🍃روضه خوان غریب
با نقّاشیهای انتظار میشود طعم انتظار را
به کسانی که تا به حال منتظرانه زندگی نکردهاند چشاند.
باید با این نقّاشیها کاری کنم
که هیچ کسی با مفهوم انتظار غریبه نماند.
مردی با همسر و فرزند کوچکش به دیاری غریب سفر کرده.
در میان راه هر چه داشت گم کرد
حالا در شهر، بیکس و تنها
مادر و کودک را در گوشهای رها کرده
و رفته سراغ لقمهای نان برای کودکی که گرسنگی تاب از کفَش ربوده.
مردم شهر، دست بستهاند
نگاهشان به غریب، چونان دشمن است.
از سویی مادر نمیداند با رعب نگاههای ترسناک چه کند
و از سویی گریههای مدام کودک، بیقرارش کرده.
من میخواهم این مادر و کودک را در گوشهای از این شهر بکشم
و مردانی را در نزدیک او نقّاشی کنم
که چشمشان هیز است و تیز به سوی این زن
و کودک را در دامانش چنان بکشم
که معلوم باشد در حال فریاد زدن و گریه کردن است
چشم مادر را هم منتظرانه میکشم
تا معلوم باشد لحظهها را میشمارد تا مردش سر برسد.
آقا!
به ما بفهمان که وقتی تو نیستی
چشمهای زیادی به سوی ما تیز شده
و در باورمان بگنجان که در دل صاحبان این چشمها
رحم و مروتی نیست.
کاش میفهمیدیم که کورکنندۀ این چشمها تویی
این طور که اگر فکر میکردیم
همۀ نگاهمان خیره میشد به مسیر آمدنت
ما این طور فکر نمیکنیم، پس منتظر نیستیم
ولی من میخواهم منتظر تو باشم
پس باید شبیه تو شوم.
هیچ زیبایی و هیچ عطری نیست که تو زبانت را از آن محروم کنی
امّا در این میانه وقتی زبان باز میکنی به روضه خواندن
کارت میشود کشتن آدمها.
به قدری دلت متصل به خداست که وقتی روضه میخوانی
گویی واژههایی که از دهانت بیرون میآید
روضه را در مقابل نگاه آدم به تصویر میکشد.
دیدن این تصویر و شنیدن وصفش از زبان تو
اگر با مردن ما همراه نشود
یا نشان از جان سختی ما دارد یا از نگاه عنایت تو خبر میدهد.
تو هیچ گاه روضه را کنار نمیگذاری
روضه روزی توست و با آن زندگی میکنی.
روضه اگر نباشد، به گمانم از غصّه دق کنی.
ما روضه میرویم؛ ولی با روضه زندگی نمیکنیم.
روضه میخوانیم؛ اما روضه را در روضهخانه جا میگذاریم
ما روضه را به خانه نمیآوریم.
کسی که روضه میخواند و آن را به خانه میآورد
بعد از هر روضهای، یک قدم نزدیکتر شدن به صاحب روضه
روزیاش میشود.
من میخواهم با روضه زندگی کنم تا مثل تو شوم و منتظرت.
یک بار برایم روضه بخوان
شاید روضه همۀ زندگیام شد!
شبت بخیر روضهخوان غریب!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
ماهیگیری🎣🎣
✅با خمیر بازی، شکلهای شبیه موجودات دریایی🦀، مثل ماهی 🐠یا ستارۀ دریایی بسازید. خمیرها را پس از شکل گرفتن، داخل یک ظرف آب بیندازید. با یک شیء نوکتیز📌 که در خمیرها فرو برود، ماهیها را صید کنید.
✔️وسیلۀ صید، میتواند یک چوب نازک نوکتیز، سیم مسی با کمی ضخامت و ... باشد.
بهتر است این بازیها در جایی باشد که شما نگران خیس شدن محیط نباشید؛ مثل حمّام🛁.
🔰نوع دیگری از ماهیگیری را میتوان بدون آب، انجام داد. چند عدد ماهی روی یک کاغذ📄 بکشید و آن را با قیچی ✂️ببُرید. به هر کدام از این ماهیها، یک گیرۀ فلزّی🖇 نصب کنید. ماهیهای گیره زده را در یک ظرف پلاستیکی بریزد.
🔆یک تکّه آهنرُبا را با نخ به یک چوب یا میلۀ پلاستیکی وصل کنید. حالا به کمک این قلّاب ماهیگیری🎣، ماهیهای موجود در ظرف پلاستیکی را صید کنید.
✅در مراحل مختلف آماده سازی ماهیها، از خود کودک 👦👧هم کمک بگیرید. اگر او توانایی انجام دادن همۀ مراحل را دارد، شما فقط او را راهنمایی کنید.
💟میتوانید با کمی خلّاقیت، این بازی را تبدیل به یک بازی آموزشی کنید. مثلاً روی کاغذها، حروف الفبا را بنویسید و از فرزندتان که به تازگی حروف الفبا 🔠را یاد گرفته، بخواهید حروف یک کلمه، مثل «فاطمه» را از میان حروف، صید کند.
💟این بازی، قدرت متعادل نگاه داشتن دست✋ را در کودک، بالا میبرَد. اگر هم این بازی به صورت مسابقه میان دو یا چند نفر اجرا شود، هیجان😃 بسیاری دارد.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۵۱
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 005-006.mp3
5.87M
#لالایی_خدا
#تلاوت صفحه ۵-۶
# سوره_بقره آیات ۲۵- ۳۷
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
003 mesala va monafegha.mp3
3.37M
#لالایی_خدا
#قصه ۳
#اسم_قصه: مثالا و منافقان
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
🍃دغدغه بزرگ هستی
خیلی به قطره فکر میکنم
من در زندگی مدیون قطرهام
او با این که قطره است
ولی برای من به اندزۀ یک دریا فکر و خیال تراشیده
من از قطره درسهای زیادی یاد گرفتهام.
او یک بار برایم درس انتظار گذاشت
و چه شیرین بود درس انتظار قطره.
از آن روز تا امروز دیگر نمیتوانم پای رودی بنشینم
و یادی از درس انتظار قطره نکنم.
امشب ایدۀ نقّاشی انتظار را
از درس انتظار قطره میگیرم.
قطرهای را که میکشم که به سنگی خورده
و کمی از رود فاصله گرفته
همۀ وجودش اضطراب است.
دارد خیال میکند اگر از رود بیرون بیفتد
در کنار رودخانه زیر نور آفتاب از میان میرود و به دریا نمیرسد
سرزنش میکند خودش را
چرا در مسیر رودخانه حواسش به این تخته سنگ نبود.
با خودش عهد میکند اگر وقتی که پایین افتاد
در رودخانه فرود بیاید
دیگر حواسش را در مسیر رودخانه تا دریا
به سنگهای کوچک و بزرگی که شاید او را از رودخانه جدا کنند جمع کند.
قطره از همان اوّلی که به رودخانه افتاد، به فکر دریا بود
هر چه او را از رسیدن به دریا باز بدارد، به همَش میریزد.
دریای من!
من قطرهای هستم که هوای انتظار تو در سرم نیست
زیرا در مسیر رودخانه با تخته سنگهایی که مرا از تو دور میکند
دوست شدهام.
من حواسم جمع قشنگیهای کنار رودخانه است
حسابی از تو غافل شدهام آقا!
پس من منتظر تو نیستم، ولی میخواهم منتظر تو باشم
برای همین هم باید شبیه تو شوم.
آقای مهربانم!
تویی که حواست هست عمرت را جز در مسیر بندگی
جای دیگری خرج نکنی
فراموش نمیکنی که دغدغههای پست
کارشان مشغول کردن آدم به خویش و غافل کردن آنها از بندگی است.
