eitaa logo
290 دنبال‌کننده
74 عکس
50 ویدیو
3 فایل
کانالی برای بیان تأملات عباس حیدری‌پور در موضوعات فرهنگی و اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋به قلم فاضل حوزوی: محمد طلایی وحدت برای توحید یا توحید برای وحدت؟ تأملی در باب نسبت وحدت و توحید ✍️بخش دوم احد شاید نقطه عطفی باشد در تثبیت یاری انصار. روندی که با غزوه بنی نضیر و خصوصا جنگ احزاب سیر صعودی خود را حفظ می‌کند. شاید تهدید وجودی تام و تمام غزوه احزاب و نصرت خاص الهی در این جنگ است که یاریگری انصار را کامل می‌گرداند و تقریبا از این پس به صورتی یک دست از حضرت رسول (ص) حمایت و اطاعت می‌کنند تا مکه را فتح نمایند. در این روند، آنچه واضح هست معطل نماندن پیامبر (ص) بر اتحاد همگانی برای ورود در معرکه است، امری که هزینه زیادی نیز بر نهال اسلام تحمیل می‌کند. حضرت (ص) هرچند حساب شده و با تدبیر، گام‌های خود برای افزایش تنش با قریش به هدف خاضع کردن مشرکان مکه را با توکل به خداوند آغاز می‌کند و در مسیر به تدریج و با استفاده از اهرم‌های فرهنگی و فشارهای اجتماعی و برخی برخوردهای سخت تنبیهی، اتحاد انصار پیرامون خویش را فراهم تر می‌نماید. در این مسیر فشارهای سخت اقتصادی نیز وجود دارد، که البته به تدریج و در نتیجه غنائم جنگی تا حدی از آن کاسته می شود. اما نکته اصلی این است که حضرت (ص) به بهانه فشارها، پروژه نشر دین را به تعویق نمی اندازند. خاصه اگر این نکته را لحاظ کنیم که اساسا اوس و خزرج به این دلیل در پذیرش اسلام و نبوت حضرت (ص) رغبت نشان داده بودند که از جنگ‌های فرسایشی چندین ساله بین خودشان خسته شده بودند، اما اینک با دعوتی مواجه بودند که حداقل سالی یک بار به آنان دستور جهاد می‌داد، آن هم نه با قبیله کوچک همسایه، بلکه با قریش و متحدانش! این تصویر مکانیکی که ابتدا در مکه هسته سختی فراهم می‌آید و سپس در مدینه امتی پا به رکاب برای جهاد فی سبیل الله با کار تبلیغی و فرهنگی حول حضرت (ص) حلقه می‌زنند، بسیار رهزن است. این تصویر که باید روی مردم و امتی کار کرد تا پس از آمادگی کامل یا حداکثری جامعه وارد معرکه شوند و هزینه‌های جنگ را کاملا طوعا و رغبتا تحمل کنند، بسیار رهزن است. وحدت و اتحاد در اندیشه دینی مآلا از جنس مقوله‌های ایمانی اند و این مفاهیم در فضایی انتزاعی و دور از هزینه دادن‌های واقعی و درگیر شدن با آزمون و ابتلائات حقیقی شکل نمی‌گیرند و تثبیت نمی‌شوند. با ادبیات رایج مردم سالاری و المردم ثم الاقدام، نمی‌توان پیچیدگی‌های مسیر اقامه دین را توضیح داد. حرکت حضرت امام در ابتدای دهه 40 نیز همین گونه است. امام با امتی آماده و خواصی آماده‌تر مواجه نبودند تا فرمان مبارزه با شاه را صادر کنند. برای آماده کردن مخاطبان خویش هم انواع دوره‌های فرهنگی و تبلیغی برگزار نکردند. با بضاعت موجود و با وجود اختلافات راهبردی و بلکه عمیقتری که با بزرگان همرده خویش (رحمة الله علیهم) داشتند و با وجود اقبال نه چندان زیادی که در ابتدای امر از سوی توده مردم به مبارزه نشان داده شد، حرکتی را آغاز کردند که خداوند پس از 15 سال بدان برکتی بی‌مانند داد. ولی این برکت در اثر آن حرکت رخ داد. وحدت حول پرچم انقلاب اسلامی در مسیر رخ داد و نه در استراحت‌گاه قبل از آن. حال این ماییم و یکی از مهم‌ترین گردنه‌های مبارزه با استکبار و سگ هار منطقه. از سویی با دولتی مواجهیم که در خوشبینانه‌ترین حالت، برخاسته از مطالبات طبقه متوسطی که به او رای داده، نهایتا به دنبال تایید شدن به عنوان شهروندی خوب در دنیاست و طبعا از تنش گریزان. از سوی دیگر، رگه‌های قابل توجه و بعضا پررنگی از مصلحت اندیشی در بدنه انقلابی نیز ریشه دوانده است. توده‌های مردمی نیز یک دست نیستند و تمایلات جدی به سبک زندگی غربی و بروزات طبقه متوسطی، فضا را برای کنش حاد و جدی در مواجهه با رژیم سخت می‌کند. چالش مهم دیگر البته وضعیت اقتصادی است که به دلیل عقب ماندگی‌های دهه 90، دست ما را بسته و حجتمان را کوتاه کرده است. در چنین فضایی، نمی‌توان منتظر ماند تا وفاق در سطوح مختلف نظام حاصل آید و بعد اقدام کرد. بدنه انقلابی نظام، اعم از مسئولین و حزب‌اللهی‌ها، باید اقدام مستقیم در مقابله با رژیم را در سطحی مؤثر اجرا کنند به گونه ای که در گام اول ضربت متقابل و متوازن جمهوری اسلامی به دشمن در قبال ترورهای اخیر تثبیت و نهادینه شود. انتقام شاید بازدارندگی کاملی نداشته باشد، اما دشمن را قطعا محتاط‌تر خواهد کرد و فضای بین الملل را نیز حساس‌تر.
