eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
186 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مقاله ای مینویسند تحت عنوان «» که خلاصه ای از اون اینجا اومده و سعی میکنن پیرامون مسائل روز اقتصادی ایران نکاتی رو مطرح کنند. اطلاعات، 22 خرداد 58، ص4 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یکی از اتفاقات جالب ابتدای انقلاب، انقلاب اسلامی ایران به دیگر جریاناتی بود که در حال با استکبار بودند. 🔻به عنوان مثال در همین ایام از رهبران انقلاب مسلمانان با آیت الله خامنه ای، سخنگوی حزب جمهوری اسلامی دیدار میکنه و انتقال تجربه توسط ایشون انجام میشه. 🔻بعد از اینکه مسواری از یک سری کمک های مادی برای انقلابشون رو طلب میکنن، ایشون در پاسخ به مسواری میگویند: ➕«من انتظار داشتم که نوع دیگری از کمک را هم با ما در میان بگذارید و آن است. باید این را توجه داشته باشیم که اگر یک جنبش اسلامی، نداشته باشد، این جنبش برای همیشه نمی تواند در خط راست باقی بماند ▫️برای ما کاملاً قابل قبول است که اگر جنبش شما اسلامی نبود، نمیتوانست ۴۰۰ سال مبارزه کند اما امروز وضع جهان، وضع دیگری است... ▫️ما خوشبختانه در طول سال های اختناق، اگر کار سیاسی مان دچار اشکالات فراوانی بوده است، کار ایدئولوژیکی ما مشکلات کمتری داشته است ▫️ما در زمینه های ، و بر مبنای اسلام کارهای فراوان کرده‌ایم و کتاب‌های زیادی نوشته‌ایم و ترجمه های زیادی از کتاب های به داریم ▫️و عقیده داریم که ما از مصری ها به هندی‌ها که از ما سابقه بیشتری در دارند، بیشتر بوده است ▫️بنابراین چنانچه این نوع رابطه برقرار بشود، ما کتاب های گوناگون در زمینه های مختلف اسلامی در اختیار شما خواهیم گذاشت جمهوری اسلامی، 23 خرداد، ص8 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 پادکست | انسان شگفت‌آور ▫️به تعبیر بعضی‌ها، هرچه دیگران در افسانه‌هایشان ساختند در این مرد به مراتب بیش از آن‌ها واقعیت داشت و دارد. 🎙گفتاری از استاد علی امینی‌نژاد. 🎬 گروه هنری رسانه‌ای نفحات @nafahat_artmedia
💠 "آیت الله : در رفراندوم قانون اساسی شرکت نمیکنم" 🔻 ایشان گفتند با انجام رفراندوم درباره قانون اساسی آینده ایران مخالف هستند و با این ترتیب و مدل در رفراندوم شرکت نمیکنند اما با این حال علیه آن هم مبارزه نخواهند کرد. 🔻 شریعتمداری میگوید: «در صورتی که نتوانیم تشکیل را به مسئولان امور بقبولانیم و بخواهند قانون اساسی را به رفراندوم بگذارند، امکان دارد در این رفراندوم شرکت نکنم.» 🔻 او تاکید میکند علت مخالفت اش با رفراندوم، بی اعتمادی به ملت ایران نیست بلکه معتقد است: تصویب قانون اساسی از لحاظ ویژگی ها و نکات فنی ای که دارد در صلاحیت مجلس موسسان است، نه برگذاری رفراندم. 🔻 شریعتمداری ادامه میدهد: به نظر ایشان موقع آن نیست که در صدد کسب مقام و کارهای مهم در دستگاه دولتی برآیند... کاری که یک رهبر مذهبی انجام می دهد خیلی بالاتر است و قبول ریاست جمهوری، نه تنها یک نخواهد بود بلکه برعکس به حساب می آید. اطلاعات، 23 خرداد58، ص7 📌پ.ن: البته ایشون بعد از دیدار مهم 29 خرداد با امام و دیگر مراجع با تشکیل مجلس 75 نفره برای خبرگان موافقت میکند. لذا 30 خرداد در پاسخ نامه گروهی میگوید: ➕«اگر 75 نفر خبره و ذی صلاحیت باشند و مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی را بررسی کنند و تصویب نمایند به طوریکه قانون اساسی مزبور پیدا کند، اگر رفراندوم هم نکنند رسما قانون اساسی مملکت باشد، در این صورت رفراندوم برای تقویت بیشتر و تاکید مانعی ندارد و از اول هم نظر ما همین بود.» 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
💠 "رشوه های محمدرضا شاه به مطبوعات غربی" 🔻دکتر ، معاون وزارت ارشاد ملی: ➕« 348 هزار دلار برای به مطبوعات امریکا اختصاص داده بود تا را در خبرها و تفسیرهای خود تحریف و مخدوش کنند... رژیم سابق برای دگرگون جلوه دادن حقایق میلیون ها دلار به عنوان هدیه به برخی از مطبوعات غربی پرداخته بود که تنها در یک قلم 348 هزار دلار برای یک آژانس نیرومند امریکا در نظر گرفته شده بود.» اطلاعات، 23 خرداد58، ص1 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ آیا جمهوری اسلامی، بدون اسلام ممکن است؟! 🔻بعد از صحبت جنجالی #حسن_نزیه مبنی بر اینکه اجرای اسلام در بستر امروز نه ممکن است، نه مقدور است و نه مفید، واکنش های متفاوتی به آن صورت گرفت که قبلا به آن ها اشاره ای کردیم. 🔻یکی از مواجه های جالب حوزوی، مدل تعاملی آیت الله #مکارم_شیرازی بود. ایشان تلاش کردند دو طرف ماجرا را دعوت به آرامش و بستر #گفتگو کنند 🔻و اینجا نیز خود عملا وارد در همین عرصه میشود و به کلام حسن نزیه نقد وارد میکند و او و هم فکرانش را نیز دعوت به گفتگو میکند. 🔻نوشته ایشان در نقد کلام حسن نزیه در ادامه می آید. اطلاعات، 27 خرداد58، ص11 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
