eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
40 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
در سفره عسل اگر که باشد بهتر شـعر تـو غـزل اگر که باشد بهتر اظـهار محـبت عـلـی ای دل مـن همـراه عـمـل اگـر که باشـد بهتر
ای بی‌کران که هرچه جهان مبتلای توست هستی نَفَس نَفَس نَفَسش در هوای توست جاروکش حریم تو شهپرّ قدسیان جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست خورشید ذرّه‌ای‌ست که همواره روز و شب پرّان در آستانه‌ٔ ایوان‌طلای توست صبح از کرانه‌های سکوت تو جاری است شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست جان ریزه‌خوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست دل خوشه‌چینِ ملتمسِ ربنای توست تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم چشمان ما هنوز به دست دعای توست پیوندِ غیر، سست‌تر از تار عنکبوت رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست ردّ و قبولِ عامه نَیَرزَد به ارزنی هرآینه رضای خدا در رضای توست 🌼🌼🌼
عید بر عاشقان مبارکباد امان امان ز جدایی، دوباره آه کشیدم به جای چهره‌ی ماهت، شعاع ماه کشیدم کجای قصه غلط شد، نشد که جمعه بیایی به شوق روز ظهورت، مسیر راه کشیدم عزیز سنگ صبورم هزار نامه نوشتم جواب نامه ندادی، دوباره چاه کشیدم چقدر دلهره دارم، کجاست خانه‌ی امنی برای روز مبادا، تو را پناه کشیدم بیا و عیدی من شو، چه می‌شود که بیایی ببین که کل خودم را فقط نگاه کشیدم به امید طلوع صبح دولتت مولا جان
دل عاشق احمد و و آل است از یاد قلوب مالامال است تا خواستم از بگویم، دیدم؛ در وصف زبان شاعر لال است
اَلحمدُ لِلهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسّکینَ بِولایةِ اَمیرِالمؤمنینَ و الائمةِ المَعصومینَ علیهم السلام داغی به دل سیاه ابلیس نشست در دشت غدیر و روز پیوند دو دست قومی کـه دلش قلمرو شیطان شد آن عهدکه در غدیر خم بست شکست
🍃 و آفتابِ درخشان، به سجده می افتاد و تا همیشه و هر آن به سجده می افتاد از آن زمان که خدا حُکمِ سجده کردن داد هر آنچه بود، کماکان به سجده می افتاد و سلسبیل خروشان قیام می کردو به پای قامتِ سلطان به سجده می افتاد مَلَک به سجده، فلک سجده، عرشیان سجده و حوض کوثرِ رضوان به سجده می افتاد زمین به سجده، زمان سجده، آسمان سجده تمامِ عالمِ امکان به سجده می افتاد به جای حضرت آدم اگر علی می بود هزار مرتبه شیطان به سجده می افتاد
بر سینه‌ی خود مُهر تَوَلّا زده‌ایم عاشق شده‌ایم و دل به دریا زده‌ایم بر مستی‌مان خرده میگیرید که ما؛ پیمانه‌ی عشق‌ ناب مولا زده‌ایم
بی ولای مرتضی معنا ندارد زندگی من به دنیا آمدم تا نوکر حیدر شوم
مـبـنـای غــدیـــر خـــم ولایـت باشد اکــمــال رســالــت بـه امـامـت باشد "أتـمَـمـتُ لَـکُـم ..." برای حـیـدر آمد پس ذکر علی‌(ع) اوج عـبـادت باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غصه از بال و پر خسته‌ی باران می‌ریخت التماس از نگه سرد بهاران می‌ریخت ذکر پابوس رضا، ولوله‌ای بر پا کرد تا که دیدند گل از دامن احسان می‌ریخت
به دلـم نام تو افتــاد و زبـان گفت علی شعر جوشید و قلم با هیجان گفت علی قلـــم از زمــزمهٔ نام علــی شــور گرفت از دلِ زمـزمی از اشک روان گفت علی چه ردیفی! که از آن شد غــزلم دریایی وچه بحری که به شور آمد ازآن گفت علی دل شوریده از این بحر، تب و تاب گرفت صــد و ده مرتبه در هر ضربان گفت علی این علی کیست که در آینـــهٔ لَــم یَــزَلی نور حق در پسِ آن جلوه کنان گفت علی این علی کیست که بر مقدم این فوق بشر کعبه از شوق، ترک خورد و عیان گفت علی او همـا ن است که از برق دمِ شمشــیرش ماه در هاله ای از شرم، نهان، گفت علی او همــان است که از روز ازل در رگ مــا خون به جوش آمد و در هر شریان گفت علی بو ترابی که به هر ذره ای انداخت نظـر آفتابی شد و بی شـرح و بیان گفت علی تا نگاهــش به درِ قلعــــهٔ خیبــــر افتـــاد در از آن هیبت او خورد تکــان گفت علی در غدیری که خُمَش مستِ تولّا شده بود مِی به جوش آمد از آن عشق وچنان گفت علی؛ برکه دریا شد و دریا متــلاطم شد و بعد موج ، تکـرار شد از این جریان گفت علی باز هم راهــیِ معـراج شد آن دست خدا راه حــق را به بشــر داد نشان گفت علی هرکه نوشید فقط قطره ای از شهد غدیر سومین اَشهَـدِ خود را در اذان گفت علی "کیمیا"یی است سعادت که ز خاک درِ او می شود قسمت هر کس که به جان گفت علی (کیمیا)
با نام شما ما غزلی می‌گوییم از جشن غدیر و از ولی می‌گوییم ما شیعه ی حیدریم و ده روزه‌ی عید از فضل و فضیلت علی می‌گوییم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یاعلی‌🍃 خورشید آسمان و زمین است مرتضی والاترین امیر جهان هست مرتضی وقتی که در میانه‌ی میدان به در رسید در را بدون واهمه بِشْکَست مرتضی مسکین همیشه بر در بیت علی نشست یاریگر فقیر و تهیدست مرتضی ترسید و گفت مرد مسیحی که عاجزیم وقتی که به مباهله پیوست مرتضی از بس که مهربانی و عشق و خضوع داشت مهرش به قلب جامعه بِنْشَست مرتضی شاه جهانیان شد و مولای مؤمنین وقتی به مهر فاطمه دل بست مرتضی آری علی تمام جهان را احاطه کرد مولای مؤمنین و جهان است مرتضی ـ۱۴۰۳/۴/۵
جهان اگر بشود زیر و رو هزاران بار فقط علی است که دیگر نمی شود تکرار علی است معجزه ی خلقت و به اذن خدا شکافت کعبه که دُر از دلش کند اظهار علی است آنکه فقط داده بر رسالت عشق شهادت علنی در سکوت «یوم الدار» میان «شِعب» و سپس «لیلة المبیت» آخر به جز علی چه کسی کرده اینچنین ایثار همانکه اول صف بوده در همه غزوات سزاست لشکر دین را به نام پرچمدار علی است فاتح خیبر نه یار غار رسول عمل ملاک جهان است تا ابد، نه شعار «حدیث منزلت» از «غزوه ی تبوک» شکفت علی وصی رسول است و باز هم انکار!؟ بر آیه های برائت علی مبلغ شد به جانشینی او می کند همین اقرار مراد از «اَنفُسَنا» ی «مباهله» غیر از علی نبوده ،بخوانید لااقل یکبار غدیر امر خدا بود و ترک واجب شد بدا به حال پلیدان کور بد کردار جمل ،خوارج و یک روز قاسطین بودند دلیل خونجگری های حیدر کرار شکافت فرق علی را جهالتِ آن روز جهان بعد علی شد به درد و غصه دچار
ایــوان نجف چشم مرا کرده اسیر در هر دو جهان علی است آقا و امیر حق خواست ‌و حق چنین به حق‌دار رسید شـد عـیــــد تـمـــام شـیعـیــان عیــــد غدیر
من ساحل و چشمان تو دریای من است عمری است که آرامش دنیای من است جان می‌دهم آن لحظه بفهمم ای عشق! چشمان تو هم محو تماشای من است
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن به لطف از ما  همین اشعار لالی را ۳۰‌شوال ۱۴۴۲ نجف ، حرم ‌امیرالمومنین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آبادی شعر 🇵🇸
دیگه با این صحبت آقا حجت تمامه نمیدونم چجوری هنوز بعضی‌ها میگن به پزشکیان رای میدیم😡
خطاب آمده «بَلِّغ»: «علی ولی الله» که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان به برکت علی «اَکمَلتُ دینَکُم» آمد که با ولایت او کامل است این بنیان خلافت است فقط لایق علی آری «لَقَد تَقَمَّصَها» دیگری که وای بر آن کسی که شیعۀ او نیست، غرق می‌گردد علی‌ست کشتی نوح و علی‌ست کشتی‌بان هر آنچه گفته نبی در حق علی، وحی است مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان بدون حب علی راه بدتر از چاه است به کعبه نه، که رسد آخرش به ترکستان عَلَی الصَّباح قیامت خدات می‌پرسد چه شد که بعد نبی اِتَّبَعتُم الشَّیطان؟ علی‌ست باب ورودی علم پیغمبر گمان مکن که بوَد شهر بی در و دربان علی‌ست سِرّ «يَدُ اللهِ فَوقَ أَيديهِم» که اوست آیت عظمای حق به عالمیان علی‌ست علّت جمع ضمیر «أَنفُسَنَا» به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان؟ علی‌ست هادی امت پس از نبی به صراط صراط نیست برای مُحبّ او لغزان علی‌ست وجه خداوند «ذوالجلال» بلی در آن زمان که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان» علی‌ست ساقی کوثر، علی‌ست رحمت محض و غیر اوست سرابی که یَحسَبُ الظَمئان علی‌ست صاحب علم کتاب و شاهد وحی کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟ علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند به جز حسین و حسن نیست لؤلؤ و مَرجان قسم به آیۀ «تَبّت یَدا» بریده شود دو دست هر که زند دست جز بر این دامان اگر ‌که تیغ به رویم کشند می‌مانم نمی‌شوم ز مسیر غدیر رو گردان بگیر دست مرا بی‌قرارِ نام توام کویر خشک منم من، تویی تویی باران به حشر گر‌ که شفاعت کنی گناه مرا ثواب می خورد آن روز غبطه بر عصیان ابیاتی از قصیده قرآن
ما قطره ای از بارش باران غدیریم وابسته ترین رود به جریان غدیریم ما شیعه عشقیم و در آن دم که بمیریم دلداده مولا و شهیدان غدیریم! هر جا که سقیفه ست،ابوبکر خلیفه ست ما با علی(ع) اما پی فرمان غدیریم از گردن ما می گذرد راه شهادت تا با رگ‌ غیرت سر پیمان غدیریم تنها نه همین شعر و غزلخوانی و شوریم تنها نه به دنبال چراغان غدیریم دنباله آن ذبح عظیمی که خدا گفت ما عید ضحاییم و به قربان غدیریم! ای ماه برآ از دل این برکه تاریک ما منتظر نیمه شعبان غدیریم! (1403)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی محمدرضا طهماسبی در حسینیهٔ امام خمینی پیش از سخنرانی رهبر معظم انقلاب. ۱۴۰۳/۴/۵ 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ نیروهای انقلابی وقتشان را صرف همدیگر نکنند آراء خاموش را برای تفکر انقلابی به صحنه بیاورید یکدیگر را رها کنید غربگراها خارج از جزیره ایتا به شدت مشغول جذب آراء خاموش هستند و ما مشغول خود ‌