در میان دغدغههای تو هر چه بگردیم
حتی یک دغدغۀ کوچک هم پیدا نمیکنیم.
ما را کشتند این دغدغههای کوچک
و عمرمان را پای خودشان قربانی کردند.
میان دغدغههای ما تا دغدغهها تو فاصله از زمین تا آسمان، نه
کهکشان کهکشان فاصله است میان دغدغههای ما و تو.
با این همه فرقی که میان دغدغههای ما و توست
چگونه میشود ما هم چون تو از عمر خویش
تنها در مسیر بندگی استفاده کنیم؟
و کسی که عمرش را خرج دغدغههای بیخود میکند
مگر میتواند شبیه تو باشد؟
خدا را شکر که اگر درگیر دغدغههای کوچکیم
ولی این قدر زنده هستیم که خسته شده باشیم از این دغدغهها
وای به روزی که با این دغدغهها خوش باشیم!
تا حال و روزمان این اندازه خراب نشده، به فریادمان برس.
شبت بخیر دغدغۀ بزرگ هستی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل3️⃣ : بهانه هایی شبیه دلیل (توجیهات سطحی)
1️⃣ شبکه های دینی و مذهبی
◀️ فلسفۀ راهاندازی شبکههای مذهبی
🔸شاید برخی از شما بپرسید که اگر این اندازه ماهواره📡 خطرناک است، چرا میگویید برخی به نیّت خیرخواهانه، شبکههای ماهوارهای خوب، راه انداختهاند؟ راهاندازی این شبکهها، موجب شده ما به بهانۀ نگاه کردن👀 به برنامههای این شبکهها، ماهواره بگیریم و بعد، آنچه نباید، اتّفاق بیفتد.
🔹در پاسخ به شما باید گفت: راهاندازی شبکههای ماهوارهای📡، به معنای مجوّز خریدن ماهواره به وسیلۀ شما نیست. مگر استقرار تیم امداد و نجات در جادهها، به این معناست که شما با خیال راحت، تصادف کنید؟!
این تیمها در جادّهها مستقر شدهاند که اگر کسی تصادف کرد، به دادش برسند. اینها میدانند که هر اندازه هم که به مردم بگویند در رانندگی🚗 احتیاط کنند، باز هم عدّهای هستند که بیاحتیاطی کرده، جان خود و دیگران را به خطر میاندازند.
🔸 شبکههای ماهوارهای📡 خوب هم تیم امداد و نجاتِ رسانه هستند. دنیایی از شبکههای ماهوارهای دست به دست هم دادهاند تا اخلاق و عقاید مردم ما را از بین ببرند. هر چه هم که به مردم بگویی، باز هم عدّهای گوششان👂 بدهکار این حرفها نیست و پای برنامههای ماهوارهای مینشینند. تیم امداد و نجات رسانهای، به وسیلۀ شبکههایی که پاسخگوی حملات شبکههای انحرافی🔞 هستند، به داد مصدومان میرسند.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 157 - 159
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃ساقی تشنه خدا
داشتم دنبال ایدهای میگشتم
برای نقّاشی انتظار امشب.
یادم افتاد به نگاه منتظر کودکی که
پردۀ خیمه را کنار زده
و دارد از دور، سمت شریعه را نگاه میکند.
مادرش را درون خیمه میکشم
که دارد کودک منتظرش را نگاه میکند
آن هم با اشکهای جاری
که کار هزار شعلۀ آتش را میکند برای سوزاندن دل.
لب کودک، تکیدۀ عطش است
و اشکش میریزد روی لب تکیدهاش
و لبش شور میشود و مثل دل به شور افتادهاش میسوزد.
برادرش را درون گهواره میکشم
که دارد با هق هق گریهاش انتظار عمو را فریاد میزند
عمه را باید کجا بکشم که بچهها را به وعدۀ آمدن عمو آرام میکند؟
کاش میشد نقش دل همه را طوری بکشم
تا خلایق بدانند آنها منتظر عمو هستند، نه آب.
کاش دلهرۀ این بچهها کشیدنی بود
تا با دیدن این نقّاشی مردم میفهمیدند
بچّهها منتظر برگشتن نگهبان خیمهها هستند
من این دلهره را این گونه به تصویر میکشم:
بچّههای خردسال را در حالی میکشم
که دستهایشان را روی گوشوارههایشان گذاشتهاند
و بزرگترها را در حالی میکشم
که با هر دو دست چادرشان را محکم گرفتهاند.
منتظرانهترین نگاه به گمانم نگاه مادر شیرخواره است
و شاید هم منتظرانهتر از او، نگاه باباست.
بوم نقاشی امشبم را باید بزرگتر بگیرم
زیرا میخواهم منتظری را به تصویر بکشم
که همه منتظر او هستند.
میروم سمت شریعه و سقّا را میکشم
سقّا منتظر آمدن برادر است
روی زمین افتاده و گوشش را تیز کرده
تا صدای پای اسب برادر را بشنود.
سقّا کنار آب افتاده
کاش میشد انتظار به بن بست رسیدۀ آب را هم بکشم.
آب، منتظر خروشید و خروشید تا به لب سقّا برسد
ولی امیدش ناامید شد و به لب نرسید.
مَشک را هم میکشم
پر از تیرهایی که سینهاش را دریدهاند
این تیرها پیش از آن که مشک را بدرند
انتظارش را تکه تکه کردهاند
چه قدر منتظر ماند تا به خیمهها برسد ولی نرسید
انتظار در چشمها خودش را نشان میدهد
سقّا منتظر برادر است
ولی چگونه میشود نگاه منتظر را
از چشم به خون نشسته تماشا کرد؟
شکر خدا در میان همۀ این انتظارها، یک انتظار به مقصد رسید
و برادر به برادر رسید.
امشب از میان این انتظارها
نمیخواهم پلی بزنم به انتظار خودم.
امشب شبیه تو شدم و برای سقّا گریستم.
شبت بخیر ساقی تشنههای خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃حقیقت دین خدا
من از شما یاد گرفتهام
که اگر کسی پرسید دین چیست
در پاسخش بگویم: دین همان محبّت است و محبّت، همان دین
و فهمیدم دین هر کسی را باید
با آنچه که دوست دارد بسنجم.
یکی دنیا را دوست دارد
پس دینش دنیاست و دنیایش دین او.
یکی خدا را دوست دارد
پس دینش خداست و خدایش دین او.
من فکر میکردم که تو را دوست دارم
پس خیالم این بود که دین من تویی
و افتخار میکردم به این دین.
چه قدر دلم آرام بودم که دینم تو هستی
امّا در این چند شب
یعنی از وقتی که دارم به شباهتها فکر میکنم
ترس بیدینی افتاده در بند بند وجودم.
میان محبّ و محبوب، باید شباهتی باشد
بدون شباهت نمیشود ادّعای محبّت کرد.
شباهت باید به خاطر محبّت آمده باشد
این، کار مرا سخت میکند.
حالا باید بگردم دنبال شباهتی که
چون تو را دوست دارم، آمده باشد.
میگردم، ولی بعید میدانم پیدا شود.
اگر پیدا نشود، یعنی تو را دوست ندارم
و اگر تو را دوست نداشته باشم
یعنی تو دین من نیستی.
نمیخواهم بگردم دنبال چیزهایی که دوست دارم
خودت میدانی چرا
چون نمیخواهم قبول کنم دین من تو نیستی
من بیدین بودن را بیشتر میپسندم
تا این که بپذیرم
دین من دنیاست، دین من مردماند
دین من پول است،دین من جاه و مقام است.
نه، بیدین بودن بهتر است از این دینها.
چون بیدین به تو نزدیکتر است
تا کسی که دینش دنیای اوست.
آقا!
نمیخواهم فقط ذهنم را پاک کنم
از فکرهایی که به من میگویند دینم دنیای من است
میخواهم دلم را پاک کنم
از هر محبّتی که بوی تو را نمیدهد.
این محبّتها اگر پاک شود
شاید محبّت تو را در پستوی دلم
هر اندازه کم، ولی پیدا کنم.
همان را میکنم سرمایۀ دینداریام.
محبّت تو کمش هم به اندازۀ کوهی از طلای سرخ میارزد.
کار تو دیندارکردن بیدینهاست
مگر غیر از این است؟
دلم میخواهد دیندار باشم.
شبت بخیر حقیقت دین خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🔹صبر فعّال برای خاطر بچّهها
تلاش کنید با مشاوره و همفکری با انسانهای مطمئن و باتجربه، مسیر زندگی را تا اندازۀ
ممکن، رو به صلاح و خوشی تغییر دهید؛ امّا اگر به هر دلیلی نتوانستید موفّق شوید، بهترین کار، صبر است.
از احساس مادرانۀ خود برای بالا بردن ظرفیت تحمّل خویش، استفاده کنید.
هر وقت در زندگی کم آوردید، به این فکر کنید که با طلاق، چه اتّفاقی برای دخترانتان میافتد؟
یادتان باشد صبر، نباید موجب بیانگیزه شدن شما در مسیر تغییر دادن همسرتان شود. هر وقت روزنۀ امیدی برای تغییرش پیدا کردید، تلاش خود را از سر بگیرید.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۹۲
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
خلاصۀ درس بیست و پنجم تا سی و سوم.pdf
159.4K
#درس
#خلاصه درس بیست و پنجم تا سی و سوم
✅ جواب این سؤالات رو توی این فایل پی دی اف پیدا میکنید👇
⁉️خدا برا بندۀ مؤمنی که توبه میکنه چکار میکنه؟
⁉️میدونید اصلیترین رکن توبه، که یه حالت قلبیه و هیچ آدابی هم نداره، چیه؟
⁉️ آدمای مؤمن تو زندگیشون چند بار میتونن توبه کنن؟
⁉️چطوری بفهمیم که خدا رو درست معرّفی کردیم یا نه؟
⁉️توّاب بودن خدا به چه معناست؟
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
safhe 007-008.mp3
6.55M
#لالایی_خدا
#تلاوت صفحه ۷-۸
#سوره_بقره آیات ۳۸-۵۷
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
004 gusale parasti bani esrail.mp3
3.72M
#لالایی_خدا
#قصه ۴
#اسم_قصه: گوساله پرستی بنی اسرائیل
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹ شب
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
دوستای مهربون لالایی خدا!
سلام💐
✅ ما رو با شرکت تو نظرسنجی کمک کنید تا تو ادامۀ برنامهها بتونیم اشکالامون رو بفهمیم و برطرف کنیم و نقطههای قوّتمون رو بشناسیم و تقویت کنیم.
🔰برای شرکت تو نظر سنجی دو تا راه وجود داره:
1⃣ لینک نظر سنجی👇
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfzYTdP9qO7wjtxqeMbiqBecia65FuAYfcCS38tLmXlIHZO1w/viewform?usp=sf_link
2⃣ ارتباط با مدیر کانال👇
@modir_lalaiekhoda
🍃امید ورشکسته ها
چقدر بد است که آدمها
وقتی سرمایۀ دینشان را حساب میکنند
نمازهایشان را با هم جمع میزنند
روزههایشان را روی هم میگذارند
و ختم قرآنهایشان را حساب میکنند تا ببینند فقیرند یا غنی.
کاش روزی برسد که آدمها برای محاسبۀ دینشان
شباهتهایی را که به تو دارند حساب کنند.
هر کسی شباهتش کمتر فقیرتر و هر که شباهتش بیشتر غنیتر.
ما کاری به شباهتهایمان با تو نداریم
که این قدر دچار توهّم غنا شدهایم.
