eitaa logo
تداوم انقلاب اسلامی
243 دنبال‌کننده
202 عکس
135 ویدیو
5 فایل
تاملات عزیز نجف پور /پژوهشگر حوزه مطالعات علم، فرهنگ و فناوری و فضای مجازی، رییس مرکز مطالعات فضای مجازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوایل دهه هفتاد به اسم به جامعه ایرانی اقدام شد و سهم و نقش در مدیریت کشور کاهش یافت و هویت و مسائل و اهداف جامعه مورد غفلت مسوولان قرار گرفت.
تداوم انقلاب اسلامی
اوایل دهه هفتاد به اسم #توسعه به #مدرنیزاسیون جامعه ایرانی اقدام شد و سهم و نقش #مردم در مدیریت کشور
اوایل دهه هفتاد به اسم به جامعه ایرانی اقدام شد و سهم و نقش در مدیریت کشور کاهش یافت و هویت و مسائل و اهداف جامعه مورد غفلت مسوولان قرار گرفت. به مسائل و اولویتهای مردم و جهت مطالبه و نظارت روشمند رفتارهای حاکمیت و دولت، راهکار برون رفت از مشکلات امروز است عزیز نجف پور آقابیگلو @aidinligh2 Eitaa.com/aidinligh2
ملاحظاتی در باب "اخلاق اسلامی در عرصه های تجربه نشده انقلاب اسلامی" 1- اخلاق در جریان یک فاکتور بحرانی است که اگر نباشد هویت جریان انقلاب دچار آشوب میشود ولی سایر جریانها لزوما اینگونه نیستند و اخلاق ممکن است که در پارادایم آنها ارزش باشد ولی نبودش لزوما منجر به انحلال هویت آنها نمیشود. غرض اینکه امر اخلاقی در جریان انقلاب اسلامی ضرورتی ذاتی دارد 2- را میتوان در سه ساحت به بررسی و واکاوی نشست: اول، کلیات و اصول اخلاقی که مقدار زیادی از آن مشخص و ثابت است و البته مقداری هم حسب موضوع تعیین میشود (به موضوع فرونزیس ارسطو مراجعه شود) دوم، مصادیق فعل اخلاقی در حوزه ها و موضوعاتی که ما در سنت و تجربه تاریخی مان مواجه بوده ایم سوم، مصادیق فعل اخلاقی در حوزه ها و موضوعاتی که سنت و سابقه تاریخی چندانی نداریم و یا حتی کلا خالی از تجربه هستیم... 3- ورود به این سطح گسترده از سیاست و مدیریت برای جریان شیعی بعد از انقلاب اسلامی، ساحت جدیدی از موضوعات ایجاد کرده که در سنت و تجربه تاریخی تشیع سابقه چندانی ندارد و طبعا در باب موضوعات و حوزه های آن تاملات اخلاقی هم نشده و مصادیق فعل اخلاقی هم کامل و شفاف نیست. مواجهه جامعه شیعی با حوزه ها و موضوعاتی که در این برهه تاریخی رخ داده اند (مثل علم جدید، فضای مجازی و ...) و در سنت و تجربه تاریخی شان سابقه چندانی نداشته و طبعا مصادیق فعل اخلاقی در این حوزه ها و موضوعات هم مبهم است 4- موارد فوق نشان میدهد که جریان انقلاب اسلامی ضرورتا باید مصادیق فعل اخلاقی در ساحات جدیدی که هم به دلیل عصر جدید و هم به دلیل ورود به عرصه سیاست و مدیریت و حکومتداری با آن مواجه شده است، شفاف کند و بدان ملتزم شود 5- رفتارهای غیر اخلاقی جریان انقلاب را باید در دو دسته قرار داد: الف: مصداق فعل اخلاقی مشخص است ولی به دلیل هوای نفس یا نداشتن راهکار برای حل مساله در عین اخلاق مداری و رفع تعارض اخلاقی، افراد مرتکب فعل غیراخلاقی میشوند ب: مصداق فعل اخلاقی را در ساحات جدیدی که تجربه میکنند نمیدانند و نمی شناسند و ناخودآگاه دچار رفتار غیر اخلاقی میشوند. مشکل الف بیشتر نیازمند تذکر و تنبه است و مشکل دوم بیشتر نیازنمند شفاف سازی و تعیین مصداق فعل اخلاقی است تا اگر کسی دنبال است بدان ملتزم شود ۶- پیشنهاد روشن بنده تدوین "کدهای اخلاقی جریان انقلاب اسلامی در حوزه های راهبردی جامعه و حاکمیت" اعم از سیاست، مدیریت، فرهنگ و ... است در این مصاحبه قدیمی کمی بحث کدهای اخلاقی در ساحت فضای مجازی را با تفصیل بیشتری گفته ام و تجربه ای اولیه هم در مرکز ملی در باب تدوین کدهای اخلاقی فضای مجازی داشته ایم... جریان انقلاب باید فکری اساسی به موضوع اخلاق بنماید و در اهمیت این موضوع همین بس که یکی از محورهای هفتگانه به اخلاق و معنویت اختصاص یافته است عزیز نجف پور آقابیگلو https://peivast.com/month-report/%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%E2%80%8C%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%DA%A9/ @aidinligh2 http://Eitaa.com/aidinligh2
تاریخ ادواری حیات بشر در کره‌ی زمین باید بر اساس تحولات‌ روحانی انسان در طول حیات زمینی‌اش تدوین شود و اگر تاریخی‌ اینچنین‌ بود‌، آنگاه شأن و مقام حضرت ، تبیین خواهد شد...
تداوم انقلاب اسلامی
تاریخ ادواری حیات بشر در کره‌ی زمین باید بر اساس تحولات‌ روحانی انسان در طول حیات زمینی‌اش تدوین شود
تاریخ ادواری حیات بشر در کره‌ی زمین باید بر اساس تحولات‌ روحانی انسان در طول حیات زمینی‌اش تدوین شود و اگر تاریخی‌ اینچنین‌ بود‌، آنگاه شأن و مقام حضرت ، تبیین خواهد شد و همگان در خواهند یافت که برکات‌ ایشان در تاریخ باید با آن کبیر، حضرت ابراهیم(ع)، قیاس شود. با ظهور تاریخی حضرت امام آخرین دوران جاهلیت بشر شکسته‌ شد و او به یکی دیگر از اعصار پا‌ گذشت‌ و اکنون‌، بیش از هر زمان دیگری‌ در‌ طول‌ این هزار و چند صد سال، برای‌ برپای به دست حجّت آخرین آمده است، و اگر نیامده بود، بشر دیگر‌ به‌ کدامین‌ درک اسفل از درکات هبوطی‌ خویش می‌توانست پا‌ گذارد؟
* الگوی توسعه و پیشرفت بومی، لازمه مشارکت مردم در حکمرانی است * ما به جای الگوی های و وارداتی، باید بر اساس و فهم از واقعی از وضع موجود کشور اقدام به طراحی الگوی توسعه و پیشرفت بومی و متعاقبا برنامه ریزی برای حل مسائل کشور بکنیم ها و ¬های_ثروت_و_قدرت مکمل جریان توسعه مدرن گرا در به از حاکمیت نقش ایفا کرده ا ند مبانی و رویکردها و سیاستهای توسعه مدرن با اهداف و آرمانهای و هویت جمعی جامعه اسلامی ایرانی فاصله جدی دارند وقتی مردم از در فرآیند حکمرانی بیرون گذاشته شوند و فقط چند سال یک بار آنها را با ، و ایشان را دعوت به رای دادن بکنیم و بعد از رای آوری مردم را فراموش کنیم تا چهارسال بعد، خودبخود زمینه دلسردی ایشان از دولت و مسوولان مهیا میشود در این صورت وقتی مردم شما را میبیننند دیگر به این فکر نمیکنند که این دولت مال خودشان است و باید از آن حمایت کنند بلکه رهایش میکنند... در حالی که در دوران انقلاب و تثبیت حاکمیت و دفاع مقدس مردم دولت و حاکمیت را از آن خود میدانستند و تمام تلاش خود را برای رفع ضعفها و ناکارآمدی های آن میکردند و فرزندان خود را فدای این جامعه و حاکمیت کردند اگر در سیاستگذاری و مدیریت به اولویتها و نیازهای واقعی مردم توجه نکنیم خودبخود از تعامل نزدیک با ایشان هم خواهیم داشت و بیش از پیش از مردم خواهیم گرفت https://www.instagram.com/p/B8I1AVuJOpS/
تداوم انقلاب اسلامی
بحث مفصلی بین فردگراها و جامعه گراها وجود دارد که بالاخره اصالت با است یا ... ها معقتدند اصالت با فرد است و فرد اراده و آزادی مطلق است. در مقابل ها بر اصالت و غلبه اراده و آزادی جامعه و محکومیت فرد در قبال آن قائلند به نوعی... این فرمایش جناب سیاح در متن لیبرالیزم است... نظر و متعاقبا اصولا چیز سومی است... تقریر من این است که ای بین فرد و جامعه برقرار است و مثلا فرد و جامعه نیازمند است... در جامعه ای که بی عدالتی و تبعیض و فساد و الحاد و ... حاکم شده باشد فرد باید توانایی درونی شگرفی داشته باشد تا بتواند از جبر جامعه خود را آزاد کند و شکوفا شود....
* دو تحول بزرگ در بین مردم و مسوولان بر اساس شاخصهای گفتمان انقلاب اسلامی * یکی از شاخصهای که بعد از دهه 70 مورد غفلت قشری از مسوولان و سیاسسیون قرار گرفت بود. مردم مطالبه ، و دارند و وقتی مسوولان از این شاخصها غفلت میکنند ناخوداگاه میترسند که با مردم رودررو شوند راهکار بازگشت روشمند و اصولی به است. تلاش برای عدالت، تامین رفاه و آزادی و همچنین امکان به مسوولان نیاز و مطالبه مهم امروز جامعه ایرانی است مدیر و مسوول و سیاستمداری که متناسب با متوسط جامعه ایرانی زندگی نکند اصولا متوجه وضعیت جامعه نمیشود و کارگری را که با یک میلیون و اندی حقوق که آن هم با تاخیر پرداخت می¬شود، درک نمیکند. روح الله میگوید: امروز جنگ ، جنگ ، جنگ و_استکبار، جنگ -ها_و_مرفهین بی¬درد شروع شده است و من دست و بازوی تمام کسانی که درسراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد برای نموده اند میبوسم... امام در این جملات تاکید زیادی بر مرزبندی بین فقر و غنا و پاربرهنه ها و مرفهین بی¬درد و بحث عدالت دارد. مسوولان باید بر اساس این شاخصها خودشان را اصلاح و به¬روزرسانی کنند و مردم هم به عنوان صاحبان و وارثان اصلی انقلاب، باید بر اساس این شاخصها مطالبه کنند و بدهند و نظارت کنند... این بزرگ رخ دهد خیلی چیزها عوض میشود دقت هم کنیم که نه آن تصویر مخدوشیَ که چند رسانه خودمتشکر از آنها ارائه میدهند https://www.instagram.com/p/B8RCqKopU3k/
* انقلاب اسلامی همه انقلاب اسلامی است * * کسی که با اسم عدالتخواهی سایر ارکان گفتمان انقلاب اسلامی را کم رنگ ببیند فهم درستی از عدالت اسلامی و عدالت واقعی ندارد * باید در ذیل پارادایم که به دنبال احیای دین در دنیای جدید است، فهم شود. دنیای مدرن دنیایی است که بعد از عصر روشنگری و با تکیه بر ، وحی و دین را به حاشیه راند و به دنبال تحقق بخشیدن به و حداکثر تمتع از عالم مادی، دست به دامن علم تجربی شد و انسان و امیال او را محور قرار داد و غیب و آخرت را انکار کرد و نور وحی و دین در این دنیا به تاریکی گرایید. به واسطه عقلانیت ابزاری و تولد علم و فناوری جدید ، واجد قدرت و جذابیت بالایی شد و به مرور تمامی فرهنگها و جوامع دیگر را به زیر سلطه فرهنگی و سیاسی و اقتدار خود در آورد. البته دنیای مدرن به دلیل انکار وحی و دین، دچار جدی ای بود. همین تعارضات زمینه تکثر و اختلافات و اعتراضات مفصلی در غرب شد: و متعاقبا جنبشهای اعتراضی آزادیخواهانه و متعاقبا جریان عدالتخواه انتقادی چپ جبر مکانیکی و اقتدار طلبی روزافزون آن و متعاقبا اعتراض جریان بدین اقتدارطلبی و موارد دیگری که همه نشان از آن تعارضات درونی غرب داشتند در این گیر و دار، در دیاری که قرار بود منطقه ثبات و امن استعمار غرب باشد و حکومت دست نشانده استعمار یعنی پهلوی، از طریق برنامه های به شدت در حال تغییر فرهنگ و هویت به هویت مدرن داشت و در دورانی که همه جریانهای روشنفکری و مدرنگرای چپ و راست در مقابل اقتدار حکومت پهلوی شکست خورده بودند، از بطن جریان دینی و مردمی انفجاری از رخ داد که به دنبال احیای دین در تمام ساحات زندگی مردم بود... وقتی ما از انقلاب اسلامی حرف میزنیم این مفهوم را داریم واکاوی میکنیم. انقلاب اسلامی از حرف میزد که در دنیای جدید به محاق رفته بود و ریشه گرفتاریهای غرب بود. انقلاب اسلامی از حرف میزد که به دلیل تمامیت خواهی و دنیا طلبی و خودمحوری انسان مدرن مغفول بود. انقلاب اسلامی از اندیشه و انگیزه و رفتار حرف میزد که شاخصهای آن با آزادی مدرن متفاوت بود و از حرف میزد که ولایت کفر و استکبار را برنمیتابید و موارد دیگر... عدالتخواهی جریان انقلاب اسلامی با عدالتخواهی جریانهای چپ مدرن در دو ساحت متفاوت است: اول در معنا و شاخصهای عدالت، و دوم در سایر ارکان گفتمان خود مثل توحید و نبوت و امامت و ولایت و ... امروز جبهه عدالتخواهی، در عین اینکه باید مطالبه گر تحقق عدالت در تمام ارکان جامعه ایرانی باشد، باید سایر ارکان پارادایم انقلاب اسلامی را هم مطالبه کند... و طبعا نمیتوان در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی بود و دم از عدالت زد ولی در فرهنگ لیبرال نفس کشید. نمیتوان دم از عدالت زد ولی تفسیر غربی از آزادی ارایه کرد و یا امامت و ولایت را فراموش و کم رنگ کرد... به عبارت دقیق تر، و جریانی که با تکیه بر عدالت بخواهد سایر ارکان انقلاب را فراموش کند فهم درستی از و ندارد. https://www.instagram.com/p/B8YV-culKZO/
* عدالتخواهی یا عدالت سواری؟ * سنت عدالتخواهان انس با صحیفه بود و مستفیض شدن از چشمه زلال حضرت روح الله... خصوصا آنجا که از جنگ و میگفت... و یا کوبیدن استخوان شتر فرامرز رفیع پور بر سر اسب تروای که کارگزاران زین اش کرده بودند... و یا پخش -ای_به_پیشگاه_تاریخ و جزوات فرزند خلفش، و تحصن و اعتراض در دانشگاه و مجلس و وزارت خانه و ... به و و بی عدالتی و بی تدبیری و ... و یا صدها مجله و نوشته و فیلم و سخنرانی در بازخوانی و . در تمام این دوران هم جز رهبر انقلاب که نفس گرمش مشوق و انگیزه بخش عدالتخواهان بود، عموم سیاسیون و مسوولان، این جریان را مغضوب درگاه خود کرده بودند و همچنین مطرود ساختارهای مدیریتی نظام... در آن دوران که جریان عدالتخواه پیگیر آرمانهای انقلاب بود و هزینه انقلابی گری و عدالتخواهی را می داد برخی در شهرداری و بنیاد و نهاد و امثالهم مشغول امور مباح و مستحب خود بودند و کاری با انقلاب و عدالت نداشتد... ولی امروز با کمال تعجب میبینم که همان کسانی که هیچ سابقه ای در عدالتخواهی ندارند، و حتی مبانی، سابقه و عملکردشان مغایر با عدالت و انقلاب اسلامی بوده، بنا به اقتضای نسیمهای سیاسی، بناگاه عدالتخواه شده اند. در آن ایام که دوستان ما مشق عدالتخواهی و رفع میکردند و هزینه اش را میدادند امثال مجید حسینی در کفا و شهرداری و همشهری و امثالهم مشق می¬کردند و کوچکترین اثری از مفهوم و مصادیق عدالتخواهی و در تفکر و منش و رفتارشان نبود و در سایر امور انقلاب اسلامی مثلا در فرهنگ هم شهره به منش بودند (و هستند) ولی امروز که اوضاع و مدیریت کشور به واسطه همت مشترک جریان و به وخامت رفته، امثال ایشان جهت وزش را درست تشخیص داده و دم از عدالت میزنند علی ای حال، من چون سابقه و تفکرات و منش این دوستان را میدانم و میشناسم هشدار میدهم که بوی می آید... عدالتخواهی نباید به دست مصادره شود ممکن است برخی بگویند که آقا اگر کسی از گذشته خودش توبه کند و برگردد شما ایشان را نمی پذیرید؟.... پاسخ من این است که بله.. با آغوش باز هم ایشان را میپذیریم ولی عَلم خودمان را هم به دستش نمیدهیم و امیرِ لشگرش هم نمی کنیم. https://www.instagram.com/p/B8Y1uaQlsxy/
* مروری بر انقلاب اسلامی * نامه * سیدمرتضی آوینی * به برادرش در سال 58: بسم‌الله الرحمن الرحیم برادر: دلم می‌خواست امروز که ایران، این پسر گمشده، بعد از قرن‌ها می‌رود که به آغوش خانواده‌ی خویش بازگردد، در کنارم بودی و با هم زیر لوای اسلام عزیز و در کنار امام خمینی این فرزند راستین محمد و این نشانه‌ی خدا بر زمین، جهاد می‌کردیم. گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که می‌رفت تا فراموش شود، چون محمد فریاد برآورد که «واعتصموا بحبل‌الله جمیعا و لاتفرقوا» - همه به ریسمان خداوند چنگ بزنید و بیاویزید و پراکنده نشوید - و ما که هنوز دست و پا می‌زدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم. از این سخن تازه شدیم و دریافتیم که آنچه می‌جستیم، یافته‌ایم و به یقین رسیدیم و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم در آغاز باور نمی‌کردم که در این ظلمت‌کده‌ی زمین بتوان نقبی به سوی نور زد - که ابعاد آنچه روی داد، آن هم گسترده بود که زمین را دربر می‌گرفت و خدا این تردید را که جز لمحه‌ای به طول نینجامید بر من ببخشاید - و برق یقین بی‌هیچ واسطه‌ای بر دلم نشست. همانگونه که بر کوه سینا، و ایمان آوردم و برادر! زمان گم شد و مکان و کویر بود و آن که دعوت به حق می‌کرد محمد بود و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمی‌دانی که چه خوش بود. با همان عشقی که اباذر با محمد بیعت کرد، ما به امام خمینی پیوستیم و برادر، او را ندیده‌ای: دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا می‌آورد، سایه‌اش زمین و آسمان را می‌پوشاند و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن می‌گوید، می‌بینی که او خود نفس حقیقت است. من بوی خوشش را از نزدیک شنیده‌ام و صورتش را دیده‌ام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد را برادر! ایران، مادر تمدن نوینی است که معیارها و مقیاس‌هایی دیگر دارد و حکمت و فلسفه‌ای دیگر و هنری دیگر و... ادبیاتی دیگر. من هرگز نمی‌توانم وسعت مکتبی و فرهنگی این انقلاب را در این نامه تصور کنم. اما برایت باز هم خواهم نوشت، هر چند که وقتم بسیار تنگ است. مادر به تو گفت (در پشت تلفن) که من کار پیدا کرده‌ام. این چنین نیست؛‌ من زندگی یافته‌ام. عشق خمینی بزرگ و عظمت فرهنگی آنچه می‌گوید، مرا آنچنان شیفته‌ی خود ساخته است که نمی‌توانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستم بیندیشم و و جز به فرهنگی که در حال احیای آن هستیم... و این فرهنگ آن همه با آن فرهنگ کهنه و منحط غرب متفاوت است و آن همه با آن فاصله دارد که نمی‌توان گفت. کارم در راه خداست (فی‌سبیل‌الله) و برای آن پولی دریافت نمی‌کنم. تنها سهمی اندک از بیت‌المال می‌برم که خورد و خوراک را بس باشد و بس. جهادی را که آغاز کرده‌ایم، امام خمینی «جهاد سازندگی» نام نهاده است. شمشیرمان قلم است و بیل و کلنگ و در راه سازندگی ایرانی آزاد گام نهاده‌ایم؛ ایرانی که منشا حرکت نوین تاریخ و خاستگاه فرهنگ نوینی است که دنیای تاریخ را سراسر دربر خواهد گرفت. والسلام برادرت مرتضی (1358)
از کلیت لیست حمایت میکنیم ولی با اندکی جرح و تعدیل... تشخیص مصادیق با خود هر کس ولی از همین الان باید به فکر اصلاح و ارتقای سازوکارهای مشارکت و همکاری روشمند همه طیفهای انقلاب در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری و عمل سیاسی و اجتماعی بود... نیازمند و ای شفاف و نظام مند است https://www.instagram.com/p/B80Dtr_l6sn/
روضه ای برای انقلاب اسلامی گزارش سردار از مصیبتی که بر سر انقلاب اسلامی رفته است امام روح الله: «ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم؛ لیکن از شر به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان هستند و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی‌شوند...» نیازمند توامان ایمان و است فرزندان انقلاب... تدبیری دیگر بباید https://www.instagram.com/p/B83YyW3l2aB/
* به بهانه آیین نکوداشت علمی دکتر مهدی گلشنی * * پدر فلسفه علم در ایران و از نظریه پردازان علم دینی * دکتر را به دلیل تحصیلات لیسانسم در رشته ، در گام اول یک فیزیکدان بزرگ میشناختم. علم فیزیک خالص-ترین علم نزدیک به ماهیت و مدرنیته است و جریانهای ضد دین در حوزه علم فیزیک بسیار قدرتمند هستند در همان ایام با اثری از ایشان به نام برخورد کردم که کلا نگاه من به علم فیزیک و متعاقبا به ماهیت علم را تغییر داد. بدین معنا که فلسفه در تفسیر از واقعیت و متعاقبا تعیین نظریه علم فیزیک تاثیر جدی ای دارد. یعنی حسب فلسفه مختار میتوان نظریات علمی متفاوتی در تبیین و پیشبینی ها ارائه کرد. کشف نگاه فلسفی به علم فیزیک برای بنده پاسخ آن ابهامات و دشواری ها و بی معنایی هایی بود که در علم فیزیک خصوصا در فیزیک جدید برخورد میکردم. طبعا رویکرد علمی استاد بزرگوار در این مرحله متوقف نشده و به علم مطلوب هم پرداخته و سعی کرده ادبیات مختار خودش را تقریر کند و در این تقریر هم تسلط خودش را به تاریخ علم و همچنین به مبانی دینی نشان داده است و التزام خودش را به اصولیون دینی نشان داده و از اخباری گری فاصله گرفته و به عقل و تجربه انسانی در کنار وحی احترام میگذارد و مغتنم میشمارد. کتاب ایشان اثر مهمی است که خواندن آن را به همه دانشجویان و پژوهشگران علوم دقیقه و مهندسی و علوم انسانی توصیه میکنم. ورود دکتر گلشنی در ساحت هم محور مهم دیگری از شخصیت علمی استاد است و حضور ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی و تمرکز بر این حوزه موضوعی و پیشبرد ایده های عالمانه توسعه علم و فناوری بر اساس مبانی دینی و بومی از افتخارات این استاد بزرگوار است. سهم این استاد در شکل گیری اقدامات نظام در تعریف، سیاستگذرای و مدیریت و علوم انسانی اسلامی بسیار پررنگ است. دور جدید تحول علوم انسانی و اسلامی شدن دانشگاهها که از کمیته ارتقای متون درسی شورای اسلامی شدن دانشگاهها در سال 85 شروع شد.(من دبیر اجرایی کمیته مذکور بودم) شروعی بر شکل گیری شورای تحول علوم انسانی بود و طبعا اگر مدیریت دکتر بر شورای مذکور تامین میشد امروز شاهد کارآمدی و اثربخشی بیشتری از شورای مذکور بودیم. البته اقدامات مذکور مسبوق به شورای بررسی متون علوم انسانی باید دانست که استاد در سال 75 در پژوهشگاه علوم انسانی بنیان گذاشته بود که دکترین و سیاست کلی آن مبتنی بر فهم عمیق از ماهیت علم جدید بود که مدعی بود که علم جدید را باید شناخت و کرد تا فرصت علم بدیل مهیا شود. در رویکرد علم دینی ایشان، شاهد جمع کردن بین ارزشباری علم و رئالیزم هستیم. برخی در تقریر علم دینی از رئالیزم فاصله میگیرند و برخی دیگر در دفاع از رئالیزم، با امکان دینی بودن علم مخالفت میکنند. دکتر گلشنی ایندو را تلفیق کرده که در جای خود باید مورد بررسی و گفتگو قرار گیرد. استاد هم از نقاط برجسته شخصیتی ایشان است. ایشان به غیر از کار علمی و تدریس، همانند پدری مهربان در هدایت علمی دانشجویان اهتمام جدی داشته اند که امثال بنده از این منش ایشان فراوان بهره مند شده ایم. کافی است که یک پیام الکترونیکی به آدرس ایشان بفرستید و پاسخ سریع و دقیق علمی ایشان را دریافت کنید. دکتر گلشنی ظاهرا شده ولی رویکرد علمی ایشان بیش از هر زمان دیگری در فضای علمی کشور جریان دارد و امیدوارم همچنان بیابد https://www.instagram.com/p/B89jfDtlqxf/