eitaa logo
Zaeran Alghame Hamedan
103 دنبال‌کننده
77 عکس
217 ویدیو
6 فایل
اطلاع رسانی جلسات هیئت زائران علقمه همدان و بیت الزهراء علیهاالسلام - اشتراک گذاری احادیث و کلیپ‌ها و صوت‌های مذهبی.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
27.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم شب جمعه است هوایت نکنم می‌میرم با آرزوی عزت و صحت برای دانشمند محترم 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شنبه روز رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است. اول هفته با شعری داستانی از آن پیامبر رحمت..‌‌.. گذر داشت روزی رسول اله ز جایی تهی از درخت و گیاه فرود آمدی ، خاتم المرسلین به همراه یاران در آن سرزمین بفرمود : رو ، سوی صحرا کنید یکی تلّ هیزم مهیّا کنید شنیدند فرمانِ سرِّ اِله به حیرت فکندند بر هم نگاه بگفتند : کای خسرو حق پرست در این دشت هیزم نیآید به دست نباشد در اینجا نشان از درخت نروییده خاری از این خاکِ سخت چه سان سر به امرت فرود آوریم برت تلّ هیزم وجود آوریم بفرمود : هر کس به هر سو شتافت بیارد به همراه ، هر چیز یافت به فرمان پیغمبر راست گوی نمودند اصحاب او جستجوی یکی یافت خاشاک را بی درنگ یکی تکه ای چوب در پشت سنگ یکی شد ز پستی به جایی بلند به کف خار کند و رسیدش گزند غرض دستِ پُر هر کس از آن گروه برِ مصطفی آمد از دشت و کوه ز هیزم به قدر توان ، هر یکی به کف داشتی ، دستة کوچکی همه بر زمین، بار بگذاشتند به میدانگی هیزم انباشتند برِ چشم اصحاب و ختم رسل همان جزء ها پیش هم گشت کل تعجب نمودند آن مردمی که گفتند در دشت کو هیزمی ؟! پیمبر که جانم فدایش شود دل آرام از گفته هایش شود لب شکّرین بر سخن باز کرد به اصحاب ، این نکته ابراز کرد گناهان همی جمع گردد چنین به صحرای محشر ، دمِ واپسین نمایید پرهیز از هر گناه اگر چه بُود کوچک آن اشتباه گنه دامن پاک ، ننگین کند حذر کن که بار تو سنگین کند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای مشاهده سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم توسط علیها السلام این داستان سرگذشت « » می‌باشد که از کتاب «با نور فاطمه هدایت شدم» گرفته شده است. 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
33.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الحسن علیه السلام علیهاالسلام 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب الحیدر 🔸 🔹 # فاتح_خیبر 🔸 🔹 💐 💐 علیه السلام شاعر: ای برقِ ذوالفقارِ تو را مظهر ، آفتاب در آسمان تو راست ثناگستر ، آفتاب تا در سما مدیحِ تو خوانَد بر اختران هر دم کند قصیدة نُو از بر ، آفتاب یک لحظه بی ولایِ تو از پشت کوهها بیرون نکرده بهر تجلّی ، سر ، آفتاب چون در مدارِ مهرِ تو شد مهر ، پایدار در تیرگی است مشعلِ روشنگر ، آفتاب بی حبّ تو اگر به فلک ، جلوه گر شود بیند ز نارِ خشمِ خدا ، کیفر ، آفتاب از کعبه رخ نمودی و نورت جهان گرفت آنسان که سرزند سحر از خاور ، آفتاب دیوار کعبه باز شد از بهرِ مادرت تابید از تو در حرمِ داور ، آفتاب خورشیدِ آسمان امامت تویی که هست از ذرّه نیز پیشِ رُخَت کمتر ، آفتاب قَدْرِ تو آن قَدَر که سزد در کمالِ فخر بر سر نهد ز خاکِ رهت افسر ، آفتاب هستی ابوتراب و تراب از تو مفتخر کآمد به چاکرانِ درت نوکر ، آفتاب از ردّ شمس ، بر همه گردید آشکار امرِ تو راست بندة فرمانبر ، آفتاب گر نورِ اوست در همه آفاق ، جلوه گر بر سر گرفته سایه ای از قنبر ، آفتاب میرِ حُنین و بدری و وقتِ مصافِ خصم سر باز تو است مهر و مه و اختر ، آفتاب از حمله های حیدریِ تو ، دری ندید تابید بعدِ جنگ چو بر خیبر ، آفتاب در رزمگاه ، تافت به اعجازِ ذوالفقار گاهی به نعشِ مرحب و گه عنتر ، آفتاب سر لشگرِ سپاهِ رسول خدا ، تویی سربازِ کوچکی است در این لشگر ، آفتاب بر خیلِ روبهان زدی ، ای شیر ، یک تنه این زَهْرِه را ندیده ز شیرِ نر ، آفتاب عین الله است چشمِ تو ، دستت یَدُاللَّه است فرشِ قدومِ تو است به هر معبر ، آفتاب « دندان تابناکت و رخسار چون مهت این بر ستاره خنده زند آن بر ، آفتاب » « هر جا که روی ماهِ تو طالع شود ، بُوَد با آن همه ضیاء ز سُهی کمتر ، آفتاب» [1] « خاکی که سایة تو اَش از خاک برگرفت در نقره گیردش قمر و در زر ، آفتاب » « در بارگاهِ جاهِ تو قندیل ، آسمان در روضة معطّرِ تو مجمر ، آفتاب » [2] صاحب لوای احمد و ساقیّ کوثری از کوثرِ ولای تو زد ساغر ، آفتاب توبا حقیّ و با تو بُود حق ، عَلَی الدّوام نَبْوَدْ از این حقیقت ، روشنتر ، آفتاب با دست خویش ، وصله به کفش و ردا زدی آن وصله را به فرق ، کند افسر ، آفتاب آن دلبری که با نظری ، دل بری ز خلق کس پیشِ حُسنِ تو ندهد دل بر ، آفتاب « آن سروری که بهرِ نمازش ز باختر آوَرْد باز ، معجزِ پیغمبر ، آفتاب » « رایت اگر سکونِ فلک اقتضا کند بر زورقِ سپهر شود لنگر ، آفتاب » [3] روز غدیر کرد به تبریک ، در رهت هر پَرْتُوَش نثار ، دو صد گوهر ، آفتاب بودند مهر و ماه ، قرین در غدیر خم با ماهتاب بود چو بر منبر ، آفتاب دیدند خَلْق ، دستِ تو در دستِ عقل کل آنسان که دید از فلک این منظر ، آفتاب ز امرِ حقت ، رسول ، ولی خوانْدْ ، یا علی بشنید این کلام ، چو بحر و بر ، آفتاب تا کور ، چشمِ خصمِ تو گردد در آن میان ز انجم ، سپند ریخته در مجمر ، آفتاب دارم یقین چو زُمرة حجاج ، با شعف بیعت نموده یکدله با حیدر ، آفتاب با حُکمِ انتسابِ تو ، تکمیل گشته دین قرآن یکی گواهِ من ، آن دیگر ، آفتاب نعمت ، تمام گشت به یُمنِ ولایتت بگرفته از ولایتِ تو زیور ، آفتاب آن روز ، حق به مکتبِ اسلام شد رضا چون مومنین بُود به همین باور ، آفتاب ای کشتیِ نجاتِ بشر ، ناخدای صبر انداخته به ساحلِ تو لنگر ، آفتاب تا بنده است بهرِ تو تابنده در فلک بی مُهرِ مهرِ تو است یقین ابتر ، آفتاب از پاک سیرتان همه وصفِ تو می شنید وقتی که می گذشت ز هر کشور ، آفتاب ای قاری کتابِ خدا ، قبل از نزول از دوستیِّ تو شده روشنگر ، آفتاب گرمِ صلات بودی و دادی زکات را در دستِ تو است حلقة انگشتر ، آفتاب شمع هدایتیّ و به گِرد تو می زند پروانه وار ، بهر طوافت پَر ، آفتاب « دستِ تو چون محیط و در آن آسمان ، صدف در این صدف ز ریزش تو گوهر ، آفتاب » « در قلزمِ جلال تو ، فُلکی است نُه فلک کاورا بُود به وقتِ سکون لنگر ، آفتاب » [4] تو کیستی ؟ که گر ندهی رخصتِ ظهور ظاهر به چشم کس نشود دیگر ، آفتاب بشنید در کشاکشِ صفین بارها مدح تو از صحابة پیغمبر ، آفتاب تکبیر گفت در فلک آن روز پُر ز سوز با دیدنِ مبارزة اشتر ، آفتاب قرآن تویی ، نه آنچه به نی کرد عمر و عاص بر یاریِ معاویة دون در ، آفتاب هرگز ز رجس ، پاک نگردد عدویِ تو تابد هزار قرن به خاکش گر ، آفتاب 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 بالمس لینک زیربه ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم مراسم چهلمین روز گذشت خادم الحسین علیه‌السلام حاج محمدرضا حجاریان (ره)
