توان آنکه بگویم ز دوست، در من نیست
و صبح بی طپش قلب یار روشن نیست
#محمدجواد_جلالی
@abadiyesher
دلم به یاد تو بستان یاس و نسرین است
به یاد روی تو این باغ عطرآگین است
چقدر با تو در این گوشه حال من خوب است
چقدر با تو دقایق عزیز و شیرین است
دعا که میکنم آن را ستاره میشنود
زمین و هرچه در او هست غرق آمین است
من از سیاهی نفسم گذشتهام با تو
لباس خاطرههایم قشنگ و رنگین است
دلم که یکسره تا سقف دود غفلت بود
پس از نگاه تو ای دوست قصر زرّین است
دوباره باغچهام پر شده است از گل عشق
دوباره قلب من امروز غرق آذین است
دوباره بر دلم آیات شعر نازل شد
چقدر چشم من و واژههام حقبین است
#زینب_نجفی
@abadiyesher
یکبار بیخبر به شبستان من درآ
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
از دوریات چو شام غریبان گرفتهایم
از در گشادهروی چو صبح وطن درآ
مانند شمع، جامهٔ فانوس شرم را
بیرون در گذار و به این انجمن درآ
دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است
بند قبا گشوده به آغوش من درآ
آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست
ای سنگدل به صائب شیرینسخن درآ
#صائب_تبریزی
@abadiyesher
سلطان منی سلطان منی
و اندر دل و جان ایمان منی
در من بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود صد جان منی
نان بیتو مرا زهرست نه نان
هم آب منی هم نان منی
#مولانا 💚
@abadiyesher
کسی بدون تو باور نکرده است مرا
که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ي ما هنوز یک قدم است
#فاضل_نظری
@abadiyesher
حوّای منی شوق رسیدن به تو دارم
این دست من و سیبِ لبِ بوسهپرانت
#مجتبی_خوش_زبان
@abadiyesher
آغــوش تـو چقـدر می آیـد به قـامتم
در آن به قدر پیرهن خویش راحتم
میپوشمت که سخت برازندهی منی
امشب به شبنشینی خورشید دعوتم
خوشوقتی صدای تو از دیدن من است
من هم از آشناییتان با سعادتم
با خود تو را به اوج، به معراج میبرم
امشب اگر به خاک بریزد خجالتم
بازار شام کن شب مان را به موی خود
بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم
بر شانهام گذار سرانگشت برف را
کوهم ولی تمام شده استقامتم…
من سیرتم همان که تو می خواستی شده
لب تر کنی عوض شود این بار صورتم!
جنگیدم و به گنج تو فرمانروا شدم
این است از تمامی دنیا غنیمتم
با من بمان که نوبت پیروزی من است
چیزی نمانده است به پایان فرصتم…
#علیرضا_بدیع
@abadiyesher
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم :
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است
#سعدی
@abadiyesher
طاقت بیاور این زمستان نیز خواهد رفت
سمت بهارانی که در راه است باید رفت
یادت میآید دردهایی را که طی کردیم؟
یادت میآید: آن اَبَر رنجی که آمد... رفت
یادت میآید چشم مادر لحظهی آخر
با آرزوی یک زیارت سوی مشهد رفت
هر آمدن هرچند روزی رفتنی دارد
اما بدون زندگی کردن نباید رفت
باید غمش را در دلت محکم نگه داری
تا دلبری داری، از این دنیا نشاید رفت
#اعظم_سعادتمند
@abadiyesher
عاقبت از پنجره فولاد میگیرم برات
یک شب جمعه، شوم مهمان شاه کربلا
#یا_انیس_النفوس
#سلطان_طوس
#یا_امام_رضا
#معصومه_مشهدیزاده
@abadiyesher
به این جادوگریها احتیاجی نیست چشمت را
که من با یک نگاه آشنا دیوانه میگردم
#ابوالحسن_ورزی
🌻 @abadiyesher
شبهای جمعه ویژهٔ مولا حسین است
ذکرِ تمامِ لحظههایش یا حسین است
شبهای جمعه رنگ و بویش فرق دارد
چون میزبانِ حضرتِ زهرا حسین است
از آسمان جمعِ ملائک رهسپارند
مقصودِ هر پنهان و هر پیدا حسین است
هم انبیا، هم اولیا در انتظارند
زیرا که منظورِ دلِ آنها حسین است
شبهای جمعه کُلِّ هستی کربلاییاست
حتّی خدا هم زائرِ آقا حسین است
ترتیب و نظمِ این جهانی که بماند
تنظیمِ کارِ آخرت هم با حسین است
کاری به پرسشها و پاسخها ندارد
هر کس که پای نامهاش امضا: «حسین» است.
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher