eitaa logo
290 دنبال‌کننده
76 عکس
56 ویدیو
3 فایل
کانالی برای بیان تأملات عباس حیدری‌پور در موضوعات فرهنگی و اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
🎯 فراز مرکزی زیارت اربعین دعاها و زیارات شیعه با اینکه گاه ساده و گاه حاوی روندهای تکراری به نظر می‌رسند اما در نگاه دوم و با تأمل و از سر جد، دارای بافتی عمیق و پیچیده و معقول‌اند؛ گاه یک سخن و دعوت مرکزی دارند و گاه مجموعه‌ای از مطلوبیت‌ها را در یک وحدت دلکش در کنار هم قرار داده‌اند. زیارت اربعین که خود حاوی مضامین عالی و زیبایی‌های لفظی و ادبی و درنتیجه مقاصد بلند است، یکی از مصادیق در میان مصادیق بی‌شمار دیگر است. به نظر نگارنده این زیارت یک فراز مرکزی دارد که حتماً در قرائت دعا باید بدان توجهی تام داشت و احیاناً در پرتو آن بقیه مضامین را بازخوانی و فهم نمود. این فراز که با خطاب به خدای متعال و شهادت بر مقام امام حسین ع آغاز می‌شود چنین در وصف امام ع جلو می‌رود که: 🔹«فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ ، وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ ، وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ، وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنیٰ ، وَشَرَیٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّیٰ فِی هَوَاهُ ، وَأَسْخَطَکَ وَأَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَأَطَاعَ مِنْ عِبادِکَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، وَحَمَلَةَ الْأَوْزارِ ، الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فِیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّیٰ سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ؛ اللّٰهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً ، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِیماً» 🔹یعنی این‌که امام ع با داشته‌هایی که خداوند به او داده است وارد مأموریت شده، در دعوت خویش چنان مجاهده نمود که جایی برای هیچ عذری برای مخاطبان باقی نگذاشت، و در این دعوت نهایت خیرخواهی (نه فقط انجام یک مأموریت ظاهری بلکه ورودی از سر شفقت و نصح) را در حق مخاطبان انجام داد و حتی آن‌گونه در انجام این مأموریت پیش رفت که آخرین قطره خون قلب خویش را در راه تو(خدا) اهداء نمود تا بندگان تو را از جهالت و سرگشتگی گمراهی برهاند؛ این همه در حالی است که در نقطه مقابل کسانی پشت به پشت هم در مقابل او دادند که دنیا ایشان را فریفته بود و ایشان هم داشته خویش از عمر دنیا را صرف خرید پست‌ترین بهره از زندگی ذلت‌بار نمودند و آخرتشان را به کمترین بهایی فروختند و تکبر کردند و در هوای نفس خویش فرو رفتند. و حاصل آن شد که تو را و پیامبر ص را به خشم آوردند و کسانی را که اهل شقاق و نفاق بودند و بار گناهشان سنگین بود و شایسته آتش جهنم بودند پیروی کردند، پس او با ایشان صابرانه و به اتکای حساب تو جهاد کرد تا جایی که در اطاعت تو خونش ریخته شد و حرمت حریمش مباح شمرده شد؛ بار خدایا پس همه ایشان را مورد لعنت سنگین خویش و عذابی دردناک قرار بده. ✅بدین‌ترتیب ما اینجا با چهار جبهه مواجه هستیم؛ - جبهه اول، جبهه امام ع است که محور تاریخ و هدایت است و کل تاریخ در نسبت با او و چگونگی کنش با دعوت او معنا می‌شود؛ جبهه‌ای که متکی به خواست و مأموریت الهی و نیز نبی اوست. - جبهه دوم کسانی هستند که گرچه در ابتدا جزو شایستگان آتش دوزخ نیستند یعنی نه اهل شقاق‌اند، نه اهل نفاق(عمیق) و نه صاحبان گناه‌های بزرگ، ولی چون در معامله دنیا-آخرت، جانب دنیا را گرفتند و سرمایه خویش را صرف خرید دنیایی بدون آخرت کردند، به ناچار ایشان دعوت امام ع را نپسندیدند و پشت به پشت هم دادند - و درعمل تابع جبهه سوم که همان اهل شقاق و نفاق و صاحبان گناهان بزرگ‌اند، قرار گرفته، موجبات خشم خدا و رسولش را فراهم کردند. - در این معرکه اما امام ع تا آخرین قطره خون میان‌داری کرد تا این خون بندگان جاهل و متحیر را از تحیر درآورد. این مخاطبان امام ع، جبهه چهارم هستند. پس با این نگاه هر کسی که در وادی حیرت باشد قطعاً خون امام ع او را نجات خواهد داد. اینکه کشتی حسین ع اوسع است به خاطر این است که حتی اصحاب حیرت و گمراهی هم دستگیری می‌شوند. ⚠️اما خطر آنجاست که اهل ایمان اولیه و یا حتی صاحبان ایمان‌های وزین از جایی به بعد دنیا را در مقابل آخرت ترجیح دهند و درقبال دعوت امام ع تکبر بورزند و عملاً به جبهه شقاق و نفاق و صاحبان گناهان بزرگ بپویندند. 📍اگر زیارت اربعین می‌خوانیم بدانیم که باید نسبت خویش با امام ع را پی‌جویی کنیم و ببینیم در کدام جبهه و موقف قرار گرفته‌ایم؛ اگر حیرت داریم باکی نیست زیرا اگر خالصانه به سوی حسین ع دست دراز کنیم و معنای بذل خون را بفهمیم بی‌شک لحظه‌ای دیگر در حیرت نخواهیم بود و اگر گرفتار محبت دنیا هستیم باید بترسیم که مبادا خواسته و ناخواسته در جبهه قاتلان امام ع قرار گیریم. 🌾این سخن مرکزی زیارت اربعین است: خود را بیاب و نسبت خویش را با امامت ع از نو بساز. @abbas_heidaripour
زائر حسین ع در نگاه امام صادق ع وقتی در مسیر پیاده روی گام برداشتم فهمیدم که من نه عاشق حسین که اهل لاف در عشق حسینم...عاشقان حسین کسانی بودند که در اطراف من با حسین خالصانه عشق‌ورزی می کردند؛ جز حسین نمی‌دیدند و جز حسین چیزی نمی‌خواستند؛ حتی خود را؛ دیدم بارها و بارها کسان دیگری از من پیش‌تر و به امام نزدیک‌ترند و من فرسنگ‌ها از امامم دور. من هم البته او را دوست دارم و با دیدن دوستی دوستان حسین شیدا می‌شوم و اما به عیان می‌بینیم کسان دیگری جز السابقون السابقون هستند... آن کارگر یا کشاورز ساده اصفهانی که نزدیکی‌های غروب به موکب رسید و آهسته و با تأمل با چهره آفتاب‌سوخته و دست‌های پهنش که نشان از همت و مجاهدت بزرگ‌ترش داشت با چشم‌هایی قرمز که از فرط کم‌خوابی یا سوز عرق خون‌بار شده بود،چنان دلم را برد که بی‌اختیار به گریه افتادم...او هیچ نگفت و من هم هیچ! اما چهره و حرکاتش برای من حجت تام خدا بر دلدادگی دلدادگان حسین ع بود. یا آن وقت که در توقف چندلحظه‌ای خودرو، برای دریافت غذا از مواکب، پرچم‌دار جوان موکب که ازقضا مسؤل متوقف‌کردن خودروها بود، از لای پنجره قربان‌صدقه محمدحسین ما رفت و با لبخند و ملاحتی که در ضمیرم نشست -با نشاطی فوق‌العاده که هیچ نشاطی در عالم را با آن قابل مقایسه نمی‌دانم- اضافه کرد تعبان! (یعنی خسته است) و نشان داد او حتی عاشق خستگی زائر نوجوان حسین است؛ باز قلبم لرزید و فهمیدم من کجا و عاشقان حسین کجا. از خدا می‌خواهم این تصاویر در قلبم جاودانه باشد و بدانم مولای ما همان کسی است که عالمی را شیدای خویش کرده است، از خدا می‌خواهم که این تصاویر را حاجب من و گناهانم در گذشته و آینده قرار دهد و به برکت این پاکی‌ها و خلوص‌ها، مرا هم غرق این نفس‌های پاک و نیت‌های خالص کند. اما وقتی این خیل عظیم عاشقان را می‌بینی یاد این دعای امام صادق ع- که جانم به قربانش باد- می‌افتی که خطاب به حق تعالی برای زائران جدش چنین دعا می‌کند: 🌿🤲🌿اغْفِرْ لِي وَ لِإِخْوَانِي وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع اَلَّذِينَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِي بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَكَ فِي صِلَتِنَا وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ ص وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا أَرَادُوا بِذَلِكَ رِضْوَانَكَ فَكَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ وَ اِكْلَأْهُمْ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ وَ اُخْلُفْ عَلَى أَهَالِيهِمْ وَ أَوْلاَدِهِمُ اَلَّذِينَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ اَلْخَلَفِ وَ اِصْحَبْهُمْ وَ اِكْفِهِمْ شَرَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ كُلِّ ضَعِيفٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ شَدِيدٍ وَ شَرَّ شَيَاطِينِ اَلْإِنْسِ وَ اَلْجِنِّ وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْكَ فِي غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُوا عَلَى أَبْنَائِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ وَ أَهَالِيهِمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ اَللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا أَعَابُوا عَلَيْهِمْ خُرُوجَهُمْ فَلَمْ يَنْهَهُمْ ذَلِكَ عَنِ اَلنُّهُوضِ وَ اَلشُّخُوصِ إِلَيْنَا خِلاَفاً عَلَيْهِمْ فَارْحَمْ تِلْكَ اَلْوُجُوهَ اَلَّتِي غَيَّرَتْهَا اَلشَّمْسُ وَ اِرْحَمْ تِلْكَ اَلْخُدُودَ اَلَّتِي تَقَلَّبَتْ عَلَى قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنِ ع وَ اِرْحَمْ تِلْكَ اَلْعُيُونَ اَلَّتِي جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ اِرْحَمْ تِلْكَ اَلْقُلُوبَ اَلَّتِي جَزِعَتْ وَ اِحْتَرَقَتْ لَنَا وَ اِرْحَمْ تِلْكَ اَلصَّرْخَةَ اَلَّتِي كَانَتْ لَنَا اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ تِلْكَ اَلْأَنْفُسَ وَ تِلْكَ اَلْأَبْدَانَ حَتَّى تُرَوِّيَهُمْ مِنَ اَلْحَوْضِ يَوْمَ اَلْعَطَشِ. اینکه امامت ع لحظات و آنات و اجزای بدن زائر حسین ع را و آنچه که به او مربوط است را این چنین مورد نوازش قرار می‌دهد، مگر می‌شود برای زائران حسین ع جای و مقامی فرض کرد؛ هر چه فرض کنی کمتر از چیزی است که در دعای صادق آل علیه السلام خواسته شده است. اللهم ارزقنا. @abbas_heidaripour
چند نکته در بارۀ اربعین امسال امسال توفیق یافتم سفری کوتاه به نجف و سپس کربلا داشته باشم و صحنه‌های متفاوتی را در مسیر پیاده‌روی دیدم که نشان از پیشرفت‌های قابل توجه در مراسم بزرگ اربعین داشت: در بارۀ ابعاد فکری و فرهنگی اربعین: 1. برخلاف اوایل دهه نود که برخی از نهادهای دینی و فرهنگی از اربعین فرصتی می ساختند برای تبلیغ مرجعیت سیاسی و یا دینی خود، به تدریج این فرایند کم رنگ شده و امسال چنین چیزی را به طور آشکار ندیدم. آنچه دیدم تنوع مراجع دینی در خدمت به زوار اربعین بود بی آنکه پروپاگاندای خاصی وجود داشته باشد. 2. هنوز روح توریستی و گردشگری بر اربعین حاکم نشده است. آنچه که اربعین را واقعا به قطعه ای از بهشت تبدیل می‌کند همچنان باقی است و آن عنصر «ایمان»، «صداقت»، «سادگی» و «محبت» است. امسال گرمای تابستان نیز عامل مضاعفی بود که کسی نخواهد یا نتواند قصد گردشگری کند. 3. جوّ عمومی حاکم بر اربعین، بیشتر از جنس محبت و از جنس عاطفه است تا از جنس عقلانیت و اندیشه. وجود محبت و عاطفه یکی از ضرورتهای اربعین است، لیکن این فضا را می‌توان به صحنه‌ای از عقلانیت و معرفت نیز بدل کرد. در این باره، نهادهای فرهنگی (حتی برخی از موکب های وابسته به بیوت مراجع عظام) بجای خوراک فکری، دینی، و معرفتی، به دادن چای و شربت قناعت می کنند، در حالی که مردم دوست دارند پذیرایی ساده‌تری داشته باشند ولی دو نکته معرفتی از این موکب ها یاد بگیرند و آن را توشۀ راه اربعین و توشۀ راه زندگی بکنند. 4. بموجب همین خلائی که اشاره کردم، با توجه به توهین های مکرر به قرآن کریم در کشورهای اسکاندیناوی، جای قرآن، صدای قرآن، شعارهای قرآنی، منبرهای قرآنی، و نمادهای قرآنی در اربعین امسال خالی بود. می شد ازاین فرصت تاریخی استفاده کرد. اما در باره ابعاد اجرایی اربعین 1. امکانات در هر دو سوی مرز بسیار خوب بود، رفت و آمد از مرزها (آنچه من همین سه‌شنبه در مرز مهران دیدم) بسیار آسان بود. به رغم گرمای زیاد مهران، هوای خنک، آب خنک، و امکانات برای استراحت زوار در دسترس همگان بود، سرویس های دستشویی تقریبا تمیز و به وفور در مسیر وجود داشت، صف‌های طولانی برای نیازهای اولیه دیده نمی شد، و مهم تر از همه هیچ معطلی هم برای جابجایی زوار از مرز به ترمینال و از ترمینال به شهرها دیده نمی شد. این تغییرات نسبت به قبل حتی نسبت به پارسال در مهران بسیار متفاوت شده بود که باید به همه دست‌اندرکاران دست مریزاد گفت. 2. دو مشکل در دوره جدید پیاده روی اربعین (تقریبا از 15 سال قبل تاکنون) وجود دارد که از روزهای آغازین بوده، و هنوز هم واقعا مسئله است و تدبیر جدی‌ی برای آن دیده نمی شود: اولی مسئله زباله است. مشکل زباله شکوه حرکت زوار را تحت الشعاع قرار می دهد و باید برای آن تدبیری کرد. مشکل زباله این نیست که زوار مراعات نمی کنند، چرا، بسیاری از زوار اهل مراعات هستند. مشکلی اصلی نبود امکان جابجایی زباله های انبوه است. به طور طبیعی موکب ها زباله های انبوهی را تولید می کنند، زوار هم مدام در حال مصرف آب و چای و غذا هستند، این همه زباله را نمی توان با چند کامیون جابجا کرد. سطل های زباله، نوعا پر هست آنچنان پر هست که گاه شما نمی توانید یک لیوان کاغذی مصرف شده را در آن قرار دهید. این مقوله نیاز به یک کار تخصصی و حرفه ای احتمالا از ناحیه شرکت های دانش بنیان دارد که بتوانند به طور اساسی به حل مسئله بپردازند. دوم، مسیر حرکت زوار از نجف به کربلاست. مسیر خاکی زوار بسیار تنگ و باریک است و مسیر آسفالتی هم مسیر گذار اتومبیل هاست و امسال نیروهای نظامی هم تلاش داشتند که زوار را از مسیر اتومبیل ها به مسیر خاکی هدایت کنند. این وضعیت هم حرکت زوار را سخت و کند می‌کرد، و هم بی نظمی زیادی را درست می کرد. از این رو باید تدبیری کرد که مسیر حرکت زوار وسعت لازم را داشته باشد و تداخلی نیز با حرکت اتومبیل ها پیدا نکند. @Habibollah_Babai
🔴 هفت موتور تولید تبعیض و نابرابری. 1️⃣ مالکیت منابع طبیعی و معدنی: ▪️ چگونه افرادی در کشور با مالکیت بر منابع طبیعی همچون زمین، نفت، گاز و معادن در ساختاری کاملا قانونی و بدون فساد، هر روز ثروتمندتر و دست‌نیافتنی‌تر می‌شوند اما عامه مردم، فقیر و فقیرتر؟! 2️⃣ منابع پولی و اعتباری: ▪️ چگونه نظام بانکی می‌تواند از هیچ، پول بیافریند؟! چگونه ساختار پولی و بانکی به صورت قانونی باعث فقر عمده افراد جامعه شده؟! 3️⃣ سرمایه‌های صنعتی، تکنولوژیکی و دانش: ▪️ آیا عموم صاحبان کارخانه و سرمایه‌ها به کارگران به چشم مزدور نگاه نمی‌کنند؟! چند درصد از حقوق کارگران در جیب کارخانه‌دارها و سرمایه‌دارها می‌رود؟ 4️⃣ امتیازات و انحصارات تجاری: ▪️ چه می‌شود که گروهی اندک می‌توانند به شکلی کاملا قانونی، انحصار تجارت یک کالا را بر عهده بگیرند؟ چگونه است که فقط اتاق بازرگانی اجازه صدور کارت بازرگانی آن هم به صورت انحصاری را دارد؟! 5️⃣ قدرت سیاسی و سازمان‌های صنفی: ▪️ چگونه می‌شود که برخی کمیسیون‌های مجلس در مقابل لایحه‌ی عادلانه‌سازی نظام پرداخت حقوق دستمزد کارمندان می‌ایستند؟ چه می‌شود که سازمان نظام پزشکی در سازوکاری قانونی و در تعارض منافعی آشکار، اثر به‌سزایی در تعیین مقدار سهمیه رشته پزشکی در کنکور دارد؟! 6️⃣ بازتولید نابرابری توسط آموزش‌وپرورش: ▪️ چگونه آموزش و پرورش با ساختاری کاملا قانونی می‌تواند تبعیض را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهد؟! چه چیزی باعث می‌شود که مناطق لوکس‌نشین تهران و قم، خیلی بیشتر از مناطق دیگر کشور سهم در رتبه‌های خوب کنکور داشته باشند؟ 7️⃣ عادی‌سازی نابرابری توسط رسانه: ▪️ در شرایطی که تبعیض به صورت قانونی توسط ساختارهای مالی، منابع طبیعی و معدنی، صنعت و تکنولوژی و... تولید، و توسط ساختار آموزشی بازتولید می‌شود، آنچه می‌تواند به این ساختارها مشروعیت ببخشد و ذهن‌ها را نسبت به تبعیض بی‌تفاوت کند، رسانه است. با کتاب‌ها و سمینارهای موفقیت و ثروت و برنامه‌هایی مانند عصر جدید و مطبوعاتی مثل مجله تجارت فردا و دنیای اقتصاد، این‌طور وانمود می‌کنند که موفقیت شخص تنها در گرو تلاش و استعداد فردی است و کلاً بر ساختار چشم می‌بندند! محسن خاکی http://eitaa.com/saakhtar
پاسخ قائم‌مقام! 1️⃣ از 4️⃣ اخیراً مطلبی به قلم حجت الاسلام مهدی مسائلی را در کانال شخصی‌ام به نام «درنگ» در قالب دو پست با تیتر «مواجهه وهابی‌مآبانه با اربعین» نقد کرده‌ام. ایشان در مقام پاسخ به این نقد، عنوان حقوقی بنده را به میان کشیده، چندین بار بدان خطاب کرده‌اند. قصدشان از اشاره به عنوان کاری خود را نمی‌دانم اما نقد من نقد یک حوزوی بر یک حوزوی دیگر بود و البته لحنی تند و تیز داشت. من مطالب کانال ایتایی درنگ را همواره با نام و نام خانوادگی خود امضاء می‌کنم و هیچ‌گاه عنوان حقوقی خود را ذیل آن درج نکرده‌ام، البته ممکن است برخی نشریات و رسانه‌ها و گاه روابط عمومی پژوهشکده‌ای که در آن کار می‌کنم مطالبی را بپسندند و در محیط اختصاصی خود هم نشر دهند اما هیچ‌گاه بابت نوشتن مطالب و سوژه‌های مطالب، من از کسی سفارشی نگرفته‌ام؛ به ویژه از محیط کاری خودم. درباره مطلب اخیر هم که در نقد حاج آقای مسائلی نوشته‌ام قدری سایت محل کار خود را بالا و پایین کردم و خوشبختانه دیدم این نقد بنده را هم حتی مورد عنایت قرار نداده‌اند و جالب اینکه این مطلب را وقتی نوشتم که هنوز در شهرستان و مرخصی هستم و هنوز در محل کارم در قم مستقر نشده‌ام. نکته جالب‌تر اینکه من برخی کتب آقای مسائلی را قبل از اشتغال در پژوهشکده خریداری کرده و مطالعه کرده‌ام... حال پرسش این است که مگر انتساب من به این محیط کاری خاص در ابطال سخن درستم یا تصحیح سخن نادرستم تأثیری دارد؟!؛ یا اینکه اگر کسی عنوانی حقوقی و شغلی داشت برای همیشه از اظهار نظر در حوزه فکر و اندیشه معاف و مرخص است؟! سخن را باید با عیار خودش سنجید و ضرورتی بر پیوند منطقی عناوین حقوقی افراد با مطالبی که در حوزه فکر و اندیشه می‌گویند و می‌نویسند وجود ندارد. بله ممکن است ایشان خواسته باشد که طعنی بر مجموعه‌ای که من در آن شاغلم بزند که چگونه چنین فردی(یعنی بنده) را به کار گمارده‌اید؛ طبعا این حق برای ایشان محفوظ و بلکه جزو وظایف ایشان است؛ دست‌کم اطلاق و عموم النصیحه لائمه المسلمین یا تنقیح قاعده حاصل از آن این وظیفه را برای ایشان ایجاد می‌کند که اگر در فکر من خلل اساسی می‌بیند به گونه‌ای که منافع عمومی را به خطر می‌اندازد یا اگر فکر می‌کنند شایستگی تصدی شغلی را که بدان مشغولم ندارم، صراحتاً و بدون لکنت و بلکه با استعلای لازم در نهی از منکر، خطاب به کسانی که مرا به کار گرفته‌اند، تذکرات و هشدارهای لازم را برسانند. 🔹حال جهت اختصار طی چند بند به بررسی پاسخ ایشان به نقد خود می‌پردازم؛ 1) گویا عنوان وهابی‌مآبانه بر ایشان خیلی گران آمده است و پاسخ خود را با تعریض به آن شروع کرده‌اند و در نهایت با این جمله ختم کرده‌اند که« وقتی این را مناسک عمومی مذهبی می‌کنی و سپس با استفاده از گزاره‌های نقلی آن را در چهارچوب مأثورات دینی می‌گنجانی، به ناقدت نباید بگویی وهابی!»؛ نکته این است که بنده ایشان را وهابی خطاب نکرده‌ام و از طلبه فاضلی مثل ایشان بعید است که فرق بین این سه جمله را متوجه نشوند: جمله اول) او خود یک حسین ع است. جمله دوم) او حسین‌وار زندگی می‌کند. جمله سوم) او در مقابل رژیم بعث عراق حسین‌وار مقاومت کرد. در اولی ادعای تمامیت انطباق می‌شود و بار تحسین و تطبیق فوق‌العاده زیادی دارد. دومی با اینکه بار فراوانی دارد و ادعایی بسیار مهم و جدی است ولی به سنگینی جمله نخست نیست. و سومی اصلاً در عداد دو جمله قبلی نیست زیرا کل تشبیه که با وارگی و گونگی و مانند آن بیان می‌شود ناظر به یک صحنه و حادثه و مقطع خاص است و قصدی بر تعمیم نیست. ضمن اینکه در آن ادعای تساوی وجود ندارد بلکه نوعی شباهت در کار است. شباهتی که البته جدی است و باعث شده است که از امثال این الفاظ تشبیه و تمثیل و بیان‌کننده نوعی همگونی اجمالی استفاده شود. حال به جای کلمه حسین ع، در قالب مثال‌هایی دیگر مثلاً کلماتی که دارای بار منفی هستند را بگذارید؛ در هر صورت چه جمله در مقام تمجید یا تنقیص باشد بین سه گونه جمله اول تا سوم یک تفاوت جدی تشکیکی وجود دارد و نمی‌توان کسی را که از جمله گونه سوم استفاده کرد محکوم کرد به اینکه تو از جمله نوع اول استفاده کرده‌ای. پس وهابی‌مآبی آن هم در یک قضیه خاص(یعنی مواجهه و تحلیل اربعین) به معنای گفتن وهابی‌مآبی در همه مصادیق و افکار و کل زندگی نیست چه برسد به اینکه آن را بخواهیم به «تو وهابی هستی» ارتقاء دهیم! ادامه دارد⏬ @abbas_heidaripour
پاسخ قائم‌مقام! 2️⃣ از 4️⃣ 2) ایشان حرف مرکزی خود را این می‌دانند که «در یادداشت گفتم منطقه‌الفراغ در اصطلاحی که من از آن بحث می‌کنم، یعنی روزهای آزاد بدون برنامه‌ی مذهبی....، منطقه‌الفراغ یعنی روزهایی که مردم می‌توانند در آن جشن عقد و عروسی بگیرند، جشن تولد بگیرند، آهنگی شاد گوش دهند، برنامه طنز از تلویزیون ببینند (مختار نبینند) و خلاصه مقید به عزا نباشند. پس منطقةالفراغ به معنای قطع ارتباط با خدا و ائمه(ع) نیست. زیرا نه در اربعین، بلکه در کل سال هر کسی می‌تواند با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، یقینا ثواب زیادی هم دارد. اما وقتی ایامی را به پیاده‌روی اربعین اختصاص اختصاص دهیم، جنبه فردی ندارد، ابعاد اجتماعی و همگانی دارد، اقتضائات آن زندگی همه مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. البته سیطره عزا در تمام ماه محرم و صفر هم‌اکنون اتفاق است و اجازه برنامه‌هایی چون عقد و عروسی را حداقل برای خانواده‌های مذهبی به وجود نمی‌آورد، اما در سال‌های اخیر با گسترش برنامه‌‌هایی مثل پیاده‌روی اربعین پروتکل‌های سوگواری در ماه صفر شدت و گسترش بیشتری پیدا کرده است و تقریبا کل ماه صفر را در بر گرفته است.»؛ پس خلاصه اینکه ایشان نگران گسترش زمان عزا و کاهش منطقه الفراغ برنامه معمول زندگی قشر مذهبی جامعه است؛ تا آنجایی که من به یاد دارم و قدری سنم از آقای مسائلی بیشتر است و از بزرگترها شنیده‌ام و البته ضرورتا ما جزو قشر مذهبی به معنای تغلیظ شده آن نبوده‌ایم حتی این قشر غیرغلیظ مذهبی هم از گذشته تاکنون در محرم و صفر نوعاً مراسم عقد و عروسی برگزار نمی‌کردند، و این مطلب هیچ ارتباطی با سیاست رسانه‌ای جمهوری اسلامی نداشته است. تلاش عمده مردم این بوده است که مراسمات عمومی شاد خود را بیرون از این دو ماه و از جمله مثلا در اوایل ماه ربیع برگزار کنند یعنی حتی اگر در طول این دو ماه خواستگاری و هماهنگی ازدواجی رخ می‌داده، برگزاری مراسم به بعد از صفر موکول می‌شده است؛ حتی در آن هنگام که پدیده‌ای به نام اربعین در ایران چندان شناخته نشده بود. این راجع به مراسم شادی، اما درباره آهنگ شاد گوش کردن و یا دیدن برنامه طنز؛ بنده که بالاخره آخوند محسوب می‌شوم اعتراف می‌کنم که در عرف شهر قم در ایام ماه صفر و محرم، با دوستانمان هنگام گعده دوستانه لطیفه تعریف می‌کنیم و می‌خندیم، ممکن است به پیاده‌روی و کوهنوردی و ورزش برویم و در آن هم شادی و نشاط بیابیم. از کانال‌های رادیوی جمهوری اسلامی هم آهنگ‌های شاد بشنویم؛ گرچه نوع قشر مذهبی به معنای خاص کلمه نه تنها در این ایام بلکه در کل سال نوعاً آهنگ شاد به معنای خاص کلمه را انتخاب نمی‌کند. خلاصه اینکه در عرف شهر قم به عنوان شهری که با مراجع و فرهنگ بیوتات ارتباطات دارد و بالاخره آقایان علما حضور دارند، آنچه که ایشان به عنوان دغدغه دسترسی قشر مذهبی بدان اشاره کرده‌اند فراهم است. بله در همین محیط، همین افراد در مجالس ذکر و بکاء بر اهل بیت ع شرکت می‌کنند و مگر آقای مسائلی نمی‌دانند که در فضای شهر اصفهان هم قبل از پیاده‌روی اربعین همین ماجرا بوده است و الان هم همان است که بود. بله ممکن است تلویزیون در ایام نزدیک به اربعین و مانند آن برنامه‌های شاد یا طنز را حداقلی کند ولی کسی نه از مراجع و نه در عرف قشر مذهبی و متشرع، خندیدن و شادی را نه برای خودش و نه برای دیگران حرام می‌داند و کل این ماجرا هم از قبل بوده است و ربطی به پیاده‌روی اربعین ندارد. نکته دیگر برای اینکه ببینیم این سخن مرکزی ایشان معنا و نتیجه محصلی دارد یا خیر می‌توان فتاوای مراجع تقلید درباره برگزاری مراسم عقد و عروسی در این ماه را مرور کرد و نکته این است که هیچ‌یک از ایشان فتوای خویش را مقید به بحث اربعین نکرده‌اند. به‌علاوه اگر بخواهم یک شاهد تاریخی بیاورم که پیش از دوران حاضر( که دوران رونق و شناخته‌شدن پیاده‌روی اربعین در ایران) هم ماه صفر ماه عزا تلقی می‌شده است باید این جمله معروف امام خمینی ره را به خاطر بیاوریم که فرموده بودند «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»؛ معلوم است که امام ره در حال تأسیس سنت عزاداری صفر نبوده است بلکه سخن ایشان این بوده است که همان سنت پیشین که عزاداری ماه صفر را هم جدی می‌گرفته است موجب زنده ماندن اسلام است و همان سنت باید تداوم یابد، بنابراین در گذشته که اربعینی در ایران در کار نبوده است باز هم قشر مذهبی ماه صفر را ماه عزای اهل بیت ع می‌دانسته است و چنین نبوده است که متأخراً و بعد از پیاده‌روی اربعین، ماه صفر با کنداکتور صداوسیمای جمهوری اسلامی به سبد فرهنگ مذهبی اضافه شده باشد. از این بحث فعلاً می‌گذرم. ادامه دارد⏬ @abbas_heidaripour
پاسخ قائم‌مقام! 3️⃣ از 4️⃣ 3) ایشان در صورت‌بندی نقد اینجانب آشکارا آنچه را که خود خواسته‌اند ببینند طی این فقرات به این شکل گزارش کرده‌اند: «در ادامه جناب قائم مقام پژوهشکده بنده را به نگرش اخباری و حدیثی و دوری از رویکرد عقلی متهم کرده و به تشبیه این نگاه به وهابیت می‌پرازد، چون بنده از سند روایات اربعین سخن گفته‌ام و با وجود مناقشه در آن، از نگاه استقلالی به پیاده‌روی، با توجه مقدمه‌ بودنش برای زیارت اربعین، سخن گفته‌ام. از این جهت دچار تناقض‌گویی نیز شده‌ام»؛ همان‌گونه که ملاحظه می‌فرمایید می‌گویند چون ایشان از سند روایت اربعین سخن گفته است بنده ایشان را اخباری و ... نامیده‌ام و یا اینکه مصداق مدعای تناقض‌گویی را سخن گفتنشان از پیاده‌روی به مثابه مقدمه بودن و نگاه استقلالی بدان دانسته‌اند؛ هر دوی این صورت‌بندی‌ها خطا است؛ نه با متن بنده می‌خواند و نه با نوشته اول ایشان. توضیح اینکه: من این‌قدر عقل دارم که بحث از سند روایات را نگاه اخباری ندانم. حرف من که در نکته سوم یادداشت آمده است کاملاً واضح بود؛ اینکه حاج آقای مسائلی حق دارد بگوید زیارت اربعین سند نقلی ندارد اما با اتخاذ این مبنا دیگر نگرانی بابت اینکه پیاده‌روی خود زیارت اربعین را به حاشیه برده است بی‌معناست؛ شما که اصل چیزی را قبول نداری درباره نسبت اصل و فرعش چرا بحث می‌کنی؟! بالاتر از این تناقضی است که با این جملات تلاش کردم آن را آشکار سازم: «می‌گویی خوب چون نمی‌شود در یکی دو روز رفت، و شما دارید بیرون این یکی دو روز می‌روید، این زیارت شما مقبول نیست! چون یا «در روز اربعین» به کربلا نرسیده‌اید یا چون اصلاً مقصد شما کربلا نبوده است بلکه فلان امامزاده بوده است! یعنی این جمود ما را بین دو محذور له می‌کند و به جای حسرتی(حسرت خواندن زیارت اربعین) که به‌زعم خویش نگرانش است یک حسرت ابدی بر دل ما می‌گذارد؛ حسرت اینکه عمده مؤمنان برای همیشه از نسبت‌گیری با امام ع در ایام اربعین محروم‌اند؛ می‌گوید باید همان یکی دو روز بروید ولی چون نمی‌توانید بروید( به خاطر کثرت جمعیت) پس هر کاری کنید از اربعین محرومید!» اگر این تناقض و جمود نیست، پس چیست؟ 4) بنده وارد مناقشه در این مسئله نشدم که آنچه ایشان مسلم پنداشته است که زیارت اربعین سند محکم ندارد یا ورود کاروان اهل بیت ع به کربلاء در روز بیست صفر سند محکم ندارد، دست‌کم محل مناقشه است. مرور این بحث مخصوصاً بحث دوم فرصت مستقل می‌طلبد که سابقه تاریخی این تردید به چه امری باز می‌گردد و چه کسانی بعدها همین تردید را پرورش داده‌اند و چه کسان دیگری بدان پاسخ داده‌اند. دست‌کم شهید محراب آیت الله قاضی طباطبایی در یک کتاب مفصل تلاش کرده است این تردید را بزداید یا اخیراً کتابی مختصر به قلم مرحوم آیت الله محمد فاضل استرآبادی با دقت بالا ناظر به همین موضوع منتشر شده است. یا از آنجا که شهید مطهری ره در پرورش این تردید مؤثر واقع شده است برخی طی اثری مستقل نگاه‌های ایشان را پاسخ داده‌اند. بر همین مبنا آنچه که در آخر سخن خویش پاسخ داده‌اند که «مقام مناسک و عبادات اصولا مقام حکومت و سلطه نقل است، اگر بخواهیم عقل‌گرایی را در این حیطه حاکم کنیم، تمام عبادات و مناسک دینی دست‌خوش تغییر خواهند شد. البته در دین عموماتی و کلیاتی هست که افراد می‌توانند آزادی عبادی و تنوع برنامه در این زمینه داشته باشند. اما مناسک‌نویسی عمومی براساس استحسانات موضوع دیگری است که ایشان آن را به اقدامات وهابی‌مآبانه ربط داده‌اند. شما می‌توانی به صورت فردی هر وقت که دوست‌داری برنامه پیاده‌روی و زیارت و... برای امام حسین(ع) و حتی امام‌زادگان داشته باشی، ولی وقتی این را مناسک عمومی مذهبی می‌کنی و سپس با استفاده از گزاره‌های نقلی آن را در چهارچوب مأثورات دینی می‌گنجانی» ناتمام است زیرا اولاً- آنچه که بنده به عنوان ضرورت توجه به عقل ذکر کردم، عقل متعبد به دین است نه عقل خودسر ثانیاً- خود فهم و درایه دین با عقل رخ می‌دهد، ثالثاً- در ما نحن فیه ازقضا نقل و تاریخ وجود دارد و نیز مبانی فقهی که مشهور بین علماست. رابعاً- کسی به وجوب زیارت اربعین فتوا نداده است که بگوییم اینجا در حال جعل منسک هستیم. خامساً- اینجا دست کم دو مطلوبیت کنار هم جمع شده است؛ اول- خود پیاده به زیارت امام حسین ع رفتن است که مستند روایی فراوان دارد. دوم- اینکه این اقدام به صورت جمعی و مجتمع رخ می‌دهد که ازقضا روح و ماهیت عبادات اسلامی مبنای جمعی را جدی می‌گیرد و دائم بر آن تأکید دارد. به علاوه این‌دو، نکته سوم این است که ازقضا این ایام خاص بحث ورود اهل بیت ع به کربلاء مورد اعتقاد بسیاری از علماست و بدین سیره اقدام می‌کرده‌اند و به ایشان تشبه می‌جسته‌اند. ادامه دارد⏬ @abbas_heidaripour
پاسخ قائم‌مقام! 4️⃣ از 4️⃣ سادساً- اگر بخواهیم با مبنای ایشان جلو برویم باید بگوییم آنچه در قالب قرائت جمعی دعای کمیل در پنجشنبه‌شب‌ها در اکثر مساجد و حسینیه‌ها و امامزادگان به شکل عمومی در حال جریان است نیز یک جعل منسک است، یا خواندن دعای عرفه که گاه تجمع اصلی این دعا در برخی شهرها موجبات تراکم جمعیت و برخی گره‌های ترافیکی می‌شود، همین‌طور است یا باید بگوییم آنچه به عنوان اعتکاف در غیرمساجد جامع و حتی در مساجد جامع رخ می‌دهد جعل منسک است! اگر قرار بر این مبنا باشد باید بگوییم جمهوری اسلامی محکوم است و باید از آنچه که به واسطه آن منجر به برگزاری این‌گونه موارد شده است توبه کند! به خاطر همین لوازم است که من ورودهای حجت الاسلام مسائلی را اخباری و وهابی‌مآبانه دانسته‌ام نه به خاطر اینکه سند فلان روایت را قبول دارند یا ندارند. سابعاً- خوب است به این نکته هم توجه کنیم که سیاستگذاری فرهنگی در یک حاکمیت دینی و اسلامی به چه معناست؟ و اصلاً از خود بپرسیم که آیا در هر صورت در هر حاکمیتی که هیچ جامعه‌ای از آن خالی نیست، سیاستگذاری فرهنگی رخ می‌دهد و این سیاستگذاری می‌تواند بین دینی بودن یا دینی نبودن شق ثالثی داشته باشد؟ ثامناً- خوب است اصلاً بحث شود که آیا متشرعین می‌توانند به نحو فردی یا جمعی خود را به شکل ندبی و نه وجوبی مقید به کارهایی کنند که مطلوبیت شرعی دارد؟ 5) در تصویری که حاج آقای مسائلی از اربعین ارائه کرده‌اند ماجرا از این قرار است که رسانه جمهوری اسلامی احیاناً با هماهنگی حاکمیت بدون لحاظ پشتوانه دینی اقدام به دمیدن در بحث پیاده‌روی اربعین کرده است. البته آنچنان که خود نقطه مرکزی دغدغه‌شان را بیان کرده‌اند، دغدغه ایشان به تنگ شدن عرصه بر متدینین و کم شدن حیطه منطقه الفراغ ایشان به ویژه در ماه صفر برمی‌گردد. اجازه دهید با ایشان همراهی کنیم بگوییم اربعین و بعد پیاده روی آن سند ندارد و بعد بگوییم از این پس جمهوری اسلامی حق ندارد در این ماجرا بدمد؛ نتیجه چه خواهد شد؟ آیا از جمعیت 22 میلیونی اربعینی‌ها بیش از 4 میلیون زائر اربعینی ایرانی کم می‌شود؟ آیا آیت الله سیستانی هم هماهنگ با ایشان و هماهنگ با جمهوری اسلامی فتوا خواهند داد که ای اهل عراق شما هم پیاده‌روی را ترک کنید؟ و آیا از این پس رسانه جمهوری اسلامی برای عدم بازتولید «حسرت» باید حتی از انعکاس خبر راهپیمایی اهالی عراق هم اجتناب کند یا حداکثر آن را مانند خبر طوفان کاترینا در فلان ایالت آمریکا منعکس کند؟ آیا طبق این مبنا دیگر نباید ارزی به زائران داده شود؟ آیا از این پس نباید در این ایام صدور گذرنامه تسهیل شود؟ ولو اینکه خود مردم ایران شائق به پیاده‌روی باشند؟ آیا با اتخاذ چنین سیاست‌هایی مواکب عراقی هم برنامه خود را برای خدمت جمع خواهند کرد؟ آیا باید با اقدام پلیسی و امنیتی مانع رفتن مشتاقان به زیارت شد یا اگر خواستند بروند حکومت هیچ وظیفه‌ای برای تسهیل ندارد یا اگر دارد نباید آن را رسانه‌ای کند و درخفا به انجام خدمات بپردازد؟! می‌بینیم لوازم عملی سخن آقای مسائلی محذورات بسیار دارد و با واقعیت پدیده اربعین و این ایام اصلاً سازگار نیست. همین است که عرض کردم مبانی نگاه ایشان و لوازمشان بیشتر به فضای وهابی‌مآبانه شبیه است و واقعاً یادآور فتاوای شاذی است که گاه در فضای فقه اهل سنت یا وهابیت به گوش انسان می‌خورد. البته موارد دیگری را هم می‌توان به این پاسخ افزود که فعلاً جهت اجتناب از تطویل بیشتر وارد آن موارد نمی‌شوم و اگر عمر و توفیقی بود، بعداً بدان‌ها خواهم پرداخت. در پایان ضمن استقبال از نقد متقابل و گفتگوی فعال حول این محور ولو به شکل یادداشت‌ چه از سوی حاج آقای مسائلی چه کسان دیگری که مبانی ایشان را پذیرفته‌اند امیدوارم این رفت‌وبرگشت‌ها یا بر دائره دریافت‌های نوین ما بیافزاید یا باورداشت‌های غلطمان را اصلاح کند. والسلام @abbas_heidaripour
💠 اسطوره‌ای در افق هستی. 🔻 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام توصیف شده است: 🔹 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ 🔹 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ 🔹 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. 🔹«طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. 🔹 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. 🔹 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. 🔹 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. 🔹 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». 🔹 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. 🔹 هیچ‌کس از محضر پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. 🔹 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. 🔹 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. 🔹 چهرۀ پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمی‌کرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. 🔹 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. 🔹 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. 🔹 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. 🔹 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. ✍ حسن رحیم‌پور ازغدی؛ محمد پیامبری برای همیشه، ص ۲۹-۳۴ @iisociology
👇به قلم🪶 استاد محمدرضا فلاح شیروانی 🔍 | 🔶 «منطقۀ جنگی» ☘️ کسانی که در متن تجربه نبودند، ممکن نیست لمس کنند که فرزندان جنگ چه قداست و پاکی‌ای را تجربه می‌کردند. خدا خیلی پایین آمده بود، جای تیر می‌انداخت و برایشان کمپوت باز می‌کرد و چشمه اشکشان را دریا کرده بود تا در لذت انسان بودن غرق مسرت و مستی شوند. بچه‌های جنگ نه جنگ را بلکه را تجربه می‌کردند و انسان را عزیز یافته بودند، بی‌دروغ. بارها و بارها به «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»(اسرا، ٧٠)، صدق الله العلیّ العظیم می‌گفتند. ☘️ از نظر بچه‌های جنگ همه چیز درست بود، جز این که را نزدیک و نزدیکتر می خواستند. خدا را حسابی پسندیده بودند، از کارهای او سر در می‌آوردند، با اراده‌های او همراه می‌شدند و دائماً از خدا می‌آموختند. البته در نازها و دَلال‌هایشان گاهی سخنان شیرینی با او می‌گفتند. جانشان را وسط گذاشته بودند و خود را لوس می‌کردند : . غیر این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است، . در سراپای وجودت هنری نیست که نیست. 🔅 همه عظمت در این است که خدا را به هدیه می‌کرد، آری اصل ماجرا همین بود. هر کس جز این می‌فهمید یا جز این می‌فهمد، انسان گم‌کرده‌راه و بی‌استعدادی است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🌺 شاخه گل صلوات، هدیه به روح بلند شهدای جنگ تحمیلی که با همۀ تعهدها می‌جوشیدند، می‌بالیدند و گل می‌کردند، رحمة الله علیهم. ☘️ @faslefarhang
هدایت شده از رصدخانه
🔸غزه قبل و بعد جنگ یکی از اهالی غزه نوشته‌بود: غریب‌ترین کاری که امشب انجام دادم این بود که دوتا از پسرانم را با دوتا از پسران برادرم عوض کردیم. که اگر خانه‌ی آن‌ها موشک خورد از خانواده‌ی آنان کسی زنده بماند و اگر خانه‌ی ما موشک خورد، از خانواده‌ی ما کسی زنده بماند… 🔴به بپیوندید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2900099371Ce9f18e7e34
رسانه‌اندیشه وآگاهی آخوند برگزارمیکند: 🔖 سلسله نشست های امتداد اجتماعی حوزه علمیه 📌نشست یکم باموضوع بررسی نگرش جامعه ایرانی به حوزه و روحانیت 🗓تاریخ برگزاری یکشنبه ۲۳ مهرماه ساعت ۱۸:۳۰ الی ۲۲:۰۰ 🔰شرکت حضوری برای طلاب خواهر و برادر امکان پذیر است. ⚠️ظرفیت محدود⚠️ 💠به منظور کسب اطلاعات بیشتر وثبت نام به آیدی @Admin_Akhund مراجعه فرمائید. ✅️پذیرش قطعی توسط همین آیدی به شما اطلاع رسانی خواهد شد. https://eitaa.com/joinchat/2753823225Cad44fc5152
درنگ
رسانه‌اندیشه وآگاهی آخوند برگزارمیکند: 🔖 سلسله نشست های امتداد اجتماعی حوزه علمیه 📌نشست یکم باموضو
در نشست فوق 👆مطالبی تقدیم مخاطبان شد که صورت مکتوب آن طی یادداشت زیر اینک تقدیم می‌گردد:👇
📓 یادداشت | خوانشی از مسئله ارتباط روحانیت و مردم با رویکرد تمدنی ✍️ حجت الاسلام عباس حیدری‌پور برای بررسی نسبت روحانیت و مردم باید بستر اصلی و تاریخی مسئله را واکاوی کرد. این مسئله دارای بستری است که با زاویه دید و رویکرد تمدنی قابل گزارش می‌نماید. در نگرش تمدنی دست‌کم در برخی معانی، از آنجا که تمدن حالتی کلان، انضباط‌بخش دارد و درعین‌حال با ثبات بالاست می‌توان به جای رویکرد تمدنی از تعبیر رویکرد و نگرش ساختاری هم استفاده نمود. از منظر ساختاری یا با رویکرد تمدنی، روحانیت در دل نهاد دانش جا دارد و باید دید نسبت نهاد دانش و جامعه چه تغییری داشته است که بتوان گفت نسبت روحانیت و جامعه چه تغییری یافته است. ما در گذشته تاریخی یک تمدن یکپارچه داشته‌ایم و نهاد علمی آن همین حوزه‌ها بوده‌اند که البته متکفل حیث و انضباط دنیوی هم بوده‌اند اما ورود تمدن جدید غربی و معرفی نهاد جدید علمی به نام دانشگاه به اضافه فتور خود تمدن اسلامی، باعث کم‌رنگ شدن جدی نهاد دانشی قدیم یعنی حوزه‌های علمی ما شد. 🔍 متن کامل یادداشت را در پیوند زیر بخوانید:👇👇 http://rbo.ir/__a-3568.aspx 🌐 پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) @rboresearch ایتا و بله
⚡️شکست هیمنه‌ی اسرائیل/نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید ✍مهدی مسائلی حدود یک‌سالی است اظهارنظرهایی از مولوی عبدالحمید شنیده می‌شود که نه تنها کمکی به مردم سیستان و بلوچستان نکرده است، بلکه موجب بهره‌برداری جریان‌های مخالف اسلام یا تجزیه‌طلبِ ایران شده است. جناب مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه این هفته‌ی اهل‌سنت زاهدان با انتقاد از کسانی که به دنبال نابودی اسرائیل هستند، این امر را غیر ممکن دانسته و از ایده تشکیل کشور فلسطین در کنار اسرائیل به پایتختی بیت‌المقدس حمایت نمود. در نقد این سخنان چند نکته را بیان می‌کنم: ۱. ایده‌ی تشکیل دو کشور اختصاص به مولوی عبدالحمید ندارد، با سخنان وی نیز پیشرفتی در تحقق آن ایجاد نمی‌‌شود. دهه‌هاست که بعضی از فلسطینی‌ها و کشورهای اسلامی از همه‌ی آرمان‌های دینی و عربی خود گذشتند، پای میز مذاکره نشستند، هر نوع امتیازی به اسرائیل دادند ولی نتیجه آن چه بود؟ بعضی از آن‌ها آرزوی تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی در محدوده کوچکی از آن را به گور بردند. ۲. جناب مولوی خواستار تأسیس کشور فلسطینی به پایتختی بیت‌المقدس در کنار اسرائیل شدند. لازم است یادآوری کنم که کشور اسرائیل بر ایده‌‌های صهیونیستی تأسیس شده است، در نگاه صهیونیست‌ها اورشَلیم یا همان بَیْت‌المُقدَّس پایتخت آرمانی اسرائیل است و تمام گروه‌ها و جناح‌های سیاسی اسرائیل این موضوع را خط قرمز خود می‌دانند. در سال‌های اشغال‌گریِ صهیونیست‌ها بر بیت‌المقدس، اقدامات گسترده‌ای در یهودی‌سازی تمام مناطق غربی و شرقی آن شده است. مخالفت‌های جهانی و حتی متحدینش، نیز بر اراده‌ی اسرائیل هیچ تأثیری نگذاشته است. پس این پندار که اسرائیل با گفتگو و مذاکره یا نصیحت مولوی عبدالحمید، تشکیل کشور فلسطین به پایتختی بیت‌المقدس را- حداقل در قسمت شرقی- بپذیرد، با واقعیت‌ها منطبق نیست. ۳. اسرائیل اشغالگر سرزمین فلسطین است و وجود کشور مستقل فلسطینی را در کنار خویش خطری برای موجودیت خود می‌بیند. پس اگر با تأسیس کشور فلسطینی نیز موافقت کند، استقلال آن را هیچ‌گاه بر نمی‌تابد و فلسطینی‌ها همیشه باید زیر سلطه‌‌ی امنیتی و نظامی اسرائیل باشند. ۴. مردم فلسطین صاحبان حقیقی این سرزمین هستند. میلیون‌ها فلسطینی‌ در خارج از این کشور زندگی می‌کنند که باید حق آنها را در نظر گرفت. مولوی عبدالحمید یا هیچ کس دیگری نمی‌تواند سرزمین فلسطین را بدون نظرخواهی از آنان به حکومت اسرائیل حاتم‌بخشی کند. ۵. بیان ناممکن بودن نابودی اسرائیل، از زبان یک عالم دینی که باید متوکل به قدرت الهی باشد، بسیار بعید است. توجه به موفقیت اخیر حماس در عملیات طوفان الاقصی- که از امکانات نظامی فوق‌العاده‌ای نیز برخوردار نبودند- امنیت و قدرت اسرائیل را بهتر ترسیم می‌کند. ۶. در شرایطی که اسرائیل با بی‌رحمی به غزه حمله کرده، زن و کودک را به خاک و خون می‌کشید، آب و غذا و سوخت و برق و خلاصه همه چیز را بر چندین میلیون‌ مردم غزه منع کرده، آیا سخن‌ گفتن از موجودیت اسرائیل در کنار فلسطینی که هنوز به رسمیت شناخته نشده، به مصلحت‌ بود؟ هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. ۷. ممکن است عملکرد نظامی حماس را در بعضی از جزئیات قابل نقد باشد، ولی در کلیت، چنین رویکردی تنها راه مقابله و درهم‌ شکستن تسلط امنیتی و نظامی اسرائیل بر فلسطین است. پذیرش اشغال‌گری اسرائیل به خاطر تصور شکست‌ناپذیری آن است که برای قشری از جهان اسلام ایجاد است و متأسفانه جناب مولوی عبدالحمید نیز یکی از آنهاست. ........... @azadpajooh
تو خود خود فلسطین هستی🥲😍 http://eitaa.com/sokhanesadeed
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَٰتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا۟ۚ وَ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ(حج۳۹) صبرمان لبریز شده است...
هدایت شده از بر پا
حماسه غزه ❤️ما که عادت داریم از پشت پرده اشک و دریای خون، حماسه را ببینیم. قدرت را ببینیم. فتح را ببینیم. ما که کربلا را دیده ایم. فتح را ما در زدن تانک های مرکاوا و ساختمانهای شهرکهای شبه نظامیان نمیبینیم. فتح وقتی است که خون انسانها به جوش میآید و چشمشان میبیند. این فتح انسانها است. فتح تاریخ است. ❤️ما مدتها است با مظلومیت کودکان امام معصوممان در وسط میدان جنگ با سنگدلترین گرگها گریه میکنیم و میبینیم فتح الفتوح کودکانش را حتی شش ماهه شیرخواره، که حراره فی قلوب المومنین ساخته که لن تبرد ابدا. جنگ حماس و جهاد و دیگران اعجاب آور بود، فروپاشی قدرت اسراییل نه فقط در عالم خارج بلکه مهمتر از آن در ذهن همه حاکمان، فوق العاده بود. ❤️نشانه این پیروزی را اتفاقا در همین جنایت کودک کشی ببینید. حیوان درنده وقتی هیچ راهی ندارد جلوی چشم همه خود را مفتضح میکند. تا شاید همه فراموش کنند، زبونی اش را. مثل عمروعاص در میدان مقابله با حیدر ع. حیوان غرب دیسیپلین و باکلاسی اش را جلوی چشم همه کنار میگذارد چرا؟ چون خفت افتاده. راهی ندارد. بله بله اقتدار عملیات محمدالضیف را با «چشم راهبردی» به خوبی میتوانید رصد کنید. این منطقه بعد از آن عملیات دیگر مثل قبل نمیشود. اما و صد اما ❤️فتح کودکان تشنه و محصور غزه با آن قابل مقایسه نیست. برای رصد این پیروزی، «چشم عمیق بین» لازم دارید. دلها را حالا رصد کنید. قدرت اسلام را قیام و انقلاب شکل میدهد نه ابزار. قدرت اسلام را صبر و مقاومت و مظلومیت میسازد این را پسر رسول الله یادمان داد. چند موشک باید میزدیم که چرت مردم پاره شود و بیدار شوند. چند موشک باید میزدیم تا باطن کثیف تمدن غرب را به این وسعت به دنیا نشان دهیم. این کار خون است. خون مظلوم. ❤️و حاکمانشان را مجبور کنند دست از لالمونی و خفه خون گرفتن بردارند. حالا دیگر کانادا و فرانسه هم صدا را میشنوند. خدا رحمت کند عارفی تهرانی داشتیم(حاج آقا حق شناس) میگفت روضه حضرت علی اصغر ع از بین روضه های کربلا بیشتر ازش کار بر میآید و اتصالت میدهد به صاحب الزمان عج یعنی به آن افق پر امید و پر از پیروزی. راست میگفت. ❤️در ماجرای موسی ع و فرعون هم اهل معرفت میگویند کودکان سر بریده شده به دست فرعون روحشان به مدد موسی ع آمدند. چگونه؟ آنها دلها را زیر و رو میکنند. پیامبر ها بدون یک جبهه برخاسته و قیام کرده کاری نمیتوانند بکنند. این فتح الفتوح است ❤️بله من هم منتظرم که جبهه مقاومت خانه های شیطانها را بر سرشان خراب کند. و این چنین خواهد شد شک ندارم. اما نمیتوانم از این ابهت فتح خون های مظلوم هم چشم بپوشم. لا اله الا الله. چه کرده اند معصومهای غزه. چه قیامتی شده. هم در عالم هم در جان خودمان. ظاهر این بود که شما منتظر کمک ما و امثال مایید ولی واقع این که شما به کل عالم کمک داده اید. تا قیامت مدیون شماییم. @ali_mahdiyan
💢 این سوز سینه چگونه فرو می نشیند؟ ♦️گوش دل اگر بسپاریم، صدایی آشناست که مردمان غیرتمند را فرا می خواند. طنین صدای مردی که با دشمن عربده کش همآوردی کرد و پیامبر (ص) در باره اش فرمود "امروز تمام اسلام، در برابر تمام کفر ایستاده است". 🔹و چون کار دشمن عربده کش را ساخت، آیت الهی تفسیر شد: "وَ کَفَی اللهُ المُومِنینَ القِتال." خداوند به خاطر این شجاعت و ضربت بهنگام، مومنان را از جنگ بی نیاز کرد. ♦️چنان ضربات بهنگامی، حتی اهل آسمان را هم به وجد می آورد؛ پس سزاوار بود جناب جبرئیل ندا دهد: «لا سَیفَ إلاّ ذو الفِقار و لا فَتى إلاّ عَلی». 🔹۱۴ قرن بعد -مرداد پارسال- "ابراهیم نابلسی" فرمانده ۲۶ ساله گردان‌های شهدای الاقصی در نابلس، دقایقی قبل از شهادت، این پیامی صوتی را در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد : «محاصره شده‌ام و رایحه شهادت را استشمام می‌کنم. وصیت می‌کنم هیچ‌کس سلاحش را زمین نگذارد.» ♦️مادر او می گوید: شهید ابراهیم وقتی ۱۵ ساله بود، دوستانش خالکوبی کردند و او نیز خوشش آمد که چنین کاری کند، اما خالکوبی متفاوت از دیگران انجام داد. او تصویر شمشیر ذوالفقار سرورمان علی علیه‌السلام، و عبارت "لا فتی الا علی و لا سیف الا ذوالفقار" را روی دستش خالکوبی کرد. 🔹نه فقط کلام، بلکه مرام شجاعانه علی (ع)، هر آزاده غیرتمندی را به هیجان و حرکت در می آورد. همو که فرمود اگر انسان مومن به خاطر جسارت دشمن به یک زن اهل ذمّهُ از غصه بمیرد، جای سرزنش ندارد، بلکه سزاوار است. ♦️گوش دل اگر بسپاری، همان صدای آشنا در طنین و پژواک است: 🔹"همانا، از جاى كنده شدن و بازگشت شما را در صف ها ديدم. فرومايگان گمنام و بيابان نشينان از مردم شام، شما را پس مى رانند، حالى كه شما گُزيدگان عرب، و جاندانه هاى شرف، و پيشقدم در بزرگوارى، و بلند مرتبه هستيد. ♦️وَ لَقَدْ شَفَى وَحَاوِحَ صَدْرِي أَنْ رَأَيْتُكُمْ بِأَخَرَةٍ تَحُوزُونَهُمْ كَمَا حَازُوكُمْ وَ تُزِيلُونَهُمْ عَنْ مَوَاقِفِهِمْ كَمَا أَزَالُوكُمْ... 🔹سرانجام سوزش سينه ام فرو نشست كه در واپسين دم ديدم آنان را رانديد، چنانكه شما را راندند، و از جايشان كنديد، چنانكه از جايتان كندند. ♦️با تيرها آنان را كُشتيد و با نيزه، آنها از پاى در آورديد. تا آنجا كه هر يك ديگرى را مى راند و پيشين آنان، خود را به جاى پسين مى رساند، همچون شتران تشنه كه از حوض هاشان برانند، و از آبشخورها شان دور دارند". 🔹در جنگ جمل، یکی از یاران حضرت گفت "دوست داشتم برادرم فلان با ما بود تا مى ديد چگونه خداوند تو را بر دشمنانت پیروز کرد". امام (ع) پرسید آيا ميل و محبّت برادر تو با ما است؟ و مرد پاسخ داد آرى. پس از آن، امیر مومنان (ع) بشارتی داد که درباره مومنان آینده بود: ♦️"پس او هم در اين جنگ با ما بود، و با ما بودند آنان كه در صُلب پدران و رحم مادران هستند. گردش روزگار، آنها را به عرصه می آورد و ايمان به وسيله آنها تقويت مى شود". 🔹امروز همان روزگار است، ان شاء الله. باید برای مصافی طولانی اما خوش عاقبت و پیروز، آماده بود و شبانه روز تدارک کرد. چنان که اکنون هم به توفیق الهی، تدارکات و پیروزی های بزرگی حاصل شده است. @IMANI_mohammad
28.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️جهان اسلام عقده فروخفته تحقیر تاریخی دارد؛ اما جهان اسلام احساس شخصیت کرده است؛ جهان اسلام می‌خواهد قیام کند اما می‌بیند که دست‌وپایش را بسته‌اند؛ ▪️جهان اسلام می‌خواهد سیل شود، طوفان شود و بر سر وحوش کودک‌کش چون صاعقه‌ای سهمگین فرود آید و پلشتی صهیون را نیست و نابود کند، اما حکام عرب او را در پشت سیل‌بندی از توهم قدرت استکبار و منفعت‌طلبی کثیف خود نگه داشته‌اند؛ ▪️جهان اسلام بیدار شده است، روح رخوت از امت اسلامی رخت بربسته است، روح عزت و شوکت به تن زخم‌خورده این امت برگشته است. 🔴فلسطینیان را ببینید، آه می‌کشند، گریه می‌کنند، استغاثه دارند اما اندک انفعال و عقب‌نشینی را نشان نمی‌دهند؛ زنان با غیرت اردنی و مصری را ببینید که چگونه فریاد و گریه خویش را بر سر حکام بی‌کفایت و عمال بی‌غیرتشان آوار می‌کنند؛ دختران فلسطینی را ببینید که هلهله‌کنان و دست‌افشان شهادت فرزندان فلسطین را به مادران مقاوم مسجد الاقصی تبریک می‌گویند و همان را برای برادران خویش و مادرانشان آرزو می‌کنند. اینک وقت گریه نیست، اینک وقت شیون نیست، اینک وقت توقف نیست،اینک وقت فریاد است، اینک غریو تکبیر باید سر داد، اینک باید از کالبد انفعال بیرون آمد، اینک باید به میدان آمد، اینک باید سیل شد و جاری شد، اینک باید طوفان شد و طومار حرامیان عزت و کرامت را در هم پیچید. ✅اینک جهان اسلام جز کلمه واحد آزادی سرزمین قدس و مسجدالاقصی نباید دهان به کلمه‌ای دیگر باز کند. .
🛎📱گفتگوی تصویری ۴۰ دقیقه‌ای با یکی از مؤسسان گردان های قسام پیرامون وضعیت امروز غزه توسط برخی دوستان(به ویژه جناب آقای مهدی افراز):(تاریخ گفتگو ۲۹ مهر ۱۴۰۲) ۱. امروز مردم غزه همان حس فاتحانه‌ای را دارند که انگلیسی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم و غلبه بر نازی‌ها روی خرابه‌های لندن و در کنار کشته‌های خود داشتند و ماهم مطمئن هستیم که بعد از غلبه بر صهیونیست‌ها، خرابه‌ها را آباد و کشور خود را به بهترین شکل خواهیم ساخت. ۲. ایران هم‌پیمان ماست و اگر امروز می‌بینید ما توان یافتیم که علیه اسرائیل چنین عملیاتی را اجرا کنم به دلیل آموزش‌های نظامی و تأمین تسلیحاتی است که توسط ایران صورت گرفته است. ۳. امروز حزب‌الله و حشدالشعبی و انصارالله که در ارتباط با ایران هستند همگی مشغول درگیری با اسرائیل و آمریکا هستند و همین موجب شده محاسبات نظامی رژیم به هم بریزد و انتظاری برای حضور مستقیم ایران نیست. ۴. حماس ۴۰ هزار نیروی رزمی در آماده‌باش و ۶۰ هزار نیروی احتیاط دارد و غیر از حماس دو نیروی جهادی دیگر هم در غزه یگان‌های خود را دارند. ۵. در صورت حمله زمینی به غزه دنیا از عملکرد حماس متعجب خواهد شد. قدرت عملیات حماس در سه ضلع زمینی، هوایی و دریایی است. ۶. در یک ساعت ابتدایی عملیات طوفان الاقصی ۳۰ فرمانده ارشد رژیم اسیر شدند. ۷. اکثر خانه‌های غزه با پنل خورشیدی تولید برق دارند و برای نیازهای حداقلی استفاده می‌شود. ۸. غزه دو منبع آب اصلی دارد که یکی از طریق لوله‌کشی از قدس می‌آید و یکی از منابع زیرزمینی است و در حال حاضر مردم از آب‌های زیرزمینی استفاده می‌کنند. ۹. ما دغدغه زمین یا کشور خودمان را نداریم، مسئله ما آزاد کردن اسلام و نجات اسلام است. ۱۰. با همین وضعیت فعلی قادر هستیم تا یکسال به مقاومت و مبارزه ادامه دهیم. ۱۱. در روزهای ابتدایی جمعیتی از مردم غزه که در جنوب آشنایانی داشتند به سمت جنوب رفتند ولی به محض این‌که موضوع کوچ را مطرح کردند فوراً به شمال برگشتند و حاضر شدند زیر بمباران باشند ولی احتمال کوچ دادنشان نباشد. ۱۲. هیچ تفکیکی بین مردم غزه و حماس امکان‌پذیر نیست چون همه مردم خود را عضو حماس می‌دانند و لازم شود در کنار حماس با ارتش اسرائیل می‌جنگند. ۱۳. بخش مهمی از دستاوردهای این عملیات اسناد و پرونده‌های محرمانه نظامی بود که بعد از تسخیر پادگان‌ها به‌دست آمد. ۱۴. حس مردم غزه این است که کاری را انجام دادند که هیچ نیروی نظامی در خاورمیانه موفق نشده بود در مقابل اشغالگران صورت دهد. ۱۵. خیلی وقت هست که از گنبد آهنین عبور کرده‌ایم و از ۷ اکتبر تا امروز ۴۰۰۰ نقطه سرزمین اشغالی هدف راکت‌های حماس قرار گرفته که گنبد آهنین کمتر از ۲۰ درصد آن‌ها را توانسته رهگیری کند. ۱۶. فقط در اثر اصابت راکت‌ها در شهرک عسقلان ۳۰۰ شهرک‌نشین مجروح یا کشته شدند. ۱۷. راهی که مردم غزه انتخاب کردند بدون بازگشت است و انتخاب کردند که با عزت زندگی کنند. ۱۸. در جریان عملیات، ۱۰ هزار نیروی اسرائیلی را از نوار غزه دور کردیم. ۱۹. هدف اصلی عملیات در کنار همه تلفاتی که از دشمن گرفتیم این بود که صهیونیست‌ها و شهرک‌نشین‌ها دچار رعب شوند و بفهمند که این‌جا جای امنی برای زندگی نیست و این روند تا آزادی کامل ادامه دارد. ۲۰. مردم ما تجربه کرده‌اند و می‌دانند که در سال ۱۹۴۸ که عملیات پیش‌دستانه‌ای نبود هم ۵۰۰۰ نفر کشته و ۲ میلیون نفر آواره شدند. پس به عملیات طوفان ایمان کامل دارند. ۲۱. عملیات طوفان الاقصی هم بخشی از مراحل مبارزه با صهیونیست‌هاست و با تداوم این تحرکات و دست به دست دادن با کل جریان مقاومت در آینده، قدس را آزاد خواهیم کرد. ۲۲. حس افتخار و پیروزی نه فقط در غزه که بلکه برای همه فلسطینی‌ها در کرانه باختری و اردوگاه‌ها شکل گرفته است.
🔰درباره حضور مستقیم ایران در نبرد با رژیم صهیونسیتی 🖋به قلم: حجت‌الاسلام والمسلمین حمزه وطن‌فدا چرا فکر می‌کنند یک عده که حضور مستقیم ایران در این جنگ، نشانه قوت است و عدم ورود مستقیمش نشانه ضعف در حالی‌که واقعیت کاملاً برعکس است قوت یعنی چنان پدری کنی و‌چنان برادری کنی و چنان عقل و هوش و اطلاع و دانش و شجاعت و ایمان را به هم دربیامیزی تا انصارالله یمن را به نقطه‌ای برسانی که به تنهایی بتواند علیه یک دنیا زور بایستد تا حزب‌الله لبنان را به نقطه‌ای برسانی که همه چشم‌های دنیا منتظر سخنرانی تعیین‌کننده دبیرکل آن باشد تا حشد عراق را ... تا .... مسخره‌ترین مطالبه این است که ایران ورود کند در این جنگ عظمت این جنگ و موفقیت این جنگ این است که قوت و هویت و واقعیت جبهه مقاومت برای کل دنیا نمودار بشود با مستضعفینی که قیام کرده‌اند کاخ ستم‌تان را می‌سوزانیم ایران چیست در این وسط؟ ایران پایگاه است، ایران قرارگاه است. همان‌طور که حضور بایدن در اسراییل نشانه ضعف مطلق است، همان‌طور که ورود نیروهای رزمی آمریکایی به اسراییل نشانه افتضاح و ضعف مطلق ارتش اسراییل است، عدم ورود مستقیم ایران نشانه قوت حماس و جهاد اسلامی و جبهه مقاومت است. عظمت استراتژیک این حادثه، آرامش حضرت آقاست. روشن‌ترین نشانه پیروزی آرامش است. ما وسط یک جنگ تمدنی هستیم، اصلاً مسئله غزه و بیمارستان و این‌ها نیست، نباید جنگ را کوچک کرد جنگ را از بالا ببینیم مسئله این است که ایران به‌عنوان قرارگاه تمدنی آینده مستضعفی، می‌تواند خالق قدرت، معنا و زیبایی جهانی باشد یا نه؟ و چه قدر می‌تواند قرارگاه تمدنی مستکبرین را به تلاشی بکشاند. همین‌که ایران سرجایش نشسته و حتی با برگ حزب‌الله لبنان هم بازی را جدی شروع نکرده و با گردان های قدس و قسام دارد می‌جنگد و امریکا با دریوزگی باید رئیس جمهورش بیاید در خود اسراییل و نیرو هم بفرستد و جور بزرگترین برگ تمدنی‌اش یعنی اسرائیل را این‌طور بکشد و ضعفش را پنهان کند، یعنی ایران شش هیچ جلو است . این‌که ملتی این قدر کوچک اما این‌قدر سلحشور و مقاوم ایستاده است، زیبایی‌اش و معنای بلندش چشم جهان را خیره می‌کند و از آن طرف سبعیت و دنائت اسرائیل در این جنایتگری و دروغگویی‌، بی‌معنایی و زشتی این جرثومه تمدنی را به رخ می‌کشد؛ در این وادی هم شش هیچ برده‌ایم. نشانه‌اش یک جهان تنفر از اسرائیل و یک جهان همبستگی با فلسطین است. اما قرارگاه تمدنی آینده مستضعفین چون اساساً بندگی را سرلوحه خویش دارد و معتقد به مردم‌سالاری و امامت مردم است، دوست دارد هر چه قدر قوی‌تر می‌شود در رشد دادن مستضعفین،‌ کمتر دیده شود، دوست دارد خدا و مردم باشند که دیده شوند، دوست دارد هر روز گمنام‌تر از دیروز باشد. این اوج نجابت این قرارگاه است که از زبان رهبر الهی‌اش میشنویم ، ایران در این جنگ هیچ‌کاره است‌، این کار خود بچه‌های غزه است، پیشانی و بازوی این بسیجیان را می‌بوسیم. این جنس بیان را قبل‌ها در زمان انقلاب و دفاع مقدس بارها از زبان امام عزیزمان شنیده بودیم؛ من هیچ‌کاره ام در این انقلاب، خدا خرمشهر را آزاد کرد، شما انقلاب کردید، این انقلاب شماست. اما اگر کسی عاقل باشد، کسی قدری صحنه را بشناسد، می‌فهمد همه‌چیز خمینی بود و امروز همه چیز خامنه‌ای است و همه چیز ایران است. اراده صحنه مهم است‌، اراده دست کیست و از کدام منبع می‌جوشد، چشمه عزم کجاست؟ اهمیت بلند جمهوری اسلامی نه به دادن موشک است، حتی چه برسد به زدن موشک جمهوری اسلامی، این قرارگاه حسین بن علی علیهماالسلام جایی است که اراده بلند محو اسرائیل و محو نظام و تمدن شیطانی را خلق و آبیاری کرده است. همان شجره طیبه‌ای که میوه‌هایش این جبهه مقاومت است و هر روز بحمدالله بالاتر و بالاتر. اگر جوان ایرانی این عظمت را درک کند می‌فهمد کجا بایستد و چه کند و نقش ویژه‌اش در این جنگ بزرگ را پیدا کند.
💡ساعت صفرِ غزه چه زمانی فرا می رسد؟ 🖊مهدی افراز 🔹"بستن سفارت آمریکا عراق را نابود می‌کند، به منافع عراق آسیب می‌زند که پیامدهای بزرگی دارد و هیچ سفارتخانه غربی در عراق باقی نخواهد ماند و همه از عراق خواهند رفت." این جملات را دو روز پیش باسم العوادی، سخنگوی دولت عراق در اولین واکنش رسمی به درخواست مقتدی صدر برای تعطیلی سفارت آمریکا بیان کرد. جملاتی واضح و صریح ... 🔹عشایر عراقی که امروز در پشت مرزها تحصن کرده اند کجا را می خواهند فتح کنند؟ فعالان ترک که امروز از در و دیوار نمایندگی های اسرائیل بالا می روند کجا را می خواهند بگیرند؟ جوانان مصری که شعار می دهند اضرب اضرب نصرالله کجا را می خواهند بزنند؟ کاربران اردنی که کالاهای اسرائیلی را نشان کرده اند به داد چه کسی می خواهند برسند؟ تماشاگران قطری که فریاد می زنند يجب تحرير غزة، کجا را می خواهند آزاد کنند؟ فلسطین را؟ قدس را؟ غزه را؟ ... فلسطین امروز آزادترین کشور عربی است، ملت غزه امروز آبروی آزادگان است، فلسطین هیچگاه اسیر نشده است که بخواهد آزاد شود، غزه هیچگاه وابسته نبوده که بخواهد رها شود... این جوانان، فعالان، کاربران و تماشاگران اگر واقعا عزم آزادی قدس دارند، بهترست کلاهشان را بالاتر بگذارند و به فکر آزادی خود و بلادشان باشند، فلسطینیان دیروقتی است که حریت یافته و رستگار شده اند. 🔹اسارت قدس ظاهر و باطنش اسارت کشورهای عربی و اسلامی است، اسرائیل موجودیتش به بی هویتی ملت های منطقه است، صهیونیسم مجرای وابستگی دولت های خاورمیانه به غرب و امریکاست. اسارت قدس نماد آویزان بودن سرنوشت مسلمین بدست آن قدرت غربی و این قدرت شرقی است، نماد اراده نداشتن ملت ها برای خروج از زیست ذلیلانه است، نماد آن است که دولت های منطقه خودشان اسرائیلک های نامرئی هستند. 🔹فلسطین که آزاد است، هربار بخواهد می رزمد و می جنگد، هربار صلاح بداند صلح می جوید، هربار نشود محاصره می شود و هربار بشود حصار می شکند. هربار رغبت کند صبر پیشه می کند و هر بار اراده کند به میدان می آید، هربار عزم کند سنگ پرتاب می کند و هر بار جرئت کند راکت می اندازد. دیگران حال شان چطور است؟! آیا آن ها هم این قدر آزادی و عزت و اسقلال نظر برای خود دارند؟ اظهر من الشمس است که همین مواضع انقلابی سران عربی و اسلامی هم خودش در منطقه الفراغ سفارت خانه های آمریکاست! کمی پا را فراتر بگذارند ببنیم می توانند هزینه بپردازند؟! آن امیر و وکیل عربی اگر کشورش خیلی انقلابی شده به جای رجز خواندن و نطق کردن بیاید جلوی تسلیحات و بمب هایی که از پایگاه های آمریکا در کشورش برای اسرائیل بارگیری می شود را بگیرد، ولی نمی تواند چرا؟! چرایش را سخنگوی دولت عراق پشت تریبون رسمی اعلان عمومی کرد... 🔹آزادی قدس یعنی آزادی ملت های اسلامی از استعمار و هیچ معنای دیگری هم ندارد، تا وابستگی هست استعمار هست و تا استعمار هست اسرائیل باید باشد... کشوری که اموراتش را خود تدبیر نمی کند تمنای صهیونیسم دارد. ملتی که منقاد سفراست، ضامن بقای اسرائیل است. اگر ملتی هوس نماز خواندن در مسجد الاقصی دارد، باید شریان های فکری، مالی، بازرگانی و کشورداری خود را از یوغ سفارت خانه ها خارج کند، زنان و کودکان غزه امروز خون بهای غرب زدگی کشورهای عربی و اسلامی را می پردازند. 🔹شور و حال گرفتن و بی تاب شدن برخی جوامع برای دفاع از مردم غزه برخی جوان ها را به این گمان رسانده که؛ ظاهرا جامعه ایران نسبت به تحولات فلسطین و مساله قدس بی تفاوت تر از بقیه ملت هاست؟! خیابان های استانبول عصبانی تر از ما شده! ورزشگاه های مراکش حماسی تر شده؟! تجمعات بغداد کفن پوش تر شده! اصلاً ایران کجاست؟ ایران کجاست؟! ایران ۴۵ سال است در حال تحصن و تجمع است، ۴۵ سال است کفن پوش است، ۴۵ سال است خودش زیر بمباران تحریم و ترور است، ۴۵ سال است محاصره است، چرا؟ چون تصمیم گرفته است آقای خودش باشد، بهای میان تهی کردن موجودیت صهیونیسم را می پردازد آقای جمهوری اسلامی. 🔹امروز نشستن جوان ایرانی برای اسرائیل خطرناک تر از قیام های جوانان ترک و عرب است. ملتی که مستقل است همه ساحات زندگی اش حتی تفریحش هم مبارزه است چه رسد به مقاتله اش. اگر فلسفه وجودی صهیونیسم را بدانیم برای مان مسلم است که؛ ملت ایران ۴۵ سال است مبارزه با اسرائیل را زندگی می کند. جامعه ایران با استقلالش فلسفه اسرائیل را در منطقه بی معنا کرده است. امروز رژیم صهیونیستی در محاصره استقلال ایرانیان است که البته کمترین نمودش شده حمایت تسلیحاتی و دیپلماسی... ساعت صفری که امیرعبداللهیان گفت مصرف این زمانی دارد و الا کیست که نداند ۴۵ سال است ساعت برای ایرانیان صفر شده است...
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
💠 غرب و غزه استاد بزرگواری فرموده‌اند غرب میراث تمدنی خویش را به پای اسرائیل ذبح کرد. در این تحلیل، مواجهه این روزهای غرب با نسل کشی صهیونیستی خطای نابخشودنی غرب است در حالی که این نه خطای او که خود غرب است. غربِ اندیشه با غربِ سیاست پیوندهای عمیقی دارد. وقتی انسان در اندیشه غربی سوژه‌ی بدون قید نیست و همواره انسان رنگین‌پوست، انسان مسلمان یا انسان خاورمیانه خارج از این سوژه بوده است، طبیعی است که استانداردهای دوگانه شکل بگیرد؛ شاخص‌های نوشته‌ای برای اولی و نانوشته‌هایی برای دیگری. ازین روست که حقوق بشر، حقوق بشر دوستانه و سایر قوانین بین‌المللی برای انسان غربی حمایت کننده و برای انسان خارج از این تعریف حکم چماق را دارد. این راز گرچه سالیانی است عیان شده، ولی مصائب غزه و نفوس پاک آن حجت را برای همه حتی خوش‌بینان و ساده‌اندیشان تمام کرد. @majiddehghan https://eitaa.com/Habibollah_Babai