هدایت شده از خِیــٰـالِ وَصـْــلْ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_زهرا
🎥 شعری که اشک حضرت آقا را درآورد...🖤
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت میسوخت
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
🎙✍: #حسن_بیاتانی
#فاطمیه
#امام_خامنه_ای
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
#فاطمیه
#از_زبان_امام_حسن_ع
اين ماه سوم است گرفتار بسترى
شكر خدا كه ظاهراً امروز بهترى
چيزى نگفته ام به كسى مهربان من
دل تنگ نگاه توام مهر مادرى
هرشب كنار بستر تو گريه مى كنم
مادر!چقدر جان خودت گريه آورى
مادر!نگاه كن كه چه خاكى سرم شده
با چشم نيمه باز چرا خيره بر درى؟
جان حسن بمان و نرو از كنار ما
هرچند خسته اى و ز عالم مكدرى..
#آرمان_صائمى
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است
خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است
بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکر خدا
حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است
خانه را جارو زدی. ..از بسترت برخاستی
از نگاهت می توان فهمید روز آخر است
این لباسی را که می بافی برای محسنت
آخرش هم قسمت او نیست، سهم اصغر است
می روم در کوچه ها، قنفز میان کوچه هاست
می روم مسجد مغیره در کنار منبر است
ای ستون خانه ی من ، حرفی از رفتن مزن
بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است
این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند
بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است
موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است
فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است
از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت
جای بال زخمی و خاکی تو روی در است
چند ماهی می شود ، حیدر شده خانه نشین
چند ماهی می شود زهرا میان بستر است
دست هایی را که می بوسید پیغمبر شکست
راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست
دست در دست حسن می رفت زهرا ، ناگهان...
روی خاک افتاد قرآن...سوره ی کوثر شکست
دست های بسته ی مولا گواهی می دهد
بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست
یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت
لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست
نیمه های شب زمان غسل زهرا بود که
بعد چندین ماه بغض فاتح خیبر شکست
سال های بعد عصر روز عاشورا که شد
پیش چشم مادرش گهواره ی اصغر شکست
از میان خیمه زینب دید ، پیش کوفیان
قامت ارباب از داغ علی اکبر شکست
از میان خیمه ها فریاد می زد خواهرش
ساربان! آرام تر قدری که انگشتر شکست
چوب محمل حال زینب را فقط فهمید بود...
راستی زینب چه حالی داشت وقتی "سر"شکست
#احسان_نرگسی_رضاپور
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
پهلوی بشکسته از ضرب در و دیوار داشت
آتشی بود و نهال و گلشن جانانهای
سینهی زخمی و خونآلود از مسمار داشت
من چه گویم در جوانی پارهی قلب رسول
وقت رفتن ناتوان و دست بر دیوار داشت
محرم از محرم نگیرد رو ولی واحسرتا
صورتی پنهان چرا از حیدر کرار داشت
چون پرستوی مهاجر پر کشید از لانهاش
خاطری آزرده از بد عهدی و آزار داشت
کوچه بود و فتنه بود و غربت و مظلومهای
بر دفاعِ از ولای مرتضی اصرار داشت
باغبان بود و دلی صدچاک از جور خزان
در فراقِ یاس پرپر دیدهای خونبار داشت
ماه خورشید رسالت در خسوف آمد چرا
درک عابد کی توانِ این همه اسرار داشت
#اکبرعابدی
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
همسرم راز نهان خویش با شوهر بگو
جان من از آنچه آمد بر سرت یکسر بگو
رخ اگر میپوشی از من دیگر از زینب مپوش
شرح سیلی را تو را آن با وفا دختر بگو
ماجرای گوشواره بر کف دستت چه بود؟
راز از این قصّه ى سر بسته با حیدر بگو
قطره قطره آب گشتی و مرا آتش زدی
با من از کاهیدن این پیکر لاغر بگو
از چه دائم میروی از هوش و باز آئی به هوش
از چه میپیچی به خود پیوسته در بستر بگو
دردهای خویش را با خود مبر در خاک گور
یا ز سرّ سینه یا از زخم میخ در بگو
محسنت بین در و دیوار با مادر چه گفت؟
لالهء خونین من از غنچه ى پرپر بگو
ای بهشت من که رو کردی به گلزار بهشت
آنچه را با من نمیگفتی به پیغمبر بگو
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
با خود تصور کن که حیدر خانه باشد
زهرای هجده ساله هم در خانه باشد
غم را بیاور در دو سوی روضه ، بگذار
این سر اگر کوچه است آن سر خانه باشد
با بال زخمی پر زدن سخت است وقتی
آتش در اطراف کبوتر خانه باشد
باور ندارم در بسوزد بین آتش
تا بضعه ی جان پیمبر خانه باشد
فهمیدن این روضه مشکل نیست وقتی
یک مادر بیمار در هر خانه باشد
باران نمی بارد ، چگونه فکر کردی
جز دود ، ابرِ دیگری بر خانه باشد
دق می کند حیدر پس از زهرا در این بیت
حق می دهم مِن بعد کمتر خانه باشد
#محسن_ناصحی
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
این قدر بین رفتن و ماندن نمان بمان
پیرم مکن ز بار غمت ای جوان بمان
مهمان نُه بهار علی! پا مکش ز باغ
نیلوفر امانتی باغبان بمان
ای دلشکسته، آه تو ما را شکسته است
ای پر شکسته، پر مکش از آشیان بمان
دیگر محل به عرض سلامم نمی دهند
ای همنشینِ این دل بی همزبان بمان
راضی مشو دگر به زمین خوردنم، مرو
بازی نکن تو با دل این پهلوان، بمان
روی مرا اگر به زمین می زنی بزن
اما بیا به خاطر این کودکان بمان
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
این قدر بین رفتن و ماندن نمان بمان
#محسن_عرب_خالقی
تا فاصلهای بين دو دریا افتاد
آتش به دل سورهی طاها افتاد
می خواست به توحید گزندی نرسد
کوثر که در این واقعه از پا افتاد
#محسن_درویش
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
فرزندهایِ مادرِ پهلو شکسته
از های و هوی روزگار خویش رسته
از بندها و دامهایش دل گسسته
لبتشنه و دلدادهی جامِ شهادت
از لحظههای پر ملال خاک، خسته
هر صبح در هنگام بسمالله گفتن
بار سفر تا آسمان عشق بسته
با شوق از این جسم خاکی پر کشیدند
ققنوسهای عاشق در خوننشسته
در روضهی غمبارِ مادر روضه گشتند
فرزندهای مادر پهلو شکسته
مشتاق پروازیم و سوی دوست عازم
آری گواه این کوچهای دستهدسته
ای دل تو غافل ماندی و بیراهه رفتی
هرگز در باغ شهادت نیست بسته!
#فاطمیه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
[بِسْمِ رَبِّ الْفٰاطِمَه]
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
#درشهادت_حضرت_زهراعلیهاسلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
حَـیّ عَـلَـــی العَــزا کـه عــزادار مــادریم
مــــا همنــوای نالهٔ جــانســـوز حیـدریم
رخت عــزاست بر تنمــان ، بغـض در گلو
در خیــمه گــاه روضــهٔ خونبــار دیگریم
هـــم بر نخی زِ چـــادر او دل سپرده ایم
هـــم پاســـدار حُـــرمت آن یاس پرپریم
عمــــریست هیــئت دل ما فاطمیه است
شکرت خدا ! که بر درِ این خانه نوکریم
با افتــخار ، ســـائــل درگــاه او شـــدیم
از سفــــــرهٔ کـــرامــت او رزق می بریم
با اشــک و آه فاطمــه آتــش گرفتـه ایم
درد آشنــــای غــربت ســـاقیِّ کــوثـریم
جانهای ما سرشته به عشق ولایت است
این عشق رابه جان ودل خویش می خریم
تا هست ،درب سوخته حاجات خویش را
جایی به غیـــر خـــانهٔ زهــــرا نمـی بریم
مـــا آبرو گرفتـــــه ایم از فاطمـــیه ها
مدیون این عنـــایت دخت پیمبـــریم
هـــر ذره پای درگه او "کیمیا" شــود
اوج سعادت است اگرخاک این دریم
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۹/۱۶
گلهای عالم را معطر کرده بویت
ای آنکه میگردد زمین در جستوجویت
#سید_حمیدرضا_برقعی
#فاطمیه
🥀🥀
به درِخانهی مادرمان
«فاطمهی زهرا»سلاماللهعلیها
با لگد زدند؛
خانهای که حتی «عزرائیل» بدون اجازهی حضرتش وارد نشد !!!
#علامه_امینی
#الغدیر
#فاطمیه
غسل و کفن، تشیع و تدفینش شبانه
اشک و عزایش، حمد و یاسینش شبانه
وقت وداع مرتضی با خویشتن شد
از تن جدا شد جان شیرینش شبانه
#فاطمیه
#ناهید_خلفیان
علی را میزند فریاد، با جانش
به خونش میزند مهری به پیمانش
کتک، آتش، در و مسمار، چیزی نیست
که محسن میدهد در راه ایمانش
وجود نازنینی غیر حیدر نیست
که با جان میرود زهرا بهقربانش
همین حیدر که کوفه شد نمکگیرش
شکسته از جفا حالا نمکدانش
نبندد کاش دشمن دست مولا را
که مانده در دل آتش گلستانش
شب آخر، شب دلکندن از زهرا
یقین دارم خدا هم شد پریشانش
#فاطمیه۱۴۰۲
#ناهید_خلفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 بانو سه ماه منتظر این دقیقهام
مشغول کار خانه شده ای
خوش سلیقه ام...😭😭😭
#فاطمیه
یازهرا(س)
هر شروعی بعد بسم الله، یازهرا(س)بگو
هر نفس، هرثانیه، هرگاه یازهرا(س)بگو
تا شود روشن مسیر رفتنت سوی بهشت
میگذاری تا قدم در راه یا زهرا(س) بگو
ذکر او در نا امیدیها ،امیدت میدهد
دستت از هرجا که شد کوتاه یا زهرا(س)بگو
درد اگر داری فقط از دست او درمان بگیر
هرکجا شد غصهای جانکاه یازهرا(س)بگو
در غم زهرا (س)بگو هر لحظه از جان یاحسین(ع)
در غم جانسوز ثارالله یا زهرا (س)بگو
نیست غیر از این سخن،سِرِ سلیمانی شدن
در میان اشکها با آه یا زهرا(س)بگو
#فاطمیه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹گریۀ بیاختیار🔹
کنار فضّه صمیمانه کار میکردی
به کار کردن خود افتخار میکردی
درختهای بهشتی به پایت افتادند
همان شبی که هوای انار میکردی
فقیر هرچه میآمد اسیر برمیگشت
تمام عالمیان را دچار میکردی
دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر
مدام گریۀ بیاختیار میکردی؟
چه شد محبت همسایهها؟ دعایت را
چه مادرانه به آنها نثار میکردی!
تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده است
فدک فدک همه جا را بهار میکردی
و شقشقیه به نهجالبلاغه رو آورد
شبی که پشت به این روزگار میکردی
چقدر خانه مرتب شد آن شب آخر
اگر مریض نبودی چکار میکردی؟
#عاطفه_جوشقانیان
چهل نـامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر
خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن
#محمود_یوسفی
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکنه بوی آتیش از چادر مادره ای خدا...
#فاطمیه
#حاج_محمود_کریمی
چون برگ که از درخت، زود افتاده
داغت به دلِ جنگل و رود افتاده
ای دیــده بــبــار تا نبینی که گُـلی
بــیــنِ در و دیـــوار کـــبـــود افــتــاده
#فاطمیه 🥀
#صفیه_قومنجانی