ترتیل صفحه ۳۹ قرآن کریم.mp3
3.82M
#قرآنیات
📢 #تلاوت روزانه #یک_صفحه_قرآن
🔹️#ترتیل صفحه سی و نه قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة
🎙با صدای #حبیب (مدیر کانال)
✏️ توصیه مهم حضرت #امام_خامنه_ای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
هر صبح طلوع جنبش و لبخند است
تا چشم تو بر هم بزنی اسفند است
لذت ببر از عمر و دقایق ، زیرا
این رشتهی زندگی به مویی بند است
#مجتبی_باقی
@abadiyesher
زنبیل پر از ترانه در دستش بود
یک نامهٔ عاشقانه در دستش بود
ختم صلوات داشت باران انگار
تسبیح هزار دانه در دستش بود
#جلیل_صفربیگی
@abadiyesher
پیراهن تو بر تنِ این شعر گشاد است
در وصف تنات شاعر ناکام زیاد است
#محمدحسین_ملکیان
@abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
پیراهن تو بر تنِ این شعر گشاد است در وصف تنات شاعر ناکام زیاد است #محمدحسین_ملکیان @abadiyesher
پیراهن تو بر تنِ این شعر گشاد است
در وصف تن ات شاعر ناکام زیاد است
در حسرت فتحت، قلمِ شاعر و نقاش
زیباییِ تو، کار به دست همه داده ست!
شاید قلم فرشچیان معجزهای کرد
«بازار هنر*» چند صباحی است کساد است
جز خنده، سزاوار برای دهنت نیست
نقاشیِ رنگِ لبت این قدر که شاد است
یک کار فقط روسری ات دارد و آن هم
بر هم زدن دائم آرامش باد است!
من شاعرم و در پی مضمون جدیدم
هر کار کنی پشت سرت حرف زیاد است!
#محمدحسین_ملکیان
*بازارهنر=بازار طلافروشیها در چهارباغ اصفهان
@abadiyesher
میان این روز ابری من ترا صدا زدم
من ترا میان جهان صدا خواهم زد
و چشم به راهِ صدایت خواهم ماند
در این درّهی تنهایی تو آبِ روان من باش
و زمزمه کن،من خواهم شنید ...
#سهراب_سپهری
@abadiyesher
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمهات
بخوان که جاریِ آوازِ جويبار تویی
برای من، تو زمانی، نه روز و شب، آری
که ديگران گذرانند و ماندگار تویی
#حسین_منزوی
@abadiyesher
دلتنگی علی جعفری.mp3
4.62M
دلم عمری است که با فاصله ها درگیر است
بغض دلتنگیِ این قصه چه دامنگیر است
هر چه این خلق بگویند که آرام شوم
هر چه گویند در این حادثه بی تاثیر است
لحظهی رفتن تو بغض دریدم... دیدی؟
چه کنم! قسمتِ ما تلخیِ این تقدیر است...
✍#علی_جعفری
🎙#علی_جعفری
@abadiyesher
ای آینه ای سنگ صبورم، دیدی؟!
دیدی که شکسته شد غرورم، دیدی؟
با سنگ نه با نگاه سردش هر بار
صد تکه شده قلب بلورم، دیدی؟
#مریم_احمدی
#حضرت_باران
@abadiyesher
به سر بستم اگر با شوق سربند شهیدان را
به سر هم میدهم در پای باورهایشان جان را
گرفتم دست های بیعتم را سمت مظلومان
که حتی مرگ هم از من نگیرد عهد و پیمان را
چه باک از گرگ های تشنه خون همچو اسراییل
شهادت بیشتر کرده ست مردان رجز خوان را
بگو بیرون کند این فکرهای خام را از سر
که این آشوب ها خالی نخواهد کرد میدان را
ببین منظومه های تلخ هر روز فلسطین و
بیاور پیش چشمت لحظه ای اندوه لبنان را
.برای گریه ی بیروت مرهم باش بی پروا
کمی آرام کن بغض بلندی های جولان را
به پا خیز ای مسلمان شعله ای از خشم بردارو
بسوزان ریشه های سست جنگل های عصیان را
رسیده لحظه ی فتح الفتوح لشکر سجیل
که اینجا آه مظلومان به پا کرده ست طوفان را
شب اندوه طی خواهد شد و در صبح آزادی
به نیکی باز خواهد برد دنیا نام ایران را.
#معصومه_سادات_اسدیان
@abadiyesher
شکستی بال های آرزویم
وگفتی هیچ وقت از آن نگویم
دلم پرواز را می خواست ،اما
قفس را تنگ تر کردی به رویم
#محمد_علی_ساکی
@abadiyesher
#یاحسین
مرحلهنهایی سرزمین شعر
با حضور چهار شاعر راهیافته به مرحلهی نهایی
#سمانه_خلف_زاده
#آرش_پور_علیزاده
#میثم_داوودی
#مهران_پوپل
امشب ساعت ۲۱
شبکهی چهارم سیما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما رنگ و لعاب این خانواده رو ببین فقط 😍
سبحانالله😍
@abadiyesher
تو را دل برگزید و کار دل شک برنمیدارد
که این دیوانه هرگز سنگ کوچک برنمیدارد
تو در رویای پروازی ولی گویا نمیدانی
نخ کوتاه دست از بادبادک برنمیدارد
برای دیدن تو آسمان خم می شود اما
برای من کلاهش را مترسک برنمیدارد
اگر با خندههایت بشکنی گاهی سکوتش را
اتاقم را صدای جیرجیرک برنمیدارد
بیا بگذار سر بر شانههای خستهام یک بار
اگر با اشک من پیراهنت لک برنمیدارد
#عبدالحسین_انصاری
@abadiyesher
فصل خزان رسید و تو فردا مسافری
حق داری ای رفیق... تو مرغ مهاجری
هرشب عبور میکند از خوابهای من
زیر چراغ روشنِ مهتاب عابری
پیغمبرانِ چشم تو مشغول دعوتاند
من را به دین خویش... به آیین کافری
سبک و سیاق دلبریات جور دیگری است
ترکیب شیوههای کهن با معاصری
انگار روحِ عاشقِ سعدی نشسته است
در باغهای چشم تو سرگرم شاعری
من دلخوشم به خاطرههایت سفر بهخير
من یک درخت خسته... تو مرغ مهاجری
#حمیدرضا_علیحمزه
@abadiyesher
پیش تمام شهر مغرورم ولی خب
دیوانگی را با تو تنها دوست دارم
#حسین_مرادی
@abadiyesher
بیحسرت از جهان نرود هیچکس به در
الا شهید عشق، به تیر از کمان دوست...
#سعدی 💚
@abadiyesher
هوا هوای زمستان چشمهای تو بود
حواس پنجره پرت برو بیای تو بود
اگرچه آینه دلتنگ عشوههایت نیست
بهانهگیری گلدان ولی برای تو بود
چقدر دل نبریدیم از هم آهسته
چقدر طاقت من طاق ماجرای تو بود
ببند روسریام را که موی مشکی من
اسیر وسوسهٔ لمس دستهای تو بود
کنار هر غزل از منزوی که میخواندم
خیال خام منِ ساده مبتلای تو بود
بخوان دوباره برایم که خوب میفهمم
تب مدام غمی را که در صدای تو بود
#معصومه_سادات_اسدیان
@abadiyesher
به سر بستم اگر با شوق سربند شهیدان را
به سر هم میدهم در پای باورهایشان جان را
گرفتم دست های بیعتم را سمت مظلومان
که حتی مرگ هم از من نگیرد عهد و پیمان را
چه باک از گرگ های تشنه خون همچو اسراییل
شهادت بیشتر کرده ست مردان رجز خوان را
بگو بیرون کند این فکرهای خام را از سر
که این آشوب ها خالی نخواهد کرد میدان را
ببین منظومه های تلخ هر روز فلسطین و
بیاور پیش چشمت لحظه ای اندوه لبنان را
.برای گریه ی بیروت مرهم باش بی پروا
کمی آرام کن بغض بلندی های جولان را
به پا خیز ای مسلمان شعله ای از خشم بردارو
بسوزان ریشه های سست جنگل های عصیان را
رسیده لحظه ی فتح الفتوح لشکر سجیل
که اینجا آه مظلومان به پا کرده ست طوفان را
شب اندوه طی خواهد شد و در صبح آزادی
به نیکی باز خواهد برد دنیا نام ایران را.
#معصومه_سادات_اسدیان
@abadiyesher
مانده در من خستگیهایی که دیگر نیستند
قصهی دلبستگیهایی که دیگر نیستند
#اعظم_سعادتمند
@abadiyesher