نمازی که شبیه نماز تو نباشد
مگر سرمایهای به حساب میآید که دلمان را به آن خوش کنیم؟
این نمازها هر چه قدر بیشتر
نشانۀ فقر بیشتر است یا غنای بیشتر؟
نمازی که شبیه نماز تو نباشد
مگر معراج مؤمن میشود و آدم را به آسمان میبرد؟
اگر بگوییم این نماز از نمازهایی است که باید
به خاطرش توبه کرد، دروغ گفتهایم؟
تو روزه که میگیری مگر مثل ما
فقط به نخوردن و نیاشامیدن بسنده میکنی؟
چرا ما این قدر روزههایمان را بزرگ میبینیم؟
این همان روزهای است که خدا میگوید خودم پاداش آن هستم؟
شباهت قرآن خواندن ما با قرآن خواندنهای تو چقدر است؟
جز این است که تو از روی قرآن میخوانی و ما هم میخوانیم؟
تو با قرآن زندگی میکنی.
ما هم با قرآن زندگی میکنیم؟
آیا به ما هم میگویند قرآن بخوان و بالا برو؟
پس چرا قرآن خواندنهایمان
این قدر در نگاهمان بزرگ است؟
اگر روزی برسد که شباهتهایمان
ملاک سنجش سرمایههایمان باشد
یک دنیا غنی در یک لحظه احساس ورشکستگی میکنند.
چه قدر نیاز داریم این روزها به این احساس ورشکستگیها.
مشکل بزرگ ما این است که احساس فقر نمیکنیم.
فقیر که نباشی دنبال سرمایه هم نمیروی.
این ورشکستهها هستند که حسّ التماس دارند
ما اگر حسّ التماسمان به تو ضعیف است
برای آن است که هنوز احساس ورشکستگی نکردهایم.
آدمهایی که ورشکستهاند ولی احساس ورشکستگی ندارند
خیلی خطرناکاند
آنها زندگی را روی سرمایهای که ندارند میسازند.
بزرگترین خدمت به این آدمها
قبولاندن ورشکستگی به آنهاست.
آقا!
من ورشکستگیام را خوب فهمیدهام
ممنونم که در شبهایی که به دنبال شباهتم با تو بودم
به من فهماندی که ورشکستهام.
حالا حسّ التماس گرفتهام
دوست دارم با بند بند وجودم التماس کنم
التماس آدم ورشکسته برای چیست؟
جز به دست آوردن سرمایه؟
و سرمایه، بجز شباهتهای من به تو چیست؟
التماس میکنم و اگر بخواهی قسم میخورم
به هر چه که تو دوست داری
کمی از سرمایۀ شباهت خودت را به من فقیر بده
بگذار امید رو به قبله شدهام با این سرمایه جان بگیرد.
شبت بخیر امید ورشکستهها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅ آثار محبت
📌1⃣ همسان سازی
❇️ آشنایی با آثار محبّت، انگیزۀ ما را برای ابراز محبّت، بیشتر میکند.
یکی از اصلیترین نتایج محبّت، خاصیت همسانسازی آن است.
🌹محبّت، مُحب را به شکل محبوب در میآورد.
کودکانی که عاشق پدر و مادرشان هستند، بی آن که پدر و مادر دستوری بدهند، بسیاری از مسائل تربیتی را همان طور که پدر و مادر مراعات میکنند، انجام میدهند. اگر هم غافل باشند، به محض این که متوجّه میشوند کاری مورد علاقۀ پدر و مادر است، بدون اجبار، انجام میدهند.
📚من دیگرما، کتاب دوم، ص۳۲
#من_دیگر_ما
#کتاب_دوم
#تربیت_فرزند
#گزارههای_رفتاری
@abbasivaladi
🍃شیرین اتفاق زندگی
امشب میخواهم کودکی خودم را نقّاشی کنم
وقتی که پدرم رفته بود سفر
و در روزهایی که سایۀ او بالای سرم بود
اتّفاقهای خوب و بد زیادی میافتاد.
من در تنهاییهای خودم وقتی
به اتّفاقهای تلخ فکر میکردم
اشک میریختم و در خیال خویش با پدر حرف میزدم
و منتظر بودم که روزی بیاید
و هر چه از تلخیها در دلم جمع شده برای پدر بگویم.
به اتّفاقهای شیرین که فکر میکردم
در خلوت خودم برای پدر تعریف میکردم و لبخند میزدم
بعد هم منتظر بودم که روزی بیاید
و هر چه از شیرینیها در خاطرم مانده
برای پدر بگویم و با هم بخندیم.
همیشه در خیالم صورت پدر را میکشیدم
وقتی که برایش از اتّفاقهای تلخ میگفتم و او برایم اشک میریخت
و من هم با دستان کوچکم اشکهایش را پاک میکردم
صورت پدر وقتی که به اتّفاقهای شیرینم میخندید
با این که خیالی بود، ولی حسابی بیخودم میکرد از خویش.
پدر که آمد، یادم رفت که خسته است
هنوز گرد سفر از روی صورتش پاک نشده بود
که او را مینشاندم و ناز میکردم و حرف میزدم.
کجای این قصه را باید نقّاشی کنم؟
من دوست دارم کودکیهای خودم را
در آن زمانی نقاشی کنم که تنگ غروب در کنج اتاق نشستهام
و عکس پدر را به دست گرفتهام و قطره قطره اشک میریزم.
کودکیهایم به من میگوید که من منتظر نیستم.
من دلم با حرف زدن با تو آرام نمیشود
یعنی تو برای من حتی به اندازۀ یک پدر برای کودکش نیستی.
یادم نمیآید به این فکر کرده باشم
که بار حادثههای تلخ را با گفتگوی با تو سبک کنم
و شیرینی اتّفاقهای خوب را با تو تقسیم کنم.
در حادثههای تلخ، اگر با تو هم حرف بزنم، بیشتر گله میکنم
و وقتی اتّفاقهای خوب میافتد، مست غفلت میشوم
و تو را از یاد میبرم.
من منتظر نیستم، ولی میخواهم منتظر شوم
پس باید شبیه تو شوم.
باید تلخ و شیرین زندگی را مثل تو معنا کنم.
این واقعیت را نمیتوانم انکار کنم
ولی قبول آن هم نفسم را بند میآورد:
تلخ و شیرینهای زندگی خودم را که نگاه میکنم میبینم
چه تلخهایی که برای تو شیرین است
و چه شیرینهایی که برای تو تلخ است.
وقتی تلخ و شیرین زندگی در کام من
با آنچه تو تلخ و شیرین میدانی
این اندازه فرق میکند
رعب و وحشت، همۀ وجودم را میگیرد.
اگر بیایی و امر کنی یکی از آن شیرینهایی را که به کام من تلخ است
نوش جان کنم
قبول میکنم یا نه؟
و اگر نهیم کنی از آن شیرینهایی که به کام تو تلخ است
میپذیرم یا نه؟
من از تفاوت ذائقۀ خودم با تو میترسم
آخرش کار دستم میدهد.
زودتر کاری کن برایم
نکند دیر شود.
شبت بخیر شیرین اتّفاق زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅ مشاوره را کمک بدانیم، نه دخالت (بخش سوم)
❇️ حکمیّت: مشاورهای خانوادگی در اختلافات جدی
👆حکمیّت را میتوان نوعی همفکری نامید که در مواردی که کار به جاهای باریک کشیده و ممکن است حرف طلاق به میان آید، پا پیش میگذارد. حکمیّت، دستوری قرآنی است.
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
♦️گام هفتم (بخش سوم، حکمیّت)
@abbasivaladi
👇👇👇👇👇
n043 تا ساحل، گام هفتم، بخش سوم، حکمیت.mp3
3.92M
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
🎧گام هفتم (بخش سوم، حکمیّت)
@abbasivaladi