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸 علیهاالسلام 🔹 🔸 بنام خداوند فرد و صمد که افراشت هفت آسمان، بی عمد خداوند بخشنده‌ی مهربان که حتی دهد دشمنان را امان شنو داستانی که پُر حکمت است خردمند را مایه‌ی عبرت است پس از خطبه‌ای که به پیش همه بیان کرد با سوز دل، فاطمه به قرآن، مکرّر نمود استناد بداد آبروی دو غاصب، به باد فدک را به زهرا عدو پس نداد ز اموال، چیزی به او پس نداد علیّ ولی گفت با فاطمه الا روح تطهیر! یا فاطمه بیا، شِکوه پیشِ ابوبکر بر به نزدش برو در غیاب عمر بگو: ای به ناحق، خلیفه شده ثمر بر درخت سقیفه شده به فرض محال، ار به دورانِ تو فدک بود ملک تو، از آنِ تو اگر که فدک را به پیش همه طلب می‌نمودی ز تو، فاطمه سزا بود کز احترام رسول فدک را دهی هدیه بهر بتول نبی، اجر و مُزدِ رسالت نخواست ز کس جز مودت به عترت نخواست منم وارث خلق او، خوی او منم روح بین دو پهلوی او کنون دخترش را تو غمخوار باش به حکم مودت، مرا یار باش فدک را به من باز ده از وفا بس است این جنایات و جور و جفا کسی کز رضایش بُوَد حق، رضا پذیرفت این گفته‌ی مرتضی لذا در غیابِ عمر، فاطمه که بر آفرینش بُوَد قائمه روانه شدی دخت خیر البشر به نزد ابوبکر، آن کان شر همان نکته‌ها یک به یک، باز گفت ابوبکر شد منقلب چون شنفت پذیرفت گفتار دخت رسول قباله‌ی فدک داد دست بتول حبیبه‌ی حبیبِ خدا، شاد شد ز قید غم و غصه، آزاد شد برون چونکه از نزد بیگانه گشت به صد شوق، راهی سوی خانه گشت ولیکن عمر ناگه از ره رسید از او راز پرسید و پاسخ شنید چو آگه شد از راز، کفتارِ پیر در آن خلوتِ کوچه، گشتی دلیر قباله‌ی فدک را به دور از همه عمر خواست در کوچه از فاطمه به درخواستش فاطمه تن نداد قباله‌ی فدک را به دشمن نداد عمر جز جنایت، خیالی نداشت مکان، بِه از آن کوچه خالی نداشت عمر دید بی ناصر، آن ناصره لگد زد به صدیقه‌ی طاهره شرار عداوت چو قلبش گداخت لگد را رویِ سینه‌ی او نواخت از آن ضربه‌ی سخت، بانوی دین به کوچه ز کین گشت نقش زمین چو برخواست با روحِ افلاکی‌اش از آن خاک، با چادر خاکی‌اش عمر، عارضِ ماه، نیلی نمود هدف، صورت او به سیلی نمود چو با ضربه، سیلی به رویش نشست به گوشش همی گوشواره شکست جهان را همه آه و ناله گرفت عمر چون به زور، آن قباله گرفت بر آن نامه انداخت آب دهان سپس پاره کردش ز مردم، نهان به نفرینِ او، فاطمه لب گشود بگفت: ای ز جورت، رخ من کبود چو این نامه‌ی ریز ریز از جفا کند پاره پاره دلت را خدا بدان ( ایزدی ) خالق خاک و آب نمود این دعا از کرم مستجاب کسی که بُوَد نارِ دوزخ کمش همی پاره، فیروز کرد اشکمش 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از پیرغلامان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کار قدیمی ببینید ▫️اجازه بدهید به ۳۰ سال قبل یعنی ایام فاطمیه سال ۱۳۷۳ برویم و واحدخوانی ذاکر پیشکسوت کاشان، حاج اسماعیل اخباری را ببینیم. ▫️این ویدیو در حسینیه پنجه‌شاه ضبط شده و صدای ضجه و ناله زنان و مردان از هر طرفی شنیده می‌شود. ▫️حاج اسماعیل، امروز بزرگ مداحان کاشان است و القاب مختلفی به او در ستایشگری اهل‌بیت علیهم‌السلام داده‌اند. 🆔 @Pirgholamanir
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم علیه السلام علقمه_همدان علیهاالسلام
بسم االله الرحمن الرحیم مراسم دهه دوم فاطمیه منزل خادم الحسین (علیه السلام) مرحوم حاج مرادعلی ارغوان (ره)
روضه خانگی ◾️ پایگاه اطلاع رسانی هیئت های همدان اطلاع رسانی مجالس  مذهبی  همدان 👇👇👇👇👇👇👇👇 @etelaresanihamedan
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله الحسین حفظه‌الله دوستان امام حسین علیه‌السلام را کشان کشان به سمت بهشت می‌برند... باتشکر از آقای قاسمی (خوانسار) 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب الزهراء (علیهاالسلام) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ (( )) سورة نور ، آیة رحمت تویی بر حُجَج بالغه ، حجّت تویی مادحِ شخصِ تو ، خدای جلیل خادم دار الشرفت ، جبرییل و آنکه بجز وحی ، نگفتا سخن گفت : فدای تو شود جان من هستیِ هستی همه از هست توست ختم رسل بوسه زنِ دست توست دست تو ، تفسیر یَدُالله بود حافظِ جانِ اسدُ الله بود کیستی ؟! ای کشتة راهِ ولی کیستی ؟! ای عقده گشای علی قدرِ تو را قدر ، بیان می کند شانِ تو ، تطهیر عیان می کند اهل کسا را تو بهین محوری بر پدری ، مادری و دختری اسوة اخلاص و وقار و عفاف بذل کُنِ جامة شام زفاف نبضِ جهان ، قلب پر احساس توست گردش افلاک ، چو دستاس توست الگوی هر بانوی آزاده ای داشته ای زندگیِ ساده ای ای همه بینایی و شور و شعور خود زده ای نان جوین در تنور بیشتر از حدّ توانِ علی هیچ نبودت طلب از آن ولی خواستی آندم که ز حیدر ، انار خواسته ات داد ، خداوندگار خانة تو مهبطِ تنزیل بود وحی ، در آن حجره بیامد فرود نور ، از آن خانه به خورشید تافت کاین شرف و قدر ، در آفاق یافت بود ز فرطِ شرف ، آن آستان سجده گهِ مهر و مهِ آسمان خواجة لولاک ، به هر صبح و شام شد سوی آن خانه به عرضِ سلام قبله گه اهل ولا خانه ات ختم رسل ، مُحرمِ کاشانه ات همره شُویِ تو ز بعدِ نماز سوی سرای تو شد آن دلنواز سفره ات آمادة مهمان نبود چون خبر از نان به سرِ خوان نبود زود به محراب شدی در سجود مائده از خُلد بیامد فرود حرف همین است که مالک رقاب رزق دهد بر تو بدون حساب ای که جهان جیره خور خوان توست کون و مکان ، بندة فرمان توست حضرت صدّیقة کبری تویی دادرسِ شیعه به عقبا تویی پیش تو ، ای بانوی صاحب کرم قامتِ سروِ نبوی بود خم عطرِ جنان یافته از سینه ات نور خدا تافت بر آیینه ات ماهِ نُو ، از نورِ رُخت گم شود گرچه فروزنده چو انجم شود ای سه شب از نان جوینِ تو سیر گشته فقیری چو یتیم و اسیر اختر رخشندة برج عطا بانیِ نازل شدنِ هَلْ اتی وقت نمازِ تو ، به خیل ملک داشت مباهات ، خدای فلک ای ز تو دین یافته پیرایه ها در همه دم ، غمخورِ همسایه ها خیل ملک ، محو نماز شبت آیت عظمای خدا ، زینبت چهره به پای تو نهاده حسین آنکه بُوَد آبروی عالمین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔 http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم در 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔸 🔹 ای که بی‌یاری، بگو: یا فاطمه ای که بیماری، بگو: یا فاطمه درد اگر داری، بگو: یا فاطمه قبلِ هر کاری، بگو: یا فاطمه طالبِ یاری؟ بگو: یا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) او ز هر رجس و پلیدی، پاک بود قدر و شانش برتر از ادراک بود نور چشم‌خواجه‌ی لولاک بود علت پیدایش افلاک بود نور می‌بخشد به دل‌ها فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) فاطمه، تطهیر و قدر و کوثر است او جوابِ طعنه‌های ابتر است مایه‌ی آرامش پیغمبر است بر پدر، هم دختر و هم مادر است چون بُوَد امّ ابیها فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) حاجب کاشانه‌اش جبریل بود خادم آن خانه، میکاییل بود سائل درگاهش اسرافیل بود خطبه خوانش ز امر حق، راحیل بود بود تنها کفوِ مولا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) فاطمه، رونق به قرآن می‌دهد شیعیان را درس عرفان می‌دهد جان برای حفظ جانان می‌دهد فاطمه بر مردگان، جان می‌دهد دم دهد بر صد مسیحا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) هستیِ هستی، همه از هست اوست دست حق، یعنی علی، پابست اوست با امیر المومنین پیوست اوست روز محشر، کارها در دست اوست کار ما آنجا بُوَد با فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) کیست زهرا؟ قره العینِ رسول طاهره، منصوره، صدیقه، بتول انبیا دارند فضلش را قبول از ملالِ او، نبی گردد ملول هست آری، روحِ طه فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) ( هَل اتی ) یک سوره در تکریم اوست مصطفی، مامور بر تعظیم اوست سیرِ گردون نیز با تنظیم اوست چار عنصر، یک به یک، تسلیم اوست هست مهرِ عالم آرا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) نیمه شب، با خالق بنده نواز چون کند خلوت، پیِ راز و نیاز لعن گوید در قفای هر نماز بر دو شیخِ کفر کیشِ فتنه ساز داده اینسان درس بر ما فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) ( ایزدی ) خدمتگزار فاطمه است شکر لله، جیره خوار فاطمه است تا قیامت، داغدار فاطمه است متن اشعارش، شعار فاطمه است طبعِ او، کرده شکوفا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
حدیث کسا.mp3
14.84M
باسلام قرائت بیایید با زمزمه این حدیث نورانی و باز نشر آن در فضاهای مجازی و درگاه‌های مختلف برای برآورده شدن (عجل الله فرجه) و برآورده شدن حوائج منتظرانش و شفای بیماران دعا کنیم... ، است و نباید از مداومت بر قرائت آن، کوتاهی کرد... مخصوصاً در ایام فاطمیه. با نشر این فایل صوتی در ختم ۱۴۰۰۰۰ به قصد فرج، با ما شریک فیض باشید. ، بدرقه راهتان.... هر روز با وضو و رو به قبله و باحضور قلب بشنوید و زمزمه کنید. برای مشاهده سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ الحاد یعنی ایستادن در برابر فاطمه زهرا سلام الله علیها... ⚠️روضه نخوان! پیراهن مشکی نپوش! ■ مخارج فاطمیه را صرف فقرا کنید.. 🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام ظله 🗒 فاطمیه ۱۴۴۳ هـ.ق { @AyatollahBahrololom }
هدایت شده از علیرضا مهرپرور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلواتی از ابن طاووس(رضوان الله علیه) برای حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) که در آن به مظلومیت های آن بانو اشاره شده است آیه الله نجم الدین طبسی
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 حضرت اُمُّ البنین (س) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ای وجودت غرق در انوار یا اُمُّ البنین سرّ حق را مَحرَم اَسرار یا اُمُّ البنین فاطمه ! ای سرفراز از تو کلابیّه همه بانوان را اُسوۀ ایثار یا اُمُّ البنین ای عفیفه دختر شایستۀ قومی شجاع کز شرافت داشتی آثار یا اُمُّ البنین در سپهر مِهر، رخشان اختر فرزانگی معرفت را قُلزُم ذخّار یا اُمُّ البنین ای پسندیده همه پندار و خوش گفتار تو پاک دامان نکو کردار یا اُمُّ البنین خواستگاری کرد با صد احترام از تو عقیل از برای حیدر کرّار یا اُمُّ البنین او که آگه بود از انساب اقوام عرب دید باشد خیر تو بسیار یا اُمُّ البنین بهر حیدر، همسری می جُست بعد فاطمه یافتت شایستۀ این کار یا اُمُّ البنین در گلستانی که گلهایش بُوَد زنهای پاک یافتت چون غنچه ای بی خار یا اُمُّ البنین سرفراز این راز چون ابراز کردی با حزام قلب او از شوق شد سرشار یا اُمُّ البنین خواستگارت شد به ظاهر از پدر بهر علی خواستت در باطن از دادار یا اُمُّ البنین زد قدم در اندرونی، بود جویای جواب آن پدر از دُخت خوش گفتار یا اُمُّ البنین کُنج حُجره ایستاد و دوخت بر دختر نگاه خیر بهرت خواست از دادار یا اُمُّ البنین دید با مادر ز خواب خویش می گویی سخن داشت رؤیای تو بس اَسرار یا اُمُّ البنین گفتی اش: بر آسمان در خواب می کردم نگاه گفت: راز خویش کن اظهار یا اُمُّ البنین گفتی: آمد سه ستاره زآسمان بر دامنم گفت: تعبیرش خوش است این کار یا اُمُّ البنین باز گفتی: قرص ماه آمد به دامانم نشست مادرت شد حیرتش بسیار یا اُمُّ البنین گفت: مردی آسمانی، خواستگارت می شود طلعت او مطلع الانوار یا اُمُّ البنین سه پسر بخشد خداتان سه ستاره ی بی بَدَل نور حق دارند در رخسار یا اُمُّ البنین یک پسر سرمد شما را می دهد چون قرص ماه مهر و ماهش بندۀ دربار یا اُمُّ البنین قرص ماه و سه ستاره، سر بلندت می کنند در جزا در محضر جبّار یا اُمُّ البنین پس پدر گفتا به او خوابِ خوشت تعبیر شد داد بخت خوش تو را غفّار یا اُمُّ البنین هان ! عقیلت خواستگاری کرده بهر شیر حق پاسخ خود را نما اظهار یا اُمُّ البنین سر به زیر انداختی در پاسخ از حُجب و حیا ای حیا را نقطۀ پرگار یا اُمُّ البنین نو بهار عمر تو طی گشت با روح بهار خاطراتت بود بی تکرار یا اُمُّ البنین ای گلستان عفاف ای بوستان معرفت چار گل را دامنت گلزار یا اُمُّ البنین زابتدای ازدواجت با امیرالمؤمنین بودی اش در موج غم غمخوار یا اُمُّ البنین بر زبان آن لسان الله شد از یُمن تو باز نام فاطمه تکرار یا اُمُّ البنین چون به دنیا آمد عبّاست دلت مسرور شد سرفرازی با تو آمد یار یا اُمُّ البنین بوسه زد حیدر به چشم تر بدست کودکت داشت در دل غصّۀ بسیار یا اُمُّ البنین چون شنیدی علّت آن گریه از چشم خدا چشم تو گردید گوهربار یا اُمُّ البنین ادامه دارد... باتشکر فراوان از مداح اهل البیت علیهم السلام آقای علی وطنی بابت تایپ اشعار... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 🟢 (بخش اول) بار دیگر طوطی طبعم، سخن پرداز شد بال بسته باز کرد و باز در پرواز شد رفت در صحن بقیع و سوز دل را ساز کرد مرثیه بر حضرت اُمُّ البنین آغاز کرد گفت: ای شیر خدا را همدم و همسر سلام ای ولیّ الله را در وقت غم یاور سلام ای که باشد دامنت عباس پرور السلام مادر عثمان و عون و فضل و جعفر السلام ای پسرهایت به میدان شهادت شیر حق ای بدست چار فرزندت همی شمشیر حق بر تو رو کردم که در غمها شوی غمخوار من بر تو رو کردم که بگشایی گره از کار من بین که جانم بر لب آمد دردهایم کن دوا مادر باب الحوائج حاجتم را کن روا می گدایی از گدایان اباالفضل توأم ریزه خوار خوان احسان اباالفضل توأم ای طواف آورده بر گِرد مزارت جبرئیل یاد آن روزی که آمد خواستگاریّت عقیل آن که بودش دل ز انوار ولایت منجلی خواستگاری کرد از تو بهر مولایم علی دیده بودی خواب زیبائی که شرحش گفتنی است باز گویم شمّه ای از آن که بس بشنفتنی است خواب دیدی چشم حق بین دوختی بر آسمان در تفکّر بودی از خلق مکان و لامکان بر ستاره های نورانی نظر انداختی هان ! مؤثّر را ز آثارش همی بشناختی سه ستاره ناگهان از آسمان آمد فرود روی دامانت نشست و نوربارانت نمود بودی از دیدار این صحنه بسی حیرت زده کز چه رو آن سه ستاره در حضورت آمده؟ ناگهان دیدی که قرص ماه هم آمد فرود بر روی دامان پاکت با ادب منزل نمود مادر وارسته ات خواب تو را تعبیر کرد آن نشان ها را که گفتی یک به یک تفسیر کرد گفت: مردی آسمانی خواستگارت می شود لطف حق پیوسته در هر کار یارت می شود سه پسر بخشد خدایت چون ستاره هرکدام صاحب قدر و جلالت، نیک خلق و نیکنام وآن یکی دارد جمالی خوبتر از قرص ماه هست بر پاکیّ ذاتش خالق اکبر گواه پس حزام از پرده بیرون گشت با عرض سلام دختر فرزانه اش را گفت با صد احترام فاطمه ! ای دخترم ! خوابت چه خوش تعبیر شد نور چشمم ! سرنوشتت بهترین تقدیر شد ای دلت بیت الولا سرمایه ات حُبّ ولی هان ! بدان که خواستگارتو بُوَد مولا علی هان ! بدان توفیق، با بختت رفیق راه شد خواستگارت حیدر صفدر، ولی الله شد فاطمه ای مایۀ فخر همه قوم کلاب انتخاب ناب بودی از برای بوتراب ای عروس بیت نور از لطف ربّ العالمین مَحرَم اَسرار گشتی بر امیرالمؤمنین از خزانۀ غیب دست حق تو را الماس داد خوبتر از قرص مه، دُردانه چون عبّاس داد چونکه در قنداقه بستی دستهای آن پسر بردی آن قنداقه را تقدیم کردی بر پدر دست حق آن دستِ در قنداقه بسته، باز کرد بوسه زد بر آن دو دست و گریه را آغاز کرد چون نظر کردی و دیدی اشک چشم بو تراب ناگهان در قلب شیدایت بپا شد انقلاب گفتی ای مولای من ای آگه از اسرار غیب از چه گریانی؟ مگر این دستها را هست عیب؟ گریه ات انداخت در جان و دل من، اضطراب علّتش را بازگو ای آگه از عِلم الکتاب گفت سرّالله، حق از سرّ اشکم عالِم است دستهای کودک دردانه ی تو سالم است او دهد آرامشی بر قلب پر احساس مان هیچ نقصانی ندارد پیکر عبّاس مان گریه های من برای روز عاشورا بُوَد بهر روزی که حسین فاطمه تنها بُوَد بهر روزی که نباشد هیچ روزی همچو آن بهر روزی که نبیند مثل آن چشم جهان بهر روزی که حسینم آن غریب ابن غریب می شود محصور در بین سپاهی نانجیب بهر آن روزی که فرزندان زهرا تشنه اند آبروی آب ها بین دو دریا تشنه اند می شود مأمور عباس تو تا آب آوَرَد کودکان را از شریعه هدیه ای ناب آوَرَد بهر مَشکی آب دو دستش شود از تن جدا می شود اعضای او از ظلم اهریمن جدا دستهای پاک او آن روز افتد روی خاک افکند افلاک را در شورش از ادرک اخاک گریم از امروز من بر غربت آن روزشان کس نمی گوید جواب نالۀ جانسوزشان چون شنیدی این مصائب را تو از مولا علی گریه کردی بهر عبّاس و حسینت، با علی تربیت کردی پسرهایت به صدها شور و شین بارها گفتی پسرهایم به قربان حسین چه شب و چه روزها قلبت پر از احساس بُوُد این سفارشها تو را پیوسته با عبّاس بُوُد کای فروغ دیدۀ اُمُّ البنین ! عبّاس من نذر گریه بر تو اشک چشم چون الماس من گرچه می باشی برادر با حسین ابن علی گرچه از خون علیّ مرتضی هستی ولی هان ! نخوان او را برادر هست او آقای تو سیّد و سرور بخوانش کاو بُوَد مولای تو خود ببین اُمُّ البنین هم نیست جز یک خادمه در سرای فاطمه بر نسل پاک فاطمه ادامه دارد... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 🟢 (بخش آخر) ...... چه شب و چه روزها قلبت پر از احساس بُوُد این سفارشها تو را پیوسته با عبّاس بُوُد کای فروغ دیدۀ اُمُّ البنین ! عبّاس من نذر گریه بر تو اشک چشم چون الماس من گرچه می باشی برادر با حسین ابن علی گرچه از خون علیّ مرتضی هستی ولی هان ! نخوان او را برادر هست او آقای تو سیّد و سرور بخوانش کاو بُوَد مولای تو خود ببین اُمُّ البنین هم نیست جز یک خادمه در سرای فاطمه بر نسل پاک فاطمه عُمر عبّاس فَلَک فر شد بدین منوال طی چون بجز یا سیّدی نشنید ثاراللَّه ز وی سبط یاسین بُد به سینه حسرتی دیرینه اش داشت زنگار غمی بر قلب چون آئینه اش سالها در دل هوای لحظه ای حسّاس داشت هر نگاهش خواهشی دیرینه از عبّاس داشت آرزو می کرد یک نوبت برادر خوانَدَش آن خروشان قُلزُم غیرت، برادر خوانَدَش حضرت عبّاس آن سرتا قدم مِهر و وفا زادۀ اُمّ البنین آن اُسوۀ صدق و صفا نور چشم مصطفی را دید چشمش با امید خواست تا فرزند زهرا را نسازد نا امید لحظۀ آخر صدا زد «یا اخا ادرک اخاک» این بگفت و غوطه ور در خون خود شد روی خاک باغبان آمد ز راه و دید لاله پرپر است دست عباس علمدارش جدا از پیکر است دست حق با دیدن این منظره از پا نشست فاش می گویم که پشتیبان دین پشتش شکست گفت از این غم رشتۀ صبر حسینی پاره شد بی تو دیگر چاره ساز ماسِوا بیچاره شد آن حسینی کز طفیلش مُلک هستی یافت هست سوی خیمه بازگشت و بر کمر بگرفت دست تا عمود خیمۀ عبّاس را از جای کَند زلزله ز این کارِ خود در عالَم هستی فِکَند کودکان از داغ سقّا بر سر و سینه زنان این خبر بُردند در هر خیمه از بهر زنان بود خالی جای تو اُمُّ البنین در کربلا تا ببینی که چه کرد عبّاس در دشت بلا سه ستاره گشت یکباره غریق موج خون شد بلند از عرش و فرش «انا الیه راجعون» آسمان بهر حسین و لشگرش خون گریه کرد عقل شد مجنون و چون جیحون و سیهون گریه کرد شُکرللَّه ما هم از دلدادگان عترتیم تابع قرآن و اصل تابعین سُنَّتیم «ایزدی» زاوّل دلش با عبّاس بُوُد وقت سختی ذکر او : یا حضرت عبّاس بُوُد ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اصفهان 06/دی ماه/1402 هـ ش 13 /جمادی الثّانی/ 1445 هـ ق سالروز علیهاالسلام باتشکر فراوان از علیهم السلام. 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
سلام زائران علقمه امشب ساعت۸:۳۰ شهرک مدنی روبروی کلانتری سابق کوچه سرو۳ کوچه شهید سیله کاران بیت الزهرا(س) جلسه خانوادگی است اطلاع رسانی شود
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔹 علیه السلام 🔹 علیه السلام *( )* ای دُوُم بانوی سرای علی همدل و یار با وفای  علی افتخارِ همه  کلابیّه حضرت فاطمه کلابیّه چشمة نور و گلشن احساس مادر با فضیلت عبّاس بر تو ، ای بانوی بلند مقام از خداوند و خلق ، باد سلام ای سپهرِ سه اختر روشن قرصِ ماهت نشسته بر دامن آسمان ، بوسه چین ز خاک رهت قبلة حاجت است ، بارگهت از تو خاک ، آفتاب خواهد شد هر دعا مستجاب خواهد شد نورِ حق ، در سلاله داری تو داغ بر دل چو لاله داری تو مادرِ چار قهرمانِ عرب یمی از حجب و کهکشانِ ادب آیه آیه ، وجودِ تو اخلاص همة تار و پودِ تو اخلاص این شنیدم که گفته ای به علی کای پس از مصطفی به خلق ، ولی تو مخوان فاطمه مرا دیگر گرچه ز این نام نیست نیکوتر  چون بَری نام « فاطمه » بر لب یاد از مادرش کند ، زینب بیمِ آن باشَدَم ، شوند ملول پاره های دلِ رسول و بتول از همان دم ، علی امام مبین می نمودت خطاب « اُمّ بنین » تو پرستارِ آلِ فاطمه ای با خبر از جلالِ فاطمه ای آشنا با مرامِ اهل البیت مورد احترام اهل البیت صبر داری ، شکوه داری تو استقامت چو کوه داری تو پاسدار کتاب عاشورا وارث انقلاب عاشورا ناله های تو ، تیغِ عباسی خصم را هم نموده احساسی با چنان جایگاه و شان رفیع می نشستی به روی خاکِ بقیع می کشیدی چهار صورتِ قبر می فشاندی ز دیده اشک ، چو ابر سیل اشکِ تو کَنْد ریشة ظلم شعله گردید و سوخت بیشة ظلم بسکه جانسوز بود ، شیونِ تو ز این مصائب گریست دشمن تو گه ز عثمان و گاه عبدالله یاد می کرده ، می کشیدی آه گاه از جعفر ، آن گلِ یاست گاه با یاد دستِ عباست روز و شب داشتی عزاداری اشکِ غم بود بر رخت جاری بیشتر از چهار فرزندت پسرانِ عزیز و دلبندت داشتی حُزن ، در عزای حسین گریه می کردی ، از برای حسین گوش تاریخ آشناست هنوز با همان بیت شعرِ عالم سوز مردمِ روزگار ، بعد از این نکنیدم خطاب : اُمّ بنین هان ببینید نزد این مادر یک پسر نیست ، ز آن چهار پسر پسرانم شدند یار حسین همه گشتند جان نثار حسین دشمنان خدا ، ستم کردند دست عباسِ من ، قلم کردند پسرم خوب امتحان داده بوده سقا و تشنه جان داده ای بلند اختر ، ای خدا باور اُمّ غیرت ، شریکه الحیدر «  ایزدی » غرق شور و احساس است روضه خوانِ حسین و  عباس است از شما سوز سینه می خواهد کربلا و مدینه می خواهد 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.