💠 "تهرانی، جلاد ساواک: حزب توده را ساواک رهبری میکرد" 🔻بهمن نادری پور معروف به از معروف ترین شکنجه گران ساواک بعد از دستگیری در اعترافاتش در نخستین جلسه دادگاه گفت: ➕« در نفوذ کرده بود و این حزب، یک تشکل برای رژیم بود... قبل از اینکه من وارد ساواک شوم همکاران سابق من، در تشکیلات حزب توده نفوذ کرده بودند و تقریبا از تمام مسائلی که در تشکیلات میگذشت اطلاع داشتیم... ▫️عباسعلی شهریاری که بعدها او را معرفی کردند، در راس کار قرار داشت و از طریق او سایر مامورین و منابع به داخل این تشکیلات هدایت شدند... ▫️تشکیلات حزب توده در تهران به اصطلاح ساواک یک بود. سازمان خودی به سازمانی گفته میشود که دستگاه اطلاعاتی در آن نفوذ کرده باشد و به موقع از تمام جریاناتی که در آن سازمان میگذرد اطلاع یابد و به دلخواه خودش مهره ها و چهره هایش را تغییر دهد.» اطلاعات، 26 خرداد، ص9 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
💠 "ابراهیم یزدی: باید بهای آزادی مان را بدهیم" 🔻 وزیر امور خارجه: ➕«اکنون دوران انقلاب است و انقلاب نیز دارای معیارهایی است. اگر ما خواهان هستیم باید بدانیم که بهای آن را باید بپردازیم... ▫️اگر این به آن معناست که فردا تمام صادرات خود به ایران مثل گندم را قطع میکند و ما نیز نمیتوانیم از جای دیگری تهیه کنیم، ما ماه رمضان و روزه داریم ▫️و به جای یک ماه، شش ماه روزه میگیریم و روزی یک وعده غذا میخوریم و هفته ای یا ماهی یک بار گوشت میخوریم اما خود و آزادی خودمان را به قدرت های خارجی نمیفروشیم.» اطلاعات، 26 خرداد، ص12 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ ادامه انتقادات از حسن نزیه و جبهه ملی توسط منتظری و مکری 💠 دکتر ، سفیر ایران در شوروی با انتقاد از جبهه ملی گفت: ➕با آنکه از ابتدای تشکیل با بوده ام ولی در شگفت هستم که چگونه بعضی از منافقان نام مصدق را دژ خود قرار داده اند. مبارزات مصدق را نباید سدی یا عامل تضعیف و تردیدی در برابر انقلاب اسلامی دانست. این تشکیلات[=جبهه ملی] نه حزب است و نه جبهه؛ زیرا افرادی که درون آن خود را دنباله روی مصدق مینامند با هم به توافق نرسیده اند 💠 مکری با اشاره به سخنان اخیر گفت: ➕بعضی از هم وطنان ما اظهار میدارند منطبق کردن نیازهای فعلی جامعه با قوانین اسلامی نه است و نه . چنین طرز فکری نمیتواند در چارچوب انقلاب اسلامی ما قرار گیرد و به نفع ما هم نیست 💠 ، وزیر کار دولت موقت و دبیر حزب ملت ایران، نیز ضمن قطع ارتباط با جبهه ملی گفت: ➕از آنجا که به تازگی برخی اظهارنظرها به نام ایران و پاره ای گزینش های شک آفرین در زمینه گسترش سازمان و رهبری آن انجام گرفته و در جبهه ملی به خطر افتاده، را جایز نشمرده 💠 آیت الله نیز در پاسخ به حسن نزیه گفت: ➕به آقای نزیه باید گفت که هر کسی باید در رشته تخصصی و کارشناسی خود اظهار نظر کند. نزیه در کار و دادگستری البته کارشناس است اما در نه. اینکه مسائل اسلامی با پیشرفت زمان قابل تطبیق هستند یا نه، این را دیگر نمیتوان گفت ایشان کارشناس هستند.ایشان نیستند پس دخالت نکنند اطلاعات،26خرداد،ص10و4 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ اهمیت طرح ریزی به قدر میسور حتی در بدترین شرایط و اقدام برای تحقق آن 🔻حضرت امام صادق (ع) در شرايطى كه تحت فشار حكام ستم كار قرار دارد و در حال به سر مى ‏برد و ندارد و بسيارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مى ‏برد براى مسلمانان تكليف معين مى ‏كند و حاكم و قاضى نصب مى‏ فرمايد. آيا اين كار آن حضرت چه معنى دارد؟ و اصولا بر اين نصب و عزل چه فايده اى مترتب است؟ 🔻 كه داراى سطح فكر وسيعى مى‏ باشند، هيچ گاه مايوس نگرديده و به وضع فعلى خود كه در زندان و اسارت به سر مى ‏برند و معلوم نيست آزاد مى‏ شوند يا نه، نمى ‏انديشند و براى پيشبرد هدف خويش در هر شرايط كه باشند مى ‏كنند تا بعدا اگر توانستند شخصا آن طرح را به مرحله اجراء در آورند و اگر خودشان فرصت نيافتند ديگران هر چند بعد از 200 يا 300 سال دنبال اين بروند و اجراء نمايند. 