#امام_زمان_عج_فاطمیه
ندارد راه بر مقصد چنانچه بار، کج باشد
نشان از خشت کج دارد، اگر دیوار، کج باشد
هزاران بار اندوه و فغان سودی نخواهد داد
مسیر نوکر از ارباب اگر یک بار کج باشد
شروع انحراف از راه مهدی ختم بر نار است
شروع کج از آیینش، ادامه دار کج باشد
یقینا ریسمانِ دستگیری از گنهکار است
اگر که حلقه ای از گیسوی دلدار کج باشد
طواف بی ولای فاطمه بر محور کفر است
دقیقا مثل آن که سوزنِ پرگار کج باشد
فدک را هم خلیفه چون خلافت غصبِ ناحق کرد
همیشه دست نامردِ خیانتکار، کج باشد
چه شد روز سقیفه؟! از مسیر مرتضی، اصلا
چرا باید مسیر حرکت انصار کج باشد؟!
به هر صورت بسوزاند پر پروانه را، اما
شکاف بدتری دارد اگر مسمار کج باشد
***
چرا باید سر عباسِ آب آور سرِ نیزه
به پیش محمل زینب، سر بازار کج باشد؟!
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_مدح
اولین شرط قبولی دعا فاطمه است
عرشِ پر مرتبه را قدر و بها فاطمه است
آن یگانه زن بخشنده که در شام وصال
داد پیراهن خود را به گدا فاطمه است
آن که روزیِ جهان، دست خودش بوده ولی
مال دنیا همه را کرد رها فاطمه است
از ازل قبله گهم کعبه ی رخسار علی است
بهر این قلبه ی حق، قبله نما فاطمه است
سر در خانه ی ما ساده ولی دیدنی است
چون که زیبایی آن پرچم یا فاطمه است
بانویی که به سرش چادر ناموس خداست
در صف اول هر معرکه با فاطمه است
پای رهبر سر و جان را به خدا هدیه کنند
الگوی راه تمام شهدا فاطمه است
رهبرم گرچه غریب است ولی پیروز است
چون که ذکر لب او در همه جا فاطمه است
فاطمیه ته جولانگه هر آشوبی است
عقده، گر کور شود، عقده گشا فاطمه است
خشکسالی غم سختی است ولی شکر خدا
رازق ملت زهرایی ما فاطمه است
چون پرنده که جدا دانه کُند از دل خاک
شافع تک تک ما روز جزا فاطمه است
سرو رعنا و رشیدی که به هنگام وداع
قامتش خم شده بی جرم و خطا فاطمه است
چه بلاها که مدینه سر زهرا آورد
برد از یاد که ناموس خدا فاطمه است
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_مدح
فخر بر خود می کند پروردگار فاطمه
چون که باشد خلقتش در اختیار فاطمه
آرزوی حضرت مریم میان جنت است
در لباس خادمی باشد کنار فاطمه
از تنور خانه اش عطر بهشتی می وزید
بود کل شهر یثرب وامدار فاطمه
مرتضی و مصطفی و آن دو سبط اطهرش
جمع بودند آل عصمت بر مدار فاطمه
از لباس کهنه اش سلمان تعجب کرده بود
زینت دنیا نمی آمد به کار فاطمه
سِرّ مَستور است قدرش، لیلةالقدر است او
گشته مستور از جهان حتی مزار فاطمه
منکرین عصمتش اولاد لاتند و هُبل
نطفه اش پاک است و طاهر، دوستدار فاطمه
بود زهرا سال ها دل بی قرار مرتضی
بود حیدر سال ها دل بی قرار فاطمه
با مصیبت پاک کرد اشک از دو چشم مرتضی
دید تا اشک علی را، چشم تار فاطمه
دستمالِ بسته بر سر را به رخ افکنده بود
تا نبیند جای سیلی را نگار فاطمه
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_فراق_پیامبر
زمان، زمانِ بلا شد، پدر بیا و ببین
چه ظلم ها که به ما شد، پدر بیا و ببین
هر آن چه غربت و بی مِهری و مصیبت بود
نصیب آل کسا شد پدر بیا و ببین
هنوز تربت قبر تو تازه است، ولی
چه فتنه ها که به پا شد پدر بیا و ببین
برای مردم بی معرفت، بُتِ امت
رسید و قبله نما شد، پدر بیا و ببین
شبانه بر روی استر به خانه ها رفتم
چه گویم این که چه ها شد پدر بیا و ببین
به حرف و حجت صدیقه بی محلی شد
امامِ شهر رها شد، پدر بیا و ببین
شنیده ای وسط کوچه ی بنی هاشم...