قسمت پایانی: از نوشته برادر ارجمند محمد طلایی مهار جریان غرب‌گرا نیز اساسا در دل حرکت معنادار است نه در مساومات پیش از قیام! وقتی نهضتی شکل نگرفته و میدان قیامی مطرح نیست، آنکه مهار می‌شود جریان انقلابی است! وفاق ملاحظه ایست بر مدیریت جریان جامعه تا در مسیر آزمون الهی حرکت بهتری داشته باشد. نباید این ملاحظه جای اصل حرکت توحیدی را بگیرد. آقایان، وفاق و وحدت را باید خرج توحید و کلمه الله کنیم نه برعکس!
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡چگونه به استقبال جنگ برویم؟ 🖊مهدی افراز – حمید ابدی 🔸روند پیشروی اسرائیل؛ تکامل یا تطور؟ با شهادت جناب سید حسن نصرالله، اسرائیل به سنگر ایران رسیده است. این گذار از غزه به لبنان و از لبنان به ایران را چه بنامیم؛ تکامل یا تطوّر؟ زمانی می‌توان از تکامل سخن گفت که اسرائیل توانسته باشد از محورهای یاد شده، با فتحی سنگر به سنگر، عبور کرده باشد، حال آن‌که واقعیت روند تحوّلات میدانی چنین چیزی را نشان نمی‌دهد. اسرائیل نتوانست از سد حماس و حزب‌الله عبور کند و چون نتوانست، از خطّ قرمزهای حماس و حزب‌الله عبور کرد. عبور از خط قرمز، نوعی قدرت‌نمایی و بازی با اراده‌های بازیگران صحنه است، امّا لزوماً به منزله‌ی تغییر معادله‌ی میدان نیست. تغییر معادله زمانی رخ می‌دهد که اهداف از پیش تعیین‌شده تحقّق یابد. اسرائیل در غزه بیش از چهل هزار نفر را کشته و رییس دفتر سیاسی حماس را ترور کرده، امّا هدفی را که از ابتدای جنگ تعیین کرده بود، نتوانست محقّق کند: حماس کماکان پابرجاست و اسرائیل مجبور است به عنوان طرف مذاکره آن‌ها را بپذیرد. در نزاع با حزب‌الله لبنان نیز، سید مقاومت معیار پیروزی را در قالب یک چالش، در آخرین سخنرانی‌اش تعیین کرد: امنیتِ بخش‌های شمال سرزمین‌های اشغالی و بازگشت ساکنین صهیونیست به این منطقه. همچنان مناطق شمالی ناامن است و امکان بازگشت ساکنین اشغالگر کماکان فراهم نیست. پس روندی که اسراییل در حال رقم زدن آن است، نه تکامل، که تطوّر است: تطوّر از محوری به محور دیگر. سیاست عبور از خطّ قرمزها با خشونت‌های متهوارنه و ایجاد هیمنه و رُعب تکنولوژیک، ذات اسرائیل است؛ موجودیت اسرائیل بر نوعی خشونت تکنولوژیک استوار است که از طریق آن، بتواند اراده‌ها را متزلزل کند و در زمینِ ترس‌آلود ناشی از آن، سیاست خود را پیش برد. 🔹وضعیت اسرائیل؛ انتخاب یا الزام؟ اسرائیل در این سیر تطوّر، اکنون به سنگری رسیده است که همواره از درگیری با آن، اجتناب داشته است: ایران. رژیم صهیونیستی، همواره راه مقابله با ایران را در پیروزی بدون جنگ دنبال کرده است. جمهوری اسلامی ایران، از دریچه نگاهِ اسرائیلی، نه در مبارزه‌ی نظامی، که از طریق نرم‌افزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی می‌بایست فلج و از درون دچار فروپاشی می‌شد. کلان‌پروژه‌ی آمریکا و اسرائیل در منطقه‌ی غرب آسیا تطبیع یا عادی‌سازی است که کشورها را از طریق زیرساخت‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، در نظم مورد نظر خود جانمایی می‌کند. پس از بحرین، امارات، سودان که در گام اوّل به این پروژه تن دادند، در گام دوم عربستان و اردن و در گام بعد عراق و ایران در معرض مناسباتِ عادی‌سازی قرار داشتند. امّا اقتضائات و الزاماتی که بخش‌های مختلف محور مقاومت یعنی حماس، حزب‌الله، انصارالله و مقاومت عراق در طی یک سال اخیر بر رژیم صهیونیستی دیکته کردند، این کلان‌پروژه را زمین‌گیر کرده است. اسرائیل برای بقا و موجودیت خود و علیرغم سیاست راهبردی خود، به وضعیتی رسیده است که ناچار به درگیری مستقیم با ایران شده است. 🔸گذار اجتماعی از وضعیت عادی به وضعیت جنگ به احتمال فراوان روزها و هفته های پیش رو نفس گیرترین مرحله از این رویارویی مستقیم است. موقعیت کنونی برای اسرائیل، وضعیت مرگ و زندگی است؛ هم‌چنان که برای محور مقاومت... در این شرایط جدید چه باید کرد؟ نکته‌ی حائز اهمّیت در پاسخ به این پرسش، این است که قبل از ورود به کثرتِ اقدامات امکان‌پذیر، ابتدا به این بیاندیشیم و محاسبه کنیم که نقطه‌ی آماج اقدامات در کجا باید به وحدت برسد. اسرائیل، تا این‌جا روی نقطه‌های آسیب‌پذیر بخش‌های مختلف محور مقاومت سرمایه‌گذاری کرده و از همان نواحی، ضربه‌های خود را وارد ساخته است. نقطه‌ی آسیب‌پذیری حماس در غزّه، «محدودیت جغرافیا» بود و اسرائیل با نظر به این چالش، دایره‌ی کنشگری نیروهای حماس را به مرور تنگ کرده است. نقطه‌ی آسیب‌پذیری حزب‌الله، به علّت شرایط خاص لبنان، «شکاف امنیتی و اطلاعاتی» بود که اسرائیل با تمرکز بر آن، دبیر کل و حلقه‌ی اصلی فرماندهانِ حزب‌الله را به شهادت رساند. امّا نقطه‌ی آسیب‌پذیری ایران کجاست؟ ما نقاط آسیب‌پذیری متعدّدی داریم؛ آسیب‌پذیری اقتصادی، آسیب‌پذیری سیاسی از ناحیه برخی جریان‌های سیاسی، آسیب‌پذیری اطلاعاتی امنیتی و ... ؛ امّا نقطه‌ی کانونی که شاید بتوان گفت همه‌ی آسیب‌ها از آن‌جا برمی‌خیزد و اسرائیل آن‌جا را نقطه‌ی آماج خود قرار داده، «ُسرمایه اجتماعی مقاومت» در ایران است. آن‌ عاملی که گستره‌ی کنشگری جمهوری اسلامی در میدان درگیری با اسرائیل را می‌تواند تحت شعاع قرار دهد، وضعیت و ذهنیتِ جامعه‌ی ایران نسبت به حوادث منطقه‌ای است. ۳/۱ 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
میزان همراهیِ اجتماعی با مقاومت در ایران، میزانِ کنشگری نیروهای میدان را تعیین می‌کند و طمعِ اصلی اسرائیل برای مهار کنشگری ایران، همین‌جاست؛ اسرائیل با سرمایه‌ی اجتماعی مقاومت در ایران بازی خواهد کرد و اگر ضربه‌ای نظامی یا امنیتی بخواهد بر این وارد نماید، «پیوست اجتماعی» آن را در کانون توجّه قرار خواهد داد. ناگفته پیداست که مهمترین مستمسکِ سستی‌های سیاسی برخی کارگزاران کشور را نیز باید در همین‌ امر جُست. راهبرد اساسی برای کور کردن نقطه‌ی امیدِ اسرائیل، «افزایش سرمایه‌ی اجتماعی مقاومت» در ایران است. امّا چگونه؟ قبل از طرّاحی هر اقدامی و قبل از طرح هر سخنی با مردم ایران، ابتدا باید به «تغییر فضای اجتماعی» ایران اندیشید. جامعه‌ی ایران باید خود را در «فضای جنگ» ببیند و این امر که چگونه می‌توان بدون دامن زدن به ترس و هراس و انفعال اجتماعی، مردم را امیدوارانه در چنین میدانی به صحنه آورد، نیازمند طرّاحی هوشمندانه‌ای است. کارویژه‌ی این روزها که می‌تواند تعیین‌کننده‌ی معادلات میدان باشد، تغییر فضای اجتماعی ایران از «وضعیت عادّی» به «وضعیت جنگ» است. مردم ایران را باید نسبت به واقعیتِ میدان مبارزه‌ای که در آن قرار گرفته‌ایم، خودآگاه کرد و این امر مستلزمِ شکستن تصویرهای فانتزی است که از واقعیتِ نظم جهانی و نظم منطقه‌ای در ذهنیت مردم ایران بازنمایی شده است. زمینه‌سازی و تمهید و تدارکِ این چرخش راهبردی، نیازمند رعایت ملاحظات و تامین لوازمی است: لازمه اول. هسته سخت و شهادت‌طلب انقلابی ایران، باید به عنوان شتاب‌دهنده‌ی این فضای جدید، پیشران باشد و این جلوداری، بروز اجتماعی قوی هم داشته باشد. نکته‌ی حائز اهمّیت آن است که بروز اجتماعی این هسته‌ی شتاب‌دهنده، دیگر نمی‌تواند و نباید «نمادین و نمایشی» باشد؛ باید به بروز اجتماعی و حضوری «واقعی» اندیشید. حضور واقعی هسته‌ی سخت انقلابی، مایه‌ی دلگرمی و به میدان آمدن عموم مردم خواهد بود. لازمه دوم. لحن مسئولان و فرماندهان نیروهای مسلّح در گفتگوی با مردم باید تغییر یابد؛ این گفتار که «شما در امنیت کامل به سر می‌برید و ما به جای شما با دشمن می‌جنگیم»، باید به لحنی «مشارکت‌جویانه» تبدیل شود. باید با مردم واقعیت‌های میدان را در میان گذاشت و آن‌ها را به میدان فراخواند. نخبگانی که دارای مرجعیت اجتماعی یا مرجعیت سیاسی هستند نیز باید با چنین رویه‌ای وارد میدان شوند و با مردم سخن بگویند. لازمه سوم. موضع گیری و کشمکش در دوگانه های سیاسی موجود زیان بار است؛ مردم ایران اگر احساس کنند که مبارزه با اسرائیل، جریان سیاسی خاصّی را تقویت و جریان دیگری را تضعیف می‌کند و گمان برند که امتداد مبارزه با اسرائیل، منازعه بر سر توزیع قدرت سیاسی در ایران است، کنار می‌کشند و تماشاچیِ صحنه خواهند شد. اجماع حداکثری با هر جریان سیاسی و با هر خاستگاهی ولو بقای ایران که درکی از ضرورت مبارزه با اسرائیل داشته باشد، نیاز امروز ایران است. روشن است که القای تقابل با دولت یا برخی کارگزاران دولت، چقدر می‌تواند در تضعیف سرمایه‌ی اجتماعی مقاومت موثّر باشد. ۳/۲ 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
🔹جنگ برای آینده ایران ادبیات گفتگو با مردم ایران چگونه باشد؟ ذهنیت مردم ایران در فضای جدید به چه سویی هدایت شود؟ این مهم است که منطق طرح مسئله‌ و ترسیم فضایِ جدید با مردم ایران، چگونه باشد. رعایت نکردن ظرائف و لطائف، می‌تواند به جای به میدان آوردن مردم، به یاس و انسداد اجتماعی بیانجامد. لحن و ادبیات گفتگو با مردم در فضای جدید، نیازمند رعایت ملاحظاتی است: ملاحظه اول. باید برای مردم تبیین شود که میدان جنگی که در آن قرار گرفته‌ایم، صرفاً گرفتن انتقام یا پاسخ به حوادث اخیر نیست؛ مسئله «آینده انقلاب اسلامی» و حتّی بالاتر از آن، «آینده ایران» است. دشمنی که اراده‌ کرده اراده‌ی ملّت ایران را بشکند، نه فقط با جمهوری اسلامی، بلکه با ایران و هویّت ملّی ایرانیان سر منازعه دارد. کوتاهی در برابر اسرائیل، انصراف از بقایِ موجودیت واحدی به نام ایران است. ملاحظه دوم. اتّخاذ وضعیتِ جنگی، برای جلوگیری از جنگ بزرگتر است. نحوه‌ی برخورد اسرائیل، جنگ را اجتناب‌ناپذیر کرده است؛ این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم، با جنگیدن، فعّالانه جلوی یک جنگ بزرگتر را بگیریم یا این‌که منفعلانه به استمرار جنگ تن بدهیم. دشمنی که در برابر ماست، به میزان اراده‌ی ملّی مردم ایران برای جنگ نظر دارد؛ اگر چنین اراده‌ی را در برابر خود نبیند، می‌جنگد و ضربه‌های کاری بر پیکر ایران وارد می‌آورد، اما اگر اراده‌ی مستحکمی برای جنگ ببیند، از جنگ منصرف می‌شود. ملاحظه سوم. حمایت و پشتیبانی مردم ایران از جنگ، منوط به مشارکت دادن‌شان در میدان جنگ است. رمز موفّقیت امام در میدان دفاع مقدّس، تعریف میدان برای مشارکت مردم بود؛ باید به چگونگی مشارکت واقعیِ مردم ایران در میدان جنگ با اسرائیل، اندیشید و مردم را در درون یک طرح مشارکت، به میدان آورد. مردم ایران اگر سهمی و شراکتی واقعی در میدان جنگ نداشته باشند، شاید وارد این میدان نشوند. ملاحظه چهارم. باید واقعیتِ مردم ایران را از دریچه هویت تاریخیِ ملّی‌شان نگریست؛ انگاره‌های جامعه‌شناختی، که بر پایه‌ی برخی خرده‌روایت‌ها، به مردم ایران و مشارکت مردم ایران در میدان‌های بزرگ سیاسی بدبین است، قابل اعتنا نیست. مردم ایران، دیندارترین و مجاهدترین مردم جهان امروزند؛ باید این ظرفیت اساسی را فعّال نمود. ۳/۳ 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
[Forwarded from نفی و اثبات] باسمه تعالی روش‌های معقول و نتائج معکوس چرا راهبرد «جنگ بدون جنگ» جواب نمی‌دهد؟ ✍️بخش اول اینکه چرا نظام اسلامی، علی‌رغم پیشرفت اعجاب‌آوری که در منطقه داشته، در ماجرای انتقام از ترورها خصوصا، و ورود قدرتمندتر و البته پیچیده‌تر در صحنه نبردهای محور مقاومت عموما، دچار حدی از رخوت و سستی شده، جدای از دواعی نفسانی که کم و بیش در بخشی از مسئولین و مؤثرین و نیز برخی از توده‌های مردم هست، ناشی از گره‌های ذهنی مختلفی هست. یکی از این گره‌ها، تلقی اشتباه از ماهیت محور مقاومت راهبردهایی است که ناشی از این تلقی غلط، نتیجه معکوس می‌دهد و به جای حل مسائل نظام، صحنه را پیچیده‌تر می‌کند. موقعیتی که اکنون در آن قرار گرفته‌ایم را باید مرور کرد. چه شد که رژیم جعلی که تا چند روز پیش، در تمام اهداف راهبردی خود در محورهای غزه و لبنان شکست خورده بود، به ناگاه از گوشه رینگ خارج شد و با شتابی فراوان، عمده مؤثرین سطوح بالای حزب الله عزیز را به شهادت رساند و اکنون به عقب راندن مقاومت لبنان به پشت رود لیتانی فکر می‌کند؟ می‌توان این موقعیت را یک پدیده معمولی توصیف کرد و گفت جنگ است، می‌زنیم و می‌خوریم. اما می‌توان علائم تغییر معادله و یا حداقل خارج شدن اسرائیل از شرایط بحرانی روزهای اخیر را دید و آسیب‌شناسی جدی‌تری کرد. در ادبیات سیاسی نظام، تقریبا دو نگرش به محور مقاومت وجود دارد که لزوما دو جریان مختلف آن دو را نمایندگی نمی‌کنند و هر دو ادبیات، در افواه به صورت پراکنده‌ای وجود دارد: 1- نگرشی که از اصطلاح نیروهای نیابتی استفاده می‌کند و نوعا از مزیت امنیتی محور مقاومت برای جمهوری اسلامی و گسترش مرزهای امنیتی نظام و دور کردن خطر از مرزهای رسمی کشور سخن می‌گوید. این نگرش که یا عامدا و یا ناخودآگاه، از دکترین ام القرای دهه 70 متاثر است، امنیت ایرانِ ام‌القری را اصالت می‌دهد که برای تامین آن، نیاز به پروکسی‌هایی دور از مرزهای رسمی است تا بتواند خطر را در دوردست‌ها نگاه دارد. این هرچند تصریح نظریه ام القری نیست، اما نتیجه عملی و طبیعی آن است. 2- نگرش دوم هر چند مدت‌هاست از تب و تاب ادبیات ابتدای انقلاب خود افتاده، اما حامل معنای صدور انقلاب است. انقلاب 57 اساسا یک حرکت انبساطی و تکثیر شونده بود که هنوز ذات خشن و خودخواه دولت-ملت مدرن نتوانسته است آن روح لطیف اما قدرتمند را در خود هضم کند. صدور انقلاب در پی ایجاد جبهه‌ای انسانی و الهی است که متکی بر بیداری اذهان و دل‌ها، با اتصالی شدید و اتحادی وجودی-معنوی، به یک پیکره واحد می‌رسد؛ جدایی در کار نیست، ما از آنهاییم و آنها از ما. البته طبعا این اتحاد، با رعایت ملاحظات اجتماعی و تاریخی و حقوقی موجود است و نمی‌توان به یکباره همه خطوط تاریخی که حکم به جدایی کرده‌اند را محو نمود؛ هسته‌هایی ایجاد شده است که هر یک مانند اعضای پیکری واحد باید عمل کنند، و نحوه اتصال این هسته‌ها، پارادایم روابط بین الملل موجود را به صورت جدی نقض می‌کند. هر کدام از این دو نگرش، به دلیل تفاوت در ایده مرکزیشان، راهبردهای کلان متفاوتی را ارائه می‌دهند که هر چند در بسیاری مواقع با هم مشترک اند، اما در بزنگاه‌ها تعارضات خود را نشان می‌دهد. اولی در درون خود به نوعی نگه داشتن بحران در بیرون از مرزها و یا بعضا صدور بحران به خارج از سرزمین را دارد. جنگیدن بدون جنگ زائیده همین تفکر است. در واقع خط راهبردی اصلی که در نقطه تعارض، سایر خطوط فدای آن می‌شوند، همین پرهیز شدید ام القری از ورود به چالش‌های جدی است. رویکرد دوم اما مفهوم مرکزی‌اش، وجود یک قدرت یک پارچه معنوی و مادی در همه اجزای پیکره است؛ قدرتی از جنس روحی منتشر و حیاتی حاضر در همه اعضا. لازمه این مفهوم، در عین توانمندسازی هسته‌های مختلف و حتی استقلال آنها در تصمیم‌گیری، مفهوم خاصی از قدرت و امنیت را ایجاب می‌کند. قدرتی که اساسا ناشی از شدت اتصال است، امنیتی که از بَلاکشی اعضای مختلف پیکره در نسبت با همدیگر پدیده می‌آید. مزیت این رویکرد و منشاء قدرت آن در پرهیز نیست، در استقبال از چالش‌هایی است که بر کل پیکره وارد می‌آید؛ طبیعتا استقبالی مدبرانه و از روی حزم. آنها دیگر برای ما نمی‌جنگند، ما همه با هم برای هم می‌جنگیم. این طبعا به معنای لزوم ورود و خروج هم زمان در جنگ نیست، اما به معنای برداشتن خط قرمز «نه به درگیری» حتما هست.
[Forwarded from نفی و اثبات] روش‌های معقول و نتائج معکوس چرا راهبرد «جنگ بدون جنگ» جواب نمی‌دهد؟ ✍️بخش دوم اما اکنون در چه موقعیتی هستیم؟ به نظر می‌رسد در شرایط فعلی، حداقل مدتی است با توجه به چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و امنیتی اخیر نظام و حجم تهدیدات نظام سلطه، رویکرد اول در ذهن تصمیم گیران پررنگ‌تر شده است. جذابیت جنگ بدون جنگ و البته در عین حال پشتیبانی از محور مقاومت از سویی، و روی کار آمدن مجدد دولت جدید و گفتمان غربگرایی از سوی دیگر، مانع از پاسخ جدی به ترورهای اخیر در گام اول و ورود مستقیم‌تر در صحنه جنگ در گام بعد شده است. هر چند این رویکرد پیش از روی کار آمدن دولت جدید نیز در اجزای مختلف نظام منتشر بود. تصویری که از راهبرد جمهوری اسلامی در مواجهه با تنش‌های منطقه‌ای تا پیش از این وجود داشت، البته به صورت واضحی این پرهیز را فریاد نمی‌زد. ایران در حوادث مهم منطقه پس از بیداری اسلامی، خصوصا در سوریه و عراق حضوری جدی داشت، که البته هرچند حاشیه‌ای فرعی بر نیروهای میدانی در عرصه نبرد بود و عمدتا نقش فرماندهی و ستادی در برخی سطوح از آن ایران بود، اما به هر روی مستقیما در معرکه حاضر بود. همانگونه که ایالات متحده نیز در پرونده‌های حساس منطقه‌ای خود مانند عراق و افغانستان، به صورت مستقیم در منطقه حضور یافته بود. در نتیجه این روند، ایران به قدرتی منطقه‌ای ارتقاء یافته بود. رتبه‌ای که عمدتا حاصل وارد شدن در میدان آزمون و ابتلائات سخت بود و نه انبار کردن موشک‌های بالستیک که البته پشتیبان همین حضور منطقه‌ای هستند. اگر قرار است نظام اسلامی ایران قلب محور مقاومت باشد، طبیعتا ابتلائات سخت‌تر و پیچیده‌تری را نیز باید از سر بگذراند تا مورد نظر لطف و رحمت ویژه‌تری از سوی خداوند قرار بگیرد. سازوکار قدرت یابی جریان حق، که از سوی خداوند و به رحمت رحیمیه مرحمت می‌گردد، اساسا از مسیر آزمون‌های الهی است. بخش عمده این قدرت اساسا از طرق عادی حاصل نمی‌شود، بلکه به تبع ارتقاء ایمانی، از مقوله امدادهای الهی است. نمی‌توان سازوکار ایمانی را با محاسبات مادی ارزیابی کرد و سنجید. قدرت ایمانی در چنین مسیر ناهمواری می‌روید. امیرالمومنین (علیه السلام) در هنگام صلح صفین این گونه به اصحاب خویش عتاب می‌کنند که چگونه با رویگردانی از جهاد، قدرت را از خویش سلب کرده‌اند: وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ ... فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّی اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ؛ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَما. ما با رسول الله (صلی اللّه عليه و آله) می‌جنگیدیم ... گاه ما بوديم كه جام مرگ از دست دشمن می‌گرفتيم و گاه دشمن بود كه جام مرگ از دست ما می‌گرفت. چون خداوند صداقت ما را در پيكار ديد، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و ما را پيروزی داد. تا اسلام استقرار يافت و از خوف دشمنان آرميد و در منزلگاه‌های خود مأوا گزيد. به جان خودم سوگند، اگر شيوه و سيرت شما را پيش گرفته بوديم، حتی ستونی از اين بنا برپا نمی‌شد و درخت اسلام را شاخه تری نمی‌روييد. به خدا سوگند، آنچه زين پس می‌دوشيد خون خواهد بود و نصيبی جز پشيمانی نخواهيد برد. نکته مهم در این فرایند، بازگشت ناپذیر بودن آن است. «انقلاب علی اعقاب» برای قدرت منطقه‌ای جایز نیست! در آن شرایط فتح و ظفر که به همت و محوریت حاج قاسم عزیز (ره)، شر جریان‌های تکفیری از منطقه کم شد، گام بعدی ایران اگر پرهیز از تنش باشد، خسارت زا خواهد بود. باید زین پس در قواره قدرتی جدید که نسبت به کل محور مقاومت و منطقه حساسیت دارد ظاهر شد.
[Forwarded from نفی و اثبات] روش‌های معقول و نتائج معکوس چرا راهبرد «جنگ بدون جنگ» جواب نمی‌دهد؟ ✍️بخش سوم این گام تنش‌زدایی اما متاسفانه به دلیل همین جنس تلقی‌های غلط و البته موارد دیگر، نظام را در وضعیتی قرار داد که تهدید دشمن، با عبور هرچند موقتی از بازوهای نیابتی، خود نظام را به صورت مستقیم نشانه برود. سرکنگبین صفرا فزوده است و رویکری که قرار بود تنش را از ایرانِ ام‌القری دور کند، کشور را در موضع تهدید، آن هم در برابر دشمنی که خود را در قدرت می‌بیند قرار داده است. با افزایش تعلل نظام در پاسخ به ترورها، تصویر سابق دشمن از ایران مقتدر تغییر کرده و اکنون خود را از قید پاسخ متقابل ایران رها می‌بیند. پس خطوط قرمز را یکی پس از دیگری رد می‌کند. باید توجه کرد که پاسخ متقابل ایران لزوما بازدارندگی سریعی ایجاد نمی‌کند و احتمالا روند ضربات متقابل برای مدتی ادامه‌دار خواهد بود. اما فرق است بین قدرتی که در پس زد و خورد متوازن برای ایران ایجاد شود و ضعفی که در اثر تنش‌زدایی و عدم پاسخ، به بهانه‌هایی مثل مدل پیچیده تعاملات بین الملل و ملاحظه شرایط داخلی و ... عارضمان گردد. طبیعتا در ورود به چنین میدان پیچیده‌ای است که به جای تکیه بر صرف موشک و ابزارهای نظامی، مجبور می‌شویم ابزارهای امنیتی خویش را مجددا فعال کنیم و سبد پاسخ‌های خویش را متنوع‌تر نماییم. این مسیر پاسخ معکوس راهبردهای معقول را در پرونده‌های مختلفی در تاریخ جمهوری اسلامی می‌توان مشاهده کرد. بررسی این موضوعات به صورت تاریخی فرصتی مبسوط می‌طلبد. در انواع پرونده‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، می‌توان این مسیر قابل تکرار را مشاهده کرد. به دلیل عدم درک درست منطق انقلاب اسلامی در یک موضوع، مسیری در پیش گرفته می‌شود ولی راهبردها در نهایت معکوس عمل کرده و نظام و انقلاب را در نقطه حساس در موضع ضعف و در جهتی مقابل جهت‌گیری اولیه قرار می‌دهند. امیر المؤمنین (ع) یکی از عواقب رویگردانی از جهاد را دچار شدن به کج‌فهمی می‌دانند. «و ضُرب علی قلبه بالاسهاب». بر قلب‌ها پرده‌هایی افکنده می‌شود که مانع از درک درست وقایع می‌گردد. این کج‌فهمی، خدای ناکرده، نظام را در آستانه ضربات سهمگین‌تر و جامعه را در آستانه غضب الهی قرار خواهد داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانان من اندوه لبنان کشت ما را بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بصیرت و روحیۀ مثال زدنی خانم مسن لبنانی که بخاطر جنگ خانشو در جنوب لبنان رها کرده و در بیروت مستقر شده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کربلای معلی _ بین الحرمین غوغای جوانان عراقی که ؛ منتظر حکم جهاد هستند ... 🇮🇷 هیأت رزمندگان غرب تهران 🇵🇸 مرگ بر آمریکای جنایتکار 🇵🇸 مرگ بر باند تروریست رژیم صهیونیستی اسرائیل کودک کش و...
🎦اپیزود اول: 🗣 ظریف در گفتگو با ان بی سی نیوز امریکا: پس از ترور[شهید اسماعیل هنیه]، جامعه جهانی از ما خواست که به منظور پایان دادن به جنگ غزه خویشتن‌داری کنیم، اما وعده یک توافق آتش‌بس هرگز محقق نشد. این جملات فقط افشاکننده یک خطا یعنی اعتماد دوباره به وعده‌های پوک و پوچ نیست. ⚠️خطای جدی دیگر امثال او را هم آفتابی می‌کند: این‌که از نظر ایشان امریکا و اروپا مساوی جامعه جهانی‌اند و در جهان هیچ دیّار قابل ارزش دیگری چه قدرت داشته باشد و چه نداشته باشد، یافت نمی‌شود! ظریف بودن یعنی شکنندگی در فهم و عمل؛ اما نه یک بار شکستن بلکه بارها و بارها شکستن، مرعوب شدن، به طمع افتادن، حتی شیدا شدن چنان‌که بارها و بارها دروغ این الهه‌های خیانت و دروغ را راست بپنداری و باز به خود نیایی و حتی هنگامی که می‌خواهی این دروغ و فریب را آشکار کنی، دوباره در دام همان چیزی بیتفی که منشأ دروغ بوده است. نمی‌دانم این سخن راستگوترین راستگویان یعنی حضرت ختمی مرتبت ص را شنیده‌اید یا نه که: «مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود!» اشکال در کجاست؟ سوراخ‌ها رنگ عوض می‌کنند یا ایمان ما آب رفته است! 🎦اپیزود دوم: اما داستان آن روایت: اباعزه الجمحی از مشرکان بود و در جنگ بدر اسیر مسلمانان شد و به پیامبر ص عرض کرد: ‌ای محمد! من عیال‌وار هستم، منت بر من بگذار و آزادم نما.حضرت او را آزاد نمود؛ بدین‌شرط که دیگر به جنگ با مسلمانان برنگردد. ابوعزه به مکه برگشت و گفت من محمد را مسخره نمودم و در جنگ احد دوباره علیه مسلمانان حاضر شد. پیامبر نیز دعا نمود که فرار نکند؛ ‌اباعزه اسیر مسلمانان شد و دوباره به پیامبر عرض کرد که من عیال‌وار هستم و آزادم کن. رسول الله ص فرمودند که: آیا آزادت کنم تا به مکه برگردی و در گروه قریش فریاد بزنی که من دو بار محمد را مسخره نمودم؛ سپس فرمودند: «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود»؛ پس پیامبر او را به دست خود کشت. حالا 🔸واقعه(سوراخ) نخست: جواد لاریجانی در برنامه شبکه خبر مورخ نهم مهر 1403: در ابتدای شروع حصر یمن، ایران اعلام کرد در حال ورود به یمن برای کمک و شکست حصر این کشور است. جان کری وزیر خارجه آمریکا زنگ زد به ظریف و گفت ۲۴ ساعت مهلت بدید من جمعش میکنم. ۲۴ ساعت شد ۱۰ سال حصر یمن‌ ... 🔸واقعه دوم(همان سوراخ): 🗣 ظریف در گفتگو با ان بی سی نیوز امریکا: پس از ترور[شهید اسماعیل هنیه]، جامعه جهانی از ما خواست که به منظور پایان دادن به جنگ غزه خویشتن‌داری کنیم، اما وعده یک توافق آتش‌بس هرگز محقق نشد. 📋تمرین در منزل: اکنون خوانندگان محترم واقعه‎های سوم و چهارم و پنجم مشابه را به فهرست فوق اضافه بفرمایند. نگارش 🎦اپیزود سوم را هم به شما می‌سپاریم. 🖋به قلم: عباس حیدری پور .
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🔰 شهید سیدحسن نصرالله بعد از خبر شهادت عماد مغنیه چه حالی داشت؟ «ایمان استوار» 🏴 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
هدایت شده از بر پا
من هر کار میکنم از کنار اعتراف ظریف و پزشکیان نمیتوانم به سادگی عبور کنم، اینها گفتند آمریکا قول داد، آتش بس را با شروط حماس به اسراییل تحمیل میکنیم. ما پذیرفتیم جواب ترور هنیه را ندهیم. سخن روشن رهبری درباره ضرورت مجازات اسراییل را زمین بگذاریم و کاری نکنیم. تلخی چهره سید حسن نصرالله وقتی میگفت اول قرار بود با هم اسراییل را ادب کنیم اما تصمیممان عوض شد، را در یاد دارم. بعد از این بود که داستان انفجار پیجرها رخ داد بعد از این بود که سید حسن را شهید کردند. به قول آمریکا اعتماد کردند. مثل ظریف و روحانی که وسط انتخابات گفتند، اگر قانون راهبردی مجلس نبود، بایدن قول داده بود به برجام برگردد. حالا بدنه تصمیم گیرندگان نظام با هم به این جمع بندی رسیدند که به قول آمریکا اعتماد کنند. نتیجه شد شعله ورتر شدن آتش جنگ. دستور مستقیم رهبری را رها کردند. و رهبری گفت عقب نشینی غیر تاکتیکی عقوبت الهی به همراه میآورد. حالا سید مقاومت نیست. رهبر پاره تنش و بازویش شهید شد، حزب اللهی ها معشوق لبنانیشان جلوی چشمشان با ۸۵ تن بمب، کشته شد، مردم سایه جنگ را بیش از هر زمان احساس میکنند. چرا؟ چون در میانه جنگ ترجیح دادیم به جای آنکه بجنگیم، به قول شیطان اعتماد کنیم. زشت تر از همه آنکه این تجربه را حالا باید کنار برجام بنویسیم. ما همه با هم یکبار تجربه کرده بودیم اثر اعتماد به شیطان را. میفهمم تصمیم گیرندگان باید انتخاب سختی میکردند، پای کودکان غزه در میان بود. شاید نجاتشان میدادند. اما حالا با خون سیدحسن تثبیت شد این جمله: اینها شیطانند، در هیچ شرایطی به شیطان اعتماد نکنید.هیچ شرایطی @ali_mahdiyan
🔆 بدری باشیم نه اُحدی! ▫️ ناترازی نظامی در بدر دو گزینه روی میز مسلمین بود: - تصرف کاروان تجاری مشرکان و ترجیح منافع موقت اقتصادی. - جنگ با گروه نظامی مشرکان و لحاظ مصالح دور بُرد. ترجیح مسلمین، ابتدائا اولی بود لکن اراده خداوند دومی بود.(۷انفال) البته مواجهه سخت با مشرکین یک مشکل اساسی داشت: ناترازی نظامی! نه کمیت و نه کیفیت نظامی مسلمین در اولین مواجهه در تراز نظامی سپاه مشرکان نبود! ⬅️ خداوند جبران ناترازی نظامی در جهاد فی سبیل الله را تضمین کرد!(۹انفال) پیروزی رقم خورد. بدریون ضرب المثل فئه حق شدند؛ ۳۱۳ عددشان، عدد مقدس فئه حق تا ظهور شد. ▫️ ناترازی ایمانی و گرایشی! در اُحد اما با ناترازی گرایشی و ایمانی در بخشی از نیروها و مواجه بودیم! ⬅️ ترس یا طمع فرقی نمی کند؛ خداوند این ناترازی را جبران نکرد! بلکه جایش شیطان از آن بهره برد، لغزش در تصمیم و عملکرد آن ماموران را موجب شد! (۱۵۵ آل عمران) ۱ تنگه رها شد، جنگِ پیروز، مغلوبه شد؛ حتی تا مرز کشته شدن پیامبر(ص) کشید! عجیب تر اینکه: این شکست در اُحد، مشرکانی را جسور کرد تا به غیر نظامیان هم آسیب برسانند و فضای خیانت و ارعاب درست کنند! سفیر فرهنگی هم مصون نباشد! مسلمانانی را اسیر و به مشرکان مکه تحویل دهند تا انتقام بدر ازشان گرفته شود! فاجعه رجیع و فاجعه بئر معونه پشت سر هم رخ داد! ........................ ۱. درباره نسبت ناترازی گرایشی و اخلاقی با لغزشهای سیاسی و امنیتی و حکمرانی این مجموعه فیش را بخوانید! 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۱۰ ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حتما ببینید وقتی این فیلم را دیدم بغضم ترکید و با صدای بلند گریستم. برای ملتی که نور امید دلشان و نور و روشنایی شبهایشان آتش اگزوز موشکهای بالستیک ماست. حتما این فیلم را ببینید، حتما ببینید @armyir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♨️ ساکنان اردوگاه جنین: اگر ایران تروریست است پس ما همه ایرانی هستیم 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari