eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
915 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است سائلی کردنِ از فاطمه ی معصومه است دختر بابِ حوائج شدنش حکمت داشت چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟! شأن او شأن امام است که نامعلوم است اوج خوشبختی ما کلبِ سرایش شدن است هر کسی نیست سگِ فاطمه، بختش شوم است چهارده نور به دل دارم و این بانو هم خواهر حضرت خورشید در این منظومه است نام زوار حریمش که بهشتی شده اند در میان صحف مادر او مرقوم است هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند از عنایات غریب الغربا محروم است روز محشر به محبش برسد دار نعیم سهم هر کس نشود نوکر او زقوم است حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد جنتِ بی حرمش باغچه ای موهوم است سال ها دوری بابا و برادر دیدن... گوشه ای از غم و دردِ دل این مظلومه است در غریبی زیادش فقط این نکته بس است شیعیانش نشنیدند که او مسموم است https://eitaa.com/abdorroghaye
السلام ای زینب موسی بن جعفر، فاطمه حضرت معصومه ی آل پیمبر، فاطمه مظهر الله اکبر، ای سراسر فاطمه می زنم از دل صدا با حال مضطر فاطمه   تا که هر دفعه دلم از دست این و آن شکست بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست   بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟! پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟! تشنه ی عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟! شوق طوف مرقدت دارم، براتم می دهی؟!   دل بر احسان شما بستم، مرا هم می خری؟ سائل کوی رضا هستم، مرا هم می خری؟   از فراق باغبان گلبرگ ها پژمرده است بر دل زهرایی ات مُهر جدایی خورده است خاطرت از دوری شمس الشموس آزرده است رنگ و رویت را مصیبت های ساوه برده است   خواستی تا منزل جانان روی اما نشد آمدی تا زائر دلبر شوی اما نشد   مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند دسته دسته لاله ی پرپر به دورت ریختند با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند   خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند گریه کن های مصیبت های عمه زینب اند   خوب شد سنگی در این جا سوی ابرویی نرفت شعله ای از آسمان مابین گیسویی نرفت بهر غارت سینه ریزی و النگویی نرفت روی صحن سینه ای شمرِ سیه رویی نرفت   خنجر کندی مداوای دلی محزون نشد آسمان شهر قم شش ماه رنگ خون نشد   از روی نیزه سری این جا نمی افتد زمین خواهری در بین مرکب ها نمی افتد زمین دختری در زیر دست و پا نمی افتد زمین چادر ذریه ی زهرا نمی افتد زمین   من کجا و خواندن ابیات مکشوفه کجا؟! ساکنان قم کجا و لشگر کوفه کجا؟! https://eitaa.com/abdorroghaye
در دلم تا درد و ماتم پا گرفت غم میان سینه ام تا جا گرفت درد دنیا قوتم را تا گرفت حضرت معصومه دستم را گرفت احتیاجم، احتیاج دائمم بنده ی اولاد موسی الکاظمم سیره ام بر حق توکل کردن است درد و غم ها را تحمل کردن است دوری از رنگ تجمل کردن است بر بزرگ قم توسل کردن است تا که در راه قم و آن حومه ام در پناه حضرت معصومه ام جان فدای گریه های هر شبش سوختن از درد هجران و تبش ناله ی أمّن یُجیبِ بر لبش با دل خون گریه ی بر زینبش سالها با کوهی از آزار و درد صبر کرد و صبر کرد و صبر کرد در کنارش، سال ها بابا نبود در دلش از غصه دیگر جا نبود داغ او هجران یک مولا نبود آه، نزد او رضا حتی نبود آن قدر گریان دو محبوب شد از غم هجران چنان یعقوب شد من بمیرم که برادر را ندید التیام قلب مضطر را ندید آمد اما روی دلبر را ندید بار آخر سبط حیدر را ندید دور ماند از دلبر و از درگهش شد شهادت آخرین منزلگهش خوب شد در قم نگاه بد نبود رد شدند از کوچه های شهر، زود شکر حق اصلا نشد رویی کبود تازیانه ها نمی آمد فرود سنگ بر پیشانی حضرت نخورد زیر پا نام برادر را نبرد سوخت بین نار؟! نه یک لحظه نه زینتش شد خار؟! نه یک لحظه نه رفت تا بازار؟! نه یک لحظه نه ماند در انظار؟! نه یک لحظه نه بین بستر ناله زد با هر نفس وقت رفتن، یاد زینب بود و بس یاد آن خواهر که دید از خیمه گاه نیست اصلا حال یارش رو به راه مانده در گودالِ مقتل، بی پناه میزدش با کینه شمر روسیاه خسته شد ملعون، روی سینه نشست آنچنان زد که دل زینب شکست https://eitaa.com/abdorroghaye
همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردی تمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردی تو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویت نه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردی نخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگرد چه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردی فدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدی ولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردی به حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم را چنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردی چنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش که خلاصم از غم دنیا و از طول امل کردی قَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفت مرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردی فدایت که میان روضه خانه منزلم دادی دگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردی فقط گریه به غم های حسین است آبروی من ندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردی به زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کن زمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردی بدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشد همان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی https://eitaa.com/abdorroghaye
ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی بر التماس من احدی هم دعا نکرد درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی ای وارث کسای یمانی، مرا بس است... یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی دست مرا رها بکنی غرق می شوم دست مرا بگیر، مبادا رها کنی شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان از این که از گناه رفیقان حیا کنی ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی بر آستان شاه نجف سجده می کنم تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی ای خوش به روزی عجمیان و آرمان در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی با عجز و التماس فقط گریه می کنم تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی قابل که نیستیم ولی از کرامتت ما را برای روضه ی مادر سوا کنی آه و فغان میان دل ما شود به پا تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی https://eitaa.com/abdorroghaye
خیالِ راحت من، سایه و خیال شدی! رشیده ی علی از چه چنین هلال شدی؟! دوباره دست به پهلو گرفته ای زهرا چرا مقابل من رو گرفته ای زهرا؟! بگو چه کار برایت کنم که خوب شوی؟ دوباره نزد علی کاشف الکروب شوی شده بریده چرا ناله ات؟! هراسانم من از لباس پر از لاله ات هراسانم قسم به حرمت چشم ترت، بیا و بمان قسم به چادر روی سرت، بیا و بمان تمام روز و شب از درد سینه گریانی نماز نیمه شبت را نشسته می خوانی میان سجده، مرا باز جان به لب کردی چرا عزیز دلم مرگ را طلب کردی؟! نگاه کن به دل مضطر حسین و حسن بیا به گیسوی زینب دوباره شانه بزن مرا چگونه غمت باز خونجگر نکند به زخم های تنت مرهمی اثر نکند شکسته اند به داغت دل صبورم را شکسته اند شبیه پرت، غرورم را منی که پشت سر خود زره نمی بستم به پیش چشم تو، بین طناب شد دستم خدا کند که به زخمی دگر نمک نخورد به پیش دیده ی مردش زنی کتک نخورد https://eitaa.com/abdorroghaye
شرمسارم، سر به زیر افکنده ام شد دلت آزرده از پرونده ام وای از غافل شدن وقت گناه شد فراموشم تویی بیننده ام روزیِ هر روز را دادی ولی فکر رزق و روزی آینده ام! عبد فرارم، پناه آورده ام بر سرای صاحب بخشنده ام دست هایم را جدا از خود مکن مبتلا بر جاده ای لغزنده ام با دعایت عاشق حیدر شدم صاحب این نعمت ارزنده ام لطف کردی بر من آلوده تا نام زهرا را به قلبم، کنده ام گفت مولا فاطمه جان از غمت... مثل جامی از محن آکنده ام سرد شد کاشانه ام، فکری نما آفتابم! رحمتِ تابنده ام! پیش چشمم این همه زخمی شدی تا قیامت فاطمه شرمنده ام https://eitaa.com/abdorroghaye
به درد هجر، گرفتار کرده ای ما را چقدر تشنه ی دیدار کرده ای ما را هزار مرتبه غافل شدیم و دور شدیم هزار مرتبه بیدار کرده ای ما را گناهکاری ما دیدی و عطا کردی به لطف خویش، بدهکار کرده ای ما را بها نداشت خرابه سرای سینه ی ما به یک نگاه، بهادار کرده ای ما را برای گریه کنان هر سحر دعا کردی به این طریق، سبک بار کرده ای ما را علی علیِ به روی لبت، اثر کرد و ... اسیر حیدر کرار کرده ای ما را تو خواستی که سیه پوش مادرت شده ایم برای روضه خبردار کرده ای ما را به روضه های نفسگیرِ بستر و مادر هزار شکر که بیمار کرده ای ما را ز بس برای رخ نیلی اش زدی ناله تمام عمر، عزادار کرده ای ما را https://eitaa.com/abdorroghaye
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد وای از دلی که با همه مأنوس شد ولی نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد دل را چه شد که با همه ی لطف های او نسبت به ذکر و یاد ولی کم حواس شد بنده چنین خراب و بدون بها نبود دور از امام شد که چنین آس و پاس شد گریه، کفایت از غم هجران نمی کند کارم برای آمدنش التماس شد تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان رحمت به هر کسی که وظیفه شناس شد تابید نور عُلقه ی زهرا به سینه ها صحن علی وسیله ی این انعکاس شد گفتند با علی که کتاب خدا بس است برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد وای از مصیبت تن زخمی فاطمه با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد آن قدر گُل به هر طرف آشیانه کاشت تا هر کجای خانه پر از بوی یاس شد گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او از درد استخوان شکسته خلاص شد؟! https://eitaa.com/abdorroghaye
هر روز غصه های دلم بیشتر شود شب بی وصال یار، چه غمگین سحر شود یا رب روا مدار که این طفل نابلد دور از امام خویش، چنین در به در شود نگذار مثل این همه ایامِ طی شده این چند سالِ آخر عمرم هدر شود تکرار بی حیایی من شد دلیل، اگر روی لبم دعای فرج بی اثر شود وای از دل شکسته ی مهدیِ فاطمه وقتی که از معاصی ما باخبر شود ظرف سیاه قلب مرا اینچنین نبین یک روز آخر از کرم دوست، زر شود جان ها فدای آن نفسی که امام عصر گریان برای روضه ی دیوار و در شود ملعونِ دومی به معاویه شرح داد جوری به در زدم که علی خونجگر شود باید چگونه جمع شود تکه تکه اش آیینه که زمین بخورد دردسر شود https://eitaa.com/abdorroghaye
ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید مدافع حرم نوید صفری منم و حسرت یک عمر پر از پرده دری باورم نیست ولی آبرویم را ببری قبح تأخیر مرا از کرمت زود ببخش چون نمانده است ازین عمر، دگر آنقدری هر کجا رفتم و دیدم که پناهم ندهند بازگشتم به سرایت، به امید نظری ضرر عمر هدر رفته، شود سود کلان اگر از بنده ی خسران زده ات درگذری جز در فیض علی را نکنم دَق الباب همه ی خیر، فقط هست در اینگونه دری اشک هایم همه از دوری صحن نجف است کاش قسمت بشود دیدن صحن پدری تازه فهمیده ام از سیر مرام شهدا کارِ بی خصلتِ اخلاص، ندارد اثری آرزویم همه این است شوم نذر حسین سر دهم پای غمش مثل نوید صفری کاش مادر بدهد کرب و بلایم را تا تحت قبه بنشینم شب جمعه سحری جگرم سوخته از صوت بُنَیّ، حتما... فاطمه کرده میان حرمش نوحه گری همه با بغضِ علی ضربه زدند اما شمر رفت سوی بدنش با غضب بیشتری رفت زینب به حرم سر بزند تا برگشت پیش چشمان ترش رفت روی نیزه سری https://eitaa.com/abdorroghaye