگونی است: اول در وجود خود پیغمبر؛ ، ، ، ، اول در درون و ذات خود پیغمبر، در باطن خود نبی به وجود می آید. اول او عوض می‌شود... بعد همین سرچشمه، همین تحول، همین شور، همین انقلاب، همین رستاخیز، از این چشمه فیّاضِ جوشان، که روح نبی و باطن نبی است، می ریزد به اجتماع، منتقل می‌شود به متن جامعه بشری... و این درسی است برای پیروان پیغمبر، تا بدانند که تا خودشان عوض نشوند، نمی‌توانند دنیا را عوض کنند.» رهبر انقلاب، طرح کلی، ج15 🔰 فهم مفهوم بعثت و پشتوانه های معرفتی آن، تحلیل های امروزی ما را به نحو جدی تحت تاثیر قرار خواهد داد. را باید در همین دستگاه فهمید. قطعا در قرن حاضر، را باید دانست، کسی که برای امروز ما مبعوث شده بود. اساسا او چیزی جز نبود، یعنی همان امت سرگردان و متحر برای حرکت به سمت مقصودی الهی. البته که سرآغاز این حرکت در گام اول قیام و تحول درونی است و در گام بعد قیام اجتماعی: 🔰 «همه چيز در قيام للَّه است. قيام للَّه معرفت اللَّه مى‏آورد. قيام للَّه فدايى براى اللَّه مى‏آورد. قيام للَّه فداكارى براى اسلام مى‏آورد. همه چيز در اين قيام للَّه است، و لهذا تنها موعظه‏اى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظه‏ها همين موعظه است كه‏ «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى،(سبأ:46)»‏ اجتماعى‏ و انفرادى‏ قيام للَّه بكنيد. انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه، اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه» صحیفه امام، ج18، ص126 🔰 اگر برای تحقق مقاصد الله، تابع اش شد، آنگاه قطعا معجزه ای اجتماعی رخ خواهد داد. اگر میخواهیم عدالت عملی بشود، نیاز به اراده امت داریم، اگر میخواهیم اقتصاد شکوفا بشود، نیاز به اراده امت داریم، اساسا برای تحقق هر امر اجتماعی به نحو احسنش، نیاز به اراده امت داریم، البته اراده ای که برخواسته و به تبع اراده امامش باشد. 🔰 «معجزه‏هاى‏ اجتماعى‏ برخلاف معجزه‏ى اژدها شدنِ عصاى موسى است؛ چون آن‏طور معجزه‏ها ربطى به اراده‏ى انسان ندارد؛ اما معجزه‏هاى‏ اجتماعى‏ به‏طور مستقيم به اراده‏ى انسانها ارتباط پيدا مى‏كند؛ «انّ اللَّه لا يغيّر ما بقوم حتّى يغيّروا ما بأنفسهم». هرگاه ملتى تصميم بگيرد، اراده كند، اقدام كند، حركت متناسب با هدفش را انجام دهد، آن وقت معجزه‏ى اجتماعى اتفاق مى‏افتد. البته در تحولات اجتماعى حق بودن كافى نيست. خيلى اوقات امواج باطل مى‏آيد حق را لگدكوب مى‏كند و عبور مى‏كند. حق بودن به اضافه‏ى اقدام، عمل، اراده و به اضافه‏ى ايستادگى و پايدارى است كه آن معجزه را تحقق مى‏بخشد.» رهبرانقلاب، 16/4/1383 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ اولین روایت مستقیم توسط (عضو وقت شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب): 🔹ﺧﺒﺮ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﻲ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻳﻚ ﮔﺮﻭﻫﻚ ﭼﭙﻲ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ، ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺩﺭ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺳـﻼﺣﻬﺎ ﻗـﺼﺪ ﺗـﺪﺍﺭﻙ ﺣﻤﻠـﻪ ﺑـﻪﺟﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳـﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑـﻮﺩ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑـﻮﺩ ﻛـﻪ ﭘـﺴﺮ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺭﺍﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩ . 🔸ﺩﻛﺘﺮ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻛﺎﺑﻴﻨﺔ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ ﻫﻢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﺍﻳـﻦ ﻋﻤـﻞﺁﻗﺎﻱ ﻏﺮﺿﻲ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﻗﺪﺭﺕ ﺗ ﺒﻠﻴﻐﺎﺗﻲ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺑﻲ ﺩﺍﺷـﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳـﻦ ﺭﻭ ﺩﺭﺑـﺎﺭﺓ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬـﺎ ﺗﺒﻠﻴـﻎ ﻣـﻲ ﻛﺮﺩﻧـﺪ ﻛـﻪ ﺑـﺎ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻫﻢ ، ﺑﻲ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﻛﺠـﺎ ﻣـﻲ ﺭﻭﺩ ، ﺗﻬـﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗـﺮﻙ ﻛـﺮﺩ. ﺳـﺎﺯﻣﺎﻥﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﻫﻢ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ به ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮﺵ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﺪ. 🔹ﺣﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻛـﺮﺩﻥ ﻗـﻀﻴﻪ ، ﺗﻈـﺎﻫﺮﺍﺕ ﭘﺮﺍﻛﻨـﺪﻩ ﺍﻱ ﻫـﻢ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ . ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻭﻗﺖ ﺗﻴﺘﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻣﻲ ﺩﻫﻢ ﻣﺨﻔﻲ ﺷﺪﻥ ﺁﻳﺖ ﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻭ ﺗﺮﻙ ﺗﻬـﺮﺍﻥ ﻧـﻪ ﺑـﺮﺍﻱ ﺍﻋﺘـﺮﺍﺽ ﺑـﻪﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺯ ﺟﺰﺋﻴـﺎﺕ ﭘﺮﻭﻧـﺪﻩ ﺧﺒـﺮﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﺷـﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻧـﺪﻭ ﮔﻔﺘﻨـﺪ : "ﺍﮔـﺮﺍﺣﻤﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﻦ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﻤﻲ ﺯﺩﻡ " . ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑـﺎ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﻣﻼﻗـﺎﺕﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻳﺎﻓﺖ. ﺑﻌﺪﺍ" ﻧﻴﺰ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻃﻲ ﺣﻜﻤﻲ ، ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺭﺍﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﻌﺔ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻨصوب ﻛﺮﺩﻧﺪ . 🔸ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﮔﺮﻭﻫﻚ ﻫﺎﻱ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺷـﺪﻩ ﻭﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻱ ﺿﺪ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺑﺮﻧﺎﻣﺔ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺭﻳﺨﺘﻴﻢ. ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﺩﺭ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﻨﻴﻢ . ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﻋـﻼﻡ ﺷـﺪ ﻛـﻪ ﻫـﻴﭻﮔﻮﻧـﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ . ﻣﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﺿﻊ ﭼﻪ ﻛﻨﻴﻢ . ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺤﻖ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔـﺮﻭﻩ ﻫـﺎﻱ ﺿـﺪ ﺍﻧﻘـﻼﺏ ﻫـﻢ ﺗﻈـﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺩﺭﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪﻭ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻬﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧـﺪ ﻭ ﺣـﻖ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ، ﭘﺎﺳﺨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ، ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﺩ ﻣﺤﺘﺮﻣﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣـﺎﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ، ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﻨﻴﻢ. 🔹ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻗـﺎﻱ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﺘﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺧﻼﺻﺔ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﻨﻨﺪ . ایشان ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛـﻪ ﺗﻠﻔـﻦﻛﻨﺪ، ﮔﻔﺖ: "ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻧﻈﺮﻱ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﻼﻑ ﺭﺃﻱ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻔﺮﻗﻪ ﭘـﻴﺶ ﻣـﻲ ﺍﻳـﺪ ﻭﺍﻳﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﻮﺩ ." ﺍﻣﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭﻡ منجر به تماسش شد. ﮔﻮﺷـﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﻱ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨﻲ ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: "ﻧﻈﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ؛ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺍﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺑﺸﻮﺩ" . ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑـﻮﺩﻩ ﻧﻈـﺮ ﺣـﻀﺮﺕﺍﻣﺎﻡ ﺧﻼﻑ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻗﺎ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ. 🔸ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻗﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨﻲ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺗﻠﻔﻦ ﻛـﺮﺩﻩ ﺍﻧـﺪ ﻭ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﺍﻧﻘـﻼﺏ ﻣـﻲ ﺧﻮﺍﻫﻨـﺪ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻳـﺖ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻜـﺮﺩ ﺳـﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳـﺪﺍﺭﺍﻥ ، ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ" . ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ، ﺑﻪ ﺧﻼﻑ ﻧﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺍﻧﺪﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻫﻴﭻ ﺍﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ . 🔹ﻣﻦ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﻧﻈﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻱ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ، ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨـﻲ ﻛـﻪ ﺩﺭﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍﻱ ﻣﻠﻲ ﺳﺎﺑﻖ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺩﺭ ﺳـﻪ ﺭﺍﻩ ﮊﺍﻟـﻪ ﻳﻜـﺴﺮﻩ ﺩﻭﻳﺪﻡ ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻓﻮﺭﺍ" ﺍﻧﺠـﺎﻡ ﺷـﻮﺩ . ﻣـﻦ ﻟﺒﺨﻨـﺪﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻲ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺑﺨﻮﺑﻲ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺭﻡ. ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺔ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣـﻪ ﻫـﺎﻱ ﻓـﺮﺩﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ، ﺣـﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ. 