eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
11.3هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 گمنامی 🔹 شهیدها دو قسم ‌اند: بعضی شهید معروف و نامدار هستند که قبرشان معلوم است، بعضی ‌ها هم گمنام هستند؛ عالمان دین هم همین‌ طور هستند. بیان نورانی امام صادق (سلام الله علیه) كه فرمود ـ در بسیاری از جوامع روایی ما آمده مرحوم ابن ‌بابویه قمی (رضوان الله علیه) در كتاب امالی نقل كرده ـ وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود در صحنه قیامت وقتی كه ترازو نصب می‌ كنند، خون شهید را در یك كفّه و مركّب عالم را در كفه دیگر می‌ گذارند، مركّب عالِم سنگین ‌تر از خون شهید است.[1] این شهدای ما بعضی نامدارند, معروف هستند, مزاری دارند و بعضی هم گمنام هستند، عالمان دین هم همین ‌طور هستند بعضی ‌ها معروف‌ هستند بعضی ‌ها هم گمنام‌ هستند، اینها جزء مجاهدان گمنام‌ و جزء شهدای گمنام هستند. 🔹 اثر شهید گمنام كمتر از اثر شهید معروف و مشهور نیست. به این فكر نباشید كه ـ خدای ناكرده ـ لقبی به شما بدهند و بگویند العظمی یا آیت یا حجّة, اینها بازی است و هیچ چیزی در آن نیست ـ خدای ناكرده ـ به این فكرها نباشید. حیف آن عظمتی است كه انسان برای این بازی ‌ها ببازد! حیف آن دهن كه این حرف ‌ها را بزند! حیف این گوش كه این حرف ‌ها را بشنود! بازی است, مبادا ـ خدای ناكرده ـ به این فكر باشیم! اثر شهید گمنام كمتر از اثر شهید معروف نیست, اثر عالمان گمنام كمتر از اثر عالمان معروف نیست. 🔹 دو مكتب را ذات اقدس الهی در قرآن كریم بیان كردند. فرمود یك عدّه چشم دارند كه چیزهای دیگر را ببینند, یك عدّه چشم دارند می ‌بینند كه آیا خدا آنها را می ‌بیند یا نه؟ این دو نگاه است, آن‌ كه به دنبال این حركت می ‌كند كه مقبول جامعه بشود, نگاه او به خلق است. آن ‌كه تلاش و كوشش می‌ كند كه مقبول «الله» بشود, نگاه او به خالق است. فرمود خدا بعضی‌ ها را نگاه می ‌كند و بعضی ‌ها را نگاه نمی ‌كند؛ با بعضی‌ ها حرف می ‌زند و با بعضی‌ ها حرف نمی ‌زند. در جریان قیامت فرمود خدا یك عدّه را نگاه نمی ‌كند و با یك عدّه حرف نمی‌ زند، با اینكه او ﴿بِكُلِّ شَی‏ءٍ بَصیرٌ﴾[2] است! ﴿لا یكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا ینْظُرُ إِلَیهِمْ﴾.[3] پس انسان كه بینا شد یك وقت خلق را می ‌بیند, یك وقت كوشش او این است كه ببیند خدا او را می ‌بیند یا نمی ‌بیند. ما كه اهل مدرسه‌ هستیم سعی كنیم این‌ چنین باشیم كه خدا ما را ببیند، خدا كه ما را دید جامعه قبول می‌ كند و جامعه هم می ‌بیند, چون آنها جنود الهی هستند! مقبولیت نزد مردم را ذات اقدس الهی باید تأمین کند. [1] . الامالی(للصدوق)، ص521؛ «إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ وُزِنَ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ بِدِمَاءِ الشُّهَدَاءِ، فَیرَجَّحُ‏ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ». [2] . سوره ملک، آیه19. [3] . سوره آل عمران، آیه77. 📚 مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه دماوند تاریخ: 1393/06/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 علم دین 🔹 امروز كه 25 ذیقعده است «دحو الارض» است، از پربركت‌ ترین روزهای ایام سال است و شاید بعضی از شما حوزویان و دانشگاهیان هم صائم باشید كه این روزه برای همه شما ـ ان‌شاء ‌الله ـ پربركت باشد. آنچه در جمع شما عزیزانی كه به رشته ‌های متنوع علوم اشتغال دارید و قابل طرح است این است كه گرچه علوم را گاهی به صورت تجریدی و تجربی از یك سو و تجربی و ریاضی و انسانی و مانند آن از سوی دیگر و به «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» و «عِلْمُ الْأَدْیان» تقسیم كردند از سوی سوم، ولی جامع همه آنها هدفمند بودن علم و عالم است كه همه ما را می ‌تواند در كنار هم جمع بكند؛ یعنی حوزه و دانشگاه را آن هدفمند بودن می ‌تواند جمع بكند. 🔹 توضیح مطلب این است كه حدیث معروفی از وجود مبارك پیامبر اسلام (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است كه «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ»؛[1] علم دو قسم است: بعضی از علوم مربوط به بدن انسان هاست؛ نظیر طب و سایر علوم وابسته به آن و برخی از علوم مربوط به دین است، نه بدن؛ نظیر فقه و تفسیر و كلام و امثال اینها. اما بزرگان اهل معرفت همین حدیث را به سبك دیگر معنا می‌ كنند؛ آنها علم را با موضوع ارزیابی نمی ‌كنند، علم را با هدف ارزیابی می ‌كنند. آنها می ‌گویند اینكه حضرت فرمود: «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ» منظور علم بدن طب نیست و منظور علم دین تفسیر و فقه نیست، آن كسی كه فقه و تفسیر می ‌خواند و می ‌نویسد برای اینكه به دنیا برسد، او «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» دارد؛ آن طبیبی كه می ‌كوشد مشكل جامعه را حل كند او «عِلْمُ الْأَدْیان» دارد، این نگاه كجا و آن نگاه كجا؟! همین حدیث است! همین جمله است! یك كسی درس فقه می‌ خواند برای فقه فروشی، تفسیر می ‌خواند برای تفسیر فروشی، این «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» دارد، یك وقت است نه درس علم طب خوانده كه مشكلات جبهه را حل كند، مجروحان جبهه را درمان كند، او «عِلْمُ الْأَدْیان» دارد. 🔹پس همین حدیث همین جمله وقتی به دست یك انسان سطحی نگر بدهید می‌ گوید این علم به ‌لحاظ موضوع تقسیم می‌شود، موضوع یا بدن است یا دین؛ وقتی به دست یك اهل حقیقت دادید می ‌گوید این حدیث را برابر هدف باید تقسیم كرد نه برابر موضوع، اگر هدف «نشر معارف الهی» باشد و «خدمت به جامعه» باشد علم دین است، اگر هدف تأمین معیشت خودش باشد و كیف و جیب خودش باشد علم بدن است. پس «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ» اگر منظور علم ادیان هدفمند بودن است این می ‌تواند همه ما را جمع بكند؛ یعنی موضوع و محمول معیار نیست، هدفمند بودن است! ممكن است كسی ادبیات بخواند و غرضش این باشد كه قرآن را بهتر بفهمد و بهتر معنا كند، یك وقت است طب می‌ خواند یا داروسازی می ‌خواند كه به جامعه انسانی و اسلامی خدمت بكند، یك وقت است فقه و اصول می ‌خواند كه به جامعه اسلامی و الهی خدمت بكند همه اینها دارای «عِلْمُ الْأَدْیان» است و این می ‌تواند حوزه و دانشگاه را با هم جمع بكند. وحدت حوزه و دانشگاه به «وحدت هدف» است، اگر همه ما به یك جا می ‌رسیم پس متحدیم. [1]. کنزالفوائد، ج2، ص107. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/09/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ذلیل ترین عبد 🔹 ما اگر بخواهیم فکر آزاد داشته باشیم باید جان ما آزاد باشد، برای اینکه جان بسته فکر آزاد ندارد، این شدنی نیست! مطلب عمیق علمی این است که کدام جان بسته است؟ چه کسی آزاد است و چه کسی برده است؟ آن را در خطبه نورانی وجود مبارک رسول خدا (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) مشخص کرد. فرمود آدم گناهکار برده است، هر گناهکاری! یک انسان معصوم یا عادل او آزاد است: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّق‏»؛[1] آن کسی که می‌گوید هر چه دلم می‌خواهد می‌گویم و می‌کنم، آن کسی که هر چه را دید می‌طلبد، هر چه را شنید می‌طلبد، این کسی که تواند کنترل و رام کردن چشم و گوش خود را ندارد، او «عَبْدُ الشَّهْوَةِ» است که «أَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّق‏»، این کسی که از رومیزی و زیرمیزی نمی‌گذرد، این کسی که از چهارتا لقب نمی‌گذرد، این کسی که با دنبال بازی هست، این کسی که اگر چهارتا احترام کردند او هم تحویل می‌گیرد، این برده است; برده شهوت است یا برده غضب است یا برده مقام است، به نحو موجبه کلیه هر گناهکاری برده است، چرا؟ چون انسان وقتی گناه می ‌کند در برابر قانون خدا می ‌ایستد. 🔹 فرمود: ﴿مَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکونَ﴾[2] بسیاری از مردم دارای شرک رقیق‌ هستند; منتها حالا خدا ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾[3] است و می‌بخشد. فرمود مردم دو قسم‌ هستند «اکثری و اقلّی»، اکثری که مشرک‌ هستند حساب دیگری دارند، این مؤمنین دو قسم هستند اکثر مؤمنین مشرک هستند ﴿وَ مَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکونَ﴾، چرا اکثر مؤمنین مشرک‌ هستند؟ از امام (سلام الله علیه) سؤال کردند چطور می‌شود مؤمن مشرک باشد؟ فرمود همین که بگویند: «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏»[4] اگر فلان کس نبود اوّل خدا دوَم فلان کس. «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏» یعنی چه؟ ذات أقدس الهی مدیر کل است ﴿رَبُّ الْعالَمینَ﴾[5] است «ربّ الارباب» است، همه را دارد اداره می‌کند صدر و ساقه عالم سپاه و ستاد اوست ﴿مَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّک إِلَّا هُوَ﴾[6] یک، ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾[7] دو، بر اساس توحید افعالی هر فیضی که می‌رسد ﴿مَا بِکم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾،[8] خدا را شکر که به وسیله فلان شخص کار ما حل شد، نه اوّل خدا دوّم فلان شخص! خدا اوّلی نیست که دوّمی داشته باشد، نه «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏»! وقتی از امام سؤال کردند که چگونه می‌شود مؤمن مشرک باشد فرمود این‌طور می‌شود، این کسی که مواظب زبان خود نیست، می‌گوید اوّل خدا دوّم فلان شخص یا «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏». 🔹 «فتحصل» اینکه می‌بینید خیلی‌ها می‌گویند ما هر چه می‌خواهیم نماز شب بخوانیم نمی‌شود; راست می‌گویند چون بسته‌ هستند، هر چه می‌خواهیم جلوی زبانمان را بگیریم یا جلوی چشمان را بگیریم نمی‌توانیم راست می‌گویند چون بسته‌ هستند، باز که نیستند، آزاد نیستند. یک انسانی که در گرو است و بسته است این فکر آزاد ندارد، یک انسان بسته، بسته فکر می‌کند. [1]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏1، ص273. [2]. سوره یوسف، آیه106. [3]. سوره اعراف، آیه151. [4]. تفسیر العیاشی، ج‏2، ص200; الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص285; عدة الداعی و نجاح الساعی، ص99. [5]. سوره اعراف، آیه54; سوره قصص، آیه30; سوره غافر، آیه64. [6]. سوره مدثر، آیه31. [7]. سوره فتح، آیات4 و 7. [8]. سوره نحل، آیه53. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/04/30 🆔 @a_javadiamoli_esra
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی: فضای مجازی، فرصتی برای بیان حقایق دین از راه حکمت و برهان/منابر الکترونیکی؛ فرصتی برای خردورزی بیشتر پایگاه اطلاع رسانی اسراء: امروز باید فعالیت‌های دینی به لحاظ اینکه خدمات اجتماعی، از منظر دینی عمل شود، تعاریف خاص خودش را پیدا کند و حتماً هم لازم نیست که در قالب‌های سنتی شکل بگیرد. چون عمل به ارکان یعنی مظاهر دینی، به وسیله اعضاء و جوارح انجام می‌شود و این می‌تواند مظاهر مختلفی داشته باشد و کرونا نمی‌تواند محدودیت چندانی ایجاد کند. بله، بحث‌هایی نظیر اجتناب از کنار یکدیگر بودن، رعایت فواصل اجتماعی و توجه به پروتکل‌هایی که از نظر نظام بهداشت و سلامت ابلاغ و اعلام می‌شود، لازم است، اما مانع از این نیست که تظاهرات دینی و مظاهر دینی سرد و کمرنگ شوند و این قابلیت وجود دارد که تظاهرات دینی بتواند به صورت‌های دیگری اظهار شود. متن کامل مصاحبه👇👇👇 news.esra.ir https://b2n.ir/631845 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 راهزنان امت 🔹 یك سنت جاهلی هست كه نزدیك ‌ترین گروه به هر رهبری دیرترین گروه ایمان آورنده به آن رهبرند، برای همه انبیا همین طور بود؛ دیرترین شهر و آخرین شهری كه به پیغمبر ایمان آوردند شهر خود پیغمبر بود یعنی مكه، این بود كه «أقرب» به حسب به مكان «أبعد» بحسب مكانت است. همشهری های غالب افراد این ‌طور است، هم روستایی های غالب افراد این طور است، هم كشوری های غالب افراد این‌ طور است، هم قاره ‌ای های غالب افراد این‌ طور است؛ خب این رقابت است یا حسادت است «أَوْ مَا شِئْتَ فَسَمّه» بود. مردم مدین فرمایش شعیب را نپذیرفتند، مردم منطقه ‌های دورتر حرف های ایشان را قبول كردند كه بیایند و بپذیرفتند، اما اینها نمی‌ گذاشتند! اینها كسانی بودند كه نه قبول می ‌كردند و نه می‌ گذاشتند كسی قبول كند. اصل این جریان در سورهٴ مباركهٴ «انعام» به عنوان یك بحث جامع گذشت كه ﴿وَهُمْ ینْهَوْنَ عَنْهُ وَینْأَوْنَ عَنْهُ﴾ «نائی» یعنی دور كه می‌ گویند حج تمتع برای «نائی» است یعنی برای انسانی كه از مكه و حرم دور است، فرمود اینها هم «نائی»‌اند هم «ناهی»، هم خودشان از حریم دین دور هستند، هم دیگران را به عنوان نهی از معروف نمی‌ گذارند اینها دین را بپذیرند ﴿وَهُمْ ینْهَوْنَ عَنْهُ وَینْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ یهْلِكُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَما یشْعُرُونَ﴾.[1] 🔹 این رسم خیلی از افراد تبهكار بود. این «سنت سیئه» در قوم شعیب (سلام الله علیه) هم ظهور كرد، خودشان كه ایمان نیاوردند سر راه مؤمنین را هم می ‌گرفتند، آن‌گاه شعیب (سلام الله علیه) از طرف خدا به آنها فرمود: ﴿وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ﴾[2] شما سر هر راهی می ‌نشینید نمی‌ گذارید یك عده ‌ای بیایند با من مصاحبه كنند و ایمان بیاورند، هم سر راه معنوی می ‌نشینید نمی‌ گذارید تبلیغات من به آنها برسد و آنها از تبلیغات من با خبر بشوند، هم سر راه حسی آنها می‌ نشینید از شهر یا روستای دیگر بخواهد بیاید راهزنی می ‌كنید. 🔹 قرطبی در ذیل این آیه نقل می ‌كند كه در شب اسراء وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جبرئیل فرمود من یك چیزی دیدم، دیدم كه در راه یك چوبی است كه هر كه بخواهد برود این چوب یا لباسش را پاره می‌كند یا بدنش را خونی می‌كند، این چیست؟ فرمود این راهزنان امت هستند كه این متمثل شده است برای وجود مقدس پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) «لیله الاسراء» به یك چوب تیزی كه به لباس آدم بخورد پاره می ‌كند، به بدن آدم بخورد خونی می ‌كند، فرمود اینها راهزن هستند.[3] خب این گروه راهزن هم در راه معنوی می ‌نشستند كه نمی ‌گذاشتند تبلیغات شعیب (سلام الله علیه) به آنها برسد هم روی راه حسی می‌ نشستند نمی ‌گذاشتند آنها از نزدیك بیایند با شعیب (سلام الله علیه) مصاحبه كنند. [1] . سوره انعام، آیه 26. [2] . سوره اعراف، آیه 86. [3] . الجامع لاحکام القرآن، ج7، 249. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه اعراف ـ جلسه 107 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نصرت الهی 🔹 «نَصر» به عزّت متّصف نمی شود، آن عزّت است که باعث «نَصر» است. عزّت یعنی نفوذناپذیری، انسان نفوذناپذیر را می گویند «عَزیز»، چون نفوذناپذیر است در دیگران نفوذ می کند و می شود غالب، وگرنه عزّت به معنای غلبه نیست! عزّت به معنای نفوذناپذیری است و لازمهٴ نفوذناپذیری هم پیروزی است؛ خدا عزیز است، انبیا عزیز هستند و دین عزیز است یعنی نفوذناپذیر هستند. عزّت باعث نصرت است، نه اینکه «نَصر» متّصف به عزّت بشود، چون دین عزیز است و پیغمبر عزیز است منصور هستند، نه اینکه «نَصر» عزیز باشد؛ منتها گفتند عزّت به معنای «نُدرة الوجود» هم هست. «عزیز الوجود» یعنی «نادر الوجود» و کمیاب، آن گوهرهای کمیاب را می گویند «عزیز الوجود» و «نادر الوجود» هستند. این نصرت های کمیاب و کم نظیر را می گویند «نصرت عزیز». 🔹 در جریان فتح مکّه که وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاتحانه وارد مکه شد، اباسفیان ملعون قدم می زد متحیرانه می گفت: «لَیتَ شِعْرِی بِأَی شَیءٍ غَلَبْتنِی»[1] این جمله را تکرار می کرد، چگونه شد که اینها پیروز شدند؟! جمعیت ما بیشتر بود، سربازان ما سواره بودند و آنها پیاده، ما به سربازمان خود شمشیر دادیم و آنها چوب دادند، چگونه شد که آنها پیروز شدند و ما شکست خوردیم؟! وجود مبارک حضرت از پشت سر رسید و دست بر دو کتف اباسفیان گذاشت و فرمود: «بِاَللهِ غَلَبْتُك یا أَبَا سُفْیانَ»! کلّ نظام سپاهیان و مأموران الهی هستند، تنها آن عنکبوت نیست که تارش در غار کمک کرده و حضرت را نیافتند، آنچه در جهان امکان هست سپاه و ستاد خداست! گاهی به زمین می گوید بگیر: ﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الأرْضَ﴾،[2] گاهی به دریا می گوید بگیر: ﴿فَغَشِیهُم مِنَ الْیمِّ مَا غَشِیهُمْ﴾،[3] گاهی به باد می گوید بگیر: ﴿سَخَّرَهَا عَلَیهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمَانِیةَ أَیامٍ﴾[4] به هر چه دستور داد گرفتند! تنها «شَقُّ القَمَر» که نبود! «شَقُّ الحَجَر» بود، «شَقُّ الأرض» بود، «شَقُّ الماء» بود، «شَقُّ الشَّجَر» بود، این ﴿لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ﴾[5] هست! ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ﴾! اینها سپاه و ستاد الهی هستند که گاهی می گیرند. 🔹 این «نَصر»، یک نصرت «عزیزُ الوجود» و گوهر کمیابی است که پیش بینی نمی شد. در سوره مبارکهٴ «حَشر» فرمود ما کاری کردیم که نه دوست خیال می کرد نه دشمن! خودشان در مدینه کوخ نشین هستند! اینها فقرایی بودند که زیر بار وام های ربوی یهودی ها بودند! در اوّل سوره مبارکهٴ «حشر» فرمود شما یادتان است، نه دوستان خیال می کردند و نه دشمن ها! دوستان می گفتند که وضع ما این است ما چگونه پیروز می شویم؟! دشمنان هم که خودشان مقتدرانه زندگی می کردند، ﴿مَا ظَنَنتُمْ أَن یخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِنَ اللَّهِ﴾؛[6] دشمنان می گفتند ما در حِصن و قلعه هستیم و آنها دسترسی به ما ندارند! شما هم می گفتید ما پابرهنه ایم! ما کاری کردیم که نه دوست خیال می کرد و نه دشمن! انقلاب اسلامی هم همین‌طور بود! نه دشمن خیال می کرد ـ یعنی استکبار و صهیونیست ـ و نه خیلی از دوستان؛ فرمود: ﴿مَا ظَنَنتُمْ أَن یخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِنَ اللَّهِ﴾، آغاز آیه هم این است: ﴿هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ﴾؛ اولین بار ما این کارها را کردیم! ما کاری کردیم که به ذهن هیچ‌ کس نیامده! الآن هم همان کار را می تواند بکند، این‌طور نیست که فرق بکند! الآن هم همین‌ طور می ‌کند، ما نباید عوض بشویم! ما اگر برابر همان آیه سوره «حشر» و همین آیات را عمل بکنیم، فیض الهی همیشه هست، این‌ طور نیست که حالا ـ معاذالله ـ آن وقت [سنت الهی] عوض شده باشد! فرمود ما کاری کردیم که هیچ‌کس فکر نمی کرد، الآن هم همین است! [1]. السیرة الحلبیة، ج3 ص55؛ الروض الانف الوكیل، ج7، ص135. [2] . سوره قصص، آیه81. [3] . سوره طه، آیه78. [4] . سوره حاقّه، آیه7. [5] . سوره بقره، آیه284. [6] . سوره حشر، آیه2. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه فتح ـ جلسه 1 تاریخ: 1395/03/01 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 محبّت مستقر ▪️ «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا و أُجُورَكُم بِمُصَابِنَا بِالْسَیدنا وَ مَولانَا جَوادُ الْأُمَةِ وَ الْأَئِمَّة عَلَیهِ وَ عَلی‏ آبَائِهِ الأطْیبِینَ وَ أَبْنَائِه الأَنْجَبین آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء» این سوگ و ماتم را به پیشگاه ولیعصر و عموم علاقمندان قرآن و عترت و شما علمای بزرگوار و برادران و خواهران ایمانی تسلیت عرض می‌کنیم! ما در برابر اینها چندین مسئولیت داریم. اولین مسئولیت ما محبت است که دوست اینها باشیم. وقتی دوست، دوستش را از دست می ‌دهد، عزادار است. عزاداری مربوط به سعه و ضیق خود آن دوستی است، تا ما چه اندازه با این خاندان ارتباط داشته باشیم. مستحضر هستید که دوستی اینها اجر رسالت است، معلوم می‌شود مهم ‌ترین ذخیره است که ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً﴾. این آیه ﴿قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾[1] چه می‌ خواهد بگوید؟ این کلمه ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ مفعول واسطه برای مودّت نیست، این می ‌شود ظرف لغو؛ این [مودّت] را کلیمی هم دارد، مسیحی هم دارد، مگر اینکه کسی امیرمؤمنان را یا اهل‌بیت را نشناسد! این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ مفعول واسطه برای مودت نیست، این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ مفعول واسطه است برای آن «المستقرّة»، «إلا المودة المستقرة فی القربی»، این فرق ما مسلمان‌ ها با دیگران است. اگر این ظرف، ظرف مستقر شد نه ظرف لغو و اگر این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلق به محذوف است نه به مودّت، یعنی تمام حیثیت دوستی ما برای اینهاست. ▪️ این بیان نورانی که در سوره مبارکه «توبه» است: ﴿قُل‏ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَ أَبْنَاؤُكُمْ .... أَحَبَّ إِلَیكُم مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا﴾[2] یعنی همین، آن وقت کل حیثیت علاقه ما برای اینها می ‌شود. آن وقت اگر ما به خودمان یا به فرزندانمان یا به شغلمان علاقمندیم، برای اینکه به اینها وابسته است. آن وقت این می‌ شود شیعه خالص! این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ مفعول واسطه برای مودّت نیست، این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ ظرف مستقر است متعلق است به «المستقرّة»؛ یعنی تمام محبّت ما مستقر در دودمان شماست. ▪️ امروز روز جواد الأئمه (سلام الله علیه) است و ما داغداریم. همین امام جواد (سلام الله علیه) فرمود به اینکه «مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ كانَ النّاطِقُ ینْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ».[3] بارها به عرضتان رسید که ما در فضای مجازی نیستیم، ما در فضای حقیقی هستیم. این سیم حقیقت نیست تا بی ‌سیم بشود مجاز. این چهره و شیشه تلویزیون حقیقت نیست تا بی‌ شیشه بشود مجاز. همین دستگاه موبایل و غیر موبایل که اندیشه را نقل و انتقال می‌ دهد، فضا، فضای حقیقی است، سخن از مجاز نیست. عزیزان ما این جوان‌ های ما باید بدانند، امام جواد (سلام الله علیه) فرمایش ایشان این است که اگر کسی گوشی ‌اش را باز کرد و دارد حرف کسی را گوش می ‌دهد، سخنرانی کسی را گوش می ‌دهد، این شخص دارد او را عبادت می ‌کند! اگر او حرف خدا و پیغمبر و اینها را زد، عبادت است. این بیان نورانی امام جواد است: «مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ كانَ النّاطِقُ ینْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ»، این یک ساعت این را باز کرده، دارد شیطان را می ‌پرستد! [1]. سوره شوری، آیه23. [2]. سوره توبه، آیه24. [3]. تحف العقول، ص456. 📚 سخنرانی در روز شهادت امام جواد علیه السلام تاریخ: 1397/05/21 🆔 @a_javadiamoli_esra
از سری تولیدات رسانه ای بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء: «سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی»؛ ویژه سالروز شهادت امام جواد علیه السلام 🔹پخش از شبکه قرآن و معارف سیما 🔹سه شنبه ۳۱ تیر ماه (مصادف با 29 ذیقعده) 🔹ساعت 12:30 دقیقه منبع: news.esra.ir @a_javadiamoli_esra
ویژه سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیها؛ ✳️اساس زندگی مشترک را دوستی عاقلانه و گذشت عطوفانه حفظ می‌كند پایگاه اطلاع رسانی اسراء: آیت الله العظمی جوادی آملی بیان می دارند: اساس زندگی انسان بر پایۀ رهنمود كسی است كه ما را آفرید و آن خدای كریم است... لذا ذات اقدس الهی این مطلب را كاملاً تحلیل كرد كه وقتی[برای امر ازدواج] اقدام می‌كنید به نام خدا شروع بكنید و از خدا فرزند صالح طلب بكنید. ✅وظیفه مشترک بین زن و مرد! 🔹زندگی مشترك زن و شوهر یك سلسله وظایف مشترك دارد یك سلسله وظایف خاص را خدای سبحان در قرآ‌ن كریم بیان كرد...فرمود به فكر فرزند صالح باشید این وظیفه مشترك بین زن و شوهر است ✅ همسر شما، کارگر منزل نیست! 🔹درباره وظیفه مخصوص مردها كه مسئول تأمین زندگی هستند فرمود: با همسرتان راهی كه عقل و دین می‌پسندد رفتار كنید؛ او كارگر منزل نیست، او كارگزار منزل نیست بلکه او رفیق و دوست و همسر و هم‌سنگ و هم‌ وزن شماست یعنی طرزی مرد باید در زندگی داخلی با زن رفتار كند كه نزد دین معرفه باشد.مرد باید طرزی در منزل زندگی كند كه این روش، روش عقلانی باشد كه نزد خدا معروف باشد لذا در قرآن كریم فرمود: ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾ ✅زن وظیفه سکینت و آرامش در خانه را دارد 🔹درست است كه مرد مسكن تهیه می‌كند هزینه تهیه می‌كند لباس تهیه می‌كند غذا تهیه می‌كند اما سَكینت به عهده مرد نیست نه آن قدرت را دارد نه آن وظیفه را، بلکه این وظیفه مخصوص زن است و ایجاد سكینت و آرامش از زن برمی‌آید و هم به عهده زن است چرا که فرمود: ﴿خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَیهَا﴾ ✅اساس زندگی؛ دوستی عاقلانه و گذشت عطوفانه از لغزش‌های یکدیگر 🔹بالأخره این دو عنصر اگر بخواهند با هم هماهنگ باشند هم جهیزیه می‌خواهد هم مهریه، اما هم جهیزیه باید ساده باشد و هم مهریه چون زندگی پر تلاش و كوشش و پر تجمّل جز دشواری چیز دیگر نیست. فرمود: ﴿وَجَعَلَ بَینَكُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً﴾ این دو چیز است كه اساس زندگی مشترک را حفظ می‌كند یكی نسبت به یكدیگر و دیگری مهربانی و از لغزش‌های یكدیگر. ✅زن و شوهر محرم اسرار هم باشند 🔹 زن و شوهر آبروی یكدیگر را باید حفظ بكنند و محرم یكدیگر باید باشند، اسرار یكدیگر را برای پدر و مادرشان هم نقل نكنند همان طوری كه لباس آبروی آدم را حفظ می‌كند و انسان را از سرد و گرم زمانی و زمینی حفظ می‌كند زن و شوهر باید یكدیگر را از سرد و گرم حوادث روزگار حفظ بكنند ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾ https://b2n.ir/471884 منبع: news.esra.ir @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خطبه وصل 🔸 جریان ازدواج در همه ملت‌ها و نِحله‌ها هست، هیچ قومی نیست كه بدون ازدواج بتواند زندگی كند؛ اما حرفی كه انبیا (علیهم السلام) آوردند مخصوصاً وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، فرمود ما یك حرف جدیدی آوردیم و آن این است كه «النِّکَاحُ سُنَّتِی»؛[1] نكاح سنّت من است و از همین منظر فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ»؛[2] اگر كسی ازدواج كرد نیمی از دین خود را حفظ كرد, پس ازدواجی كه در ملت ‌ها و نِحله‌ های دیگر هست آن صِرف اجتماع مذكّر و مؤنث است، اما ازدواجی كه در اسلام هست صِرف ازدواج و اجتماع مذكّر و مؤنث نیست، یك صبغه ملكوتی دارد كه با آن نصف دین حفظ می ‌شود. 🔸 زن و شوهر كه با هم نزدیك شدند به منزله لباس بدن یكدیگرند، همان ‌طوری كه لباس به بدن انسان چسبیده است و انسان را از سرما و گرما حفظ می ‌كند و هیچ كسی از بدن انسان خبر ندارد چون لباس پوشاك است, تن ‌پوش است و حافظ بدن است، زن و شوهر حافظ یكدیگرند, حافظ آبروی یكدیگرند، اسرار یكدیگر را خودشان می ‌دانند. شوهر, اسرار همسر را برای خانواده خودش هم نقل نمی ‌كند؛ خانم او, اسرار شوهر را برای خانواده خودش هم نقل نمی ‌كند ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾؛[3] فرمود زن و شوهر, لباس یكدیگرند كه آبروی یكدیگر را حفظ می ‌كنند, یك; یكدیگر را در سردی و گرمی روزگار حفظ می ‌كنند, دو. 🔸 وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مراسم خطبه ‌خوانی و مقدمه عقد وجود مبارك حضرت امیر و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) مطلبی را فرمود كه وجود مبارك امام جواد هم همان مطلب را در مراسم ازدواج خودشان ذكر كردند؛ فرمودند مسئله ازدواج این ‌طور نیست كه دو نفر بخواهند به عنوان مذكر و مؤنث كنار هم جمع بشوند، این ‌طور نیست. در تعبیرات عرفی ما معمولاً فامیل ‌ها را به دو قسم تقسیم می‌ كنیم، می ‌گوییم فامیل نَسبی داریم و فامیل سببی, دایی و عمو و خاله و اینها را می‌گوییم فامیل ‌های نسبی ‌اند, بستگان عروس و داماد را می ‌گوییم فامیل‌ های سببی ‌اند، ما اینها را جزء انساب می‌ دانیم و آنها را جزء اسباب می‌ دانیم؛ ولی در آن خطبه نورانی فرمود: « «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ الْمُصَاهَرَةَ نَسَباً لَاحِقا»»،[4] مسئله دامادی ملحق به نسب است تقریباً این دو خانواده ارحام هم می‌شوند برای اینكه دو خانواده محفوظ بماند. اگر «جَعَلَ الْمُصَاهَرَةَ نَسَباً لَاحِقا» شد؛ آن وقت عروس را پدرشوهر و مادرشوهر به منزله دختر خودشان می‌ دانند, داماد را پدر عروس و مادر عروس به منزله پسر خودشان می‌ دانند، آن وقت خیرخواه او هستند، فرمود این مثل نَسب است مثل رحامت است ـ خدای ناكرده ـ مشكلی پیش آمد فوراً خودشان حل می ‌كنند، دیگر مسئله سبب نیست فامیل سببی نیستند فامیل نسبی ‌اند. [1] . جامع الاخبار( للشعیری)، ص101. [2] . امالی(طوسی) متن، ص518. [3] . سوره بقره، آیه187. [4] . روضه الواعظین(ط ـ قدیم)، ج1، ص147. 📚 مراسم خطبه عقد تاریخ: 1392/10/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا