eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟ مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم! به هیچ‌کس نمی‌دهم حالِ خرابِ خویش را ولی غمِ فراق را به جانِ خویش می‌خرم قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیده‌ام که‌ هرچه سنگ می‌زنی زِ بامِ تو نمی‌پرم اگرچه بی‌وفایی و جنون به انتخاب نیست دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمی‌برم به آب طعنه می‌زند زلالیِ نگاهِ تو به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم چقدر واژه ساختم که‌ موجِ زلفِ دوست را مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم 🆔@abadiyesher
در حیرت سیاهه‌ی چشم تو مانده است جز خطِ چشم های تو شعری نخوانده است زیبایی تو در دل او جا نمی‌شود! شرمندگی، غبار به جانش نشانده است سنگ تو را به سینه‌ی خود می‌زند ببین! این آینه برای تو خود را شکانده است آیینه‌های کل جهان را به شوق تو تا خانه‌ات به بزم تماشا کشانده است اما چه سود؟ این همه زیبایی‌ات به ما جز حسرت نگاه، چه‌چیزی چشانده است؟ اما چه سود؟ این همه جاده به سمت تو ما را به مقصد نرسیدن، رسانده است انگار مدتی ست که عقل تو باز هم از دامنت غبار دلم را تکانده است 🆔@abadiyesher
سلام به اهالی آبادی شعر حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها دعاگوی دوستان هستم
‌ 🏴 یا حسین شد شهید مجاهدی از قدس، میهمانت در آسمان سردار آن زمان که به خون خود غلتید، بود مثل تو میهمان سردار شده خون‌خواهی‌اش وظیفۀ ما، می‌کَشیم انتقام از صهیون دست پرقدرت سپاه به خصم، می‌دهد پاسخی گران سردار ۱۴۰۳/۰۵/۱۲ 🆔@abadiyesher
افسرده مباش، یار خواهد آمد آن وارث ذوالفقار خواهد آمد سردیِ خزان ظلم هم میگذرد نومید مشو، بهار خواهد آمد 🆔@abadiyesher
52.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی خواب فرعونیان را برآشفته کرده کسی برج و باروی نمرودیان را به آتش کشیده کسی پشت ضحاک را سخت مالیده بر خاک کسی قصر شدّاد را داده بر باد کسی ریخته آبروی تماشاچیان را قضیه همین است قضیه همین است اگر ضجۀ مادران را شنیدی و چیزی نگفتی اگر کودکان و زنان را در آغوش هم زیر آوار دیدی و چیزی نگفتی اگر التماس و تمنّای گنجشک‌ها در شب زوزۀ گرگ‌ها را شنیدی و از خواب خرگوشی خود پریدی و چیزی نگفتی از آزادی و عشق و آبادی و دین و انسانیت دم نزن چون که دیگر حنای تو رنگی ندارد قضیه همین است قضیه همین است جهان مات این صبر و این بردباری جهان تشنۀ راز این پایداری جهان خشمگین از قوانین جنگل سیاستمداران خونخوار انگل جهان خسته از آن هیولای ملعون همان دستِ تا مرفق آلوده در خون قضیه همین است قضیه همین است ستم چیست؟ ظلم و فریب و دروغ و زر و زور و تزویر و طغیان و سرکوب و تهدید و تبعید و غصب و فساد و نفاق و ریاکاری و آتش‌افروزی و قلدری و هیاهو و گردن‌کلفتی و بی‌شرمی و قتل و نابودی و یاوه‌گویی و انکار و کتمان و جنگ روانی و آدم‌ربایی و کودک‌کشی و بلای جهانی! قضیه همین است قضیه همین است تقاص تو ای سروِ در خون طپیده تقاص تو ای ملت زخم‌دیده تقاص تو ای اشک و خون و حماسه تقاص تو ای نالۀ استغاثه تقاص تو ای مانده تنها و بی‌کس تقاص تو ای سرزمین مقدس تقاص تو خشکاندن ریشۀ شیطنت‌ها تقاص تو پایان دوران وحشی‌صفت‌ها تقاص تو آزادی مملکت‌ها قضیه همین است قضیه همین است قضیه همین ماندن و ایستادن در اوج زمستان، گل تازه دادن قضیه همین بی‌تفاوت نبودن همین مشت‌ها، مشت‌های تو و من...
داشتیم از یار، انگار انتظاری بیشتر سخت بی‌یاریم و از این بد‌بیاری بیشتر؟ زلف غدارش حریص و چشم مکارش چموش می رود در دام او هر دم شکاری بیشتر ما برایش جان فدا کردیم و او با طعنه گفت : چیز دندان گیر مرغوبی نداری بیشتر؟! گفتم: او را بیشتر می‌خواهی از من نازنین؟ خنده.ای زد زیر لب ،گفت: از تو؟ آری بیشتر هیچ کس را زیر بار تار مویش تاب نیست میگذارد باد هم بر شانه باری بیشتر خوب با ما تا نکردی، بد گذشتی روزگار گریه باید کرد اما خنده‌داری بیشتر..! هر کسی از باغ لبهایش به قدری سهم داشت سهم ما هم دانه‌ی سرخ اناری بیشتر گفت: مختاریم، یا من می‌روم یا خود برو جبر محض است این مسلمان، اختیاری بیشتر 🆔@abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
آقا بیا دیگر ندارم تاب و طاقت دارم هم از دنیا و هم از خود شکایت یا که بیا منجی عالم جان زهرا(س) یا که ببر ما را از اینجا با شهادت "عاصی" 😭😭😭 🌹 جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات
گنجشک پشت پنجره‌ات بس که غرق توست پرواز هم ز حافظه‌ی او پریده است 🆔@abadiyesher
💚 بی‌تو هر لحظه دلم سایه‌ی سر می‌خواهد از جهانِ غمِ تو....راهِ گذر می‌خواهد من همان ساحلِ جا مانده‌‌ی دریای توأم! در پیِ وصل تو دنیایِ دِگر می‌خواهد پیکرم همچو درختی زِ نفس افتاده... منتظر مانده چرا؟.. حُکمِ تبر می‌خواهد رویشی بعد تو ای گل به تنش خاک ندید! چشم بینای زمین از تو اثر می‌خواهد حاصل عمر من این بوده که بعد از تو دلم از من اینجا همه شب دیده‌ی تر می‌خواهد رفتی و همچو پرستوی مهاجر شده‌ای!! قلب بی‌تاب زمین از تو خبر می‌خواهد َ💚 🆔@abadiyesher
مضمون غزل‌های منی ای زیبا می‌خواهمت ای نگارِ خوبِ رعنا من حرف دلم را همه‌جا می‌گویم تا اینکه یکی به خود بگیرد آن را
آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن! رحمی به‌ حال این دل بی‌سرپناه کن! گم کرده‌ام مسیر رسیدن به دوست را ای راه مستقیم! مرا سربه‌راه کن! تاریک شد دلی که ندیده‌است رویِ تو خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن! از نور توست روشنیِ جانِ آفتاب بر جسمِ من بتاب و مرا نیز ماه کن! عمری تو را صدا زده‌ام بعد هر نماز لطفی بر این صدای پر از سوز و‌ آه کن! آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛ بر من نگیر و عفو بر این روسیاه کن! 🗃️ @sh_qasem_ahmadi
یک نفس هشیار بودن عمر ضایع کردن است گر نداری باده، باید خویش را دیوانه ساخت 🆔@abadiyesher
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی
چشم همه‌ی جهان به آدینه‌ی ماست یک بغض هزارساله در سینه‌ی ماست آقا اگر آمدی حواست باشد مظلوم کشی عادت دیرینه‌ی ماست 🆔@abadiyesher
به زیورها بیارایند مردم خوبرویان را تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی 🆔@abadiyesher
گر مُخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی؟ دوست ما را و همه نعمتِ فردوس شما را 🆔@abadiyesher
عطر شهادت، نور و گرما با خودش می آورد پیغامی از لاهوت و معنا با خودش می آورد همبستگی و اتحاد و موجی از آزادگی او اهل دریاهاست، دریا با خودش می آورد بار امانت را به دوش محکم ما می نهد شیرینی الموت احلی با خودش می آورد یک بار دیگر سفره ها از عشق رنگین می شود مهمان که روزی خودش را با خودش می آورد طوفان الاقصی شدیدی پیش رو داریم، هان! طوفان الاقصی که فردا با خودش می آورد 🆔@abadiyesher
هدایت شده از بارش‌های قلم من
مستانه چشیدم غم دوری ز حرم را ای کاش خریدار شوی چشم ترم را با نام تو ای سرور بی‌سر شه خوبان هر لحظه غمی می‌شکند بال و پرم را @baresh_haye_ghalamman
لبت مرا به غزل‌های نوجوانی برد به عشق‌های زمينی آسمانی برد شکوفه لبِ گلگونِ تو، دوباره مرا به خواب چیدن گل‌های ارغوانی برد کسی که آتش بی‌مهری‌اش مرا سوزاند چه شد که باز دل از من به مهربانی برد؟ به زنده بودن من، نام زندگی مگذار که این غریب فقط رنج زندگانی برد چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم که عشق هرچه ز ما برد، ناگهانی برد 🆔@abadiyesher
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
آینه هم پرفریب از آب درآمد آه، رفیقم رقیب از آب درآمد عاشقی‌ام شهره شد میان اهالی بس‌که به کوی تو سیب از آب درآمد! حوض به فوّاره هم نبست امیدی بس‌که فرازش نشیب از آب درآمد شیخ که سجّاده روی آب می‌انداخت عابد مردم‌فریب از آب درآمد دل به فدای کسی که بر لب دریا تشنه شد و بی‌شکیب از آب درآمد... شعر نوشتم برای ضامن آهو قافیه‌اش هم غریب از آب درآمد
مگـذار کـه آلوده ی دنیـا بشویم کوریـم مدد نمـا کـه بینا بشویم در گوشه ی صحن انقلابت ای کاش ما گـم شده هـا دوباره پیدا بشویم 🆔@abadiyesher