🔸ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺐ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﻴﺪﻡ ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﮔﻔﺖ: "ﺁﻗﺎﻱ ﺗﻠﻔـﻦ ﻛﺮﺩﻧـﺪﻭ ﺧﻮﺍستند ﺑـﺎﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻱ. ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻄﻬﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻄﻬﺮﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺑـﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﺴﺮﺕ ﻭ ﺷﺎﺩﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ آیت الله ، سرپرست کل کمیته های انقلاب در مصاحبه با روزنامه کیهان در رابطه با دستگیری فرزندان ایت الله طالقانی میگوید: 🔹 این دستگیری از طرف کمیته های چهارده گانه و کمیته مرکزی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی نبوده و به وسیله افراد مسلح خاصی صورت گرفته است که هیچ ارتباطی با کمیته ها ندارند و هدفشان صرفا ایجاد تحریک و تفرقه است... انتقال مکان ایت الله طالقانی ربطی به دستگیری فرزندانشان ندارد و ایشان مدتهاست به خاطر ازدحام بیش از حد مراجعین از منزل اصلی خود نقل مکان کرده اند. 📚 کیهان، 25 فروردین، صفحه1 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ محمد علی مسئول وقت اطلاعات سپاه در نشستی میگوید: 🔸دستگیری آقای قبل از عید 58 با حکم من اتفاق افتاد و کار مهمی هم بود. آن موقع آقای مسئول عملیات بود و من هم مسئول اطلاعات. دلیلش هم آن بود که هنگامی که ما در زندان بودیم؛ شایع بود که آقای مجتبی طالقانی افرادی را که حاضر به پذیرش تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین نبودند کشته است؛ که ، از جمله آن ها بود. 🔹سوال: یعنی قول مشهور که معتقد به دیدگاه های کمونیستی ایشان بود؛ مسئله شما نبود. پاسخ: «مسئله ما اصلا مسئله عقیده ایشان نبود.» سوال: شما چه دلیلی داشتید که ثابت کنید آقای مجتبی طالقانی در کشته شدن این افراد نقش دارد؟ در جایی گفته شده که شما ایشان را متهم به قتل خانم کرده اید؟ 🔸پاسخ: «این حرف را من نگفتم؛ من گفتم از شورای مرکزی مجاهدین خلق آن هایی که با تغییر ایدئولوژیک مخالف بودند کشته شدند وسند من هم اسناد درونی خود سازمان است. خیلی مشهور بود که آقای مجتبی طالقانی این کار را انجام داده اند. خانواده افرا از خانواده های بسیار محترم جهرم بودند و ما هم یک آشنایی دورادوری با آن ها داشتیم. اسناد درونی منافقین هم بر این تاکید دارند که مجتبی در قتل ایشان نقش داشته است.» 🔹سوال: شما در این زمینه به نتیجه قطعی و حکم رسیدید؟ پاسخ: «ما هیچ حکمی در مورد فرزند آقای طالقانی صادر نکردیم و صرفا کارمان دستگیری و بازجویی بود.» سوال: تنها در حد بازجویی بود؛ قصد زندانی کردن ایشان را نداشتید؟ پاسخ: «ما خدمت امام هم گفتیم که ایشان را احضار کردیم و دستگیر کردیم که ببینیم موضوع چیست. اما آقای طالقانی به نشانه اعتراض تهران را ترک کردند رفتند طالقان و خوب ایشان عضو شورای انقلاب هم بود.همه حتی حزب جمهوری را ما را محکوم کردند و بعد مشکلات زیادی به وجود آمد و منافقین اعلامیه های فراوانی ظاهرا در حمایت از آقای طالقانی صادر کردند. 🔸ما با همان ماشین بلیزر معروف که امام را به بهشت زهرا برد و اتفاقا راننده آن هم آقای بود، رفتیم خدمت امام به همراه یک گروه از سپاه شامل آقای (1)، غرضی و رفیق دوست. بنده که سخنگوی آن ها بودم و عمده ی صحبت ها را در آنجا من انجام می دادم و وقتی رفتیم خدمت امام گزارش دادیم بنده استعفایم را تحویل امام دادم و گفتم آقا ما به نظر خودمان هیچ خبط و خطایی نکردیم و بنابر وظیفه دیدیم که این آقا متهم است به قتل خواستیم که ایشان دستگیر شود و از ایشان سوال پرسیده شود. 🔹همین منافقین که این همه داد و فریاد در کشور به راه انداخته اند نه به خاطر آیت الله طالقانی یا مجتبی طالقانی بلکه به منظور ترساندن مقامات کشور که نکند فردا سراغ اعضا و کادر منافقین بروند و آنها را به دلایل متعدد دستگیر کنند خلاصه آنکه ما فقط بازجویی می‌کردیم و هیچ وقت در مسند قضا ننشستیم.» 🔸سوال: یعنی مسئله‌ای که شما در حضور امام مطرح کردید؛ اتهام قتل بود؟ پاسخ: «این اتهام او بود. امام هم در جواب ما فرمودند: حتی اگر این احمد هم خلاف کرد بازداشتش کنید، هیچ‌کس هم نباید در کار شما دخالت کند؛ اما بروید و رضایت آقای طالقانی را جلب کنید.» 📚 https://psri.ir/?id=p0m3g1cg ————————————————- (1) در خاطرات خود صفحه91 نقل میکند: وقتی پسر آیت الله طالقانی و همسر غیر ایرانی اش به خاطر ارتباط با روبروی سفارت فلسطین دستگیر شدند، فردای آن روز از این آب گل آلود ماهی گرفت و به تلافی این اقدام، آقای عضو شورای فرماندهی سپاه را بازداشت کرد. منافقین هم آیت الله طالقانی را که از دستگیری پسرشان ناراحت بود، به جای نامعلومی بردند... وقتی پیش امام رفتیم ایشان گفتند: «اسلام و انقلاب از همه چیز مهمتر است، اگر شما فرزند مرا در رابطه با انقلاب گرفتید، من عکس العملی نشان نمیدهم ولی سعی کنید از ایشان دلجویی شود.» فرمان امام انجام شد و به تدریج هم آیت الله طالقانی ماهیت منافقین را شناخت و به صراحت در نماز جمعه تهران در مقابل آنها موضع گرفت. 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅ روایت فرزند آیت الله طالقانی: 🔹روزی خبری به دفتر آقای طالقانی می‌دهند که نامه‌ای از طرف به سفارت فلسطین آمده، کسی را بفرستید تا نامه را دریافت کند. مجتبی چون عربی می‌دانست و همسرش نیز عرب بود به اتفاق ابوالحسن که ماشین داشت به سفارت فلسطین می‌روند؛ در مسیر برگشت ظاهرا چند ماشین آن‌ها را محاصره و دستگیر می‌کنند. آن موقع ما از این اتفاق با خبر نشدیم، ما در خیابان ایرانشهر یک مرکز امداد داشتیم که من مسئول آن بودم و یک نفر آمد و گفت این دفتر مربوط به آقای طالقانی است؟ 🔸چند نفر دور یک ماشین ریختند و سه نفر را دستگیر کردند و دستگیر شده‌ها فریاد می‌زدند: "ملت! ما فرزندان آقای طالقانی هستیم به ایشان اطلاع دهید." پس از شنیدن این خبر با آقای طالقانی تماس گرفتم و گفتم بچه‌ها جای خاصی رفته‌اند؟ که گفتند بله آ‌ن‌ها را به سفارت فلسطین فرستاده‌ام که هنوز برنگشتند؛ که خبر را به ایشان گفتم و فرمودند تحقیق کنید. 🔹شک اول ما به تجزیه‌طلبان کردستان و ساواکی‌ها بود که شاید این‌ها را گروگان گرفته‌اند. حتی در رادیو اطلاعیه دادیم که چنین شماره ماشینی را هر کسی دید به نیروهای مسلح آن را معرفی کنند و هیچ خبری نشد بعد از چند روز آقای و اعضای شورای انقلاب و اعضای نخست وزیری آمدند و هیچکس چیزی نمی‌دانست؛ من به برادرم پیشنهاد کردم سری به سپاه بزند که ایشان به سپاه می‌رود و اول او را راه نمی‌دهند بعد نگهبان‌ها را کنار می‌زند و وارد حیاط می‌شود، در حیاط سپاه می‌بیند ماشینی با پلاک مورد نظر ما آنجاست و سراغ مسئول آنجا می‌رود که آقای غرضی بود. 🔸 می‌گوید از این ماشین‌ها در کشور زیاد است برادرم می‌گوید مزخرف نگو یک پلاک در کشور چگونه زیاد است. غرضی را با ... به منزل آقای طالقانی می‌آورند و اول هر چه به او می‌گویند چیزی نمی‌گوید تا یکی از پاسداران ما به نام که خیلی نسبت به آقا حساس بود وقتی دید آقای طالقانی ناراحت هستند به غرضی گفت می‌برمت بالای پشت بام و دو تیر در سرت می‌زنم تا راحت شوی؛ این را که گفت غرضی به حرف آمد و خلاصه بچه‌ها را آزاد کردند و ما هم غرضی را تحویل زندان دژبان دادیم. 🔹بعد از این اتفاق آقای طالقانی به شدت ناراحت شدند و گفتند ما با ساواک مشکل داشتیم چون مردم را در خیابان‌ها بی‌جهت دستگیر می‌کرد و حالا می‌بینیم در مملکت خودمان هم اینگونه شده است. من هم به ایشان پیشنهاد کردم به شمال برویم و چند روزی به شمال رفتیم تا احمد آقا به آنجا آمد و دست و پای آقا را ماچ کرد و گفت آقای خمینی گفتند آقای طالقانی نباشند فاجعه است. خلاصه آقا هم برگشتند و مستقیم به قم رفتیم چون قرار بود با امام دیدار کنند. 🔸ما اول وارد منزل احمد آقا شدیم، منزل امام هم رو به روی آن منزل بود، غروب که شد آقا در حال وضو گرفتن بود که دیدیم امام آمد و همدیگر را بغل کردند و هر دو شروع به گریه کردند، بعد آقای طالقانی و آقای خمینی به اتاق رفتند و یک ساعتی صحبت کردند و قرار شد مرحوم طالقانی فردای آن روز در مدرسه فیضیه سخنرانی کند که در همین سخنرانی طرح ایجاد شوراها از سوی آقای طالقانی مطرح شد. 🔹می‌گفتند ایشان[مجتبی] مرتکب قتل شده است. گویا سه خواهر بوده‌اند که با سازمان مجاهدین در ارتباط بوده‌اند و به طرز مشکوک مرده‌اند، سال‌ها بعد همسر آن خانم به ایران می‌آید و در محاکمه دادگاه نظامی می‌گوید که همسرش خودکشی کرده است. خلاصه یک بهانه ابلهانه‌ای گرفتند تا مجتبی دستگیر شود، البته بنظر من مقصودشان مجتبی نبود و می‌خواستند به مرحوم طالقانی صدمه بزنند. آن زمان ما بزرگترین مرکز مسلح را داشتیم و همافرها نیز با ما خیلی همکاری می‌کردند. 🔸مجتبی هنگام دستگیری از سازمان جدا شده بود و آقا می‌گفت چون سابقه‌ات خراب است در اجتماعات حاضر نشو؛ بر فرض هم اگر مجاهد بوده باشد در آن زمان که مشکلی نبود. مجاهدین خلق تا سال ۶۰ آزاد بودند. 📚https://www.mostaghelonline.com/fa/tiny/news-74053 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅مواضع آیت الله طالقانی در این ماجرا: 🔹28 فروردین: ایشان در پیامی با تشکر از مردم از آنان خواستند احساسات خود را کنترل کنند و گفتند: «از انجام کارهایی که باعث سو استفاده عناصر فرصت طلب و ماجراجو قرار گیرد خودداری کنید.» اطلاعات، 27 فروردین، ص32 🔸29 فروردین: «با یاری خداوند در همین روزها میان شما خواهم بود و لذا تقاضا دارم از تظاهرات و راهپیمایی در این روز و پس از آن خودداری کنید.» 🔹31 فروردین: ایشان پس از دیدار دیروز با امام خمینی، امروز طی پیامی گفتند: «ربودن[دستگیری] فرزندانم در روز روشن و آن هم بعد از ملاقاتی که از جانب من با نماینده فلسطین داشتند از طرف من باعث نگرانی شد و من صلاح در این دیدم که چند روزی تهران را ترک کنم و دفترها بسته باشد... متاسفانه غیبت چند روزه من باعث سو استفاده برخی ها شد... رهبری حضرت آیت الله خمینی را نه ما بلکه دنیا پذیرفته است، همه می دانند که این رهبری، رهبری غیرعادی بود، بر طبق موازینی که دنیا در رهبری دارد نبود... به کسانی که آگاهانه و یا ناآگاهانه به دنبال ایجاد تفرقه هستند باید خاطر نشان کنم ما تا وقتی زنده هستیم و تا زمانی که اصول مان را و اصول مکتب مان را قرآن و سنت مشخص کرده و هدف هایمان مشخص است اختلافی پیش نمی آید... در مسائل اجتماعی و اصولی هیچ یک از رهبری های دینی که در این مکتب تربیت شده اند نمیتوانند اختلاف داشته باشند. درباره کمیته ها و پاسداران در روزنامه ها مطالبی نوشته شده و حمله هایی به اینها شده که به نظر من این حمله ها یا ناآگاهانه است یا مغرضانه... راست افراطی و چپ افراطی هر دو مقصرند... نه دولت میتواند مقابل امر ایشان[حضرت امام خمینی] که امر معتبر و مرجعی است و مردم به مرجعیت قبولش دارند مخالفت کند و نه هیچ کس دیگر، مخالفت با رهبری و شخص ایشان مخالفت با دین اسلام است... کمونیست ها چیزی نیستند، هرچه تو سری بیشتر بخورد، هرچه بیشتر به او فشار بیاید، قوی تر میشود، چون اسلحه مظلومیت از هر سلاحی قوی تر است. کمونیسم محصول استبداد سیاسی، اجتماعی و دینی است. از فردا [روز شنبه] دفاتر من باز است.» 🆔 @TarikhDEF
♣️ ✅مواضع امام خمینی در این ماجرا: 🔹 27 فروردین: «امروز دست های مرموزی از آستین بیرون آمده است و بین اقشار ملت تفرقه می اندازد. باید شما پاسداران اسلام، شما جوانان که سرباز امام زمان سلام الله علیه هستید، باید با هوشیاری، با اراده قوی، با مشت محکم، جلوی این توطئه ها را بگیرید... با اسمهاى مختلف، با بهانه‏هاى مختلف، با نيتهاى فاسد، با اغراض بسيار و شيطانى، قيام مى‏كنند، راهپيمايى مى‏كنند و مى‏خواهند ملت ما را نگذارند وحدت كلمه داشته باشد.» 🔸29 فروردین: «اين مردمى كه در مسئله آقاى طالقانى -كه مورد احترام همه ما هست- اين مردمى كه جلو افتادند و اين تظاهرات را كردند، اينها براى خاطر آقاى طالقانى اين كار را كردند؟! يعنى اينها علاقه دارند به آقاى طالقانى؟! آن كسى كه خدا را قبول ندارد، با آقاى طالقانى كه خدا را قبول دارد و- عرض مى‏كنم كه- شخص روحانى است و متعبد به اسلام است، براى او اين كارها را كردند؟! يا براى اينكه نگذارند يك محيط سالم باشد؟! ...خود آنها با آقاى طالقانى مخالفند. هر روزى كه دستشان برسد سَرِ او را مى‏بُرند و سر امثال او را! لكن حالا بهانه دستشان افتاده است كه مثلًا آقاى طالقانى رفته‏اند بيرون! اين بهانه دستشان افتاده، و آن بساط را در مدرسه‏هاى ما و در خيابانهاى ما اينها درست كردند، و براى كميته‏ها شروع كردند تبليغات سوء كردن. 🔹30 فروردین: «در اين چند روز ديديد كه با بهانه بسيار مبتذل- كه خود آن آقا [آیت الله طالقانی] با آن مخالف بود- در خيابانها ريختند و مدارس را تعطيل كردند و مردم را اغفال كردند براى اينكه آشوب بپا بشود. آنها متوجه باشند كه قدرت اين را ندارند كه تفرقه ما بين ما و آقايان ديگر بيندازند. و آقايان با هوشيارى جلو اين تفرقه‏ها را مى‏گيرند. شما ملت مأموريد كه با هوشيارى جلو اين تفرقه‏ها را بگيريد. جوانان عزيز ما در دانشگاه و در ساير مدارس موظفند كه از اين توطئه‏ها جلوگيرى كنند.» 🆔 @TarikhDEF
◀️ماجرای قهر آیت الله طالقانی 🔰23 فروردین 1358، ابوالحسن و مجتبی پسران آیت الله طالقانی توسط از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و سپاه دستگیر میشوند. مجتبی عضو سازمان مجاهدین خلق بود که سال 1355 در نامه ای به پدرش اعلام میکند مارکسیست شده است. او همچنین متهم به کارهای خلافی مانند قتل یکی از دختران سازمان مجاهدین بود لذا به همین جهت او را برای تحقیق میگیرند. همین مسئله موجب ناراحتی آقای شده و ایشان دفاتر خود را تعطیل کرده و بدون اطلاع چند روزی را به خارج تهران میروند. 🔰مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، جبهه ملی و... از فضا استفاده کرده و اعلامیه هایی جداگانه صادر کرده و دست به اعتراض هایی در حمایت از آقای طالقانی میزنند. عده ای هم دست به راهپیمایی هایی در حمایت از اقدام سپاه میزنند که جمعیتشان حدودا 500 هزار نفر تخمین زده شد. خلاصه با پخش خبر قهر آیت الله طالقانی و راهپیمایی های دو طرف، فضای کشور به هم میریزد. 🔰 نقل میکند: «امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم. امام خوب مطالعه کردند و فرمودند: «اگر این پرونده متعلق به احمد، پسر من بود و شما او را دستگیر می کردید، من از شما تشکر می کردم. اما چه کنم که مربوط به آقای طالقانی است و ایشان گردن انقلاب خیلی حق دارند.» بعد گفتند که شما بروید پسر ایشان را آزاد کنید و به هر نحو از ایشان دلجویی کنید.»» خاطرات رفیق دوست، ج1، ص81 🔰امام در 29 فروردین نیز شبیه همین کلام را می گویند که: «اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم». که دستور این دستگیری را داده بود نیز شبیه چنین بیانی را از امام نقل کرده اند. البته نقل های دیگری نیز در این ماجرا شده که در فایل ضمائم می توانید بخوانید. امام، سید احمد را به سراغ آقای طالقانی میفرستد تا ایشان را پیدا کند و هر چه زودتر به قم بیاورد. میگوید: «امام به حاج احمد تاکید کرد مرتب کنار آیت الله باشد و او را ترک نکند. نگران بود دور او جمع شوند و با ایجاد مسائل تازه، هیاهو و جنجال دیگری بپا شود.» انقلاب و پیروزی[عباس بشیری]،ص259 آیت الله طالقانی به قم و نزد امام می آیند. آیت الله طالقانی وقتی فضا را غبارآلود میبینند چندین موضع و صحبت محکم در دفاع از کمیته ها و تمام شدن راهپیمایی ها انجام میدهند که در نهایت منجر به پایان یافتن این غائله میشود. 🔰مسئله مهم در این ماجرا، مواجهه حضرت امام با این مسئله است. ایشان میتوانستند به نحو دیگری با این مسئله برخورد کنند مثلا در قامت یک ورود کرده و بگویند فرزند من و فرزند طالقانی ندارد، اگر فرزند او خطایی کرده باید محاکمه شود همانگونه که اگر فرزند من هم بود باید چنین میکردند اما ایشان چنین نمیکند چون در کنار اعتقاد به ، معتقد به اصل دیگری به نام نیز هست، فضای به هم ریخته کشور را میبیند، پخش خبر تفرقه بین رهبران انقلاب را میبیند و... ایشان طی چندین صحبت تمام تلاش خود را میکنند تا پشت پرده این تفرقه اندازی ها را روشن کنند. 🔰همه اینها دست به دست هم میدهند تا امام با مشی فقهی اجتماعی خود چنین مواجهه ای داشته باشند و این غائله را که ممکن بود مسائلی را ایجاد کند پایان بدهند. بله ممکن است کسی بگوید کلام و سیره امام برای من حجت نیست و این کار او اشتباه بوده اما تمام حرف این است که باید اولا این مواجهه او را فهمید، درک کرد، او که در قامت و ظهور کرده بود چرا چنین مواجهه ای داشت، بعد از فهم این مسئله، اشکال ندارد، حالا بیاییم و بگوییم به فلان دلیل به نظر می رسد اگر ایشان چنین میکردند بهتر بود یا کار ایشان اشتباه بود. 🔰اما چیزی که در صحنه عمل دیده میشود این است که طرف هنوز عُمر کار سیاسی اش به دو سه سال نمیرسد، مطالعات خاصی در این زمینه نداشته، فهم صحیحی از اسلام ندارد و... آنگاه محکم میگوید خمینی برای خودش خمینی بود و من برای من، او متفکر بود و من هم متفکر لذا قرار نیست تابع او باشم اما بحث سر تبعیت از او نیست، بحث سر این است که هیچ انسان عاقلی به خود حق نمیدهد به راحتی و بدون درک کلام چنین شخصیتی از کنار او به راحتی عبور کند. ◀️مطالعه فایل ضمائم: 1. اولین روایت مستقیم توسط مرتضی الویری:https://eitaa.com/TarikhDEF/46 2. روایت آیت الله مهدوی کنی مسئول کمیته:https://eitaa.com/TarikhDEF/47 3. روایت محمد علی بشارتی مسئول وقت اطلاعات سپاه:https://eitaa.com/TarikhDEF/48 4. روایت مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/49 5. مواضع آیت الله طالقانی:https://eitaa.com/TarikhDEF/50 6. مواضع امام خمینی: https://eitaa.com/TarikhDEF/51 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF