صبر ایوب مثالی است که مـــا صبر کنیم
ورنه آن زجر که من دیده ام ایوب ندیـد...
#میثم_بهاروند
گستاخیِ خیالم را ببخش، که حتی لحظهای، یادت را رها نمیکند ...
#احمد_شاملو
تنها نیایی با خودت مهمان بیاور
"حافظ به سعیِ سایه" با قرآن بیاور
این واژهها این لفظها معنا ندارند
بانو برای شعرهایم جان بیاور
تا این که رنگِ عاشقی بر دل بپاشد
با دستِ خود ابری پر از باران بیاور
از التهابِ لحظههای عاشقانه
تب کردهام با بوسهات درمان بیاور
آغوش واکُن، حلقه کن دستانِ خود را
آزادیام را حبس کن، زندان بیاور
بگذار موهایت به دستِ باد باشد
آرامشِ آبستنِ طوفان بیاور
شاعر میانِ واژههایش عشق دارد
دیوانِ حافظ را ببین، ایمان بیاور
#جویا_معروفی
شبی یک ذره از پلک قفس وا ماند و من رفتم
دلم با کوهی از دلشوره تنها ماند و من رفتم
به او هشدار دادم... قصد ماندن داشت انگاری
کمی این پا و آن پا کرد و... آنجا ماند و من رفتم
نمی دانم؛ ولی شاید زمینگیر نگاهی بود
گرفتار غم امروز و فردا ماند و من رفتم
برادرها به من اصرار می کردند باش! اما
فقط یک تکه از پیراهنم جا ماند و من رفتم
تن شهر از صدای زوزه های گرگ می لرزید
پدر چشمش به دستان یهودا ماند و من رفتم
تمام ماجرا این بود و از آن روز تا حالا
هزاران سال در صدر خبرها ماند و من رفتم
به او هشدار دادم ... قصد ماندن داشت اما... حیف!
دلم بر روی دست سرد دنیا ماند و من رفتم
#سونیا_نوری
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام...!
#محمدعلی_بهمنی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹پیام حجت الاسلام دکتر رفیعی به حسینیه معلی.
اسلام دین شادی است، برنامههای شادِ مذهبی را نزنیم، تشویق کنیم.
در مصافِ عاشقـــــی تنهـــــــا سِلاحم عقل بود
تا به خود جنبیدم او خلع سِلاحم کرد و رفت
#طلا_کاظمی
گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو
چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد
#اوحدی
گیرم که به هر حال مرا بردهای از یاد
گیرم که زمان خاطرهها را به فنا داد
گیرم نه تو گفتی، نه شنیدی، نه تو بودی
آن عاشق دیوانه که صد نامه فرستاد...
با آن همه دلبستگی و عشق چه کردی؟
یک بار دلت یادِ منِ خسته نیفتاد؟!
یعنی به همین راحتی از عشق گذشتی؟
یک ذره دلت تنگ نشد خانهات آباد؟!
این بود سزایِ منِ دلخستهی عاشق؟
شیرین رقیبان شدهای از لجِ فرهاد؟!
باشد، گلهای نیست..! خدا پشت و پناهت
احوالِ خودت خوب، دمت گرم، دلت شاد...
#محمدرضا_نظری
#سه_گانی:
جایی که فقر است
در سفره نان نیست،
یک بچه کافی ست😂
#سعید_عندلیب
💠💠💠💠
#سه_گانی:
وقتی دلت از زندگی راضی ست
بی لذتِ فرزند علافی ست
یک بچه کافی نیست!👌😅
#صفيه_قومنجانی
#بداهه
#فرزند_آوری
@nabzeghalam
@safieghomanjani_3
✌️👆👆👆
با حضورت آسمانم آبی است
بی حراسم چون شبم مهتابی است
ازنگاه مست تو فهمیدهام
کارچشمانت فقط قصابی است..
ــــــــــ
تا نگاهم سمت تو شعله ور است
حاصل عمرم فقط خاکستر است
چشم تو وقتی نمیفهمد مرا
خفه خون اصلن بگیرم بهتر است...
#محمد_میرزازاده_آرانی
دلی گرفته و چشمی به راه دارم من
مخواه بی تو بمانم، گناه دارم من...
به رغم خانهخرابی و دربهدر شدنم
چه بیتها که از آن یک نگاه دارم من
غمت به زندگیام رنگ تازه بخشیده است
سپید مویم و بختی سیاه دارم من
به لطف دائمِ ساقیِ دست و دل باز است
اگر که حال خوشی گاهگاه دارم من
دریغ! یار فراموشکار من عمری است
که پشت پنجره چشمی به راه دارم من
#محمد_عزیزی
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالی است دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظۀ ناب شهادتم
#یوسف_رحیمی
#امام_زمان_عج_مناجات
بگو وقتی دو دل باهم یکی باشد چرا باید
هزاران سال نوری دستشان از هم جدا باشد
#نغمه_مستشارنظامی
شاید که عمر من به شب قدر، قَد نداد!
پـس در همین لیالی شعبان مـرا ببخش
#محمدحسین_مهدیپناه
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی با لهجه شیرین مشهدی
شعرخوانی برای امام رضا(ع) از زبان بچه
مشهدی که حس و حال حسینیه رو
عوض کرد
"چه کسی میفهمد؟
در دلم رازی هست
میسپارم آنرا به خیال شب و تنهایی خود
به کدامین انسان؟
به کدامین مخلوق؟
تو بگوهست کسی
تا مرا دریابد؟
چه طنین انگیز است
تق تق پای خیالم که به دیباچه ی فردا
به خدا می راند
و چه زیباست نیاز من و ناز
دل بی تاب من و خاطره ای پر احساس
ولی افسوس که در راه دلم گم گشته
تو به من می خندی
و من از خنده ی تو
می فهمم
که کسی نیست مرا دریابد جز خدا
#سهراب_سپهری
برخاسته جورِ تازه ای تابیده
بر پنجره نورِ تازه ای تابیده
برخیز و نگاه کن که خورشید ِقشنگ
با شادی و شورِ تازه ای تابیده!
صفيه قومنجانی
#اشعار_صبحگاهی
هر كسٖي از يار چيزي خواست هنگام وصال
من به محض ديدن او، خاطرش را خواستم!
#محمد_سهرابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خشتی که به دیوار حرم میبینید...
رباعی زیبای مهدی زنگنه در برنامه نَقل و نُقل شبکه دو
بسیار زیبا👌👌👌
در میان جمعمم و دربین مردم منزوی
قونیه ، از شمس خو د دورم شبیه مولوی
هرکسی دوراست از محبوب خود زندانی است
مثل مشروطه که می افتد به چنگ پهلوی
عشق تنها حرف و صوت عین و شین و قاف نیست
عشق یعنی لیلی و مجنون شعر گنجوی
بارها عریانی آن را تماشا کرده ام
لابلای خلسه ی کشف و شهودی معنوی
حتم دارم گر ببینی شیوه ی فرهادیم
دور از شیرین که باشی باز عاشق می شوی
این که می گویم یقینا نکته ای عرفانی است
از مراد من اشاره ،از مریدان پیروی
ای مراد خانقاه دل که حرفم حرف توست
کی دهم یک تار مویت را به تخت خسروی
... بیش از این با کس نخواهم گفت از نی نامه تا
قصهی دنباله دارم از نیستان بشنوی
#محمدعلی_ساکی
بسم الله الرحمن الرحیم
بحر طویل
دلدار می رسد
سالار می رسد
جود و سخا و غیرت و ایثار می رسد
شهزاده ی تمامی اعصار می رسد
دارد دوباره حیدر کرار می رسد
باید که طبل خاتمه ی جنگ را نواخت
وقتی علی کنار علمدار می رسد
الله اکبر از زور و بازوی پهلوان
الله اکبر از قد و بالای این جوان
یکدم میان میمنه یکدم به میسره
در دو جناح مرد نبرد است همزمان
فریاد الامان
دارد بلند می شود آنجا به هر مکان
اکبر جوان سلسله گيسوي کربلاست
پیغمبر خداست
با این حساب احمد مختار می رسد
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علي))
غوغا به پا شده
تیر از کمان غیرت مولا رها شده
شمشیر ذوالفقار علی را کشید و بعد
صحرا پر است از سر و دست جدا شده
یک تن دوتا شده
یعنی علی رسیده زمان عزا شده
آمار کشتگان عدو بی حساب شد
وقت عذاب شد دنیا خراب شد تيغش خضاب شد
وقت مصاف شد
از بس که ضربه زد
تیغ کجی که دست علی بود صاف شد
روز قیامتی که به کرب و بلا شده
از شدت بلا
پشت دلاوران عرب زاده تا شده
غوغا به پا شده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
وقت حذر رسید
تا شیر تر رسید
وقتی که بین لشگریان این خبر رسید
فریاد استغاثه ی "این المفر" رسيد
باز شکاری از حرم شاه کربلا ارباب ماسوا
قصد شکار کرد
خاک تمام معرکه را لاله زار کرد
از میمنه به میسره را تارومار کرد
بنگر چه کار کرد
سیل عذاب را سر دشمن آوار کرد
دشمن هوار کرد
از جنگ با جوان حسین احتذار کرد
یعنی فرار کرد
اینجای قصه کار عدو به سپر رسید
عمرش به سر رسید
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
هم ماه آمده
هم شاه آمده
تکرار دوم اسدالله آمده
فرماندهی میمنه از راه آمده
ارباب زاده ای که ز درگاه آمده
یوسف به شوق دیدنش از چاه آمده
پیش جمال پر جبروت یل حسین کوتاه آمده
تکبیر می کشد
وقتی میان معرکه شمشیر می کشد
از ترس و واهمه قلب و دل همه
گردن کشان کل عرب تیر می کشد
این خنده دار نيست؟
وقتی به جنگ شیر ، روباه آمده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
پیغمبر آمده
از خیمه های کرببلا حیدر آمده
وقت نبرد حضرت سرلشکر آمده
با این حساب روی زمین محشر آمده
خونش به جوش آمد و صبرش سر آمده
شیر از میان بیشه به قصد سر آمده
به به به این ابهت و قدرت
به به به این شهامت و غیرت
به به به این شجاعت و صولت
در یک کلام ختم کلام است این کلام
شیر نر حسین علی اکبر آمده
((شهزاده ي مؤذن کرببلا علی))
صهبا علی و ساقی میخانه ها علی
آقا علی و زاده ی خیر النساء علی
مولا علی و آیه ی "قالوا بلی" علی
والا علی و عالی اعلا نما علی
شهزاده ی شهنشه ملک بقا علی
پیغمبر جوان شده ی کربلا علی
هرکس به جنگ خشم خداوند رو کند
راه فرار هر طرفی جستجو کند
هرکس که جنگ تن به تنش را نگاه کرد
با خود میان معرکه هی گفتگو کند
یا مظهر العجايب و یا مرتضی علی
((شهزاده ی شهنشه کرببلا علی))
#علی_کاوند
#ماه_شعبان
#امام_زمان
آسمان که نشد
چرا درخت نباشم
وقتی
تو در من
اینهمه پرنده ای؟!
ذهنم پُر از لانه هایی است
که برای تو ساخته ام ...!
#کامران_رسولزاده
چگونهازتوبگویمبهدیگریکه بفهمد
برای اهل کلیسا اذان چه فایده دارد
#محمد_رفیعی