eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
918 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
در لجن زار معاصی، از بها افتاده ایم دور از مولای خود در تنگنا افتاده ایم راه را گم کرده و بیراهه دائم می رویم در غل و زنجیرِ اوهام خطا افتاده ایم کیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه؟! از امام عصر، از مولا جدا افتاده ایم برکت از اموال مردم رفت، مشکل از کجاست؟! گیرِ مال شبهه و مال ربا افتاده ایم رنگ ایمان رفته از این شهر، تقوا رفته است وای بر ما... شاید از چشم خدا افتاده ایم منتقم، خون شهیدان ریخت، دیگر العجل با امید فتح در راه شما افتاده ایم با تمام غصه ها، از رحمت صاحب زمان در پناه خیمه ی خیرالنسا افتاده ایم هیچ کس ما را زمین افتاده در دنیا ندید در نجف تنها به پای مرتضی افتاده ایم فاطمیه آمد و ما هم به حالِ گریه بر... چادری که ماند زیر دست و پا افتاده ایم یاد آن ساعت که در افتاد روی فاطمه یاد مظلومیت آل عبا افتاده ایم یاد درد سینه ی زهرا میان بسترش یاد آن مظلومه بر حال بکا افتاده ایم https://eitaa.com/abdorroghaye
قسم به جلوه ی ایمان و عصمت زهرا بیا که شاد شود قلب حضرت زهرا   گناهکاری ما را ببخش آقا جان به حرمت نظر لطف و رحمت زهرا   دعا برای محبین خود به لب داری میان نافله ات، طبق عادت زهرا   شعاع نور بصیرت به ما عنایت کن از آفتاب رفیع بصیرت زهرا   رسیده ایم که ما را علی شناس کنی به پای مکتب درس ولایت زهرا   کمی به ما بچشان مزه ی عبادت را قسم به گریه ی وقت عبادت زهرا   هزار شیر، چنان قاسمِ سلیمانی گرفته اند شجاعت، ز غیرت زهرا   به خون خویش تپید و به شعله سوخت ولی رسید با پرِ خونی به خدمت زهرا   اجازه هست شریک غم شما بشویم؟ برای ناله زدن در مصیبت زهرا   چه شد که اهل مدینه پس از رسول خدا عوض شدند و شکستند حرمتِ زهرا؟!   چرا مصیبت خود را به بیت الاحزان بُرد؟! چه بوده علت اصلی غربت زهرا؟!   چه شد که چهره ی خود را ز حیدرش پوشاند؟! مگر چه بوده عیان، بین صورت زهرا؟!   چرا همیشه پر از لاله بود پیرهنش؟! چگونه بوده به دیوار اصابت زهرا؟!   غلاف را به چه وضعی زدند بر بازو؟! چه شد که خوب نشد این جراحت زهرا؟! https://eitaa.com/abdorroghaye
با نوکری ات سینه زن شوکت گرفته هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته   شرکت، میان مجلست دارد قداست عاشق وضویش را به این نیت گرفته   بی بی دعاکن تا دوباره بازگردد حال بکایی را که معصیت گرفته   ما هرچه بالا می رویم از فاطمیه است از روضه ات ایمان ما برکت گرفته   هرکس توسل کرد بر خاک قدومت حاجات خود از مرتضی راحت گرفته   روزه بگیر و باز افطارت عطا کن حاتم به پشت خانه ات نوبت گرفته   سائل، پیِ کهنه لباست آمد اما رَخت عروسی از تو بی منت گرفته   شرحِ نماز تو همین بس که نوشتند وصف کبودی و ورم پایت گرفته   فردا خیالش تخت باشد هرکه امروز دنباله ی کار تو با همت گرفته   نوع اراداتش به مادر فرق دارد... ...هر کس که از خطِ ولایت خط گرفته   در اوج سختی ها خودش فرمود رهبر در خیمه گاه فاطمه حاجت گرفته   خاک دو عالم بر سرم آخر چه شد که مادر نشسته قصد قد قامت گرفته   وقت رکوعش خم شد آهسته ولی وای انگار پهلویش از این بابت گرفته https://eitaa.com/abdorroghaye
چنان بخشیده حق بر فاطمه نام عزیزش را که حتی برده بالا عزتش شأن کنیزش را بساط فیض عالم بر رضای فاطمه بند است مقرب می کند زهرای اطهر مستفیضش را اگر چه آسیابش محور ارزاق گردون است  از این دنیا برای خود نمی خواهد پشیزش را غلامی حر شد و قرضی ادا گشت و فقیری سیر خدا با خنده برگرداند بر او سینه ریزش را اگر چه زیر و رو شد پیکرش اما کسی از او ندید اصلا سکوت حنجر دشمن ستیزش را دری که سوخته با ضربه ای آرام می ریزد بگو کمتر کند ملعون از این در دورخیزش را نمی فهمد اگر آن بی حیا پس لااقل ای کاش  درِ خانه نگه دارد عقب، مسمار تیزش را ثمر از شاخه افتاد و خدا بر خویش واجب کرد برای قاتل محسن عذاب رستخیزش را  الهی هیچ مردی در کنار بستر همسر نبیند در بهارانش خزان برگ ریزش را https://eitaa.com/abdorroghaye
این اشک که خود گوشه ای از رحمت زهراست عرض ادب کوچک ما ساحت زهراست   آن کس که پیمبر به دو دستش زده بوسه او اُم ابیهای نبی حضرت زهراست   فضه که خودش محرم اسرار الهی است فخرش شده این رتبه که در خدمت زهراست   پاهای ورم کرده و چشمان پر از اشک در وقت عبادات و دعا خصلت زهراست   نان پختن زهرا دل ما را علوی کرد بنده شدن ما اثر برکت زهراست   فردا که خلایق همه در حال فرارند امید دل ما، نظر رحمت زهراست   نگذاشت علی بی کس و بی یار بماند آرامش حیدر، نفس راحت زهراست   بستند درِ خانه به رویش همه ی شهر این گوشه ای از درد و غم غربت زهراست   خورشید پُر از نور علی از چه گرفته؟! این سایه دگر چیست که بر صورت زهراست؟! https://eitaa.com/abdorroghaye
به رسم فرقه ی عشاق ساده باید مُرد به احترام علی ایستاده باید مرد چه بی اراده و چه با اراده باید مرد برای غربت این خانواده باید مرد چه خوب حق رسول خدا ادا کردند کنار درب حرم کوه هیزم آوردند میان مسلک کفار این عمل بد بود هنوز فاطمه مشغول داغ احمد بود اگرچه بعد نبی غصه هاش بی حد بود ولی به حرمت حفظ علی مُقید بود به داد و نعره علی را حرامیان خواندند درِ حریم نبی را به شعله سوزاندند رسید این طرف در زبانه ی آتش و بود فاطمه شانه به شانه ی آتش امان ز حوریه و تازیانه ی آتش نشست بر سر و رویش نشانه ی آتش کسی که بر همه ی خلق نان عطا می کرد به پای حیدر کرار جان فدا می کرد آهای مردم نامرد حرف بد نزنید نمک به زخم عزادار با حسد نزنید هر آن که دم ز غم بوتراب زد، نزنید زنی که خورده زمین را دگر لگد نزنید به روی خاک چرا اشک یاس افتاده؟! چرا به صورت گل رد داس افتاده؟! لگد زدند، در افتاد بی هوا این سو زدند فاطمه را تازیانه رو در رو میان حجره زمین خورد آه با پهلو قسم به حرمت کعبه که بار دارد او نجات شیشه ازین ضربه غیر ممکن بود طلوع نه... که زمان غروب محسن بود هجوم لشگر اشرار ماند آثارش به خانه و در و دیوار ماند آثارش به جسم فاطمه انگار ماند آثارش فشار و تیزی مسمار ماند آثارش برای غصب خلافت زدند زهرا را بدون جرم و جنایت زدند زهرا را https://eitaa.com/abdorroghaye
دو راهزن، دو حرامی، دو پست بی تقوا شدند مانع و بستند راه زهرا را یکی از آن دو نفر آمد و لجاجت کرد سرِ قباله به خیرالنسا جسارت کرد نمک به زخم دلش بین کوچه پاشیدند به اشک مادر ما آن دو رذل، خندیدند همین که بر رخ گل، ضرب تازیانه نشست به خشت کوچه چنان خورد، بار شیشه شکست دلیل دارد اگر ضربه سخت و سنگین بود عفیفه بود و سرش بین کوچه پایین بود همان جراحت سختی که داشت از مسمار دوباره تازه شد آن دم که خورد بر دیوار به روی خاک نشست و سرش زمین افتاد به پیش چشم حسن بود و ناله سر می داد زمین و عرش برین پر غبار شد ای وای دو چشم مادر سادات تار شد ای وای شکست قد حسن با نظر به ابرویش همین که دید رخش را سفید شد مویش فلک به سوی زمین رو به سرنگونی بود میان دست حسن، گوشوار خونی بود رساند مادر خود را به خانه و دق کرد از آن به بعد فقط کنج خانه هق هق کرد https://eitaa.com/abdorroghaye
چه شد که مجتبی دگر به جز غم و فغان نداشت؟! چه دیده بود در گذر، تحمل بیان نداشت؟! چه حالتی است؟! آسمان چرا به خاک می کشد؟! رشیده ی علی که قد و قامتی کمان نداشت! چگونه خورد بر زمین که وقت پا شدن فقط به خاک پنجه می کشید و در بدن توان نداشت مگر چگونه ضربه خورده بود؟! بعدِ چند ماه شبی خلاصی از هجوم درد استخوان نداشت کسی که نان سفره ها نتیجه ی دعاش بود دگر به بازویش توان پختِ قرص نان نداشت چرا به جست و جوی گوشواره اش نشسته بود؟! عزیز مصطفی دو چشم تار، بی گمان نداشت به هر طریق پا شد و تکاند خاک چادرش برای رفتنِ به خانه بیش از این زمان نداشت به روی صورتش کشیده بود گل، حجاب را چرا که تابِ دیدنش، نگاه باغبان نداشت حسن به سینه ریخت این مصیبت عظیم را از آن زمان دگر به جز دو چشم خون فشان نداشت https://eitaa.com/abdorroghaye
آیینه ام، اگرچه سراسر مکسری اما هنوز قوت زانوی حیدری می سوزم از حرارت آهی که می کشی تبدار مرتضی شدی و بین بستری مثل لباسِ در بدنت، زار می زنم زهرا، چه آمده سرت اینقدر لاغری؟! گفتم خدا بخیر کند، خوب می شوی نسبت به قبل، دیدمت انگار بدتری از شرمِ دستِ زخمی تو آب می شوم بین قنوت، نام علی را که می بری آرام تر نفس بکش و کم تکان بخور با هر تکان، دچار عذابی مکرری دست حسن چه می کند این گوشواره ات؟! از من چه کرده ای تو نهان، زیر روسری؟! پلکت سه ماه، خواب خوشی را به خود ندید هر شب به یاد محسنت از خواب می پری بر پشتِ دست می زنم و آه می کشم دشمن گرفت از منِ بی کس، چه همسری داری وصیتی که فقط سهم زینب است با چشم خیس، خیره به چشمان دختری ذکر حسینِ زیر لبت گفت با علی زهرا به فکر بوسه ی زینب به حنجری باشد قرار ما لب گودال قتلگاه وقتی حسین باشد و ضربات خنجری https://eitaa.com/abdorroghaye
یادته از اُحد اومده بودم پُر بود از زخما تموم وجودم سر و روم رو دیدی غرقِ خون بودش تازه اول عروسیمون بودش میدیدی روی تنم سرتا پا زخم دیدی روی بدنم نودتا زخم دونه دونه زخمامو دوا زدی باز منو پسر عمو صدا زدی با دعات کار علی نخورد گره خندیدی دردِ تنم یادم بره قول دادم بهت تلافی بکنم دور بسترت توافی بکنم تو که گفتی بی علی نمی تونی چرا روتو از علی می پوشونی این همه حرف نزدن برا چیه؟! بغضای زهرای من برا چیه؟! پهلوتو تکون میدی تیر میکشه! زخم سینه ات آهِ شبگیر می کشه! اشکِ ریخته روی دامنت چیه؟! جریانِ گل های پیرهنت چیه؟! غصه های ما تمومی نداره سرتو بستی چرا باز دوباره؟! زینبت میون تب میگه بمون اگه میشه دو سه شب دیگه بمون چی دیده که فضه ناامید شده؟! دیدی موی حسنت سفید شده؟! خوب شو تا خونه رو زیر و رو کنیم خونِ رو دیوارو شست و شو کنیم تو فقط گریه نکن جونِ علی بعد تو زنده نمیمونه علی جواب منو با این سکوت نده به کسی سفارش تابوت نده مرگو تو سجده هات آروزو نکن اینقد این بقچه رو زیر و رو نکن بیشتر از سه تا کفن جور نمیشه برا کربلا کفن جور نمیشه قسمت اینه پسرت تشنه باشه زیر کوه نیزه و دشنه باشه قسمت اینه سرشو جدا کنن دور قتلگه سر و صدا کنن قسمت اینه زیر و رو بشه تنش قسمت اینه تو حصیر بپیچنش قسمت اینه بمونه رو خاک داغ زینبم بمونه و غم فراق https://eitaa.com/abdorroghaye
رهم نداد کسی، صاحب الزمانم داد به نفحه ی علوی اش دوباره جانم داد تمام عمر چنان مادری، گل نرجس هر آنچه بود در آن خیرِ من، همانم داد هزار بار مرا دید در گناه اما به حلم و حوصله اش، مهلت و زمانم داد فدای او که مرا قبل وقت تلقینم جلوتر از دم جان کندنم، تکانم داد چه ورطه های مهیبی که از تمامی شان دعای نیمه شبش بارها امانم داد دلم کجا و ولای ابوتراب کجا؟! امام عصر، ازین نعمت گرانم داد شراب ساخت ازین غوره ی نپخته و بعد بهشت را سر کوی نجف نشانم داد مرا که خورده زمینم سپرد بر زهرا حواله بر دل پر مهر آسمانم داد فدای فاطمه، فرمود: غربت حیدر میان شهر پدر، داغ بی کرانم داد امان ازین همه لاله، خجالتم ز علی... دوباره زخم رسیده بر استخوانم داد به خنده گفت به اسماء، طرح تابوتت برای پر زدن، آرامش روانم داد https://eitaa.com/abdorroghaye