🔻اساس بسيارى از نهضت هاى بزرگ به همين صورتها بوده است. رئيس جمهور سابق اندونزى ، در زندان داراى اين افكار بوده و نقشه ها كشيده و طرح ها داده كه بعدا به اجرا درآمده است. 🔻امام صادق (ع) علاوه از دادن طرح، نصب هم فرموده ‏اند. اين نصب امام (ع) اگر براى آن روز بود، البته كار لغوى محسوب مى ‏شد، ولى آن حضرت به فكر بودند. مثل ما نبودند كه فقط به فكر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فكر بوده، فكر بوده، فكر بوده است. مى ‏خواسته بشر را اصلاح كند، و قانون عدل را اجرا نمايند. 🔻او بايد در هزار و چند صد سال پيش طرح بدهد، نصب نمايد تا آن روز كه ملت ها شدند، ملت اسلام آگاه گرديد و كرد ديگر تحيرى نباشد، وضع حكومت اسلامى و رئيس اسلام معلوم باشد. 🔻اصولا دين اسلام و مذهب شيعه و ساير مذاهب و اديان به همين نحو پيشرفت كرده است يعنى ابتداء جز طرح چيزى نبوده و بر اثر ايستادگى و جديت رهبران و پيامبران به ثمر رسيده است. 🔻 شبانى بيش نبود و سالها شبانى مى‏ كرد، آن روز كه براى مبارزه با فرعون مامور شد، ياور و پشتيبانى نداشت. ولى بر اثر لياقت ذاتى و ايستادگى خود با يك عصا، اساس حكومت فرعون را برچيد. 🔻شما خيال مى ‏كنيد اگر عصاى موسى دست من و جناب عالى بود اين كار از ما مى ‏آمد؟ و و موسى مى‏ خواهد تا با آن عصا بساط فرعون را به هم بريزد، و اين كار از هر كسى ساخته نيست. 🔻پيغمبر اكرم (ص) وقتى كه به رسالت مبعوث شد و شروع به تبليغ كرد يك طفل هشت ساله (حضرت امير ع) و يك زن چهل ساله (حضرت خديجه) به او ايمان آوردند. جز اين دو نفر كسى را نداشت و همه مى‏ دانند كه چقدر آن حضرت را اذيت كردند و كارشكني ها و مخالفت ها نمودند. ليكن مايوس نشد، و نفرمود كسى ندارم. كرد و با قدرت روحى و عزمى قوى، از «» رسالت را به اينجا رسانيد كه امروز هفتصد میليون جمعيت تحت لواى او هستند. ولایت فقیه امام خمینی، ص135 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ محاکمه یک خبرنگار صرفا به خاطر مصاحبه با هویدا در زندان 💠 روزنامه #لوموند در شماره اخیر خود گزارشی درباره محاکمه و موارد اتهام خانم #کریستین_اوکرنت، روزنامه نگار فرانسوی که موفق شده بود چند روز پیش قبل از اعدام #هویدا با او در زندان مصاحبه کند منتشر کرد. 💠 پخش این مصاحبه در فرانسه موجب اعتراض و انتقاد شدید محافل سیاسی و خبری فرانسه علیه او شد. به همین جهت باعث شد او به اتهام #رفتار_اهانت_آمیز و #خطاکارانه نسبت به قوانین مدنی محاکمه بشود. او متهم است که با #سوالات_بازجویانه خود، اعدام هویدا را تسریع کرده است. بامداد، 29 خرداد، ص1و10 📌پ.ن1: این وضعیت کشوری است که خود را مهد #آزادی میداند؛ یک خبرنگار را به اتهام مصاحبه با یک شخصیت سیاسی محاکمه میکند چون سوالاتش بازجویانه بوده است. ▫️عجیب اینکه آنها به جنایات رژیم شاه در دوران 13 ساله حکومت هویدا اعتراض نمیکنند و اساسا کاری با آن ندارند اما به یک خبرنگار ساده که در زندان با او مصاحبه کرده اعتراض کرده و او را محاکمه میکنند! این است همان معنای #حقوق_بشر امروزی! 📌پ.ن2: این کلیپ، همان مصاحبه ای است که این خانم با هویدا در زندان گرفته است. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
💠 تحلیل از جامعه شناسان مشهور غربی پیرامون انقلاب اسلامی ایران: 🔻انقلاب مذکور بخاطر درگیری طبقات یا بوسیله یک حزب یا یک گروه پیشتاز که ملت را بدنبال خود براه انداخته باشد،رخ نداده است. بود که این انقلاب را بوجود آورد. فلاسفه و قانوندانان جهان،راجع به اراده و خواست جمعی قلم فرسائی بسیار کرده اند ولی هیچکس در هیچ جای جهان نمونه ای از آن را به چشم ندیده بود 🔻به هنگام سفر خود به ایران، این را از نزدیک لمس کردم،درست مثل آنکه با دستم چیزی را لمس کرده باشم. «میان در خلال انقلاب فرهنگی شان به سال ۱۹۶۷ با تفاوت بسیاری وجود دارد. 🔻تغییر اساسی دیگر که ایرانی ها طالب آن بودند، ، دگرگونی روابط با دیگران، اشیاء، و بود. به نظر آنها انقلاب واقعی باید اساسی و از سرچشمه گیرد. دراینجا بود که اسلام نقش خود را به راستی ایفا کرد. برخلاف که میگوید:«مذهب هاست» ۱۹۷۸ ثابت کرد که مذهب، نه فقط افیون ملتها نبوده، بلکه است. 🔻انقلاب ایران میتواند درس عبرتی برای باشد.انقلاب ایران را محترم شمرده و شخصیت انسان را مقدس میداند و عقیده دارد که آدمی نباید مورد ظلم و ستم قرار گیرد و آزادی اش را از دست بدهد. اغلب کشورها میکنند درحالیکه آنرا نمیشناسند. برسر آن رقابت میکنند ولی همه آنها دروغگویانی بیش نیستند. 📌پ.ن: در کتاب «ایران: روح یک جهان بی روح»، نشر نی، تفصیل این تحلیل را از میشل فوکو بخوانید. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش اول) 🔹 که میرسد، همیشه برایمان از میگویند، اما خوب است مقداری هم به نوع تعامل دیگر قبایل با مسئله بپردازیم. هم پیش از شروع نهضت و هم هنگام شروع نهضت، افراد، گروه ها و قبائل مختلفی را برای پیوستنشان به این حرکت دعوت کردند، از جمله اهل بصره را. در ادامه اندکی به نوع تعامل خواهیم پرداخت. 🔸حضرت نامه دعوت را توسط به پنج قبیله بصره و بزرگان آن فرستاد. حضرت در نامه فرموده بود: رَدای خلافت ازآنِ ما بود اما دیگران از ما گرفتند و ما هم به آن تن دادیم تا موجب و نشود. شما را به و دعوت میکنم که امروز سنت رسول الله از میان رفته و ها زنده شده. اگر از فرمانم پیروی کنید شما را به و سبیل رشاد هدایت میکنم. 🔹یکی از آن سران، بود، کسی که از صحابی امیرالمومنین(ع) بشمار میرفت و در جنگ فرماندهی بخش کوچکی از سپاه حضرت را به عهده داشت. حضرت او را والی و حاکم شهر فارس کرد اما او در خیانت کرد و بخشی از آن را برای خود برداشت. حضرت نیز به او چنین می نویسد: ➕«خوبى پدرت، مرا درباره تو فريب داد. گمان مى‌كردم تو از شيوه و رفتار او پيروى مى‌كنى؛ امّا آن گونه كه از تو به من رسيده، را رها نمى‌كنى، گرچه به دينت آسيب رسانَد، و به سخن خيرخواهان، گوش فرا نمى‌دهى، هرچند خالصانه خيرخواهى كنند. به من خبر رسيده كه كارهاى بسيارى را بر زمين مى‌گذارى و براى سرگرمى و تفريح و صيد، بيرون مى‌روى و در ثروت خداوند، نسبت به باديه‌نشينان قبيله‌ات گشاده‌دستى مى‌كنى، گويا توست. به خدا سوگند، اگر اين گزارش‌ها درست باشد، شتر قبيله‌ات و بند كفش‌هايت از تو بهترند. خداوند، لهو و لعب را نمى‌پسندد و خيانت به مسلمانان و تباه كردن كارهاى آنان، خداوند را به خشم آورَد، و كسى كه چنين است، شايسته نيست كه با او مرزها پاسدارى شود و ثروت‌هاى عمومى، گردآورى گردد و امين اموال مسلمانان قرار گيرد. هر گاه نامه‌ام به تو رسيد، نزد من بيا» 🔸منذر به می آید و حضرت او را به پرداخت غرامت محکوم و زندانی میکند اما چندی بعد با و شفاعت (که از بهترین صحابه حضرت و از بزرگان قبیله منذر بود) آزاد میشود، البته پس از آن كه او را قسم داد و او هم قسم ياد كرد كه ندارد. این ماجرای تاریخی پر از عبرت ها برای امروز ماست، از عده ای و عدم توجه منذر به آنها تا نوع تعامل حضرت با او، از وساطت صعصعة تا پذیرش آن توسط حضرت... 🔹خب حالا این صحابی امیرالمومنین(ع) چگونه با دعوت فرزندش سیدالشهدا تعامل میکند؟ او این مسئله را به که حاکم وقت بود اطلاع میدهد چون دخترش همسر عبیدالله بود و میترسید این نیرنگ و شگرد او برای گرفتن (ع) باشد. عبیدالله نیز فرستاده و سفیر حسین را گردن میزند. کار به جایی رسید که حتی براساس برخی گزارشات وقتی عبیدالله والی کوفه شد، یکی از همراهان او به کوفه همین جناب منذر بوده است. 🔸جالب است که همین منذر پیش از ماجرای کربلا یک وقت سیدالشهدا را دید و به ایشان گفت: خدا مرا فدايت كند، اى فرزند پيامبر خدا! در چه حالى هستى‌؟ حضرت هم فرمود: «...از _اين_امّت، آن است كه اگر آنان را فرا بخوانيم، اجابتمان نمى‌كنند و اگر آنها را وا گذاريم، به وسيلۀ غير ما هدايت نمى‌يابند»، اما با این حال او همچنان اصرار داشت مسیر دیگری را دنبال کند. 🔹جالب تر آنکه در گزارش دیگری خود جناب منذر نقل کرده در جنگ وقتی با حضرت امیر(ع) وارد بصره و مکانی به اسم «» شدیم، حضرت توقّف كرده و چهار ركعت نماز خوانده و گونه‌هايش را به خاك ساييد و اشك‌هايش با خاك، عجين شد. سپس دست‌هايش را بلند كرد و چنین دعا فرمود: «بار خدايا! ...اين، بصره است. از تو خيرهايش را مى‌خواهم و از شرّش به تو پناه مى‌بَرَم... بار خدايا! اين گروه، اطاعت مرا كنار نهادند و بر من ستم كردند و بيعتم را شكستند. بارخدايا! خون مسلمانان را خودت حفظ كن. 📌منذر، هم ندای عدم اطاعت مردم از امامشان را از لسان سیدالشهدا شنید و هم از لسان امیرالمومنین اما باز خود نگرفت و مطیع امامش نشد. آیا این ماجرا برای امروز ما عبرتی دارد؟ 📚تمامی استنادات تاریخی از دو کتاب دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث می باشد که به دلیل تعدد استنادات صفحات ذکر نشده. ➕بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/134 ➕بخش سوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/138 ➕بخش چهارم: https://eitaa.com/TarikhDEF/144 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش دوم) 🔹در نوشته قبل به نامه سیدالشهدا به بصریان و خصوصا و شخصیت رو به افول او و عبرت های آن پرداخته شد. حضرت نامه دوم را برای ، یکی دیگر از سران بصره نوشتند. بررسی این شخصیت ها پُر از عبرت هاست. او نیز مانند جناب منذر، شخصی رو به بود... 🔸احنف کسی بود که در عصر پيامبر(ص) اسلام آورد اما ايشان را نديد. او به بردبارى و آقايى، شهره بود. از فرماندهان در فتح و از فرماندهان در فتح بشمار میرفت. در با اینکه او را به همراهى دعوت كرده بود امّا او با سخنانى هوشمندانه موضع عايشه را ناروا دانست و به همراه چهارهزار نفر از قبيله‌اش از جنگ کناره گرفت و عملا نه با علی(ع) همراهی کرد و نه با عایشه. 🔹 ماجرا را چنین گزارش کرده: احنف پيكى به سوى على(ع) فرستاد و گفت من در میان قومم همچنان بر اطاعت تو هستم و یکی از این دو کار را میتوانم برایت انجام دهم: 1. اینکه با 200 شمشیرزن از خاندانم به یاری تو بیاییم. 2. یا اینکه در قومم بمانم و مانع پیوستن 4000 شمشیرزن قبیله ام به سپاه شوم؛ حال هرچه شما امر کنید همان را انجام میدهم. حضرت امير نیز پاسخ داد در میان قومت بمان و مانع حرکت 4000 نفر به سمت عایشه شو. احنف نیز چنین کرد. 🔸این نقل نشان میدهد احنف توانایی یاری حضرت به همراه 4000 شمشیرزن را نداشته و صرفا توانسته آنها را نگه دارد تا به عایشه نپیوندند اما نقل دیگری هم دارد که مقداری بحث را متفاوت میکند. در این نقل آمده وقتی فرستاده احنف بر على(ع) وارد شد و خبر داد که احنف قومش را نگه داشته تا به عایشه نپیوندند، مردى گفت: اى امير مؤمنان! اين احنف كيست‌؟ 🔹آن فرستاده گفت: او، و بهترينِ آنان براى قومش است. على(ع) نیز در کلامی طعنه آمیز فرمود: «چنين است و من او را با مى‌سنجم كه به رفته و در آن جا مانده و منتظر است تا ببيند مردم به فرمان چه كسى درمى‌آيند». 🔸اینکه حضرت او را با مغیرة مقایسه کرده و چنین تحلیل میکند، آشکار میکند احنف حداقل در ظاهر خود را علی(ع) دوست و مطیع او نشان میداده اما در باطن، میلش به دنیاطلبی و روشش تغییر رنگ براساس شرایط بوده. انگار سياست او بیشتر مبنى بر مسامحه و همراهى با قوم و قبيله خود و دورى از تنش ها بوده، چه اینکه در آشوب نیز او اعتزال پيشه كرده و از على(ع) دفاع نمیکند. 🔹البته احنف آدم کمی نبود، درست است در همراه علی(ع) نیست اما در از فرماندهان سپاه اوست و نقشی فعال دارد و در جريان ، پيشنهاد میکند او به جاى ابوموسى، حَكَم معرفی شود. ماجرای جنگ صفین را چنین گزارش میکند: 🔸احنف به سوى على(ع) رفت و گفت: اى امير مؤمنان! من در جنگ جمل، دو راه به تو پيشنهاد كردم كه اگر بخواهى، پيروانم را كه اندك‌اند به یاری تو آورم و يا قبيله را كه بسيارند از جنگ با تو بازدارم. شما هم گفتى قومت را بازدار كه همين جلوگيرى براى كمك به من كافى است. من نيز به فرمان تو ماندم و چنین کردم. 🔹اما اين ، كسى است كه من عصاره خِرَدش را دوشيده و او را فردى و يافته‌ام. او مردى از يمن است و قومش همراه معاويه‌اند. تو اكنون با مردى سخت و گران جان مثل روبه‌رويى؛ مردى كه با خدا و پيامبرش جنگيده لذا كسى بايد به رويارويى‌اش برود كه چنان خود را از او دور نگه دارد كه گويى با ستارگان آسمان است و چنان خود را به آنان نزديك كند كه گويى در كف دستشان است. 🔸پس مرا بفرست كه به خدا سوگند، عمرو، هيچ گِرهى را نمى‌گشايد، مگر آن كه سخت‌تر از آن را برايت مى‌بندم. پس اگر مى‌گويى كه من از ياران پيامبر خدا نيستم، پس صحابى ديگرى غير از ابوموسی را انتخاب کن و مرا نيز همراه او بفرست. حضرت امیر(ع) فرمود: «اينان ابوموسی را با آن كلاه زاهدنمايَش عَلَم كرده و نزد من آورده‌اند و گفته‌اند: «اين را بفرست كه ما به او رضايت داريم» و خداوند، خود، امر خويش را پيش مى‌برد». 🔹احنف وقتی میبیند چاره ای نیست به سراغ ابوموسی میرود و برای او کلاسی از برگذار میکند تا به او بیاموزد چگونه با عمرو عاص دیدار کند و چه نکاتی را ملاحظه کند تا او را نخورد. 🔸این تنها نقش آفرینی احنف در صفین نبود بلکه پیش از شروع جنگ وقتی حضرت، را دعوت به یاری برای جنگ با میکند همین احنف است که برمیخیزد و میگوید: «به خدا سوگند که به تو پاسخ مثبت مى‌دهيم و با تو حركت مى‌كنيم، چه آسان باشد، چه دشوار، گوارا يا ناگوار! و در اين راه، اميد خير مى‌بريم و پاداشِ خداى بزرگ را.» ادامه دارد.... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
...🏴امشبی را شه دین در حرمش مهمان است...
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش سوم) 🔹البته احنف بعدا نزد نیز جايگاه خوبی داشت ولى در همان روزگار نیز از ستايش (ع) و مدح ايشان كوتاه نمى‌آمد. در گزارشی از آمده احنف بر معاويه وارد شد. معاويه به او گفت: تو بودى كه در ، عليه ما شمشير زدی و در را وا نهادى‌؟! 🔸گفت: اى معاويه! به‌گذشته‌ها باز مگرد كه‌شمشيرهايى كه با آنها با تو جنگيديم، هنوز بر گردن‌هايمان آويخته است و دل‌هايى كه با آنها دشمنت مى‌داشتيم، هنوز در درون سينه‌هاى ماست و به خدا سوگند، يك وجب به خيانت پيش نخواهى آمد، مگر آن كه يك ذراع به نيرنگ به سوى تو مى‌آييم و اگر بخواهى مى‌توانى با گوشه‌اى از ، كدورت دل‌هاى ما را صفا دهى. معاویه هم گفت: حتما چنين مى‌كنم. 🔹در گزارش دیگری آمده معاویه و جمعیتی دور او نشسته بودند كه مردى از شام وارد و به سخنرانى ايستاد و در پايان كلامش، على(ع) را كرد. مردم، ساكت ماندند اما به سخن آمد و گفت: 🔸«اى امير مؤمنان! اين گوينده كه اين گونه سخن گفت، اگر مى‌دانست كه رضايت تو در نفرين كردن پيامبران است، آنها را نيز نفرين مى‌كرد! از خدا پروا كن و على را واگذار كه او به ديدار پروردگارش شتافت و به تنهايى در قبرش آرميد و با كردارش تنها ماند و به خدا سوگند، تا آن جا كه ما مى‌دانيم، از همه پيشگام‌تر، پاكْ خوى، پاك نهاد و مصيبت فقدان او بزرگ بود.» 🔹معاويه به او گفت: اى احنف! ديده بر خار نهادى و سخن، نسنجيده گفتى و به خدا سوگند، بايد بر منبر شوى و او را خواه ناخواه نفرين كنى. احنف به او گفت: اى امير مؤمنان! اگر از من درگذرى، به سود توست و اگر مرا بر آن مجبور كنى، به خدا سوگند، زبانم به آن نخواهد چرخيد. 🔸احنف گفت اگر بر منبر بروم چنین میگویم: «اى مردم! امير مؤمنان معاويه به من فرمان داده است كه على را نفرين كنم و من مى‌گويم على و معاويه اختلاف كردند و با هم جنگيدند و هر يك ادّعا كرد كه ديگرى بر او و پيروانش ستم كرده است. پس چون دعا كردم، آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». 🔹و سپس مى‌گويم: «خدايا! تو به همراه فرشتگان و پيامبران و همه آفريدگانت، هر يك از اين دو را كه بر ديگرى ستم كرده، نفرين كن و گروه متجاوز را نفرين كن و خدايا آنان را بسيار نفرين كن. آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». اى معاويه! نه يك كلمه بر آن مى‌افزايم و نه يك كلمه از آن مى‌كاهم، حتّى اگر جانم بر سر آن برود. معاويه هم گفت: در اين صورت، تو را مجبور به سخنرانى نمى‌كنيم! 🔸احنف همان کسی است که وقتی معاویه از قبایل مختلف میخواهد که با یزید بیعت کنند و قبایل هیئت هایی برای به میفرستند، او نیز جزو هیئت بود. دو گزارش از این ماجرا نقل شده که میتوانید آن را در منابع دنبال کنید. 🔹حقیقتا انسان موجود عجیبی است، همین احنف خود نقل میکند: یک وقت بر معاويه وارد شدم. از شيرينى و ترشى، آن قدر آورد كه شگفتى مرا برانگيخت. آن‌گاه معاویه گفت: آن غذاى رنگين را بياوريد. لذا غذايى آوردند كه نفهميدم چيست. گفتم: اين چيست‌؟ گفت: روده مرغابى است كه با مغز و روغن پسته، انباشته شده و بر آن، شكر پاشيده شده است. 🔸احنف میگوید من گريه‌ام گرفت. معاویه گفت: چرا گريه مى‌كنى‌؟ گفتم: آفرين بر على(ع)! چنان از جان خود مايه گذاشت كه نه تو و نه غير تو نمى‌توانند چنين كنند. گفت: چگونه‌؟ گفتم: شبى هنگام افطار بر علی(ع) وارد شدم. به من فرمود: «برخيز و با و ، شام بخور». 🔹آن‌گاه خود به نماز ايستاد و بعد نماز برایش كيسه‌اى مُهر شده آوردند و از آن، مقدارى آرد جو در آورد و مجدد آن را بست. گفتم: اى اميرمؤمنان! تو را هيچ‌گاه بخيل نديده‌ام، چرا بر اين كيسه جو، مُهر مى‌زنى‌؟ فرمود: «از روى بُخل بر آن مهر نمى‌نهم؛ بلكه مى‌ترسم حسن يا حسين، آن را به روغنى آغشته كنند و يا چرب كنند». گفتم: مگر حرام است‌؟ 🔸فرمود: «نه؛ ولى بر ، واجب است كه در خوردن و پوشيدن، به ناتوان‌ترين افراد مردمشان تأسّى جويند و از مردم، با چيزى كه در توان آنان نيست، متمايز نشوند تا تهى‌دستان، آنان را ببينند و از خدا براى شرايطى كه در آن زندگى مى‌كنند، خشنود باشند و ثروتمندان، آنان را ببينند و در شُكر و فروتنى بيشتر بكوشند.» 🔹همین احنف کارش به جایی میرسد که پاسخی به نامه سیدالشهدا(ع) نمیدهد و به یاری او نمی رود و نقل کرده اند که گفته: «ما، را تجربه كرده‌ايم. آنان نه سياست مملكتدارى بلدند و نه ثروت‌اندوزند و نه اهل نيرنگ زدن در جنگ.» اما او بعدا به خاطر دوستی اش با برای همراهی او به میرود. 📌حیف! او با چه کسی همراه نشد و خود را از سعادت محروم ساخت، و با چه کسی همراه شد و خود را بدبخت ساخت! ادامه دارد... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش چهارم) ☘️ در نوشته های قبل به نامه سیدالشهدا خطاب به خواص بصره و خصوصا و و شخصیت شناسی آنها اشاره شد اما شخص سومی که حضرت به او نامه می نویسند کسی نیست جز . وقتی نامه حضرت به دست او میرسد، نامه را پنهان کرده و حرکتی از خود بروز نمیدهد و عملا به دعوت حضرت پاسخ منفی میدهد. ☘️ حال مالک بن مسمع کیست؟ او از قبیله بكر بن وائل بود. پدرش مسمع در سال نهم هجری مسلمان شد اما بعد از مدتی مرتد میشود و در بحرين او را به قصاص سگى از قبيله عبد القيس كه كشته بود، كشتند. مالك ميان قومش مورد احترام بود به نحوی که در المعارف ص184 میگوید: هرگاه خشم مى‏گرفت صد هزار شمشيرزن هم به خاطر او خشم مى‏گرفتند. ☘️ در تاریخش ج7، ص168 میگوید او از طرفداران بود که بعدا نیز به میپیوندد. ج3، ص25 نیز گزارشی دارد که نشان میدهد مالک بن مسمع در جزو یاران معاویه بوده و علیه امیرالمومنین پیکار کرده است. نقل این گزارش خالی از عبرت نیست: ☘️ زمانیکه عثمان كشته شد و جنگ ميان على(ع) و معاويه در گرفت، به خاطر علاقه اش به عثمان به سوى معاويه رفت و در جنگ صفّين، او و مالك بن مسمع، معاویه را همراهی میکردند. ☘️ عبيد اللّه، نزد معاويه اقامت گزيد و همسرى در كوفه داشت اما چون دورى‌اش به درازا كشيد، برادرِ زنش او را به همسرىِ مردى به نام درآورد. گزارش اين كار، به عبيد اللّه رسيد. از آمد و نزد على(ع) از عكرمه شكايت كرد. ☘️ على(ع) به او فرمود: «دشمنِ ما را يارى رساندى و خود را به هلاكت انداختى‌؟» عبيد اللّه گفت: آيا اين مسئله، مرا از تو محروم مى‌سازد؟ فرمود: «خیر». آن‌گاه‌ ماجرا را براى على(ع) تعريف كرد و حضرت نیز زنش را به او باز گردانْد اما زن، حامله بود لذا زن را نزد كسى كه به او اطمينان داشت، گذاشت تا وضعِ حمل كرد و فرزند را به عِكرمه داد و زن را به عبيد اللّه برگرداند. عبيداللّه نیز مجدد به شام برگشت. ☘️ (ع) آنقدر شهره شده که عبیدالله نیز خیالش راحت است که حضرت به عدل با او رفتار خواهد کرد هرچند که دشمنش باشد. شخصیت شناسی عبیدالله نیز پُر از عبرت است که در جای خود باید بررسی کرد. ☘️ ج5، ص110 نیز گزارش مفصلی درباره حضور از یاران معاویه در بصره و ایجاد فتنه علیه امیرالمونین(ع) دارد که در ضمن آن گزارش روشن میشود مالک بن مسمع دارای بوده و در ، به او پناهنده میشود. مالک در همین ماجرای ابن حضرمی نیز با حاکم بصره و نماینده امام در آنجا همکاری ندارد. ☘️ نیز در اغانى ج9، ص35 میگوید: پس از جنگ جمل، مروان بن حكم به مالك پناهنده شده و اميرالمؤمنين(ع) مروان را از او مطالبه میکند اما او مروان را تسلیم حضرت نمیکند تا آنكه گروگانى گرفته و آن را به ابوحفصه، آزاد كرده مروان میدهد و میگوید اگر براى مروان حادثه‏اى رخ داد گروگان را براى خود بردار. ☘️ در الجمل ص294 میگوید: از بصره دو هزار نفر به يارى على(ع) آمدند مثلا از قبيله ربيعه همه به یاری حضرت آمده بودند الّا مالك بن مسمع. ☘️ از قرائن موجود روشن میشود مالک بن مسمع اساسا شخصیتی نبود که سیدالشهدا بخواهد امیدی به کمک او داشته باشد، پس چرا حضرت به او نامه میزند؟ احتمالات مختلفی را میتوان ذکر کرد: شاید حضرت میخواستند را بر او تمام کنند و شاید همچنان امید داشتند مانند که عثمانی بود اما بعدا حسینی شد، او نیز حسینی شود و شایدهای دیگر... ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
Mohammadreza Taheri - Alvade Vafa - 128.mp3
34.04M
🏴الوعده وفا دیدی گفتم میرسم به کربلا دیدی گفتم میبینم ضریحتو یادته چی خواستم از امام رضا(ع)◾️ 😭آقاجان ما رو لایق ندونستی...
❇️ تمدن غرب چگونه فرهنگ خود را با سلب اختیار و به نحو جبری بر ملت ها حُقنه و حاکم میکند؟ (بخش اول) 💠 در مقاله ای تحت عنوان «» این مسئله را به زیبایی تصویر کرده که به مرور بخش هایی از آن را تقدیم میکنم: 🔻تردید دارم که در سیاره زمین هنوز هم جوامعی وجود داشته باشند که تسلیم که جهان امروز را یکسره در دارد نشده باشند. 🔻نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دنیای متمدن تا آنجا انسان جدید را کرده اند که اصلآ تصور دیگری از «» جز اینکه هست، ندارد. 🔻بچه ها در میان خانواده هایی به دنیا می آیند که عادات و فرهنگ ملازم با همین صورت خاص از زندگی بشری را به ناچار پذیرفته اند. تلویزیون ها در واقع امر با یک آنتن مشترک در سراسر جهان به یک فرستنده مرکزی متصلند که یک پیام مشترک جهانی را به ها ارائه می دهد. 🔻کودکان پای تلویزیون ها رشد می کنند و به مهد کودک ها ،کودکستان ها و مدارس و دانشگاه هایی می روند که باز هم از آموزش پرورش و تعلیم و تعلم هیچ تصور دیگری جز این که هست ندارند. 🔻این آموزشگاه ها، از مهد کودک تا دانشگاه ،متعهدند که شهروندان خوب و مطیع و کاملاً استانداردی برای تربیت کنند _ و چنین می کنند. 🔻بالاخره ضرورت معاش جوانان را _ تحصیل کرده و یا تحصیل ناکرده_ به صورتی و به درون نهاد هايی اجتماعی می راند که بر سراسر سطح کره زمین گسترده اند و با یک مکانیسم واحد و در خدمت غایاتی مشترک اداره می شوند. 🔻تمدن نهادی شده غرب که موفق شده است خویش را به صورت اشیایی هدفمند و نظامی تکنولوژیک که روز به روز به آخرین مراحل اتوماسیون _خودکاری _ و دقت ریاضی وار نزدیک می شود در آورد و از طریق متدولوژی و ابزار پیچیده اتوماتیک جهان را کند، اجازه نمی دهد که هیچ یک از افراد بشر صورت دیگری از حیات را جز این که اکنون هست تجربه کنند. 🔻و بنابراین ، وضع انسان در برابر حیات یک وضع «» است. او ندارد و بنابراین، اصلا آزاد نیست. در اختیار انتخاب است ، در ، و حال که بشر نمی تواند هر طور که خود می خواهد زندگی کند 🔻و از این بدتر ، حتی کم ترین امکان شناخت صورت های دیگری از زندگی انسانی را از دست داده است، چگونه باید از آزادی و اختیار سخن گفت؟ 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
◾️اربعین حسینی تسلیت باد
❇️ تمدن غرب چگونه فرهنگ خود را با سلب اختیار و به نحو جبری بر ملت ها حُقنه و حاکم میکند؟ (بخش دوم) 💠 بحث خود را اینگونه ادامه میدهند: 🔻چرا هیچ یک از انقلاب های پا گرفته در این سوی کره زمین امکان نیافته اند که پس از پیروزی، به خویش و متناسب با آن روی بیاورند و به ناگزیر، در یک مقابله فرسایشی، رفته رفته معیارها و مقیاس های را پذیرفته اند؟ چرا چنین است؟ 🔻تمدن امروز کلیت و شمولیتی دارد که آن را تجزیه ناپذیر می سازد. همه این انقلاب ها _ حتی انقلابی همچون که در نسبت با دین بر پاشده است _ بعد از پیروزی به این دچار آمده اند که می توانند فرهنگ مستقل خویش را با تکنولوژی غربی و برنامه های جذاب غرب برای جمع آورند، حال آنکه این امر عملآ است. 🔻هر چه به پایان قرن بیستم نزدیک تر می شویم بیش تر و بیش تر می توان صورت های متناقض نهفته در باطن تمدن تکنولوژیک را آشکارا دید. تمدن امروز ذاتاً گرفتار است و از زمره جدی ترین این تناقض ها آن است که بشر متمدن در عین آنکه در جهان «» کافکا می زید و از هیچ حق انتخابی برخوردار نیست، جامعه محیط بر خویش را باز و آزاد می انگارد. 🔻 راست می گوید: لازمه عمل مسئولانه، است، و در جهان کنونی انسان با زنجیر به دنیا می آید، که او را خواه ناخواه و بی آنکه بداند، به سوی غایاتی که ملازم با تمدن کنونی است می کشانند. 🔻این هنگامی خود را به صورت تمام نشان می دهد که بدانیم همین بشری که جامعه محیط بر خود را «باز» می داند و به تقدیس آزادی روی می آورد، در هیچ یک از ادوار حیات خویش بر کره زمین تا این اندازه که امروز هست و نبوده است؛ نه فقط برده نفس اماره خویش، بلکه زندانی تمدنی که افراد بشر را از گهواره تا گور به بند کشیده است. 🔻جهان امروز جهانی است که در «» تصویر کرده است. آنچه موجب شده که بشرنتواند بر این واقعیت آگاه شود و اسارت خفت بار و ذلیلانه و بسیار وحشت اور خویش را نسبت به جهان بیرون دریابد، همین و بی رحمی است که با دقتی تقریبآ مطلق و شیوه هایی انتزاعی سیطره خویش را بر حیات انسان گسترانده است. 🔻 موجودیتی کاملاً دارد و هرچه به سوی خود کاری _اتوماسیون _ بیش تر حرکت کند، بیشتر و بیشتر به صورت ابزار خارج می شوند،و جز به استخدام در نمی آید. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF