eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
10.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
4.6هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عدل و صلح 🔸 ما وقتی می‌توانیم درباره صلح و عقل و عدل جهان سخن بگوییم كه خود را بشناسیم; زیرا انسان یك موجود جهانی است و هرگز از بین نمی‌ رود. اگر بعد از مرگ خبری نبود و مرگ پایان راه بود، انسان می ‌توانست ددمنشانه زندگی كند و برابر قدرت و زوری كه دارد بر دیگران بتازد; ولی مرگ بین راه است، انسان با مُردن از پوست به در می ‌آید و برای ابد زنده است؛ اگر برای ابد زنده است، باید برای بعد از مرگ ره‌ توشه ‌ای تهیه كند. 🔸 ما برای اینكه نه بیراهه برویم و نه راه كسی را ببندیم, نه كسی جنگ را بر ما تحمیل كند و نه ما طبل جنگ بكوبیم، باید آن روح, روح و روح را فراهم كنیم تا بدانیم ما در برابر هر كاری مسئول هستیم و بعد از مرگ باید پاسخگوی آن باشیم. انبیا آمدند به ما بفهمانند انسان در رو در رویی با مرگ, انسان مرگ را می ‌میراند نه بمیرد! ما یك دشمن داریم به نام مرگ و در مصاف با مرگ, ما پیروز هستیم نه مرگ! ما مرگ را از پا در می‌ آوریم و وارد صحنه ‌ای می‌ شویم كه دیگر مرگ نیست. 🔸 ما برای اینكه در درونمان، و سامان بپذیرد باید آن غرور، خودخواهی و جاه‌ طلبی را تعدیل كنیم؛ غرور و خودخواهی ما دشمنی است كه هرگز با ما كنار نمی ‌آید، ما باید آن را سركوب كنیم. شما در جهان می ‌بینید که مار دشمن انسان است، اما خیلی ‌ها با مار كنار می ‌آیند، با آن زندگی می ‌كنند؛ عقرب دشمن انسان است و خیلی‌ ها با عقرب كنار می ‌آیند و با او زندگی می ‌كنند؛ اما با غرور و خودخواهی و نفس ‌پرستی هرگز نمی ‌شود كنار آمد كه او با ما كاری نداشته باشد، او از هر مار و عقرب و گزنده ‌ای بدتر است. ما هیچ چاره نداریم مگر اینكه این خودخواهی و غرور را رام كنیم و و بشویم آن‌ گاه دم از صلح بزنیم. 📚 دیدار اعضای اتحادیه بین المللی امت واحده با حضرت استاد تاریخ: 1393/01/18 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 انتظار حقیقی 🔸 [ما] مهمان ولایت وجود مبارك ولی عصر هستیم، در تمام مدت عمر «وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»،[1] ما در كنار سفره آن حضرت نشسته ‌ایم. همه ما منتظر ظهور حضرت هستیم، یك؛ هر كسی وظیفه‌ ای دارد، دو؛ امّا علمای دین، غیر از آن وظیفه عمومی، وظیفه خاصی دارند. 🔸 وجود مبارك حضرت دو برنامه دارد: یكی مهم است و دومی اهم; آنچه كه مهم است وظیفه همه ماست كه هم آن را بدانیم و عمل كنیم و منتشر كنیم كه «وَ بِهِ یمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»؛[2] باید عادل باشیم، از حمایت كنیم، عدالت را ترویج و تبلیغ كنیم و مانند آن. معنای عدل هم این است كه نه بیراهه برویم و نه راه كسی را ببندیم، نه خودمان این كار را بكنیم و نه اجازه بدهیم كسی این كار را كند؛ هم در همین قسمت است. اینها كارهای مهمّ وجود مبارك حضرت است كه زمین را پر از عدل و داد می‌كند. یك كار اهم دارد كه آن مقدور همه نیست، هر منتظری نمی‌تواند آن كار اهم را انجام بدهد و آن این است كه وجود مبارك حضرت كه ظهور می‌ كند جامعه را می ‌كند، جامعه را می ‌كند. واقعاً ما نمی‌ فهمیم كه چطور وجود مبارك حضرت این چند میلیارد بشر را عاقل می ‌كند، عقل مردم را چطور بالا می ‌برد، علم مردم را چطور بالا می ‌برد؛ ولی این مقدار را ما می ‌فهمیم كه وظیفه همه عالمان دین این است كه انتظار خود را نسبت به وجود مبارك ولی عصر عمل كنند و این است كه هم بر سطح معلومات خود بیفزایند تا نفس می‌كشد ! این وظیفه اوّلی ماست، چون كسی می ‌تواند جامعه را عاقل و عادل كند كه خود عدل ‌محور و عقل‌ مدار باشد. 🔸 همه ما منتظر حضرت هستیم، همه مسلمان ها و همه علاقه‌مندان قرآن و عترت، همه باید در صدد امر به معروف و نهی از منكر و عدل و قسط كار كنیم، آنها كارهای مهمّ حضرت است؛ امّا كار حضرت این است كه مردم را و می‌ كند. ما حرفی را كه علمی نیست نه بپذیریم و نه بگوییم؛ سخنی كه محقّقانه نیست، نه بپذیریم و نه بگوییم؛ بنابراین برای همه ما این است كه از این علوم به اندازه كافی استفاده كنیم، آن وقت جامعه می‌ شود و جامعه عاقل را نمی‌ شود فریب داد، را نمی ‌شود فریب داد، جامعه عاقل را نمی‌ شود از نظام اسلامی جدا كرد؛ او نظام را پذیرفت و این نظام، است؛ نظام، است؛ جامعه عاقل را نمی ‌شود از این نظام جدا كرد؛ آن وقت او می ‌تواند وجود مبارك حضرت باشد. [1]. زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص423؛ «دعاء العدیلة الكبیر». [2]. زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص423. 📚 سخنرانی در جمع طلاب مازندرانی تاریخ: 1394/03/18 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 تمثیل قرآنی 🔹 مَثل را برای چند منظور ذكر می ‌كنند: یكی اینكه افراد متوسّط، دستشان به این دامنه مطلب برسد. برای آن است كه آن مطالب بلند را پایین بیاورند و به حسّ نزدیك ‌تر كنند تا در دسترس اوساط از مستمعان برسد. فایده دیگر آن است كه همین مَثلی كه از بالا به پایین آمده و به عنوان یك در دسترس دیگران است، به صورت نردبان برای اوحدی از مخاطبان است كه آن اوحدی همین مَثل را بگیرند و بالا بروند؛ اگر گفته شد « وَ اقرَأ وارقَ»[1] ناظر به این بخش است. پس مَثل حداقل دو فایده را به همراه دارد: یكی برای آن است كه دامنه مطلب پایین بیاید تا هم ‌افق دستِ اوساط قرار بگیرد و آنها بفهمند. فایده دیگر آن است كه همین مَثل پایین‌ آمده، دستاویزی باشد برای اوحدی كه همین را بگیرند و بالا بروند. آن جا كه در فرمود ما این مَثل ها را می ‌زنیم ﴿لَعَلَّهُمْ یتَذَكَّرُونَ﴾،[2] ﴿لَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ﴾[3] این طایفه از آیات برای اوساط از مؤمنان است و اما آنچه در سوره مباركه «عنكبوت» آیه 43 فرمود: ﴿وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾ این ناظر به آن فایده دوم است. 🔹 اولاً باید كسی عالِم باشد؛ عالِم به اصطلاح قرآنی نه عالم حوزوی و دانشگاهی عالم به اصطلاح قرآنی همان است كه ﴿إِنَّمَا یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء﴾[4] كه با هم آمیخته باشد، وگرنه صِرف آگاهی از مطالب را قرآن عالِم شدن نمی ‌داند. پس كسانی را قرآن عالم می ‌داند كه باشند كه ﴿إِنَّمَا یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء﴾. اگر كسی عالِم شد و اهل خشیت شد، در فرهنگ قرآن جزء اوساط از مخاطبان است؛ بر خلاف اوساط عمومی كه بنای عقلا و فهم عرف آن را همراهی می ‌كند. آن اوساط كه بحثش در اول اشاره شد دیگرند و این اوساط قرآنی دیگرند. علما جزء متوسّطان از مخاطبان قرآ‌ن هستند! خب اینها كه عالِم ‌هستند، به اصطلاح قرآن كه می باشند اینها این طناب را می‌ گیرند بالا می ‌روند؛ لذا فرمود: ﴿وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾؛ عالِم‌اند كه می‌ شوند! علما هستند كه می ‌شوند! عقل همان است كه «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان‏»،[5] عقل آن است كه انسان، مالك بهشت بشود، نه بهشتی! آن كه بهشتی است عالِم است، آن كه مالك بهشت است عاقل است. بنابراین عالِم به اصطلاح قرآنی متوسّط است، عاقل به اصطلاح قرآنی جزء است فرمود: ﴿وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ﴾[6] و بالأخره به برسند، اما ﴿وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾.[7] [1] . الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص606. [2] . سوره ابراهیم، آیه 25؛ سوره زمر، آیه 27. [3] . سوره حشر، آیه 21. [4] . سوره فاطر، آیه 28. [5]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص11. [6] . سوره حشر، آیه 21. [7] . سوره عنكبوت، آیه 43. 📚 سوره مبارکه نور ـ جلسه 23 تاریخ: 1390/08/25 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 اداره جامعه قرآنی 🔸 قرآن مثل باران نازل نشده، خدای سبحان باران را نازل کرد یعنی این قطرات را به زمین انداخت، قرآن را هم نازل کرد در «لیله قدر»؛ اما نازل کردن قرآن مثل نازل کردن باران نیست که به زمین انداخته باشد، را آویخت، باران را انداخت، نازل کردن قرآن مثل آن است که کسی در بالاست، طنابی را نازل می‌کند، آویزان می‌کند، به ما می‌گوید این طناب را بگیرید و بالا بیایید، پس قرآن را خدا نازل کرد، باران را هم خدا نازل کرد؛ اما باران را انداخت روی زمین، قرآن را آویخت، چون است یک طرفش به دست خداست ما نمی‌توانیم با این کتاب همسان کتاب‌های دیگر رفتار بکنیم، الآن ما هر کتابی را که مطالعه می‌کنیم بر اساس «وَ انْظُرْ إِلَی مَا قَال»[1] مطالعه می‌ کنیم، می ‌گوییم ما با این مطالب کار داریم چه کار داریم گوینده‌اش کیست؟ گوینده ‌اش یا مُرد یا فعلاً در دسترس نیست، ما با مقول و با گفتار او کار داریم، اما قرآن ‌‌چنین نیست، یک قول است که قائل بالای سر اوست، یک کلام است که متکلم بالای سر اوست، یک طناب است که طرف دیگر آن به دست خود خدای سبحانه تعالی است، ما با این کتاب روبه‌رو هستیم، پس نمی ‌توان گفت که حالا کسی دارد قرآن مطالعه می‌کند یا تفسیر قرآن می‌نویسد؛ مثل تفسیر فقه است یا کار فلسفه است یا کار کلام است یا کار طبّ است که یک کتاب را دارد مطالعه می‌کند، از آن قبیل نیست! اگر یک فقیه یا یک محدث یا یک متکلم یا یک طبیب کتابی نوشت دیگر ما هستیم و کتاب او، کاری به او نداریم، او یا زنده است یا مُرد، ولی درباره این‌‌چنین نیست، این یک کتاب نیست که نوشته باشد و ردّ شده باشد، این یک طناب است که آویخت، یک طرفش به دست اوست یک طرفش به دست ما، همین حدیث نورانی «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَینِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»[2] درباره قرآن دارد که «أَحَدُ طَرَفَیهِ بِیدِ اللهِ سُبحَانَهُ وَ تَعَالی»[3] یک طرف این قرآن که طناب است به دست خداست طرف دیگرش با اوست. الآن همین کتاب اسم کلب در آن هست، اسم فرعون در آن هست، اسم جهنم در آن هست، کسی که وضو ندارد نمی ‌تواند اسم این کلب را ببوسد؛ حالا کسی خواست سوره مبارکه «کهف» را باز کرد می‌خواهد قرآن را ببوسد وضو ندارد نمی ‌تواند آیه ﴿وَ کلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ﴾[4] این را ببوسد یک چنین کتابی است! اسم فرعون را که در قرآن است، این کتاب را باز کرد، می‌ خواهد قرآن را ببوسد، فرق نمی ‌کند چه اسم وجود مبارک پیغمبر باشد چه اسم فرعون، چون در قرآن است و خدا گفت بی ‌وضو نمی ‌شود آن را بوسید این یک چنین کتابی است! 🔸 پس ما با کتابی روبه‌رو هستیم که گوینده‌اش بالای سر اوست، ما باید توجه داشته باشیم با کتابی در تماس هستیم که کشور را این می ‌کند مبادا کسی ـ خدای ناکرده ـ خیال بکند یک عده بی ‌راهه می ‌روند به هر حال سرشان به سنگ می ‌خورد! مهمترین پیام قرآن کریم این است که انسان یک است خود را فریب ندهد، انسان آنقدر قدرتمند است که مرگ را می ‌میراند، اینها حرف‌ های قرآن است. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ باورش این باشد که با مُردن می‌پوسد و از بین می‌رود این فکرش نیست؛ اما مهمترین کار قرآن این است که به انسان می‌گوید انسان یک موجود ابدی است، ما مرگ را می ‌میرانیم، ما تغیر و تحول را زیر پا می ‌گذاریم و می‌ شویم ابدی، اگر ابدی شدیم که با دست خالی نمی‌ شود ابدی شد، یک جا لازم است، یک سفر لازم است، یک ره‌ توشه لازم است؛ لذا نه بی ‌راهه می ‌رویم نه راه کسی را می‌ بندیم، روی رهنمود قرآن خیلی سهل است، وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) که ظهور کرد این معارف عملی می ‌شود[5] الآن اگر این هفت میلیارد بشر روی زمین باشند اداره آن سهل است، بنابراین این جاهلیت را وجود مبارک ولی عصر عاقل می ‌کند، اداره کردن مردم عاقل سخت نیست، مگر حضرت با کشتن جهان را اداره می ‌کند؟ مگر با قتل می‌ شود جهان را اداره کرد؟ این چه قدرتی است که وجود مبارک حضرت به اذن خدا دارد و چه برکتی است که ذات أقدس الهی در زمان حضور آن حضرت نصیب جوامع بشری کرده، فقط خود آن حضرت می ‌داند که عقل مردم بالا می‌آید، وقتی عقل مردم بالا آمد مردم فکر می ‌کنند، فکر می ‌کنند، فکر می ‌کنند، مسلمان هستند و حافظ دینشان‌ هستند حافظ آخرتشان‌ هستند، هیچ ظلمی نمی‌ کنند، زیر بار ظلمی هم نخواهند رفت. [1]. غرر الحكم و درر الكلم، ص361. [2]. الخصال، ج‏1، ص66. [3]. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج‏1، ص414. [4]. سوره کهف، آیه18. [5]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص25. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/05/07 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 نجات جامعه بشری 🔸 موضوع سخن موعودِ مُنتَظَر، نجات‌بخش جهان بشریت است؛ بشر اوّلاً باید باشد، ثانیاً از جهل علمی بِرَهد بشود، ثالثاً از جهالت عملی نجات پیدا کند بشود، رابعاً و خامساً و درجات بعدی از ستم بِرَهَد بشود و از بردگی خود و دیگران نجات پیدا کند بشود و از وابستگی به این و آن نجات پیدا کند بشود و از گزند استثمار و استعمار و استحمار و استعباد و مانند آن نجات پیدا کند، نه کسی را به بردگی بکشد و نه برده کسی بشود و ده‌ ها فضایل دیگر که اینها عامل است؛ همه این علل و عوامل را ذات اقدس الهی به وسیله قرآن و عترتِ اهل بیت (علیهم السلام) مشخص کرده است و انبیا را هم برای همین منظور فرستاده است که جامعه بشری را زنده کنند. 🔸 گاهی در یک جمله هدف والای دین را بازگو می ‌کند که وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) با ظهور خود آن هدف را عملی خواهد کرد؛ آن جمله به صورت متن است که گاهی به صورت شرح و تفصیل آن متن را گسترش می ‌دهد. آن جمله ‌ای که به صورت متن است در سوره مبارکهٴ «انفال» آمده که فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُمْ﴾[1] و آنچه به صورت شرح آمده، در سایر سُوَر و آیات مسئله علم را، عقل را، عدل را، آزادی را، رهایی از وابستگی به غیر خدا را، موحّد ناب بودن را، صیانت از شِرک و مانند آن را ذکر کرده است و اینکه در لسان ائمه (علیهم السلام) آمده است: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة»،[2] یک دارد؛ فرمود اگر کسی امام زمان خود را نشناسد مُرده است، یک؛ مرگش هم مرگ جاهلی است، دو؛ هم «کان» تامّه را از دست داد و هم «کان» ناقصه را؛ هم گرفتار سلب تامّ است و هم مبتلا به سلب ناقص؛ هم مرده است و هم مرگ او مرگ جاهلی است. برای اینکه زنده بشود اوّلاً و حیات او و طیب و طاهر بشود ثانیاً، پس باید امام زمان خود را بشناسد، این مطلب اوّل. 🔸 منظور از شناسایی تنها شناسایی شناسنامه ‌ای و تاریخی و سند و نسب و نسبت و سبب نیست، اینها لازم است ولی کافی نیست! عمده شناخت معنای امامت، معنای عصمت، معنای ولایت، معنای حجّیت، معنای وحی ‌یابی و الهام ‌پذیری، معنای همتایی با قرآن کریم و مانند آن است که اگر کسی امام و امامت را با این اصول و فروع یاد شده نشناسد مرده است، اولاً؛ مرگ او هم مرگ جاهلی است ثانیاً که اسفبار است! برای اینکه حیات پیدا کند اوّلاً و حیات او هم حیات عقلانی و انسانی و الهی بشود ثانیاً، باید امامت را نه تنها امام، ولایت را نه تنها ولی، عصمت را نه تنها معصوم، حجّیت را نه تنها حجّت بشناسد، این یک بخش. 🔸 بخش دیگر اینکه همه این ذوات قدسی ـ اهل بیت (علیهم السلام) ـ فرمودند قرآن و عترت همتای هم‌ هستند؛ فضیلتی که برای قرآن است، برای عترت (علیهم السلام) هم هست؛ منقبتی که برای عترت (علیهم السلام) است، برای قرآن هم هست. اگر کسی امام خود را نشناسد مرده است اوّلاً، مرگ او هم مرگ جاهلی است ثانیاً. چون قرآن و عترت همتای هم‌ می‌باشند، اگر کسی قرآن را نشناسد مرده است اوّلاً، مرگ او هم مرگ جاهلی است ثانیاً. همان‌طوری که مقصود از شناخت شناسنامه‌ای نبود، بلکه شناخت عقلی و کلامی بود، مقصود از هم معرفت شناسنامه‌ای نیست که قرآن کتاب آسمانی است، از طرف خدا نازل شده، در لیلهٴ قدر نازل شده، 114 سوره دارد، چند هزار آیه دارد، بخش‌هایی از قرآن‌ را کسی از حفظ کند و از بَر کند اینها نیست؛ تا وحی را نشناسد، رسالت را نشناسد، نبوّت را نشناسد، تکلّم الهی را نشناسد، ره‌آورد قرآن را نشناسد و محور اصلی قرآن را نداند او قرآن را نشناخته است و «مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة». بنابراین وجود مبارک ولی عصر که است و قرآن کریم که همتای انسان کامل است، اینها می ‌توانند جامعه بشری را نجات بدهند. [1]. سوره انفال، آیه24. [2]. إعلام الوری بأعلام الهدی(ط ـ القدیمة)، ص442؛ وسائل الشیعة، ج‏16، ص246. 📚 کنگره مسلمانان آمریکا ایالت میشیگان تاریخ: 1395/05/10 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 مقدمه عاقل شدن 🔹 تمام این درس‌خواندن‌ ها است؛ این کتاب قرآن کریم چقدر بوسیدنی است! فرمود علم چیز خوبی است بر همه واجب است عالِم بشوند درست است، اما نردبان است و بر همه لازم است نردبان تهیه کنند این نردبان است که از کجا بالا برویم؟ فرمود: ﴿وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾[1] ما می ‌خواهیم علم نمی ‌خواهیم! ما بالارفتن می‌ خواهیم نردبان نمی‌ خواهیم! این نردبان برای این است که انسان بالا برود علم برای اینکه بشود فرمود: ﴿وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾ یعنی علم مقدمه است برای عقل و عقل هم که وجود مبارک حضرت معرفی کرد فرمود: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان».[2] 🔹 پس آیه قرآن دارد که علم نردبان است برای اینکه ﴿وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾ پس معلوم می ‌شود علم باید باشد و معیار آن است و هدف حوزوی‌ ها و دانشگاهی‌ های اسلامی این است که انسان بشود ولی خدا و ولی خدا هم همین است. اگر کسی ولی او شد حالا در دنیا برکاتش را دارد آخرت برکاتش را دارد ولی ، نصیب ولی خدا می ‌شود؛ یعنی به ما گفتند «علم الدراسة» را تعیین کنید تا آن جایی که ممکن است، ولی اگر به آن اوج رسیدید مجتهد شدید این «علم الدراسة» وسیله است برای چه؟ برای . «علم الوراثة» همین است که انسان ولی او بشود. کم نبودند مردان بزرگ حتی زنان بزرگ که ائمه (علیهم السلام) می فرمودند: «مِنَّا اهلَ البَیت»[3] حالا درباره سلمان[4] شهرت پیدا کرده درباره بعضی از محدّثین همین شهر قم ائمه فرمودند فلان محدّث «مِنَّا اهلَ البَیت»؛[5] یعنی ﴿أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ﴾ است «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ» است. چون هیچ فرقی بین وجود مبارک و ائمه قبلی که نیست! اگر امام صادق به بعضی از شاگردانش فرمود: «هو منّا اهل البیت»، حالا ما چرا نرسیم به جایی که حضرت به ما بفرماید فلان کس «منّا اهل البیت»؟! برای اینکه این راه باز است آدم حیف است این مقام را برای چیزهای بی ‌ارزش از دست بدهد! 🔹 این بیانات نورانی حضرت امیر راه گشاست خودشان این راه را رفتند، یک؛ شاگردان مخصوص به دنبال اینها این راه را رفتند، دو؛ به همه ما سفارش می ‌کنند که بیایید، سه. حضرت امیری که کلّ دنیا برای او سهل است که «لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَة» من هرگز ستم نمی‌ کنم،[6] او می‌فرماید بعضی از دوستان ما کسانی بودند که وقتی من آنها را می‌ دیدم یک مرد بزرگی را می‌ دیدم «كَانَ [یعَظِّمُهُ‏] یعْظِمُهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ»؛[7] من وقتی این بزرگوار را می ‌دیدم یک شخص باعظمتی را مشاهده می ‌کردم، این از شاگردان حضرت بود! پس می ‌شود که انسان به جایی برسد با اینکه نه امام است و نه امامزاده به جایی برسد که بگوید او یک مرد بزرگی است، این راه باز است! [1]. سوره عنکبوت، آیه43. [2]. تفسیر نور الثقلین، ج‏5، ص382. [3]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص905. [4]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص64. [5]. الإختصاص، النص، ص68. [6]. الأمالی( للصدوق)، النص، ص623. [7]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت289. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1398/09/28 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عدل در دولت و مردم ▪️ اینكه در قرآن و غیر قرآن به ما نگفتند نماز بخوانید، بلکه به ما گفتند نماز را اقامه كنید سرّش آن است كه این است: ﴿وَ الْقُرْآنِ الْحَكِیم﴾،[1] كتاب حكیم حرف های حكیمانه می ‌زند؛ اگر نماز است، نباید بگوید نماز بخوان، چون ستون خواندنی نیست، باید بگوید ستون را اقامه بكن؛ یعنی این ستون را به پا بدار، تا صدر و ساقه حرفش هماهنگ باشد. ستون یك جامعه است؛ لذا گفتند مردم خودشان باید قیام كنند تا این ستون استوار باشد، منتها فرق در نماز و عدل این است: می ‌گوید خود ستون جامعه، امنیت جامعه، استقلال جامعه و آزادی جامعه است؛ لذا جامعه باید از افرادی كه ستون ‌گونه‌ اند تشكیل بشود. اگر خیمه را ستون ها نگه می‌ دارند، حكومت را نگه می‌ دارند. اقامه عدل یك مطلب است، دقیق‌تر از آن عادل ‌بودن [كه] مطلب دیگر است. اگر كسی بود است، اگر كسی عادلِ عاقل بود است و آن حكومت می ‌ماند! آن جامعه می‌ ماند! از امنیت برخوردار است و از آزادی متنعّم است. در سوره مباركه «حدید» فرمود: ﴿لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط﴾[2] مردم به قسط قیام بكنند؛ یعنی عدل را زنده كنند، خودشان عادل بشوند، وقتی عادل شدند می‌ شوند . از مردان بزرگ تعبیر می ‌كنند [كه] اینها ستون یك ملت ‌اند، اینها عمود دین ‌اند، عماد دین ‌اند، عماد الملّة‌ هستند و مانند آن. ▪️ سالار شهیدان (سلام الله علیه) دید نه‌تنها در دولتمردان از عدل و قسط خبری نیست، در توده مردم هم بشرح ایضاً [همچنین]. فرمود: مگر نمی ‌بینید كه به حق عمل نمی‌ شود؟ كسی به نام حكومت اسلامی بت‌ فروشی می ‌كند دیگران هم ساكت ‌اند! ابوریحان بیرونی در تحقیق ما للهند می‌ گوید معاویه این بت هایی كه از منطقه‌ های غرب شام به غنیمت گرفته بودند را مرصعاً از راه دریا و كشتی برای سلاطین هند می‌ فرستاد و با بت ‌فروشی بر ثروت خود می ‌اندوخت.[3] كسی به عنوان خلیفه رسمی مسلمان ها به گمان خود، با بت ‌فروش بخواهد ثروت تهیه كند و كسی فریاد برنیاورد معلوم می‌ شود هم دولتمردان سقوط كرده‌ اند، هم شهروندان آن دولت؛ این شده ظلم، آن هم كه ﴿إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ﴾[4]. وقتی توحید كه است رخت بربندد، بت‌ پرستی كه به تعبیر قرآن كریم ظلم عظیم است بیاید و شرك كه است در دل رسوخ كند، هم به دنبال عقاید ظهور می ‌كند، احكام فقهی و حقوقی هم به دنبال اخلاق فاسدند. ملّتی كه از برخوردار است متخلّق خواهد بود [و] یك امّت متخلّق احكام فقهی و حقوقی را رعایت می ‌كند. كسی كه اصل استواری ندارد، چگونه فرع اخلاقی پیدا می ‌كند؟ [1]. سوره یس، آیه 2. [2]. سوره حدید، آیه 25. [3]. تحقیق ما للهند، ص87؛ «و إلى السبب الأول ذهب معاویة فی أصنام «سقلیة» لمّا فتحت فی سنة ثلاث وخمسین فی الصائفة وخمل منها أصنام الذهب مكلّلة مرصّعة بالجواهر فبعث بها إلى «السند» لتباع هناك من ملوكهم فإنّه رأى بیعها قائمة أثمن الدینار دینارا وأعرض عن الآفة الأخیرة فی حكم الإیالة لا الدیانة». [4]. سوره لقمان، آیه 13. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/12 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 بأبی أنت و امّی یا حجّة الله 🔹 همه شما ـ ان‌ شاء الله ـ به وجود مبارك ولی‌عصر وابسته‌ هستید، به هر حال از شاگردان و فرستاده‌ های آن حضرت هستید! وجود مبارك امام زمان (ارواحنا فداه) دو كار می ‌كند كه یكی مهم است و دیگری أهم، ـ این بارها به عرض شما رسید ـ آن كار مهم, كار اجرای عدل و داد است كه «یمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا»،[1] كار مهمی است و آن به عهده است، همه ما هم در این جهت سهیم هستیم و كاری هم أهمّ از عدل و أهمّ از داد می كند كه فرمود به بركت حضرت, ذات اقدس الهی «وَضَعَ اللَّهُ یدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُم‏»،[2] به بركت دست حضرت با ذات اقدس الهی عقل مردم زیاد می‌ شود؛ این به مراتب بالاتر از عدل است! چون جامعه ‌ای عدل‌ مدار است كه باشد؛ جامعه عقل‌ محور است كه عدل را تحمل می ‌كند! نه بیراهه می ‌رود و نه راه كسی را می‌ بندد, نه اختلاس می ‌كند و نه بی ‌عرضگی نشان می ‌دهد، این كار اصلی شما علماست كه جامعه را به , به , به , به دعوت كنید! هر وقت ما این حدیث نورانی را می ‌بینیم واقعاً برای ما حیرت ‌آور است! جامعه را می‌ شود عادل كرد، امّا چطور جامعه را عاقل كنیم؟ فرمود به بركت حضرت دستی روی سر مردم كشیده می‌شود که عقل مردم كامل می‌ شود، این چه كاری است؟! این مهم ‌ترین كار به دست شما علماست؛ كاری كه عوامانه است را، نه انجام دهیم و نه تشویق كنیم! عوام را بالا بیاوریم و به فكر عوامی نباشیم كه مردم چه می‌ خواهند, به مردم بگوییم شما چه بخواهید؟ نه ببینیم مردم چه می ‌خواهند و همان را بگوییم! باید به مردم بگوییم که شما چه بخواهید! بعد آن را برای مردم بازگو كنیم، این كارِ اصلی شما شاگردان ولی عصر است! حضرت كار اهمّش این است كه اول جامعه را عاقل می ‌كند، بعد كار مهمّش این است كه را در جامعه گسترش می‌ دهد. 🔹 را، می ‌شود به عدل و داد دعوت كرد؛ امّا اگر عاقل نباشند، چطور شما می ‌خواهید عدل را پیاده كنید؟ این طرف را ببندید، آن طرف زیرمیز؛ این طرف را ببندید، آن طرف روی میز؛ جامعه عاقل را می ‌شود عادل كرد، وگرنه با زور و بگیر و ببند این بسیار مشكل است كه انسان بتواند جامعه‌ای را پُر از كند؛ آن وقت 313 تن هم شاگردی مثل امام دارد، این البته می‌ تواند جامعه را اداره كند. چه قدرتی را ذات اقدس الهی به این ذخیره اوّلین و آخرین داد، خدا می ‌داند! این است كه وجود مبارك وقتی نام مبارك حضرت برده می‌ شود به احترام نام حضرت بلند می ‌شود و دست بر بالای سر می‌ گذارد برای همین است! این كار را كرد! وقتی نام مبارك حضرت را در حضورش بردند، به احترام وجود مبارك ولی عصر برخاست و دست بر بالای سر گذاشت،[3] این كار عادی نیست! كلّ این جهان را اول می‌ كند, بعد می‌ كند: «بأبی أنت و امّی یا حجّة الله». [1]. كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏2، ص567؛ بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‏36، ص316. [2]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص25. [3]. مستدرك سفینة البحار ج8، ص629؛ «و روی أیضاً عن مولانا الرّضا (علیه السلام) فی مجلسه بخراسان، قام عند ذكر لفظة القائم و وضع یدیه فی رأسه الشریف وقال: اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه‏»؛ «و روی العلاّمة المامقانی فی رجاله فی دعبل، عن محمّد بن عبدالجبار فی مشكاة الأنوار أنه لمّا قرأ دعبل قصیدته المعروفة علی الرّضا (علیه السلام) و ذكر الحجّة (علیه السلام) إلى قوله: «خروج إمام لا محالة خارج ٭٭٭ یقوم علی اسم الله والبركات» وضع الرّضا (علیه السلام) یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعا له بالفرج» . 📚 سوره مبارکه شوری جلسه 18 تاریخ: 1394/03/12 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 از علم تا عقل 🔹 علم هدف نیست، كه ما به عقل برسیم. فرمود این امثال را كه ما می‌ زنیم ﴿تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ﴾، اما ﴿وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾ فرمود دانشمندان نردبان به دست ‌هستند هنوز به مقصد نرسیدند. عالِم حوزوی و دانشگاهی مادامی كه عالِم و دانشمند است و درس خوانده است به مقصد نرسیده است، بلکه نردبانی در دست اوست؛ اگر این نردبان را گرفت و بالا رفت و شد به مقصد رسیده است. 🔹 فرمود ما عالِم نمی‌ خواهیم ما می ‌خواهیم ﴿وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾؛ این ‌چنین نیست كه علم هدف باشد. 📚 سوره مبارکه روم جلسه 7 تاریخ: 1391/11/11 🆔 @a_javadiamoli_esra