به ما چقدر جفا شد؟! پدر بیا و ببین
سر قباله ی باغ فدک، کتک خوردم
چه خوب حقم ادا شد پدر بیا و ببین
سراغ محسنِ مظلوم را مگیر از من
ثمر ز شاخه جدا شد، پدر بیا و ببین
چقدر پای علی ماندم و زمین خوردم
قدم ز غصه دو تا شد، پدر بیا و ببین
نشسته ام سر قبرت که جان دهم این جا
ببین زمان لقا شد، پدر بیا و ببین
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_فراق_پیامبر
دلم گرفته ازین روزگار یا أبتا
نمانده در دل و جانم قرار یا أبتا
تمام خانه به حالم به گریه می افتند
شده است وضعیتم گریه دار یا أبتا
کسی نداد جواب سلام حیدر را
علی شده به غریبی دچار یا أبتا
ببین که بر سر ریحانه ات چه آوردند
نشسته بر سر و رویم غبار یا أبتا
دوباره پا شدم از جا، دوباره افتادم...
سر مزار تو با چشم تار یا أبتا
رسید آخر هجده بهارِ عمر کمم
سراسرم شده چون لاله زار یا أبتا
همان لعین که کنار تنت لَیَهجُر گفت:
چنان کشید سر من هوار یا أبتا
چقدر تشنه ی دیدار محسنم بودی
چه گویم از غم میخ و فشار یا أبتا
همین که دید مرا بین شعله ها، تر شد
دو چشم خادمه، بی اختیار یا أبتا
دلم هوای سفر کرده، عاقبت پس کِی
تمام می شود این انتظار یا أبتا
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_حمله_بر_آستان_وحی
در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد
از پشت در ناگه صدای مادر آمد
طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی"
آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد
فضه سراسیمه به روی خاک افتاد
وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد
زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا
میخِ دری که از تن زهرا در آمد
مجروح بود اما علی را که کشیدند
زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد
با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید
ریحانه اش با قد خم در معبر آمد
قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد
عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد
هر ماتمی را دید مادر در مدینه
در شام و در کوفه سراغ دختر آمد
زینب فقط گریان داغ مادرش بود
هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد
حتی زمانی که به روی خاک افتاد
یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد
از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!
تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد
آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد
همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد
دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد
هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد
می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد
قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد
***
ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
تبدارِ خانه ام نشده کم حرارتت
پایان نداشته غم و داغ و مصیبتت
اینجا محارمت همه جمعند فاطمه
آخر چرا نقاب زدی روی صورتت
هجده بهار دیدی و رنگ خزان شدی
حوریه ی علی چه شده قد و قامتت
این بچه ها به شوق نگاه تو زنده اند
هستند باز تشنه ی جام محبتت
یادم نرفته ضربه ی دیوار و میخ داغ
یادم نرفته لحظه ی سخت اصابتت
ای کاش مرده بود علی و نمی شنید
تا آرزوی مرگ کنی وقت خلوتت
با هر تکان، دوباره تنت تیر می کشد
بهتر نشد گمان کنم اصلا جراحتت
تا سرفه می کنی و رخت زرد می شود
من آب می شوم به خدا از خجالتت
خورشید خانه ام نرو، وقت غروب نیست
از ما نگیر فاطمه جان نور رحمتت
با تو بهشت بود فقط خانه ی علی
ویرانه است خانه ی بعد از شهادتت
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج_فاطمیه
گرچه فقط بی آبرویی کرده ام باز
مولای من لطفی کن و دورم نینداز
عمر مرا وقف اباصالح نوشتند
در به درت بودم گل نرگس از آغاز
سائل رسیده، تشنه ی احسان و جود است
دریای لطفت را نما ای یار ابراز
ظرف دلم محبوس دنیا شد ولی باز
با یک دعایت می شود قفل دلم باز
خالی است دستانم، چه سازم در قیامت
بی توشه ی اعمال صالح، بی پس انداز
دارایی ام اشک است، شاید این عنایت
سازد مرا در دیده ی زهرا سرافراز
روضه بخوان از ماجرای داغ مادر
از قتل محسن، پشت در، ای محرم راز
در وصف در، در وصف میخ در، چه گویم؟!
در سنگدل، در بی حیا، مسمار لجباز
آخر چه آمد بر سرِ زهرا که دیگر
با بال زخمی بود تنها فکر پرواز
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#امام_زمان_عج_فاطمیه
چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد
میان زندگی اش صاحب الزمان دارد
به هیچ کس نزند رو، کسی که منتظر است...
تمام عمر نظر سوی آسمان دارد
هم آبرو و هم ایمان و هم ولای علی
هر آن چه دارد ازین بیت و آستان دارد
نبسته دل به کسی غیر یار و دلدارش
که دل سپردنِ در این جهان زیان دارد
به غیر نوکر این خانه که خودش آقاست
کجاست آن که چنین یار مهربان دارد
نه حرف و صحبت دیروز باشد و امروز
حکایتی شده این عشق، داستان دارد
چه روزهای بدی شد بدون کرب و بلا
دلم هوای حریمِ حسین جان دارد
از آتشی که فراگیر باشد و باقی
هر آن که کرب و بلا رفته است امان دارد
به سوی زائر او مادری جوان آید
تعجب است چرا قامتی کمان دارد؟!
تعجب است چرا چهره اش کبود شده؟!
ز دود و شعله به چادر، چرا نشان دارد؟!
میان مجمع زوار کربلا، زهرا
می آید و همه ی روضه را بیان دارد
چه کرده است مگر با حسین و دندانش
چنین گلایه از آن چوب خیزران دارد؟!
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_مدح
وابسته است مسجد و منبر به فاطمه
رکن تمام دین شده باور به فاطمه
تنها نه این که جن و ملک خادمش شدند
خدمت کنند مریم و هاجر به فاطمه
درهای آسمان به رویش باز شد سریع
هر دم رسید سائلِ مضطر به فاطمه
دنیا شده است، فاطمه ریحانةُ النبی
عقبی، بهشت هست معطر به فاطمه
حتی دو چشم دشمن او دید روز و شب
کل مدینه بود منور به فاطمه
هر جا که کار سخت شد و فتنه پا گرفت
بوده همیشه دیده ی رهبر به فاطمه
وابسته است نزد خداوندِ ذوالجلال
کار شفاعت همه، محشر به فاطمه
حتی مقربینِ خدا بین انبیاء
محتاج می شوند در آخر به فاطمه
دلتنگِ یار می شد و محتاج و تشنه بود...
روزی سه بار دیده ی حیدر به فاطمه
نامرد، روزگار چه کرده که هاج و واج
خیره شده است فاتح خیبر به فاطمه؟!
از در مپرس، هر چه کشیدیم از در است
بدجور خورد ضربه ی آن در به فاطمه
مُردند شیعیانِ امیر عرب مگر؟!
باید که دومی بزند سر به فاطمه؟!
****
آن نیزه ای که خورد به پهلو عیان نمود
رفته شهادتِ علی اکبر به فاطمه
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye