eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتون بخیر🌼🌼🌼🌼
سلام صبحتون بخیر🌼🌼🌼
چشم هایت را باز کن شقایق هایی که دیشب در دشت سینه ام کاشتی امروز محتاج طلوع تو اند …
تربت پاک بقیـــع مهد گل یاسمــن است سر ما بر قدم و خاک غـریب وطن است باز هم روز دوشنبه ، از همین اول صبح جهت قبلهٔ دل سمت حسین و حسن است
که بر قراری با او..که من قرار ندارم ”چکار داری ام‌آقا”...بگو‌چکار ندارم کسی به جز تو کنارم..کجا نشسته در این شهر؟ که جز خیال تو‌ با هیچکس‌قرار ندارم حصار می شود آغوش او تو را و‌من اینجا به جز‌دو زانو ی ماتم‌در انحصار ندارم چقدر ریشه دواندی...چگونه می‌شود آیا که در هوای تو سبزم‌ولی بهار ندارم مرا همینکه به راه تو چشم‌دوخته ام بس در انتظارم و هیچ از تو‌انتظار ندارم
من در پی رد تو کجا و تو کجایی دنبال تو دستم نرسیده است به جایی ای «بوده» که مثل تو نبوده است، نگو هست ای «رفته» که در قلب منی گرچه نیایی این عشق زمینی است که آغاز صعود است پابند «هوس» نیستم ای عشق «هوایی» قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی ای قطب کشاننده پر جاذبه دیگر وقت است دل آهنی‌ام را بربایی گفتی و ندیدی و شنیدی و ندیدم دشنام و جفایی و دعایی و وفایی یک عالمه راه آمده‌ام با تو و یک بار بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی…
دیده ام در دیدگانت عمق اقیانوس را می دهد رونق جمالت بی گمان فردوس را می نشاند ماه عالمتاب را اندر محاق تا که روشن میکند رخساره‌ات فانوس را سرو، میگردد خجل از قامتت هر بامداد تار گیسویت پریشان میکند طاووس را طاق ابرویت که کافر میکند بر آن طواف می زند برهم یقیناً تخت کیکاوس را کی رسد عنقا بدان عشقی که میسوزد جگر جز به آتش برنشاند عاقبت ققنوس را میکنی از من دریغ ار آسمان را باک نیست از لبم منما جدا آنی تو آخر بوس را میبری ساعت به ساعت دل زهر انس و پری تا زنی بر سنگ خارا حرف نامانوس را کاش میشد در دلم کاشانه میکردی ز عشق بشکنم گردن ، در این پیرانه سر کابوس را حرمتم را چرخ بازیگر ز دستانم گرفت آه و حسرت را چه باید کرد و این افسوس را
بوی گل سوسن و یاسمن....mp3
5.95M
بوی گل سوسن و یاسمن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا علی ابن موسی الرضا از تمام انبیا هستید پر اعجازتر میشود اینجا دل از هرجای دیگر بازتر شرم از بار گناه و شوق یار و یک نگاه میکند چشمان مارا ازهمان آغاز تر صحبت از شاهی کریم ابن کریم است ورئوف بازکشکول قنوتم شد دهانش بازتر عرض حاجت پیش نامردان خطایی فاحش است باخودم ابراز کردم با شما ابرازتر با رگ خام عوامی تجربه کردم رفیق پنجره فولاد تو  بوده است راه‌اندازتر عاشقانت "آمدم ای شاه" خوان درصحن ها هریکی از دیگری سرمست و خوش آوازتر ضامنی هر حاجت از هر مذهبی را ای کریم نیست از چشم تر زائر که آهو نازتر میخکوبم میکند در راه سقاخانه تا باده ی نقاره خانه میشود طنازتر کربلا بعد از خراسان آی میچسبد که هست چای موکب با نبات و زعفران ممتاز‌تر حرم امام مهربانی‌ها بیاد دوستانم
پنجره‌ی رو به باغ دلی که معرفت کسب داغ را گم کرد شناسنامه‌ی گل‌های باغ را گم کرد کسی که نام عزیز تو را ز خاطر برد کلید پنجره‌ی رو به باغ را گم کرد هر آن که بی‌تو سفر کرد، طعمه‌ی موج است چرا که در شب طوفان، چراغ را گم کرد مرا به سمت خیابان سبز عشق ببر دلم، نشانی آن کوچه‌باغ را گم کرد
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من خراب کجا و هوای روضه ی تو مرا به لطف حسن با تو آشنا کردند 🎤 📝